.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.
اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوهگر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبهای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.
"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبههای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.
⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)
حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوهگر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :
◆ #قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.
💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) میکشد که مثلاً میفرماید :
💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )
💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) میفرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) مینمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.
آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن میباشد.
جانگدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب میگردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).
🔰 و امّا آن آیات :
حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر میکند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری میشود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَهاندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر میکنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :
💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمىگويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مىشود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)
پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.
و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات میفرماید:
💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمَُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مىبست.
ما دست راست او را مىگرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مىكرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.
اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوهگر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبهای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.
"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبههای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.
⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)
حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوهگر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :
◆ #قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.
💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) میکشد که مثلاً میفرماید :
💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )
💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) میفرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) مینمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.
آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن میباشد.
جانگدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب میگردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).
🔰 و امّا آن آیات :
حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر میکند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری میشود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَهاندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر میکنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :
💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمىگويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مىشود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)
پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.
و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات میفرماید:
💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمَُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مىبست.
ما دست راست او را مىگرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مىكرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند.…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند.…
◼️
🍃 حضرتِ حبّ (عزّوجلّ) ، به جلالِ حبّ در این آیات، بر خویشتنِ خویش، و حُبّیَّتِ خویش، یعنی حضرت #حبیب_الله (ص)، تجلّیِ جلالی نموده و به جلوۀ #عتاب، متجلّی گشته.
بنابراین؛ حقیقتِ بیان شده در آیات فوق، مافوقِ این است که بیان گردد «لَوْ»یِ در آیۀ 💎【وَ «لَوْ» تَقَوَّلَ عَلَيْنَا】💎 از نوعِ #امتناعیه است.
بلکه «لَوْ»یِ مُحقّقِ موضوع است و قطعاً این آیات (و بلکه تمام آیاتِ عتاب) محقّقاً صورت پذیرفته، بلکه اگر قوّت در بیان و طاقتِ مخاطب باشد، بیان میگردد:
این عتابها، در شخصِ حقیقی عالم، و به وحدتِ ذاتِ او، محقّقاً وجود دارد.
🍃 برای درکِ بهتر این معنا و بیان دقائقی دیگر از سلسله مقالاتِ "«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!"؛ به ذکرِ شریفِ "یا حسین (ع)"، همراهی نمائید ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
💗 "قلب" ؛ نقطۀ دگرگونی و بیقراریِ حیاتی است.
🔻"وَرید" ؛ رگِ خروجی قلب به بدن است (قوس نزول حیات - دَم ).
🔺"وَتین" ؛ رگِ ورودی از بدن به قلب است (قوس صعود حیات - بازدم).
♦️"وَرید" صفت مشبهه از ریشۀ "وَرَدَ" است. که "ورود" داخل شدن به جائی است به قصدِ طلب آب. که "مورِد" به معنایِ آبشخور است. و "وارد" کسی است که به قصد طلبِ آب داخل در جائی میشود و بخواهد که برای دیگران آب بیاورد.
(وَ فیه سِرٌّ ! )
❖"وَتَن" ؛ به معنای جریانِ آبِ دائم و زلال و صاف است و به آن "واتِن" هم میگویند که اسم فاعل از این ریشه است و صفتِ حالیۀ این آب است و به معنایِ استوار و پابرجا بودنِ دائمی است.
💠 "وَتین" صفتِ مشبهه از ریشۀ "وَتَن". و معنایِ آن 『عِرْقٌ فِي الظَّهْرِ يَكُونُ مِنْهُ الْوَلَد』 یعنی رگی است در ظَهر و پشتِ انسان، که فرزند از آن بوجود میآید (📚 البرهان،ج۵،ص۴۸۰).
و به بیانی دیگر؛
💠 "وَتین" رگِ حیاتیِ بدن است که مسئول آبرسانی به کبد (جگر) است. و «نهرِ بدن» هم خوانده میشود.
ائمۀ اطهار(ع) نفسِ حضرت حقّ بوده (〖 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى〗/ 📚 بحار الأنوار،ج۹۷،ص۳۳۱) و از انشاء نقطۀ "نفس اللهی"، نفسِ تمام موجودات میباشند (【 وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» 】 / سورۀ انعام،آیۀ ۹۸).
بنابراین؛
تمام اشیاء به #وحدت_حقیقی و شخصیِ حضرات آل الله(ع) در وجود "جامع الشتّاتِ" حضرتشان، جمع هستند که قرآن میفرماید 🔻"کلّ شیءٍ احصیناه في امامٍ مبین"🔺 (سورۀ حضرتِ یس -ص-، آیۀ ۱۲).
در نتیجه؛
اشارهای از وجودِ ذی جودِ حضراتِ "مبدأ الوجود" و "سَماء الجود" و "نقطة الکائنات" و "قطب الدائرات" یعنی ائمۀ معصومین علیهم السلام؛ حقیقتِ هستی است (تمام عبارات مذکور، عبارات حدیث است).
🔳 اگر به لطف خداوند، مقدمۀ فوق، برای خوانندگان عزیز روشن شده باشد؛ بایستی به دنبالِ نتیجۀ آیۀ عتابِ مذکور باشند یعنی قطع شدنِ وتین برای ایشان سؤال شود.
در اینصورت سعۀ صدری میطلبد تا صاحبش، تابِ این معرفت را داشته باشد و با خواندنِ دقیقۀ آتی، خودنگه دار باشد و جامۀ تقوا را ندَرَد!
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند:
🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷
حسین، مَن است و من، حسینم.
(📚 كامل الزيارات، ص۵۲)
🔰 ترسیم (قوس نزول - #تنزیل ) و تجمیعِ (قوسِ صعود - #تأویل ) عوالمِ وجود به ائمۀ اطهار(ع) است. و خداوند متعال، هرکاری را به حضرات(ع)، شروع میکند، و به ایشان ختم مینماید که در جامعۀ کبیره میخوانیم 🔹"بکم فتح الله و بکم یختم"🔹 (خداوند [مطلقاً] به شما آغاز میکند و [مطلقاً] به شما ختم میکند).
💗 قلب؛ مقام خلوَت، مقام وحدت، مقامِ جمع نوری است.
حضرات آل الله(ع)، قلبِ مطلق هستی یعنی "قلب الله" میباشند (『أَنَا قَلْبُ اللَّهِ』 / 📚 بحار الانوار، ج۳۹، ص۳۴۸).
☀️حیاتِ مطلق، حیاتِ هستی، و خونِ خداوند ("ثار الله") نیز جلوهای از جلواتِ ائمۀ اطهار(ع) است (『السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ』/📚جمال الأسبوع،ص۳۷).
♻️حیاتِ هستی، از خلوَت "قلب اللهـ"ی و مقامِ وحدت، به جلوَت و مقامِ کثرت متجلّی میگردد. و به نفسِ این تجلّی، عالَم کثرات ترسیم میشود.
این تجلّی از خلوَتِ وحدت، به جلوَتِ کثرت؛ اضمحلالِ وحدت در کثرت است. به بیانی؛ فنایِ وحدت در کثرت است، یعنی کشته شدنِ وحدت در کثرت میباشد. که این کشته شدن، در نفسِ صبرِ ائمۀ اطهار(ع) میباشد.
(⚠️ که در زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میخوانیم: 『السّلامُ عَلیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً』 / سلام بر تو بادا اى امتحان شده، که خدایی که خَلَقت کرد، پیش از خِلقتت، تو را امتحان کرد و تو برای آنچه که به آن امتحانت کرد، صابر بودی. /📚 المزار الكبير، لابن المشهدي، ص۷۹)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🍃 حضرتِ حبّ (عزّوجلّ) ، به جلالِ حبّ در این آیات، بر خویشتنِ خویش، و حُبّیَّتِ خویش، یعنی حضرت #حبیب_الله (ص)، تجلّیِ جلالی نموده و به جلوۀ #عتاب، متجلّی گشته.
بنابراین؛ حقیقتِ بیان شده در آیات فوق، مافوقِ این است که بیان گردد «لَوْ»یِ در آیۀ 💎【وَ «لَوْ» تَقَوَّلَ عَلَيْنَا】💎 از نوعِ #امتناعیه است.
بلکه «لَوْ»یِ مُحقّقِ موضوع است و قطعاً این آیات (و بلکه تمام آیاتِ عتاب) محقّقاً صورت پذیرفته، بلکه اگر قوّت در بیان و طاقتِ مخاطب باشد، بیان میگردد:
این عتابها، در شخصِ حقیقی عالم، و به وحدتِ ذاتِ او، محقّقاً وجود دارد.
🍃 برای درکِ بهتر این معنا و بیان دقائقی دیگر از سلسله مقالاتِ "«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!"؛ به ذکرِ شریفِ "یا حسین (ع)"، همراهی نمائید ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
💗 "قلب" ؛ نقطۀ دگرگونی و بیقراریِ حیاتی است.
🔻"وَرید" ؛ رگِ خروجی قلب به بدن است (قوس نزول حیات - دَم ).
🔺"وَتین" ؛ رگِ ورودی از بدن به قلب است (قوس صعود حیات - بازدم).
♦️"وَرید" صفت مشبهه از ریشۀ "وَرَدَ" است. که "ورود" داخل شدن به جائی است به قصدِ طلب آب. که "مورِد" به معنایِ آبشخور است. و "وارد" کسی است که به قصد طلبِ آب داخل در جائی میشود و بخواهد که برای دیگران آب بیاورد.
(وَ فیه سِرٌّ ! )
❖"وَتَن" ؛ به معنای جریانِ آبِ دائم و زلال و صاف است و به آن "واتِن" هم میگویند که اسم فاعل از این ریشه است و صفتِ حالیۀ این آب است و به معنایِ استوار و پابرجا بودنِ دائمی است.
💠 "وَتین" صفتِ مشبهه از ریشۀ "وَتَن". و معنایِ آن 『عِرْقٌ فِي الظَّهْرِ يَكُونُ مِنْهُ الْوَلَد』 یعنی رگی است در ظَهر و پشتِ انسان، که فرزند از آن بوجود میآید (📚 البرهان،ج۵،ص۴۸۰).
و به بیانی دیگر؛
💠 "وَتین" رگِ حیاتیِ بدن است که مسئول آبرسانی به کبد (جگر) است. و «نهرِ بدن» هم خوانده میشود.
ائمۀ اطهار(ع) نفسِ حضرت حقّ بوده (〖 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى〗/ 📚 بحار الأنوار،ج۹۷،ص۳۳۱) و از انشاء نقطۀ "نفس اللهی"، نفسِ تمام موجودات میباشند (【 وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» 】 / سورۀ انعام،آیۀ ۹۸).
بنابراین؛
تمام اشیاء به #وحدت_حقیقی و شخصیِ حضرات آل الله(ع) در وجود "جامع الشتّاتِ" حضرتشان، جمع هستند که قرآن میفرماید 🔻"کلّ شیءٍ احصیناه في امامٍ مبین"🔺 (سورۀ حضرتِ یس -ص-، آیۀ ۱۲).
در نتیجه؛
اشارهای از وجودِ ذی جودِ حضراتِ "مبدأ الوجود" و "سَماء الجود" و "نقطة الکائنات" و "قطب الدائرات" یعنی ائمۀ معصومین علیهم السلام؛ حقیقتِ هستی است (تمام عبارات مذکور، عبارات حدیث است).
🔳 اگر به لطف خداوند، مقدمۀ فوق، برای خوانندگان عزیز روشن شده باشد؛ بایستی به دنبالِ نتیجۀ آیۀ عتابِ مذکور باشند یعنی قطع شدنِ وتین برای ایشان سؤال شود.
در اینصورت سعۀ صدری میطلبد تا صاحبش، تابِ این معرفت را داشته باشد و با خواندنِ دقیقۀ آتی، خودنگه دار باشد و جامۀ تقوا را ندَرَد!
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند:
🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷
حسین، مَن است و من، حسینم.
(📚 كامل الزيارات، ص۵۲)
🔰 ترسیم (قوس نزول - #تنزیل ) و تجمیعِ (قوسِ صعود - #تأویل ) عوالمِ وجود به ائمۀ اطهار(ع) است. و خداوند متعال، هرکاری را به حضرات(ع)، شروع میکند، و به ایشان ختم مینماید که در جامعۀ کبیره میخوانیم 🔹"بکم فتح الله و بکم یختم"🔹 (خداوند [مطلقاً] به شما آغاز میکند و [مطلقاً] به شما ختم میکند).
💗 قلب؛ مقام خلوَت، مقام وحدت، مقامِ جمع نوری است.
حضرات آل الله(ع)، قلبِ مطلق هستی یعنی "قلب الله" میباشند (『أَنَا قَلْبُ اللَّهِ』 / 📚 بحار الانوار، ج۳۹، ص۳۴۸).
☀️حیاتِ مطلق، حیاتِ هستی، و خونِ خداوند ("ثار الله") نیز جلوهای از جلواتِ ائمۀ اطهار(ع) است (『السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ』/📚جمال الأسبوع،ص۳۷).
♻️حیاتِ هستی، از خلوَت "قلب اللهـ"ی و مقامِ وحدت، به جلوَت و مقامِ کثرت متجلّی میگردد. و به نفسِ این تجلّی، عالَم کثرات ترسیم میشود.
این تجلّی از خلوَتِ وحدت، به جلوَتِ کثرت؛ اضمحلالِ وحدت در کثرت است. به بیانی؛ فنایِ وحدت در کثرت است، یعنی کشته شدنِ وحدت در کثرت میباشد. که این کشته شدن، در نفسِ صبرِ ائمۀ اطهار(ع) میباشد.
(⚠️ که در زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میخوانیم: 『السّلامُ عَلیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً』 / سلام بر تو بادا اى امتحان شده، که خدایی که خَلَقت کرد، پیش از خِلقتت، تو را امتحان کرد و تو برای آنچه که به آن امتحانت کرد، صابر بودی. /📚 المزار الكبير، لابن المشهدي، ص۷۹)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
🌐 عالَم کثرات به قوّتِ "قلب الله"بودنْ، "عین الحیاة" بودنْ، و "الورید" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) ترسیم میشود.
این ترسیم، مقامِ نبوّت است.
👈 چون در ترسیم و تنزیل؛ وحدت و مقامِ #خلوت، مضمحل در کثرت و مقام #جلوت میگردد و کشته شدنِ وحدت در کثرت در نقطۀ خلوَتیِ وحدت است؛ این کشته شدن مخفی است.
(بنابراین شهید شدنِ حضرت رسول اکرم -ص- بر همگان مکشوف نیست)
🍃 و امّا...
عالَم کثرات تا ادنی مرتبه، در #اسفل_سافلین ، و در گودالِ ظلمِ به ائمۀ اطهار(ع)، ترسیم میشود (گودال قتلگاه).
رگِ حیاتیِ راسِم عالَم، حضرت حبیب الله(ص)، عترتِ او، یعنی حضرات آل الله(ع) هستند که در شاخصۀ «شهادت»، حضرت سیّد الشهدا(ع) آن "الوتین"ی میباشند که در آیاتِ عتاب سورۀ حاقّه بیان میگردد.
شرحِ این سلسله در طاقتِ بیان و قلم نیست و فقط به اشاره بخوانیم:
❣️ یکی از سلامها به حضرت سیّد الشهدا(ع) در زیارت ناحیۀ مقدسه چنین است:
💠" السَّلَامُ عَلَى «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين»"💠
(📚 المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۴۹۹)
بنابراین؛
تحقّقِ آیۀ 💎【لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ】💎 که خطاب به حضرت رسول اکرم(ص) است؛ در حضرت سیّدالشهدا(ع) است
و 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷.
👈 «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» وجودِ خودِ حضرت سیّد الشهدا(ع) است که "«الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» بودنِ" آن ذات، تا ادنی مرتبۀ جلا و ظاهر آمده و در کربلایِ ظاهر، آن جسارتها و ... شد.
(【أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ】 / سورۀ ۱۱، آیۀ ۱۸)
در مباحثِ شرارتِ دشمنان خدا، بیان شد که این ملعونها ذاتِ الهی را نشانه گرفتند و لعن در سرّ ذات اللهی و عالَمِ خفا، تا ظاهرترین مرتبۀ عالم جَلا، بر این ملعونهایِ ازل و ابد است که:
👈 🔻『 اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ فِي ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ』🔺
(📚الكافي،ط-الإسلامية،ج۴ص۵۷۳)
شهادت و کشته شدنِ ائمۀ اطهار(ع) هم در مقامِ خلوَت (در جهت ترسیم عالَم کثرات)، و هم در مقام جلوَت (و در جهتِ تجمیع عامل کثرات)؛ به شرارتِ دشمنان خدا صورت میگیرد و لعن ازلی و ابدی حقّ تعالی شامل حالشان است.
این مهمّ، در مقامِ جمع الجمع #اراده، دقائقی در بیان دارد که مقالات مستقلی برای بیانش لازم است.
اشاره شد که "وَتین" رگی است که فرزند از آن است. سلسلۀ عترت، در حضرتِ سیّد الشهداء(ع) میباشد که قرآن در وجه حضرتشان میفرماید:
💎【وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً في عَقِبِه】💎
خداوند حقیقتِ خویش را در نسلِ او (نسلِ امام حسین ع) پاینده قرار داد.
(زخرف۲۸)
حدیث این آیۀ شریفه :
🔻〖 هِيَ الْإِمَامَةُ جَعَلَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام بَاقِيَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.〗🔺
(📚البرهان، ج۴، ص۸۵۳)
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷
حضرت «رحمة للعالمین»(ص)، به نبوّت خویش، که "طبیبٌ دوّارٌ بطبّه" هستند؛ راسِم عالم کثرات میباشند (یعنی ترسیم کننده).
🔻در ترسیم عالم کثرات (قوس نزول - تنزیل)؛
ائمۀ اطهار(ع) در مقامِ #نبوت و "طبیبٌ دوّار بطبّه" بودنِ حضرتِ «رحمةً للعالمین »، یعنی پیامبر اکرم(ص)، به جلوۀ «الوَرید بودن» ظاهر میشوند و از نقطۀ "قلب اللهـ"ی که نقطۀ بیقراریِ حیاتی و جلالیِ حضرات است، «خلقت» را چنان بَدَنی، شکل میدهند و دائماً حدوث و بقاء میبخشند. و به این حدوث و بقاء، خون و حیاتِ الهی ("ثار الله") را به مَنَصۀ ظهور میرسانند و عالم کثرات نقش میبندد.
🔺در تجمیع عالم کثرات (قوس صعود-تأویل)؛
ائمۀ اطهار (ع) در مقامِ #امامت و «"الامام کالکعبه" بودنِ» حضرت اباعبد الله الحسین(ع)، و به جلوۀ «الوَتین بودنْ» ظاهر شده و مخلوقات و عالم کثرات را به نقّاشِ [حقیقیِ] هستی و نقطۀ وحدتِ ألَستی، تجمیع مینمایند.
🔰 این مطلب را در تحلیلِ "#اقاویل"، و لطائفِ آن، دنبال نمائیم:
عالَم، همه تجلیّات خداست. به عبارتی؛ عالَم ؛ «کلمات الله» است. که فعلیّت و تحقّق و تمامیّتِ «کلمات الله» به ائمۀ اطهار(ع) است که در زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) به حضرت مولی(ع) عرضه میداریم:
🔹〖تَمَّتْ «بِكَ» كَلِمَاتُ اللَّه〗🔹
و کلمات خداوند به وجود حضرتتان، تامّ و تمام است.
(📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص: ۵۹۲)
به قوّتِ ائمۀ اطهار(ع) است که «کلمات الله» فعلیّت دارد.
کلامِ باریتعالی، فعلِ خداوند و ظهورِ فعلیّت اوست که در حدیث است؛『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』 (📚 نهج البلاغة،خطبۀ ۱۸۶).
☑️ نکته :
کلام و قولِ حضرتِ حقّ تعالی؛ یک حقیقتِ اطلاقی است که در عین اینکه فرمودند 🔻『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』🔺 ، آمده است 🔻『قَوْلُهُ فِعْلهُ』🔺 (📚متشابه القرآن،لابن شهر آشوب،ج۱ص۶۶).
#کلام، در تعیّنِ ظاهر؛ #قول است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🌐 عالَم کثرات به قوّتِ "قلب الله"بودنْ، "عین الحیاة" بودنْ، و "الورید" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) ترسیم میشود.
این ترسیم، مقامِ نبوّت است.
👈 چون در ترسیم و تنزیل؛ وحدت و مقامِ #خلوت، مضمحل در کثرت و مقام #جلوت میگردد و کشته شدنِ وحدت در کثرت در نقطۀ خلوَتیِ وحدت است؛ این کشته شدن مخفی است.
(بنابراین شهید شدنِ حضرت رسول اکرم -ص- بر همگان مکشوف نیست)
🍃 و امّا...
عالَم کثرات تا ادنی مرتبه، در #اسفل_سافلین ، و در گودالِ ظلمِ به ائمۀ اطهار(ع)، ترسیم میشود (گودال قتلگاه).
رگِ حیاتیِ راسِم عالَم، حضرت حبیب الله(ص)، عترتِ او، یعنی حضرات آل الله(ع) هستند که در شاخصۀ «شهادت»، حضرت سیّد الشهدا(ع) آن "الوتین"ی میباشند که در آیاتِ عتاب سورۀ حاقّه بیان میگردد.
شرحِ این سلسله در طاقتِ بیان و قلم نیست و فقط به اشاره بخوانیم:
❣️ یکی از سلامها به حضرت سیّد الشهدا(ع) در زیارت ناحیۀ مقدسه چنین است:
💠" السَّلَامُ عَلَى «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين»"💠
(📚 المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۴۹۹)
بنابراین؛
تحقّقِ آیۀ 💎【لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ】💎 که خطاب به حضرت رسول اکرم(ص) است؛ در حضرت سیّدالشهدا(ع) است
و 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷.
👈 «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» وجودِ خودِ حضرت سیّد الشهدا(ع) است که "«الْمَقْطُوعِ الْوَتِين» بودنِ" آن ذات، تا ادنی مرتبۀ جلا و ظاهر آمده و در کربلایِ ظاهر، آن جسارتها و ... شد.
(【أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ】 / سورۀ ۱۱، آیۀ ۱۸)
در مباحثِ شرارتِ دشمنان خدا، بیان شد که این ملعونها ذاتِ الهی را نشانه گرفتند و لعن در سرّ ذات اللهی و عالَمِ خفا، تا ظاهرترین مرتبۀ عالم جَلا، بر این ملعونهایِ ازل و ابد است که:
👈 🔻『 اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ فِي ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ』🔺
(📚الكافي،ط-الإسلامية،ج۴ص۵۷۳)
شهادت و کشته شدنِ ائمۀ اطهار(ع) هم در مقامِ خلوَت (در جهت ترسیم عالَم کثرات)، و هم در مقام جلوَت (و در جهتِ تجمیع عامل کثرات)؛ به شرارتِ دشمنان خدا صورت میگیرد و لعن ازلی و ابدی حقّ تعالی شامل حالشان است.
این مهمّ، در مقامِ جمع الجمع #اراده، دقائقی در بیان دارد که مقالات مستقلی برای بیانش لازم است.
اشاره شد که "وَتین" رگی است که فرزند از آن است. سلسلۀ عترت، در حضرتِ سیّد الشهداء(ع) میباشد که قرآن در وجه حضرتشان میفرماید:
💎【وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً في عَقِبِه】💎
خداوند حقیقتِ خویش را در نسلِ او (نسلِ امام حسین ع) پاینده قرار داد.
(زخرف۲۸)
حدیث این آیۀ شریفه :
🔻〖 هِيَ الْإِمَامَةُ جَعَلَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام بَاقِيَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.〗🔺
(📚البرهان، ج۴، ص۸۵۳)
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن"🔷
حضرت «رحمة للعالمین»(ص)، به نبوّت خویش، که "طبیبٌ دوّارٌ بطبّه" هستند؛ راسِم عالم کثرات میباشند (یعنی ترسیم کننده).
🔻در ترسیم عالم کثرات (قوس نزول - تنزیل)؛
ائمۀ اطهار(ع) در مقامِ #نبوت و "طبیبٌ دوّار بطبّه" بودنِ حضرتِ «رحمةً للعالمین »، یعنی پیامبر اکرم(ص)، به جلوۀ «الوَرید بودن» ظاهر میشوند و از نقطۀ "قلب اللهـ"ی که نقطۀ بیقراریِ حیاتی و جلالیِ حضرات است، «خلقت» را چنان بَدَنی، شکل میدهند و دائماً حدوث و بقاء میبخشند. و به این حدوث و بقاء، خون و حیاتِ الهی ("ثار الله") را به مَنَصۀ ظهور میرسانند و عالم کثرات نقش میبندد.
🔺در تجمیع عالم کثرات (قوس صعود-تأویل)؛
ائمۀ اطهار (ع) در مقامِ #امامت و «"الامام کالکعبه" بودنِ» حضرت اباعبد الله الحسین(ع)، و به جلوۀ «الوَتین بودنْ» ظاهر شده و مخلوقات و عالم کثرات را به نقّاشِ [حقیقیِ] هستی و نقطۀ وحدتِ ألَستی، تجمیع مینمایند.
🔰 این مطلب را در تحلیلِ "#اقاویل"، و لطائفِ آن، دنبال نمائیم:
عالَم، همه تجلیّات خداست. به عبارتی؛ عالَم ؛ «کلمات الله» است. که فعلیّت و تحقّق و تمامیّتِ «کلمات الله» به ائمۀ اطهار(ع) است که در زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) به حضرت مولی(ع) عرضه میداریم:
🔹〖تَمَّتْ «بِكَ» كَلِمَاتُ اللَّه〗🔹
و کلمات خداوند به وجود حضرتتان، تامّ و تمام است.
(📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص: ۵۹۲)
به قوّتِ ائمۀ اطهار(ع) است که «کلمات الله» فعلیّت دارد.
کلامِ باریتعالی، فعلِ خداوند و ظهورِ فعلیّت اوست که در حدیث است؛『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』 (📚 نهج البلاغة،خطبۀ ۱۸۶).
☑️ نکته :
کلام و قولِ حضرتِ حقّ تعالی؛ یک حقیقتِ اطلاقی است که در عین اینکه فرمودند 🔻『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』🔺 ، آمده است 🔻『قَوْلُهُ فِعْلهُ』🔺 (📚متشابه القرآن،لابن شهر آشوب،ج۱ص۶۶).
#کلام، در تعیّنِ ظاهر؛ #قول است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
🔲 گفتار، نَفْس الامری دارد و واقع، نفس الامری.
✾ اگر نَفْس الامرِ #گفتار و #واقع، یکی باشد؛ این گفتار، "صدق" است.
✾ امّا اگر نَفْس الامرِ #گفتار و #واقع، متفاوت باشد؛ این گفتار، "کذب" است.
🔰 پس دقت بفرمائید:
◾️ اگر به عالم کثرات، صرفنظر از اتصالِ حقیقیِ آن به قائل (یعنی خداوند) نظر شود؛ کثرتِ صِرف میشود که #باطل است و آن "أقاویل"ی است که همان، «دروغ» است. یعنی برای چنین بینشی؛ درست است که "أقاویل" به "دروغ" و "گفتاری که بافته شده است" معنا گردد.
اشاره به هر موجودی، صرفنظر از موجِدِ (یعنی ایجاد کنندۀ) آن؛ #اقاویل و سخن دروغی است که مرسوم بین عموم انسانهاست.
◼️ امّا حضرتِ "أحسَن قَوْل"(ص) به قوامِ «"أحسَن" بودنْ» و عصمة اللهی خویش؛ در "تُقَوِّل" آمده تا عالمِ کثرات ترسیم شود و این "تقوّل"، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ وحدتِ "أحسَن قَوْل" در "أقاویل" است (تنزیل - قوس نزول).
پس به طهارتِ محضه و اطلاقی «"أحسن" بودنِ در "قَوْل"»، در مَظنّۀ "أقاویل" و پهن کردنِ هستی میآیند (این مقام نبوّت است که "أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ" است).
◾️ چنین "أقاویلـ"ی که شدّتِ مقامِ کثرتِ نوری "أحسَن قَوْل" است؛ بایستی تجمیع گردد. این تجمیع، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ کثرتِ "أقاویل" در "أحسَن قَوْل" است (تأویل - قوس صعود - مقام امامت است که "يُقَاتِل عَلَى التَّأْوِيل" است).
این بیان را با سلامی از زیارت مفجعۀ حضرت سیّد الشهدا(ع) ختم میکنم:
💠" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الدَّمْعَةِ السَّاكِبَةِ الْمَفْجُوعَ الْحَزِينَ وَ الْمَذْبُوحَ الطَّعِينَ وَ «الْمَقْطُوعَ الْوَتِين»"💠
(📚 زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۵۱۰)
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.
#یوم_الطفوف_سخن_چهاردهم
#المقطوع_الوتین
🏴 🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🔲 گفتار، نَفْس الامری دارد و واقع، نفس الامری.
✾ اگر نَفْس الامرِ #گفتار و #واقع، یکی باشد؛ این گفتار، "صدق" است.
✾ امّا اگر نَفْس الامرِ #گفتار و #واقع، متفاوت باشد؛ این گفتار، "کذب" است.
🔰 پس دقت بفرمائید:
◾️ اگر به عالم کثرات، صرفنظر از اتصالِ حقیقیِ آن به قائل (یعنی خداوند) نظر شود؛ کثرتِ صِرف میشود که #باطل است و آن "أقاویل"ی است که همان، «دروغ» است. یعنی برای چنین بینشی؛ درست است که "أقاویل" به "دروغ" و "گفتاری که بافته شده است" معنا گردد.
اشاره به هر موجودی، صرفنظر از موجِدِ (یعنی ایجاد کنندۀ) آن؛ #اقاویل و سخن دروغی است که مرسوم بین عموم انسانهاست.
◼️ امّا حضرتِ "أحسَن قَوْل"(ص) به قوامِ «"أحسَن" بودنْ» و عصمة اللهی خویش؛ در "تُقَوِّل" آمده تا عالمِ کثرات ترسیم شود و این "تقوّل"، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ وحدتِ "أحسَن قَوْل" در "أقاویل" است (تنزیل - قوس نزول).
پس به طهارتِ محضه و اطلاقی «"أحسن" بودنِ در "قَوْل"»، در مَظنّۀ "أقاویل" و پهن کردنِ هستی میآیند (این مقام نبوّت است که "أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ" است).
◾️ چنین "أقاویلـ"ی که شدّتِ مقامِ کثرتِ نوری "أحسَن قَوْل" است؛ بایستی تجمیع گردد. این تجمیع، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ کثرتِ "أقاویل" در "أحسَن قَوْل" است (تأویل - قوس صعود - مقام امامت است که "يُقَاتِل عَلَى التَّأْوِيل" است).
این بیان را با سلامی از زیارت مفجعۀ حضرت سیّد الشهدا(ع) ختم میکنم:
💠" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الدَّمْعَةِ السَّاكِبَةِ الْمَفْجُوعَ الْحَزِينَ وَ الْمَذْبُوحَ الطَّعِينَ وَ «الْمَقْطُوعَ الْوَتِين»"💠
(📚 زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۵۱۰)
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.
#یوم_الطفوف_سخن_چهاردهم
#المقطوع_الوتین
🏴 🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#فهرست_شماره_1_اللطائف_الالهیة
صفحۀ 1️⃣
(🍃 لینک #کانال_اللطائف_الالهیة : t.me/ehsannil2 )
📖 برای دسترسی راحتتر به لطائفی که ارائۀ آن در کانال، تا بدینجا روزی شده است، لینک هر بیان را برای عزیزان قرار میدهم:
•┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈•
🔲 فهرست مطالب :
┅─┅─═✾🗞✾═─┅─┅
🖊 پیشگفتار
https://t.me/ehsannil2/10 👈
♦️«سبع مثانی» و لطیفهای از زوجیّت اشیاء
https://t.me/ehsannil2/12 👈
♦️لطیفهای از تَطوُّر موسوی علیه السلام
https://t.me/ehsannil2/18 👈
♦️نوروز، عید است یا عید، نوروز است؟!
https://t.me/ehsannil2/22 👈
♦️لطیفهٔ صور اسرافیل علیه السلام
https://t.me/ehsannil2/28 👈
♦️حقیقت ماه رجب
https://t.me/ehsannil2/31 👈
♦️لطیفهای از لیلة الرغائب
https://t.me/ehsannil2/33 👈
♦️لطیفهای از اعتکاف (همۀ ایّام را معتکِف باش!)
https://t.me/ehsannil2/39 👈
♦️لطیفۀ شکافته شدن کعبه
https://t.me/ehsannil2/45 👈
♦️لطیفهای از «حیاء»
https://t.me/ehsannil2/59 👈
♦️لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب
https://t.me/ehsannil2/64 👈
♦️تا دیر نشده، نا امید شو! (لطیفهای از «یأس»)
https://t.me/ehsannil2/69 👈
♦️زندانی برای رهایی!
https://t.me/ehsannil2/72 👈
♦️لطیفهای از صلوات و "دائم الصلاة"
https://t.me/ehsannil2/80 👈
〰️•●•〰️
🔷لطیفۀ صلوات شعبانیه؛ سِرّی در سِیــر!
https://t.me/ehsannil2/90 👈
🔷ماه شعبان؛ ظهور طبیبانۀ طوبیٰ!
https://t.me/ehsannil2/100 👈
🔷مناجات شعبانیه؛ اکسیر قرب، اذن دخول فهم!
https://t.me/ehsannil2/111 👈
🔷مناجات شعبانیه؛ از اکسیر قرب، تا صهبای نظر!
https://t.me/ehsannil2/114 👈
〰️•●•〰️
⤵️ صیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ اوّل: #وجوب_روزه_ماه_مبارک_رمضان
https://t.me/ehsannil2/120 👈
❖ لطیفۀ دوّم: #روزه_عمل_نیست، ترکِ عمل است!
https://t.me/ehsannil2/123 👈
❖ لطیفۀ سوّم: #صیام_و_وجوب_رحمت_حق!
https://t.me/ehsannil2/129 👈
❖ لطیفۀ چهارم: #صیام_حقیقت_اشیاء!
https://t.me/ehsannil2/134 👈
❖ لطیفۀ پنجم: #رمضان_آغاز_ترسیم_عالم!
https://t.me/ehsannil2/138 👈
❖ لطیفۀ ششم: #سحری_لقمهای_خاص_امت_رحمت!
https://t.me/ehsannil2/144 👈
❖ لطیفۀ هفتم: #حق_تعالی_جزای_صیام
https://t.me/ehsannil2/147 👈
♦️لطائفی از دعای مجیر
https://t.me/ehsannil2/152 👈
❖ لطیفۀ هشتم: #افطار_آزاد_کردن_است
https://t.me/ehsannil2/158 👈
◆ سرّ شهادتِ اوّلْ مظلوم ، با شمشیر مسموم
https://t.me/ehsannil2/163 👈
❖ تطبیق ایّام شهادت حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام با «ایّام الله»:
https://t.me/ehsannil2/168 👈
❖ لطیفۀ نهم: #لیلة_القدر_سلسله_جنبان_هستی
https://t.me/ehsannil2/172 👈
❖ لطیفۀ دهم: حضرت عَطوفه (سلام الله علیها)، نقطۀ عطف رجعت!
https://t.me/ehsannil2/176 👈
♦️طعام؛ طعمِ وجود انسان!
https://t.me/ehsannil2/184 👈
❖ لطیفۀ یازدهم: سیر صائم با منازل قمر 🌙 (بخش اوّل)
https://t.me/ehsannil2/186 👈
❖ لطیفۀ یازدهم: سیر صائم با منازل قمر 🌙 (بخش دوّم)
https://t.me/ehsannil2/190 👈
❖ لطیفۀ دوازدهم: #عید_فطر، کمال اخلاص
https://t.me/ehsannil2/196 👈
♦️ضمیمۀ اوّل : 🚫 تحریم روزۀ عید قربان ➣●•
https://t.me/ehsannil2/199 👈
♦️ضمیمۀ دوّم : چند کلمه در مورد #عید بخوانیم: ➣●•
https://t.me/ehsannil2/200 👈
〰️•●•〰️
🔶چند کلمه در مورد نَفْس:
https://t.me/ehsannil2/210 👈
🔶چند کلمه در مورد روح:
https://t.me/ehsannil2/218 👈
🔶قیاس نفس و روح در عالم نور:
https://t.me/ehsannil2/222 👈
🔶تطبیق شخصی حالات و مراتب نفس با مراتب روح
https://t.me/ehsannil2/226 👈
🔶شرّ را ریشهکَن کُن! (زیر مجموعۀ مباحث روح و نفْس)
https://t.me/ehsannil2/316 👈
🔶نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت؛ (زیر مجموعۀ مباحث روح و نفس)
https://t.me/ehsannil2/325 👈
〰️•●•〰️
♦️لطیفهای به مناسبت عید الله الاکبر(عید غدیر)
https://t.me/ehsannil2/235 👈
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
🔳
#فهرست_شماره_1_اللطائف_الالهیة
صفحۀ 1️⃣
(🍃 لینک #کانال_اللطائف_الالهیة : t.me/ehsannil2 )
📖 برای دسترسی راحتتر به لطائفی که ارائۀ آن در کانال، تا بدینجا روزی شده است، لینک هر بیان را برای عزیزان قرار میدهم:
•┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈•
🔲 فهرست مطالب :
┅─┅─═✾🗞✾═─┅─┅
🖊 پیشگفتار
https://t.me/ehsannil2/10 👈
♦️«سبع مثانی» و لطیفهای از زوجیّت اشیاء
https://t.me/ehsannil2/12 👈
♦️لطیفهای از تَطوُّر موسوی علیه السلام
https://t.me/ehsannil2/18 👈
♦️نوروز، عید است یا عید، نوروز است؟!
https://t.me/ehsannil2/22 👈
♦️لطیفهٔ صور اسرافیل علیه السلام
https://t.me/ehsannil2/28 👈
♦️حقیقت ماه رجب
https://t.me/ehsannil2/31 👈
♦️لطیفهای از لیلة الرغائب
https://t.me/ehsannil2/33 👈
♦️لطیفهای از اعتکاف (همۀ ایّام را معتکِف باش!)
https://t.me/ehsannil2/39 👈
♦️لطیفۀ شکافته شدن کعبه
https://t.me/ehsannil2/45 👈
♦️لطیفهای از «حیاء»
https://t.me/ehsannil2/59 👈
♦️لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب
https://t.me/ehsannil2/64 👈
♦️تا دیر نشده، نا امید شو! (لطیفهای از «یأس»)
https://t.me/ehsannil2/69 👈
♦️زندانی برای رهایی!
https://t.me/ehsannil2/72 👈
♦️لطیفهای از صلوات و "دائم الصلاة"
https://t.me/ehsannil2/80 👈
〰️•●•〰️
🔷لطیفۀ صلوات شعبانیه؛ سِرّی در سِیــر!
https://t.me/ehsannil2/90 👈
🔷ماه شعبان؛ ظهور طبیبانۀ طوبیٰ!
https://t.me/ehsannil2/100 👈
🔷مناجات شعبانیه؛ اکسیر قرب، اذن دخول فهم!
https://t.me/ehsannil2/111 👈
🔷مناجات شعبانیه؛ از اکسیر قرب، تا صهبای نظر!
https://t.me/ehsannil2/114 👈
〰️•●•〰️
⤵️ صیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ اوّل: #وجوب_روزه_ماه_مبارک_رمضان
https://t.me/ehsannil2/120 👈
❖ لطیفۀ دوّم: #روزه_عمل_نیست، ترکِ عمل است!
https://t.me/ehsannil2/123 👈
❖ لطیفۀ سوّم: #صیام_و_وجوب_رحمت_حق!
https://t.me/ehsannil2/129 👈
❖ لطیفۀ چهارم: #صیام_حقیقت_اشیاء!
https://t.me/ehsannil2/134 👈
❖ لطیفۀ پنجم: #رمضان_آغاز_ترسیم_عالم!
https://t.me/ehsannil2/138 👈
❖ لطیفۀ ششم: #سحری_لقمهای_خاص_امت_رحمت!
https://t.me/ehsannil2/144 👈
❖ لطیفۀ هفتم: #حق_تعالی_جزای_صیام
https://t.me/ehsannil2/147 👈
♦️لطائفی از دعای مجیر
https://t.me/ehsannil2/152 👈
❖ لطیفۀ هشتم: #افطار_آزاد_کردن_است
https://t.me/ehsannil2/158 👈
◆ سرّ شهادتِ اوّلْ مظلوم ، با شمشیر مسموم
https://t.me/ehsannil2/163 👈
❖ تطبیق ایّام شهادت حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام با «ایّام الله»:
https://t.me/ehsannil2/168 👈
❖ لطیفۀ نهم: #لیلة_القدر_سلسله_جنبان_هستی
https://t.me/ehsannil2/172 👈
❖ لطیفۀ دهم: حضرت عَطوفه (سلام الله علیها)، نقطۀ عطف رجعت!
https://t.me/ehsannil2/176 👈
♦️طعام؛ طعمِ وجود انسان!
https://t.me/ehsannil2/184 👈
❖ لطیفۀ یازدهم: سیر صائم با منازل قمر 🌙 (بخش اوّل)
https://t.me/ehsannil2/186 👈
❖ لطیفۀ یازدهم: سیر صائم با منازل قمر 🌙 (بخش دوّم)
https://t.me/ehsannil2/190 👈
❖ لطیفۀ دوازدهم: #عید_فطر، کمال اخلاص
https://t.me/ehsannil2/196 👈
♦️ضمیمۀ اوّل : 🚫 تحریم روزۀ عید قربان ➣●•
https://t.me/ehsannil2/199 👈
♦️ضمیمۀ دوّم : چند کلمه در مورد #عید بخوانیم: ➣●•
https://t.me/ehsannil2/200 👈
〰️•●•〰️
🔶چند کلمه در مورد نَفْس:
https://t.me/ehsannil2/210 👈
🔶چند کلمه در مورد روح:
https://t.me/ehsannil2/218 👈
🔶قیاس نفس و روح در عالم نور:
https://t.me/ehsannil2/222 👈
🔶تطبیق شخصی حالات و مراتب نفس با مراتب روح
https://t.me/ehsannil2/226 👈
🔶شرّ را ریشهکَن کُن! (زیر مجموعۀ مباحث روح و نفْس)
https://t.me/ehsannil2/316 👈
🔶نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت؛ (زیر مجموعۀ مباحث روح و نفس)
https://t.me/ehsannil2/325 👈
〰️•●•〰️
♦️لطیفهای به مناسبت عید الله الاکبر(عید غدیر)
https://t.me/ehsannil2/235 👈
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
🔳
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
🔲
ادامۀ #فهرست_شماره_1_اللطائف_الالهیة
صفحۀ 2️⃣
(🍃 لینک #کانال_اللطائف_الالهیة : t.me/ehsannil2 )
⤵️ ■ «یُوم الطُّفوف»، مجمع حیرانی!
● مقدمه
https://t.me/ehsannil2/238 👈
● سخن اول : دَرْک
https://t.me/ehsannil2/241 👈
● سخن دوّم : درک مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) و ظهور حزن و تباکی
https://t.me/ehsannil2/244 👈
● سخن سوّم : مصیبتِ ولیّ خدا (ع)، مصیبتِ همۀ هستی
https://t.me/ehsannil2/247 👈
● سخن چهارم : خداوند به "قـتیل الله" (علیه السلام) کشتۀ خود است!
https://t.me/ehsannil2/253 👈
● سخن پنجم : حضرتِ وفا (ع)، نقطۀ فنایِ اسماء الله !
https://t.me/ehsannil2/259 👈
● سخن ششم : لبهای خشکیده !
https://t.me/ehsannil2/268 👈
● سخن هفتم : شهدایِ کربلا، شاهدانِ حقیقت!
https://t.me/ehsannil2/274 👈
● سخن هشتم : حضرت آزادگی!
https://t.me/ehsannil2/282 👈
● سخن نهم : اربعین؛ قوس صعود عالم !
https://t.me/ehsannil2/287 👈
● سخن دهم : سه شعبهای از سقیفه
https://t.me/ehsannil2/296 👈
● سخن یازدهم : بیمارِ حسین (علیه السلام)!
https://t.me/ehsannil2/409 👈
● سخن دوازدهم : بشنو از نی چون حکایت میکند!
https://t.me/ehsannil2/414 👈
● سخن سیزدهم : امان از شام!
https://t.me/ehsannil2/418 👈
● سخن چهاردهم : المقطوع الوتین !
https://t.me/ehsannil2/427 👈
● سخن پانزدهم : مقام رضا؛ انشاء حزن و عزا
https://t.me/ehsannil2/579 👈
● سخن شانزدهم: حضرت زینب کبری (س)؛ کعبة الرزایا
https://t.me/ehsannil2/595 👈
● سخن هفدهم: فَاخْلَعْ نَعلَیْک!
https://t.me/ehsannil2/835 👈
● سخن هجدهم: جلواتِ 《علی》 در کربلای معلّی
https://t.me/ehsannil2/2248 👈
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
ادامۀ #فهرست_شماره_1_اللطائف_الالهیة
صفحۀ 2️⃣
(🍃 لینک #کانال_اللطائف_الالهیة : t.me/ehsannil2 )
⤵️ ■ «یُوم الطُّفوف»، مجمع حیرانی!
● مقدمه
https://t.me/ehsannil2/238 👈
● سخن اول : دَرْک
https://t.me/ehsannil2/241 👈
● سخن دوّم : درک مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) و ظهور حزن و تباکی
https://t.me/ehsannil2/244 👈
● سخن سوّم : مصیبتِ ولیّ خدا (ع)، مصیبتِ همۀ هستی
https://t.me/ehsannil2/247 👈
● سخن چهارم : خداوند به "قـتیل الله" (علیه السلام) کشتۀ خود است!
https://t.me/ehsannil2/253 👈
● سخن پنجم : حضرتِ وفا (ع)، نقطۀ فنایِ اسماء الله !
https://t.me/ehsannil2/259 👈
● سخن ششم : لبهای خشکیده !
https://t.me/ehsannil2/268 👈
● سخن هفتم : شهدایِ کربلا، شاهدانِ حقیقت!
https://t.me/ehsannil2/274 👈
● سخن هشتم : حضرت آزادگی!
https://t.me/ehsannil2/282 👈
● سخن نهم : اربعین؛ قوس صعود عالم !
https://t.me/ehsannil2/287 👈
● سخن دهم : سه شعبهای از سقیفه
https://t.me/ehsannil2/296 👈
● سخن یازدهم : بیمارِ حسین (علیه السلام)!
https://t.me/ehsannil2/409 👈
● سخن دوازدهم : بشنو از نی چون حکایت میکند!
https://t.me/ehsannil2/414 👈
● سخن سیزدهم : امان از شام!
https://t.me/ehsannil2/418 👈
● سخن چهاردهم : المقطوع الوتین !
https://t.me/ehsannil2/427 👈
● سخن پانزدهم : مقام رضا؛ انشاء حزن و عزا
https://t.me/ehsannil2/579 👈
● سخن شانزدهم: حضرت زینب کبری (س)؛ کعبة الرزایا
https://t.me/ehsannil2/595 👈
● سخن هفدهم: فَاخْلَعْ نَعلَیْک!
https://t.me/ehsannil2/835 👈
● سخن هجدهم: جلواتِ 《علی》 در کربلای معلّی
https://t.me/ehsannil2/2248 👈
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
.
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊 🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر شده است. و عموماً به معنایِ "یاری کردن"، "مددکاری"، و یا نهایتاً "غمخواری" بسنده میشود.
🔰" #مواساة " ؛ مصدرِ باب مفاعله از ریشۀ "أسو" است.
"أُسوة" که در فارسی آنرا سرمشق و مقتدا میخوانیم؛ از همین مادۀ "أسو" است و تاء آن، تاء وحدت است. و از آنجا این مطلب بیان میشود که تاء آن، تاء وحدت است که «أسوة» اگر در وحدت حقیقی و اطلاق نبود که اسوۀ مطلقه نیست و اگر خوب نظر شود، اصلاً اسوه نیست. چرا که مَشوب به نقص است. و آنچه مشوب به نقص بود؛ چون خود، راه به کمال مطلق ندارد؛ مسامحتاً و [یا نهایتاً] نِسبیّاً، #اسوه نامیده شده است.
"أسوة" ؛ شخصِ حقیقی عالم است. آن است که ذاتش، کامل است و بلکه نفسِ کمال است.
از القاب حضرات آل الله (ع) 『 الْكَامِل』 است (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج47، ص: 11).
ذاتِ باریتعالی که مستجمع جمیع صفاتِ کمالیه (جلال و جمال) است، از نفسیّت و صمدیّتِ خویش که صفتِ عُلیاءِ اوست، کامل است.
حضرات(ع) نه تنها نفس باریتعالی هستند، بلکه نفسیّتِ اویند یعنی صفتِ علیائی هستند که تمامِ کمالِ ذات، و قوّتِ اویند.
حضرات (ع) 『اصل الحقّ(عزّوجلّ)』 (📚بحار الأنوار، ج24، ص: 299) و 『الاصل القدیم』 اند(📚بحار الأنوار ، ج97، ص: 305).
🔳 چون کمالِ مطلق و مطلقِ کمال که نفسِ حضرت صمد(عزّوجلّ) است، به مرحمتِ حضرتشان (ع) شناخته شد؛ خواهیم دانست که "اسوة" نمیتواند کسی جز «کمال مطلق» باشد. قرآن میفرماید :
💎【لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ】💎
قطعا سرمشقِ نیکو برای شما در حضرت رسول اکرم(ص) است.
💠 #الأسوة_الحسنه؛ اسوۀ حقیقی است. ⬇️
❖ و اگر در آیۀ فوق به نکره بیان شده (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ نشان از تنکیر نیست (تنکیر یعنی نکره انگاشتن. نکره در مقابل معرفه، به معنایِ ناآشناست). بلکه نشان از بیحدّیِ معروف بودنِ اوست که به صورتِ نکره آمده. پس نکره آمدنِ "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"؛ در مقابل معرفه نیست بلکه روحِ معرفه و جلالَت آن است.
❖ و اگر در آیۀ فوق با "في" بیان شده (◣"في رَسُولِ اللَّه"◥)؛ نشان از ظرف و مظروف نیست. که اسوه، چیزی یا کسی باشد و حضرت رسول اکرم(ص) شخصی که ظرف اسوه باشند. بلکه توجّه دادن به باطن البواطنِ حضرت رسول الله(ص) است که آن باطن؛ نفسیّت و صفتِ علیاء است. و آن، شخصیّتِ شخصِ حقیقی عالم (حضرت باریتعالی) حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) است.
❖ و اگر "حسنة" برای "اسوة" آمده است (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ قیدی برای "اسوة" نیست. که گفته شود "اسوه"ها داریم و اسوهها میتوانند حسنه یا غیر حسنه باشند، امّا در اینجا با قیدِ "حسنه" آنرا جدایِ از دیگر اسوه ها کردهاند.
اینطور نیست! بلکه بیان شد که #أسوة، نفسِ کمال است، یعنی نفسِ حسنه میباشد.
🔻و نفسِ کمال؛
◇ اوّلاً کنار و پهلو ندارد که اسوههای دیگری (هرچند، کمرنگتر و کم قوّهتر) نیز وجود داشته باشند.
◇ ثانیاً خودش، حسنه است و نه اینکه چیزی «هست»، و بعد از اینکه «هست»، حَسَنه است.
یک کلام :
💢 "حسنة" در "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" ؛ بیانِ "أسوة" بودنِ "أسوة" است.
☘️ اسوة در سه مرتبۀ کلّی بایستی دیده شود :
⛅️در مرتبۀ #فعل »» که افعالِ حضراتِ نفسِ کمال(ع)، اسوۀ افعال است.
🌤در مرتبۀ #صفت »» که صفاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ صفات است.
☀️در مرتبۀ #ذات »» که ذاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ ذات است.
🔳 "اسوة حسنة" صرفاً آن کسی نیست که بایستی «بگوید» یا «انجام دهد» یا صورت ظاهرش دیده شود، تا اسوۀ عوالِم هستی باشد. «گفتن» و «انجام» و «ظاهر» هم خودِ اوست. "قولِ احسن" و "فعلِ احسن" هم خودِ اوست. امّا توجّه کنیم که قول و فعلِ ولیّ خدا(ع) را اکثر افراد در مرتبۀ فعلِ عالم دنیا نظر کردند و از این رو؛ به #اسوه، جز به قشر و پوستهای از معرفت، لبّیک گفته نشد!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر شده است. و عموماً به معنایِ "یاری کردن"، "مددکاری"، و یا نهایتاً "غمخواری" بسنده میشود.
🔰" #مواساة " ؛ مصدرِ باب مفاعله از ریشۀ "أسو" است.
"أُسوة" که در فارسی آنرا سرمشق و مقتدا میخوانیم؛ از همین مادۀ "أسو" است و تاء آن، تاء وحدت است. و از آنجا این مطلب بیان میشود که تاء آن، تاء وحدت است که «أسوة» اگر در وحدت حقیقی و اطلاق نبود که اسوۀ مطلقه نیست و اگر خوب نظر شود، اصلاً اسوه نیست. چرا که مَشوب به نقص است. و آنچه مشوب به نقص بود؛ چون خود، راه به کمال مطلق ندارد؛ مسامحتاً و [یا نهایتاً] نِسبیّاً، #اسوه نامیده شده است.
"أسوة" ؛ شخصِ حقیقی عالم است. آن است که ذاتش، کامل است و بلکه نفسِ کمال است.
از القاب حضرات آل الله (ع) 『 الْكَامِل』 است (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج47، ص: 11).
ذاتِ باریتعالی که مستجمع جمیع صفاتِ کمالیه (جلال و جمال) است، از نفسیّت و صمدیّتِ خویش که صفتِ عُلیاءِ اوست، کامل است.
حضرات(ع) نه تنها نفس باریتعالی هستند، بلکه نفسیّتِ اویند یعنی صفتِ علیائی هستند که تمامِ کمالِ ذات، و قوّتِ اویند.
حضرات (ع) 『اصل الحقّ(عزّوجلّ)』 (📚بحار الأنوار، ج24، ص: 299) و 『الاصل القدیم』 اند(📚بحار الأنوار ، ج97، ص: 305).
🔳 چون کمالِ مطلق و مطلقِ کمال که نفسِ حضرت صمد(عزّوجلّ) است، به مرحمتِ حضرتشان (ع) شناخته شد؛ خواهیم دانست که "اسوة" نمیتواند کسی جز «کمال مطلق» باشد. قرآن میفرماید :
💎【لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ】💎
قطعا سرمشقِ نیکو برای شما در حضرت رسول اکرم(ص) است.
💠 #الأسوة_الحسنه؛ اسوۀ حقیقی است. ⬇️
❖ و اگر در آیۀ فوق به نکره بیان شده (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ نشان از تنکیر نیست (تنکیر یعنی نکره انگاشتن. نکره در مقابل معرفه، به معنایِ ناآشناست). بلکه نشان از بیحدّیِ معروف بودنِ اوست که به صورتِ نکره آمده. پس نکره آمدنِ "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"؛ در مقابل معرفه نیست بلکه روحِ معرفه و جلالَت آن است.
❖ و اگر در آیۀ فوق با "في" بیان شده (◣"في رَسُولِ اللَّه"◥)؛ نشان از ظرف و مظروف نیست. که اسوه، چیزی یا کسی باشد و حضرت رسول اکرم(ص) شخصی که ظرف اسوه باشند. بلکه توجّه دادن به باطن البواطنِ حضرت رسول الله(ص) است که آن باطن؛ نفسیّت و صفتِ علیاء است. و آن، شخصیّتِ شخصِ حقیقی عالم (حضرت باریتعالی) حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) است.
❖ و اگر "حسنة" برای "اسوة" آمده است (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ قیدی برای "اسوة" نیست. که گفته شود "اسوه"ها داریم و اسوهها میتوانند حسنه یا غیر حسنه باشند، امّا در اینجا با قیدِ "حسنه" آنرا جدایِ از دیگر اسوه ها کردهاند.
اینطور نیست! بلکه بیان شد که #أسوة، نفسِ کمال است، یعنی نفسِ حسنه میباشد.
🔻و نفسِ کمال؛
◇ اوّلاً کنار و پهلو ندارد که اسوههای دیگری (هرچند، کمرنگتر و کم قوّهتر) نیز وجود داشته باشند.
◇ ثانیاً خودش، حسنه است و نه اینکه چیزی «هست»، و بعد از اینکه «هست»، حَسَنه است.
یک کلام :
💢 "حسنة" در "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" ؛ بیانِ "أسوة" بودنِ "أسوة" است.
☘️ اسوة در سه مرتبۀ کلّی بایستی دیده شود :
⛅️در مرتبۀ #فعل »» که افعالِ حضراتِ نفسِ کمال(ع)، اسوۀ افعال است.
🌤در مرتبۀ #صفت »» که صفاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ صفات است.
☀️در مرتبۀ #ذات »» که ذاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ ذات است.
🔳 "اسوة حسنة" صرفاً آن کسی نیست که بایستی «بگوید» یا «انجام دهد» یا صورت ظاهرش دیده شود، تا اسوۀ عوالِم هستی باشد. «گفتن» و «انجام» و «ظاهر» هم خودِ اوست. "قولِ احسن" و "فعلِ احسن" هم خودِ اوست. امّا توجّه کنیم که قول و فعلِ ولیّ خدا(ع) را اکثر افراد در مرتبۀ فعلِ عالم دنیا نظر کردند و از این رو؛ به #اسوه، جز به قشر و پوستهای از معرفت، لبّیک گفته نشد!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر…
💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر…
🔹
🔅 ولیّ خدا(ع) وجودِ بسیط است و تمامِ مراتبِ تجلّی او، حجّت است. او، «حجّة بالغه» است (【قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ】/ انعام، 149).
"بالغه" یعنی رَسا. او نفسِ «رَسا بودن» است. «رسیدنیِ حقیقی» که نه از جائی به جائی است، بلکه مکانها و مبادی و مقاصد، در او، و از اوست که معنا میشود؛ «بالغۀ مطلقه» یعنی حجّت خداست.
چون این مطلب، به لطف حضرتشان(ع) درک شود؛
خواهیم دانست که به همان قوّت، و از همان قوّت، که ذاتِ حجّة بالغه(ع)، ذات و نفسِ حضرت باریتعالی است و خدائیتِ خداست و اسوۀ مطلقه میباشد؛ یک تارِ مویِ حضرتشان(ع)، تمام خدائیتِ خداست.
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابـــرو ، او اشــــارتهـــــای ابرو
تو قـــد بینی و مجنون جــلوۀ ناز
تو چشـــم و او نگاه ناوک انداز !
از اینجاست که کوچکترین جسارت به یک تار موی ولیّ خدا(ع)، بدون طفره و فاصله، بلکه دقیقاً و عیناً و شخصاً، جسارت به خودِ خدای متعال است که حضرت خاتم الانبیاء (ص) میفرمایند:
🔻『مَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ لَعَنَهُ اللَّهُ مِلْءَ السَّمَاءِ وَ مِلْءَ الْأَرْضِ』🔺
هر که یک موى مرا آزار كند مرا آزار كرده و هر كه مرا آزار كند خدا را آزرده و هر كه خدا را آزارد خدا و آسمان و زمين لعنتش كنند.
(📚الأمالي، للصدوق، ص: 330)
(🔥لعنت و عذاب دائمی و ابدی و سرمدی خداوند بر عمر و ابابکر ملعون و تابعین او)
🍃 پس به #خود آئیم !
که حضراتِ «أسوةٌ حَسَنة»، آن خودیّت و نفسِ عالم وجود، یعنی ائمۀ اطهار(ع)؛ وجودِ مطلق هستند و تمام شئونات حضرتشان، به اطلاق بایستی نظر گردد.
حضراتِ وجود مطلق(ع)، که «فیّاض علی الدوام» میباشند (چه دوامی؟! نفسِ دائِم بودنی که مافوقِ زمان است و زمانآفرین است)؛ در تمام مراتبِ وجود به موجودات جلوه میکنند که؛
🌀 اگر کسی، در مرتبۀ #افعال، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ افعالِ حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ فعل، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ افعال گشته ( #توحید_افعالی).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #صفات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ صفت، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ صفات گشته ( #توحید_صفاتی ).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #ذات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ ذات، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ ذات گشته ( #توحید_ذاتی ).
🔳 پذیرشِ أسوۀ مطلقه را تَـأَسّی میگویند.
"تَأسّی"؛ مصدرِ باب تفعّل از ریشۀ "أسو" است (که بیان شد "أسوة" از همین ریشه است و بلکه "أسوة"، برای "أسو" اصل است. فتأمّل!).
معنایِ اصلیِ باب تفعّل؛ مطاوعه و پذیرش است.
♨️ موحّدین عالم؛ وجودی جز تأسّی به حضراتِ "اسوة حسنة"(ع) ندارند.
و موحّد، به این تأسّی، آینۀ وحدانیّتِ ائمۀ اطهار(ع) است.
به عبارتی؛
"اسوة حسنة"؛ فعلیّت است.
و "تأسی" ؛ قابلیّتِ این فعلیّت است.
❃ مرتبۀ تأسّی موحّد؛ مرتبۀ مقام و معرفت و منزلتِ اوست.
❄️ بطور کلّی؛
«تکویناً» تمام موجودات، به نفسِ #تکوین، دائماً در تأسّی از «أسوة حسنة» هستند.
امّا مؤمن؛ «تشریعاً» و از رویِ رغبت و طَوْع، اقبال به «أسوة حسنة» دارد و تأسی مینماید.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
🔅 ولیّ خدا(ع) وجودِ بسیط است و تمامِ مراتبِ تجلّی او، حجّت است. او، «حجّة بالغه» است (【قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ】/ انعام، 149).
"بالغه" یعنی رَسا. او نفسِ «رَسا بودن» است. «رسیدنیِ حقیقی» که نه از جائی به جائی است، بلکه مکانها و مبادی و مقاصد، در او، و از اوست که معنا میشود؛ «بالغۀ مطلقه» یعنی حجّت خداست.
چون این مطلب، به لطف حضرتشان(ع) درک شود؛
خواهیم دانست که به همان قوّت، و از همان قوّت، که ذاتِ حجّة بالغه(ع)، ذات و نفسِ حضرت باریتعالی است و خدائیتِ خداست و اسوۀ مطلقه میباشد؛ یک تارِ مویِ حضرتشان(ع)، تمام خدائیتِ خداست.
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابـــرو ، او اشــــارتهـــــای ابرو
تو قـــد بینی و مجنون جــلوۀ ناز
تو چشـــم و او نگاه ناوک انداز !
از اینجاست که کوچکترین جسارت به یک تار موی ولیّ خدا(ع)، بدون طفره و فاصله، بلکه دقیقاً و عیناً و شخصاً، جسارت به خودِ خدای متعال است که حضرت خاتم الانبیاء (ص) میفرمایند:
🔻『مَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ لَعَنَهُ اللَّهُ مِلْءَ السَّمَاءِ وَ مِلْءَ الْأَرْضِ』🔺
هر که یک موى مرا آزار كند مرا آزار كرده و هر كه مرا آزار كند خدا را آزرده و هر كه خدا را آزارد خدا و آسمان و زمين لعنتش كنند.
(📚الأمالي، للصدوق، ص: 330)
(🔥لعنت و عذاب دائمی و ابدی و سرمدی خداوند بر عمر و ابابکر ملعون و تابعین او)
🍃 پس به #خود آئیم !
که حضراتِ «أسوةٌ حَسَنة»، آن خودیّت و نفسِ عالم وجود، یعنی ائمۀ اطهار(ع)؛ وجودِ مطلق هستند و تمام شئونات حضرتشان، به اطلاق بایستی نظر گردد.
حضراتِ وجود مطلق(ع)، که «فیّاض علی الدوام» میباشند (چه دوامی؟! نفسِ دائِم بودنی که مافوقِ زمان است و زمانآفرین است)؛ در تمام مراتبِ وجود به موجودات جلوه میکنند که؛
🌀 اگر کسی، در مرتبۀ #افعال، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ افعالِ حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ فعل، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ افعال گشته ( #توحید_افعالی).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #صفات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ صفت، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ صفات گشته ( #توحید_صفاتی ).
🌀اگر کسی، در مرتبۀ #ذات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ ذات، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ ذات گشته ( #توحید_ذاتی ).
🔳 پذیرشِ أسوۀ مطلقه را تَـأَسّی میگویند.
"تَأسّی"؛ مصدرِ باب تفعّل از ریشۀ "أسو" است (که بیان شد "أسوة" از همین ریشه است و بلکه "أسوة"، برای "أسو" اصل است. فتأمّل!).
معنایِ اصلیِ باب تفعّل؛ مطاوعه و پذیرش است.
♨️ موحّدین عالم؛ وجودی جز تأسّی به حضراتِ "اسوة حسنة"(ع) ندارند.
و موحّد، به این تأسّی، آینۀ وحدانیّتِ ائمۀ اطهار(ع) است.
به عبارتی؛
"اسوة حسنة"؛ فعلیّت است.
و "تأسی" ؛ قابلیّتِ این فعلیّت است.
❃ مرتبۀ تأسّی موحّد؛ مرتبۀ مقام و معرفت و منزلتِ اوست.
❄️ بطور کلّی؛
«تکویناً» تمام موجودات، به نفسِ #تکوین، دائماً در تأسّی از «أسوة حسنة» هستند.
امّا مؤمن؛ «تشریعاً» و از رویِ رغبت و طَوْع، اقبال به «أسوة حسنة» دارد و تأسی مینماید.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
🔹
🌿 و امّا ...
آغاز سخن و بهانۀ مستی؛ "#مواساة" بود. با شرحی که جاری فرمودند و دلِ بیقرار را شرحه شرحه ساختند، اشارهای از «مواساة» کفایت میکند که اگر "العاقل یکفیه الاشارة"؛ یقیناً ؛ "العاشق هو الاشارة".
🔰 جانِ عوالم وجود، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند :
🔻『 ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَى اللّهِ عزّ و جلّ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ،
و هُوَ قَولُهُ تَعالى: 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】』🔺
مؤمن با چيزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّ و جلّ نزديک نشده است،
و اين، همان سخن خداى متعال است كه :【هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا اين كه از آنچه دوست داريد ، انفاق كنيد】.
(📚 جامع الأحاديث للقمّي : 192)
💠 "بِرّ" و نیکی؛ شخصِ حقیقی عالم است که در دعایِ مجیر میخوانیم :
🔸『 سُبْحَانَكَ يَا 《بِــرُّ》 تَعَالَيْتَ يَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير』🔸
(📚 البلد الأمین، ص: 364)
❀ و قرآن میفرماید :
💎【 الْبِرَّ «مَنْ» آمَنَ بِاللَّه】💎
نیکی، کسی است که به خدا ایمان آورده.
(بقره، 177)
💎【الْبِرَّ «مَنِ» اتَّقى】💎
نیکی، کسی است که متقی است.
(بقره، 189)
✳️ "بِــرّ "؛ محبوب مطلق یعنی نفس الله تعالی است، که حضرات آل الله(ع) میباشند.
«دوستداشتنیِ مطلق»(که صفتِ «محبوبیّت» است)؛ نفسیّتِ نفس الله است.
(دقت میخواهد!)
در حدیثی که ذکر شد؛ "مواساة" را 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】 (آل عمران، 92) معرفی فرمودند.
یعنی؛
"مواساة" به مؤمن؛ انفاق محبوبِ مؤمن (یعنی انفاقِ «البرّ» - انفاقِ «أسوة حسنة»)، به مؤمن است.
مؤمن به مواساتش، محبّ بودن و بیقراریِ خودش نسبت به محبوبش (یعنی حضراتِ آل الله ع) را نشر میدهد و خود را از خلوَتِ خویش (حدّ تعیّن خویش)، به جلوَت میکشاند.
مؤمنی که انفاقِ "البرّ" نموده (مواساة)، با این انفاق؛ به نفسِ مؤمنِ دیگر، بقا دارد.
پس نفسِ مواساة؛ 【الْباقِياتُ الصَّالِحات】 است (اشاره به آیۀ 76 سورۀ حضرت مریم س).
⬇️ مؤمن ؛
✾اگر در #توحید_افعالی مؤمن بود؛ انفاقِ او در فعل است. و کارِ نیکوئی برای مؤمن دیگر انجام میدهد. چنین مؤمنی، مواساة را در فعلِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ فعل متجلّی است.
✾اگر در #توحید_صفاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در صفت است. و خُلقِ نیکوئی نسبت به مؤمن دیگر دارد. چنین مؤمنی، مواساة را در صفتِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ صفت متجلّی است.
✾اگر در #توحید_ذاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در ذات است. و خود را فدایِ مؤمن دیگر کرده. چنین مؤمنی، مواساة را در ذات "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ ذات متجلّی است.
🌟 قلیلی از مؤمنین؛ به «وحدانیّتِ حضرت احد»، موحّد هستند. یعنی موحّد در #صفت_علیاء میباشند. صفتِ علیاء، ذاتیّتِ ذات باریتعالی است.
چنین کسانی در معرفت، مواساتِ با مؤمنین داشته و دستگیرِ ایشانند. این افراد، جلوۀ مُنشِئ و مبقیِ بودنِ #معرفت، در سلسلۀ هستی میباشند.
#مواساة
#مواسات
#اسوه_حسنه
#اسوة_حسنة
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
🌿 و امّا ...
آغاز سخن و بهانۀ مستی؛ "#مواساة" بود. با شرحی که جاری فرمودند و دلِ بیقرار را شرحه شرحه ساختند، اشارهای از «مواساة» کفایت میکند که اگر "العاقل یکفیه الاشارة"؛ یقیناً ؛ "العاشق هو الاشارة".
🔰 جانِ عوالم وجود، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند :
🔻『 ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَى اللّهِ عزّ و جلّ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ،
و هُوَ قَولُهُ تَعالى: 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】』🔺
مؤمن با چيزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّ و جلّ نزديک نشده است،
و اين، همان سخن خداى متعال است كه :【هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا اين كه از آنچه دوست داريد ، انفاق كنيد】.
(📚 جامع الأحاديث للقمّي : 192)
💠 "بِرّ" و نیکی؛ شخصِ حقیقی عالم است که در دعایِ مجیر میخوانیم :
🔸『 سُبْحَانَكَ يَا 《بِــرُّ》 تَعَالَيْتَ يَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير』🔸
(📚 البلد الأمین، ص: 364)
❀ و قرآن میفرماید :
💎【 الْبِرَّ «مَنْ» آمَنَ بِاللَّه】💎
نیکی، کسی است که به خدا ایمان آورده.
(بقره، 177)
💎【الْبِرَّ «مَنِ» اتَّقى】💎
نیکی، کسی است که متقی است.
(بقره، 189)
✳️ "بِــرّ "؛ محبوب مطلق یعنی نفس الله تعالی است، که حضرات آل الله(ع) میباشند.
«دوستداشتنیِ مطلق»(که صفتِ «محبوبیّت» است)؛ نفسیّتِ نفس الله است.
(دقت میخواهد!)
در حدیثی که ذکر شد؛ "مواساة" را 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】 (آل عمران، 92) معرفی فرمودند.
یعنی؛
"مواساة" به مؤمن؛ انفاق محبوبِ مؤمن (یعنی انفاقِ «البرّ» - انفاقِ «أسوة حسنة»)، به مؤمن است.
مؤمن به مواساتش، محبّ بودن و بیقراریِ خودش نسبت به محبوبش (یعنی حضراتِ آل الله ع) را نشر میدهد و خود را از خلوَتِ خویش (حدّ تعیّن خویش)، به جلوَت میکشاند.
مؤمنی که انفاقِ "البرّ" نموده (مواساة)، با این انفاق؛ به نفسِ مؤمنِ دیگر، بقا دارد.
پس نفسِ مواساة؛ 【الْباقِياتُ الصَّالِحات】 است (اشاره به آیۀ 76 سورۀ حضرت مریم س).
⬇️ مؤمن ؛
✾اگر در #توحید_افعالی مؤمن بود؛ انفاقِ او در فعل است. و کارِ نیکوئی برای مؤمن دیگر انجام میدهد. چنین مؤمنی، مواساة را در فعلِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ فعل متجلّی است.
✾اگر در #توحید_صفاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در صفت است. و خُلقِ نیکوئی نسبت به مؤمن دیگر دارد. چنین مؤمنی، مواساة را در صفتِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ صفت متجلّی است.
✾اگر در #توحید_ذاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در ذات است. و خود را فدایِ مؤمن دیگر کرده. چنین مؤمنی، مواساة را در ذات "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ ذات متجلّی است.
🌟 قلیلی از مؤمنین؛ به «وحدانیّتِ حضرت احد»، موحّد هستند. یعنی موحّد در #صفت_علیاء میباشند. صفتِ علیاء، ذاتیّتِ ذات باریتعالی است.
چنین کسانی در معرفت، مواساتِ با مؤمنین داشته و دستگیرِ ایشانند. این افراد، جلوۀ مُنشِئ و مبقیِ بودنِ #معرفت، در سلسلۀ هستی میباشند.
#مواساة
#مواسات
#اسوه_حسنه
#اسوة_حسنة
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🍃 تو بمان با من، تنها تو بمان !
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊 🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/448
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
پیشتر در مقالات مختلف در مورد عتابهایِ حبّی وادی محبّت مطالبی بیان شد. از جمله:
❂☜ در سخن چهاردهم از مجموعه مقالات 《«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی》 با عنوانِ «المَقطوع الوَتین» مقدمهای با این مضمون روزی و جاری شد که میتوانید رجوع بفرمائید.
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/427)
❂☜ در مباحث روح و نفس از جمله ؛
◈ 1- در مقالۀ «تطبیق شخصی حالات و مراتب نفس با مراتب روح»
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/226)
◈ 2- در مقالۀ «نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت»
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/325)
🔰 بنابراین شرح آن مبنا را تکرار نمیکنم و فقط به تلخیص بیان میگردد :
نفسِ آدمی نزد خودش حاضر است و در اثر گناه و خطا، خودش از خودیّتش فاصله میگیرد و در نتیجه در جلوۀ "نفسِ لَوّامه" خود را ملامت میکند.
دقت میخواهد که دو نفس نداریم که یکی دیگری را ملامت کند. بلکه یک نفس است که به جلواتِ اَمّاره بودن، لَوّامه بودن، مُلهمه بودن، و مطمئنه بودن ظاهر میگردد. و تا خودش از خودیّتش فاصله میگیرد، به لوّامه بودن و ملامت کردنِ خود میپردازد.
تمام این مطالب در عالم نور است و آوردنِ معیاراتِ عالم حدود در معرفت به نور؛ جز مانع بودن، خاصیتی ندارد.
ملامتِ نفْس لَوّامه، از شدّت حُبّ نفس است. از شدّت یگانگی.
◾️در این بیان؛ متوقف به ظاهرِ گناه و خطا نشوید. بلکه منظور از ذَنب (گناه)؛ واحدِ دوئیت و فاصله است. واحدِ خارج شدن از وحدت؛ ذنب است.
🍂 آنکه در وادی محبّت به قوّت وارد نشده باشد؛ عتابهایِ بین محبوب و محبّ، را مانند عتابهایِ عالم حدّ معنا مینماید.
در حالیکه بالحقیقة؛
شخص، در هر مرتبۀ وجودی (یعنی؛ ذات، صفت، فعل، اثر)، و به هر میزانی که محبِّ محبوب است؛ فانی در محبوب میباشد و وحدت اطلاقیِ محبّ و محبوب به قدرِ آن فنا؛ محقّق است.
🔅 محبوب، به قدرِ فنایِ محبّ؛ به جلوۀ «#محب»، ظاهر میشود.
تهذیبی از عالم حدود و معیارات آن لازم است؛ تا رموز و دقائق عالم نور، رخ عیان کند.
🍃 مستدعیِ حضور و عنایتِ حبیبۀ حقّ، حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هستیم که إن شاء الله به جلوۀ تمامْ حُبّ و حَبّه بودنِ آن وجود مقدّس، و به نظرۀ رحیمۀ آن "فعّال ما تشاء" و قادر عَلَی الاطلاق(س)؛ جز جلوۀ محبّت، و اهل آن، نباشیم.
🌀با این مقدمه، قسمت اوّل از روایتی را بخوانیم که مورد استمساکِ مقصّرین وادی محبّت و معرفت قرار گرفته و به خیالِ کوتاه خود؛ با طرح این روایت؛ جسارت به شخصِ صاحبِ عاشرۀ ایمان، حضرت سلمان محمّدی(ص) را جائز میشمرند!
(پناه بر خدا میبریم از قصور و کوتاهی معرفت)
💠 پیش از شروع؛ چند کلمه مهمّ در دقائق وجودیِ حضرت سلمان (سلام الله علیه) بخوانیم :
شیعیان حقیقی، از عالم میثاق که جانِ عالم ظاهر است؛ از خواصّ بوده و به نفسِ "لبّیک" به دعوت حقّ، از منتخَبینِ انسانها هستند. خواصّ یاران حضرات آل الله (ع)، محاسبۀ دونِ ائمۀ اطهار(ع) نداشته، بلکه "مِنّا اهل البیت؏" هستند و به نفسِ اختیارِ آل الله(ع)، که اختیار مطلقه است؛ اختیار شدهاند و در همان نقطۀ بسیطۀ مطلقۀ «اختیارِ حقّ»؛ «حقّ» را #اختیار نمودند.
حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
🔻"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ يَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِينَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا"🔺
همانا خداوند تبارک و تعالی متوجه زمينِ وجود شد و ما را اختیار نمود و شيعيانى براى ما اختیار کرد که ما را يارى میكنند و برای شادی ما، شادی میکنند، و برای حزن و اندوه ما، محزون هستند، و جان و مال خود را در راه ما مىبخشند.ايشان از ما میباشند و [دائماً و فی الحال] بسوى ما باز خواهند گشت.
(📚الخصال، ج۲، ص۶۳۶)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
⬇
.
🍃 تو بمان با من، تنها تو بمان !
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ https://t.me/ehsannil2/448
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
پیشتر در مقالات مختلف در مورد عتابهایِ حبّی وادی محبّت مطالبی بیان شد. از جمله:
❂☜ در سخن چهاردهم از مجموعه مقالات 《«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی》 با عنوانِ «المَقطوع الوَتین» مقدمهای با این مضمون روزی و جاری شد که میتوانید رجوع بفرمائید.
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/427)
❂☜ در مباحث روح و نفس از جمله ؛
◈ 1- در مقالۀ «تطبیق شخصی حالات و مراتب نفس با مراتب روح»
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/226)
◈ 2- در مقالۀ «نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت»
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/325)
🔰 بنابراین شرح آن مبنا را تکرار نمیکنم و فقط به تلخیص بیان میگردد :
نفسِ آدمی نزد خودش حاضر است و در اثر گناه و خطا، خودش از خودیّتش فاصله میگیرد و در نتیجه در جلوۀ "نفسِ لَوّامه" خود را ملامت میکند.
دقت میخواهد که دو نفس نداریم که یکی دیگری را ملامت کند. بلکه یک نفس است که به جلواتِ اَمّاره بودن، لَوّامه بودن، مُلهمه بودن، و مطمئنه بودن ظاهر میگردد. و تا خودش از خودیّتش فاصله میگیرد، به لوّامه بودن و ملامت کردنِ خود میپردازد.
تمام این مطالب در عالم نور است و آوردنِ معیاراتِ عالم حدود در معرفت به نور؛ جز مانع بودن، خاصیتی ندارد.
ملامتِ نفْس لَوّامه، از شدّت حُبّ نفس است. از شدّت یگانگی.
◾️در این بیان؛ متوقف به ظاهرِ گناه و خطا نشوید. بلکه منظور از ذَنب (گناه)؛ واحدِ دوئیت و فاصله است. واحدِ خارج شدن از وحدت؛ ذنب است.
🍂 آنکه در وادی محبّت به قوّت وارد نشده باشد؛ عتابهایِ بین محبوب و محبّ، را مانند عتابهایِ عالم حدّ معنا مینماید.
در حالیکه بالحقیقة؛
شخص، در هر مرتبۀ وجودی (یعنی؛ ذات، صفت، فعل، اثر)، و به هر میزانی که محبِّ محبوب است؛ فانی در محبوب میباشد و وحدت اطلاقیِ محبّ و محبوب به قدرِ آن فنا؛ محقّق است.
🔅 محبوب، به قدرِ فنایِ محبّ؛ به جلوۀ «#محب»، ظاهر میشود.
تهذیبی از عالم حدود و معیارات آن لازم است؛ تا رموز و دقائق عالم نور، رخ عیان کند.
🍃 مستدعیِ حضور و عنایتِ حبیبۀ حقّ، حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هستیم که إن شاء الله به جلوۀ تمامْ حُبّ و حَبّه بودنِ آن وجود مقدّس، و به نظرۀ رحیمۀ آن "فعّال ما تشاء" و قادر عَلَی الاطلاق(س)؛ جز جلوۀ محبّت، و اهل آن، نباشیم.
🌀با این مقدمه، قسمت اوّل از روایتی را بخوانیم که مورد استمساکِ مقصّرین وادی محبّت و معرفت قرار گرفته و به خیالِ کوتاه خود؛ با طرح این روایت؛ جسارت به شخصِ صاحبِ عاشرۀ ایمان، حضرت سلمان محمّدی(ص) را جائز میشمرند!
(پناه بر خدا میبریم از قصور و کوتاهی معرفت)
💠 پیش از شروع؛ چند کلمه مهمّ در دقائق وجودیِ حضرت سلمان (سلام الله علیه) بخوانیم :
شیعیان حقیقی، از عالم میثاق که جانِ عالم ظاهر است؛ از خواصّ بوده و به نفسِ "لبّیک" به دعوت حقّ، از منتخَبینِ انسانها هستند. خواصّ یاران حضرات آل الله (ع)، محاسبۀ دونِ ائمۀ اطهار(ع) نداشته، بلکه "مِنّا اهل البیت؏" هستند و به نفسِ اختیارِ آل الله(ع)، که اختیار مطلقه است؛ اختیار شدهاند و در همان نقطۀ بسیطۀ مطلقۀ «اختیارِ حقّ»؛ «حقّ» را #اختیار نمودند.
حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
🔻"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ يَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِينَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا"🔺
همانا خداوند تبارک و تعالی متوجه زمينِ وجود شد و ما را اختیار نمود و شيعيانى براى ما اختیار کرد که ما را يارى میكنند و برای شادی ما، شادی میکنند، و برای حزن و اندوه ما، محزون هستند، و جان و مال خود را در راه ما مىبخشند.ايشان از ما میباشند و [دائماً و فی الحال] بسوى ما باز خواهند گشت.
(📚الخصال، ج۲، ص۶۳۶)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🍃 تو بمان با من، تنها تو بمان !
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/448
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
پیشتر در مقالات مختلف در مورد عتابهایِ حبّی وادی محبّت مطالبی بیان شد. از جمله:
❂☜ در سخن چهاردهم از مجموعه مقالات 《«یوم الطُّفوف»؛…
🍃 تو بمان با من، تنها تو بمان !
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/448
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
پیشتر در مقالات مختلف در مورد عتابهایِ حبّی وادی محبّت مطالبی بیان شد. از جمله:
❂☜ در سخن چهاردهم از مجموعه مقالات 《«یوم الطُّفوف»؛…
☘️
🍂 پیشتر، در سخن نهم مقالاتِ 《«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی》 با نامِ "اربعین؛ قوس صعود عالم"؛ در مورد حضرت جابر(ع) که نَفْسِ جبران کنندگیِ ائمۀ اطهار(ع) است، مطالبی روزی شد. و بیان شد که در راهْماندگانِ عالَم، به عاشورای حسینی(ع)، توسّط حضرت جابر(ع) [که "مِنّا اهل البیت؏" بوده و جلوهای از جلواتِ ائمۀ اطهار؏ است]؛ به وصالِ حضرت سیّد الشهدا(ع) میرسند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/287 )
🍃 و امّا در مورد حضرت سِلم و سالم و سلام و اسلام؛ جناب سلمانِ محمّدی(ص) :
اسم حضرتِ «سلمان» (ع)، وصف ایشان است. جنابشان تسلیم محضِ حضرات آل الله؏ میباشد و انیّتی در کنارِ انیّت حضرات(ع) ندارد که قرآن میفرماید 💎【وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ】💎 ( یعنی نمیمیرید الا اینکه تسلیم باشید. / سورۀ آل عمران، آیۀ 102).
حضرت وجه الله، حجّة الله، عین الله الناظره، مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
🔹"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلاً"🔹
هر کس میمیرد، خواه مؤمن یا منافق، مرا میبیند.
(📚 الأمالي،للمفيد، ص: 7)
◻️ منتها مؤمن؛ به تسلیم در برابر مولی(ع)؛ پیش از مرگِ ظاهری، [به نفسِ «ایمانش»] میّت است و انیّتی در کنارِ انیّتِ مولی(ع) ندارد. پس رؤیت او، رؤیت خود از خود مولاست(ع).
◼️ ولی منافق؛ به تعیّن، و پوسیدهْ انیّتِ خویش باقی میماند و رؤیت مولی(ع) را در دوئیت با حضرت(ع) دارد. نفسِ این دوئیت؛ نفسِ عذاب منافق است و سائر عذابهای او؛ بسطِ این عذاب ألیم است.
حضرت سلمان(ع) در نهایت سِلم بوده و صاحب قلب سَلیم و بلکه در اطلاقِ آن میباشد. یعنی حتّی سِلم، در تعیّنِ «سلم» ؛ افتادۀ این جناب است، که حضرت مولی(ع) بر کفن مطهّر او که انیّتی جز انیّتِ مولایش ندارد، مینویسند:
🔸" وَفَدْتُ عَلَى الْكَرِيمِ بِغَيْرِ زَادٍ
مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ الْقَلْبِ السَّلِيم"🔸
بدون هیچ زاد و توشهای از حسنات و قلب سلیم بر کریم وارد شدم.
(📚 الغاية القصوى - شیخ عباس قمی،ج1 ص : 187)
👈 دقت بفرمائید که بعضی تصوّر میکنند که چون حضرت سلمان(ع) به حسب ظاهر جان در بدن نداشت؛ حضرت مولی(ع) صرفاً در موضعِ ولیّ او، و از زبانِ او؛ "وَفَدْتُ" نگاشتند (به معنایِ "وارد شدم"). یعنی فعل متکلّم وحده بیان نمودند ، و نفرمودند "وَفَدَ" (فعل مفرد مذکر غائب به معنایِ "وارد شد").
اگر حبّ حقیقی و اطلاقی روشن گردد؛ خواهیم دانست که این سلمان، در تعیّنِ «سلمان» نبود که وارد بر کریم میشد. بلکه حضرت سلمان(ع)؛ جلوهای از جلواتِ حضرت مولی؏ بود و مولی(ع) وصفِ خویش را آنطور بیان فرمودند. که هم فاعلِ "وَفَدْتُ" هستند و هم "الکریم". و "الحسنات" و "القلب السلیم" نیز جلوهای از جلواتِ حضرتشان(ع) است.
و این حدیث نورانی در مورد حضرت سلمان(ع) کفایت میکند که فرمودند:
☀️"سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت؏"☀️
سلمان از ما اهل بیت ؏ است
(📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري؏، ص: 121)
این کلمات؛ [العیاذ بالله] تسامح و تشبیه و تمثیل و تعارف و امثالهم نیست. عین حقیقت است. اگر کسی "مِنَّا" را مِنِ بعضیۀ حَدّیه دانست؛ بداند که هنوز باب این معرفت گشوده نشده است.
و دقت بفرمائید که در اینگونه روایات؛ حضرات آل الله(ع) از خود به "أَهْلَ الْبَيْت؏" یاد مینمایند. و کسی که "مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت؏" باشد؛ در حریم این خانه جای دارد کما اینکه در ادامۀ این روایت شریف به رقیقهای از این معنا و دقیقهای والا از این معرفت، اشاره فرمودند.
"منا اهل البیت" بودن؛ مقام فنایِ حضرت سلمان(ع) در اهل بیت(ع) عصمت است و اینچنین است که حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند:
🔻"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ- عَلِيٍّ وَ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ."🔺
همانا خداوند عزّوجلّ مرا به حبّ چهار نفر امر فرمود ؛ علی ؏ و سلمان ؏ و ابیذر؏ و مقداد بن اسود؏ .
(📚 عيون أخبار الرضا؏، ج2، ص: 32)
و آیۀ 54 سورۀ مائده که آیۀ قبل از آیۀ ولایت است اشاره به حقیقتِ یگانگی حضرت سلمان(ع) با حضرات آل الله(ع) و حضرت باریتعالی دارد :
💎"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»"💎
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما از دينش برگردد، خدا به زودى جمعيتش را به عرصه میآورد که دوستشان دارد و دوستش میدارند.
(مائده، 54)
که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
🔸"أَمَرَنِي بِحُبِّهِمْ وَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ يُحِبُّهُم"🔸
خداوند مرا امرِ به حبّ این چهار نفر فرمود و خبردارم نمود که به راستی ایشان را دوست دارد.
(📚الخصال، ج1، ص: 253)
إن شاء الله همین مقدار اشارات از آیات و روایات باعث تثبیت این حقیقت شده باشد که حسابِ حضرتِ سلمان(ع)، حسابِ مِن دونِ آل الله(ع) نیست.
⬇
.
🍂 پیشتر، در سخن نهم مقالاتِ 《«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی》 با نامِ "اربعین؛ قوس صعود عالم"؛ در مورد حضرت جابر(ع) که نَفْسِ جبران کنندگیِ ائمۀ اطهار(ع) است، مطالبی روزی شد. و بیان شد که در راهْماندگانِ عالَم، به عاشورای حسینی(ع)، توسّط حضرت جابر(ع) [که "مِنّا اهل البیت؏" بوده و جلوهای از جلواتِ ائمۀ اطهار؏ است]؛ به وصالِ حضرت سیّد الشهدا(ع) میرسند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/287 )
🍃 و امّا در مورد حضرت سِلم و سالم و سلام و اسلام؛ جناب سلمانِ محمّدی(ص) :
اسم حضرتِ «سلمان» (ع)، وصف ایشان است. جنابشان تسلیم محضِ حضرات آل الله؏ میباشد و انیّتی در کنارِ انیّت حضرات(ع) ندارد که قرآن میفرماید 💎【وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ】💎 ( یعنی نمیمیرید الا اینکه تسلیم باشید. / سورۀ آل عمران، آیۀ 102).
حضرت وجه الله، حجّة الله، عین الله الناظره، مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
🔹"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلاً"🔹
هر کس میمیرد، خواه مؤمن یا منافق، مرا میبیند.
(📚 الأمالي،للمفيد، ص: 7)
◻️ منتها مؤمن؛ به تسلیم در برابر مولی(ع)؛ پیش از مرگِ ظاهری، [به نفسِ «ایمانش»] میّت است و انیّتی در کنارِ انیّتِ مولی(ع) ندارد. پس رؤیت او، رؤیت خود از خود مولاست(ع).
◼️ ولی منافق؛ به تعیّن، و پوسیدهْ انیّتِ خویش باقی میماند و رؤیت مولی(ع) را در دوئیت با حضرت(ع) دارد. نفسِ این دوئیت؛ نفسِ عذاب منافق است و سائر عذابهای او؛ بسطِ این عذاب ألیم است.
حضرت سلمان(ع) در نهایت سِلم بوده و صاحب قلب سَلیم و بلکه در اطلاقِ آن میباشد. یعنی حتّی سِلم، در تعیّنِ «سلم» ؛ افتادۀ این جناب است، که حضرت مولی(ع) بر کفن مطهّر او که انیّتی جز انیّتِ مولایش ندارد، مینویسند:
🔸" وَفَدْتُ عَلَى الْكَرِيمِ بِغَيْرِ زَادٍ
مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ الْقَلْبِ السَّلِيم"🔸
بدون هیچ زاد و توشهای از حسنات و قلب سلیم بر کریم وارد شدم.
(📚 الغاية القصوى - شیخ عباس قمی،ج1 ص : 187)
👈 دقت بفرمائید که بعضی تصوّر میکنند که چون حضرت سلمان(ع) به حسب ظاهر جان در بدن نداشت؛ حضرت مولی(ع) صرفاً در موضعِ ولیّ او، و از زبانِ او؛ "وَفَدْتُ" نگاشتند (به معنایِ "وارد شدم"). یعنی فعل متکلّم وحده بیان نمودند ، و نفرمودند "وَفَدَ" (فعل مفرد مذکر غائب به معنایِ "وارد شد").
اگر حبّ حقیقی و اطلاقی روشن گردد؛ خواهیم دانست که این سلمان، در تعیّنِ «سلمان» نبود که وارد بر کریم میشد. بلکه حضرت سلمان(ع)؛ جلوهای از جلواتِ حضرت مولی؏ بود و مولی(ع) وصفِ خویش را آنطور بیان فرمودند. که هم فاعلِ "وَفَدْتُ" هستند و هم "الکریم". و "الحسنات" و "القلب السلیم" نیز جلوهای از جلواتِ حضرتشان(ع) است.
و این حدیث نورانی در مورد حضرت سلمان(ع) کفایت میکند که فرمودند:
☀️"سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت؏"☀️
سلمان از ما اهل بیت ؏ است
(📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري؏، ص: 121)
این کلمات؛ [العیاذ بالله] تسامح و تشبیه و تمثیل و تعارف و امثالهم نیست. عین حقیقت است. اگر کسی "مِنَّا" را مِنِ بعضیۀ حَدّیه دانست؛ بداند که هنوز باب این معرفت گشوده نشده است.
و دقت بفرمائید که در اینگونه روایات؛ حضرات آل الله(ع) از خود به "أَهْلَ الْبَيْت؏" یاد مینمایند. و کسی که "مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت؏" باشد؛ در حریم این خانه جای دارد کما اینکه در ادامۀ این روایت شریف به رقیقهای از این معنا و دقیقهای والا از این معرفت، اشاره فرمودند.
"منا اهل البیت" بودن؛ مقام فنایِ حضرت سلمان(ع) در اهل بیت(ع) عصمت است و اینچنین است که حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند:
🔻"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ- عَلِيٍّ وَ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ."🔺
همانا خداوند عزّوجلّ مرا به حبّ چهار نفر امر فرمود ؛ علی ؏ و سلمان ؏ و ابیذر؏ و مقداد بن اسود؏ .
(📚 عيون أخبار الرضا؏، ج2، ص: 32)
و آیۀ 54 سورۀ مائده که آیۀ قبل از آیۀ ولایت است اشاره به حقیقتِ یگانگی حضرت سلمان(ع) با حضرات آل الله(ع) و حضرت باریتعالی دارد :
💎"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»"💎
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما از دينش برگردد، خدا به زودى جمعيتش را به عرصه میآورد که دوستشان دارد و دوستش میدارند.
(مائده، 54)
که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
🔸"أَمَرَنِي بِحُبِّهِمْ وَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ يُحِبُّهُم"🔸
خداوند مرا امرِ به حبّ این چهار نفر فرمود و خبردارم نمود که به راستی ایشان را دوست دارد.
(📚الخصال، ج1، ص: 253)
إن شاء الله همین مقدار اشارات از آیات و روایات باعث تثبیت این حقیقت شده باشد که حسابِ حضرتِ سلمان(ع)، حسابِ مِن دونِ آل الله(ع) نیست.
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن نهم :
#اربعین؛ قوس صعود عالم !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/287
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
عدد به معدود ظاهر میشود. مثلاً اگر گفته شود "۲" ؛ هرگز ۲ را مستقلاً نمیشود تصوّر کرد. بلکه به…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن نهم :
#اربعین؛ قوس صعود عالم !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/287
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
عدد به معدود ظاهر میشود. مثلاً اگر گفته شود "۲" ؛ هرگز ۲ را مستقلاً نمیشود تصوّر کرد. بلکه به…
🍀
و امّا ...
🔰 برای درجاتِ ایمان، حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🍀"إِنَّ الْإِيمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ يُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ الْمِرْقَاة"🍀
ایمان همچون #نردبانی است که ده پله دارد و پلهها یکی پس از دیگری پیموده میشود.
(📚الخصال، ج2، ص: 447)
🔲 در ادامۀ حدیث فوق آمده است که #سلمان محمّدی (ص) دارای درجۀ عاشرۀ ایمان است (🔻"وَ سَلْمَانُ فِي الْعَاشِرَةِ"🔺).
حضرتشان، از حضورِ مطلقه در درجات دهگانۀ ایمان، خودِ حقیقتِ "السُّـلـَّـمِ" است (سُلَّم ؛ یعنی نردبانی که صاحبش را در سلامت، و به سلامت، بالا میبرد).
او #سلمان است و نردبان صعود ایمانیِ "سُلــَّـم".
⚠️یادآور میشوم که «نردبان» در عربی [که زبان حقّ و حقیقت است] به لغات مختلفی انشاء شده است. مثلاً «مِدراج» یا «مِرقات». و هرکدام خصوصیّتی دارد. ولی حضرت امام صادق(ع)، "سـُلّم" را میفرمایند.
🍃 با این مقدمه در مورد جناب سلمان محمّدی(ص)، به بخشهای از روایتی که مدّ نظر این مقاله است میرویم. خوانندگان برای رجوع به تمامی روایت میتوانید به جلدِ 43 بحار الأنوار، طبع بيروت، صفحۀ 66 رجوع فرموده و در جملاتِ ردّ و بدل شده، و حالات و رفتار بیان شده در این روایت دقت بفرمایند که جایِ تأمّل و دقت، روایات آل الله(ع) است.
در تحلیل عرض میشود که؛ حقیقت سلوک و سیر إلی الله، از سمتِ الله و جذبه و اتصال حقّ است. و بعد، سالک در منظر بیرونی، منازلِ سلوکی را طی میکند. به عبارتی؛
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جائی نرســد
یعنی وصال را پیش از طیِ طریق و بلکه در متنِ طیّ طریق ببینید که حقّ تعالی میفرماید 🔸"أنا جلیسٌ مَن ذکرني"🔸 یعنی مَن نشستهام کنار کسی که یاد من میکند(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج2، ص: 496).
که چون او اوّلاً در جانت نشسته، تو ذکر او میکنی.
🔹"وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ "🔹 (و به شما داده است، از هر چه که بخواهید / ابراهیم؏ 34) . که چون او عطا کرد، شما مسئلت میکنید.
مسئلت شما، ظهورِ عطای اوست. و عطای او، باطنِ مسئلت شماست.
و دقت بفرما که ؛ یک حقیقتِ مطلقه است که نه بطرفِ حقّ و حدّ او متوقف است که گفته شود #جبر است. و نه بطرف بنده و حدّ او متوقّف است که گفته شود #تفویض است. بلکه حقیقتِ اطلاقی است که ◣『أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْن』◥ ("لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْن" / 📚الإحتجاج، ج2، ص: 414).
♻️ سلوکِ سالک؛ ظهورِ حضورِ او در مقصد است. البته به نحو انشاء و زنده، و نه به نحو خبر و مرده.
🔰 به لطف خدا، قسمتهایی از این روایت و اشاراتی از ظرائف ابتدایی آن را به ترتیب بخوانیم :
🔻➀❖ اشارۀ اوّل ➣●•
بعد از شهادت حضرت خاتم الانبیاء(ص)، حضرت سلمان (ع) از حزن و اندوه نتوانست از خانه خارج شود و در نتیجه؛ چند روزی به دیدار خاندانِ نبوّت(ص) نرفت.
بعد از «#ده_روز» حضرت سلمان (ع) به دیدن مولای خویش «حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام» میرود.
❖ اشارات این قسمت :
سلمان(ع) بعد از ده روز از منزل خارج شد (خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِي يَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِعَشَرَةِ أَيَّام) :
بدانیم که ماندن حضرت سلمان محمّدی(ص) در منزل به مدّت «ده» روز؛ ماندن خودِ آل الله(ع) است.
حضرت نبی اکرم (ص) که 『طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه』 (📚نهج البلاغه) هستند؛ به «دوّار بودن» و «"رحمةً للعالمین"بودن»؛ راسِم عوالم هستی میباشند (یعنی رسم کننده). و یک به یک منازلِ عاشرۀ ایمان را ترسیم مینمایند.
سلمان، سلمانِ محمّدی (ص) است و هرچه کند به "منّا اهل البیت؏" بودنش باید دیده شود.
فراقِ یار (شهادت حضرت رسول اکرم ص)؛ سلمان محمّدی (ص) را بعد از وصالِ "مِنّا اهل البیت؏" بودن، و تثبیت در درجۀ عاشرۀ ایمان، به «منزل» میکشاند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
⬇
.
و امّا ...
🔰 برای درجاتِ ایمان، حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🍀"إِنَّ الْإِيمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ يُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ الْمِرْقَاة"🍀
ایمان همچون #نردبانی است که ده پله دارد و پلهها یکی پس از دیگری پیموده میشود.
(📚الخصال، ج2، ص: 447)
🔲 در ادامۀ حدیث فوق آمده است که #سلمان محمّدی (ص) دارای درجۀ عاشرۀ ایمان است (🔻"وَ سَلْمَانُ فِي الْعَاشِرَةِ"🔺).
حضرتشان، از حضورِ مطلقه در درجات دهگانۀ ایمان، خودِ حقیقتِ "السُّـلـَّـمِ" است (سُلَّم ؛ یعنی نردبانی که صاحبش را در سلامت، و به سلامت، بالا میبرد).
او #سلمان است و نردبان صعود ایمانیِ "سُلــَّـم".
⚠️یادآور میشوم که «نردبان» در عربی [که زبان حقّ و حقیقت است] به لغات مختلفی انشاء شده است. مثلاً «مِدراج» یا «مِرقات». و هرکدام خصوصیّتی دارد. ولی حضرت امام صادق(ع)، "سـُلّم" را میفرمایند.
🍃 با این مقدمه در مورد جناب سلمان محمّدی(ص)، به بخشهای از روایتی که مدّ نظر این مقاله است میرویم. خوانندگان برای رجوع به تمامی روایت میتوانید به جلدِ 43 بحار الأنوار، طبع بيروت، صفحۀ 66 رجوع فرموده و در جملاتِ ردّ و بدل شده، و حالات و رفتار بیان شده در این روایت دقت بفرمایند که جایِ تأمّل و دقت، روایات آل الله(ع) است.
در تحلیل عرض میشود که؛ حقیقت سلوک و سیر إلی الله، از سمتِ الله و جذبه و اتصال حقّ است. و بعد، سالک در منظر بیرونی، منازلِ سلوکی را طی میکند. به عبارتی؛
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جائی نرســد
یعنی وصال را پیش از طیِ طریق و بلکه در متنِ طیّ طریق ببینید که حقّ تعالی میفرماید 🔸"أنا جلیسٌ مَن ذکرني"🔸 یعنی مَن نشستهام کنار کسی که یاد من میکند(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج2، ص: 496).
که چون او اوّلاً در جانت نشسته، تو ذکر او میکنی.
🔹"وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ "🔹 (و به شما داده است، از هر چه که بخواهید / ابراهیم؏ 34) . که چون او عطا کرد، شما مسئلت میکنید.
مسئلت شما، ظهورِ عطای اوست. و عطای او، باطنِ مسئلت شماست.
و دقت بفرما که ؛ یک حقیقتِ مطلقه است که نه بطرفِ حقّ و حدّ او متوقف است که گفته شود #جبر است. و نه بطرف بنده و حدّ او متوقّف است که گفته شود #تفویض است. بلکه حقیقتِ اطلاقی است که ◣『أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْن』◥ ("لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْن" / 📚الإحتجاج، ج2، ص: 414).
♻️ سلوکِ سالک؛ ظهورِ حضورِ او در مقصد است. البته به نحو انشاء و زنده، و نه به نحو خبر و مرده.
🔰 به لطف خدا، قسمتهایی از این روایت و اشاراتی از ظرائف ابتدایی آن را به ترتیب بخوانیم :
🔻➀❖ اشارۀ اوّل ➣●•
بعد از شهادت حضرت خاتم الانبیاء(ص)، حضرت سلمان (ع) از حزن و اندوه نتوانست از خانه خارج شود و در نتیجه؛ چند روزی به دیدار خاندانِ نبوّت(ص) نرفت.
بعد از «#ده_روز» حضرت سلمان (ع) به دیدن مولای خویش «حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام» میرود.
❖ اشارات این قسمت :
سلمان(ع) بعد از ده روز از منزل خارج شد (خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِي يَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِعَشَرَةِ أَيَّام) :
بدانیم که ماندن حضرت سلمان محمّدی(ص) در منزل به مدّت «ده» روز؛ ماندن خودِ آل الله(ع) است.
حضرت نبی اکرم (ص) که 『طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه』 (📚نهج البلاغه) هستند؛ به «دوّار بودن» و «"رحمةً للعالمین"بودن»؛ راسِم عوالم هستی میباشند (یعنی رسم کننده). و یک به یک منازلِ عاشرۀ ایمان را ترسیم مینمایند.
سلمان، سلمانِ محمّدی (ص) است و هرچه کند به "منّا اهل البیت؏" بودنش باید دیده شود.
فراقِ یار (شهادت حضرت رسول اکرم ص)؛ سلمان محمّدی (ص) را بعد از وصالِ "مِنّا اهل البیت؏" بودن، و تثبیت در درجۀ عاشرۀ ایمان، به «منزل» میکشاند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM