اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
905 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

🏴🦋مُنْشِئِ صِدق؛
مافوقِ «مَليكٍ مُقْتَدِر»
🦋


🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/773
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🌿۞ زبان (لِسان)؛ حقیقتی جهان‌ساز و جهان‌سوز است.

🔥֎⇦ که اگر [نستجیرُ بالله] شعلۀ إنیّت، زبانه‌ کشد و نور، مختفی در نار گردد؛ حقیقت و لطائفِ آن معلوم نمی‌گردد.

🍃֎⇦ و امّا ...
💫☜ اگر به مددِ صاحبانِ حقیقت (یعنی؛ ائمّۀ اطهار علیهم السّلام)؛ زمزمۀ حیات، گوش را به استماع و جان را به سَماع وا دارد؛ رشحۀ آن لطیفه از جان، زمزم شود و ماءِ طهورِ معرفت از بِئْرِ معطّله‌اش، کامِ مستسقی را سیراب کند و بخواند؛
༺𒆳
💠『الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ』💠
✾ انسان در زیرِ زبان خود پنهان است.
📚الأمالي، للصدوق، ص۴۴۷

🍃⇯֎ که حقیقتِ انسانیّت؛
چیزی جز #لسان نیست، چنان که می‌فرمایند:

🔻『مَا الإنسانُ لَوْ لَا اللّسَانُ
إلّا صُورَةٌ مُمَثَّلَةٌ أوْ بَهِيمَةٌ مُهْمَلَة』🔺
✾ اگر زبان نباشد، انسان چیزی جز صورتی كشیده یا چهارپایی رها شده نیست.
📚غرر الحکم

🌿֎⇦ بنابراین، «لسان»؛ صرفاً عضوی در کنار اعضاء دیگر نیست. بلکه حقیقتِ انسانیّتِ انسان است. چنان که به فرمایشِ مولیٰ امیرالمؤمنین علی (؏)، یعنی آن بیانِ «کلامُ الامیر، امیرُ الکلام»ی؛ چنین انشاء می‌شود که:

🔹『اللّسَانُ ميزانُ الإنسان』🔹
✾ زبان؛ میزان انسانیّت است.
📚غرر الحکم

و نیز می‌فرمایند؛

🔹『اللّسَانُ تَرْجُمَانُ العَقْل』🔹
✾ زبان؛ ترجمۀ عقل است.
📚غرر الحکم


🍃֎⇦ و اگر منظور از لسان، صرفاً عضوی کنارِ اعضای دیگر بود؛ [اَلْعیاذُ بالله] همۀ افراد گُنگ و لال؛ از حیطۀ انسانیّت خارج بودند! و هر کس بدونِ گفتارِ ظاهری؛ کارِ خیری را با اعضای دیگرش انجام می‌داد، در زمرۀ انسانیّت نبود!

🌿֎ در حالی که؛
❂☜ نورِ عقلانیّت و انسانیّتِ انسان - که اطواری از حضورِ «لسان» است -؛ در هر عضوی، می‌تواند تلالؤ کند. و زبانِ ظاهر؛ از وصفِ آن زبانِ حقیقت و باطن؛ قاصر است.
که لسانِ حقیقت؛ با اطلاق حقیقیِ خویش؛ از بطن و قلب تا زبانِ ظاهر؛ ممدود است. چنان که می‌فرمایند:

🔻『إنّ لِسَانَ المُؤمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ』🔺
✾ زبانِ مؤمن؛ از ورایِ دل اوست [و تا زبانِ ظاهر؛ جلوه می‌کند].
📗نهج البلاغه، خطبۀ ۱۷۶


🍃⇯֎ بنابراین؛
لسان؛ از خفایِ قلب، تا جلایِ منقلب، کشیده شده و کنار اعضای دیگر؛ ظاهر گشته است.
و رعایتِ این ظاهر؛ به واقع؛ مصونّ دارندۀ آن حقیقتِ باطن است. چنان که به قولِ مطلق می‌فرمایند:

🔸『رَاحَةُ الإنسانِ في حَبْسِ اللّسان‏』🔸
✾ راحتیِ انسان، در «به بند کشیدنِ زبان» است.
📚 جامع الأخبار، ص۹۳


💠֎⇦ جمع‌بندی اینکه؛
وقتی لسانِ مطلق و حقیقی - که شخصیّت و انسانیّتِ انسان است -؛ نزولِ اجلال می‌کند و در کنار اعضای دیگر قرار می‌گیرد، از اطلاقی که دارد، مراقبۀ آن؛ به اطلاق، ظاهر است.

🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❖از منظرِ #ثبوت؛
«حفظِ لِسانِ ظاهری» (همین زبانِ سرخی که سَرِ سبز می‌دهد بر باد!)؛
❂☜ «حفظِ همۀ اعضا و افعال و صفات» است.

❖و از منظرِ #اثبات؛
«حفظِ همۀ اعضاء و افعال و صفات»؛
❂☜ «حفظِ لسان بودن و انسانیّت» است.

🍃֎⇦ چرا که محفوظ بودنِ هر عضوی از گناه؛ بالحقیقة؛ حضور و گویائیِ لسان در آن عضو است.

🌿۞ لسانِ؛
❂☜ بر عکسِ ابزارِ سایرِ حواسِّ پنجگانه که همگی به ثَنَویّت (دوئیّت) ظاهرند (چشم در بینایی، گوش در شنوایی، مجرایِ بینی در بویایی، دستان در لامسه، همگی #دو تا هستند)؛ #واحد است. پس به قوّۀ این وحدانیّت؛ فتراکِ سایر اعضاء است. که لسان؛
💫☜ مقامِ #جمع_الجمع (جمعِ #قابل و #فاعل) است، بدین معنا که؛
❖⫸ قوۀ چِشایی - که «قابل بودن» است -، و قدرتِ تکلّم - که «فاعل بودن» است -؛ هر دو در لسان، حاضر و ظاهر است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
هر خَیر و شرّی، از لسان مطلق (که در کنار اعضای دیگر نیست، بلکه فائق بر همۀ اعضا و حتّی زبان ظاهری است) می‌باشد، چنان که می‌فرمایند:

🔻〖إنّ هَاذَا اللّسانَ مِفْتَاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرّ〗🔺
✾ همانا این زبان کلید هر خوبی و بدی است.
📚تحف العقول، ص۲۹۸


🌿۞ توضیح اینکه؛
#مفتاح و گشایشِ هر شیء؛
🍃֎⇦ نقطۀ حدوث و بقای آن است.
که «هاذَا اللِّسَان» فرمودنِ حضرتِ باقرُ العلوم (؏)؛ که گشایندۀ عِلمِ مطلق، و مُنْشِئِ عالَم به عِلم حضوریِ «إنّ اللهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فيه‏؛ خداوندﷻ علمی است بدون جهل؛ 📚 التوحيد، للصدوق، ص۱۳۷» هستند، چنین است که؛

༺𒆳
֎⇦ با «ها»یِ تنبیه؛
💫☜عالَمِ فرق و کثرت را متنبّه و جمع می‌نمایند.

֎⇦ و با «ذا» یِ تقدیس (اشاره به دوریِ غیبُ الغیوبی و مقام خفا و خلوَت)؛
🌿☜عالَمِ جمع و وحدت را به میدان می‌آورند.

֎⇦ و در نقطۀ «هاذَا اللِّسَان»؛
🍃☜ خلوَتِ «ذا» و جلوَتِ «ها» را نشان داده، و مقامِ جمع الجمعی این حقیقت را عیان می‌نمایند.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻

🌕
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌕


🍃⇯֎ پس؛ «مراقبۀ لِسان»، همان «مراقبۀ مطلق» است، چنان که می‌فرمایند:

🔻『لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُه‏』🔺
✾ دلِ عبد، هرگز قوام و آرام نمی‌یابد، تا اینکه لسانِ او، قوام و آرام گیرد.
📚إرشاد القلوب، ج‏۱، ص۱۰۳


🍃۞ که وصفِ چُنین لسان و جمالِ چُنین صاحَبْ‌لسانی این است که می‌فرمایند؛

🔹『جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَةُ لِسانِهِ』🔹
✾ زيبائىِ مرد به شيوائیِ زبانِ اوست.
📚نهج الفصاحة، ص۴۳۱


⇯֎ و امّا؛
هر که زیبا سخن می‌گوید؛ لزوماً فصیح و بلیغ نیست. بلکه می‌تواند هذیان‌گویی باشد که به هذیانش، بی‌اساسان را مؤسّسِ اغوا گردد، که؛

💠『لَيسَتِ البَلاغَةُ بحِدَّةِ اللِّسانِ و لا بِكَثْرةِ الهَذَيانِ ...』💠
✾ بلاغت به [معناىِ] تندىِ زبان و پَرت و پلاگوئیِ بسيار نيست ...
📚 تحف‌العقول، ص۳۱۲


پس #فصیح و #بلیغ کیست؟
🍃֎⇦ آن کسی است که سَر و سِرّی با شخصِ «المَعنی» و «الحُجّة البالغة» (یعنی؛ حضراتِ آل‌الله علیهم السّلام) دارد، - حتّی اگر گفتارش در نظم و شیوائیِ ظاهری نباشد -، چنان که در دنباله می‌فرمایند:

💠『 ... و لَكنَّها إصابةُ المَعنى و قَصْدُ الحُجّة』💠
✾ بلكه بلاغت؛
💫☜ رساندنِ معنا،
و آوردن دليل و برهانِ درست است.
📚تحف العقول، ص۳۱۲

پس؛
☘️ رفیقا!
مراقب باش که دل، به این فریب ندهی و #قریب را به #فریب، و #فصاحت را به #فضاحت، نفروشی!
که‌ زیبائیِ زبان؛
همیشه دلیل بر زبانِ زیبا نیست❗️
و آن که زیبا سخن می‌گوید، لزوماً دلیل بر آن نیست که سخنِ زیبا می‌گوید.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻

🌕
🌕

🌿۞ و امّا به نفسِ لطیفۀ مهمّی که بیان شد؛

༺𒆳
🍃֎⇦ #نطق؛ جلوۀ لسانِ وجودی و حقیقی است. و به عبارتی؛ لِسان و نُطق؛ جلال وُ جمالِ یک حقیقت‌اند؛

#لسان ❖⇦ جلالِ نطق
#نطق ❖⇦ جمالِ لسان

🍃⇯֎ تمامی اشیاء؛ به نفسِ شیئیّت (شیء بودن)، دارای نطق‌اند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ همین که «موجود»اند وُ نفْسشان؛ جلوۀ نفْسِ واحدۀ الهی‌ (یعنی؛ حضرات آل‌الله؏) گشته است؛
💫☜ به نطقِ «#کینونت»، گویا می‌باشند و وجودشان، لسانِ گویائی است که در قیامت - که رستاخیز سرِّ مطلقه است و «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ؛ روزی که سرّها بر ملا شود؛ سورۀ طارق، ۹» می‌باشد -؛ آشکار می‌گردد که:

🔹【وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ:
لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا؟ قالُوا؛
☜ أنْطَقَنَا اللهُ الَّذي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‏ء】🔹

✾ و به پوست خود مى‌‏گويند:
چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟
گويند:
✾☜ همان خدائى كه هر چيز را به سخن مى‌‏آورد،
ما را به سخن آورده است.

📘سورۀ فُصّلت، آیۀ ۲۱


🍃⇯֎ و هر شیئی، به قیّومِ خویش (یعنی؛ حضراتِ ائمّۀ معصومین علیهم السّلام که «『لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِق‏』؛ 📚الفضائل، لإبن شاذان القمي، ص۸۳» هستند)؛ گویایِ شیئیّتِ خویش است و لسانِ خود را نُطق می‌کند.


⟥⊰ نطق و کلام؛ نَفْسی دارد و «واقع» هم نَفْسی دارد.
❒⇦ هر نطق و کلامی که با واقع، یکی #باشد؛ #صدق است.
❐⇦ و هر نطق و کلامی که با واقع، یکی #نباشد؛ #کذب است.

🌿֎ حال؛
❂☜ نفْس واحده و مطلق؛ 『 نفْسُ‌الله تعالیٰ』 یعنی؛ حضراتِ ائمّۀ اطهار (علیهم السّلام) هستند.

🌿⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ هر نطقی که با #واقع، یعنی؛ با حضراتِ حقّ و حقیقت (؏)؛ یگانه باشد؛ #صدق است.
و صاحب آن؛
🍃☜ 【في‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ
✾ در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند.
📘سورۀ قمر، آیۀ ۵۵

֎⇦ و هر نطقی که با واقع، یعنی؛ با حضراتِ حقّ و حقیقت (؏)، یگانه نباشد؛ #کذب است.
و صاحبِ آن؛
🔥☜ و 【فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار
✾ نشیمنگاهش پر از آتش می‌شود.
📚الكافي، ج‏۱، ص۶۲


🍃⇯֎ جمع‌بندی اینکه؛
֎⇦ هر آن کسی که به نفس واحدۀ الهی (یعنی؛ حضراتِ ائمۀ اطهار علیهم السّلام) ایمان آورده (یعنی؛ شیعه باشد)؛
❂☜ صِدق است و راست‌گویی؛ وجودِ اوست.

֎⇦ و هر آن که به نفس واحدۀ الهی، ایمان نیاورده؛
❂☜ کذب است و دروغ‌گویی؛ وجودِ اوست.


🌿۞ الغرض؛
شیعۀ #جعفری - که شیعۀ إثنیٰ عشری است -؛
❂☜ آن کسی است که لِسان وجودش، #صدق است.
چنان که قرآن می‌فرماید:

🔹【 وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا】🔹
✾ و [مطلقاً] لِسانِ صدقِ عَلَوی را برای ایشان (خاندانِ حضرت ابراهیم علیه السّلام، یعنی؛ ائمّۀ اطهار علیهم السّلام و شیعیانشان) قرار دادیم.
📘 سورۀ حضرت مریم س، آیۀ ۵۰


🍃⇯֎ صدقِ مطلق وُ مطلقِ صدق؛
֎⇦ شخصِ وحدتِ حقیقی، و نفس واحده است که دوئیّتی در آن راه ندارد تا مجالی برای کذب باشد. و آن؛
💫☜ 『 نفْسُ‌الله تعالیٰ』 است، که «مَليكٍ مُقْتَدِر؛ سورۀ قمر، آیۀ ۵۵» است.

🍃۞ «صادق»؛ اسم فاعلِ صدق است و صفتِ حالیۀ صدق. که از شدّتِ صدق، هر اشتقاقی از صدق، رشحاتِ وجودی اوست.

֎⇦ موجودات؛ در نفس و کینونت و نقطۀ «وجود»یِ خود (که «هستند آنچه هستند»)؛
❂☜ جلوه‌ای از جلواتِ «صادقِ» مطلق می‌باشند.

☀️֎⇦ و فعلیّت و قوّۀ #صدق، به فاعلِ آن - که شخصِ صفتِ حالیۀ «صدق» است و صدق، از معدنِ خَیر او انشاء می‌گردد -، یعنی؛ صادقِ مطلق و مطلقِ صادق، و «الصَّادِقُ عَنِ الله؛ 📚 علل الشرائع، ج‏۱، ص۲۳۴»؛ حضرتِ امام جعفر صادق (علیه السّلام) است.

🍃⇯֎ و صدّیق؛ به دوامِ حقیقی، دائماً متمسّک به وجودِ «صادق» است. که اگر یوسُفِ صدّیق (؏)؛ به قوّۀ صِدّیق بودنِ خود، هر چه بگوید، در قضای الهی، انشاء می‌گردد (که «قُضِيَ الْأَمْر؛ سورۀ یوسف؏، آیۀ ۴۱»)؛
☀️☜ این یوسفِ جمال است، و این جمالِ صدق که حضرت یوسفش (؏) صدّیق است و مُنشئ قضا؛ جلوه‎ای از جلواتِ صادقِ آل محمّد (ص) است.

🌿⇯֎ شیعه، از آنجائی که جز صِدق، خویشتنی ندارد و منسوب به حقیقتِ صِدق، یعنی؛ امام «جعفر» صادق (علیه السّلام) است؛
☜ «جعفری» است وُ اصلاً جز جعفری؛ شیعه‌ای نیست.

🔳۞ شهادتِ حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام)، نه صرفاً شهادتِ موجودیّتِ صدقیِ همۀ اشیاء، نه صِرفاً شهادتِ «صدّیق»، نه صرفاً شهادتِ «صِدق مطلق» و «مطلقِ صِدق»، نه صرفاً شهادتِ «معدن الصِدق»، بلکه؛
❂☜ شهادتِ مُنشئ صِدق در ذاتِ ملیکِ مقتدر، و اقتدارِ مالکیّت حضرت حقّﷻ است.


🔥 «أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمينَ»




#الصادق_عن_الله
#منشئ_صدق
#لسان_حقیقی
#لسان
#غریب
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

༺֎• اذن دخول میکدۀ طوس؛ «یا عـﷻـلے‌؏» است •֎༻

(جرعه‌ای از شرابِ🔻『 أنا اَصغَرُ مِنْ رَبّی بِسَنَتَیْن』🔺)


•┈┈••✾•🍃🔆🍃•✾••┈┈•
🌿🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/781
•┈┈••✾•🍃🌻🍃•✾••┈┈•


﹏.𐫱 ﷽ 𐫱.﹏
🦋

🔲 حضرات آل الله علیهم السلام نفسِ حضرت باریتعالی می‌باشند که در زیارتِ حضرت امیرالمؤمنین(ع) با این انشاء عرض سلام می‌کنیم:

💎〖 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى〗💎
سلام بر خود حضرت الله تعالی.
(📚 بحار الأنوار ، ج۹۷، ص۳۳۱)

تمام صفات باریتعالی، نفسِ اوست و عین ذات حضرت حقّ است. عزّت و کبریایی نیز عینِ ذات اوست و نه بعد از ذات و منفک از آن.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻«نَحْنُ عِـزَّةُ الله وَ کـبــْرِيَــاؤُهُ»🔺
ما، عزّت خداوند و کبریایی (و بزرگی) او هستیم.
(📚دلائل الإمامة- ط - الحديثة، ص۲۷۰)

💢 کبریایی حقّ، بزرگیِ مطلق است، بنابراین؛ «خالصۀ» هر بزرگی و کِبَری، در هر موضع و وضع و موضوعی، رشحه‌ای از رشحاتِ کبرایی حقّ است.
بیانِ ضمیر «نَحْنُ» در فرمایش نورانی فوق، اشاره به مرتبۀ نفس حضرات آل‌الله(ع) دارد و چون اشاره به نفس فرمودند پس؛
عزّت و کبریایی بودنِ ائمه اطهار(ع) یک امرِ عارض بر ذات حضرتشان نیست، بنابراین؛ امرِ افاضۀ حدّی، و اکتسابی هم نیست که گفته شود این فضائل به حضرات(ع) داده شده است یا به نحوی از اکتساب، کسب کردند.

👈 🎯حضراتِ نفس الله تعالی(ع)، شخصِ حقیقیِ «کِبرایی مطلقه» هستند.

⤴️ این مهمّ، یک مطلب مبنایی در اعتقادات است و سایر مطالبِ این خصوص، بایستی با این مبنا و محور درک شود.

یعنی اگر در موضوعی، مطرح شود که ائمه اطهار(ع) کوچکی کرده‌اند یا در حدیثی یا روایتی، تصریحاً اذعان به صغیر بودن داشته (مثل ثقل اصغر بودنشان در حدیث ثقلین) یا جنسِ تصغیر تصوّر شود (مثلِ ازدیاد علمشان در شب جمعه، که العیاذ بالله شبهۀ نداشتنِ آن جولان دهد، یا ضعفِ بدنی که در حدیث کساء مطرح شده است)؛ همگی به محوریّت و مبنایِ «کبریایی مطلقه» بودنِ ائمه اطهار(ع) بایستی نظر شده و لطیفه و وجهِ آن تصغیر، کشف گردد. و در این اعتقاد، محکم و استوار باید بود که ائمه اطهار(ع) - که «مِن دون الله» نبوده بلکه نفس و ذاتِ باریتعالی می‌باشند (و فراتر اینکه؛ نفسیّت و ذاتیّت و شخصیّت و هویّت و عَین و چشمۀ حیاتِ دائمیِ ذاتِ صمدانیِ حقّ هستند)-؛ کوچکیِ حدّی هرگز به ساحتِ مقدّس‌شان راه ندارد،
بلکه از اینکه، وجودِ ذی جودشان، مطلق است (و فراتر اینکه؛ شخصِ «اطلاق» می‌باشند)؛ به اینکه رهایی محضه هستند، بر اطلاق خویش نیز اطلاق دارند (یعنی؛ علی الاطلاق می‌باشند). پس در مرتبۀ وجودیِ «علی الاطلاقـ»ی خویش، نزولِ اجلال کرده و به قوّتِ کبریایی مطلقِ شخصیِ وجودشان، تصغیر لبّی دارند و مثلاً در حدیثِ ثقلین، به جلوۀ «ثقلِ اصغر» ظاهرند در حالیکه؛ قرآن که کلام الله است و «ثقل اکبر»؛

⇦◈اوّلاً شیئی جز جلواتِ تنزیلیۀ «کلمة الله» بودنِ ائمه اطهار(ع) نیست.

⇦◈ ثانیاً «اکبر» بودنِ «ثقل اکبر»، طوری از اطوار، و رشحه‌ای از رشحاتِ شخصِ کبریاییِ مطلقه - یعنی حضرات ائمه معصومین(روحی لذکرهم الفداء) می‌باشد-.
✓ یعنی قرآن، به واسطۀ کبریاییِ مطلقه - که شخصِ ائمه اطهار ع هستند- اکبر از ائمه اطهار(ع) است ( و وجهِ «اکبر» بودن آن، مقامِ تفصیل بودن آن است که در مقالات دیگری بایستی شرح داد).


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔅

پس؛ 📖 قرآن کریم، در همان مبتدایِ اکبریّتِ «ثقل اکبر»، جیره خورِ خوانِ کبریایی مطلقه (یعنی؛ حضرات آل الله علیهم السلام) است و این در حالی است که چون قرآن، جلوه‌ای از جلواتِ آل الله(ع) است؛
«ثقلِ اکبر» بودنِ آن، 👈🏻 بزرگیِ خود بر خود حضراتِ کبریاء الله و کلمة الله(علیهم السلام) می‌باشد
و این، تجلّی خود بر خود؛ 👈🏻 صفتِ 【نورٌ علی نور】 حضرات آل الله(ع) است که در آیۀ نور (آیۀ ۳۵ سورۀ نور)، به بیان، منوّر گشته.


💠 بعد از این حقیقت، اشاره‌ای شود که افضلیّت در عالَم بیحدّی و نور و وحدت، به مثابۀ افضلیّت در عالَم حدود و ظلمت و کثرت نیست. که در عالَم کثرت، افضلیّت بین دو شیء مجزای محدود به حدّ مطرح است، ولی در عالم وحدت که شیء واحدِ اطلاقی فقط منظور و مدّ نظر است، افضلیّت خود بر خود مطرح است.

پس به قوّت این مبنا که ائمه اطهار(ع) می‌فرمایند؛ 『لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ؛ احدی با ما قیاس کرده نمی‌شود؛ 📚معانی الاخبار،ص۱۷۹؛ نبایستی در هیچ شأنی و شئونی، و وجهی و وجوهی، مبانیِ عالَم ظلمت را مبنا و معیارِ عالَم نور و احادیث و فرمایشات نورانی آل الله(ع) و قرآن کریم قرار داد و به جِدّ باور کنیم که؛

🔆 [به فرمایش حضرت مولی امیرالمؤمنین ع]
فقط و فقط «معرفة بالنّورانیّة»، معرفتِ صحیح است و صاحبش فَهُوَ مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ هُوَ عَارِفٌ مُسْتَبْصِرٌ قَدِ انْتَهَى وَ بَلَغَ وَ كَمَل‏؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۶، ص۶.
و پیش از چنین منزلتی، هر اعتقادی گرفتارِ عالَم ظلمت و معیاراتِ آن است و صاحبِ آن؛ 『فَهُوَ مُقَصِّرٌ وَ نَاصِب‏؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۶، ص۶』 کوتاهی کرده و کسی دیگری را بجایِ ائمه اطهار(ع) نصب و تصوّر نموده!

پناه بر مولای «مُتّقیان»(ع)!


🍃اگر مَقدمِ این مقدّمۀ مهمّ، در جانِ جویای معرفتی نشست؛ به مبارک‌بادِ این حضورِ معتقَد، در جانِ معتقِد، باید هلههۀ شوق سر داد و «الحمد‌ْ»گویان، نُقلِ تمجید بر سراپایِ وجودش، نثار کرد و به گِردِ نیکو سماعِ جانش، به نَقلِ «شادباش»ها چرخید و گَردِ قدومش را سرمه ساخت.

❀با این حساب؛
آنکه قدمی فراتر رفت و باقیِ این سلسلۀ شکستِ مویِ دلبری را به نوازِشِ اقبالْ نشست، نزدِ ملکوتیان چه حمدها و ثناها دارد که زبان، از بیانش، قاصر است.

پس؛
💫 قدمی فراتر، قدمی در قِدمَتِ حقّی و حقیقیِ حضرات آل الله (ع) است که «إن شاء امیرالمؤمنین»(ع)، قبولش در جانِ مستقبلینِ معرفت، انشاء گردد و بیقراری بر مولایشان(ع)؛ قرارِ دارالقرارشان شود.

🍃 به ذکرِ شریفِ «یا علی؏» دل‌های شریفتان را روانه کنید…

༺۞◈یا عـﷻــلے◈۞༻

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔅

🔆 شمسِ سپهرِ حقیقت، قمرِ مُنیرِ طریقت، نجمِ رهنمایِ شریعت،
صدرنشینِ کرّارِ وجود، سِلسِله‌جُنبانِ بود و نبود،
تنزیلی از او «ممسوسٌ في ذات»، و بارقۀ آن «لَنا حالات»،
سلطانِ قدرتِ مطلقه، قدیر و قادر و مقتدر،
نفسِ واحدِ الهی، «لیسَ» او را «کما هي»،
قائلِ قولِ «أنا الله»، فاعلِ فعلِ «هَدی الله»،
شاهد و مشهود و شهادت، عابد و معبود و عبادت،
شخصِ اطلاق و ولایت، مبدأ حقّ و نبوّت،
منتها رغبتِ راغبین، غایتِ مطلوبِ طالبین
،
حضرتِ مولی و مقتدای محضه، امیرِ مؤمنان، علی بن ابیطالب علیه أفضل صلوات المصلّین، بذلِ جاه نموده و می‌فرمایند:

◣『 أنا اَصغَرُ مِنْ رَبّی بِسَنَتَیْن』◥
من دو سال از پروردگارم کوچکتر هستم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۳۸، ص۲۷۸)


ེ ེ ེ༄࿔࿔ ྄ ྄ ྄

«زمان» که در عالم ناسوت مطرح است؛ در ارتباط با مکان است. که با اینکه تفوّقِ بر مکان دارد، ولی در عالم دانی؛ در ارتباط با حرکتِ سیاره‌هاست. اما عوالم فراتر از عالم ناسوت، عالم مجردات است که در قید مقیّداتی چون زمان و مکان نیست و اگر زمان برای عوالِم مافوقِ دنیا، منظور میشود؛ زمانی از جنسِ کمّیّات نیست.
خداوند، به حضرات آل الله(ع) که «صاحب الزمان» هستند، خالق زمان است و نه مقهورِ زمان. بنابراین؛ «سَنَتَیْن»، آن دو سال عادی که در عُرف حاکم است، نمی‌باشد.

🍂 اهل دنیا، اصحابِ ایّامِ ظاهرند! و از این رو؛ عُمْر را به ازدیادِ سنواتِ ظاهر می‌دانند. در حالیکه اگر کسی هزاران سال هم به ظاهر، عمر کند، این سنوات، طولِ عمر اوست و نه حقیقت آن.
حضراتِ ائمه اطهار(؏) عُمْرِ حقیقی، یعنی ازلیّت و قدمت و اصالتِ قدیم بودنِ حضرت قدیمِ مطلق(جلّ جلاله) می‌باشند که در زیارت حضرت أَصْلُ كُلِّ خَيْر؛ 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۸، ص۲۴۲ مولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده است:

🔻〖 السَّلَامُ عَلَى الْأَصْلِ الْقَدِيم‏〗🔺
سلام بر اصلِ قدیمِ مطلق.
(📚المزار الكبير- لابن المشهدي، ص۲۱۷)

👈🏻 حضراتِ ائمه اطهار(؏)، نه تنها قدیم بلکه «اصالتِ قدمت حضرت باریتعالی» هستند.
که قدمتِ باریتعالی، #عمر_حقیقی است. و عمرهایِ واقعی، «تعمیر»، مدّ الظلّ، و ظهورِ عمر حقیقی است.

سال و سَنهٔ حقیقی؛ به فرمایشِ قرآن 【عِنْدَ الله؛ توبه، ۳۶】 است و آن، شخصِ دوازده ماهِ حقیقی است که؛ 【اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‏ كِتابِ الله؛ توبه ۳۶】 که به نصّ روایات؛ شخصِ حضرات دوازده امام (علیهم السلام) هستند(📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۲، ص۷۷۴).

🔰 بنابراین؛

◉ سَنهٔ حقیقی؛ جلوۀ عمرِ حقیقی، قِدمت حضرت باری(عزّوجلّ)،یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع) می‌باشند.

که سَنه حقیقی، هویّتِ حضرتِ «قدیم» (جلّ جلاله) است که همۀ ماسوایِ «نَفْس الله تعالی»(ع)، مُعَمَّر در آن هستند که 【وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ؛ و هر كه را عمر دهيم، در [شخصِ] «الخلق»(ع) او را برگردانیم؛ سورۀ ۳۶،آیۀ ۶۸ و به سویِ آن مبدأ و منتهایِ مطلقه- که وصفی از اوصافش 『إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ؛ بازگشتِ خلق به سوی شما آل الله ع است؛ جامعۀ کبیره- 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۶۱۲است- دائماً در رجعتند که؛【إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ؛ بقره ۱۵۶】.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔅

🔰 بعد از مقدمه‌ای که بیان شد و دانستیم که حضرات آل الله(ع)، نفسِ حضرتِ باریتعالی هستند و شخصِ کبریایی مطلقه می‌باشند و صغارت و کوچکیِ حدّی به ساحتِ حضرتشان جرأتِ حضور ندارد؛
وجوهی از فرمایشِ 🔻أنا اَصغَرُ مِنْ رَبّی بِسَنَتَیْن🔺 مولایِ سَرمَستان، معبودِ حقّ پرستان، مبتدای 【أَنَّما يُرِيدُ الله؛ احزاب ۳۳، منتهایِ 【أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ الله؛ آل عمران ۱۶۲】، مَطلعِ مقامِ 【قُل کَفی؛ رعد ۴۳، تاجدارِ تمجیدِ 【هَلْ أَتى‏؛ انسان ۱، مَحرَمِ سُرادِقِ 『لَوْ کُشِف؛ 📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۱۹』، کاشف و مَکشوف و مُکتشف، حضرت مَولَی المَوالی، آقا امیرالمؤمنین -روحی لذکره الفداء- به اشاره بیان می‌شود:

♦️۱ • ثبوتِ ذات و ثبوتِ صفات و اسماء؛ «سَنَتَیْن» است.

♦️۲ • «سَنَتَیْن»؛ سنۀ وجوب حقّ و سنۀ واحدِ امکان در تجلـّـی اوّل است که در دعا می‌فرمایند؛ 『اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالتَّجَلِّي الْأَعْظَم؛ 📚البلد الأمين، ص۱۸۳ که در مرحله‌ای؛ تجلّی ذات بر ذات است، و در مرحله‌ای؛ تجلّیِ ذات بر ذات، کشیده به تجلّی صفات و افعال می‌شود.

♦️۳ • در حدیث قدسی خداوند می‌فرماید؛ 『كنتُ كنزاً مخفيّاً فاحببتُ أنْ أعرَف فخلقتُ الخلق لکی أعرف؛ یعنی من گنج مخفی بودم ، دوست داشتم که شناخته شوم پس خلق را خلق کردم تا شناخته شوم؛📚 روضة المتقين،ج‏۲، ص۷۱۰』.

«سَنَتَیْن»؛ سَــنۀ اشاره از لا اشارۀ ذات، در کلمۀ 《کُنتُ》. یعنی سنۀ اوّل از ذاتِ «لا اسم و لا رسم له» به اشاره آمده و فرمود 《کُنتُ》. و سَنۀ بعدی در ادامۀ 《کُنتُ》 است و ظهور عالم أسماء و صفات، که می‌فرماید؛ 《فخلقتُ الخلق》.

♦️۴ • «سَنَتَیْن»؛ سنۀ اشارۀ خدا به حضرت سیّد الکونین خاتم الانبیاء و المرسلین(ص)، و سنۀ اشارۀ پیامبر اکرم(ص) به حضرتِ مولی الموحّدین امیرالمؤمنین(ع) .

♦️۵ • «سَنَتَیْن»؛ سنۀ حرمتِ بین ذاتِ باریتعالی و حضرت ختمی مرتبت(ص)، و سنۀ حرمتِ بین حضرت ختمی مرتبت(ص) و خاتم بخشِ حقیقت یعنی؛ حضرتِ امیرالمؤمنین (ع).

♦️۶ • می‌دانیم که صفات جلال، باطن صفات جمال است. پس؛
سنۀ ذات به کُلّیِ صفات و 《أنــــا》 فرمودنْ در تعیین صفات جلال. و سنۀ کُلّیِ صفات به جزئی صفات و 《أنــــا》 در تعیین صفات جمال. یعنی یک مرحله در صفات جلال و یک مرحله در صفات جمال و این دو سَنه («سَنَتَیْن») است.

♦️۷ • «سَنَتَیْن»؛ سنۀ خفا در «مع اللّهی» ( در حدیث نبی اکرم ص که انشاء می‌فرمایند؛〖لي مع الله وقت لا يسعنى فيه نبىّ مرسل و لا ملك مقرّب؛ مرا با پروردگار وقتِ حقیقی است كه نمی‌گنجد با من در آن وقت مصاحبت هيچ نبىّ مرسلى و مَلَک مقرّبى؛📚 روضة المتقين ج۱، ص۳۰۰)
و سنۀ دیگر؛ آمدن در اشارۀ فرمایشِ 《أنــــا》.

♦️۸ • «سَنَتَیْن»؛ سنۀ قوس نزول و ترسیم عالم. و سنۀ قوس صعود و تجمیع عالم.

♦️۹ • «سَنَتَیْن»؛ سنۀ آوردن و ظهور و شهود، و سنۀ برگرداندن و بطون و غیوب. یعنی سنۀ بَدو و سنۀ ختم. به بیانی؛ سنۀ 【إِنَّا لله؛ بقره ۱۵۶ و سنۀ【وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ؛ بقره ۱۵۶.

♦️۱۰• «سَنَتَیْن»؛ سنۀ باطن و اشاره به ولایت، و سنۀ ظاهر و اشاره به امامت که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند؛ 『ظاهري إمامة و باطني غيبٌ لا يدرك؛ ظاهر من امامت است و باطنم غیبی است که درک شدنی نیست؛📚 مشارق الانوار، فصل ۵۹.

♦️۱۱• «سَنَتَیْن»؛ سنۀ تکوین و سنۀ تشریع

♦️۱۲• «سَنَتَیْن»؛ سنۀ خلوت و سنۀ جَلوت

♦️۱۳• «سَنَتَیْن»؛ سنۀ عصمة اللّهی در وجود مقدس حضرت صدیقۀ طاهره (سلام الله علیها) و سنۀ ولیّ اللّهی در وجودِ مقدّس ائمه اطهار(ع).

♦️۱۴• مولی ع، شخصِ اطلاق هستند. که اطلاق، چون حقیقی است. در خلوَت و حدّ «اطلاق» نمی‌ماند و بر خود اطلاق دارد یعنی «عَلَی الاطلاق» می‌باشند. بر این اساس، «سَنَتَیْن»؛ یک سنه؛ سنۀ «اطلاق» است، و یک سنه، سنۀ «علی الاطلاق» است. به عبارتی؛ یک سنه، سنۀ ثبوت اطلاق است، و یک سنه، سنۀ اثبات اطلاق است.



«الْحَمْدُ للهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»
(📚 الدروع الواقية –
سیّد بن طاووس ، ص۱۷۶)


🌿🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

❇️༺۞• لا یقاس بآل محمّد(ص) احدٌ •۞༻



🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/791
┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈

حضرت امام محمّد باقر علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🔻«اخْتَرَعَنَا الله مِنْ نُورِ ذَاتِهِ لَا يُقَاسُ بِنَا بَشرٌ»🔺
خدا ما را از نور ذاتِ خود اختراع کرد. [بنابراین] بشری با ما مقایسه نمی‌شود.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۲۶، ص۱۲)

و حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام نیز می‌فرمایند:
💠«لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ» 💠
احدی با ما قیاس کرده نمی‌شود (قابل قیاس نیست).
(عيون أخبار الرضا علیه‌السّلام، ج‏۲، ص۶۶)


🔲 لفظِ «احدٌ»؛ هم از نظر معنا و هم از نظر اینکه نکره آمده است، مفیدِ معنای عمومیّت است. یعنی «احدٌ»، شامل هر ذی الإشاره‌ای در هر ساحتی می‌شود. پس احدی، حتی انبیاء الهی علی نبیّنا و آله و علیه‌السّلام، و اولیاء نیز با حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام قابلِ مقایسه نخواهند بود.
و وقتی این عمومیّت وجود دارد؛ پس در تمامی ساحات، یعنی تمامِ مراتب وجودی، شأنی از شؤون و یا حالی از حالات؛ «قیاس»، به ساحتِ تماماً نورِ ائمه اطهار علیهم‌السّلام وارد نمی‌شود و نبایستی صورت بگیرد.

چرا که؛ «قیاس»؛ فرعِ بر #دوئیت است و بایستی دو طرف وجود داشته باشد تا قیاس و مقایسه‌ای صورت بگیرد. امّا حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام، صمدیّت و وحدانیّت باریتعالی هستند. که اگر درکی از صمد، به جان بنشیند، خواهیم دانست که صمدیّت حقّ، جا برای غیر نمی‌گذارد. پس مطلقِ «قیاس»، در ساحتِ وحدانیّت و صمدیّت حضرت حقّ - یعنی شخصِ شخیص آل‌الله علیهم‌السّلام -، معدوم و منتفی است.

حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام در حدیث طارق بن شهاب در مورد ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام می‌فرمایند:

🔹«سِرُّ الْوَاحِدِ وَ الْأَحَدِ
فَلَا يُقَاسُ بِهِمْ مِنَ الْخَلْقِ أَحَدٌ
فَهُمْ خَاصَّةُ الله وَ خَالِصَتُهُ وَ سِرُّ الدَّيَّانِ.» 🔹
امام علیه‌السّلام؛ سرّ حضرت واحد و احد (عزّ و جلّ) است. پس احدی از خلائق با ایشان قیاس کرده نمی‌شوند. ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام خاصة الله و خالصۀ او و سرّ حضرتِ دیّان هستند.

بنابراین؛
حضراتِ «سِرُّ الْوَاحِدِ وَ الْأَحَدِ» علیهم‌السّلام؛ نفسِ حضرت باریتعالی بوده، بلکه خالصۀ نفس و نفسیّت و ذاتیّت ذات حضرت احدیّت هستند که هیچ دوئیتِ ظلمتی و حدّی‌‌ای، در هیچ مرتبه از مراتب وجودی، بین حضراتِ خالصة الله علیهم‌السّلام و حضرتِ الله تعالی، وجود ندارد. و مسلّم است که وقتی یک ذات و یک وجود و یک نفس هستند و بلکه نفس باریتعالی می‌باشند، مقاماتشان، دقیقاً و عیناً و شخصاً، مقاماتِ حضرت احد(جلّ جلاله) است که در زیاراتشان می‌خوانیم؛
«الْمَقَامَ مَقَامُک»
(📚المزار،للشهيد الاوّل، ص۳۵)

و بلکه مطلب، بسیار فراتر از این حرف است!حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام؛ نفس و شخصِ مقاماتِ باریتعالی می‌باشند که در مناجات رجبیه در وصفی از حضرات علیهم‌السّلام می‌خوانیم:

💎«أَسْأَلُک بِمَا نَطَقَ فِيهِمْ مِنْ مَشِيَّتِک فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِکلِمَاتِک وَ أَرْکاناً لِتَوْحِيدِک وَ آيَاتِک وَ "مَقَامَاتِک" الَّتِي لاَ تَعْطِيلَ لَهَا فِي کلِّ مَکانٍ يَعْرِفُک بِهَا مَنْ عَرَفَک»💎
[خدایا] درخواست مى‌کنم به آنچه در ایشان (یعنی حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام) از مشیّـتت نطق نمودی که آن‌ها (یعنی حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام) را معدن اسرار کلمات خود قرارشان دادى. و ارکان توحيد تو و آيات و «مقامات» تو هستند، که در آن آيات تعطيل نخواهد بود‌. در هر مکان، هر که تو را شناسد، به آن آيات شناسد.

و از علوّ این مقام، وَ اینکه اطلاقِ #حقیقی هستند (یعنی اطلاق؛ قید حضرتشان نیست، بلکه خودیّت ایشان است، پس به اطلاقِ خود نیز اطلاق دارند)؛ نزولِ اجلال و بذلِ جاه نموده و در قیود و هیاکلِ بشری ظاهر شدند، تا قیود و کثرات، به سعۀ رحمانیّت ائمه اطهار علیهم‌السّلام، مجالِ انشاء شدن پیدا کنند.

خالِ مَــه‌رویــان سیاه و دانه‌ی فلفل سیـاه
هر دو جانسوزند، امّا این کجا و آن کجا؟!

پس؛
از هر نوع قیاس در ساحت ائمه اطهار علیهم‌السّلام بایستی پرهیز کرد که؛
«فَلَا يُقَاسُ بِهِمْ مِنَ الْخَلْقِ أَحَدٌ».

ولیّ خدا علیه‌السّلام، و جنسِ خلائق، هر دو طعام و آب میل می‌کنند. امّا ولیّ خدا علیه‌السّلام به نفسِ اینکه 🔻«عَيْنَ الْحَيَاة؛📚جمال الأسبوع، ص۳۷»🔺 است، اوست که با خوردن و نوشیدن، به طعام و آب، حیات می‌دهد و آنها را انشاء می‌کند. ولی سایرین با خوردن و نوشیدن، اخذِ حیات می‌کنند.
و این کجا و آن کجا؟!
صورتِ ظاهر این افعال [و صفات و حتّی کینونت] یکی است، امّا؛

کـــارِ پاکـــان را قیـــاس از خــــود مگیـر
گرچه ماند در نبشتن؛ «شیر»، «شیر»


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

🔳 این از شرارت دشمنان ملعون ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام، یعنی؛ عمر و ابابکر (لعنة الله علیهما) و جنودِ آنها مانندِ معاویه‌ی خبیث است که حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام را در عِداد دیگران قرار دادند و امر قیاس و مقایسه‌ی نور و ظلمت را سکّۀ رایج بین مردم نمودند! به طوری که حضرت مولی علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🔳«الدَّهر انزَلَنى ثُمَّ انزَلَنى ثُمَّ انزَلَنى حَتّى قیل؛ معاویة(لعنة الله علیه) وَ عَلىّ(علیه‌السّلام)!» 🔳
روزگار، مرا پایین آورد، پایین آورد، پایین آورد تا اینکه [مرا با معاویه ملعون برابر کرده و کنار هم و بلکه بعد از او] گفته شد؛ «معاویه و علی».


💎«هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ ؟!»💎
آيا تاريكى‌‏ها و نور برابرند؟!
(📗سورۀ رعد، آیۀ ۱۶)

هیهات!
وامصیبتاه!
مولایی که 🔻«مَدَارُ الدَّهْر؛ گردانندۀ روزگار؛ 📚مصباح المتهجد، ج‏۲، ص۸۴۳»🔺 است و لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت، بر خاکِ قدومش، دستِ استحیاء و استشفاء دراز می‌کنند؛ از بلندایِ مقام و سعۀ وجود و اطلاقِ علی الاطلاق، مجال به دَهریّون می‌دهد، امّا نظر کن که جنسِ دهریّون چه بی‌شرمانه، او را به قیاس می‌کشند.
که این قیاس، از قیاسی است که مسلکِ ابلیس ملعون است که حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🔻«لَا تَقِسْ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ»🔺
قياس مكن! كه اوّل كسى كه قياس به كار بست ابلیس [ملعون] بود.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۵۸)


🔆 حضرت امام موسی کاظم علیه‌السّلام در وصف حضرت رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله و مولی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام(یعنی تمام ائمه اطهار علیهم‌السّلام) می‌فرمایند:

🔻«ظَاهِرُهُمَا بَشَرِيَّةٌ وَ بَاطِنُهُمَا لَاهُوتِيَّةٌ ظَهَرَا لِلْخَلْقِ عَلَى هَيَاكِلِ النَّاسُوتِيَّةِ حَتَّى يُطِيقُوا رُؤْيَتَهُمَا»🔺
ظاهر آن دو بزرگوار (یعنی؛ حضرت رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله و حضرت مولی علی علیه‌السّلام) بشری و باطنشان لاهوتی است. در میان خلائق به شکل مردمانِ این عالم ظاهر می‌شدند تا خلائق، تحمّلِ دیدن آنها را داشته باشند.
(📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۴، ص۱۹۲)

حضراتِ نفس الله تعالی علیهم‌السّلام؛ تنزیلِ وجود فرمودند تا عالَم به این تنزیل، انشاء و ایجاد گردد و اگر قرار باشد به شکلِ حقیقیِ خویش ظاهر بشوند، عالَمی در کار نیست! چرا که از شدّت نورِ وجودی حضرتشان علیهم‌السّلام، عوالِم، مجالِ تکوین پیدا نمی‌کنند، چنان که حقیقتِ وحدانیّتِ حضرت احد (عزّ و جلّ) یعنی مولی امیرالمؤمنین علی علیهم‌السّلام می‌فرمایند:

💠«لَوْ ظَهَرتُ لِلنّاس في صورة واحدة لَهَلَكَ‏ فيّ‏ النّاس»💠
اگر برای مردم در صورتِ واحد ظاهر می‌شدم، قطعاً همه در من به هلاکت می‌رسیدند.
(📚المناقب (للعلوي)، الكتاب العتيق، ص۷۴)

حضراتِ نفس الله علیهم‌السّلام؛ شخصِ سرّ و اسرار حضرت حقّ تعالی هستند که به هیکل‌های بشری ظاهر شده‌اند، چنان که حضرت مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🍃«إنـّا نحن الْأَسْرَارُ الْإِلَهِيَّةُ الْمُودَعَةُ فِي الْهَيَاكِلِ الْبَشَرِيَّةِ»🍃
همانا ما اسرار الهی هستیم که در جلوۀ هیکل‌های بشری به ودیعه گذاشته شده‌ایم.
(📚بحار الأنوار ج۲۵، ص۱۷۴)

از این رو جسارت به یک مویِ ولیّ خدا (یعنی کوچکترین اشاره حتّی به جسمِ ظاهری ولیّ الله علیه‌السّلام)؛ دقیقاً و عیناً و شخصاً، جسارت به ذات باریتعالی با تمام عزّت و جلالت ا‌ست و مستحقّ لعن و نفرینِ حقّ، و لعن و نفرین تمام آسمان‌ها و زمین و موجودات است. و این مطلب در احادیث مختلفی تصریحاً بیان شده است. مثلاً حضرت خاتم الانبیاء صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

🔹«مَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى الله جَلَّ وَ عَزَّ لَعَنَهُ الله مِلْ‏ءَ السَّمَاءِ وَ مِلْ‏ءَ الْأَرْضِ»🔹
هر که یک موى مرا آزار کند، مرا آزار کرده و هر که مرا آزار کند، خدای عزّ و جلّ را آزرده و هر که خدا عزّ و جلّ را آزارد، خدا و آسمان و زمين لعنتش کنند.
(📚الأمالي، للصدوق، ص۳۳۰)


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
.
🍃 مطلبی که بیان شد مبنایِ معرفت ست و مصادیقِ مختلف آن را إن شاء الله خوانندگانِ فهیم خواهند یافت.
از جمله؛
🔰عناوینی که بر روز میلادِ بعضی از حضرات آل‌الله(ع) گذاشته می‌شود، امرِ صحیحی نیست!

مثلاً؛
💠 حضرت فاطمۀ معصومه(س) که مجرّد ماندنشان، تجرّدِ مقام خفای الهی است - و پیش از این در #کانال_اللطائف_الالهیة به اشاره‌، بیانی از آن روزی شد -؛ در عِداد سایر دختران قرار می‌گیرند! و روزِ میلادِ حضرتشان (س) به «روزِ دختر» نامگذاری می‌شود!

💠 یا حضرت علی اکبر علیه‌السّلام که مقامِ خلوَتِ مَمْسوسیّت ذاتِ باریتعالی هستند؛ کجا در عِداد سایر جوانان قرار گرفته‌اند که روز میلادِ حضرتشان (ع)، «روز جوان» نامیده می‌شود؟!

💠 یا اینکه حضرت زینب کبری(س)، از «زینِ أب» بودن، وَ مقامِ عَلی الاطلاقیِ جلالِ علوی (ع) و جلالَتِ فاطمی(س)، از امام زمان خویش (یعنی امام سجاد ع) مراقبت می‌نمایند، آیا در عِداد پرستاران دیگر هستند؟!
یا از اینکه قافلۀ اُسَرا را تیمار و همراهی می‌نمایند و حضرتشان(س) مقامِ راسِم عَزا از نفسِ اُسرایِ کربلا تا أدنی مرتبۀ عالَم وجود هستند، با پرستاری و تیمارِ سایرین برابر است که روز میلاد حضرت(س) به نام «پرستار» خوانده می‌شود؟!

💠 و آیا ابوّتِ حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) که «ابوالبشر» و بلکه «ابو تراب» و مافوقِ آن هستند، در عِدادِ ابوّت‌های دیگر است که میلادِ حضرتِ نفس الله تعالی، «الاصل القدیم» مولی امیرالمؤمنین(ع) با نامِ «روز پدر»، پرنقش می‌شود؟!

💠 و آیا ناموسِ حقّ، امّ الخِیَرة، امّ ابیها، امّ الائمّه، حقیقتِ جلالَتِ حضرت باریتعالی، حضرت فاطمة الزهراء سلآم‌الله‌علیها مادریِ کنار مادرهای دیگر هستند که روزِ میلادِ حضرتشان (س) بیش‌تر به «روز مادر» جلوه‌گر بوده و امّیّتِ حضرت(س)، در کنار سایر مادران نقش می‌بندد؟!


بحثِ ما، بحثِ معرفتی است که لااقل به هوش باشیم که آن والامقامان - که خدائیّتِ خداوند هستند و از آستینِ کَرَمشان، هستیِ لااشاره و اشاره، ارتزاق دارددر هیچ وجهی از وجوه، و شأنی از شئونات، و حالی از حالات، و اسمی از اسماء، و لقبی از القاب، ابداً در عِداد احدی قرار نمی‌گیرند.

💢 اگر مطرح کنند که این نام‌گذاری جهت معرّفی اسوه‌ی حقیقی است، بیان می‌شود؛

🔳 کدام شخص به عنوانِ اسوه، برگزیده شده است؟!
مثلاً حضرت فاطمۀ معصومه‌‌ای فرضی؛ اسوه و الگو قرار داده شده‌اند که مجرّد بودنشان مانند سایرِ مجرّدین است؟
👈 یا آن وجود هُمام و مصدرِ جودِ تمام(سلام الله علیها)، که حقیقتِ تجرّد باریتعالی است و تجرّد را از مافوقِ تصوّر، به جلوۀ تخلُّق، به انظارِ اهلِ تدبّر ممدود ساخته است؟!

اگر اوّلی باشد؛ این الگو، الگوی اهلِ زمین است و اوج گرفتن و معراج با چنین الگویی، «قاب قوسینـ»ی جز همین عالَم اشارات و کمانه‌شدن در عمومِ افراد ندارد!

چنانچه ائمه اطهار(ع) طوری مجانب و کنار سایرین قرار داده شوند که نهایتاً از جنس آنها محسوب گردند، به طوری که متدیّنین هم از علوِّ شأن و عظمتِ جاه و خصائصِ حضرتشان، بی‌خبر، و بر قیاس و تشبیه آنها، بی تفاوت و بی غیرت گردند؛ بایستی برای نحوۀ اخذِ الگو، فکری تازه کنند!

🔰 و نهایتاً؛
اگر قرار بر این باشد که بین دو امرِ «الگو گرفتن» و «تجلیلِ مقامِ حضراتِ آل الله(ع)» یکی انتخاب شود؛ بایستی #تجلیل، منتخب باشد. که در تحلیل؛

👈 چنین اخذِ الگویی؛ کارِ اهلِ تجارت است و 🔻«عِبَادَةُ التُّجَّار؛ تحف العقول،۲۴۶»🔺 می‌باشد.
👈 ولی تجلیل مقام آل الله(ع)؛ رشحه‎ای از درکِ واقعِ امر حضرتشان است، که هرچند اهلِ تجلیلِ حقیقی، هرگز به قصدِ کسب و تجارت، در این کار نمی‌شوند، ولی به نفسِ تجلیل‌شان؛ نجات، در اعلی مرتبۀ خود، واقع است و تجلیل ایشان، 🔻«عِبَادَةُ الْأَحْرَار؛ عبادتِ آزادگان؛ تحف العقول،۲۴۶»🔺 .

🍃 اگر معرفت به حضرات آل الله علیهم‌السّلام حاضر است و نام‌گذاری این ایّام، ثباتِ اعتقاد به اصلِ «لا یُقاسُ بِنا اَحَدٌ» را در وجود، تکان نمی‌دهد؛ شُکرگزار باشید و بدانید که دین‌تان به لطف خدا، در این مرتبه، محفوظ مانده است.
🍂 ولی بدانیم همه‌کس این طور نیستند، و آلوده و لوثِ کردن ایّام مناسبتی با القابِ ساختگی، باعثِ تنزیلِ مقام آل الله(ع) نزدِ عموم و خصوصِ افراد می‌شود و شده است و تصوّر می‌نمایند که اگر مثلاً حضرت فاطمه معصومه(س) مجرّد ماندند، مانند مجرّد بودنِ سایرین است!
یا جوان بودنِ حضرت علی اکبر(ع) و أبُ الائمّه بودنِ حضرت مولی(ع)، و امّ الخیرة (جلّ جلاله) و امّ ابیها(ص) و امّ الائمه(ع) بودنِ حضرت فاطمةُ الله(س)، در واحدیِ از شباهت به سایر مخلوقین می‌باشد!
و وای از وقتی که تخمِ چنین قیاسی در مزرعِ اعتقاد کسی پاشیده شود!

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
.
🌀 این کوتاهی‌ها و بی‌غیرتی‌ها در خلوَت اعتقاد، دَستی در خانه‌نشین کردنِ «أَوَّلُ مَظْلُوم‏؛📚الكافي،ط - الإسلامية،ج‏۴،ص۵۶۹»؛ حضرت امیرالمؤمنین(ع)و اولاد طاهرینشان است.

از این جمله؛ 🔻

💠 روز ازدواج حضرت مولی امیر مؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه‌ زهرا(س) است که تصوّر، اعتقاد، و نوعِ برخورد بعضی از افراد با این حقیقت، مانند سایر ازدواج‌هاست!

🔰 به همین دلیل، چند کلمه به اشاره در این خصوص بخوانیم:

قرآن می‌فرماید:

💎【مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ ❁ بَيْنهَُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ❁ فَبِأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ❁ يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ ❁ فَبِأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ】💎
دو درياى [تلخ و شيرين‏] را كه با هم برخورد دارند، روان كرد [ولى يكديگر را تغيير نمى‌‏دهند].
[چرا كه‏] ميان آن دو حايلى است كه به همديگر تجاوز نمى‌‏كنند.
پس كدامين نعمت‏‌هاى پروردگارتان را انكار مى‏‌كنيد؟
از آن دو لؤلؤ و مرجان بيرون مى‌‏آيد.
پس كدامين نعمت‏هاى پروردگارتان را انكار مى‏‌كنيد؟

(📗 سورۀ الرّحمن، آیات ۱۹ تا ۲۳)

👈🏻 حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام؛ تأویلِ «الْبَحْرَيْنِ» را «عَلِيٌّ وَ فَاطِمَة» (صلوات الله علیهما)، و «بَرْزَخٌ» را «رَسُولُ الله [النَّبِيُّ ص‏لّی‌الله‌علیه‌وآله]» و «اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ‏» را «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السّلام» بیان ‌می‌فرمایند.
(📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۲۲۳)


📖 لغویّون، "مَرج" را «آمیختن» معنا می‌کنند.

درکِ #آمیختن مطلقه در عالم نور، به نفسِ «آویختنِ» مطلقه ممکن است. تا بِتَمامِهِ به حقّ آویخته نشویم، درکِ مفاهیمِ نوری، مشکل خواهد بود.

الغرض؛
در آمیختنِ حدّی، دو امر است که با هم می‌آمیزند. امّا در #نور، به استیلا و استعلایِ خود بر خود است که 💎نُورٌ عَلیٰ‏ نُور】 (سورۀ نور، آیۀ۳۵) است.

ائمه اطهار(ع) شیء واحدِ حقیقی هستند که می‌فرمایند: «نَحْنُ شَيْ‏ءٌ وَاحِد؛ 📚بحارالأنوار،ج‏۲۶ص۳۱۷» و از شدّت وحدت، به جلوۀ چهارده نفر جداگانه ظاهر شدند و مرج و آمیختگیِ 【مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ】؛ شدّت یگانگی حضرت مولی(ع) و حضرت فاطمه(س) است که از «لا کُفو» بودنِ اطلاقی، در «کفو» و «مرج» ظاهر می‌شوند.

#مرج در ظلمت و عالَم کثرت، ترکیبِ دو شیء است و برزخ آن، بینونتِ #عزلتی است.
امّا؛
#مرج در نور، شدّتِ تجلّی خود بر خودِ «نُورَ اللَّهِ التَّام‏ّ؛ ج‏۹۷ص۲۸۰»، - یعنی ائمه اطهار علیهم‌السّلام - است و برزخِ آن، بینونتِ #صفتی است.

#مرج حقّی و حقیقی آن است که در تمام مراتبِ وجودی، #مرج باشد. یعنی نه تنها در افعال و صفات، بلکه در ذات هم #مرج باشد و آمیختگی آن، شدّت یگانگی آن باشد.

بنابراین؛
#مرج_ظلمانی، چون لااقل مرتبه‌ی ذات را ندارد، حقیقتاً #مرج نیست و #مرج_حقیقی نیست.

بلکه آمیختنِ حقیقی (نورانی) است که حقّاً و حقیقتاً ثمر دارد و ثمر آن، چیزی جز خودِ او نیست که فرمود:

💎【يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ】💎
از آن دو لؤلؤ و مرجان بيرون مى‌‏آيد.
(📗 سورۀ الرحمن، آیۀ۲۲)

و تأویل آن از حدیث بیان شد که؛
🔻«اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ‏؛ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [ع‏]» 🔺

که؛
☀️ #لؤلؤ (مروارید)، مَکنون و باطن است و جلال می‌باشد (【اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُون‏؛ واقعه، آیه۲】- که ذاتش، مکنون بودن است و نه اینکه چیزی هست و مکنون است).
و #مرجان؛ مشهود و ظاهر است و جمال می‌باشد.

که حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السّلام؛ در خفای جلالی هستند و نسلِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام هم به حسب ظاهر از حضرتشان، متجلّی نیست.
ولی حضرت امام حسین‌ علیه‌السّلام؛ در جلایِ جمالی هستند و نسلِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلآم از حضرت امام حسین علیه‌السّلام است («الْإِمَامَةَ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ ع‏؛ 📚الكافي،ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۳۴۸»).





«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ، الْفَرْدِ الصَّمَدِ، الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»
(📚الدروع الواقية – سیّد بن طاووس، ص۱۷۶)



#لا_یقاس_بنا_احد
#لا_یقاس_بآل_محمد_احد (ص)
#نفی_قیاس_مطلق

🌿🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

🌿🤺﹏.𐫱 «غدیر خم»؛
نقشِ حقیقی بر صفحۀ وجودِ خلائق
𐫱.﹏


┈••✾•🍃✋🏻‏۱۸🍃•✾••┈
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 〰️〰️
↗️ https://t.me/ehsannil2/801
┈••✾•🍃✋🏻‏۱۸🍃•✾••┈


🍃 به لطف خدا؛
این مقاله، بر اساس مراتبِ عشرۀ ایمان، در ده قدمِ معرفتی إنشاء شد که هر یک از آن، مستقلاً مَجمعی از لطائف است که برای پرهیز از إطالۀ کلام؛ به اشاره‌‌ای اکتفاء می‌شود.
إن شاء الله با ذکر شریفِ «یا علی؏»، به دلْ همراهی بفرمائید تا به عنایتِ حضرت مولی علیه‌السلام؛ لطیفۀ مهمّ و اصلی این بیان، آن طور بر جان مبارکتان بنشیند که حظّ و بهرۀ ابدی روزی گردد:


↷°•❁•🍃یا عـﷻــلے🍃•❁•°↶


♦️ ⇦ بیعت با ولایت؛ حقیقت موجودات ➣●•

قرآن در مورد #میثاق گرفتن از بنی آدم(ع) می‌فرماید:

💎﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَني‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلينَ﴾ 💎
و آن‏گاه که پروردگار تو از پسران آدم (ع)، از پشت‏‌هايشان، نسل و نژاد آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه کرد که: آیا من پروردگار شما نيستم؟ [آنها به زبان فطرت‏] گفتند: چرا! گواهى داديم. تا در روز رستاخيز نگوييد ما از آن غافل بوديم.

(📘سورۀ اعراف، آیۀ ۱۷۲)

روایات بسیاری در خصوصِ این آیۀ شریفه و نیز بطورِ مجزّا، بیان می‌فرماید که برای ائمه اطهار(ع) از همۀ خلائق، میثاق گرفته می‌شود. از جملۀ آن روایات فرمایشی از حضرت امام صادق(ع) را بخوانیم:

🔻〖 إِنَّ الله أَخَذَ الْمِيثَاقَ عَلَى النَّاسِ لِلَّهِ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِرَسُولِهِ ص بِالنُّبُوَّةِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ ع بِالْإِمَامَةِ ثُمَّ قَالَ‏ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ‏ وَ مُحَمَّدٌ نَبِيُّكُمْ‏ وَ عَلِيٌ أَمِيرُكُمْ وَ الْأَئِمَّةُ الْهَادُونَ أَوْلِيَاؤُكُمْ‏ قالُوا بَلى‏ فَمِنْهُمْ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مِنْهُمْ تَصْدِيقٌ بِالْقَلْب‏.〗🔺
همانا خداوند برای ربوبیّت الله، و نبوّتِ رسولش (ص) و امامتِ امیرالمؤمنین (ع) و ائمه‌ی اطهار (ع) بر خلائق میثاق گرفت، سپس فرمود «آیا من پروردگار شما نیستم؟!» و محمّد (ص) نبیّ شما و علی (ع) امیر شما و ائمه‌ی هُدیٰ (ع) اولیاء شما نیستند؟! همگی گفتند؛ بلی. پس بعضی از ایشان صرفاً اقرار به زبان کردند، و بعضی از ایشان تصدیق به قلب نمودند.

(📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۱۸۶)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM