اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
869 subscribers
134 photos
16 videos
1 file
367 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
.

💎 شش روز خلقت،
شش جهتِ اصلی عالم اشارات



•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/931
•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
𑁍


🔰شش روزِ خلقت، اشارتی به شش جهتِ اصلیِ عالمِ اشارات [یعنی؛ أمام (روبرو)، خَلف (پشت)، يمين (راست - مشرق)، یَسار (چپ - مغرب)، فوق (أعلىٰ)، و تحت (أسفل)] می‌باشد.
که این جهاتِ سِتّه؛ در شش روزِ هفته، متجلّی شده، وَ روزِ «جمعه» به عنوانِ روزِ هفتم؛ نقطه‌ی جَمعیّه‌ی این تشتّتات است.

حال، پرسش اینجاست که؛
حقیقتِ شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات چیست؟

🌕 مقدّمتاً در قدمِ اوّل؛
بدانیم که اعداد در عالم نور، با اعداد در عالمِ حدود متفاوتند.
✿ اعدادِ عالمِ ظلمت و حدود؛ از کنار هم قرار گرفتنِ یک‌ها درست می‌شوند.
✿ اما اعداد در عالم نور - که تعدّدِ #نوری، مطرح است -؛ ظهورِ شدّتِ أحد وُ واحد بودنِ حقّ‌تعالىٰﷻ است.

پس فرق اعدادِ نوری با اعدادِ ظلمتی در چیست؟

🌑 در این است که وقتی در عالم ظلمت و حدود می‌گوئیم «۶»؛ در واقع شش تا «۱» در کنار هم قرار گرفته است وُ عددِ «۶» را ساخته است. بنابراین؛ «۶» در عالم حدّ و ظلمت، وابسته به پنج تا یکِ قبل از خویش است.
و در ضمن؛ بعد از این «۶»، عدد دیگری قرار دارد. یعنی؛ «۶» به حدّی تمام می‌شود، و عددِ بعدی که «۷» است، شروع می‌گردد. در نتیجه؛ هم «۶» محدود است و هم «۷».

🌕 امّا وقتی در عالمِ نور، راجع به «۶» صحبت می‌کنیم، منظور؛ یکی از جلواتِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ می‌باشد که جهاتِ شش‌گانه؛ به اعتبارِ جلواتِ أحدیّتِ آن شخص (یعنی؛ شخصِ حضراتِ نَفْس‌ُالله‌تعالىٰ علیهم‌السّلام؛ 📚بحارالأنوار، ج‏۹۷، ص۳۳۱) است که معنا و تجلّی می‌یابد.

بنابراین؛
چون حضرت أحدﷻ؛ شخص است؛ عددِ «۶» هم که در عالمِ نور، به اعتبارِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ تجلّی یافته است؛ شخص است وُ همان معامله‌ای که با احدیّتِ حضرت حقّﷻ می‌شود، در موردِ عددِ «۶» در عالمِ نور هم همان است.

▣⇦ بدین معنا که؛
چون عددِ «۶» در عالم نور، شخص است، بدین معنا که؛ کنار و پهلو ندارد، بلکه بیحدّ است و صمد است و پُرِ حقیقی است، بنابراین؛ «۶» هم در عالمِ نور، از کنارِ هم قرار گرفتنِ شش تا «۱» تشکیل نشده، بلکه؛ بشخصه، «۶» است و کنار و پهلو ندارد.

❂☜نتیجه آنکه؛
عددِ «۶» در عالمِ نور؛ نه قبل دارد وُ نه بَعد دارد، چرا که؛ حضرت أحدﷻ، آن أحدی است که قبل و بعدی ندارد، چنان که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام در خطبه‌ای در مورد حقیقتِ حقّ تعالىٰﷻ می‌فرمایند:

🔻«الْأَوَّلِ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا قَبْلَ لَهُ
وَ الْآخِرِ بَعْدَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا بَعْدَ لَهُ»🔺
✿ [حضرت حقّ تعالىٰﷻ]؛ اوّلی است
قبل از همه‌ی اشیاء؛ که اوﷻ را قبلی نیست.
و آخری است بعد از همه‌ی اشیاء؛
که اوﷻ را بعدی نیست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۱۴۲

چرا که؛
صمدیّت حضرت حقّ تعالىٰﷻ، قبل و بعد را نفی می‌کند. البتّه نه به نفیِ حدّی، بلکه چنان که در #کانال_معرفة_الحق بیان شد؛ این نفی؛ نفیِ لُبّی است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/376)
بدین معنا که؛
در شخصِ واسطه‌ی مطلقه، و در حقیقت؛ در اطلاق، معنا می‌شود وُ این مهمّ؛ مافوقِ این است که قبل و بعد را حدّاً از حضرت حقّﷻ نفی بنمائیم.
به هر حال؛
همین قدر اشاره‌ هم ان‌شاءالله رهگشاست،
تا طلب و رغبت برانگیخته شود ...

الغرض؛
این مقدّمه به اجمال، در موردِ تعدّد نوری بیان شد تا عجالتاً بدانیم که حسابِ اعداد، در عالم نور؛ حساب دیگری است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM


🔰حال؛ دوباره به سراغِ سؤالِ صدرِ بحث می‌رویم که؛
حقیقتِ شش روزِ هفته، و شش جهتِ اصلی در عالم اشارات، چیست؟

🔆 در پاسخ، بیان می‌شود که؛
به ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه از دو منظر می‌توان نِگریست:

۱- منظرِ مخلوقی
۲- منظرِ خَلقی

▣⇦ در تعریفِ این دو منظر،
بیان می‌گردد که؛
🔹منظور از #مخلوق؛ همان کثرتِ ظلمتی و صِرفِ ظاهرِ مخلوقات است.
🔹و مراد از #خلق؛ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ است؛
☜که فتراک وُ حقیقتِ جمع‌الجمعیِ خالق وُ مخلوق می‌باشد وُ به اطلاقش؛ هر شیئی را در نفْسِ شیء بودن وُ ذات آن، گرفته‌ است وُ به واقع؛ اشیاء، چیزی جز جلواتِ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ نیستند.

[👆🏻این مطلب بحمدالله در سخنِ چهارم از مباحثِ توحید
در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
مرحمت کنید شرحش را آنجا بخوانید.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/237)]

❂☜حال؛
اگر از منظرِ اوّل (یعنی؛ منظرِ #مخلوق_بودن)؛ صرفاً به ظاهرِ ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه نظر کنیم:

🔷 عالَمِ مخلوقات؛ عالَمِ #ابعاد است.
(ابعاد؛ جمعِ بُعد، به معنای دوری)
چرا که اگر خوب، عالمِ مخلوقات را تماشا کنیم؛
طول و عرض و ارتفاعِ اشیاء، دور و فارق و فارغ از یکدیگرند. حتّی هر بخشی مثلاً از طول، از بخشِ دیگرش در بُعد است و کاری به هم ندارند.

و اگر ظریف‌تر شویم؛
اصلاً عالَمِ مخلوقات، عالَم بُعدِ صِرف است وُ بُعدِ محض وُ صِرف هم، صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏، یعنی؛ خودِ نیستی، وَ نفسِ هلاکت ...
چنان که در سخنِ اوّل از مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق؛ به آیه‌ی «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَه؛ هر چیزی هالک است الّا وجه خداوند؛ قصص، ۸۸»، و تفسیرِ «#وجه‌الله» اشاره گشت.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/215)

[👆🏻این مطلب؛ یک مَناط کلّی است که ان‌شاءالله به دستان مبارکِ معرفتی بایستی أخذ شود تا توحیدِ سالک، قوّت گیرد.]

الغرض؛
نه تنها ابعادِ اشیاء، که در عالمِ اشارات؛ هر جهتی از جهاتِ سِتّه‌ی اشیاء هم مُبَعَّد از جهاتِ دیگر است. و نیز؛ همچنین است راجع به ایّامِ هفته؛ که هر روزی از روزهایِ هفته هم فارق و فارغ از روزهایِ دیگر است. بدین معنا که؛ «شنبه» بایستی تمام شود، تا «یکشنبه» آغاز گردد. و شنبه با یکشنبه، ظاهراً هیچ نسبتی ندارد.

❂☜بنابراین؛
اگر کسی صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏)؛ و صِرفِ منظرِ «مخلوقی»؛ به جهاتِ سِتّه وَ ایّام هفته نظر کند؛
هیچ نسبتی بینِ این جهات وُ ایّام نمی‌یابد، بلکه حتّی خودِ هر روز را هم نمی‌تواند بیابد، بدین معنا که چون فارغ از «رابطه‌ی مطلقه؏» به عالَم، نظر می‌کند؛ نسبتِ حقیقیِ یک روز به خودش را هم بالحقیقة نمی‌داند! بنابراین؛ هر چه هم که بگوید وُ حتّی لطائف بسیاری را هم که بیان کند؛ #بی‌ربط است.

🔵 «بی‌ربط» به معنای فارغ از «صِرْفُ‌الرّبط» وُ فارق وُ فارغ از «حقیقت» بودن است که در واقع - پناه بر خدا - به معنای فارق و فارغ از حضراتِ حقُّ الحقیق، یعنی؛ محمّد وُ آل محمّد (با جان ناقابلم، که آناً فَآناً فِدایِ حرف حرفِ نام مبارکشان؛ صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودن می‌باشد.

❂☜جمع‌بندی آنکه؛
اگر صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ شخصِ حضرات واسطه‌ی مطلقه علیهم‌السّلام) به عالَم بنگریم؛ جهاتِ سِتّه، ایّام هفته، وَ تمام اشیاء وُ امور، اصلاً وجود نمی‌یابند، چرا که در حقیقت؛ همه‌ی جلواتِ عالمِ اشارات، أعمّ از ایّام و اشیاء و ابعاد و جهاتِ سِتّه؛ صِرفِ اعتباری هستند در مجالی که حضراتِ آل‌الله (علیهم‌السّلام) به آن‌ها بخشیده‌اند وُ به دیگر بیان؛
به اعتبارِ حضراتِ واسطه‌ی مطلقه؏ است که جلواتِ عالَمِ مخلوقات، موجود هستند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰 بررسیِ تفصیلیِ جهاتِ سِتّه

شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات،
عبارتند از:
أمام (روبه‌رو)
خَلف (پشت)
يمين (راست - مشرق)
یَسار (چپ - مغرب)
فوق (أعلىٰ)
تحت (أسفل)

🌑 جهاتِ سِتّه در عالَمِ ظلمت و حدود؛ بر اساس #نسبت تعریف می‌شود. بدین معنا که وقتی بیان می‌کنیم؛ «خَلْف»، بلافاصله این سؤال به ذهنِ کسی که در عالم ظلمت و حدود است، می‌رسد که؛ «خَلْفِ چه چیزی؟».
یعنی؛ اوّلاً یک شیء را لحاظ می‌کند، تا بعد؛ پشتِ آن را بتواند منظور کند.
❂☜ بنابراین در عالم ظلمت؛
خَلف، به نسبتی که با أمام (روبه‌رو) دارد، تعریف می‌شود وُ همین طور؛ یمین به نسبتی که با یسار دارد وُ قِسّْ عَلىٰ هذا ...

🌕 امّا جهاتِ سِتّه در عالَم نور؛ به قوّتِ حضراتِ وجهُ‌الله (علیهم‌السّلام) تعریف دارند. چنان که قرآن می‌فرماید:

💎«وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ
فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ
☜وَجْهُ‌الله
إِنَّ اللهَ واسِعٌ عَليمٌ»💎
✿ و مشرق و مغرب از آنِ خداوند است.
پس به هر سوئی که رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
📗سوره‌ی بقره، ۱۱۵

توضیح اینکه؛
اشاره به مشرق و مغرب در آیه، به این معنا نیست که مثلاً «أمام» و «خَلْف» و دیگر جهات، تحتِ مالکیّتِ اللهﷻ نمی‌باشد.
بلکه با دقّت در معنای این دو کلمه در می‌یابیم که؛
🌕 مشرق؛ محلّ طلوعِ هر شیء و أمری است.
🌑 و مغرب؛ محلِّ غروبِ هر شیء و أمری است.

❂☜بنابراین؛
ذکرِ مغرب و مشرق در آیه؛ به معنای اوّل و آخرِ هر شیء و أمری می‌باشد که به واقع؛ از قوّتِ مالکیّت وُ احاطه‌ی لُبّیِ «اللهﷻ»‌ در «وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»؛ هر شیء و أمری، به اشاره آمده و موجود گشته است.

💫 و نیز؛ از نقطه‌ی مالکیّتِ حضرتِ اللهﷻ (#الله؛ اسمی است مُستجمِعِ جمیعِ صفات کمالیه، بدین معنا که جمیعِ جهاتِ سِتّه را فرا گرفته است) می‌باشد که فعلِ مضارعِ «تُوَلُّوا» - که به معنای نَفْس وُ دوامِ چرخش است وُ بعد از آن چرخش است که «جهاتِ سِتّه»؛ انشاء می‌شود وُ مفهوم دارد -، برقرار است.

حال؛
دقّت به کلمه‌ی «جهات» بفرمائید:
☜«جهات»؛ جمعِ مؤنث از «جهة» است. و «جهة»، به واقع؛ همان «وجه» است که تاءِ آخرش عوضِ از واوِ اوّل قرار گرفته است. مانندِ کلمه‌ی «صفة» که همان «وصف» است. و یا کلمه‌ی «سعة» که همان «وسع» است.

❂☜بنابراین؛
«جهات»‌ - که جمعِ «جهة» است -؛ جلوات وُ کثرتِ نوریِ همان «وجهُ‌الله» است وُ به دیگر بیان؛ جهاتِ سِتّه، ظهورِ خودِ «وجهُ‌الله» است، که؛
«فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ ☜ وَجْهُ‌الله»

💫 آن «وجه‌ُالله»؛ که «وِجهه»ی هر شیئی است، بدین معنا که؛ هر شیئی به «وجه‌ُالله» - که وجاهَتِ حقّﷻ است -، شیء است وُ جهات دارد وُ به جامعیّتِ حقیقیِ «وجه‌ُالله» است که جاهِ حقّﷻ در شؤونِ مختلفه‌ وَ جهاتِ سِتّه، تجلّی دارد.

[بحمدالله در #ﺑﯿﺎﻥ_بیستم_حقیقة_الولایة
در #کانال_معرفة_الحق
راجع به مطلب فوق، توضیحِ بیشتری ارائه شده است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/154)]

💫آن «وجه‌الله»ی که حسبِ «نحنُ وَجهُ الله؛ 📚تفسیر برهان، ج۴، ص۲۹۴» فرمودنِ حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام؛ شخصِ ایشان می‌باشد وُ بلکه؛ شخصیّت وُ وجاهَتِ حقیقیِ حقّﷻ؛ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام می‌باشند که به جامعیّتِ حقیقی؛ مَظهَر وُ مُظهِرِ حقّﷻ هستند وُ روزِ «جمعه»؛ بالحقیقة، یومِ ظهورِ ایشان است؛ نه اینکه صرفاً ظرفی باشد که در آن، ولیّ خدا علیه‌السّلام ظهور می‌کند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


💫جمع‌بندی آنکه؛
❂☜عالَمِ مخلوقات - که سراسر؛ آیاتِ الهی‌، وَ جلواتِ جاهِ حضرتِ أحدﷻ در «جهاتِ ستّه» می‌باشد - به وساطتِ مطلقه وَ جامعیّتِ حقیقیِ حضراتِ «وجه‌الله» علیهم‌السّلام است که از غیب به ظهور آمده است.
وَ به دیگر بیان؛
وجودِ جمع‌الجمعیِ ایشان؏؛ فتراکِ جهاتِ سِتّه و ایّامِ هفته است وُ اگر به عالَم، از منظرِ خَلقی، و اینکه مخلوقات؛ جلواتِ حضراتِ «وجه‌الله؏» هستند، نظر شود؛ حتّی یک نقطه از آن هم به نحوِ اطلاق وُ بساطت؛ أمام و خلف و یمین و یسار و فوق و تحت است ...

🔰 و امّا فرقِ نوریِ جهاتِ ستّه با یکدیگر چیست؟

🔆 پاسخ اینکه در عالم نور؛ برعکسِ عالمِ ظلمت، «أمام» در نسبت با «خَلْف» تعریف نمی‌شود.
بلکه به قوّتِ حضراتِ «وجه‌الله؏»؛
«أمام» نفْساً أمام است (و ایضاً؛ سایر جهات)، چرا که؛ شخصِ «وجه‌الله؏»؛ نفْساً أمام است وُ أمام بودنشان؛ ظهورِ مقدّمِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
و همچنین است راجع به؛
خَلْف بودنشان؛ که ظهورِ متأخّرِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
یمین بودنشان؛ که ظهورِ یُمنِ أمنی و ایمانیِ ایشان؏ است.
یَسار بودنشان؛ که ظهورِ یُسر و آسانیِ مطلق ایشان؏ است.
فوق بودنشان؛ که ظهورِ فائق و فاعلِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
و تحت بودنشان؛ که ظهورِ قابلِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.

الغرض؛ اگر شخصیّت بودنِ حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام، درست تبیین و تفهیم شده باشد؛ خواهیم دانست که هر یک از جهاتِ ستّه بودنِ آل‌الله؏ صرفاً نسبت به جهت دیگر تعریف نمی‌شود، بلکه؛
این جاهِ غیبیِ حضرتِ حقّﷻ است که از اطلاق و جامعیت مقام جمع الجمعیِ حضراتِ «وجه‌ُالله»؏ تا شأن «جهة» آمده است.

❂☜بنابراین؛
هر جهتی از جهاتِ ستّه‌ی عالمِ اشارات و نسبتشان با یکدیگر را نیز به قوّتِ شخصِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏» تعریف می‌کنیم.

بدین بیان که؛
حقیقتِ «وجهُ‌الله؏»؛ مطلقِ علی‌الإطلاق است.
بدین معنا که؛ جاهِ غیبیِ حضرتِ حقّﷻ آنچنان مطلقی است که در قیدِ غیبوبتِ نمی‌ماند. وَ تقدّم وُ تأخّر وُ أمنیّت وُ یسر وُ فائقیّت وُ قابلیّتِ وجهش به قوّتِ اطلاق؛ در «جهاتِ ستّه»ی عالمِ اشارات به ظهور می‌آید.

❂☜بنابراین؛
اینکه جهاتِ سِتّه‌ی عالمِ اشارات، با هم نسبت دارند، نیز؛ ظهورِ علی‌الإطلاقیِ «نسبةُ الرّب»، و جلوه‌ای از جلواتِ «نسبةُ الرّب» بودنِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏» است که نسبتِ مطلق می‌باشد‌ وُ به قوّتِ اطلاقِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏»؛ تا نسبت‌های عالمِ اشارات و محدودات، متجلّی شده است.


[اشاره‌ای مهمّ: نام دیگر سوره‌ی توحید، سوره‌ی «نسبةُ الربّ» است‌ که در بیان‌ِ نَسَبِ حقّﷻ به أحدیّتِ بدونِ کُفْو وُ صمدیّتِ «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ»یِ ربّ‌العالمینﷻ اشاره می‌کند. امّا در حدّ و ظاهرِ این اشارات، نباید ماند، چرا که حضرتِ أحدیّتﷻ آن صمدی است که به اطلاقش تا نسبتِ با وجهش (یعنی؛ حضراتِ وجه‌الله؏) ظاهر می‌شود وُ روایتِ «کُلُّ حَسَبٍ و نَسَبٍ منقطعٌ یوم القیامةِ الّا حَسَبی و نَسَبی؛ هر حسب و نسبی به روز قیامت، منقطع می‌شود الّا حسب و نسبِ من.» در کلامِ حضرتِ ختمی‌مرتبت صلّی‌اللهُ‌علیه‌وآله؛ اشاره به حقیقی بودنِ نسبِ حضرتشان؏، و بقایِ آن نسبت به بقای حقّﷻ دارد. و هر نسبتی در عالمِ اشارات، به اعتبارِ نسبتِ حقیقیِ ایشان؏ است که مجالِ ظهور دارد.]


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰 بررسیِ تفصیلیِ ایّام هفته

ایّامِ هفته عبارتند از:
⦿السَّبْت (شنبه)
⦿ الأحد (یک‌شنبه)
⦿الإثنین(دوشنبه)
⦿ الثلاثاء ( سه‌شنبه)
⦿ الأربعاء (چهارشنبه)
⦿ الخمیس (پنج‌شنبه)
⦿ الجُمعه (جمعه)


حضرت امام علیّ النّقی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

🔻«الْأَيَّامُ نَحْنُ مَا قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ
❂☜فَالسَّبْتُ اسْمُ رَسُولِ الله (ص)
❂☜وَ الْأَحَدُ كِنَايَةٌ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (؏)
❂☜ وَ الْإِثْنَيْنِ الْحَسَنُ (؏) وَ الْحُسَيْنُ (؏)
❂☜وَ الثَّلَاثَاءُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (؏) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (؏) وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (؏)
❂☜وَ الْأَرْبِعَاءُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (؏) وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (؏) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (؏) وَ أَنَا (؏)
❂☜وَ الْخَمِيسُ إبْنِيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (؏)
❂☜وَ الْجُمُعَةُ إبْنُ إبْنِي‏(؏)»🔺

📚 الخصال، ج‏۲، ص۳۹۶

بنابر این روایتِ گران‌قدر؛
ایّام هفته، جلواتِ خودِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام می‌باشد وُ تحلیلاً بیان می‌شود که حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام؛

🔹در مقامِ خلوَت وُ وحدتِ نوری ▣⇦ «یومُ الله»
🔹در مقامِ جمعُ الجمع ▣⇦ «ایّامُ الله»
🔹و در مقامِ جلوَت وُ کثرتِ نوری ▣⇦ «ایّامِ هفته»
هستند، که از فتراک وُ وساطتِ جمع‌الجمعیِ «ایّامُ‌الله» است که خَلوتِ «یوم‌الله» وُ جَلوَتِ «ایّام هفته» حقیقتاً وجود دارند.

❂☜بنابراین؛
«ایّام الله»؛ مقامِ اطلاق است، که راجع به آن می‌فرمایند:

🔻«أَيَّامُ الله عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَةٌ؛
يَوْمَ يَقُومُ الْقَائِمُ وَ يَوْمَ الْكَرَّةِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة
»🔺
✿ ایّامُ‌الله، ۳ روز است؛
- روز قیامِ حضرتِ قائم (عجّل‌الله‌تعالىٰ‌فرجه‌الشّریف)
- روزِ رجعت
- و روزِ قیامت.
📚 الخصال، ج‏۱، ص۱۰۸

دقّت شود که واژه‌ی ایّام در «ایّامُ‌الله»؛ جمعِ حقیقی است وُ بیانش در قالبِ «۳ روز»، به واقع؛ سه مرتبه‌ی ذات و صفت و فعل است که جمعِ حقیقی در اطلاقِ ولیّ‌الله(؏) می‌باشد. وگرنه اگر تصوّرِ سه روزِ حدّی در کنار یکدیگر بشود، دیگر «یوم» و روشنیِ حقیقی نیست. بلکه نفسِ تاریکیِ حدود است.

الغرض؛
ایّامِ هفته - که مقامِ جلوتِ ایّام‌ُالله هستند - از راسِم عالَم، یعنی؛ حضرت رسول اکرم (ص) شروع می‌شود وُ چنان که در متنِ روایت، تقدیم شد؛ «السَّبت»؛ نامِ خودِ حضرتشان (ص) است.

🔹«سَبت» در لغت به معنایِ قطع و بُریدن است.
☜به اجمال بیان می‌شود که؛
حضرت رسول اکرم (ص) با بُریدن از خلوَت، و در حقیقت به «لاهو»؛ راسِم عوالِم هستند وُ ایّام هفته را - که ظهورِ خلقِ اشیاء در ۶ روز است - ترسیم می‌نمایند.

ولی حضرتشان به قوّتِ چه کسی، راسمِ کثرات هستند؟
❂☜به قوّتِ نفسِ خویش، یعنی؛ به قوّتِ «الأحد - یکشنبه» که حضرت مولىٰ امیرالمؤمنین علیّ (؏) هستند.

🌟حضرت مولىٰ امیرالمؤمنین علی (؏)؛
أبُ الأئمّه و امیرالمؤمنین هستند وُ ائمّه‌ی اطهار (علیهم‌السّلام)؛ جلواتِ حضرتِ مولایند.
بنابراین؛
«الْإِثْنَيْن»، «الثَّلَاثَاءُ» و «الْأَرْبِعَاءُ»؛ مناسِبِ کثرات، هر کدام به تعداد ائمه‌ی اطهارِ مذکور در حدیث، اسمی توقیفی دارد.

[لازم به ذکر است که تعدّدِ مذکور؛ تعدّدِ نوری است وُ در متنِ حدیث؛ دوشنبه؛ آراسته به نامِ مطهّرِ ۲ امام؏، سه‌شنبه؛ مُحَلّا به نامِ مطهّرِ ۳ امام؏، و چهارشنبه؛ مُزَیَّن به نامِ مطّهرِ ۴ امام روحي و نفسي لهم‌الفداء است.]

💫امّا راجع به «الْخَمِيسُ»؛
بیان کننده‌ی نوری بودنِ تعدّدِ ایّامِ هفته بوده، و برای همین؛ با اینکه #پنج شنبه (الْخَمِيسُ) است، ولی در ظاهر؛ آراسته به نامِ مطهّرِ #یک امام؏ می‌باشد وُ به واقع؛
❂☜آن تعدّدِ در ایّامِ «الْإِثْنَيْن»، «الثَّلَاثَاءُ» و «الْأَرْبِعَاءُ» را به یومِ جمعه، که جامعیّتِ «جامعُ الشَّتّات» بودنِ حضرات (علیهم‌السّلام) است وُ آن جامعِ حقیقی؛ حضرتِ بقیّة‌الله‌الأعظم (عجّل‌الله‌تعالىٰ‌فرجه‌الشّریف) می‌باشند، می‌رسانند ...


الحمدلله ربّ العالمین


🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده
#شش_روز_هفته
#جهات_سته
#ایام_هفته
#وجه_الله
#ایام‌الله
#جمعه


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

🧭🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله


─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/957
─═༅࿇༅ 🧭 ༅࿇༅═─
𑁍

🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است



🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص حقیقی» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و رهاست، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ #وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «رها از قیود» وُ #اطلاقحیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم ممدوداً؛ حاضر و ظاهر است.


🔰 قدم دوّم؛
«شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان شد که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ از هر قیدی رهاست.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که مثلاً «قدرة الله» قدرتِ مطلقه است، و «عِلم‌ُالله» علمِ مطلقه می‌باشد ☜ «قبلةُ الله» هم قبله‌ی مطلقه است.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند.

و اینکه شخصِ قبله هستند، بدین معناست که؛
مقام و مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی جلواتِ حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر.

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق داشته باشد، بلکه شخصِ حقیقی است و از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ به جلواتِ مختلف، متجلّی می‌گردد.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات و اطلاق و رهایی از قیودِ شخصِ حقیقیِ «قبله»(؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕋

🔰 قدم سوّم؛
😀 «قبله چیست؟»

۞ قبله، بالإشاره؛
❂☜جلوه‌ی #مکانت تا #مکان «اقبالِ مطلقه‌ی وجوه» است.
بدین معنا که؛
اطلاقِ «قبلة الله(؏)»؛
قبله‌ی مطلق را - که مکانتِ اقبالِ موجودات است -؛ تا قبله‌ی ظاهری - که مکانِ اقبالِ ظاهری است -؛ ممدود می‌سازد.

۞ توضیح اینکه؛

■ قبله در عالَمِ حدّ و قِشر و ظلمت؛
❂☜ ماندن در حدّ «اقبال» است.
بدین معنا که؛
اگر کسی اقبال به أمری از أمورِ حدّی داشته باشد؛ از سایر أمور، غافل می‌شود. بنابراین؛ چنین قبله‌ای، در نفسِ اقبال به سویش؛ إدبار و غفلت از سایر أمور را با خود به همراه دارد.

● امّا قبله در عالَمِ بی‌حدّی و لُبّ و نور؛
❂☜ رفتن در لُبِّ #اقبال است.
پس؛ در مورد قبله‌ی لُبّی و نوری؛
به هر طرف که رو کنی ☜ جز او را نیابی. که قبله‌ی حقیقی؛ حیات و نفسِ «رو کردن»ها و «اقبال»هاست.

۞ حضرت امام محمّد باقر (؏) می‌فرمایند:

💫 «لَا صَلَاةَ إلّا إلَى الْقِبْلَة»
❖ هیچ صلاتی نیست، إلّا اینکه رو به قبله است.

۞ بعد؛ راوی، عرضِ سؤال می‌دارد:
💫 «أيْنَ حَدُّ الْقِبْلَة؟»
❖ حدّ قبله کجاست؟

❂☜ و حضرت (؏) می‌فرمایند:
🔻«مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ
قِبْلَةٌ كُلُّه‏»
🔺
❖ ما بین مشرق و مغرب؛ همگی قبله است.

❂ ظاهرِ قبله که یک محلّ مشخص است و آن؛ کعبه است، امّا مراد از «مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ كُلُّه‏» آیا همه‌ی عالَم نیست؟!

۞ از «همه‌ی عالَم»؛ خیر. بلکه از شخصِ حقیقیِ «قبلةُ الله»(؏) که مطلق و فراگیر است؛ بله.
❂☜ به لطف خدا؛ شخصِ حضراتِ «قبلةُ الله(؏)» را باید شناخته شود، تا حقیقتِ قبله، درک شود.
قرآن می‌فرماید:

🔆『وَ للهِ المَشْرِقُ وَ المَغْرِبُ
فَأيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ
إنَّ اللهَ واسِعٌ عَليمٌ』
🔆
❖ و مشرق و مغرب از آنِ خداوندست.
پس به هر سوئی که رو كنيد؛ همان جاست وجه خداوند ...
که خداوند؛ وسعت دهنده‌‌ی علیم است.
📗 بقره، ۱۱۵

۞ و حضرت امام محمّد باقر (؏)، ذیلِ این آیه می‌فرمایند:

🔆 «نَحْنُ وَجْهُ الله» 🔆
❂ مائیم وجه خداوند.
📚 بصائر الدّرجات في فضائلِ آلِ محمّد (ص)، ج‏۱، ص۶۱

۞ بنابراین؛
❂ به مطلق بودنِ شخصِ حضراتِ وجه‌ُالله(؏)؛ «مَا بَيْنَ المَشْرِقِ وَ المَغْرِب» ☜ «قِبْلَةٌ كُلُّه‏» می‌باشد. و این مطلب؛ أمری تدریجی و حدّی نیست، بلکه به مطلقِ عَلَی الإطلاق بودنِ شخصِ حضراتِ «قبلة الله(؏)» ☜ أمری بسیطه و مطلق است و تمام امر مربوط به حضرتشان(ع)؛ في الواقع، محقّق است و فعلیّت دارد.

۞ چون حضراتِ «قبلةالله(؏)» حتّی از اطلاق وُ رهائی نیز اطلاق دارند، بنابراین؛ از علوّ تا دنوّ را فراگرفتند. پس؛ به جلوه‌ی قبله‌ی ظاهری هم ☜ متجلّی می‌گردند و به واقع؛ کعبه‌ی ظاهری نیز؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ «قبلةالله» بودنِ حضراتِ آل الله(؏) است.

۞ که این حقیقت؛ وَ تمامِ مراتبِ «قبلةالله» را از ظاهر تا باطنِ أمر، این‌گونه بیان می‌فرمایند:

🔻«نَحْنُ الشّهْرُ الحَرَامُ
وَ نَحْنُ البَلَدُ الحَرَامُ
وَ نَحْنُ كَعْبَةُ الله
وَ نَحْنُ قِبْلَةُ الله
وَ نَحْنُ وَجْهُ الله»
🔺
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳


۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ اگر «قبلةالله» در قامتِ بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل) متعیّن شده است، در واقع؛ جلوه‌ی عَلَی الإطلاقیِ حضراتِ «قبلةالله(؏)» می‌باشد و اگر با تغییرِ قبله؛ از بیتُ المقدّس به کعبه (به عنوانِ قبله‌ی دوّم) متغیّر شده است، به واقع ☜ ظهورِ مطلقِ عَلَی الإطلاق بودن و رها از قیود بودنِ «قبلةالله(؏)» است که در عالَمِ اشارات هم ظاهر شده است.

🍃 این است که در نمازهای مستحبّی
- که رها از تکلّفِ #تکلیف؛
بیش از عبادتِ واجب،
دل به حضراتِ «قبلةالله(؏)» سپرده‌ای -؛
❂☜ لزومی ندارد که رو به تعیُّنِ کعبه نماز بخوانی.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕋

🔰 قدم چهارم؛
«قبلةالله»؛ جلوه‌ی وجاهتِ مطلقه‌ی آل‌الله (؏)

۞ «قبلةُالله» بودنِ حضراتِ آل‌الله (؏) - که کعبه‌ی ظاهری، یکی از جلواتِ ایشان (؏) است -؛ از آن مقامِ «وجه‌ُالله» بودن حضرتشان است که ☜ وجاهتِ مطلقه‌ی حقّﷻ می‌باشند.
بدین معنا که؛
❂☜ به وساطتِ مطلقه‌ی «وجه الله» بودنشان؛ جامعِ «جاهِ» غیبی وَ «شأنِ» ظاهریِ موجودات هستند.

(در شرحِ جاه وُ شؤونِ وجودِ مطلق؛
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/155)

۞ و ازین روست که؛
❂☜ مکانتِ اقبالِ جمیعِ موجودات می‌باشند و همه‌ی ساحاتِ عالَم و لااشارات و اشارات، عوالِم غیبی و عوالِم شهودی، از جاهِ «غیب» تا شؤونِ «شهود»، همه و همه؛ تکویناً رو به حضراتِ «وجه‌الله(؏)» هستند که «هستند»‌‌ و «#موجود» می‌باشند و قوام دارند.

(در شرحِ قیّومیّتِ معیّه؛
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/75)

۞ و این مطلب امکان ندارد، جز به اینکه «وجه‌الله(؏)»؛ شیئیّتِ اشیاء و أمور باشد، بدین معنا که؛
❂☜ چیزی از ذات و صفات و افعال و آثارِ أشیاء و أمور نیست، إلّا اینکه ☜ به شخصِ حضراتِ «وجه‌الله»(؏)؛ محقّق و برقرار است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔆『كُلُّ شيْءٍ هالِكٌ إلّا وَجْهَه‏』🔆
جمیعِ ساحاتِ اشیاء، فی‌الواقع؛ هالکند،
مگرِ وجهِ اوﷻ.
📗 قصص، ۸۸

(در شرحِ مطلبِ فوق؛
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/215)


۞ نتیجه آنکه؛
❂☜ قبله؛ نقطه‌ی اقبالِ جمیعِ #وجوه است، وَ مُقبَلٌ إلیه (آنچه بدان اقبال می‌شود) ☜ وجاهَتِ وُجوه، یعنی؛ شخصِ حضرات «وجهُ‌الله(؏)» هستند.

🕋 و به دیگر بیان؛
❂☜ همه‌ی موجودات، از #دحو_الارض کعبه؛ موجود شده‌اند. بنابراین؛
کعبه‌ی ارکانِ اربعه ☜ #جمال وُ ظاهرِ ذاتشان است.
وَ #جلال و باطنِ ذاتشان ☜ وجهِ آنهاست، که جلوه‌ای از جلواتِ حضرات «وجه‌الله؏» است.

۞ بدین معنا که؛
❂☜ موجودات، دائماً با تسبیحاتِ اربعه - که ﴿وَ إنْ مِنْ شيءٍ إلّا يُسَبّحُ بِحَمده؛ اسراء، ۴۴﴾ -؛ رجعت به حقیقتِ و مقوّمِ خویش و مبدأ وجودِ خود دارند. یعنی؛ رو و وجه و هویّتِ آنها، به حضرات «وجه‌الله؏» است وُ حضراتِ «وجه‌الله(؏)»؛ نقطه‌ی اقبالِ حقیقیِ تمامِ وجوه هستند.


۞ جمع‌بندیِ قدم سوّم آنکه؛

مقصد وُ مقصودِ اقبالِ مطلقه [و عبادتِ مطلقه‌]؛
❂☜ حضراتِ «وجه‌الله(؏)» هستند. و حقیقتِ رو کردن و اقبالِ #عابد به سویِ «کعبه» (قبله)؛ اقبال به شخصِ حضراتِ «قبلةالله(؏)» است (حتّی اگر العیاذ بالله؛ منکرِ آل الله؏ باشد). و مؤمن این حقیقت را با رغبت پذیرفته و اقبالِ تشریعی به آن دارد و مطیعِ امرِ مولایِ خویش حضرت علی ابن‌موسی‌الرّضا (؏) است که می‌فرمایند:

🕊 «وَ أنْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ الله
وَ ذِكْرَ رَسُولِ الله (ص)
وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ‏ الأئمّةِ (؏) نُصْبَ عَيْنَيْك‏»

❖ و نمازت را با نوایِ ذکرِ حقّﷻ
و ذکر رسول‌الله (ص) آغاز کن و
یکی از ائمّه‌ی اطهار (؏) را پیشِ چشمِ خود قرار ده ...

📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرّضا(؏)، ص۱۰۵
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۸۱، ص۲۰۷


۞ و این حقیقت از آنجایی است که؛
عابد و معبود مطلق، یعنی حضرت حقّ تعالیﷻ، ❂☜ دائماً مُصلِّي به صلوات وُ صِله و وصلتِ مطلقه به سویِ نفس و وجهِ مطلقِ خویش، یعنی؛
حضراتِ «وجه‌الله(؏)» است، که؛
💫 ﴿إنّ اللهَ وَ ملائكتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النّبي﴾؛

در حالی که شرطِ #صحت وُ #مقبولیت مطلقِ #صلوة؛
❂☜ اقبال به سویِ قبلةاللهِ مطلق،
یعنی؛ حضراتِ آل‌الله (؏) است،
که؛ 🔻«لَا صَلَاةَ إلّا إلَى الْقِبْلَة»🔺.


۞ و جمع‌بندی قدمِ سوّم وُ چهارم آنکه؛

❖⫸ اگر حقیقتِ فراگیریِ وجاهَتِ مطلقه (یعنی؛ شخصِ حضراتِ «وجه‌الله؏»)؛
که مقامِ #اطلاق بوده، بدین معنا که؛
❂☜ جامعِ مشرقِ «هو الأوّل» وُ «هو الباطن»، وَ مغربِ «هو الآخِر» وُ «هو الظّاهر» هستند وُ وجاهَتِ مقبول بودنِ حقّﷻ وَ مقبولٌ إلیه بودنِ کعبه می‌باشند؛‌
طوری درک شود که؛
❂☜ مُدرِک؛ فانیِ در «وجه‌الله(؏)» گردد؛
آنگاه است که؛
«مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ كُلُّه‏» را می‌یابد و با تغییر قبله، بدونِ آنکه از نماز به سویِ بیتُ المقدّس، نهی شود و به نماز به سوی کعبه، أمر شود؛
در حالِ فنایِ در شخصِ «وجه‌الله(ص)»،
و به عین شخصِ ایشان (ص)
❂☜ «تُوَلَّوا» داشته، و #می‌گردد.

❖⫸ ولی اگر «قبلةاللهِ مطلق» بودنِ آل‌الله (؏) را
نیافته باشد وُ صرفاً به تعیّنِ قبله متوقّف گردد؛
❂☜ با تغییر قبله، معطّل است و #نمی‌گردد.

(توضیحِ بیشترِ مطلبِ فوق؛
در قدمِ هشتم از جاریِ همین سخن)


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🕋

🔰 قدم پنجم؛
«تغییر به چه معناست؟»

۞ ظاهراً بدین معناست که ☜ أمری، به جایِ قرار پیدا کردن در یک نفسُ‌الأمر، مردّد وُ متغیّر بین نفسُ‌الأمرهای مختلف باشد.

❖⫸ تغییر در امورِ حدّیه؛ نشان از تزلزل و بی‌ثباتی است.

❖⫸ امّا تغییر در امور لُبّیه؛ نشان از «رها از قیود بودنِ وجودِ حقّﷻ» وَ ثباتِ اطلاقی می‌باشد. که ثباتِ اطلاقی ☜ خودِ «اطلاقِ عَلَی الإطلاق» است‌.

۞ از منظر لغوی؛
❂☜ «تغییر»؛ مصدرِ بابِ تفعیل از مادّۀ «غیر» است.
باب تفعیل؛ متعدّی ساز است. یعنی؛ فعل را از فاعل به سمتِ مفعول، ممدود می‌سازد.
بنابراین؛ «تغییر» لبّی ☜ «غیور» بودنِ مطلقِ عَلَی الإطلاقیِ نفسِ حقّﷻ است.


🔔 همینجا توجّه شود:
بر خلافِ تصوّرِ اکثرِ قریب به اتّفاقِ محقّقین و مدقّقین در معارف - که به طور کلّی؛ تغییر در ذات باریتعالیٰ را مردود می‌دانند -، بیان می‌شود؛

❂☜ «تغییر» به محوریّتِ «غیور» بودنِ ذات باریتعالیٰ؛ نه تنها در ذاتِ باریتعالیٰ، موجود و محقّق است، بلکه ذاتیّت و حیاتِ ذات است، تا جائی که ذاتِ الهی، حتّی نسبت به خویشتن نیز، #غیور است. البتّه نه غیورِ حدّی که نفیِ حدّیِ خویش نماید، بلکه غیورِ لبّی که نفیِ لُبّیِ خود می‌نماید.

(در شرحِ نفیِ لبّی؛
ر.ک☜ https://t.me/ehsannil3/376)

❖⫸ بدین معنا که؛
دائماً آن ذاتﷻ، «لاهو الّاهو» است وُ به «لاهو»ی جلالیِ خویش☜ محوِ خویش می‌کند وُ به «الّاهو»یِ جمالیِ خویش☜ اثباتِ خود. و این نه تنها، حقیقتِ «تغییر لبّی» است، بلکه تمام تغییرها - که حرکت در نفس‌ُالأمرهای مختلف است -، از این تغییرِ لُبّی و حُبّی، انشاء می‌شود.

۞ منتها دقّت شود که؛
❂☜ تغییر حدّی - که حرکت #خلئی است -؛ به حدّ و تعیّنِ «تغییر»، متوقف می‌گردد، امّا؛
❂☜ تغییر لُبّی - که حرکت مَلَئی است -؛ به حدّ «تغییر» متوقف نمی‌گردد وُ حتّی نسبت به «تغییر» هم تغییر دارد وُ لُبّاً به هیچ قیدی متوقّف نیست.

(در شرحِ حرکت خلئی و ملئی؛
ر.ک☜ https://t.me/ehsannil3/123)

۞ جمع‌بندیِ قدم پنجم آنکه؛

تغییرِ قبله، به مصدریّتِ غیور بودنِ حقّﷻ است، و چنان که در جمع‌بندیِ قدمِ سوّم از همین مقاله بیان شد: تغییر قبله؛ به واقع ☜ ظهورِ مطلقِ عَلَی الإطلاق بودن و رها از قیود بودنِ شخصِ «قبلةالله(؏)» در لُبِّ عالَمِ وجود است، که در عالَمِ اشارات هم ظاهر شده است.


🔰 قدم ششم؛
«ظهورِ تغییرِ قبله»

۞ ظهورِ تغییر قبله؛ در پانزدهمِ رجبُ المرجّب (آخرین روزِ از ایّام البیض) محقّق است.

۞ اوّلیّن روزِ ایّامُ البیض (۱۳ رجب)؛
❂☜میلادِ حقیقتِ قبله و صاحب بیت الله‌الحرام، نفس و وجهِ مطلقِ حضرتِ باریتعالیٰ؛ یعنی حضرتِ مولیٰ امیرالمؤمنین(؏) می‌باشد.
بعد از سه روز، حضرت مولیٰ(؏) از قبله و کعبه‌ی مستور، تشریف‌فرما شدند.

(🔷مَثلُ عليٍّ ؏ فيكم كمَثل الكعبةِ المستورة النّظر إليها عبادة و الحج إليها فريضة؛ 📚بحار الأنوار، ج۳۸،ص۱۹۹』🔷)

🕋 بنابراین؛
تا قبل از پانزدهم رجب، قبله‌ی حقیقی، مستوره و در پسِ پرده‌ی خفا بود. و تغییر قبله - که ذاتیّتِ قبله و حیاتِ قبله و مطلقِ عَلَی الاطلاق بودنِ قبله است -؛ #مختفی بود.

❖ و امّا به قدوم حقیقیِ حضرتِ «وجه الله»، «الكعبة المستورة»، «قبلةُ الله» مولی امیرالمؤمنین(؏) به عالَمِ ظاهر، تغییرِ قبله، و غیور بودن و تغییرِ لبّی و حیاتیِ ذاتِ الهی، ظاهر گشت. ❖

۞ راجع به حیاتِ قبله و تغییر آن،
قرآن این طور می‌فرماید:

🔆『قَدْ نَریٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ
فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها
فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ
وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ
وَ إنَّ الّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أنّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ
وَ مَا اللهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ』
🔆

❂ نگريستنت را به اطراف آسمان مى‌‏بينيم.
تو را به سوى قبله‌‏اى كه مى‌‏پسندى، مى‏‌گردانيم.
پس روى به جانبِ مسجدُالحرام كن...
و هر جا كه باشيد، روىْ بدان جانب كنيد.
اهل كتاب مى‌‏دانند كه اين دگرگونى، به حق و از جانب پروردگارشان بوده است و خدا از آنچه مى‏‌كنيد غافل نيست.
📗 بقره، ۱۴۴

۞ که در آیه‌ی فوق:
❖⫸ ﴿قَدْ نَریٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السّماء﴾؛
❂☜ مقام خلوَتِ تغییرِ لبّیِ قبله است.

❖⫸ ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها﴾؛
❂☜ مقامِ حیات وُ علّتِ تغییر قبله را ظاهر فرموده‌اند (که رضایتِ حضرت رسول اکرم -ص- است).

❖⫸ ﴿فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾؛
❂☜ مقام جلوَتِ تغییرِ قبله است.

۞ جمع‌بندیِ قدمِ ششم؛

اوّلین روز ایّام البیض ماه رجب (۱۳ رجب)؛ حقیقتِ قبله، مولی امیرالمؤمنین(ع)، در مکانِ قبله (کعبه) ظهور می‌فرمایند،
و ظهورِ حیات و اطلاق و تغییر لُبّیِ قبله، در آخرین روز ایام البیضِ ماهِ رجب (۱۵ رجب) متجلّی می‌شود🔻؛



🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
🕋

❂☜ تا شدّت قبله بودنِ حضرت مولیٰ(؏) را نشان دهد.
❂☜ ظهورِ ذاتیّت وُ حیات وُ مطلقِ عَلَی الاطلاق بودنِ قبلةالله در عالَمِ اشارات؛ به خروجِ شخصِ «قبلة‌الله» حضرتِ مولیٰ(؏)، از مقامِ خلوَت قبله و «کعبه مستوره» بودن خود محقّق است.

و این امر هم با شکافتنِ کعبه محقّق می‌شود، تا حتّی کسی به حدّ و تعیّنِ قبله‌ی جدید (یعنی کعبه) متوقّف نشود و رو به سویِ حقیقتِ کعبه، حضرتِ مولی امیرالمؤمنین(ع) نماید و بداند که نه تنها مقصد مطلق، بلکه مقصود مطلق، حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(؏) (منظور؛ حضراتِ آل الله؏) هستند که در ادعیه آمده است:

🔻『بِحَقِّ مُحَمَّدٍ ص الْمَحْمُودِ وَ بِعَلِيٍّ؏ "الْمَقْصُودِ" وَ بِحَقِّ شَبَّرَ؏ وَ شَبِيرٍ؏ وَ بِحَقِّ أَسْمَائِكَ الْحُسْنَیٰ...』🔺

📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏۱، ص۳۸۳

که هر کس، ذاتِ باریتعالی را هم به هر نحوی، قصد کند؛ چه بخواهد و چه نخواهد، چه بداند و چه نداند؛ متوجّه مقصود مطلق یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع) است که در جامعه‌ی کبیره آمده است:

🔆《منْ قَصَدَهُ‏ تَوَجَّهَ‏ بِکم‏》🔆

📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۶۱۵


🔰 قدم هفتم؛
تغییرِ لُبّیِ قبله

۞ تغییرِ قبله اگر خارج از شخصِ حضرتِ «وجه‌الله(؏)» وَ بیرون از رضایتِ ذاتیِ او (که ذاتِ اوست) باشد؛
❂☜ #شرک است.
چرا که در این صورت؛ دو قبله‌ی #حدی واقع شده‌ است، هر چند که گفته شود؛ «مُقبَلٌ إلیه»(حقیقتی که به سوی او اقبال می‌شود) غیر از «قبله» است. چون دوئیّتِ حدّی، در جمالِ مُقبَلٌ إلیه، جوُلان داده؛ شرک واقع شده است.

۞ امّا تغییرِ قبله وقتی از غیرتِ مطلقۀ مقبَلٌ إلیه (یعنی؛ حضراتِ «وجه‌الله؏») باشد؛ بی‌قراریِ لُبّی و حیاتِ اطلاقیِ مقبَلٌ إلیه را ظاهر می‌کند.

۞ از این رو؛
معطّل نمانْد که نمازِ حضرتِ «وجه‌الله(ص)» تمام شود و بعد؛ تغییرِ قبله صورت بگیرد. بلکه بعد از رکعتِ دوّم نمازِ ظهر، شانه‌های رسولِ حقیقت (ص) را به سویِ کعبه چرخانید.
(❂☜ نماز ظهر؛ منسوب به حضرت رسول اکرم؏ است که ☜ «هي صَلوةُ الظُّهر وَ هي أوّلُ صلوةٍ صَلّاها رسول‌ُالله ص و هي وسطُ النّهار؛ تفسير نور الثقلين،ج‏ ص۲۳۷»).

❖⫸ این در حالی بود که در طولِ ۱۳ سال که در مکّه تشریف داشتند، این أمر واقع نشد، و بلکه ۷ ماه بعد از هجرت به مدینه، تغییرِ قبله صورت گرفت؛ تا معلوم شود که جانِ قبله، مافوق تعیّنِ ظاهر است.


🔰 قدم هشتم؛
تعبّد یا عبودیّت؟

۞ در تغییر قبله، تنها آن کسی که حقُّ الحقیقِ وجاهَتِ مطلقه است، یعنی؛ حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین(ع)، تغییرِ قبله دادند، و سایرین که مولیٰ و مُوَّلایِ قبله نبودند؛ در تعیّنِ قبلۀ ظاهر ماندند.

❖⫸ به طورِ کلّی، قبولِ دقیقۀ تغییرِ قبله؛
یا به تعبّد است یا به عبودیّت؛

۞ تعبّد این است که؛
❂☜ چون مولیٰ(؏) سخنی را بفرماید وُ عابد، مولیٰ(؏) را قبول داشته باشد، با اینکه حقیقتِ سخن و أمرِ مولیٰ (؏) برایش معلوم نیست، از آنجائی که مولیٰ(؏) را قبول دارد؛ أمرِ او را قبول می‌نماید.

۞ امّا عبودیّت - که برای عبد است و عبد؛ فانی در مولایش است - آن است که؛
❂☜ عبد، به فنایش در مولیٰ(؏)، حقیقتِ سخن مولیٰ(؏) و فرمانِ او را شهود می‌کند. از این رو، تعبّداً نیست که می‌پذیرد، بلکه؛ نفْس و خالصۀ اقبال و پذیرش می‌شود.

۞ نتیجه آنکه؛
کسانی که مقامِ اطلاق و قبله‌ی مطلقه بودنِ حضراتِ آل‌الله (؏) را درک کرده باشند، قبله به قبله شدنِ مولیٰ(ص) در نماز، ایشان را قبله به قبله می‌کند.
❂☜ چنین کسانی، نفْسی کنارِ آل‌الله (؏) ندارند.
پس چون رسول اکرم(ص) بگردند، ایشان هم به نفسِ این گردیدن، می‌گردند، و نه چون دیگران؛ با فاصله و بعد از تعبّد وُ پذیرشِ فرمانِ ایشان (ص).


🔰 قدم نهم؛
تغییرِ قبله‌ی حدّی؛ ظهور و مدِّ تغییر و تغَیُّرِ دائمی در لُبِّ عالَم

۞ حتّی اگر تغییرِ قبله‌ی ظاهری هم صورت نگرفته بود وُ قبله فقط بیت‌المقدّس می‌بود ☜ تغییر لبّی در قبله، حقیقتی بود که در باطنِ مطلقِ علی الإطلاقِ عالَم، برقرار بود.

۞ اگر قبله، جز تعیّنِ ظاهری چیزی نبود؛ پس آن بخش از نماز که حضرتِ مُصلِّي (ص)، از محوِ بیتُ المقدّس (قبلۀ اوّل)، تا اثباتِ کعبه (قبلۀ دوّم)، تغییرِ جهت داده‌اند؛ بلاتکلیف می‌ماند!

۞ بدین معنا که؛
در حالی که بایستی نماز واجب رو به قبله باشد وُ اساساً شرطِ صحّتِ ظاهری، و مقبولیّتِ باطنیِ صلوة؛ اقبال به قبله است؛
في ما بینِ این دو قبله (بیت المقدّس و کعبه) نمازگزار به کجا رو کرده بوده؟!



🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
🕋

❂☜ مطلب این است که تغییرِ قبلۀ ظاهری؛ جلوۀ تغییر لبّی و غیور بودنِ اطلاقیِ حضراتِ «قبلة الله»(ع) است و از اطلاق و حیاتِ دائمیِ قبله بودنِ آل الله(ع) پرده برداشته شده است. پس؛
کسانی که «وجه الله» و «قبلة الله» بودنِ مطلقِ ائمه اطهار(ع) را پذیرفته باشند؛ في ما بین و گسستگی و انفکاکی بین قبلۀ اوّل (بیت المقدس) و قبله دوّم (کعبه) برای آنها نیست و نمازشان، به قوّتِ حضراتِ «قبلة الله»(ع) در أعلی درجۀ مقبولیّت است.


🔰قدم دهم؛
تیامُن و تیاسُر در قبله

۞ تغییرِ قبله (تیامُن ☜ اندکی به راست مایل شدن، و تیاسُر ☜ اندکی به چپ مایل شدن) در نمازها، به عنوانِ عملی مستحبّی، جاری است. بدین معنا که اهالیِ شرق؛ در حالی که جهتِ قبله را به دقّت می‌دانند، کمی به سمتِ چپ (تیاسر) مایل شوند.

❖⫸ از خواجه نصیر الدّین طوسی در مجلس درس محقّقِ حلّی (صاحب شرایع)، در ارتباط با مسئله‌ی تیاسُر، اشکال معروفی نقل شده که منجر به نگاشتن رساله‌ای مستقل در پاسخ به آن از سوی محقّق گشته و مورد پذیرش خواجه قرار گرفته است.

❖⫸ خلاصه‌ی اشکال این است که؛
❂☜ تَیاسُر از دو حال خارج نیست؛
از قبله به غیر قبله
یا از غیرِ قبله به قبله
اوّلی؛ حرام، و دوّمی؛ واجب خواهد بود.

❖⫸ و خلاصه‌ی پاسخ آن است که؛
❂☜ صورت سوّمی وجود دارد و آن؛ تیاسر از قبله به قبله است که در این مورد، مرحوم خواجه دیگر سکوت فرموده و پاسخ محقّق حلّی را پذیرفتند.

۞ مطلب این است که اگر مسئله در عالَم حدّ مطرح شود؛ اصطکاکِ حدود رخ می‌دهد. بدین معنا که؛
❂☜ اگر قبله مشخص است، چرا بایستی تیاسُر داشت؟ که یا آن قبله‌ی مشخص، تسامحاً قبله دانسته شده است یا قبله‌ی دوّمی، مسامحتاً قبله انگاشته شده!

۞ امّا وقتی سخن در عالَم بیحدّی و بیقراریِ نوریِ «قبله» است؛
❂☜ اصلاً دوئیّت مطرح نیست، و یک حقیقت است وُ حرکتِ «قبله به قبله»، حرکتِ مَلَئی وُ لُبّی وُ اطلاقی وُ حیاتیِ قبله‌ی واحده، یعنی؛ حضراتِ «قبلة الله»(ع) است.


🔰 قدم یازدهم؛
نَقلِ روایتی در نُقلِ رهائیِ ولیّ‌الله (؏) از حدود

۞ صادقِ آلِ محمّد از جدّ بزرگوارشان (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) حکایتی را نقل و تحلیل می‌فرمایند که:

🍃«رَأَى (ص) نُخَامَةً فِي الْمَسْجِدِ
فَمَشَى إِلَيْهَا بِعُرْجُونٍ مِنْ عَرَاجِينِ إبْنِ طَابٍ
فَحَكَّهَا ثُمَّ رَجَعَ الْقَهْقَرَى فَبَنَى عَلَى صَلَاتِهِ.
وَ قَالَ الصّادِقُ (؏):
وَ هَذَا يَفْتَحُ مِنَ الصَّلَاةِ أَبْوَاباً كَثِيرَةً»
🍃

❖ روزی رسول خدا(ص) در حالِ نماز بودند،
که چیزی ناخوشایند بر دیوار مسجد مشاهده فرمودند.
پس آن حضرت (ص)؛ شاخه‌‏اى از شاخه‌‏هاى إبنِ طاب برداشته، به سوى دیوار رفتند وُ آن را تراشيدند.
و آنگاه به همان صورت از پشت، به محلّ نماز باز گشتند و از آنجا كه نماز را رها كرده بودند، دنباله‌ی نماز را ادامه داد.
و امام صادق(ع) می‌فرمایند:
اين رفتار پيامبر اکرم(ص) باب‌ِ مسائل فراوانی متعلّق به نماز را پيشِ روى مى‌‏گشايد.

📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص۲۷۷


۞ حضرت رسول اکرم(ص) حقائق بسیاری را در این حرکتِ نورانی، ظاهر و انشاء فرمودند.
از جمله؛

❖⫸ معلوم ساختند که خودشان حقیقت و معیارِ نماز و قبله هستند. و ☜ نماز و قبله‌ی ظاهر و باطن؛ تابعِ حضرت (ص) است.

❖⫸ ظاهر فرمودند که اگر مقامِ جمعُ الجمعی و اطلاقِ ولیّ‌الله(؏) را دریابی، خواهی یافت که نماز و ☜#قبله؛ خشکیده به تعیّنِ ظاهر نیست.

❖⫸ با برگشتِ قهقرایی به محلّ نماز («رَجَعَ الْقَهْقَرَی»)، برملا ساختند که هر أمری از أمور را که انجام می‌دهند، رو به قبله‌ای هستند که خودشان حقیقتِ آن می‌باشند.

❖⫸ و انشاء فرمودند که هر کس روی دل و جان سوی قبله‌ی حقیقت، یعنی؛ حضراتِ «قبلةالله(؏)» بدارد؛ در هر کاری و هر حالی که باشد، در حالِ نماز است وُ چنین کسی بالحقیقة ☜ #دائم_الصلوة است.


🔰 قدم آخر؛

۞ حضرات آل‌الله(؏) که شخصِ قبلةُالله هستند و به مطلقِ عَلَی الإطلاق بودنِ حضرتشان است که تغییر و تغیّرِ لُبّی وُ اطلاقی در باطنِ هستی، برقرار است؛
به همین قوّت؛
❂☜ صاحَب وَ مُنشِئِ قِبلَتَیْن (بیتُ المقدّس و کعبه) می‌باشند. چرا که حقیقتِ قبله ☜ اقبال به وجهِ مبارکِ ایشان(؏) و قبولِ ولایتشان است، چنان که حضرت مولیٰ أمیرالمؤمنین علیِّ عالیّ أعلیٰ (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

🍃 «أَنَا صَاحِبُ الْقِبْلَتَيْن‏»
❂ منم صاحبِ دو قبله.
📚 بحار الأنوار-ط-بيروت،ج‏۲۵،ص۳۳


هستیِ مطلقِ حـقّ، معبد وُ معبودِ خودی
ساجد درگـهِ دل، مقصد وُ مقصودِ خودی
گوهر هـر دو جهان، بارگـهِ جـودِ خودی
شش‌جهتْ آئینه‌دارِ خود وُ مسجود خودی

«قبلۀ بی جهت»، ای داورِ دادار؛ عـﷻــلے


الحمد للّه ربّ العالمین

🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده
#تغییر_قبله


🕋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🕋
‌.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.


🕊️༺۞ تشییع مطلق و تشریع مطلق🏴 ۞༻


─═༅࿇༅ 🍃🕊 ༅࿇༅═─
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/970
─═༅࿇༅ 🍃🕊 ༅࿇༅═─




۞ حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) که می‌فرمایند:

◣『شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا ...
فَإِنَّهُمُ اَلْبَابُ اَلَّذِي يُوصَلُ مِنْهُ إِلَيْنَا.』◥

شيعيان ما جزئى از مايند و از زيادتِ نور ما آفريده شده‌اند ...
پس همانا شیعیان ما؛ بابِ صله با ما هستند.

📚 الأمالي (للطّوسی)، ج۱، ص۲۹۹


۞بنابر روایت فوق؛
#شیعه از «فضلِ» طینتِ حضرات آل‌الله؏ خلق شده است.

✿‌ کسانی که اهلِ حدّ و ظواهر باشند؛
❂☜ #فضل را به معنای «#زیادی» می‌دانند،
و حدّاً تصوّر می‌نمایند که شیعه؛
از اضافه‌ی گِلِ وجودِ مبارکِ آل‌الله؏ خلق شده است!

❀ ولی اهلِ معرفت؛
که خوش‌روزیانِ هستی‌اند وُ به عالَم نور، راهی یافته‌اند؛
❂☜ فضل را به «#زیادت» وُ جوششِ «نورٌ علیٰ نور»یِ فضلِ آل‌الله؏ معنا می‌کنند و شیعه را حسبِ روایتِ مولیٰ امیرالمؤمنین؏ که می‌فرمایند؛ «خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا» ☜ شعاعِ نورِ حضرات؏ می‌دانند.

۞ فرقِ «زیادی» با «زیادت» چیست؟
✿‌ «زیادی»؛ بعد از مرتبه‌ی ذات، است. یعنی؛ «زیادی» فقط در مراتبِ صفات و افعال، محقّق است.
❀ امّا «زیادت»؛ خودِ مرتبه‌ی ذات است و مسلّم است که مراتبِ صفات و افعال را هم فرا می‌گیرد.


💠 اگر شیعه را از «زیادی» طینت آل‌الله؏ بدانیم،
✿‌ بدین معنا که؛
حضرات (علیهم‌السّلام) محدود به قدر و حدّی هستند و بعد از آن حدّ؛ در مرتبه‌ی صفات یا افعال، رشحه پیدا می‌کنند و به عبارتی، لبریز می‌شوند؛
❂☜چنین شیعه‌ای، چون از ذات آل‌الله؏ نیست؛ هیچ گاه به مرتبه‌ی ذات آل‌الله؏ راه پیدا نمی‌کند و در حقیقت؛ شیعه‌ی صفات و افعالی از آل‌الله؏ خواهد بود که جدا و فاضل و زیادیِ آل‌الله؏ است و نه عینِ ذات حضرتشان.
از این رو، هرگز چنین شیعه‌ای، شیعه‌ی تامّ حضرات؏ نیست، و چون نقص در شیعه بودن دارد، درست است که مطلقا بیان شود؛ چنین کسی شیعه نیست و مسامحتاً «شیعه» خوانده می‌شود. إلّا اینکه بیان شود؛ «شیعه بودن» امری است که شدّت و ضعف دارد و چنین کسی؛ رشحاتی از شیعه بودن را داراست.


💠 امّا بالحقیقه؛
شیعه، از «زیادت» طینتِ آل‌الله؏ است.
❀ بدین معنا که؛
❂☜#ذات شیعه؛ به قبولِ ولایتِ حضرات آل‌الله؏، به حضرات وجه‌الله؏؛ #اقبال مطلق و ذاتی دارد. و به کیفیّت وُ میزانِ خلوص در #اقبال به حضراتِ وجه‌الله؏؛
#فانی در حضرتشان؏ است وُ به واقع؛
❂☜این حضرات وجه‌ِ مطلق؏ هستند که در آینه‌ی اقبالِ او جلوه‌گرند وُ ظهوری علی‌الإطلاقی دارند.

۞ بنابراین؛
❀ شیعه در آینه‌ی اقبالِ تامّش به حضراتِ وجه‌الله؏؛ #ذاتا و #تکوینا انّیّتی در کنارِ حضرات وجه‌الله؏ ندارد وُ تامّاً قابل و پذیرنده و بازتاب دهنده‌ی فضل وُ جوششِ جودِ حضرات آل‌الله؏ است وُ طینتش (گِل) که آب و خاک است؛
🔹 آب و رَطبِ «جمال»
🔸 و خاک و یابسِ «جلال»
می‌باشد که؛
❂☜ بسطِ 『إلّاهو』یی
❂☜ و قبضِ 『لاهو』ییِ حقّﷻ است.


[ برای اهل دقّت؛
چرا در بیان فوق؛ «بسط» مقدّم شد؟
چون شیعه، نفسَش، #رجوع است. و اگر در کلمه‌ی توحید که『لاهو إلّاهو』 است؛『لاهو』مقدّمِ حقیقی بر 『إلّاهو』است؛ شیعه در رجوع، از جمال و بسطِ 『إلّاهو』، در جلال و قبضِ 『لاهو』، دائماً «إلیه راجعون» است.]


۞ الغرض؛
حضراتِ آل‌الله؏؛ شخصِ ✿『سرّ الله』✿ هستند. پس هر چه که به حضرتشان؏ منسوب باشد؛ تجلیّات و تطوّراتِ ✿『سرّ الله』✿ است، بدین معنا که حتّی اگر آب می‎نوشند، آب نوشیدنِ شخصِ ✿『سرّ الله』✿ است وُ اسرار دارد.

۞ و به همین مَناط و معیار؛
❂☜ تشییع ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السّلام) هم مانند سایر امور منسوب به حضرتشان؏، تشییع ✿『سرّ الله』✿ است و در نتیجه؛ اسرار دارد.

۞ پس بایستی در نحوه‌ی تشییع ائمه‌ی اطهار (؏) هم دقّت‌ها شود که پیکر مبارک و مطهّر و منوّرِ هر یک از حضرات آل‌الله؏ چطور #تشییع می‌شود؟

✿ تشییع؛ به معنای مشایعت است.
و اگر تشییعِ میّتِ مؤمن، ثواب دارد؛
❂☜از این روست که میّتِ #مؤمن، میّت از خود است وُ آینه‌ی حضرات آل‌الله؏ در رحلت و کوچ و رجوع به آخرت است.

❀ بنابراین؛
با تشییع میّتِ مؤمن، مشایعت کننده، به سمت آخرت می‌رود و شعاعی از نورِ #اهل_آخرت بودنِ آل‌الله؏ می‌شود و این متاعِ گران برای تبعیّت‌گَران انشاء می‌شود.

✿ که تشییعِ مؤمن؛
❂☜جلوه‌ای از جلواتِ تشییعِ حقیقی است، بدین معنا که؛
تشییع حقیقی؛ شیعه‌ساز است وُ مشایعت‌کننده را شعاعی از نورِ آل‌الله؏ قرار می‌دهد.


🍃🕊
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃🕊
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍃🕊


🔰 از خصوصیّاتِ حضرت موسیٰ بن جعفر (؏) این است که حضرتشان به خاطر شیعیان، جان به بلایای خاصّ دادند، چنان که می‌فرمایند:

◣『إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ
فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ الله بِنَفْسِي』◥

خداى عزّ و جلّ بر شيعه غضب كرد،
پس مرا مخيّر ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.

📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۲۶۰

⦁⦁⦁🔻⦁⦁⦁
⊱⟤ غضب خداوند به شیعه برای چیست؟

پیشتر در مورد مناط و معیار عتابهای حبی در مقالات مختلفی توضیح داده شد.

❂☜ در مباحث روح و نفس از جمله ؛
◈ ۱- در مقالۀ «تطبیق شخصی حالات و مراتب نفس با مراتب روح»
( رجوع شود به 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/226)

◈ ۲- در مقالۀ «نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت»
( رجوع شود به 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/325)

💫 شیعه در مقام «فرق نوری» و کثرت؛ از خورشید وجودش جدا شده. به نفس این جدایی مورد عتاب و غضبِ لُبّی است.
⦁⦁⦁🔺⦁⦁⦁

•►◇ کظم مطلق؛ مطلقِ اضمحلال است.
❃ حضرت موسیٰ بن جعفر(؏) - که «کاظم» هستند وُ نفسِ «اضمحلال» -؛ تا نهایتِ حفره‌ی تنگِ سِجنِ دنیا آمدند وُ در حالی بر گودیِ زمین ساجد شدند که همه تصوّر می‌کردند که پارچه‌ای بر زمین پهن است («مَا هَذِهِ المَلحَفِة؟!»). و در همان مکان هم - که جلوه‌ی مکانتی از ﴿أسفل سافلین﴾ است -، به شهادت رسیدند.

༺֎ جانِ ناقابل عالمیان، فدایِ حرفی از حروفِ نام مبارکِ حضرت امام موسیٰ الکاظم (علیه‌السّلام).


🔳 از آنجا که در مقدّمه بیان شد؛
❂☜ نحوه‌ی تشییعِ حضرات آل‌الله؏ هم مانند سایرِ امور مربوط به حضرتشان؏، مَجْلایِ سِرّ است وُ محلّ تأمّل؛
دقت در نحوه‌ی تشییع بدن مطهّر و سراسر نورِ حضرت موسیٰ الکاظم (؏) اهمیّت دارد:

۞ بنا بر سه قولِ منقول؛

✿➊ اگر پیکر مبارکِ حضرتشان؏؛
بر رویِ نردبانی تشییع شده باشد؛
❂☜ حضرتشان؏ - ورای قید زمان و مکان - «سُلَّم» (نردبانی که شخص را به سلامت منتقل می‌کند) را انشاء می‌نمایند وُ سلمان‌های عالَم، به این تشییع، شیعه می‌شوند.

(در شرحِ معنای سُلَّمِ جنابِ سلمان؏ و مقامِ عاشره‌ی ایمان؛
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil2/448)


✿➋ اگر پیکر مبارکِ حضرتشان؏؛
بر روی تخته‌ای تشییع شده باشد؛
❂☜ حضرتشان؏ «سریر» را انشاء می‌نمایند و «اهلِ سرّ» به این تشییع، شیعه می‌شوند.

✿➌ و اگر پیکر مبارکِ حضرتشان؏؛
بر روی دَربی تشییع شده باشد؛
❂☜ حضرتشان؏ «باب» را انشاء می‌نمایند و شیعیانی که #باب حضراتِ اهل بیت (علیهم‌السّلام) هستند، شیعه می‌شوند.

⏎ دقّت شود که؛
به هر کدام از کیفیت‌های سه‌گانه‌ی فوق، که پیکر مبارکِ حضرتشان؏ تشییع شده باشد وُ به این تشییعِ حقیقی؛ شیعیانِ خاصّ، إنشاء بشوند؛
❂⫸ هر سه دسته‌‌ی فوق؛ سر دسته‌ و علمدار و هدایت‌کننده‌ی شیعیانِ دیگر هستند و صرفاً با یکدیگر فرقِ نوری دارند.

❖ نتیجه آنکه؛
⇦ موسویّت؏؛ منشئ #شیعه است.


🍃🕊
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃🕊

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.