تازهمسلمان آمریکایی: همۀ مشهدیها مدیون لطف امامرضایند
تازهمسلمان آمریکایی از لطف #امامرضا(ع) به همۀ مردم #مشهد یاد کرده است.
زهرا گُنزالس، #تازهمسلمان است مقیم مشهد، در خاطرات خود نوشته است:
بهنظر من هیچیک از مردم مشهد نمیتواند بگوید که از حضور امامرضا(ع) در شهرمان برکتی نصیبش نشده است. یادم میآید که روزی در کلاسی #آیلتس تدریس میکردم که بیشتر زبانآموزانش دکتر بودند. آن روز داشتند با تمسخر میگفتند «مشهد مقدس»! من رک و پوستکنده بهشان گفتم: «مطمئنم که همین دکترشدنتان را هم مدیون #شفاعت امامرضا(ع) هستید.» چند لحظه سکوت کردند و بعد، یکیشان با شرمساری گفت: «بله، درست است. من شب قبل از کنکور، تا صبح با خانوادهام در حرم بودم و دعا میکردم. امامرضا(ع) هم حاجتم را داد. بله، من با افتخار میگویم که موفقیتم را مدیون امامرضا(ع) هستم و به همین دلیل، همۀ تلاشم را میکنم که پزشک خوبی باشم.»
@estebsar_ir
yon.ir/hfe0A
تازهمسلمان آمریکایی از لطف #امامرضا(ع) به همۀ مردم #مشهد یاد کرده است.
زهرا گُنزالس، #تازهمسلمان است مقیم مشهد، در خاطرات خود نوشته است:
بهنظر من هیچیک از مردم مشهد نمیتواند بگوید که از حضور امامرضا(ع) در شهرمان برکتی نصیبش نشده است. یادم میآید که روزی در کلاسی #آیلتس تدریس میکردم که بیشتر زبانآموزانش دکتر بودند. آن روز داشتند با تمسخر میگفتند «مشهد مقدس»! من رک و پوستکنده بهشان گفتم: «مطمئنم که همین دکترشدنتان را هم مدیون #شفاعت امامرضا(ع) هستید.» چند لحظه سکوت کردند و بعد، یکیشان با شرمساری گفت: «بله، درست است. من شب قبل از کنکور، تا صبح با خانوادهام در حرم بودم و دعا میکردم. امامرضا(ع) هم حاجتم را داد. بله، من با افتخار میگویم که موفقیتم را مدیون امامرضا(ع) هستم و به همین دلیل، همۀ تلاشم را میکنم که پزشک خوبی باشم.»
@estebsar_ir
yon.ir/hfe0A
سرگذشت پزشک تازهمسلمان بلژیکی به بازار کتاب میآید
«در جستجوی مسلمانی؛ زندگی و خدمات دکتر بولوَن» کتابی است که بر اساس تاریخ شفاهی و اسناد موجود دربارۀ این پزشک تازهمسلمان بلژیکی تدوین شده است.
غلامرضا آذری خاکستر این کتاب را در سه فصل فراهم آورده است.
دکتر روش بولوَن در سال ۱۳۳۳ به مشهد آمد و در بیمارستان امامرضا (شاهرضا) مشغول درمان و آموزش شد. او در سالهای آخر عمر، در پی مشاهدۀ کرامات امامرضا(ع) مسلمان شد. دکتر بولون پس از ۱۵ سال زندگی در مشهد، در همین شهر درگذشت و در آرامگاه خواجهربیع آرام گرفت.
#امامرضا(ع) #روش_بولون #تازهمسلمان #مشهد
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
✅ کانال استبصار (شیعه شدگان)
🆔 @Estebsar_ir
yon.ir/IbpMs
«در جستجوی مسلمانی؛ زندگی و خدمات دکتر بولوَن» کتابی است که بر اساس تاریخ شفاهی و اسناد موجود دربارۀ این پزشک تازهمسلمان بلژیکی تدوین شده است.
غلامرضا آذری خاکستر این کتاب را در سه فصل فراهم آورده است.
دکتر روش بولوَن در سال ۱۳۳۳ به مشهد آمد و در بیمارستان امامرضا (شاهرضا) مشغول درمان و آموزش شد. او در سالهای آخر عمر، در پی مشاهدۀ کرامات امامرضا(ع) مسلمان شد. دکتر بولون پس از ۱۵ سال زندگی در مشهد، در همین شهر درگذشت و در آرامگاه خواجهربیع آرام گرفت.
#امامرضا(ع) #روش_بولون #تازهمسلمان #مشهد
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
✅ کانال استبصار (شیعه شدگان)
🆔 @Estebsar_ir
yon.ir/IbpMs
مستبصر آمریکایی: همۀ مشهدیها مدیون لطف امامرضایند
زهرا گُنزالس، #تازهمسلمان آمریکایی مقیم مشهد می گوید، در سال 1979، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فضا کمی بازتر شد. مادرم در یکی از دفاتر اسلامی در امریکا، با یک خانم ایرانی آشنا شد. در طول یک سال، تحقیقات مفصلی کرد، جاهای مختلفی رفت و نهایتاً تصمیم گرفت دینش را عوض کند و مسلمان شود. ولی آن موقع به خانوادهاش و ما نگفت که مسلمان شده است. مخفیانه نماز میخواند و کارهای عبادیاش را انجام میداد.
ما کاتولیک بودیم و مادربزرگم خیلی آدم سنتی، مذهبی و متعصبی بود و مسلماً نمیگذاشت دخترش به این راحتی دینش را عوض کند. بههمین خاطر، مادرم پنهانی عباداتش را بهجا میآورد. کمکم، برای ما هم از توحید گفت، ولی هیچوقت مستقیماً از اسلام و اینکه به این دین درآییم، صحبتی نمیکرد. دائماً بهطور غیرمستقیم اشارههایی میکرد، از مهربانیهای خداوند و بزرگی او میگفت و حرفی از دین دیگری نمیزد، از صفتهای خداوند میگفت و ما را به تفکر و تأمل وا میداشت.
بعدها که مطالعات بیشتری کردم، متوجه شدم در فطرت همة انسانها گرایش به توحید و اینکه یکی را بپرستد، وجود دارد؛ ولی محیط و اجتماع، این فطرت را یا خفه میکند و یا باعث رشد آن میشود. مادرم زمینهای ساخت تا فطرت ما رشد کند و به بالندگی برسد. او از روشی ساده و فطری استفاده کرد و به زیبایی ما را به اسلام جذب کرد. وقتی مسلمان شدیم، خانوادههای پدر و مادرم خیلی اذیتمان کردند. نمیتوانستند قبول کنند که ما مسلمان شدهایم و ارتباطشان را با ما قطع کردند. حدود بیستسال رابطهشان با ما قطع بود. چند سال پیش مادربزرگم تماس گرفت و گفت: «من دارم میمیرم، بیایید آشتی کنیم.»
جالب بود که هنوز پس از این همه مدت سعی میکرد ما را به دین کاتولیک برگرداند.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
✅ کانال استبصار (شیعه شدگان)
🆔 @Estebsar_ir
yon.ir/BR5On
زهرا گُنزالس، #تازهمسلمان آمریکایی مقیم مشهد می گوید، در سال 1979، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فضا کمی بازتر شد. مادرم در یکی از دفاتر اسلامی در امریکا، با یک خانم ایرانی آشنا شد. در طول یک سال، تحقیقات مفصلی کرد، جاهای مختلفی رفت و نهایتاً تصمیم گرفت دینش را عوض کند و مسلمان شود. ولی آن موقع به خانوادهاش و ما نگفت که مسلمان شده است. مخفیانه نماز میخواند و کارهای عبادیاش را انجام میداد.
ما کاتولیک بودیم و مادربزرگم خیلی آدم سنتی، مذهبی و متعصبی بود و مسلماً نمیگذاشت دخترش به این راحتی دینش را عوض کند. بههمین خاطر، مادرم پنهانی عباداتش را بهجا میآورد. کمکم، برای ما هم از توحید گفت، ولی هیچوقت مستقیماً از اسلام و اینکه به این دین درآییم، صحبتی نمیکرد. دائماً بهطور غیرمستقیم اشارههایی میکرد، از مهربانیهای خداوند و بزرگی او میگفت و حرفی از دین دیگری نمیزد، از صفتهای خداوند میگفت و ما را به تفکر و تأمل وا میداشت.
بعدها که مطالعات بیشتری کردم، متوجه شدم در فطرت همة انسانها گرایش به توحید و اینکه یکی را بپرستد، وجود دارد؛ ولی محیط و اجتماع، این فطرت را یا خفه میکند و یا باعث رشد آن میشود. مادرم زمینهای ساخت تا فطرت ما رشد کند و به بالندگی برسد. او از روشی ساده و فطری استفاده کرد و به زیبایی ما را به اسلام جذب کرد. وقتی مسلمان شدیم، خانوادههای پدر و مادرم خیلی اذیتمان کردند. نمیتوانستند قبول کنند که ما مسلمان شدهایم و ارتباطشان را با ما قطع کردند. حدود بیستسال رابطهشان با ما قطع بود. چند سال پیش مادربزرگم تماس گرفت و گفت: «من دارم میمیرم، بیایید آشتی کنیم.»
جالب بود که هنوز پس از این همه مدت سعی میکرد ما را به دین کاتولیک برگرداند.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
✅ کانال استبصار (شیعه شدگان)
🆔 @Estebsar_ir
yon.ir/BR5On
سرگذشت پزشک ایتالیایی که در مشهد مسلمان شد
دکتر #وینچنزو_بیانکینی (Vincenzo Bianchini)، زادۀ ویتِربوی #ایتالیا، برای درمان بیماران راهیِ ایران شد.
او در اوایل سال ۱۳۲۹ برای خدماترسانی در حوزۀ بهداری روستایی چناران و قریۀ گناباد به #مشهد آمد و در #آستان_قدس_رضوی استخدام شد و احتمالاً اولین پزشک #مسیحی بود که در این مجموعه مسلمان شد.(۱)
چندین روزنامۀ آن روزگار ماجرای مسلمانشدن این دکتر سرشناس را گزارش کردند: از آزادی و خراسان تا ستارۀ ملت. اما روایت روزنامۀ طوس از مسلمانشدن دکتر بیانکینی چنین بود:
دکتر بیانکینی در ۱۰آبان۱۳۲۹ به دین مبین اسلام مشرف شده است. وی برای مطالعه دربارۀ احکام اسلام به منزل #آیتالله_فقیه_سبزواری رفتوآمد داشته تا اینکه در روز چهارشنبه ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر، در حضور تعدادی از بزرگان شهر و خبرنگاران، ابتدا شهادتین به زبان جاری کرد و پس از صرف چای، دست آیتالله فقیه سبزواری را بوسید و نامش را «ابوالفتح رضا» گذاشت. سپس در محل خدمتش کلیۀ زارعان املاک آستان قدس را مجانی مداوا میکرده است.(۲)
او با #جلال_آلاحمد نیز دوست بود و آلاحمد در کتاب ارزیابی شتابزده، توصیف او را از زبان خودش اینگونه نگاشته است:
اینک هشت سال است که در ایران بهسر میبرم و اوقاتم به مداوای اهالی شهرها و قصبات دورافتاده از مراکز بزرگ میگذرد. در روستای گناباد (در نزدیکی چناران)، در هرند، در قاین، ارسنجان، شاهی و چمنسلطانیه، زن، مرد، کودک و پیر و جوان مرا میشناسند. من با درد و غم آنان [مردم] شریک بودهام. در تنهایی و سکوت و تولد و مرگشان با آنها بهسر بردهام.
بیانکینی ساده میپوشید، ساده حرف میزد، فارسی فکر میکرد، به تنهایی و آرامش اعتقاد داشت و در پی نام و نشان نبود. بارها به دوستانش گفته بود: «از اروپایی که در یک عمر پنجاهسالۀ من، دو بار دنیا را به خاک و خون کشانده، بیزارم.» بیانکینی آنچنان ایرانی شده بود که فارسی را روان حرف میزد.
