اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
907 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram


♦️ برای حبّ؛ ملاک و معیار داریم:

طبق احادیث؛
هر کس که برائت از 🔥 ابوبکر و عمر و عثمان 🔥 (لعنة الله علیهم اجمعین) نداشته باشد، و بگوید و بنالد و بگرید و حتّی خودش را برای آل‌الله (ع) قطعه قطعه کند در حالی که برائتِ از آن سه ملعون ندارد، دروغگوست!! و مراقب باید بود که فریبِ اشکِ تمساحش را نخوریم!

🌿 این صریحِ حدیث است که راوی می‌پرسد:

«إِنَّ فُلَاناً يُوَالِيكُمْ إِلَّا أَنَّهُ يَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّكُم‏»
همانا فلان شخص، شما آل‌الله (علیهم السلام) را دوست دارد، به جز اینکه او در برائت از دشمنان شما ضعیف است!

🌿 و حضرت امام جعفر صادق (ع) پاسخ می‌فرمایند:

🔻«هَيْهَاتَ كَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا🔺
هیهات! (یعنی فریبَش را مَخور!)
دروغ می‌گوید کسی که محبّت ما را دارد و در عین حال از دشمنان ما برائت ندارد.

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۷، ص۵۸


این سخنران و امثالِ او، یا این احادیثِ نورانی را نخوانده‌اند، یا خودشان را به خواب زده‌اند!!
پناه به خدا باید برد ...
(تنها چند خط نوشته شد. و حرف و مطلب و پاسخ بیش از این‌هاست ولی ممکن بود خسته کننده باشد.)



«اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص)
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ
»


This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

༺۞ از باطنِ فَلَک، تا ظاهرِ فَدَک ۞༻


•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/915
•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•

مقدمه:
غاصبین خلافتِ ائمه اطهار(ع) یعنی عمر و ابابکر ملعون، علاوه بر طمع به مطامع دنیوی، بدتر از آن؛ از اینکه مبادا بعضی از افراد، به طمعِ مال گرایشِ به حضراتِ اهل بیت علیهم السلام پیدا کنند [و بدتر از بدتر مطلبی که در ادامۀ این مقاله خواهید خواند]؛ ضمن غصبِ #فدک که ارثِ حضرت ختمی مرتبت(ص) به حضرت فاطمه زهرا (س) بود، این حدیث را جعل کردند و به پیامبر اکرم(ص) نسبت دادند:

«نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکنا صَدَقَة» (حدیثِ جعلی ابابکر ملعون)
ما پیغمبران از خودمان ارثی به جا نمی‌گذاریم هرچه که بماند صدقه است.



🔳 حضرت امام موسی کاظم؏ در پاسخ مصرّانه‌ی هارون الرّشیدِ ملعون در مورد حدّ و مرزِ #فدک، می‌فرمایند (نقل به مضمون):

تمام بلادِ اسلامی، که مرزِ اوّلش؛ عدن، مرزِ دوّمش؛ سمرقند، مرزِ سوّمش؛ آفریقا، و مرزِ چهارمش؛ خزر و ارمنستان است.

❧═┅┅┄┄
❧ اوّلین دیندار و دیندارِ مطلق؛ شخصِ حضرت حقّ تعالی است و دین خداوند، اسلام است که حضرت امام جعفر صادق(ع) می‌فرمایند:

◣『دِينُ اللَّهِ اسْمُهُ الْإِسْلَامُ وَ هُوَ دِينُ اللَّه.』◥
دین
خداوند اسمش اسلام است و آن دینِ خودِ خداوند است.
📚الكافي(ط-الإسلامية)،ج‏۲ص۳۸

حضراتِ ائمه اطهار(ع) شخصِ «اسلام» و بلکه اصلِ آن هستند که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند: ✿『أَنَا الْإِسلام‏؛ 📚بحار الأنوار،ج‏۲۶ص۱۵۴』✿ و بلکه در زیارتِ آل الله(ع) بیان می‌فرمایند: ✿『السَّلام عَلَيْکمْ يَا أَصْلَ الْإِسلام النَّامِي؛📚بحار الأنوار،ج‏۹۹ص۱۸۷』✿.
♡••࿐
و چون حضرات آل الله(ع) 《نَفْسِ اللهِ تَعَالَى؛ 📚بحار الأنوار، ج‏۹۷ص۳۳۱》 هستند، و حضرت حقّ تعالی، صمد است و دینداری‌اش ذاتی و نفسی است، بنابراین؛
❖ خداوند که به اسلام دیندار است، یعنی؛ به ائمه اطهار(ع) دیندار است.
و
این مطلب، توحید در دینداری، در معنای اخصّ الخواصّ است.

از این رو؛
#اسلام از این که نفسِ باریتعالی است؛ «عند الله»است که قرآن می‌فرماید:

💎﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ﴾💎
همانا دين نزد خدا تنها اسلام است.
(آل‌عمران،۱۹)

❀ آنچه که نفس باریتعالی بوده و «عند الله» باشد، مافوقِ زمان و مکان است. شخصِ اسلام(ع)؛ از نَفْس و اللهیّتِ الله، محقّق بوده و فائِق بر زمان و مکان است و زمان، به حضراتِ اسلام(ع)، جاری است و مکان به حضراتِ اسلام(ع)، مستقر است. و از همین فائقیّت و اطلاق، اسلام، به علی الإطلاق بودن؛ در زمان و مکان، متجلی است.

منتَسَبین به اسلام نیز، در اضافه و بلکه صِرف الإضافه بودن به اسلام، از جلالَت قدری برخوردارند که بایستی به اسلام، مورد تأمّل و محاسبه قرار بگیرند.
֍ در نتیجه؛
«بلادِ اسلامی»، به وسعت و فراگیریِ #اسلام، همۀ سرزمین‌هاست که به همین حقیقت، 👈🏻 راسِم عالَم وجود، پیامبرِ 👈🏻#اسلام(ص) پیامی از این سلم و سلامت که ظهوری از اسلام است را چنین انشاء می‌فرمایند:

🔻【 جُعِلَتْ لِي‏ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً 】🔺
برای من زمین محلّ سجده و پاک قرار داده شد.
📚من لا يحضره الفقيه،ج‏۱،ص۲۴۰

🌐 «الأرض»؛ أرضِ «تعیّنات» است. یعنی هر ذی إشاره و بلکه لاإشاره‌ای در «الْأَرْض» قرار گرفته و بلکه به این جعلِ مطهّر و مقدّس، از رجسِ «عدَم»، پا به طهارتِ «وجود» گذاشته و «موجود» است و دَم به دَم به یایِ «لِي‏» -یعنی شخصِ حضرت رسول اکرم ص-؛ حظّ از «مَسْجِداً»ی قوسِ نزول و «طَهُوراً»ی قوسِ صعود دارد و در تسبیحِ سجود و تحمیدِ طهور؛ مُدرکِ جلال و جمال(یابِس و رَطب) الهی است و به این برکت؛ توحیدِ حقّ که «لا هو إلا هو» می‌باشد را به جان و در کینونَت خویش، تصدیق می‌کند.

◉⇦ بنابراین؛
بیانِ محدوده‌ی فدک به «بلاد اسلامی»، بیانِ حدّ و مرز نیست. که اگر اسلام؛ نفسِ الهی است، بلادِ الهی نیز مرزبندی ندارد، چنان که در روایات ظهور آمده است که اصلاً با ظهور حضرتِ جانان، بقیه‌ی خدا، مولای دلبران، آمالِ بهتران؛ حضرت حجّة (روحی لذکره الفداء)؛ بی‌اعتبار بودنِ مرزها و حدود و ثغور بلاد و کشورها، معلوم شده و از بین می‌رود.

در نتیجه؛
بیانِ محدوده‌ی فدک؛ بیانی از بی‌حدّیِ فدک است، بدین معنا که نه تنها بلادِ اسلامیِ مشهور را شامل می‌شود، بلکه تمامی مکان و لامکان، وَ شیء و لاشیء را نیز شامل می‌گردد.

❖ بنابراین؛ آن چهار مرزی که از آن در روایات یاد می‌شود؛ بیان و جلوه‌ای از ارکانِ اربعۀ حقّ و حقیقت است که؛
❧ از #تسبیحات_اربعه و خدائیتِ خدا؛ آغاز،
❧ در چهار ضلعِ #بیت_المعمور؛ متجلّی،
❧ در وجوهِ #کعبه؛ مشهود،
❧ و به #دحو_الارض و کشیدگیِ کعبه؛ ممدود،
❧ و تا #عناصر_اربعه ی تمام موجودات؛ ملحوظ و منظور است.

🔺 مطلب فوق؛ سایه‌ای از #فدک است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.


❂☜ #فدک؛ تمامی فلَک و بلکه #فلک و مافوقِ فَلَک است.
که مالک وُ مُلک وُ مَلکوت وُ مَلَک وُ مَلَکات، تا برسد به مِلک، مالکیّت هر مالکی و مملوک و آثارش (#نه_فلک) را فراگرفته است.


💠 به همان قوّت که اسلام، رشحه‌ای از رشحاتِ آل‌الله؏ می‌باشد؛ بلاد اسلامی، جلوه‌ای از جلواتِ ائمه‌ی اطهار؏ است. وقتی ارضِ تعیّنات از #دحو_الارض کعبه گسترده شده و دَم به دَم به کعبه، موجود است؛ بلاد هم به «بلدِ حرام»، وجود و حُرمتِ وجودی دارد. و این در حالی است که حضرت امام جعفر صادق؏ می‌فرمایند:

◣『نَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَام‏』◥
ما شهر حرام هستیم(که مکّه جلوه‌ای از آنست).
📚بحار الأنوار،ج‏۲۴،ص۳۰۳

«الْبَلَدُ الْحَرَام»؛ روحِ همۀ بلاد است و چون جلوۀ حقّ است و قِسمِ حقیقی است، قَسَم الهی در سورۀ #بلد به آن صورت می‌گیرد که:

💎﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ✾ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ ﴾💎
سوگند
به اين شهر [بلد حرام‏]. شهری که تو [ای حقیقتِ بَلَد، یا رسول الله -ص-] در آن ساکن هستی.
(بلد،آیات۱و۲)

پس؛
وقتی در مورد غصبِ فدک در زیارت روزِ غدیرِ حضرت مولی؏ صحبت می‌شود، ائمه اطهار؏ با این انشاء می‌فرمایند:

🔹«وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ،
❂☜ غَصْبُ الصِّدِّيقَةِ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَدَكاً،...»🔹▣⇣
موضوع شگفت‌انگیزتر و مصیبت هولناک‌تر، پس از انکار حق تو، غصب حضرت صدیقۀ زهرا(س) سرورِ زنان، در مورد فدک بود...
📚المزار(للشهيد الاول)،ص۸۴

▣ ⇡ دقّت شود که؛ نفرمودند غصب فدک که مال حضرت زهرا (س) بوده، بلکه غصب شخص حضرت زهرا(س) را پیش می‌اندازند و بعد تمیزِ «فدکاً» را بیان می‌فرمایند که؛ غصب حضرت صدیقۀ زهرا(س) تا «فدکاً» ممدود است.

بدین معنا که شخصِ حضرتِ زهرا(س)؛ به «سَيِّدَةُ النِّسَاء»بودن (که شاخصۀ وجودیِ نساء؛ خلوَت‌نشینی است)؛ سیّدِ خلوت‌نشینان، بلکه سیادتِ مقامِ خلوَت‌ هستند. و #فدک هم؛ مکان است و نهایتِ جلوَت، نتیجه آنکه؛ اینگونه بیان نمودنِ غصبِ فدک یعنی؛
غصبِ فدک از خلوَتِ وجود تا نهایتِ جلوَتِ موجودات، موردِ اشاره است.

این چنین بیانی؛ شدّت بیانِ غصب است که غاصبینِ ملعونِ آن، از خلوَت تا جلوَت، جسارت کرده‌اند.

🔻( نکته‌ای با توجه به مقالۀ «نفی لبّی» در #کانال_معرفة_الحق:
«فَدَّک» یعنی؛ زدن پنبه و جداسازی آن.
فدک؛ جلوۀ «نفسِ جدایی»، «نفی لبّی»، «اطلاق»، و «عصمت» یعنی شخصِ حضرتِ «فاطمه»،«بتول»،«عذرا»(س) است.)🔺

▣⇦ بنابراین؛
«فدک»
؛ مدّ وجودِ فاطر هستی، حضرت صدّیقۀ طاهره(س)، موجود و مورد اشاره است.

حضرت فاطمه(س) که آن #مقام_عماء، #کنز_مخفی و حقیقتِ ذاتِ باری هستند، تا نهایتِ موجودات که مکان و مکانیات است؛ همه را فراگرفته‌اند. بنابراین؛

🔷 اوّلاً) به قوّتِ لطیفۀ معرفتی که بیان شد، از روایتِ جعلیِ «نحن معاشر الانبیاء لا نوَرّث ما ترکنا صدقة» (حدیثِ جعلی ابابکر ملعون)؛ مالکیّتِ حقیقیِ حضرت فاطمه(س) بر فدک ثابت می‌شود. به این معنا که؛ مملوک (فدک) حقیقتی دونِ مالک (حضرت فاطمه س) نداشته، و #فدک فقط یک ارثِ ظاهری نیست که از پدری به فرزندش برسد؛ بلکه ملکی جدانشدنی از حضرت فاطمه(س) است. در نتیجه:
حتّی با همین روایتِ جعلی؛ مالکِ فدک بودنِ حضرت فاطمه زهرا(س)؛ به نحوِ ثبوتی که مافوقِ نحوِ اثباتی؛ ثابت است.

🔷 ثانیاً) جسارت و غاصب بودنِ غاصبین فدک، از نهایتِ خلوَت تا نهایتِ جلوَت است و اگر به غصبِ زمینِ فدک اشاره شده، برای اهالیِ عالمِ حدود است، تا هر ذی‌اشاره‌ای، درکی از غاصب بودنِ مطلقِ خلفایِ سَگانه پیدا کند.🔥

❑ النهایة؛
تمام کسانی که واحدِ بغضِ حضرت فاطمه(س) را داشته باشند (یعنی؛ ولایت حضرت مولی؏ را قبول نکرده باشند)، مبغضِ حضرت زهرا(س) هستند و به حرامی در روی زمین، زندگی می‌کنند، چنان که حضرت ختمی مرتبت(ص) در مورد آن ملعون‌ها می‌فرمایند:

◣『مَنْ مَشَى عَلَيْهَا مُبْغِضاً لَهَا مَشَى حَرَاماً.
هرکسی که با بغض فاطمه(س)، بر زمین راه می‌رود؛ به حرامی راه رفته است.


تذکر:
«مَشی» به معنای عامّ منظور است که جاریِ بودن شیئیّت است. و معنایِ فرمایش حضرت(ص)، صرفاً راه رفتن ظاهری نیست، بلکه نَفْسِ زندگی این افراد است که نفَس نفَس‌هایِ ایشان حقیقتاً حرام می‌باشد.

🍃 الهی!
جانانه و از مکنونِ سرّ تا ظاهر و عَلانیّت، همراهِ خداوند و ائمه اطهار(ع)؛ لاعِنِ غاصبین خلافت و تمامِ تابعین ملعونشان باشیم که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

◣『اللَّهُمَّ الْعَنْهُمَا فِي مَكْنُونِ السِّرِّ وَ ظَاهِرِ الْعَلَانِيَة』
📜#دعای_صنمی_قریش -
📚مصباح للكفعمي،ص۵۵۳





🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
#فدک


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

•┈•اا✾•🍎کوثَـــﷻــــــر🍎•✾اا•┈•


•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/925
•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
𑁍


💢 #کوثر
بر هیأتِ «فَوْعَل» و مادّۀ «کَثَرَ» است.
◈ هیأتِ فَوْعَل؛ برای بیانِ #زیادت است، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ #ازدیاد.

⇦ بنابراین؛ «کوثر»، حقیقت و سرّ زیادت است و زیادتی است در ازدیاد، که؛
●زیادتِ او؛ #اطلاق،
●ازدیادِ او؛ #علی_الاطلاق اوست.

💠کوثر؛ اطلاق، سلسله جنبان، و آورنده‌ی #کثرت است.

از این رو کثرت (کمّی و کیفی)، در فراگیریِ کوثر تعریف می‌شود.

♡••࿐
⇣❂ #کثرت؛
•● در عالَم جلوَت؛ از نوع کمّی است و توقّفی در تعیّنِ جمال و الوهیّت است و اهلش - که اهل دنیا هستند- به این تعیّن، طالب دنیا و مدعّیِ الوهیّت‌اند!

•● در عالم خلوَت؛ از نوع کیفی است و توقّفی در تعیّنِ جلال و لاهوتیّت است و اهلش - که اهل عقبی هستند- به این تعیّن، طالب عقبی و مستسقیِ جنّات‌اند.

⇦ بنابراین؛ کثرتِ کمّی، به جلالِ کوثر، مجالِ جولان یافته، و کثرتِ کیفی، جلوه‌ای از دولتِ جمالیِ کوثر است.

❧═┅┅┄┄

🔰#کوثر ༻؛ آورندۀ هیأتِ «زیادت»(یعنی؛ خلوَت و جلال و لاهوتیت) و مادّۀ «ازدیاد» (یعنی؛ جلوَت و جمال و الوهیت) است.

▣⇦ چون کوثر «هست»؛
● هیأتِ فوعَل؛ برای بیان زیادت، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ ازدیاد، محقق است[و نه برعکس].
● [بلکه فراتر؛] إطلاق و عَلَی الإطلاق، جلال و جمال، لاهوتیّت و الوهیّت، وجود و موجود، به #کوثر محقّق است.❧


🔰از منظر قاعده‌ی سرسلسله:
⊱⟤ «الله» تعالی، مستجمع جمیع صفات کمالیه بوده و شخصِ زیادت و ازدیاد است که؛
◉ جلال(لا هو) و لاهوتیّت او؛ زیادت،
◉ جمال(إلّا هو) و الوهیّت او؛ ازدیاد است.

💠 حضرت الله(عزوجل)؛ شخصِ «#الوجود» و «#الموجود» است که؛
تمام #موجودات؛ #آیات او، و «#عناصر_اربعه‌»شان؛ جلوۀ «#ارکان_اربعه‌»ی اویند.࿇
𑁍ܓ

❖ خداوند به رسول گرامی‌اش(ص) که #رحمة_للعالمین و محقّق حقّ و ارکان اربعۀ وجود، و خالق و راسِم موجودات و عناصر اربعۀ ایشان است، به «إنّا»ی خدائیتش، مفتخرانه می‌فرماید:

🍎﴿إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ﴾🍎
ما به تو کوثر عطا کردیم.

ببین چه عطا کردیم!
که به این رؤیت و مَستی از عطا؛
࿓࿔࿔
💎﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ﴾💎

•✾ پس برای ربّ خود نمازی گزار در هیأت بیقراری و قربان شدن؛
👈🏻 که من به [واسطۀ] رسول خود(ص) و قربانی‌اش؛ قربانِ #کوثر و بیقرار اویم.
𒆳

#فاطمة_الزهرا(س)؛ آن #کوثر و عطایند که مُعطیٖ ﷻ و مُعطیٰ(ص)، خلوَت و جلوَت، لاهوتیّت و الوهیّت، به حضرتشان(س) به اشاره‌اند که؛ القابی از آن حقیقت؛ امّ الخیرة ﷻ و امّ أبیها(ص) و امّ الأئمة(ع) است و فعلیّتِ ذات و صفات و افعال الهی‌اند، که؛
آن والامقام بلکه والاییِ مقام، سرّ مگو، بلکه مَگوییِ سرّ حضرتِ عَلّام ﷻ، قوّتِ ذاتِ قیّوم ﷻ بوده و إشاره و لاإشاره در محضرشان؛ عوام، و بر دربِ #دارالسلام اش، غلام‌اند...

࿓࿔࿔🍇

هرگز نشنيديم خدا را بوَدى اُمّ
اى اُمّ الوهيّت(س)! وى در تو خدا گم
(حکیم صفای اصفهانی)



الحمد لله الفاطر.


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🪸


#ام_الوهیت 🍃
#ام_لاهوتیت #ام_الخیرة #ام_ابیها #ام_الائمه
#مبدأ_الوجود #عین_الوجود #الموجود #غایة_الوجود
.


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

💎 شش روز خلقت،
شش جهتِ اصلی عالم اشارات



•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/931
•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
𑁍


🔰شش روزِ خلقت، اشارتی به شش جهتِ اصلیِ عالمِ اشارات [یعنی؛ أمام (روبرو)، خَلف (پشت)، يمين (راست - مشرق)، یَسار (چپ - مغرب)، فوق (أعلىٰ)، و تحت (أسفل)] می‌باشد.
که این جهاتِ سِتّه؛ در شش روزِ هفته، متجلّی شده، وَ روزِ «جمعه» به عنوانِ روزِ هفتم؛ نقطه‌ی جَمعیّه‌ی این تشتّتات است.

حال، پرسش اینجاست که؛
حقیقتِ شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات چیست؟

🌕 مقدّمتاً در قدمِ اوّل؛
بدانیم که اعداد در عالم نور، با اعداد در عالمِ حدود متفاوتند.
✿ اعدادِ عالمِ ظلمت و حدود؛ از کنار هم قرار گرفتنِ یک‌ها درست می‌شوند.
✿ اما اعداد در عالم نور - که تعدّدِ #نوری، مطرح است -؛ ظهورِ شدّتِ أحد وُ واحد بودنِ حقّ‌تعالىٰﷻ است.

پس فرق اعدادِ نوری با اعدادِ ظلمتی در چیست؟

🌑 در این است که وقتی در عالم ظلمت و حدود می‌گوئیم «۶»؛ در واقع شش تا «۱» در کنار هم قرار گرفته است وُ عددِ «۶» را ساخته است. بنابراین؛ «۶» در عالم حدّ و ظلمت، وابسته به پنج تا یکِ قبل از خویش است.
و در ضمن؛ بعد از این «۶»، عدد دیگری قرار دارد. یعنی؛ «۶» به حدّی تمام می‌شود، و عددِ بعدی که «۷» است، شروع می‌گردد. در نتیجه؛ هم «۶» محدود است و هم «۷».

🌕 امّا وقتی در عالمِ نور، راجع به «۶» صحبت می‌کنیم، منظور؛ یکی از جلواتِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ می‌باشد که جهاتِ شش‌گانه؛ به اعتبارِ جلواتِ أحدیّتِ آن شخص (یعنی؛ شخصِ حضراتِ نَفْس‌ُالله‌تعالىٰ علیهم‌السّلام؛ 📚بحارالأنوار، ج‏۹۷، ص۳۳۱) است که معنا و تجلّی می‌یابد.

بنابراین؛
چون حضرت أحدﷻ؛ شخص است؛ عددِ «۶» هم که در عالمِ نور، به اعتبارِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ تجلّی یافته است؛ شخص است وُ همان معامله‌ای که با احدیّتِ حضرت حقّﷻ می‌شود، در موردِ عددِ «۶» در عالمِ نور هم همان است.

▣⇦ بدین معنا که؛
چون عددِ «۶» در عالم نور، شخص است، بدین معنا که؛ کنار و پهلو ندارد، بلکه بیحدّ است و صمد است و پُرِ حقیقی است، بنابراین؛ «۶» هم در عالمِ نور، از کنارِ هم قرار گرفتنِ شش تا «۱» تشکیل نشده، بلکه؛ بشخصه، «۶» است و کنار و پهلو ندارد.

❂☜نتیجه آنکه؛
عددِ «۶» در عالمِ نور؛ نه قبل دارد وُ نه بَعد دارد، چرا که؛ حضرت أحدﷻ، آن أحدی است که قبل و بعدی ندارد، چنان که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام در خطبه‌ای در مورد حقیقتِ حقّ تعالىٰﷻ می‌فرمایند:

🔻«الْأَوَّلِ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا قَبْلَ لَهُ
وَ الْآخِرِ بَعْدَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا بَعْدَ لَهُ»🔺
✿ [حضرت حقّ تعالىٰﷻ]؛ اوّلی است
قبل از همه‌ی اشیاء؛ که اوﷻ را قبلی نیست.
و آخری است بعد از همه‌ی اشیاء؛
که اوﷻ را بعدی نیست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۱۴۲

چرا که؛
صمدیّت حضرت حقّ تعالىٰﷻ، قبل و بعد را نفی می‌کند. البتّه نه به نفیِ حدّی، بلکه چنان که در #کانال_معرفة_الحق بیان شد؛ این نفی؛ نفیِ لُبّی است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/376)
بدین معنا که؛
در شخصِ واسطه‌ی مطلقه، و در حقیقت؛ در اطلاق، معنا می‌شود وُ این مهمّ؛ مافوقِ این است که قبل و بعد را حدّاً از حضرت حقّﷻ نفی بنمائیم.
به هر حال؛
همین قدر اشاره‌ هم ان‌شاءالله رهگشاست،
تا طلب و رغبت برانگیخته شود ...

الغرض؛
این مقدّمه به اجمال، در موردِ تعدّد نوری بیان شد تا عجالتاً بدانیم که حسابِ اعداد، در عالم نور؛ حساب دیگری است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM


🔰حال؛ دوباره به سراغِ سؤالِ صدرِ بحث می‌رویم که؛
حقیقتِ شش روزِ هفته، و شش جهتِ اصلی در عالم اشارات، چیست؟

🔆 در پاسخ، بیان می‌شود که؛
به ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه از دو منظر می‌توان نِگریست:

۱- منظرِ مخلوقی
۲- منظرِ خَلقی

▣⇦ در تعریفِ این دو منظر،
بیان می‌گردد که؛
🔹منظور از #مخلوق؛ همان کثرتِ ظلمتی و صِرفِ ظاهرِ مخلوقات است.
🔹و مراد از #خلق؛ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ است؛
☜که فتراک وُ حقیقتِ جمع‌الجمعیِ خالق وُ مخلوق می‌باشد وُ به اطلاقش؛ هر شیئی را در نفْسِ شیء بودن وُ ذات آن، گرفته‌ است وُ به واقع؛ اشیاء، چیزی جز جلواتِ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ نیستند.

[👆🏻این مطلب بحمدالله در سخنِ چهارم از مباحثِ توحید
در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
مرحمت کنید شرحش را آنجا بخوانید.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/237)]

❂☜حال؛
اگر از منظرِ اوّل (یعنی؛ منظرِ #مخلوق_بودن)؛ صرفاً به ظاهرِ ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه نظر کنیم:

🔷 عالَمِ مخلوقات؛ عالَمِ #ابعاد است.
(ابعاد؛ جمعِ بُعد، به معنای دوری)
چرا که اگر خوب، عالمِ مخلوقات را تماشا کنیم؛
طول و عرض و ارتفاعِ اشیاء، دور و فارق و فارغ از یکدیگرند. حتّی هر بخشی مثلاً از طول، از بخشِ دیگرش در بُعد است و کاری به هم ندارند.

و اگر ظریف‌تر شویم؛
اصلاً عالَمِ مخلوقات، عالَم بُعدِ صِرف است وُ بُعدِ محض وُ صِرف هم، صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏، یعنی؛ خودِ نیستی، وَ نفسِ هلاکت ...
چنان که در سخنِ اوّل از مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق؛ به آیه‌ی «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَه؛ هر چیزی هالک است الّا وجه خداوند؛ قصص، ۸۸»، و تفسیرِ «#وجه‌الله» اشاره گشت.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/215)

[👆🏻این مطلب؛ یک مَناط کلّی است که ان‌شاءالله به دستان مبارکِ معرفتی بایستی أخذ شود تا توحیدِ سالک، قوّت گیرد.]

الغرض؛
نه تنها ابعادِ اشیاء، که در عالمِ اشارات؛ هر جهتی از جهاتِ سِتّه‌ی اشیاء هم مُبَعَّد از جهاتِ دیگر است. و نیز؛ همچنین است راجع به ایّامِ هفته؛ که هر روزی از روزهایِ هفته هم فارق و فارغ از روزهایِ دیگر است. بدین معنا که؛ «شنبه» بایستی تمام شود، تا «یکشنبه» آغاز گردد. و شنبه با یکشنبه، ظاهراً هیچ نسبتی ندارد.

❂☜بنابراین؛
اگر کسی صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏)؛ و صِرفِ منظرِ «مخلوقی»؛ به جهاتِ سِتّه وَ ایّام هفته نظر کند؛
هیچ نسبتی بینِ این جهات وُ ایّام نمی‌یابد، بلکه حتّی خودِ هر روز را هم نمی‌تواند بیابد، بدین معنا که چون فارغ از «رابطه‌ی مطلقه؏» به عالَم، نظر می‌کند؛ نسبتِ حقیقیِ یک روز به خودش را هم بالحقیقة نمی‌داند! بنابراین؛ هر چه هم که بگوید وُ حتّی لطائف بسیاری را هم که بیان کند؛ #بی‌ربط است.

🔵 «بی‌ربط» به معنای فارغ از «صِرْفُ‌الرّبط» وُ فارق وُ فارغ از «حقیقت» بودن است که در واقع - پناه بر خدا - به معنای فارق و فارغ از حضراتِ حقُّ الحقیق، یعنی؛ محمّد وُ آل محمّد (با جان ناقابلم، که آناً فَآناً فِدایِ حرف حرفِ نام مبارکشان؛ صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودن می‌باشد.

❂☜جمع‌بندی آنکه؛
اگر صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ شخصِ حضرات واسطه‌ی مطلقه علیهم‌السّلام) به عالَم بنگریم؛ جهاتِ سِتّه، ایّام هفته، وَ تمام اشیاء وُ امور، اصلاً وجود نمی‌یابند، چرا که در حقیقت؛ همه‌ی جلواتِ عالمِ اشارات، أعمّ از ایّام و اشیاء و ابعاد و جهاتِ سِتّه؛ صِرفِ اعتباری هستند در مجالی که حضراتِ آل‌الله (علیهم‌السّلام) به آن‌ها بخشیده‌اند وُ به دیگر بیان؛
به اعتبارِ حضراتِ واسطه‌ی مطلقه؏ است که جلواتِ عالَمِ مخلوقات، موجود هستند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰 بررسیِ تفصیلیِ جهاتِ سِتّه

شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات،
عبارتند از:
أمام (روبه‌رو)
خَلف (پشت)
يمين (راست - مشرق)
یَسار (چپ - مغرب)
فوق (أعلىٰ)
تحت (أسفل)

🌑 جهاتِ سِتّه در عالَمِ ظلمت و حدود؛ بر اساس #نسبت تعریف می‌شود. بدین معنا که وقتی بیان می‌کنیم؛ «خَلْف»، بلافاصله این سؤال به ذهنِ کسی که در عالم ظلمت و حدود است، می‌رسد که؛ «خَلْفِ چه چیزی؟».
یعنی؛ اوّلاً یک شیء را لحاظ می‌کند، تا بعد؛ پشتِ آن را بتواند منظور کند.
❂☜ بنابراین در عالم ظلمت؛
خَلف، به نسبتی که با أمام (روبه‌رو) دارد، تعریف می‌شود وُ همین طور؛ یمین به نسبتی که با یسار دارد وُ قِسّْ عَلىٰ هذا ...

🌕 امّا جهاتِ سِتّه در عالَم نور؛ به قوّتِ حضراتِ وجهُ‌الله (علیهم‌السّلام) تعریف دارند. چنان که قرآن می‌فرماید:

💎«وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ
فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ
☜وَجْهُ‌الله
إِنَّ اللهَ واسِعٌ عَليمٌ»💎
✿ و مشرق و مغرب از آنِ خداوند است.
پس به هر سوئی که رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
📗سوره‌ی بقره، ۱۱۵

توضیح اینکه؛
اشاره به مشرق و مغرب در آیه، به این معنا نیست که مثلاً «أمام» و «خَلْف» و دیگر جهات، تحتِ مالکیّتِ اللهﷻ نمی‌باشد.
بلکه با دقّت در معنای این دو کلمه در می‌یابیم که؛
🌕 مشرق؛ محلّ طلوعِ هر شیء و أمری است.
🌑 و مغرب؛ محلِّ غروبِ هر شیء و أمری است.

❂☜بنابراین؛
ذکرِ مغرب و مشرق در آیه؛ به معنای اوّل و آخرِ هر شیء و أمری می‌باشد که به واقع؛ از قوّتِ مالکیّت وُ احاطه‌ی لُبّیِ «اللهﷻ»‌ در «وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»؛ هر شیء و أمری، به اشاره آمده و موجود گشته است.

💫 و نیز؛ از نقطه‌ی مالکیّتِ حضرتِ اللهﷻ (#الله؛ اسمی است مُستجمِعِ جمیعِ صفات کمالیه، بدین معنا که جمیعِ جهاتِ سِتّه را فرا گرفته است) می‌باشد که فعلِ مضارعِ «تُوَلُّوا» - که به معنای نَفْس وُ دوامِ چرخش است وُ بعد از آن چرخش است که «جهاتِ سِتّه»؛ انشاء می‌شود وُ مفهوم دارد -، برقرار است.

حال؛
دقّت به کلمه‌ی «جهات» بفرمائید:
☜«جهات»؛ جمعِ مؤنث از «جهة» است. و «جهة»، به واقع؛ همان «وجه» است که تاءِ آخرش عوضِ از واوِ اوّل قرار گرفته است. مانندِ کلمه‌ی «صفة» که همان «وصف» است. و یا کلمه‌ی «سعة» که همان «وسع» است.

❂☜بنابراین؛
«جهات»‌ - که جمعِ «جهة» است -؛ جلوات وُ کثرتِ نوریِ همان «وجهُ‌الله» است وُ به دیگر بیان؛ جهاتِ سِتّه، ظهورِ خودِ «وجهُ‌الله» است، که؛
«فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ ☜ وَجْهُ‌الله»

💫 آن «وجه‌ُالله»؛ که «وِجهه»ی هر شیئی است، بدین معنا که؛ هر شیئی به «وجه‌ُالله» - که وجاهَتِ حقّﷻ است -، شیء است وُ جهات دارد وُ به جامعیّتِ حقیقیِ «وجه‌ُالله» است که جاهِ حقّﷻ در شؤونِ مختلفه‌ وَ جهاتِ سِتّه، تجلّی دارد.

[بحمدالله در #ﺑﯿﺎﻥ_بیستم_حقیقة_الولایة
در #کانال_معرفة_الحق
راجع به مطلب فوق، توضیحِ بیشتری ارائه شده است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/154)]

💫آن «وجه‌الله»ی که حسبِ «نحنُ وَجهُ الله؛ 📚تفسیر برهان، ج۴، ص۲۹۴» فرمودنِ حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام؛ شخصِ ایشان می‌باشد وُ بلکه؛ شخصیّت وُ وجاهَتِ حقیقیِ حقّﷻ؛ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام می‌باشند که به جامعیّتِ حقیقی؛ مَظهَر وُ مُظهِرِ حقّﷻ هستند وُ روزِ «جمعه»؛ بالحقیقة، یومِ ظهورِ ایشان است؛ نه اینکه صرفاً ظرفی باشد که در آن، ولیّ خدا علیه‌السّلام ظهور می‌کند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


💫جمع‌بندی آنکه؛
❂☜عالَمِ مخلوقات - که سراسر؛ آیاتِ الهی‌، وَ جلواتِ جاهِ حضرتِ أحدﷻ در «جهاتِ ستّه» می‌باشد - به وساطتِ مطلقه وَ جامعیّتِ حقیقیِ حضراتِ «وجه‌الله» علیهم‌السّلام است که از غیب به ظهور آمده است.
وَ به دیگر بیان؛
وجودِ جمع‌الجمعیِ ایشان؏؛ فتراکِ جهاتِ سِتّه و ایّامِ هفته است وُ اگر به عالَم، از منظرِ خَلقی، و اینکه مخلوقات؛ جلواتِ حضراتِ «وجه‌الله؏» هستند، نظر شود؛ حتّی یک نقطه از آن هم به نحوِ اطلاق وُ بساطت؛ أمام و خلف و یمین و یسار و فوق و تحت است ...

🔰 و امّا فرقِ نوریِ جهاتِ ستّه با یکدیگر چیست؟

🔆 پاسخ اینکه در عالم نور؛ برعکسِ عالمِ ظلمت، «أمام» در نسبت با «خَلْف» تعریف نمی‌شود.
بلکه به قوّتِ حضراتِ «وجه‌الله؏»؛
«أمام» نفْساً أمام است (و ایضاً؛ سایر جهات)، چرا که؛ شخصِ «وجه‌الله؏»؛ نفْساً أمام است وُ أمام بودنشان؛ ظهورِ مقدّمِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
و همچنین است راجع به؛
خَلْف بودنشان؛ که ظهورِ متأخّرِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
یمین بودنشان؛ که ظهورِ یُمنِ أمنی و ایمانیِ ایشان؏ است.
یَسار بودنشان؛ که ظهورِ یُسر و آسانیِ مطلق ایشان؏ است.
فوق بودنشان؛ که ظهورِ فائق و فاعلِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
و تحت بودنشان؛ که ظهورِ قابلِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.

الغرض؛ اگر شخصیّت بودنِ حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام، درست تبیین و تفهیم شده باشد؛ خواهیم دانست که هر یک از جهاتِ ستّه بودنِ آل‌الله؏ صرفاً نسبت به جهت دیگر تعریف نمی‌شود، بلکه؛
این جاهِ غیبیِ حضرتِ حقّﷻ است که از اطلاق و جامعیت مقام جمع الجمعیِ حضراتِ «وجه‌ُالله»؏ تا شأن «جهة» آمده است.

❂☜بنابراین؛
هر جهتی از جهاتِ ستّه‌ی عالمِ اشارات و نسبتشان با یکدیگر را نیز به قوّتِ شخصِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏» تعریف می‌کنیم.

بدین بیان که؛
حقیقتِ «وجهُ‌الله؏»؛ مطلقِ علی‌الإطلاق است.
بدین معنا که؛ جاهِ غیبیِ حضرتِ حقّﷻ آنچنان مطلقی است که در قیدِ غیبوبتِ نمی‌ماند. وَ تقدّم وُ تأخّر وُ أمنیّت وُ یسر وُ فائقیّت وُ قابلیّتِ وجهش به قوّتِ اطلاق؛ در «جهاتِ ستّه»ی عالمِ اشارات به ظهور می‌آید.

❂☜بنابراین؛
اینکه جهاتِ سِتّه‌ی عالمِ اشارات، با هم نسبت دارند، نیز؛ ظهورِ علی‌الإطلاقیِ «نسبةُ الرّب»، و جلوه‌ای از جلواتِ «نسبةُ الرّب» بودنِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏» است که نسبتِ مطلق می‌باشد‌ وُ به قوّتِ اطلاقِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏»؛ تا نسبت‌های عالمِ اشارات و محدودات، متجلّی شده است.


[اشاره‌ای مهمّ: نام دیگر سوره‌ی توحید، سوره‌ی «نسبةُ الربّ» است‌ که در بیان‌ِ نَسَبِ حقّﷻ به أحدیّتِ بدونِ کُفْو وُ صمدیّتِ «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ»یِ ربّ‌العالمینﷻ اشاره می‌کند. امّا در حدّ و ظاهرِ این اشارات، نباید ماند، چرا که حضرتِ أحدیّتﷻ آن صمدی است که به اطلاقش تا نسبتِ با وجهش (یعنی؛ حضراتِ وجه‌الله؏) ظاهر می‌شود وُ روایتِ «کُلُّ حَسَبٍ و نَسَبٍ منقطعٌ یوم القیامةِ الّا حَسَبی و نَسَبی؛ هر حسب و نسبی به روز قیامت، منقطع می‌شود الّا حسب و نسبِ من.» در کلامِ حضرتِ ختمی‌مرتبت صلّی‌اللهُ‌علیه‌وآله؛ اشاره به حقیقی بودنِ نسبِ حضرتشان؏، و بقایِ آن نسبت به بقای حقّﷻ دارد. و هر نسبتی در عالمِ اشارات، به اعتبارِ نسبتِ حقیقیِ ایشان؏ است که مجالِ ظهور دارد.]


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰 بررسیِ تفصیلیِ ایّام هفته

ایّامِ هفته عبارتند از:
⦿السَّبْت (شنبه)
⦿ الأحد (یک‌شنبه)
⦿الإثنین(دوشنبه)
⦿ الثلاثاء ( سه‌شنبه)
⦿ الأربعاء (چهارشنبه)
⦿ الخمیس (پنج‌شنبه)
⦿ الجُمعه (جمعه)


حضرت امام علیّ النّقی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

🔻«الْأَيَّامُ نَحْنُ مَا قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ
❂☜فَالسَّبْتُ اسْمُ رَسُولِ الله (ص)
❂☜وَ الْأَحَدُ كِنَايَةٌ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (؏)
❂☜ وَ الْإِثْنَيْنِ الْحَسَنُ (؏) وَ الْحُسَيْنُ (؏)
❂☜وَ الثَّلَاثَاءُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (؏) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (؏) وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (؏)
❂☜وَ الْأَرْبِعَاءُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (؏) وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (؏) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (؏) وَ أَنَا (؏)
❂☜وَ الْخَمِيسُ إبْنِيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (؏)
❂☜وَ الْجُمُعَةُ إبْنُ إبْنِي‏(؏)»🔺

📚 الخصال، ج‏۲، ص۳۹۶

بنابر این روایتِ گران‌قدر؛
ایّام هفته، جلواتِ خودِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام می‌باشد وُ تحلیلاً بیان می‌شود که حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام؛

🔹در مقامِ خلوَت وُ وحدتِ نوری ▣⇦ «یومُ الله»
🔹در مقامِ جمعُ الجمع ▣⇦ «ایّامُ الله»
🔹و در مقامِ جلوَت وُ کثرتِ نوری ▣⇦ «ایّامِ هفته»
هستند، که از فتراک وُ وساطتِ جمع‌الجمعیِ «ایّامُ‌الله» است که خَلوتِ «یوم‌الله» وُ جَلوَتِ «ایّام هفته» حقیقتاً وجود دارند.

❂☜بنابراین؛
«ایّام الله»؛ مقامِ اطلاق است، که راجع به آن می‌فرمایند:

🔻«أَيَّامُ الله عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَةٌ؛
يَوْمَ يَقُومُ الْقَائِمُ وَ يَوْمَ الْكَرَّةِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة
»🔺
✿ ایّامُ‌الله، ۳ روز است؛
- روز قیامِ حضرتِ قائم (عجّل‌الله‌تعالىٰ‌فرجه‌الشّریف)
- روزِ رجعت
- و روزِ قیامت.
📚 الخصال، ج‏۱، ص۱۰۸

دقّت شود که واژه‌ی ایّام در «ایّامُ‌الله»؛ جمعِ حقیقی است وُ بیانش در قالبِ «۳ روز»، به واقع؛ سه مرتبه‌ی ذات و صفت و فعل است که جمعِ حقیقی در اطلاقِ ولیّ‌الله(؏) می‌باشد. وگرنه اگر تصوّرِ سه روزِ حدّی در کنار یکدیگر بشود، دیگر «یوم» و روشنیِ حقیقی نیست. بلکه نفسِ تاریکیِ حدود است.

الغرض؛
ایّامِ هفته - که مقامِ جلوتِ ایّام‌ُالله هستند - از راسِم عالَم، یعنی؛ حضرت رسول اکرم (ص) شروع می‌شود وُ چنان که در متنِ روایت، تقدیم شد؛ «السَّبت»؛ نامِ خودِ حضرتشان (ص) است.

🔹«سَبت» در لغت به معنایِ قطع و بُریدن است.
☜به اجمال بیان می‌شود که؛
حضرت رسول اکرم (ص) با بُریدن از خلوَت، و در حقیقت به «لاهو»؛ راسِم عوالِم هستند وُ ایّام هفته را - که ظهورِ خلقِ اشیاء در ۶ روز است - ترسیم می‌نمایند.

ولی حضرتشان به قوّتِ چه کسی، راسمِ کثرات هستند؟
❂☜به قوّتِ نفسِ خویش، یعنی؛ به قوّتِ «الأحد - یکشنبه» که حضرت مولىٰ امیرالمؤمنین علیّ (؏) هستند.

🌟حضرت مولىٰ امیرالمؤمنین علی (؏)؛
أبُ الأئمّه و امیرالمؤمنین هستند وُ ائمّه‌ی اطهار (علیهم‌السّلام)؛ جلواتِ حضرتِ مولایند.
بنابراین؛
«الْإِثْنَيْن»، «الثَّلَاثَاءُ» و «الْأَرْبِعَاءُ»؛ مناسِبِ کثرات، هر کدام به تعداد ائمه‌ی اطهارِ مذکور در حدیث، اسمی توقیفی دارد.

[لازم به ذکر است که تعدّدِ مذکور؛ تعدّدِ نوری است وُ در متنِ حدیث؛ دوشنبه؛ آراسته به نامِ مطهّرِ ۲ امام؏، سه‌شنبه؛ مُحَلّا به نامِ مطهّرِ ۳ امام؏، و چهارشنبه؛ مُزَیَّن به نامِ مطّهرِ ۴ امام روحي و نفسي لهم‌الفداء است.]

💫امّا راجع به «الْخَمِيسُ»؛
بیان کننده‌ی نوری بودنِ تعدّدِ ایّامِ هفته بوده، و برای همین؛ با اینکه #پنج شنبه (الْخَمِيسُ) است، ولی در ظاهر؛ آراسته به نامِ مطهّرِ #یک امام؏ می‌باشد وُ به واقع؛
❂☜آن تعدّدِ در ایّامِ «الْإِثْنَيْن»، «الثَّلَاثَاءُ» و «الْأَرْبِعَاءُ» را به یومِ جمعه، که جامعیّتِ «جامعُ الشَّتّات» بودنِ حضرات (علیهم‌السّلام) است وُ آن جامعِ حقیقی؛ حضرتِ بقیّة‌الله‌الأعظم (عجّل‌الله‌تعالىٰ‌فرجه‌الشّریف) می‌باشند، می‌رسانند ...


الحمدلله ربّ العالمین


🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده
#شش_روز_هفته
#جهات_سته
#ایام_هفته
#وجه_الله
#ایام‌الله
#جمعه


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM