انصاف نیوز
13.8K subscribers
18.2K photos
4.39K videos
73 files
22.7K links
|با انصاف باشید|

انصاف نیوز، رسانه‌ای خصوصی برای پوشش اخبار و تحلیل رويدادها با نگاهی متفاوت و منصفانه
ensafnews.com
صفحه اینستاگرام:
instagram.com/ensafnews
ارتباط با ما:
@ensafadmin
تلفن تماس
09036930273
ایمیل:
ensafnews@gmail.com
Download Telegram
🎥 جشن امضای کتاب «پایاب شکیبایی» با حضور دکتر ظریف در نمایشگاه کتاب

چاپ چهارم خاطرات ۸ساله جواد ظریف در نمایشگاه عرضه شده و جشن امضای کتاب با حضور او، ساعت ۱۷ امروز (جمعه) در غرفه انتشارات اطلاعات برگزار شد.
[موسسه اطلاعات]
@ensafnews
انتخاب ۱۰ میانه‌رو دیگر

وضعیت کاندیداهای جریان میانه‌روها در نتایج رسمی و غیررسمی دور دوم انتخابات مجلس

تکمیلی ۱:۰۵ بامداد: نتیجه‌ی تبریز قطعی شد
تکمیلی ۱:۲۷ بامداد: بیگدلی در خدابنده انتخاب شد
تکمیلی در ۱:۳۱ بامداد: نظری در رامهرمز پیروز شد
تکمیلی در ۱:۵۱ بامداد: نبی‌الله محمدی در زنجان پیروز شد
@ensafnews
ایده تقی‌زاده درباره جمهوری آذربایجان چه بود؟

محمود ذکاوت در یادداشتی در بررسی دیدگاه تقی‌زاده درباره مسئله آذربایجان، در سال ۱۳۹۹ در سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر نوشت:

منطقه قفقاز به طور عام و آذربایجان به صورت خاص همواره دستخوش ناآرامی‌هایی بوده است. مسئله قره‌باغ موضوع جدیدی در مناقشات منطقه خاصه میان ارمنستان و آذربایجان نیست، اما نکته مهم مواجهه ایران با مسئله قره‌باغ و بحران آن است. در این زمینه سیدحسن تقی‌زاده ایده‌ای دارد که کم‌وبیش با اکنون ما نسبت مستقیمی پیدا می‌کند

وضعیت منطقه و بازیگراناز جمله وجه‌مشخصه‌های دوران معاصر مسئله جدال و منازعه بر سر سرزمین‌ها و مناقشه میان دولت‌ها برای تصاحب آنهاست. البته قبل از دوره معاصر میان ملت‌های مختلف منازعاتی از این دست بوده اما جنس تخاصمات جدید اساساً متفاوت است. جدال بر سر قره‌باغ یکی از گسل‌های جغرافیای سیاسی منطقه است. این موضوع با مسئله پان‌ترکیسم و جدایی‌طلبی تا حدودی گره خورده و مناقشه‌ای بین کشورهای ارمنستان و آذربایجان به‌وجود آورده است. مناقشه صرفاً به مسئله مربوط به این دو کشور محدود نمی‌شود؛ چراکه مانند دیگر مسائل منطقه‌ای در دوره معاصر به عناصر هویتی دیگری نیز مربوط است. «قومیت» و «مذهب» از جمله این عناصر هستند که حساسیت بحران قره‌باغ را افزایش داده‌اند. مقاصد کشورهای پیرامونی نیز مزید بر علت شده است. از یک طرف ترکیه، از سوی دیگر ایران و در وجهی دیگر روسیه با این مسئله درگیر هستند. کشورهای دیگری نیز وارد معرکه شده‌اند، اگر نگوییم در ایجاد آن نقش داشته‌اند. در این میان نفوذ رژیم صهیونیستی پررنگ است. تا جایی که در مناقشه مذکور صریحاً و حتی مستقیم ورود کرده و یکی از محرک‌های آذربایجان برای از سرگیری تخاصم بوده است.

همان‌طور که اشاره شد قره‌باغ صرفاً ناحیه‌ای درون یک بستر جغرافیایی نیست. با برجسته‌سازی رسانه‌ای که صورت گرفته موضوع به مسئله قومیت «ترک» بدل شده است. در اینجا نقش کشور ترکیه و اردوغان در پمپاژ این موضوع برجسته است. وجود عناصر دل‌بسته به ایده «پان‌ترکیسم» در منطقه و ایران مسئله را پیچیده‌تر کرده است. عناصر تکفیری نیز برای برجسته‌سازی رویارویی اسلام و مسیحیت، به تعبیر دیگر اسلام و کفر و حق و باطل وارد معرکه شده‌اند. در کنار همه این تفاسیر ایران با عنوان عنصر تعیین‌کننده در مختصات منطقه و سازمان‌دهنده اصلی شیعیان، در موضع رصد وضعیت ایستاده است. این موضع ناشی از تسلط ایران بر اوضاع منطقه است یا عدم شناخت آن در آینده مشخص خواهد شد.

توجه به میراث تاریخی برای پاسخ به مسئله کنونی

مواجهه ایران با مسئله قره‌باغ و بحران آن بسیار حائز اهمیت است. ایران و ایرانیان خاصه شهروندان ترک و به تعبیر دیگر آذری در کجای این معادله قرار دارند؟ از زوایای مختلفی می‌توان به این مسئله و موضوع نگریست. در اینجا نگارنده به سراغ یکی از شخصیت‌های پیچیده تاریخ معاصر رفته تا با توضیح ایده وی در این باب بخشی از میراث ایرانی ـ آذری در این معادله را به اکنون عرضه کند تا بلکه ره‌گشا باشد.

آذربایجان و مسئله ترکی

قدمت جمهوری آذربایجان به عنوان پاره‌ای از خاک ایران به اندازه تاریخ ایران است. استیلای روسیه تزاری در این منطقه نود سال ادامه یافت تا آنکه به دنبال انقلاب اکتبر روسیه کشور نوپایی به نام آذربایجان قفقاز شکل گرفت که استقلال آن به دو سال نرسید و با حمله بلشویک‌های آذری به رهبری نریمان نریمانف و سقوط بادکوبه این قلمرو به عنوان آذربایجان شوروی در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی قرار گرفت. در این دوره بود که استالین حمله‌های سختی را به فرهنگ و زبان این منطقه صورت داد. در سال ۱۹۹۱ و با فروپاشی شوروی جمهوری آذربایجان سر برآورد.۱ از این به بعد بود که منازعه هویتی در آذربایجان به‌شدت اوج گرفت و ترکیه همه توان خود را برای القای هویت دلخواه خود به آذربایجان به‌کار بست. چنین رویکردی به تحرکات قومی و جدایی‌طلبانه برخی گروه‌های مرتبط با بیگانگان در ایران نیز دامن زد.

تبریز زهدان وطن‌خواهان ایرانی

برخلاف تصوری که «رسانه‌های فارسی‌زبان ایران‌ستیز» و «پان‌ترک‌های ایران‌گریز» درصدد تبلیغ آن هستند، تبریز و خطه آذربایجان همواره مهد وطن‌خواهان ایرانی و احیاگران زبان فارسی بوده است. البته اشاره به اسامی شخصیت‌های مذکور از حوصله این نوشته خارج است. متکی به همین میراث است که همواره یکی از پایگاه‌های پایداری از هویت ایران، آذربایجان بوده است. نقش این خطه در مبارزه با استعمار و استبداد در عصر قاجار و پهلوی، تحقق انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس بسیار مهم بود.

ادامه:
https://ensafnews.com/418421
@ensafnews
افزایش نسبت طلاق به ازدواج در ۳ سال اخیر
«دستاوردسازی با داده‌های خام و بی‌معنا، سیاست‌گذار را گمراه می‌کند»

سرویس اجتماعی، انصاف نیوز: یک کارشناس سیاست‌گذاری اجتماعی با بررسی نسبت طلاق به ازدواج در ۳ سال گذشته و نشان دادن رشد این نسبت در سال‌های ۱۴۰۰، ۴۰۱ و ۴۰۲، ادعای رئیس سازمان امور اجتماعی درباره کاهش طلاق پس از ۳ دهه را مردود دانست.

چند روز پیش، محمد عباسی، رئیس سازمان امور اجتماعی وابسته به وزارت کشور گفت طلاق پس از سه دهه و در دولت آقای رئیسی کاهشی شده اما این ادعا با واکنش‌های متعدد و اغلب منفی کارشناسان حوزه اجتماعی مواجه شده است. از جمله روزبه کردونی، رئیس سابق موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، این ادعا را مردود و دستاوردنمایی با داده‌های خام را سبب گمراهی سیاست‌گذاران و مایه تاسف خواند.

این کارشناس آسیب‌های اجتماعی به خبرنگار انصاف نیوز گفت: یکی از متغیرها و سنجه‌های معتبر برای بررسی وضعیت طلاق، نسبت طلاق به ازدواج است که همواره مورد استفاده کارشناسان این حوزه قرار داشته و یک شاخص شناخته‌شده است.

او افزود: این شاخص که از نسبت تعداد طلاق به تعداد ازدواج ضرب در ۱۰۰ به‌دست می‌آید، در سه سال گذشته افزایشی بوده است.

کردونی به مرور آمارهای رسمی سازمان ثبت احوال پرداخت و گفت: در سال ۱۴۰۰، تعداد طلاق در کشور ۲۰۴ هزار و ۸۱۲ فقره و تعداد ازدواج ۵۷۲ هزار و ۸۱۳ مورد بوده و رقم شاخص مدنظر ۳۵ درصد است. در سال ۱۴۰۱، تعداد ۲۰۷ هزار و ۸۰ واقعه طلاق و تعداد ۵۲۵ هزار و ۹۹۸ واقعه ازدواج در کشور به ثبت رسیده است. بنابراین طبق این داده‌ها شاخص طلاق به ازدواج طی یک‌سال به ۳۹ درصد افزایش پیدا کرده است.

این کارشناس آسیب‌های اجتماعی ادامه داد: در سال ۱۴۰۲ که تعداد طلاق ۲۰۱ هزار و ۴۶۸ مورد و تعداد ازدواج نیز ۴۸۱ هزار و ۱۲۷ عدد بوده است، نسبت طلاق به ازدواج ۴۱ درصد شده است و بنابراین می‌توان به روشنی دید نسبت طلاق به ازدواج در سه سال گذشته حدود ۶ درصد افزایش داشته است.

آقای کردونی درباره کاهش قدر مطلق طلاق در سال ۴۰۲ نسبت به ۴۰۱ توضیح داد: درست است که در سال ۴۰۲ به لحاظ عددی، تعداد طلاق نسبت به سال قبلی کاهش داشته اما روند مشابهی در تعداد ازدواج نیز ثبت شده است. این یعنی کاهش تعداد ازدواج‌ها اثر کاهش تعداد طلاق‌ها را خنثی کرده و سبب شده نسبت طلاق به ازدواج در سال ۴۰۲ نیز افزایشی باشد.

این پژوهش‌گر حوزه سیاست اجتماعی گفت: معتقد نیستم که عملکرد دولت‌ها در حوزه اجتماعی را در یک بازه ۱ یا ۲ ساله می‌توان ارزیابی کرد و بنابراین افزایش نسبت طلاق به ازدواج در سه سال گذشته را نه موفقیت و نه شکست این دولت می‌دانم بلکه آن را در تداوم روند افزایشی نسبت طلاق به ازدواج در سالیان گذشته تحلیل می‌کنم.

کردونی ادامه داد: متاسفانه برخی مسئولین اجتماعی کشور، کاهش رویداد طلاق را بدون توجه به نسبت آن با ازدواج و مقایسه روندهای کنونی و گذشته، یک دستاورد برای خود تلقی می‌کنند. این اتفاق از نظر من غلط و حتما یک شکست فاحش در فهم مسائل اجتماعی و سیاست‌گذاری برای کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی است. بنابراین باید این توضیحات داده شود تا هم سیاست‌گذاران ارشد کشور بر پایه این اظهارات اشتباه دچار انحراف و خطا در تصمیم‌گیری نشوند و هم حوزه عمومی کشور شناخت دقیق‌تری از تحولات اجتماعی داشته باشد.

او گفت: باید تاکید کنیم که روند شاخص‌های مختلف در خصوص وضعیت اجتماعی کشور از سالیان گذشته، نگران‌کننده و شایسته تامل و توجه است.

این پژوهشگر به آموزه‌های سال اول دوره کارشناسی علوم اجتماعی در دانشگاه‌ها اشاره کرد و افزود: دانشجویان این رشته از همان ابتدا می‌آموزند در حوزه سیاست‌گذاری نباید به داده‌های خام استناد کرد و داده‌‌ها باید به شاخص و سنجه‌های قابل اتکا تبدیل شوند. این سنجه‌ها و شاخص‌ها باید هم در روندهای چندین ساله و هم در مقیاس مناطق جغرافیایی تفسیر و تبیین شوند تا ارزش سیاست‌گذاری پیدا کنند.

کردونی که مسئولیت دبیرخانه شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی را نیز در کارنامه دارد، درباره آن بخش از سخنان رئیس سازمان امور اجتماعی که بر کاهش طلاق پس از ۳ دهه تاکید کرده بود، به خبرنگار انصاف نیوز گفت: این ادعا که در ۳۰ سال اخیر برای نخستین‌بار واقعه طلاق در کشور کاهش یافته نیز ادعای باطلی است؛ هم در سال ۱۳۹۴ نسبت به سال ۱۳۹۳ و هم در سال ۱۳۹۷ نسبت به سال ۱۳۹۶، واقعه طلاق در کشور کاهش داشته است.

کردونی در پایان گفت: بار دیگر تاکید می‌کنم باعث تاسف است که یک مدیر ارشد اجتماعی، داده‌های خام و فاقد معنا را به عنوان یک دستاورد اجتماعی اعلام می‌کند.

https://ensafnews.com/518534
@ensafnews
🎙 خاتمی: مهمترين تهديد امروز کشور وضع زندگى مردم و نااميدى از آينده است

رئيس دولت اصلاحات که در جمع مشاوران خود سخن می گفت، تاکید کرد: انتظار این بود که جمهوری اسلامی كه از فرصت موفقيت نسبى در درگيرى با اسرائيل براى ايران ايجاد شده و مورد تأييد بسيارى از جريانات سياسى و بخش زيادى از مردم قرار گرفته است، در حل مشكلات خود در حوزه سياست خارجى و نيز داخلى استفاده كند و آن را مبنايى براى وحدت ملى در داخل كشور و ارتباطات منطقی با جهان قرار دهد، ولی متأسفانه خلاف این رخ می دهد و براى جوانان منتقد و معترض احکام سنگین حتی اعدام صادر مى شود و يا با زنان و دختران جوان در خيابانها، دانشگاهها، ورزشگاهها و ساير مكانها به بهانه بى حجابى برخورد سخت صورت مى گيرد و برای کسبه و نهادهای رسمی و غیر رسمی دردسر درست می شود و از ايران چهره ای خشن به نمایش گذاشته مى شود.

سيدمحمد خاتمى با بيان اين كه اينك كشور با تهديدهاى جدى و چالش ها و بحران هايى روبروست، مهمترين تهديد را وضع زندگى مردم و نااميدى از آينده دانست و گفت: حاكمیت با اين اقتصاد نابسامان و تورم و گرانى افسارگسيخته و افزايش بى رويه فقر، ... نبايد فرصت ها را از دست بدهد و بهتر است اين پيروزى را مستمسكى براى ارتباط عزت مندانه با جهان و آشتى ملى در داخل كشور قرار دهد و درصدد رفع نارضايتى هاى جامعه كه اتفاقا در كاهش مشاركت در انتخابات اخير بروز و ظهور پيدا كرد، باشد. نظام حکمرانی متوجه باشد بسيارى از كسانى كه در انتخابات ١١ اسفند رأى ندادند، برانداز نيستند بلكه معتقدند وضعى كه دارند قابل تحمل نيست و فقط مى خواهند زندگى كنند.

وى با بيان اين كه اكنون در دانشگاههاى معتبر سراسر دنيا عليه جنايت اسرائيل در غزه، تظاهرات گسترده اى در حال انجام است، گفت: ولى در داخل ايران چنين صحنه هايى را شاهد نيستيم؛ چرا كه آنقدر در داخل ايران بد عمل شده است كه ديگر اين اتفاقات روى مردم ناراضی به ويژه نسل جوان و روشنفكران تأثيرى ندارد.

سيد محمد خاتمى همچنين در تحليلى كوتاه از عمليات موشكى ايران مقابل اسرائيل، برخى از مزاياى اين اقدام را برشمرد و گفت: موقعيتى براى ما در برخورد با اسرائيل پيش آمد كه اولا دنيا پذيرفت ايران يك قدرت است و در خاورميانه ، به عنوان يك قدرت برتر حضور دارد و مى تواند بر روى ساير كشورهاى منطقه تأثيرگذار باشد، ثانيا اسرائيل با وجود همه جنايتهايى كه كرده، فهميد در حدى نيست كه بشود با این قدرت درگير شود و اگر خداى نكرده جنگى ميان اين دو كشور رخ دهد، ايران مى تواند لطمات اساسى به آنها بزند و در عين حال از قدرت بازدارندگى و دفاع از خودش هم برخوردار است و مى تواند تهديدها را دفع كند و ثالثا در ميان افكار عمومى مسلمانان جهان به خصوص در منطقه خاورميانه نسبت به عمليات موشكى ايران عليه اسرائيل هم يك نوع احساس غرور و خشنودى و نيز احترام به جمهورى اسلامى ايجاد شد و آنچه تضعيف شد اسرائيل و سياست هاى نتانياهو بود.

وى در ادامه تأكيد كرد: اكنون كه ايران در چنين موقعيت مثبتى قرار گرفته، ضرورى است جمهورى اسلامى اين پيروزى را به فرصتى براى ايجاد يك ديپلماسى فوق العاده فعال در منطقه و جهان تبديل كند و در گفتگو و مذاكره با كشورهاى منطقه ضمن رفع نگرانى آنها مبنى بر اين كه تهديدى براى اين كشورها نيست، تأکید نماید که خواهان مشاركت در توسعه و امنيت و آرامش منطقه است.
رئيس دولت اصلاحات اضافه كرد: جمهورى اسلامى چنين گفتگوهايى را هم مى تواند با ساير كشورهاى دنيا داشته باشد و به آنها تأكيد كند كه به دنبال ايجاد تنش و جنگ نيست و فقط خواسته در پاسخ به تهديدات اسرائيل و حمله اين كشور به كنسولگرى ايران نشان دهد قدرت مقابله دارد.

وى افزود: ايران در ضمن بايد يادآور شود همچنان از مردم غزه و حقوق فلسطينيان حمايت مى كند ولى اين حمايت به معناى دخالت در سياست ها و تصميمات آنها نيست و در عين حالى كه به هيچ وجه از درگيرى مستقيم و جنگ با اسرائيل استقبالى نمى كند، با كمك خود كشورهاى منطقه فقط به دنبال مهار جنگ افروزى اسرائيل و امنیت و توسعه و پیشرفت منطقه است.

[خاتمی مدیا]
@ensafnews
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تحلیل ظریف درباره اتفاقات اخیر در دانشگاه‌های امریکا

درباره کتاب «پایاب شکیبایی» تلاش کردم با شفاف‌سازی و مستندسازی مردم را از افرادی که با استفاده از عواطف می‌خواهند مواردی را بر مردم تحمیل کنند، آگاه کنم
[اطلاعات آنلاین]
@ensafnews
ترکه‌های آلبالو و ممنوعیت تنبیه بدنی دانش‌آموزان از مشروطه تا کنون

مسعود فروزنده، تاریخ‌پژوه، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

تحت تاثیر اندیشه مشروطه و کنشگری ترقی خواهان، ایران در مقام قانون در شمار کشورهای پیشرفته درآمد اما در مقام عمل چنین نشد. توسعه نظام آموزشی برآمده از اندیشه مشروطه بود. نمایندگان دور دوم مجلس شورای ملی در سال ۱۹۱۱ میلادی برابر ۱۲۹۰ خورشیدی قانون معارف را تصویب کردند. مطابق با آن، آموزش در دوره ابتدائی اجباری گردید و تنبیه بدنی دانش آموزان ممنوع شد.

به صورت مقایسه‌ای در آسیا، در شکل قانونگذاری و نه به صورت عملی، ایران پیشتاز تدوین قوانین مدنی و دمکراتیک در آغاز سده بیستم بود. تنبیه دانش آموزان در لهستان در سال ۱۷۸۳، در ایران ۱۹۱۱، در روسیه ۱۹۱۷، هلند ۱۹۲۰، ایتالیا ۱۹۲۸ و رومانی در سال ۱۹۴۸ ممنوع شد. با این وجود تنبیه بدنی در مدارس استمرار داشت تا آنکه اولین گام های عملی در اروپا در نیمه دوم دهه ۱۹۵۰ میلادی، با بازرسی سختگیرانه دولتی در سوئد و نروژ به اجرا درآمد.

قانون اساسی معارف ایران

مطابق قانون اساسی معارف ایران در سال ۱۲۹۰ اولا آموزش و پرورش زیر نظر دولت قرار گرفت، دوما اجباری شد و سوما، چهار نوع مدرسه: مکاتب ابتدایی دهکده، مکاتب ابتدایی بلده، مدارس متوسطه و مدارس عالیه پدید آمد.

دوره تعلیمات ابتدایی شش سال و تعلیمات متوسطه نیز شش سال مقرر شد. ماده ۲۸ این قانون تنبیه بدنی را ممنوع اعلام کرد.

ماده ۲۸ قانون اساسی معارف مصوبه مجلس شورای ملی: ‌مجازات بدنی در مکاتب و مدارس ممنوع است.

برپایی دولت توسعه‌گرا هدف اصلی مشروطه بود. مشروطه خواهان فکر می کردند دولت به مثابه فرشتگان آسمانی باران رحمت بر سر خلق فرود می آورد. بدین منظور توسعه مدارس وظیفه دولت به حساب آمد و بازرسان دولتی در ماده ۱۲ قانون معارف، جایگاه رفیع یافت. با این همه، ممنوعیت تنبیه بدنی در یکصد و سیزده سال گذشته با کوتاهی بازرسان و مدیران همراه بوده است.

‌ماده ۱۲ – مفتشین دولتی در کل مدارس و مکاتب رسمی و غیر رسمی حق ورود و تفتیش دارند و هیچ مدیری در هیچ موقعی حق مخالف ندارد.

از نکات مهم و تاثیر گذار قانون معارف، اجباری شدن تعلیم و آموزش بود که در ماده سوم درج گردید و اجرای گسترده آن در سال های ۱۳۰۶ تا ۱۳۲۰ به پیشبرد پروژه نوسازی کمک شایان کرد.

ماده ۳ – تعلیمات ابتدائیه برای عموم ایرانیان اجباری است.

آئین نامه اجرایی مدارس: تنبیه بدنی ممنوع است؛ اما ادامه یافت.

مهمترین اقدام در سال های اخیر، تدوین آیین نامه اجرایی مدارس بود که در سال ۱۳۷۹ به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید. مطابق ماده ۷۷ هر گونه تنبیه مانند تنبیه بدنی و اهانت ممنوع شد.

ماده ۷۷- اعمال‌ هرگونه‌ تنبیه‌ دیگر از قبیل‌ اهانت‌، تنبیه‌ بدنی‌ و تعیین‌ تکالیف‌ درسی‌ جهت‌ تنبیه‌ ممنوع‌ است‌ و در اعمال‌ تنبیهات‌ نباید بین‌ دانش‌ آموزان‌ تبعیض‌ و استثنایی‌ قائل‌ شد.

موارد تنبیه در همین آئین نامه درج شده است. در ذیل ماده ۷۶ موارد تنبیهی را که معلمان و مسئولان مدرسه مجاز هستند در صورت تخلف دانش آموزان آن هم به شرطی که راهنمایی ها و چاره جویی های تربیتی در آنها مفید و موثر واقع نشود موارد تنبیهی را اشاره کرده است:

۱ – تذکر و اخطار شفاهی به طور خصوصی ۲- تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانش آموزان کلاس مربوطه ۳- تغییر کلاس در صورت وجود کلاس های متعدد در پایه، با اطلاع اولیای دانش آموز ۴- اخطار کتبی و اطلاع به ولی دانش آموز ۵- اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی ولی دانش آموز حداکثر برای سه روز ۶- انتقال به مدرسه دیگر

پس از تصویب آئین نامه سال ۱۳۷۹ اغلب کارشناسان خوش باورانه به پایان تنبیه بدنی دانش آموزان امیدوار شدند اما چنین نشد. گزارش ها نشان می دهد روند تنبیه بدنی کاهش گرفته اما استمرار داشته است. گزارش و یادداشت های رسانه ای بر جایگزینی تحقیر بجای تنبیه بدنی تاکید می کنند.

معلمان قرن ۱۹ و دانش آموزان قرن ۲۱

به ندرت یکی از ماها طعم تنبیه را نچشیده ایم. چند سال پیش یک دبیر ادبیات فارسی تعبیری پر معنا به کار برد و گفت: «معلمان در قرن ۱۹ زیست می کنند و دانش آموزان در قرن حاضر. میان معلمان و دانش آموزان واقعا شکافی است که موجب مشکلات اساسی در سیستم آموزش و پرورش شده است. عامل دیگر مشکلات اقتصادی و طرز فکر معلمان است که احساس می کنند در کلاس ها بی خود و بی جهت وقت خود را تلف می کنند، نه حقوق مکفی دارند و نه احترام کافی.»

https://ensafnews.com/518913
@ensafnews
شهرداری که تهران را کشت [+جوابیه‌ی شهرداری تهران]

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار، یادداشتی با عنوان «شهرداری که تهران را کشت» در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، که متن آن را به همراه جوابیه‌ی شهرداری تهران در لینک زیر می‌خوانید:
https://ensafnews.com/518943
@ensafnews
نگاه‌های مصلحت اندیشانه به مصلحت

ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

اهمیت فیلم مصلحت پیش از آن که به ارزش های سینمایی باشد به بازخوردهای اجتماعی و سیاسی و به یک معنی نیشتر زدن به یکی از حساس ترین مولفه ها و بنیان های حفظ جمهوری اسلامی و به تعبیر دیگر واکاوی یکی از چالش های نظری و اخلاقی اسلام سیاسی معطوف است. اصلی که فی النفسه حفظ نظام را در مواجهه با انواع چالش های پیش را از اوجب واجبات می داند.

گذاشتن نام مصلحت (که ابتدا مصلحت نظام بوده) بر پیشانی فیلم عامدانه یا تصادفن دو برداشت و تلقی متضاد از فیلم را به ذهن متبادر می کند. اول این تلقی که حفظ نظام به قیمت زیرپاگذاشتن و نادیده گرفتن عدالت و اصول اخلاق فردی و سیاسی و دینی برای حفظ کلیت نظام با سرپوش گذاشتن بر مجازات قاتلی منتسب به بالاترین مقام قضایی عین مصلحت است. و دوم ایستادگی و ترجیح حقیقت برای اجرای عدالت آن هم به انگیزه حفظ ارزش های انقلابی و اخلاقی نظام و حاکمیت دینی که می تواند تضمین کننده مشروعیت نظام و به تعبیر قاضی القضات فیلم همان تلقی مصلحت نظام باشد.

فیلم در صورت ظاهر تلاش می کند بیانگر هر دو تلقی مورد اشاره باشد. تا در نهایت به ترجیح تلقی مورد نظر فیلمساز که اجرای عدالت را به ماهو از مصادیق حفظ نظام می داند، برسد. اما صورت مسئله فیلم و طرح موضوعی این چنین ساده فاقد جامعیت لازم برای نتیجه گیری چنین کلان و حیاتی است. این سطحی نگری درست از جایی شروع می شود که فیلمساز چالشی چنان پیچیده و بنیادی را به یک چالش شخصی ولو به نوعی مرتبط با نظام تنزل می دهد. به یک معنی می خواهم روی این نکته تاکید کنم که تبرئه یا مجازات فرزند یک مقام عالی قضایی چنان که فیلمساز سعی در القای آن دارد، دخل چندانی به حفظ موجودیت کل نظام ندارد. هر چند فیلمساز تاکید داشته باشد این معنی کلیدی را به طور باسمه ای از زبان مادر مقتول القا کند.

می شود این دوقطبی سازی را به مثابه یک تلقی شخصی از منظر شخصیت محوری در اجرای عدالت یا مصلحت اندیشی در نادیده گرفتن حقیقت را به نوعی برداشت فردی از چنان مولفه و اصل بنیادی حفظ نظام به هر قیمت تلقی کرد، اما تعمیم یافتگی فهمی چنین ساده از چالشی چنان پیچیده که کلیت نظام سیاسی را به خود معطوف می کند، ساده انگارانه و سطحی است. این ادعا مسبوق به فکت های مهم و سرفصل های حساسی در چند دهه اخیر است. مسبوق است به اظهارات صریح و بی پرده ای که نظام اخلاقی موجود و حاکم بر اندیشه دولتمردان را بسا فراتر از یک چالش فردی ولو در بالاترین مرتبه مورد اشاره فیلمساز نشان می دهد.

به نظر می رسد یک دلیل ساده واکنش ظاهرن غیرمنتظره و تحلیل و نتیجه گیری روزنامه کیهان به همین ساده اندیشی و سطحی نگری و به تعبیر درست تر ساده سازی فیلمساز در تنزل دادن یک چالش فقهی و توامان سیاسی و به تعبیر درست کیهان مانیفست اخلاقی جمهوری اسلامی در راستای حفظ موجودیت نظام باشد. کیهان نویس اگر چه از ورود مستقیم به برداشت صریح خود از صورت مسئله فیلم ابا و پرهیز می کند و با کد و لطائف الحیل به کانون معنایی فیلم نزدیک می شود، اما در نهایت برای موضع گیری در مقابل فیلم چاره ای جز دادن آدرس های دقیق برای القای منظور نظر خود ندارد.

ارجاع کیهان به وقایع سال ۶۰ و احتمالن بعد از آن بر این معنی تاکید دارد که چالش های مورد اشاره بسا فراتر از یک اتفاق خیابانی آن هم به سال ۵۸ می باشد. کیهان به زبان بی زبانی خود را سپر دفاعی اندیشه ای قرار می دهد که حفظ نظام به هر قیمت را مصلحت و به واقع مشروع می داند. درست در نقطه نظر فیلمساز که تلاش دارد به نوعی چنین معنایی از فیلم را سرپوش و مغفول بگذارد.

آنچه از جانب فیلمساز تعمدن نادیده گرفته شده، بستر وقوع حادثه به بازه زمانی سال ۵۹ است که اساسن مسئله حفظ نظام به این شکل محلی از اعراب نداشت. و مهمتر از آن فیلمساز با چنین تعمدی آگاهانه بر کارکرد و بازخورد سیاسی چنین برداشتی طفره می رود. نکته ای که صدالبته یادداشت نویس روزنامه کیهان و به درستی از آن غافل نمی شود و در واقعيت امر و بر خلاف اغلب یادداشت های پیرامون فیلم که با اغماض و مصلحت اندیشی از کنار آن گذشتند، کیهان لابد با جسارتی که در دفاع تمام قد از مانیفست مورد اشاره در خود سراغ دارد به صراحت مطرح می کند.

ادامه:
https://ensafnews.com/518525
@ensafnews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 محمود واعظی نام مقصر حادثه هواپیمای اوکراینی را نبرد: «واقعیت به ضرر او تمام می‌شود»

محمود واعظی، رئیس دفتر حسن روحانی در دولت دوازدهم و وزیر ارتباطات در دولت یازدهم:

اگر بخواهم واقعیت حادثه هواپیمای اوکراینی را بگوییم، اشتباهی کسی کرده و این واقعیت به ضرر او تمام می‌شود.

این آقایان زمانی که بیرون از دولت بودند، به ما می‌گفتند تحریم هیچ اثری ندارد و شما نمی‌توانید کشور را خوب اداره کنید. الان با این وضع مواجه شده‌اند، گرانی و فشار و همه این چیزها با هم؛ دیگر نمی‌گویند ما عرضه نداریم کشور را اداره کنیم.

همان کسانی که نامه نوشتند و با واردات واکسن مخالف بودند الان در این دولت سر کار هستند و افتخار می‌کنند که واکسن وارد کردند.

آقای دکتر سیف چه کار کرد؟ برای ارز در بازار همان کاری را انجام داد که از زمان آقای نوبری و مرحوم دکتر نوربخش و همه رؤسای بانک مرکزی تا به حال انجام شده است.

سه روز پنهان کردن واقعیت حادثه هواپیمای اوکراینی همان سه روزی بوده که خود آقای روحانی هم از آن خبر نداشته است.
[اعتمادآنلاین]
@ensafnews