دغدغه‌های محیط زیستی و دانشگاهی
4.39K subscribers
214 photos
133 videos
26 files
757 links
هدف این کانال انتشار نگرانی‌های محیط زیستی و دانشگاهی کشورمان ایران و جهان است.
Download Telegram
بختگان و طشک هم مردند!
دریاچه‌های طشک و بختگان کاملا خشک شدند. عکس بالا سال ۱۳۶۶ دریاچه پر از آب را نشان می دهد. عکس وسط سال ۸۰ است با جوامع سالیکورنیا و عکس پایین هم چند روز پیش توسط آقای شریفی گرفته شده است. فاجعه بختگان از ارومیه هم بدتر است و افسوس که کسی در مورد آن نمی‌گوید. بختگان و طشک خواستگاه ۴ گونه سالکورنیای بومی و چندین گونه بومی از جنس های فرانکنیا و شصت عروسان است که همه گونه‌ها بطور کامل از آن حذف شده‌اند. فقط تک بوته هایی از هالوکنموم، هالواستاکیس و گز باقی مانده‌اند. باید ببینیم آقای کلانتری که از طرف رئیس جمهور ماموریت دارند تالاب ها را احیا کنند و درد ریزگردها را درمان، چه برنامه ای برای این فجایع دارند. .https://www.instagram.com/p/BdP_iz0HUwh/
به نظر شما چرا برگ ها را در پارک‌ها جمع می کنند؟ آیا برگ ها کثیف اند؟ آیا باعث بیماری می شوند؟ یا برگ ها مواد با ارزشی هستند که در جایی دیگر منبع در آمد هستند. برای دیدن فیلم موبایل خود را ۹۰ درجه بچرخانید.
https://www.instagram.com/p/BdRxzqUHZh5/
وقتی مدیر کل محیط زیست استان گیلان نه با پتروشیمی و نه با احداث ۲۰ سد مخالفت دارد. البته گله مند است که مقامات از بالا تصمیم می گیرند و به مقامات استانی خبر نمی دهند. حالا باید از این مدیر پرسید شما چگونه می خواهید و قدرت آن را دارید بر چنین صنایعی نظارت داشته باشید وقتی آنها حتی شما را در جریان برنامه احداث هم نمی گذارند؟
http://tabnak.ir/fa/news/759988/با-احداث-پتروشيمي-در-استان-گيلان-مشكلي-نداريم-وزارت-نيرو-قرار-است-20-سد-ديگر-در-استانمان-بسازد
میقان در آتش جهل محیط زیستی
حسین آخانی
در تاریخ 1 دی ماه آتش سوزی هولناکی در دریاچه شور میقان (تالاب میقان) اتفاق افتاد. عکس‌های این آتش سوزی بسیار غیر عادی بود، شبیه یک انفجار بسیار بزرگ.
تاریخ اطلاعات گیاهشناسی میقان به اواخر قرن نوزدهم بر می گردد، زمانی که اشتراوس تاجر آلمانی در اراک زندگی می کرد و گیاهانی از منطقه طرمزد دریاچه میقان جمع آوری کرده بود. بعد از آن هیچ اطلاعی از گیاهان منطقه منتشر نشده بود که در سال های 1364 و 1365 این نگارنده که هنوز دانشجوی لیسانس بود به مطالعه این منطقه به عنوان اولین پروژه علمی خوده پرداختم. حاصل این تحقیق کشف سه گونه گیاهی ناشناخته و مهم برای ایران به اسامی Microcnemum corraloides، Schrenkiella parvula و Asparagus lycanonicus گردید. در آن پژوهش مشخص شد که حدود یک سوم گونه‌های شناخته شده شور پسند ایران (تا آن زمان) در کویر میقان رویش داشتند. در سال های 1366 تا 1368 که من در بخش گیاهشناسی موزه تاریخ طبیعی مشغول کار بودم گزارشی از ارزش‌های اکولوژیکی این تالاب به سازمان محیط زیست منعکس کردم و درخواست کردم که این منطقه به عنوان حفاظت شده تحت حفاظت قرار گیرد. متاسفانه یکی از کارشناس‌های دفتر محیط طبیعی – شاید بیشتر به دلایل شخصی- اجازه نداد این پیشنهاد به جریان افتد و شانس حفاظت قانونی میقان از دست رفت.
ابتدای دهه 80 کارخانه استخراج سولفات سدیم در میقان راه اندازی شد. این کارخانه ضمن تخریب بسیار گسترده با احداث جاده‌ای تا جزایر عملا میقان را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرد. این جاده که شبیه میانگذر ارومیه بود خود نقش مهمی در عدم توازن رطوبت بین دو بخش ایفای نقش کرد.
حدود یک دهه است که فاضلاب تصویه شده اراک به تالاب اختصاص داده شد. ورود این آب شیرین، گرم و مغزی تالاب آب شور میقان به یک تالاب آب شیرین با منبع تامین آب غیر متعارف تبدیل شد. تکثیر بیش از حد پشه هم مشکلاتی برای مردم منطقه ایجاد کرد. نی در منطقه رشد زیادی کرد. دوستداران محیط زیست از این تغییر استقبال کردند. چون این اکوسیستم جدید باعث جذب گروهی از پرندگان شد و به دلیل نزدیکی این دریاچه به اراک می توانست جاذبه‌ای گردشگری محسوب شود. آتش سوزی 1 دی و فاجعه دردناک دیگری که در سال 1392 و اتفاقا در دی ماه رخ داد و باعث شد که درناهای مهاجر قبل از ترک تالاب دچار سرما و یخ زدگی شدید شوند همه دلیل بر نادرستی این روش احیا است.
آتش سوزی اخیر تالاب و انفجار غیر عادی نی زارها نشام می‌دهد که مسئله احیای تالاب‌ها یک عمل علمی و دقیق است و تدابیر مدیریتی و یا احساسی در جمع‌های غیر تخصصی نتیجه درستی به همراه ندارد.
در این سال‌ها میقان تعداد بسیاری از نادرترین گونه های هالوفیت خود را از دست داده است. هر سه گونه جدیدی که من در 30 سال گیش از میقان شناسایی کردم دو تای آن منقرض شده است و از یکی از آنها امسال فقط 4-5 نمونه پیدا کردم.
میقان احتیاج به طرح مدیریتی مبتنی بر برنامه های کاملا علمی دارد که دستگاه‌های مسئول هم متعهد به اجرای آن باشند. تالاب مصنوعی و تبلیغ بیش از حد بر توده کاشته شده قره داغ، داغ میقان و آثار اکولوژیکی ویرانگر خشک شدن آن را پاک نکرده است. میقان یکی از بزرگترین کانون های تشکیل ریزگرد در ایران مرکزی و آنهم در مجاورت یک شهر صنعتی بزرگ با مشکلات بسیار است. میقان باید با آبهای طبیعی منطقه احیا شود.
مهمترین منابع آبی میقان رودخانه های کرهرود، فراهان و شهراب هستند. رود کرهرود از حوضه آبریز قره کهریز تامین می‌شود. این رودخانه از روستاهای ضامنجان، فیجان، سنجان و کرهرود می گذشت و با عبور از ضلع جنوبی اراک خود را به میقان می رساند. بنا بر گزارش خبرگزاری مهر معاون آبخیزداری منابع طبیعی استان مرکزی کفته اند که بیش از ۱۲ هزار سازه آبخیزداری با ظرفیت ۸۶ میلیون متر مکعب ذخیره آب در استان مرکزی وجود دارد. این حجم از عملیات غیر علمی سازه‌ای عامل اصلی مرگ میقان است.
متاسفانه کارشناسانی که چندان به مسائل پیچیده روابط هیدرولوژیکی و اکولوژی در حوضه‌های آبریز آشنا نبودند و پیمانکارانی که عادت کرده‌اند با دادن نسخه‌های گمراه کننده به دولتمردان به عنوان آبخیزداری برای خود کار و کاسبی درست کنند شروع به ساختی تعداد زیادی سد های کوچک و بزرگ مانند دینه کبود کردند. این سدها و دادن مجوزهای متعدد استخرهای پرورش ماهی هم مزید بر علت شد که نتیجه این بی تدبیری‌ها همانا خشک شدن میقان است.
مسئولین باید به جای آنکه انرژی جوانان عاشق محیط زیست شهر را به شوهای تبلیغاتی جلب کنند، باید از دانش و توان آنها در جهت بازگرداندن حقابه میقان استفاده کنند که سودش برای منابع طبیعی استان، سلامت شهروندان و حتی اقتصاد شهر بسیار ضروری و فوری است. https://t.me/eviron_concerns http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/452111
حقوق شهروندی و سرنوشت پارک طبیعت پردیسان
حسین آخانی
رئیس جمهوری در تاریخ 28 آذر ماه سخنان بسیار مهمی ایراد کردند. ایشان به صراحت خواستار پایان دادن به تسلط بازنشسته‌ها در مدیریت‌ها، شوراها و پروژه‌ها شدند. سال‌هاست که بازنشسته‌های ادارات رفته‌اند شرکت‌های خصوصی باز کرده و یا خود مشاور شرکت‌های خصوصی یا خصولتی شده‌اند. این افراد یک حقوق بازنشستگی می‌گیرند و یک یا چند حقوق بعد از بازنشستگی عایدشان می‌شود. البته وابستگان آنها از این فرصت‌ها بهره می‌برند و هزاران جوان متخصص هم به دلیل انحصارطلبی این افراد ناچارند جلای وطن کنند.
بسیار معمول است که روسای ادارات از افراد بازنشسته به عنوان مشاور استفاده می‌‌کنند و اجرای پروژه‌ها را به دست شرکت‌های همان افراد و یا دوستان آنها می‌دهند. سازمان محیط زیست، جنگل‌ها و مراتع و شهرداری مانند بسیاری از دستگاه‌های دیگر از این بیماری رنج می‌برند. روانش شاد، مرحوم مهندس گنجی زاده در زمان خدمتش در سال های 66-67 برای من از کارشناسانی می‌گفت که هم ناظر و نماینده کارفرما در پروژه‌ها بودند و هم همکار و مشاور پیمانکار. طبیعی است که بعد از سی سال این فساد در همه دستگاه‌های دولتی ریشه دوانده است و کشور را با بزرگترین چالش‌های اقتصادی و امنیتی دچار کرده است. به عقیده من اوضاع بحرانی محیط زیست و آب نتیجه تسلط همان نگاه انحصارگرایانه و رانتی است.
در تاریخ 12 آذر من به دعوت کمیسیون محیط زیست شورای شهر برای شرکت در جلسه پارک طبیعت پردیسان دعوت شدم. جزییات فنی آنچه در آن جلسه گذشت را به نوشته دیگری می‌گذارم. ریاست محترم جلسه سرکار خانم اعظم نوری و آقای آرش میلانی بر شفاف سازی و استفاده از توان تخصصی دانشگاه‌ها در پردیسان تاکید کردند و گفتند که شورا اجازه نمی‌دهد که طبیعت پردیسان تخریب شود.
در راستای سخنان ریاست محترم جمهوری در خصوص حقوق شهروندی می‌خواهم به ترکیب کمیته‌های تخصصی پردیسان اشاره کنم. برای تصمیم گیری در مورد پارک طبیعت پردیسان، دو کمیته مشورتی تخصصی در شهرداری و سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل شده است. اعضای این کمیته‌ها را من خوب می‌شناسم. بعضی از آنها از دوستان من هستند و بنده حتی در دو مورد افتخار شاگردی و همکاری را داشته‌ام. اما همه این عزیزان مصداق همان حرفی است که آقای رئیس جمهور گفتند، یعنی 100% بازنشسته! آنطور که از گزارشات جلسه پیدا بود اختیارات اصلی در دست یکی از همان بازنشسته‌هایی است که آقای مختاری می‌گفتند 30 سال است مشاور ایشان است.
وقتی نظرات در جلسه طرح شد جالب بود که نظرات اعضای کمیسیون محیط زیست شورای شهر و ریاست محترم ستاد محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری کم و بیش با دیدگاه اکولوژیکی و بنده همسو بود. مدیران و کارشناسان شهرداری هم هنوز دقیقا نمی‌دانند باید چکار کنند. آنها بین دو طیف قرار می‌گیرند. بعضی از آنها و بخصوص جوانترهایشان دیدگاه محیط زیستی دارند. ولی بخشی از افراد که دارای نگاه سازه‌ای و مهندسی هستند ممکن است سودای تغییرات رادیکال در پردیسان را در سر بپرورانند. غلبه و مدیریت بازنشستگان در این کمیته‌ها بر خلاف مبانی حقوق شهروندی دولت دوازدهم و سیاست شورای شهر مبنی بر شفافیت و استفاده از توان متخصصان و دانشگاهیان است.
حتی اگر منافع شخصی و شرکتی بازنشستگان در تصمیماتشان را دخیل ندانیم دانش آنها به 50 سال پیش برمی‌گردد. چنین افرادی نمی‌توانند با نگاه قرن 21 به شهر نگاه کنند و طبیعی است برای پارکی که باید حداقل در 50 سال آینده خدمات محیط زیستی به شهروندان ارائه دهد یک قرن فاصله خواهیم داشت. نگاه کهنه و کشت و کارانه سازمان جنگل‌ها و مراتع به هیچ عنوان با نگاه طبیعت گرایانه و اکولوژیک امروز همخوانی ندارد. کسانی که تاکید دارند پردیسان یک بوستان شهری است از همین حالا مشخص است چه برنامه‌ای در ذهن دارند.
سازمان پارک‌ها و فضای سبز تا به حال اشتباهات بزرگی در نگاه پیمانکارانه خود به فضای سبز شهر داشته است و نباید سرنوشت پردیسان را به دست همان نگاه‌های کهنه نیم قرن پیش بسپارد. من نه تنها به عنوان یک محقق دانشگاهی و فردی که از همه این آقایان با پارک پردیسان آشنایی بیشتری دارم و مقالات بین‌المللی در مورد آن منتشر کرده می‌گویم، بلکه به عنوان شهروندی که به لیست امید رای داده‌ام نگران این روند هستم و امیدوارم شورای شهر تهران و شهردار محترم هر چه زودتر برای اصلاح آن تدبیر کنند. برنامه‌های پردیسان نباید محلی برای رسوب تفکرات بازنشسته‌ها و یا کسانی باشد که در وضعیت خراب اقتصادی و محیط زیستی کشور سبب ریخت و پاش و تخریب تنها لکه باقیمانده طبیعت تهران شوند. سازمان حفاظت محیط زیست هم باید وظیفه خود را در حفاظت از پردیسان به درستی انجام دهد و اجازه ندهد میراث طبیعی باقیمانده شهر قربانی تفکرات غیر محیط زیستی و کاسبکارانه شود. متن کامل در لینک زیر:
https://goo.gl/DmpjQT
کریدورهای دوچرخه سواری و پیاده روی حقی است که باید مسئولین شهری به ما برگردانند. این فیلم یکی از این کریدورهای دوچرخه سواری و پیاده سواری امن در شهر ادینبورگ است. https://www.instagram.com/p/BdkAVOQH-TB/
آقای روحانی این هم «را حل»، چرا گوش نمی‌کنید؟
حسین آخانی
آقای روحانی، همه اصلاح طلبیان و اصلاح نطلبیان، معتدلیان، مجلسیان و همه ایان. من هیچ کاری به شما و سیاست و اختلافات جناحی و شرق و غرب ندارم. من فکر می‌کنم شما اگر توانستید و خواستید مشکل ترافیک - که یکی از ساده ترین مشکلات کشور است - را حل کنید همه مشکلات دیگر را هم می‌توانید حل کنید. حل مشکل ترافیک بر خلاف آنچه فکر می‌کنید پول زیادی نمی‌خواهد. فقط یک اراده می‌خواهد که در مقابل اقتصاد فاسد کشور و مافیای شرکت‌های خودروسازی - همان مافیای خصولتی به تعبیر خودتان- ایستادگی کنید. چون می‌دانم نمی‌توانید جلوی این فاسدان بزرگ بیاستید پس حتما نمی‌توانید بقیه مشکلات را هم حل کنید.
به شما چند بار راه حل نشان دادم. چند بار نامه نوشتم. گفتم پول بنزین را زیاد کنید ولی همه زیادی آن را بدهید به گسترش حمل و نقل عمومی. مثلا اگر در روز 10 فروردین1397 از فروش 12 میلیون لیتر بنزین در تهران به قیمت 1500 تومان با کسر 1000 تومان فعلی 6 میلیارد تومان درآمد کسب می‌شود، این 6 میلیارد تومان را ندهید آقای نوبخت برود باهاش آب منتقل کند به کرمان و سد بسازد یا آقای جهانگیری برود برای معادن نقشه بکشد و یا آقای ایکس منطقه آزاد درست کند. مستقیم بدهید به شرکت وارد کننده و یا سازنده اتوبوس تا 7 دستگاه اتوبوس استاندارد به ناوگان اتوبوسرانی اضافه کند و روش بنویسید «خریداری شده از محل افزایش قیمت بنزین».
به همین ترتیب تعداد اتوبوس‌ها و مینی‌بوس‌های پاک و استاندارد را هر روز در شهر تهران و دیگر شهرهای کشور اضافه کنید. برای نمونه در تهران با استفاده از درآمد بنزین در پایان سال می‌شود 2555 اتوبوس و یا 3-4 برابر آن مینی بوس استاندارد اضافه کرد. یعنی نزدیک نیمی از اتوبوس‌های مورد نیاز تهران تامین می‌شود. فقط طی دو سال و نیم تعداد اتوبوس‌ها به بیش از 6000 می‌رسد و شر آلودگی و ترافیک برای همیشه کنده می‌شود. از اول فروردین هم سرویس‌های ادارات را راه اندازی کنید و ببینید که چگونه ترافیک کاهش می‌یابد.
به حرف اون کارشناس نماها هم کوش نکنید که می‌گویند خیابان‌ها را نمی‌توان با اتوبوس پر کرد. اونها کارشناس نیستند. خواسته یا نا خواسته در خدمت منافع ایران خودرو و سایپا هستند و احتمالا در دانشگاه‌های درجه هشتم هم مدرک گرفته‌اند و یا تازه به دوران رسیده‌های رانت خواری هستند که خودشان علاقه‌ای به نشستن در اتوبوس ندارند. شما که خودتان انگلیس بودی و دیدی که اتوبوس‌ها حتی در خیابان‌های تنگ و باریک به راحتی می‌روند و در هر ساعت شبانه روز مردم را جابجا می‌کنند.
اگر این کار را انجام دادید مردم باور می کنند که شما تصمیم دارید برای منافع آنها کاری کنید. مردم باور می کنند شما می خواهید کشور را بسازید و در مقابل کسانی که اقتصاد و منابع کشور را برای خود به انحصار درآورده‌اند، ایستادگی می‌کنید. دود شهر تهران از اگزوز ماشین‌ها در نمی‌آید بلکه از ذهن کسانی در می‌آید که موتور مغزشان سال‌هاست از کار افتاده است و منافع خود را در تداوم آلودگی و ترافیک می‌بینند. این افراد از بس طرح و پروژه اجرا کرده‌اند خسته شده‌اند. با وجودی که بازنشسته شده‌اند به قول خودتان همه جا هستند. آیا فکر کرده‌اید چرا خیابان‌های کشورهایی که بزرگترین و با کیفیت ترین خوودروهای دنیا را تولید می‌کنند خلوت است و مردم وبا اتوبوس و مترو و دوچرخه و پیاده سرکار می‌روند؟
لطفا این متن را آنقدر جابجا کنید تا به دست آقایان روحانی و لاریجانی برسد. https://t.me/eviron_concerns
برای داشتن شهری پاک باید معابر شهری فقط به وسایل حمل و نقل عمومی اختصاص داده شوند و با روش های قانونی و ابزارهای قیمتی هرگز اجازه داده نشود معابر عمومی محل جولان وسایل شخصی و یا تاکسی و مسافرکش شود.
این عکس را دیروز در مرکز شهر ادینبورگ در اسکاتلند گرفتم. هم کسانی که خواهان ارزان ماندن بنزین هستند خیرخواه مردم نیستند و هم کسانی که از توسعه حمل و نقل عمومی ممانعت می کنند. بهترین و سریعترین راه مقابله با آلودگی بالابردن قیمت بنزین و گازوئیل و اختصاص درآمد آن به توسعه حمل و نقل عمومی است.
https://www.instagram.com/p/Bdm89UdH2_M/
اعتیاد به بنزین
حسین آخانی
تصمیم کمیته تلفیق بودجه در جهت پایین نگهداشتن قیمت بنزین اصلا به نفع کشور نیست. درست است که اعتراضات اخیر فضا را تحت الشعاع قرار داده است، ولی نمایندگان باید توجه داشته باشند فرو بردن کشور در لجن تصمیمات نادرست کشور را فقیرتر و ناتوان‌تر می‌کند و راه اعتراضات آینده را مسدود نمی‌کند. فراموش نکنیم که اعتراضات اخیر فقط معیشتی نبود. مردم از اوضاع محیط زیست، انحصار فرصت‌های کاری و مدیریتی در دست اندکی به شدت عصبانی‌اند.
متاسفانه دولت‌های قبل و لابی خودروسازی داخلی همیشه سعی در پایین نگهداشتن قیمت بنزین داشته است. بنزین 100 تومانی مردم را به مصرف بنزین معتاد کرده است و کسی هم که معتاد شد طبعا با بالا رفتن قیمت دست از اعتیاد خود بر نمی‌دارد. با این حال بنزین 1000 تومانی در کشور هم در مقایسه با قیمت سایر کالاهای ضروری بسیار ارزان و با توجه به نرخ تورم هرگز آهنگ رشد موزونی نداشته و پر شدن خیابان‌ها با خودرو خود دلیل همین سیاست است. اینکه ایران یکی از پر مصرف‌ترین و شهرهای آن از آلوده ترین شهرهای جهان است ناشی از ناتوانی دولت‌ها در مبارزه با این اعتیاد خطرناک است که مانند هر ماده مخدری منافع سرشاری برای قاچاقچیان و عوامل توزیع کننده آن دارد. همین بخشنامه اخیر وزارت صنایع و معادن در افزایش 11 برابری تعرفه خودروهای هیبریدی از جنس منافع همان اعتیاد مزمن و خطرناک است که مشابه رفتار قاچاقچیان مواد مخدر برای سود خود هیچ مرز اخلاقی نمی‌شناسد.
الان که این مطلب را می‌نویسم برای سفر علمی در شهرادینبورگ اسکاتلند (انگلیس) آمده‌ام. کشور انگلیس قدیمی ترین صنعت نفت جهان را دارد و تاریخ کشف نفت در ایران با این کشور گره خورده است. اما در همین انگلیس خیابان‌ها پر است از اتوبوس، شبیه همان اتوبوس‌های دو طبقه‌ای که 30-40 سال پیش مشابه آنها در تهران پر بود. با این تفاوت که این اتوبوس‌ها به روز و دوستدار محیط زیست‌اند. در این کشور حداقل سه عامل باعث می‌شود که مردم از وسیله نقلیه شخصی کم استفاده کنند و یا هرگز استفاده نکنند: 1. داشتن سیستم بسیار کارآمد حمل و نقل عمومی که شبانه روز در دسترس همه است. 2. بالا بودن قیمت بنزین که در حال حاضر به ازای هر لیتر 1.2 پوند (حدود 7000 هزار تومان) است. 3. محدودیت‌های بسیار شدید از نظر پارکینگ و قیمت بسیار بالای آن که گاهی برای یک ساعت پارکینگ در فرودگاه هیتروی لندن باید 10 تا 30 پوند و برای یک شبانه روز 25 تا 90 پوند بپردازید. مجموعه این عوامل باعث شده است که افراد فقط در مواقع بسیار ضروری (مثلا جابجایی وسیله و یا بیماری) از خودروی شخصی استفاده کنند. استفاده از دوچرخه هم یکی از رایج‌ترین راه‌های جابجای است که علاوه بر پاکی، برای حفظ سلامت مردم بسیار مفید است.
برای حفظ محیط زیست باید بنزین و گازوئیل را گران کرد، منتهی این گرانی نباید در بندهای دیگر بودجه به جیب دیگرانی برود که سال‌هاست چون چاله سیاه بودجه را می‌مکند و کاری برای مردم نمی‌کنند. برای نمونه پروژه‌های نجومی سد سازی و انتقال آب، درآمدهای ملی را صرف ویرانی ساختار هیدرولوژیک کشور کردند، منازعات قومی و استانی را تشدید کردند، شهرها را گسترش دادند و ارمغانی جز تبخیر آب، خشکی تلاب‌ها و گسترش ریزگرد نداشتند. پیشنهاد می‌شود با فرمول زیر با کمک کارت‌های بنزین قیمت را به صورت پلکانی و منطقه‌ای افزایش و درآمد آن مستقیما به سود مردم و محیط زیست صرف شود:
پیشنهاد می شود تنها 20 لیتر اول هر کس همان قیمت 1000 تومان باشد. بیش از 20 لیتر در تهران قیمت سطح 1 (2000 تومان) و سایر مراکز استان سطح 2 (1500 تومان) و سایر مناطق کشور سطح 3 (1200 تومان) اعمال شود. در بین راه هم متوسط قیمت 1500 تومان باشد. این باعث می‌شود که کسانی که کمترین استفاده از خودرو را دارند همچنان بنزین ارزان دریافت کنند ولی کسانی که مصرف بالا دارند و در شهرهای بزرگ هستند پول بیشتری بپردازند.
درآمد افزایش بنزین در همه شهرها فقط باید صرف گسترش حمل و نقل عمومی شود. برای نمونه در شهر تهران در صورت افزایش 500 تومان به قیمت بنزین با مصرف 12 میلیون لیتر روزانه بنزین، 6 میلیارد تومان درآمد ایجاد می‌شود که با آن می‌توان طی یک سال 2555 اتوبوس با کیفیت و دوستدار و محیط زیست و 2-3 برابر آن مینی بوس به ناوگان حمل و نقل عمومی اضافه کرد. این باعث می‌شود که طی 2-3 سال مشکل حمل و نقل عمومی در تهران و دیگر کلانشهرها حل شود و منابع درآمدی جدید و حتی فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد گردد.
متن کامل در https://goo.gl/xwxbUP
https://t.me/eviron_concerns
چه ایرادی داشت که در کنار اتوبان و تونل های شهری، باریکه ای هم حق مردمی بود که می خواستند با پای پیاده یا با دوچرخه بروند. کریدورهای دوچرخه سواری و‌ پیاده روی راهی است به سوی شهر انسان محور. این از خواسته‌های ما مردمی است که در دریای دود و ماشین غرق شده ایم و به انسان‌هایی عصبانی، خشن و فاقد حس نوع دوستی تبدیل شده‌ایم. عکس شهر ادینبورگ در اسکاتلند است که دارای شبکه‌ای از راه‌های ارتباطی دوچرخه سواری و پیاده روی است. https://www.instagram.com/p/Bdw5iRgHXn9/
یک تشکر از آقای کلانتری و یک انتظار
حسین آخانی
در تاریخ 3 دی اینجانب به همراه تعدادی از دوستان و متخصصان از جمله آقایان عبدالحسین وهاب زاده، اصغر عبدلی، عباس محمدی و خانم‌ها زهرا قلیچی پور و مژگان جمشیدی به ملاقات آقای کلانتری رئیس سازمان محیط زیست رفتیم. جلسه ابتدا با آقای مدنی در خصوص مدارس طبیعت شروع شد و سپس آقای کلانتری به ما پیوست.
در این جلسه مباحث بسیاری مطرح شد و آقای کلانتری هم گفت با همه نظرات موافق است. یکی از مباحثی که توسط خانم جمشیدی بیان شد مسئله شفاف سازی در سازمان بخصوص گزارشات ارزیابی‌های زیست محیطی بود. در آن جلسه آقای کلانتری موافقت خود را با انتشار این گزارشات اعلام کردند و با انتشار بخشنامه‌ای که از ایشان منتشر شده است آن را عملی کردند. من از ایشان تشکر می‌کنم و بخصوص به آقای تجریشی پیشنهاد می‌کنم که هر گزارش ارزیابی را قبل از تصویب به مدت مشخص (مثلا 2 ماه) در سایت سازمان بگذارند تا هر کسی بتواند به آن دسترسی داشته باشد و تا جلسه تصمیم گیری اطلاعات و نظر خود را اعلام کند. در ضمن ترکیب جلسه تصمیم گیری به گونه‌ای باشد که نمایندگانی از جوامع محلی که تحت تاثیر پروژه قرار می گیرند، متخصصان و سمن ها حضور داشته و حق رای داشته باشند.
اما یکی از مباحثی که در جلسه مطرح شد بحث مدارس طبیعت بود. نظر آقای مدنی و کلانتری این بود که سازمان از نظر قانونی حق ورود به این حوزه را ندارد. مشکل اساسی هم دو چیز است: اول پذیرش مسئولیت است، در صورت حادثه برای بچه‌ها سازمان نمی‌تواند از خود دفاع کند. دوم انتقاداتی است که به آموزش بچه‌ها در این مدارس داده می‌شود، مثلا ارتباط آنها با حیوانات. البته همه اذعان داشتند که ایده مدارس طبیعت عالی و آنها هم از آن حمایت می کنند و سازمان محیط زیست هم مدارس موجود را نمی‌بندد. آقای وهاب زاده توضیحات مبسوطی دادند که در همان راستای تحقق آرمان هر ایرانی یک محیط بان است. من هم به آقای کلانتری گفتم این مدارس ظرفیت اشتغال زایی بالایی دارند. شما با آقای روحانی صحبت کنید و بگویید این همه فارغ التحصیل محیط زیست و رشته های وابسته بیکار است ، از طریق این مدارس بدون آنکه بار مالی روی دوش دولت گذاشته شود کلی شغل ایجاد می‌شود.
می‌دانید که محور اصلی نا آرامی‌هایی اخیر اشتغال و بیکاری جوانان تحصیل کرده است. حال که همه از رهبری گرفته تا مقامات اصول گرا و اصلاح طلب و مقامات قضایی می‌گویند که باید به مطالبات مردم پاسخ مثبت داده شود، این هم یک مطالبه است، بیایید به آن پاسخ مثبت دهید. این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. فقط آن را در هیئت دولت مطرح کنید و از وزیر آموزش و پرورش بخواهید به مدارس بخشنامه کنند که مدارس رسمی می‌توانند از ظرفیت آموزش‌های محیط زیستی مدارس طبیعت استفاده کنند ودر هفته ساعاتی به عنوان اردو به این مدارس بروند. حالا که متاسفانه آموزش زبان انگلیسی را در مدارس ابتدایی ممنوع کرده‌اید، لااقل بگذارید بچه‌ها با طبیعت آشنا شوند. بردن دانش آموزان به اردوهای دور همیشه با خطراتی مواجه است. در صورتی که مربی‌های مدارس طبیعت آموزش دیده هستند و می‌توانند افقی نو در آموزش ایجاد کنند.
من از آقای روحانی و سایر اعضای کابینه درخواست می‌کنم به این خواست کوچک بی هزینه متخصصان محیط زیست پاسخ مثبت دهند. ما نماینده کودکانی هستیم که یارای بیان خواسته‌هایشان را ندارند. این انتظار زیادی برای نسل آینده نیست. کودکان حق دارند ساعاتی در هفته را دور از دیوارهای آپارتمان‌ها و به دور از موبایل و کامپیوتر در محیط آزاد با هم سن و سال‌های خود بازی کنند. درست مانند من و شما که در روستا و شهرستان در گذشته چنین امکانی را داشتیم. آنها حق دارند در هوای باز نفس بکشند. پس به خاطر این غنچه‌های نو شکفته زندگی دستور دهید مدارس طبیعت حمایت و گسترش یابند. پیشاپیش از شما سپاسگزارم. https://t.me/eviron_concerns
حل مشکل آلودگی پول نمی‌خواهد، یک جو شرافت می‌خواهد
حسین آخانی
حل مشکل آلودگی تنها همین راهی را دارد که در این تصویر می‌بینید. این عکس را امروز در اوج سفر صبحگاهی از شهر ادینبورگ گرفتم. تعداد اتوبوس‌ها و شخصی‌ها برابرند، 9 به 9. آلودگی را کسانی به شهرها آوردند که به عمد باعث تضعیف شرکت واحد اتوبوس رانی شدند و به جای اتوبوس و مینی بوس مردم را تشویق کردند یا سوار ماشین شخصی شوند یا با طرح ترافیک و زوج وفرد مجبور می‌کنند سوار تاکسی و مسافر کش‌های دود زا شویم و یا هر کس یک ماشین زوج و یک فرد بخرد. اسنپ هم مدل بسیار مخرب دیگری است که تک سرنشینی را رواج داده است.
مدیران شهری با ساخت اتوبان، پل، تونل و زیر گذر عوامل و پادوهای شرکت‌های خودروسازی بوده‌اند. آنها در مقابل تاریخ مسئولند و عامل کشتار هزاران نفری هستند که سالیانه قربانی آلودگی و تصادف می‌شوند. هزینه‌ای که روزانه مردم ایران به عنوان کرایه تاکسی می‌دهند کمتر از پولی نیست که مردم اروپا به عنوان کرایه اتوبوس، مترو و تراموا می‌پردازند. با این تفاوت که هم زمان ما تلف می‌شود و هم سلامتی ما به خطر می‌افتد.
کشوری که اقتصادش به نفت وابسته است همیشه گران‌ترین و کثیف‌ترین راه‌ها را برای اداره امور خود انتخاب می‌کند، چرا که منافع بسیاری با حفظ همین آلودگی، مرگ و میر شهروندان و تصادف‌ها گره خورده است. آنها دزد مهندسان با کلاسی هستند که از هوای آلوده اسکناس پارو می‌کنند. وقتی قیمت یک باک بنزین با یکی دو شانه تخم مرغ برابری می‌کند انتظار نداشته باشید هوای سالم داشته باشید. خواست ما از مجلس و دولت باید این باشد که بنزین را گران کنید ولی درآمد حاصل از آن را برای گسترش حمل ونقل عمومی صرف کنید. اگر حمل و نقل عمومی گسترش یابد افزایش قیمت بنزین نه تنها باعث گرانی نمی‌شود که به عکس باعث کاهش قیمت‌ها می‌شود. چون جابجایی ارزاق با وسایل حمل و نقل عمومی بسیار ارزانتر از خرده بری است. از آنجاییکه ساخت مترو بسیار پر هزینه و زمان بر است اولویت باید اتوبوس، مینی بوس و ون‌های دوستدار محیط زیست باشد و البته در کنار آن شبکه‌ ریلی باید گسترش یابد.
https://www.instagram.com/p/Bdzgmg5HB4W/
ممنوعیت آموزش زبان در مدارس؛ ظلم بر معلمان
حسین آخانی
در شرایطی که کشور دچار معضل بیکاری است، تصمیم آموزش و پرورش مبنی بر ممنوعیت تدریس زبان انگلیسی در دوره‌های ابتدایی آسیب بسیار جدی بر هزاران معلمی وارد می‌کند که در این مدارس مشغول تدریس هستند. این اقدام سازنده نیست و باعث می‌شود یا مدارس خلاف کنند و یا خانواده‌ها بچه‌های خود را به آموزشگاه‌ها و یا تدریس خصوصی بفرستند. در نتیجه هم بر حجم ترافیک می‌افزاید و هم رانتی می‌شود برای این آموزشگاه‌ها و هم از دید ناظران آموزش و پرورش دور خواهد بود و ممکن است مفسده زا هم باشد. از همه مهمتر باعث بی عدالتی در جامعه می‌شود. آنهایی که پول بیشتر دارند بچه هایشان را به آموزشگاه‌های خصوصی می‌فرستند.
آیا می‌دانید اغلب معلمان خانم‌هایی هستند که هستی و نیستی‌اشان به درس دادن در این کلاس‌ها بستگی دارد؟ فارغ‌التحصیل بیچاره‌ای که زبان خوانده است کجا کار کند؟ پس بهتر است اول این رشته‌ها را در دانشگاه‌ها تعطیل کنید بعد اجازه آموزش آنها را در مدارس ندهید. اگر این تصمیم حتی یک نفر را از نان خوردن بیاندازد جناب وزیر چگونه می‌تواند وجدان خود را راضی نگهدارد و در مقابل خداوند بزرگ پاسخگو باشد؟ آیا فکر نمی‌کنید بریدن نان کسی در این شرایط بد اقتصادی درست نیست؟ مگر بزرگترین معلم اخلاق و فرهنگ تاریخ این سرزمین یعنی سعدی نگفته است «تيغ بران گر بدستت داد چرخ روزگار هرچه میخواهی ببر اما مبر نان کسی». آیا دولت آماده است حقوق این معلمانی که شغلشان را از دست می‌دهند، بپردازد؟
آقای روحانی در سخنان اخیر خود تاکید کردند که ما باید به نیازهای نسل جوان توجه کنیم. نسل جوان امروز با دنیا در ارتباط است. زبان انگلیسی نه زبان یک دولت استعمار‌گر که زبان علم و زبان ارتباط بین المللی است. بهترین سن آموزش زبان هم در سنین کم است. ایشان چند سال پیش در سخنرانی دیگری گفتند چرا دانشگاه‌های ما به زبان انگلیسی درس نمی‌دهند؟ اگر می‌خواهید دانشگاه‌های ما در سطح بین‌المللی حرفی برای گفتن داشته باشند باید سطح آموزش زبان را بالا ببرید.
پیامبر اسلام (ص) فرمودند «اطلبوا العلم ولو في الصين». طبیعی است برای آنکه شما علم را در چین بیاموزید باید زبان چینی بدانید. امروز زبان علم حتی در چین هم انگلیسی است و طبیعی است تسلط مسلمانان به زبان انگلیسی آنان را قوی‌تر می‌کند.
ممنوعیت آموزش زبان انگلیسی چیزی شبیه ممنوعیت ویدئو، دیش ماهواره و الان فیلترینگ اینترنت است. چنین تصمیماتی مردم را در پیگیری این خواست جدی‌تر می‌کند. در مقابل موج جهانی شدن نمی‌توان ایستادگی کرد. ما باید با تقویت خود محصولات فرهنگی خودمان را به دنیا عرضه کنیم. شعر و ادبیات فارسی و موسیقی سنتی ایرانی در دنیا حرف برای گفتن دارد. ما با بستن راه آموزش زبان انگلیسی، راه بردن فرهنگمان را به دیگر نقاط دنیا می‌بندیم. دانشمندانی که نتواند با زبان دنیا گفتگو کنند هرگز جهانی نمی‌شوند، مگر آنکه به دیگر نقاط جهان بروند که این همان به فنا دادن سرمایه‌های فکری و سازندگی کشور است.
https://goo.gl/qn8ab1
https://t.me/eviron_concerns
ما را دیگر یارای سوختنمان نیست، زندگی می‌خواهیم
حسین آخانی
عکس کشتی در حال غرق و دود و آتش با 32 نفر ملوان اشک آدم را در می‌آورد. این یک قاب عکس از آتش نفتی است که از زمان حفر اولین چاه در مسجد سلیمان شروع شد و همچنان ما را می‌سوزاند. متاسفانه آنانی که نانشان در نفت است و سفره هایشان پر از نفت است – چه نفتخواران وطنی باشند و چه دلالان بین‌المللی – سعی در پنهان کردن این تصاویر دارند. شاید همین پنهان کاری بود که نگذاشت عمق این فاجعه زودتر رسانه‌ای و به گوش مسئولان برسد تا شاید جان این عزیزان نجات پیدا می‌کرد. همان‌هایی که با بی شرمی تلاش می‌کنند تا بر سواحل زیبای مازندران و گیلان بساط پتروشیمی بر پا کنند.
در همین 6 روزی که کشتی سانچی آتش گرفته است، آتش نفت در داخل کشور حدود 300 نفر را در حوادث رانندگی کشته و چند برابر آن را زخمی کرده است. در همین چند روز صدها نفر به دلیل آلودگی هوا در شهرهای مختلف جانشان را از دست داده‌اند. در همین چند روز صدها نفر شاغل مراکز پتروشیمی و پالایشگاهی و یا ساکن در مجاورت این تاسیسات عمرشان یا گرفته شد و یا فاصله‌اشان با مرگ نزدیک‌تر شد. اینها را کسی ندیده و نمی‌خواهند ببینید.
اما غم انگیز تر از همه اینها رفتار نمایندگانی است که بر کرسی سبز مجلس نشسته‌اند و به مردم دود و آتش نفت را هدیه می‌دهند. آنها تقصیر ندارند، آنها هم وقتی رای خود را می ستاندند قولشان بردن نفت بر سر سفره مردم بود. حال هم الوعده وفا! باید آنقدر به مردم بنزین بدهند که همه خودشان را در دود و کثافت آن خفه کنند.
نفت و بنزین مانند ماده مخدر است. قدرت احتراق آن شما را داغ می‌کند. بخصوص اگر روزگار سردتان کرده باشد. باک را پرمی‌کنی. پا بر پدال گاز می‌گذاری و می‌فشاری، سخت، صدای موتور را می‌آوری، آسمان را پر دود می‌کنی، به خلسه می‌افتی و در عالم رویا می‌تازی. برای ما ایرانی‌ها که از گذشته تاریخی‌امان فقط "آتش دوستی" باقی مانده است سخت از این آتشگاه لذت می‌بریم. بخصوص آتشی که شما را جلو هم می‌برد. می‌خواهی از همه جلوتر باشی، یک بار در لباس شوایتزر، یک بار آلن دولن، بار دیگر آدلف هیتلر، یک بار میخائیل شوماخر و گاهی هم در لباس رابین هوت.
پشت فرمان مستانه می‌گازی. در این رویا چنان فرو می‌روی که دیگر نه عقربه سرعت را می‌بینی و نه دره کنار جاده و یا پیچ پیش رو را. پشت فرمان تنها جایی است که تو پادشاه خودتی. در آنجا کسی نمی‌تواند تو را تحقیر کند. کسی به موسیقی تو کاری ندارد. کسی به لباست کاری ندارد. کسی حجابت را گیر نمی‌دهد و با هر دلداری می‌خواهی همکلام می‌شوی مزاحمی نیست. تو فرمانروایی هستی که می‌خواهی همه کمبودهای خود را با فشار بر پدال گاز جبران کنی. تحقیرهای دوران زندگی را جبران کنی و بگازی و خود و ما را به آتش مرگ بکشانی.
قاچاقچیان ماده مخدر بنزین و دلالان آن از جمله سازندگان و فروشندگان اتومبیل از اینکه تو در دره می‌روی سرمستند. نان آنها در این حماقتی است که ملتی را به نفت، بنزین و گاز و پلاستیک معتاد کرده‌اند. ملتی که دیگر قدرت اندیشیدن ندارد و حاضر نیست از انرژی بی پایان و پاک خورشیدی بهره ببرد.
اگر این گازوئیل لعنتی مفت نبود موتورهای چاه آب‌های زیر زمین را خالی نکرده بودند. اگر این نفت مفت نبود، زباله تا حلقوممان را خفه نکرده بود، اگر این نفت لعنتی نبود سدسازان بی خرد خزانه را برای ساخت سدهایی چون گتوند به باد نداده بودند. اگر این نفت لعنتی نبود ملتی که افتخار می‌کنند از سر و رویشان هنر می‌بارد شهرهای بی قواره ای درست نمی‌کردند که گربه هم از هم بی هنری خنده‌اش می‌گیرد. این نفت نه تنها 32 ملوان ما را سوزاند که همه داریم در آتش نفت و بنزین می‌سوزیم.
بزرگ‌ترین هدیه‌ای که نمایندگان می‌توانند بعد از حادثه غم انگیز کشتی سونچی به مردم بدهند این است که مانند همه کشورهایی که ارزش انسان برایشان مهم است دو قلم کالا را با بیشترین مالیات عرضه می‌کنند، یکی سیگار است و دیگری بنزین و مشتقات نفت مانند پلاستیک. راه نجات این سرزمین در رهایی از اعتیاد به نفت و مشتقات آن است. تنها جایی که باید اعتراض کنیم این است که بگوییم بگیرید این نفت و بنزین را از ما، ما را دیگر یارای سوختنمان نیست، زندگی می‌خواهیم.
https://www.instagram.com/p/Bd7NTZfH46R/
پنجشنبه ساعت 10 و نیم صبح در باغ گیاهشناسی ادینبورگ در مورد تنوع و تهدیدات پوشش گیاهی ایران سخنرانی دارم. مهمانان بخصوص در اسکاتلند می‌توانند شرکت کنند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی از هرباریوم ادینبورگ و خلاصه ای از آنچه گیاهشناسان انجام می دهند.
بوی بهار از بهشت می‌آید
حسین آخانی
🔹در این چند روز که در شهر ادینبورگ اسکاتلند هستم، هر روز در کریدور دوچرخه سواری و پیاده روی راه می روم و غبطه می خورم به مدیریت شهر تهران که همه سرمایه های شهر را برای ساخت و ساز و ساخت شهری بتنی و خودرو محور هزینه کرد. حالا هم ظاهرا مشخص شده برای ساخت شهر بتنی چه فسادهای کلانی اتفاق افتاده است. شاید بزرگترین خیانت به شهروندان توسعه بزرگراه‌ها و احداث پل و زیر گذر بود تا شهری بتنی بسازند که فقط مناسب عبور و مرور خودرو‌های شخصی است.
🔹 اما خبری شنیدم که طبق گفته معاون شهرداری گویا می‌خواهند پل گیشا را به پیاده رو – و مسیر دوچرخه سواری که احتمالا از ذهنشان پریده بوده است – تبدیل کنند. برای من که ساکن گیشایم، شنیدن این خبر مسرت بخش بود. خواستم در اینجا بر مدیریت جدید شهر تبریک بگویم که دارند به مردم می‌اندیشند. از پارک پردیسان تا دانشگاه تهران و تالار وحدت مجموعه‌های متعددی شامل برج میلاد، کوی دانشگاه، دانشگاه های تهران و تربیت مدرس، بیمارستان‌ها، سینماها، پارک ها و تالارهای متعدد قراردارد که بیشتر مورد استفاده جوانان قرار می‌گیرند. با یک نگاه سیستمی می‌توانید کریدور دوچرخه و پیاده روی را از پارک پردیسان شروع و از طریق پارک گفتگو به کوی دانشگاه تهران و سپس پارک لاله، دانشگاه تهران و پارک شهر و حتی تا بازار درست کنید. می‌دانید با این کار دیگر دعوای زوج و فرد و طرح ترافیک کم کم بسته می‌شود. فقط کافی است یک طرف خیابان‌ها که ماشین پارک می‌شود را به مسیر دوچرخه و پیاده روی تبدیل کنید.
🔹 هفته آینده به تهران می‌آیم. برای اعضای شورای شهر، مدیران جدید پارک پردیسان و بهشت و شهروندان مسئول و دوستدار هوای پاک سوغاتی با ارزش می‌آورم. به شما نشان می‌دهم که چگونه می‌توان بدون صرف هزینه‌های گزاف، شهری انسان محور درست کرد که در آن انسان‌ها بجای آنکه با هم دعوا کنند، اخم کنند، همدیگر را بزنند و بکشند، با هم مهربانی کنند، سلام بدهند، لبخند بزنند و خدا را شکر کنند. می‌توان دلمان را در آستانه دهه فجر و سال نو خوش کنیم که از بهشت بوی بهار می‌آید، آیا می‌شود؟
https://www.instagram.com/p/Bdw5iRgHXn9/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تهیه عکس از نمونه های گیاهی در هرباریوم باغ گیاهشناسی ادینبورگ. از سه میلیون نمونه تا به حال سیصد هزار نمونه عکسبرداری و بصورت انلاین قابل دستیابی است.
نمایی از یک شهر انسان محور. آیا مدیران پروژه پردیسان حاضرند با صبر و مطالعه پارک طبیعتی را برای نسل آینده باقی بگذارند یا آنها هم با روش بولدوزری قالیباف طبیعت را فدای پروژه می کنند، منتظر باشید ....
آقای نجفی، به عمل کار برآید به سخندانی نیست. جلوی ریخت و پاش و پروژه‌های بلدوزری دوران قالیباف را بگیرید. بازهم مدیران شما نقشه‌های تغییر کاربری فضاهای طبیعی را در سر می پرورانند. محیط های طبیعی شهری و پارک پردیسان به همه شهروندان امروز و فردای تهران تعلق دارد و هیچکس اجازه ندارد آن را به محلی برای ریخت و پاش تبدیل کرده و در حالی که شهر 52 هزار میلیارد تومان بدهکار است برای سرمایه گذاری واگذاری کند. خبرهای خوبی از تهران نمی‌آید ....
http://www.khabaronline.ir/detail/747451/weblog/abbasmohammadi