دکتر بیانکینی در نقاشی و شعر نیز مهارت داشت. این پزشک #تازهمسلمان در هر سفر علاوه بر کیف پزشکی، یک دوربین عکاسی و کاغذ و قلم و رنگ نیز همراه داشت تا چهرۀ روستاییان، فیگور لباسهای محلی، زنان چادربهسر و بچهبهبغل و... را بر سفیدیِ بوم ثبت کند.
۱. کنسولگریها، مستخدمان و مستشاران خارجی در مشهد (از دورۀ قاجار تا انقلاب اسلامی)، علی نجفزاده، مشهد: انصار و سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی، ۱۳۹۴، ص۶۳۶.
۲. روزنامۀ طوس، ش۱۷۴۱، ص۱.
yon.ir/Sv7pG
✅کانال استبصار
🆔 @Estebsar_ir
دکتر #وینچنزو_بیانکینی (Vincenzo Bianchini)، زادۀ ویتِربوی #ایتالیا، برای درمان بیماران راهیِ ایران شد.
او در اوایل سال ۱۳۲۹ برای خدماترسانی در حوزۀ بهداری روستایی چناران و قریۀ گناباد به #مشهد آمد و در #آستان_قدس_رضوی استخدام شد و احتمالاً اولین پزشک #مسیحی بود که در این مجموعه مسلمان شد.(۱)
چندین روزنامۀ آن روزگار ماجرای مسلمانشدن این دکتر سرشناس را گزارش کردند: از آزادی و خراسان تا ستارۀ ملت. اما روایت روزنامۀ طوس از مسلمانشدن دکتر بیانکینی چنین بود:
دکتر بیانکینی در ۱۰آبان۱۳۲۹ به دین مبین اسلام مشرف شده است. وی برای مطالعه دربارۀ احکام اسلام به منزل #آیتالله_فقیه_سبزواری رفتوآمد داشته تا اینکه در روز چهارشنبه ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر، در حضور تعدادی از بزرگان شهر و خبرنگاران، ابتدا شهادتین به زبان جاری کرد و پس از صرف چای، دست آیتالله فقیه سبزواری را بوسید و نامش را «ابوالفتح رضا» گذاشت. سپس در محل خدمتش کلیۀ زارعان املاک آستان قدس را مجانی مداوا میکرده است.(۲)
او با #جلال_آلاحمد نیز دوست بود و آلاحمد در کتاب ارزیابی شتابزده، توصیف او را از زبان خودش اینگونه نگاشته است:
اینک هشت سال است که در ایران بهسر میبرم و اوقاتم به مداوای اهالی شهرها و قصبات دورافتاده از مراکز بزرگ میگذرد. در روستای گناباد (در نزدیکی چناران)، در هرند، در قاین، ارسنجان، شاهی و چمنسلطانیه، زن، مرد، کودک و پیر و جوان مرا میشناسند. من با درد و غم آنان [مردم] شریک بودهام. در تنهایی و سکوت و تولد و مرگشان با آنها بهسر بردهام.
بیانکینی ساده میپوشید، ساده حرف میزد، فارسی فکر میکرد، به تنهایی و آرامش اعتقاد داشت و در پی نام و نشان نبود. بارها به دوستانش گفته بود: «از اروپایی که در یک عمر پنجاهسالۀ من، دو بار دنیا را به خاک و خون کشانده، بیزارم.» بیانکینی آنچنان ایرانی شده بود که فارسی را روان حرف میزد.
دکتر بیانکینی در نقاشی و شعر نیز مهارت داشت. این پزشک #تازهمسلمان در هر سفر علاوه بر کیف پزشکی، یک دوربین عکاسی و کاغذ و قلم و رنگ نیز همراه داشت تا چهرۀ روستاییان، فیگور لباسهای محلی، زنان چادربهسر و بچهبهبغل و... را بر سفیدیِ بوم ثبت کند.
۱. کنسولگریها، مستخدمان و مستشاران خارجی در مشهد (از دورۀ قاجار تا انقلاب اسلامی)، علی نجفزاده، مشهد: انصار و سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی، ۱۳۹۴، ص۶۳۶.
۲. روزنامۀ طوس، ش۱۷۴۱، ص۱.
yon.ir/Sv7pG
✅کانال استبصار
🆔 @Estebsar_ir