انقلابـــــ روژآوا
9.2K subscribers
30K photos
15.5K videos
890 files
34.3K links
کانالی برای ارائه اخبار کوردستان، ایران و خاورمیانە
انقلاب روژآوا تدارکی‌ست برای تغییر جهان...

🔻ارتباط با ادمین:
@enqelabrojhelat

🔻لینک کانال در توییتر
https://twitter.com/RojavaEnghelab
Download Telegram
انقلابـــــ روژآوا
Photo
در نفی انفرادی زیستن و در ستایش زندگی جمعی

#گلرخ_ایرایی، #بهنام_موسیوند و #سهیل_عربی

شکنجه چیست؛ چه آسیب‌هایی به فرد شکنجه شده می‌رساند و آسیب‌های ناشی از شکنجه چه عواقبی برای تمام جامعه دارد؟ چرا و چگونه باید شکنجه‌گری را از ریشه خشکاند؟ رفرمیست‌ها و در شکل مبتذل‌ترشان سوپاپ‌ اطمینان‌ها (خواسته و ناخواسته، آگاهانه و ناآگاهانه) چه اهدافی را در عمل با کوچک نشان دادن شکنجه و خلاصه کردن آن به سلول انفرادی یا حتی متمرکز کردن اذهان عمومی روی یک گونه از هزاران گونه شکنجه (با عمل‌کردی که دارند) دنبال می‌کنند؟ آیا شکنجه‌گر و شکنجه‌گری را می‌توان کنترل کرد؟ یا این‌که راهی جز نگاه کارکردگرایانه اما ریشه‌ای برای نجات انسان‌ها از شکنجه پیش روی ما نیست.

شکنجه مساله، موضوع، واژه یا ترمی است که هنوز به تعریفی واحد و معین برای همگان از آن نرسیدیم و شاید گام نخست رسیدن به این فهم باشد.

شکنجه در تعریف متداول ابزاری است غالبا در دست حکومت‌ها برای سرکوب، استنطاق یا تهی کردن مخالفان از هویت معترض‌شان. یا در تعریفی دیگر شکنجه عملی یا اعمالی ویران‌گر و زجرآور است که به قصد مجبور کردن یا بازداشتن کسی از انجام کاری انجام شود. اما آیا شکنجه‌ها همیشه عریان و متعارف‌اند یا این‌که امروزه حکومت‌ها شکنجه‌ها را با کارکرد و قصد بازدارندگی یا وادار کردن یا سرکوب‌گری به شیوه‌ها و سیاست‌های مختلف، پیچیده، زیرپوستی و کلان طرح‌ریزی و اجرا می‌کنند؟

بگذارید برای پاسخ به همه این پرسش‌ها به شیوه‌ای نامتداول و بی‌مقدمه‌چینی‌های زائد و فریبنده و لفاظانه و رتوریک‌های زبانی رفرمیست‌ها، مساله را به گونه‌ای دیگر طرح کنیم و پی بگیریم.

کوچک کردن و خلاصه کردن شکنجه به سلول انفرادی و تمرکز کردن روی آن قسم دیگری است از به دست گرفتن پروژه‌های کمپینی و رو آوردن یکی از هزاران مسائلی که سال‌هاست بوده‌اند و بعد‌ها هم (بعد از انقضای پروژه کمپینی مورد نظر و سر رسیدن کمپین دیگر هم) خواهند بود. اما هر از چند گاهی ابن الوقت‌ها و پروژوی‌های پرو غربی پیدا می‌شوند و بنا به اتمسفر و سفارشی که گرفته‌اند، در قالب استراتژی کلی‌تری با عنوان تقلیل علت‌ها به معلول یکی از آن‌ها را برمی‌کشند و به کمک رسانه‌ها (به خصوص رسانه‌های جریان اصلی) و نهادها و سازمان‌های پر طمطراق حقوق بشری! و موج سواری روی احساسات عمومی به ویژه در شبکه‌های اجتماعی و بازی با بدیهیات، آن را در حد یک موضوع اجتماعی داغ بالا می‌کشند یا اصطلاحا ترند می‌کنند. و در این بین زیرکانه صورت مساله را پاک می‌کنند.

اما صورت مسئله چیست؟ صورت مساله این است؛
سرمایه‌داری و نظام‌های پیاده کننده‌اش در همه اقسام و شیوه‌های پیاده‌سازی شده‌اش (بنا به شرایط زمانی و مکانی و عینی موجود) آمیزه‌ای از اجبار، سرکوب، شکنجه و واداشتن و بازداشتن و به اسیری کشاندن‌اند؛ آمیزه‌ای از چرک و خون؛ البته در ظاهر بسیار فریبنده. و در این مورد خاص، یعنی در ایران نظام حاکم سرکوب‌گر بنا به ماهیت‌اش همیشه دست به سرکوب و شکنجه سیستماتیک زده است و امر نو و تازه مکشوفی نیست؛ ماهیتی دو وجهی اما بنا به بستر و زمینه‌ای که در آن شکل گرفته در هم تنیده؛ آمیزه‌ای از سرمایه‌داری و مصرف. مساله این است که تحت استبداد و نابرابری زیستن یعنی مورد شکنجه‌های گوناگون قرار گرفتن.

کمپینرها طبق عادت مالوف‌شان سراغ سوژه‌هایی می‌روند که در سطح باقی بماند؛ یعنی حتی علی‌رغم شعارهایی که برای دفاع از عمل‌کردشان می‌دهند، شعارهایی چون «کنش‌های کوچک ایستادگی»، «جنبش‌های کوچک اجتماعی» و … از ایجاد هر نوع کنش‌ اجتماعی عاجزند (فارغ از ماهیت خود آن شعارها) زیرا حتی قادر به ایجاد ارتباط با بدنه اجتماعی مورد ادعای‌شان جهت یک حرکت و کنش عینی و واقعی ادعایی (فارغ از بحث کارکردگرایانه‌اش) نیستند. چراکه می‌دانند این امور زمان‌بر و هزینه‌بر است و کار اساسی می‌طلبد. با شوآف و تاکید بر واژگان «من»، «کمپین من»، «دوستان من»، «تهدید من» و … کار راه نمی‌افتد.

در واقع نقدهایی هم که به فعالیت‌های رادیکال (در معنای اصیل و ریشه‌ای) دارند ناشی از ضعف‌شان در انجام این امور است که پشت عنوان‌های مصلحانه کاذب پنهان می‌کنند. این تیپ فعالان اصطلاحا کارکردی خیریه‌ای یا به قولی انگلی دارند. به این معنا که خود از آسیبی که مدعی مبارزه با آن یا التیام‌اش را دارند ارتزاق می‌کنند و در خیلی از موارد نقش درپوش چاه فاضلاب را بازی می‌کنند. با این کارکرد که صرفا ریشه‌های آسیب را پس می‌زنند و نادیده می‌گیرند و با عمل‌کردشان تنها بخش ناخوشایندی از معلول‌ها را می‌پوشانند و باعث می‌شوند بوی و تصویر آن، جامعه را مدتی هم که شده، مکدر نکند.
انقلابـــــ روژآوا
Photo
🔳 ربوده شدن گلرخ ایرایی از زندان قرچک و تبعیض مضاعف علیه زندانیان زن

❑ ۲۳ آذر ۹۹ گارد #زندان_قرچک به دستور سپاه به بند هشت این زندان که محل نگهداری زندانیان سیاسی و تعدادی از رای کاران زندان بود حمله کرد. #گلرخ_ایرایی با ضرب و شتم از بند ربوده شد و بعد از یک ماه نگهداری در سلول انفرادی، بازجویی و گشودن پرونده جدید به زندان آمل تبعید شد. اعضای یگان مجهز به باتوم و شوکر بودند و در برابر بیست زن زندانی با دستان خالی از هرچه در توان داشتند دریغ نکردند. در جریان این حمله تقریبا تمامی زنان به وحشیانه ترین شکل ممکن ضرب و شتم شدند. تا جاییکه آثار ضربه‌ها تا مدتها بر بدن زندانیان باقی مانده بود. بعدها علت لت‌و‌کوب زندانیان را مقاومت بند عنوان کردند و به این دلیل زندانیان بازخواست شدند که چرا در برابر ربودن هم‌بندی‌شان بند بی تفاوت نمانده‌اند!
❑ بعد از این حمله به مدت ۲ روز زندانیان امکان برقراری تماس تلفنی نداشتند و نگهبانها برای تحویل غذا دسته جمعی می‌آمدند مبادا خبری از بند به بیرون برسد. و بعد هم تلفن بند به ۲ نوبت در هفته و هربار ۱۰ دقیقه محدود شد و اعمال فشارها و محدودیتها به بند افزایش یافت.
نه تنها زندانیان تهدید به محاکمه‌ی مجدد شدند بلکه به این بهانه با آزادی مشروط و مرخصی تعدادی از اعضای بند مخالفت کردند و گفتند: تا شما باشید پشت هم درنیایید.
❑ شخصی به نام جواد فعلی گری همراه دست کم بیست پاسیار زن، که یکی از آنها سپیده خوش‌رفتار، سرپرست یگان بود و در جریان ضرب و شتم زندانیان پاسیاران زن را همراهی می‌کرد. وقتی یکی از زندانیان تشنج کرده و روی زمین افتاده بود همین شخص شوکر را به بدن بی دفاعش چسباند و بلند بلند خندید.
بعد از این واقعه اعضای همین گارد با بهانه های مختلف دیگر به بند هجوم اورند و هربار یکی از هم بندیهایمان را از کنارمان بردند.
❑ در عرض کمتر از یک سال دست کم پنج بار به بند سیاسیِ تازه تاسیسِ زندان قرچک حمله شده و رسانه‌ها بی تفاوت از کنار آن عبور کردند. در حالیکه کوچکترین درگیری فیزیکی در بند آقایان بازتاب گسترده‌ی خبری دارد.

#گلرخ_ایرایی
#پریزاد_حمیدی_شفق
#زهرا_صفایی
#پرستو_معینی
#فروغ_تقی_پور
#مرضیه_فارسی
#صبا_کردافشاری
#نوشین_جعفری
#سهیلا_حجاب
#سپیده_قلیان

به نقل از توییتر سپیده فرهان

❑ انقلابــــ روژآوا
https://t.me/enqelabrojava
#گلرخ_ایرایی زندانی سیاسی امروز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت، درحالی‌که حدود سه ماه به پایان ایام حبس از پرونده‌ی سومش باقی مانده بود، از زندان آمل آزاد شد. آزادی او با ادغام پرونده‌هایش صورت گرفته است.
انقلابـــــ روژآوا
Photo
گلرخ ایرایی به ۷ سال زندان و مجازات‌های تکمیلی محکوم شد

#گلرخ_ایرایی از بازداشت‌شدگان خیزش سراسری که از ۲۰۰ روز پیش در زندان بسر می‌برد، با حکم قاضی ایمان افشاری رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۷ سال حبس تعزیزی (بابت اتهام اجتماع و تبانی ۶ سال حبس، بابت اتهام تبلیغ علیه نظام ۱ سال حبس)، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت حضور در تهران، ۲ سال منمنوعیت حضور در احزاب، گروه‌ها و دسته‌جات و ضبط گوشی تلفن همراه محکوم شد.

در صورت قطعی شدن این حکم در مرحله تجدیدنظر، از این میزان حبس، ۶ سال زندان در خصوص گلرخ ایرایی قابل اجرا خواهد بود.

در قانون مجازات جمهوری اسلامی حداکثر میزان مجازات تعیین شده برای اتهام اجتماع و تبانی ۵ سال حبس تعیین شده؛ اما قاضی افشاری گلرخ را بابت این اتهام به ۶ سال حبس محکوم کرده و عنوان کرده که به دلیل تکرار جرم در پرونده‌های پیشین این میزان حبس را صادر کرده. این درحالی‌است که گلرخ در هیچ‌کدام از پرونده‌های پیشین خود بابت اتهام اجتماع و تبانی محکومیت قطعی نداشته است.

گفتنی‌ست نهادهای امنیتی و قوه قضائیه در این مدت بارها به شیوه‌های مختلف به گلرخ ایرایی و خانواده‌اش فشار آورده و گفته بودند تنها راه رهایی او از زندان نوشتن درخواست کتبی برای گرفتن عفو از علی خامنه‌ای است. درخواستی که هر بار با پاسخ رد از سوی گلرخ ایرایی مواجه شد. اکنون قاضی افشاری گفته چون گلرخ ایرایی درخواست عفو ننوشت با آزادی موقت او با وثیقه تا پایان مراحل دادرسی هم موافقت نمی‌کند.

گلرخ ایرایی اردیبهشت ۱۴۰۱ پس از تحمل سال‌ها تحمل حبس از زندان آزاد شده بود؛ آزادی‌اش اما تنها چهار ماه دوام داشت و‌ روز ۴ مهر ۱۴۰۱ پس از شکستن در خانه‌اش همراه با ضرب‌شتم توسط نیروهای امنیتی بار دیگر بازداشت شد. او مدت‌ها در بازداشتگاه‌های پلیس امنیت، آگاهی شاپور و زندان قرچک ورامین بود و از روز ۸ آذر ۱۴۰۱ در بند زنان زندان اوین است.

جلسه دادگاه گلرخ ایرایی روز چهارشنبه ۱۴ دی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری برگزار شد و در جریان این جلسه، قاضی او را به «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» متهم کرد. قاضی افشاری در جریان جلسه دادگاه برای مصداق اتهامات انتسابی بدون وجود و ارائه هر گونه سندی گفته بود ایرایی و تعدادی دیگر از بازداشت‌شدگان بعد از حضور در خانه او و تشکیل جلسه، در اعتراضات شرکت می‌کردند. افشاری همچنین به توییت‌ها و پست‌ها و استوری‌های ایرایی در اینستاگرام ازجمله چند استوری درباره فراخوان‌ها برای حضور گسترده‌تر در خیابان و توییتی حاوی اصطلاح «رژیم کودک‌کش»، به عنوان سند برای اتهام اجتماع و تبانی استناد کرده بود. گلرخ ایرایی و وکیلش در دفاعیات خود گفته بودند که هیچ‌یک از این موارد مصداق اتهام اجتماع و تبانی نیست اما قاضی افشاری در پاسخ به آنها گفته بود سندی برای اثبات لازم ندارد و مهم برایش این است که موضوع برای خودش محرز شده!

❑ انقلابــــ روژآوا
https://t.me/enqelabrojava
🔳 وریشه مرادی از زندان اوین:

حکم ناعادلانهٔ اعدام شریفه محمدی گواه روشنی بر زن‌ستیزی جمهوری اسلامی است
.

#گلرخ_ایرایی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در پیج اینستاگرام خود (که توسط ادمین اداره می‌شود)، پیام #وریشه_مردای زندانی سیاسی کورد محبوس در زندان اوین در حمایت از #شریفه_محمدی زندانی محکوم به اعدام در زندان لاکان رشت را منتشر کرد...

متن پیام در لینک زیر👇👇

https://telegra.ph/Enqelabrojava-07-08-5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اعتصابات_زندان

🔲 بنا به گزارش صفحه‌ی #گلرخ_ایرایی
۵۵ تن از زندانیان سیاسی محبوس در #زندان_اوین در اعتراض به حکم وحشیانه‌ی بیدادگاه #رشت و در هم‌بستگی با #شریفه_محمدی دست به #اعتصاب_غذا زده‌اند. ۳۰ نفر در بندِ زنان و ۲۵ نفر در بندِ مردان در اعتصاب به سر می‌برند.

🚩 زندان به مهم‌ترین عرصه‌ی کنشِ سیاسی تبدیل شده است.


#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #ژن_ژیان_ئازادی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
❑ انقلابــــ روژآوا
https://t.me/enqelabrojava