نشر اسم
170 subscribers
537 photos
18 videos
6 files
207 links
اینستاگرام:
instagram.com/esmpub

تویتر:
twitter.com/esmpub

ایمیل انتشارات:
esm.nashr@gmail.com

تلفن انتشارات:
۶۶۴۱۷۰۲۲-۲۹

:ما را به اسم کتاب‌هایمان بخوانید.
Download Telegram
من نمیدانم شما چقدر با وضع دمکراسیهای غربی و انتخابات آن‌جا آشنا هستید. هرچه در این زمینه اطّلاع پیدا کنید و معلوماتتان بیشتر شود، به ناکامی دمکراسی غربی و تحزّب -که پایه‌ی آن دمکراسىِ آن‌چنانی است- بیشتر پی خواهید برد. کتابی هست که بعید است شما آن را مطالعه کرده باشید -لابد کمتر وقت میکنید بخوانید- این کتاب از یک رمان‌نویس معروف امریکایی به نام «هوارد فاست» است -ظاهراً هنوز هم زنده است و شاید ده، دوازده جلد کتاب دارد؛ بنده هم بعضی از کتابهایش را دارم و خیلی از آنها را خوانده‌ام- او یک رمان‌نویس بسیار خوبی است؛ قدری هم چپ میزند؛ البته چپ به‌اصطلاح امریکاییها. میدانید در اصطلاح امریکاییها، چپ کسی است که یک ذرّه اسم عدالت و تأمین اجتماعی و امثال این واژه‌ها را بر زبان بیاورد و یا در کتابی بنویسد. او کتابی دارد به نام «امریکایی» که شرح حال شخصی است که پدر و مادرش از یکی از کشورهای ظاهراً اروپای شرقی، با آن زحمات از اقیانوس اطلس عبور کردند و همراه با مهاجران اروپایی، خودشان را به امریکا رساندند و دنبال شغل و کار و نان بخور و نمیر بودند. ظاهراً در امریکا این‌طور است که کسی که در آن‌جا متولّد شود، امریکایی است؛ یعنی شهروند آن‌جاست. برای آن شخص هم که اشاره کردم، شناسنامه‌ی امریکایی گرفتند؛ با این‌که پدر و مادرش امریکایی نبودند. در این کتاب، مراحل رشد و تربیت و پیشرفت و دوره‌ی کلاس قضایی دیدن و قاضی شدن و بالاخره وارد مبارزات انتخاباتی شدن این فرد شرح داده شده است. در مقدّمه‌ی کتاب هم مترجم مینویسد که این رمان است، اما واقعیت دارد؛ شرح حال فلان کس معروف در فلان ایالت امریکاست. آدم وقتی این کتاب را میخواند، واقعاً میفهمد که انتخابات یعنی چه! برای انسانی که میخواهد در یک جامعه‌ی دارای منطق زندگی کند، این معیارها مطلقاً معنی ندارد. از انتخابات شورای شهر و شهرداریها شروع میشود، تا به انتخابات ایالتی و انتخابات کنگره و انتخابات ریاست جمهوری میرسد. کسانی که در آن انتخابات هیچ‌کاره‌ی محضند، مردمند؛ مردمی که میآیند رأی میدهند! همان مردمی که پای صندوق حاضر میشوند و رأی میدهند، اینها هیچکاره‌ی محضند. آن کلوبهایی که در آنها اشخاص و کاندیداها انتخاب میشوند، کلوبهایی هستند اصلاً به‌کلّی جدای از مردم و هیچ ربطی به آنها ندارد؛ مثلاً کلوبِ حزب دمکرات شاخه‌ی ایالت فلان. این آقا چگونه انتخاب میشود که از مرحله‌ی پایین تا مرحله‌ی ایالتی بالا می‌آید و بعد در یک مرحله‌ی دیگر به کنگره راه مییابد، تا مثلاً یک وقتی رئیس جمهور شود؟ این جزو چیزهای عجیب و غریبی است که انسان میبیند و با معیارهای انسانی و صحیح هیچ تطبیق نمیکند. احزاب در آن‌جا هم همه‌کاره‌اند؛ البته پُررویی، پشت هم اندازی، پولداری، داشتن پشتوانه‌های صهیونیستی، خوش‌قیافه و خوش‌تیپ و خوش صحبت بودن و احیاناً یک همسر فعّال و جذاب داشتن، اینها همه در این انتخابها و گزینشها مؤثّر است. حزب در آن‌جا به این معناست. این آقایانی که من میبینم الان برای تحزّب در کشور تلاش میکنند، بیشتر ذهنشان دنبال این‌طور حزبی است؛ من این گونه حزب را قبول ندارم.
سید علی خامنه‌ای
رهبر انقلاب اسلامی
۱۳۷۷/۱۲/۰۴
جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی
ـــــــــــــــــ
instagram.com/p/BXPkkfBhjfx/
ــــــــــــــــــ
:ما را به اسم کتاب‌هایمان بخوانید.
@esmpub
نخواندن آمریکایی ضرر است. رمانی که می‌شود بسیار درباره‌اش نوشت و واژه به واژه ستایشش کرد. صریح، بی‌پروا و نکته‌سنج. هاوارد فاست واقعا قلم بُرنده و جسوری دارد. قلمی در راه اعتقاداتش، با نثری پخته و لبریز از ریزه کاری. امشب #کتابخونه برای ادای احترام به این نویسندهٔ بزرگ آمریکا و جهان کلاه از سر برمی‌دارد و به تشویق می‌ایستد! آمریکایی مرا شوکه کرد. وقتی فهمیدم حضرت آقا خواندنش را توصیه کرده‌اند، وقتی هفته گذشته در کتابفروشی دیدمش و نتوانستم در مقابل وسوسهٔ خریدنش مقاومت کنم، وقتی روز ۱۳ آبان و بین فریادهای مرگ بر آمریکا نشستم به خواندنش، هیچ فکر نمی‌کردم با چنین تصویری رو به رو بشوم. برق از سرم پرید! آمریکایی رمانی بود دربارهٔ سقوط آزادی و دموکراسی در دره‌های جهنمی الیگارشی. آمریکایی روایت یک مبارزهٔ نفس‌گیر بود، روایت رنج‌ها و امیدها و آرمان‌ها. روایت رویای آمریکایی در آستانهٔ قرن بیستم. این کتاب نگاهی عمیق به ساختار ایالات متحده آمریکاست. قصه‌ای دربارهٔ چرخ دنده‌های پیشرفت و توسعه.
بسیار خوب. دقیقا می‌دانم الان چه فکری می‌کنید! می‌گویید جذاب هست یا نه؟ اصلا رمان است یا کلاس درس؟ بگذارید صادقانه بگویم. آمریکایی یکی از خوش خوان‌ترین رمان‌هایی بود که تا به حال خواندم. داستانی خرد کننده و تفکر برانگیز و پر چالش.
.
این کتاب در واقع يک زندگینامهٔ داستانی‌ست بر پایهٔ سرگذشت جان پیتر آلتگلد، قاضی و سیاستمدار آمریکایی. یک بچه کشاورز بی‌نوا و فقیر که می‌خواست سرنوشتش را خودش بنویسد و این سرنوشت با فراز و نشیب‌های متعدد و دردهای بسیار گره خورد به شورش کارگری اول ماه می در شیکاگو. می‌شود در وصفش بگویم: عجیب ولی واقعی!

عکس و متن از صفحه اینستاگرام کتابخونه
ــــــــــــــــــ
#آمریکایی
#هاوارد_فاست
📑برگردان #فریدون_مجلسی
📖 #نشر_اسم
ــــــــــــــــــ
instagram.com/p/BbWl0voBNth/
ــــــــــــــــــ
:ما را به اسم کتاب‌هایمان بخوانید.
آن مرد اروپایی راه افتاده بود که از طریق دریا مسیری به هند باز کند. غلط رفت. به خشکی دیگری رسید. اما چون نمی‌دانست غلط رفته، فکر می‌کرد، این همان هند است. و مردم آن‌جا را هندی خطاب کرد.
حالا که سال‌ها از تاسیس امریکا می‌گذرد، پس از انقلاب‌های متعدد انسان‌هایی با ریشه‌های غیراروپایی، پس از حق رای دادن به زنان، به سیاهپوستان، به سرخپوستان، و پس از طی شدن تمام مراحل بت‌واره‌ی دموکراسی، حالا هنوز هم امریکایی‌های متمدن به سرخپوستانی که پیش از ایشان در امریکا ساکن بودند، هندی می‌گویند. سرخپوستان هنوز در بن‌مایه‌های فکری امریکایی و اروپایی، انسان نیستند، بل‌که از اکتشافات انسان هستند. چیزی مثل نفت. مثل آتش.
وقتی از نبودن آزادی در امریکا و اروپا حرف می‌زنم، از این چیزها حرف می‌زنم. از پایه‌های مغفول فرهنگ و تمدن غرب. از به رسمیت شناخت بدبختی.

عکس و متن از عبدالله نظری:
instagram.com/p/BfvaFJ9B6M0/
ــــــــــــــــــ
#آمریکایی
#هاوارد_فاست
📑برگردان #فریدون_مجلسی
📖 #نشر_اسم
ــــــــــــــــــ
📑 #آخرین_مرز
#هاوارد_فاست
📑برگردان #فریدون_مجلسی
📖 #نشر_اسم
ــــــــــــــــــ
:ما را به اسم کتاب‌هایمان بخوانید.
@esmpub
🎙 گفتگوی #روزنامه_صبح_نو با #آراز_بارسقیان

🔹 آربی، شخصیت اصلى رمان #سه_شنبه، خودم هستم.

🔸 دنیاى بیرون براى آربی قشنگ نیست و هركارى می‌كند به #بن_بست می‌رسد و می‌بازد.

💍 من #ازدواج نكردم. البته شاید اگر ازدواج می‌کردم هم به سرنوشت آربی دچار می‌شدم!

خلقیات اجتماع را نمی‌توانی تغییر بدهی و این می‌شود ناامیدی.

♦️ درکتابم درباره دزدی و قلدری چند #روزنامه_نگار #اصلاح_طلب براساس ماجرای واقعی نوشته بودم اما همین روزنامه‌نگاران سرشناس تهدیدم کردند و مجبورشدم شخصیتها را عوض کنم.

🔞 پشت اکثر روابط ادبی و حتی تئاتر تکانه‌های ادبی #جنسی می‌بینید، این‌ها از نظر من #بی_اخلاقی است. من این را نشان می‌دهم، چون بخشی از این روابط جزء بی‌اخلاقی‌های اجتماعی است.

🔹 من در هیچ جناحی نرفتم و مشکلات هر دو را می‌بینیم.

🔪 فعلاً چون پولی در میان #مافیای_ادبی نیست، خبری هم نیست، والا کار به #کشت_و_کشتار می‌رسید.

🔗 http://sobhe-no.ir/newspaper/675/14/26957
ــــــــــــــــــ
📝 #مصطفی_وثوق_کیا
📙 #سه_شنبه
📘 #پل
📡 #انعکاس_رسانه
📚 #نشر_اسم
ــــــــــــــــــ
ما را به "اسم" کتاب هایمان بخوانید
🍀 @esmpub