𝖻𝗈𝗈𝗄𝖼𝖺𝗌𝖾
340 subscribers
247 photos
16 videos
74 links
𝆤࿙๋࿙࿚⊱ 𝖠𝗅𝗅'𝗌 𝖿𝖺𝗂𝗋 𝗂𝗇 𝗅𝗈𝗏𝖾 𝖺𝗇𝖽 𝖻𝗈𝗈𝗄𝗌...
@librarianlIbot ⊰࿙࿚๋࿚𝆤
Download Telegram
آگاتا بعدها در کتاب قتل در خانه‌ی کشیش شخصیت جدیدی به اسم "خانم‌ مارپل" که ایشون هم حتما میشناسید به دنیای داستان‌های جنایی و معمایی اضافه کرد.
آگاتا حدود ۸۰ تا رمان و داستان کوتاه جنایی از خودش به چاپ رسوند. البته جنایی تنها ژانری نبود که توش فعالیت داشت و چندتا رمان عاشقانه با اسم مستعار مری وستمکات منتشر کرد که یک‌جورهایی زیر داستان های جنایی آگاتا دفن شدن و دیده نشدن.
سال ۱۹۲۶ با مرگ مادرش و خیانت همسرش یک‌دفعه زندگی آگاتا دگرگون شد و آسیب روحی شدیدی دید و چندین روز مفقود شده بود طوری که همه فکر میکردن همسرش اون رو به قتل رسونده اما توی یک هتل درحالی که با اسم همسرش اتاق اجاره کرده بود پیداش کردن. تو این روزها به‌خاطر تحمل فشار روحی زیاد دچار فراموشی شده بود و هیچوقت هیچ خاطره ای از اون دوران یادش نیومد.
در سال ۱۹۳۰ آگاتا با یک استاد باستان‌شناسی ازدواج کرد، و زندگی ای پر از ماجراجویی رو با سفرهای تحقیقاتی همراه با همسرش تجربه کرد. آگاتا از تجربه‌‌ی سفرهاش توی خیلی از آثارش به کار برد و همچنین خاطراتش رو در قالب کتابی به اسم بیا، به من بگو چگونه زندگی می‌کنی منتشر کرد.
آگاتا کریستی در سال ۱۹۷۴، برای آخرین بار در اکران عمومی نمایش قتل در قطار سریع‌السیر شرق حاضر شد. ملکه‌ی جنایت دوازدهم ژانویه‌ی سال ۱۹۷۴ دار فانی رو وداع گفت. میتونید بعضی از آثار درخشان ملکه رو از چنل آرشیو دانلود کنید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینم از زندگی نامه ملکه‌ی جنایت که توی تمام آثار جنایی امروزی میتونید رفرنس به کتاب های ملکه رو ببینید✒️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Song quotes as character🎵﴿
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Kenna : Baby, everything
reminds me of you

Nobody gets my jokes, everyone
here thinks l'm fucking rude
Kindle : And maybe I should've
but I never told you, "I'm sorry"

Know that I tried
but my words always got in the way
Jeremiah : I know I can
treat you better than he can

And any girl like you
deserves a gentleman
Lily : I woke up this morning and I
sat up straight in bed
I had the strangest feeling
of this weight off of my chest
Jo : I don't wanna do,
I don't wanna do this to you
I don't wanna lose,

I don't wanna lose this with you
Hazel : And I told him I'm not bitter
'cause I finally found a lover
Who's better for my liver,
and now I'll finally recover
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خب جیگرام دوستش داشته باشید و شماهم اگه اینجوری چیزی مد نظرتونه بیاین بگین ماچ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM