اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
908 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
.

༺•✿ نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت ✿•༻
(در ادامۀ مقالاتِ
روح و نفس)


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/325
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


🍃 نفس امّاره را اغلب با استناد به آیهٔ ذیل، «امّارةٌ بالسّوء» معنا می‌کنند، که قرآن می‌فرماید؛

💎 إنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي.
🔹 مسلّما نفْس [آدمى‏] پيوسته به بدى‏‌ها امر می‌‏كند، مگر آن كه پروردگارم رحم كند.
📘 مبارکهٔ یوسُف علیه‌السّلام، آیۀ۵۳

👆🏻 این قسمت از آیۀ فوق، فرمایش حضرت یوسُــــف عَلیٰ‌نبیّناوآله‌وعلیه‌السّلام است.

اوّل اینکه «سوء» اگر به عنوانِ سوءِ متعیّن (شرور) دیده شود، بدیِ منفکِّ از خَیر است، و «امّارةٌ بالسّوء»، امر به بَدی است. و نفْس در آن، همان است که حضرت رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند؛

💠 أعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك.
🔹 دشمن‌ترینِ دشمنانت نفْسِ توست که بین دو پهلوی توست.
📚 عوالِي‌اللَّئالي، ج‏۴، ص۱۱۸

توضیحْ اینکه؛
چون کاف به عنوان ضمیرِ مخاطب در «عدوِّک» مطرح است -که انیّتِ مقابلِ حقّ را می‌نُماید-، پس نفس نیز با ضمیر کاف و به صورتِ «نفسُک» می‌آید.
و وقتی «انیّت»، مقابلِ حقّ باشد، نقطۀ اشاره به این انیّتِ مقابلِ حق، تمامْ عداوت است. پس خودِ «نفسُک» چیزی جز «امّارةٌ بالسّوء» نیست.

یعنی حرفِ اصلی این است که؛
👈🏻 خودِ «نفسُک»، همان «امّارةٌ بالسّوء» است، نه اینکه اوّل نفس را تصوّر کنیم و در مرتبهٔ بعد، «امّارةٌ بالسّوء» را فعلِ این نفس بدانیم!
مطلب این است که نفسی که مقابلِ «ربّ» باشد، «خودش» ورای فعلش، «امّارةٌ بالسّوء» است و اگر هم امری به واحدی از بَدی داشته باشد، ظهوراتِ این انیّتِ بی‌جاست که فرمودند؛

💠 یا بنی آدم! وجودُکَ ذنبٌ لا یُقاسُ به ذنبٌ.
🔹 ای بنی آدم! وجود خودت آن گناهی است که هیچ گناهی قابلِ قیاس با آن نیست.

🍃 پس؛ خودِ «وجودُکَ» به خاطرِ تعیّن و انیّتِ مقابلِ حقّ، تمامْ ذنب است و تمامْ «امّارةٌ بالسّوء».

امّا حالا دقّت بفرمائید که اگر نفس را به حقیقتِ خویش ببینیم، یعنی به «نفس واحده» -که همان «نفسُ الله تعالیٰ» است- بنگریم، آیۀ «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» یک حقیقتِ بسیطه است و بایستی پیوسته به آن نظر شود. یعنی به صورتی که حضرتِ یوسُف علیٰ‌نبیّناوآله‌وعلیه‌السّلآم، نفس را تعریف می‌فرمایند.
چطور؟
👈🏻 اینکه «نفْس»؛
«لَأَمَّارَةٌ‌بِالسُّوءِإِلاَّمارَحِمَ‌رَبِّي» است.

🍃 پیش‌تر بیان شده که «نفْس»، واحده است و آن نفس واحده، حقّ تعالی جلّ‌وعلا است.
حال، حقّ تعالی کیست؟
👈🏻 «اللهُ‌لااله‌الّاهو» است.
خودِ خداوند، «لا‌اله‌الّاهو» است. یا به مرتبه‌ای «لاهوالّاهو» است.

پس؛
🔅 «سوء» را که نفیِ حق‌تعالی ست، در اطلاقِ «لاهو» باید دید، یعنی؛ در اطلاقِ نفیِ خَیر.
🔅 و «ربّی» را که اثباتِ حق‌تعالی ست، در اطلاقِ «الّاهو» باید دید یعنی در اطلاقِ خَیر.

🌕 جمع‌بندی اینکه؛
چون بحمدالله پیش‌تر بیانِ «النّفس» روزی شده است، به بساطتِ نفس، شرح آیهٔ فوق را باید خواند که نفس، به صورت مطلق، «لَأَمَّارَةٌبِالسُّوءِإِلاَّمارَحِمَ‌رَبِّي» است، که؛

«لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»؛ ظهورِ «لاهو» است.
«إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي»؛ ظهورِ «الّاهو» است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹

🍃 حال اگر این مطلب روشن شده باشد، در پیِ آن خواهیم دانست که چرا حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام در بعضی از روایات، برای مؤمن (مراتب شیعه)، سیّئه را طورِ دیگری معنا فرموده‌اند!
به عنوان مثال؛

💠 إنَّ اللهَ عَلِمَ أَنَّ الذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا ابْتُلِيَ مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً.
🔹 همانا خدا دانست كه ارتكاب گناه براى مؤمن از خودبينى بهتر است و اگر چنين نبود، هرگز مؤمنى به گناه دچار نمی‌شد.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج‏۲، ص۳۱۳


و یا می‌فرمایند:

💠 «لوْلَا أَنَّ الذَّنْبَ لِلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنَ الْعُجْبِ مَا خَلَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَ بَيْنَ ذَنْبٍ أَبَدا
🔹 اگر گناهِ مؤمن از عُجْبش بهتر نبود، خداوندِ عزيز و جليل، او را هرگز در انجام گناه، آزاد نمی‌‏گذاشت‏.
📚 وسائل‌الشّيعة، ج‏۱، ص۱۰۴

و نیز می‌فرمایند:

💠 »سيِّئَةٌ تَسُوؤُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ
🔹 گناهى كه تو را ناراحت كند، نزد خداوند از عمل نيكى كه خود پسندت نُمايد، بهتر است.
📘 نهج‌البلاغه ، حکمت ۴۶


🌕 مؤمن در نقطۀ ایمانش، چیزی جز ظهورِ «نفس واحده» نیست. بنابراین اگر «عُجْب» در کار بیاید، نفْسی کنارِ «نفس واحده» ایجاد شده است که این نفْسِ جعلی، تمامِ ذنب وُ ذنبِ تمام است وُ اصل تمامِ ذنوب است وُ حقیقتِ تمامِ سیّئات است.
👈🏻 چرا که این ذنب (انیّت)، ذنبِ ذات است، نه ذنبِ در صفت و فعل. بنابراین در عِداد یکی از ذنوب قرار نمی‌گیرد، بلکه اصل‌ُالذّنوب است.

بنابراین این نکته را در خاطر داشته باشیم که گرچه به فرموده‌ٔ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلآم؛ هیچ ذنبی نباید کوچک انگاشته شود، امّا مراد از «ذنب» در مسیر این مقالت، ذنب ذات یعنی انیّتِ مقابلِ حق است و نه ذنوبِ ظاهری. چون مشغولیّت ذهن به ذنوب ظاهری، مخلّ فهم مطلب می‌شود.

🍃 پس مؤمن را مبتلا به سیّئه‌ای در فعل می‌کنند تا او را به حقیقتِ «نفس واحده» برگردانند. چون این سیّئه، باعثِ شکستگیِ نفسِ جعلی شده و باز «نفس واحده» است که در مؤمن جلوه می‌کند.

👈🏻 در نتیجه چنان چه در روایت فرمودند؛ این سیّئه، «خَيْرٌ عِنْدَ الله» است، این سیّئه در صفحۀ «نفس واحده» باید دیده شود که امّاریّتِ به آن سیّئه، از «امیر» بودنِ حقّ تعالی است. یعنی از مافوقِ عالمِ دون است که ذیلاً توضیح داده خواهد شد.

این است که این ذنب را ابتلای مؤمن نامیدند، چنان چه در روایت فوق آمد؛
💠 و لَوْ لَا ذَلِكَ مَا «ابْتُلِيَ» مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً...


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹

🍃 بسیار خب!
اگر تا اینجا آمده باشیم، بقیۀ سخن را راحت‌تر می‌توان بیان کرد که نفس، #عین_شخصی است. که اگر از لاتعیّن و اطلاقِ خویش جدا شود، هر جایی که باشد، در تعیّن است و تعیّن؛ «رجس» می‌باشد.‌ یعنی؛

🔥 نفْسی که به انفکاکِ از نفس واحده، متعیّن و مورد اشاره است (یعنی به عدم قبولِ ولایتِ ألستی، غیر شیعه و غیر مؤمن است.)، به هر چیزی که امر کند، امر بالسّوء است، زیرا از ربّی جدا شده، پس در فنایِ «إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» نیست.
بنابراین به هر کاری که به حسَب ظاهر، خَیر است هم امر کند یا آن را انجام دهد، تماماً سوء و ذنب و شرّ است. یعنی منسوبِ به اوّلی و دوّمی و سوّمی ملعون است.

🌕 امّا اگر نفس، که عینِ شخصی است، از لاتعیّن و اطلاق خویش در تعیّن بیاید (یعنی به قبول ولایتِ ألستی، شیعه و مؤمن باشد.)، صاحبِ این نفْس، به این صرفُ‌الرّبط بودن، مؤمن است و از اصحابِ یمین است و نفْسش، نفسِ مطمئنّه است. یعنی در اطمینان و قرارِ امنی است. چرا که در دوئیّتِ با نفس واحده قرار نگرفته، بلکه ظهوری از ظهوراتِ اوست.

👈🏻 در نتیجه امّارةٌ بالسّوء بودنِ نفسِ او، همان «لا اله» است وُ بلکه در بیانِ أدقّ، همان «لا هو» است. یعنی؛
نفیِ خود را در بی‌حدّی می‌کند.

🌕 این است که اصحاب یمین که در امنِ ایمانی و اطمینانیِ وحدتی می‌باشند، رَهینِ (در گرویِ) اعمال خویش نیستند، زیرا عملشان، عینیّت شخصی حقّ است.

🔥 امّا غیر ایشان، هرچه بکنند، رهینِ اعمالِ خویشند. زیرا اوّلاً؛ نفسشان، در تعیّن و جدایی از «نفس واحده» است.
و ثانیاً؛ عملشان بعد از این جداییِ ذاتی، در کوششِ بیشتر برای تشدید کردنِ جداییِ نفْسشان با «نفس واحده»، یعنی «نفسُ‌الله‌تعالی» است.
👈🏻 پس هر چه از خیر و شر انجام دهند، گناه است و ای چه بسا بدتر از گناه است که حضرت امام جعفرصادق علیه السلام می‌فرمایند:

💠 النَّاصِبُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُبَالِي صَامَ أَوْ صَلَّى أَوْ زَنَى أَوْ سَرَقَ‏ إِنَّهُ فِي النَّارِ.
🔹 دشمن ما اهل بيت (ع) فرق نمی‌كند كه روزه‌بگير و نمازگزار باشد، يا زنا کند یا دزدی نماید. (به هر حال) او در آتش است‏.
📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۱۰


و قرآن می‌فرماید:

💎 و مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ.
و هر كه دينى غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است.
📘آل‌عمران، آیهٔ۸۵

و نیز در آیات بعدی می‌فرماید؛

💎 إنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ.
🔹 به راستى كسانى كه كافر شدند و در حالِ كفر مُردند، حتّى اگر زمين را پر از طلا كنند و آن را فديه دهند، هرگز از هيچ يک از ايشان پذيرفته نمى‌شود. آنان عذابى دردناک در پيش دارند و هيچ ياورى برايشان نخواهد بود.

📘 آل‌عمران، آیهٔ۹۱


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹

🍃 حال مقدّمه‌ای برای ادامهٔ بحث؛

۱- خداوند به اطلاقِ امیر بودنِ ولی‌ّاش حضرتِ مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، که «امیرِ» مطلق است. چرا که امیر بودنِ ولی‌اللهِ مطلق، آنچنان امیر بودنی است که از حاقّ‌الحاقِّ ذات خدا تا عالم شهود را گرفته است، پس؛
ذات خداوند به ظهورِ امیر بودنِ ولیّ‌اش است، که امیر است. و به دیگر بیان؛
اوّلْ مؤمن، خودِ خداست. اوّلْ‌مؤمنی که به صمدیّتِ خویش، دوّمی‌ای ندارد که به بیانِ مطلق فرمود؛
💎 «هُوَ المؤمن»
پس خداوند به اوّلْ‌مؤمن بودنِ خویش به خودیّتِ خودش (ولیّ‌الله)، امیر است.

۲- «امیر»، فقط برای مؤمن معنا دارد و اصلاً «امیر» یعنی؛ مؤمنِ حقیقی، یعنی؛ «هو المؤمن»، یعنی؛ در نورِ أمارتِ خودِ «امیر»، مؤمن بودن خوابیده است و ایمان وجود دارد. که ایمان، قرارِ امنی است. و هر کسی در نقطۀ قرارِ أمنیِ ایمان است، در وحدت است. و از این وحدتِ امن، هم آمِر (امر کننده) است و هم، مأمور (امر شده).
یعنی؛
👈🏻 او خودِ «امیر» است که امیر، صفت مشبّهه است و فاعل (آمر) و مفعول (مأمور) را به فراگیریِ خود، در یک نقطۀ بسیطۀ واحده گرفته است.

🍃 مقدّمات فوق، روزی شدند تا به این مطلب برسیم که؛
👈🏻 در اطلاقِ «امیر» بودنِ ولی‌الله مطلق است که «امّاره» بودن را باید ببینیم.

«امیر» در اطلاقِ حقیقی است. یعنی مطلقِ‌عَلی‌الاطلاق است. برای همین است که به اطلاق خویش به خلافِ خود نیز مجالِ بودن می‌دهد. یعنی؛

🔥 نفْسی که خود را منفکِّ از «نفس واحده» بداند، «امّارةٌبالسّوء» است. منتها در نقطۀ جدائی این نفس از حقّ وَ نفس واحده باید دقّت شود.‌ که آن جدائی است که مبدأُ السّوء، اصلُ‌السّوء و تمامِ سوء است.

و توجّه شود که «امیرِ» مطلق، به اطلاقش تا امّاره بودنِ این نفس، به او مجالِ بودن داده است، ولی به اطلاق خویش باقی مانده و گزندی به پاکی آن وارد نشده است.

🌕 و اگر نفْس مربوط به مؤمن باشد، جدای از نفس واحده نیست و در نتیجه امّاره بودن برای او به جدا نبودنش از نفس واحده، «امیر» بودنِ خودِ حقّ‌تعالیٰ است.

🍃 که در احادیث فوق، شرح داده شد که حقّ‌متعال، مؤمن را به گزند و بلایِ سیّئه‌ای مبتلا می‌کند تا او را به سمتِ خودیّتش بر گرداند...
و دائماً مؤمن، در بلاست که؛

💠 «البلاءُ للوِلاء
🔹 بلا برای دوستان است.

پس برای مؤمن، سیّئه در تعیّن و حدِّ سیّئه نباید دیده شود. بلکه به لُبّ سیّئه باید نگریست. که سیّئۀ او، بلایی است از جانب دوست، برای دوست...


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹

🔸 حال مراد از از امّاریّتِ مطْلقه چیست؟

🍃 وقتی سخن از امّاریّتِ مطْلقه زده می‌شود، یعنی «امّارةٌبالسّوء» باید در اطلاق معنا گردد. که یعنی؛

«سوء»، نفیِ «خَیر» است که خَیر، همان «هو» است.
👈🏻 پس، نفیِ خَیر، «لا هو» است.
این امّارةٌ بالسّوءِ مطلق -که چیزی نیست جز «لا هو»-، برای «نفس واحده» باید معنا شود، یعنی؛
«نفس واحده» -که همان «امیر» است-، دائماً در نفیِ خود است (لا هو) و این شدّت نفی، در امّاریّت ظاهر می‌گردد. یعنی امر می‌کند که نباشد.

این دقّت را به عنوان مطلبی ضمنی، داشته باشیم که در عالم نور، شدّتِ نفی، به نهیْ ظاهر می‌گردد. و شدّت اثبات، به امرْ ظاهر می‌شود.
مثال می‌زنم؛

🌕 حضرت آل الله علیهم‌السّلام، حقیقت توحید هستند و اصلاً مشرک شدن برای ایشان معنا ندارد.
این شدّت نفی یعنی شدّتِ در مشرک نشدن، به صورتِ نهی ظاهر می‌گردد و خداوند به حضرت رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله این نفی را (که به اصطلاح می‌گوئیم: نهی می‌کند از مشرک شدن) امر کرده و می‌فرماید؛

💎 لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ.
🔹 هرگز از مشرکین مباش.
📘 مبارکهٔ‌انعام، آیهٔ۱۴

🔻 کسانی در این آیات می‌مانند! و بعضاً متأسّفانه احتمالِ مشرک شدن را برای ولیّ خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله قائل می‌شوند. پناه بر خدا می‌بریم از این برداشت‌های غلط و قیاسات شرم آور!

👈🏻 پس این معیار را متوجّه باشیم که شدّت نفی، به نهی ظاهر می‌گردد و شدّت اثبات، به امر.

🍃 حالا مطلبِ «امّارةٌ بالسّوء» در مورد نفس واحده نیز چنین است که این امر، «امری» است که از شدّت اثبات است. منتها اثبات در اینجا، اثباتِ یک امر مطلقِ نفی‌ای است که همان «لا هو» است.

اینجا تصوّر نکنیم که تناقض است! خیر! تناقض نیست. چون در مورد حقّ تعالی صحبت می‌کنیم.
حق‌تعالیٰ، ذات بسیطه و جزءناپذیر است که به بساطتش «لاهوالاهو» است. پس اگر نفیِ «لا هو» را اشاره کنیم، هرچند که نفی است، ولی به عنوان «جزئی» از ذات یا خارج از ذات نیست، بلکه خودِ ذات است.

🍃 پس امّارةٌ بالسّوء، امر به نفیِ حدّی نیست که بگوییم امر با نفی جمع نمی‌شود. و مگر نگفتی که امر، شدّت وجود است!
مطلب این است که «لا هو»، نفیِ لُبّی و در بساطتِ «لاهوالّاهو» است. پس چون نفیِ لُبّی و مطلق است، امرِ به این نفی، نه تنها اشکال ندارد، بلکه حقیقتْ چنین است که بحمدالله در ادامه توضیح داده خواهد شد.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹

🍃 در راستای مطالبی که برای «انّ النفسَ لامّارةٌ بالسّوء» روزی شد، حضرات آل الله علیهم‌السّلام می‌فرمایند؛

💠 حسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ.
🔹 خوبی‌های نیکان، سیّئاتِ مقرّبین است.
📚 بحارالأنوار ،ط-بيروت، ج‏۲۵، ص۲۰۵

🌕 مقرّبین والا مقام‌تر از ابرار هستند. مقرّب در قرب است یعنی؛ فانیِ‌فی‌الله است. از این رو اگر نیکوکاران (ابرار) حسناتی دارند، همان حسنات برای مقرّبین، سیّئه محسوب می‌شود.

مقرّب، همین که «باشد»، خود را در ذنب و سیّئهٔ «بودن» می‌داند که فریادِ دائمش «وجودی ذنبُک» است و حال دائمش این‌چُنین که فرمودند؛

💠 خافوا أن يَكُونُوا مقصّرينَ في مَحَبّتِنا و طاعَتِنا...
🔹 می‌ترسند که در محبّت و طاعت ما آل‌الله علیهمُ‌السّلآم مقصّر باشند...
📚 تفسير نورُ‌الثقلين، ج‏۳، ص۵۶۴

🔻 اگر شخص فانی‌ِفي‌الله نباشد، همینکه «انیّت» دارد، در تعیّنات حسابش را باید بررسی کرد. یعنی حسنه‌اش به تعیّنِ حسنه بودن باید محاسبه شود و سیئه‌اش در تعیّنِ سیئه بودن.

🌕 امّا اگر فانی‌فی‌الله باشد، انیّتی در کنار انیّت حقیقی یعنی انیّت حقّ‌تعالی ندارد. او مقرّب است و حدیث قرب نوافل و فرائض برای او صادق است که خداوند دست و زبان و چشم و گوش و درک او می‌شود. یعنی شخصی نیست الّا ظهورِ حقّ‌تعالی که فرمود؛

💠 كنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا.
🔹 من گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود، چشم او می شوم که با آن می‌بیند، زبان او می‌شوم که با آن صحبت می‌کند و دست او می‌شوم که با آن کار انجام می‌دهد.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج‏۲، ص۳۵۲

🌕 بنابراین هر حسابی از او، حسابِ لاتعیّنیِ الله‌تعالیٰ است. او به شخصْ بودنِ الله، عینِ شخصیِ الله است، یعنی؛ ظهوری در کنار «هُوَ الظّاهر» ندارد.
این طور که شد؛ هرچه از او صادر شود، حسابِ خداست...
و هر چه که از خداوند صادر گردد، خَیر است که قرآن می‌فرماید؛

💎 بیَدهِ الخَیر.
🔹 خیر به دست اوست.
📘 سورهٔ‌آل عمران، آیهٔ۲۶

🍃 پس؛
🔹اوّلاً؛
سیّئه به تعیّنِ سیئه، برای مقرّب معنا ندارد.
🔹 ثانیاً؛ از اطلاقِ‌عَلی‌الاطلاقی که دارد، سیّئه‌ در مناطِ لُبّی را معنا می‌نُماید. یعنی؛
خَیر که «هو» است، نفی آن «لا هو» است که «لا هو»؛ سیّئۀ اطلاقی محسوب می‌شود.

سیّئۀ اطلاقی چیست؟
اینکه نفسِ مقرّب، در اطلاقِ پاکی و به امیر بودنِ حقّ‌تعالی، «لامّارةٌ بالسّوء» است. امّا اَمّار بودنی که در جلالِ لاتعیّنیِ «لا هو» است، چون نفس مقرّب، به اطلاقِ «النّفس» بودنش (که نفسُ‌الله‌تعالی و همان نفس واحده است)، در ذات و صفات و افعال، ظهوری جز ظهورِ «هو» ندارد، پس؛ «امّارةٌ بالسّوء» بودنش نفیِ مطلقِ «هو» در تمام مراتب وجودی، یعنی همان «لا هو» ست.
(در ادامه، چرائیِ نفیِ مطلقِ هو را در عبارت «أَذْنَبْتُ‌ کلَّ‌ ذَنْب» در جان ولیّ‌الله(ع) خواهیم خواند.)

این است که اگر ابرار تمامِ حسنات را انجام دهند، همان حسنات در تعیّنِ حسنه بودن و به طور کلّی در تعیّنِ بودن، برای مقرّب، سیّئه محسوب می‌شوند.
البته با این تفسیر که وجود مقرّب به فنای ذاتی، از اطلاقِ سیّئه در این سیّئه می‌آید، پس سیّئه، ذَمّی برای او محسوب نمی‌شود.

🍃 این مطلب در ادعیه از لسان مبارک حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام بسیار بیان شده است. در دعای کمیل می‌خوانیم؛

💠 اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُهَا.
🔹 خدايا! بيامرز برايم همهٔ گناهانى را كه مرتكب شدم، و تمام خطاهايى كه به آنها آلوده گشتم.

🍃 که حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند؛

💠 كلُ‏ّ ذَنْبٍ‏ عَظِيم‏ٌ.
🔹 کلّ ذنب، بس عظیم است.
📚 الكافي، ط-الإسلامية، ج‏۳، ص۴۵۰

🍃 یا در دعای حضرت سجاد علیه‌السّلام در موقف عرفه، حضرت می‌فرمایند؛

💠 يا عَظِيماً يُرْجَى لِكُلِّ عَظِيم‏، اغْفِرْ لِي‏ ذَنْبِيَ‏ الْعَظِيمَ‏ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الْعَظِيمَ إِلَّا الْعَظِيمُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّار.
🔹 ای بزرگی که برای گناهِ بزرگ به تو امید بسته می‌شود، گناه بزرگ مرا بیامرز. به راستی که گناه بزرگ را جز بزرگ نمی‌آمرزد. خداوندا از تو می‌خواهم که مرا از آتشِ آزار کنی.
📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج‏۱، ص۳۶۲

🍃 یا در دعای بعد از نماز اوّلین شب از ماه رجب می‌خوانیم؛

💠 أسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ‏ أَذْنَبْتُ‏ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي‏ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ‏ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ‏ غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه‏.
📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج‏۲، ص۶۲۸




  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹

🍃 در توضیحِ روایات فوق؛

ولیّ خدا به غفّاریّت حق، در «أَذْنَبْتُ»، «كُــلِّ ذَنْـــبٍ» را برای «نفی مطلق» به اشاره می‌آورد. یعنی؛
به نفسِ اینکه مَنِ ولیّ خدا، به وجودِ تام، «هستم»، و تُوی خدا «غفــّـار مطلقی» پس؛
استغفرُکَ لكُلَّ ذَنْبٍ‏ أَذْنَبْتُ...
و تُوی خدا تمامِ غفاریّتت و غفّاریّتِ تامّت به وجودِ تامِّ منِ ولیّت ترسیم می‌شود.

جمع‌بندی آنکه؛
ولیّ‌خدا در جانِ استغفار (طلبِ غفّاریتِ «هو»)، «أَذْنَبْتُ كُــلِّ ذَنْـــبٍ» را برای نفی مطلقِ هو (همان لاهو)، به اشاره می‌آورد.

🔻«أستغفر الله استغفاراً لا يقدر قدره و لا ينظر أمده الا المستغفر به ، ولا يدري ما وراءه ، و لا وراء ما وراءه، و المراد به أحدٌ سِواه🔺
📚اقبال الاعمال ، ج ۱ ، ص ۱۳۷

🍃 این کلام حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلآم است که در مناجات مسجد کوفه می‌فرمایند؛

💠 موْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ الْغَفُور.
🔹 اى آقاى من اى آقاى من توئى خداى غفور آمرزنده و منم بندهٔ گنهكار. و آيا در حقّ بندهٔ گنهكار جز خداى غفور كه ترحّم خواهد كرد؟
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج‏۹۱، ص۱۱۰

🌕 و بسیار باید دقّت کرد که شناخت امام باید «بالنّورانیّة» باشد. یعنی؛
«أَنَا الْمُذْنِبُ» را طرفی و «أَنْتَ الْغَفُورُ» را در طرف مقابل نباید بینیم، بلکه در نفسِ «أَنْتَ الْغَفُورُ»، «أَنَا الْمُذْنِبُ» است.

که تو که همۀ غفوریّت هستی، ای خدا! مَن به وجود وَ بودنِ تامّ (از حیثِ وُجودُک ذَنبٌ)، تمام مُذنبیّت هستم. (که بالنّورانیّة در یک نقطه باید دیده شود.)

👈🏻 پس در تحلیل می‌گوییم؛
در وجود و بودنِ تامّ ولیّ‌الله علیه‌السّلام است که «همۀ» غفوریّت، تعلّق به «همۀ» مُذنبیّت می‌گیرد. و همان است که در دعا می‌فرمایند؛

💠 اللَّهُمَّ لاَ تَدَعْ لِي ذَنْباً إِلاَّ غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَه‏ وَ لَا عَيْباً إِلَّا سَتَرْتَه‏.
🔹 بار خدايا هيچ گناهى بر من مگذار جز آنكه عفو كنى و نه همّی الّا اینکه گشایشی عنایت کنی و نه عیبی الّا اینکه پوششی بدهی.
📚 الإقبال بالأعمال الحسنة، ط-الحديثة، ج‏۳، ص۳۵

🍃 یا در جای دیگر می‌فرمایند؛

💠 اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَلَّا تَجْعَلَ لَنَا ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَه‏.
📚 البلد الأمين و الدِرع الحصين، النّص، ص۳۷۰

که آن ذنب را در صفحۀ غفرانِ حقّ
و آن عیب را در صفحۀ ستّاریّت حق باید دید، بالنّورانیّة در یک نقطه و نه جدا از هم.

🍃 از این عبارات در کلام حضرات آل الله علیهم‌السّلام به وفور آمده است. مثلا در دعای صباح، حضرت مولی علی علیه‌السّلام می‌فرمایند؛

💠 إلَهِي قَلْبِي‏ مَحْجُوبٌ‏ وَ نَفْسِي‏ مَعْيُوبٌ وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِي غَالِبٌ وَ طَاعَتِي قَلِيلَةٌ وَ مَعْصِيَتِي كَثِيرَةٌ وَ لِسَانِي مُقِرٌّ بِالذُّنُوب‏.
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج‏۹۱، ص۲۶۴

نکته آنکه؛
این ولیِّ‌خداست که می‌تواند بگوید؛ «كُلِّ ذَنْبٍ‏ أَذْنَبْتُ».
که اگر ولیّ معصوم خدا نباشد، «كُلِّ ذَنْبٍ‏ أَذْنَبْتُ» نمی‌تواند بگوید. که اصلاً اگر معصومِ مطلق نباشد، که به معصومیّت و اطلاقش، «كُلِّ ذَنْبٍ» و «بودنِ تامّ» را (از حیث وجودُکَ ذنبٌ) رقم ‌زند در حالی که همچنان به طهارت خویش باقی است، هیچ بودنی در جلالتِ غیرتِ حق، معنا پیدا نمی‌کند.

به دیگر بیان؛
ولیّ خدا «كُلِّ ذَنْبٍ» را در «أَذْنَبْتُ» به اشاره می‌آورد برای نفی‌ مطلقش. یعنی؛
در جانِ «اغْفِرْ لِي» است که «كُلِّ ذَنْبٍ» و وجود تامّ (از حیث وجودُک ذنبٌ) به اشاره می‌آید، پس در نتیجه هیچ تحقّقی پیدا نمی‌کند و همچنان به طهارتِ لااشارهٔ خویش، باقی می‌ماند...

که یعنی؛
ولیّ‌خدا در نقطهٔ غفّاریّت حق‌متعال، قبل از اثباتِ «كُلِّ ذَنْبٍ»، به غفّاریّتِ حق، آن «كُلِّ ذَنْبٍ» را نفی کرده است. که اصلاً به نفی‌اش است که به اشاره آورده شده است. و الّا در غیرتِ جلال حق، هیچ بودی (ذنبی)، مجالِ به اشاره آمدن ندارد.

🌕 و روشن‌تر و پیش‌تر اینکه در مسیر آیهٔ کریمهٔ تطهیر که قرآن فرمود؛

💎 إنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.
🔹 جز اين نيست كه خداوند می‌خواهد آلودگى را از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملا پاكيزه گرداند.
📘 مبارکهٔ‌احزاب، آیهٔ۳۳

👈🏻 ارادهٔ ذاتی حق‌متعال آن است که به «لِيُذْهِبَ» -که مطلقِ "بُردن" است وَ نه بُردنِ چیزی- در نفسِ غیرت و جلالتِ خودش، وَ در جانِ ولیّ خودش، هر ذنب و بودنی را به طور مطلق برده است.
و در نقطه‌ٔ این اذهاب و بردنِ مطلق و به دیگر بیان در جانِ معصومیّت ولی‌ّالله علیه‌السّلام است، که بودنِ تامّ و هر بودنی، مجالِ بودن یافته است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹
که به دیگر بیان؛
حضرت ولیّ‌الله علیه‌السّلام، بالنّورانیّة، در همان نقطۀ غفاریّتِ خودش، «كُلِّ ذَنْبٍ» را ایجاد کرد. و آن را آورد تا به نفسِ ایجادش، نفی‌اش کند (كه اصلاً برای نفی‌اش است که اثباتش می‌کند)، که این‌گونه هستی، مجالِ بروز یافت.

🌕 که این است حقیقتِ معصومیّت ولیّ‌الله علیه السلام، وَ حقیقتِ صابره بودنِ ناموس وُ باطنِ حق؛ حضرت فاطمهٔ‌زهرا سلام‌الله‌علیها در امتحانِ پیش از خلقت...
که در زیارتِ شریفشان آمده؛

💠 السّلامُ عَلیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً...
🔹 سلام بر تو بادا اى امتحان شده، که خدایی که خَلَقت کرد، پیش از خِلقتت، تو را امتحان کرد و تو برای آنچه که به آن امتحانت کرد، صابر بودی...

🔻 پس آنهایی که متوقّف به این مطلب شدند که حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام برای یاد دادن به دیگران این جملات و این استغفارها را بیان فرموده‌اند! و در نتیجه حقیقتی در این فرمایشات نورانی نمی‌یابند، مدام در خودیّت خود مانده‌اند و ولیّ خدا علیه السلام را با خود مقایسه نموده‌اند.
به خدا پناه می‌بریم.

🌕 این ولیّ خداست که تمامِ غفاریّت خدا را جلوه می‌دهد و از این رو غفّارِ همۀ خلایق می‌شود. و مطلب این است که «أنْتَ‌ الغفور» و غفور بودنِ حضرت حقّ ، در «أنا المذنبِ» ولیّ‌اش می‌باشد.

🍃 این است که مانند ابودَرْدائی، حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام را در نخلستان می‌بیند که چنان به درگاه الهی ضجّه و ناله کرده است که مانند چوب خشکیده‌ای افتاده...
💠 هوَ كَالْخَشَبَةِ الْمُلْقَاة...

🍃 حضرت را تکان داد، ولی تکان نخوردند و حضرت را نشانید، ولی ننشستند...
💠 فحَرَّكْتُهُ فَلَمْ يَتَحَرَّكْ وَ زَوَيْتُهُ فَلَمْ يَنْزَو...

🍃 و تصوّر کرد که حضرت از دنیا رحلت فرمودند و دوان دوان نزد حضرت فاطمهٔ‌زهرا سلام‌الله‌علیها رفت تا خبر مرگ حضرت را بدهد. ولی حضرت صدّیقۀ طاهره سلام‌الله‌علیها فرمودند؛

💠 و اللَّهِ يَا أَبَا الدَّرْدَاءِ! الْغَشْيَةُ الَّتِي تَأْخُذُهُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّه‏.
🔹 اى ابو درداء! به خدا اين همان غشى است كه از ترس خدا به او دست می‌دهد.
📚الأمالي، للصّدوق، ص۷۹

حالا اگر کسی اسرار این مطالب را نداند، حضرت مولی علی علیه‌السّلآم را مانند خودش می‌داند و ایشان را در طرفی و خدا را در طرفی می‌بیند و همان‌طور که در مورد خودش می‌پندارد، در مورد سرُّالأسرار الهی قضاوت می‌کند. و یا تصوّر می‌کند که حضرت مولی علی علیه‌السّلآم این‌ها را برای یاد دادن و آموزش به خلایق انجام می‌دادند!

🔻 پناه بر خدا می‌بریم از این قیاسات نابجا و تصوّرات موهوم.‌..

🌕 آن حقیقةُالصّدق، آن حقیقةُالحقایق، آن مقام شامخ ولایت با احدی در قیاس نمی‌آید...

سبحان الله!
ولیّ‌الله علیه‌السّلآم، تمامْ عبد مطلق است. تمامْ عبدِ مطلق نمی‌گوید «چه کار کردم؟»، بلکه ذاتش، ذاتِ انابه است. که حقیقتِ عبودیّت، استغفار و انابه است. استغفار را در گناه کردن یا نکردن نباید برد. استغفار، حقیقتِ عبودیّت است.
وقتی ذاتِ معبود، ذاتِ غفّاریّت است، ذاتِ عبد، ذاتِ طلبِ این غفّاریّت است، پس ذاتش، ذاتِ انابه و استغفار است...
و استغفار، یعنی طلبِ غفّار.

🌕 همۀ معبود و معبودِ همه را در این عبدِ مطلق باید دید.
در نفسِ طلبِ عبدِ مطلق، مطلوب را باید ببینیم. در نفسِ استغفارِ عبد مطلق، غفّار را باید ببینیم، نه بعد از آن. نه با طفره و فاصله. یک حقیقت است.

حقیقتِ غفاریّت حضرت حقّ، استغفارِ ولیّ‌الله علیه‌السّلام است.

🍃 که حضرت خاتم‌الانبیاء
صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند؛

💠 لوْ لمْ تُذنِبْ لَجَاءَ اللَّهُ بقومٍ يُذنِبون فَيَغْفرَ لهم و يُدخلَهَم الجنّة.
🔹 اگر تو گناه نمی‌كردى، خدا قومى را می‌‏آورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آرد.
📚 نهج الفصاحة، ص۶۵۱

🌕 این جاری شدنِ تمامِ غفاریّت، تنها توسّط عبدِ مطلق صورت می‌گیرد، پس مراد از آن قومی که صحبتش است، واسطۀ مطلقه، یعنی ولیّ خداست که تمام غفاریّت را به مُذنب بودنِ خود جاری و ترسیم می‌فرماید و مبادا این مذنب بودن را -العیاذ‌ُبالله- با مذنب بودنِ سایرین مقایسه کنیم که کافرِ بالله شدیم.‌ که بحمدالله حقائقش مفصّلاً بالاتر روزی شد.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔹

🍃 برای آنکه جانِ محبّینِ آل‌الله علیهم‌السّلام، مَطْلعِ مطلب شود در انتها مثالی از قرآن بخوانیم که خداوند می‌فرماید؛

💎 و إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ.
🔹 و آن‌گاه كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! شما با گوساله پرستى به خود ستم كرديد، اينک به سوى آفريدگار خود بازگرديد و [توبه نماييد و خطاكارانِ‏] خود را [به كيفر ارتداد] بكُشيد، كه اين كار نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است، پس بر شما بخشود كه او توبه‏‌پذير مهربان است.
📘بقره، آیهٔ۵۴

به قوم بنی‌اسرائیل که گوساله‌پرست شدند، از طرف حقّ تعالی امر شد که یکدیگر را بکُشید (فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ).

👈🏻 اینجا امر می‌شود که خودکشی یا دیگر کشی کنید. امّا در جای دیگر قرآن این کار را حرام اعلام می‌نُماید و می‌فرماید؛

💎 و لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ.
🔹خودتان را نکشید.
📘 نساء، آیهٔ۲۹

🍃 جمع بندی‌اش با بیاناتی که به لطف خدا روزی شد، ان شاءالله راحت است؛
بنی اسرائیل چون مقابل حقّ تعالی برخاستند، نفْسشان، عینِ سیّئه است. بنابراین این نفسِ سرکشِ خبیث باید بمیرد. که می‌فرماید؛

💎 و لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
🔹 اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است، باشد كه پرهيزكار شويد.
📘 بقره، آیهٔ۱۷۹

🍃 امّا آنجا که به مؤمنین می‌فرماید مبادا مرتکب قتلِ نفس شوید، زیرا این نفس، تقابلی با «نفسُ‌الله‌تعالیٰ» یعنی نفس واحده ندارد.
👈🏻 پس کشتنِ این نفس، قصدِ کشتنِ خدا را کردن است.

این مطلب اگر روشن شد، کلمه‌ای از مطلب بعد از آن را هم بخوانیم:
مؤمن، برای اینکه هیچ ظهوری نداشته باشد و سراسرْ ظهورِ حضرت حقّ باشد، دائماً به دنبالِ «موت» است. موت غیر از فوت است. موت، دل کندن از خود است. دل کندن از غیرِ خداست...

🍃 حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام امر فرمودند که؛

💎 موتُوا قبلَ أنْ تَمُوتُوا...
🔹بمیرید، قبل از اینکه شما را بمیرانند...

🔸 چطور می‌شود میّت شد تا فقط حیِّ قیّوم ظاهر شود؟

🍃 قرآن می‌فرماید:

💠 فلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ...
🔹موتتان نمی‌رسد الّا اینکه تسلیم حقّ شوید...
📘بقره، آیهٔ‌۱۳۲

🌕 پس باید تسلیم حضرات آل الله علیهم‌السّلام شد...
در هر مطلبی و امری، «به نظر مَن» باید رخت بربندد و جای آن «به فرمایش آل‌الله علیهم‌السّلام» جایش را بگیرد.
از کارهای کوچک تا کارهای بزرگ اگر کم کم نظر شخصی را حذف کردیم و تسلیم امر و نهی خدا شدیم، کم کم میّت می‌شویم...
⛲️ این موت، سراسرْ حیات است.






«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنْ رَحِمَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِهِ كَانَ فَضْلًا مِنْه
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۹۴، ص۱۹۴





#نفس_اماره_در_اطلاق_اماریت
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
.

🖼️◦•●◉✿ افق مبین؛
جلوه‌ای از اطلاقِ «شهادت»✿◉●•◦

🤲🏻
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/341
•┈┈••✾•🔆•✾••┈┈•


🍃۞ تیزیِ گذر زمان؛ قلمِ عرضِ ارادت را بیش از پیش سائیده. و نگارِ بیقرارِ دل؛ نگارِش را به بیدلیِ بی بدیلِ حیرانی، صاعق و مدهوش ساخته. درکِ قصور در عرض ادب و مشقِ معرفتِ معلّمِ هستی؛ جزء لاینفکّ این کمترین بوده، و این شرمندگی؛ در ایّام مخصوص، بالخصوص جلوه می‌کند.
که نفَس‌های عاشق به فضلِ معشوق؛ آن مُنَفِّسُ النّفوس و الأنفاس، به بیقراریْ در قرار باشد وُ هیهات؛ که شُکر آن شکّرین، نباشد.

🍃֎حقِّ او که هرگز ادا نشود. امّا عاجزانه؛ عرضِ ارادتی می‌کنیم و به مناسبت این روزِ روزها، و این بزرگْ عیدِ شاهد و مشهودها، میلادِ وِتریّت و فردانیّتِ خداوندِ【لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولد】، حضرت وترُ الله الموتور، سیّد الشاهد و المشهود، أبا عبد الله الحسین (علیه‌السّلام)؛ چند کلمه به رسم ابراز خضوع، و التجاء و استعاذۀ به مهدِ اصل و فروع، شکستهْ بالِ فُطرسِ دل به بارگاه رحمانیّتشان متبرّک می‌کنیم ...

•┈••✾•🌸•✾••┈•

🔰تحلیلاً بیان می‌شود که؛
استغفار در دو مرتبۀ کلّی است:

♦️➊استغفار برای ترک إنّیّت.
❂☜پس چنین استغفاری برای #موت است و #فنا.
و نقطۀ #اخلاص است و «لا اله الا الله».

♦️➋استغفار برای سیر در جلال و لا تعیّنی.
❂☜پس چنین استغفاری، جلوۀ فنای از فناست.
و نقطۀ "#کمال_الاخلاص" است و «لا هو الا هو».

💎۞و امّا ماه #رجب؛ ماه #تخلیه است و استغفار.
یعنی؛ ماه موت و فنا.
پس استغفارِ متعدّد به عددِ کثیر، و بلکه بیحدّ، در آن ماه، سفارش شده است.

🍃֎ماه رجب؛ ماهِ "اخلاص" است که در مناجات رجبیّه در وصف ائمّۀ اطهار (؏) می‌خوانیم:

🔸『لا فرقَ بينك وَ بينها إلّا أنّهُم عِبادُكَ وَ خَلْقُك
فَتْقُها وَ رَتْقُها بِيَدِك‏ وَ عَوْدُها إليك』🔸
[خدایا] فرقی بین تو و ایشان (آل‌الله؏) نیست الّا اینکه آن‌ها؛ عباد تو و خلق تو هستند. پس فتق و رتق آن‌ها به دست توست [که آن هم خودِ ائمۀ اطهار؏ هستند]، و برگشتِ آن‌ها به سوی توست [در حالی که نفس الله تعالی هستند].

❂☜که در فرقِ #نوری؛ «لا فرق» را بیابی.

💎۞و ماه #شعبان؛ ماه #تحلیه است و صلوات.
یعنی؛ ماه بقاء.
پس اگر استغفاری در آن بیان می‌شود؛ استغفار در استغفار، استغفار از استغفار، فنایِ از فنا، و سیرِ لاتعیّنیِ جلالی است.

🍃֎ماه شعبان؛ ماهِ «#کمال_الاخلاص» است که در مناجات شعبانیه آمده است:

🔸『إلهی هَبْ لي «كمال الإنقطاع» إليك
وَ أنِرْ أبصارَ قلوبِنا بِضياءِ نظرها إلیك
حتّى تَخِرَقَ أبصارُ القلوبِ حُجُبَ النّور
فَتَصِلَ إلى معدِنِ العظمة
و تَصيرَ أرواحُنا مُعلّقةً بِعِزِّ قدسك‏』🔸
بارالها! #کمال_انقطاع به سویِ خودت را عطا فرما
و دیدگانِ دل‌هایمان را به پرتو نگاه به سوى خویش روشن کن، تا دیدگانِ دل، پرده‏‌هاى‏ نور را دریده، پس به سرچشمۀ عظمت دست یابد و جان‌هایمان آویخته به شُکوهِ قُدست‏ گردد.

🔷۞«انقطاع» و اخلاص؛ إن شاء الله که در ماه رجب روزی شده. و امّا در ماه شعبان؛ انقطاعِ از انقطاع، فنایِ از فنا، ترکِ ترک، و «کمال الاخلاص»، إن شاء الله روزیِ طالبانش می‌گردد.

[🔔إن شاء الله اهل دریافت اشارات باشیم!]

🌿۞الغرض؛
اگر در ماه رجب؛ متعدّد به اعداد و انحاء مختلف در استغفار آمدی، در ماه شعبان؛ استغفار مخصوصی است، که بایستی به عدد ۷۰ [که بیحدّیِ ابدیّت است]، مستغفِرِ به آن باشی (عددِ ابجدِ «اَبَد»؛ ۷ است).

🍃֎و آن استغفار روزانۀ شعبانیه، و آن گنجینۀ خاصۀ اهل طریق چنین است:

🔆『أستغفرُ اللهَ الّذی لا اله الّا هُوَ الحیُّ القیّومُ الرّحمنُ الرّحیم و أتوب إلیه』🔆

🍃֎و حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:
هر کس به این استغفار، مستغفِر بود؛
❂☜🔻«كُتِبَ في الأفُق المُبين»🔺
یعنی؛ خودِ این شخص، در #افق_مبین نوشته می‌شود (📚الخصال، ج‏۲،ص۵۸۲).


🔲 در مقایسۀ نوری بیان می‌شود:
❂☜#افق_مبین؛ مافوقِ #افق_أعلی است.

🔰 آیات قرآن را دقت بفرمائید:

🔻【و هو بالافق الأعلیٰ ✿ ثم دنی فتدلّی ✿
فکان قاب قوسین أو ادنی ✿ فأوحی الی ربّه ما أوحی】🔺
در حالى كه او (پیامبر اکرم ص) در افق برتر قرار داشت.
سپس نزديک آمد و نزدیک‏تر شد.
تا به اندازۀ دو كمان يا نزديک‏تر گرديد.
پس به بندۀ خود آنچه را بايد وحى كند، وحى كرد.
📘نجم،۱۰-۷

و حالا؛
❂☜#رؤیت مطرح می‌شود:
🔻【ما كَذَبَ الفُؤادُ ما #رأى‏】🔺
آنچه که قلب پيامبر ديده بود؛ صادق بود.
📘نجم،۱۱

🍃֎که قرآن می‌فرماید:

💠【و لقد رَآهُ بِالأفُقِ المبين】💠
و خدا را در #افق_مبین دیده است.
📘تکویر،۲۳

🔔دقّت فرمودید؟
👁‍🗨☜ افق مبین؛ مقامِ #رؤیت، و نقطۀ شهود مطلق است. که شاهد و مشهود در نقطۀ جمعیۀ مطلقۀ إلهیه، جمعِ جمعند.
که به #افق بودن، در جلال است.
و به #مبین بودن، در جمال.
و می‌توان گفت؛
❂☜ عُلوّ افق أعلیٰ؛ افق مبین است.


༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

🌸
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌸


🔰 و امّا؛
با این معرفت که مؤمنین در نقطۀ «ایمان»؛ مرآتِ حضرت رسول اکرم (ص) و خاندان طاهرینشان (؏) هستند، بخوانیم:

🍃▪️ #کثرت استغفار مؤمنین در ماه رجب؛
❂☜ ترک إنّیّت است، که مقام فنا، اخلاص، معراج، و قبولِ مقامِ افق أعلای حضراتِ ائمّۀ اطهار (علیهم‌‌السّلام)، و سیر در این مقام است.

🍃▪️#هفتاد بار استغفار مؤمنین در ماه شعبان؛
❂☜ ترکِ ترک، مقامِ فنایِ از فنا، کمالُ الاخلاص، معراج، و قبولِ مقامِ افق مبینِ حضراتِ ائمّۀ اطهار (علیهم‌‌السّلام)، و سیر در این مقام است.

🌿۞ ماه #شعبان؛ ماه پیامبر اکرم (ص) است.
و این هفتاد بار استغفارِ مخصوص؛
🪞#آئینه شدن برای هفتاد بار استغفار روزانۀ پیامبر اکرم (ص) است که افق مبین به وجودِ نازنینِ حضرتشان، معنا می‌یابد.

🍃۞ الغرض؛
👁‍🗨 افق مبین؛ نقطۀ رؤیت است و شهود. یعنی؛ نقطۀ جمعیۀ شاهد و مشهود.
که آن؛
❂☜ شخصِ شخیصِ عالم وجود، جان و حقیقتِ حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله)، سیّد الشاهد و المشهود؛ حضرت سیّد «الشهداء» امام حسین (علیه‌السّلام) هستند، که حضرت پيامبر اکرم (ص) می‌فرمايند:

▫️『حُسَینُ مِنّی و أنا مِن حُسَین؏』▫️


🔳 حضرت سیّد الشّهداء (علیه‌السّلام)؛ تمام حاجت روا شدنِ حضرت رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) هستند. روا شدنِ #حاجت، در نقطۀ جمعیۀ #شهادت است. که داعی با مدعوِّ خویش؛ در وحدتْ جلوه می‌کند. و حاجتِ محتاج، با محتاج، در نقطۀ جمعیۀ «حاجت روا شدن»، شهود و ملاقات و رؤیت دارد.

🌿۞ پس حاجت‌روا شدنِ مطلق؛ جلوۀ #شهادت_مطلق است که آن؛ شخصِ حضرت سیّد الشّهداء (علیه‌السّلام) هستند.

🍃⇯֎ این است که در دعای روز میلاد حضرت سیّد الشّهداء (علیه‌السّلام) که در سوّمِ ماه شعبه‌ها، شعبانُ المعظم، یعنی؛ در آخرین روز از ستّةُ الایامِ ترسیمِ خلقت (ششمین روزِ بعد از روز بعثت) واقع شده، آمده است:

💠『اللّهُمّ وَ هَبْ لَنا في هذا اليوم خَيْرَ مَوْهِبَةٍ
وَ أنْجِحْ لَنَا فیهِ كُلَّ طَلَبَةٍ
كَما وَهَبْتَ الحُسَينَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّه
وَ عاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ
فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِه مِنْ بَعْدِه
نَشْهَدُ تُرْبَتَه
وَ نَنْتَظِرُ أوْبَتَه
آمين ربّ العالمین.』💠

پروردگارا پس در این روز بر ما عطا نما بهترین عطاها را
و ما را حاجت‌روا کن دربارۀ تمام خواسته‌ها،
همان‌گونه که حسین (؏) را به جدّ او محمّد (ص) عطا کردی،
و [آن سان که] فطرس به گهوارۀ او پناه برد،
پس؛
▪️ما نیز بعد از او به مزارش پناه می‌بریم،
▪️بر تربتش حاضر و شاهد می‌شویم
▪️و بازگشتش را انتظار می‌کشیم
آمین رب العالمین.

📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص۸۲۶


🌿۞ فرمودند:
❂☜『أَنْجِحْ لَنَا ... كَمَا وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ』

🍃⇯֎‌ به راسمِ عالمین بودنِ حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی (صلی‌الله علیه و آله)؛ روائیِ حاجت عوالم؛
❂☜ در هبۀ حضرت امام حسین (؏) به حضرت رسول اکرم (ص) بایستی دیده شود.

🍃֎⇦که حضرت سیّد الشهدا (علیه‌السّلام)؛ به اطلاقِ شهادت - که سیّد تمام شواهِد و تمام مشهودات می‌باشند -؛ مطلقِ حاجت‌روائی [بدونِ در نظر گرفتنِ متعلّقش] هستند که وجود نازنین ایشان، به جلوۀ افق مبین تلالؤ دارد.

🍃⇯֎ و هر ذی حاجتی - بداند یا نداند، بخواهد یا نخواهد -؛ در نقطۀ روا شدنِ حاجتش،
❂☜ محظوظِ پرتوئی از حضرت سیّد الشّهداء (علیه‌السّلام) است و جلوه‌ای از افق مبین تا رَوائیِ حاجتِ او ممدود گشته است.

🌕۞ النّهایة؛ میلادِ حضرت سیّد الشهداء (علیه‌السّلام) میلادی است که به #عین_شخصی تبریک؛ همراه با بکاء و ناله است.
❂☜ این نقطۀ شهادت است که فرحِ شهود و ظاهر، و حزن غیبِ و باطن؛ در نقطۀ سیّد الشهدائیِ اهل بیت (علیهم‌السّلام) یعنی؛ حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) جمع است، که در میلادشان آمده است:

💠『اللّهُمّ إنّي أسألُكَ بِحَقِّ المَوْلُودِ في هذا الیَوم
الْمَوْعُودِ بِشهادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ
بَكَتْهُ السّماءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الأرْضِ وَ مَنْ عَلَيْهَا
وَ لَمّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا』💠
پروردگارا همانا من از تو درخواست می‌کنم به حقّ کسی که در این روز متولّد شد، همان که پیش از پیدایش و ولادتش، وعده به شهادتش داده شد.
[همان که] آسمان و هر که در اوست، و نیز زمین و هر که بر آن است؛ بر او گریست، در حالی که [او] هنوز بر سنگستان‌هایش پای نگذاشته بود.

📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص۸۲۶


🍃🌸 إن شاء الله درکِ میلاد حضرت (ع)؛ در نقطۀ جمعیۀ شهادت، روزی خاصُّ الخاصِّ این ایام باشد.
به حزنِ جلال، و فرحِ جمال؛ میلاد حضرتشان بر جان و دلتان مبارک.



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#افق_مبین_اطلاق_شهادت

─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

زمان و صاحب الزّمان (علیه‌السّلام)

•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/348
•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•


🍃 بحث زمان از دغدغه‌های بزرگ محقّقین و مدقّقین علوم معرفتی بوده و این مهمّ تا علوم مادّی و تجربی نیز، اهمیّت خویش را ممدود ساخته، به طوری که بسیاری از دانشمندان علم فیزیک بخش عمده‌ای از تحقیقات خود را به این مهمّ اختصاص داده‌اند.

امّا منظور نظر و محورِ سخنِ این مقالۀ تلخیص شده، معرفت به ساحت ربّانی حضرت صاحب العصر و الزمان (روحی له الفداء) است. منظوری که علّة العلل خلقت عوالِم هستی است.
إن شاء الله به دل همراهی بفرمائید ...
┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈


🕰 بحمد الله پیش از این، به مناسبت در مباحث مختلف، اشارات و توضیحات مختصری در مورد #زمان و #مکان بیان شده. در مقدمۀ این مقاله، مختصر ذکری خواهد گذشت تا اشاراتی از آن، یادآوری گردد :

🍃 تصوّر مکان در قیاس با زمان، بخاطر ابعاد و جرم اَمکِنه، آسان است. البته همان تصویری هم که از مکان در ذهن شکل میگیرد، مکانیّتِ مکان نیست. بلکه محلّ ظهورِ مکان است. وگرنه لُبّ مکان، مکانتی است که درک آن جز به فنایِ در آن، ممکن نیست. ذهن مشوب به عالم حدود و معیارات آن؛ برای تصوّر مکان، یا ظرف و محیط را تصوّر میکند، یا مظروف و محاط را.
در حقیقت، مکان را به آثار و لوازمش میشناسد و نه به خودش.

زمان که اَلطَف از مکان است (لطیف‌تر)؛ به مراتب، تصوّرش مشکلتر است.
❁ کُندی تفکّر در مورد زمان، و بلکه صعب و مشکل بودن تصوّر آن، موجب شده که متکلّمین، #زمان را امری موهوم بدانند. یعنی واقعیّتی برای آن قائل نبوده پس وجود آنرا منکرند و آن را اعتباری «موهومی» قلمداد میکنند. و صِرفاً قراردادی بین اهل دنیا دانسته‌اند تا امورات دنیویِ اهل دنیا به سبب این قرارداد، قرار یابد.

امّا زمان هم مخلوقی از مخلوقات خداست، پس امری موهوم نیست. در ادعیه پانزدهم ماه مبارک رمضان، به ▪️«خَالِقِ الْأَزْمِنَةِ وَ الْأَعْصَارِ»▪️ بودنِ حضرت حقّ، اشاره شده است.
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص: ۱۵۱)

❁ لطافت زمان حتّی موجب شده است که بعضی دیگر از افراد، زمان را بُعد چهارم دانستند.
چون "بُعد"، خودِ «دوری» است؛ پس هرچه در بُعد، پیش رویم، از حقیقت که قُربِ مطلق است، فاصله گرفته‌ایم. که حجم، ابعَد از صفحه است. و صفحه، اَبعَدِ از خط است. بنابراین بُعد چهارم بودنِ زمان، به نظر بعضی از قائلینِ آن، در نهایتِ تغیّر و بُعد است.
این منظر باعث می‌شود که نظریۀ بُعد چهارم بودنِ زمان، مورد نقد یا لااقل تأمّل افزون قرار گیرد.

خصوصی از دانشمندان، از لطیف بودنِ زمان، او را ابعَد از مکان میدانند. امّا چون دو متقابل در عالم، یک حکم در ظاهر پیدا می‌کنند؛ این، لطافت و قربِ زمان است که آنرا از ادراکِ اصحابِ حدود دور ساخته، و نه ابعَد بودنِ آن که باعث شود به سمتِ موهومی بودن یا تغیّر و سستی و نهایتِ بُعد پیش رود.


💎【إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً
وَ نَراهُ قَريباً 】💎
همانا آنها آنرا دور و بعید مى‏بينند.
در حالیکه ما نزديک و قریب مى‏بينيم.
📘معارج، آیات ۶ و ۷

به هر حال چون زمان در لطافت، قوّت دارد، درکِ حقیقت آن، مستلزم رهایی تعیّنات و عالمِ ابعاد است.

❖ این است که برای تصوّر زمان، طولِ «مُدَّة» و یا آثار طولِ «مُدّة» و یا اشیاء و امری که مربوط به زمان است (که به آنها، "زمانیّات" گفته می‌شود) را تصوّر کرده یا مطرح می‌کنند، و مستقیماً سراغِ خودِ زمان نمیروند.

در صورتیکه «مُدَّة» که اسم مَرّه از ریشۀ «مَدّ» است، اصلاً و حقیقتاً «کشیدگی» است. که برای کشیدگی و طولِ زمان بکار می‌رود. بنابراین تحلیلاً می‌توان گفت :

#مدة؛ «زمان بما هو زمان» نیست.
إلّا اینکه باز، چون درکِ خودیّت زمان برای ذهنِ گرفتار به «حدّ» مشکل است، بگوید : "زمان؛ چیزی جز مدّت نیست"!

🔰 با این اوصاف، در تصوّر عمومی ؛
زمان در طولی از حرکت یا کشیدگیِ آن، تصوّر شده و به زبان جاری می‌گردد.
و مکان، به مختصات و ابعادی از "مَکین" خود (یعنی آن شیئی که در آن مکان است) تصوّر شده و به زبان جاری می‌شود.

وگرنه لُبِّ زمان و مکان، مافوقِ زمختیِ ابعاد است. پس جز به فنایِ در آن، [و به حقیقتِ آن،] ذوقی از آن حاصل نمی‌شود.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌤
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹

لطافت زمان و آسانْ به چنگِ ذهن نیامدنِ آن، باب درک دقائق آنرا جز برای مَحرم خویش باز ننموده . و سایرین را جز به جلوۀ خویش، در سیرِ مکان، رهنمون نساخته.

👈🏻 بنابراین؛ زمان در صورت ظاهر و عالم اشاره اینطور جلوه می‌کند که از مقدار حرکت افلاک ایجاد می‌شود. یعنی زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو، «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک، می‌سنجند. چرا که زمان، به خودش، در جلالت است.
پس به عنوان مثال؛ یک‌بار چرخش زمین به دور خودش یک شبانه روز است و یا یک دور گردش زمین به گِرد خورشید، یک سال محسوب می‌شود.

🔰 و اگر حرکت در مقولۀ زمان و حرکت در مقولۀ مکان را بخواهیم با هم مقایسه کنیم؛
● حرکت در مقولۀ زمان، جلوۀ حرکتِ لُبّی و ملئی است.
● و حرکتِ در مقولۀ مکان، جلوۀ حرکتِ خلئی است.

(در مورد حرکت، در #کانال_معرفة_الحق توضیحاتی بیان شده است. مثلاً می‌توانید به این بیان رجوع نمائید 👈 https://t.me/ehsannil3/162 )


محاسباتِ زمانی بر پایۀ حرکت و تغییر مکان‌ محرّکهایِ فلک الافلاک است که قرآن می‌فرماید:

💎【 فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً 】💎
🔹 او شكافندۀ صبح است و شب را [وقت‏] آرامش ساخته،
و خورشيد و ماه را حساب كردن قرار داده است.
📘 انعام، آیهٔ۹۶

🌓 صبح و شب اشاره‌ای از زمان است که صبحِ فاعل و، لَیْلِ قابل و ساکن؛ فاعلیّت و قابلیّت در زمان را نشان می‌دهد.
و خورشید و ماه و حرکات و محاسبه‌ای بودنش، اشاره‌ای به مکان است که خورشیدِ فاعل و، قمرِ قابل؛ فاعلیّت و قابلیّت در مکان را نشان می‌دهد.
و این فواعل و قوابل چون در عالم حدود مطرحند، از حدّ خویش تجاوز نمی‌کنند که فرمود :

💎【لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي‏ لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ
وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ
وَ كُلٌّ في‏ فَلَكٍ يَسْبَحُونَ‏】💎
نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد، و نه شب پيش گيرنده بر روز است، و هر كدام در مدارى شناورند.
📘یس (ص)، آیۀ 40


♻️در مقایسۀ زمان با مکان:

زمان، در جلالتِ حضرتِ "فالق" (عزّوجلّ)؛ در محاسبه نمی‌آید و ابزار محاسبه نیست.
ولی مکان، ابزار محاسبه است. پس زمان به مکان است که مجالِ محاسبه می‌دهد.

⌛️ زمان چون در عالم اشارات منظور گردد ؛ کمیّتی متصّل، امّا در بیقراری است.
«کمیّت» است، چون مشتمل بر آنات است. آنی می‌رود و «متصلاً» آنی دیگر آغاز می‌شود. و این، حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.
🌐 اما مکان؛ کمیّتی است در قرار. و این قرار، باب محاسبه و حسابگری برای اصحابِ حدود را باز می‌گذارد.

⇦ پس این لطافت زمان است که به زمختیِ مکان بر محاسبه کنندگان ظاهر می‌شود.
چنانچه اگر عطری از لطافت، بسیار فرّار باشد، عطّارِ حاذِق، آنرا به روغنی در خورِ آن عطر آمیخته می‌سازند تا بشود بدان ماندگاری داد و ادراکش تداوم یابد.

#زمان؛ از جلالتِ قدر، و لطافتِ وجود، بعد از #مکان به اشاره آمده و تصوّر می‌شود و آنرا از حرکتِ افلاک تصوّر می‌کنند.

امّا این از لطافت و جلالتِ آن است. چنانچه حضرت سیّد الکونین نبی اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که اصل و حقیقت نبوّت هستند و پیش از همۀ انبیاء می‌باشند، بعد از همۀ انبیاء (علیهم‌السّلام) مبعوث می‌گردند که حضرتشان (ص) می‌فرمایند:

💠 أنَا أَوَّلُ‏ الْأَنْبِيَاءِ خَلْقاً وَ آخِرُهُمْ بَعْثاً
🔹در خلقت، اوّلینِ انبیا هستم و در بعثت، آخرینشان.
📚 الوافي، ج‏۷، ص ۶۳

🔷 و حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

💠 أنا المذكور فى سالفِ الزّمان و الخارج في آخر الزّمان‏.
🔹من ذکر شده در قدمتِ زمان هستم و خارج شده در آخرالزّمان می‌باشم.
📚 الإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، شیخ حرّ عاملی، ص۳۷۶


قرآن می‌فرماید :
💎 إنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ «سِتَّةِ أَيَّـــام‏».
🔹 همانا پروردگارتان آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد.
📚 اعراف، ۵۴

💫 خلقِ مکان در ظرف زمان است. و زمان به بیانی، متقدّم بر مکان است.

🔰 به عبارتی؛
⌛️ زمان، به منزلۀ روح مکان است.
🌐 و مکان، به منزلۀ جسمِ زمان.
که روح، در دسترس و منظر و محاسبه نیست. و جسم، در منظر و محاسبه است.

🔰 به دیگر بیان ؛
⌛️زمان؛ حکم فاعِل است و اَبّ.
🌐 و مکان؛ حکم قابل است و اُمّ.

⌛️زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است؛ باطن مکان است.
🌐 و مکان که در قرارِ جمالی است؛ ظاهر زمان است.

که در تحلیل عرض می‌شود:

⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان می‌باشد.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌤
🔹

🔲 خلقِ 『السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ』 در #ظرف_حقیقی «أَيَّام» است.
ظرف حقیقی اینطور است که مظروف، جدایِ از ظرف نیست. بلکه ظهورِ ظرف است.
یعنی زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک می‌سنجند.

🕰 قرآن می‌فرماید:

💎 إنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ.
🔹 همانا که در خلقت آسمان و زمین و آمد و شدِ روز و شب، نشانه‌هائی برای حقیقت‌نگران.
📘 آل‌عمران، آیهٔ۱۹۰

👈🏻 چون تذکّر و سیر اثباتی و عقلی برای اولوا الالباب مطرح است؛ از خلق سماوات و ارض، به اختلافِ زمانی (آمد و شد زمان) رو می‌کند و حرکتِ شب و روز را مطرح می‌نماید.

«یوم» و «زمان» در هر عالَمی به حسبِ همان عالم است. عوالم اگر در تجرّد باشند، زمانِ مذکور در آن در لطافتِ تجرّدی است. برای همین در احادیث مختلف تعابیر مختلفی در مورد زمان آمده است و با عنوانِ «دهر» و «سرمد» نیز از آن یاد شده است.

🍃 ولی به طور کلّی زمان بودنِ زمان، در همهٔ عوالم به همان لطافت، وجود دارد. لطافتی که مربوط به خدائیّتِ خداست.
حضرت حقّ تعالی در مکان حضور دارد که در ادعیه میخوانیم ◣『 يَا مَوْجُوداً فِي كُلِّ مَكَان‏』◥ ، امّا مستقیماً به هیچ مرتبه‌ مکانی، مسمّا نیست. امّا در مورد ازمنه اینطور نیست.

حضرت رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند:

💠 لا تَسُبُّوا «الدَّهْرَ»، فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ «الدَّهْرُ».
🔹 دهر را دشنام مگوئید که دهر، همانا خداوند است.
📚 وسائل‌الشّيعة، ج‏۷، ص ۵۰۸

او، دهر است که حقیقتِ زمان است و از دهر بودن، ▪️«خَالِقِ الْأَزْمِنَةِ وَ الْأَعْصَارِ»▪️ است.
بنابراین زمان و مراتب آن، جلوه و اسمی از اسماء مسمّایِ خویش یعنی حضرت دهر عزّ وجلّ است.

🔅لطافتِ زمان، تجلّیِ لطافتِ دهر بودنِ حضرتِ لطیف (عزّوجلّ) است.

چون حضرت حقّ، خودِ دهر می‌باشد، پس متأثّر از تغییراتِ جلواتِ خود نیست پس ◣『 لَا تُبْلِيكَ الْأَزْمَانُ‏ وَ لَا تُغَيِّرُكَ الدُّهُورُ』◥ (خدایا! زمانها تو را مبدَّل نمیکند و دهر و روزگاران تو را تغییر نمی‌دهد. / 📚فلاح السائل و نجاح المسائل، ص: ۲۳۹).
🔳 بلکه حضرت دهر (عزّوجلّ) از اطلاقِ حقیقی خویش، ▫️مُدَهِّرَ الدُّهُور▫️ و مغیِّرِ مطلق اوست که از اسماء الحسنایِ او 🔻«مُغَيِّر»🔺 است («يَا مُغَيِّر» / 📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص: ۸۱۰)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌤
🔹

پیش‌تر می‌رویم...

🕰 زمان در عالم حدود، ظهورِ نَفْسِ حرکت است. این حرکت، از حبّ و عشق است. «افلاک» که از «فَلک» به معنای «گردَنده» می‌آید، به عشق حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) می‌گردد که در حدیث کساء بیان شده است:

💠 إنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضَّیئَةً وَ لا فَلَكاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْرى وَ لا فُلْكاً یَسْرى اِلاّ «لاَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ».

🔹 همانا من نیافریدم آسمانِ بنا شده، و نه زمین گسترده، و نه ماه تابان، و نه مهر درخشان، و نه فلک چرخان، و نه دریاى روان، و نه كشتىِ در جریان را مگر براى خاطر شما و محبّت و دوستى شما.

در عالم #اشاره؛
حرکت، مقدّمه زمان است و حرکتِ افلاک به حبّ حضرات محمّد و آل محمّد (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است.

👈🏻 به دیگر بیان؛
«مَن لَهُ الحرکة»، یعنی کسی که برایش حرکت انجام می‌شود، حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) هستند.

💕 به تحلیل بیان می‌شود:
#زمان؛ به واسطۀ حرکت، و حرکت به واسطۀ محبّت در عالم اشارات خلق شده است. و همه، گِرد شمع وجود آل الله (علیهم‌السّلام) دَوَران دارند. که «دوُران» بودن «دوُران»، از این گردش و دَوَرانِ حُبّی است.

🔶 اما؛ چرا زمان در قیامت، از زمان در عالم دنیا طولانی‌تر است؟

👈🏻زمان، بر اساسِ مجلایِ ظهور خود که #ضیق باشد یا #وسیع؛ به ضیق بودن یا وسعت، ظاهر می‌شود.

🔷مجلایِ ظهور زمان در دنیا؛ دنیاست.
دنیا، خودش ضیق است؛ پس ظهورِ زمان هم در آن، ضیق است.
یعنی زمان در دنیا؛ در مضیقه است.

🔷مجلایِ ظهورِ زمان در برزخ؛ برزخ است.
برزخ؛ خودش، نسبت به دنیا؛ وسیع است.
پس زمان در بزرخ؛ وسیع تر از دنیاست.

⇦به همین ترتیب؛

💠قیامت؛ خودِ «الساعة» است
که اسم فاعل از «وسع»، «سعة» می‌باشد
و اسم فاعل بدون قید زمان، صفت حالیه است؛
🍃بنابراین؛ قیامت (الساعة) نفسِ «سعه» است.

لذا؛ زمان در قیامت؛ نه تنها اوسع (وسیع‌ترین) است،
بلکه نفسِ سعه است.

🕰پس اگر زمان در دنیا هم ظهوری دارد و «مدة» برای آن وجود دارد؛
از نفسِ سعه‌ی خویش یعنی «الساعة» این سعه را دارد.

🔰قرآن در این خصوص می‌فرماید:

💎يُدَبِّرُ الاْمْرَ مِنَ السَّماءِ اِلَى الاَْرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ اِلَيْهِ فى يَوْم كانَ مِقْدارُهُ اَلْفَ سَنَة مِمّا تَعُدُّوْنَ】💎
خداوند امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى كند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سال هايى است كه شما مى شمريد به سوى او باز مى گردد.
📘(سوره‌ی سجده، آیه‌ی ۵)

❖تدبیرِ «مِن السماء الی الأرض» در موضوعِ زمان؛

◈زمان را در قیامت رقم می‌زند و به «سرمد» متجلّی می‌گردد.
◈زمان را در برزخ رقم می‌زند و به «دهر» متجلّی می‌گردد.
◈زمان را در دنیا رقم میزند و به «زمان» متجلّی می‌گردد.

🔰قرآن می‌فرماید:

💎تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ اِلَيْهِ فى يَوْم كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِيْنَ اَلْفَ سَنَة】💎
فرشتگان و روح به سوى او عروج مى كنند در آن روز كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
📘(سوره‌ی معارج، آیه‌ی ۴)

💫پس؛مدّة زمان؛ بستگی به سعه‌ی مجلایِ ظهورِ زمان است.


🔸 امّا زمان چه نسبتی با حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) دارد؟
👈🏻 حضرات آل الله (علیهم‌السّلام)، «صاحب الزّمان» هستند.

🔷 «صاحب» در عالم حدود؛ در دوئیّت معنا می‌شود و مُصاحِب بودن در «دو» شخص، یا «دو» چیز، لحاظ شده است.

🔹 اگر کسی صاحب وسیله‌ای است، او شخصی است و وسیله، شیئی جدایِ از او. و او بعد از مصاحب بودن با آن شیء، صاحبِ آن است. و صاحب بودن این شخص، صِرفِ اعتبار است و حقیقی نیست.
👈🏻 برای همین هم؛ بعد از مرگ، اعتباری بودنِ این مصاحبت معلوم می‌گردد و دیگر صاحب هیچ چیزی نخواهد بود.

☀️ امّا «صاحب» در عالم نور و بی‌حدّی این‌طور نیست، بلکه جان و حقیقتِ مملوکِ خویش است. حضرات آل الله (علیهم‌السّلام)، «صاحب الزمان» هستند. صاحب بودنِ حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) حقیقی است و نه اعتباری.

🕰 پس زمان را از حقیقتی که توضیح داده شد، تا عالم حدود، با این عنوان باید شناخت. وگرنه «صاحب الزّمان» بودنِ آل الله (علیهم‌السّلام)، از مافوقِ عالم لاهوت تا أدنی درکۀ عالمِ ناسوت به یک قوّت، ممدود است.

☀️ بنابراین؛ اگر در عالم نور، بالخصوص از «زمان» با واژۀ «دهر» یا «سرمد» یاد می‌شود، منظور خصوصیّتِ زمان در عوالم عالی است، و إلّا زمان در همۀ عوالم به قوّتِ واحدۀ حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) ممدود است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌤
🔹

🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می‌فرمایند 🔻『إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ ؏ «قوَّامُ الله» عَلَى خَلْقِهِ』🔺(📚نهج البلاغة، خطبۀ ۱۵۲) و زمان نیز خلقی از مخلوقات است. بنابراین قوامِ زمان، ائمۀ اطهار (ع) می‌باشند.

🕰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) در نامه‌ای به حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام)، خود را 🔻«الْمُقِرِّ لِلزَّمَان‏»🔺 می‌خوانند (به معنای قرار دهنده و مُقرَّر کنندۀ زمان).
📚 كشف المحجة لثمرة المهجة، سیّد ابن طاووس، ص ۲۲۰
📚 تحف العقول، ص68


👈🏻 یعنی قَوامِ تحقّقِ زمان، حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) هستند و «صاحب الزّمان» بودنِ ایشان از مصاحبتِ در دوئیّت با زمان نیست. بلکه از اینکه خودیّت و اصلِ تحقُّقیِ زمان می‌باشند، «صاحب الزّمان»اند.

🔷 چنانچه در زیارت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) می‌خوانیم؛

💠 أتَوَسَّلُ إِلَيْكَ يَا رَبِّ بِإِمَـامِـــنَا وَ «مُحَقـّــِقِ زَمَانــِنَا».
🔹به تو توسّل می‌جویم ای پروردگار، به اماممان و زمان کنندۀ زمانمان.
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج‏۹۹، ص۶۹

🕰 پس بدانیم که حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) همان‌طور که در زیارت شریفشان آمده است؛ 🔹«مَدَار الدَّهر»🔹 هستند (📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج‏۲، ص۷۰۵) که بیان شد؛ حضرت حقّ تعالی، "الدهر" می‌باشد. که به ولیّ مطلقِ خویش (علیهم السلام) که خودیّت او بوده و "مدار" و محور حقیقتِ اوست؛ تمامِ مراتب زمان را ترسیم می‌نماید.
و اسمی از اسماء او ؛ «مُدَهِّرَ الدُّهور» است. که در صفتِ فاعلی ظاهر می‌گردد و دهر را دهر می‌کند. (یا مُدَهِّرَ الدُّهور)
📚 مهج الدّعوات و منهج العبادات، ص ۳۲۹

👈🏻 و این در حالی است که حضرات آل الله (علیهم‌السّلام)، اسماء الحسنیٰ حقّ تعالی می‌باشند که فرمودند؛
💠 نحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی.
🔹 قسم به الله، مائیم اسماءالحسني.
📚 الكافي، ج۱، ص۱۴۴

🍃 پس ائمۀ اطهار(ع) که محقّق زمانند، از اینکه حقیقتِ «الدهر» و مدار و نفسِ او هستند، به «مُدَهِّرَ الدُّهور» ظاهرند و زمان، به انشاء دائمی حضرات(ع)، حیات دارد.


🍃 اگر ایّام، در اطلاقِ «ایّامْ بودن» (یعنی از عوالمِ عالی تا عوالم دانی)، «ایّام» هستند، به «امام» است.
👈🏻 که در حدیث طارق بن شهاب، حضرت مولی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بیان می‌فرمایند که امام؛
🔻«تَعْدِيدُ الْأَيَّامِ وَ الشُّهُور‏»🔺 است.
📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج‏۲۵، ص۱۷۰

🕰 پس ان شاءالله معلوم شده باشد که دهر، از قوّۀ «#مدار_الدهر» بودنِ ائمۀ اطهار(ع)، در جلوۀ تمام مراتب زمانی، آنطور ممدود است که دم به دم و به صِرف الربط بودنِ به حقیقتِ خویش، جان و حیاتِ و قوام خود را از «صاحب الزمان» دارد.

🌸 لقبِ «صاحب الزمان» و «قائم آل محمّد» (صلّی الله علیه و آله)، در عینِ وحدتِ حقیقتِ ائمۀ اطهار(ع)، مخصوص حضرتِ
عین الحیاة، غایة الغایات، ذاتُ مشیة الله، ربّانی الآیات، کلمة التّامات، کافی المهمّات، مُعطی السُؤُلات، ولیّ الرغبات، مُنَفِّسَ الکُرُبات، جامع الشتّات، صاحب الدعوة النبوّیة، الصَّوْلة الحیدریة، العصمة الفاطمیة ، الحلم الحسنیة، الشجاعة الحسینیة، العبادة السجادیة، المآثِر الباقریة، الآثار الجعفریة، العلوم الکاظمیة، الحجج الرضویة، الجود التقویة، النقاوة النقویة، الهیبة العسکریة (علیهم السلام)، الغیبة الالهیة ، امام السِرّ و العَلَن ،
آقاجانمان حضرت حجّة ابن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌤
🔹

🍃 قوام لا اشاره و اشاره، صاحبِ اَزمنه و اَمکنه، حضرت قائم مطلق، صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است.

«امام زمان» بودنِ حضرت (روحی له الفداء)، از حقیقتِ «اَمام» و پیش بودنِ ایشان است که در حقیقتِ حقّ، و کُنه دهر، اَمام و مقدّمند، پس زمان را به محقــِّق بودنِ خویش، می‌آوردند.
حضرتند 🔻『 امام السرّ و العَلن』 🔺(📚زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص: ۴۰۴) و مدار الدهر و الزمان.

این است که آنکه آورندۀ زمان است و قوام زمان به اوست. پس مقهور زمان نیست و بلکه زمان و زمانیات، در اختیار اوست و این است که به اختیار خودشان است که جوان بمانند یا به ظاهر مسنّ جلوه کنند.

🌕 ظهور؛ رشحۀ وجود اوست. و اطلاق را به ظهورش، بتمامه ظاهر ساخته.
پس از اینکه امامِ زمان و آورندۀ آن است، در زمان است و «الْمُقِرِّ لِلزَّمَان‏».
و چون این حقیقت را بتمامِهِ، ظاهر است؛ از زمان در زمان نیست، بلکه از «امامِ زمان» بودن، در زمان است، و حقیقت و ظهورِ تامّ و تمام حقّ تعالی است. پس؛

🔻『 لَا تُغَيِّرُهُ صُرُوفُ سَوَالِفِ الْأَزْمَانِ 』 🔺
🔹 گذشتگیِ اَزمَنه او را تغییر نمیدهد.
📚الغارات (ط - القديمة)، ج‏۱، ص: ۱۰۰






🍃 الْحَمْدُ لِلَّهِ مُدْهِرِ الدُّهُورِ وَ قَاضِي الْأُمُورِ وَ مَالِكِ يَوْمِ النُّشُورِ
الَّذِي «كُنَّا بِكَيْنُونِيَّتِهِ» قَبْلَ الْحُلُولِ فِي التَّمْكِينِ وَ قَبْلَ مَوَاقِعِ صِفَاتِ التَّمْكِينِ فِي التَّكْوِينِ
كَائِنِينَ غَيْرَ مُكَوِّنِينَ
نَاسِبِينَ غَيْرَ مُتَنَاسِبِينَ
«أَزَلِيِّينَ لَا مَوْجُودِينَ وَ لَا مَحْدُودِينَ»
مِنْهُ بَدْوُنَا وَ إِلَيْهِ نَعُودُ
«لِأَنَّ الدَّهْرَ فِينَا قُسِمَتْ حُدُودُهُ»
وَ لَنَا أُخِذَتْ عُهُودُهُ
وَ إِلَيْنَا تَرِدُ شُهُودُهُ...

📚 خطبۀ مولی امیرالمومنین علی علیه‌السّلام، مشارق الأنوار، ص۲۵۸





#زمان_و_صاحب_الزمان روحی له الفداء
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM