اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
904 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
🔹

🍃۞ الغرض؛
معارف بایستی از ذاتِ حقّﷻ بررسی شود. چرا که همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام - که امر به معروف و نهی از منکر است -؛ جلواتی از ذاتِ حقّﷻ است.
֎ بدین معنا که؛
❂☜ هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است.
که او‌ﷻ؛ 🔻 لا هــــو الّا هــــو🔺 است.

🍃۞ توضیح اینکه؛
👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلبِ معرفتی، باید از شخصِ حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.
چرا که؛
❂☜«المَعْرِفَةُ صُنْعُ الله؛ 📚دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۱۳». و #صنع_الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّﷻ است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّﷻ است؛ اتقانِ هر شیئی است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔅『 صُنْعَ الله الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء 』🔅
📘سورۀ نمل، آیۀ ۸۸

✳️ بنابراین؛
معرفت به هر امر، و هر حکمِ شریعت نیز؛ از معرفت به خودِ حقّﷻ باید باشد، چنان که می‌فرماید؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض ابوحمزه ثمالی)

🍃۞ آنان که معارف را صرفاً در #مقام_فرق (یعنی؛ #مقام_جلوت، #مقام_اشاره) نظر می‌کنند، در تفاوت‌ها و فرق‌ها گرفتار می‌شوند. و جمع‌بندیِ حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّﷻ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کُلِّ] تجلّیات حقّﷻ نظر کردیم؛
❂☜ نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت أحدﷻ خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به اوﷻ، و در اوﷻ معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸لا هو الا هو🔸 است («اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو ؛ سورۀ بقره آیۀ ۲۵۵») حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:
🔺◉ هر #نهی، در شریعت؛ از شدّتِ نفیِ «لاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جلال حقّﷻ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد. و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّﷻ است.

🔺◉ و هر #امر، در شریعت؛ از شدّتِ «الّاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد. و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّﷻ است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸لا هو الا هو🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که إن شاء الله خوانندگان این مقالات، پیش‌نیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil3/310)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹


🍃۞ پس تا بدین جایِ مطلب دانستیم که؛
❂☜ باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است. و زمان؛ در خفا، و سرّ مکان، می‌باشد.


🍃⌛️ #زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متّصل، امّا در بی‌قراری است. بدین معنا که؛
֎⇦ چون مشتمل بر آنات است؛ «کمیّت» است وُ چون آنی می‌رود و متّصلاً آنی دیگر آغاز می‌شود؛این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.

❂☜ امّا مکان؛ کمیّتی است که در #قرار است.

🍃⌛️ زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است، باطنِ مکان است.
֎🌐 و مکان؛ که در قرارِ جمالی است، ظاهرِ زمان است.


🔲 در تحلیل عرض می‌شود:

⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.


🍃۞ همان طور که بیان شد، حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ حقیقتِ هر شیئی می‌باشند.
و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ بنابراین؛ حقیقتِ زمان، حضرات آل‌الله (؏) هستند.

✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.


🔰 قرآن می‌فرماید:

【 إنّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ الله «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... ‏】

✾ همانا تعداد ماه‏ها نزد خدا، آن روزى كه آسمان‏ها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آن‏ها چهار ماه حرام است. [و] آئين درست همين است‏.

📘سورۀ توبه، آیۀ ۳۶

📖 در احادیث؛ برای این آیه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، دوازده امام (علیهم السّلام) هستند. و آن ۴ ماه حرام، چهار امامِ هُمامی هستند که نام مبارکشان «علیّ» است. و از این رو، این ماه‌ها حرمت دارند (📚 تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).


🌙 ماههای قمری را «شهر» می‌گویند.
#شهر در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.

֎⇦ عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی می‌دانند که در بینِ عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد! در حالی که چون مطلب «عِنْدَ الله» مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّﷻ، حقیقی است و در غیر حقّﷻ، مسامحتاً استفاده می‌شود.

🍃۞ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر»؛ از ظاهر بودنِ خودِ حقّﷻ است.

֎⇦ ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض می‌شود. امّا حقّﷻ خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
❂☜ برای همین قرآن فرمود:
🔻【هو الظّاهر】🔺
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۳


🌙 الغرض؛ ظاهر بودنِ حقّﷻ، به «شُهور» (ماه‌های سال) است (که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السّلام می‌باشند).
و این ظاهر بودن؛
֎⇦ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» است.

🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❂☜ در عینِ اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی؛ در قالب و حدودِ «ثبوت» نمی‌ماند. بلکه از اطلاقِ خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده، ولی باز به خودش باقی است.


🍃۞ برای نمونه‌ از روایات، اشاره‌‌ای می‌شود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
✾ ماه رمضان سی روز است، و هرگز کم نمی‌شود.

📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴، ص۷۸


🍃۞ در توضیح؛
به یکی از معارفی که ریشۀ بیاناتِ دیگر هم می‌تواند باشد، اشاره می‌شود که؛
❂☜ حقیقت را باید از شخصِ حقیقیِ عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.

🍃⇯֎ بدین معنا که؛
֎⇦ اهل #حدود؛ اعداد را در قالبِ اعداد نظر می‌کنند (که قالبِ اعداد، معدودات هستند).
بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمی‌تواند در ۲۹ روز بیاید. و ماه رمضان برای آن‌ها باید حدّاً ۳۰ روز باشد. و اگر در ۲۹ روز بیاید، دیگر ۳۰ نیست و به عبارتی ناقص انگاشته می‌شود.

🍃۞ امّا چون مطلب، #حقیقی و #اطلاقی و از شخصِ حقیقیِ عالَم، بررسی شود؛
֎⇦ ۳۰ روز، در نقطۀ ۲۹ روز هم می‌آید، در حالی که همان ۳۰ روز است.

[اینها صِرف اصطلاح و یا مسامحه در بیان نیست. بلکه؛ بیانِ حقیقتِ اطلاقِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.]


🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم؛ مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند، تا این مطالب برایشان غریب نباشد.
[جهت بحث اطلاق؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمایید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]





︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هفتم:
حضرت حقّﷻ؛ جزای صیام

〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/147
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


🔔 إن شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه، و در آن‌ها تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
❂☟و امّا پیش از خواندنِ این مقاله، دانستنِ مطلبِ #عین_شخصی برای بهرۀ بیشتر، مهمّ است.
[رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/299]



🍃۞ همۀ عبادات؛ وحدتِ معنا دارند.
و #عبادت؛ نقطۀ جمعیّۀ فنایِ عبد در معبود است.

֎⇦ #عبادت - که واسطۀ عبد و معبود می‌باشد -؛ ظهورِ شخصِ حقیقیِ عالَم (؏) است.

☘️ بدین معنا که؛
֎⇦ حضرات آل‌الله(؏)؛ واسطۀ مطلقه و شخصِ عبادت می‌باشند. که؛

✓➊ اوّلاً؛
#شخص_عبادت در ظهورِ و جلوَتِ مناسک و مظاهرِ عبادی و فرائض می‌آید. یعنی؛
🍃֎⇦ او (؏) به عینِ شخصی، نماز وُ روزه وُ حج وُ زکات، و به طور کلّی تمام عبادات است.
زیرا او شخصِ عبادت است که در عین حالی که محدود به هیچ تعیّنی نیست؛ در تعیّنِ عبادات می‌آید و عبادت را رسم کرده و رقم می‌زند.

🔰 چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻『 نَحْنُ «الصّلاةُ» في كتابِ الله عَزّ وَ جَلّ
وَ نَحْنُ «الزّكاةُ» وَ نَحْنُ‏ «الصّيامُ»‏ وَ نَحْنُ «الحجُّ»
وَ نَحْنُ الشّهْرُ الحرامُ وَ نَحْنُ البَلَدُ الحرامُ
وَ نَحْنُ كعبةُ الله وَ نَحْنُ قبلةُ الله وَ نَحْنُ وَجْهُ الله
قَالَ الله تَعَالَى‏:【فَأيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله】』🔺

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۴، ص۳۰۳

🍃֎⇯حضرات آل‌الله (؏) - که حقیقت و باطنِ «لا هو الّا هو» بودنِ حقّﷻ هستند -، در مقام عبادت؛
֎⇦ حالی به جلالِ ﴿لا هو﴾ و روزه ظاهرند.
֎⇦ و حالی به جمالِ ﴿الّا هو﴾ (سایر عبادات).

[☜بیانِ قیدِ «حالی» از اختناق لفظ است،
وگرنه هیچ قیدی نیست.]


✓➋ ثانیاً؛
🍃֎⇦ هر عابدی، به حضرات آل‌الله (؏) است که عابد است و عبادت می‌کند، چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻『 وَ الله يَا عَليُّ
مَا خُلِقْتَ إلّا لِيُعْبَدَ بِكَ 』
🔺

✾ به خدا قسم یا علی(ع)!
خلق نشده‌ای الّا برای اینکه؛
[خداوند] به تو عبادت شود.

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۴، ص۶۵


🍃֎⇦ و یا می‌فرمایند:

🔻『 بِنَـا عُبِدَ الله』🔺
✾ فقط و فقط خداوند به ما [آل‌الله (؏)] عبادت شد.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۱۴۵


🌿⇮֎ در احادیث فوق دقّت فرمودید؟!

֎🔔⇦ کسانی که حضرات آل‌الله (؏) را صرفاً طریقی حَدّی (و نه لُبّیِ نوری) برای رسیدنِ به #معبود می‌دانند، بدین معنا که هیچ دخالتی در معبودیّت ندارند؛ این حدیث إن شاء الله تذکّری برای بیداری آن‌هاست!


✓➌ ثالثاً؛
🍃֎⇦ معبودیّتِ معبود، به حضرات آل‌الله (؏) است. و اگر آل‌الله (؏) را «مِن دونِ الله» بدانیم، این سخنان و معارفِ خاصّ، جز کفر و الحاد تصوّر نمی‌شود!


⚠️ تذکّری به نفس، در حاشیه‌ای که اصل است:
🍃֎⇦ ساعاتِ دنیا، فرصتی است برای #معرفت.
«فاغتنم»...
«که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند»
تا دیر نشده برای معارف دست به کار شو.



🍃👁‍🗨 الغرض؛
برای تفهیم و تصحیحِ نگرش به ظرائف و لطائف، در قالب تحلیل و بیان می‌آئیم:

🍃🤲🏻#نماز؛
دعا و مناجات است و تکلّمِ با خداوند.
و در تکلّم؛ فهم لازم است که در حالِ کلام؛ به نحوی باید بفهمی تا تکلّم کنی.

🌿⇯֎ هر کلامی، بهره‌ای از فهم دارد.
هرچند #فهم ❂☜ شعور و حضورِ #مفهوم در #فهیم است، اما به حسب تحلیل عرض می‌شود که:
🍃֎⇦ «#فهم»، نسبت به «#رؤیت» و #مشاهده در مرتبۀ پائین‌تری قرار می‌گیرد.


🍃🌕امّا روزه؛
سراسر رؤیت است و مشاهده.
#مشاهده؛
❂☜ یکی شدنِ #شاهد و #مشهود است و بُهت را به همراه دارد.


🍃🤲🏻⇫ برای نماز؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 قسَمْتُ الصّلاةَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ
فَنِصْفُهَا لي وَ نِصْفُهَا لِعَبْدي وَ لِعَبْدي مَا سَأَلَ』🔺

✾ نماز را بین خود و بین بنده‌ام تقسیم کردم.
نیمی برای من و نیمی برای بنده‌ام و برای بنده‌ام آن است که می‌خواهد.

📚 منابع:
◉ تفسير المحيط الأعظم، سیّد حیدر آملی، ج‏۴، ص۱۲۹
◉ المحجة البيضاء، ملّا محسن فیض کاشانی، ج‏۱، ص۳۸۸


🍃🌕⇫ امّا در مورد صیام (روزه)؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 كلُ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصّيامِ
هُوَ لِي وَ أنَا أجْزيٰ بِه』
🔺

✾ همۀ عمل آدمیزاد برای خودش است، غیر از روزه.
روزه برای من است و من جزای به آن هستم.

📚 الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۴۵


🍃⇳֎⇦ همۀ اعمال آدمی برای خودش است، ولی روزه برای خداست.
این جای دقّت دارد که خداوند متعال نمی‌فرماید: حاصلِ روزه برای من است. بلکه خودِ روزه برای حقّﷻ است.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM


🍃۞ بیان شد که #صوم؛
֎⇦ ظهور صمدیّت حضرت حقّﷻ است و از صمدیّت است که حضرت حقّ نمی‌خورد و نمی‌نوشد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد وُ صوم؛ عبادتی در نفیِ «لا هو» است که شرحش گذشت.

🔰 و امّا؛
خداوندﷻ مطلقِ حقیقی است.
بنابراین؛
֎⇦ نخوردن، ننوشیدن، نخوابیدن و زاد و ولد نداشتنِ حقّﷻ - که از جلالیّت حقّﷻ است - بایستی در #اطلاق دیده شود.

🍃⇯֎↲ بدین معنا که؛
این جلالیّت، حدّ او محسوب نمی‌شود که اگر در خوردن بیاید، خدشه به جلالش وارد شود.
بلکه حقّﷻ به «ولیّ»ش (ع) - که #مطلق_علی_الاطلاق است و تمامیّتِ حقّﷻ، و باطن و نفْس حقّﷻ است -، [به #اطلاق] در مقیّدات می‌آید.

(🔔 برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق رجوع بفرمائید به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/291)


🍃⇯֎⇦ بنابراین؛
ولیّ حقّﷻ (ع)، در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و وَلَد کردن می‌آید و در عینِ حالِ این افعال؛
֎⇦ مَثَلِ «قل هو الله احد، الله الصمد ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفواً احد» (سورۀ توحید) است.

🔰 چنان که حضرت رسول اکرم (ص) به مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (ع) می‌فرمایند:

🔅مَثَلُكَ مَثَلُ‏ قُلْ‏ هُوَ الله أحَد🔅

📚المحاسن، ج‏۱، ص۱۵۳


🍃⇯֎↲ بنابراین؛ ولیّ خدا (ع) [به #عین_شخصی]، در همان نقطه که می‌خورد وُ می‌آشامد وُ می‌خوابد وُ زاد و ولَد دارد؛
֎⇦ در جلالَت و صمدیّت و تنزیهِ از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و ولد است.

🌿❂☜ و این؛ کمالِ جلال و اطلاقِ خداوندﷻ است که در خلوَتِ #جلال نمی‌ماند، بلکه به ولیّ‌اش (که حاقُّ الحاقًّ اوست)، در تمامِ این افعال آمده، ولی در عین حال (#عین_شخصی)، منزّه از این افعال است.

🍃۞ و با افعال ولیّ‌ُالله(ع)؛ تمامِ این افعال در عالم، انشاء و ترسیم می‌شود.
بدین معنا که؛
֎⇦ حقّﷻ؛ از لااشارۀ جلالی، به اشارۀ جمالی، توسّط حضرات آل‌الله (ع)، این صوَر را رقم می‌زند و در حقیقت؛ سماوات و ارض را ترسیم می‌نماید و «فاطر» آنهاست.


🔰حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻كنتُ‏ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف
🔺

✾ من گنج پنهانی بودم ...
پس دوست داشتم شناخته شوم؛
پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۸۴، ص۱۹۹


🍃⇯֎↲ مخفی بودنِ «کنز»؛
֎⇦ اشاره به مقامِ #جلال و لاإشاره بودنِ حقّﷻ است.
«لا هو»؛ جلالیّتِ حضرت حقّﷻ است و ماندن در نفیِ «لا هو»؛ محدود و مقیّد بودنِ جلال می‌باشد که برای حضرت حقّﷻ [نستجیرُ بالله!] نقص است.

🍃۞ خداوندﷻ که به صمدیّت، حقیقتِ صوم است؛
֎⇦ به «ولیّ»اش (ع) در افطار و شکافتن و ظهور می‌آید. یعنی؛ در جلالِ لا إشاره بودن و مخفی بودن، متوقّف نمی‌شود، بلکه جلال را در جهتِ جمال می‌شکافد و «فاطریّتِ» او ظهور می‌کند.
چنان که قرآن می‌فرماید:

💎«فاطِـــرِ» السّماواتِ وَ الأرض
وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَم
💎

✾ آفریدگارِ آسمان و زمین است
و مى‌خوراند و خورانده نمى‌شود.

📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴

🍃⇯֎↲ از این جهت؛ اوﷻ اصلِ «افطار» است وُ اسم مقدّس اوﷻ «فــاطـــر» است.


♦️ بنابراین خداوندﷻ به صوم (روزه)؛
برای مؤمن پرده از حقایق عالم برمی دارد. بدین صورت که؛
🍃֎⇦ او را نهی از مفطرات می‌کند که؛ «لا تأکُلْ» (نخور)، «لا تَشرِبْ» (ننوش)، «لا»، «لا» و «لا» إلی آخره (سایر مفطرات - مفطرات عملی، مفطرات خُلقی، مفطراتِ ذاتی).

⇜۞ تا آنجایی که: «لا تکُنْ»
یعنی؛ #نباش ...

🍃⇯֎↲ که در اصل، از اوّل هم نبودی.
که همۀ اشیاء في نفسِهِ «هالِكٌ» و «فان» هستند، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔻كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إلّا وَجْهَه‏🔺

✾ هر شیئی [همین الان] هالک است؛
مگر وجه اوﷻ.

📘 سورۀ قصص، آیۀ ۸۸


♦️ آنگاه؛ خداوندﷻ با «افـطـــار» به روزه‌دار نشان می دهد که جز «وجه الله» چیزی نیست. که؛
🍃֎⇦ آن که می‌خورْد و می‌نوشید و می‌خوابید و زاد و ولد داشت؛ تو نبودی!
بلکه «وجه الله» بود. یعنی؛ ولیّ من بود و جلواتِ او‌ (ع)

🍃֎⇦ و توحید را در مقاماتِ توحید افعالی و صفاتی تا توحید ذاتی نشان می‌دهد.

[چنان که بحمدالله در لطیفۀ چهارم از همین سلسله‌مقالات شرح داده شده است.]


⭕️ بنابراین؛
به صورتِ تلخیص و در تطبیقِ با آیۀ فوق بیان می‌شود:

◉ «كُلُّ شَيءٍ هالكٌ» ❂☜ صیام
◉ «وَجْهَه» ❂☜ افطار

که؛
🔻كُلُّ شَيْءٍ هالكٌ إلّا وَجْهه‏🔺
֎⇦ ظهورِ 🔹لا اله الا الله🔹است.

🍃⇯֎↲ چرا که هر شیئی؛ آیۀ اللهﷻ است
و در تکوین خود؛ 🔹لا اله الا الله🔹(لاهوالّاهو) را نشان می‌دهد.


🍃۞ که در تحلیل ‌بیان می‌شود:

✳️ خودیّتِ هر شیئی؛ جلوۀ «لا هو»؛ و #صائم است.
که در نفْسِ #صیام؛
🍃֎⇦ به وجه حقّﷻ در بقا و افطار و «إلّا هو» است.

✳️ و «#افطار»؛
🍃֎⇦ ظهورِ فاطریّت حقّﷻ در عبدی است که در صوم و جلال بوده است.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
‌‌
.

🏴༺◆ سرّ شهادتِ اوّلْ مظلوم
با شمشیر مسموم
◆༻


💬💬💬💬💬
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/163
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🔲 امشب، شبِ بی‌قراری است.
امشب، #تدبیر در #تقدیر، مضمحل است.
که حقیقتِ قــدر؛ فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها)؛
֎⇦ لیلۀ اضطرار و حیرانی است بر آن دَمی که خدائیّتِ خدا، حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به شمشیرِ آغشته به سمِّ إبن ملجمِ ملعون، مضروب می‌شوند.

ز قلــــب عالــَم بالا، به این زمیــــنِ ســــیاه
طنیــن فِکـنْـــد ندائی: «تَهــدَّمـتْ وَ الله…»
و بعد، غُرّش کوهی‌ که: «… رسـتگار شدم»
خـــــدا ! … مگر چــــه شــده؟ لا إله إلّا الله...💧


پس عذرِ تقصیر دارم از ساحتِ عزادارانِ مولایم (؏).
و عذر دارم از محبّین مولایم (؏) که آنچه نگاشته می‌شود، در اضطرار است و بی‌قراری. و به اشارۀ اضطرار آمد که شرحش دفتری می‌طلبید و بیانش، طاقتی…

بگو که جــانِ عزیــزم ز دست رفــت خـــدا را
ز لعلِ روح‌فزایـــش ببخــــش آن که تو دانــی
من این حروف نوشتم چنـان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت؛ چنان بخوان که تو دانی


°•❁🔳🔲🔳❁•°


بی مقدّمه و در قیاس و تحلیل عرض می‌کنم:

◆ شهید شدن با سمّ؛
֎⇦ شهید بودنِ در #خفا است.
◆ شهید شدنِ با شمشیر؛
֎⇦ شهید بودنِ در #جلا است.

◉⇯⇦ هر دو نوع شهادت (شهادتِ خفا و شهادتِ جلا) در تمامِ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) هست، و نیاز به سمّ و شمشیرِ بیرونی نیست.

🔰 چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🔲مَا مِنَّا إلّا مَقْتُولٌ أوْ مَسْمُوم‏🔲

✾ از ما نیست الّا اینکه مقتول یا مسموم است.

📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۷، ص۲۱۷


❂☜ دقّت کنیم که مقتول بودن (یعنی کشته شده با شمشیر) و مسموم بودن را در کنار یکدیگر تصوّر نکنیم. چرا که حضرت (ص) نمی‌فرمایند؛
"از ما نیست الّا اینکه کشته ⇦ «#می‌شود» یا مسموم «#می‌شود»"،
بلکه می‌فرمایند؛
"کشته ⇦ «#شده_است» یا مسموم «#شده_است»".

◉⇯⇦ پس مسئلۀ «مقتول» و «مسموم»؛ یک امر ذاتی برای حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) است و در خودشان بایستی معنا شود.
و حقیقتِ شهادتشان در ظاهر، یا کشیده می‌شود و یا نمی‌شود. ولی در هر صورت، خودشان «ظاهر» هستند و ظهورشان، غیر از خودشان نیست که به ایشان عارض شود، چنان که فرمود 🔻【هو الظاهر】🔺 (سورۀ حدید، آیۀ ۳).


❂☜ پس به تعیّنِ ظاهر بودن نیز نیستند. هر طور باشند، حتّی در حالِ حیات ظاهری، باز «مقتول أوْ مسموم» به #عین_شخصی خودشان، برایشان برقرار است.


❒بنابراین؛
֎⇦ حرفِ عطفِ «أوْ» (یعنی؛ «یا») صرفاً به این معنا نیست که اگر «مقتول» بودند، «مسموم» نیستند. و همین طور به این معنا نیست که اگر «مسموم» بودند، «مقتول» نیستند.

بلکه؛
❂☜ حرفِ عطفِ «أوْ»؛ بیانِ ابهام و تحیّر ذاتی و خود به خودیِ حضرات (؏) در امرِ «شهادت» است.
که:
֎⇦ «مسموم»؛ شهادتِ در خفا را نشان می‌دهد.
֎⇦ و «مقتول»؛ شهادت در جلا را نشان می‌دهد.
و این دو؛ عینِ شخصیِ یکدیگرند.


۞ مطلبِ فوق، اگر معلوم شد، این مطلبِ مهمّ نیز معلوم می‌گردد که حضرت سید الشّهدا (؏) چه به حسب ظاهر شهید بشوند، و یا شهیدِ ظاهری نشوند؛ باز «سیّد الشهداء» هستند. چون برای «سیّد الشهداء بودن»، محتاج به ابزار و آلت و واقعۀ بیرونی نمی‌باشند. بلکه «سیّد الشّهداء بودن»؛ ذاتشان است.


◉⇯⇦ «سیّد الشهداء» بودنِ حضرت أباعبدالله‌الحسین (؏) صرفاً به حسبِ ظاهرِ شهادتشان نیست، بلکه حضرتشان (؏) بالحقیقة؛
❂☜جمع و یکی بودنِ شاهد و مشهود را بِتَمامِهِ نشان داده‌اند و این امر، فراتر از صورتِ ظاهریِ کربلایی است که در عراق است و عاشورایی که در سالِ ۶۱ هجری قمری واقع شد.

یعنی؛
֎⇦ در گهواره و در ظاهرِ طفولیّت هم، «سیّد الشهداء» هستند. وجهِ «سیّد الشهداء» بودنِ حضرت(ع)، خودشان می‌باشند و نه نوعِ شهادتشان. بلکه ❂☜ نوعِ شهادتشان، پرده از حقیقت‌شان برداشته است.


🔳 برای تفهیم بهتر:

در روز تاسوعا، حضرتِ سیّد الشهداء (؏) و حضرتِ ابا الفضل العبّاس (؏)، حمله‌ای به دشمن کردند و هر کدام، بیش از چند هزار نفر از دشمنانِ ملعون را به دَرَک واصل نمودند. و دشمن را تا دروازۀ کوفه راندند. تا جایی که جبرئیل (؏) به حضرت سیّد الشهداء (؏) عرض کرد که خداوند فرموده:
«حسین جان! تمام مقامات را به تو دادم. اگر می‌خواهی کشته نشوی، صاحب اختیاری».


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌙

🌕֎⇯ یعنی سالک؛ در هر شب ماه مبارک رمضان افطار می‌کند به نیّتِ «امساکِ فردا»، نه اینکه افطار بکند به نیّت «قُوُت».
🌙֎⇦ امّا در شب آخر ماه مبارک رمضان؛ وقتی سالک افطار می‌کند، با افطارهای شب‌های قبل متفاوت است؛ چرا که به نیّتِ «قوُت فردا»، افطار می‌کند.
[بدین معنا که؛ فردایش عید فطر است و روزه حرام است.]

🌙֎⇯⇦ به دیگر بیان؛
در ۲۸ منزلِ ماه مبارک رمضان؛ به اَکْل و شُربی افطار می‌کند تا فردایش از همین اَکْل و شُرب امساک کند، اما در شب آخر ماه مبارک رمضان؛ به اَکْل و شُربی افطار می‌کند که دیگر افطار باشد.

بدین معنا که؛
☀️☜ در #عید_فطر؛ به خودِ «#امساک»، افطار می‌کند که این افطارِ آخر؛ قُوُتِ فردانیّت است.

🍃☜ و برای همین است که روزۀ عید فطر حرام است، زیرا سالک؛ وارد به «امساکِ از امساک» شده است و این عبودیّتِ اوست که بایستی از امساکِ در راه دوست نیز؛ امساک کند.

[إن شاء الله برای شرحِ این مطلب، به لطیفۀ #عید_فطر مراجعه بفرمائید. ❂☜ https://t.me/ehsannil2/196]


😀۞ و امّا دقّت کنیم ...!

֎⇦ سالکِ حقّﷻ در سلوکَش؛ ظاهر کنندۀ حقّﷻ است وُ سیر سالک؛ ترسیم تجلّـیِ خداوندﷻ می‌باشد.

🔰 حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی خود را این گونه معرّفی می‌نماید:

🔷 『 كُنْتُ كَنزاً مخفيّاً
فأحْبَبْتُ أن أُعْرَف
فَخَلَقْتُ الخَلقَ لِكَي أُعْرَف』🔷

✾ من گنج مخفی بودم،
پس دوست داشتم که شناخته شوم،
پس خلق را خلق کردم، تا شناخته شوم.

📚 بحار الأنوار، ج۸۴، ص۱۹۹


🖼️۞ خداوندﷻ؛ وجودی بسیط است وُ #افطار و #امساکِ اوﷻ؛ به #عین_شخصی یکدیگر است، امّا برای تحلیلِ حالِ سالک، و بیان مراتبِ سلوکِ او در ماه رمضان، این طور بیان می‌شود:
𒆳
🌑⇯⇦ عبارت اوّل:
🔻『 كنتُ كنزاً مخفيّاً 』🔺

❖☜ «کَـنْـزاً»؛ مطلقِ قُـــوَّت و قوُت است و #جمال.

❖☜ «مخفیّاً»؛ مطلقِ امساک است و #جلال. [زیرا در تحلیل؛ جلوه در اسمِ «فاطر» نکرده است تا به【فاطرُ السّموات و الأرض】بودن، خود را نشان بدهد.]


🍃۞ دقّت شود که در مقامِ «کنزِ مخفی» بودنِ حقّﷻ؛
֎⇦ همۀ اشیاء به بساطتِ علم حقّﷻ بودند، منتها بدون اسم و رسمِ مخلوقی، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔹【هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ
لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً】🔹

✾ مگر نه اين است كه مدّت زمانى بر انسان گذشت
كه چيز قابل ذكرى نبود؟!

📘 سورۀ انسان، آیۀ ۱

❂☜ که برای این آیۀ شریفه؛ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖كان مذكوراً في العلم،
و لم يكن مذكوراً في الخلق〗🔺

✾ مذکور در علم بود
و مذکور در خلق نبود.

📚البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص۷۲۶


❖⫸ بنابراین بودِ سالک در رسمِ سلوک؛
֎⇦ به بودِ «کنز مخفی» بوده است؛ اما غافل از بودِ خداوندﷻ، بدین معنا که؛ قبل از ماه مبارک رمضان در قُــوُتِ غفلت به سر می‌برده است که البتّه آن هم از شدّت قوّتِ حضور است و نه از فقدان.
🐬☜ که چنان ماهی‌ای می‌مانده که در آبِ حیاتش غوطه‌ور است در حالی که غافل از وجودِ علّت هستی‌اش (آب) می‌باشد ...

↲❖🌑☜ این مکانت، «محاقّ» است.
یعنی؛ مقامِ حقّﷻ که خبر و اسمی از غیرِ او نیست. و بلکه اسم و رسمی از خودِ حقّﷻ هم نیست که اوﷻ در این مکانت؛
֎⇦ «لا اسمَ له و لا رسمَ له و لا نَعتَ له و لا ...» است، و از آن به نامِ مقامِ «#عماء» نیز یاد می‌شود.


🌗֎⇯⇦ عبارت دوّم:
🔻『 فأحببتُ أن أعرف 』🔺

❖☜ صوم؛ صفت صمدیّت خداوندﷻ است و اوﷻ؛ «صیام» است که به بیانی؛
֎⇦ شدّت صوم (صمدیّتِ حقّﷻ) در صیام (حقّﷻ) است که موجبِ امرِ به صوم برای سالک می‌شود.
𒆳

❖☜ به «أحببتُ»؛ حقیقتِ صیام (صمدیّتِ حقّﷻ) در ظهورِ اسمِ《مُمْسکِ》خداوندﷻ، عبد را امر به #امساک از مفطرات می‌نماید.

❖☜ و به « أن اُعرَف»؛ خداوند در اسمِ 《فـاطــر》؛ عالم را ترسیم می‌نماید، که اوﷻ『 فاطرُ السّموات و الارض』است وُ در مَدّ این حقیقت؛ به صائم، امر به «افطار» می‌کند.

❖☜ و خداوندﷻ با «امر به افطار»، به سالک نشان می‌دهد که؛
🍃֎⇦ تو نیستی که صائم هستی و صوم؛ کار تو نیست، و اگر کار تو بود، در همان حالِ صائم بودن می‌ماندی و در خوردن نمی‌آمدی،
بلکه من تا تو هستم. مرا بشناس.
از این رو؛
🍃֎⇦ خداوندﷻ خواست که شناخته شود و «أن أعرف»؛ آن حقیقت را نشان می‌دهد.

❖☜ پس سالک به محضِ خارج شدن از امساک و مشغولِ قُوُت و غذا شدن؛ از بودِ خدایی به بود و إنیّتِ خودش سیر می‌کند، اما با این تفاوت که الآن خدا را می‌شناسد و قُوُت و غذایش، قُوُتِ غفلتی نیست.


🔔 این لطیفه را باید قدم به قدم پیش بروید و ذرّه ذرّه نوش کنید. چون مطلب، ظرافت دارد و نیازمند دقّت و تأمّل افزون است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

༺•✿ چند کلمه در مورد نَفْس ✿•༻

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/210
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


🌿 نفس؛ به معنایِ «خود»، شخص حقیقی عالم بوده که حقیقتِ بسیطه است.
و آن، نفس کلیّه الاهیه است.

نفس الله تعالی》، حضرات آل الله علیهم السلام می‌باشند که در زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام (معروف به زیارت صفوان جمّال) اینچنین سلام به حضرت مولی (ع) می‌دهیم:

☀️السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى☀️

(📚 بحار الأنوار،ط -بيروت،ج‏۹۷،ص۳۳۱)


نفس الله تعالی، واحدِ حقیقی است (#نفس_واحدة) و نفوسِ عالَم، مُنشَأ از آنند، که قرآن کریم می‌فرماید 🔻وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة»🔺(سورۀ انعام،آیۀ۹۸).

عالَم، جلواتِ نفس واحده، یعنی تجلیّاتِ وجه الله است 🔹فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله🔹(پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجه خداست / سورۀ بقره، آیۀ ۱۱۵).
که حضرات آل الله (ع) فرمودند🔅 نحن وجه الله🔅 (📚 بصائر الدرجات،ج۱،ص۶۱).


🍃 نفس کلیّۀ الالٰهیّه که به فرمایشِ حضرت مولی (علیه السلام) 🔻جوهرة بسيطة🔺است (الكلمات المكنونة-چاپ قديم،ص۷۶)، به بساطتِ خویش، شخصِ حقیقی عالم است. و هر موجودی، [به نحوِ «انشاء» (【و هو الذّي «أنشأكم مِن نفسٍ واحدة»🔺؛انعام،۹۸)] از «بود» (ذات)، تا «نمود» (صفات و افعال و آثار)، تجلّیِ نفس واحدۀ الهی است.

💠جوهرة》صیغهٔ مبالغه از مادهٔ «جَهَرَ؛ آشکار شد» بوده که شدّت آشکاری است که؛

۱. آشکاری در کانَ ناقصه(یعنی؛ صفت و فعل و اثر)» شیء بعد از اینکه وجود دارد؛ آشکار است.

۲. آشکاری در کانَ تامّه (یعنی؛ ذات)» همینکه شیء وجود دارد؛ 👈🏻وجود داشتنش، آشکار بودنش است.

(https://t.me/ehsannil3/330 👈🏻 ر.ک)

👈🏻جوهرة بسيطة》؛ «وجود» و آشکاریِ مطلقه است.

💠بسيطة》؛
در اینجا صفت بسط در مقابل قبض نیست، بلکه مافوق هر دو و مافوق قابض و باسط (که حقیقتِ «لا هو الا هو» است) می‌باشد و در واقع؛

بسیطة؛ همان اطلاق علی الإطلاق است و وصفِ «رهایی» است.
به رهایی و بسیطه بودنِ《جوهرة》؛ بساط عالم پهن می‌شود و نفوس، انشاء می‌گردد.

اگر نفوس؛ به حدّ خویش متوقّف باشند و در کنار 《جوهرة بسيطة》 بوده و نه جلوهٔ آن؛
بساطتِ جوهرة و وجود، مخدوش است و دیگر جهر و آشکارِ حقیقی نیست یعنی؛ اصلا جوهرة حقیقی نیست.

نفوسِ عالم؛ جلوهٔ نفس اوست.
👈🏻«لم یلد و لم یولد» به این نکته اشاره دارد که چیزی از خدا جدا نشده و خدا هم از چیزی جدا نشده است. بنابراین؛

معرفة النفس، [به #عین_شخصی]، معرفة الربّ است.
و از حقیقتِ حضرتِ احد (جلّ جلاله)، که "الله صمد" و «لم یلد و لم یولد»؛ معرفة النفس، معرفت به تمام اشیاء عالم است.

💢 پس در این خصوص چند حدیث بخوانیم:

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَــقَـــدْ عَرَفَ رَبَّه‏
کسی که نفسَش را بشناسد، قطعاً (بدون طفره و فاصله) ربّ خود را شناخته است.
(📚تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۲)


🔺أَعْرَفُكُمْ بِنَفْسِهِ أَعْرَفُكُمْ بِرَبِّه‏
با معرفت‌ترین شما به نفسَش، با معرفت‌ترین شما به رَبَّش است.
(📚جامع الأخبار،للشعيري،ص۴)

چون نفس، شخصِ حقیقی عالم است و شخصِ حقیقی عالَم، وجود مطلق است. پس معرفتِ به آن، معرفت مطلق است. زیرا چیزی بیرون از شخصِ حقیقی عالَم نیست. و از این رو معرفت او، همۀ معارف و علوم است که فرمودند:

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى غَايَةِ كُلِّ مَعْرِفَةٍ وَ عِلْم
هر كه نفس خود را بشناسد، پس به تحقيق به نهايتِ هر معرفتى و علمى‏ رسیده است.
(📚تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۲)

🔰 که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند:

☀️ «أتزعم إنّکَ جِرمٌ صغیر ، و فیکَ انطوی العالَم الاکبر»
آیا [ای انسان] گمان کرده‌ای که تو یک جسم کوچک هستی؟! در حالی که عالم اکبر در تو پیچیده شده است.
(📚الوافي،ج۲،ص۳۱۹)


⇦ پس هیچ فاصله و طفره‌ای نیست.
معرفة النفس، همۀ معارف و علوم است. و همۀ معارف و علوم، تحتِ آن، و به آن تداوم دارد.

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَهُوَ لِغَيْرِهِ أَعْرَفُ
کسی که نفسَش را شناخت، پس به غیر آن، آشناتر است.
(📚 تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۳)

و فقدان این معرفت، تمامِ جهالت است که فرمودند:

🔺أَعْظَمُ الْجَهْلِ جَهْلُ الْإِنْسَانِ أَمْرَ نَفْسِه‏
بزرگ‌ترين جهل، جهل انسان در امر نفس اوست.
(📚تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۳)

و نیز :
🔺لَا تَجْهَلْ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْجَاهِلَ مَعْرِفَةَ نَفْسِهِ جَاهِلٌ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ
نسبت به نفس خود جاهل مباش. زیرا جاهل به شناخت نفس، جاهل به تمام اشیاء است.
(📚 تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۴)


در نتیجه معرفة النفس، کفایتِ در معرفت است که فرمودند:

🔺كَفَى بِالْمَرْءِ مَعْرِفَةً أَنْ يَعْرِفَ نَفْسَهُ
انسان را از معرفت همین بس که نفسَش را بشناسد.
(📚 تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۲)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻

🔹
🌱

🔳 چون دانستیم که ؛

•●• اوّلاً •●•
مطالب معرفتی در عالم نور است،
و عالم نور، خط کشی و قالبهای عالم حدود (که نقصِ عالم حدود است) را ندارد،
بلکه لُبّ است و بیحدّ،
و برای درکش بایستی از تعیّنات و معیاراتِ عالم حدود جدا شویم تا درکِ آن حقیقت را بنمائیم،
در نتیجه ؛
تا بر یک اسم خدا اشاره می‌کنیم، همۀ اسماء خدا به عینِ شخصی آن اسم، حضور دارند و به اشاره کننده نشان میدهد که خداوند احد است.

(مقالۀ احدی المعنا بودن حق تعالی را حتماً بخوانید. رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil3/310)

☀️ تا به یکی از حضرات آل الله علیهم السلام اشاره کنیم، تمام حضرات (علیهم السلام) حضور دارند. آن هم نه حضوری از جنس عالم حدود. بلکه حضورِ عینی شخصی. یعنی یک شخصِ حقیقی هستند.

این مهمّ برای نفس و روح هم صادق است.

•●• ثانیاً •●•
این مطلبِ «شرافت مسجود شدن»، در عالم ظاهر است.
اما «شرافت مسجود بودن» به خودی خود هست. ولی در عالَم ظاهر، با این ترتّب جلوه میکند.
یعنی نفس و روح، یک حقیقت هستند و شریف (مقامِ وحدت نوری). و آن، حضرات آل الله (ع) هستند که «نفس الله» و «روح الله» می‌باشند.
از حقیقتِ وحدت (مقام وحدت - خلوَت) تا در عالم اشاره (مقام فرق - جلوَت) آمدیم؛ سلطنت از آنِ نفس است و شرافت، از آنِ روح.
یعنی نفس، در سلطنت است و روح، عبدِ او و دائماً فانی در اوست.

🔅 که در عالم اشاره، نفس به روح که مدِّ اوست ظاهر می‌شود.

⇦پس اینکه هنگامۀ دمیده شدن روح به بدنِ حضرتِ آدم علیه السلام، حضرت مسجود ملائکه می‌شوند؛ روح الله، مدّ الظلّ و سایۀ "نفس الله" است و نه اینکه عَلَمِ شرافتی در مقابلِ "نفس الله" برداشته باشد.

مثل اینکه:

با اینکه حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم شرافت بر تمام انبیاء الهی دارند و همۀ انبیاء الهی طبق احادیث تحتِ لواءِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، امّا در عالم ظاهر بعثتِ سیّد الانبیاء و المرسلین (ص) بعد از نبوّت سایر انبیاء (ع) ظاهر میشود.
یا مثلاً در قبل از بعثتِ پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، پیامبر اکرم (ص) در صورتِ ظاهر به دینِ حضرت ابراهیم (ع) بودند (طبق بیانی).
امّا در باطن، این حضرت ابراهیم (ع) هستند که طبق فرمایش قرآن، یکی از شیعیانِ حضرت رسول اکرم (ص) است که :

🔻وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ🔺
(سورۀ صافات، آیۀ۸۳)


🔆 در نتیجه بایستی دقت کنیم که عالم نور است و معیاراتِ خودش.
پس باید منفک و فانی در آن شد و با نور انس گرفت تا خودش را به خودش نشان دهد. و نه به عالم ظاهر معلوم شود.


ان شاء الله در مقالۀ بعدی اشاراتی از تطبیقِ شخصیِ مراتبِ نفس و روح را خواهیم خواند.








«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ»
(📚 الدروع الواقية - سیّد بن طاووس، ص۱۸۷)




#لطیفه_قیاس_نفس‌_و‌_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن پنجم :
حضرتِ وفا (؏)؛ نقطۀ فنایِ اسماء الله!

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/259
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🍃 برای آسانی در تبیین، و تفهیم و تفهّمِ سخنِ پنجم در این سِری از مقالات؛ به جلوۀ ابواب الجنّة ، در هشتْ قدمِ معرفتی، مقدماتی مهمّ به اختصار اشاره می‌شود، تا إن شاء الله به نظرِ سراسرْ رحمتِ حضرتِ نافذ البصیرة، أبا الفضل العبّاس علیه السلام؛ جمع‌بندیِ مطلبْ آسان‌تر شده، و طائرِ لطائفِ مهمّ این سخن، آسوده‌تر بر آشیانِ دل‌هایِ محبّین بنشیند.

إن شاء الله به دلْ همراه باشید که این کتیبه، دلدار می‌طلبد ...


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🔰 قدم اوّل : کربلا؛ جانِ کعبه. و کعبه؛ نقطۀ دحو الارض ➣●•

#دحو_الارض و گسترشِ ارضِ تعیّنات، از تحتِ کعبۀ مکرّمه است ( 『 إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ دَحَا الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَة』 / 📚الكافي ،ط - الإسلامية، ج۴، ص: ۱۸۹).
و مکّه ، که ارضِ کعبه است و اُمّ القُریٰ می‌باشد (یعنی اصل تمام قَریه‌ها و جمع‌ها)، اصلِ تمامِ زمینِ تعیّنات است که 🔻『 لِأَنَّهَا أَصْلُ جَمِيعِ الْأَرْض‏』 🔺.

پس؛ هر شیئی از اشیاء جلوه‌ای از این سِعه است.

امّا بدانیم؛
زمینِ #کعبه ، حیثیتِ اضافی به #کربلا دارد و صِرف الإضافه به کربلای معلّی است. چرا که در حدیث می‌فرمایند:

🔸『 خلق الله أرض کربلا قبل أن یخلق أرض الکعبة بأربعة و عشرین ألف عامّ و قَدَّسها و بارک علیها 』🔸
خداوند زمین کربلا را بیست و چهار هزار سال پیش از زمین کعبه آفرید، آن را مقدس کرده و به او برکت داد.

(📚الأصول الستة عشر ، ص: ۱۷)


🌿در حالی که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته، و بالخصوص جانِ متّقین است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎؛ سعه و گستردگیِ جنّت که «بَطحاء» نام دارد، کربلای مُعَلّی است که وصفش را چنین فرمودند ؛🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).
که این سعۀ حقیقی از حضرات آل الله علیهم السلام است که به فرمایشِ حضرت مولی(ع)🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 می‌باشند (📚نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۰۸).

#کربلا؛ یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمینِ ظاهری نیست. بلکه حقیقتِ جنّت است [و از جنّت، دوزخ].
#کربلا؛ حقیقت عالَم است و سعه و گستردگیِ آن، سعۀ «الساعة»، یعنی قیامت کبراست.

کربلایِ حقیقت («بطحاء الجنة»)؛ به جلوۀ سرزمینِ «کرب و بلا» رخْ عیان نموده و 🔹『 هِيَ أَطْيَبُ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ أَعْظَمُهَا حُرْمَةً』🔹 (اين زمين، پاكيزه‏‌ترين اماكن واقع روى زمين بوده و احترامش از تمام بقعه‌ها بيشتر است/ 📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).

⇦ پس کربلا؛ حقیقت است که از لا مکان تا مکان کشیده شده است.
بنابراین؛
⇐ شناختِ مُنتسَبینِ به کربلا، بایستی از لا مکان تا مکان صورت گیرد.


🔰 قدم دوّم : اسم مستأثِر و جلواتش به حروفِ اسم اعظم ➣●•

🔲 طبق احادیث؛ #اسم_اعظم حضرت حقّ تعالی هفتاد و سه حرفست. که یک حرف آن #اسم_مستأثر است (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).

🔘 "مُستَأثِر"؛ اسم فاعلِ باب استفعال، از مادّۀ «أثر» است.
معنای اصلی باب استفعال؛ طلب مادّه خود است.
✓ «اثر»؛ به معنایِ نشانه، علامت، و نیز ؛ پِیْ و عقبِ چیزی است (مثل؛«در پِی چیزی بودن»).

💠 اسم مستأثِر؛ در مطلقِ «طلب» و «در پِیْ بودن» است. که واسطۀ حقیقیِ بین ۷۲ حرفِ اسم اعظم با مسمّاست. که مسمّا را به طلبِ خویش به جلوۀ ۷۲ حرف اسم اعظم می‌آورد. و در عین حال؛ ۷۲ حرفِ اسم اعظم را به فنایِ در مسمّا می‌کشاند.

⪧⦁⪦ اسم مستأثِر، طرفین (مسمّا و مقامِ وحدت نوری، و نیز ۷۲ حرفِ اسم اعظم و مقام کثرت نوری) را در پیِ خود آورده و به عبارتی، در خود جمع و فانی نموده.

⪧⦁⪦ اسم مستأثِر ، به #عین_شخصی ؛ جمالِ مسمّا و جلالِ اسم اعظم است.
بنابراین؛ چون جلالِ اسم اعظم است، علم آن در جلال و لاتعیّنیِ علم الله است پس؛ علم به آن، «#علم_الغیب» است ( 『 حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ』 / (📚 الكافي ،ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).

🔆 اسم مستأثِر و اسماء اعظم دیگر، همگی جلواتِ «الاسماء الحُسنیٰ» بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM