اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
908 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دوّم:
درک مصیبت حضرت سیدالشهداء (؏) و ظهور حزن و تباکی


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/244
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

▪️همانطور که در سخن اوّل روزی شد، #درک ؛ حضور درک شده در درک کننده است.
ان شاء الله به سراغ اصل مطلب می‌رویم:

▪️در زیارت عاشورا که حدیثی قدسی می‌باشد، می‌خوانیم:
(⚠️ خوب به عبارات و معنا دقت بفرمایید!)

🔻『 و اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى «بِمُـصـابـى بِـكُمْ» اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ』🔺

و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او داريد، به مصيبتى که «از ناحیــه شمـا به من رســـیده» بهترين پاداشى را که به یک مصيبت زده از مصيبتى که ديده میدهد، به من عطا فرماید .


ان شاءالله که به عبارات دقت فرمودید!
👈 مصیبت به حضرت ابا عبد الله (ع) وارد شده است یا به شما؟!

▪️در زیارت فرمود مصیبتِ به ابا عبد الله (ع)، به شما رسیده («بِمُـــصـابــى بِــكُمْ»).

🔸چطور ؟! مگر شما آنجا بودید؟!
قوّت داری تا عرض کنم؟!

محبّ آل الله (ع)!
● عاشورا، حقیقت است و یک برهۀ زمانی نیست.

محبّ آل الله (ع) !
💔 طبق همین زیارت عاشورا، آنجا که خون پاک سیدالشهدا (ع) را آن ملعونها جاری ساختند، به سعۀ وجودی، عینِ شخصی، و اطلاقِ حقیقیِ حضرت رحمة الله الواسعه ابا عبد الله الحسین (علیه السلام)، خونِ تو، عیناً ریخته شده (عین شخصی و نه تطبیقی) که می‌خوانی:

🔳『 وَ اَسْئَلُهُ...اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ «ثـــاري» مَعَ اِمامٍ هُدىً 』 🔳
● و از خدا می خواهم...تا «خون خودم» را با حضرت مهدی (علیه السلام) طلب کنم ●


🍃 دقّت کنیم و خوب متوجه شویم که نمی‌گوییم من و شما العیاذ بالله سیدالشهداء (ع) هستیم.
نستجیر بالله و پناه بر خدا می‌بریم از این تصوّرهایِ خام و کوتاهْ فهمی برخی از افراد که سخن را درست متوجّه نمی‌شوند و موحّدین عالَم را مورد افترا قرار داده یا تکفیر می‌کنند!

⚠️ دقت شود که چه عرض می‌کنم:
ولیّ خدا آن چنانی است که جانِ من و شماست.
نه اینکه محبّین ایشان، با این کثرتی که در تعدّد دارند، [العیاذ بالله] ولیّ الله باشند.


🔰 اگر مطلب واضح شد به زیارت جامعۀ کبیره و فقرات هفتگانۀ توحید آن اشاره می‌شود:

🔻『 ذكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ
وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ
وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ
وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ
وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ
وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ
وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ』🔺



● آل الله (ع) را باید بشناسیم!
● سیّدالشهدا (ع) را باید بشناسیم!


🍃 "اللّهمَّ عَرِّفني نفسَک..."



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳

▪️امام را در درون خودت بیاب.
حضرت سیدالشهدا (ع) یک شخص در تاریخ نبودند که در بُرهه‌ای از زمان آمده و شهید شده و پایان یافته باشند و در حالِ حاضر خبری از آن شهادت به ما رسیده باشد!
هرگز چنین نیست.

🌑 عاشوراء، حقیقت است نه تاریخ!
و بلکه ؛ حقیقة الحقائق است و جانِ تمامِ عالَم است. و از آن حقیقت تا تاریخ آمده و جانِ تاریخ و راسِم آن است.

🌑 کربلاء، حقیقت است، نه مختصات زمینی!
و از آن حقیقت، تا مختصات زمینی آمده.

▪️این ها به اشاره عرض شد.
ان شاءالله نوش جان کردی تا ادامه دهیم..؟

▪️"درک" را یافتیم که حضور درک شده است در جانِ درک کننده.
● اما ظـــهـــــور مصیبت برای آن کسی که درکی از این مصیبت دارد، جز حزن و ماتم و عزا چیز دیگری نیست.

● کسی که درکی از آن مصیبت در وجودش نباشد، اصلاً تغییری نخواهد کرد و متأثر نخواهد شد.

● واحد مصیبت امام حسین (علیه السلام) در هر کسی، تمام حزن این شخص است. یعنی به اندازه‌ای که از مصیبت امام حسین (علیه السلام) در وجود شخص باشد، به همان اندازه مصیبت را درک کرده است و به همان اندازه محزون بوده و در عزای آن حقیقت است.

● اما تمام این حزن، مخصوص خود حضرات آل الله (ع) است و از این جهت، فقط خود ایشان هستند که بکاء داشته در عزایند. بقیۀ عالم هر چند گریه کرده و عزاداری نمایند، بلکه اگر خودشان را در این مصیبت بکُــشند، در «تباکی» برای حضرت سید الشهداء (علیه السلام) هستند.

● و این تباکی، سراسر ارزش است.
و این تباکی، تماماً شرافت است.

▪️تمام درک مصیبت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) را آن والا مقامْ و عالی کلامْ یعنی سیّد الکونین حضرت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم دارند که می‌فرماید:

🌕『 حسین مِنــّـی و انا مِن حسین (علیه السلام)』 🌕


حضرات آل الله (ع) که نور واحد و شخصِ حقیقی هستند (کلّهم نورٌ واحد)، درکِ مطلق و مطلقِ درکِ مصیبتِ اعظم، یعنی مصیبت حضرت سیّد الشهدا (ع) را می‌نمایند.
و سایرین؛ از حضرات (ع)، و به صِرف الربط بودنِ به ایشان، مُدرِک این مصیبتند.





با زبان «زینــــبــــی»، شه آنچه گفت
با حسینی گوش، زینب می‌شــنفت
با حسینی لب، هر آنــــچه گفت راز
شه به‌ گـــــوشِ زینبــــی بشنید باز
بــا زبــان دیگــــر ایـــــن آواز نیست
گـوش دیگر محــــرم ایــــن راز نیست

(📚 گنجینۀ اسرار - عمان سامانی)





#یوم_الطفوف_سخن_دوم
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سوّم :
مصیبتِ ولیّ خدا (؏)، مصیبتِ همۀ هستی


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/247
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

▪️در سخن دوّم اشاره شد که درْک؛ حضور درک شده در شخصِ درک کننده است.
● برای شرح این مطلب بایستی دهها مقالۀ مفصّل نوشته می‌شد.
اما این ایّام، ایّام شتاب است!

▪️در این ایّام، برای بیان، تعلّل جایز نیست. ان شاء الله لُبّ کلام را نوش کنیم تا به وقتش، به لطف حضرت سیّد الشهدا (ع) برایِ تبیین بیشتر مطلب، جان برای محبّینش تقدیم گردد.

🍃 و امّا در ادامۀ آن حقیقت ...

°•❁🔳🔲🔳❁•°

▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) ولیّ و حجّت خدایند و حجّت شیء، لُبّ اللُبّ شیء و حاقّ الحاقِّ آن است که شیء را به منصۀ ظهور رسانده و در معرض حقیقیِ محاجّه قرار می‌دهد.
محاجّه»؛ مصدر بابِ مُفاعله از مادّه‌ی «حَجَجَ»، و به معنای؛ حجّت را نشان دادن)

حجّة الله چنین است، که می‌پرسیم "الله" تعالی کیست؟
قرآن می‌فرماید:

💎【 فاللَّهُ هُوَ الْوَلِي】💎
الله، ولیّ است.
(سورۀ شوریٰ، آیۀ ۹)

▪️اما خداوند به ولایتش، شیئیت اشیاء است که در ادعیۀ سحر ماه مبارک رمضان می‌خوانیم:

💠"يَا وَاحِدُ الْبَاقِي «أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ»"💠
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۸۰)

🔻"أَوَّلُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ"🔺؛ نظر به واحدِ اشاره به شیء است. که آن، ذات و بود و کینونت و بلکه شیئیتِ آن است.
و 🔻"آخِرُه"🔺؛ نظر به تمامیّت صفات و افعال و آثار شیء است.

🍃 إن شاءالله از دو بینی‌ بایستی جدا شویم و در عالم توحید چشم باز کرده و مشاهده کنیم؛
الله، و ولیّ او، و ولایة الله، ۳ چیز نیستند، بلکه یک حقیقت‌اند که به جلوۀ اسماء، در ۳ بیان، ظاهر شده‌اند.

(⚠️ بحمد الله مباحث توحید در مجموعۀ مقالاتی در #کانال_معرفة_الحق ارائه شده است و طالبان آن می‌توانند به مرحمتیِ حقّ تعالی رجوع بفرمایند 👈 https://t.me/ehsannil3/213)

● از منظری و بیانی عرض می‌شود که؛ اگر صمدیّت حضرت حقّ تصوّر شود، تصدیق تمام این مطالب به نفْسِ آن تصوّر، آمده است.

▪️مقام ذات، مقام "لا اسم له و لا رسم له" است و هـــــرچـــــه از خداوند تصوّر می‌کنیم، آن اسماء الحُسنای خداوند باشد، که حضرات آل الله (علیهم السلام) هستند.

▪️جانِ عالم وجود، حضرات آل الله (علیهم السلام) بوده که در حدیث طارق بن شهاب حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔹『 مبدأ الوجود』🔹 و 🔹 『 قطب الوجود』🔹 معرفی می‌فرمایند (📚بحار الأنوار ، ج۲۵، ص۱۷۴).

▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) شیئیت اشیاء می‌باشند و اصلاً و مطلقاً؛ هیچ شیئی، مستقل از آل الله(ع)، وجود ندارد که 💎【كلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).

▪️در حالیکه تمامیّت و حاقّ الحاقّ حضرت حقّ، ولیّ اوست؛ حیثیت حیاتی و تمامیّت شیء، خداوند متعال است که فرمودند:

🔹هوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْءٍ🔹
(📚الكافي، ج۱، ص: ۱۲۹)

حضرت حقّ به ولیّ‌اش حیات و شیئیتِ کائنات است که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) امام را 🔻『 نقطة الكائنات، و قطب الدائرات، و سرّ الممكنات‏』🔺 (مشارق الانوار، ص۱۷۸) معرفی می‌نمایند.


🔰 به بیانِ دیگر :

❁ حضرت مولی امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند 🔻『 أَنا دَابَّةُ الْأَرْض』🔺 (مَن جنبانندۀ زمین هستم/ 📚بحار الأنوار، ج۳۹، ص۲۴۳).
و "ارض"، ارضِ تعیّنات است، یعنی؛ همه چیز.

❖ "دابَّة" ؛ اسم فاعل مؤنث از ریشۀ "دَبَّ" است. "دبّ" به معنایِ حرکت مخفیانه است.

👈 "دابة" که اسم فاعل این ریشه است. یعنی آنکه اوّلاً حالَش حرکت و جنبش است. و ثانیاً حرکت دهنده و جنبانندۀ غیر است.

🔘 علّت جنبش و حرکت و حیات موجودات، حضرات آل الله علیهم السلام هستند.

به عبارتی دیگر؛
هر «موجود»ی، محظوظ از «وجود» است. یعنی همینکه «موجود» است، صاحبِ وجود شده.
«موجود»؛ اسم مفعول است یعنی آنچه، محظوظ از «وجود» است.

«وجود» عالَم همان «دابة» است. که ارضِ تعیّنات به او، دائماً «موجود» است.

🔅 نقطۀ جُنبش و حیات ارضِ تعیّنات (که همان «وجود» است) حضرات آل الله علیهم السلام هستند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

🍃 حالا دقّت بفرمائید :

▪️در کربلای معلّی، جانِ عالم وجود، وتر الله الموتور، رحمة الله الواسعه ، ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) را به شهادت می‌رسانند.

🔸آن ملعونها قاتلِ چه کسی هستند؟
👈 جانِ عالم وجود.

▪️از این رو ؛ تمام ذرّات عالم برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) اشک می‌ریزند که می‌فرمایند:

🔹〖 بكَى لَهُ «جَمِيعُ الْخَلَائِق»ِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى〗🔹
● و به خاطر آن آسمان هاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه گريست. و آنچه در آنها و بين آنها نيز، و هر كه در بهشت و دوزخ از مخلوقات پروردگار ما زيرورو مى‌گردد، و آنچه ديده شود، و ديده نشود براى آن خون، گريه كرد ●

(📚 كامل الزيارات، ص: ۱۹۹)


🔲 دقّت شود :

▪️⇪ اولاً ؛ این مربوط به زمان ظاهریِ شهادت نیست. عاشورا، حقیقت است و بلکه حقیقة الحقائق است.
آن حقیقت، در دهم محرّم سال ۶۱ هجری قمری ظاهر گشت و چون حقیقت است، مختصّ به یک تاریخ نیست.

▪️⇪ ثانیاً؛ چرا باید این طور باشد که همه اشیاء برای حضرت سیّد الشهدا (ع) گریه کنند؟!
● عرض کردم شیئیت تمام اشیاء، حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) هستند. و خودشان برای خودشان گریه می‌کنند.

▪️⇪ ثالثاً؛ این گریه‌ای که محبّ آل الله (علیهم السلام) در ظاهر دارد، چیست در حالیکه وجود همۀ اشیاء و از جمله محبّ آل الله (ع) باطناً بکاء دارد؟
● این گریه، مختــاراً همنوا شدن با حقیقتِ هستی است.

☑️ توضیح: "مختار" اسم فاعل از مادۀ "خَیر" در باب افتعال است که باب افتعال، معنایِ مطاوعه و پذیرش را می‌رساند.
یعنی "مختار" کسی است که "خَیر" [که بر طبق احادیث؛ آل الله (علیهم السلام) می‌باشند] را قبول کرده و پذیرفته است.
اما کافر، به کفرش، مختارِ آل الله (علیهم السلام) نیست. یعنی آل الله (ع) را نپذیرفته است. بنابراین برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) در بکاء نمی‌آید.


🔰 مولایمان علی (علیه السلام) به حضرت امام حسین (علیه السلام) نظر نموده و می‌فرمایند:

🔹『 يا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹
ای اشک هر مؤمن.
(📚 کامل الزیارات، ص ۱۰۸)

🔸دقت فرمودید؟!
🔹حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) خودِ آن اشک هستند.


این قطــره نیست، آیـنـۀ توست یا علــی
در اشکِ ما «حسین» تو تکثیـر می‌شـود


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••


🔲
◼️

کسانی که اشک برای حضرت سیّد الشهدا علیه السلام را طریق یا وسیله‌ای برای رسیدن به مقصودی دیگر تصور‌ کردند، هنوز حقیقتِ «عبرة» را نمی‌دانند!

🔰 به ایشان پاسخ داده می‌شود:
در حالیکه حضرت سیّد الشهدا (ع) 🔹『 عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹هستند، دقّت بفرمائید که در جامعۀ کبیره می‌خوانیم 〖مَنْ قَصَــدَهُ «تَــوَجَّــهَ» بِـكُـــم〗یعنی هرکس قصد خدا را بکند (که #قصد ؛ از کوچکترین اراده و تصوّر، تا نهایتِ بی نهایَتِ خداوندی است) ، [چه بداند و چه نداند] متوجّه شما آل الله علیهم السلام است.

بالاتر و والاتر از خداوند، چه مقصد و مقصودی هست؟!
خدا را هم اگر قصد کنی، در امام حسین (ع) هستی و وجهِ او را طالبی و متوجه اوئی و لا غیر.
امام حسین (ع) 🔻『 أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』🔺 (📚 الكافي، ج‏۸، ص۲۴۲) بوده و هیچ خَیری بیرون از ایشان اصلاً معنا ندارد که 🔹『 إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه』🔹 (زیارت جامعۀ کبیره - 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۶١۶).

حالا با این بیاناتی که گذشت دقّت کنیم که حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، خودِ «عبرة» مؤمن هستند (اشکِ مؤمن).
پس ؛
👈 ورایِ اشکِ برای حضرت سیّد الشهدا (ع)، هیچ خَیری و هیچ خَبری نیست.

(⚠️ فتأمّل!)


▪️پس حرمت اشکهایِ محبّ، حرمت خودِ ابا عبد الله (علیه السلام) است.

🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:

🔻『 وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ (س) وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا 』🔺
هيچ گريه‏‌كننده‏‌اى نيست كه بر آن جناب (امام حسین علیه السلام) بگريد مگر آنكه به حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام وصل شده و ایشان را بر آن اشک مسعود ساخته و نيز به حضرت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وصل شده و حقّ ما را ادا كرده.

(📚كامل الزيارات ص۸۱)


▪️از این حقیقتی که اشارتاً گوشه‌ای از آن به لطف خدا بیان شد، در هر آنی اگر کسی اهلش باشد می‌یابد که تمام اشیاء در بکاء برای ابا عبد الله (علیه السلام) هستند و آنهم، خونْ گریه کردنی!
▪️بسیاری از بزرگان برای نشان دادن این حقیقت سنگی را برداشته و خون شدن، و خون گریستنِ سنگ را نشان اهلش دادند. یعنی جمادی که ادنی مرتبۀ حظّ از وجود است نیز در گریه برای حضرت سیّد الشهدا (ع) «موجود» است.

🍃 گامی پیش برویم؛

💎 【 تسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ🔹و إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ🔹و لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً】💎
● آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس در آنهاست، او را تسبيح مى‌گويند، و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مى‌گويد، ولى شما تسبيحشان را نمى‌فهميد. به راستى كه او بردبار و آمرزنده است.
(سورۀ اسراء، آیۀ ۴۴)

🔸در این عبارت دقت فرمودید؟!
🔹"وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ"🔹
● و هيچ شیئی نيست مگر اين كه به ستايش خداوند تسبيح مى‌گويد ●

▪️تسبیح، شیئیت شیء است و همان است که بیان شد که شیئیت شیء، حضرات آل الله (ع) هستند که می‌فرمایند 🔻『 نَحْنُ الشَّيْ‏ء』🔺 (📚 الإختصاص- شیخ مفید، ص۱۴۳). امّا اشیاء در نفسِ خویش و شیئیتِ خویش اعلامِ هلاکت می‌نمایند که 💎【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).

🔸پس این اشیاء چه هستند؟
بلافاصله و متصلاً فرمود 💎【 إِلاَّ وَجْهَهُ】💎. که حضرات آل الله (ع) می‌فرمایند 『 نحن وجه الله 』 (📚بصائر الدجات ج۱ ص ۶۱).

پس؛
شیء، شیء شد تا برای حضرت سیدالشهدا (ع) در بکاء باشد.
و «موجود» بودنِ او، بکاء برای حضرت (ع) است.

و این اشک، به نفْسِ اینکه حضرتِ سیّد الشهدا علیه السلام (که "وجه الله" هستند) عالَم را فرا گرفته‌اند، عالمْ‌گیر است که فرمود:

🔻"فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه"🔺
پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
(سورۀ بقره، آیۀ ۱۱۵)

من از مفصّلِ ایـن نکتـه مجملی گفتم
تو صد حدیث مفصّل بخوان از این مجمل


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

⚠️ تذکر مهمّ :

حضرت سیدالشهداء (ع) شناخته نشدند که گاهی در ظاهرِ روشنفکری، و در کمالِ بی‌معرفتی عدّه‌ای جملاتی رها می‌کنند که مثلاً :

● "چقدر گریــه؟!! هدفِ امام حسین (ع) را پیدا کن!
● محرم و صفر زمانِ باليدن است نه ناليدن!
● تمرينِ خوب نگريستن است نه خوب گريستن!
● اول شعور حسينی، بعد شور حسينی!
● و قِس عَلیٰ هذا ...!


اینها، کلماتِ آذین بسته شده است!
ظاهری زیبنده که چون «قرآنِ بر سر نیزه» آمده، تا مولایِ حقیقت را [به خیالِ واهیِ خود] خانه‌نشین کند!

(البته عرض کنم که گاهی گویندۀ این کلمات، خودش نمی‌داند کجا رفته و چه می‌گوید)


🔰 این کلمات، همان است که اوّلْ مظلوم، حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از آنها پرده برداشتند و فرمودند:

🔹《 كَلِمَةُ حَـقٍّ يُرَادُ بِهَا البَاطِـل》🔹
گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده .
(📚 نهج البلاغه)




پناه بر خدا می‌بریم از این بی معرفتی‌ها .
بیشتر هم نمی‌گویم که برای عاشقانِ ابا عبد الله الحسین (ع) مطلب روشن است.










#یوم_الطفوف_سخن_سوم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهارم :
کشتهٔ خودْ بودن خداوند، به واسطهٔ حضرت «قـتیل الله»(علیه السلام)


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/253
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

ان شاءالله در این مدّت همدل و همراه بوده‌اید.
● فهم مطلبی که پیش رو داریم، بدون نوش جان کردنِ مطالب قبلی و مخصوصاً فهم عالم بی‌حدّیِ نوری ممکن نیست! و اگر هم فهمی خارج از عالم بی‌حدّی شود، یا حقّ فهم ادا نشده، یا به بیراهه رفته‌ایم!
● مطالب را به اشاره عرض می‌کنم!
اهل مطلب، ان شاءالله به دنبال اشارت خواهند رفت.

هر که یک جرعه خورَد از مِی میخانۀ ما
عـــرق آلـــوده بیاید بـه در خانــــۀ ما!


°•❁🔳🔲🔳❁•°

▪️حضرت سیدالشهدا علیه السلام، حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را رؤیت می‌نمایند و پیامبر اکرم (ص) به ایشان می‌فرمایند:

🔻『 يا حُسَيْنُ (ع)! اُخْرُجْ ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 』🔺
● اى حسين! خارج شو، پس همانا خداوند خواسته است تو را كُشته ببيند.
(📚بحار الأنوار، ج ۴۴، ص۳۶۴)

▪️هر کلمۀ این عبارت برای کلمۀ بعدی‌اش ریخته شده است و این طور نیست که کلماتی هست و هر کلمه را پشت کلمۀ بعدی قرار داده باشند. بلکه این جمله یک حقیقت است.

◾️به حضرت سیّد الشهدا (ع) می فرمایند 🔹『 اُخْــرُجْ』🔹 یعنی خارج شو.

🔲 همانطور که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته است و جانِ متقین را فراگرفته است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎، سعه و گستردگی و فراخی ِجنّت که به نام «بَطحاء» می‌باشد، کربلاست که فرمودند 🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(📚كامل الزيارات، ص۲۷۳).
و این گستردگی از حضرات آل الله علیهم السلام است که 🔸سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ🔸 می‌باشند (نهج البلاغه ، خطبۀ ۲۰۸).

کربلا؛ حقیقت عالَم است. نه یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمین. بلکه آن حقیقت چون هست، جنّت هست. و از جنّت، دوزخ هست.
کربلایِ حقیقت ، به سرزمینِ کرب و بلا رخ عیان نموده.

● با دانستن این مطلب، ادامه دهیم ●

◾️در حدیث قدسی خداوند می‌فرمایند:

🔹 『 کـُنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أعرَف فخلقتُ الخلق لِكَي أعرف』🔹
من گنج مخفی بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
(📚 بحار الأنوار، ج ۸۴، ص۱۹۹)

◾️ذات اقدس الهی سراسر حبّ است و ظهورِ تامّۀ ذات اقدس الهی، حضرات آل الله (ع) هستند.

▪️هر چه آن ذات بخواهد ظاهر شود، به آل الله (ع) ظاهر می‌شود و اصلاً ظهور، در عالم اسماء است.
در مقام بی‌حدّی و نور؛ خداوند متعال به آل الله (ع) هم "متکلــّـِم" و هم "مخاطب" است.

◾️به امام حسین (علیه السلام) امر می‌شود:
● "اُخرُج" خارج شو.

▪️آمِر (امر کننده) ؛ خداوندست بر زبان رسولَش (ص).
▪️مخاطب ؛ خداوندست در استماعِ حُسینش (ع).
▪️موضوع خطابه ؛ ظهور تامّۀ خداوندست از "کنز مخفی" بودن، تا عالم اشارات. یعنی آن ذات غیب الغیوبی که سراسر حبّ است، به میدان شهود می‌خواهد بیاید.

🔸اما چگونه؟!

▪️خداوند، محبّ خویش و محبوب خویش است. آنچنان حبّی که اگر ظاهر نشود، اطلاقِ حق، ظاهر نشده است.

▪️و نهایت ظاهر شدن این حبّ، کشته شدن است. آنچنان حبّی، و نهایتِ حبّی است که خودش برای خودش کُشته می‌شود. سخن از کشته شدنِ بُغضی نیست (کشته شدن از رویِ بُغض). بلکه سخن از کشته شدن حُبّی است که در حدیث قدسی آمده است:

🔅 『 مَن احبّنی عَشَقَنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلتُه و من قتلتُه فعَلَیَّ دیته و من عَلیَّ دیته فاَنا دیته』🔅

آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کُشم و آن کس را که من بکُشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خودِ من خونبهای او می‌باشم ●
(📚 کلمات مکنونۀ مرحوم فیض، چاپ قدیم، ص ۸۰)


👈 مراقب باشیم با معیارات عالَم حدود وارد مباحث معرفتی نشویم!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

🔰 محبّت در مراتب وجود (فعل، صفت، ذات) میتواند جلوه کند.
و شخصِ محبّ، در هر مرتبۀ وجودی که محبّ باشد، در محبوب خویش فانی و کُشته است. و محبوب به محبّ ظاهر است.

یعنی ؛
❁ اگر در «افعال»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «فعل» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در فعل شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در افعال، به محبّ خویش ظاهر شده.
❁ و اگر در «صفات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «صفت» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در صفت شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در صفات، به محبّ خویش ظاهر شده.

تا برسیم به ذات :
❁ اگر در «ذات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «ذات» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در ذات شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در ذات، به محبّ خویش ظاهر شده.


▪️بحثمان در عالم نور و بی‌حدّی است. خداوند از اینکه خودش، خودش را دوست دارد (ذاتاً و صفتاً و فعلاً)، در تمام مراتب وجودی، خودش کشتۀ خودش است.

🔸اما مگر خداوند کُشته می‌شود؟!
▪️العیاذ بالله که اینطور باشد. مطلب را دنبال بفرمائید...

◾️ "قتیل" صفت مشبهه است. و صفت مشبهه، آنچنان فراگیر است که هم در معنای اسم فاعل است و هم در معنای اسم مفعول.
یعنی "قتیل" از شدّت و فراگیری [که صفتِ مشبهه دارد] هم به معنای قاتل است و به معنای مقتول.

◾️اینکه فرمودند:
🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَــــاءَ أَنْ يَـــــرَاكَ قَتِيــــلاً"🔹

▪️فعل ِ "شاء" (خواست) نفسِ قاتل بودن را نشان می‌دهد (قاتل بودن حُبّی).
▪️و فعل "یَری" (رؤیت کرد) نفسِ مقتول بودن را نشان می‌دهد(مقتول بودنِ حُبّی).

◾️واقعیت " يَرَی" به حقیقت فعلیتِ "شَــــاءَ" است. و "شَــــاءَ" [در بی‌حدّی]، حقیقتش به حقیقتِ " يَرَی" است. و هر دوی "شَــــاءَ" و "يَـــرَی" حقیقتشان به "قَتِيـــــل" است. که "قَتِيـــــل"، واسطۀ مطلقه است که حقیقت و جانِ قاتل و مقتولِ حُبّی است.

🔲 یعنی فاعل و مفعول، رائی و مرئی، قاتل و مقتول، در "قتیل" جمعند که این مقام جمع الجمع بودنِ حضرت سیّدالشهدا (ع) است ➣●•


◼️ خداوند می‌خواهد تو را کشته ببیند ◼️

دقت بفرمایید که دیدن خداوند در عالم حدود نیست که [العیاذ بالله] خدا را یک طرف تصوّر کنیم و حضرت سیّد الشهدا (ع) را طرف دیگر و بعد خداوند، حضرت سیدالشهدا (ع) را کُشته ببینند.
بلکه رؤیت خداوند، شهودِ خداوند است. و شهود؛ حضور مشهود نزدِ شاهد است.
رؤیت خداوند؛ حضور خداوند است و یکی بودن او با مَرئی خویش (رؤیت کرده شده).

این دوئیتِ پوچِ بی‌هویّت را باید رها کنیم و از پوستۀ شرک بیرون رویم تا بشود معارف را درست متوجه شویم.
آنان که دست از دوئیت در اعتقادات بر نداشتند، معارف خاصّ، برایشان یا غلو است یا کفر! که حضرت مولی (ع) فرمودند:

🔻『 النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا』 🔺
مردم دشمنِ آن چیزی هستند که نمی‌دانند.
(📚 نهج البلاغه)


▪️کشته دیدن خدا در عالَم بی‌حدّی است و خودِ خدا در اینجا به امام حسین (علیه السلام) که ظهورِ تامّهٔ حقّ تعالی هستند، "قَتِيـــــل" است.
یعنی بیننده که خداست، خودش، کُشته شده است، و کشتۀ خودش شده است.

▪️رؤیت، اصلاً در عالم بی‌حدّی است. دیدن خدا، از خدائیت خدا این طور است که دیده شده‌اش بیرون از خودش نیست. نه اینکه بگوییم بیرون نیست و نتیجه بگیریم به ترکیب، در خداوند جای دارد! العیاذ بالله که اینطور باشد. خدا که مرکّب نیست. او بسیط است.

▪️به وحدتِ ذات عرض می کنم که مرئی خدا، بیرون از خدا نیست.
▪️یعنی رائی («بیننده» - که حقّ تعالی است) بیرون از مرئی («دیده شده» - حضرت سیدالشهدا ؏ ) نیست.
و مرئی بیرون از رائی نیست. و هر دو یک حقیقت هستند و مرئی، رائی است و رائی، مرئی است. رائی به مرئی در ظهور است. و مرئی در رائی در تجمیع است.

🔰 حضرات آل الله (علیهم السلام) می‌فرمایند:

🔹『 لنا حالات مع اللَّه و هو فيها نحن، و نحن فيها هو. و مع ذلك هو هو و نحن نحن』🔹
برای ما با خدا حالاتی هست و او در ماست و ما در اوئیم. و با این حال او اوست و ما مائیم▪️

(📚 الكلمات المكنونة، ص: ۱۴۷)
(📚 مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)

▪️بنابراین خداوند به امام حسین (ع)، خودش کُشته خود است و خود را کُشته می‌بیند. و در عالم محدودات و اسم، این مطلب به اسم می‌آید که 🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيـــــلاً"🔹 و الّا کُشته، خودِ خداست▪️

▪️خداوند متعال اگر کشته نمی‌شود، برای این است که در خلوَت و لااشاره است.
و در این سخن، از «بی‌حدّی و لا اشاره بودن» گفته شد که این "قَتِيـــــلاً" خداوندست و نه از حـــدّ.


💠 بی‌حدّی را اگر درک کرده باشیم، دیگر حرف تمام است و نیاز به اطالۀ کلام و توضیح بیشتر نیست.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

▪️خداوند، در نهایت حبِّ به خویشتن است.
و تامّیت و تمامیّت این حبّ، که محبّ و محبوب را یکجا فراگرفته است در «حبیب» بودنِ آل الله (ع) می‌باشد (حبیب؛ صفت مشبهه است و فاعل و مفعول را فراگرفته). که 🔻التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّه‏🔺 (📚جامعۀ کبیره) وصفِ تمامیّت حبّ الله بودنِ آل الله (ع) است.

🔳 حبّ الله ؛ نقطۀ کُشته شدنِ «خود برایِ خود» خداوند است.
که ظهور آن، به «قتیل الله» یعنی ؛ کافی الشهادة، سیّد الشاهد و المشهود، سرّ المحبّ و المحبوب، حقیقة العبد و المعبود، حضرت ابا عبد الله، حسین بن علی علیهما السلام است.

این است که خودش برای خودش از محبّت کشته شده، که این کشته شدن، کشته شدن حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) است که:

🔆ای حسین (ع)! من تو را کشته می‌خواهم ببینم، زیرا شدّت حبّ من به خودم در توست و به توست و در ظهورِ توست که "قتیل"ِ خودم هستی . من، کشته شدن خودم برای خودم را در تو می‌بینم. و به تو، از عالَم غیب تا عالَم شهود آنرا ظاهر می‌کنم.🔆


⚠️ تذکّر مهمّ :
مطلب معرفتی فوق هیچ چیزی از ملعونیّت قاتلین سیّد الشهدا (ع) کم نمی‌کند.
یک وقت خدای نکرده عارفِ صوری نشویم و از بیزاری دشمنان آل الله (ع) دست نَشوییم که امتحان همین جاست!
ملعونیّت دشمنان خدا و مخلّد در نار بودنشان دقیقاً در همین ظرائف مطرح است. منتها موضوع این مقاله نیست. و ان شاء الله در مقالات جداگانه‌ای به وقتِ خاصّ خویش ارائه میشود.
همه چیز در جای خودش قرار دارد و بحث قضای الهی را در جای خودش باید عنوان کرد و اشکالات به لطف و مرحمت خدا همه پاسخ دارد.


▪️پس به حضرت سید الشهدا (ع) که می‌فرمایند: "اخْرُجْ" یعنی خارج شو.
این امر، ظهور خارج شدنِ حضرت حقّ از ذات غیب الغیوبیِ حبّی است، به شهود و ظهورِ و تجلّیِ حُـبّی .
پس آن "خارج شدن حقیقت" در این خارج شدن، ظاهر میگردد.

▪️و اگر در بعضی از مقاتل نوشته شده است: 〖اخْرُجْ إلی العراق〗باز گرفتار جغرافیای زمینی نشویم! مطلب فراتر از این پائین ماندن هاست!
▪️تمام سرزمین‌هایی که حضرت سیدالشهدا (ع) از مکّه تا عراق و کرب و بلا طی فرمودند، خود این سرزمینها و اسمشان و عمل و فعلی که حضرت و یارانشان در آنجا انجام دادند، اسرار دارد.
آن حقیقت است که بر روی زمین، ظاهر شده است و آن سرّ، این سرزمینها و نامها را آورده است و با سرّ الله، تا ذره ذرهٔ مکانها و زمانها و اعمال باید آمد.
🍃 آن حقیقتِ «عِرقِ» وجود چون ظهور کند، ظهورِ آن به سرزمینی در «عِراق» به نام "کرب و بلا" است.










جز در طریق عشق ندیدم که هیچ وقت
مقتـــول با ارادت قاتـــل یکــی شود
«زین لا و لم به عالـم توحیـد ، راه، تو
وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود»
(اوحدی مراغه‌ای)



#یوم_الطفوف_سخن_چهارم
🖊️🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن پنجم :
حضرتِ وفا (؏)؛ نقطۀ فنایِ اسماء الله!

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/259
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🍃 برای آسانی در تبیین، و تفهیم و تفهّمِ سخنِ پنجم در این سِری از مقالات؛ به جلوۀ ابواب الجنّة ، در هشتْ قدمِ معرفتی، مقدماتی مهمّ به اختصار اشاره می‌شود، تا إن شاء الله به نظرِ سراسرْ رحمتِ حضرتِ نافذ البصیرة، أبا الفضل العبّاس علیه السلام؛ جمع‌بندیِ مطلبْ آسان‌تر شده، و طائرِ لطائفِ مهمّ این سخن، آسوده‌تر بر آشیانِ دل‌هایِ محبّین بنشیند.

إن شاء الله به دلْ همراه باشید که این کتیبه، دلدار می‌طلبد ...


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🔰 قدم اوّل : کربلا؛ جانِ کعبه. و کعبه؛ نقطۀ دحو الارض ➣●•

#دحو_الارض و گسترشِ ارضِ تعیّنات، از تحتِ کعبۀ مکرّمه است ( 『 إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ دَحَا الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَة』 / 📚الكافي ،ط - الإسلامية، ج۴، ص: ۱۸۹).
و مکّه ، که ارضِ کعبه است و اُمّ القُریٰ می‌باشد (یعنی اصل تمام قَریه‌ها و جمع‌ها)، اصلِ تمامِ زمینِ تعیّنات است که 🔻『 لِأَنَّهَا أَصْلُ جَمِيعِ الْأَرْض‏』 🔺.

پس؛ هر شیئی از اشیاء جلوه‌ای از این سِعه است.

امّا بدانیم؛
زمینِ #کعبه ، حیثیتِ اضافی به #کربلا دارد و صِرف الإضافه به کربلای معلّی است. چرا که در حدیث می‌فرمایند:

🔸『 خلق الله أرض کربلا قبل أن یخلق أرض الکعبة بأربعة و عشرین ألف عامّ و قَدَّسها و بارک علیها 』🔸
خداوند زمین کربلا را بیست و چهار هزار سال پیش از زمین کعبه آفرید، آن را مقدس کرده و به او برکت داد.

(📚الأصول الستة عشر ، ص: ۱۷)


🌿در حالی که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته، و بالخصوص جانِ متّقین است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎؛ سعه و گستردگیِ جنّت که «بَطحاء» نام دارد، کربلای مُعَلّی است که وصفش را چنین فرمودند ؛🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).
که این سعۀ حقیقی از حضرات آل الله علیهم السلام است که به فرمایشِ حضرت مولی(ع)🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 می‌باشند (📚نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۰۸).

#کربلا؛ یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمینِ ظاهری نیست. بلکه حقیقتِ جنّت است [و از جنّت، دوزخ].
#کربلا؛ حقیقت عالَم است و سعه و گستردگیِ آن، سعۀ «الساعة»، یعنی قیامت کبراست.

کربلایِ حقیقت («بطحاء الجنة»)؛ به جلوۀ سرزمینِ «کرب و بلا» رخْ عیان نموده و 🔹『 هِيَ أَطْيَبُ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ أَعْظَمُهَا حُرْمَةً』🔹 (اين زمين، پاكيزه‏‌ترين اماكن واقع روى زمين بوده و احترامش از تمام بقعه‌ها بيشتر است/ 📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).

⇦ پس کربلا؛ حقیقت است که از لا مکان تا مکان کشیده شده است.
بنابراین؛
⇐ شناختِ مُنتسَبینِ به کربلا، بایستی از لا مکان تا مکان صورت گیرد.


🔰 قدم دوّم : اسم مستأثِر و جلواتش به حروفِ اسم اعظم ➣●•

🔲 طبق احادیث؛ #اسم_اعظم حضرت حقّ تعالی هفتاد و سه حرفست. که یک حرف آن #اسم_مستأثر است (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).

🔘 "مُستَأثِر"؛ اسم فاعلِ باب استفعال، از مادّۀ «أثر» است.
معنای اصلی باب استفعال؛ طلب مادّه خود است.
✓ «اثر»؛ به معنایِ نشانه، علامت، و نیز ؛ پِیْ و عقبِ چیزی است (مثل؛«در پِی چیزی بودن»).

💠 اسم مستأثِر؛ در مطلقِ «طلب» و «در پِیْ بودن» است. که واسطۀ حقیقیِ بین ۷۲ حرفِ اسم اعظم با مسمّاست. که مسمّا را به طلبِ خویش به جلوۀ ۷۲ حرف اسم اعظم می‌آورد. و در عین حال؛ ۷۲ حرفِ اسم اعظم را به فنایِ در مسمّا می‌کشاند.

⪧⦁⪦ اسم مستأثِر، طرفین (مسمّا و مقامِ وحدت نوری، و نیز ۷۲ حرفِ اسم اعظم و مقام کثرت نوری) را در پیِ خود آورده و به عبارتی، در خود جمع و فانی نموده.

⪧⦁⪦ اسم مستأثِر ، به #عین_شخصی ؛ جمالِ مسمّا و جلالِ اسم اعظم است.
بنابراین؛ چون جلالِ اسم اعظم است، علم آن در جلال و لاتعیّنیِ علم الله است پس؛ علم به آن، «#علم_الغیب» است ( 『 حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ』 / (📚 الكافي ،ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).

🔆 اسم مستأثِر و اسماء اعظم دیگر، همگی جلواتِ «الاسماء الحُسنیٰ» بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

🔰 قدم سوّم : وفای مطلق و مطلقِ وفا ➣●•

#وفا در لغت به معنای «تمام کردن» است.
🔶 حقیقتِ وفا چیست ؟

🔷 حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) سؤال می‌فرمایند:
مَا الْوَفَاء』 ؟ (وفا چیست؟)

حضرتشان (ص) پاسخ می‌فرمایند :

🔹『 التَّوْحِيدُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه 』🔹
توحید است. شهادت اینکه نیست خدایی جز الله .

(📚 بحار الأنوار،ج۳۵،ص۳۸۳)

( نکته: این سوالِ جلالیِ علوی -ع-، و این پاسخِ جمالیِ محمّدی-ص- ؛ جلوۀ انشاءِ «وفا» و ظاهر ساختن آن، در عوالِم هستی است)

👈 تمام آنچه که از معنا و مفهوم #وفا در ذهن و تصوّر داریم، ظهورِ توحید است.
امّا چطور ؟

#توحید؛ وحدانیّت حقّ تعالی است.
#شهادت؛ نقطۀ یکی شدنِ شاهد با مشهود است.
#وفا ؛ وفایِ به عهد است. که خداوند می‌فرماید 💎【 أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ】💎 (به عهدم وفا کنید به عهدتان وفا می‌کنم./بقره ۴۰). که فرمودند: «عهد الله؛ ولایت علی بن ابیطالب(؏) است» (📚البرهان ج ۱، ص ۲۰۰).
که حضرات ائمۀ اطهار(؏) می‌فرمایند 🔻『 نحن عهد الله‏』🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۲۲۱).

#عهد_الله مقامِ شامخ ولایت است. که ظهور ولایت، توحید است.
ولایت و توحید، یک حقیقت هستند. که باطن و جلال؛ ولایت است. و ظاهر و جمال؛ توحید است. که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند :

🔻『نحن أصل كل خير و من فروعنا كل برّ، فمن البرّ؛ التوحيد』🔺
ما اصلِ تمام خوبیها هستیم و همۀ نیکی‌ها از فروعات ماست. پس یکی از آن نیکی‌ها توحید است.

(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۸، ص۲۴۲)

💠 عهد؛ ولایت است و وفا؛ توحید است.
پس :
دائماً ولایت، به توحید ظاهر می‌شود، و توحید، به ولایت برمی‌گردد.

در مورد وفا و عهدِ نسبی که در امور دنیوی از آن صحبت می‌شود؛ عهد ، چیزی است و وفا، چیزی دیگر. دوئیت؛ نفسِ تخلّف است. و در اصل؛ دنیا، کثرات و امور مربوط به آن، نفسِ «بد عهدی» و تخلّف است، و «خانه از پای‌بست ویران است»!
پس؛
اگر اهل دنیا، تمام تلاش خود را برای خوش عهد بودن انجام دهند، به نفسِ اینکه از وحدانیّت حضرتِ احد یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع) جدا هستند، بد عهد و بی وفایند.

حضرت أحد(عظم شأنه) به نَفْس و وحدانیّتِ خویش - یعنی شخصِ حضراتِ آل الله(ع) -؛ ذاتاً، صفتاً، و افعالاً، یکجا و در کلمه‌ی واحده؛🔹《وَفِيُّ الْعَهْد》 🔹است (📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۲، ص: ۵۶۰). که 《وفی العهد》 بودنِ باریتعالی، فراتر از این است که صرفاً بیان شود؛ وفایِ به عهد «می‌کند». بلکه چون ذات و نفس امور، انشائی از نفس واحدۀ الهی است؛ پس 《وفی العهد》 بودن حضرت أحد، ذاتاً محقّق است و از آن ذات، صفتاً و افعالاً نیز در ظهور می‌آید.

◙ وفای مطلق و عهدِ مطلق، حقیقتِ واحد هستند که حقیقتِ حضرتِ أحد می‌باشند. که در باطن (جلال)؛ عهد است و در ظاهر (جمال)؛ وفا.
و چون وحدتِ حقیقی دارند، دوئیتی ملحوظ نیست که احتمالِ تخلّف باشد. پس؛ تخلّف ناپذیر است.

🔳 «العهد»؛ عهدِ مطلق است که آن، عهد الله ، یعنی ولایت حضرت أحد است. که ولایت حضرت أحد، به عینِ ذات اوست.

✾《وفی العهد》 بودنِ حضرتِ احدی المعنا (جلّ جلاله)، در وحدتِ وفا و عهد با ذات باریتعالی، و به #عین_شخصی او بایستی دیده شود.
یعنی ولایت و توحید، عینِ شخصیِ یکدیگرند.

⇦ پس ؛
⚜️ اگر عهد و وفا، حقیقی باشد؛
◆ عهد (ولایت) به جلوۀ وفا در ظهور می‌آید (که آن، اضمحلالِ جلال در جمال است) .
◆ و وفایِ به عهد، در بطون می‌آید (که آن، اضمحلالِ جمال در جلال است).

⧒ اگر کسی عهدی کرد، مأمور به ظاهر کردنِ عهد خویش است. که ظاهر کردنِ عهد، وفاست.
یعنی عهد، به وفا ظاهر می‌شود.
و در همان نقطه که وفا می‌کند، به عهد خویش بازمی‌گردد.

♦️«وفا کردنِ به عهد» یعنی؛ یگانه و جمع شدن با عهد. که این جمع شدن و یگانگی، چیزی از #توحید است. اگر عهدی بکند و آنرا رها کند، این مقابل جمعِ توحیدی است و تمام، تشتّت و کثرت و پریشانی است.

«وفای به عهد»، جمع کنندۀ عاهِد (عهد کننده) در جهت معهود (عهد شده) است.
پس ؛ وفا ؛ 🔹التوحيد شهادة أن لا إله إلّا الله🔹 است.

بیان شد که؛ وفا به معنایِ «تمام کردن» است.
#عهد ؛ آغاز کردن، و #وفا ؛ تمام کردنِ است.
وقتی عهد ظاهر و ترسیم شد (قوس نزول)، وفا ؛ تمام کنندۀ این سیر و تجمیع آن است (قوس صعود).
وفا؛ تشتّت و کثرت و جمال عهدِ ظاهر شده را ، به وحدت و جلال و باطن جمع می‌کند. این جمع کردن، جمعِ اطلاقی است که همانا «توحید» است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

👁‍🗨 دریافت ولایت و توحید، چشمان وحدت‌بین می‌طلبد تا بیابد که هرکس در عالم، عهدی می‌بندد، این عهد هر چه باشد، چیزی از عهدِ مطلق است که عهد مطلق یعنی «عهد الله»؛ ولایت حضرات آل الله (ع) می‌باشد.

حتی بت پرست و کافر و منکرِ ولایت، تحت ولایت حضرات آل الله (ع) است و از سیطرۀ حکومت آل الله(ع) گریزی نیست که 🔸لا يمكن الفرار من حكومتك‏🔸(دعای کمیل؛ 📚مصباح المتهجد، ج‏۲، ص: ۸۴۵) و 💎وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ «مِنْ بَعْدِهِ»💎 (و هر که را كه خدا گمراه كند، ولیّى جز او نخواهد داشت؛ شوری ۴۴).


🔰 قدم چهارم : اسمِ «وفی» ؛نقطۀ ایثارِ اسماء الهی ➣●•

❀ هر فعلی و امرِ وجودی، ظهورِ اسمی از اسماء حضرت حقّ است.

عالَم وجود، عالَم اسماء الله است.
بدین صورت که اسم مستأثِر از باطن البواطنِ ذات، به اثر و در پِیِ ذات، جلوه کرده و سایر اسماءِ حقّ، ظهوراتِ آن است.
«اعظم بودنِ» اسماء الله، از آنجائی است که در تَعَیُّنِ «اسم» نیست. بلکه هر اسمی از اسماء الله، در نقطه‌ای که تمام تعیّناتِ اسمی را از آن مندک بدانی، «اعظم» است که حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند :

اسمِ اللّه‏ِ الأَعظَمِ ؛
🔻『 كُلُّ اسمٍ مِن أسماءِ اللّه
فَفَرِّغ قَلبَكَ عَن كُلِّ ما سِواهُ، وَادعُهُ بِأَيِّ اسمٍ شِئتَ،
فَلَيسَ فِي الحَقيقَةِ للّه‏ِِ اسمٌ دونَ اسمٍ بَل هُوَ الواحِدُ القَهّارُ』 🔺

هر اسمی از اسم‌‏هاى خدا [اسم اعظم است].
پس، قلبت را از هر آنچه جز اوست، خالى گردان و به هر اسمى (از اسماء الله) كه خواستى، او را بخوان؛
چرا كه در حقيقت، خداوند، اسمی دون اسم دیگر ندارد. بلكه او واحدِ قهّار است.

(📚 مستدرك الوسائل، ج‏۵، ص: ۲۷۲)

خوب دقّت بفرمائید :

👈 🔶«اعظم بودنِ» اسماء الله؛ آن نقطۀ ایثارِ اسماء الله در اسمِ مستأثِر است. 🔶

(نکته: "ایثار" ؛ مصدرِ باب افعال از ریشۀ "اثر" است)

◆ ایثارِ اسم؛ نفیِ اسم بودنِ اسم، در جهتِ مسمّاست.
یعنی آن حالی که اسم، در تعیّنِ اسم نباشد ("اسم بما هوَ اسم" را رها کند) ، بلکه فانیِ در لا تعیّنیِ مسمّا گردد (یعنی "اسم بما هو مسمّا" گردد)؛ آنْ «اعظم بودنِ» اسم است. که این، نقطۀ شهود و شهادتِ اسم، در مسمّاست که شاهد و مشهود، در نقطۀ «شهید»، به وحدتِ حقیقی، جمع‌اند.

(⚠️ با دقّت همراهی بفرمائید چون نکات و سخن در این اشارات، بسیار است)

اسماء الله، بالذات چنین‌اند و همۀ اعظم می‌باشند.

🔳 در حدیث می‌فرمایند (ع) :

☀️" لنا حالات‏ مع اللَّه؛ نحن هو، و هو نحن، و هو هو، و نحن نحن‏ " ☀️
برای ما با خدا حالات هست؛ ما اوئیم، و او ماست، و در حالیکه او اوست، و ما مائیم.

(📚مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)

کسانی که این حقیقت را در مراتب وجودی خویش درک نمایند، در آن مرتبۀ درک شده، صاحبانِ اسم اعظم‌اند.


دقّت بفرمائید :

🔲وَفِي‏》 ؛ از اسماء حضرت حقّ تعالی است (『 يَا وَفِي‏』 / 📜 جوشن کبیر ).

👈🔶در بین اسماء باریتعالی، اسمِ 《 وَفِي‏》 ؛ نقطۀ ایثار و برگشتِ همۀ اسماء الهی به اسمِ مستأثِر است. 🔶

اسم مستأثِر حضرت حقّ تعالی که تمام اسماء الهی ظهوراتِ آن است، اسمی است که از باطن ولایة الله تا اَدنیٰ مرتبۀ ظهور، به اسماءِ مختلفۀ حقّ، ظاهر شده است.
و آن اسم، "وَلیّ" است.

که از جلال و سلطۀ خویش، فقط نامی از آن برده می‌شود و معنا کردنِ آن ممکن نیست بلکه گاهی آثار آن را معنا می‌نمایند.
🔸 اگر به دنبالِ حقیقتِ الوهیّت و معبودیّت و ربوبیّت و خالقیت و رازقیّت و سایر اسماء هستیم، بدانیم :

◉ الوهیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "اله" است.
◉ معبودیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "معبود" است.
◉ ربوبیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "ربّ" است.
◉ خالقیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "خالق" است.
◉ رازقیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "رزّاق" است.
و قسّ عَلیٰ هذا ...

❀ همۀ اسماء الله، جلواتِ اسمِ "ولیّ" است.
و ...
🍃 #وفا ؛ نقطۀ ایثار و برگشت و اتصالِ مطلقۀ تمام اسماء الهی، به اسمِ «ولیّ» است.

👈 🔶حقیقتِ «صِرف الربط بودنِ» تمام اسماء الهی با اسمِ "ولیّ" ، اسمِ "وَفی" است. 🔶


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

🔰 قدم پنجم : ۷۲ یار «با وفــا» ➣●•

حضرت سیّد الشهدا علیه السلام ۷۲ یارِ 《«بـا» وفــا》 ( وفادار) دارند که فرمودند :

🔻『 إِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً 《أَوْفَـــى》 وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي』🔺
حقّا اصحابی با وفـــاتـــر و بهتر از اصحابم نمی‌دانم.

(📚 الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد - شیخ مفید ، ج‏۲، ص۹۱)


◆ دانستنِ امام (ع) ؛ تمام «بودْ» و وجود است. و ندانستنِ امام (ع) ، «نبود» و عدم است.

☘️ وقتی حضرت سیّد الشهدا (ع) می‌فرمایند "لَا أَعْلَمُ" یعنی نیست که نیست که نیست. نه اینکه یارانی هست و من به آنها علم ندارم.

☘️ و در ضمن هرچند علم و معرفت امام(ع) یک حقیقت است، امّا با این حال دقّت بفرمائید که حضرت (ع) نمی‌فرمایند "لا اعرفُ" یعنی نمی‌شناسم. بلکه می‌فرمایند "لا اعلمُ" یعنی نمی‌دانم. یعنی حتّی مجال به "شناسایی" هم نمی‌رسد. بلکه علم، که حقیقتِ حضور است این مطلب را می‌رساند که جز یارانِ ابا عبد الله الحسین (ع) اصلاً یارِ وفاداری نیست. بلکه هر یارِ وفادار برای هرکسی که باشد، ظهوری از ظهوراتِ اصحابِ حضرت سیّد الشهدا (ع) است.
(دقّت بفرمائید!)

بدین معنا که مثلاً سلمان و اباذر و مقداد (علیهم السلام) هم در نقطۀ «وفا داری»، جلواتِ وفاداریِ یارانِ ابا عبد الله الحسین علیه السلام در ایشان است. و این بیان، العیاذ بالله کوچک کردن سلمان و اباذر و مقداد (ع) نیست. چرا که به نفْسِ «ایمان»، این بزرگواران با یاران سید الشهدا (ع) در وحدتِ حقیقی‌اند ("متحّد، جانهای شیران خداست").

🔲 یارانِ ابا عبد الله الحسین (ع) «وفا»دارانِ مطلق هستند (یارانِ با«وفا»).
در قدمهایِ بعدی با «وفـــا»یِ یارانِ آشنا می‌شویم...


🔰 قدم ششم : ۷۲ یار، ۷۲ حرف اسم اعظم ➣●•

۷۲ یار حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام)
، افرادی در کنار افراد دیگر نیستند. و تعدّدشان نیز تعدّد حدّی و ظلمتی نیست. بلکه تعدّد نوری حروفِ اسم اعظم حقّ تعالی می‌باشند که اصلاً سابق و لاحق ندارند که در وصفشان آمده است 🔻لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُمْ🔺 (📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۴۱، ص: ۲۹۵).
از پیش و پس، کسی به این حقیقت، یعنی یاران ابا عبد الله (ع) اضافه نمی‌شود. بلکه به فنایِ در ایشان، ملحَق شدنِ به ایشان، ممکن و دعایِ 🔹يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً🔹 مورد اجابت است.

نکته‌ای در حاشیه : در زیارت عاشورا دو بار سلام به اصحاب حضرت (ع) می‌دهیم. تفاوت سلام اوّل و دوّم را دقت بفرمایید :

➊ •〖 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ «عَلَیْـکــمْ» مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ 〗

➋ •〖 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ «عَلــَیْــــکَ» مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ〗


⚠️ دقت فرمودید که «عَلَیْـکــمْ» به «عَلــَیْــــکَ» تغییر یافت؟

👈 این ظهورِ نقطۀ شهادتیِ اسم در مسمّاست (یکی شدنِ اسم و مسمّا). که "اسم بما هو مسمّا"ست. و این، شهادتِ حقیقی است که شهادتِ یاران حضرت سیدالشهدا (ع) است.

🔲 این شهادت، فنای در حقیقتِ ذاتِ باریتعالی، اسم مستأثر، حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) است. که ایشانند مُفنیٰ فیهِ تمام کائنات و ایشانند «سیّد الشهداء» که شاهد و مشهود را به آقائی و بزرگی خویش، بالحقیقة جمع نمودند. و ۷۲ یار، که جلواتِ حروفِ اسم اعظم می‌باشند، در اسم مستأثِر فانی و شهیدند.

⚠️ نکته :
این سیر برایِ یاران ابا عبد الله (ع)، سیر استکمالیِ حدّی نیست. ولی عجالتاً وارد بر دلیل این مدعا نمی‌شویم. چرا که این مطلب، یک بحث جداگانه مفصّل می‌طلبد که ؛ یاران حضرت (ع) خودیّت حضرت (ع) هستند. و سیر ایشان، انشاء و ترسیمِ سیرِ تمام سالکان عالَم، و موجوداتِ جهانِ هستی است. و اینطور نیست که برای یاران حضرت (ع) حرکتِ استکمالیِ از نقص به کمال در نظر گرفته شود.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

🔰 قدم هفتم : فنایِ عالَم اسماء در اسم اعظم ربّ العالمین➣●•

حضرت سیّد الشهدا علیه السلام که از باطن البواطن ذات حقّ، ظاهر می‌شوند، آن اسمِ مستأثر بوده که به جلوۀ ۷۲ حرفِ اسم اعظم ظاهر می‌شود.
این ۷۲ حرفِ اسم اعظم، ۷۲ یاور و عبدِ ابا عبد الله الحسین علیه السلام هستند. که به صِرفُ الربط بودنِ به حضرت ابا عبد الله (ع)، عبد حضرت ربّ العالمین می‌باشند.
و چون اسماء ربّ العالمین، #توقیفی بوده و خودیّت حضرت حقّ است که جلوه‌گرست؛ یاران ابا عبد الله (ع) ربّانیّونِ عالَم وجودند که در زیارتِ شریفشان اینگونه سلام می‌دهیم :

💠〖 السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا «الرَّبَّانِيُّـــونَ»〗💠
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴، ص: ۵۷۴)

یاران حضرت سیّد الشهدا علیه السلام، از حقّ تعالی بوده و به عینِ شخصیِ حقّ، منتَخبینِ در ربوبّیت اویند تا عالَم را به پهنۀ ربوبیّت حضرت حقّ، جانْ دهند.
پس به ثبوتِ «حقّ»، کمترین سستی در آنها محال است که در زیارت ایشان می‌خوانیم 🔻『 كُنْتُمْ عَنِ الْحَقِّ غَيْرَ بِطَاء』🔺(شما از حقّ تعالی هستید که کوچکترین سستی در آن نیست/📚 إقبال الأعمال ،ط - القديمة، ج‏۲، ص: ۵۷۷).
و ایشان پیشتاز عالَم اسماء می‌باشند که 🔹『 أَنْتُمْ لَنَا فُرَطَاء』🔹 (📚دنبالۀ زیارتِ شهدا - همان منبع) و بازگشت و بقایِ اشیاء به آنها، و در آنها، و به سویِ آنهاست که 🔶『 نَحْنُ لَكُمْ خُلَطَاءُ فِي دَارِ الْبَقَاء』🔶 (مادر دار بقا، با شما وحدت پیدا می‌کنیم/ 📚 دنبالۀ زیارتِ شهدا - همان منبع) .


🔰 قدم هشتم : حضرت ابا الفضل العباس (ع)، مظهَر اسمِ «الوَفی» ➣●•

بر مبنایِ ایّامِ ماه بیان می‌شود که؛

🔲 میلادِ ظاهریِ "العبد الصالح، المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین (ع)"، ابو الفضائل، ابو القربه ، المُواسی، الفادی ، الحامی، الواقی ، الساعی ، حامل اللواء ، المقطوعة یَداه ، باب الحوائج ، قمر العشیره ، قمر بنی هاشم، حضرت ابا الفضل العبّاس علیه السلام ، یک روز بعد از میلادِ ظاهریِ سِرّ الواجِد و الموجود، عین الشاهد و المشهود، الموضع سِرّ الله ، الدلیل عَلی ذات الله ، وتر الله الموتور ، خازن الکتاب المسطور ، خالصة الله ، ثار الله، ولیّ الله ، قتیل الله ، حجّة الله ، سفیر الله ، باب الله ، باب المقام ، ابو الائمه ، ابو الشهداء ، قتیل العبرة ، المظلوم ، العطشان ، الغریب ، الشهید ، حضرت سیّد الشهدا ابا عبد الله الحسین علیه السلام است.

(یعنی چهارم شعبان).

🔳 و آخرین یار، از ۷۲ یارِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) که به شهادت می‌رسد، حضرت ابا الفضل العباس (ع) هستند.
ایشان بعد از تمام یاران (۷۱ حرفِ اسم اعظم) ، و پیش از حضرت سیّد الشهدا علیه السلام (حقیقتِ ذات - اسمِ مستأثِر ) شهید می‌شوند.

(جانِ عوالِم وجود فدایِ نام مبارک حضرت)

👈💢 حضرت ابا الفضل العباس (ع) مظهَر اسمِ «الوفی» حضرت حقّ تعالی هستند. که حرف حرفِ اسم اعظم، به وجودِ نازنینِ ایشان، در برگشت و ایثار و فنا و وفایِ در اسمِ مستأثر (یعنی حقیقتِ ذات) است.

زمانِ تولّد حضرتِ وفــا، اباالفضل العباس (ع) یکروز بعد از پدرِ عبودیّت حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) است.
و شهادت ایشان، لحظه‌ای پیش از ملئیتِ شاهد و مشهود، حضرت سیّد الشهدا (ع) می‌باشد.
و طبق عُرف عرض می‌کنم که روز تاسوعا منسوب به حضرت ابالفضل العباس (ع) است و عاشورا منسوب به حضرت سیّد الشهدا (ع).


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

♻️ جمع بندی:

ذاتِ غیب الغیوبی حضرت حقّ، چون از ملئیتِ خود، سر بر آستانِ شهود کشَد، به اسماء الحُسنایش ظاهر گردد که در اذن دخول دوّم مشاهد مشرفه (مفاتیح الجنان) می‌خوانیم:

🔸〖 الْحَمْدُ للهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِحُكَّامٍ «يَقُومُونَ مَقَامَهُ» لَوْ كَانَ حَاضِرا فِي الْمَكَان〗🔸
شکر خدایی را که بر ما منّت گذاشت به حُکّامی (منظور؛ حضرات آل‌الله ع) که مقام حقّ تعالی را بپاداشتند، اگر خدا حاضر در این مکان (یعنی حرم مطهر حضرات ؏ - یعنی کربلایِ معلّیٰ) بود (که قطعاً خداوند در هر مکانی هست).

(📚 بحار الأنوار ، ط - بيروت، ج‏۹۹، ص: ۱۱۶)


💢 هفتاد و دو حرفِ اسم اعظم، به هفتاد و دو یار ابا عبد الله (ع) جلوه‌گری می‌کند.
ایثار، وفا و فنای تمام اسماء در اسمِ مستأثر، و از آن در ذات حضرت حقّ، به اسمِ 《 الوفی》 و جلوۀ 《 الوفی》 در حضرتِ وفا، اباالفضل العباس(ع) ترسیم کنندۀ کرب و بلایِ مَصارع العشّاق است. کربلائی که جانِ کعبه‌ای است که دحو الارضِ تعیّنات از تحتِ آن است و عالَم اسماء ، جلواتِ این سیرِ حقیقی و کمالی و لُبّی است.

این مهمّ ، رشحه‌ای از مقامات آنْ والا مقام، و آنْ عالی جناب، حقیقتِ اسمِ «الوفی»، قمرِ منیر بنی هاشم، حضرت ابا الفضل العباس روحی فداه است.
که سرور مطلقِ شهدایند که تمام شهدایِ اوّلین و آخرین به دلدادگی و سرسپردگیِ در ایشان، غبطۀ مقام حضرتشان را می‌خورند که در حدیث است 🔻『 مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَة』🔺 (📚 الأمالي، للصدوق، ص۴۶۳).


🍃 تمامِ وفا، حضرت ابا الفضل العباس (ع) را در حدیث پدر بزرگوارشان، حضرتِ ولیّ الله الاعظم ، مولی امیرالمؤمنین علیه السلام بشناسیم که می‌فرمایند:

💠〖 الوفاء ؛ توأم الامانة و زين الأخوّة〗💠
وفا؛ با امانت تواَم است و زینت برادری است.
(📚 غرر الحکم)

•●• که #امانت ؛ ولایت است که از مسمّا تا اسماء را گرفته است ("الأمانة: الولاية" /📚 البرهان، ج‏۴، ص: ۵۰۰).
•●• و #اخوت را در کربلا نظر کن که حضرت《نفس الله تعالی》 ، ابا عبد الله الحسین (ع)، به حضرت عبد صالح ابا الفضل العباس (ع) می‌فرمایند:

🔆 『 ارکب «بنفسي أنت» یا اَخــي』 🔆

الله اکبر از این کلام !
الله اکبر از حضرت وفا ، اخ الحسین (ع) ، ابا الفضل العباس (ع)...

🌀 (به قصدِ رعایت؛ شرحِ این عبارت، به تلویحِ لقبی که گذشت، گذشت!
«مجملش گفتم نکردم زان بیان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان»)


اگر حقیقت وفا در عالم نباشد، جمع بین اسماء و ذات نخواهد شد.
#وفا ؛ اتصال بین اسماء و ذات است. حقیقتی ازلی و ابدی که در کربلایِ معلّیٰ پرده از آن برداشته شد.


⚜️ حضرت ابا الفضل العباس (ع) مقامِ اتصالِ ذات (اسم مستأثر)، با حرفْ حرفِ اسم اعظم هستند.
که دستانِ مبارکِ حضرتشان، رابطۀ باطن البواطن تا ظاهر الظواهر است.
حضرت ابا الفضل العباس (ع)، [به وحدتِ شخصی]، با دستی بر اسمِ مستأثِر، و دستی بر ۷۱ حرفِ اسمِ اعظم ؛ صِرف الربطِ حروفِ اسم اعظم، با اسم مستأثر می‌باشند (حقیقتِ ذات). و واسطۀ فنایِ اسم اعظم و ذات غیب الغیوبی حقّ‌اند.

✾ از این رو؛
دشمنانِ آن والا مقام، به مقامِ اتصالِ مطلقه شمشیر کشیدند. و آن ملعونهایِ ازل و ابد، قصد کردند تا با قطعِ دستانِ مبارکِ حضرتِ وفا (ع)، حقیقتِ ربطِ خفا و جلوَت حقّ تعالی را منقطع سازند.
غافل از اینکه :

◼️【 يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ
👈 و اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ】🔆

می‌خواهند نور خدا را با دهان‌های خود خاموش كنند،
امّا خدا كامل‌‏كنندۀ نور خويش است، هر چند كافران خوش نداشته باشند.
(سورۀ صف ، آیۀ ۸)


الا لعنة الله عَلَی الظالمین.





ساغرین ابرویِ پیوستۀ او مَحوَم کرد
هر که را نیستی افزود، به هستی پیوست
شاهِ اخوان صفا ، ماهِ بنی‌هاشم اوست
شد در او «صورت» و «معنی» به حقیقت پیوست
ساقی بادۀ توحید و معارف ، عــبّـــــاس
شاهد بزم ِ ازل ، شمعِ شبستانِ اَلـَـست

(شعر از مرحوم شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی)






#یوم_الطفوف_سخن_پنجم
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.