اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
906 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
◼️

👈 دقت شود که رأس مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع)، رأس واسطۀ مطلقه است. که ریاسَت و صمدیّتِ وحدت را به خالیِ نِی و نیستیِ کثرت به جلوه آورده.

حضرت سیّد الشهدا (ع) ظهورِ تامّ التمام ذات حقّ تعالی هستند که اسم مستأثره می‌باشند. و هفتاد و دو یار ایشان، هفتاد و دو حرفِ اسم اعظم، که مُندَک و فانی در اسم مستأثرند. و عالَم اسماء، مدّ الظلّ حضرتشان است.و ایشانند، راسِم (رسم کننده) و جامعِ هستی (جمع کننده).

🌾 حضرت سیّد الشهدا (ع) قرآن و حقیقتِ قرآن هستند (『 كِتَابُ‏ اللَّهِ‏ النَّاطِقُ‏ وَ الْقُرْآنُ الصَّادِق』 / الإحتجاج للطبرسي، ج‏۱، ص: ۹۹). سَر مطهّر آن والا مقام که سِرّ الهی است، بر سَریرِ نِی، در غربت و مظلومیّت، قرآن تلاوت می‌فرمایند.
(وا غریباه!)

🌟 یکی از معانی "قرآن" ، جمع و مجموع است. زیرا "قرأ" به معنای جمع کردن است.
قرآن به حضرات آل الله(ع)، مقام جمع الجمع است و همۀ موجودات به انشاءْ بودنِ قرآن، انشاء شده و در قرآن جمعند که می‌فرماید 💎【 وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏】💎 (و هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى روشن است / سورۀ انعام، آیۀ ۵۹).

🍃 رأس مطهّر حضرت سیّد الشهدا(ع) بر بالای نی، قرآن تلاوت نمود. قرآن انشاء است و نه خبر و تلاوت آن توسط حقیقت آن، انشاءِ کائنات و عوالم است.
🍁 رأس که حیثیتِ رفعت و جلالت و ریاست را داراست، از سعۀ خود، به دشمنان خود مجال میدهد و چهل منزل تا شام ره طی می‌کند.
دستان ولیّ الله(ع) حضرت سجّاد(ع) نیز در این مسیر، به حسب ظاهر بسته است و در حقیقت و باطن، "يَداهُ مَبْسُوطَتان‏" که قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ
غُلَّتْ أَيْديهِمْ
وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتان‏】💎

و يهود گفتند: دست خدا بسته است.
دست‏هاى خودشان بسته باد!
و به سزاى اين [ناروا] كه گفتند از رحمت خدا دور گشتند بلكه دو دست او باز است‏
(سورۀ مائده، آیۀ ۶۴)

◼️ همۀ جولان دادنهای دشمنان آل الله (ع) به مجال و میدان دادن امام (ع) صورت گرفت و تمام ملعنت، برای این دشمنان و این دشمنی است.
🌑 "شام"، نهایتِ "مَشئـــَـمه" و شوم بودن و ملعونیّت عالم کثرات است (مقالاتی در این خصوص نگاشته شد که توفیق ارائه نبود).
رأس مطهّر حضرت(ع) که حیثیتِ جلال و رفعتِ حضرت حقّ است، در نهایتِ غربت و مظلومیّت، با طیّ ۴۰ منزلِ نزول، تا مشئمۀ «شام» که نقطۀ شوم بودنِ عالَم کثرات است، تا نهایتِ حضیض عالم کثرات را ترسیم می‌نماید.
چون این ۴۰ منزل، ۴۰ منزلِ قوسِ نزول است، مناسبِ قوس «نزول»، «منزل» و مکان است که آن حقیقتِ به مجال خودش در عالم کثرات تنزیل می‌شود.

🌕 وقتی سیر نزول کامل شد و رأس مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) و رئوس مطهّر هفتاد و دو یار حضرت (ع)، ترسیمِ سیر نزولی عالَم اسماء را نمودند، در «اربعین» یعنی در مافوقِ مکان، بلکه در زمان و آن هم در روح زمان، به اصلِ خویش بازمی‌گردند. این قوس صعود است، که مناسب قوس صعود، منزل و مکان نیست، بلکه فراتر از منزل است هر چند در کلام آنرا «منزل» بخوانند. ولی «منزلی» مناسبِ خودش است و نزول نیست، و بلکه صعود است و مدارجِ کمال.
از این رو اشاره‌ای که برای بازگرداندنِ رأس مطهّر شهدای کربلا (ع) شده است، زمان است و آن "اربعین" است و نه چهل منزل.
فرمودند در اربعین حضرت سیّد الساجدین (ع) رئوس مطهّر را به ابدان منوّر واصل ساختند.

💫 بنابراین رئوس مطهّر، «چهل منزل» در قوس نزول و ترسیم عوالم آمدند. و در «اربعین» و با بازگرداندنِ رئوس مطهّر به اصل خویش، قوس صعود عوالم تکمیل شد که:
🔻"کــُلّ شي‏ء يرجع إلى أصله و جوهره و عنصره‏"🔺
(📚بحار الأنوار، ج‏۶۴، ص: ۱۰۶)


تا اینجای مطلب ان شا الله روشن شده باشد.
⚜️ هر یک از این اشارات، بسطی در سخن میطلبد و برای اهل دقّت، محلّ تأمّل و تدبّر است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🍃 جناب جابر ابن عبد الله انصاری هم که بخاطر کهولت و نابینا بودن و مهمّتر از آن مأمور بودن برای مسئولیّتی مهمّ (!) نتوانست به حسب ظاهر در کربلا حضور داشته باشد، در این سلسله امر بزرگی را بر دوش می‌کشد!

ایشان زائر اربعین حضرت سیّد الشهدا (ع) است.
زیارت، "حضور الزائر عند المزور" است. زائر به زیارتش، فانی در مزور می‌شود که در زیارت حضرت بقیة الله (ع) در سرداب مطهّر می‌خوانیم🔻〖 اللَّهُمَّ عَبْدُكَ الزَّائِرُ فِي فِنَاءِ وَلِيِّكَ الْمَزُورِ〗🔺 (خدایا عبد تو زائر است که در فنای ولیّ توست که او مزور است./📚المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۶۵۹).

⛅️ جابر بعد از غسل در فرات، به دو لُنگ (مانند کفن)، خود را پوشانید و به بدن سُعد پاشید. و با قدمهای آهسته و در حالِ ذکر خدا بسوی مضجع مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) رفت. دست بر بالای تربت حضرت (ع) گذاشت و در این حال بیهوش شد. عطیه آب بر صورت او پاشید و وقتی بهوش آمد سه مرتبه یا حسین فرمود. (📚 بحار الانوار ج‏۶۵، ص۱۳۹)

👈 (تمام این ده مرحله چون اسرار دارد، ان شاء الله در انتهای این مطلب چیزی از آن بیان می‌شود)

بعدِ سلام و زیارت و جملاتی، چنین فرمود :

🔻"وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شَارَكْنَاكُمْ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيه‏"🔺
سوگند به خداوندى كه محمّد (ص) را براستى برانگيخت ما هم در مصائبى كه بر شما وارد شد شريک هستيم‏.

غلام او، عطیه ، از این مطلب تعجّب کرد. جابر فرمود :

🔻" يَا عَطِيَّة! سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ نِيَّتِي وَ نِيَّةَ أَصْحَابِي عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ وَ أَصْحَابُه‏"🔺
اى عطيه از دوست خود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: هر كس قومى را دوست بدارد خداوند آنها را در ثواب اعمال آنان شريك مى‏گرداند، سوگند به خدائى كه محمد را براستى برانگيخت و او را به نبوت برگزيد، نيت من و ياران من با آنها يكى می‌باشند.

🌸 جابر کیست؟
«جابر» بن عبد الله انصاری از یاران خاصّۀ حضرات آل الله (ع) است. او "منّا اهل البیت(ع)" است («يَا جَابِرُ وَ أَنْتَ‏ مِنَّا؛📚 الإختصاص، ص۲۲۳») و به فنای در آل الله (علیه السلام)، حسابش، حساب حضرات آل الله (ع) می‌باشد. پس دقت کنیم:

👈 نام مبارکِ "#جابر"، وصفِ مبارک اوست. ایشان "جابر" هستند و جبران کنندۀ شکستگان و در راه ماندگان سیر الی الله. و کلماتی که می‌فرماید که ما نیز با شما شهدای کربلا شریک هستیم، بردنِ و فانی کردنِ در راه ماندگان از محبّین آل الله (ع) است.

🔰 در وصف او امام جعفر صادق (ع) می‌فرمایند:

🔻『 رحم الله جابرا، إنه من فقهائنا، إنه كان يعرف تأويل هذه الآية:
【إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‏ مَعادٍ】
👈أنه في
#الرجعة🔺
خدا جابر را رحمت کند. او از فقهای ما بود که همانا تأویل این آیه را میدانست
«بى‏ترديد، همان كه اين قرآن را بر تو واجب كرد تو را به جايگاهت باز مى‏گرداند»
که در مورد #رجعت است.

(📚 البرهان،ج‏۴،ص۲۹۳)

اربعین، چِلۀ باطنی همۀ محبّین آل الله (ع) است. مَشائی و پیاده به زیارت رفتنشان، مَشیِ باطن تا ظاهر ایشان بسوی مقصد و مقصود عالم، یعنی حضرت سید الشهدا (ع) است. سیرِ استکمال، و رجعت به حقیقة الحقائق است.
👈 حضرت جابر (ع)، مُدرِک (درک کننده) #رجعت و راجِع (رجعت دهندۀ) وجود به #مبدأ_الوجود است.

مؤمنین ازلاً و ابداً در آرزوی پیوستن به شهدای کربلا هستند و به این شوق به دنیا آمدند و ندای باطن تا ظاهرشان چنین است:

☀️" يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما"☀️
ای کاش با شما بودم، پس به رستگاری عظیم می‌رسیدم.

و امّا رشحه‌ای از نوع زیارتِ حضرت جابر (ع) :

💠 فلَمَّا وَرَدْنَا كَرْبَلَاءَ دَنَا جَابِرٌ مِنْ شَاطِئِ الْفُرَاتِ «فَاغْتَسَلَ»
💠 ثمَّ «ائْتَزَرَ بِإِزَارٍ وَ ارْتَدَى بِآخَرَ»
💠 ثمَّ فَتَحَ صُرَّةً فِيهَا «سُعْدٌ» فَنَثَرَهَا عَلَى بَدَنِهِ
💠 ثمَّ لَمْ يَخْطُ «خُطْوَةً» إِلَّا «ذَكَرَ اللَّهَ»
💠 حتَّى إِذَا دَنَا مِنَ «الْقَبْرِ» قَالَ «أَلْمِسْنِيهِ»
💠 فأَلْمَسْتُهُ فَخَرَّ عَلَى الْقَبْرِ «مَغْشِيّاً» عَلَيْهِ
💠 فرَشَشْتُ عَلَيْهِ شَيْئاً مِنَ «الْمَاءِ» فَأَفَاقَ
💠 ثمَّ قَالَ «يَا حُسَيْنُ» ثَلَاثا.

جابر بعد از «غسل در فرات»، به «دو لـُـنگ» (مانند کفن)، خود را پوشانید
و به بدن خود، «سُعد» پاشید
و با «قدمهای» آهسته در حالیکه «ذکر خدا» را می‌گفت، بسوی «مضجع مطهّر» حضرت سیدالشهدا (ع) رفت.
«دست» بر بالای قبر مطهّر حضرت (ع) گذاشت ،
و در این حال «غش» کرد.
عطیه «آب» بر صورت او پاشید
و وقتی بهوش آمد سه مرتبه «یا حسین» فرمود.

(📚 بحار الانوار ج‏۶۵، ص۱۳۰)

°•❁🔳🔲🔳❁•°


🔲
◼️

❖➊❖ غسل در فرات : ➣●•

چیزی از فرات بدانیم :

🔰 حضرت امام جعفر صادق (ع) می‌فرمایند:

🌊 🔻〖 إِنَّهُ (الفرات) مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع وَ مَا حُنِّكَ‏ بِهِ‏ أَحَدٌ إِلَّا أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ〗🔺
فرات از شيعيان على عليه السلام است. هيچ كس كامَش به آن برداشته نمی‌شود مگر اينكه ‏ما اهل بيت (ع) را دوست دارد.
(كامل الزيارات، ص۴۹)

قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ هُوَ الَّذي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا «عَذْبٌ فُراتٌ» وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً】💎
و اوست كسى كه دو دريا را به هم پيوست، اين يكى شيرين و گوارا و آن يكى شور و تلخ است، و ميان آن دو مانع و حايل جدا كننده قرار داد [كه همديگر را دفع مى‏كنند].
(سورۀ فرقان، آیۀ ۵۳)

💧"ماء عَذْب" در گوارایی آنطور است که اوّلاً در خودش اطلاق دارد و ثانیاً در شاربش نیز اطلاق دارد بطوریکه به شاربش ضرر نمیزند. یعنی نوشانده میشود و خاصیّتش را می‌بخشد و از بدن شارب خارج میشود و هنوز عَذْب است و گوارا نه اینکه در دهان شیرین بود ولی امر خلافی را با بدن شارب کرد.

غسل کردن جناب جابر در فرات که جلوۀ ولایتِ حضرات آل الله(ع) است، غسل دادن تمام در راه مانده‌های کربلاست.


❖➋❖ بستن لُنگ : ➣●•

صورت ظاهر بستن لُنگ و پارچه، صورتی از کفن پیچ کردن است. منتها حداقل کفن، سه تکه است. به نامهای لُنگ، پیراهن و سرتاسری.
امّا جناب جابر، سرتاسری را استفاده نکردند. این اولاً نهایت شوق است که مشتاق، برای محبوبش سر از پا نمیشناسد. ثانیاً تأسی به ارباب بی کفن است. منتها برای ادب، سرتاسری را به تن نمی نماید.

🍃 امّا میّت کیست؟
مؤمن حقیقی چون میّت است که تسلیم محضِ مولایش میباشد که آمده است :

🔻"العبد بين يدي الله تعالى كالميت‏ بين‏ يدي‏ الغاسل يقلبه كيف يشاء لا يكون له حركة و لا تدبير"🔺
عبد بین دو دست خدای تعالی است مانند مرده ای بین دو دست غسّال که آنطور که میخواهد او را میگرداند و این عبد حرکت و تدبیر ندارد.

🔰 و قرآن می‌فرماید:

💎【 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»】💎
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چنان كه سزاوار خداست تقوا پيشه كنيد، و زينهار كه بميريد و تسلیم نباشيد.
(سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۲)

تسلیم حضرات آل الله(ع) بودن، موت شخص را قبل از فوتش می‌رساند. موت به معنای ساده یعنی دل کندن از ماسوای خدا که حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند؛«موتوا قبل ان تموتوا؛ بمیرید قبل از اینکه شما را بمیرانند؛📚بحار الأنوار، ج‏۶۹، ص۵۹).

جناب جابر به این کفن پیچ کردن، موت همۀ در راه مانده‌های کربلا را رقم میزند.


❖➌❖ پاشیدن "سُعد" بر بدن ➣●•

"سُعد" که از مادۀ "سَعَد" میباشد، نوعی مُشک است. نام آن نیز وصف آن است که هر سعادتی از ولایت حضرات آل الله (ع) است و سُعد، بهره‌ای از آن دارد. امّا پاشیدن آن بر بدن را باید بیابیم.

☘️ طبق روایات؛ بدنِ مؤمن از جایی است که روح کفار خلق شده است. همین است که گاهی بدن مؤمن در راه خدا لنگان می‌‎شود.
جناب جابر با پاشیدنِ "سُعد"، کفار را برای راحتی مومنین آرام میکند. چنانکه در هنگام گرفتن وضو فرموده‌اند که شستن دست راست، عنایت به اصحاب یمین است و شستن دست چپ، آرام کردنِ اصحاب شمال برای راحتی اصحاب یمین است. مسح پای راست عنایت و رسیدگی به حیوانات حلال گوشت و گیاهان و بطور کلّی، طیّبات است و مسح پای چپ رسیدگی به حیوانات حرام گوشت و خبیثات است تا مزاحم مؤمنین نشوند.

جناب جابر به پاشیدن "سُعد" بر بدن همۀ سلسلۀ موجودات را به سمتِ اصل خویش آرام می‌نماید.


❖➍❖ ذکر خدا : ➣●•

ذکر خدا، ظهورِ حضور مذکور است. ذاکر از اینکه خداوند در او حضور دارد، ذکر خدا میکند که در حدیث قدسی حضرت حقّ تعالی می‌فرماید؛ «أنا جلیس مَن ذکرني». تمام سلسلۀ موجودات چه بدانند و چه ندانند، در ذکر حقّ تعالی هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم‏】💎
و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مى‏گويد، ولى شما تسبيحشان را نمى‏فهميد.
(سورۀ اسراء، آیۀ۴۴)

ذکر جناب جابر در هنگام قدم زدن به سمتِ قبر مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) ، ظاهر کردنِ حضرت حقّ در تمام موجودات است.


❖➎❖ قدم‌های آهسته به سمت مضجع مطهّر : ➣●•

"خطوه" آهسته قدم زدن است. قدم زدن، بجای با مَرکــَـب رفتن؛
🔸اوّلاً ، ادب است.
🔸ثانیاً ، نهایتِ شوق به مقصد است که به تدبیر برای تهیّه مرکـَب نمی آید.
🔸ثالثاً ، با قدم رفتن نسبت با مرکب رفتن، مربوط به روح است که در زیارت عاشورا می‌خوانیم "و ثبت لی «قدم» صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام".

پس قدم زدن جناب جابر، جبران و ثبوتِ اقدامِ تمام موجودات و واماندگان راه عشق است.

🔲
◼️

❖➏❖ مضجع مطهّر : ➣●•

در زیارت مفجعۀ حضرت سیدالشهدا (ع) می‌خوانیم:

🔅『 وَ فِي قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا غَرِيبَ الْأَوْطَان』🔅
و قبر شما (امام حسین ع) در قلوب کسانی است که ولایت شما را دارند. سلام بر تو این کسی که غریبِ وطن‌ها هستی.

👈 که «اوطان» جمعِ وطن است. قبر حضرت سیدالشهدا در قلوب تمام محبّین است. از این رو به جمعِ محبّین، "غریب الاوطان" فرمودند و نه "غریب الوطن".
قبر در قبر، مقام وحدت است. و قبر در قلوب، مقام وحدت در کثرت است.
جناب جابر، که به قلب و دل، زائر الحسین (ع) بود، قبر در قلوب (وحدت در کثرت) را به اصلش (وحدت) بازگرداند.


❖➐❖ دست : ➣●•

(در مورد دست و انگشت و انگشتر در مقالاتِ علامات مومن مطالب مفصلی روزی شد که توفیق ارائه، رفیق نشد).
دست شخص، مدّ خودیّت شخص است. در قیامت که نامۀ اعمال به دستان داده میشود، صرفاً اینطور نیست که پرونده‌ای خارج از این شخص باشد و به دست راستش دهند و او از اصحاب یمین شود. و یا به دست چپش دهند و او از اصحاب شمال شود.
بلکه خودیّت او، مجسم به کتاب است و سرتاسر وجود اصحاب یمین، یمین است. و سرتاسر وجودِ اصحاب شمال، یسار است. از این رو حضرت خاتم الانبیاء (ص) می‌فرمایند:

🔶『 الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى أَرْضِ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ فِي ظِلِّ عَرْشِهِ‏ عَنْ يَمِينِهِ وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ‏』🔶
كسانى كه در راه خدا با همديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى يک زمين از زبرجد سبز در سايه عرش خدا سمت راست آنانند، هر دو دست آن راست است.

(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۲، ص: ۱۲۶)

بیعت کردن، با دست صورت می‌گیرد.
👏 مختصر عرض می‌کنم؛ بیعت، برگرداندنِ خویشتنِ خویش به اصلِ خویش است.

👏 دست گذاردنِ جناب جابر بر قبر مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) برگرداندنِ تمام در راه مانده‌ها به اصل و اساس خود، یعنی حضرات آل الله (ع) است. که در جامعۀ کبیره می‌خوانیم 🔻『 إِيَابُ‏ الْخَلْقِ‏ إِلَيْكُمْ‏ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُم』🔺. چرا که حضرت خاتم الانبیاء (ص) می‌فرمایند 🔻『 أنا من‏ اللّه‏ و الكلّ منّي』🔺 (من از خدا هستم و همه از من هستند. / 📚مشارق الانوار، ص: ۴۴) و امام محمد باقر (ع) می‌فرمایند ▪️『 كُلّ شيءٍ يرجع إلى أصله』▪️ یعنی هر چیزی به اصلش برمی‌گردد (📚بحار الأنوار ، ج۶۴، ص: ۱۰۶) و قرآن می‌فرماید 💎【كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ】💎(همان گونه كه شما را پديد آورد بر می‌گرديد/ سورۀ اعراف، آیۀ ۲۹).


❖➑❖ غش کردن : ➣●•

داستان مدهوش شدن حضرت موسی (ع) به محض تجلّی ربّ العالمین را به یاد بیاورید. در روایات آمده است که حضرت موسی (ع) به موت رسید و "مَن یمُت یرَنی".غش کردن در اینجا، موت است و فنا.
غش کردن جناب جابر موت تمامِ در راه مانده‌های محبّین است.
آنانکه در عاشورا در مصرع عشق، جان ندادند، به این صاعق شدن ، ان شاء الله واصلِ به عشّاق وادیِ حقیقت خواهند بود.


❖➒❖ آب پاشیدن : ➣●•

آب؛ ولایت است که حیات هر شیئی است که قرآن می‌فرماید 💎【 وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ 】💎 (هر چيزى را از آب، حیات دادیم / انبیاء ۳۰).
این آب پاشیدن، حیات و بقای بعد از فناست. که تمام محبّین در راه مانده به این آب پاشیدن، به عین فنای از خود، در بقای حضرت سیدالشهدا (ع) زنده و حیّ خواهند بود.


❖➓❖ سه بار بیانِ "یا حسین" : ➣●•

چون حیات بعد از موت حاصل شد، چشم به ولی نعمت و حقیقت عالم، آن مزور علی الاطلاق باز میشود. جناب جابر با این ۳ بار بیان "یا حسین" ، امام حسین (ع) را در ذات و صفت و فعل همه محبّین نمایان می‌نماید. و دنیا و برزخ و قیامت همۀ محبّین در راه مانده را با سه بار بیان "یا حسین" از باطن به ظاهر می‌آورد.


👈 ده مرحله برای عبد سالک کامل گشت و 💎【 تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَة】💎 (بقره ۱۹۶) از حقیقتِ کمال، ترسیم شد.
به زیارتِ «جابرِ» اهلِ ولا در اربعین حقیقت، ان شاء الله همۀ طالبین در راه مانده، واصلین به محبوب خواهند بود.




🔻『 فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ
❖صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ
❖وَ على اَرْواحِکُمْ
❖وَ اَجْسادِکُمْ
❖وَ شاهِدِکُمْ
❖وَ غــاَّئِبِکُمْ
❖وَ ظاهِرِکُمْ
❖وَ باطِنِکُمْ
آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.』
🔺
(📚 قسمتی از زیارتنامۀ اربعین)







#یوم_الطفوف_سخن_نهم
#اربعین
#اربعین_قوس_صعود_عالم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دهم:
سه شعبه‌ای از سقیفه


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/296
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🔰 قرآن می‌فرماید:

💎وَ يَوْمَ يَعَضُّ «الظَّـــالِمُ» عَلىَ‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يَلَيْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ 《سَبِيـــلًا》 ●
يَاوَيْلَتىَ‏ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ «فُــلَانًــا» خَلِيلًا ●
لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ كَانَ «الشَّيْطانُ» لِلْانسانِ خَذُولًا
●】💎

● و روزى كه ستمكار دست‏هاى خود را به دندان گزد و گويد: اى كاش با پيامبر (ص) راهى پيش مى‏گرفتم!
● اى واى بر من، كاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم!
● همانا مرا از قرآن پس از آن كه براى من آمده بود، دور ساخت و شيطان همواره خوار كننده و فرو گذارنده‏ى انسان بوده است.

(سورۀ فرقان ، آیات ۲۷ تا ۲۹)

🔽 در احادیث مربوط به این آیات، حضرات آل‌الله (ع) می‌فرمایند:

☀️سَبِيـــلًا》 = حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند ("علياً ولياً" /📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۳۱)

◾️ «الظَّـــالِمُ» = ابابکر ملعون است ("الأول‏" / 📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۲۴).
◾️ «فُــلَانًــا» و «الشَّيْطانُ» = عمر ملعون است (" كان الشيطان و هو الثاني‌‏" / 📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۳۱).

🔘 به طور کلّی:
"#فلان" در لغت؛ یک لفظ عام و نکره برای شخصی نامعلوم است که در رکیک بودن، نمی‌خواهند نامی از آن بیاورند.
امّا به تأویلی که در احادیث بیان فرموده‌اند، این نکره (!)، از شدّتِ خباثت - که در بُعدِ «نیستی و عدم» است (عدم مضاف به حقیقت) و دور از رحمت الهی و هستی مطلق می‌باشد -، "فلان" نام دارد.
و آن؛ دشمنان آل‌الله (ع) و سردسته‌ی آنها و «اصل الشرّ» یعنی؛ عمر ملعون است.
در احادیث حضرات آل‌الله علیهم السلام؛ ابابکر ملعون و عثمان ملعون هم، به تبعِ عمر ملعون، با لفظِ «فلان» اشاره شده‌اند.

🔰 اصل تمام شرور عالَم، این سه ملعونِ ازل و ابد هستند. که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید:

🔻『 نَحْنُ أَصْلُ كُلِ خَيْرٍ، ... وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ 』🔺
ما اصل ِ تمام خیرها هستیم ... و دشمنان ما اصل تمام شرّها هستند.
(📚 الكافي، ط - دارالحديث، ج۱۵، ص۵۵۳)


🍃 بعد از شهید شدن یاران أبا عبد الله الحسین (ع)، حضرت می‌فرمایند:

🔹«واى بر شما! چرا با من مى‌جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده‌ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده‌ام؟ و یا حقّى را ترک کرده‌ام؟»🔹

( 『 یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها، اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ، اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ』 )

و آن ملعون‌ها با کمال وقاحت گفتند:

▪️"إنّا نَقتُلِک «بُغـضاً لِابیــکَ»"▪️
ما تو را برای بغضی که از پدرت داریم می‌کشیم.

(📚 ينابيع المودّة، ص ۳۴۶ و ۳۴۷)


👈🏻 «بُغـضاً لِابیــکَ»؛
پس همۀ دشمنی، دشمنی با مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. عداوتی که سرتاسر آن؛ عداوتِ اصل الشرّ یعنی؛ عمر و ابابکر ملعون، با اصل الخَیر یعنی؛ مولی امیرالمؤمنین (ع) است.


⬛️ حرملۀ ملعون سه تیرِ سه شعبۀ زهرآگین ساخته بود.

🔱 تیر سه شعبه، از آن سه ملعون ابابکر و عمر و عثمان است.
و سه شعبه بودنش؛ نهایت تشتُّت در هر یک از آن‌هاست که در عینِ همدستی در خباثت، در نهایت تشتّت هستند، به طوری که در بین خودشان هم تفرقه‌ و تثلیت هست، و همچنین هر یک از آن‌ سه ملعون حتی در خودش نیز در نهایت تشتّت و تثلیث است.
یعنی؛ ذات و صفت و فعل هر یک، در نهایت تفرقه و تشتّت و نفاق و تثلیث است (اللّهمَّ العَنهُم جمــیعاً).
و بلکه؛ نفس تشتّت و تثلیث هستند.


🔱◼️ که در احادیث، تأویل آیهٔ《إِنْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ؛ [ای تکذیب کنندگان حضرت امیرالمؤمنین ع!] برويد به‌سوی سیاهی سه شاخه [از دودهاى خفقان بار و آتش زا] ؛ سورهٔ مرسلات، ۳۰》 را می‌فرمایند:

🔱◾️«يَعْنِي؛ اَلثَّلاَثَةَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ»◾️

📚 تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ج ۱، ص ۷۳۰


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

🔲 اصابت این سه تیر نیز، از روی بغض به مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام واقع شد، که؛

🔱 ▪️۱- به چشم مبارک حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) زده شد. که حضرت ابا الفضل (ع) طبق فرمایش امام جعفر صادق (ع)؛ "نافذُ البصیرة" هستند.
و حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) "فضل الله" هستند و حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) "ابــاالفضل" هستند.
👈🏻 پس هدف این تیر؛ حضرت مولی علی (علیه السلام) بود.

🔱 ▪️۲- به گلوی مبارک حضرت علی اصغر (علیه السلام) زده شد.
که حضرت علی اصغر (ع)؛ "سِرّ ابیه" هستند (الولدُ سِر ّابیه) یعنی؛ سِرّ حضرت سیّدالشهدا (علیه السلام). و حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) نیز سِرّ حضرت مولی علی (علیه السلام).
👈🏻 پس به سِرُّ السِرِّ حضرت مولی علی (علیه السلام) تیر زده شد.


🔱 ▪️۳- به قلب مبارک حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) زده شد (فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ).
قلب حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام)، "قلب الله" است و حضرت مولی علی (علیه السلام) می‌فرمایند 💠『 أنَا قَلْبُ الله』💠 (📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج ۳۹، ص۳۴۸).



⬛️ پس معلوم شد سه شعبۀ بغض از کجاست و به کجاست و تا کجاست؟!

◾️حضرات آل‌الله (علیهم السلام)؛ واسطۀ مطلقۀ حقّ تعالی هستند.
هر خدشه و جسارت به واسطۀ مطلقه، تمام جسارت‌هاست و مصیبت به او؛ مصیبتِ تمام اشیاء است.

▪️و تمام دشمنی با حضرات آل‌الله (علیهم السلام)، از اصل شرارت و خباثت؛ ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) است که حضرات (علیهم السلام) می‌فرمایند ▪️『 عـدُوُّنَـا أَصْلُ كُلِّ شَــرٍّ 』▪️( دشمن ما اصل و ریشۀ تمام شرور است؛ 📚 الكافي، ط - دارالحديث، ج ۱۵، ص۵۵۳).


◾️و از اینکه حقّ حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) غصب شد و حضرت صدیقۀ طاهره (سلام الله علیها) را آن ملعون‌ها شهید کردند؛ حقِّ تمام عالم پایمال شد و خون تمام عالمیان ریخته شد.

پس سه شعبۀ بغض؛ از اصابت با حقیقتِ هستی، در واقع به ذات و صفت و فعل تمام موجودات اصابت کرده که:

🔻『 یا اَبا عَبْدِ الله!
لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ
👈🏻 بكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ
وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ』
🔺

اى ابا عبد الله!
به راستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه‌ی اهل اسلام
و گران و عظيم گشت مصيبت تو در آسمان‌ها بر همه‌ی اهل آسمان‌ها ...
(📜 بخشی از زیارت عاشورا)

و تمام تیرها وُ شمشیرها وُ نیزه‌ها وُ سنگ وُ چوب‌های دشمنان ابا عبد الله (ع)؛ همگی در حقیقت از عداوتِ آن سه ملعون ازل و ابد، «سه شعبه»اند. خواه در ظاهر سه شعبه باشند، یا نباشند.
امّا حرمله‌ی ملعون این عداوت را در ظاهر هم آشکار کرد.

🔥 پس قاتل اصلی حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) در اصل و ریشه؛ این سه ملعون هستند.

〰️•●•〰️ و در پیِ آن ظلم؛ هر خونی به ناحقّ در عالم ریخته شود، از سه شعبۀ ظلم است و در حقیقت؛ تیرِ سه شعبۀ جسارت به خاندانِ ولایت (ع) تا آنجا هم آمده است و این خون بر گردن آن ملعون‌های ازل و ابد، ابابکر و عمر و عثمان است، چنان که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

◾️ 『 كلُّ ظُلَامَةٍ حَدَثَتْ فِي الْإِسْلَامِ أَوْ تَحْدُثُ،
وَ كُلُ دَمٍ مَسْفُوكٍ حَرَامٍ،
وَ مُنْكَرٍ مَشْهُورٍ،
وَ أَمْرٍ غَيْرِ مَحْمُودٍ،
👈🏻 فوِزْرُهُ فِي أَعْنَاقِهِمَا وَ أَعْنَاقِ مَنْ شَايَعَهُمَا أَوْ تَابَعَهُمَا وَ رَضِيَ بِوِلَايَتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة』
◾️

▪️هر ظلمی که در اسلام اتّفاق افتاده و یا در آینده تا روز قیامت اتفاق افتد، و هر خونی که تا قیامت به حرام بر زمین بریزد، و هر عمل منکر و ناشایستی که تا روز قیامت اتفاق افتد، همانا وزر و وبالش بر گردن آن دو (ابوبکر و عمر) و گردن کسانی است که شیوع دهندگان آنها هستند و یا پیروان آن دو هستند و راضی به ولایت آن دو گشتند.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج ۲۹، ص۱۹۹)

◼️ پس همه‌ی شرور؛ از ملعنتِ ابابکر و عمر و عثمان است. و اینها با ظلم به واسطۀ هستی، به همۀ هستی ظلم کرده و می‌کنند، چنان که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند:

◾️اللَّهُمَّ اجْزِ عُمَرَ لَقَدْ ظَلَمَ الْحَجَرَ وَ الْمَدَر◾️
خداوندا عمر را به جزای اعمالش برسان که او به سنگ‌ها و ریگ‌های بیابان‌ها هم ظلم کرد.

(📚الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة – شیخ مفید، ص۱۷۱)


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

☀️ حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) تیر سه شعبهٔ سمّی که به قلب مبارکشان اصابت کرده بود را از پشت بیرون کشیدند و خون مثل ناودان از بدن حضرت(ع) جاری می‌شد (أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ). پس دست خود را از خون مطهّر جاری شدهٔ خود، پُر ساختند و به صورت و محاسن شریف خود را به آن خصاب نمودند و فرمودند:

❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸
من به خون خودم خصاب شدم...💧

هر اشاره‌ای از حضرات آل‌الله (ع)؛ سرّ الاسرار حقّ تعالی است و هر حرکتی از حضرات (ع)، حقیقة الحقائق حضرتِ باری (جلّ جلاله) است. پس به اختصار بیان می‌شود:

❖ خون؛ باطن است و مقام جلال.
❖ محاسن؛ ظاهر است و مقام جمال.

⇦ خونِ حضرت(ع)، جلال خداست. محاسنِ حضرت (ع)، جمال خداست. و جلال و جمال الهی؛ جلواتِ آل الله علیهم السلام است پس؛
❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸

و آخرین لحظات است و وقتِ ظهورِ مقامِ جمع الجمعی ولیّ الله (ع)، در عشرۀ کاملۀ #عاشورا. پس؛
👈🏻 با کشیدن خون مطهّر به محاسن مبارک؛ جلال و جمال در نقطۀ "وجه الله"یِ حضرتشان به ظهور کشیده شده و مقامِ جمع الجمعیِ حضرات آل‌الله (ع) - که خلوَت و جلوَتِ حضرت حقّﷻ را، به عینِ شخصیْ جامع است -؛ به منصۀ ظهور آمد.
(فتأمّل!)

حضرت سیّد الشهدا (ع) بعد از خضاب کردن جمال، با سرخیِ جلال، فرمودند:

🔴 『 هكذَا أَكُونُ حَتَّى أَلْقَى جَدِّي رَسُولَ اللهِ وَ أنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِي وَ أقُولُ:
👈 يا رَسُولَ اللهِ ! قَتَلَنِي «فُــلَانٌ وَ فُـــلَانٌ»』
🔴

این گونه می‌مانم تا جدّم رسول خدا را ملاقات کنم در حالی که به خون خود خضاب کرده‌ام و خواهم گفت:
ای رسول خدا، فلانی و فلانی (ابابکر و عمر ملعون) مرا کشتند.

(📚 بحار الأنوار، ج ۴۵، ص۵۳)


🔻 اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَ الثَّالِثَ و الرَّابِعَ ...』🔺
(📜 بخشی از زیارت عاشورا)


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍂 مرحوم آیت الله شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) در الأنوار القُدسیه صفحۀ ۹۹ این گونه سروده است:

◆ وَ ما رَمّاهُ إذ رَمّاهُ حرملة ◇
◆ و إنّما رَمّاهُ مِن مَهدٍ لَه ◇
[تيري كه حرمله به گلوی علي اصغر (علیه السلام) زد ،حرمله نزَد، بلكه آن تير؛ تيری است كه از جانب مصدرِ آن (یعنی؛ سقیفه) پرتاب شد.]

◆ سَهمٌ أَتی مِن جانبِ السّقیفه
◆ و قَوسُهُ عَلی یدِ الخلیفه (لعنة الله علیه)🔥
[تیری از سوی سقیفه آمد که کمانش به دست خلیفه (لعنة الله علیه) بود]

◆ و ما اصابَ سَهمُهُ نَحرَ الصّبی◇
◆ بل کَبِدَ الدّین و مَهجةَ النّبی (ص) ◇
[تیر او نَه بر گلوی کودک، بلکه بر دل دین و قلب پیامبر (ص) نشست]


🔻『 اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنِ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ و تابعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.』
🔺

(📜 بخشی دیگری از زیارت عاشورا)








#یوم_الطفوف_سخن_دهم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴


‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

༺•✿#حضرت_محسن (علیه السلام)؛
سرّ مستودع حضرت باریتعالی✿•༻


┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/302
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


🍃 مطالبی که به مرحمت الهی می‌خوانید؛ بعد از مبانی و مقدماتی است که در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
( آدرس #کانال_معرفة_الحق 👈🏻 https://t.me/ehsannil3)➪

🔔 ⦿ بنابراین چنانچه آن مطالب و شروح معرفتی، خوانده نشده یا هنوز شبهه و سؤالی در آن خصوص باقی مانده باشد، از خواندن این مقاله اجتناب کنید! ⇰


༺ از آنجا که معرفت به حضرات آل الله علیهم السلام بی حدّ و حصر است و هر مرتبه‌ای از معرفت، تمامِ مقصد، و در عین شخصیِ «مقصد بودن»، تمامِ طریقْ، و قدمی از قدمهایِ معرفتی است؛ بنابراین هر گامی از بیانِ روزی شده را به تمامِ «مقصد بودن»، نظر بفرمائید. هرچند عنوانِ «قـــدم» برای آن برگزیده شد.

شمارش قدمها، به تعداد حروفِ "بسم الله الرحمن الرحیم" آمد. إن شاء الله به حقیقتِ "بسم الله الرحمن الرحیم"، حضرات آل الله علیهم السلام، همۀ این گام‌هایِ معرفتی، شیرۀ جان و شیرازۀ وجودِ محبّین حضرت محسن علیه السلام شود. ༻


•┈••✾•ا◆﷽◆ا•✾••┈•


♦️◆ قدم اوّل ➣●• —---—
▣⇦ احدی را با حضرات آل الله علیهم السلام مقایسه نکنید که می‌فرمایند 🔅 لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ🔅 (📚عيون أخبار الرضا -ع-،ج‏۲، ص۶۶).

❖ از 《لا یُقاس》 بودنِ حضرات آل الله(؏)، فرزندان ایشان، و انبیاء الهی و فرزندانِ ایشان (علیهم صلوات الله) را با کسی مقایسه نکنید که حضرت امام جعفر صادق(؏) در مورد اطفال انبیاء(؏) می‌فرمایند :

『 لَيْسُوا كَأَطْفَالِ النَّاسِ』
آنها مانند اطفال مردم نیستند.
(📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۳، ص۴۹۰)


♦️◆ قدم دوّم ➣●• —---—
❖حضرات آل الله علیهم السلام «مِن دون الله» نبوده بلکه خودیّت حضرت حقّ هستند که در زیارت حضرت مولی (؏) می‌خوانیم ◣『 السلام علی نفس الله تعالی』◥ .
❖بنابراین ولایتشان، عیناً ولایتِ خداوند است (عین شخصی و نه عینِ تطبیقی) که می‌فرمایند ◣『 وَلَايَتُنَا وَلَايَةُ اللَّهِ』◥ (📚 الكافي، ط - الإسلامية،ج‏۱، ص۴۳۷).
❖و #ولایت، خودِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند که حضرت مولی علی (؏) #امامت که خودیّتِ امام است را ولایت معرفی می‌فرمایند که ◣『فَهِيَ‏ عِصْمَةٌ وَ «وَلَايَــة»』◥ (📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۲۵،ص۱۷۰).


♦️◆ قدم سوّم ➣●• —---—
▣⇦ ولایتِ خداوند، خدائیت و فعلیّت محضۀ حضرت حقّ تعالی است.


♦️◆ قدم چهارم ➣●• —---—
« #احسان » ؛ ولایت خداست که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند ◣『الإحسان؛ ولاية أمير المؤمنين ؏』◥ (📚 تفسير نور الثقلين، ج‏۳، ص۸۰).


♦️◆ قدم پنجم ➣●• —---—
اسماء حقّ تعالی، #توقیفی است. در این خصوص مطالبی در #کانال_معرفة_الحق بیان شد. از جمله می‌توانید به لینک زیر رجوع بفرمائید.
(#اسماء_توقیفی 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/186)

❖ به تلخیص: اسماء حقّ تعالی «حُسنیٰ» است. بدین معنا که عینِ شخصیِ ذات حقّ، و برخاسته از اوست. و نه اینکه از بیرون ذات، بر او واقع شده باشد. و از این رو، محدود به تعیّن و حدِّ اسم نیست. بلکه در عینیّتِ حقیقی با مسمّاست. در نتیجه در همان نقطۀ افتراق با مسمّا، عینِ شخصی اوست.


♦️◆ قدم ششم ➣●• —---—
اسماء حضرت حقّ تعالی که همگی «حُسنیٰ» می‌باشند، حضرات آل الله علیهم السلام هستند که می‌فرمایند ◣『نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنیٰ‏』◥ (به خدا قسم ما اسماء الحسنیٰ هستیم / 📚الكافي، ط - الإسلامية،ج‏۱، ص۱۴۴).

❖بنابراین اسماء حقّ ، یک لفظ نیست. بلکه حقیقت است و شخص است و آن شخصِ شخیص ، نفْسِ خداوند است که حضرات محمّد و آل محمّد می‌باشند (صلّی الله علیه و آله و سلّم).
اینکه بعضی می‌گویند حضرات (ع) صرفاً مَظهَرِ اسماء الحسنی می‌باشند؛ معرفت صحیح نیست!
بلکه دقیقاً شخصِ اسماء الحسنی هستند و عبارتِ حدیثِ فوق واضح است.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹

♦️◆ قدم هفتم ➣●• —---—
اسمِ ظاهریِ اسماء الحسنی، برخاستۀ از حقیقت و نفْسِ ایشان است.

❖ یعنی اسماء و القاب و کُنیۀ حضرات آل الله علیهم السلام ، همگی از مسمّا و حقیقتِ ایشان متجلّی است. و نه اینکه اسمِ حضرات (؏) مانند اسماء ما سوایِ ایشان باشد که از بیرون آنها بر وجودشان جعل و واقع، و یا قرارداد شده باشد.
و این مهمّ را در بعضی از مقالات متذکّر شده‌ام که چون این مطلب برای حضرات اسماء الحسنی(ع) وجود دارد، متصلاً به وجودِ ایشان، خواصّ یارانِ حضرات، [و در مقابل] خواصِّ دشمنان آل الله (ع) نیز اسمائی برخاسته از کُنه وجودِ خویش دارند. و نامشان، وصفِ ایشان است.
(اسرار #اسم و #اسم_گذاری مقالهٔ جدا می‌طلبد. و این مقوله، لطائفِ عمیق دارد که إن شاء الله در آینده بیان می‌شود)

که مثلاً ؛
▫️برای حضرت #جابر (ع) (جابر بن عبد الله انصاری) بیان شد که ایشان «جابر» است و جبران کنندۀ در راه ماندگان به عاشورایِ حسینی (ع).
▫️یا برای حضرت حرّ (ع) بیان شد تمامِ حرّیّت و آزادگی است.
یا در مقابل ؛
▪️برای #ابن_ملجم ملعون بیان شد که او، اصلِ لجام زدگی است. سراسرِ وجودِ خبیثش، لجامْ زدۀ هوایِ نفس است.
▪️یا #زجر که آزاردهندۀ حضرت رقیه سلام الله علیها بود. که نامِ او، وصفِ اوست و لغت «زجر کشیدن» و زجر کشیدنِ هر موجودی، چیزی از خباثتِ این ملعون است.

پس دقت کنیم که مبادا اسماء حضرات آل الله (؏) را با احدی قیاس کنیم که بقولِ مطلق فرمودند 💠 لا یُقاس بنا احدٌ💠 (احدی، در هیچ وجهی از وجوه با ما آل الله ؏ مقایسه کرده نمی‌شود./ 📚عيون أخبار الرضا -ع-، ج‏ ۲، ص۶۶).


⇦ پس بدانیم :
در مورد #اسماء_توقیفی حقّ تعالی پیشتر در #کانال_معرفة_الحق مطالبی روزی شد. همان مطلب در مورد اسماء و القاب و کنیه حضرات اسماء الحسنی (علیهم السلام) برقرار است.

مثلاً :
❖اگر اسم مبارکِ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) «علی» است؛ تمامْ و تمامیّتِ "عُلُوِّ" حضرت حقّ می‌باشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام محمّد تقی (؏) "جواد" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "جوُد" و سخاوت حضرت حقّ می‌باشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام جعفر بن محمّد (؏) "صادق" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "صدق" حضرت حقّ می‌باشند که در زیارتِ شریفشان می‌خوانیم :

🔹 『 وَ صَلِّ عَلَى «الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ» جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ؏』🔹

(قربانِ نام مبارکشان)
دقّت کنیم که فرمودند ◣『نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』◥ (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۸، ص۲۴۲).
که در این مثال؛ «علوّ» و «جود» و «صدق» از خَیرات هستند (یا به بیانِ دقیق، "الخیر" هستند). و اصل و اصالت آن، حضرات آل الله(؏) می‌باشند.


♦️◆ قدم هشتم ➣●• —---—
همین مطلب که در قدم هفتم معرفتی بیان شد، در مورد حضرت 《مُحسِن》 علیه السلام وجود دارد.
حساب حضرت محسن(؏)، حسابِ حضرات آل الله علیهم السلام است که فرمودند:

🔹『 لأَنَّهُ مِنَّا لَا غَيْر ُ فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذَا فَكَذِّبُوه‏』🔹
ایشان (حضرت محسن علیه السلام) از ما آل الله علیهم السلام است، پس هرکس غیر از این را بگوید، تکذیبش کنید.
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۵۳، ص۲۳)

⚠️ با این سخن، حضرات چهارده معصوم (؏) ، پانزده نفر نشده‌اند.
#چهارده بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام #عدد_حقیقی است که در عِدادِ اعدادِ دیگر نیست. بلکه از اطلاق و حقیقتِ خویش مانند اعداد دیگر ظاهر می‌شود امّا در تعیّنِ عددی گرفتار نمی‌گردد. برای همین در عینِ اینکه حضرات آل الله (؏) به چهارده جلوه، متجلّی هستند، یک شیء واحدند. منتها ؛ #واحد_حقیقی. که واحدِ حقیقی، واحدی است که #مطلق_علی_الاطلاق است که از اطلاقِ یگانگیِ خویش در اعداد می‌آید ولی مَشوب و آلوده به حدّ و عَدّ نمی‌گردد.

بنابراین در نفسِ اینکه در چهارده جلوه می‌باشند، یک شخصِ حقیقی‌اند و می‌فرمایند:

🔻«نَحْنُ شَيْ‏ءٌ وَاحِد»🔺
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۲۶، ص۳۱۷)

🔔 شرح و بسط در مورد #عدد_حقیقی ، بیش از اینهاست و لطائف آن، بسیار. امّا چون مقالۀ مستقل می‌طلبد، در اینجا به همین قدر از اشاره اکتفاء کرده شد.

👈 بنابراین در این مرحله، معلوم شد که حضرت محسن (؏) در وحدتِ حقیقی با حضرات چهارده معصوم (؏) هستند و نه فردی در کنار ایشان.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🔹

♦️◆ قدم نهم ➣●• —---—
نام مبارک "محسن" از اسماء حضرت حقّ است.
در بین اسماء حضرات آل الله (؏) ، "علی" و "محسن" از اسماء حضرت حقّ تعالی است.

⚠️ خوب دقّت شود که کدام اسماء چنین خصوصیّتی دارد !
در ادامۀ مطلب ان شاء الله ظرافتِ این دو اسم مبارک، و خصوصیّت آن به مرحمتِ الهی معلوم می‌شود.

❖ «محسِن» ؛ اسم فاعل است. یعنی "احسان کننده". که اسم فاعل، صفتِ حالیه نیز واقع می‌شود یعنی آنکسی که حالَش، «احسان ساز» است.
از طرفی بیان شد که "احسان" ؛ ولایت است.
و بیان شد که ولایتِ خداوند، خدائیت و فعلیّت محضۀ حضرت حقّ تعالی است.
خداوند به خودیِ خود و به نحوِ #مالکیت_حقیقی (که مملوک، چیزی جز ظهورِ مالک نیست)، دارای ولایت (احسان) است و این در حالی است که خودیّت او، "محسِن" است که در حدیث قدسی فرمود :

🔻 أَنَا «ذُو الْإِحْسَانِ» وَ هَذَا الْحَسَنُ،
وَ أَنَا «الْمُحْسِنُ» وَ هَذَا الْحُسَيْن
‏』🔺

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۲۷، ص۵)

اگر به مرحمت حقّ قدم‌هایِ قبلی، یک به یک با پایِ دل طیّ شده باشد، إن شاء الله مطلبی که در این نتیجه‌گیری بیان می‌شود بهجت را به جانْ می‌نشاند :

👈 ☀️حضرتِ "محسِن" (علیه السلام) ؛ فعلیّتِ محضۀ ولایت هستند. ☀️


🍃 اینجا مکانَتِ اعتکاف است!
و شاید بهتر این بود که ادامه ندهیم و این نُه منزلِ معرفتی را تا پایِ نتیجه، به دهمین مرحله، چند بار مرور کنیم.
امّا چون جاریِ معرفت، سائق و برَنده است، قلم نگارش را مانع نباید شد.
دیگر هرکسی هرچقدر که در طلب است، همراه بیاید ...



♦️◆ قدم دهم ➣●• —---—

نکته‌ای از «امامت» ، پیش از قدم دهم بیان میشود و آن این است که اِمامت ؛ اَمام بودن و مقدّم بودنِ ذاتِ باریتعالی است ("يَا مُقَدِّم‏" / دعای مجیر - 📚 البلد الأمين، ص۳۶۳).
❖ که چون «مقدّمِ مطلق»، ذاتِ باریتعالی است، این مقدّم و اَمام بودن مطلق، از «اِمامت» و پیشوا بودنِ مطلقِ نفسِ حقّ (یعنی حضرات آل الله علیهم السلام) است.

و امّا ...
❖ بیان شد که حضرت محسن (علیه السلام) فعلیّت محضۀ ولایت هستند. در حالیکه اشاره شد که ولایت، شخصِ حضرات آل الله علیهم السلام می‌باشند.

❖فعلیّت محضه در عُلوِّ جلالی است. و مقامِ خلوَتِ ولایت است که از اطلاقِ خویش، در هر مرتبه‌ای ظاهر بشود، به جلالِ «فِعلیّت» ظاهر می‌شود و نه به تعیّنِ «فِعل».
یعنی در حدّ و حدودِ افعال متوقّف و متعیّن نیست. بلکه دائماً (#دوام از خودش) در خفایِ غیبیِ فاعلِ عَلَی الاطلاق است.

❖ و نیز بیان شد که حضرات آل الله علیهم السلام همگی شیء حقیقیِ واحد هستند.

بنابراین :
👈☀️حضرت محسن علیه السلام جلالتِ امامَت و ولایتِ حضرات آل الله علیهم می‌باشند.☀️

ایشان(ع)؛ «سِرّ المستودع» در بطنِ ناموسیّت حقّ (یعنی حضرت فاطمه سلام الله علیها) هستند که :

🔻 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ 《سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها》 بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🔺

❖ نام مبارکشان "محسِن"، یعنی کسی که احسان‌ساز است. که بیان شد ؛ احسان، همان ولایت است.
❖ و این، در حالی است که ولایت، قائم بر خودش است. و ولایت‌کنندۀ ولایت، در اطلاق و بیحدّی باید نظر شود.
❖ بنابراین؛ "محال بودنِ تقدّم و توقّف شیء بر خودش" در اینجا مطرح نیست. که این تعابیر مربوط به امور حَدّیه است.
🔅 سخن در عالَم نور است.

حضرتِ محسن (؏) در اطلاقِ نوری، احسان‌کننده و ولایت‌ساز هستند.
در حالیکه حضرت فاطمه زهرا (س) «امّ الائمه» می‌باشند ، حضرتِ محسن (ع) ؛ باطن و جلالَتِ امامت ائمۀ اطهار (ع) می‌باشند که غیبی است لایدرک. که حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند:

👈🔻 ظاهري ولاية و وصاية و «باطني غيبٌ لا يُدرک»🔺
(📚 مشارق الامان، حافظ رجب برسی، ص۷۶)

و حضرت مولی (ع) در حدیث طارق ابن شهاب در مورد امامت می‌فرمایند:

👈🔻ظَاهِرُهُ‏ أَمْرٌ لَا يُمْلَكُ‏ وَ «بَاطِنُهُ غَيْبٌ لَا يُدْرَک»🔺
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۵، ص۱۷۱)


☀️ بنابراین؛ در حالیکه ولایت، خودیّت حقّ است، و ولایت، شخصِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند؛ حضرتِ محسِن (؏) مقامِ خلوَت و جلالِ امامَت و ولایتِ حضرات آل الله علیهم السلام می‌باشند. ☀️


إن شاء الله این روزیِ خاصّ، نوشِ جان و دل بیقراران حضرتشان باشد.
🍃 قدمی پیش رَویم که جاریِ معرفت و احسان، دستِ مُجریِ سخاوتمندِ عالَم است که "بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى‏" و مُحسِن‌ِ بارگاهِ ملوکانه‌اش، فعلیّت احسان و ولایت است و مَسندنشینِ سَریرِ جود و سخاوت.
مهمانِ خوانِ کریمانه‌ حضرتشان هستیم و گدایانِ گوشه‌ْنگاهی از وجودِ جلالی ولیّ اللهیِ او .



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🔹

♦️◆ قدم یازدهم ➣●• —---—
حضرت زهرا (سلام الله علیها) به "#فاطمه" بودن، در جلال می‌باشند که ◣『 لِأَنَّ الْخَلْقَ «فُطِمُوا» عَنْ‏ مَعْرِفَتِهَا』◥ (زیرا خلایق از معرفتش جدا شده‌اند / 📚بحار الأنوار،ج‏۴۳، ص۶۵).

♻️ رحِم مبارک حضرت (س)، حریمِ سرّ الهی است. پس مقامِ خفا و مکانتِ جلال حقّ است.

👈 حضرت محسن علیه السلام ، نه در جلوَت و جمال، بلکه در خلوَت و جلال، یعنی در خفایِ حقّ تعالی به اشاره آمده و در همانجا به دستِ شرّ مطلق، عمر بن خطاب (لعنة الله علیه و علی اتباعه اجمعین) شهید می‌شوند.


♦️◆ قدم دوازدهم ➣●• —---—

❖ "شهید"، صفتِ مشبهه است که فاعل و مفعول را فرا می‌گیرد. یعنی؛ "شهید"، نقطۀ وحدتِ شاهد و مشهود است و خود، هم شاهد است و هم مشهود.
پس تمامِ شاهد و تمامِ مشهود را در نقطۀ «شهید بودن» باید نظر کرد.

☀️اوّلْ شهیدِ آل خدا (؏)، حضرتِ محسن علیه السلام هستند. که ایشان در خفا و جلالت شهادت می‌باشند.☀️

❖ "اوّلْ شهید بودنِ" حضرتشان، اوّل بودنِ حدّی نیست. بلکه اوّل بودنِ ذاتی است. یعنی؛
تمام شهدای آل الله (؏)، در «جلالَت شهید بودن»، مَظهَر شهید بودنِ حضرت محسن علیه السلام هستند (و این در حالی است که یک نور واحدند).

🔰 پس به این آیات دقت کنیم:

💎【 ● وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ
● بِأَىّ‏ِ ذَنبٍ قُتِلَتْ
💎

و آن‏گاه كه در مورد «مؤودَة» پرسيده شود،
كه به كدامين گناه كشته شده است؟!
(سورۀ تکویر، آیات ۸ و ۹)

🔲 که "مؤودة" حضرت محسن(؏) هستند که حضرت امام جعفر صادق(؏) برای این آیات مذکور می‌فرمایند:

🔻الْمَوْؤُدَةُ وَ اللَّهِ «مُحَسِّنٌ» لِأَنَّهُ مِنَّا لَا غَيْرُ فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذَا فَكَذِّبُوه‏🔺
به خدا قسم «المؤودة» حضرت محسن (؏) است که همانا او از ماست و نه از غیر. پس هرکس غیر این را بگوید، تکذیبش کنید.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۵۳، ص۲۳)

❖ پس دقت بفرمائید که "مؤودة"، شخصِ حضرت محسن (؏) هستند.
«مؤودَة» از مادۀ "وَدَدَ" است و طبق احادیث، همان «مَوَدَّة» است. و اصلاً حضرت صادق (؏) بدین صورتِ تلاوت می‌فرمودند:

🔻『 و إذا «المَوَدَّة» سئلت بأي ذنب قتلت』🔺
(📚 البرهان،ج‏۵، ص۵۹۱)

پس «المؤودَة» همان «المودّة» است.
👈 ☀️و تا بدینجا دقّت شود که؛ «المودة» شخص حقیقی است و آن، حضرت محسن (؏) هستند.☀️


♦️◆ قدم سیزدهم ➣●• —---—
طبق روایات، «المودة» همان "مودًّة فی القربي" است که حضرت رسول اکرم(ص) سفارش به آن فرمودند:

💎【قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى 】💎
بگو: من بر اين [رسالت‏] مزدى از شما نمی‌خواهم مگر محبت و دوستى خويشان [و اهل بيت‏] را.
(سورۀ شوری، آیۀ ۲۳)

❖ اجر حقیقیِ هر شیء، عِدل آن شیء است.
❖ رسالت، خودیّتِ مرسِل (خدا) است. اجر رسالت، جز خودیّت حقّ تعالی نمی‌تواند باشد. چرا که هیچ شیئی عِدل خودیّت خدا نیست.

بنابراین؛ 💎【قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى 】💎؛

●❖● اوّلاً بیانِ حقیقت است که اگر حضرتِ رسول اکرم (ص)، رسول هستند، از "الموّدة فی القربی" است و این مطلبی بیرون از حضرت (ص) نیست بلکه خودیّت ایشان است.
●❖● و ثانیاً ترسیمِ عالم که بوسیلۀ رسالت صورت گرفته، تجمیع آن به وسیلهٔ باطن آن ، و به سمت حقیقتِ آن ، یعنی؛ "المودّة فی القربی" است.

👈 ☀️ پس "المودّة فی القربی" صرفاً سفارش به یک فعل نیست (که البته فعل را هم می‌گیرد). بلکه بیانِ حقیقت، و مهمتر آنکه دنباله رسالتِ پیامبر اکرم (ص) است.☀️


♦️◆ قدم چهاردهم ➣●• —---—

💎قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّه ِ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ ‏💎
بگو: هر مزدى كه از شما خواستم به نفع خودتان است، مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است.
(سورۀ سبأ، آیۀ ۴۷)

❖ در عین اینکه حضرت پیامبر (ص) "المودّة فی القربی" را از امّت مسئلت می‌نمایند، می‌فرمایند که آنرا برای خودتان می‌خواهم. پس "المودة فی القربی"، آنچنان سعه‌ای دارد که خودیّت شماست. بلکه خودیّت هر شیئی است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🔹

♦️◆ قدم پانزدهم ➣●• —---—
🔶 حالا سوال این است که "القربی" چیست و منظور از "المودة فی القربی" چیست؟

🔹اوّلا :
"القربی"؛ حضرات ائمۀ اطهار (؏) هستند (『 هم الائمة -ع-』 / 📚تفسير نور الثقلين،ج‏۴،ص۵۷۳).
پس بحثی در این نیست که اجر رسالت حضرت رسول اکرم (ص) که خودیّت رسالت است، مودّتِ حضرات ائمۀ اطهار(؏) است.

که با بیاناتی که گذشت؛ حضرت محسن(؏) "المودة فی القربی" هستند.

پس؛
👈☀️اجر رسالت -که خودیّت رسالت است -؛ نقطۀ جلالَت ولایت، یعنی حضرتِ محسن(ع) هستند.☀️

که مسئلتِ اجر رسالت از امّت، رسیدن به شخصِ حضرت محسن(؏) است (شخص حقیقی).

⬛️ امّا در عوضِ رسیدگی، خصومت عمر ملعون به جولان آمد.
او و ابابکر ملعون، که به نصّ روایت، به قصدِ سلطنت و ریاست، «منافقانه» خود را به حضرت ختمی مرتبت(ص) نزدیک کرده و در دل، آتش کینۀ ازلی و ابدی خویش را پروارتَر می‌ساختند، با «شهادتِ» حضرت خاتم الانبیاء(ص) (که خودْ عامِل آن بودند)، وجودِ سراسرْ آتش و آتش‌زنۀ خویش را، به بیتِ خدا رساندند.

حقّ تعالی و رسول گرامی‌اش(ص) سفارش به مودّت حضرت فاطمه(س) نمودند. امّا آن ملعون ازل و ابد، بجایِ خودْ شکنی، پهلویِ حقیقتِ هستی، ناموس حقّ، ذاتِ فخرِ جَلی، دختِ نبی(ص)، زوج ولیّ(؏)، حضرت فاطمه زهرا(س) را شکست.
و در عوضِ سَرسپردگی، سِرّ سپردۀ حقّ، حضرت محسن (ع) را، به لگدِ کینه، و شلاقِ عداوت، سقط و شهید ساخت.

(لعنت خدا بر ابابکر و عمر و عثمان و تابعینشان)

🔹ثانیاً :
"القربی" صِرفاً به معنای "خویشاوند" نیست. بلکه این کلمه، مصدرِ "قُرب" است و اگر صرفاً در عِداد «خویشاوند» بخواهیم آنرا معنا کنیم؛ معنایِ «خویشاوندی» یعنی قرابت و نزدیکی، با مصدرْ بودنِ آن مناسب است.
"القربی"، مصدرِ "قرب" است.

❖ بیان شد که اسماء حقّ تعالی، توقیفی است. یعنی متوقّف بر ذات خدا و برخاسته از آن است و نه آنکه از بیرون از ذات، عارض بر خدا شده باشد.
🔅 یکی از نامهایِ حقّ تعالی ، "#قریب" است (📚 البلد الأمين،ص۴۰۶).

❖ ذاتِ خداوند، "قریب" است. در معنای ساده می‌گوییم؛ او مطلقِ «نزدیک» و مطلقِ «نزدیکی» است.
پس نزدیکِ «به چه چیز؟» منظورمان نیست. چرا که مطلقْ بودنِ "قریب"، جا برای چیز دیگر نمی‌گذارد.
"قریب" صفتِ مشبهه است و ملئیت قرب را می‌رساند.

حالا دقت بفرمائید؛
❖ مصدر، محلّ صدور کلمه است.
❖ "القربی" مصدرِ "قرب" است. یعنی؛ في الواقع هر کلمه‌ای که از «قرب» مشتق می‌شود، از مصدرِ آن یعنی "القربی" مشتق شده است.
"قریب" نیز چنین است.

بیان شد که "القربی" حضرات آل الله(ع) هستند. ایشان مصدرِ حقیقیِ "قریب" هستند.

❖ اشتقاقِ حضرت «قریب» (عزّوجلّ) از «القربی» ، اشتقاقِ حقیقی است. که حضرت «قریب» (عزّوجلّ) و حضرات «القربی» (ع) یک حقیقت واحد هستند. و این اشتقاق، در اطلاق و بیحدّیِ ذاتِ غیب الغیوبی بایستی معنا شود. و نه به حدّ و رسمِ اشیاء محدود. یعنی اینطور نیست که وقتی بیان می‌گردد "«قریب» مشتق از «القربی» است"، العیاذ بالله تصغیر ذات باریتعالی صورت گرفته باشد.
خیر!
❖ سخن از «القربی»، به #عین_شخص ، سخن از خودیّت خداست. و این اشتقاق، اشتقاق نوری و تجلیّات خود بر خودِ ذاتِ باری است.
(فتأمَّلْ!)

🔰 پس در تحلیل، بیان می‌شود:

👈☀️《 سِرِّ حضرت «قریب»(عزّوجلّ)》، «القربی» است. یعنی حضرات آل الله(؏).☀️

↲❖ که در زیارت حضرت موسی بن جعفر امام کاظم(؏) می‌خوانیم 🔻 السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا «سِرَّ اللَّه»🔺 (📚بحارالانوار،ج‏۹۹،ص۲۰).

پس آل الله علیهم السلام که یک نور واحد بوده و در جلوۀ «چهارده» نفر ظاهرند، سرِّ الهی هستند.

🔰 امّا دقّت شود که؛

👈☀️《سِرُّ السِرّ حضرتِ «قریب»-عزّ و جلّ-》، «الموّدة» است. یعنی حضرت محسن (ع).
ایشان سرّ السرّ و سِرّ المستودع می‌باشند. ☀️

❖ که "مستودع" بودنِ حضرت محسن (؏)، از علوّ باطن تا دنوِّ ظاهر، ممدود و کشیده است.
حضرتشان به حسب ظاهر؛ جنین در بطن حضرت فاطمه (س) هستند. جنین، به «ودیعه» و امانت در بطن مادر خویش است (مستودع).

💠 امّا حقیقتِ مطلب فراتر از این است!
"مُستَوْدَع"؛ اسم مفعولِ باب استفعال از ریشۀ «وَدْع» است. «وَدْع» به معنای ترک کردن و رها کردن می‌باشد. و "ودیعه" از این جهت برایِ «امانت» مستعمل است که امانت بایستی محلّ خود را ترک کرده و به دست صاحب اصلی برسد.

❖ امّا خوب دقّت شود که؛"سرّ المستودَع" که در بطنِ حضرت فاطمه(س) است، در وحدتِ حقیقی با ایشان (یعنی با تمام آل الله علیهم السلام) است.
بنابراین ؛

👈☀️«المستودَع بودنِ» حضرتِ محسن علیه السلام، مقامِ《رهایی و اطلاقِ «سرّ الله» بودنِ》 حضرات آل الله علیهم السلام است. ☀️


🔔 ⬛️ توجّه فرمودید که عمر ملعون دقیقاً چه مکانت و مقامی را به لگدِ عداوت، نشانه گرفت؟! ⬛️

(لعنت دائمی حقّ تعالی بر او و تمام تابعینِ او)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🔹

❗️ تصوّر نکنید که آن ملعون، علم به حضرات آل الله (؏) نداشت و از رویِ ندانستن، جسارت کرد.
هرگز اینطور نبوده است. به حضرات آل الله (ع) علم داشت ولی معرفت نداشت.
عمر و ابابکر و عثمان و تابعینشان فاقدِ معرفت بودند.

❖معرفت؛ انقیاد و خضوع نزدِ معروف است.

❖ با علمِ به اینکه حضرات آل الله علیهم السلام چه کسانی هستند، قصدِ سقطِ سِرّ خداوندیِ خدا را کرد. و تا ظاهر الظواهر هر عملِ شرّی این پلیدی را ممدود ساخت.
اینچنین است که مستحقّ لعن سِرُّ السِرّیِ حقّ تعالی تا ظاهر الظواهریِ اوست. که در زیارت حضرت سیّد الشهدا (؏) اینگونه به او و پیروانش لعن می‌کنیم :

👈 🔻『 اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي «مُسْتَسِرِّ السِّرِّ» وَ فِي ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ』🔺
(📚 الكافي، ط - الإسلامية،ج‏۴، ص۵۷۳)

ان شاء الله با دلهایمان این قدم‌ها و دقائق را آمده باشیم و سجدۀ شکر کنیم که مبغضِ دشمنان خدا هستیم.
پیشتر برویم تا قدری بدانیم که اصلِ خباثت، یعنی عمر ملعون و همراهش ابابکر ملعون و عثمان ملعون تا به کجا پیش رفته‌اند (هرچند خباثت و خصومتِ ایشان مقابلِ اطلاقِ خداوندی خداست، و به همان اطلاق، در اطلاقِ شرارت است و هرگز قلم، یارای نگارش شرّی از شرور او را ندارد) :


♦️◆ قدم شانزدهم ➣●• —---—
"القربی" نفسِ قربتِ حضرتِ «قریب» (عزّوجلّ) است یعنی نفسِ وجود است. بنابراین "القربی"، باطنِ وجود است. در نتیجه، "القربی" عالم را گرفته است. که هر موجودی، حظّی از آن دارد که در قیامت معلوم می‌شود :

💎【وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ «مَكانٍ قَريبٍ‏»】💎
و روزى كه منادى از مكانى نزديک ندا مى‏دهد، گوش فرا دار.
(سورۀ ق، آیۀ۴۱)

❖ «مکان قریب»، مکانت و مقامِ حضرتِ "قریب" عزّوجلّ است. که باطنِ آن "القربی" است.
❖ باطن البواطنِ "قریب"، یعنی باطنِ "القربی"، "المودة" است. که آن، حضرتِ محسن علیه السلام می‌باشند.

👈☀️ پس اگر "القربی" که ائمۀ اطهار علیهم السلام هستند، "مبدأ الوجود" می‌باشند (حدیث طارق)؛ "المودة فی القربیسرّ «مبدأ الوجود» است و اوست که باطن البواطنِ هر شیئی است و نسبتِ حقیقی و مطلقِ عالَم است که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(؏) می‌فرمایند :

🔻『 المَوّدَة أقرب نَسَب』🔺
[به قول مطلق] «المودة» (حضرت محسن ع) نزدیکترین نسب است.
(📚 غرر الحکم)

❖ "مودّة"، مطلقِ «نسبت» است.
«مطلقِ نسبت»، نسبتِ چیزی به چیزی نیست، بلکه خودیّت شیء است.
سرّ السرِّ نفْس و خودیّت، "المودة" است که حضرتِ محسن علیه السلام می‌باشند که آنچنان در جلالت‌اند که اخبار و نصوص در خصوصشان نیز، در پردۀ خفاست. و مضجعِ مبارکِ ایشان در قعر و خفایِ جلالیِ بیتِ رسالت است که حضرت مولی(ع) به حضرت فضّه(س) فرمودند :

🔲『 فَوَارِيهِ «بِقَعْرِ الْبَيْتِ»
فَإِنَّهُ لَاحِقٌ بِجَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) 』 🔲

او را (یعنی حضرت محسن ؏ را)در انتهای خانه دفن نما که او به جدّش حضرت رسول اکرم (ص) ملحق شد.
(📚 الهداية الكبرى،ص۴۰۸)


♦️◆ قدم هفدهم ➣●• —---—
شهید کردنِ حضرت محسن (؏)، شهیدِ کردنِ سرّ السرّ الهی، و از آن حقیقت؛ شهید کردنِ خودیّت هر شیئی است.

❖ "شهید" بودن، مقامِ دائمی حضرات آل الله (؏) است. چرا که خودشان شاهدند و خودشان مشهود. و شهادت بیرون از ایشان معنا ندارد. امّا در ظاهر که بیاید، "شهید"؛ برگشتِ خود بر خود حضرات(؏) است.
و دقت شود که در همان نقطۀ مقام و مکانت «شهید»، عمر و ابابکر ملعون اقدام به شهید کردن حقیقتِ خداوند نمودند و ملعونِ ازل و ابد هستند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🔹

♦️◆ قدم هجدهم ➣●• —---—
دانستیم که شهادت و «شهید بودن» خودیّت حضرات آل الله علیهم السلام است.

در این قدم بایستی در مورد عدد ۶ و #شش_ماهگی در بینِ سه جلوۀ حقیقت (حضرت محسن ، حضرت سیّد الشهدا، حضرت علی اصغر - علیهم السلام-)، مقدمه‌ای بیان میشد. امّا به ضیقِ مقال، و پرهیز از اطالۀ کلام، از این مقدمه اجتناب کرده و خودِ ذِی المقدمه بیان می‌شود. باشد که إن شاء الله در فرصتی دیگر مجالِ بیانِ آن مقدمه نیز فراهم گردد:

🔰 با در نظر گرفتنِ « #شش_ماه » که بین حضرتِ محسن(؏) و حضرتِ امام حسین(؏) و حضرت علی اصغر(؏) مشترک است، یک حقیقت مشهود است . و آن شهادت است. به تحلیل کوتاه که بیان می‌شود، دقت بفرمائید:

🔳 حضرت محسن علیه السلام به حَسَبِ ظاهر، #جنین #شش_ماهه بودند و هنوز متولّد نشده بودند که #شهید شدند.
⇦ پس در خفا و در بطنِ حضرت فاطمه(س) شهید شدند. که حضرت «فاطمه»(؏) به «فاطمه بودن» دائماً در جلالت هستند که ◣『 لِأَنَّ الْخَلْقَ «فُطِمُوا» عَنْ‏ مَعْرِفَتِهَا』◥ (زیرا خلایق از معرفتش جدا شده‌اند/ 📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۴۳،ص۶۵).
بنابراین؛

»» این مقامِ خفایِ شهادت (یعنی شهید شدنِ حضرت محسن ع در بطنِ ناموسیّت الهی) ؛ #مقام_جمع_شهادت یا به عبارتی، جلالِ شهادت، یا به بیانی #مقام_خلوت_شهادت است.

🔳 حضرت امام حسین علیه السلام که "سیّد الشهدا" هستند، #شش_ماهه #متولد شدند.
ایشان چون "سیّد الشهدا" هستند، جامعِ مقامِ خلوت و جلوتِ شهادت می‌باشند.
⇦ پس تولّدِ شهادت در مقامِ جمع الجمع بوده است. که به #تولد در شش ماهگی ، مشترک حقیقی با حضرت محسن(؏) هستند. و به شهادت ظاهری، مشترک حقیقی با حضرت علی اصغر (؏) هستند. یعنی خلوت و جلوَت را فراگرفته‌اند.
یا به عبارتی و بیانی دیگر :

❖ «سیّد الشهدا بودن» ؛ مقامِ خلوتِ شهادت است.
❖ متولّد شدن حضرت سیّد الشهدا (؏)؛ مقامِ جلوتِ شهادت است.

»» هر دو مقامِ فوق چون بالحقیقة در یک شخص است، پس
#مقام_جمع_الجمع_شهادت در حضرت سید الشهدا (؏) باید دیده شود.

🔳 حضرت علی اصغر علیه السلام #شش_ماه #بعد_از_تولد شهید شدند.
»» ظهورِ شهادت، بعد از تولّد، #مقام_فرق_شهادت یا به بیانی #مقام_جلوت_شهادت است.

پس به لطف خدا؛ دانستیم که این سه بزرگوار (؏) همگی در مقاماتِ شهادت ظاهر شدند.
نکات و لطائف این خصوص در جوشش است امّا اشارۀ آخر فقط بیان می‌شود والسّلام، و آن این است:


♦️◆ قدم نوزدهم ➣●• —---—
֎ خونِ حضرات آل الله(؏)، سرّ حیات و جوشش و بیقراریِ خدائیتِ خداست. ⤥

❣️ خون مطهّر حضرت محسن (؏) به حسب ظاهر مخفی ماند.
❣️و نیز خون مطهّر حضرت علی اصغر (؏) به آسمان پرتاب شد و آن هم به خفایِ جلالت سپرده شد.

❤️ امّا خونِ مطهّر حضرت سیّد الشهدا(؏) هم به آسمانِ خفا و لا اشاره پاشیده شد و هم به ارضِ جلا و اشاره، ریخته گشت.
👈☀️ این مقامِ جمع الجمعی شهادت است که از «مُسْتَسِرِّ السِّرِّ»بودنِ حضرت محسن (؏) ، تا نهایت «ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ» بودنِ حضرتِ علی اصغر (؏) در حضرت «سیّد الشهدا» (ع) ظاهر میگردد. ☀️


⬛️◼️▪️به شهادت رساندنِ حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت محسن(؏)، توسط عمر و ابابکر ملعون، قتل و جسارت به تمامِ مراتب و مقامات حضرات آل الله علیهم السلام از «مُسْتَسِرِّ السِّرِّ» تا نهایتِ «ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ» است.
این جسارت، دقیقاً و شخصاً و عیناً جسارتِ به خداست.
➣●•






🔥"اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا
وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا
وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا
وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا
"🔥

☝️(لعن حضرت رسول اکرم -ص- به عمر ملعون /
📚 الأمالي، للصدوق، ص۱۱۴)





#حضرت_محسن_علیه‌السلام
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

ز «احمـد» تا «احد» یک میم فرق است
جــهــانی اندر این یک میـــم غرق است



🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/312

┅─┅─═✾🌕✾═─┅─┅

.
📝 منشأ پیدایش زبان محاوره و نوشتار، یکی از مباحث و موضوعاتی است که بشر به دنبال آن بوده است. که منسلخ از وحی و بیانِ عترت(ع)، بعد از تمام مباحث مطرحه، به جمع‌بندی خاصّ و روشنی نرسیده‌!
عده‌ای آنرا به محوریّت قراردادهایِ بین انسان‌های می‌بینند (جلوَت)، و عده‌ای در خلوَتِ هبۀ الهی.

که اگر زبان گفتار و محاوره ، از ضیق و سختی ارتباط بین انسان‌ها ایجاد شده؛ پس در حیطۀ قرادادها، وضع شده است.
امّا اگر هبۀ الهی است، از سعۀ رحمت بایستی دیده شود.

بحث این مقاله، بررسی منشأ پیدایش زبان و گفتار نیست. و ان شاء الله در آینده به محوریّت این موضوع ، بایستی مطالب و لطائفی نگاشته شود.


🍃 امّا ...
زبان عربی، زبانِ حقیقت است. و اینطور نیست که در کنار زبانهایِ دیگر فرض شود.
بلکه از جنة المأوی و حقیقتِ عالم، تا عالَمِ ناسوت ممدوداً آمده که در وصفش فرمودند 🔻『 هُوَ لِسَانُ‏ أَهْلِ‏ الْجَنَّةِ』🔺(عربی، زبانِ اهل بهشت است / 📚 الإختصاص؛ ص۲۶۴).


عربی، از شخصِ حقیقی عالَم است و نه اینکه زبانی در کنار زبانهای دیگر.
حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند ◣『 أنّي عربيٌّ』◥ (📚مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص: ۳۱۶).

اینچنین است که از نقطۀ بی مِثل و مَثَل بودنِ حضرات آل الله (ع)، زبانِ عربی بی مِثل و مَثَل بوده و افضل از تمام زبانهاست که در وصفش فرمودند 🔻الَّتِي فَضَّلْتَهَا عَلَى سَائِرِ اللُّغَات🔺 (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۵، ص۲۹).


🍃 عربی، زبانِ ناسوتیان نیست، بلکه زبانِ ملکوتیان است که تا عالَم ناسوت کشیده شده.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند که حور العین به زبانِ عربی تکلّم می‌نمایند (◣『 يَتَكَلَّمْنَ بِالْعَرَبِيَّة』◥/ 📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۸، ص۱۳۴).


°•❁🌸❁•°

چون دانستیم که عربی، حقیقتی ملکوتی است که تا عالَمِ ناسوت، روان شده ؛
خواهیم دانست که حروف عربی، سرتاسر سخن و اسرار دارد و تحت تأثیر متغیّرات عالَمِ حدوث، اعوجاج و سستی پیدا نمی‌کند.
آن، حقیقتی است در بطن قرآنیّتِ عالَم که :

💎قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذي عِوَج💎
قرآن عربى است كه هيچ كژى در آن نيست.
(سورۀ زمر، آیۀ ۲۸)

پس هر حرف آن، و بلکه هر حرکت از حروف و اعراب و شاکله و شکلِ آن، محلّ تأمّل و تعقّل جویایِ معرفت است که فرمود :

💎 إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ💎
همانا ما آن را قرآنى عربى كرديم، باشد كه تعقل كنيد.
(سورۀ زخرف، آیۀ ۳)


🔰 حروف عربی، حقیقتی است که از مدلولِ معنا، تا دالِّ الفاظ، ممدوداً آمده.
از این رو در احادیث شریفۀ خاندانِ الهی(ع)، پرده از یک به یک حروف الفبای عربی برداشتند.
از جملۀ آنها برای حرفِ میم( م )، حضرت پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:

🔻『 الْمِيمُ ؛ فَمُلْكُ اللَّهِ الَّذِي لَا يَزُولُ وَ دَوَامُ اللَّهِ الَّذِي لَا يَفْنَى』🔺
ميم «ملك الله» يعنى سلطنت خداست كه زوال ندارد و دوام خداست كه فانى نمی‌شود.
(📚الخصال، ج‏۱، ص: ۳۳۱)


🔘 ملکِ الهی، تحتِ مالکیّت الهی است. و مالکیّت الهی، مالکیّتِ حقیقی است. که مملوک، چیزی جز ظهورِ مالک نیست.
پس میم، را در مُلک بودنِ مالکِ مطلق باید دید. و هر جا حرفِ میم بکار رفت، جلوه‌ای از آن حقیقت «مُلک الله» را در دل، نهان دارد.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻

🔅
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM