.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن اول:
دَرْک
🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/241
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🏴 جهت درکِ مصیبت و عزاداری حضرت سیّد الشهدا علیه السلام لازم است چند کلمه در مورد "#درک" صحبت شود.
از این رو ، سخنِ اوّل به این موضوع اختصاص داده شد و صِرفاً به مختصر اشارهای در جهتِ فتح باب سخن دوّم بسنده میکنم.
● مُدرِک = درک کننده (اسم فاعل)
● مُدرَک = درک شده (اسم مفعول)
■ هیچ مُدرِکی، هیچ چیزی را #درک نمیکند الّا اینکه مُدرَک در او تحقّـق پیدا کند.
● یعنی مثلاً هر چیزی که میچشید، میشنوید، میبینید، لمس میکنید، میبوئید، از آن شیءِ مُدرَک، چیزی در شما حاضر میشود.
این فقط منحصر در محسوسات نیست. بلکه برای معقولات نیز چنین است. و اصلاً حضورِ محسوسات، به قوّت و برکتِ حضورِ معقولات است.
به بیان ساده عرض میکنم :
هر موضوعی را که تعقّل میکنید، تصوّری از آن در ذهن شما شکل میگیرید.
تمامِ محسوسات، و معقولات، و مافوقِ آن، که لا اشاره باشد یا به اشاره بیاید، و در حیطۀ کلّیِ «درک» قرار بگیرد، به وجودِ و حضورِ مطلقِ حضرات آل الله علیهم السلام قابلیّت درک پیدا میکنند.
حضرات ائمۀ اطهار (ع) ؛ حقیقتِ وجود و تمام مراتب آن بوده و واسطۀ مطلقه میباشند.
یعنی اشیاء ؛ حدوثاً و بَقاءاً ، و تا نهایتِ مُدرَک بودن، وجودی دونِ حضرات آل الله علیهم السلام ندارند.
بنابراین درکِ هر شیئی، به اتصالِ مطلقه و الصاقِ حقیقیۀ حضرات معصومین (ع) ممکن است و الا اصلاً دَرکی در عالَم معنا پیدا نمیکند.
🔰 که الصادق عن الله امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
🔻 『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ،
وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ،
وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』🔺
این است و جز این نیست که ؛
به ما چشمها بینایی دارد
و به ما گوشها میشنود
و در قلوب ایمان وارد میشود.
📚 دلائل الإمامة، ط - الحديثة، ص۲۷۰
(این کلام، بخاطرِ تقدّم «بِنا» حَصر دارد)
👁 بصَر؛ شاخصۀ فاعلیّت است. 👂و اذُن؛ شاخصۀ قابلیّت. و تمام محسوسات و معقولات قابلِ اشاره (چه فاعل باشند و چه قابل) در دو عبارتِ ابتدایی جمع میشود (『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ، وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ』) .
و تمام امور لا اشارۀ در عبارتِ آخر (『 وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』).
🔳 حضرات آل الله علیهم السلام عقلِ کلّی هستند (📚بحارالانوار، ج۱، ص۹۷) که در احادیث فرمودند 《جوهرٌ دَرّاک》 است و نیز فرمودند 《وسط الکُلّ》 است (📚تفسير كنز الدقائق، ج۷، ص۱۲۷) .
وسط هر شیء در عالم نور؛ مبدأ وجودیِ آن شیء است.
آن نقطۀ خَیریّت که شیء، به آن، «شیء» شده است؛ ظهورِ واسطۀ عُظمیٰ، یعنی؛ حضرات آلالله علیهم السلام میباشند که وسطِ حقیقی شیء هستند، چنان که میفرمایند؛ 🔻«خَيْرُ الْأُمُورِ "أَوْسَطُهَا"»🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج، ص۵۴۱).
■ به حضرات آل الله (ع) که «#وسط_الکل» بوده و حقیقتِ «#درک» و #واسطه_حقیقی هستند، مُدرَک و مُدرِک موجود شده و حول و قوّه مییابند.
■ اینکه در وصف شیعه اینقدر مطالب بالا فرمودند که مثلاً 🔸『 إنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا』🔸 (📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص۲۶۲) و یا هر اهانتی به شیعه، اهانت به حضرات آلالله (ع) است، و یا دوستی شیعه، دوستی حضرات آلالله (ع) است؛ همۀ اینها برای این است که درکی از حضرات آلالله (ع) در شیعه وجود دارد و به اندازۀ این درک، این شیعه محترم بوده و حرمت دارد.
■ دقیقتر اینکه:
● همۀ اینها برای این است که مراتبی از حضور آلالله (ع) در شیعه، جلوهگر است. که اصلاً شیعه در نقطۀ «شیعه بودن»، شعاعِ نور آلالله (ع) است. پس حضرات آلالله(ع) را در این شیعه تماشا کن.
این است که نظر به عالِمی از علمایِ شیعه، عبادت محسوب میشود. و این شدّت وجود تا جایی است که نظر به دربِ خانۀ مؤمن، عبادت است (🔻『 جَعَلَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةً بَلْ وَ إِلَى بَابِ الْعَالِمِ عِبَادَة』🔺؛ 📚عدة الداعى- ابن فهد حلّی، ص۷۵).
این احادیث، بیانی از توحید است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن اول:
دَرْک
🏴🏴🏴
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/241
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🏴 جهت درکِ مصیبت و عزاداری حضرت سیّد الشهدا علیه السلام لازم است چند کلمه در مورد "#درک" صحبت شود.
از این رو ، سخنِ اوّل به این موضوع اختصاص داده شد و صِرفاً به مختصر اشارهای در جهتِ فتح باب سخن دوّم بسنده میکنم.
● مُدرِک = درک کننده (اسم فاعل)
● مُدرَک = درک شده (اسم مفعول)
■ هیچ مُدرِکی، هیچ چیزی را #درک نمیکند الّا اینکه مُدرَک در او تحقّـق پیدا کند.
● یعنی مثلاً هر چیزی که میچشید، میشنوید، میبینید، لمس میکنید، میبوئید، از آن شیءِ مُدرَک، چیزی در شما حاضر میشود.
این فقط منحصر در محسوسات نیست. بلکه برای معقولات نیز چنین است. و اصلاً حضورِ محسوسات، به قوّت و برکتِ حضورِ معقولات است.
به بیان ساده عرض میکنم :
هر موضوعی را که تعقّل میکنید، تصوّری از آن در ذهن شما شکل میگیرید.
تمامِ محسوسات، و معقولات، و مافوقِ آن، که لا اشاره باشد یا به اشاره بیاید، و در حیطۀ کلّیِ «درک» قرار بگیرد، به وجودِ و حضورِ مطلقِ حضرات آل الله علیهم السلام قابلیّت درک پیدا میکنند.
حضرات ائمۀ اطهار (ع) ؛ حقیقتِ وجود و تمام مراتب آن بوده و واسطۀ مطلقه میباشند.
یعنی اشیاء ؛ حدوثاً و بَقاءاً ، و تا نهایتِ مُدرَک بودن، وجودی دونِ حضرات آل الله علیهم السلام ندارند.
بنابراین درکِ هر شیئی، به اتصالِ مطلقه و الصاقِ حقیقیۀ حضرات معصومین (ع) ممکن است و الا اصلاً دَرکی در عالَم معنا پیدا نمیکند.
🔰 که الصادق عن الله امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
🔻 『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ،
وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ،
وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』🔺
این است و جز این نیست که ؛
به ما چشمها بینایی دارد
و به ما گوشها میشنود
و در قلوب ایمان وارد میشود.
📚 دلائل الإمامة، ط - الحديثة، ص۲۷۰
(این کلام، بخاطرِ تقدّم «بِنا» حَصر دارد)
👁 بصَر؛ شاخصۀ فاعلیّت است. 👂و اذُن؛ شاخصۀ قابلیّت. و تمام محسوسات و معقولات قابلِ اشاره (چه فاعل باشند و چه قابل) در دو عبارتِ ابتدایی جمع میشود (『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ، وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ』) .
و تمام امور لا اشارۀ در عبارتِ آخر (『 وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』).
🔳 حضرات آل الله علیهم السلام عقلِ کلّی هستند (📚بحارالانوار، ج۱، ص۹۷) که در احادیث فرمودند 《جوهرٌ دَرّاک》 است و نیز فرمودند 《وسط الکُلّ》 است (📚تفسير كنز الدقائق، ج۷، ص۱۲۷) .
وسط هر شیء در عالم نور؛ مبدأ وجودیِ آن شیء است.
آن نقطۀ خَیریّت که شیء، به آن، «شیء» شده است؛ ظهورِ واسطۀ عُظمیٰ، یعنی؛ حضرات آلالله علیهم السلام میباشند که وسطِ حقیقی شیء هستند، چنان که میفرمایند؛ 🔻«خَيْرُ الْأُمُورِ "أَوْسَطُهَا"»🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج، ص۵۴۱).
■ به حضرات آل الله (ع) که «#وسط_الکل» بوده و حقیقتِ «#درک» و #واسطه_حقیقی هستند، مُدرَک و مُدرِک موجود شده و حول و قوّه مییابند.
■ اینکه در وصف شیعه اینقدر مطالب بالا فرمودند که مثلاً 🔸『 إنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا』🔸 (📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص۲۶۲) و یا هر اهانتی به شیعه، اهانت به حضرات آلالله (ع) است، و یا دوستی شیعه، دوستی حضرات آلالله (ع) است؛ همۀ اینها برای این است که درکی از حضرات آلالله (ع) در شیعه وجود دارد و به اندازۀ این درک، این شیعه محترم بوده و حرمت دارد.
■ دقیقتر اینکه:
● همۀ اینها برای این است که مراتبی از حضور آلالله (ع) در شیعه، جلوهگر است. که اصلاً شیعه در نقطۀ «شیعه بودن»، شعاعِ نور آلالله (ع) است. پس حضرات آلالله(ع) را در این شیعه تماشا کن.
این است که نظر به عالِمی از علمایِ شیعه، عبادت محسوب میشود. و این شدّت وجود تا جایی است که نظر به دربِ خانۀ مؤمن، عبادت است (🔻『 جَعَلَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةً بَلْ وَ إِلَى بَابِ الْعَالِمِ عِبَادَة』🔺؛ 📚عدة الداعى- ابن فهد حلّی، ص۷۵).
این احادیث، بیانی از توحید است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن اول:
دَرْک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/241
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🏴 جهت درکِ مصیبت و عزاداری حضرت سیّد الشهدا علیه السلام لازم است چند کلمه در مورد "#درک" صحبت شود.
از این رو ، سخنِ…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن اول:
دَرْک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/241
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🏴 جهت درکِ مصیبت و عزاداری حضرت سیّد الشهدا علیه السلام لازم است چند کلمه در مورد "#درک" صحبت شود.
از این رو ، سخنِ…
🔳
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند:
🔅〖خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا〗🔅
شیعیان ما از شعاع نور ما خلق شدند
📚 بحار الأنوار ، ج ۲۵، ص۲۱
🔰 و سیّد الکونین و خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔅〖 یا علی! ... شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا وَ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ رَدَّهُمْ فَقَدْ رَدَّنَا يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ...〗🔅
یا علی! شیعیانت از اضافۀ گِل ما خلق شدند و کسی که ایشان را دوست بدارد، به تحقیق ما را دوست داشته و کسی که بغض ایشان را داشته باشد، به تحقیق بغض ما را داشته و کسی که دشمنی با ایشان کند، به تحقیق با ما دشمنی کرده و کسی که آنها را رد کند، به تحقیق ما را رد کرده. یا علی! به درستی که شیعیان تو برای آنچه از گناه و عیب برایشان بوده، بخشیده شدهاند.
📚 ارشاد القلوب، ج ۲، ص۴۲۳
🔰 و در بیان دیگر میفرمایند:
🔅〖 فإِنَّ مَوَالِيَنَا وَ شِيعَتَنَا مِنَّا 〗🔅
یعنی دوستداران ما و شیعیان ما از ما هستند.
📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص ۷۹
🔰 تا جایی که معنای ناصبی را اینگونه فرمودند:
●〖 ليْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَمْ تَجِدْ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا النَّاصِبُ [أُبْغِضُ] مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَالَوْنَا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا〗●
ناصبى آن نيست كه دشمن ما اهل بيت باشد، زيرا كسى را پيدا نمىكنى كه بگويد: من به محمّد و آل محمد (ص) دشمنى مىورزم، بلكه ناصبى كسى است كه با شما (شيعيان و دوستان ما) دشمنى مىورزد، و به خاطر آنكه مىداند كه شما پيروان و دوستداران ما هستيد، با شما دشمنى مىكند.
📚 ثواب الأعمال، ص ۲۰۷
👁🗨 پس به شیعه و محبّ آل الله (ع) مستقل از حضرات (ع) نبایستی نظر کرد!
شیعه در «شیعه بودن»؛ شعاع نور حضرات (ع) است.
👈 همۀ این مطالب مقدمۀ مطلب مهم دیگری است که در سخن بعد ان شاء الله خواهیم خواند.
"اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهُ"
(📜 دعای عشرات)
#یوم_الطفوف_سخن_اول
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند:
🔅〖خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا〗🔅
شیعیان ما از شعاع نور ما خلق شدند
📚 بحار الأنوار ، ج ۲۵، ص۲۱
🔰 و سیّد الکونین و خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔅〖 یا علی! ... شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا وَ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ رَدَّهُمْ فَقَدْ رَدَّنَا يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ...〗🔅
یا علی! شیعیانت از اضافۀ گِل ما خلق شدند و کسی که ایشان را دوست بدارد، به تحقیق ما را دوست داشته و کسی که بغض ایشان را داشته باشد، به تحقیق بغض ما را داشته و کسی که دشمنی با ایشان کند، به تحقیق با ما دشمنی کرده و کسی که آنها را رد کند، به تحقیق ما را رد کرده. یا علی! به درستی که شیعیان تو برای آنچه از گناه و عیب برایشان بوده، بخشیده شدهاند.
📚 ارشاد القلوب، ج ۲، ص۴۲۳
🔰 و در بیان دیگر میفرمایند:
🔅〖 فإِنَّ مَوَالِيَنَا وَ شِيعَتَنَا مِنَّا 〗🔅
یعنی دوستداران ما و شیعیان ما از ما هستند.
📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص ۷۹
🔰 تا جایی که معنای ناصبی را اینگونه فرمودند:
●〖 ليْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَمْ تَجِدْ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا النَّاصِبُ [أُبْغِضُ] مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَالَوْنَا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا〗●
ناصبى آن نيست كه دشمن ما اهل بيت باشد، زيرا كسى را پيدا نمىكنى كه بگويد: من به محمّد و آل محمد (ص) دشمنى مىورزم، بلكه ناصبى كسى است كه با شما (شيعيان و دوستان ما) دشمنى مىورزد، و به خاطر آنكه مىداند كه شما پيروان و دوستداران ما هستيد، با شما دشمنى مىكند.
📚 ثواب الأعمال، ص ۲۰۷
👁🗨 پس به شیعه و محبّ آل الله (ع) مستقل از حضرات (ع) نبایستی نظر کرد!
شیعه در «شیعه بودن»؛ شعاع نور حضرات (ع) است.
👈 همۀ این مطالب مقدمۀ مطلب مهم دیگری است که در سخن بعد ان شاء الله خواهیم خواند.
"اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهُ"
(📜 دعای عشرات)
#یوم_الطفوف_سخن_اول
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دوّم:
درک مصیبت حضرت سیدالشهداء (؏) و ظهور حزن و تباکی
🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/244
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
▪️همانطور که در سخن اوّل روزی شد، #درک ؛ حضور درک شده در درک کننده است.
ان شاء الله به سراغ اصل مطلب میرویم:
▪️در زیارت عاشورا که حدیثی قدسی میباشد، میخوانیم:
(⚠️ خوب به عبارات و معنا دقت بفرمایید!)
🔻『 و اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى «بِمُـصـابـى بِـكُمْ» اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ』🔺
و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او داريد، به مصيبتى که «از ناحیــه شمـا به من رســـیده» بهترين پاداشى را که به یک مصيبت زده از مصيبتى که ديده میدهد، به من عطا فرماید .
ان شاءالله که به عبارات دقت فرمودید!
👈 مصیبت به حضرت ابا عبد الله (ع) وارد شده است یا به شما؟!
▪️در زیارت فرمود مصیبتِ به ابا عبد الله (ع)، به شما رسیده («بِمُـــصـابــى بِــكُمْ»).
🔸چطور ؟! مگر شما آنجا بودید؟!
قوّت داری تا عرض کنم؟!
محبّ آل الله (ع)!
● عاشورا، حقیقت است و یک برهۀ زمانی نیست.
محبّ آل الله (ع) !
💔 طبق همین زیارت عاشورا، آنجا که خون پاک سیدالشهدا (ع) را آن ملعونها جاری ساختند، به سعۀ وجودی، عینِ شخصی، و اطلاقِ حقیقیِ حضرت رحمة الله الواسعه ابا عبد الله الحسین (علیه السلام)، خونِ تو، عیناً ریخته شده (عین شخصی و نه تطبیقی) که میخوانی:
🔳『 وَ اَسْئَلُهُ...اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ «ثـــاري» مَعَ اِمامٍ هُدىً 』 🔳
● و از خدا می خواهم...تا «خون خودم» را با حضرت مهدی (علیه السلام) طلب کنم ●
🍃 دقّت کنیم و خوب متوجه شویم که نمیگوییم من و شما العیاذ بالله سیدالشهداء (ع) هستیم.
نستجیر بالله و پناه بر خدا میبریم از این تصوّرهایِ خام و کوتاهْ فهمی برخی از افراد که سخن را درست متوجّه نمیشوند و موحّدین عالَم را مورد افترا قرار داده یا تکفیر میکنند!
⚠️ دقت شود که چه عرض میکنم:
ولیّ خدا آن چنانی است که جانِ من و شماست.
نه اینکه محبّین ایشان، با این کثرتی که در تعدّد دارند، [العیاذ بالله] ولیّ الله باشند.
🔰 اگر مطلب واضح شد به زیارت جامعۀ کبیره و فقرات هفتگانۀ توحید آن اشاره میشود:
🔻『 ذكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ
وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ
وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ
وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ
وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ
وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ
وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ』🔺
● آل الله (ع) را باید بشناسیم!
● سیّدالشهدا (ع) را باید بشناسیم!
🍃 "اللّهمَّ عَرِّفني نفسَک..."
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دوّم:
درک مصیبت حضرت سیدالشهداء (؏) و ظهور حزن و تباکی
🏴🏴🏴
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/244
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
▪️همانطور که در سخن اوّل روزی شد، #درک ؛ حضور درک شده در درک کننده است.
ان شاء الله به سراغ اصل مطلب میرویم:
▪️در زیارت عاشورا که حدیثی قدسی میباشد، میخوانیم:
(⚠️ خوب به عبارات و معنا دقت بفرمایید!)
🔻『 و اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى «بِمُـصـابـى بِـكُمْ» اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ』🔺
و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او داريد، به مصيبتى که «از ناحیــه شمـا به من رســـیده» بهترين پاداشى را که به یک مصيبت زده از مصيبتى که ديده میدهد، به من عطا فرماید .
ان شاءالله که به عبارات دقت فرمودید!
👈 مصیبت به حضرت ابا عبد الله (ع) وارد شده است یا به شما؟!
▪️در زیارت فرمود مصیبتِ به ابا عبد الله (ع)، به شما رسیده («بِمُـــصـابــى بِــكُمْ»).
🔸چطور ؟! مگر شما آنجا بودید؟!
قوّت داری تا عرض کنم؟!
محبّ آل الله (ع)!
● عاشورا، حقیقت است و یک برهۀ زمانی نیست.
محبّ آل الله (ع) !
💔 طبق همین زیارت عاشورا، آنجا که خون پاک سیدالشهدا (ع) را آن ملعونها جاری ساختند، به سعۀ وجودی، عینِ شخصی، و اطلاقِ حقیقیِ حضرت رحمة الله الواسعه ابا عبد الله الحسین (علیه السلام)، خونِ تو، عیناً ریخته شده (عین شخصی و نه تطبیقی) که میخوانی:
🔳『 وَ اَسْئَلُهُ...اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ «ثـــاري» مَعَ اِمامٍ هُدىً 』 🔳
● و از خدا می خواهم...تا «خون خودم» را با حضرت مهدی (علیه السلام) طلب کنم ●
🍃 دقّت کنیم و خوب متوجه شویم که نمیگوییم من و شما العیاذ بالله سیدالشهداء (ع) هستیم.
نستجیر بالله و پناه بر خدا میبریم از این تصوّرهایِ خام و کوتاهْ فهمی برخی از افراد که سخن را درست متوجّه نمیشوند و موحّدین عالَم را مورد افترا قرار داده یا تکفیر میکنند!
⚠️ دقت شود که چه عرض میکنم:
ولیّ خدا آن چنانی است که جانِ من و شماست.
نه اینکه محبّین ایشان، با این کثرتی که در تعدّد دارند، [العیاذ بالله] ولیّ الله باشند.
🔰 اگر مطلب واضح شد به زیارت جامعۀ کبیره و فقرات هفتگانۀ توحید آن اشاره میشود:
🔻『 ذكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ
وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ
وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ
وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ
وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ
وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ
وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ』🔺
● آل الله (ع) را باید بشناسیم!
● سیّدالشهدا (ع) را باید بشناسیم!
🍃 "اللّهمَّ عَرِّفني نفسَک..."
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دوّم:
درک مصیبت حضرت سیدالشهداء (؏) و ظهور حزن و تباکی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/244
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
▪️همانطور که در سخن اوّل روزی شد، #درک ؛ حضور درک شده در درک کننده است.…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دوّم:
درک مصیبت حضرت سیدالشهداء (؏) و ظهور حزن و تباکی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/244
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
▪️همانطور که در سخن اوّل روزی شد، #درک ؛ حضور درک شده در درک کننده است.…
🔳
▪️امام را در درون خودت بیاب.
حضرت سیدالشهدا (ع) یک شخص در تاریخ نبودند که در بُرههای از زمان آمده و شهید شده و پایان یافته باشند و در حالِ حاضر خبری از آن شهادت به ما رسیده باشد!
هرگز چنین نیست.
🌑 عاشوراء، حقیقت است نه تاریخ!
و بلکه ؛ حقیقة الحقائق است و جانِ تمامِ عالَم است. و از آن حقیقت تا تاریخ آمده و جانِ تاریخ و راسِم آن است.
🌑 کربلاء، حقیقت است، نه مختصات زمینی!
و از آن حقیقت، تا مختصات زمینی آمده.
▪️این ها به اشاره عرض شد.
ان شاءالله نوش جان کردی تا ادامه دهیم..؟
▪️"درک" را یافتیم که حضور درک شده است در جانِ درک کننده.
● اما ظـــهـــــور مصیبت برای آن کسی که درکی از این مصیبت دارد، جز حزن و ماتم و عزا چیز دیگری نیست.
● کسی که درکی از آن مصیبت در وجودش نباشد، اصلاً تغییری نخواهد کرد و متأثر نخواهد شد.
● واحد مصیبت امام حسین (علیه السلام) در هر کسی، تمام حزن این شخص است. یعنی به اندازهای که از مصیبت امام حسین (علیه السلام) در وجود شخص باشد، به همان اندازه مصیبت را درک کرده است و به همان اندازه محزون بوده و در عزای آن حقیقت است.
● اما تمام این حزن، مخصوص خود حضرات آل الله (ع) است و از این جهت، فقط خود ایشان هستند که بکاء داشته در عزایند. بقیۀ عالم هر چند گریه کرده و عزاداری نمایند، بلکه اگر خودشان را در این مصیبت بکُــشند، در «تباکی» برای حضرت سید الشهداء (علیه السلام) هستند.
● و این تباکی، سراسر ارزش است.
و این تباکی، تماماً شرافت است.
▪️تمام درک مصیبت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) را آن والا مقامْ و عالی کلامْ یعنی سیّد الکونین حضرت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم دارند که میفرماید:
🌕『 حسین مِنــّـی و انا مِن حسین (علیه السلام)』 🌕
حضرات آل الله (ع) که نور واحد و شخصِ حقیقی هستند (کلّهم نورٌ واحد)، درکِ مطلق و مطلقِ درکِ مصیبتِ اعظم، یعنی مصیبت حضرت سیّد الشهدا (ع) را مینمایند.
و سایرین؛ از حضرات (ع)، و به صِرف الربط بودنِ به ایشان، مُدرِک این مصیبتند.
با زبان «زینــــبــــی»، شه آنچه گفت
با حسینی گوش، زینب میشــنفت
با حسینی لب، هر آنــــچه گفت راز
شه به گـــــوشِ زینبــــی بشنید باز
بــا زبــان دیگــــر ایـــــن آواز نیست
گـوش دیگر محــــرم ایــــن راز نیست
(📚 گنجینۀ اسرار - عمان سامانی)
#یوم_الطفوف_سخن_دوم
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
▪️امام را در درون خودت بیاب.
حضرت سیدالشهدا (ع) یک شخص در تاریخ نبودند که در بُرههای از زمان آمده و شهید شده و پایان یافته باشند و در حالِ حاضر خبری از آن شهادت به ما رسیده باشد!
هرگز چنین نیست.
🌑 عاشوراء، حقیقت است نه تاریخ!
و بلکه ؛ حقیقة الحقائق است و جانِ تمامِ عالَم است. و از آن حقیقت تا تاریخ آمده و جانِ تاریخ و راسِم آن است.
🌑 کربلاء، حقیقت است، نه مختصات زمینی!
و از آن حقیقت، تا مختصات زمینی آمده.
▪️این ها به اشاره عرض شد.
ان شاءالله نوش جان کردی تا ادامه دهیم..؟
▪️"درک" را یافتیم که حضور درک شده است در جانِ درک کننده.
● اما ظـــهـــــور مصیبت برای آن کسی که درکی از این مصیبت دارد، جز حزن و ماتم و عزا چیز دیگری نیست.
● کسی که درکی از آن مصیبت در وجودش نباشد، اصلاً تغییری نخواهد کرد و متأثر نخواهد شد.
● واحد مصیبت امام حسین (علیه السلام) در هر کسی، تمام حزن این شخص است. یعنی به اندازهای که از مصیبت امام حسین (علیه السلام) در وجود شخص باشد، به همان اندازه مصیبت را درک کرده است و به همان اندازه محزون بوده و در عزای آن حقیقت است.
● اما تمام این حزن، مخصوص خود حضرات آل الله (ع) است و از این جهت، فقط خود ایشان هستند که بکاء داشته در عزایند. بقیۀ عالم هر چند گریه کرده و عزاداری نمایند، بلکه اگر خودشان را در این مصیبت بکُــشند، در «تباکی» برای حضرت سید الشهداء (علیه السلام) هستند.
● و این تباکی، سراسر ارزش است.
و این تباکی، تماماً شرافت است.
▪️تمام درک مصیبت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) را آن والا مقامْ و عالی کلامْ یعنی سیّد الکونین حضرت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم دارند که میفرماید:
🌕『 حسین مِنــّـی و انا مِن حسین (علیه السلام)』 🌕
حضرات آل الله (ع) که نور واحد و شخصِ حقیقی هستند (کلّهم نورٌ واحد)، درکِ مطلق و مطلقِ درکِ مصیبتِ اعظم، یعنی مصیبت حضرت سیّد الشهدا (ع) را مینمایند.
و سایرین؛ از حضرات (ع)، و به صِرف الربط بودنِ به ایشان، مُدرِک این مصیبتند.
با زبان «زینــــبــــی»، شه آنچه گفت
با حسینی گوش، زینب میشــنفت
با حسینی لب، هر آنــــچه گفت راز
شه به گـــــوشِ زینبــــی بشنید باز
بــا زبــان دیگــــر ایـــــن آواز نیست
گـوش دیگر محــــرم ایــــن راز نیست
(📚 گنجینۀ اسرار - عمان سامانی)
#یوم_الطفوف_سخن_دوم
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سوّم :
مصیبتِ ولیّ خدا (؏)، مصیبتِ همۀ هستی
🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/247
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
▪️در سخن دوّم اشاره شد که درْک؛ حضور درک شده در شخصِ درک کننده است.
● برای شرح این مطلب بایستی دهها مقالۀ مفصّل نوشته میشد.
اما این ایّام، ایّام شتاب است!
▪️در این ایّام، برای بیان، تعلّل جایز نیست. ان شاء الله لُبّ کلام را نوش کنیم تا به وقتش، به لطف حضرت سیّد الشهدا (ع) برایِ تبیین بیشتر مطلب، جان برای محبّینش تقدیم گردد.
🍃 و امّا در ادامۀ آن حقیقت ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) ولیّ و حجّت خدایند و حجّت شیء، لُبّ اللُبّ شیء و حاقّ الحاقِّ آن است که شیء را به منصۀ ظهور رسانده و در معرض حقیقیِ محاجّه قرار میدهد.
(«محاجّه»؛ مصدر بابِ مُفاعله از مادّهی «حَجَجَ»، و به معنای؛ حجّت را نشان دادن)
حجّة الله چنین است، که میپرسیم "الله" تعالی کیست؟
قرآن میفرماید:
💎【 فاللَّهُ هُوَ الْوَلِي】💎
الله، ولیّ است.
(سورۀ شوریٰ، آیۀ ۹)
▪️اما خداوند به ولایتش، شیئیت اشیاء است که در ادعیۀ سحر ماه مبارک رمضان میخوانیم:
💠"يَا وَاحِدُ الْبَاقِي «أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ»"💠
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۸۰)
🔻"أَوَّلُ كُلِّ شَيْءٍ"🔺؛ نظر به واحدِ اشاره به شیء است. که آن، ذات و بود و کینونت و بلکه شیئیتِ آن است.
و 🔻"آخِرُه"🔺؛ نظر به تمامیّت صفات و افعال و آثار شیء است.
🍃 إن شاءالله از دو بینی بایستی جدا شویم و در عالم توحید چشم باز کرده و مشاهده کنیم؛
الله، و ولیّ او، و ولایة الله، ۳ چیز نیستند، بلکه یک حقیقتاند که به جلوۀ اسماء، در ۳ بیان، ظاهر شدهاند.
(⚠️ بحمد الله مباحث توحید در مجموعۀ مقالاتی در #کانال_معرفة_الحق ارائه شده است و طالبان آن میتوانند به مرحمتیِ حقّ تعالی رجوع بفرمایند 👈 https://t.me/ehsannil3/213)
● از منظری و بیانی عرض میشود که؛ اگر صمدیّت حضرت حقّ تصوّر شود، تصدیق تمام این مطالب به نفْسِ آن تصوّر، آمده است.
▪️مقام ذات، مقام "لا اسم له و لا رسم له" است و هـــــرچـــــه از خداوند تصوّر میکنیم، آن اسماء الحُسنای خداوند باشد، که حضرات آل الله (علیهم السلام) هستند.
▪️جانِ عالم وجود، حضرات آل الله (علیهم السلام) بوده که در حدیث طارق بن شهاب حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔹『 مبدأ الوجود』🔹 و 🔹 『 قطب الوجود』🔹 معرفی میفرمایند (📚بحار الأنوار ، ج۲۵، ص۱۷۴).
▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) شیئیت اشیاء میباشند و اصلاً و مطلقاً؛ هیچ شیئی، مستقل از آل الله(ع)، وجود ندارد که 💎【كلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).
▪️در حالیکه تمامیّت و حاقّ الحاقّ حضرت حقّ، ولیّ اوست؛ حیثیت حیاتی و تمامیّت شیء، خداوند متعال است که فرمودند:
🔹هوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْءٍ🔹
(📚الكافي، ج۱، ص: ۱۲۹)
حضرت حقّ به ولیّاش حیات و شیئیتِ کائنات است که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) امام را 🔻『 نقطة الكائنات، و قطب الدائرات، و سرّ الممكنات』🔺 (مشارق الانوار، ص۱۷۸) معرفی مینمایند.
🔰 به بیانِ دیگر :
❁ حضرت مولی امیرالمومنین(ع) میفرمایند 🔻『 أَنا دَابَّةُ الْأَرْض』🔺 (مَن جنبانندۀ زمین هستم/ 📚بحار الأنوار، ج۳۹، ص۲۴۳).
و "ارض"، ارضِ تعیّنات است، یعنی؛ همه چیز.
❖ "دابَّة" ؛ اسم فاعل مؤنث از ریشۀ "دَبَّ" است. "دبّ" به معنایِ حرکت مخفیانه است.
👈 "دابة" که اسم فاعل این ریشه است. یعنی آنکه اوّلاً حالَش حرکت و جنبش است. و ثانیاً حرکت دهنده و جنبانندۀ غیر است.
⇦ 🔘 علّت جنبش و حرکت و حیات موجودات، حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
به عبارتی دیگر؛
هر «موجود»ی، محظوظ از «وجود» است. یعنی همینکه «موجود» است، صاحبِ وجود شده.
«موجود»؛ اسم مفعول است یعنی آنچه، محظوظ از «وجود» است.
«وجود» عالَم همان «دابة» است. که ارضِ تعیّنات به او، دائماً «موجود» است.
🔅 نقطۀ جُنبش و حیات ارضِ تعیّنات (که همان «وجود» است) حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سوّم :
مصیبتِ ولیّ خدا (؏)، مصیبتِ همۀ هستی
🏴🏴🏴
🖊
↗️ https://t.me/ehsannil2/247
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
▪️در سخن دوّم اشاره شد که درْک؛ حضور درک شده در شخصِ درک کننده است.
● برای شرح این مطلب بایستی دهها مقالۀ مفصّل نوشته میشد.
اما این ایّام، ایّام شتاب است!
▪️در این ایّام، برای بیان، تعلّل جایز نیست. ان شاء الله لُبّ کلام را نوش کنیم تا به وقتش، به لطف حضرت سیّد الشهدا (ع) برایِ تبیین بیشتر مطلب، جان برای محبّینش تقدیم گردد.
🍃 و امّا در ادامۀ آن حقیقت ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) ولیّ و حجّت خدایند و حجّت شیء، لُبّ اللُبّ شیء و حاقّ الحاقِّ آن است که شیء را به منصۀ ظهور رسانده و در معرض حقیقیِ محاجّه قرار میدهد.
(«محاجّه»؛ مصدر بابِ مُفاعله از مادّهی «حَجَجَ»، و به معنای؛ حجّت را نشان دادن)
حجّة الله چنین است، که میپرسیم "الله" تعالی کیست؟
قرآن میفرماید:
💎【 فاللَّهُ هُوَ الْوَلِي】💎
الله، ولیّ است.
(سورۀ شوریٰ، آیۀ ۹)
▪️اما خداوند به ولایتش، شیئیت اشیاء است که در ادعیۀ سحر ماه مبارک رمضان میخوانیم:
💠"يَا وَاحِدُ الْبَاقِي «أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ»"💠
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۸۰)
🔻"أَوَّلُ كُلِّ شَيْءٍ"🔺؛ نظر به واحدِ اشاره به شیء است. که آن، ذات و بود و کینونت و بلکه شیئیتِ آن است.
و 🔻"آخِرُه"🔺؛ نظر به تمامیّت صفات و افعال و آثار شیء است.
🍃 إن شاءالله از دو بینی بایستی جدا شویم و در عالم توحید چشم باز کرده و مشاهده کنیم؛
الله، و ولیّ او، و ولایة الله، ۳ چیز نیستند، بلکه یک حقیقتاند که به جلوۀ اسماء، در ۳ بیان، ظاهر شدهاند.
(⚠️ بحمد الله مباحث توحید در مجموعۀ مقالاتی در #کانال_معرفة_الحق ارائه شده است و طالبان آن میتوانند به مرحمتیِ حقّ تعالی رجوع بفرمایند 👈 https://t.me/ehsannil3/213)
● از منظری و بیانی عرض میشود که؛ اگر صمدیّت حضرت حقّ تصوّر شود، تصدیق تمام این مطالب به نفْسِ آن تصوّر، آمده است.
▪️مقام ذات، مقام "لا اسم له و لا رسم له" است و هـــــرچـــــه از خداوند تصوّر میکنیم، آن اسماء الحُسنای خداوند باشد، که حضرات آل الله (علیهم السلام) هستند.
▪️جانِ عالم وجود، حضرات آل الله (علیهم السلام) بوده که در حدیث طارق بن شهاب حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔹『 مبدأ الوجود』🔹 و 🔹 『 قطب الوجود』🔹 معرفی میفرمایند (📚بحار الأنوار ، ج۲۵، ص۱۷۴).
▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) شیئیت اشیاء میباشند و اصلاً و مطلقاً؛ هیچ شیئی، مستقل از آل الله(ع)، وجود ندارد که 💎【كلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).
▪️در حالیکه تمامیّت و حاقّ الحاقّ حضرت حقّ، ولیّ اوست؛ حیثیت حیاتی و تمامیّت شیء، خداوند متعال است که فرمودند:
🔹هوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْءٍ🔹
(📚الكافي، ج۱، ص: ۱۲۹)
حضرت حقّ به ولیّاش حیات و شیئیتِ کائنات است که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) امام را 🔻『 نقطة الكائنات، و قطب الدائرات، و سرّ الممكنات』🔺 (مشارق الانوار، ص۱۷۸) معرفی مینمایند.
🔰 به بیانِ دیگر :
❁ حضرت مولی امیرالمومنین(ع) میفرمایند 🔻『 أَنا دَابَّةُ الْأَرْض』🔺 (مَن جنبانندۀ زمین هستم/ 📚بحار الأنوار، ج۳۹، ص۲۴۳).
و "ارض"، ارضِ تعیّنات است، یعنی؛ همه چیز.
❖ "دابَّة" ؛ اسم فاعل مؤنث از ریشۀ "دَبَّ" است. "دبّ" به معنایِ حرکت مخفیانه است.
👈 "دابة" که اسم فاعل این ریشه است. یعنی آنکه اوّلاً حالَش حرکت و جنبش است. و ثانیاً حرکت دهنده و جنبانندۀ غیر است.
⇦ 🔘 علّت جنبش و حرکت و حیات موجودات، حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
به عبارتی دیگر؛
هر «موجود»ی، محظوظ از «وجود» است. یعنی همینکه «موجود» است، صاحبِ وجود شده.
«موجود»؛ اسم مفعول است یعنی آنچه، محظوظ از «وجود» است.
«وجود» عالَم همان «دابة» است. که ارضِ تعیّنات به او، دائماً «موجود» است.
🔅 نقطۀ جُنبش و حیات ارضِ تعیّنات (که همان «وجود» است) حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سوّم :
مصیبتِ ولیّ خدا (؏)، مصیبتِ همۀ هستی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/247
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
▪️در سخن دوّم اشاره شد که درْک؛ حضور درک شده در شخصِ درک کننده است.
● برای شرح…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سوّم :
مصیبتِ ولیّ خدا (؏)، مصیبتِ همۀ هستی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/247
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
▪️در سخن دوّم اشاره شد که درْک؛ حضور درک شده در شخصِ درک کننده است.
● برای شرح…
◼️
🍃 حالا دقّت بفرمائید :
▪️در کربلای معلّی، جانِ عالم وجود، وتر الله الموتور، رحمة الله الواسعه ، ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) را به شهادت میرسانند.
🔸آن ملعونها قاتلِ چه کسی هستند؟
👈 جانِ عالم وجود.
▪️از این رو ؛ تمام ذرّات عالم برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) اشک میریزند که میفرمایند:
🔹〖 بكَى لَهُ «جَمِيعُ الْخَلَائِق»ِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى〗🔹
● و به خاطر آن آسمان هاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه گريست. و آنچه در آنها و بين آنها نيز، و هر كه در بهشت و دوزخ از مخلوقات پروردگار ما زيرورو مىگردد، و آنچه ديده شود، و ديده نشود براى آن خون، گريه كرد ●
(📚 كامل الزيارات، ص: ۱۹۹)
🔲 دقّت شود :
▪️⇪ اولاً ؛ این مربوط به زمان ظاهریِ شهادت نیست. عاشورا، حقیقت است و بلکه حقیقة الحقائق است.
آن حقیقت، در دهم محرّم سال ۶۱ هجری قمری ظاهر گشت و چون حقیقت است، مختصّ به یک تاریخ نیست.
▪️⇪ ثانیاً؛ چرا باید این طور باشد که همه اشیاء برای حضرت سیّد الشهدا (ع) گریه کنند؟!
● عرض کردم شیئیت تمام اشیاء، حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) هستند. و خودشان برای خودشان گریه میکنند.
▪️⇪ ثالثاً؛ این گریهای که محبّ آل الله (علیهم السلام) در ظاهر دارد، چیست در حالیکه وجود همۀ اشیاء و از جمله محبّ آل الله (ع) باطناً بکاء دارد؟
● این گریه، مختــاراً همنوا شدن با حقیقتِ هستی است.
☑️ توضیح: "مختار" اسم فاعل از مادۀ "خَیر" در باب افتعال است که باب افتعال، معنایِ مطاوعه و پذیرش را میرساند.
یعنی "مختار" کسی است که "خَیر" [که بر طبق احادیث؛ آل الله (علیهم السلام) میباشند] را قبول کرده و پذیرفته است.
اما کافر، به کفرش، مختارِ آل الله (علیهم السلام) نیست. یعنی آل الله (ع) را نپذیرفته است. بنابراین برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) در بکاء نمیآید.
🔰 مولایمان علی (علیه السلام) به حضرت امام حسین (علیه السلام) نظر نموده و میفرمایند:
🔹『 يا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹
ای اشک هر مؤمن.
(📚 کامل الزیارات، ص ۱۰۸)
🔸دقت فرمودید؟!
🔹حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) خودِ آن اشک هستند.
این قطــره نیست، آیـنـۀ توست یا علــی
در اشکِ ما «حسین» تو تکثیـر میشـود
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🍃 حالا دقّت بفرمائید :
▪️در کربلای معلّی، جانِ عالم وجود، وتر الله الموتور، رحمة الله الواسعه ، ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) را به شهادت میرسانند.
🔸آن ملعونها قاتلِ چه کسی هستند؟
👈 جانِ عالم وجود.
▪️از این رو ؛ تمام ذرّات عالم برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) اشک میریزند که میفرمایند:
🔹〖 بكَى لَهُ «جَمِيعُ الْخَلَائِق»ِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى〗🔹
● و به خاطر آن آسمان هاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه گريست. و آنچه در آنها و بين آنها نيز، و هر كه در بهشت و دوزخ از مخلوقات پروردگار ما زيرورو مىگردد، و آنچه ديده شود، و ديده نشود براى آن خون، گريه كرد ●
(📚 كامل الزيارات، ص: ۱۹۹)
🔲 دقّت شود :
▪️⇪ اولاً ؛ این مربوط به زمان ظاهریِ شهادت نیست. عاشورا، حقیقت است و بلکه حقیقة الحقائق است.
آن حقیقت، در دهم محرّم سال ۶۱ هجری قمری ظاهر گشت و چون حقیقت است، مختصّ به یک تاریخ نیست.
▪️⇪ ثانیاً؛ چرا باید این طور باشد که همه اشیاء برای حضرت سیّد الشهدا (ع) گریه کنند؟!
● عرض کردم شیئیت تمام اشیاء، حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) هستند. و خودشان برای خودشان گریه میکنند.
▪️⇪ ثالثاً؛ این گریهای که محبّ آل الله (علیهم السلام) در ظاهر دارد، چیست در حالیکه وجود همۀ اشیاء و از جمله محبّ آل الله (ع) باطناً بکاء دارد؟
● این گریه، مختــاراً همنوا شدن با حقیقتِ هستی است.
☑️ توضیح: "مختار" اسم فاعل از مادۀ "خَیر" در باب افتعال است که باب افتعال، معنایِ مطاوعه و پذیرش را میرساند.
یعنی "مختار" کسی است که "خَیر" [که بر طبق احادیث؛ آل الله (علیهم السلام) میباشند] را قبول کرده و پذیرفته است.
اما کافر، به کفرش، مختارِ آل الله (علیهم السلام) نیست. یعنی آل الله (ع) را نپذیرفته است. بنابراین برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) در بکاء نمیآید.
🔰 مولایمان علی (علیه السلام) به حضرت امام حسین (علیه السلام) نظر نموده و میفرمایند:
🔹『 يا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹
ای اشک هر مؤمن.
(📚 کامل الزیارات، ص ۱۰۸)
🔸دقت فرمودید؟!
🔹حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) خودِ آن اشک هستند.
این قطــره نیست، آیـنـۀ توست یا علــی
در اشکِ ما «حسین» تو تکثیـر میشـود
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
✅ کسانی که اشک برای حضرت سیّد الشهدا علیه السلام را طریق یا وسیلهای برای رسیدن به مقصودی دیگر تصور کردند، هنوز حقیقتِ «عبرة» را نمیدانند!
🔰 به ایشان پاسخ داده میشود:
در حالیکه حضرت سیّد الشهدا (ع) 🔹『 عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹هستند، دقّت بفرمائید که در جامعۀ کبیره میخوانیم 〖مَنْ قَصَــدَهُ «تَــوَجَّــهَ» بِـكُـــم〗یعنی هرکس قصد خدا را بکند (که #قصد ؛ از کوچکترین اراده و تصوّر، تا نهایتِ بی نهایَتِ خداوندی است) ، [چه بداند و چه نداند] متوجّه شما آل الله علیهم السلام است.
بالاتر و والاتر از خداوند، چه مقصد و مقصودی هست؟!
خدا را هم اگر قصد کنی، در امام حسین (ع) هستی و وجهِ او را طالبی و متوجه اوئی و لا غیر.
امام حسین (ع) 🔻『 أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』🔺 (📚 الكافي، ج۸، ص۲۴۲) بوده و هیچ خَیری بیرون از ایشان اصلاً معنا ندارد که 🔹『 إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه』🔹 (زیارت جامعۀ کبیره - 📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶١۶).
حالا با این بیاناتی که گذشت دقّت کنیم که حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، خودِ «عبرة» مؤمن هستند (اشکِ مؤمن).
پس ؛
👈 ورایِ اشکِ برای حضرت سیّد الشهدا (ع)، هیچ خَیری و هیچ خَبری نیست.
(⚠️ فتأمّل!)
▪️پس حرمت اشکهایِ محبّ، حرمت خودِ ابا عبد الله (علیه السلام) است.
🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرمایند:
🔻『 وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ (س) وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا 』🔺
هيچ گريهكنندهاى نيست كه بر آن جناب (امام حسین علیه السلام) بگريد مگر آنكه به حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام وصل شده و ایشان را بر آن اشک مسعود ساخته و نيز به حضرت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وصل شده و حقّ ما را ادا كرده.
(📚كامل الزيارات ص۸۱)
▪️از این حقیقتی که اشارتاً گوشهای از آن به لطف خدا بیان شد، در هر آنی اگر کسی اهلش باشد مییابد که تمام اشیاء در بکاء برای ابا عبد الله (علیه السلام) هستند و آنهم، خونْ گریه کردنی!
▪️بسیاری از بزرگان برای نشان دادن این حقیقت سنگی را برداشته و خون شدن، و خون گریستنِ سنگ را نشان اهلش دادند. یعنی جمادی که ادنی مرتبۀ حظّ از وجود است نیز در گریه برای حضرت سیّد الشهدا (ع) «موجود» است.
🍃 گامی پیش برویم؛
💎 【 تسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ🔹و إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ🔹و لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً】💎
● آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس در آنهاست، او را تسبيح مىگويند، و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد، ولى شما تسبيحشان را نمىفهميد. به راستى كه او بردبار و آمرزنده است.
(سورۀ اسراء، آیۀ ۴۴)
🔸در این عبارت دقت فرمودید؟!
🔹"وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ"🔹
● و هيچ شیئی نيست مگر اين كه به ستايش خداوند تسبيح مىگويد ●
▪️تسبیح، شیئیت شیء است و همان است که بیان شد که شیئیت شیء، حضرات آل الله (ع) هستند که میفرمایند 🔻『 نَحْنُ الشَّيْء』🔺 (📚 الإختصاص- شیخ مفید، ص۱۴۳). امّا اشیاء در نفسِ خویش و شیئیتِ خویش اعلامِ هلاکت مینمایند که 💎【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).
🔸پس این اشیاء چه هستند؟
بلافاصله و متصلاً فرمود 💎【 إِلاَّ وَجْهَهُ】💎. که حضرات آل الله (ع) میفرمایند 『 نحن وجه الله 』 (📚بصائر الدجات ج۱ ص ۶۱).
پس؛
شیء، شیء شد تا برای حضرت سیدالشهدا (ع) در بکاء باشد.
و «موجود» بودنِ او، بکاء برای حضرت (ع) است.
و این اشک، به نفْسِ اینکه حضرتِ سیّد الشهدا علیه السلام (که "وجه الله" هستند) عالَم را فرا گرفتهاند، عالمْگیر است که فرمود:
🔻"فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه"🔺
پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
(سورۀ بقره، آیۀ ۱۱۵)
من از مفصّلِ ایـن نکتـه مجملی گفتم
تو صد حدیث مفصّل بخوان از این مجمل
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
✅ کسانی که اشک برای حضرت سیّد الشهدا علیه السلام را طریق یا وسیلهای برای رسیدن به مقصودی دیگر تصور کردند، هنوز حقیقتِ «عبرة» را نمیدانند!
🔰 به ایشان پاسخ داده میشود:
در حالیکه حضرت سیّد الشهدا (ع) 🔹『 عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹هستند، دقّت بفرمائید که در جامعۀ کبیره میخوانیم 〖مَنْ قَصَــدَهُ «تَــوَجَّــهَ» بِـكُـــم〗یعنی هرکس قصد خدا را بکند (که #قصد ؛ از کوچکترین اراده و تصوّر، تا نهایتِ بی نهایَتِ خداوندی است) ، [چه بداند و چه نداند] متوجّه شما آل الله علیهم السلام است.
بالاتر و والاتر از خداوند، چه مقصد و مقصودی هست؟!
خدا را هم اگر قصد کنی، در امام حسین (ع) هستی و وجهِ او را طالبی و متوجه اوئی و لا غیر.
امام حسین (ع) 🔻『 أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』🔺 (📚 الكافي، ج۸، ص۲۴۲) بوده و هیچ خَیری بیرون از ایشان اصلاً معنا ندارد که 🔹『 إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه』🔹 (زیارت جامعۀ کبیره - 📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶١۶).
حالا با این بیاناتی که گذشت دقّت کنیم که حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، خودِ «عبرة» مؤمن هستند (اشکِ مؤمن).
پس ؛
👈 ورایِ اشکِ برای حضرت سیّد الشهدا (ع)، هیچ خَیری و هیچ خَبری نیست.
(⚠️ فتأمّل!)
▪️پس حرمت اشکهایِ محبّ، حرمت خودِ ابا عبد الله (علیه السلام) است.
🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرمایند:
🔻『 وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ (س) وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا 』🔺
هيچ گريهكنندهاى نيست كه بر آن جناب (امام حسین علیه السلام) بگريد مگر آنكه به حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام وصل شده و ایشان را بر آن اشک مسعود ساخته و نيز به حضرت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وصل شده و حقّ ما را ادا كرده.
(📚كامل الزيارات ص۸۱)
▪️از این حقیقتی که اشارتاً گوشهای از آن به لطف خدا بیان شد، در هر آنی اگر کسی اهلش باشد مییابد که تمام اشیاء در بکاء برای ابا عبد الله (علیه السلام) هستند و آنهم، خونْ گریه کردنی!
▪️بسیاری از بزرگان برای نشان دادن این حقیقت سنگی را برداشته و خون شدن، و خون گریستنِ سنگ را نشان اهلش دادند. یعنی جمادی که ادنی مرتبۀ حظّ از وجود است نیز در گریه برای حضرت سیّد الشهدا (ع) «موجود» است.
🍃 گامی پیش برویم؛
💎 【 تسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ🔹و إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ🔹و لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً】💎
● آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس در آنهاست، او را تسبيح مىگويند، و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد، ولى شما تسبيحشان را نمىفهميد. به راستى كه او بردبار و آمرزنده است.
(سورۀ اسراء، آیۀ ۴۴)
🔸در این عبارت دقت فرمودید؟!
🔹"وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ"🔹
● و هيچ شیئی نيست مگر اين كه به ستايش خداوند تسبيح مىگويد ●
▪️تسبیح، شیئیت شیء است و همان است که بیان شد که شیئیت شیء، حضرات آل الله (ع) هستند که میفرمایند 🔻『 نَحْنُ الشَّيْء』🔺 (📚 الإختصاص- شیخ مفید، ص۱۴۳). امّا اشیاء در نفسِ خویش و شیئیتِ خویش اعلامِ هلاکت مینمایند که 💎【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).
🔸پس این اشیاء چه هستند؟
بلافاصله و متصلاً فرمود 💎【 إِلاَّ وَجْهَهُ】💎. که حضرات آل الله (ع) میفرمایند 『 نحن وجه الله 』 (📚بصائر الدجات ج۱ ص ۶۱).
پس؛
شیء، شیء شد تا برای حضرت سیدالشهدا (ع) در بکاء باشد.
و «موجود» بودنِ او، بکاء برای حضرت (ع) است.
و این اشک، به نفْسِ اینکه حضرتِ سیّد الشهدا علیه السلام (که "وجه الله" هستند) عالَم را فرا گرفتهاند، عالمْگیر است که فرمود:
🔻"فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه"🔺
پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
(سورۀ بقره، آیۀ ۱۱۵)
من از مفصّلِ ایـن نکتـه مجملی گفتم
تو صد حدیث مفصّل بخوان از این مجمل
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
⚠️ تذکر مهمّ :
حضرت سیدالشهداء (ع) شناخته نشدند که گاهی در ظاهرِ روشنفکری، و در کمالِ بیمعرفتی عدّهای جملاتی رها میکنند که مثلاً :
● "چقدر گریــه؟!! هدفِ امام حسین (ع) را پیدا کن!
● محرم و صفر زمانِ باليدن است نه ناليدن!
● تمرينِ خوب نگريستن است نه خوب گريستن!
● اول شعور حسينی، بعد شور حسينی!
● و قِس عَلیٰ هذا ...!
اینها، کلماتِ آذین بسته شده است!
ظاهری زیبنده که چون «قرآنِ بر سر نیزه» آمده، تا مولایِ حقیقت را [به خیالِ واهیِ خود] خانهنشین کند!
(البته عرض کنم که گاهی گویندۀ این کلمات، خودش نمیداند کجا رفته و چه میگوید)
🔰 این کلمات، همان است که اوّلْ مظلوم، حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از آنها پرده برداشتند و فرمودند:
🔹《 كَلِمَةُ حَـقٍّ يُرَادُ بِهَا البَاطِـل》🔹
گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده .
(📚 نهج البلاغه)
پناه بر خدا میبریم از این بی معرفتیها .
بیشتر هم نمیگویم که برای عاشقانِ ابا عبد الله الحسین (ع) مطلب روشن است.
#یوم_الطفوف_سخن_سوم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
⚠️ تذکر مهمّ :
حضرت سیدالشهداء (ع) شناخته نشدند که گاهی در ظاهرِ روشنفکری، و در کمالِ بیمعرفتی عدّهای جملاتی رها میکنند که مثلاً :
● "چقدر گریــه؟!! هدفِ امام حسین (ع) را پیدا کن!
● محرم و صفر زمانِ باليدن است نه ناليدن!
● تمرينِ خوب نگريستن است نه خوب گريستن!
● اول شعور حسينی، بعد شور حسينی!
● و قِس عَلیٰ هذا ...!
اینها، کلماتِ آذین بسته شده است!
ظاهری زیبنده که چون «قرآنِ بر سر نیزه» آمده، تا مولایِ حقیقت را [به خیالِ واهیِ خود] خانهنشین کند!
(البته عرض کنم که گاهی گویندۀ این کلمات، خودش نمیداند کجا رفته و چه میگوید)
🔰 این کلمات، همان است که اوّلْ مظلوم، حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از آنها پرده برداشتند و فرمودند:
🔹《 كَلِمَةُ حَـقٍّ يُرَادُ بِهَا البَاطِـل》🔹
گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده .
(📚 نهج البلاغه)
پناه بر خدا میبریم از این بی معرفتیها .
بیشتر هم نمیگویم که برای عاشقانِ ابا عبد الله الحسین (ع) مطلب روشن است.
#یوم_الطفوف_سخن_سوم
🖊
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهارم :
کشتهٔ خودْ بودن خداوند، به واسطهٔ حضرت «قـتیل الله»(علیه السلام)
🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/253
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
ان شاءالله در این مدّت همدل و همراه بودهاید.
● فهم مطلبی که پیش رو داریم، بدون نوش جان کردنِ مطالب قبلی و مخصوصاً فهم عالم بیحدّیِ نوری ممکن نیست! و اگر هم فهمی خارج از عالم بیحدّی شود، یا حقّ فهم ادا نشده، یا به بیراهه رفتهایم!
● مطالب را به اشاره عرض میکنم!
اهل مطلب، ان شاءالله به دنبال اشارت خواهند رفت.
هر که یک جرعه خورَد از مِی میخانۀ ما
عـــرق آلـــوده بیاید بـه در خانــــۀ ما!
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرت سیدالشهدا علیه السلام، حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را رؤیت مینمایند و پیامبر اکرم (ص) به ایشان میفرمایند:
🔻『 يا حُسَيْنُ (ع)! اُخْرُجْ ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 』🔺
● اى حسين! خارج شو، پس همانا خداوند خواسته است تو را كُشته ببيند.
(📚بحار الأنوار، ج ۴۴، ص۳۶۴)
▪️هر کلمۀ این عبارت برای کلمۀ بعدیاش ریخته شده است و این طور نیست که کلماتی هست و هر کلمه را پشت کلمۀ بعدی قرار داده باشند. بلکه این جمله یک حقیقت است.
◾️به حضرت سیّد الشهدا (ع) می فرمایند 🔹『 اُخْــرُجْ』🔹 یعنی خارج شو.
🔲 همانطور که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته است و جانِ متقین را فراگرفته است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎، سعه و گستردگی و فراخی ِجنّت که به نام «بَطحاء» میباشد، کربلاست که فرمودند 🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(📚كامل الزيارات، ص۲۷۳).
و این گستردگی از حضرات آل الله علیهم السلام است که 🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 میباشند (نهج البلاغه ، خطبۀ ۲۰۸).
کربلا؛ حقیقت عالَم است. نه یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمین. بلکه آن حقیقت چون هست، جنّت هست. و از جنّت، دوزخ هست.
کربلایِ حقیقت ، به سرزمینِ کرب و بلا رخ عیان نموده.
● با دانستن این مطلب، ادامه دهیم ●
◾️در حدیث قدسی خداوند میفرمایند:
🔹 『 کـُنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أعرَف فخلقتُ الخلق لِكَي أعرف』🔹
من گنج مخفی بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
(📚 بحار الأنوار، ج ۸۴، ص۱۹۹)
◾️ذات اقدس الهی سراسر حبّ است و ظهورِ تامّۀ ذات اقدس الهی، حضرات آل الله (ع) هستند.
▪️هر چه آن ذات بخواهد ظاهر شود، به آل الله (ع) ظاهر میشود و اصلاً ظهور، در عالم اسماء است.
در مقام بیحدّی و نور؛ خداوند متعال به آل الله (ع) هم "متکلــّـِم" و هم "مخاطب" است.
◾️به امام حسین (علیه السلام) امر میشود:
● "اُخرُج" خارج شو.
▪️آمِر (امر کننده) ؛ خداوندست بر زبان رسولَش (ص).
▪️مخاطب ؛ خداوندست در استماعِ حُسینش (ع).
▪️موضوع خطابه ؛ ظهور تامّۀ خداوندست از "کنز مخفی" بودن، تا عالم اشارات. یعنی آن ذات غیب الغیوبی که سراسر حبّ است، به میدان شهود میخواهد بیاید.
🔸اما چگونه؟!
▪️خداوند، محبّ خویش و محبوب خویش است. آنچنان حبّی که اگر ظاهر نشود، اطلاقِ حق، ظاهر نشده است.
▪️و نهایت ظاهر شدن این حبّ، کشته شدن است. آنچنان حبّی، و نهایتِ حبّی است که خودش برای خودش کُشته میشود. سخن از کشته شدنِ بُغضی نیست (کشته شدن از رویِ بُغض). بلکه سخن از کشته شدن حُبّی است که در حدیث قدسی آمده است:
🔅 『 مَن احبّنی عَشَقَنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلتُه و من قتلتُه فعَلَیَّ دیته و من عَلیَّ دیته فاَنا دیته』🔅
آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکُشم و آن کس را که من بکُشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خودِ من خونبهای او میباشم ●
(📚 کلمات مکنونۀ مرحوم فیض، چاپ قدیم، ص ۸۰)
👈 مراقب باشیم با معیارات عالَم حدود وارد مباحث معرفتی نشویم!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهارم :
کشتهٔ خودْ بودن خداوند، به واسطهٔ حضرت «قـتیل الله»(علیه السلام)
🏴🏴🏴
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/253
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
ان شاءالله در این مدّت همدل و همراه بودهاید.
● فهم مطلبی که پیش رو داریم، بدون نوش جان کردنِ مطالب قبلی و مخصوصاً فهم عالم بیحدّیِ نوری ممکن نیست! و اگر هم فهمی خارج از عالم بیحدّی شود، یا حقّ فهم ادا نشده، یا به بیراهه رفتهایم!
● مطالب را به اشاره عرض میکنم!
اهل مطلب، ان شاءالله به دنبال اشارت خواهند رفت.
هر که یک جرعه خورَد از مِی میخانۀ ما
عـــرق آلـــوده بیاید بـه در خانــــۀ ما!
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرت سیدالشهدا علیه السلام، حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را رؤیت مینمایند و پیامبر اکرم (ص) به ایشان میفرمایند:
🔻『 يا حُسَيْنُ (ع)! اُخْرُجْ ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 』🔺
● اى حسين! خارج شو، پس همانا خداوند خواسته است تو را كُشته ببيند.
(📚بحار الأنوار، ج ۴۴، ص۳۶۴)
▪️هر کلمۀ این عبارت برای کلمۀ بعدیاش ریخته شده است و این طور نیست که کلماتی هست و هر کلمه را پشت کلمۀ بعدی قرار داده باشند. بلکه این جمله یک حقیقت است.
◾️به حضرت سیّد الشهدا (ع) می فرمایند 🔹『 اُخْــرُجْ』🔹 یعنی خارج شو.
🔲 همانطور که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته است و جانِ متقین را فراگرفته است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎، سعه و گستردگی و فراخی ِجنّت که به نام «بَطحاء» میباشد، کربلاست که فرمودند 🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(📚كامل الزيارات، ص۲۷۳).
و این گستردگی از حضرات آل الله علیهم السلام است که 🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 میباشند (نهج البلاغه ، خطبۀ ۲۰۸).
کربلا؛ حقیقت عالَم است. نه یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمین. بلکه آن حقیقت چون هست، جنّت هست. و از جنّت، دوزخ هست.
کربلایِ حقیقت ، به سرزمینِ کرب و بلا رخ عیان نموده.
● با دانستن این مطلب، ادامه دهیم ●
◾️در حدیث قدسی خداوند میفرمایند:
🔹 『 کـُنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أعرَف فخلقتُ الخلق لِكَي أعرف』🔹
من گنج مخفی بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
(📚 بحار الأنوار، ج ۸۴، ص۱۹۹)
◾️ذات اقدس الهی سراسر حبّ است و ظهورِ تامّۀ ذات اقدس الهی، حضرات آل الله (ع) هستند.
▪️هر چه آن ذات بخواهد ظاهر شود، به آل الله (ع) ظاهر میشود و اصلاً ظهور، در عالم اسماء است.
در مقام بیحدّی و نور؛ خداوند متعال به آل الله (ع) هم "متکلــّـِم" و هم "مخاطب" است.
◾️به امام حسین (علیه السلام) امر میشود:
● "اُخرُج" خارج شو.
▪️آمِر (امر کننده) ؛ خداوندست بر زبان رسولَش (ص).
▪️مخاطب ؛ خداوندست در استماعِ حُسینش (ع).
▪️موضوع خطابه ؛ ظهور تامّۀ خداوندست از "کنز مخفی" بودن، تا عالم اشارات. یعنی آن ذات غیب الغیوبی که سراسر حبّ است، به میدان شهود میخواهد بیاید.
🔸اما چگونه؟!
▪️خداوند، محبّ خویش و محبوب خویش است. آنچنان حبّی که اگر ظاهر نشود، اطلاقِ حق، ظاهر نشده است.
▪️و نهایت ظاهر شدن این حبّ، کشته شدن است. آنچنان حبّی، و نهایتِ حبّی است که خودش برای خودش کُشته میشود. سخن از کشته شدنِ بُغضی نیست (کشته شدن از رویِ بُغض). بلکه سخن از کشته شدن حُبّی است که در حدیث قدسی آمده است:
🔅 『 مَن احبّنی عَشَقَنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلتُه و من قتلتُه فعَلَیَّ دیته و من عَلیَّ دیته فاَنا دیته』🔅
آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکُشم و آن کس را که من بکُشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خودِ من خونبهای او میباشم ●
(📚 کلمات مکنونۀ مرحوم فیض، چاپ قدیم، ص ۸۰)
👈 مراقب باشیم با معیارات عالَم حدود وارد مباحث معرفتی نشویم!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهارم :
خداوند به «قـتیل الله»(علیه السلام) کشتۀ خود است!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/253
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
ان شاءالله در این مدّت همدل و همراه بودهاید.
● فهم مطلبی که پیش رو…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهارم :
خداوند به «قـتیل الله»(علیه السلام) کشتۀ خود است!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/253
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
ان شاءالله در این مدّت همدل و همراه بودهاید.
● فهم مطلبی که پیش رو…
◼️
🔰 محبّت در مراتب وجود (فعل، صفت، ذات) میتواند جلوه کند.
و شخصِ محبّ، در هر مرتبۀ وجودی که محبّ باشد، در محبوب خویش فانی و کُشته است. و محبوب به محبّ ظاهر است.
یعنی ؛
❁ اگر در «افعال»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «فعل» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در فعل شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در افعال، به محبّ خویش ظاهر شده.
❁ و اگر در «صفات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «صفت» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در صفت شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در صفات، به محبّ خویش ظاهر شده.
تا برسیم به ذات :
❁ اگر در «ذات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «ذات» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در ذات شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در ذات، به محبّ خویش ظاهر شده.
▪️بحثمان در عالم نور و بیحدّی است. خداوند از اینکه خودش، خودش را دوست دارد (ذاتاً و صفتاً و فعلاً)، در تمام مراتب وجودی، خودش کشتۀ خودش است.
🔸اما مگر خداوند کُشته میشود؟!
▪️العیاذ بالله که اینطور باشد. مطلب را دنبال بفرمائید...
◾️ "قتیل" صفت مشبهه است. و صفت مشبهه، آنچنان فراگیر است که هم در معنای اسم فاعل است و هم در معنای اسم مفعول.
یعنی "قتیل" از شدّت و فراگیری [که صفتِ مشبهه دارد] هم به معنای قاتل است و به معنای مقتول.
◾️اینکه فرمودند:
🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَــــاءَ أَنْ يَـــــرَاكَ قَتِيــــلاً"🔹
▪️فعل ِ "شاء" (خواست) نفسِ قاتل بودن را نشان میدهد (قاتل بودن حُبّی).
▪️و فعل "یَری" (رؤیت کرد) نفسِ مقتول بودن را نشان میدهد(مقتول بودنِ حُبّی).
◾️واقعیت " يَرَی" به حقیقت فعلیتِ "شَــــاءَ" است. و "شَــــاءَ" [در بیحدّی]، حقیقتش به حقیقتِ " يَرَی" است. و هر دوی "شَــــاءَ" و "يَـــرَی" حقیقتشان به "قَتِيـــــل" است. که "قَتِيـــــل"، واسطۀ مطلقه است که حقیقت و جانِ قاتل و مقتولِ حُبّی است.
🔲 یعنی فاعل و مفعول، رائی و مرئی، قاتل و مقتول، در "قتیل" جمعند که این مقام جمع الجمع بودنِ حضرت سیّدالشهدا (ع) است ➣●•
◼️ خداوند میخواهد تو را کشته ببیند ◼️
دقت بفرمایید که دیدن خداوند در عالم حدود نیست که [العیاذ بالله] خدا را یک طرف تصوّر کنیم و حضرت سیّد الشهدا (ع) را طرف دیگر و بعد خداوند، حضرت سیدالشهدا (ع) را کُشته ببینند.
بلکه رؤیت خداوند، شهودِ خداوند است. و شهود؛ حضور مشهود نزدِ شاهد است.
رؤیت خداوند؛ حضور خداوند است و یکی بودن او با مَرئی خویش (رؤیت کرده شده).
این دوئیتِ پوچِ بیهویّت را باید رها کنیم و از پوستۀ شرک بیرون رویم تا بشود معارف را درست متوجه شویم.
آنان که دست از دوئیت در اعتقادات بر نداشتند، معارف خاصّ، برایشان یا غلو است یا کفر! که حضرت مولی (ع) فرمودند:
🔻『 النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا』 🔺
مردم دشمنِ آن چیزی هستند که نمیدانند.
(📚 نهج البلاغه)
▪️کشته دیدن خدا در عالَم بیحدّی است و خودِ خدا در اینجا به امام حسین (علیه السلام) که ظهورِ تامّهٔ حقّ تعالی هستند، "قَتِيـــــل" است.
یعنی بیننده که خداست، خودش، کُشته شده است، و کشتۀ خودش شده است.
▪️رؤیت، اصلاً در عالم بیحدّی است. دیدن خدا، از خدائیت خدا این طور است که دیده شدهاش بیرون از خودش نیست. نه اینکه بگوییم بیرون نیست و نتیجه بگیریم به ترکیب، در خداوند جای دارد! العیاذ بالله که اینطور باشد. خدا که مرکّب نیست. او بسیط است.
▪️به وحدتِ ذات عرض می کنم که مرئی خدا، بیرون از خدا نیست.
▪️یعنی رائی («بیننده» - که حقّ تعالی است) بیرون از مرئی («دیده شده» - حضرت سیدالشهدا ؏ ) نیست.
و مرئی بیرون از رائی نیست. و هر دو یک حقیقت هستند و مرئی، رائی است و رائی، مرئی است. رائی به مرئی در ظهور است. و مرئی در رائی در تجمیع است.
🔰 حضرات آل الله (علیهم السلام) میفرمایند:
🔹『 لنا حالات مع اللَّه و هو فيها نحن، و نحن فيها هو. و مع ذلك هو هو و نحن نحن』🔹
برای ما با خدا حالاتی هست و او در ماست و ما در اوئیم. و با این حال او اوست و ما مائیم▪️
(📚 الكلمات المكنونة، ص: ۱۴۷)
(📚 مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)
▪️بنابراین خداوند به امام حسین (ع)، خودش کُشته خود است و خود را کُشته میبیند. و در عالم محدودات و اسم، این مطلب به اسم میآید که 🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيـــــلاً"🔹 و الّا کُشته، خودِ خداست▪️
▪️خداوند متعال اگر کشته نمیشود، برای این است که در خلوَت و لااشاره است.
و در این سخن، از «بیحدّی و لا اشاره بودن» گفته شد که این "قَتِيـــــلاً" خداوندست و نه از حـــدّ.
💠 بیحدّی را اگر درک کرده باشیم، دیگر حرف تمام است و نیاز به اطالۀ کلام و توضیح بیشتر نیست.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔰 محبّت در مراتب وجود (فعل، صفت، ذات) میتواند جلوه کند.
و شخصِ محبّ، در هر مرتبۀ وجودی که محبّ باشد، در محبوب خویش فانی و کُشته است. و محبوب به محبّ ظاهر است.
یعنی ؛
❁ اگر در «افعال»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «فعل» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در فعل شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در افعال، به محبّ خویش ظاهر شده.
❁ و اگر در «صفات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «صفت» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در صفت شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در صفات، به محبّ خویش ظاهر شده.
تا برسیم به ذات :
❁ اگر در «ذات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «ذات» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در ذات شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در ذات، به محبّ خویش ظاهر شده.
▪️بحثمان در عالم نور و بیحدّی است. خداوند از اینکه خودش، خودش را دوست دارد (ذاتاً و صفتاً و فعلاً)، در تمام مراتب وجودی، خودش کشتۀ خودش است.
🔸اما مگر خداوند کُشته میشود؟!
▪️العیاذ بالله که اینطور باشد. مطلب را دنبال بفرمائید...
◾️ "قتیل" صفت مشبهه است. و صفت مشبهه، آنچنان فراگیر است که هم در معنای اسم فاعل است و هم در معنای اسم مفعول.
یعنی "قتیل" از شدّت و فراگیری [که صفتِ مشبهه دارد] هم به معنای قاتل است و به معنای مقتول.
◾️اینکه فرمودند:
🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَــــاءَ أَنْ يَـــــرَاكَ قَتِيــــلاً"🔹
▪️فعل ِ "شاء" (خواست) نفسِ قاتل بودن را نشان میدهد (قاتل بودن حُبّی).
▪️و فعل "یَری" (رؤیت کرد) نفسِ مقتول بودن را نشان میدهد(مقتول بودنِ حُبّی).
◾️واقعیت " يَرَی" به حقیقت فعلیتِ "شَــــاءَ" است. و "شَــــاءَ" [در بیحدّی]، حقیقتش به حقیقتِ " يَرَی" است. و هر دوی "شَــــاءَ" و "يَـــرَی" حقیقتشان به "قَتِيـــــل" است. که "قَتِيـــــل"، واسطۀ مطلقه است که حقیقت و جانِ قاتل و مقتولِ حُبّی است.
🔲 یعنی فاعل و مفعول، رائی و مرئی، قاتل و مقتول، در "قتیل" جمعند که این مقام جمع الجمع بودنِ حضرت سیّدالشهدا (ع) است ➣●•
◼️ خداوند میخواهد تو را کشته ببیند ◼️
دقت بفرمایید که دیدن خداوند در عالم حدود نیست که [العیاذ بالله] خدا را یک طرف تصوّر کنیم و حضرت سیّد الشهدا (ع) را طرف دیگر و بعد خداوند، حضرت سیدالشهدا (ع) را کُشته ببینند.
بلکه رؤیت خداوند، شهودِ خداوند است. و شهود؛ حضور مشهود نزدِ شاهد است.
رؤیت خداوند؛ حضور خداوند است و یکی بودن او با مَرئی خویش (رؤیت کرده شده).
این دوئیتِ پوچِ بیهویّت را باید رها کنیم و از پوستۀ شرک بیرون رویم تا بشود معارف را درست متوجه شویم.
آنان که دست از دوئیت در اعتقادات بر نداشتند، معارف خاصّ، برایشان یا غلو است یا کفر! که حضرت مولی (ع) فرمودند:
🔻『 النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا』 🔺
مردم دشمنِ آن چیزی هستند که نمیدانند.
(📚 نهج البلاغه)
▪️کشته دیدن خدا در عالَم بیحدّی است و خودِ خدا در اینجا به امام حسین (علیه السلام) که ظهورِ تامّهٔ حقّ تعالی هستند، "قَتِيـــــل" است.
یعنی بیننده که خداست، خودش، کُشته شده است، و کشتۀ خودش شده است.
▪️رؤیت، اصلاً در عالم بیحدّی است. دیدن خدا، از خدائیت خدا این طور است که دیده شدهاش بیرون از خودش نیست. نه اینکه بگوییم بیرون نیست و نتیجه بگیریم به ترکیب، در خداوند جای دارد! العیاذ بالله که اینطور باشد. خدا که مرکّب نیست. او بسیط است.
▪️به وحدتِ ذات عرض می کنم که مرئی خدا، بیرون از خدا نیست.
▪️یعنی رائی («بیننده» - که حقّ تعالی است) بیرون از مرئی («دیده شده» - حضرت سیدالشهدا ؏ ) نیست.
و مرئی بیرون از رائی نیست. و هر دو یک حقیقت هستند و مرئی، رائی است و رائی، مرئی است. رائی به مرئی در ظهور است. و مرئی در رائی در تجمیع است.
🔰 حضرات آل الله (علیهم السلام) میفرمایند:
🔹『 لنا حالات مع اللَّه و هو فيها نحن، و نحن فيها هو. و مع ذلك هو هو و نحن نحن』🔹
برای ما با خدا حالاتی هست و او در ماست و ما در اوئیم. و با این حال او اوست و ما مائیم▪️
(📚 الكلمات المكنونة، ص: ۱۴۷)
(📚 مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)
▪️بنابراین خداوند به امام حسین (ع)، خودش کُشته خود است و خود را کُشته میبیند. و در عالم محدودات و اسم، این مطلب به اسم میآید که 🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيـــــلاً"🔹 و الّا کُشته، خودِ خداست▪️
▪️خداوند متعال اگر کشته نمیشود، برای این است که در خلوَت و لااشاره است.
و در این سخن، از «بیحدّی و لا اشاره بودن» گفته شد که این "قَتِيـــــلاً" خداوندست و نه از حـــدّ.
💠 بیحدّی را اگر درک کرده باشیم، دیگر حرف تمام است و نیاز به اطالۀ کلام و توضیح بیشتر نیست.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
▪️خداوند، در نهایت حبِّ به خویشتن است.
و تامّیت و تمامیّت این حبّ، که محبّ و محبوب را یکجا فراگرفته است در «حبیب» بودنِ آل الله (ع) میباشد (حبیب؛ صفت مشبهه است و فاعل و مفعول را فراگرفته). که 🔻《التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّه》🔺 (📚جامعۀ کبیره) وصفِ تمامیّت حبّ الله بودنِ آل الله (ع) است.
🔳 حبّ الله ؛ نقطۀ کُشته شدنِ «خود برایِ خود» خداوند است.
که ظهور آن، به «قتیل الله» یعنی ؛ کافی الشهادة، سیّد الشاهد و المشهود، سرّ المحبّ و المحبوب، حقیقة العبد و المعبود، حضرت ابا عبد الله، حسین بن علی علیهما السلام است.
این است که خودش برای خودش از محبّت کشته شده، که این کشته شدن، کشته شدن حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) است که:
🔆ای حسین (ع)! من تو را کشته میخواهم ببینم، زیرا شدّت حبّ من به خودم در توست و به توست و در ظهورِ توست که "قتیل"ِ خودم هستی . من، کشته شدن خودم برای خودم را در تو میبینم. و به تو، از عالَم غیب تا عالَم شهود آنرا ظاهر میکنم.🔆
⚠️ تذکّر مهمّ :
مطلب معرفتی فوق هیچ چیزی از ملعونیّت قاتلین سیّد الشهدا (ع) کم نمیکند.
یک وقت خدای نکرده عارفِ صوری نشویم و از بیزاری دشمنان آل الله (ع) دست نَشوییم که امتحان همین جاست!
ملعونیّت دشمنان خدا و مخلّد در نار بودنشان دقیقاً در همین ظرائف مطرح است. منتها موضوع این مقاله نیست. و ان شاء الله در مقالات جداگانهای به وقتِ خاصّ خویش ارائه میشود.
همه چیز در جای خودش قرار دارد و بحث قضای الهی را در جای خودش باید عنوان کرد و اشکالات به لطف و مرحمت خدا همه پاسخ دارد.
▪️پس به حضرت سید الشهدا (ع) که میفرمایند: "اخْرُجْ" یعنی خارج شو.
این امر، ظهور خارج شدنِ حضرت حقّ از ذات غیب الغیوبیِ حبّی است، به شهود و ظهورِ و تجلّیِ حُـبّی .
پس آن "خارج شدن حقیقت" در این خارج شدن، ظاهر میگردد.
▪️و اگر در بعضی از مقاتل نوشته شده است: 〖اخْرُجْ إلی العراق〗باز گرفتار جغرافیای زمینی نشویم! مطلب فراتر از این پائین ماندن هاست!
▪️تمام سرزمینهایی که حضرت سیدالشهدا (ع) از مکّه تا عراق و کرب و بلا طی فرمودند، خود این سرزمینها و اسمشان و عمل و فعلی که حضرت و یارانشان در آنجا انجام دادند، اسرار دارد.
آن حقیقت است که بر روی زمین، ظاهر شده است و آن سرّ، این سرزمینها و نامها را آورده است و با سرّ الله، تا ذره ذرهٔ مکانها و زمانها و اعمال باید آمد.
🍃 آن حقیقتِ «عِرقِ» وجود چون ظهور کند، ظهورِ آن به سرزمینی در «عِراق» به نام "کرب و بلا" است.
جز در طریق عشق ندیدم که هیچ وقت
مقتـــول با ارادت قاتـــل یکــی شود
«زین لا و لم به عالـم توحیـد ، راه، تو
وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود»
(اوحدی مراغهای)
#یوم_الطفوف_سخن_چهارم
🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
▪️خداوند، در نهایت حبِّ به خویشتن است.
و تامّیت و تمامیّت این حبّ، که محبّ و محبوب را یکجا فراگرفته است در «حبیب» بودنِ آل الله (ع) میباشد (حبیب؛ صفت مشبهه است و فاعل و مفعول را فراگرفته). که 🔻《التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّه》🔺 (📚جامعۀ کبیره) وصفِ تمامیّت حبّ الله بودنِ آل الله (ع) است.
🔳 حبّ الله ؛ نقطۀ کُشته شدنِ «خود برایِ خود» خداوند است.
که ظهور آن، به «قتیل الله» یعنی ؛ کافی الشهادة، سیّد الشاهد و المشهود، سرّ المحبّ و المحبوب، حقیقة العبد و المعبود، حضرت ابا عبد الله، حسین بن علی علیهما السلام است.
این است که خودش برای خودش از محبّت کشته شده، که این کشته شدن، کشته شدن حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) است که:
🔆ای حسین (ع)! من تو را کشته میخواهم ببینم، زیرا شدّت حبّ من به خودم در توست و به توست و در ظهورِ توست که "قتیل"ِ خودم هستی . من، کشته شدن خودم برای خودم را در تو میبینم. و به تو، از عالَم غیب تا عالَم شهود آنرا ظاهر میکنم.🔆
⚠️ تذکّر مهمّ :
مطلب معرفتی فوق هیچ چیزی از ملعونیّت قاتلین سیّد الشهدا (ع) کم نمیکند.
یک وقت خدای نکرده عارفِ صوری نشویم و از بیزاری دشمنان آل الله (ع) دست نَشوییم که امتحان همین جاست!
ملعونیّت دشمنان خدا و مخلّد در نار بودنشان دقیقاً در همین ظرائف مطرح است. منتها موضوع این مقاله نیست. و ان شاء الله در مقالات جداگانهای به وقتِ خاصّ خویش ارائه میشود.
همه چیز در جای خودش قرار دارد و بحث قضای الهی را در جای خودش باید عنوان کرد و اشکالات به لطف و مرحمت خدا همه پاسخ دارد.
▪️پس به حضرت سید الشهدا (ع) که میفرمایند: "اخْرُجْ" یعنی خارج شو.
این امر، ظهور خارج شدنِ حضرت حقّ از ذات غیب الغیوبیِ حبّی است، به شهود و ظهورِ و تجلّیِ حُـبّی .
پس آن "خارج شدن حقیقت" در این خارج شدن، ظاهر میگردد.
▪️و اگر در بعضی از مقاتل نوشته شده است: 〖اخْرُجْ إلی العراق〗باز گرفتار جغرافیای زمینی نشویم! مطلب فراتر از این پائین ماندن هاست!
▪️تمام سرزمینهایی که حضرت سیدالشهدا (ع) از مکّه تا عراق و کرب و بلا طی فرمودند، خود این سرزمینها و اسمشان و عمل و فعلی که حضرت و یارانشان در آنجا انجام دادند، اسرار دارد.
آن حقیقت است که بر روی زمین، ظاهر شده است و آن سرّ، این سرزمینها و نامها را آورده است و با سرّ الله، تا ذره ذرهٔ مکانها و زمانها و اعمال باید آمد.
🍃 آن حقیقتِ «عِرقِ» وجود چون ظهور کند، ظهورِ آن به سرزمینی در «عِراق» به نام "کرب و بلا" است.
جز در طریق عشق ندیدم که هیچ وقت
مقتـــول با ارادت قاتـــل یکــی شود
«زین لا و لم به عالـم توحیـد ، راه، تو
وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود»
(اوحدی مراغهای)
#یوم_الطفوف_سخن_چهارم
🖊️
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن پنجم :
حضرتِ وفا (؏)؛ نقطۀ فنایِ اسماء الله!
🏴🏴🏴🏴 🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/259
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃 برای آسانی در تبیین، و تفهیم و تفهّمِ سخنِ پنجم در این سِری از مقالات؛ به جلوۀ ابواب الجنّة ، در هشتْ قدمِ معرفتی، مقدماتی مهمّ به اختصار اشاره میشود، تا إن شاء الله به نظرِ سراسرْ رحمتِ حضرتِ نافذ البصیرة، أبا الفضل العبّاس علیه السلام؛ جمعبندیِ مطلبْ آسانتر شده، و طائرِ لطائفِ مهمّ این سخن، آسودهتر بر آشیانِ دلهایِ محبّین بنشیند.
إن شاء الله به دلْ همراه باشید که این کتیبه، دلدار میطلبد ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🔰 قدم اوّل : کربلا؛ جانِ کعبه. و کعبه؛ نقطۀ دحو الارض ➣●•
#دحو_الارض و گسترشِ ارضِ تعیّنات، از تحتِ کعبۀ مکرّمه است ( 『 إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ دَحَا الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَة』 / 📚الكافي ،ط - الإسلامية، ج۴، ص: ۱۸۹).
و مکّه ، که ارضِ کعبه است و اُمّ القُریٰ میباشد (یعنی اصل تمام قَریهها و جمعها)، اصلِ تمامِ زمینِ تعیّنات است که 🔻『 لِأَنَّهَا أَصْلُ جَمِيعِ الْأَرْض』 🔺.
پس؛ هر شیئی از اشیاء جلوهای از این سِعه است.
امّا بدانیم؛
زمینِ #کعبه ، حیثیتِ اضافی به #کربلا دارد و صِرف الإضافه به کربلای معلّی است. چرا که در حدیث میفرمایند:
🔸『 خلق الله أرض کربلا قبل أن یخلق أرض الکعبة بأربعة و عشرین ألف عامّ و قَدَّسها و بارک علیها 』🔸
خداوند زمین کربلا را بیست و چهار هزار سال پیش از زمین کعبه آفرید، آن را مقدس کرده و به او برکت داد.
(📚الأصول الستة عشر ، ص: ۱۷)
🌿در حالی که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته، و بالخصوص جانِ متّقین است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎؛ سعه و گستردگیِ جنّت که «بَطحاء» نام دارد، کربلای مُعَلّی است که وصفش را چنین فرمودند ؛🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).
که این سعۀ حقیقی از حضرات آل الله علیهم السلام است که به فرمایشِ حضرت مولی(ع)🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 میباشند (📚نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۰۸).
❖ #کربلا؛ یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمینِ ظاهری نیست. بلکه حقیقتِ جنّت است [و از جنّت، دوزخ].
❖ #کربلا؛ حقیقت عالَم است و سعه و گستردگیِ آن، سعۀ «الساعة»، یعنی قیامت کبراست.
کربلایِ حقیقت («بطحاء الجنة»)؛ به جلوۀ سرزمینِ «کرب و بلا» رخْ عیان نموده و 🔹『 هِيَ أَطْيَبُ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ أَعْظَمُهَا حُرْمَةً』🔹 (اين زمين، پاكيزهترين اماكن واقع روى زمين بوده و احترامش از تمام بقعهها بيشتر است/ 📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).
⇦ پس کربلا؛ حقیقت است که از لا مکان تا مکان کشیده شده است.
بنابراین؛
⇐ شناختِ مُنتسَبینِ به کربلا، بایستی از لا مکان تا مکان صورت گیرد.
🔰 قدم دوّم : اسم مستأثِر و جلواتش به حروفِ اسم اعظم ➣●•
🔲 طبق احادیث؛ #اسم_اعظم حضرت حقّ تعالی هفتاد و سه حرفست. که یک حرف آن #اسم_مستأثر است (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).
🔘 "مُستَأثِر"؛ اسم فاعلِ باب استفعال، از مادّۀ «أثر» است.
معنای اصلی باب استفعال؛ طلب مادّه خود است.
✓ «اثر»؛ به معنایِ نشانه، علامت، و نیز ؛ پِیْ و عقبِ چیزی است (مثل؛«در پِی چیزی بودن»).
💠 اسم مستأثِر؛ در مطلقِ «طلب» و «در پِیْ بودن» است. که واسطۀ حقیقیِ بین ۷۲ حرفِ اسم اعظم با مسمّاست. که مسمّا را به طلبِ خویش به جلوۀ ۷۲ حرف اسم اعظم میآورد. و در عین حال؛ ۷۲ حرفِ اسم اعظم را به فنایِ در مسمّا میکشاند.
⪧⦁⪦ اسم مستأثِر، طرفین (مسمّا و مقامِ وحدت نوری، و نیز ۷۲ حرفِ اسم اعظم و مقام کثرت نوری) را در پیِ خود آورده و به عبارتی، در خود جمع و فانی نموده.
⪧⦁⪦ اسم مستأثِر ، به #عین_شخصی ؛ جمالِ مسمّا و جلالِ اسم اعظم است.
بنابراین؛ چون جلالِ اسم اعظم است، علم آن در جلال و لاتعیّنیِ علم الله است پس؛ علم به آن، «#علم_الغیب» است ( 『 حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ』 / (📚 الكافي ،ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).
🔆 اسم مستأثِر و اسماء اعظم دیگر، همگی جلواتِ «الاسماء الحُسنیٰ» بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن پنجم :
حضرتِ وفا (؏)؛ نقطۀ فنایِ اسماء الله!
🏴🏴🏴
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/259
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃 برای آسانی در تبیین، و تفهیم و تفهّمِ سخنِ پنجم در این سِری از مقالات؛ به جلوۀ ابواب الجنّة ، در هشتْ قدمِ معرفتی، مقدماتی مهمّ به اختصار اشاره میشود، تا إن شاء الله به نظرِ سراسرْ رحمتِ حضرتِ نافذ البصیرة، أبا الفضل العبّاس علیه السلام؛ جمعبندیِ مطلبْ آسانتر شده، و طائرِ لطائفِ مهمّ این سخن، آسودهتر بر آشیانِ دلهایِ محبّین بنشیند.
إن شاء الله به دلْ همراه باشید که این کتیبه، دلدار میطلبد ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🔰 قدم اوّل : کربلا؛ جانِ کعبه. و کعبه؛ نقطۀ دحو الارض ➣●•
#دحو_الارض و گسترشِ ارضِ تعیّنات، از تحتِ کعبۀ مکرّمه است ( 『 إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ دَحَا الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَة』 / 📚الكافي ،ط - الإسلامية، ج۴، ص: ۱۸۹).
و مکّه ، که ارضِ کعبه است و اُمّ القُریٰ میباشد (یعنی اصل تمام قَریهها و جمعها)، اصلِ تمامِ زمینِ تعیّنات است که 🔻『 لِأَنَّهَا أَصْلُ جَمِيعِ الْأَرْض』 🔺.
پس؛ هر شیئی از اشیاء جلوهای از این سِعه است.
امّا بدانیم؛
زمینِ #کعبه ، حیثیتِ اضافی به #کربلا دارد و صِرف الإضافه به کربلای معلّی است. چرا که در حدیث میفرمایند:
🔸『 خلق الله أرض کربلا قبل أن یخلق أرض الکعبة بأربعة و عشرین ألف عامّ و قَدَّسها و بارک علیها 』🔸
خداوند زمین کربلا را بیست و چهار هزار سال پیش از زمین کعبه آفرید، آن را مقدس کرده و به او برکت داد.
(📚الأصول الستة عشر ، ص: ۱۷)
🌿در حالی که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته، و بالخصوص جانِ متّقین است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎؛ سعه و گستردگیِ جنّت که «بَطحاء» نام دارد، کربلای مُعَلّی است که وصفش را چنین فرمودند ؛🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).
که این سعۀ حقیقی از حضرات آل الله علیهم السلام است که به فرمایشِ حضرت مولی(ع)🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 میباشند (📚نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۰۸).
❖ #کربلا؛ یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمینِ ظاهری نیست. بلکه حقیقتِ جنّت است [و از جنّت، دوزخ].
❖ #کربلا؛ حقیقت عالَم است و سعه و گستردگیِ آن، سعۀ «الساعة»، یعنی قیامت کبراست.
کربلایِ حقیقت («بطحاء الجنة»)؛ به جلوۀ سرزمینِ «کرب و بلا» رخْ عیان نموده و 🔹『 هِيَ أَطْيَبُ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ أَعْظَمُهَا حُرْمَةً』🔹 (اين زمين، پاكيزهترين اماكن واقع روى زمين بوده و احترامش از تمام بقعهها بيشتر است/ 📚كامل الزيارات، ص: ۲۶۳).
⇦ پس کربلا؛ حقیقت است که از لا مکان تا مکان کشیده شده است.
بنابراین؛
⇐ شناختِ مُنتسَبینِ به کربلا، بایستی از لا مکان تا مکان صورت گیرد.
🔰 قدم دوّم : اسم مستأثِر و جلواتش به حروفِ اسم اعظم ➣●•
🔲 طبق احادیث؛ #اسم_اعظم حضرت حقّ تعالی هفتاد و سه حرفست. که یک حرف آن #اسم_مستأثر است (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).
🔘 "مُستَأثِر"؛ اسم فاعلِ باب استفعال، از مادّۀ «أثر» است.
معنای اصلی باب استفعال؛ طلب مادّه خود است.
✓ «اثر»؛ به معنایِ نشانه، علامت، و نیز ؛ پِیْ و عقبِ چیزی است (مثل؛«در پِی چیزی بودن»).
💠 اسم مستأثِر؛ در مطلقِ «طلب» و «در پِیْ بودن» است. که واسطۀ حقیقیِ بین ۷۲ حرفِ اسم اعظم با مسمّاست. که مسمّا را به طلبِ خویش به جلوۀ ۷۲ حرف اسم اعظم میآورد. و در عین حال؛ ۷۲ حرفِ اسم اعظم را به فنایِ در مسمّا میکشاند.
⪧⦁⪦ اسم مستأثِر، طرفین (مسمّا و مقامِ وحدت نوری، و نیز ۷۲ حرفِ اسم اعظم و مقام کثرت نوری) را در پیِ خود آورده و به عبارتی، در خود جمع و فانی نموده.
⪧⦁⪦ اسم مستأثِر ، به #عین_شخصی ؛ جمالِ مسمّا و جلالِ اسم اعظم است.
بنابراین؛ چون جلالِ اسم اعظم است، علم آن در جلال و لاتعیّنیِ علم الله است پس؛ علم به آن، «#علم_الغیب» است ( 『 حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ』 / (📚 الكافي ،ط - الإسلامية، ج۱، ص: ۲۳۰).
🔆 اسم مستأثِر و اسماء اعظم دیگر، همگی جلواتِ «الاسماء الحُسنیٰ» بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن پنجم :
حضرتِ وفا (؏)؛ نقطۀ فنایِ اسماء الله!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/259
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃 برای آسانی در تبیین، و تفهیم و تفهّمِ سخنِ پنجم در این سِری از مقالات؛ به جلوۀ ابواب…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن پنجم :
حضرتِ وفا (؏)؛ نقطۀ فنایِ اسماء الله!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/259
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃 برای آسانی در تبیین، و تفهیم و تفهّمِ سخنِ پنجم در این سِری از مقالات؛ به جلوۀ ابواب…
◼️
🔰 قدم سوّم : وفای مطلق و مطلقِ وفا ➣●•
#وفا در لغت به معنای «تمام کردن» است.
🔶 حقیقتِ وفا چیست ؟
🔷 حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) سؤال میفرمایند:
『 مَا الْوَفَاء』 ؟ (وفا چیست؟)
حضرتشان (ص) پاسخ میفرمایند :
🔹『 التَّوْحِيدُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه 』🔹
توحید است. شهادت اینکه نیست خدایی جز الله .
(📚 بحار الأنوار،ج۳۵،ص۳۸۳)
(✅ نکته: این سوالِ جلالیِ علوی -ع-، و این پاسخِ جمالیِ محمّدی-ص- ؛ جلوۀ انشاءِ «وفا» و ظاهر ساختن آن، در عوالِم هستی است)
👈 تمام آنچه که از معنا و مفهوم #وفا در ذهن و تصوّر داریم، ظهورِ توحید است.
امّا چطور ؟
❖ #توحید؛ وحدانیّت حقّ تعالی است.
❖ #شهادت؛ نقطۀ یکی شدنِ شاهد با مشهود است.
❖ #وفا ؛ وفایِ به عهد است. که خداوند میفرماید 💎【 أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ】💎 (به عهدم وفا کنید به عهدتان وفا میکنم./بقره ۴۰). که فرمودند: «عهد الله؛ ولایت علی بن ابیطالب(؏) است» (📚البرهان ج ۱، ص ۲۰۰).
که حضرات ائمۀ اطهار(؏) میفرمایند 🔻『 نحن عهد الله』🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۲۲۱).
#عهد_الله مقامِ شامخ ولایت است. که ظهور ولایت، توحید است.
ولایت و توحید، یک حقیقت هستند. که باطن و جلال؛ ولایت است. و ظاهر و جمال؛ توحید است. که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
🔻『نحن أصل كل خير و من فروعنا كل برّ، فمن البرّ؛ التوحيد』🔺
ما اصلِ تمام خوبیها هستیم و همۀ نیکیها از فروعات ماست. پس یکی از آن نیکیها توحید است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۸، ص۲۴۲)
💠 عهد؛ ولایت است و وفا؛ توحید است.
پس :
دائماً ولایت، به توحید ظاهر میشود، و توحید، به ولایت برمیگردد.
در مورد وفا و عهدِ نسبی که در امور دنیوی از آن صحبت میشود؛ عهد ، چیزی است و وفا، چیزی دیگر. دوئیت؛ نفسِ تخلّف است. و در اصل؛ دنیا، کثرات و امور مربوط به آن، نفسِ «بد عهدی» و تخلّف است، و «خانه از پایبست ویران است»!
پس؛
اگر اهل دنیا، تمام تلاش خود را برای خوش عهد بودن انجام دهند، به نفسِ اینکه از وحدانیّت حضرتِ احد یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع) جدا هستند، بد عهد و بی وفایند.
حضرت أحد(عظم شأنه) به نَفْس و وحدانیّتِ خویش - یعنی شخصِ حضراتِ آل الله(ع) -؛ ذاتاً، صفتاً، و افعالاً، یکجا و در کلمهی واحده؛🔹《وَفِيُّ الْعَهْد》 🔹است (📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۲، ص: ۵۶۰). که 《وفی العهد》 بودنِ باریتعالی، فراتر از این است که صرفاً بیان شود؛ وفایِ به عهد «میکند». بلکه چون ذات و نفس امور، انشائی از نفس واحدۀ الهی است؛ پس 《وفی العهد》 بودن حضرت أحد، ذاتاً محقّق است و از آن ذات، صفتاً و افعالاً نیز در ظهور میآید.
◙ وفای مطلق و عهدِ مطلق، حقیقتِ واحد هستند که حقیقتِ حضرتِ أحد میباشند. که در باطن (جلال)؛ عهد است و در ظاهر (جمال)؛ وفا.
و چون وحدتِ حقیقی دارند، دوئیتی ملحوظ نیست که احتمالِ تخلّف باشد. پس؛ تخلّف ناپذیر است.
🔳 «العهد»؛ عهدِ مطلق است که آن، عهد الله ، یعنی ولایت حضرت أحد است. که ولایت حضرت أحد، به عینِ ذات اوست.
✾《وفی العهد》 بودنِ حضرتِ احدی المعنا (جلّ جلاله)، در وحدتِ وفا و عهد با ذات باریتعالی، و به #عین_شخصی او بایستی دیده شود.
یعنی ولایت و توحید، عینِ شخصیِ یکدیگرند.
⇦ پس ؛
⚜️ اگر عهد و وفا، حقیقی باشد؛
◆ عهد (ولایت) به جلوۀ وفا در ظهور میآید (که آن، اضمحلالِ جلال در جمال است) .
◆ و وفایِ به عهد، در بطون میآید (که آن، اضمحلالِ جمال در جلال است).
⧒ اگر کسی عهدی کرد، مأمور به ظاهر کردنِ عهد خویش است. که ظاهر کردنِ عهد، وفاست.
یعنی عهد، به وفا ظاهر میشود.
و در همان نقطه که وفا میکند، به عهد خویش بازمیگردد.
♦️«وفا کردنِ به عهد» یعنی؛ یگانه و جمع شدن با عهد. که این جمع شدن و یگانگی، چیزی از #توحید است. اگر عهدی بکند و آنرا رها کند، این مقابل جمعِ توحیدی است و تمام، تشتّت و کثرت و پریشانی است.
«وفای به عهد»، جمع کنندۀ عاهِد (عهد کننده) در جهت معهود (عهد شده) است.
پس ؛ وفا ؛ 🔹『التوحيد شهادة أن لا إله إلّا الله』🔹 است.
بیان شد که؛ وفا به معنایِ «تمام کردن» است.
#عهد ؛ آغاز کردن، و #وفا ؛ تمام کردنِ است.
وقتی عهد ظاهر و ترسیم شد (قوس نزول)، وفا ؛ تمام کنندۀ این سیر و تجمیع آن است (قوس صعود).
وفا؛ تشتّت و کثرت و جمال عهدِ ظاهر شده را ، به وحدت و جلال و باطن جمع میکند. این جمع کردن، جمعِ اطلاقی است که همانا «توحید» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔰 قدم سوّم : وفای مطلق و مطلقِ وفا ➣●•
#وفا در لغت به معنای «تمام کردن» است.
🔶 حقیقتِ وفا چیست ؟
🔷 حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) سؤال میفرمایند:
『 مَا الْوَفَاء』 ؟ (وفا چیست؟)
حضرتشان (ص) پاسخ میفرمایند :
🔹『 التَّوْحِيدُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه 』🔹
توحید است. شهادت اینکه نیست خدایی جز الله .
(📚 بحار الأنوار،ج۳۵،ص۳۸۳)
(✅ نکته: این سوالِ جلالیِ علوی -ع-، و این پاسخِ جمالیِ محمّدی-ص- ؛ جلوۀ انشاءِ «وفا» و ظاهر ساختن آن، در عوالِم هستی است)
👈 تمام آنچه که از معنا و مفهوم #وفا در ذهن و تصوّر داریم، ظهورِ توحید است.
امّا چطور ؟
❖ #توحید؛ وحدانیّت حقّ تعالی است.
❖ #شهادت؛ نقطۀ یکی شدنِ شاهد با مشهود است.
❖ #وفا ؛ وفایِ به عهد است. که خداوند میفرماید 💎【 أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ】💎 (به عهدم وفا کنید به عهدتان وفا میکنم./بقره ۴۰). که فرمودند: «عهد الله؛ ولایت علی بن ابیطالب(؏) است» (📚البرهان ج ۱، ص ۲۰۰).
که حضرات ائمۀ اطهار(؏) میفرمایند 🔻『 نحن عهد الله』🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۲۲۱).
#عهد_الله مقامِ شامخ ولایت است. که ظهور ولایت، توحید است.
ولایت و توحید، یک حقیقت هستند. که باطن و جلال؛ ولایت است. و ظاهر و جمال؛ توحید است. که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
🔻『نحن أصل كل خير و من فروعنا كل برّ، فمن البرّ؛ التوحيد』🔺
ما اصلِ تمام خوبیها هستیم و همۀ نیکیها از فروعات ماست. پس یکی از آن نیکیها توحید است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۸، ص۲۴۲)
💠 عهد؛ ولایت است و وفا؛ توحید است.
پس :
دائماً ولایت، به توحید ظاهر میشود، و توحید، به ولایت برمیگردد.
در مورد وفا و عهدِ نسبی که در امور دنیوی از آن صحبت میشود؛ عهد ، چیزی است و وفا، چیزی دیگر. دوئیت؛ نفسِ تخلّف است. و در اصل؛ دنیا، کثرات و امور مربوط به آن، نفسِ «بد عهدی» و تخلّف است، و «خانه از پایبست ویران است»!
پس؛
اگر اهل دنیا، تمام تلاش خود را برای خوش عهد بودن انجام دهند، به نفسِ اینکه از وحدانیّت حضرتِ احد یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع) جدا هستند، بد عهد و بی وفایند.
حضرت أحد(عظم شأنه) به نَفْس و وحدانیّتِ خویش - یعنی شخصِ حضراتِ آل الله(ع) -؛ ذاتاً، صفتاً، و افعالاً، یکجا و در کلمهی واحده؛🔹《وَفِيُّ الْعَهْد》 🔹است (📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۲، ص: ۵۶۰). که 《وفی العهد》 بودنِ باریتعالی، فراتر از این است که صرفاً بیان شود؛ وفایِ به عهد «میکند». بلکه چون ذات و نفس امور، انشائی از نفس واحدۀ الهی است؛ پس 《وفی العهد》 بودن حضرت أحد، ذاتاً محقّق است و از آن ذات، صفتاً و افعالاً نیز در ظهور میآید.
◙ وفای مطلق و عهدِ مطلق، حقیقتِ واحد هستند که حقیقتِ حضرتِ أحد میباشند. که در باطن (جلال)؛ عهد است و در ظاهر (جمال)؛ وفا.
و چون وحدتِ حقیقی دارند، دوئیتی ملحوظ نیست که احتمالِ تخلّف باشد. پس؛ تخلّف ناپذیر است.
🔳 «العهد»؛ عهدِ مطلق است که آن، عهد الله ، یعنی ولایت حضرت أحد است. که ولایت حضرت أحد، به عینِ ذات اوست.
✾《وفی العهد》 بودنِ حضرتِ احدی المعنا (جلّ جلاله)، در وحدتِ وفا و عهد با ذات باریتعالی، و به #عین_شخصی او بایستی دیده شود.
یعنی ولایت و توحید، عینِ شخصیِ یکدیگرند.
⇦ پس ؛
⚜️ اگر عهد و وفا، حقیقی باشد؛
◆ عهد (ولایت) به جلوۀ وفا در ظهور میآید (که آن، اضمحلالِ جلال در جمال است) .
◆ و وفایِ به عهد، در بطون میآید (که آن، اضمحلالِ جمال در جلال است).
⧒ اگر کسی عهدی کرد، مأمور به ظاهر کردنِ عهد خویش است. که ظاهر کردنِ عهد، وفاست.
یعنی عهد، به وفا ظاهر میشود.
و در همان نقطه که وفا میکند، به عهد خویش بازمیگردد.
♦️«وفا کردنِ به عهد» یعنی؛ یگانه و جمع شدن با عهد. که این جمع شدن و یگانگی، چیزی از #توحید است. اگر عهدی بکند و آنرا رها کند، این مقابل جمعِ توحیدی است و تمام، تشتّت و کثرت و پریشانی است.
«وفای به عهد»، جمع کنندۀ عاهِد (عهد کننده) در جهت معهود (عهد شده) است.
پس ؛ وفا ؛ 🔹『التوحيد شهادة أن لا إله إلّا الله』🔹 است.
بیان شد که؛ وفا به معنایِ «تمام کردن» است.
#عهد ؛ آغاز کردن، و #وفا ؛ تمام کردنِ است.
وقتی عهد ظاهر و ترسیم شد (قوس نزول)، وفا ؛ تمام کنندۀ این سیر و تجمیع آن است (قوس صعود).
وفا؛ تشتّت و کثرت و جمال عهدِ ظاهر شده را ، به وحدت و جلال و باطن جمع میکند. این جمع کردن، جمعِ اطلاقی است که همانا «توحید» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
👁🗨 دریافت ولایت و توحید، چشمان وحدتبین میطلبد تا بیابد که هرکس در عالم، عهدی میبندد، این عهد هر چه باشد، چیزی از عهدِ مطلق است که عهد مطلق یعنی «عهد الله»؛ ولایت حضرات آل الله (ع) میباشد.
حتی بت پرست و کافر و منکرِ ولایت، تحت ولایت حضرات آل الله (ع) است و از سیطرۀ حکومت آل الله(ع) گریزی نیست که 🔸『لا يمكن الفرار من حكومتك』🔸(دعای کمیل؛ 📚مصباح المتهجد، ج۲، ص: ۸۴۵) و 💎『وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ «مِنْ بَعْدِهِ»』💎 (و هر که را كه خدا گمراه كند، ولیّى جز او نخواهد داشت؛ شوری ۴۴).
🔰 قدم چهارم : اسمِ «وفی» ؛نقطۀ ایثارِ اسماء الهی ➣●•
❀ هر فعلی و امرِ وجودی، ظهورِ اسمی از اسماء حضرت حقّ است.
عالَم وجود، عالَم اسماء الله است.
بدین صورت که اسم مستأثِر از باطن البواطنِ ذات، به اثر و در پِیِ ذات، جلوه کرده و سایر اسماءِ حقّ، ظهوراتِ آن است.
«اعظم بودنِ» اسماء الله، از آنجائی است که در تَعَیُّنِ «اسم» نیست. بلکه هر اسمی از اسماء الله، در نقطهای که تمام تعیّناتِ اسمی را از آن مندک بدانی، «اعظم» است که حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند :
اسمِ اللّهِ الأَعظَمِ ؛
🔻『 كُلُّ اسمٍ مِن أسماءِ اللّه
فَفَرِّغ قَلبَكَ عَن كُلِّ ما سِواهُ، وَادعُهُ بِأَيِّ اسمٍ شِئتَ،
فَلَيسَ فِي الحَقيقَةِ للّهِِ اسمٌ دونَ اسمٍ بَل هُوَ الواحِدُ القَهّارُ』 🔺
هر اسمی از اسمهاى خدا [اسم اعظم است].
پس، قلبت را از هر آنچه جز اوست، خالى گردان و به هر اسمى (از اسماء الله) كه خواستى، او را بخوان؛
چرا كه در حقيقت، خداوند، اسمی دون اسم دیگر ندارد. بلكه او واحدِ قهّار است.
(📚 مستدرك الوسائل، ج۵، ص: ۲۷۲)
خوب دقّت بفرمائید :
👈 🔶«اعظم بودنِ» اسماء الله؛ آن نقطۀ ایثارِ اسماء الله در اسمِ مستأثِر است. 🔶
(نکته: "ایثار" ؛ مصدرِ باب افعال از ریشۀ "اثر" است)
◆ ایثارِ اسم؛ نفیِ اسم بودنِ اسم، در جهتِ مسمّاست.
یعنی آن حالی که اسم، در تعیّنِ اسم نباشد ("اسم بما هوَ اسم" را رها کند) ، بلکه فانیِ در لا تعیّنیِ مسمّا گردد (یعنی "اسم بما هو مسمّا" گردد)؛ آنْ «اعظم بودنِ» اسم است. که این، نقطۀ شهود و شهادتِ اسم، در مسمّاست که شاهد و مشهود، در نقطۀ «شهید»، به وحدتِ حقیقی، جمعاند.
(⚠️ با دقّت همراهی بفرمائید چون نکات و سخن در این اشارات، بسیار است)
اسماء الله، بالذات چنیناند و همۀ اعظم میباشند.
🔳 در حدیث میفرمایند (ع) :
☀️" لنا حالات مع اللَّه؛ نحن هو، و هو نحن، و هو هو، و نحن نحن " ☀️
برای ما با خدا حالات هست؛ ما اوئیم، و او ماست، و در حالیکه او اوست، و ما مائیم.
(📚مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)
کسانی که این حقیقت را در مراتب وجودی خویش درک نمایند، در آن مرتبۀ درک شده، صاحبانِ اسم اعظماند.
✅ دقّت بفرمائید :
🔲 《وَفِي》 ؛ از اسماء حضرت حقّ تعالی است (『 يَا وَفِي』 / 📜 جوشن کبیر ).
👈🔶در بین اسماء باریتعالی، اسمِ 《 وَفِي》 ؛ نقطۀ ایثار و برگشتِ همۀ اسماء الهی به اسمِ مستأثِر است. 🔶
اسم مستأثِر حضرت حقّ تعالی که تمام اسماء الهی ظهوراتِ آن است، اسمی است که از باطن ولایة الله تا اَدنیٰ مرتبۀ ظهور، به اسماءِ مختلفۀ حقّ، ظاهر شده است.
و آن اسم، "وَلیّ" است.
که از جلال و سلطۀ خویش، فقط نامی از آن برده میشود و معنا کردنِ آن ممکن نیست بلکه گاهی آثار آن را معنا مینمایند.
🔸 اگر به دنبالِ حقیقتِ الوهیّت و معبودیّت و ربوبیّت و خالقیت و رازقیّت و سایر اسماء هستیم، بدانیم :
◉ الوهیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "اله" است.
◉ معبودیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "معبود" است.
◉ ربوبیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "ربّ" است.
◉ خالقیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "خالق" است.
◉ رازقیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "رزّاق" است.
و قسّ عَلیٰ هذا ...
❀ همۀ اسماء الله، جلواتِ اسمِ "ولیّ" است.
و ...
🍃 #وفا ؛ نقطۀ ایثار و برگشت و اتصالِ مطلقۀ تمام اسماء الهی، به اسمِ «ولیّ» است.
👈 🔶حقیقتِ «صِرف الربط بودنِ» تمام اسماء الهی با اسمِ "ولیّ" ، اسمِ "وَفی" است. 🔶
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
👁🗨 دریافت ولایت و توحید، چشمان وحدتبین میطلبد تا بیابد که هرکس در عالم، عهدی میبندد، این عهد هر چه باشد، چیزی از عهدِ مطلق است که عهد مطلق یعنی «عهد الله»؛ ولایت حضرات آل الله (ع) میباشد.
حتی بت پرست و کافر و منکرِ ولایت، تحت ولایت حضرات آل الله (ع) است و از سیطرۀ حکومت آل الله(ع) گریزی نیست که 🔸『لا يمكن الفرار من حكومتك』🔸(دعای کمیل؛ 📚مصباح المتهجد، ج۲، ص: ۸۴۵) و 💎『وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ «مِنْ بَعْدِهِ»』💎 (و هر که را كه خدا گمراه كند، ولیّى جز او نخواهد داشت؛ شوری ۴۴).
🔰 قدم چهارم : اسمِ «وفی» ؛نقطۀ ایثارِ اسماء الهی ➣●•
❀ هر فعلی و امرِ وجودی، ظهورِ اسمی از اسماء حضرت حقّ است.
عالَم وجود، عالَم اسماء الله است.
بدین صورت که اسم مستأثِر از باطن البواطنِ ذات، به اثر و در پِیِ ذات، جلوه کرده و سایر اسماءِ حقّ، ظهوراتِ آن است.
«اعظم بودنِ» اسماء الله، از آنجائی است که در تَعَیُّنِ «اسم» نیست. بلکه هر اسمی از اسماء الله، در نقطهای که تمام تعیّناتِ اسمی را از آن مندک بدانی، «اعظم» است که حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند :
اسمِ اللّهِ الأَعظَمِ ؛
🔻『 كُلُّ اسمٍ مِن أسماءِ اللّه
فَفَرِّغ قَلبَكَ عَن كُلِّ ما سِواهُ، وَادعُهُ بِأَيِّ اسمٍ شِئتَ،
فَلَيسَ فِي الحَقيقَةِ للّهِِ اسمٌ دونَ اسمٍ بَل هُوَ الواحِدُ القَهّارُ』 🔺
هر اسمی از اسمهاى خدا [اسم اعظم است].
پس، قلبت را از هر آنچه جز اوست، خالى گردان و به هر اسمى (از اسماء الله) كه خواستى، او را بخوان؛
چرا كه در حقيقت، خداوند، اسمی دون اسم دیگر ندارد. بلكه او واحدِ قهّار است.
(📚 مستدرك الوسائل، ج۵، ص: ۲۷۲)
خوب دقّت بفرمائید :
👈 🔶«اعظم بودنِ» اسماء الله؛ آن نقطۀ ایثارِ اسماء الله در اسمِ مستأثِر است. 🔶
(نکته: "ایثار" ؛ مصدرِ باب افعال از ریشۀ "اثر" است)
◆ ایثارِ اسم؛ نفیِ اسم بودنِ اسم، در جهتِ مسمّاست.
یعنی آن حالی که اسم، در تعیّنِ اسم نباشد ("اسم بما هوَ اسم" را رها کند) ، بلکه فانیِ در لا تعیّنیِ مسمّا گردد (یعنی "اسم بما هو مسمّا" گردد)؛ آنْ «اعظم بودنِ» اسم است. که این، نقطۀ شهود و شهادتِ اسم، در مسمّاست که شاهد و مشهود، در نقطۀ «شهید»، به وحدتِ حقیقی، جمعاند.
(⚠️ با دقّت همراهی بفرمائید چون نکات و سخن در این اشارات، بسیار است)
اسماء الله، بالذات چنیناند و همۀ اعظم میباشند.
🔳 در حدیث میفرمایند (ع) :
☀️" لنا حالات مع اللَّه؛ نحن هو، و هو نحن، و هو هو، و نحن نحن " ☀️
برای ما با خدا حالات هست؛ ما اوئیم، و او ماست، و در حالیکه او اوست، و ما مائیم.
(📚مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)
کسانی که این حقیقت را در مراتب وجودی خویش درک نمایند، در آن مرتبۀ درک شده، صاحبانِ اسم اعظماند.
✅ دقّت بفرمائید :
🔲 《وَفِي》 ؛ از اسماء حضرت حقّ تعالی است (『 يَا وَفِي』 / 📜 جوشن کبیر ).
👈🔶در بین اسماء باریتعالی، اسمِ 《 وَفِي》 ؛ نقطۀ ایثار و برگشتِ همۀ اسماء الهی به اسمِ مستأثِر است. 🔶
اسم مستأثِر حضرت حقّ تعالی که تمام اسماء الهی ظهوراتِ آن است، اسمی است که از باطن ولایة الله تا اَدنیٰ مرتبۀ ظهور، به اسماءِ مختلفۀ حقّ، ظاهر شده است.
و آن اسم، "وَلیّ" است.
که از جلال و سلطۀ خویش، فقط نامی از آن برده میشود و معنا کردنِ آن ممکن نیست بلکه گاهی آثار آن را معنا مینمایند.
🔸 اگر به دنبالِ حقیقتِ الوهیّت و معبودیّت و ربوبیّت و خالقیت و رازقیّت و سایر اسماء هستیم، بدانیم :
◉ الوهیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "اله" است.
◉ معبودیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "معبود" است.
◉ ربوبیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "ربّ" است.
◉ خالقیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "خالق" است.
◉ رازقیّت؛ ظهورِ "ولیّ" ، به جلوۀ اسمِ "رزّاق" است.
و قسّ عَلیٰ هذا ...
❀ همۀ اسماء الله، جلواتِ اسمِ "ولیّ" است.
و ...
🍃 #وفا ؛ نقطۀ ایثار و برگشت و اتصالِ مطلقۀ تمام اسماء الهی، به اسمِ «ولیّ» است.
👈 🔶حقیقتِ «صِرف الربط بودنِ» تمام اسماء الهی با اسمِ "ولیّ" ، اسمِ "وَفی" است. 🔶
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