اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
904 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
🌱

🔳 چون دانستیم که ؛

•●• اوّلاً •●•
مطالب معرفتی در عالم نور است،
و عالم نور، خط کشی و قالبهای عالم حدود (که نقصِ عالم حدود است) را ندارد،
بلکه لُبّ است و بیحدّ،
و برای درکش بایستی از تعیّنات و معیاراتِ عالم حدود جدا شویم تا درکِ آن حقیقت را بنمائیم،
در نتیجه ؛
تا بر یک اسم خدا اشاره می‌کنیم، همۀ اسماء خدا به عینِ شخصی آن اسم، حضور دارند و به اشاره کننده نشان میدهد که خداوند احد است.

(مقالۀ احدی المعنا بودن حق تعالی را حتماً بخوانید. رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil3/310)

☀️ تا به یکی از حضرات آل الله علیهم السلام اشاره کنیم، تمام حضرات (علیهم السلام) حضور دارند. آن هم نه حضوری از جنس عالم حدود. بلکه حضورِ عینی شخصی. یعنی یک شخصِ حقیقی هستند.

این مهمّ برای نفس و روح هم صادق است.

•●• ثانیاً •●•
این مطلبِ «شرافت مسجود شدن»، در عالم ظاهر است.
اما «شرافت مسجود بودن» به خودی خود هست. ولی در عالَم ظاهر، با این ترتّب جلوه میکند.
یعنی نفس و روح، یک حقیقت هستند و شریف (مقامِ وحدت نوری). و آن، حضرات آل الله (ع) هستند که «نفس الله» و «روح الله» می‌باشند.
از حقیقتِ وحدت (مقام وحدت - خلوَت) تا در عالم اشاره (مقام فرق - جلوَت) آمدیم؛ سلطنت از آنِ نفس است و شرافت، از آنِ روح.
یعنی نفس، در سلطنت است و روح، عبدِ او و دائماً فانی در اوست.

🔅 که در عالم اشاره، نفس به روح که مدِّ اوست ظاهر می‌شود.

⇦پس اینکه هنگامۀ دمیده شدن روح به بدنِ حضرتِ آدم علیه السلام، حضرت مسجود ملائکه می‌شوند؛ روح الله، مدّ الظلّ و سایۀ "نفس الله" است و نه اینکه عَلَمِ شرافتی در مقابلِ "نفس الله" برداشته باشد.

مثل اینکه:

با اینکه حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم شرافت بر تمام انبیاء الهی دارند و همۀ انبیاء الهی طبق احادیث تحتِ لواءِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، امّا در عالم ظاهر بعثتِ سیّد الانبیاء و المرسلین (ص) بعد از نبوّت سایر انبیاء (ع) ظاهر میشود.
یا مثلاً در قبل از بعثتِ پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، پیامبر اکرم (ص) در صورتِ ظاهر به دینِ حضرت ابراهیم (ع) بودند (طبق بیانی).
امّا در باطن، این حضرت ابراهیم (ع) هستند که طبق فرمایش قرآن، یکی از شیعیانِ حضرت رسول اکرم (ص) است که :

🔻وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ🔺
(سورۀ صافات، آیۀ۸۳)


🔆 در نتیجه بایستی دقت کنیم که عالم نور است و معیاراتِ خودش.
پس باید منفک و فانی در آن شد و با نور انس گرفت تا خودش را به خودش نشان دهد. و نه به عالم ظاهر معلوم شود.


ان شاء الله در مقالۀ بعدی اشاراتی از تطبیقِ شخصیِ مراتبِ نفس و روح را خواهیم خواند.








«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ»
(📚 الدروع الواقية - سیّد بن طاووس، ص۱۸۷)




#لطیفه_قیاس_نفس‌_و‌_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
.

༺•✿تطبیق شخصیِ حالات و مراتبِ نفس و روح✿•༻


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/226
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅

🌱 در مورد نفس و روح و قیاسِ آنها در حدّ و بضاعت این فضا، مطالبی ارائه شد.

💠 روح و نفس یک حقیقت بسیطه است. و همانطور که در حدیث است 🔻«الرُّوحُ وَاحِدَةٌ» وَ الصُّوَرُ شَتَّى🔺 (روح، واحد است و صورتهاست که مختلف و متفاوت است/ بحار الأنوار، ج‏۹۴، ص۶)، نفس در همان وحدت است (【نَفْسٍ واحِدَة】 / سورۀ انعام، آیۀ ۹۸) و نفس واحده، حالات مختلفی از خود بروز می‌دهد. که غالباً به اشتباه اینطور برداشت می‌شود که وجود آدمی دارای نفوس متعدّده است. در حالیکه تمام تقسیم بندیهایِ نفس، حالات، مراتب، و ظهورات #نفس_واحدة می‌باشد و «واحده بودن»، صفتِ حقیقیِ «نفس» است و از آن ساقط نمی‌گردد.
بنابراین تطبیق‌هایی که بیان میشود، تطبیقِ شخصِ حقیقی است. یعنی مطلب در مورد شخصِ نفس و روح است که حقیقتی یگانه و مطلقه می‌باشند که نه در حدّ وحدت می‌مانند و نه در دوئیت صِرفند. بلکه مطلق علی الاطلاق هستند.
از این رو تطبیقِ دو چیز با هم مطرح نیست. بلکه #عینیت_شخصی و یا به عبارتی #تطبیق_شخصی است.



°•❃🌱❃•°



🔲 ▼ طبق آیات قرآن مجید و روایات حضرات معصومین علیهم السلام؛ حالات و مراتب ظهورِ نفس بطور کلّی و بقول مجمل چنین است
(#مراتب_ظهور_نفس ، #جلوات_نفس ، #حالات_نفس) :

🔺نفس مُسوَّله ⇦ تسویل کردن یکی از کارهای نفس است. یعنی کارهای ناشایست را می‌آراید تا زیبا جلوه کند (【وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لي‏ نَفْسي‌‏】 / سورۀ ۲۰، آیۀ ۹۶ - 【أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِه»ِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُم‌‌‏】 / سورۀ ۴۷، آیۀ ۱۴)


••●🔽●••
🔔 توجّه :
در بعضی از تقسیم بندیها برای حالات نفس، نفس مسوّله را ذکر نمی‌کنند. و صرفاً آنرا فعلی از نفس می‌دانند. در حالیکه #تسویل ، به سامریِ ملعون منسوب است که آن ملعون، شرّی از شرورِ ابا الشرور، منافقِ ازل و ابد، یعنی عمر ملعون می‌باشد (لعنة الله علیه). و شرارت این ملعون مافوقِ فعل است.

پس برای عارف، شناخت این مرتبه، خطیر و حسّاس است. و تمام جلوه‌گریهای «منافقانۀ» هوایِ نفس، در این جوُلان است که قرآن می‌فرماید:

💎الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ «هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»💎
كسانى هستند كه سعيشان در زندگى دنيا هدر رفته و با اين حال مى‏‌پندارند كه كار نيک انجام مى‌‏دهند!
(سورۀ کهف، آیۀ ۱۰۴)

دائماً پناه بر خدا می‌بریم.
••●🔼●••


🔺 نفس امّاره ⇦ حالتِ امرکُنندگی نفس است به امور (【إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ】 / سورۀ ۱۲، آیۀ ۵۳).

🔺 نفس لَوّامه ⇦ حالت ملامتگری نفس است از کارهای نامطلوب (【وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة】 /سورۀ قیامت، آیۀ ۲).

🔺 نفس مُلهــِمه ⇦ الهام کنندگی نفس است (【فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها】/ سورۀ شمس، آیۀ 8 )

🔺 نفس مطمئنه ⇦ اگر هوای نفس خاموش شود و نفس، موت را بچشد و به حقیقتِ خویش که نقطۀ امن و اطمینانِ "نفس الله تعالی" (که همانا واحدیّت نفس واحدة است)، برسد، به آن «مطمئنه» می‌گویند که قرآن می‌فرماید:

💎يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ
ارْجِعِى إِلىَ‏ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً
فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى
وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ
💎

(سورۀ فجر، آیات ۲۷ تا ۳۰)


🔲 تقسیم‌بندی فوق بر اساس حالاتی است که نفس از خود ظاهر میکند. به عبارتی «#ظهورات_نفس» است.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

💢 امّا #مراتب_وجودی_نفس بر طبق احادیث آل الله علیهم السلام بصورتِ زیر است:

🔺➀❖ نَامـِيَــةٌ نَبَــــاتِـيَّــــةٌ ➣●•
🔺➁❖ حِسِّــيَّــةٌ حَـيْــوَانِــيَّـةٌ ➣●•
🔺➂❖ نَاطِــقَــةٌ قُــدْسِــيَّـــة ➣●•
🔺➃❖ إِلهِــيَّةٌ كُلِّــيَّةٌ مَلَكُــوتِيَّةٌ ➣●•

(📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص: ۷۶ و ۷۷)

⚠️ توجّه : حدیث فوق، مفصّل است و آنقدری از آن که در مجالِ این بیان است، اشاره می‌شود.

تقسیم‌بندی اوّل و دوّم، دو مطلب جداگانه نیست. اوّلی، حالات نفس است، و دوّمی مراتب آن. که حالت و مراتبِ یک حقیقت است که در تطبیقِ شخصی قرار دارد.

در این مقاله به تطبیق شخصیِ دو تقسیم‌بندی فوق در مورد نفوس و ارتباط آن با مراتب روح اشاره می‌شود:

🔺➀❖ #نفس_نامیه_نباتیه •●•

آغازِ ظهورِ نفْس، نفسِ نامیه نباتیه است.
فعلِ این مرتبه از نفس طبقِ احادیث؛ "نمو و زیادة" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

بنابراین [به حسب ظاهر] ظهور اختیاری در آن نیست و فقط معیار و مَناطِ نُمُو (رشد) در آن دیده می‌شود.
(دقت بشود که «اختیار»، مطلق و بی‌حدّ است و در این مرتبهٔ نفس، ظاهراً اختیار را شاهد نیستیم ولی این حقیقت ساقط نشده است)

🚩 نفس نامیه نباتیه با روح البدن (که نام دیگر آن طبق احادیث "روح الحیاة" است) در تطبیق شخصی و ارتباط است که حیاتِ نمو و رشد، به این مرتبه از روح است.


تذکّر : غالباً، نفسِ نباتی را برای جامدات قائل نیستند چرا که اوّلاً جامدات را صاحب نُمُو نمی‌دانند و ثانیاً نمو را در حدّ و تعیّن «نمو» نظر می‌کنند. یعنی چون به حسبِ ظاهر، رشدِ محسوس در جامدات دیده نمی‌شود، جامدات را فاقد نفس نباتی قلمداد می‌کنند!

❀ امّا اوّلین سخن که بایستی بر آن دقت شود این است که نفس، در صمدیّت است. پس چیزی، بیرون از آن نیست.
جامدات هم، "شیء" هستند و صمدیّتِ نفس، آنها را هم گرفته است. بنابراین جامدات هم نمو مخصوص خود را دارند. امّا ممکن است در قوّۀ ابزاراتِ اندازه‌گیری کنونی نباشد و یا اصلاً در قوۀ ادراکات حسیّه نیاید. امّا همینکه «هستند» از میدانِ حداقل مرتبۀ نفس (یعنی نفس نباتی) خارج نبوده و 💎كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ💎 ( و جملگى خاضعانه به سوى او مى‌‏آيند/ سورۀ نمل، آیۀ ۸۷).

پس دقت بفرمائید که از کدام منظر بر این مهمّ اشاره شد.
از صمدیّت نفس، تا جامدات آمدیم و نه از جامدات، در تحلیلِ آنها باشیم.
پس اگر هم نفسِ نباتی را محسوساً شامل حال جامدات نمی‌دانیم، ولی در ادنیٰ مرتبۀ نفس قرار دارند و به هر صورت خارج از نفس واحدة چیزی نیست.
از این جهت به بیانی می‌گوییم مَناطِ نمو در جامدات هم هست. همینکه «هستند»، مطلقِ نمو، که «بودن» و کینونیّت است شامل حال جامدات هم است. مطلقِ نمو، کینونت است حتّی اگر هیچ ظهوری از نمو و رشد در آن به وضوح دیده نشود. ولی همینکه «هست»، مَناطِ نمو را دارد.


🔺➁❖ #نفس_حسیه_حیوانیه •●•

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ حواس پنجگانه است ("سَمْعٌ وَ بَصَرٌ وَ شَمُّ وَ ذَوْقٌ وَ لَمْسٌ" / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ غضب و شهوت است ("غضب" را در بعضی از احادیث، "قوّة" هم بیان کردند).
🚩بنابراین "امّاره" بودن با آن تطبیق می‌کند.


#غضب ؛ مناطِ «دفع» را دارد.
#شهوت ؛ مَناطِ «جذب» را دارد.

( تذکّر : شهوت، مطلقِ «میل کردن» است - مثلِ میل به خواندنِ کتابی).

دقت شود که تمام افعال ظاهری، تحتِ مقام جذب یا دفع است و رقیقهٔ دفع یا جذب در آنهاست.
بنابراین قوّت (مطلقِ غضب) و شهوت در لطافتی از معنا باید دقت شود!

🚩 مرتبۀ نفس حسیه حیوانیه، با حالتِ مسوّله و امّاره بودنِ نفس، منطبق بوده و با روح الشهوة و روح القوة در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر این دو روح دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس حسیه حیوانیه، به این دو روح است.

امّاره بودن نسبت به شیء یا امر خارجی است. یعنی در دوئیت معنا می‌شود. غضب و شهوت نیز در قبالِ با موضوعِ خارجی معنا پیدا می‌کند.

نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ شهوت خود را بوسیلۀ #روح_الشهوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که میل کند.

بنابراین فعلِ شهوت، به مُحیی بودنِ روح الشهوة، صورتِ «شدن» (حدوث) می‌گیرد.

امّا نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ غضب (قوّت) خود را بوسیلۀ #روح_القوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که کاری را انجام دهد.

پس امّاره بودن، به سلطنتی که نفس بر روح دارد، حالتی از نفس است.
بنابراین تصوّر نکنیم که امّاریّت نفس، صِرفاً برای افعالِ شرّ است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱


🔶 پس چرا امّاریّت نفس را متعلّق به شرور می‌دانیم؟

🔷 [بطور مطلق،] امر کردن، مخصوصِ اولی الامر است که اولی الامر، حضرات آل الله علیهم هستند.
اگر نفس در تعبّد و تسلیم نسبت به حضرات آل الله (ع) نباشد، در ادعّایِ «اولی الأمر بودن» جولان میدهد! که این هوایِ نفس است. یعنی کوچکترین کاری که انجام میدهد، اگر برای خدا باشد، خاضعِ اولی الامر شده و در آن امر، الله تعالی را اخذ نموده، پس مأجور است. ولی اگر همان کار را فارغ از خدا انجام دهد، هوایِ خویش را اله خویش قرار داده و معاقَب است که قرآن می‌فرماید:

💎أَ رَءَيْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هَوَئهُ أَ فَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً
أَمْ تحَْسَبُ أَنَّ أَكْثرََهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً
💎

◈ آيا آن كس كه هواى نفس خود را معبود خويش گرفته است ديدى؟! آيا تو ضامن او هستى؟
◈ آيا گمان مى‏‌كنى كه بيشترشان مى‌‏شنوند يا مى‌‏انديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراه‌‏ترند.

(آیات ۴۳ و ۴۴ سورۀ فرقان)

بنابراین هرکاری که این شخص انجام دهد، در امّاریت بالسوء است.

(⚠️ دقّت بفرمائید که عفو و غفران الهی مشمول حالِ شیعه و محبّین آل الله علیهم السلام است و آن، یک مطلبِ ثانوی در گفتار است. و بیان غفران حقّ تعالی در این تحلیل؛ منظور نظر این مقاله نیست. وگرنه در مطالب دیگر، به لطف خدا؛ آن حقیقتِ عظیمه، به رشتۀ تحریر در آمده است.)

پس حتّی اگر به حسب ظاهر، افعالِ خوبی هم انجام دهد، چون منفکِ از اولی الامر یعنی جدایِ از رحمتِ حقّ، در این افعال آمده، [بداند یا نداند] هوایِ خود را "الـــه" خویش ساخته و مشغولِ به "السوء" است.
در حالیکه حالِ عبد خدا، نهی نفس از هواست🔻وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَویٰ🔺است (نفس را از هوا نهی کرد/ سورۀ نازعات، آیۀ ۴۰)‏.

کسی که به هوایِ نفس، رفتار و افعالش رقم خورَد، نامۀ اعمالش خفیف و سبک است و جایگاهش، #هاویه .

«هاویة» اسم فاعل مؤنث از ریشۀ "هَویٰ" است و از دنائتی که دارد، مشکلْ ترجمه می‌شود. آنرا یکی از نامهایِ #جهنم می‌دانند.
هاویه، اساسِ دوزخ است و آن، حالِ پوچ بودن و خالی بودن، دَرَک و سقوط مطلق است که خصوصیّتِ چاهِ وَیل است. این چاهِ بی انتها، جایگاه غاصبینِ خلافت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌باشد.

اسمِ «هاویة» که «هوا»یِ نفس، جولانی از آن است؛ برخاسته از مخلّدین در آن، یعنی ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) می‌باشد (📚 البرهان، ج‏۵، ص۷۴۱).

💎وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ
فَأُمُّهُ «هَــاوِيَـــةٌ»
وَ مَا أَدْرَئكَ مَا هِيَهْ
نَارٌ حَامِيَةُ
💎

◈ و اما آنكه وزنه اعمالش سبک شود،
◈ پس جايگاهش هاويه است.
◈ و تو چه مى‏‌دانى آن چيست؟
◈ آتشى سوزنده است.

(آیات ۸ تا ۱۱ سورۀ قارعه)


«هاویة» که اسم فاعل است؛ صفتِ پوچی و نفْسِ دنائت و خُلُوِ این سه ملعونِ ازل و ابد است. و در حدیث است؛ آنکس که ولایتِ مولی امیرالمؤمنین علیه السلام را نداشته باشد، ثقالتِ اعمال ندارد، 【 فَأُمُّهُ «هَــاوِيَـــةٌ»】. پس ؛ جایگاه او، امّ و اساسِ او، آن سه ملعون می‌باشند که «هاویة»اند (📚 البرهان، ج‏۵، ص۷۴۱). و فاعلیّت هاویة در چنین فردی ظاهر شده و «هوا»ی نفس میشود.

🔥 جولانِ آن شرور در عالَم افتاده، و آنان هستند که به ظلمی که به آل الله علیهم السلام کرده‌اند، به ریز و درشتِ این عالَم ظلم کرده و می‌کنند و ملعون ازل و ابد می‌باشند.
(【أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ】‏ / سورۀ ۱۱، آیۀ ۱۸)


❄️ پس افعالی که منفک و منفصل از اولی الامر (علیهم السلام) باشد، به محضِ انفصال از آل الله (ع)، تبعیّت از مخلدیّن در هاویة است (یعنی ابابکر و عمر و عثمان ملعون).
پس این افعال، مورد قبول نبوده، و در همان فعل (یا صفت یا ذات - بسته به اینکه صاحب آن، در چه مرتبه‌ای باشد) از #خاسرین است. که قرآن می‌فرماید:

💎 وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ💎
و هر كه دينى غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است.

(سورۀ آل عمران، آیۀ ۸۵)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱


🔘 بنابراین "سوء" در آیۀ 🔻 إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ «بِالسُّـــوءِ» إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي‏🔺 (سورۀ ۱۲، آیۀ ۵۳) ؛ واحدِ جدائی، از «نفس واحدة» است.

🔻
⚠️ توجّهی در حاشیه:

در همین جایگاه، #جهاد_با_نفس (که همان #جهاد_اکبر است)، مطرح است.
جهاد با نفس؛ پذیرشِ اولی الامر در تمام مراتبِ افعال، صفات و ذات است.
👈 و قدم اوّل آن به بیان ساده؛ حذفِ «به نظر مَن»، و قوّتِ «به نظرِ مولیٰ» در متنِ زندگی است.

💎فَإِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ💎
پس اگر تو را اجابت نكردند، بدان كه فقط هوس‏هاى خود را پيروى مى‏‌كنند و كيست گمراه‏تر از آن كه به غير از هدايت خدا از هواى نفس خود پيروى كند؟

(سورۀ قصص، آیۀ ۵۰)
🔺


🍃 امّا ...
💎إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي‏💎 ؛

دَرْکِ 【رَحِمَ رَبِّي‏】؛ موتِ نفس است.
موت نفس، رفتنِ هوایِ نفس است. در همان حالِ موت، حقّ جلوه می‌کند.

و این بدین معنا نیست که دیگر این نفس، در امر کردن نیست. بلکه چنین نفسی، فانی در اولی الامر است و اولی الامر به او ظاهرند.
بنابراین نفرمودند 《الّا «مَــن» رحم ربّي》 که باز در فردِ خاصّی وُ تعیّنی بیاید.
بلکه با "مــا"یِ موصوله بیان فرمود و فرمود【إِلاَّ مــــا رَحِمَ رَبِّي】. که آنرا در جلالتِ نفس که همانا خودیّت "ربّي" است می‌برد.

آیۀ شریفۀ 🔻 إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ «بِالسُّـــوءِ» إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي‏🔺؛ بیانِ حضرت یوسف علیه السلام است که در مقام ظهورِ جمال حضرت ربّ العالمین هستند.

پس یایِ "ربّی"؛ حضرت یوسف علیه السلام است و مقامِ جمالِ باریتعالی.
یعنی همان نفسی که در ادعایِ اولی الامری بود، چون رحمت حقّ (که همانا حضرات آل الله علیهم السلام هستند) را پذیرفت، به نقطۀ رحمتیّتِ ربّ العالمین، در جمال و ظاهرِ «امر کردن» می‌آید ولی دیگر "بالسوء" [و منکَر] نیست. بلکه "بالخیر" [و معروف] است.
پس چنین شخصی؛ تمام افعال و سکناتش، "امر بالمعروف" است و داعیِ إلی الله (دعوت کننده به خدا).

دقت :

🚩نفسِ لوّامه حیثیتِ برزخی دارد.
برزخِ بینِ نفس حسّیة حیوانیه و نفسِ ناطقۀ قدسیه است. از این جهت در "لوّامه" بودن و ملامت کردن است. چرا که حقیقتِ پاکی نفس در این مرتبه، ناطقه قدسیه بودن است. و نفس حسّیه حیوانیه، ناپاکی محسوب می‌شود.
و وقتی نفس، از حقیقت خویش بواسطۀ واحدِ جدایی از مبدأ (که ذنب و گناه است) دور شود، اگر کاملاً مندک و منفصل از حقیقت خویش گردد، دلیلی برای ملامت نخواهد بود. و اگر کاملاً در اتصال به حقیقت خویش باشد، باز هم ملامت کردن بیجاست. بنابراین ملامت کردن و لوّامه بودن، برزخی بینِ اتصال و انقطاع است.
که به وجهِ «حسیه حیوانیه بودن»؛ منقطع است .
و به وجهِ «ناطقۀ قدسیه بودن»؛ متصل است.

برای همین نفسِ لوّامه؛ برزخِ بین نفس حسیه حیوانیه و نفس ناطقۀ قدسیه است.


〽️ امّا در دنباله، چیزی از نفس ناطقۀ قدسیه را بخوانیم ...


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

🔺➂❖ #نفس_ناطقه_قدسیه •●

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ مراتب ناطقیّت است ("فِكْرٌ وَ ذِكْرٌ وَ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ نَبَاهَةٌ " / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ «معرفت به خدا» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶)
و به بیانِ بعضی دیگر از روایات؛ «نزاهت و حکمت» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷). که تعبیر دیگری از معرفة الله است.

نزاهت و حکمت و معرفت، چیزی است که این نفس انجام می‌دهد.
🚩بنابراین مرتبۀ نفس ناطقۀ قدسیه، با حالتِ «مُلهِمه بودنِ نفس»، منطبق بوده و با روح الایمان در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر روحِ الایمان دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس ناطقۀ قدسیه، به روح الایمان است.

#الهام؛ الهامِ حقیقت است.
نفسِ مُلهمه نقطۀ تشخیص خیر و شرّ است.

🔰 به این آیات و احادیث مربوطش توجه بفرمائید:

💎وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها💎
و سوگند به نفس آدمى و آنكه او را سامان داد.➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۷)

↲ حدیث برای این آیۀ شریفه :
🔻هُوَ الْمُؤْمِنُ الْمَسْتُورُ وَ هُوَ عَلَى الْحَق‏🔺
نفس، مؤمن مخفی است که بر حقّ است.

💎فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها💎
پس [تشخيص‏] فجور و تقوى را به وى الهام كرد.➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۸)

↲ در دنبالۀ حدیث فوق، برای آیۀ هشتم سورۀ شمس:
🔻عرفت الحق من الباطل‏🔺
حق را از باطل به او شناساند.

(📚 البرهان، ج‏۵، ص۶۷۲)


🔰 پس چون چنین است، در دنباله می‌فرماید:

💎قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها💎
بى‏‌شک هر كه خود را تزكيه كرد رستگار شد. ➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۹)

↲ در دنبالۀ حدیث فوق، برای آیۀ نهم سورۀ شمس:
🔻قَدْ أَفْلَحَتْ نَفْسٌ زَكَّاهَا الله🔺
همانا نفسی که خدا آنرا پاک قرار داد، رستگار است.

(📚البرهان، ج‏۵، ص۶۷۲)


🔘 بنابراین قوایِ نفسِ ناطقه قدسی ("فکر، ذکر، علم، حلم، نباهة")، خودِ الهاماتِ حقیقت است.
که شرّ را شناخته و از آن بر حذر میدارد و اگر شخص مرتکبِ گناه شود، با مرتبۀ «لوّامه بودن» او را ملامت می‌کند و در حقیقت او را به توبه و انابه و بازگشت به حقّ دعوت می‌کند.
و در ضمن؛ خَیر را شناخته و او را دعوت به آن می‌کند و در نقطۀ قبولِ خَیر، روح الایمان را در شخص، مسجّل و ثابت می‌نماید.


نکات:

1 • الهام، با تأییداتِ عقلیه منطبق است. و در احادیث نفس آمده است که مادۀ نفس ناطقۀ قدسیه، "التَّأييدَاتُ الْعَقْلِيّةُ" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

2 • انسانیّت انسان و تمیز او از سایر حیوانات و موجودات، مرتبۀ نفس ناطقه است. که فرمودند 🔻خَلَقَ الْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ🔺 (📚 تصنيف غرر الحكم، ص۲۴۰).

از این رو انسان را #حیوان_ناطق می‌گویند. که "ناطق" بودن، برگرفته از "نفس ناطقه" است و نه اینکه نُطق و گفتار منظور باشد.
طبق دنبالۀ حدیث مذکور (『 خَلَقَ الْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ』) اگر با علم و عمل این هبۀ الهی (نفس ناطقه) در تزکیه و تأدیب و انابه قرار گرفت، به علّت خویش بازمی‌گردد. وگرنه [العیاذ بالله] طبق آیۀ قرآن از چارپایان است و بلکه از آنها نیز پست‌تر است (【 أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ】 / سورۀ اعراف، آیۀ ۱۷۹)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

🔺➃❖ #نفس_الهیه_کلیه_ملکوتیه •●•

قوای این مرتبه از نفس را به علّت اینکه نیازمند به توضیح مفصّل است، ذکر نمی‌کنم. و صرفاً آدرس آنرا برای رجوع متذکّر میشوم (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ «رضا و تسلیم» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶)

نقطۀ تسلیم، نقطۀ موت است.
🔰 وقتی فردی تسلیم خدا شود، انیّت او می‌میرد که قرآن می‌فرماید:

💎وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ💎
یعنی نمی‌میرید الا اینکه تسلیم باشید.
(سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۲)

❁ انیّت حقیقی، انیّت حضرت حقّ تعالی است.
اگر کنارِ این انیّت، یک انیّتِ صوری و مجازی قرار بگیرد، این نقطۀ نااَمنی و عدمِ اطمینان است. چون خلافِ حقیقتِ هستی است. همانا حقیقتِ هستی، توحید است که ظهورِ حضرتِ "احد" (جلّ جلاله) می‌باشد.
این "رضا"ی حقّ است که خودش باشد و ماسوایِ او، فانی در او باشند.

نفسِ مطمئنه، حالتِ اطمینانی است که در نقطۀ موت و خاموش شدنِ تَفَرعُن و انانیّت نفس، حاصل میشود.
این حالِ اطمینان نفس چنین است که فاقد انیّتی دونِ انیّت حقّ تعالی است و هرچه هست، حقّ است و حقّ است و حقّ. و این، مطلقِ رضاست که راضیه (اسم فاعل) و مرضیه (اسم مفعول) را به نقطۀ اطمینانیِ وحدت، فراگرفته است.
🔰 که قرآن می‌فرماید:

💎يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ
ارْجِعِى إِلىَ‏ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً
💎

◈ تو اى جان آرام يافته، به اطمينان رسيده!
◈ به سوى پروردگارت بازگرد كه تو راضی و مرضی هستی.
(سورۀ فجر، آیات ۲۷ و ۲۸)

چون در نفس مطمئنه هیچ انیّتی جز انیّت حقّ تعالی نیست، "راضیه" بودن و "مرضیه" بودنِ حقّ تعالی که نقطۀ وحدتِ "رضا" و ظهورِ "رضا" است در آن نمایان است.

پس ؛
💎فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى
وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ
💎

◈ پس به جمع بندگانم در آى.
◈ و در بهشت من داخل شو.
(سورۀ فجر، آیات ۲۹ و ۳۰)

"عبادي" و "جنّتي" به یای نسبت به خود، چیزی جز خودیّت خدا نیست.

🚩بنابراین مرتبۀ نفس الهیة کلیّة ملکوتیة، با حالتِ «مطمئنه بودنِ نفس»، منطبق بوده و با روح القُدُس در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر روحِ القدس دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس الهیة کلیۀ ملکوتیة، به روح القدُس است. و این به معنایِ احتیاج نیست. بلکه یک حقیقتِ بسیطه است و حیات در اینجا، حقیقتِ حیّ بودنِ حضرت حقّ می‌باشد.










«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا حَمِدْتَ نَفْسَكَ»
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۱۶۳)





#لطیفه_تطبیق_شخصی_حالات‌ومراتب_نفس‌_و_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.


🔖۞ مستانه بیایید که اینجا همه مَستند!

〰️〰️〰️〰️🍇〰️〰️〰️〰️

🤺

یـا أیُّهَـا الشّــراب وُ خُـم وُ ساغــر و سَــبو
نام تو در صحیفۀ مستی به نام «هـــو»
ذکـــر لــب مـلائـــکـــه گــــــردیـــــده از ازل
یعنی؛ شراب نامِ تو «أحـْلیٰ مِن العَسَــل»
نام تو نزد حقّ؛ «أسدُ اللهِ غالــب» است
یعنی؛ که نامِ نامیِ تو، نامِ واجب است
از شـأن و فضل رتبۀ غیــبُ الغـیوبی‌‌ات
حقّ مفتخــر شــده به صفاتِ ربوبـیّـــت
ذاتی که ذات او؛ چو خـداوندِ اکبـر است
«الله اکبـــر» است و ملقّــب به «حیـــــدر» است



🗞۞ کلمات؛ اَلکَن از بعضی معانی‌اند. و تا معنا در دل نباشد، حتّی تفصیل‌ها به جان ننشیند.
امّا جانِ آماده، آمَده تا پاکبازی کند و جانانِ پاک در او جلوه کند.
پس اشاره‌ای برای او کافی است.

🌿۞ إن شاء الله تعالی أوْ علی بن ابیطالب (؏) که این کوتاهْ اشاره؛ عیدانهْ عِشرتِ محبّین در #عید_الله_الاکبر باشد.


༺۞•یاعـﷻــلے‌ّ•۞༻


💎۞ اوّلاً بدانیم؛
حضرات آل‌الله (؏) یک نورند («کلّهم نورٌ واحد»).

💎۞ ثانیاً بدانیم؛
حضرات آل‌الله (؏) «مِن دون الله» نبوده؛ بلکه نفسِ حضرت حقّ تعالی می‌باشند (🔻『 السلام على نفس‏ الله‏ تعالى』🔺/ 📚بحار الانوار، ج‏۹۷، ص۳۳۱).

💎۞ ثالثاً بدانیم:
#کبریایی حضرت حقّﷻ؛ حضرات آل‌الله (؏) هستند، چنان که می‌فرمایند 🔸〖نحن عزَّة الله و «كبريــاؤهُ»〗🔸 (📚 دلائل الإمامة، ط - الحديثة، ص۲۷۰).
و خودِ شخصِ «#اکبر» می‌باشند چنان که می‌فرمایند 🔸〖نَحْنُ أَكْبَرُ〗🔸 (📚 الكافي،ط - الإسلامية، ج‏۲،ص۵۹۸).


♻️ و چون این سه را آن طور دانستیم که در وجودمان تصدیق کردیم، حالا بدانیم:

❂☜ خداوند متعال به حضرات آل‌الله (؏)؛ «اکـبـــر» است.
(و این بیانِ دیگری است که بگوئیم؛ به خودیِ خود، «اکبـــر» است.)


بر اهل معـنــــا شد سخن؛ اجمال‌ها، تفصیل‌ها
بر اهل صورت شد سخن؛ تفصیل‌ها، اجمال‌ها


༺۞•یاعـﷻــلے‌•۞༻


🍃۞ این شُرب معرفت چو نوشیده شد؛
بر ادامه‌اش همّت دیگری باید:

جانِ عالم، حضرت «رسول الله» (ص)، به جانان عالَم حضرت «ولیّ الله» (ع) می‌فرمایند:

🔻『 يا عليّ(علیه السلام)!
إذا نظرتَ في مرآةٍ «فكـبِّـرْ» ثلاثاً
و قل اللّهمّ كما حسَّنتَ خَلقي فحَسِّنْ خُلقي‏』🔺
يا على(ع)!
چون در آيينه بنگرى سه بار تكبير گوى‏ و بگو:
خداوندا! چنان كه خَلق مرا زيبا آفريده‌‏اى اخلاق مرا زيبا فرما.
📚 تحف العقول، ص۱۱

👁‍🗨 نگریستنِ مولیٰ (؏) در آینه؛ زیارت کردنِ خویشتن است که او (؏)؛ نفْسِ خداوند متعال است.

❂☜ و این زیارت؛ زیارتِ خداست («مَنْ زَارَهُمْ فَقَدْ زَارَ الله؛ 📚 وسائل الشيعة، ج‏۱۰، ص۴۸۹»).

🔶 و «"الله اکبر" فرمودنشان»؛ وصف و بیانِ خویش است.


۞ امّا «سه مرتبه» تکبیر زیارتِ در آینه، و «صد مرتبه» تکبیر پیش از زیارتنامۀ جامعۀ کبیره یک مَناط و مبنا دارد که هر دو در نقطۀ «زیارت» است. که قَلَّ و دَلَّ بیان می‌کنم:

حضرات آل‌الله (؏)؛ صفات الله العلیاء هستند.
یعنی خودشان صفات و وصفِ حقّ تعالی هستند.
و «الله اکبر»؛ خودِ وصفِ حضرتِ باری عزّوجلّ است.
و نیز؛ جامعۀ کبیره، تفصیلِ وصفِ خداوند است.

⚜️۞ بنابراین؛
❂☜ حضرت مولی (؏) خودشان را در آینه «زیارت» می‌نمایند، که این مقام #اجمال زیارت است؛ پس «سه مرتبه» تکبیر می‌فرمایند.
و جامعۀ کبیره در مقام #تفصیل زیارت است؛ پس به «صد مرتبه» تکبیر، در وصفِ این زیارت می‌آید.

(🔔 بین این «سه مرتبه» تکبیر، و «سه روز» تجمیع مردم در غدیر خُم، و «سه روز» ماندنِ حضرت مولی (ع) در کعبۀ مکرّمه در هنگامۀ میلاد ظاهری حضرتشان، ارتباطی است که بیانِ مجزّا می‌طلبد.)

🍃۞ امّا …
این تکبیرها نه احتذار از غلوّ است و نه اصلاً غلوّی در کار است.
بلکه هم در اجمالِ زیارت، و هم در تفصیل می‌فرماید:

تو «اللهُ أَكْبَر»ی و «أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف‏» (بزرگتر از وصف شدن؛ 📚 المحاسن، ج۲،ص۳۲۹).

یعنی؛ بزرگتر از آنی که در وصفِ آینه و وصف جامعۀ کبیره و هر صورتِ دیگر وُ وصفِ دیگری بگنجی ...
چنان که می‌فرمایند:

«إِنَّا لَا نُوصَفُ»
ما وصف نمی‌شویم.
📚 الكافي، ج‏۲، ص۱۸۲

و در زیارتشان آمده است:

🔻『 السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلِيُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصَاف』🔺
📚 بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۲۱


یا علی جانم(؏)!

الله اکـــــبر از تو که هر کس تو را شــــناخت
از دل کشـــیــــد نعـــرۀ «الله اکـــبـــــــر»ی
مقصودِ حقّ؛ به خلقْ شــناساندنِ تــــو بود
بر هـر که داد خلعـــتِ خــاصّ پیــمـبـــــری



༺۞•یاعـﷻــلے‌•۞༻


🍃🌸 «عیدُ الله الأکبر» که ☜ عیدِ «اللهُ أکبر» است؛
بر جان و دلِ محبّین حضرت مولی(ع) مُبارک.


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 〰️〰️



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

🗡🏴«یَوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
🌙● مقدّمه

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/238
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🔰از یومِ #عاشورا در زیارتنامۀ جوادیه حضرت علی بن موسی الرضا (ع)؛ به «یَوْم الطُّفوف» یاد شده است:

🔲 『 السّلامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ
الّذي هَيَّجَ أحْزَانَ «يَوْمِ الطُّفُوف‏»』
🔲
✾‌سلام بر امام رئوف
کسی که حزن‌ها را در روز عاشورا تهییج کرد.
📚بحار الأنوار، ج۹۹، ص۵۵


─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─


◆⇯⇦ روز عاشورا؛ صرفاً یک روز در برهۀ زمان نیست، بلکه حقیقتی زنده است که جلوه‌اش در دهم #محرم سال ۶۱ هجری قمری بوده و تا قیامت نیز، این حقیقت، برقرار است.

🔳 «#یوم_الطفوف» یکی از اسماءِ روز عاشورا است.
كناره و اطرافِ فرات را «طفّ» و «طفوف» مى‌نامند.

❂ «یوم»؛ زمان است.
❂ و «طفوف»؛ مکان است.
◉☜ زمان در حکم اُبوَّت و فاعلیّت است.
◉☜ و مکان؛ در حکم اُمیَّت و قابلیّت.
❖⫸ و وقتی #فاعلیت و #قابلیت در یک نقطه جمع هستند، بیحدّی و فراگیری رقم خورده است.

✿ زمان و مکان در «یوم الطّفوف» از آنجائی بالحقیقة جمع است و عشرۀ کامله را با نامِ «#عاشورا» رقم زده‌؛ که شهودِ خود بر خودِ مطلقِ کمال، و کمالِ مطلق، سیّد الشاهد و المشهود، یعنی؛ حضرت سیّد الشهدا (علیه السّلام) به منصۀ ظهور رسیده است.

◆⇯⇦ خروج منتقم حضرت سید الشهداء (ع) یعنی؛ حضرت بقیّة الله (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به نفسِ همین کمالْ و عاشِرۀ حقیقت، صورت می‌گیرد، چنان که می‌فرمایند:

🔻يَخْرُجُ الْقَائِمُ ؏ يَوْمَ السَّبْتِ «يَوْمَ عَاشُورَاءَ»
الْيَوْمَ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ؏
🔺
✾ حضرت قائم (؏) روز شنبه - روز عاشورا - خروج می‌کنند. روزی که حضرت امام حسین(؏) در آن کشته شدند(شهید).
📚 كمال الدين،ج۲،ص۶۵۴


🍃۞ اگر رشحه‌ای از مقام حضرتشان درک شود، لطیفۀ «طفوف»؛ جانِ مُدرِک را خواهد گرفت و آن وقت مناسب است که برای عزای سالارِ شهادت، این اشاره بیان شود تا نَفْسِ آماده، بِتمامِهِ در عزایِ سیّد و ارباب خویش، جانْ تقدیم کند و عبودیّت و نوکری خویش را خاضعانه اعلام نماید.

پس آیۀ زیر را بخوانیم که چیزی از «طفوف» معلوم گردد:

💎وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ
الّذينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلىَ النّاسِ يَسْتَوْفُونَ
وَ إذَا كاَلُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخسِرُون
💎

◈ وای بر کم فروشان.
◈ كسانى كه وقتى از مردم پيمانه مى‌گيرند، تمام مى‌گيرند.
◈ و چون پيمانه به مردم دهند يا براى ايشان وزن كنند، بكاهند.

📘‌ مطفّفین،آیات ۳ - ۱


◆⇯⇦ «#تطفيف» به معناى نقص در كيل و وزن است.
ظاهرِ آیات فوق؛ سخن از #کم_فروشی در کالای دنیاست. اما باطنِ آن؛ سخن از کم فروشی در کالای آخرت است که آن؛ #جان است.

🏴 عاشورا؛ حقیقت است.
«یوم الطفوف»؛ روزِ کم فروشی است. مؤمن و کافر هم ندارد. هـمـه در برابرِ حقیقت حضرت حقّﷻ یعنی؛ وجود نازنین حضرت أباعبدالله الحسین (؏)؛ کم فروش هستند.
آن حقیقت؛ از رفعَتِ جلال و علوِّ مقام، آن قدر عظیم است که هر کسی به نَفْسِ «بودنش» در «کنارِ» حضرت (؏)، کم فروش است وُ ۞【عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَيِّ القَيُّوم】۞ ( و در آن روز همۀ چهره‌ها در برابر حضرت حیّ قیّومﷻ خاضع است؛‌ طه؏،۱۱۱)، و ◄『 خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِجَلَالَتِه』► (و همۀ گردن‌ها بر جلالِ او، افتاده‌اند؛ 📚مصباح المتهجد،ج۲،ص۸۰۲).

چنان که حضرت امام صادق(؏) می‌فرمایند:

🔻«لَوْ قُتِلَ أَهْلُ اَلْأَرْضِ بِهِ مَا كَانَ سَرَفاً»🔺
👈🏻⁩ اگر همهٔ اهل زمین به خاطر حضرت سیّد الشّهداء (؏) کشته شوند، زیاده‌روی نشده است.👉🏻
📚الکافي،ج۸،ص۲۵۵

💠 مؤمن؛ این مهمّ را می‌یابد و طبق آیات قرآن؛ «وَجل» می‌شود (به خوف از روی مقصّر بودن، #وجل شدن می‌گویند، که【 إنّمَا المُؤمنونَ الّذينَ إذا ذُكِرَ الله «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»】؛ انفال،۲) و دائماً خویش را در مقصّر بودن در برابر آن بارگاه مُلوکانه می‌بیند. ولی کافر، بی‌تفاوت و گستاخ است.

❂☜ هرچند در عزای بر حضرت سیّد الشّهداء (؏) هم باشیم؛ امّا همین که «#باشیم» [یعنی؛ انیّت داشته باشیم] امّا هنوز در زمرۀ یاران اباعبدالله (؏) نباشیم [یعنی؛ فانی در حضرت (؏) نباشیم]؛ به هر مقدار که «به خودمان هستیم» [و نه به حضرت (؏)]؛ در کم فروشی آمده‌ایم.

◆⇯⇦ در قیامت که【يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر】یعنی؛ روزِ کشفِ اسرار است؛ همۀ نفوس، حسرت زدۀ این تفریط و کم فروشی خواهند بود و فریاد می‌زنند:

💎أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏
عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ الله
وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السّاخِرين
💎

✾ بترسيد از روزى كه هر كسى به خود مى‌گويد: وا حسرتا بر من که در مورد «جنب الله» [حضرت امام باقر (؏) می‌فرمایند: «نَحْنُ جَنْبُ الله؛ 📚 الأمالي، للطوسي، ص۶۵۴»] کوتاهی کردم. اعتراف مى‌كنم كه به راستى از مسخره كنندگان بودم.

📘 زمر،۵۶

◆࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◆࿐

🔲 🖋در روایت است که می‌فرمایند:

اوّلین مصیبتی که برپا شد، به قلم وحی شد.
ای قلم بر لوح بنویس:
حسین (؏) غریبانه کشته شد.💧
قلم عرض کرد:
خداوندا! چه کسی او را می‌کشد؟
ندا آمد: یزید! که لعنت خدا بر او باد‌‌.

❂☜ پس قلم بر لوح؛ «بی اذن خداوند»، به لعن یزید جاری شد.
(『 ... وَ الْقَلَمُ جَرَى عَلَى اللَّوْحِ بِلَعْنِهِ «بِغَيْرِ إِذْنِ رَبِّهِ» )

تا چنین شد، خداوندِ عالمﷻ به قلم وحی کرد (فَأَوْحَى اللهُ تَعَالَى إِلَى الْقَلَمِ):

🔳أَنَّكَ اسْتَحْقَقْتَ الثَّنَاءَ بِهَذَا اللَّعْن🔳
تو به سبب لعن یزید، مستحقّ ثنا و مدح شدی.
📚 بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۴۴


◆⇯⇦ در حالی که مَلَکوتیان، بی اذنِ حقّﷻ حتّی ذرّه‌ای نمی‌جنبَند؛ قلم، بی اذنِ الهی به عزا (و لعن) برخاست. و خداوند، او را مدح نمود و گرامی داشت. به جهت آنکه به لعن یزید پیش از صدور امر الهی، سبقت گرفت.

🔔 اینجا وادیِ امتحانِ بزرگ است.

👁‍🗨 اگر معطّلِ اذن شدی، به همان اندازۀ «معطّل شدن»، در عزا نیامده‌ای!
🔲 که عزادارِ حقیقی؛ در تدبیر نیست. بلکه بیقرارِ مصیبت است ...

۞ در عزایِ سیّد الشّهداء (؏)؛ معطّلِ اذن و احکام و آداب نباش. و معطّلِ معطَّلین هم نباش!
در این مقام؛ هر اذنی، مضمحلّ در صاحبِ عزا گشته. و هر حکمی، به خاکِ خضوع نشسته. و هر آدابی که مانع از عزاست؛ ساقط شده.
این مقام؛ وادی بیقراری برای حضرتِ حقیقت (؏) است.

🔲 وقتی حضرت امام صادق علیه السلام عزاداری گروهی از عزاداران حضرت سید الشهدا علیه السلام را تعریف می‌فرمایند، در آخر فرمایش نورانی خود، بیانی دارند که همین اشاره برای جویای حقیقت کفایت می‌نماید:

◾️«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي
جَعَلَ فِي النَّاسِ مَنْ يَفِدُ إِلَيْنَا وَ يَمْدَحُنَا وَ يَرْثِي لَنَا
👈🏻 و جَعَلَ عَدُوَّنَا مَنْ يَطْعُنُ عَلَيْهِمْ مِنْ قَرَابَتِنَا وَ غَيْرِهِمْ يَهُدُّونَهُمْ [يُهَدِّدُونَهُمْ‏] وَ يُقَبِّحُونَ مَا يَصْنَعُونَ.»
◾️
حمد و سپاس خدائى را كه در ميانِ مردم؛
كسانى را گذارده كه به طرف ما كوچ و سفر كرده، و مدح و مراثىِ ما را مى‌‏گويند.
و در مقابل؛ دشمنِ ما را كسانى قرار داده كه افرادی را که نزدیکانِ ما هستند (#عزاداران ؛ «قرابتنا» خوانده شدند) مورد طعن قرار مى‌‏دهند و ايشان را هلاک كرده و كار و عملشان (یعنی عزاداریشان) را زشت و قبیح می‌پندارند.

📚 كامل الزيارات؛ الباب الثامن و المائة نوادر الزيارات‌‏، ص۳۲۶


◆⇯⇦ پس؛ به طعنه‌های مقصّرین گوش مده! اینان دانسته یا ندانسته؛ یا دشمنِ آل الله(ع) هستند یا در میدانِ دشمنان، قدم برمی‌دارند!

هر چه هنر داری و نداری پیاده کن. که «اذن» هم عزادار حسین (؏) است. و در عزایِ مصیبت اعظم، در بیقراری و لا تعیّنی است.


🔲 النّهایة؛
«یوم الطّفوف» ظهورِ حقیقتِ بسیطۀ حضرت حقّﷻ است که جامعِ سرِّ الهی و حقیقتِ ذات باری است (جلّ جلاله).
مقالاتی که در بیانِ لطائفِ جامعُ الاسرارْ بودنِ این حقیقتِ واحده روزی شد، با عنوانِ «یوم الطّفوف؛ مجمع حیرانی» به قلم تحریر در آمده است.
و به لطف حقّﷻ آن مقداری که روزی این جمع، و در پاسخ به «رغبتِ خوانندگان» و «پیگیری آن‌ها»ست، ارسال می‌گردد.

ان شاء الله که به نظر حضرتِ نافذ البصیرة، ساقیِ معرفت، آقا ابا الفضل العباس (علیه السلام)، این جاریِ قلمی که عنایت فرموده‌اند، بابِ حیرانی و بیقراری را، بر محبّین‌شان بگشاید تا بیش از پیش در اظهارِ عبودیّت، و نوکریِ آستان مُلوکانۀ الوهیّتِ حضرتِ مقصود، شاهدِ مشهود، آقا ابا عبد الله الحسین (علیه السّلام)، جانْ تقدیم کنند.








یا سیّدیَ العشق! أغِثْني بِـبَلائِک
یا غـايـةَ مَثـوایْ! اَرِحْني بِلـِقائک
یا حضرت ساقی! دو سه ساغر نگهم دار
الفاني فــي حُبِّکَ حَیٌّ بـِبـَقائِک
(شاعر: #مهدی_فاتح)


🏴 🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


◆࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن اول:
دَرْک

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/241
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🏴 جهت درکِ مصیبت و عزاداری حضرت سیّد الشهدا علیه السلام لازم است چند کلمه در مورد "#درک" صحبت شود.
از این رو ، سخنِ اوّل به این موضوع اختصاص داده شد و صِرفاً به مختصر اشاره‌ای در جهتِ فتح باب سخن دوّم بسنده می‌کنم.


● مُدرِک = درک کننده (اسم فاعل)
● مُدرَک = درک شده (اسم مفعول)

■ هیچ مُدرِکی، هیچ چیزی را #درک نمی‌کند الّا اینکه مُدرَک در او تحقّـق پیدا کند.
● یعنی مثلاً هر چیزی که می‌چشید، می‌شنوید، می‌بینید، لمس می‌کنید، می‌بوئید، از آن شیءِ مُدرَک، چیزی در شما حاضر می‌شود.
این فقط منحصر در محسوسات نیست. بلکه برای معقولات نیز چنین است. و اصلاً حضورِ محسوسات، به قوّت و برکتِ حضورِ معقولات است.
به بیان ساده عرض می‌کنم :
هر موضوعی را که تعقّل می‌کنید، تصوّری از آن در ذهن شما شکل می‌گیرید.

تمامِ محسوسات، و معقولات، و مافوقِ آن، که لا اشاره باشد یا به اشاره بیاید، و در حیطۀ کلّیِ «درک» قرار بگیرد، به وجودِ و حضورِ مطلقِ حضرات آل الله علیهم السلام قابلیّت درک پیدا می‌کنند.
حضرات ائمۀ اطهار (ع) ؛ حقیقتِ وجود و تمام مراتب آن بوده و واسطۀ مطلقه می‌باشند.
یعنی اشیاء ؛ حدوثاً و بَقاءاً ، و تا نهایتِ مُدرَک بودن، وجودی دونِ حضرات آل الله علیهم السلام ندارند.
بنابراین درکِ هر شیئی، به اتصالِ مطلقه و الصاقِ حقیقیۀ حضرات معصومین (ع) ممکن است و الا اصلاً دَرکی در عالَم معنا پیدا نمی‌کند.

🔰 که الصادق عن الله امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند :

🔻 『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ،
وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ،
وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان‌‏』
🔺
این است و جز این نیست که ؛
به ما چشمها بینایی دارد
و به ما گوشها می‌شنود
و در قلوب ایمان وارد می‌شود.

📚 دلائل الإمامة، ط - الحديثة، ص۲۷۰

(این کلام، بخاطرِ تقدّم «بِنا» حَصر دارد)
👁 بصَر؛ شاخصۀ فاعلیّت است. 👂و اذُن؛ شاخصۀ قابلیّت. و تمام محسوسات و معقولات قابلِ اشاره (چه فاعل باشند و چه قابل) در دو عبارتِ ابتدایی جمع میشود (『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ، وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ』) .
و تمام امور لا اشارۀ در عبارتِ آخر (『 وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان‌‏』).


🔳 حضرات آل الله علیهم السلام عقلِ کلّی هستند (📚بحارالانوار، ج‏۱، ص۹۷) که در احادیث فرمودند 《جوهرٌ دَرّاک》 است و نیز فرمودند 《وسط الکُلّ》 است (📚تفسير كنز الدقائق، ج‏۷، ص۱۲۷) .

وسط هر شیء در عالم نور؛ مبدأ وجودیِ آن شیء است.
آن نقطۀ خَیریّت که شیء، به آن، «شیء» شده است؛ ظهورِ واسطۀ عُظمیٰ، یعنی؛ حضرات آل‌الله علیهم السلام می‌باشند که وسطِ حقیقی شیء هستند، چنان که می‌فرمایند؛ 🔻«خَيْرُ الْأُمُورِ "أَوْسَطُهَا"»🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏، ص۵۴۱).

■ به حضرات آل الله (ع) که «#وسط_الکل» بوده و حقیقتِ «#درک» و #واسطه_حقیقی هستند، مُدرَک و مُدرِک موجود شده و حول و قوّه می‌یابند.

■ اینکه در وصف شیعه اینقدر مطالب بالا فرمودند که مثلاً 🔸 إنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا🔸 (📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص۲۶۲) و یا هر اهانتی به شیعه، اهانت به حضرات آل‌الله (ع) است، و یا دوستی شیعه، دوستی حضرات آل‌الله (ع) است؛ همۀ اینها برای این است که درکی از حضرات آل‌الله (ع) در شیعه وجود دارد و به اندازۀ این درک، این شیعه محترم بوده و حرمت دارد.

■ دقیقتر اینکه:
● همۀ اینها برای این است که مراتبی از حضور آل‌الله (ع) در شیعه، جلوه‌گر است. که اصلاً شیعه در نقطۀ «شیعه بودن»، شعاعِ نور آل‌الله (ع) است. پس حضرات آل‌الله(ع) را در این شیعه تماشا کن.
این است که نظر به عالِمی از علمایِ شیعه، عبادت محسوب می‌شود. و این شدّت وجود تا جایی است که نظر به دربِ خانۀ مؤمن، عبادت است (🔻جَعَلَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةً بَلْ وَ إِلَى بَابِ الْعَالِمِ عِبَادَة🔺؛ 📚عدة الداعى- ابن فهد حلّی، ص۷۵).

این احادیث، بیانی از توحید است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔳

🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند:

🔅〖خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا〗🔅
شیعیان ما از شعاع نور ما خلق شدند
📚 بحار الأنوار ، ج ۲۵، ص۲۱

🔰 و سیّد الکونین و خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند:

🔅〖 یا علی! ... شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا وَ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ رَدَّهُمْ فَقَدْ رَدَّنَا يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ...〗🔅

یا علی! شیعیانت از اضافۀ گِل ما خلق شدند و کسی که ایشان را دوست بدارد، به تحقیق ما را دوست داشته و کسی که بغض ایشان را داشته باشد، به تحقیق بغض ما را داشته و کسی که دشمنی با ایشان کند، به تحقیق با ما دشمنی کرده و کسی که آنها را رد کند، به تحقیق ما را رد کرده. یا علی! به درستی که شیعیان تو برای آنچه از گناه و عیب برایشان بوده، بخشیده شده‌اند.
📚 ارشاد القلوب، ج ۲، ص۴۲۳

🔰 و در بیان دیگر می‌فرمایند:

🔅〖 فإِنَّ مَوَالِيَنَا وَ شِيعَتَنَا مِنَّا 〗🔅
یعنی دوستداران ما و شیعیان ما از ما هستند.
📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص ۷۹


🔰 تا جایی که معنای ناصبی را اینگونه فرمودند:

●〖 ليْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَمْ تَجِدْ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا النَّاصِبُ [أُبْغِضُ] مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَالَوْنَا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا〗●

ناصبى آن نيست كه دشمن ما اهل بيت باشد، زيرا كسى را پيدا نمى‌كنى كه بگويد: من به محمّد و آل محمد (ص) دشمنى مى‌ورزم، بلكه ناصبى كسى است كه با شما (شيعيان و دوستان ما) دشمنى مى‌ورزد، و به خاطر آنكه مى‌داند كه شما پيروان و دوستداران ما هستيد، با شما دشمنى مى‌كند.
📚 ثواب الأعمال، ص ۲۰۷


👁‍🗨 پس به شیعه و محبّ آل الله (ع) مستقل از حضرات (ع) نبایستی نظر کرد!
شیعه در «شیعه بودن»؛ شعاع نور حضرات (ع) است.

👈 همۀ این مطالب مقدمۀ مطلب مهم دیگری است که در سخن بعد ان شاء الله خواهیم خواند.






"اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهُ"
(📜 دعای عشرات)




#یوم_الطفوف_سخن_اول
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🦋



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دوّم:
درک مصیبت حضرت سیدالشهداء (؏) و ظهور حزن و تباکی


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/244
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

▪️همانطور که در سخن اوّل روزی شد، #درک ؛ حضور درک شده در درک کننده است.
ان شاء الله به سراغ اصل مطلب می‌رویم:

▪️در زیارت عاشورا که حدیثی قدسی می‌باشد، می‌خوانیم:
(⚠️ خوب به عبارات و معنا دقت بفرمایید!)

🔻『 و اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى «بِمُـصـابـى بِـكُمْ» اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ』🔺

و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او داريد، به مصيبتى که «از ناحیــه شمـا به من رســـیده» بهترين پاداشى را که به یک مصيبت زده از مصيبتى که ديده میدهد، به من عطا فرماید .


ان شاءالله که به عبارات دقت فرمودید!
👈 مصیبت به حضرت ابا عبد الله (ع) وارد شده است یا به شما؟!

▪️در زیارت فرمود مصیبتِ به ابا عبد الله (ع)، به شما رسیده («بِمُـــصـابــى بِــكُمْ»).

🔸چطور ؟! مگر شما آنجا بودید؟!
قوّت داری تا عرض کنم؟!

محبّ آل الله (ع)!
● عاشورا، حقیقت است و یک برهۀ زمانی نیست.

محبّ آل الله (ع) !
💔 طبق همین زیارت عاشورا، آنجا که خون پاک سیدالشهدا (ع) را آن ملعونها جاری ساختند، به سعۀ وجودی، عینِ شخصی، و اطلاقِ حقیقیِ حضرت رحمة الله الواسعه ابا عبد الله الحسین (علیه السلام)، خونِ تو، عیناً ریخته شده (عین شخصی و نه تطبیقی) که می‌خوانی:

🔳『 وَ اَسْئَلُهُ...اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ «ثـــاري» مَعَ اِمامٍ هُدىً 』 🔳
● و از خدا می خواهم...تا «خون خودم» را با حضرت مهدی (علیه السلام) طلب کنم ●


🍃 دقّت کنیم و خوب متوجه شویم که نمی‌گوییم من و شما العیاذ بالله سیدالشهداء (ع) هستیم.
نستجیر بالله و پناه بر خدا می‌بریم از این تصوّرهایِ خام و کوتاهْ فهمی برخی از افراد که سخن را درست متوجّه نمی‌شوند و موحّدین عالَم را مورد افترا قرار داده یا تکفیر می‌کنند!

⚠️ دقت شود که چه عرض می‌کنم:
ولیّ خدا آن چنانی است که جانِ من و شماست.
نه اینکه محبّین ایشان، با این کثرتی که در تعدّد دارند، [العیاذ بالله] ولیّ الله باشند.


🔰 اگر مطلب واضح شد به زیارت جامعۀ کبیره و فقرات هفتگانۀ توحید آن اشاره می‌شود:

🔻『 ذكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ
وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ
وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ
وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ
وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ
وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ
وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ』🔺



● آل الله (ع) را باید بشناسیم!
● سیّدالشهدا (ع) را باید بشناسیم!


🍃 "اللّهمَّ عَرِّفني نفسَک..."



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM