.
༺•✿ شرّ را ریشهکَن کُن! ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊 🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/316
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
🔷 حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند:
💠『 صدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ «الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب»』💠
🔹 سینۀ خردمند، صندوق سرّ اوست و گشادهروئی، دامِ دوستی، و بردباری، گور زشتیهاست.
(📚 نهج البلاغة ،للصبحي صالح، ص۴۶۹)
•┈••✾◆♦️◆✾••┈•
🔷 «توحید»، حقیقتی یکپارچه است که در عالم ساری و جاری است. موجودات جدای از یکدیگر نیستند.
🔹 «موجود»، اسم مفعول است. بدین معنا که «موجود»، بهره و حظّ از «وجود» دارد. و «وجود»، حضرت حقّتعالی جلّجلاله است که حقیقت و شیئیّتِ تمام اشیاء میباشد.
چنانچه فرمودند؛
💠 أنَّهُ شَيْءٌ بِحَقِيقَةِ الشَّيْئِيَّةِ.
(📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۱، ص۸۱)
🔹 اوست خدایی که در وصفش آمده است؛
💠『 أوَّلُ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرُ كُلِّ شَيْءٍ』
(📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۴۲۸)
🔷 در اشعار سعدی میخوانیم؛
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز «یک» گوهرند
👈🏻 شاید این بیت؛ عضو عضو بودن و جدا بودنِ انسانها و اشیاء را به ذهن تداعی کند، ولی به واقعِ امر اینطور نیست، بلکه تنها «یک» حقیقت است که جاری و ساری میباشد وُ آن حضرت احدِ واحد جلّجلاله است که اوست؛
💠『 واحِدُ الْبَاقِي «أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ»』
(📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۸۰)
🔷 توحید، بیان کنندۀ این است که در عالم، «یک» وجود هست و آن حقّتعالی است که در هر کسی و هر شیئی جلوهگر است. بنابراین هر «موجودی»، به اندازۀ بهرهاش از وجودِ حقّ، تجلّیِ آن «وجود» است وُ فطرت و کینونتِ هر شیئی نشانگر این حقیقت است.
حضرت امام حسن عسکری علیهالسّلام میفرمایند:
💠『 أحْسِنْ ظَنَّكَ وَ لَوْ بِحَجَرٍ يَطْرَحُ اللَّهُ فِيهِ سِرَّهُ - فَتَتَنَاوَلَ نَصِيبَكَ مِنْه -.』
🔹 گمانت را نیکو کن اگر چه به سنگی باشد. که خداوند سرّش را در آن سنگ میافکند. -پس بهرۀ خود را از آن سنگ دریاب-.
(📚 بحارالأنوار، ج۷۲ ص۱۹۷)
🔷 سرّ خداوند، محدود و جزء جزء نیست، بلکه سرّ خداوند، خودیّت خداوندی است که او، بسیط است و مرکّب نیست.
نیز حضرتِ حقّ تعالی، حُسن مطلق است و نیکو گرداندنِ «ظنّ» (أَحْسِنْ ظَنَّكَ)، فانی شدنِ ظنّ در حضرتِ حقّ است.
🔹 پس؛
حُسْنِظنّ پیدا کردن در امری، یعنی یقین پیدا کردن به اینکه در آن امر، حضرتِ حقّ تعالی وجود دارد. و این نحوۀ وجود، نه حلول در شیء است، و نه اتحاد با آن. بلکه هر شیئی، جلوهای از جلواتِ حضرت حقّ است که بیانات آن در #مباحث_توحید در #کانال_معرفة_الحق گذشت.
(رجوع شود به 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/213)
🔹 اشخاص و افراد، در عالم به صورت پراکنده نیستند، بلکه تجلیّاتِ «یک» وجودند. پس حقیقتشان یک چیز است زیرا تجلّی، چیزی نیست جز ظهورِ حضرت متجلّی (⦅ يَا مُتَجَلِّي⦆ / المصباح للكفعمي، ص۳۵۷).
که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند:
💠 『 أتزعم انــّـکَ جرمٌ صغیرٌ؟ و فیکَ انْطَویٰ العالَمُ الاکبرُ.』
🔹 آیا [ای انسانِ مؤمن] گمان میکنی ناچیز هستی؟ در حالی که عالَم اکبر در تو پیچیده شده است.
(📚 الوافي، ج۲، ص۳۱۹)
✨ #عالم_اکبر چگونه در اشخاص پیچیده شده است؟
👈🏻 به فطرت.
🔹 که #فطرت؛ همان #توحید، همان #وجود و همان #ولایت است که تمام مخلوقات و موجودات، به اندازۀ حظّی که از «وجود» دارند، فطرت دارند، چنانچه در حدیث آمده است؛
💠『 فطَرَهُم جميعاً على التّوحيد.』
(📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۳۴۲)
✨ امّا فطرت کیست؟
حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند؛
🔻『 أنا فِطرةُ العالمین.』🔺
(📚 خطبةالبیان)
🔹 پس #عالم_اکبر ، خودِ حضرات آلالله علیهمالسّلام هستند که تمام عوالمِ مُلکی و ملکوتی، نسبت به ایشان #عالم_اصغر بوده و چیزی از ظهور عالم اکبر است.
🔹 وصف حضرات آلالله علیهمالسّلام را در سورۀ یس بخوانیم که میفرماید؛
💎 『 کلُّ شیءٍ احْصیناهُ في «امامٍ مُبین»』
(📘 سورهٔیس، آیهٔ۱۲)
♦️ به اینجا که رسیدیم، حلقۀ گم شده پیدا شد. بدین صورت که اگر هر شخصی را به نورِ ولایت در عالَم ببینیم، «فطرت» او را مشاهده میکنیم. در نتیجه نه تنها تمام اشخاص، بلکه تمام اشیاء در فطرتِ آن شخص ، بالواقع جمع شده است.
👈🏻 پس اگر فطرت را بشناسیم [ که معیّت حضرات آلالله علیهمالسّلام است با هر موجودی و این، #قیومیت_معیه است و به این قیّومیّتِ معیّه است که هر موجودی، موجود است]، خواهیم دانست که به آن معیّت، عالم اکبر در فطرتِ هر شیئی جمع است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
༺•✿ شرّ را ریشهکَن کُن! ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ https://t.me/ehsannil2/316
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
🔷 حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند:
💠『 صدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ «الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب»』💠
🔹 سینۀ خردمند، صندوق سرّ اوست و گشادهروئی، دامِ دوستی، و بردباری، گور زشتیهاست.
(📚 نهج البلاغة ،للصبحي صالح، ص۴۶۹)
•┈••✾◆♦️◆✾••┈•
🔷 «توحید»، حقیقتی یکپارچه است که در عالم ساری و جاری است. موجودات جدای از یکدیگر نیستند.
🔹 «موجود»، اسم مفعول است. بدین معنا که «موجود»، بهره و حظّ از «وجود» دارد. و «وجود»، حضرت حقّتعالی جلّجلاله است که حقیقت و شیئیّتِ تمام اشیاء میباشد.
چنانچه فرمودند؛
💠 أنَّهُ شَيْءٌ بِحَقِيقَةِ الشَّيْئِيَّةِ.
(📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۱، ص۸۱)
🔹 اوست خدایی که در وصفش آمده است؛
💠『 أوَّلُ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرُ كُلِّ شَيْءٍ』
(📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۴۲۸)
🔷 در اشعار سعدی میخوانیم؛
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز «یک» گوهرند
👈🏻 شاید این بیت؛ عضو عضو بودن و جدا بودنِ انسانها و اشیاء را به ذهن تداعی کند، ولی به واقعِ امر اینطور نیست، بلکه تنها «یک» حقیقت است که جاری و ساری میباشد وُ آن حضرت احدِ واحد جلّجلاله است که اوست؛
💠『 واحِدُ الْبَاقِي «أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ»』
(📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۸۰)
🔷 توحید، بیان کنندۀ این است که در عالم، «یک» وجود هست و آن حقّتعالی است که در هر کسی و هر شیئی جلوهگر است. بنابراین هر «موجودی»، به اندازۀ بهرهاش از وجودِ حقّ، تجلّیِ آن «وجود» است وُ فطرت و کینونتِ هر شیئی نشانگر این حقیقت است.
حضرت امام حسن عسکری علیهالسّلام میفرمایند:
💠『 أحْسِنْ ظَنَّكَ وَ لَوْ بِحَجَرٍ يَطْرَحُ اللَّهُ فِيهِ سِرَّهُ - فَتَتَنَاوَلَ نَصِيبَكَ مِنْه -.』
🔹 گمانت را نیکو کن اگر چه به سنگی باشد. که خداوند سرّش را در آن سنگ میافکند. -پس بهرۀ خود را از آن سنگ دریاب-.
(📚 بحارالأنوار، ج۷۲ ص۱۹۷)
🔷 سرّ خداوند، محدود و جزء جزء نیست، بلکه سرّ خداوند، خودیّت خداوندی است که او، بسیط است و مرکّب نیست.
نیز حضرتِ حقّ تعالی، حُسن مطلق است و نیکو گرداندنِ «ظنّ» (أَحْسِنْ ظَنَّكَ)، فانی شدنِ ظنّ در حضرتِ حقّ است.
🔹 پس؛
حُسْنِظنّ پیدا کردن در امری، یعنی یقین پیدا کردن به اینکه در آن امر، حضرتِ حقّ تعالی وجود دارد. و این نحوۀ وجود، نه حلول در شیء است، و نه اتحاد با آن. بلکه هر شیئی، جلوهای از جلواتِ حضرت حقّ است که بیانات آن در #مباحث_توحید در #کانال_معرفة_الحق گذشت.
(رجوع شود به 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/213)
🔹 اشخاص و افراد، در عالم به صورت پراکنده نیستند، بلکه تجلیّاتِ «یک» وجودند. پس حقیقتشان یک چیز است زیرا تجلّی، چیزی نیست جز ظهورِ حضرت متجلّی (⦅ يَا مُتَجَلِّي⦆ / المصباح للكفعمي، ص۳۵۷).
که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند:
💠 『 أتزعم انــّـکَ جرمٌ صغیرٌ؟ و فیکَ انْطَویٰ العالَمُ الاکبرُ.』
🔹 آیا [ای انسانِ مؤمن] گمان میکنی ناچیز هستی؟ در حالی که عالَم اکبر در تو پیچیده شده است.
(📚 الوافي، ج۲، ص۳۱۹)
✨ #عالم_اکبر چگونه در اشخاص پیچیده شده است؟
👈🏻 به فطرت.
🔹 که #فطرت؛ همان #توحید، همان #وجود و همان #ولایت است که تمام مخلوقات و موجودات، به اندازۀ حظّی که از «وجود» دارند، فطرت دارند، چنانچه در حدیث آمده است؛
💠『 فطَرَهُم جميعاً على التّوحيد.』
(📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۳۴۲)
✨ امّا فطرت کیست؟
حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند؛
🔻『 أنا فِطرةُ العالمین.』🔺
(📚 خطبةالبیان)
🔹 پس #عالم_اکبر ، خودِ حضرات آلالله علیهمالسّلام هستند که تمام عوالمِ مُلکی و ملکوتی، نسبت به ایشان #عالم_اصغر بوده و چیزی از ظهور عالم اکبر است.
🔹 وصف حضرات آلالله علیهمالسّلام را در سورۀ یس بخوانیم که میفرماید؛
💎 『 کلُّ شیءٍ احْصیناهُ في «امامٍ مُبین»』
(📘 سورهٔیس، آیهٔ۱۲)
♦️ به اینجا که رسیدیم، حلقۀ گم شده پیدا شد. بدین صورت که اگر هر شخصی را به نورِ ولایت در عالَم ببینیم، «فطرت» او را مشاهده میکنیم. در نتیجه نه تنها تمام اشخاص، بلکه تمام اشیاء در فطرتِ آن شخص ، بالواقع جمع شده است.
👈🏻 پس اگر فطرت را بشناسیم [ که معیّت حضرات آلالله علیهمالسّلام است با هر موجودی و این، #قیومیت_معیه است و به این قیّومیّتِ معیّه است که هر موجودی، موجود است]، خواهیم دانست که به آن معیّت، عالم اکبر در فطرتِ هر شیئی جمع است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺•✿ شرّ را ریشهکَن کُن! ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/316
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🔷 حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند:
💠『 صدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ…
༺•✿ شرّ را ریشهکَن کُن! ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/316
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🔷 حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند:
💠『 صدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ…
🔹
🔷 با مقدّمۀ فوق، به سراغ فرازی از روایتِ صدر سخن برویم. حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام فرمودند؛
💠 『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب.』
🔹 بردباری، گورِ زشتیهاست.
🔲 «احتمال» از ریشۀ "حمل" و مصدر بابِ افتعال است.
باب افتعال به معنای مطاوعه و پذیرش است.
بنابراین «احتمال» به معنای حمل کردن در حالتِ پذیرشِ محمول است.
(محمول یعنی شیئی که حمل میشود)
✨ محمول چیست؟ آیا مراد از احتمال، حمل کردنِ عیوب است؟
👈🏻 خیر!
🔹 «محمول» بایستی حیثیتِ وجودی داشته باشد نه حیثیتِ عدمی.
[گرچه «عیوب»، عدمِ مضاف به وجودند و در صفحهٔ حُسن باید به آنها نگاه شود. که توضیحِ بیشترش ذیلاً خواهد آمد.]
🔹 ضمنِ مطلب فوق، حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام، «احتمال» را به طورِ مطلق فرمودهاند. یعنی نمیفرمایند؛
"الاحتمالُ «العیوب»، قبر العیوب!"
👈🏻 بلکه احتمال را به طور مطلق و به صورتِ «الاحْتِمَالُ» بیان میفرمایند.
✨ پس اگر «اَلإحتمال»، مطلق آمده و مراد از آن، حمل کردنِ عیوب نیست، سخن مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام چه حملی را بیان فرموده است؟
👈🏻 سخن این است که محمول (حمل شده) در خودِ «الإحتمال» است. یعنی؛ محمول، در حقیقتِ این حملِ مطلق، وجود دارد.
🔹 توضیحْ آنکه؛ اصلاً چیزی جز وجود (یعنی ولایت)، قابل حمل نیست. که در آیۀ امانت (که مراد از #امانت، همان #ولایت است)، به این محمول اشاره شده است که قرآن فرمود؛
💎 【 إنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ «يَحْمِلْنَها» وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ «حَمَلَهَا» الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.】
🔹 ما امانتِ [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، و آنها [تكويناً] از پذيرفتن آن سرباز زدند و از آن هراسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت. به راستى او ستمگرى نادان است.
(📘 سورهٔاحزاب، آیهٔ۷۲)
🔷 که حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام، راجع به امانت در آیۀ فوق میفرمایند؛
💠 『 هي ولايةُ أميرِالمؤمنين عليهالسّلام』
(📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۴۹۹)
🍃 پس مراد از «الإحتمال»، به طور مطلق، حمل ولایت است توسّط هر موجودی.
که بالاتر بیان شد؛
اساساً موجودیّتِ هر موجود و میزان حظّش از وجود، متناسب با کیفیتِ این حمل است.
✨ حال حمل ولایت چگونه است؟
🔹 حمل یک شیء یا به حرکتِ خَلَئی است یا به حرکتِ مَلَئی.
🍃 برای یادآوریِ حرکت ملئی و حرکت خلئی، میتوانید به توضیح آنها در لینک ذیل، مراجعه بفرمایید؛
https://t.me/ehsannil3/336
👈🏻 پس ابتدا بایستی دو حرکت از یکدیگر تمیز داده شوند تا بعد بگوییم که حمل ولایت در هر کدام به چه معناست. آنچه روشن است اینکه محمول در هر دو حرکت، «ولایت» است.
🔹 ۱- در حرکتِ خَلئی؛
متحرِّک (حرکت کننده) یا مَحمول (حمل شده)، جائی را تخلیه کرده و در جای دیگر میرود. یعنی در حرکت خلئی؛
سالک خودش سِلْک (حرکت) دارد. پس؛ متحرّکِ اوّلی، سالک است که با خودش ولایت را حمل میکند. یعنی؛
در حرکت خلَئی، ولایت، متحرّکِ ثانوی است که به انضمامَش به «سالک»، حرکت دارد.
👈🏻 پس نتیجه در مسیر بحث، اینکه؛
در حرکت خلئی، این سالک است که متحرّک اصلی و حاملِ ولایت است.
🔹 ۲- در حرکت مَلَئی؛
این حرکت در عالم نور است. یعنی متحرّک یا محمول، جایی را تخلیه نمیکند تا به جای دیگر برود، بلکه نفْسِ حرکت برای او مطرح است. که نفْسِ حرکت، مبدأ و مقصد را گرفته است. پس در این حرکت، حامل، همان محمول است. به دیگربیان؛
این حرکت، چون نفْسِ و حقیقتِ حرکت است، در واقع، حرکتِ از جائی به جائی نیست، بلکه همه چیز در یک نقطۀ بسیطه است. پس حامل و متحرّک در آن حرکت، گریزی ندارد که #عین_شخصیِ محمول باشد.
👈🏻 پس نتیجه در مسیر بحث، اینکه؛
در حرکت ملئی، این «ولایت» است که از اطلاقش حامل و محمول را گرفته است. یعنی؛ حرکتِ حامل (سالک) به عینِ حرکتِ محمول (ولایت) است.
🍃 روشن است که قبول و معرفت به حرکت ملئی، عمیقتر از حرکت خلئی است. و اصل مطلب و مطلبِ اصلی، حرکتِ ملئی است که حرکت در عالَم نور است و نفْسِ حرکت میباشد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔷 با مقدّمۀ فوق، به سراغ فرازی از روایتِ صدر سخن برویم. حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام فرمودند؛
💠 『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب.』
🔹 بردباری، گورِ زشتیهاست.
🔲 «احتمال» از ریشۀ "حمل" و مصدر بابِ افتعال است.
باب افتعال به معنای مطاوعه و پذیرش است.
بنابراین «احتمال» به معنای حمل کردن در حالتِ پذیرشِ محمول است.
(محمول یعنی شیئی که حمل میشود)
✨ محمول چیست؟ آیا مراد از احتمال، حمل کردنِ عیوب است؟
👈🏻 خیر!
🔹 «محمول» بایستی حیثیتِ وجودی داشته باشد نه حیثیتِ عدمی.
[گرچه «عیوب»، عدمِ مضاف به وجودند و در صفحهٔ حُسن باید به آنها نگاه شود. که توضیحِ بیشترش ذیلاً خواهد آمد.]
🔹 ضمنِ مطلب فوق، حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام، «احتمال» را به طورِ مطلق فرمودهاند. یعنی نمیفرمایند؛
"الاحتمالُ «العیوب»، قبر العیوب!"
👈🏻 بلکه احتمال را به طور مطلق و به صورتِ «الاحْتِمَالُ» بیان میفرمایند.
✨ پس اگر «اَلإحتمال»، مطلق آمده و مراد از آن، حمل کردنِ عیوب نیست، سخن مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام چه حملی را بیان فرموده است؟
👈🏻 سخن این است که محمول (حمل شده) در خودِ «الإحتمال» است. یعنی؛ محمول، در حقیقتِ این حملِ مطلق، وجود دارد.
🔹 توضیحْ آنکه؛ اصلاً چیزی جز وجود (یعنی ولایت)، قابل حمل نیست. که در آیۀ امانت (که مراد از #امانت، همان #ولایت است)، به این محمول اشاره شده است که قرآن فرمود؛
💎 【 إنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ «يَحْمِلْنَها» وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ «حَمَلَهَا» الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.】
🔹 ما امانتِ [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، و آنها [تكويناً] از پذيرفتن آن سرباز زدند و از آن هراسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت. به راستى او ستمگرى نادان است.
(📘 سورهٔاحزاب، آیهٔ۷۲)
🔷 که حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام، راجع به امانت در آیۀ فوق میفرمایند؛
💠 『 هي ولايةُ أميرِالمؤمنين عليهالسّلام』
(📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۴۹۹)
🍃 پس مراد از «الإحتمال»، به طور مطلق، حمل ولایت است توسّط هر موجودی.
که بالاتر بیان شد؛
اساساً موجودیّتِ هر موجود و میزان حظّش از وجود، متناسب با کیفیتِ این حمل است.
✨ حال حمل ولایت چگونه است؟
🔹 حمل یک شیء یا به حرکتِ خَلَئی است یا به حرکتِ مَلَئی.
🍃 برای یادآوریِ حرکت ملئی و حرکت خلئی، میتوانید به توضیح آنها در لینک ذیل، مراجعه بفرمایید؛
https://t.me/ehsannil3/336
👈🏻 پس ابتدا بایستی دو حرکت از یکدیگر تمیز داده شوند تا بعد بگوییم که حمل ولایت در هر کدام به چه معناست. آنچه روشن است اینکه محمول در هر دو حرکت، «ولایت» است.
🔹 ۱- در حرکتِ خَلئی؛
متحرِّک (حرکت کننده) یا مَحمول (حمل شده)، جائی را تخلیه کرده و در جای دیگر میرود. یعنی در حرکت خلئی؛
سالک خودش سِلْک (حرکت) دارد. پس؛ متحرّکِ اوّلی، سالک است که با خودش ولایت را حمل میکند. یعنی؛
در حرکت خلَئی، ولایت، متحرّکِ ثانوی است که به انضمامَش به «سالک»، حرکت دارد.
👈🏻 پس نتیجه در مسیر بحث، اینکه؛
در حرکت خلئی، این سالک است که متحرّک اصلی و حاملِ ولایت است.
🔹 ۲- در حرکت مَلَئی؛
این حرکت در عالم نور است. یعنی متحرّک یا محمول، جایی را تخلیه نمیکند تا به جای دیگر برود، بلکه نفْسِ حرکت برای او مطرح است. که نفْسِ حرکت، مبدأ و مقصد را گرفته است. پس در این حرکت، حامل، همان محمول است. به دیگربیان؛
این حرکت، چون نفْسِ و حقیقتِ حرکت است، در واقع، حرکتِ از جائی به جائی نیست، بلکه همه چیز در یک نقطۀ بسیطه است. پس حامل و متحرّک در آن حرکت، گریزی ندارد که #عین_شخصیِ محمول باشد.
👈🏻 پس نتیجه در مسیر بحث، اینکه؛
در حرکت ملئی، این «ولایت» است که از اطلاقش حامل و محمول را گرفته است. یعنی؛ حرکتِ حامل (سالک) به عینِ حرکتِ محمول (ولایت) است.
🍃 روشن است که قبول و معرفت به حرکت ملئی، عمیقتر از حرکت خلئی است. و اصل مطلب و مطلبِ اصلی، حرکتِ ملئی است که حرکت در عالَم نور است و نفْسِ حرکت میباشد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
.
🔆 #حقیقة_التوحید
🔅#سخن_نوزدهم_حقیقة_التوحید :
┅─┅─═✾🔅✾ ═─┅─┅
https://www.facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
🔳 سکون که جُمود است؛ مرگ است و عدم.
☀️ امّا حرکت؛ حیات است و وجود.
❀ قرآن میفرماید:
💎 【 وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ…
🔆 #حقیقة_التوحید
🔅#سخن_نوزدهم_حقیقة_التوحید :
┅─┅─═✾🔅✾ ═─┅─┅
https://www.facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
🔳 سکون که جُمود است؛ مرگ است و عدم.
☀️ امّا حرکت؛ حیات است و وجود.
❀ قرآن میفرماید:
💎 【 وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ…
🔹
✨ امّا بعد از مقدّمات فوق، چطور میشود که «الِاحْتِمَالُ»، «قَبْرُ الْعُيُوب» میشود؟
🍃 اوّلاً؛
اگر وجود را به حقیقتش که حُسن مطلق است، درک کنیم، میبینیم که عیب چون «عدمِ حُسن» است، از بیخ و بُن اصلاً وجود ندارد و حیثیتی عدمی است.
🍃 ثانیاً؛
باید ابتدا به این سؤال پاسخ داده شود که پس این شرارتها که در عالم عیان است، چیست؟
🔷 پاسخْ آنکه؛
عیب، عدمِ حُسن است. یعنی در حقیقت؛ #عیب، مضافاً به حُسن، مجالِ جولان پیدا میکند و به اصطلاح، عدمِ مضاف است (مضاف به وجود). پس منکر معایب نیستیم و عدمِ آنها، به معنایِ موهوم بودنِ آن نیست. بلکه معایب، جولانی است که به مجالِ «وجود»، به ظهور آمده که فرمودند ▪️『 إن للباطل جولة و للحق دولة』▫️ (مشارق الانوار، ص۲۶۱).
پس عیب در صفحۀ حُسن، بایستی دیده شود که قرآن میفرماید؛
💎 【 قـُــلْ كُــلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَـتِــه 】💎
🔹 بگو: هر كس بر شاکلهاش عمل مىكند.
📘 سورهٔاسراء، آیهٔ۸۴
⛲️ «قـُــلْ»، سلطنتِ وَلوی حضرات آلالله علیهمالسّلام است و در آیۀ فوق بدین معناست که هر امری حتّی امور شرّ، در سیطرهٔ حکومتِ حضرات آلالله علیهمالسّلام است.
بایستی دقّت بشود که بعد از «قـُــلِْ» ولوی حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله 💎 【کُــلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَـتِــه 】💎 آمده است. که در دعای کمیل فرمودند؛
💠 『 لا يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِك』
🔹 الهٰا! گریزی از سیطرهٔ حکومتت نیست.
👈🏻 یعنی کلّاً و به طور مطلق، چه خَیر و چه شرّ، امکان فرار از حکومتِ خداوند را ندارد. یعنی هم خیر (که ماهیّت وجودی دارد)، و هم شرّ (که گرچه ماهیّت عدمی دارد، امّا مضاف به وجود است) تحت سیطرهٔ حکومت حق جلّوعلا واقع میشوند.
✨ حال این سؤال هم به مناسبت، پاسخ داده شود که آن کسی که فعلِ شرّ انجام میدهد، حول و قوّهاش را از کجا آورده است؟
آیا از خدایِ دیگری حول و قوۀ را اخذ کرده؟!
🔹 پاسخْ اینکه؛ خیر!
به طور مطلق؛
『 لاحولَ و لاقوّة الا بالله』
یعنی به طور مطلق، هر حول و قوّهای از خداوندست که قرآن فرمود؛
💎 【 کلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً 】💎
🔹و ما به هر دو فرقه (از دنیاطلبان و آخرتطلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچ کس دریغ نخواهد شد.
📘 سورهٔاسراء، آیهٔ ۲۰
🍃 الغرض؛
اگر بر فرضِ محال، «قـُــلْ» وَلوی حذف بشود، نه خَیری هست و نه شرّی. نه عملِ خوبی هست و نه عمل بَدی. چرا که خوبیها، از ولایت، خوبی است و بدیها از مقابلۀ با ولایت، بدی است.
و همه چیز حولِ محوریّت ولایت، معنا پیدا میکند.
🔹 به عنوان مثال؛
سگ که نجسُالعین است، به حسَبِ چه کسی نجسُالعین و مَنْهیٌعنه است؟
👈🏻 به حسَبِ انسان. که اگر انسان نبود، نجاست و پاکیِ شرعی معنایی نداشت.
✨ حالا فرض کنیم که انسان را حذف کنیم. آیا سگ برای خودش نجسُالعین و منهیٌّعنه است؟
🔹 خیر.
بنابراین نجس و پاکی برای #انسان و حولِ محوریّت انسان معنا میشود.
و مطلب دیگر اینکه؛
نجس بودنِ سگ، در اضافه به طهارتِ مطلق معنا پیدا میکند. یعنی؛
👈🏻 باید «طهارت» باشد، که نجاست به عنوانِ عدم طهارت، معنا بشود.
🔹 به همین صورت؛ عیب نیز در اضافۀ به حُسن معنا دارد. و حُسن و عیب هر دو تحتِ «قـُــلْ» وَلوی وَ ولایت معنا میشوند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
✨ امّا بعد از مقدّمات فوق، چطور میشود که «الِاحْتِمَالُ»، «قَبْرُ الْعُيُوب» میشود؟
🍃 اوّلاً؛
اگر وجود را به حقیقتش که حُسن مطلق است، درک کنیم، میبینیم که عیب چون «عدمِ حُسن» است، از بیخ و بُن اصلاً وجود ندارد و حیثیتی عدمی است.
🍃 ثانیاً؛
باید ابتدا به این سؤال پاسخ داده شود که پس این شرارتها که در عالم عیان است، چیست؟
🔷 پاسخْ آنکه؛
عیب، عدمِ حُسن است. یعنی در حقیقت؛ #عیب، مضافاً به حُسن، مجالِ جولان پیدا میکند و به اصطلاح، عدمِ مضاف است (مضاف به وجود). پس منکر معایب نیستیم و عدمِ آنها، به معنایِ موهوم بودنِ آن نیست. بلکه معایب، جولانی است که به مجالِ «وجود»، به ظهور آمده که فرمودند ▪️『 إن للباطل جولة و للحق دولة』▫️ (مشارق الانوار، ص۲۶۱).
پس عیب در صفحۀ حُسن، بایستی دیده شود که قرآن میفرماید؛
💎 【 قـُــلْ كُــلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَـتِــه 】💎
🔹 بگو: هر كس بر شاکلهاش عمل مىكند.
📘 سورهٔاسراء، آیهٔ۸۴
⛲️ «قـُــلْ»، سلطنتِ وَلوی حضرات آلالله علیهمالسّلام است و در آیۀ فوق بدین معناست که هر امری حتّی امور شرّ، در سیطرهٔ حکومتِ حضرات آلالله علیهمالسّلام است.
بایستی دقّت بشود که بعد از «قـُــلِْ» ولوی حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله 💎 【کُــلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَـتِــه 】💎 آمده است. که در دعای کمیل فرمودند؛
💠 『 لا يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِك』
🔹 الهٰا! گریزی از سیطرهٔ حکومتت نیست.
👈🏻 یعنی کلّاً و به طور مطلق، چه خَیر و چه شرّ، امکان فرار از حکومتِ خداوند را ندارد. یعنی هم خیر (که ماهیّت وجودی دارد)، و هم شرّ (که گرچه ماهیّت عدمی دارد، امّا مضاف به وجود است) تحت سیطرهٔ حکومت حق جلّوعلا واقع میشوند.
✨ حال این سؤال هم به مناسبت، پاسخ داده شود که آن کسی که فعلِ شرّ انجام میدهد، حول و قوّهاش را از کجا آورده است؟
آیا از خدایِ دیگری حول و قوۀ را اخذ کرده؟!
🔹 پاسخْ اینکه؛ خیر!
به طور مطلق؛
『 لاحولَ و لاقوّة الا بالله』
یعنی به طور مطلق، هر حول و قوّهای از خداوندست که قرآن فرمود؛
💎 【 کلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً 】💎
🔹و ما به هر دو فرقه (از دنیاطلبان و آخرتطلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچ کس دریغ نخواهد شد.
📘 سورهٔاسراء، آیهٔ ۲۰
🍃 الغرض؛
اگر بر فرضِ محال، «قـُــلْ» وَلوی حذف بشود، نه خَیری هست و نه شرّی. نه عملِ خوبی هست و نه عمل بَدی. چرا که خوبیها، از ولایت، خوبی است و بدیها از مقابلۀ با ولایت، بدی است.
و همه چیز حولِ محوریّت ولایت، معنا پیدا میکند.
🔹 به عنوان مثال؛
سگ که نجسُالعین است، به حسَبِ چه کسی نجسُالعین و مَنْهیٌعنه است؟
👈🏻 به حسَبِ انسان. که اگر انسان نبود، نجاست و پاکیِ شرعی معنایی نداشت.
✨ حالا فرض کنیم که انسان را حذف کنیم. آیا سگ برای خودش نجسُالعین و منهیٌّعنه است؟
🔹 خیر.
بنابراین نجس و پاکی برای #انسان و حولِ محوریّت انسان معنا میشود.
و مطلب دیگر اینکه؛
نجس بودنِ سگ، در اضافه به طهارتِ مطلق معنا پیدا میکند. یعنی؛
👈🏻 باید «طهارت» باشد، که نجاست به عنوانِ عدم طهارت، معنا بشود.
🔹 به همین صورت؛ عیب نیز در اضافۀ به حُسن معنا دارد. و حُسن و عیب هر دو تحتِ «قـُــلْ» وَلوی وَ ولایت معنا میشوند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
🍃 در موقعِ ظهورِ حضرتِ بقیّةالله علیهالسّلام، «قـُــلِْ» وَلوی ظهور میکند و ایشان باطنها را آشکارا نشان میدهند که هر ناعدالتی و ظلمی، در صفحۀ عدلِ مطلق بوده است. یعنی همه در صفحۀ «قـُــلِْ» ولوی، اعمال و افعال را انجام میدادند، نه اینکه بیرون از آن مشغول بوده باشند.
🔷 حال در ادامۀ بحث،
اگر عدل به مطلقعلیالإطلاق دیده شود، یعنی اینطور که؛
🔹 حقیقت، عدل است. و ظلم به عنوان یک امری کنار عدل نیست، بلکه؛
«#ظلم ؛ جولانی است که عدل در اطلاقِعلیالإطلاق، مجال داده است.»
پس؛
عدل آنچنان مطلقی است که به علیالإطلاق بودن، به مقابلش هم (که ظلم به عنوانِ عدمِ مضاف به عدل میباشد) مجالِ جولان میدهد، پس به سعۀ اطلاقِ #عدل است که ظلم، مجالِ جولان یافته است.
👈🏻 و آنگاه در عَلَیالإطلاق بودنِ عدل، ظلم را ببینیم، این نوعِ نگاه، همان «اَلإحتمال» است که «قبرُ العیوب» است.
🔰 پس اگر کسی #شر را مستقل از وجود ندید، بلکه مشاهده کرد که #وجود (یعنی ولایت، یعنی حُسن، یعنی خَیر) مطلقِعلیالإطلاقی است که به «عَلَیالإطلاقْ بودن»، مجال به جولانِ شرّ داده است؛
👆🏻 این نوعِ نگاه، «الإحتمال» است وُ «قبرُالعیوب».
🔰 به دیگر بیان؛
شرّ و عیب، عدمِ مُضاف به خَیرند و به سعۀ مجالِ خَیر و در صفحۀ خَیر است که جولان میدهند.
👆🏻 این نوعِ نگاه، «الإحتمال» است وُ «قبرُالعیوب».
🔹 البته ذکر این نکته، خالی از لطف نیست که اگر هر کسی را اعمّ از خَیِّر و شَرور، «مستقلّ» از وجودِ حق ببنیم، آن شخص، شرّ و عیب است که :
💠 یا بنی آدم! وجودُکَ ذنبٌ لایُقاسُ بِه ذنبٌ.
🔹 ای فرزندِ آدم! وجود داشتنِ تو، گناهی است که قابل مقایسه با گناه دیگر نیست!
🔷 الغرض؛
بایستی دقّت شود که بیانِ «الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب» بصورتِ «خبری» است.
👈🏻 بدین معنا که حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام، به صورت جملۀ شرطیه نفرمودند که اگر ولایت را حمل کنی ، عیوب را دفن کنی! بلکه از قبرُالعیوب بودنِ الإحتمال، خبر دادهاند.
✨ یعنی چه؟
🔹 یعنی؛ «الإحتمالُ» مبتدا است وَ خبرش «قبرُ العیوب». پس مطلب در دوئیّتِ بینِ حملِ ولایت و قبرُالعیوب نیست. بلکه قبرُالعیوب در همان نقطۀ حملِ ولایت است (به یک حقیقت، و نه در دوئیّت).
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃 در موقعِ ظهورِ حضرتِ بقیّةالله علیهالسّلام، «قـُــلِْ» وَلوی ظهور میکند و ایشان باطنها را آشکارا نشان میدهند که هر ناعدالتی و ظلمی، در صفحۀ عدلِ مطلق بوده است. یعنی همه در صفحۀ «قـُــلِْ» ولوی، اعمال و افعال را انجام میدادند، نه اینکه بیرون از آن مشغول بوده باشند.
🔷 حال در ادامۀ بحث،
اگر عدل به مطلقعلیالإطلاق دیده شود، یعنی اینطور که؛
🔹 حقیقت، عدل است. و ظلم به عنوان یک امری کنار عدل نیست، بلکه؛
«#ظلم ؛ جولانی است که عدل در اطلاقِعلیالإطلاق، مجال داده است.»
پس؛
عدل آنچنان مطلقی است که به علیالإطلاق بودن، به مقابلش هم (که ظلم به عنوانِ عدمِ مضاف به عدل میباشد) مجالِ جولان میدهد، پس به سعۀ اطلاقِ #عدل است که ظلم، مجالِ جولان یافته است.
👈🏻 و آنگاه در عَلَیالإطلاق بودنِ عدل، ظلم را ببینیم، این نوعِ نگاه، همان «اَلإحتمال» است که «قبرُ العیوب» است.
🔰 پس اگر کسی #شر را مستقل از وجود ندید، بلکه مشاهده کرد که #وجود (یعنی ولایت، یعنی حُسن، یعنی خَیر) مطلقِعلیالإطلاقی است که به «عَلَیالإطلاقْ بودن»، مجال به جولانِ شرّ داده است؛
👆🏻 این نوعِ نگاه، «الإحتمال» است وُ «قبرُالعیوب».
🔰 به دیگر بیان؛
شرّ و عیب، عدمِ مُضاف به خَیرند و به سعۀ مجالِ خَیر و در صفحۀ خَیر است که جولان میدهند.
👆🏻 این نوعِ نگاه، «الإحتمال» است وُ «قبرُالعیوب».
🔹 البته ذکر این نکته، خالی از لطف نیست که اگر هر کسی را اعمّ از خَیِّر و شَرور، «مستقلّ» از وجودِ حق ببنیم، آن شخص، شرّ و عیب است که :
💠 یا بنی آدم! وجودُکَ ذنبٌ لایُقاسُ بِه ذنبٌ.
🔹 ای فرزندِ آدم! وجود داشتنِ تو، گناهی است که قابل مقایسه با گناه دیگر نیست!
🔷 الغرض؛
بایستی دقّت شود که بیانِ «الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب» بصورتِ «خبری» است.
👈🏻 بدین معنا که حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام، به صورت جملۀ شرطیه نفرمودند که اگر ولایت را حمل کنی ، عیوب را دفن کنی! بلکه از قبرُالعیوب بودنِ الإحتمال، خبر دادهاند.
✨ یعنی چه؟
🔹 یعنی؛ «الإحتمالُ» مبتدا است وَ خبرش «قبرُ العیوب». پس مطلب در دوئیّتِ بینِ حملِ ولایت و قبرُالعیوب نیست. بلکه قبرُالعیوب در همان نقطۀ حملِ ولایت است (به یک حقیقت، و نه در دوئیّت).
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
🔰 با بیانی که تا بدینجا گذشت، فرمایش حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام را بخوانیم که میفرمایند:
💠『 احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك.』
🔹 بدی را از سینۀ غیرِ خود برکَن، با ریشهکَن کردنِ آن از سینۀ خودت.
(📚 نهج البلاغة، للصّبحی صالح، ص۵۰۱)
🔹 در روایتِ فوق، «الشرّ» با الف و لامِ استغراق یا الف و لام جنس آمده که بسیار بدتر از «عیوب» و در واقع ریشۀ تمام عیوب است.
🔹 و حضرت مولی علیهالسّلام، واژۀ «حصد» را بیان فرمودند که به معنایِ درو کردن است. و در درو کردن، ریشۀ آن چیزی که درو شده است، میماند.
امّا در رابطه با شرّ در خودمان، واژهٔ «قلع» را به کار بردهاند که به معنای ریشهکَن کردن میباشد.
🍃 الغرض؛
این قلع کردنِ شرّ از سینۀ خودمان وقتی است که «الإحتمال» در جانمان باشد و ولایت را حمل کنیم. ولایتی که از اطلاقِ حقیقی و سعۀ خویش، به شرّ و مقابلِ خود هم مجال میدهد که قرآن میفرماید؛
💎【 و كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّاً】💎
🔹 و بدينگونه براى هر پيامبرى دشمنانى قرار دادیم.
📘 سورهٔانعام، آیهٔ۱۱۲
🔹 یعنی؛ به وسیلۀ ❖『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب』❖ و دیدِ با نورِ ولایت، که بالاتر از این شرحش گذشت، شرّ را از سینۀ خویش ریشهکَن باید کرد.
👈🏻 و این قلعِ شرّ از صدر خویش، همان اَلإحتمالی ست «قَبْرُالْعُيُوب» است.
💢 و نیز «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ» با «ِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك» دو چیز نیست. بلکه ظهورِ قلع شرّ از صدر تو، همان درو کردن شرّ از صدر دیگری است.
✨ حال چرا قلع و ریشهکن کردنِ شرّ از صدر ما، شرّ را از صدر دیگران، «درو» میکند نه «ریشهکن»؟
🔹 چون شرّ در حقیقت جایی نرفته و مثلاً خباثتِ شمر ملعون پابرجاست و قلع و ریشهکن نشده است، منتها حاملِ ولایت، در جانِ «الإحتمال»، ولایت را به مطلقعلیالإطلاق بودن درک کرده است و سیطرۀ حکومت ولایت را شناخته است.
لذا؛
👈🏻 در همان نقطهای که شرّ جولان میدهد و تماماً شرّ است، در نطفه ، «خفه بودن» و عدمی بودنش را یافته است.
چرا که شرّ، نحوِ استقلالی ندارد و در سیطره و سلطۀ ولایت مجالِ جولان یافته است.
✨ حال سؤال این است که غاصبینِ خلافت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام یعنی ابابکر و عمر و عثمان و پیروانشان (لعنةاللهعلیهماجمعین) که اصلِ عیب و شرّ هستند، چگونه در «قبر» شوند؟
آیا اگر ذیلِ «قبرُ العیوب» واقع شوند، دیگر خبری از اینها نیست و لعنشان نیز، بیمحلّ است؟
🔹 پاسخْ آنکه؛
اگر ولایت، مطلقی بود که مطلق بودن، حدّ آن بود، در اینصورت با «الإحتمال» که «قبرُالعیوب» است، یک طرفِ قضیه رخ میداد و آن این بود که دیگر خبری از ملعونین نبود.
امّا ولایت، مطلقِ حقیقی است و مطلق بودنِ ولایت، بیانِ آن است، در نتیجه به قید اطلاق هم نمیماند و بر خود نیز اطلاق دارد. یعنی؛
#مطلق_علی_الاطلاق است.
در نتیجه به دشمنِ خویش تا أدْنیَ دَرَکهٔ أسفل (اسفل سافلین) نیز مهلت و مجال میدهد.
👈🏻 پس هرچند «الإحتمال» به طور مطلق است و «قبرُالعیوب» هم به طور مطلق، ولی آن ملعونهای ازل و ابد، به سعۀ مجال ولیّالله علیهالسّلام ذیل مطلقِ «علیالاطلاق» بودنِ ولایت،
در قبر هم در نهایتِ دشمنی و نفاق باقی مانده و مستحقّ لعن و عذاب ابدی، و مخلّد در نار هستند.
🔹 به دیگر بیان؛
هرچند ولایت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام به هیچ وجه غصب کرده نمیشود، ولی چون حضرات آلالله علیهمالسّلآم مطلقعَلیالإطلاق هستند، به دشمنان خود نهایتِ مجال را میدهند و در همان نقطه که میگوئیم ولایت غصب کرده نمیشود، در اطلاقِ مجالِ ولیّالله علیهالسّلام، تماماً توسّط این ملعونها غصب شده است و الی الابد ملعون هستند.
لعنةاللهعليهمأجمعین.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔰 با بیانی که تا بدینجا گذشت، فرمایش حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام را بخوانیم که میفرمایند:
💠『 احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك.』
🔹 بدی را از سینۀ غیرِ خود برکَن، با ریشهکَن کردنِ آن از سینۀ خودت.
(📚 نهج البلاغة، للصّبحی صالح، ص۵۰۱)
🔹 در روایتِ فوق، «الشرّ» با الف و لامِ استغراق یا الف و لام جنس آمده که بسیار بدتر از «عیوب» و در واقع ریشۀ تمام عیوب است.
🔹 و حضرت مولی علیهالسّلام، واژۀ «حصد» را بیان فرمودند که به معنایِ درو کردن است. و در درو کردن، ریشۀ آن چیزی که درو شده است، میماند.
امّا در رابطه با شرّ در خودمان، واژهٔ «قلع» را به کار بردهاند که به معنای ریشهکَن کردن میباشد.
🍃 الغرض؛
این قلع کردنِ شرّ از سینۀ خودمان وقتی است که «الإحتمال» در جانمان باشد و ولایت را حمل کنیم. ولایتی که از اطلاقِ حقیقی و سعۀ خویش، به شرّ و مقابلِ خود هم مجال میدهد که قرآن میفرماید؛
💎【 و كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّاً】💎
🔹 و بدينگونه براى هر پيامبرى دشمنانى قرار دادیم.
📘 سورهٔانعام، آیهٔ۱۱۲
🔹 یعنی؛ به وسیلۀ ❖『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب』❖ و دیدِ با نورِ ولایت، که بالاتر از این شرحش گذشت، شرّ را از سینۀ خویش ریشهکَن باید کرد.
👈🏻 و این قلعِ شرّ از صدر خویش، همان اَلإحتمالی ست «قَبْرُالْعُيُوب» است.
💢 و نیز «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ» با «ِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك» دو چیز نیست. بلکه ظهورِ قلع شرّ از صدر تو، همان درو کردن شرّ از صدر دیگری است.
✨ حال چرا قلع و ریشهکن کردنِ شرّ از صدر ما، شرّ را از صدر دیگران، «درو» میکند نه «ریشهکن»؟
🔹 چون شرّ در حقیقت جایی نرفته و مثلاً خباثتِ شمر ملعون پابرجاست و قلع و ریشهکن نشده است، منتها حاملِ ولایت، در جانِ «الإحتمال»، ولایت را به مطلقعلیالإطلاق بودن درک کرده است و سیطرۀ حکومت ولایت را شناخته است.
لذا؛
👈🏻 در همان نقطهای که شرّ جولان میدهد و تماماً شرّ است، در نطفه ، «خفه بودن» و عدمی بودنش را یافته است.
چرا که شرّ، نحوِ استقلالی ندارد و در سیطره و سلطۀ ولایت مجالِ جولان یافته است.
✨ حال سؤال این است که غاصبینِ خلافت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام یعنی ابابکر و عمر و عثمان و پیروانشان (لعنةاللهعلیهماجمعین) که اصلِ عیب و شرّ هستند، چگونه در «قبر» شوند؟
آیا اگر ذیلِ «قبرُ العیوب» واقع شوند، دیگر خبری از اینها نیست و لعنشان نیز، بیمحلّ است؟
🔹 پاسخْ آنکه؛
اگر ولایت، مطلقی بود که مطلق بودن، حدّ آن بود، در اینصورت با «الإحتمال» که «قبرُالعیوب» است، یک طرفِ قضیه رخ میداد و آن این بود که دیگر خبری از ملعونین نبود.
امّا ولایت، مطلقِ حقیقی است و مطلق بودنِ ولایت، بیانِ آن است، در نتیجه به قید اطلاق هم نمیماند و بر خود نیز اطلاق دارد. یعنی؛
#مطلق_علی_الاطلاق است.
در نتیجه به دشمنِ خویش تا أدْنیَ دَرَکهٔ أسفل (اسفل سافلین) نیز مهلت و مجال میدهد.
👈🏻 پس هرچند «الإحتمال» به طور مطلق است و «قبرُالعیوب» هم به طور مطلق، ولی آن ملعونهای ازل و ابد، به سعۀ مجال ولیّالله علیهالسّلام ذیل مطلقِ «علیالاطلاق» بودنِ ولایت،
در قبر هم در نهایتِ دشمنی و نفاق باقی مانده و مستحقّ لعن و عذاب ابدی، و مخلّد در نار هستند.
🔹 به دیگر بیان؛
هرچند ولایت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام به هیچ وجه غصب کرده نمیشود، ولی چون حضرات آلالله علیهمالسّلآم مطلقعَلیالإطلاق هستند، به دشمنان خود نهایتِ مجال را میدهند و در همان نقطه که میگوئیم ولایت غصب کرده نمیشود، در اطلاقِ مجالِ ولیّالله علیهالسّلام، تماماً توسّط این ملعونها غصب شده است و الی الابد ملعون هستند.
لعنةاللهعليهمأجمعین.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
✨ در جمع بندی مطلب تا بدینجا، سؤال مهمّی مطرح میشود که آیا ما عیب را مستقلّاً میبینیم یا با عینکِ ولایت؟
🔹 اگر عیب را مستقلّاً ببینیم، نقطۀ استقلالِ هر چیزی از خداوند، تماماً شرّ است، حتّی اگر ظاهرِ امر، خَیر باشد!
🔹 ولی اگر با عینکِ ولایت ببینیم، این اعتقاد به همان «قـُــلْ» وَلَوی است پس؛
💎 【 قـُــلْ كُــلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَـتِــه 】💎
🍃 چشم که چشمِ ولیّالله علیهالسّلام شد، خواهیم یافت که هر چیزی در جای خودش و شاکلۀ خودش عمل میکند.
🔹 همینجا ممکن است عدّهای که مطلب را متوجه نشده باشند و جبری بشوند! و این میشود که مثلاً شمر ملعون را میبخشند!
👈🏻 تمام این اشکالات برای این است که مقامِ جمعُالجمع و مطلقعلیالإطلاق درک نشده است.
🔹 اگر با عینک ولایت سراغِ عملِ شمر ملعون رفتید، میبینید که این، جزءِ شاکلۀ این ملعون و ذیل سعۀ «قُلِ وَلَوی» است، امّا شاکلهای که خودش آن را شکل داده است. یعنی؛
👈🏻 به محض اینکه ولایت را «اختیار» نکرده و نپذیرفته است، لاجَرَم شَرور شده است و ملعون گشته.
🔹 بنابراین بینش ولایی، شرّ و عیب را تماماً میبیند وُ قبول هم دارد که شرّ و عیب است وُ منکرِ آن نیست، ولی ولایت را به مطلقعَلیالإطلاق بودن درک کرده است و مجال دادنِ مطلقِ ولایت را میبیند.
یعنی؛
👈🏻 مجالِ ولایت را تا نهایتِ شرّ، شاهد است و در حقیقت، حکومتِ ولایت [حتّی در شرّ ] برایش مشهود است.
پس هم قوّتِ به ولایت دارد و هم لاعنِ ملعونین است.
🔰 اگر این مطلب معلوم شده باشد، خواهیم دانست که؛
🌕 یاران اباعبداللهالحسین علیهالسّلام، دردِ شمشیر را بتمامِه داشتند و در عین حال «ألَم حدید» از آنها برداشته شد.
🌕 فریادِ «العطش» ایشان بلند بود و این حقیقت بود.
🌕 کمر مبارکِ حضرت زینب سلام الله علیها خمیده شد و تمام گیسوانِ مبارکشان یکباره سپید گشت.
🌕 همینطور تمام محاسنِ حضرت سیّدالشّهدا علیهالسّلام دفعتاً سفید شد و تمام این مصائب حقیقتِ محض بود.
👈🏻 ولی در عینِ حال چون آن وجود نازنین، مطلقِعلیالإطلاقند،🔻〖ما رأیتُ الّا جمیلاً 〗🔺 در لسان ایشان حقیقی است.
✨ آیا این بینش سخت است؟
🔹 بله سخت است.
این بینش، «اقامۀ ولایتِ حضرات آلالله علیهمالسّلام» است که در حدیث معرفة بالنّورانیة فرمودهاند؛
💠 『 إقَامَةُ وَلَايَتِي صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ «لَا يَحْتَمِلُهُ» إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان.』
🔹اقامۀ ولایت من صعب مستصعب است و ولایت را «حمل» نمیکند مگر ملک مقرّب یا نبیّ مرسل یا عبدی که خداوند قلبش را برای ایمان، امتحان کرده است.
📚 بحارالأنوار، ط-بيروت، ج۲۶، ص۲
🔹 «لَا يَحْتَمِلُهُ» که در حدیث فوق فرمودند، همان «الإحتمال» در حدیث مذکور است. و در همان حدیثِ معرفةٌ بالنّورانیة فرمودهاند که بایستی معرفةّ بالنّورانیة پیدا کنیم تا حملِ ولایت صورت بگیرد.
🔹 و راجع به کسی که معرفة بالنّورانیة دارد، فرمودهاند که او مؤمنی است که قلبش به ایمان امتحان شده است.
💠 『 فإِذَا عَرَفَنِي بِهَذِهِ الْمَعْرِفَةِ فَقَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ صَارَ عَارِفاً مُسْتَبْصِراً』
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج۲۶، ص۱
🔹 و در نتیجه حمل کنندۀ ولایت است و صاحبِ مقامِ «الإحتمالُ قبرُ العیوب».
🌕 و چنین کسی است صاحبِ «الْقَلْبُ الْمُجْتَمَع».
(📚 الأمالي، للصّدوق، ص۴)
«الحمد للّه الّذی مَلَأَ السَّمٰوات و الأرضين.»
(صحیفۀ علویّه علیه السّلام)
#ریشهی_شر_را_بکن
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
✨ در جمع بندی مطلب تا بدینجا، سؤال مهمّی مطرح میشود که آیا ما عیب را مستقلّاً میبینیم یا با عینکِ ولایت؟
🔹 اگر عیب را مستقلّاً ببینیم، نقطۀ استقلالِ هر چیزی از خداوند، تماماً شرّ است، حتّی اگر ظاهرِ امر، خَیر باشد!
🔹 ولی اگر با عینکِ ولایت ببینیم، این اعتقاد به همان «قـُــلْ» وَلَوی است پس؛
💎 【 قـُــلْ كُــلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَـتِــه 】💎
🍃 چشم که چشمِ ولیّالله علیهالسّلام شد، خواهیم یافت که هر چیزی در جای خودش و شاکلۀ خودش عمل میکند.
🔹 همینجا ممکن است عدّهای که مطلب را متوجه نشده باشند و جبری بشوند! و این میشود که مثلاً شمر ملعون را میبخشند!
👈🏻 تمام این اشکالات برای این است که مقامِ جمعُالجمع و مطلقعلیالإطلاق درک نشده است.
🔹 اگر با عینک ولایت سراغِ عملِ شمر ملعون رفتید، میبینید که این، جزءِ شاکلۀ این ملعون و ذیل سعۀ «قُلِ وَلَوی» است، امّا شاکلهای که خودش آن را شکل داده است. یعنی؛
👈🏻 به محض اینکه ولایت را «اختیار» نکرده و نپذیرفته است، لاجَرَم شَرور شده است و ملعون گشته.
🔹 بنابراین بینش ولایی، شرّ و عیب را تماماً میبیند وُ قبول هم دارد که شرّ و عیب است وُ منکرِ آن نیست، ولی ولایت را به مطلقعَلیالإطلاق بودن درک کرده است و مجال دادنِ مطلقِ ولایت را میبیند.
یعنی؛
👈🏻 مجالِ ولایت را تا نهایتِ شرّ، شاهد است و در حقیقت، حکومتِ ولایت [حتّی در شرّ ] برایش مشهود است.
پس هم قوّتِ به ولایت دارد و هم لاعنِ ملعونین است.
🔰 اگر این مطلب معلوم شده باشد، خواهیم دانست که؛
🌕 یاران اباعبداللهالحسین علیهالسّلام، دردِ شمشیر را بتمامِه داشتند و در عین حال «ألَم حدید» از آنها برداشته شد.
🌕 فریادِ «العطش» ایشان بلند بود و این حقیقت بود.
🌕 کمر مبارکِ حضرت زینب سلام الله علیها خمیده شد و تمام گیسوانِ مبارکشان یکباره سپید گشت.
🌕 همینطور تمام محاسنِ حضرت سیّدالشّهدا علیهالسّلام دفعتاً سفید شد و تمام این مصائب حقیقتِ محض بود.
👈🏻 ولی در عینِ حال چون آن وجود نازنین، مطلقِعلیالإطلاقند،🔻〖ما رأیتُ الّا جمیلاً 〗🔺 در لسان ایشان حقیقی است.
✨ آیا این بینش سخت است؟
🔹 بله سخت است.
این بینش، «اقامۀ ولایتِ حضرات آلالله علیهمالسّلام» است که در حدیث معرفة بالنّورانیة فرمودهاند؛
💠 『 إقَامَةُ وَلَايَتِي صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ «لَا يَحْتَمِلُهُ» إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان.』
🔹اقامۀ ولایت من صعب مستصعب است و ولایت را «حمل» نمیکند مگر ملک مقرّب یا نبیّ مرسل یا عبدی که خداوند قلبش را برای ایمان، امتحان کرده است.
📚 بحارالأنوار، ط-بيروت، ج۲۶، ص۲
🔹 «لَا يَحْتَمِلُهُ» که در حدیث فوق فرمودند، همان «الإحتمال» در حدیث مذکور است. و در همان حدیثِ معرفةٌ بالنّورانیة فرمودهاند که بایستی معرفةّ بالنّورانیة پیدا کنیم تا حملِ ولایت صورت بگیرد.
🔹 و راجع به کسی که معرفة بالنّورانیة دارد، فرمودهاند که او مؤمنی است که قلبش به ایمان امتحان شده است.
💠 『 فإِذَا عَرَفَنِي بِهَذِهِ الْمَعْرِفَةِ فَقَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ صَارَ عَارِفاً مُسْتَبْصِراً』
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج۲۶، ص۱
🔹 و در نتیجه حمل کنندۀ ولایت است و صاحبِ مقامِ «الإحتمالُ قبرُ العیوب».
🌕 و چنین کسی است صاحبِ «الْقَلْبُ الْمُجْتَمَع».
(📚 الأمالي، للصّدوق، ص۴)
«الحمد للّه الّذی مَلَأَ السَّمٰوات و الأرضين.»
(صحیفۀ علویّه علیه السّلام)
#ریشهی_شر_را_بکن
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
.
༺•✿ نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊 🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/325
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
🍃 نفس امّاره را اغلب با استناد به آیهٔ ذیل، «امّارةٌ بالسّوء» معنا میکنند، که قرآن میفرماید؛
💎 إنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي.
🔹 مسلّما نفْس [آدمى] پيوسته به بدىها امر میكند، مگر آن كه پروردگارم رحم كند.
📘 مبارکهٔ یوسُف علیهالسّلام، آیۀ۵۳
👆🏻 این قسمت از آیۀ فوق، فرمایش حضرت یوسُــــف عَلیٰنبیّناوآلهوعلیهالسّلام است.
✨ اوّل اینکه «سوء» اگر به عنوانِ سوءِ متعیّن (شرور) دیده شود، بدیِ منفکِّ از خَیر است، و «امّارةٌ بالسّوء»، امر به بَدی است. و نفْس در آن، همان است که حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند؛
💠 أعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك.
🔹 دشمنترینِ دشمنانت نفْسِ توست که بین دو پهلوی توست.
📚 عوالِياللَّئالي، ج۴، ص۱۱۸
✨ توضیحْ اینکه؛
چون کاف به عنوان ضمیرِ مخاطب در «عدوِّک» مطرح است -که انیّتِ مقابلِ حقّ را مینُماید-، پس نفس نیز با ضمیر کاف و به صورتِ «نفسُک» میآید.
و وقتی «انیّت»، مقابلِ حقّ باشد، نقطۀ اشاره به این انیّتِ مقابلِ حق، تمامْ عداوت است. پس خودِ «نفسُک» چیزی جز «امّارةٌ بالسّوء» نیست.
✨ یعنی حرفِ اصلی این است که؛
👈🏻 خودِ «نفسُک»، همان «امّارةٌ بالسّوء» است، نه اینکه اوّل نفس را تصوّر کنیم و در مرتبهٔ بعد، «امّارةٌ بالسّوء» را فعلِ این نفس بدانیم!
مطلب این است که نفسی که مقابلِ «ربّ» باشد، «خودش» ورای فعلش، «امّارةٌ بالسّوء» است و اگر هم امری به واحدی از بَدی داشته باشد، ظهوراتِ این انیّتِ بیجاست که فرمودند؛
💠 یا بنی آدم! وجودُکَ ذنبٌ لا یُقاسُ به ذنبٌ.
🔹 ای بنی آدم! وجود خودت آن گناهی است که هیچ گناهی قابلِ قیاس با آن نیست.
🍃 پس؛ خودِ «وجودُکَ» به خاطرِ تعیّن و انیّتِ مقابلِ حقّ، تمامْ ذنب است و تمامْ «امّارةٌ بالسّوء».
✨ امّا حالا دقّت بفرمائید که اگر نفس را به حقیقتِ خویش ببینیم، یعنی به «نفس واحده» -که همان «نفسُ الله تعالیٰ» است- بنگریم، آیۀ «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» یک حقیقتِ بسیطه است و بایستی پیوسته به آن نظر شود. یعنی به صورتی که حضرتِ یوسُف علیٰنبیّناوآلهوعلیهالسّلآم، نفس را تعریف میفرمایند.
چطور؟
👈🏻 اینکه «نفْس»؛
«لَأَمَّارَةٌبِالسُّوءِإِلاَّمارَحِمَرَبِّي» است.
🍃 پیشتر بیان شده که «نفْس»، واحده است و آن نفس واحده، حقّ تعالی جلّوعلا است.
حال، حقّ تعالی کیست؟
👈🏻 «اللهُلاالهالّاهو» است.
خودِ خداوند، «لاالهالّاهو» است. یا به مرتبهای «لاهوالّاهو» است.
✨ پس؛
🔅 «سوء» را که نفیِ حقتعالی ست، در اطلاقِ «لاهو» باید دید، یعنی؛ در اطلاقِ نفیِ خَیر.
🔅 و «ربّی» را که اثباتِ حقتعالی ست، در اطلاقِ «الّاهو» باید دید یعنی در اطلاقِ خَیر.
🌕 جمعبندی اینکه؛
چون بحمدالله پیشتر بیانِ «النّفس» روزی شده است، به بساطتِ نفس، شرح آیهٔ فوق را باید خواند که نفس، به صورت مطلق، «لَأَمَّارَةٌبِالسُّوءِإِلاَّمارَحِمَرَبِّي» است، که؛
✨ «لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»؛ ظهورِ «لاهو» است.
✨ «إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي»؛ ظهورِ «الّاهو» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
༺•✿ نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ https://t.me/ehsannil2/325
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
🍃 نفس امّاره را اغلب با استناد به آیهٔ ذیل، «امّارةٌ بالسّوء» معنا میکنند، که قرآن میفرماید؛
💎 إنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي.
🔹 مسلّما نفْس [آدمى] پيوسته به بدىها امر میكند، مگر آن كه پروردگارم رحم كند.
📘 مبارکهٔ یوسُف علیهالسّلام، آیۀ۵۳
👆🏻 این قسمت از آیۀ فوق، فرمایش حضرت یوسُــــف عَلیٰنبیّناوآلهوعلیهالسّلام است.
✨ اوّل اینکه «سوء» اگر به عنوانِ سوءِ متعیّن (شرور) دیده شود، بدیِ منفکِّ از خَیر است، و «امّارةٌ بالسّوء»، امر به بَدی است. و نفْس در آن، همان است که حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند؛
💠 أعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك.
🔹 دشمنترینِ دشمنانت نفْسِ توست که بین دو پهلوی توست.
📚 عوالِياللَّئالي، ج۴، ص۱۱۸
✨ توضیحْ اینکه؛
چون کاف به عنوان ضمیرِ مخاطب در «عدوِّک» مطرح است -که انیّتِ مقابلِ حقّ را مینُماید-، پس نفس نیز با ضمیر کاف و به صورتِ «نفسُک» میآید.
و وقتی «انیّت»، مقابلِ حقّ باشد، نقطۀ اشاره به این انیّتِ مقابلِ حق، تمامْ عداوت است. پس خودِ «نفسُک» چیزی جز «امّارةٌ بالسّوء» نیست.
✨ یعنی حرفِ اصلی این است که؛
👈🏻 خودِ «نفسُک»، همان «امّارةٌ بالسّوء» است، نه اینکه اوّل نفس را تصوّر کنیم و در مرتبهٔ بعد، «امّارةٌ بالسّوء» را فعلِ این نفس بدانیم!
مطلب این است که نفسی که مقابلِ «ربّ» باشد، «خودش» ورای فعلش، «امّارةٌ بالسّوء» است و اگر هم امری به واحدی از بَدی داشته باشد، ظهوراتِ این انیّتِ بیجاست که فرمودند؛
💠 یا بنی آدم! وجودُکَ ذنبٌ لا یُقاسُ به ذنبٌ.
🔹 ای بنی آدم! وجود خودت آن گناهی است که هیچ گناهی قابلِ قیاس با آن نیست.
🍃 پس؛ خودِ «وجودُکَ» به خاطرِ تعیّن و انیّتِ مقابلِ حقّ، تمامْ ذنب است و تمامْ «امّارةٌ بالسّوء».
✨ امّا حالا دقّت بفرمائید که اگر نفس را به حقیقتِ خویش ببینیم، یعنی به «نفس واحده» -که همان «نفسُ الله تعالیٰ» است- بنگریم، آیۀ «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» یک حقیقتِ بسیطه است و بایستی پیوسته به آن نظر شود. یعنی به صورتی که حضرتِ یوسُف علیٰنبیّناوآلهوعلیهالسّلآم، نفس را تعریف میفرمایند.
چطور؟
👈🏻 اینکه «نفْس»؛
«لَأَمَّارَةٌبِالسُّوءِإِلاَّمارَحِمَرَبِّي» است.
🍃 پیشتر بیان شده که «نفْس»، واحده است و آن نفس واحده، حقّ تعالی جلّوعلا است.
حال، حقّ تعالی کیست؟
👈🏻 «اللهُلاالهالّاهو» است.
خودِ خداوند، «لاالهالّاهو» است. یا به مرتبهای «لاهوالّاهو» است.
✨ پس؛
🔅 «سوء» را که نفیِ حقتعالی ست، در اطلاقِ «لاهو» باید دید، یعنی؛ در اطلاقِ نفیِ خَیر.
🔅 و «ربّی» را که اثباتِ حقتعالی ست، در اطلاقِ «الّاهو» باید دید یعنی در اطلاقِ خَیر.
🌕 جمعبندی اینکه؛
چون بحمدالله پیشتر بیانِ «النّفس» روزی شده است، به بساطتِ نفس، شرح آیهٔ فوق را باید خواند که نفس، به صورت مطلق، «لَأَمَّارَةٌبِالسُّوءِإِلاَّمارَحِمَرَبِّي» است، که؛
✨ «لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»؛ ظهورِ «لاهو» است.
✨ «إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي»؛ ظهورِ «الّاهو» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺•✿ نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/325
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🍃 نفس امّاره را اغلب با استناد به آیهٔ ذیل، «امّارةٌ بالسّوء» معنا میکنند، که قرآن میفرماید؛
💎…
༺•✿ نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ 《روح و نفس》)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/325
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🍃 نفس امّاره را اغلب با استناد به آیهٔ ذیل، «امّارةٌ بالسّوء» معنا میکنند، که قرآن میفرماید؛
💎…
🔹
🍃 حال اگر این مطلب روشن شده باشد، در پیِ آن خواهیم دانست که چرا حضرات آلالله علیهمالسّلام در بعضی از روایات، برای مؤمن (مراتب شیعه)، سیّئه را طورِ دیگری معنا فرمودهاند!
به عنوان مثال؛
💠 إنَّ اللهَ عَلِمَ أَنَّ الذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا ابْتُلِيَ مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً.
🔹 همانا خدا دانست كه ارتكاب گناه براى مؤمن از خودبينى بهتر است و اگر چنين نبود، هرگز مؤمنى به گناه دچار نمیشد.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۲، ص۳۱۳
و یا میفرمایند:
💠 «لوْلَا أَنَّ الذَّنْبَ لِلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنَ الْعُجْبِ مَا خَلَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَ بَيْنَ ذَنْبٍ أَبَدا.»
🔹 اگر گناهِ مؤمن از عُجْبش بهتر نبود، خداوندِ عزيز و جليل، او را هرگز در انجام گناه، آزاد نمیگذاشت.
📚 وسائلالشّيعة، ج۱، ص۱۰۴
و نیز میفرمایند:
💠 »سيِّئَةٌ تَسُوؤُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ.»
🔹 گناهى كه تو را ناراحت كند، نزد خداوند از عمل نيكى كه خود پسندت نُمايد، بهتر است.
📘 نهجالبلاغه ، حکمت ۴۶
🌕 مؤمن در نقطۀ ایمانش، چیزی جز ظهورِ «نفس واحده» نیست. بنابراین اگر «عُجْب» در کار بیاید، نفْسی کنارِ «نفس واحده» ایجاد شده است که این نفْسِ جعلی، تمامِ ذنب وُ ذنبِ تمام است وُ اصل تمامِ ذنوب است وُ حقیقتِ تمامِ سیّئات است.
👈🏻 چرا که این ذنب (انیّت)، ذنبِ ذات است، نه ذنبِ در صفت و فعل. بنابراین در عِداد یکی از ذنوب قرار نمیگیرد، بلکه اصلُالذّنوب است.
✨ بنابراین این نکته را در خاطر داشته باشیم که گرچه به فرمودهٔ حضرات آلالله علیهمالسّلآم؛ هیچ ذنبی نباید کوچک انگاشته شود، امّا مراد از «ذنب» در مسیر این مقالت، ذنب ذات یعنی انیّتِ مقابلِ حق است و نه ذنوبِ ظاهری. چون مشغولیّت ذهن به ذنوب ظاهری، مخلّ فهم مطلب میشود.
🍃 پس مؤمن را مبتلا به سیّئهای در فعل میکنند تا او را به حقیقتِ «نفس واحده» برگردانند. چون این سیّئه، باعثِ شکستگیِ نفسِ جعلی شده و باز «نفس واحده» است که در مؤمن جلوه میکند.
👈🏻 در نتیجه چنان چه در روایت فرمودند؛ این سیّئه، «خَيْرٌ عِنْدَ الله» است، این سیّئه در صفحۀ «نفس واحده» باید دیده شود که امّاریّتِ به آن سیّئه، از «امیر» بودنِ حقّ تعالی است. یعنی از مافوقِ عالمِ دون است که ذیلاً توضیح داده خواهد شد.
✨ این است که این ذنب را ابتلای مؤمن نامیدند، چنان چه در روایت فوق آمد؛
💠 و لَوْ لَا ذَلِكَ مَا «ابْتُلِيَ» مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً...
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃 حال اگر این مطلب روشن شده باشد، در پیِ آن خواهیم دانست که چرا حضرات آلالله علیهمالسّلام در بعضی از روایات، برای مؤمن (مراتب شیعه)، سیّئه را طورِ دیگری معنا فرمودهاند!
به عنوان مثال؛
💠 إنَّ اللهَ عَلِمَ أَنَّ الذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا ابْتُلِيَ مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً.
🔹 همانا خدا دانست كه ارتكاب گناه براى مؤمن از خودبينى بهتر است و اگر چنين نبود، هرگز مؤمنى به گناه دچار نمیشد.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۲، ص۳۱۳
و یا میفرمایند:
💠 «لوْلَا أَنَّ الذَّنْبَ لِلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنَ الْعُجْبِ مَا خَلَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَ بَيْنَ ذَنْبٍ أَبَدا.»
🔹 اگر گناهِ مؤمن از عُجْبش بهتر نبود، خداوندِ عزيز و جليل، او را هرگز در انجام گناه، آزاد نمیگذاشت.
📚 وسائلالشّيعة، ج۱، ص۱۰۴
و نیز میفرمایند:
💠 »سيِّئَةٌ تَسُوؤُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ.»
🔹 گناهى كه تو را ناراحت كند، نزد خداوند از عمل نيكى كه خود پسندت نُمايد، بهتر است.
📘 نهجالبلاغه ، حکمت ۴۶
🌕 مؤمن در نقطۀ ایمانش، چیزی جز ظهورِ «نفس واحده» نیست. بنابراین اگر «عُجْب» در کار بیاید، نفْسی کنارِ «نفس واحده» ایجاد شده است که این نفْسِ جعلی، تمامِ ذنب وُ ذنبِ تمام است وُ اصل تمامِ ذنوب است وُ حقیقتِ تمامِ سیّئات است.
👈🏻 چرا که این ذنب (انیّت)، ذنبِ ذات است، نه ذنبِ در صفت و فعل. بنابراین در عِداد یکی از ذنوب قرار نمیگیرد، بلکه اصلُالذّنوب است.
✨ بنابراین این نکته را در خاطر داشته باشیم که گرچه به فرمودهٔ حضرات آلالله علیهمالسّلآم؛ هیچ ذنبی نباید کوچک انگاشته شود، امّا مراد از «ذنب» در مسیر این مقالت، ذنب ذات یعنی انیّتِ مقابلِ حق است و نه ذنوبِ ظاهری. چون مشغولیّت ذهن به ذنوب ظاهری، مخلّ فهم مطلب میشود.
🍃 پس مؤمن را مبتلا به سیّئهای در فعل میکنند تا او را به حقیقتِ «نفس واحده» برگردانند. چون این سیّئه، باعثِ شکستگیِ نفسِ جعلی شده و باز «نفس واحده» است که در مؤمن جلوه میکند.
👈🏻 در نتیجه چنان چه در روایت فرمودند؛ این سیّئه، «خَيْرٌ عِنْدَ الله» است، این سیّئه در صفحۀ «نفس واحده» باید دیده شود که امّاریّتِ به آن سیّئه، از «امیر» بودنِ حقّ تعالی است. یعنی از مافوقِ عالمِ دون است که ذیلاً توضیح داده خواهد شد.
✨ این است که این ذنب را ابتلای مؤمن نامیدند، چنان چه در روایت فوق آمد؛
💠 و لَوْ لَا ذَلِكَ مَا «ابْتُلِيَ» مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً...
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
🍃 بسیار خب!
اگر تا اینجا آمده باشیم، بقیۀ سخن را راحتتر میتوان بیان کرد که نفس، #عین_شخصی است. که اگر از لاتعیّن و اطلاقِ خویش جدا شود، هر جایی که باشد، در تعیّن است و تعیّن؛ «رجس» میباشد. یعنی؛
🔥 نفْسی که به انفکاکِ از نفس واحده، متعیّن و مورد اشاره است (یعنی به عدم قبولِ ولایتِ ألستی، غیر شیعه و غیر مؤمن است.)، به هر چیزی که امر کند، امر بالسّوء است، زیرا از ربّی جدا شده، پس در فنایِ «إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» نیست.
بنابراین به هر کاری که به حسَب ظاهر، خَیر است هم امر کند یا آن را انجام دهد، تماماً سوء و ذنب و شرّ است. یعنی منسوبِ به اوّلی و دوّمی و سوّمی ملعون است.
🌕 امّا اگر نفس، که عینِ شخصی است، از لاتعیّن و اطلاق خویش در تعیّن بیاید (یعنی به قبول ولایتِ ألستی، شیعه و مؤمن باشد.)، صاحبِ این نفْس، به این صرفُالرّبط بودن، مؤمن است و از اصحابِ یمین است و نفْسش، نفسِ مطمئنّه است. یعنی در اطمینان و قرارِ امنی است. چرا که در دوئیّتِ با نفس واحده قرار نگرفته، بلکه ظهوری از ظهوراتِ اوست.
👈🏻 در نتیجه امّارةٌ بالسّوء بودنِ نفسِ او، همان «لا اله» است وُ بلکه در بیانِ أدقّ، همان «لا هو» است. یعنی؛
نفیِ خود را در بیحدّی میکند.
🌕 این است که اصحاب یمین که در امنِ ایمانی و اطمینانیِ وحدتی میباشند، رَهینِ (در گرویِ) اعمال خویش نیستند، زیرا عملشان، عینیّت شخصی حقّ است.
🔥 امّا غیر ایشان، هرچه بکنند، رهینِ اعمالِ خویشند. زیرا اوّلاً؛ نفسشان، در تعیّن و جدایی از «نفس واحده» است.
و ثانیاً؛ عملشان بعد از این جداییِ ذاتی، در کوششِ بیشتر برای تشدید کردنِ جداییِ نفْسشان با «نفس واحده»، یعنی «نفسُاللهتعالی» است.
👈🏻 پس هر چه از خیر و شر انجام دهند، گناه است و ای چه بسا بدتر از گناه است که حضرت امام جعفرصادق علیه السلام میفرمایند:
💠 النَّاصِبُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُبَالِي صَامَ أَوْ صَلَّى أَوْ زَنَى أَوْ سَرَقَ إِنَّهُ فِي النَّارِ.
🔹 دشمن ما اهل بيت (ع) فرق نمیكند كه روزهبگير و نمازگزار باشد، يا زنا کند یا دزدی نماید. (به هر حال) او در آتش است.
📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۱۰
و قرآن میفرماید:
💎 و مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ.
و هر كه دينى غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است.
📘آلعمران، آیهٔ۸۵
و نیز در آیات بعدی میفرماید؛
💎 إنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ.
🔹 به راستى كسانى كه كافر شدند و در حالِ كفر مُردند، حتّى اگر زمين را پر از طلا كنند و آن را فديه دهند، هرگز از هيچ يک از ايشان پذيرفته نمىشود. آنان عذابى دردناک در پيش دارند و هيچ ياورى برايشان نخواهد بود.
📘 آلعمران، آیهٔ۹۱
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃 بسیار خب!
اگر تا اینجا آمده باشیم، بقیۀ سخن را راحتتر میتوان بیان کرد که نفس، #عین_شخصی است. که اگر از لاتعیّن و اطلاقِ خویش جدا شود، هر جایی که باشد، در تعیّن است و تعیّن؛ «رجس» میباشد. یعنی؛
🔥 نفْسی که به انفکاکِ از نفس واحده، متعیّن و مورد اشاره است (یعنی به عدم قبولِ ولایتِ ألستی، غیر شیعه و غیر مؤمن است.)، به هر چیزی که امر کند، امر بالسّوء است، زیرا از ربّی جدا شده، پس در فنایِ «إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» نیست.
بنابراین به هر کاری که به حسَب ظاهر، خَیر است هم امر کند یا آن را انجام دهد، تماماً سوء و ذنب و شرّ است. یعنی منسوبِ به اوّلی و دوّمی و سوّمی ملعون است.
🌕 امّا اگر نفس، که عینِ شخصی است، از لاتعیّن و اطلاق خویش در تعیّن بیاید (یعنی به قبول ولایتِ ألستی، شیعه و مؤمن باشد.)، صاحبِ این نفْس، به این صرفُالرّبط بودن، مؤمن است و از اصحابِ یمین است و نفْسش، نفسِ مطمئنّه است. یعنی در اطمینان و قرارِ امنی است. چرا که در دوئیّتِ با نفس واحده قرار نگرفته، بلکه ظهوری از ظهوراتِ اوست.
👈🏻 در نتیجه امّارةٌ بالسّوء بودنِ نفسِ او، همان «لا اله» است وُ بلکه در بیانِ أدقّ، همان «لا هو» است. یعنی؛
نفیِ خود را در بیحدّی میکند.
🌕 این است که اصحاب یمین که در امنِ ایمانی و اطمینانیِ وحدتی میباشند، رَهینِ (در گرویِ) اعمال خویش نیستند، زیرا عملشان، عینیّت شخصی حقّ است.
🔥 امّا غیر ایشان، هرچه بکنند، رهینِ اعمالِ خویشند. زیرا اوّلاً؛ نفسشان، در تعیّن و جدایی از «نفس واحده» است.
و ثانیاً؛ عملشان بعد از این جداییِ ذاتی، در کوششِ بیشتر برای تشدید کردنِ جداییِ نفْسشان با «نفس واحده»، یعنی «نفسُاللهتعالی» است.
👈🏻 پس هر چه از خیر و شر انجام دهند، گناه است و ای چه بسا بدتر از گناه است که حضرت امام جعفرصادق علیه السلام میفرمایند:
💠 النَّاصِبُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُبَالِي صَامَ أَوْ صَلَّى أَوْ زَنَى أَوْ سَرَقَ إِنَّهُ فِي النَّارِ.
🔹 دشمن ما اهل بيت (ع) فرق نمیكند كه روزهبگير و نمازگزار باشد، يا زنا کند یا دزدی نماید. (به هر حال) او در آتش است.
📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۱۰
و قرآن میفرماید:
💎 و مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ.
و هر كه دينى غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است.
📘آلعمران، آیهٔ۸۵
و نیز در آیات بعدی میفرماید؛
💎 إنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ.
🔹 به راستى كسانى كه كافر شدند و در حالِ كفر مُردند، حتّى اگر زمين را پر از طلا كنند و آن را فديه دهند، هرگز از هيچ يک از ايشان پذيرفته نمىشود. آنان عذابى دردناک در پيش دارند و هيچ ياورى برايشان نخواهد بود.
📘 آلعمران، آیهٔ۹۱
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
🍃 حال مقدّمهای برای ادامهٔ بحث؛
✨ ۱- خداوند به اطلاقِ امیر بودنِ ولیّاش حضرتِ مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، که «امیرِ» مطلق است. چرا که امیر بودنِ ولیاللهِ مطلق، آنچنان امیر بودنی است که از حاقّالحاقِّ ذات خدا تا عالم شهود را گرفته است، پس؛
ذات خداوند به ظهورِ امیر بودنِ ولیّاش است، که امیر است. و به دیگر بیان؛
اوّلْ مؤمن، خودِ خداست. اوّلْمؤمنی که به صمدیّتِ خویش، دوّمیای ندارد که به بیانِ مطلق فرمود؛
💎 «هُوَ المؤمن»
پس خداوند به اوّلْمؤمن بودنِ خویش به خودیّتِ خودش (ولیّالله)، امیر است.
✨ ۲- «امیر»، فقط برای مؤمن معنا دارد و اصلاً «امیر» یعنی؛ مؤمنِ حقیقی، یعنی؛ «هو المؤمن»، یعنی؛ در نورِ أمارتِ خودِ «امیر»، مؤمن بودن خوابیده است و ایمان وجود دارد. که ایمان، قرارِ امنی است. و هر کسی در نقطۀ قرارِ أمنیِ ایمان است، در وحدت است. و از این وحدتِ امن، هم آمِر (امر کننده) است و هم، مأمور (امر شده).
یعنی؛
👈🏻 او خودِ «امیر» است که امیر، صفت مشبّهه است و فاعل (آمر) و مفعول (مأمور) را به فراگیریِ خود، در یک نقطۀ بسیطۀ واحده گرفته است.
🍃 مقدّمات فوق، روزی شدند تا به این مطلب برسیم که؛
👈🏻 در اطلاقِ «امیر» بودنِ ولیالله مطلق است که «امّاره» بودن را باید ببینیم.
✨ «امیر» در اطلاقِ حقیقی است. یعنی مطلقِعَلیالاطلاق است. برای همین است که به اطلاق خویش به خلافِ خود نیز مجالِ بودن میدهد. یعنی؛
🔥 نفْسی که خود را منفکِّ از «نفس واحده» بداند، «امّارةٌبالسّوء» است. منتها در نقطۀ جدائی این نفس از حقّ وَ نفس واحده باید دقّت شود. که آن جدائی است که مبدأُ السّوء، اصلُالسّوء و تمامِ سوء است.
✨ و توجّه شود که «امیرِ» مطلق، به اطلاقش تا امّاره بودنِ این نفس، به او مجالِ بودن داده است، ولی به اطلاق خویش باقی مانده و گزندی به پاکی آن وارد نشده است.
🌕 و اگر نفْس مربوط به مؤمن باشد، جدای از نفس واحده نیست و در نتیجه امّاره بودن برای او به جدا نبودنش از نفس واحده، «امیر» بودنِ خودِ حقّتعالیٰ است.
🍃 که در احادیث فوق، شرح داده شد که حقّمتعال، مؤمن را به گزند و بلایِ سیّئهای مبتلا میکند تا او را به سمتِ خودیّتش بر گرداند...
و دائماً مؤمن، در بلاست که؛
💠 «البلاءُ للوِلاء.»
🔹 بلا برای دوستان است.
✨ پس برای مؤمن، سیّئه در تعیّن و حدِّ سیّئه نباید دیده شود. بلکه به لُبّ سیّئه باید نگریست. که سیّئۀ او، بلایی است از جانب دوست، برای دوست...
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃 حال مقدّمهای برای ادامهٔ بحث؛
✨ ۱- خداوند به اطلاقِ امیر بودنِ ولیّاش حضرتِ مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، که «امیرِ» مطلق است. چرا که امیر بودنِ ولیاللهِ مطلق، آنچنان امیر بودنی است که از حاقّالحاقِّ ذات خدا تا عالم شهود را گرفته است، پس؛
ذات خداوند به ظهورِ امیر بودنِ ولیّاش است، که امیر است. و به دیگر بیان؛
اوّلْ مؤمن، خودِ خداست. اوّلْمؤمنی که به صمدیّتِ خویش، دوّمیای ندارد که به بیانِ مطلق فرمود؛
💎 «هُوَ المؤمن»
پس خداوند به اوّلْمؤمن بودنِ خویش به خودیّتِ خودش (ولیّالله)، امیر است.
✨ ۲- «امیر»، فقط برای مؤمن معنا دارد و اصلاً «امیر» یعنی؛ مؤمنِ حقیقی، یعنی؛ «هو المؤمن»، یعنی؛ در نورِ أمارتِ خودِ «امیر»، مؤمن بودن خوابیده است و ایمان وجود دارد. که ایمان، قرارِ امنی است. و هر کسی در نقطۀ قرارِ أمنیِ ایمان است، در وحدت است. و از این وحدتِ امن، هم آمِر (امر کننده) است و هم، مأمور (امر شده).
یعنی؛
👈🏻 او خودِ «امیر» است که امیر، صفت مشبّهه است و فاعل (آمر) و مفعول (مأمور) را به فراگیریِ خود، در یک نقطۀ بسیطۀ واحده گرفته است.
🍃 مقدّمات فوق، روزی شدند تا به این مطلب برسیم که؛
👈🏻 در اطلاقِ «امیر» بودنِ ولیالله مطلق است که «امّاره» بودن را باید ببینیم.
✨ «امیر» در اطلاقِ حقیقی است. یعنی مطلقِعَلیالاطلاق است. برای همین است که به اطلاق خویش به خلافِ خود نیز مجالِ بودن میدهد. یعنی؛
🔥 نفْسی که خود را منفکِّ از «نفس واحده» بداند، «امّارةٌبالسّوء» است. منتها در نقطۀ جدائی این نفس از حقّ وَ نفس واحده باید دقّت شود. که آن جدائی است که مبدأُ السّوء، اصلُالسّوء و تمامِ سوء است.
✨ و توجّه شود که «امیرِ» مطلق، به اطلاقش تا امّاره بودنِ این نفس، به او مجالِ بودن داده است، ولی به اطلاق خویش باقی مانده و گزندی به پاکی آن وارد نشده است.
🌕 و اگر نفْس مربوط به مؤمن باشد، جدای از نفس واحده نیست و در نتیجه امّاره بودن برای او به جدا نبودنش از نفس واحده، «امیر» بودنِ خودِ حقّتعالیٰ است.
🍃 که در احادیث فوق، شرح داده شد که حقّمتعال، مؤمن را به گزند و بلایِ سیّئهای مبتلا میکند تا او را به سمتِ خودیّتش بر گرداند...
و دائماً مؤمن، در بلاست که؛
💠 «البلاءُ للوِلاء.»
🔹 بلا برای دوستان است.
✨ پس برای مؤمن، سیّئه در تعیّن و حدِّ سیّئه نباید دیده شود. بلکه به لُبّ سیّئه باید نگریست. که سیّئۀ او، بلایی است از جانب دوست، برای دوست...
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
🔸 حال مراد از از امّاریّتِ مطْلقه چیست؟
🍃 وقتی سخن از امّاریّتِ مطْلقه زده میشود، یعنی «امّارةٌبالسّوء» باید در اطلاق معنا گردد. که یعنی؛
✨ «سوء»، نفیِ «خَیر» است که خَیر، همان «هو» است.
👈🏻 پس، نفیِ خَیر، «لا هو» است.
این امّارةٌ بالسّوءِ مطلق -که چیزی نیست جز «لا هو»-، برای «نفس واحده» باید معنا شود، یعنی؛
«نفس واحده» -که همان «امیر» است-، دائماً در نفیِ خود است (لا هو) و این شدّت نفی، در امّاریّت ظاهر میگردد. یعنی امر میکند که نباشد.
✨ این دقّت را به عنوان مطلبی ضمنی، داشته باشیم که در عالم نور، شدّتِ نفی، به نهیْ ظاهر میگردد. و شدّت اثبات، به امرْ ظاهر میشود.
مثال میزنم؛
🌕 حضرت آل الله علیهمالسّلام، حقیقت توحید هستند و اصلاً مشرک شدن برای ایشان معنا ندارد.
این شدّت نفی یعنی شدّتِ در مشرک نشدن، به صورتِ نهی ظاهر میگردد و خداوند به حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله این نفی را (که به اصطلاح میگوئیم: نهی میکند از مشرک شدن) امر کرده و میفرماید؛
💎 لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ.
🔹 هرگز از مشرکین مباش.
📘 مبارکهٔانعام، آیهٔ۱۴
🔻 کسانی در این آیات میمانند! و بعضاً متأسّفانه احتمالِ مشرک شدن را برای ولیّ خدا صلّیاللهعلیهوآله قائل میشوند. پناه بر خدا میبریم از این برداشتهای غلط و قیاسات شرم آور!
👈🏻 پس این معیار را متوجّه باشیم که شدّت نفی، به نهی ظاهر میگردد و شدّت اثبات، به امر.
🍃 حالا مطلبِ «امّارةٌ بالسّوء» در مورد نفس واحده نیز چنین است که این امر، «امری» است که از شدّت اثبات است. منتها اثبات در اینجا، اثباتِ یک امر مطلقِ نفیای است که همان «لا هو» است.
✨ اینجا تصوّر نکنیم که تناقض است! خیر! تناقض نیست. چون در مورد حقّ تعالی صحبت میکنیم.
حقتعالیٰ، ذات بسیطه و جزءناپذیر است که به بساطتش «لاهوالاهو» است. پس اگر نفیِ «لا هو» را اشاره کنیم، هرچند که نفی است، ولی به عنوان «جزئی» از ذات یا خارج از ذات نیست، بلکه خودِ ذات است.
🍃 پس امّارةٌ بالسّوء، امر به نفیِ حدّی نیست که بگوییم امر با نفی جمع نمیشود. و مگر نگفتی که امر، شدّت وجود است!
مطلب این است که «لا هو»، نفیِ لُبّی و در بساطتِ «لاهوالّاهو» است. پس چون نفیِ لُبّی و مطلق است، امرِ به این نفی، نه تنها اشکال ندارد، بلکه حقیقتْ چنین است که بحمدالله در ادامه توضیح داده خواهد شد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔸 حال مراد از از امّاریّتِ مطْلقه چیست؟
🍃 وقتی سخن از امّاریّتِ مطْلقه زده میشود، یعنی «امّارةٌبالسّوء» باید در اطلاق معنا گردد. که یعنی؛
✨ «سوء»، نفیِ «خَیر» است که خَیر، همان «هو» است.
👈🏻 پس، نفیِ خَیر، «لا هو» است.
این امّارةٌ بالسّوءِ مطلق -که چیزی نیست جز «لا هو»-، برای «نفس واحده» باید معنا شود، یعنی؛
«نفس واحده» -که همان «امیر» است-، دائماً در نفیِ خود است (لا هو) و این شدّت نفی، در امّاریّت ظاهر میگردد. یعنی امر میکند که نباشد.
✨ این دقّت را به عنوان مطلبی ضمنی، داشته باشیم که در عالم نور، شدّتِ نفی، به نهیْ ظاهر میگردد. و شدّت اثبات، به امرْ ظاهر میشود.
مثال میزنم؛
🌕 حضرت آل الله علیهمالسّلام، حقیقت توحید هستند و اصلاً مشرک شدن برای ایشان معنا ندارد.
این شدّت نفی یعنی شدّتِ در مشرک نشدن، به صورتِ نهی ظاهر میگردد و خداوند به حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله این نفی را (که به اصطلاح میگوئیم: نهی میکند از مشرک شدن) امر کرده و میفرماید؛
💎 لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ.
🔹 هرگز از مشرکین مباش.
📘 مبارکهٔانعام، آیهٔ۱۴
🔻 کسانی در این آیات میمانند! و بعضاً متأسّفانه احتمالِ مشرک شدن را برای ولیّ خدا صلّیاللهعلیهوآله قائل میشوند. پناه بر خدا میبریم از این برداشتهای غلط و قیاسات شرم آور!
👈🏻 پس این معیار را متوجّه باشیم که شدّت نفی، به نهی ظاهر میگردد و شدّت اثبات، به امر.
🍃 حالا مطلبِ «امّارةٌ بالسّوء» در مورد نفس واحده نیز چنین است که این امر، «امری» است که از شدّت اثبات است. منتها اثبات در اینجا، اثباتِ یک امر مطلقِ نفیای است که همان «لا هو» است.
✨ اینجا تصوّر نکنیم که تناقض است! خیر! تناقض نیست. چون در مورد حقّ تعالی صحبت میکنیم.
حقتعالیٰ، ذات بسیطه و جزءناپذیر است که به بساطتش «لاهوالاهو» است. پس اگر نفیِ «لا هو» را اشاره کنیم، هرچند که نفی است، ولی به عنوان «جزئی» از ذات یا خارج از ذات نیست، بلکه خودِ ذات است.
🍃 پس امّارةٌ بالسّوء، امر به نفیِ حدّی نیست که بگوییم امر با نفی جمع نمیشود. و مگر نگفتی که امر، شدّت وجود است!
مطلب این است که «لا هو»، نفیِ لُبّی و در بساطتِ «لاهوالّاهو» است. پس چون نفیِ لُبّی و مطلق است، امرِ به این نفی، نه تنها اشکال ندارد، بلکه حقیقتْ چنین است که بحمدالله در ادامه توضیح داده خواهد شد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
🍃 در راستای مطالبی که برای «انّ النفسَ لامّارةٌ بالسّوء» روزی شد، حضرات آل الله علیهمالسّلام میفرمایند؛
💠 حسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ.
🔹 خوبیهای نیکان، سیّئاتِ مقرّبین است.
📚 بحارالأنوار ،ط-بيروت، ج۲۵، ص۲۰۵
🌕 مقرّبین والا مقامتر از ابرار هستند. مقرّب در قرب است یعنی؛ فانیِفیالله است. از این رو اگر نیکوکاران (ابرار) حسناتی دارند، همان حسنات برای مقرّبین، سیّئه محسوب میشود.
✨ مقرّب، همین که «باشد»، خود را در ذنب و سیّئهٔ «بودن» میداند که فریادِ دائمش «وجودی ذنبُک» است و حال دائمش اینچُنین که فرمودند؛
💠 خافوا أن يَكُونُوا مقصّرينَ في مَحَبّتِنا و طاعَتِنا...
🔹 میترسند که در محبّت و طاعت ما آلالله علیهمُالسّلآم مقصّر باشند...
📚 تفسير نورُالثقلين، ج۳، ص۵۶۴
🔻 اگر شخص فانیِفيالله نباشد، همینکه «انیّت» دارد، در تعیّنات حسابش را باید بررسی کرد. یعنی حسنهاش به تعیّنِ حسنه بودن باید محاسبه شود و سیئهاش در تعیّنِ سیئه بودن.
🌕 امّا اگر فانیفیالله باشد، انیّتی در کنار انیّت حقیقی یعنی انیّت حقّتعالی ندارد. او مقرّب است و حدیث قرب نوافل و فرائض برای او صادق است که خداوند دست و زبان و چشم و گوش و درک او میشود. یعنی شخصی نیست الّا ظهورِ حقّتعالی که فرمود؛
💠 كنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا.
🔹 من گوش او میشوم که با آن میشنود، چشم او می شوم که با آن میبیند، زبان او میشوم که با آن صحبت میکند و دست او میشوم که با آن کار انجام میدهد.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۲، ص۳۵۲
🌕 بنابراین هر حسابی از او، حسابِ لاتعیّنیِ اللهتعالیٰ است. او به شخصْ بودنِ الله، عینِ شخصیِ الله است، یعنی؛ ظهوری در کنار «هُوَ الظّاهر» ندارد.
این طور که شد؛ هرچه از او صادر شود، حسابِ خداست...
و هر چه که از خداوند صادر گردد، خَیر است که قرآن میفرماید؛
💎 بیَدهِ الخَیر.
🔹 خیر به دست اوست.
📘 سورهٔآل عمران، آیهٔ۲۶
🍃 پس؛
🔹اوّلاً؛
سیّئه به تعیّنِ سیئه، برای مقرّب معنا ندارد.
🔹 ثانیاً؛ از اطلاقِعَلیالاطلاقی که دارد، سیّئه در مناطِ لُبّی را معنا مینُماید. یعنی؛
خَیر که «هو» است، نفی آن «لا هو» است که «لا هو»؛ سیّئۀ اطلاقی محسوب میشود.
✨ سیّئۀ اطلاقی چیست؟
اینکه نفسِ مقرّب، در اطلاقِ پاکی و به امیر بودنِ حقّتعالی، «لامّارةٌ بالسّوء» است. امّا اَمّار بودنی که در جلالِ لاتعیّنیِ «لا هو» است، چون نفس مقرّب، به اطلاقِ «النّفس» بودنش (که نفسُاللهتعالی و همان نفس واحده است)، در ذات و صفات و افعال، ظهوری جز ظهورِ «هو» ندارد، پس؛ «امّارةٌ بالسّوء» بودنش نفیِ مطلقِ «هو» در تمام مراتب وجودی، یعنی همان «لا هو» ست.
(در ادامه، چرائیِ نفیِ مطلقِ هو را در عبارت «أَذْنَبْتُ کلَّ ذَنْب» در جان ولیّالله(ع) خواهیم خواند.)
✨ این است که اگر ابرار تمامِ حسنات را انجام دهند، همان حسنات در تعیّنِ حسنه بودن و به طور کلّی در تعیّنِ بودن، برای مقرّب، سیّئه محسوب میشوند.
البته با این تفسیر که وجود مقرّب به فنای ذاتی، از اطلاقِ سیّئه در این سیّئه میآید، پس سیّئه، ذَمّی برای او محسوب نمیشود.
🍃 این مطلب در ادعیه از لسان مبارک حضرات آلالله علیهمالسّلام بسیار بیان شده است. در دعای کمیل میخوانیم؛
💠 اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُهَا.
🔹 خدايا! بيامرز برايم همهٔ گناهانى را كه مرتكب شدم، و تمام خطاهايى كه به آنها آلوده گشتم.
🍃 که حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام میفرمایند؛
💠 كلُّ ذَنْبٍ عَظِيمٌ.
🔹 کلّ ذنب، بس عظیم است.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۳، ص۴۵۰
🍃 یا در دعای حضرت سجاد علیهالسّلام در موقف عرفه، حضرت میفرمایند؛
💠 يا عَظِيماً يُرْجَى لِكُلِّ عَظِيم، اغْفِرْ لِي ذَنْبِيَ الْعَظِيمَ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الْعَظِيمَ إِلَّا الْعَظِيمُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّار.
🔹 ای بزرگی که برای گناهِ بزرگ به تو امید بسته میشود، گناه بزرگ مرا بیامرز. به راستی که گناه بزرگ را جز بزرگ نمیآمرزد. خداوندا از تو میخواهم که مرا از آتشِ آزار کنی.
📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۳۶۲
🍃 یا در دعای بعد از نماز اوّلین شب از ماه رجب میخوانیم؛
💠 أسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه.
📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۲، ص۶۲۸
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃 در راستای مطالبی که برای «انّ النفسَ لامّارةٌ بالسّوء» روزی شد، حضرات آل الله علیهمالسّلام میفرمایند؛
💠 حسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ.
🔹 خوبیهای نیکان، سیّئاتِ مقرّبین است.
📚 بحارالأنوار ،ط-بيروت، ج۲۵، ص۲۰۵
🌕 مقرّبین والا مقامتر از ابرار هستند. مقرّب در قرب است یعنی؛ فانیِفیالله است. از این رو اگر نیکوکاران (ابرار) حسناتی دارند، همان حسنات برای مقرّبین، سیّئه محسوب میشود.
✨ مقرّب، همین که «باشد»، خود را در ذنب و سیّئهٔ «بودن» میداند که فریادِ دائمش «وجودی ذنبُک» است و حال دائمش اینچُنین که فرمودند؛
💠 خافوا أن يَكُونُوا مقصّرينَ في مَحَبّتِنا و طاعَتِنا...
🔹 میترسند که در محبّت و طاعت ما آلالله علیهمُالسّلآم مقصّر باشند...
📚 تفسير نورُالثقلين، ج۳، ص۵۶۴
🔻 اگر شخص فانیِفيالله نباشد، همینکه «انیّت» دارد، در تعیّنات حسابش را باید بررسی کرد. یعنی حسنهاش به تعیّنِ حسنه بودن باید محاسبه شود و سیئهاش در تعیّنِ سیئه بودن.
🌕 امّا اگر فانیفیالله باشد، انیّتی در کنار انیّت حقیقی یعنی انیّت حقّتعالی ندارد. او مقرّب است و حدیث قرب نوافل و فرائض برای او صادق است که خداوند دست و زبان و چشم و گوش و درک او میشود. یعنی شخصی نیست الّا ظهورِ حقّتعالی که فرمود؛
💠 كنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا.
🔹 من گوش او میشوم که با آن میشنود، چشم او می شوم که با آن میبیند، زبان او میشوم که با آن صحبت میکند و دست او میشوم که با آن کار انجام میدهد.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۲، ص۳۵۲
🌕 بنابراین هر حسابی از او، حسابِ لاتعیّنیِ اللهتعالیٰ است. او به شخصْ بودنِ الله، عینِ شخصیِ الله است، یعنی؛ ظهوری در کنار «هُوَ الظّاهر» ندارد.
این طور که شد؛ هرچه از او صادر شود، حسابِ خداست...
و هر چه که از خداوند صادر گردد، خَیر است که قرآن میفرماید؛
💎 بیَدهِ الخَیر.
🔹 خیر به دست اوست.
📘 سورهٔآل عمران، آیهٔ۲۶
🍃 پس؛
🔹اوّلاً؛
سیّئه به تعیّنِ سیئه، برای مقرّب معنا ندارد.
🔹 ثانیاً؛ از اطلاقِعَلیالاطلاقی که دارد، سیّئه در مناطِ لُبّی را معنا مینُماید. یعنی؛
خَیر که «هو» است، نفی آن «لا هو» است که «لا هو»؛ سیّئۀ اطلاقی محسوب میشود.
✨ سیّئۀ اطلاقی چیست؟
اینکه نفسِ مقرّب، در اطلاقِ پاکی و به امیر بودنِ حقّتعالی، «لامّارةٌ بالسّوء» است. امّا اَمّار بودنی که در جلالِ لاتعیّنیِ «لا هو» است، چون نفس مقرّب، به اطلاقِ «النّفس» بودنش (که نفسُاللهتعالی و همان نفس واحده است)، در ذات و صفات و افعال، ظهوری جز ظهورِ «هو» ندارد، پس؛ «امّارةٌ بالسّوء» بودنش نفیِ مطلقِ «هو» در تمام مراتب وجودی، یعنی همان «لا هو» ست.
(در ادامه، چرائیِ نفیِ مطلقِ هو را در عبارت «أَذْنَبْتُ کلَّ ذَنْب» در جان ولیّالله(ع) خواهیم خواند.)
✨ این است که اگر ابرار تمامِ حسنات را انجام دهند، همان حسنات در تعیّنِ حسنه بودن و به طور کلّی در تعیّنِ بودن، برای مقرّب، سیّئه محسوب میشوند.
البته با این تفسیر که وجود مقرّب به فنای ذاتی، از اطلاقِ سیّئه در این سیّئه میآید، پس سیّئه، ذَمّی برای او محسوب نمیشود.
🍃 این مطلب در ادعیه از لسان مبارک حضرات آلالله علیهمالسّلام بسیار بیان شده است. در دعای کمیل میخوانیم؛
💠 اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُهَا.
🔹 خدايا! بيامرز برايم همهٔ گناهانى را كه مرتكب شدم، و تمام خطاهايى كه به آنها آلوده گشتم.
🍃 که حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام میفرمایند؛
💠 كلُّ ذَنْبٍ عَظِيمٌ.
🔹 کلّ ذنب، بس عظیم است.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج۳، ص۴۵۰
🍃 یا در دعای حضرت سجاد علیهالسّلام در موقف عرفه، حضرت میفرمایند؛
💠 يا عَظِيماً يُرْجَى لِكُلِّ عَظِيم، اغْفِرْ لِي ذَنْبِيَ الْعَظِيمَ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الْعَظِيمَ إِلَّا الْعَظِيمُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّار.
🔹 ای بزرگی که برای گناهِ بزرگ به تو امید بسته میشود، گناه بزرگ مرا بیامرز. به راستی که گناه بزرگ را جز بزرگ نمیآمرزد. خداوندا از تو میخواهم که مرا از آتشِ آزار کنی.
📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۳۶۲
🍃 یا در دعای بعد از نماز اوّلین شب از ماه رجب میخوانیم؛
💠 أسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه.
📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۲، ص۶۲۸
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹
🍃 در توضیحِ روایات فوق؛
✨ ولیّ خدا به غفّاریّت حق، در «أَذْنَبْتُ»، «كُــلِّ ذَنْـــبٍ» را برای «نفی مطلق» به اشاره میآورد. یعنی؛
به نفسِ اینکه مَنِ ولیّ خدا، به وجودِ تام، «هستم»، و تُوی خدا «غفــّـار مطلقی» پس؛
استغفرُکَ لكُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ...
و تُوی خدا تمامِ غفاریّتت و غفّاریّتِ تامّت به وجودِ تامِّ منِ ولیّت ترسیم میشود.
✨ جمعبندی آنکه؛
ولیّخدا در جانِ استغفار (طلبِ غفّاریتِ «هو»)، «أَذْنَبْتُ كُــلِّ ذَنْـــبٍ» را برای نفی مطلقِ هو (همان لاهو)، به اشاره میآورد.
🔻«أستغفر الله استغفاراً لا يقدر قدره و لا ينظر أمده الا المستغفر به ، ولا يدري ما وراءه ، و لا وراء ما وراءه، و المراد به أحدٌ سِواه.»🔺
📚اقبال الاعمال ، ج ۱ ، ص ۱۳۷
🍃 این کلام حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلآم است که در مناجات مسجد کوفه میفرمایند؛
💠 موْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ الْغَفُور.
🔹 اى آقاى من اى آقاى من توئى خداى غفور آمرزنده و منم بندهٔ گنهكار. و آيا در حقّ بندهٔ گنهكار جز خداى غفور كه ترحّم خواهد كرد؟
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج۹۱، ص۱۱۰
🌕 و بسیار باید دقّت کرد که شناخت امام باید «بالنّورانیّة» باشد. یعنی؛
«أَنَا الْمُذْنِبُ» را طرفی و «أَنْتَ الْغَفُورُ» را در طرف مقابل نباید بینیم، بلکه در نفسِ «أَنْتَ الْغَفُورُ»، «أَنَا الْمُذْنِبُ» است.
✨ که تو که همۀ غفوریّت هستی، ای خدا! مَن به وجود وَ بودنِ تامّ (از حیثِ وُجودُک ذَنبٌ)، تمام مُذنبیّت هستم. (که بالنّورانیّة در یک نقطه باید دیده شود.)
👈🏻 پس در تحلیل میگوییم؛
در وجود و بودنِ تامّ ولیّالله علیهالسّلام است که «همۀ» غفوریّت، تعلّق به «همۀ» مُذنبیّت میگیرد. و همان است که در دعا میفرمایند؛
💠 اللَّهُمَّ لاَ تَدَعْ لِي ذَنْباً إِلاَّ غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَه وَ لَا عَيْباً إِلَّا سَتَرْتَه.
🔹 بار خدايا هيچ گناهى بر من مگذار جز آنكه عفو كنى و نه همّی الّا اینکه گشایشی عنایت کنی و نه عیبی الّا اینکه پوششی بدهی.
📚 الإقبال بالأعمال الحسنة، ط-الحديثة، ج۳، ص۳۵
🍃 یا در جای دیگر میفرمایند؛
💠 اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَلَّا تَجْعَلَ لَنَا ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَه.
📚 البلد الأمين و الدِرع الحصين، النّص، ص۳۷۰
✨ که آن ذنب را در صفحۀ غفرانِ حقّ
و آن عیب را در صفحۀ ستّاریّت حق باید دید، بالنّورانیّة در یک نقطه و نه جدا از هم.
🍃 از این عبارات در کلام حضرات آل الله علیهمالسّلام به وفور آمده است. مثلا در دعای صباح، حضرت مولی علی علیهالسّلام میفرمایند؛
💠 إلَهِي قَلْبِي مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِي مَعْيُوبٌ وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِي غَالِبٌ وَ طَاعَتِي قَلِيلَةٌ وَ مَعْصِيَتِي كَثِيرَةٌ وَ لِسَانِي مُقِرٌّ بِالذُّنُوب.
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج۹۱، ص۲۶۴
✨ نکته آنکه؛
این ولیِّخداست که میتواند بگوید؛ «كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ».
که اگر ولیّ معصوم خدا نباشد، «كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ» نمیتواند بگوید. که اصلاً اگر معصومِ مطلق نباشد، که به معصومیّت و اطلاقش، «كُلِّ ذَنْبٍ» و «بودنِ تامّ» را (از حیث وجودُکَ ذنبٌ) رقم زند در حالی که همچنان به طهارت خویش باقی است، هیچ بودنی در جلالتِ غیرتِ حق، معنا پیدا نمیکند.
✨ به دیگر بیان؛
ولیّ خدا «كُلِّ ذَنْبٍ» را در «أَذْنَبْتُ» به اشاره میآورد برای نفی مطلقش. یعنی؛
در جانِ «اغْفِرْ لِي» است که «كُلِّ ذَنْبٍ» و وجود تامّ (از حیث وجودُک ذنبٌ) به اشاره میآید، پس در نتیجه هیچ تحقّقی پیدا نمیکند و همچنان به طهارتِ لااشارهٔ خویش، باقی میماند...
✨ که یعنی؛
ولیّخدا در نقطهٔ غفّاریّت حقمتعال، قبل از اثباتِ «كُلِّ ذَنْبٍ»، به غفّاریّتِ حق، آن «كُلِّ ذَنْبٍ» را نفی کرده است. که اصلاً به نفیاش است که به اشاره آورده شده است. و الّا در غیرتِ جلال حق، هیچ بودی (ذنبی)، مجالِ به اشاره آمدن ندارد.
🌕 و روشنتر و پیشتر اینکه در مسیر آیهٔ کریمهٔ تطهیر که قرآن فرمود؛
💎 إنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.
🔹 جز اين نيست كه خداوند میخواهد آلودگى را از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملا پاكيزه گرداند.
📘 مبارکهٔاحزاب، آیهٔ۳۳
👈🏻 ارادهٔ ذاتی حقمتعال آن است که به «لِيُذْهِبَ» -که مطلقِ "بُردن" است وَ نه بُردنِ چیزی- در نفسِ غیرت و جلالتِ خودش، وَ در جانِ ولیّ خودش، هر ذنب و بودنی را به طور مطلق برده است.
و در نقطهٔ این اذهاب و بردنِ مطلق و به دیگر بیان در جانِ معصومیّت ولیّالله علیهالسّلام است، که بودنِ تامّ و هر بودنی، مجالِ بودن یافته است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃 در توضیحِ روایات فوق؛
✨ ولیّ خدا به غفّاریّت حق، در «أَذْنَبْتُ»، «كُــلِّ ذَنْـــبٍ» را برای «نفی مطلق» به اشاره میآورد. یعنی؛
به نفسِ اینکه مَنِ ولیّ خدا، به وجودِ تام، «هستم»، و تُوی خدا «غفــّـار مطلقی» پس؛
استغفرُکَ لكُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ...
و تُوی خدا تمامِ غفاریّتت و غفّاریّتِ تامّت به وجودِ تامِّ منِ ولیّت ترسیم میشود.
✨ جمعبندی آنکه؛
ولیّخدا در جانِ استغفار (طلبِ غفّاریتِ «هو»)، «أَذْنَبْتُ كُــلِّ ذَنْـــبٍ» را برای نفی مطلقِ هو (همان لاهو)، به اشاره میآورد.
🔻«أستغفر الله استغفاراً لا يقدر قدره و لا ينظر أمده الا المستغفر به ، ولا يدري ما وراءه ، و لا وراء ما وراءه، و المراد به أحدٌ سِواه.»🔺
📚اقبال الاعمال ، ج ۱ ، ص ۱۳۷
🍃 این کلام حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلآم است که در مناجات مسجد کوفه میفرمایند؛
💠 موْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ الْغَفُور.
🔹 اى آقاى من اى آقاى من توئى خداى غفور آمرزنده و منم بندهٔ گنهكار. و آيا در حقّ بندهٔ گنهكار جز خداى غفور كه ترحّم خواهد كرد؟
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج۹۱، ص۱۱۰
🌕 و بسیار باید دقّت کرد که شناخت امام باید «بالنّورانیّة» باشد. یعنی؛
«أَنَا الْمُذْنِبُ» را طرفی و «أَنْتَ الْغَفُورُ» را در طرف مقابل نباید بینیم، بلکه در نفسِ «أَنْتَ الْغَفُورُ»، «أَنَا الْمُذْنِبُ» است.
✨ که تو که همۀ غفوریّت هستی، ای خدا! مَن به وجود وَ بودنِ تامّ (از حیثِ وُجودُک ذَنبٌ)، تمام مُذنبیّت هستم. (که بالنّورانیّة در یک نقطه باید دیده شود.)
👈🏻 پس در تحلیل میگوییم؛
در وجود و بودنِ تامّ ولیّالله علیهالسّلام است که «همۀ» غفوریّت، تعلّق به «همۀ» مُذنبیّت میگیرد. و همان است که در دعا میفرمایند؛
💠 اللَّهُمَّ لاَ تَدَعْ لِي ذَنْباً إِلاَّ غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَه وَ لَا عَيْباً إِلَّا سَتَرْتَه.
🔹 بار خدايا هيچ گناهى بر من مگذار جز آنكه عفو كنى و نه همّی الّا اینکه گشایشی عنایت کنی و نه عیبی الّا اینکه پوششی بدهی.
📚 الإقبال بالأعمال الحسنة، ط-الحديثة، ج۳، ص۳۵
🍃 یا در جای دیگر میفرمایند؛
💠 اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَلَّا تَجْعَلَ لَنَا ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَه.
📚 البلد الأمين و الدِرع الحصين، النّص، ص۳۷۰
✨ که آن ذنب را در صفحۀ غفرانِ حقّ
و آن عیب را در صفحۀ ستّاریّت حق باید دید، بالنّورانیّة در یک نقطه و نه جدا از هم.
🍃 از این عبارات در کلام حضرات آل الله علیهمالسّلام به وفور آمده است. مثلا در دعای صباح، حضرت مولی علی علیهالسّلام میفرمایند؛
💠 إلَهِي قَلْبِي مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِي مَعْيُوبٌ وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِي غَالِبٌ وَ طَاعَتِي قَلِيلَةٌ وَ مَعْصِيَتِي كَثِيرَةٌ وَ لِسَانِي مُقِرٌّ بِالذُّنُوب.
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج۹۱، ص۲۶۴
✨ نکته آنکه؛
این ولیِّخداست که میتواند بگوید؛ «كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ».
که اگر ولیّ معصوم خدا نباشد، «كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ» نمیتواند بگوید. که اصلاً اگر معصومِ مطلق نباشد، که به معصومیّت و اطلاقش، «كُلِّ ذَنْبٍ» و «بودنِ تامّ» را (از حیث وجودُکَ ذنبٌ) رقم زند در حالی که همچنان به طهارت خویش باقی است، هیچ بودنی در جلالتِ غیرتِ حق، معنا پیدا نمیکند.
✨ به دیگر بیان؛
ولیّ خدا «كُلِّ ذَنْبٍ» را در «أَذْنَبْتُ» به اشاره میآورد برای نفی مطلقش. یعنی؛
در جانِ «اغْفِرْ لِي» است که «كُلِّ ذَنْبٍ» و وجود تامّ (از حیث وجودُک ذنبٌ) به اشاره میآید، پس در نتیجه هیچ تحقّقی پیدا نمیکند و همچنان به طهارتِ لااشارهٔ خویش، باقی میماند...
✨ که یعنی؛
ولیّخدا در نقطهٔ غفّاریّت حقمتعال، قبل از اثباتِ «كُلِّ ذَنْبٍ»، به غفّاریّتِ حق، آن «كُلِّ ذَنْبٍ» را نفی کرده است. که اصلاً به نفیاش است که به اشاره آورده شده است. و الّا در غیرتِ جلال حق، هیچ بودی (ذنبی)، مجالِ به اشاره آمدن ندارد.
🌕 و روشنتر و پیشتر اینکه در مسیر آیهٔ کریمهٔ تطهیر که قرآن فرمود؛
💎 إنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.
🔹 جز اين نيست كه خداوند میخواهد آلودگى را از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملا پاكيزه گرداند.
📘 مبارکهٔاحزاب، آیهٔ۳۳
👈🏻 ارادهٔ ذاتی حقمتعال آن است که به «لِيُذْهِبَ» -که مطلقِ "بُردن" است وَ نه بُردنِ چیزی- در نفسِ غیرت و جلالتِ خودش، وَ در جانِ ولیّ خودش، هر ذنب و بودنی را به طور مطلق برده است.
و در نقطهٔ این اذهاب و بردنِ مطلق و به دیگر بیان در جانِ معصومیّت ولیّالله علیهالسّلام است، که بودنِ تامّ و هر بودنی، مجالِ بودن یافته است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
✨ که به دیگر بیان؛
حضرت ولیّالله علیهالسّلام، بالنّورانیّة، در همان نقطۀ غفاریّتِ خودش، «كُلِّ ذَنْبٍ» را ایجاد کرد. و آن را آورد تا به نفسِ ایجادش، نفیاش کند (كه اصلاً برای نفیاش است که اثباتش میکند)، که اینگونه هستی، مجالِ بروز یافت.
🌕 که این است حقیقتِ معصومیّت ولیّالله علیه السلام، وَ حقیقتِ صابره بودنِ ناموس وُ باطنِ حق؛ حضرت فاطمهٔزهرا سلاماللهعلیها در امتحانِ پیش از خلقت...
که در زیارتِ شریفشان آمده؛
💠 السّلامُ عَلیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً...
🔹 سلام بر تو بادا اى امتحان شده، که خدایی که خَلَقت کرد، پیش از خِلقتت، تو را امتحان کرد و تو برای آنچه که به آن امتحانت کرد، صابر بودی...
🔻 پس آنهایی که متوقّف به این مطلب شدند که حضرات آلالله علیهمالسّلام برای یاد دادن به دیگران این جملات و این استغفارها را بیان فرمودهاند! و در نتیجه حقیقتی در این فرمایشات نورانی نمییابند، مدام در خودیّت خود ماندهاند و ولیّ خدا علیه السلام را با خود مقایسه نمودهاند.
به خدا پناه میبریم.
🌕 این ولیّ خداست که تمامِ غفاریّت خدا را جلوه میدهد و از این رو غفّارِ همۀ خلایق میشود. و مطلب این است که «أنْتَ الغفور» و غفور بودنِ حضرت حقّ ، در «أنا المذنبِ» ولیّاش میباشد.
🍃 این است که مانند ابودَرْدائی، حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام را در نخلستان میبیند که چنان به درگاه الهی ضجّه و ناله کرده است که مانند چوب خشکیدهای افتاده...
💠 هوَ كَالْخَشَبَةِ الْمُلْقَاة...
🍃 حضرت را تکان داد، ولی تکان نخوردند و حضرت را نشانید، ولی ننشستند...
💠 فحَرَّكْتُهُ فَلَمْ يَتَحَرَّكْ وَ زَوَيْتُهُ فَلَمْ يَنْزَو...
🍃 و تصوّر کرد که حضرت از دنیا رحلت فرمودند و دوان دوان نزد حضرت فاطمهٔزهرا سلاماللهعلیها رفت تا خبر مرگ حضرت را بدهد. ولی حضرت صدّیقۀ طاهره سلاماللهعلیها فرمودند؛
💠 و اللَّهِ يَا أَبَا الدَّرْدَاءِ! الْغَشْيَةُ الَّتِي تَأْخُذُهُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّه.
🔹 اى ابو درداء! به خدا اين همان غشى است كه از ترس خدا به او دست میدهد.
📚الأمالي، للصّدوق، ص۷۹
✨ حالا اگر کسی اسرار این مطالب را نداند، حضرت مولی علی علیهالسّلآم را مانند خودش میداند و ایشان را در طرفی و خدا را در طرفی میبیند و همانطور که در مورد خودش میپندارد، در مورد سرُّالأسرار الهی قضاوت میکند. و یا تصوّر میکند که حضرت مولی علی علیهالسّلآم اینها را برای یاد دادن و آموزش به خلایق انجام میدادند!
🔻 پناه بر خدا میبریم از این قیاسات نابجا و تصوّرات موهوم...
🌕 آن حقیقةُالصّدق، آن حقیقةُالحقایق، آن مقام شامخ ولایت با احدی در قیاس نمیآید...
✨ سبحان الله!
ولیّالله علیهالسّلآم، تمامْ عبد مطلق است. تمامْ عبدِ مطلق نمیگوید «چه کار کردم؟»، بلکه ذاتش، ذاتِ انابه است. که حقیقتِ عبودیّت، استغفار و انابه است. استغفار را در گناه کردن یا نکردن نباید برد. استغفار، حقیقتِ عبودیّت است.
وقتی ذاتِ معبود، ذاتِ غفّاریّت است، ذاتِ عبد، ذاتِ طلبِ این غفّاریّت است، پس ذاتش، ذاتِ انابه و استغفار است...
و استغفار، یعنی طلبِ غفّار.
🌕 همۀ معبود و معبودِ همه را در این عبدِ مطلق باید دید.
در نفسِ طلبِ عبدِ مطلق، مطلوب را باید ببینیم. در نفسِ استغفارِ عبد مطلق، غفّار را باید ببینیم، نه بعد از آن. نه با طفره و فاصله. یک حقیقت است.
✨ حقیقتِ غفاریّت حضرت حقّ، استغفارِ ولیّالله علیهالسّلام است.
🍃 که حضرت خاتمالانبیاء
صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند؛
💠 لوْ لمْ تُذنِبْ لَجَاءَ اللَّهُ بقومٍ يُذنِبون فَيَغْفرَ لهم و يُدخلَهَم الجنّة.
🔹 اگر تو گناه نمیكردى، خدا قومى را میآورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آرد.
📚 نهج الفصاحة، ص۶۵۱
🌕 این جاری شدنِ تمامِ غفاریّت، تنها توسّط عبدِ مطلق صورت میگیرد، پس مراد از آن قومی که صحبتش است، واسطۀ مطلقه، یعنی ولیّ خداست که تمام غفاریّت را به مُذنب بودنِ خود جاری و ترسیم میفرماید و مبادا این مذنب بودن را -العیاذُبالله- با مذنب بودنِ سایرین مقایسه کنیم که کافرِ بالله شدیم. که بحمدالله حقائقش مفصّلاً بالاتر روزی شد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
✨ که به دیگر بیان؛
حضرت ولیّالله علیهالسّلام، بالنّورانیّة، در همان نقطۀ غفاریّتِ خودش، «كُلِّ ذَنْبٍ» را ایجاد کرد. و آن را آورد تا به نفسِ ایجادش، نفیاش کند (كه اصلاً برای نفیاش است که اثباتش میکند)، که اینگونه هستی، مجالِ بروز یافت.
🌕 که این است حقیقتِ معصومیّت ولیّالله علیه السلام، وَ حقیقتِ صابره بودنِ ناموس وُ باطنِ حق؛ حضرت فاطمهٔزهرا سلاماللهعلیها در امتحانِ پیش از خلقت...
که در زیارتِ شریفشان آمده؛
💠 السّلامُ عَلیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً...
🔹 سلام بر تو بادا اى امتحان شده، که خدایی که خَلَقت کرد، پیش از خِلقتت، تو را امتحان کرد و تو برای آنچه که به آن امتحانت کرد، صابر بودی...
🔻 پس آنهایی که متوقّف به این مطلب شدند که حضرات آلالله علیهمالسّلام برای یاد دادن به دیگران این جملات و این استغفارها را بیان فرمودهاند! و در نتیجه حقیقتی در این فرمایشات نورانی نمییابند، مدام در خودیّت خود ماندهاند و ولیّ خدا علیه السلام را با خود مقایسه نمودهاند.
به خدا پناه میبریم.
🌕 این ولیّ خداست که تمامِ غفاریّت خدا را جلوه میدهد و از این رو غفّارِ همۀ خلایق میشود. و مطلب این است که «أنْتَ الغفور» و غفور بودنِ حضرت حقّ ، در «أنا المذنبِ» ولیّاش میباشد.
🍃 این است که مانند ابودَرْدائی، حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام را در نخلستان میبیند که چنان به درگاه الهی ضجّه و ناله کرده است که مانند چوب خشکیدهای افتاده...
💠 هوَ كَالْخَشَبَةِ الْمُلْقَاة...
🍃 حضرت را تکان داد، ولی تکان نخوردند و حضرت را نشانید، ولی ننشستند...
💠 فحَرَّكْتُهُ فَلَمْ يَتَحَرَّكْ وَ زَوَيْتُهُ فَلَمْ يَنْزَو...
🍃 و تصوّر کرد که حضرت از دنیا رحلت فرمودند و دوان دوان نزد حضرت فاطمهٔزهرا سلاماللهعلیها رفت تا خبر مرگ حضرت را بدهد. ولی حضرت صدّیقۀ طاهره سلاماللهعلیها فرمودند؛
💠 و اللَّهِ يَا أَبَا الدَّرْدَاءِ! الْغَشْيَةُ الَّتِي تَأْخُذُهُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّه.
🔹 اى ابو درداء! به خدا اين همان غشى است كه از ترس خدا به او دست میدهد.
📚الأمالي، للصّدوق، ص۷۹
✨ حالا اگر کسی اسرار این مطالب را نداند، حضرت مولی علی علیهالسّلآم را مانند خودش میداند و ایشان را در طرفی و خدا را در طرفی میبیند و همانطور که در مورد خودش میپندارد، در مورد سرُّالأسرار الهی قضاوت میکند. و یا تصوّر میکند که حضرت مولی علی علیهالسّلآم اینها را برای یاد دادن و آموزش به خلایق انجام میدادند!
🔻 پناه بر خدا میبریم از این قیاسات نابجا و تصوّرات موهوم...
🌕 آن حقیقةُالصّدق، آن حقیقةُالحقایق، آن مقام شامخ ولایت با احدی در قیاس نمیآید...
✨ سبحان الله!
ولیّالله علیهالسّلآم، تمامْ عبد مطلق است. تمامْ عبدِ مطلق نمیگوید «چه کار کردم؟»، بلکه ذاتش، ذاتِ انابه است. که حقیقتِ عبودیّت، استغفار و انابه است. استغفار را در گناه کردن یا نکردن نباید برد. استغفار، حقیقتِ عبودیّت است.
وقتی ذاتِ معبود، ذاتِ غفّاریّت است، ذاتِ عبد، ذاتِ طلبِ این غفّاریّت است، پس ذاتش، ذاتِ انابه و استغفار است...
و استغفار، یعنی طلبِ غفّار.
🌕 همۀ معبود و معبودِ همه را در این عبدِ مطلق باید دید.
در نفسِ طلبِ عبدِ مطلق، مطلوب را باید ببینیم. در نفسِ استغفارِ عبد مطلق، غفّار را باید ببینیم، نه بعد از آن. نه با طفره و فاصله. یک حقیقت است.
✨ حقیقتِ غفاریّت حضرت حقّ، استغفارِ ولیّالله علیهالسّلام است.
🍃 که حضرت خاتمالانبیاء
صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند؛
💠 لوْ لمْ تُذنِبْ لَجَاءَ اللَّهُ بقومٍ يُذنِبون فَيَغْفرَ لهم و يُدخلَهَم الجنّة.
🔹 اگر تو گناه نمیكردى، خدا قومى را میآورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آرد.
📚 نهج الفصاحة، ص۶۵۱
🌕 این جاری شدنِ تمامِ غفاریّت، تنها توسّط عبدِ مطلق صورت میگیرد، پس مراد از آن قومی که صحبتش است، واسطۀ مطلقه، یعنی ولیّ خداست که تمام غفاریّت را به مُذنب بودنِ خود جاری و ترسیم میفرماید و مبادا این مذنب بودن را -العیاذُبالله- با مذنب بودنِ سایرین مقایسه کنیم که کافرِ بالله شدیم. که بحمدالله حقائقش مفصّلاً بالاتر روزی شد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔹
🍃 برای آنکه جانِ محبّینِ آلالله علیهمالسّلام، مَطْلعِ مطلب شود در انتها مثالی از قرآن بخوانیم که خداوند میفرماید؛
💎 و إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ.
🔹 و آنگاه كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! شما با گوساله پرستى به خود ستم كرديد، اينک به سوى آفريدگار خود بازگرديد و [توبه نماييد و خطاكارانِ] خود را [به كيفر ارتداد] بكُشيد، كه اين كار نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است، پس بر شما بخشود كه او توبهپذير مهربان است.
📘بقره، آیهٔ۵۴
✨ به قوم بنیاسرائیل که گوسالهپرست شدند، از طرف حقّ تعالی امر شد که یکدیگر را بکُشید (فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ).
👈🏻 اینجا امر میشود که خودکشی یا دیگر کشی کنید. امّا در جای دیگر قرآن این کار را حرام اعلام مینُماید و میفرماید؛
💎 و لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ.
🔹خودتان را نکشید.
📘 نساء، آیهٔ۲۹
🍃 جمع بندیاش با بیاناتی که به لطف خدا روزی شد، ان شاءالله راحت است؛
بنی اسرائیل چون مقابل حقّ تعالی برخاستند، نفْسشان، عینِ سیّئه است. بنابراین این نفسِ سرکشِ خبیث باید بمیرد. که میفرماید؛
💎 و لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
🔹 اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است، باشد كه پرهيزكار شويد.
📘 بقره، آیهٔ۱۷۹
🍃 امّا آنجا که به مؤمنین میفرماید مبادا مرتکب قتلِ نفس شوید، زیرا این نفس، تقابلی با «نفسُاللهتعالیٰ» یعنی نفس واحده ندارد.
👈🏻 پس کشتنِ این نفس، قصدِ کشتنِ خدا را کردن است.
✨ این مطلب اگر روشن شد، کلمهای از مطلب بعد از آن را هم بخوانیم:
مؤمن، برای اینکه هیچ ظهوری نداشته باشد و سراسرْ ظهورِ حضرت حقّ باشد، دائماً به دنبالِ «موت» است. موت غیر از فوت است. موت، دل کندن از خود است. دل کندن از غیرِ خداست...
🍃 حضرات آلالله علیهمالسّلام امر فرمودند که؛
💎 موتُوا قبلَ أنْ تَمُوتُوا...
🔹بمیرید، قبل از اینکه شما را بمیرانند...
🔸 چطور میشود میّت شد تا فقط حیِّ قیّوم ظاهر شود؟
🍃 قرآن میفرماید:
💠 فلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ...
🔹موتتان نمیرسد الّا اینکه تسلیم حقّ شوید...
📘بقره، آیهٔ۱۳۲
🌕 پس باید تسلیم حضرات آل الله علیهمالسّلام شد...
در هر مطلبی و امری، «به نظر مَن» باید رخت بربندد و جای آن «به فرمایش آلالله علیهمالسّلام» جایش را بگیرد.
از کارهای کوچک تا کارهای بزرگ اگر کم کم نظر شخصی را حذف کردیم و تسلیم امر و نهی خدا شدیم، کم کم میّت میشویم...
⛲️ این موت، سراسرْ حیات است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنْ رَحِمَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِهِ كَانَ فَضْلًا مِنْه.»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۹۴، ص۱۹۴
#نفس_اماره_در_اطلاق_اماریت
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🍃 برای آنکه جانِ محبّینِ آلالله علیهمالسّلام، مَطْلعِ مطلب شود در انتها مثالی از قرآن بخوانیم که خداوند میفرماید؛
💎 و إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ.
🔹 و آنگاه كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! شما با گوساله پرستى به خود ستم كرديد، اينک به سوى آفريدگار خود بازگرديد و [توبه نماييد و خطاكارانِ] خود را [به كيفر ارتداد] بكُشيد، كه اين كار نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است، پس بر شما بخشود كه او توبهپذير مهربان است.
📘بقره، آیهٔ۵۴
✨ به قوم بنیاسرائیل که گوسالهپرست شدند، از طرف حقّ تعالی امر شد که یکدیگر را بکُشید (فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ).
👈🏻 اینجا امر میشود که خودکشی یا دیگر کشی کنید. امّا در جای دیگر قرآن این کار را حرام اعلام مینُماید و میفرماید؛
💎 و لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ.
🔹خودتان را نکشید.
📘 نساء، آیهٔ۲۹
🍃 جمع بندیاش با بیاناتی که به لطف خدا روزی شد، ان شاءالله راحت است؛
بنی اسرائیل چون مقابل حقّ تعالی برخاستند، نفْسشان، عینِ سیّئه است. بنابراین این نفسِ سرکشِ خبیث باید بمیرد. که میفرماید؛
💎 و لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
🔹 اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است، باشد كه پرهيزكار شويد.
📘 بقره، آیهٔ۱۷۹
🍃 امّا آنجا که به مؤمنین میفرماید مبادا مرتکب قتلِ نفس شوید، زیرا این نفس، تقابلی با «نفسُاللهتعالیٰ» یعنی نفس واحده ندارد.
👈🏻 پس کشتنِ این نفس، قصدِ کشتنِ خدا را کردن است.
✨ این مطلب اگر روشن شد، کلمهای از مطلب بعد از آن را هم بخوانیم:
مؤمن، برای اینکه هیچ ظهوری نداشته باشد و سراسرْ ظهورِ حضرت حقّ باشد، دائماً به دنبالِ «موت» است. موت غیر از فوت است. موت، دل کندن از خود است. دل کندن از غیرِ خداست...
🍃 حضرات آلالله علیهمالسّلام امر فرمودند که؛
💎 موتُوا قبلَ أنْ تَمُوتُوا...
🔹بمیرید، قبل از اینکه شما را بمیرانند...
🔸 چطور میشود میّت شد تا فقط حیِّ قیّوم ظاهر شود؟
🍃 قرآن میفرماید:
💠 فلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ...
🔹موتتان نمیرسد الّا اینکه تسلیم حقّ شوید...
📘بقره، آیهٔ۱۳۲
🌕 پس باید تسلیم حضرات آل الله علیهمالسّلام شد...
در هر مطلبی و امری، «به نظر مَن» باید رخت بربندد و جای آن «به فرمایش آلالله علیهمالسّلام» جایش را بگیرد.
از کارهای کوچک تا کارهای بزرگ اگر کم کم نظر شخصی را حذف کردیم و تسلیم امر و نهی خدا شدیم، کم کم میّت میشویم...
⛲️ این موت، سراسرْ حیات است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنْ رَحِمَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِهِ كَانَ فَضْلًا مِنْه.»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۹۴، ص۱۹۴
#نفس_اماره_در_اطلاق_اماریت
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
.
🖼️ ◦•●◉✿ افق مبین؛
جلوهای از اطلاقِ «شهادت»✿◉●•◦
➖ ➖ 🤲🏻➖ ➖
🖊 🦋 احسان الله نیلفروش زاده ➖
↗️ https://t.me/ehsannil2/341
•┈┈••✾•🔆•✾••┈┈•
🍃۞ تیزیِ گذر زمان؛ قلمِ عرضِ ارادت را بیش از پیش سائیده. و نگارِ بیقرارِ دل؛ نگارِش را به بیدلیِ بی بدیلِ حیرانی، صاعق و مدهوش ساخته. درکِ قصور در عرض ادب و مشقِ معرفتِ معلّمِ هستی؛ جزء لاینفکّ این کمترین بوده، و این شرمندگی؛ در ایّام مخصوص، بالخصوص جلوه میکند.
که نفَسهای عاشق به فضلِ معشوق؛ آن مُنَفِّسُ النّفوس و الأنفاس، به بیقراریْ در قرار باشد وُ هیهات؛ که شُکر آن شکّرین، نباشد.
🍃֎حقِّ او که هرگز ادا نشود. امّا عاجزانه؛ عرضِ ارادتی میکنیم و به مناسبت این روزِ روزها، و این بزرگْ عیدِ شاهد و مشهودها، میلادِ وِتریّت و فردانیّتِ خداوندِ【لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولد】، حضرت وترُ الله الموتور، سیّد الشاهد و المشهود، أبا عبد الله الحسین (علیهالسّلام)؛ چند کلمه به رسم ابراز خضوع، و التجاء و استعاذۀ به مهدِ اصل و فروع، شکستهْ بالِ فُطرسِ دل به بارگاه رحمانیّتشان متبرّک میکنیم ...
•┈••✾•🌸•✾••┈•
🔰تحلیلاً بیان میشود که؛
استغفار در دو مرتبۀ کلّی است:
♦️➊استغفار برای ترک إنّیّت.
❂☜پس چنین استغفاری برای #موت است و #فنا.
و نقطۀ #اخلاص است و «لا اله الا الله».
♦️➋استغفار برای سیر در جلال و لا تعیّنی.
❂☜پس چنین استغفاری، جلوۀ فنای از فناست.
و نقطۀ "#کمال_الاخلاص" است و «لا هو الا هو».
💎۞و امّا ماه #رجب؛ ماه #تخلیه است و استغفار.
یعنی؛ ماه موت و فنا.
پس استغفارِ متعدّد به عددِ کثیر، و بلکه بیحدّ، در آن ماه، سفارش شده است.
🍃֎ماه رجب؛ ماهِ "اخلاص" است که در مناجات رجبیّه در وصف ائمّۀ اطهار (؏) میخوانیم:
🔸『لا فرقَ بينك وَ بينها إلّا أنّهُم عِبادُكَ وَ خَلْقُك
فَتْقُها وَ رَتْقُها بِيَدِك وَ عَوْدُها إليك』🔸
[خدایا] فرقی بین تو و ایشان (آلالله؏) نیست الّا اینکه آنها؛ عباد تو و خلق تو هستند. پس فتق و رتق آنها به دست توست [که آن هم خودِ ائمۀ اطهار؏ هستند]، و برگشتِ آنها به سوی توست [در حالی که نفس الله تعالی هستند].
❂☜که در فرقِ #نوری؛ «لا فرق» را بیابی.
💎۞و ماه #شعبان؛ ماه #تحلیه است و صلوات.
یعنی؛ ماه بقاء.
پس اگر استغفاری در آن بیان میشود؛ استغفار در استغفار، استغفار از استغفار، فنایِ از فنا، و سیرِ لاتعیّنیِ جلالی است.
🍃֎ماه شعبان؛ ماهِ «#کمال_الاخلاص» است که در مناجات شعبانیه آمده است:
🔸『إلهی هَبْ لي «كمال الإنقطاع» إليك
وَ أنِرْ أبصارَ قلوبِنا بِضياءِ نظرها إلیك
حتّى تَخِرَقَ أبصارُ القلوبِ حُجُبَ النّور
فَتَصِلَ إلى معدِنِ العظمة
و تَصيرَ أرواحُنا مُعلّقةً بِعِزِّ قدسك』🔸
بارالها! #کمال_انقطاع به سویِ خودت را عطا فرما
و دیدگانِ دلهایمان را به پرتو نگاه به سوى خویش روشن کن، تا دیدگانِ دل، پردههاى نور را دریده، پس به سرچشمۀ عظمت دست یابد و جانهایمان آویخته به شُکوهِ قُدست گردد.
🔷۞«انقطاع» و اخلاص؛ إن شاء الله که در ماه رجب روزی شده. و امّا در ماه شعبان؛ انقطاعِ از انقطاع، فنایِ از فنا، ترکِ ترک، و «کمال الاخلاص»، إن شاء الله روزیِ طالبانش میگردد.
[🔔إن شاء الله اهل دریافت اشارات باشیم!]
🌿۞الغرض؛
اگر در ماه رجب؛ متعدّد به اعداد و انحاء مختلف در استغفار آمدی، در ماه شعبان؛ استغفار مخصوصی است، که بایستی به عدد ۷۰ [که بیحدّیِ ابدیّت است]، مستغفِرِ به آن باشی (عددِ ابجدِ «اَبَد»؛ ۷ است).
🍃֎و آن استغفار روزانۀ شعبانیه، و آن گنجینۀ خاصۀ اهل طریق چنین است:
🔆『أستغفرُ اللهَ الّذی لا اله الّا هُوَ الحیُّ القیّومُ الرّحمنُ الرّحیم و أتوب إلیه』🔆
🍃֎و حضرت امام جعفر صادق (؏) میفرمایند:
هر کس به این استغفار، مستغفِر بود؛
❂☜🔻«كُتِبَ في الأفُق المُبين»🔺
یعنی؛ خودِ این شخص، در #افق_مبین نوشته میشود (📚الخصال، ج۲،ص۵۸۲).
🔲 در مقایسۀ نوری بیان میشود:
❂☜#افق_مبین؛ مافوقِ #افق_أعلی است.
🔰 آیات قرآن را دقت بفرمائید:
🔻【و هو بالافق الأعلیٰ ✿ ثم دنی فتدلّی ✿
فکان قاب قوسین أو ادنی ✿ فأوحی الی ربّه ما أوحی】🔺
در حالى كه او (پیامبر اکرم ص) در افق برتر قرار داشت.
سپس نزديک آمد و نزدیکتر شد.
تا به اندازۀ دو كمان يا نزديکتر گرديد.
پس به بندۀ خود آنچه را بايد وحى كند، وحى كرد.
📘نجم،۱۰-۷
و حالا؛
❂☜#رؤیت مطرح میشود:
🔻【ما كَذَبَ الفُؤادُ ما #رأى】🔺
آنچه که قلب پيامبر ديده بود؛ صادق بود.
📘نجم،۱۱
🍃֎که قرآن میفرماید:
💠【و لقد رَآهُ بِالأفُقِ المبين】💠
و خدا را در #افق_مبین دیده است.
📘تکویر،۲۳
🔔دقّت فرمودید؟
👁🗨☜ افق مبین؛ مقامِ #رؤیت، و نقطۀ شهود مطلق است. که شاهد و مشهود در نقطۀ جمعیۀ مطلقۀ إلهیه، جمعِ جمعند.
که به #افق بودن، در جلال است.
و به #مبین بودن، در جمال.
و میتوان گفت؛
❂☜ عُلوّ افق أعلیٰ؛ افق مبین است.
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌸
جلوهای از اطلاقِ «شهادت»✿◉●•◦
↗️ https://t.me/ehsannil2/341
•┈┈••✾•🔆•✾••┈┈•
🍃۞ تیزیِ گذر زمان؛ قلمِ عرضِ ارادت را بیش از پیش سائیده. و نگارِ بیقرارِ دل؛ نگارِش را به بیدلیِ بی بدیلِ حیرانی، صاعق و مدهوش ساخته. درکِ قصور در عرض ادب و مشقِ معرفتِ معلّمِ هستی؛ جزء لاینفکّ این کمترین بوده، و این شرمندگی؛ در ایّام مخصوص، بالخصوص جلوه میکند.
که نفَسهای عاشق به فضلِ معشوق؛ آن مُنَفِّسُ النّفوس و الأنفاس، به بیقراریْ در قرار باشد وُ هیهات؛ که شُکر آن شکّرین، نباشد.
🍃֎حقِّ او که هرگز ادا نشود. امّا عاجزانه؛ عرضِ ارادتی میکنیم و به مناسبت این روزِ روزها، و این بزرگْ عیدِ شاهد و مشهودها، میلادِ وِتریّت و فردانیّتِ خداوندِ【لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولد】، حضرت وترُ الله الموتور، سیّد الشاهد و المشهود، أبا عبد الله الحسین (علیهالسّلام)؛ چند کلمه به رسم ابراز خضوع، و التجاء و استعاذۀ به مهدِ اصل و فروع، شکستهْ بالِ فُطرسِ دل به بارگاه رحمانیّتشان متبرّک میکنیم ...
•┈••✾•🌸•✾••┈•
🔰تحلیلاً بیان میشود که؛
استغفار در دو مرتبۀ کلّی است:
♦️➊استغفار برای ترک إنّیّت.
❂☜پس چنین استغفاری برای #موت است و #فنا.
و نقطۀ #اخلاص است و «لا اله الا الله».
♦️➋استغفار برای سیر در جلال و لا تعیّنی.
❂☜پس چنین استغفاری، جلوۀ فنای از فناست.
و نقطۀ "#کمال_الاخلاص" است و «لا هو الا هو».
💎۞و امّا ماه #رجب؛ ماه #تخلیه است و استغفار.
یعنی؛ ماه موت و فنا.
پس استغفارِ متعدّد به عددِ کثیر، و بلکه بیحدّ، در آن ماه، سفارش شده است.
🍃֎ماه رجب؛ ماهِ "اخلاص" است که در مناجات رجبیّه در وصف ائمّۀ اطهار (؏) میخوانیم:
🔸『لا فرقَ بينك وَ بينها إلّا أنّهُم عِبادُكَ وَ خَلْقُك
فَتْقُها وَ رَتْقُها بِيَدِك وَ عَوْدُها إليك』🔸
[خدایا] فرقی بین تو و ایشان (آلالله؏) نیست الّا اینکه آنها؛ عباد تو و خلق تو هستند. پس فتق و رتق آنها به دست توست [که آن هم خودِ ائمۀ اطهار؏ هستند]، و برگشتِ آنها به سوی توست [در حالی که نفس الله تعالی هستند].
❂☜که در فرقِ #نوری؛ «لا فرق» را بیابی.
💎۞و ماه #شعبان؛ ماه #تحلیه است و صلوات.
یعنی؛ ماه بقاء.
پس اگر استغفاری در آن بیان میشود؛ استغفار در استغفار، استغفار از استغفار، فنایِ از فنا، و سیرِ لاتعیّنیِ جلالی است.
🍃֎ماه شعبان؛ ماهِ «#کمال_الاخلاص» است که در مناجات شعبانیه آمده است:
🔸『إلهی هَبْ لي «كمال الإنقطاع» إليك
وَ أنِرْ أبصارَ قلوبِنا بِضياءِ نظرها إلیك
حتّى تَخِرَقَ أبصارُ القلوبِ حُجُبَ النّور
فَتَصِلَ إلى معدِنِ العظمة
و تَصيرَ أرواحُنا مُعلّقةً بِعِزِّ قدسك』🔸
بارالها! #کمال_انقطاع به سویِ خودت را عطا فرما
و دیدگانِ دلهایمان را به پرتو نگاه به سوى خویش روشن کن، تا دیدگانِ دل، پردههاى نور را دریده، پس به سرچشمۀ عظمت دست یابد و جانهایمان آویخته به شُکوهِ قُدست گردد.
🔷۞«انقطاع» و اخلاص؛ إن شاء الله که در ماه رجب روزی شده. و امّا در ماه شعبان؛ انقطاعِ از انقطاع، فنایِ از فنا، ترکِ ترک، و «کمال الاخلاص»، إن شاء الله روزیِ طالبانش میگردد.
[🔔إن شاء الله اهل دریافت اشارات باشیم!]
🌿۞الغرض؛
اگر در ماه رجب؛ متعدّد به اعداد و انحاء مختلف در استغفار آمدی، در ماه شعبان؛ استغفار مخصوصی است، که بایستی به عدد ۷۰ [که بیحدّیِ ابدیّت است]، مستغفِرِ به آن باشی (عددِ ابجدِ «اَبَد»؛ ۷ است).
🍃֎و آن استغفار روزانۀ شعبانیه، و آن گنجینۀ خاصۀ اهل طریق چنین است:
🔆『أستغفرُ اللهَ الّذی لا اله الّا هُوَ الحیُّ القیّومُ الرّحمنُ الرّحیم و أتوب إلیه』🔆
🍃֎و حضرت امام جعفر صادق (؏) میفرمایند:
هر کس به این استغفار، مستغفِر بود؛
❂☜🔻«كُتِبَ في الأفُق المُبين»🔺
یعنی؛ خودِ این شخص، در #افق_مبین نوشته میشود (📚الخصال، ج۲،ص۵۸۲).
🔲 در مقایسۀ نوری بیان میشود:
❂☜#افق_مبین؛ مافوقِ #افق_أعلی است.
🔰 آیات قرآن را دقت بفرمائید:
🔻【و هو بالافق الأعلیٰ ✿ ثم دنی فتدلّی ✿
فکان قاب قوسین أو ادنی ✿ فأوحی الی ربّه ما أوحی】🔺
در حالى كه او (پیامبر اکرم ص) در افق برتر قرار داشت.
سپس نزديک آمد و نزدیکتر شد.
تا به اندازۀ دو كمان يا نزديکتر گرديد.
پس به بندۀ خود آنچه را بايد وحى كند، وحى كرد.
📘نجم،۱۰-۷
و حالا؛
❂☜#رؤیت مطرح میشود:
🔻【ما كَذَبَ الفُؤادُ ما #رأى】🔺
آنچه که قلب پيامبر ديده بود؛ صادق بود.
📘نجم،۱۱
🍃֎که قرآن میفرماید:
💠【و لقد رَآهُ بِالأفُقِ المبين】💠
و خدا را در #افق_مبین دیده است.
📘تکویر،۲۳
🔔دقّت فرمودید؟
👁🗨☜ افق مبین؛ مقامِ #رؤیت، و نقطۀ شهود مطلق است. که شاهد و مشهود در نقطۀ جمعیۀ مطلقۀ إلهیه، جمعِ جمعند.
که به #افق بودن، در جلال است.
و به #مبین بودن، در جمال.
و میتوان گفت؛
❂☜ عُلوّ افق أعلیٰ؛ افق مبین است.
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌸
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🖼️ ◦• ●◉✿ افق مبین؛
جلوهای از اطلاقِ «شهادت»✿ ◉●• ◦
➖➖🤲🏻➖➖
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده ➖
↗️ https://t.me/ehsannil2/341
• ┈┈••✾•🔆•✾•• ┈┈•
🍃۞ تیزیِ گذر زمان؛ قلمِ عرضِ ارادت را بیش از پیش سائیده. و نگارِ بیقرارِ دل؛ نگارِش را به بیدلیِ بی بدیلِ حیرانی،…
🖼️ ◦• ●◉✿ افق مبین؛
جلوهای از اطلاقِ «شهادت»✿ ◉●• ◦
➖➖🤲🏻➖➖
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده ➖
↗️ https://t.me/ehsannil2/341
• ┈┈••✾•🔆•✾•• ┈┈•
🍃۞ تیزیِ گذر زمان؛ قلمِ عرضِ ارادت را بیش از پیش سائیده. و نگارِ بیقرارِ دل؛ نگارِش را به بیدلیِ بی بدیلِ حیرانی،…
🌸
🔰 و امّا؛
با این معرفت که مؤمنین در نقطۀ «ایمان»؛ مرآتِ حضرت رسول اکرم (ص) و خاندان طاهرینشان (؏) هستند، بخوانیم:
🍃▪️ #کثرت استغفار مؤمنین در ماه رجب؛
❂☜ ترک إنّیّت است، که مقام فنا، اخلاص، معراج، و قبولِ مقامِ افق أعلای حضراتِ ائمّۀ اطهار (علیهمالسّلام)، و سیر در این مقام است.
🍃▪️#هفتاد بار استغفار مؤمنین در ماه شعبان؛
❂☜ ترکِ ترک، مقامِ فنایِ از فنا، کمالُ الاخلاص، معراج، و قبولِ مقامِ افق مبینِ حضراتِ ائمّۀ اطهار (علیهمالسّلام)، و سیر در این مقام است.
🌿۞ ماه #شعبان؛ ماه پیامبر اکرم (ص) است.
و این هفتاد بار استغفارِ مخصوص؛
🪞☜ #آئینه شدن برای هفتاد بار استغفار روزانۀ پیامبر اکرم (ص) است که افق مبین به وجودِ نازنینِ حضرتشان، معنا مییابد.
🍃۞ الغرض؛
👁🗨 افق مبین؛ نقطۀ رؤیت است و شهود. یعنی؛ نقطۀ جمعیۀ شاهد و مشهود.
که آن؛
❂☜ شخصِ شخیصِ عالم وجود، جان و حقیقتِ حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله)، سیّد الشاهد و المشهود؛ حضرت سیّد «الشهداء» امام حسین (علیهالسّلام) هستند، که حضرت پيامبر اکرم (ص) میفرمايند:
▫️『حُسَینُ مِنّی و أنا مِن حُسَین؏』▫️
🔳 حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام)؛ تمام حاجت روا شدنِ حضرت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) هستند. روا شدنِ #حاجت، در نقطۀ جمعیۀ #شهادت است. که داعی با مدعوِّ خویش؛ در وحدتْ جلوه میکند. و حاجتِ محتاج، با محتاج، در نقطۀ جمعیۀ «حاجت روا شدن»، شهود و ملاقات و رؤیت دارد.
🌿۞ پس حاجتروا شدنِ مطلق؛ جلوۀ #شهادت_مطلق است که آن؛ شخصِ حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام) هستند.
🍃⇯֎ این است که در دعای روز میلاد حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام) که در سوّمِ ماه شعبهها، شعبانُ المعظم، یعنی؛ در آخرین روز از ستّةُ الایامِ ترسیمِ خلقت (ششمین روزِ بعد از روز بعثت) واقع شده، آمده است:
💠『اللّهُمّ وَ هَبْ لَنا في هذا اليوم خَيْرَ مَوْهِبَةٍ
وَ أنْجِحْ لَنَا فیهِ كُلَّ طَلَبَةٍ
كَما وَهَبْتَ الحُسَينَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّه
وَ عاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ
فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِه مِنْ بَعْدِه
نَشْهَدُ تُرْبَتَه
وَ نَنْتَظِرُ أوْبَتَه
آمين ربّ العالمین.』💠
پروردگارا پس در این روز بر ما عطا نما بهترین عطاها را
و ما را حاجتروا کن دربارۀ تمام خواستهها،
همانگونه که حسین (؏) را به جدّ او محمّد (ص) عطا کردی،
و [آن سان که] فطرس به گهوارۀ او پناه برد،
پس؛
▪️ما نیز بعد از او به مزارش پناه میبریم،
▪️بر تربتش حاضر و شاهد میشویم
▪️و بازگشتش را انتظار میکشیم
آمین رب العالمین.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۸۲۶
🌿۞ فرمودند:
❂☜『أَنْجِحْ لَنَا ... كَمَا وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ』
🍃⇯֎ به راسمِ عالمین بودنِ حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی (صلیالله علیه و آله)؛ روائیِ حاجت عوالم؛
❂☜ در هبۀ حضرت امام حسین (؏) به حضرت رسول اکرم (ص) بایستی دیده شود.
🍃֎⇦که حضرت سیّد الشهدا (علیهالسّلام)؛ به اطلاقِ شهادت - که سیّد تمام شواهِد و تمام مشهودات میباشند -؛ مطلقِ حاجتروائی [بدونِ در نظر گرفتنِ متعلّقش] هستند که وجود نازنین ایشان، به جلوۀ افق مبین تلالؤ دارد.
🍃⇯֎ و هر ذی حاجتی - بداند یا نداند، بخواهد یا نخواهد -؛ در نقطۀ روا شدنِ حاجتش،
❂☜ محظوظِ پرتوئی از حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام) است و جلوهای از افق مبین تا رَوائیِ حاجتِ او ممدود گشته است.
🌕۞ النّهایة؛ میلادِ حضرت سیّد الشهداء (علیهالسّلام) میلادی است که به #عین_شخصی تبریک؛ همراه با بکاء و ناله است.
❂☜ این نقطۀ شهادت است که فرحِ شهود و ظاهر، و حزن غیبِ و باطن؛ در نقطۀ سیّد الشهدائیِ اهل بیت (علیهمالسّلام) یعنی؛ حضرت امام حسین (علیهالسّلام) جمع است، که در میلادشان آمده است:
💠『اللّهُمّ إنّي أسألُكَ بِحَقِّ المَوْلُودِ في هذا الیَوم
الْمَوْعُودِ بِشهادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ
بَكَتْهُ السّماءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الأرْضِ وَ مَنْ عَلَيْهَا
وَ لَمّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا』💠
پروردگارا همانا من از تو درخواست میکنم به حقّ کسی که در این روز متولّد شد، همان که پیش از پیدایش و ولادتش، وعده به شهادتش داده شد.
[همان که] آسمان و هر که در اوست، و نیز زمین و هر که بر آن است؛ بر او گریست، در حالی که [او] هنوز بر سنگستانهایش پای نگذاشته بود.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۸۲۶
🍃🌸 إن شاء الله درکِ میلاد حضرت (ع)؛ در نقطۀ جمعیۀ شهادت، روزی خاصُّ الخاصِّ این ایام باشد.
به حزنِ جلال، و فرحِ جمال؛ میلاد حضرتشان بر جان و دلتان مبارک.
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده➖
#افق_مبین_اطلاق_شهادت
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🔰 و امّا؛
با این معرفت که مؤمنین در نقطۀ «ایمان»؛ مرآتِ حضرت رسول اکرم (ص) و خاندان طاهرینشان (؏) هستند، بخوانیم:
🍃▪️ #کثرت استغفار مؤمنین در ماه رجب؛
❂☜ ترک إنّیّت است، که مقام فنا، اخلاص، معراج، و قبولِ مقامِ افق أعلای حضراتِ ائمّۀ اطهار (علیهمالسّلام)، و سیر در این مقام است.
🍃▪️#هفتاد بار استغفار مؤمنین در ماه شعبان؛
❂☜ ترکِ ترک، مقامِ فنایِ از فنا، کمالُ الاخلاص، معراج، و قبولِ مقامِ افق مبینِ حضراتِ ائمّۀ اطهار (علیهمالسّلام)، و سیر در این مقام است.
🌿۞ ماه #شعبان؛ ماه پیامبر اکرم (ص) است.
و این هفتاد بار استغفارِ مخصوص؛
🪞☜ #آئینه شدن برای هفتاد بار استغفار روزانۀ پیامبر اکرم (ص) است که افق مبین به وجودِ نازنینِ حضرتشان، معنا مییابد.
🍃۞ الغرض؛
👁🗨 افق مبین؛ نقطۀ رؤیت است و شهود. یعنی؛ نقطۀ جمعیۀ شاهد و مشهود.
که آن؛
❂☜ شخصِ شخیصِ عالم وجود، جان و حقیقتِ حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله)، سیّد الشاهد و المشهود؛ حضرت سیّد «الشهداء» امام حسین (علیهالسّلام) هستند، که حضرت پيامبر اکرم (ص) میفرمايند:
▫️『حُسَینُ مِنّی و أنا مِن حُسَین؏』▫️
🔳 حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام)؛ تمام حاجت روا شدنِ حضرت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) هستند. روا شدنِ #حاجت، در نقطۀ جمعیۀ #شهادت است. که داعی با مدعوِّ خویش؛ در وحدتْ جلوه میکند. و حاجتِ محتاج، با محتاج، در نقطۀ جمعیۀ «حاجت روا شدن»، شهود و ملاقات و رؤیت دارد.
🌿۞ پس حاجتروا شدنِ مطلق؛ جلوۀ #شهادت_مطلق است که آن؛ شخصِ حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام) هستند.
🍃⇯֎ این است که در دعای روز میلاد حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام) که در سوّمِ ماه شعبهها، شعبانُ المعظم، یعنی؛ در آخرین روز از ستّةُ الایامِ ترسیمِ خلقت (ششمین روزِ بعد از روز بعثت) واقع شده، آمده است:
💠『اللّهُمّ وَ هَبْ لَنا في هذا اليوم خَيْرَ مَوْهِبَةٍ
وَ أنْجِحْ لَنَا فیهِ كُلَّ طَلَبَةٍ
كَما وَهَبْتَ الحُسَينَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّه
وَ عاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ
فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِه مِنْ بَعْدِه
نَشْهَدُ تُرْبَتَه
وَ نَنْتَظِرُ أوْبَتَه
آمين ربّ العالمین.』💠
پروردگارا پس در این روز بر ما عطا نما بهترین عطاها را
و ما را حاجتروا کن دربارۀ تمام خواستهها،
همانگونه که حسین (؏) را به جدّ او محمّد (ص) عطا کردی،
و [آن سان که] فطرس به گهوارۀ او پناه برد،
پس؛
▪️ما نیز بعد از او به مزارش پناه میبریم،
▪️بر تربتش حاضر و شاهد میشویم
▪️و بازگشتش را انتظار میکشیم
آمین رب العالمین.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۸۲۶
🌿۞ فرمودند:
❂☜『أَنْجِحْ لَنَا ... كَمَا وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ』
🍃⇯֎ به راسمِ عالمین بودنِ حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی (صلیالله علیه و آله)؛ روائیِ حاجت عوالم؛
❂☜ در هبۀ حضرت امام حسین (؏) به حضرت رسول اکرم (ص) بایستی دیده شود.
🍃֎⇦که حضرت سیّد الشهدا (علیهالسّلام)؛ به اطلاقِ شهادت - که سیّد تمام شواهِد و تمام مشهودات میباشند -؛ مطلقِ حاجتروائی [بدونِ در نظر گرفتنِ متعلّقش] هستند که وجود نازنین ایشان، به جلوۀ افق مبین تلالؤ دارد.
🍃⇯֎ و هر ذی حاجتی - بداند یا نداند، بخواهد یا نخواهد -؛ در نقطۀ روا شدنِ حاجتش،
❂☜ محظوظِ پرتوئی از حضرت سیّد الشّهداء (علیهالسّلام) است و جلوهای از افق مبین تا رَوائیِ حاجتِ او ممدود گشته است.
🌕۞ النّهایة؛ میلادِ حضرت سیّد الشهداء (علیهالسّلام) میلادی است که به #عین_شخصی تبریک؛ همراه با بکاء و ناله است.
❂☜ این نقطۀ شهادت است که فرحِ شهود و ظاهر، و حزن غیبِ و باطن؛ در نقطۀ سیّد الشهدائیِ اهل بیت (علیهمالسّلام) یعنی؛ حضرت امام حسین (علیهالسّلام) جمع است، که در میلادشان آمده است:
💠『اللّهُمّ إنّي أسألُكَ بِحَقِّ المَوْلُودِ في هذا الیَوم
الْمَوْعُودِ بِشهادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ
بَكَتْهُ السّماءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الأرْضِ وَ مَنْ عَلَيْهَا
وَ لَمّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا』💠
پروردگارا همانا من از تو درخواست میکنم به حقّ کسی که در این روز متولّد شد، همان که پیش از پیدایش و ولادتش، وعده به شهادتش داده شد.
[همان که] آسمان و هر که در اوست، و نیز زمین و هر که بر آن است؛ بر او گریست، در حالی که [او] هنوز بر سنگستانهایش پای نگذاشته بود.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۸۲۶
🍃🌸 إن شاء الله درکِ میلاد حضرت (ع)؛ در نقطۀ جمعیۀ شهادت، روزی خاصُّ الخاصِّ این ایام باشد.
به حزنِ جلال، و فرحِ جمال؛ میلاد حضرتشان بر جان و دلتان مبارک.
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#افق_مبین_اطلاق_شهادت
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil