اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
870 subscribers
134 photos
16 videos
1 file
367 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram


🍃۞ الغرض؛
بیان شد که تمام روزه‌هایی که وجوبش از جانبِ خداوند است، ☜«کفّـــاره» هستند و #کفاره نیز؛ در پیِ #معصیت، واجب می‌شود.

֎ حال؛
❂☜ذنب و عصیانی فراتر از «بودن» در کنار بودِ صمدانیِ حقّﷻ نیست، چنان که می‌فرماید:

💠 «یا بنی آدم!
وجودُکَ ذَنْبٌ لا یُقاسُ بِه ذَنْبٌ»
✾ ای آدمیزاد!
وجود تو گناهی است که گناهی با آن مقایسه نمی‌شود.

❂☜ که نفسِ بودنْ در #کنار خدا، دوئیّت است و شرک و:

💎【إنّ الشّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم】
✾ شرک ظلم بزرگ است.
📘 سورۀ لقمان، آیۀ ۱۳

֎ و عالم کثرات، تا وقتی إنیّتِ خودشان را کنارِ بودِ خدا بدانند - و نه تجلّیاتی به اعتبارِ وجودِ حقّﷻ -؛ مشرک به خدایند وُ گرفتارِ ظلم و ذنبِ عظیم. امّا آن که فانیِ در خدا شد، سر تا پا موحّد است و جز تجلّیِ حقّﷻ ظهوری ندارد.


🍃۞ #ذنوب به ذنوبِ در افعال، در صفات، و در ذات تقسیم می‌گردد.
و کفّارۀ هر ذنبی به حسب خودش است؛ مثلاً:

⭕️ سرقت؛ که ذنبی است مربوط به افعال، کفّاره‌اش با شرایطی که فرمودند؛ قطع عضو است (خصوصاً قطع عضوی که با آن سرقت صورت گرفته است).

⭕️ کفّارۀ قتل عمد (ذنبی در فعل)، قصاص است.

⭕️ کفّارۀ بد خُلقی (ذنبی در صفت)، گرفتگیِ درون و ضیقِ قلب است.

⭕️ تا برسیم به کفّارۀ بودنی در کنار بودِ صمدانیِ خدا (یعنی؛ ذنب در ذات)، که ❂☜ صیام (روزه) است.


🍃۞ پس از ابتدا مرور کنیم:

֎ در جنّت؛ زاد و ولد نیست تا حضرت صدّیقۀ طاهره (س) به عنوان ذرّیۀ حضرت آدم (؏)، و نیز حضرات ائمّۀ اطهار (؏) و به تَبَعِ ایشان (؏)؛ حضرات انبیاء الهی (؏) و شیعیان و محبّین آنها پای به عرصۀ ظهور بگذارند و همۀ این برکات به ظهور بیاید ...
و نیز موجودات؛ از کـَـتْم عدم پا به عرصۀ وجود بگذارند، تا همگی خاضعانه و عابدانه، جلالتِ قدر الهی یعنی؛ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) و آن «کنز مخفی» را به تسبیح و تقدیس بنشینند.


🌑 آن کنز مخفی‌ای که حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻〖 كنتُ‏ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺

✾من گنج پنهانی بودم
که دوست داشتم شناخته شوم
پس خلق را آفریدم، تا شناخته شوم.

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۸۴، ص۱۹۹


🍃֎ چند کلمه راجع به #کنز_مخفی:

«مخفی بودن»؛ خصوصیّت هر گنجی است.
(حتّی همین گنج‌های عالم دنیا). چرا که؛➷

🎯☜ اوّلاً؛ اگر چیزی عمومی شد و در دسترس و منظَر همگان قرار گرفت، قیمتی ندارد که بخواهد گنج باشد.

🎯☜ ثانیاً؛ اگر گنجی، به ظهورِ در عالم حدود، قدر و منزلتش معلوم شود، گنج حقیقی نیست.

🎯☜ ثالثاً؛ بر روی گنجینه‌های عالم حدود می‌شود قیمت گذاشت، و یا قدرش را به هر حال معلوم ساخت. ولی اگر گنج، حقیقی بود؛ آنچنان جلالتی دارد که قدرش معلوم نمی‌شود.

֎ بنابراین؛ کنز حقیقی، هم «#مخفی» است و هم «#مجهولة_القدر».


⚠️ اینجای مطلب به اشاره بیان می‌شود:

♦️«#کنز_مخفی» همان «#لیلة_القدر»، یعنی؛ حضرت فاطمةالله؛ صدّیقۀ کبریٰ (سلام الله علیها) هستند.

🔺که «کنز» و گنج بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#قدر» و منزلتِ حقّ است.

🔺و «مخفی» بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#لیلة» بودن حضرت (س) است.

☀️که «لیلة» بودن ایشان (س) در واقع؛ جلال و باطن و حقیقتِ «قدر» است. یعنی؛ «لیلة»؛ جلال و باطنِ «قدر» است.

(ان‌شاءالله در مورد لیلةالقدر در این سلسله مقالات، لطائفی را خواهید خواند.)


🔔اگر این مهمّ را یافتیم، خدا را بر این معرفت شاکر باشیم.


🍃۞الغرض؛
قرار بر این است که لیلة القدر، یعنی؛ آن کنز مخفی، در عالم اشارات، جلوه کند ...

🔲 پس به قوّت #اطلاق، و در صفحۀ #عصمت_مطلقه، #عصیان و قیدی توسّط حضرت آدم (علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) صورت می‌گیرد. یعنی؛ توسّطِ آن نبی گرامی‌ای که «#صفوة_الله» بودن، و نهایتِ خلوص و پاکی، وصفِ حضرتشان است.
(دقت می‌خواهد!)

❂☜ در نتیجه؛ حضرت آدم صفی الله (؏) به نفسِ پاکیِ صفوة الله بودنِ خویش، خود را در ورطۀ عصیانی قرار می‌دهند که سرآغازی برای ظهورِ حقیقتِ حقّﷻ و نقطۀ قدرِ حضرت حقّﷻ، یعنی؛ حضرت فاطمةالله (صلوات الله و سلامه علیها) باشد.


🍃֎ جمع‌بندی اینکه؛
حضرت آدم (؏) در جهت تجلّیِ «کنز مخفی» در عالَمِ اشارات؛ مرتکب عصیانی می‌شوند.
که عصیان حضرت آدم (؏)؛ در «صفحۀ عصمتِ» ایشان صورت می‌گیرد.
و عالم کثرات، به این عصیانِ در صفحۀ عصمت، ترسیم می‌شود.

🍃۞ و امّا؛
عالم کثرات، عالم دوئیّت و شرک است و موجودات در این کثرات، ادعایِ إنّیّت دارند. إنّیّتی که آن ذنبی است که با هیچ گناهی قابل قیاس نیست. چرا که ذنبِ در #ذات است.

⭕️ پس بایستی کفّارۀ این ذنب داده شود.

⚜️و کفّارۀ این ذنب عظیم؛
❂☜ روزۀ ماه مبارک رمضان است.

🍃֎ که چون گناهِ در إنّیّت و ذات، خاصّ است؛ پس کفّارۀ آن ذنبِ عظیم نیز خاصّ و عظیم است و در «نفیِ» کفرانی که حاصل شده، و متناسب با همان #کفران است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃۞ بدین معنا که؛
موجودات؛ همین که پا به عرصۀ وجود گذاشته و خود را در کنار حقّ دانستند؛
❂☜ کفرانِ أحد و صمد بودنِ حقّﷻ است.
پس روزه، به عنوانِ کفّارۀ این کفران؛ باید طوری باشد که با جانت ندا کنی که من نیستم و تو هستی.
این است که ظهوراتِ تو باید برود‌.

⚜️برای همین؛ صائم در ترکِ عمل باید باشد.
یعنی؛ نخورد، ننوشد، زاد و ولد نکند.
و حتّی نبایستی حقیقتاً بخوابد!
این است که خوابیدنش نیز به عین بیداری‌اش است، آنچنان که انگار نخوابیده است، چنان که می‌فرمایند:

🔻〖نوْمُ الصّائمِ عبادةٌ〗🔺
خواب روزه‌دار، عبادت است.
📚الكافي،ج‏۴،ص۶۴


🔰چند کلمه در شرح:

֎ خداوند؛ «لا هو الّا هو»است.
(﴿اللهُ لا إله إلّا هو﴾؛بقره۲۵۵)
֎ روزه تنها عبادتی است که در «نفی» است وُ ظهورِ «لا هـــو» و جلالِ حضرت حقّﷻ.
֎ و سایر عبادات؛ در «اثبات» است وُ ظهورِ «إلّا هو» و جمالِ حضرت حقّﷻ.

✿‌⫸ برای همین در سایر عبادات، بایستی عملی انجام شود(که این اثبات است)، مثلاً حجّ، زکات، خمس، جهاد، وضو، تیمّم، نماز، صدقه و همۀ این عبادات؛ در انجام دادن و ظهور است.

❀⫸ امّا صوم(روزه)؛ بر عکسِ سایر عبادات؛ ترکِ عمل است، و نه عمل.

🍃۞ بدین معنا که؛
❂اولّاً صوم؛ در عمل کردن نیست، بلکه در امساک و ترک اعمالی است که شارع مقدّس آنها را به عنوان مُفْطِراتِ روزه نام برده است.
چنان که می‌فرمایند:

🔻«الصّيامُ؛ ☜اجْتنابُ المحارم‏»🔺
📚بحار،ج‏۶۸،ص۲۳۳

❂ثانیاً در روزه؛ عملِ جوارحی(بدنی) انجام نمی‌شود. و از این جهت، روزه در اَعیان، ظاهر نیست و از همۀ ماسِوَی‌الله پوشیده است. و جز خدا و خودِ صائم، کسی روزۀ صائم را نمی‌بیند (مگر خودِ صائم بگوید).


🍃۞ این امساک و ترکِ عمل در روزه؛
در جهتِ نفیِ مِثلیّت برای حقّﷻ است.
☘️ که؛ حضرت حقّﷻ؛
❂☜ ﴿لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ؛ شوری،۱۱﴾ است.


🍃۞ و صائم(روزه‌دار) با روزه‌اش- که ترک اعمال خاصّی است-، انّیّتِ اعتباری خویش را کنار می‌زند(علّت این اعمال خاصّ را در دنباله خواهید خواند). پس در این ترک؛ دیگر خودش نیست، بلکه معبود به او ظاهر می‌شود.

🍃۞ این است که؛
❂☜ «الصّيامُ تَثْبيتاً لِلْإخلاص»
✾ روزه؛ ثباتِ اخلاص است.
📚علل الشرائع،ج۱،ص۲۴۸

🍃۞⫸ که من نیستم و تو هستی
و بدین ترتیب؛ برداشته شدنِ إنّیّتِ اعتباری، کفّارۀ #ذنب_عظیم خواهد بود.


🍃۞ امّا این ترک اعمالِ خاصّه از کجاست؟

🔆صوم؛ ظهورِ حقیقت است و ما فوقِ عبادات و اعمال دیگر، چرا که صوم؛
صفتِ «صمدیّتِ حقّﷻ» است.
لکل شی باب و باب العباده الصوم»؛📚محجة البیضاء،ج۲،ص۱۲۲)

🍃֎ آثار صمدیّت حقّﷻ در افعال، این است که؛
❂☜ خداوند؛ نمی‌خورد و نمی‌نوشد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد.
چرا که حقّﷻ؛ از اینکه صمد است و بی‌نیاز، منزّه از این اعمال است.
(این اعمال را چون ظاهراً درک می‌شوند؛ بهتر می‌شناسیم. وگرنه در صفات باطنی نیز خداوند، منزّه از صفات ناصَواب است.)

🍃۞ حال؛
صائم[به روزه]، مُتَصِّف به صفتِ #صمد می‌شود و این اتّصافِ او به صفتِ صمدیّت است که ترکِ صفات و اعمالی خاصّ را برای او واجب می‌گردد.

֎⫸ و این #ترک و نفی -که ظهور صمدیّت حقّﷻ است-، در سه مرتبۀ #جسد، #نفس، و #قلب بایستی ظاهر شود، چنان که در فرمایشات نورانی حضرت مولی علی(؏) در غررالحکم؛ به «صَوْمُ الجَسَد»، «صَوْمُ النّفْس» و «صَوْمُ القَلب» اشاره شده است.

🍃⇚بنابراین؛
امساک از مُفطرات روزه، در این سه مرتبه باید باشد‌ که کفّارۀ ذنبِ عظیمِ #بودن در کنارِ بودِ صمدانیِ حقّﷻ، و به واقع؛ پناه بردن به حضرتِ حقّﷻ است، چنان که در استعاذۀ شب‌های دهۀ آخر ماه رمضان، عرضه می‌داریم:

🔻〖 أعوذُ بِجلالِ وَجْهِكَ الكريم أنْ يَنْقَضِيَ عَنّي شهرُ رمضان
أو يَطْلُعَ الفَجرُ مِنْ لَيْلَتِي هذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أو تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عليه〗
🔺

◉ پناه مى‏برم به جلالِ وجه كريمت كه بگذرد از من ماه رمضان
◉ يا برآيد سپيده‌دمِ این شب بر من
و من در پيشگاه تو بر خود، گناه يا پيگردى داشته باشم كه مرا بر آن عذاب فرمايى.

📚 مفاتیح‌الجنان


👁‍🗨 اگر به لطف حقّﷻ چشمانِ وحدت‌بین باز شود؛ خواهیم دید که این شخصِ روزه‌دار نیست که ترکِ ما سوَی الْمحبوب می‌کند، بلکه خداست که به «عبد»ش، ترکِ غیرِ خودش را می‌نماید. که این؛ کمالِ انقطاعی است که در مناجات ماه شعبان طلب کردی و عرضه داشتی:

🔻〖إلهي!
هَبْ لي كمالَ الإنقطاعِ إليک〗
🔺
✾ خدایا!
به من کمالِ انقطاع و فنا به سوی خودت را عطا کن.

🍃۞ و در ماه رمضان؛
پرده از اجابتِ دعایت برداشته شد.






«وَ الحمدللهِ الّذي جَعَلَ مِنْ تِلكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رمضان»

📚صحیفۀ سجّادیه(؏)،دعای۴۴


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#پایان_لطیفه_دوم_حقیقةالصیام
#لطیفه_ترک_عمل_بودن_روزه




─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

گله نکن که چرا این طور شدیم

┅─┅─═✾❗️✾═─┅─┅

📘 وقتی قرآن را تنها بر سر طاقچۀ تبرّکاتمان می‌گذاریم!
و گاهی در بدرقۀ مسافری، خاکِ مظلومیّت از سرش می‌تکانیم!، ...
و یا در نهایتِ عنایتمان؛ از دریایِ برکتِ این کتابِ #حیات، تنها به گوهرِ «قرائت» و «حفظ»ِ کلمات آن اکتفاء می‌کنیم، ...
و از خزائنِ انتظار در اعماقِ بحر تدبّر و تعقّل، غفلت می‌نمائیم!، ...

🍃 وقتی احادیث بی‌بدیلِ اهل بیتِ عصمت (؏) را با ثمنِ قلیلِ گفتارهای نوعروسانِ غربی و شرقی، به بازارِ خرده فروشان بردیم!،...
و خود را مفتخر به این دانستیم که #روشنفکر شدیم!، ...

باید هم وضع دینداری‌مان این باشد


🍃֎ بر مسند شِکْوه و دلتنگی تکیه نزدم.
این کلمات؛ تذکّری است و بیشتر؛ حدیث نفس.

☘️ به خود بیاییم!
که وقتی «قالَ الصّادق (؏)» و «قالَ الباقر (؏)» می‌شنویم، رگ به رگ وجودمان؛ گوشِ تمنّا و خواهش و رغبت شود و به آوای دلبرانۀ رسولانِ سرزمینِ #حقیقت، جان دهیم.
🍃 و به کلام الهی؛ استماعِ جان باشیم و نه صرفاً سماعِ بی‌جان!



🌿 خدا رحمت کند آن‌هایی را که از حرفی از حروفِ دلربای آل‌الله (؏) و قرآن کریم، نمی‌گذشتند و همهٔ کلام‌ها را به پای حضراتِ «کلمة الله (؏)»، قربان می‌کردند.



🌙 #ماه_رمضان؛ #ربیع_القرآن است.
وقتِ آشتی‌کنان رسیده.
معطّل نکن!


🍃 ای دل!
گوهر شناس باش!




🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لکل_شیء_ربیع_و_ربیع_القرآن_شهر_رمضان




─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ سوّم:
صیام و وجوب رحمت حقّﷻ

〰️〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/129
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅

⚜️ جهتِ بیان این لطیفه از این سلسله لطائف، مقدّمۀ کوتاهی لازم است. که این مقدّمه؛
لطیفه‌ای است برای اهل معنا!
پس إن‌شاءالله عزیزان به طور مجزّا و مستقلاً نيز در این معنا غور نمایند و اشارات آن را در مهدِ تأمّل بپرورند.

🍃۞ و امّا مقدّمه؛

📝 متعارف است که نوشتن را "کتابت" می‌گویند.
🔲 ولی در اصل، "کـَـتَب" به معنایِ جمع کردن است.

در واقع چون حروف و کلمات را در نوشتن، کنار هم جمع کرده و خواندن آنها را بهم مُنضَم می‌کنیم، این جمع کردنِ کلمات و حروف و مقیّد ساختنِ آنها در قالبِ یک نوشتار، به «کتابت» خوانده می‌شود.

🗣 امّا اگر کلامی در حقیقتِ جمع بودن باشد، ولی هرگز بر اوراقی هم نوشته نشود، باز "کتاب" خوانده می‌شود.


✴️ "قرآن"؛ از ریشۀ "قـَــرَأ" است.

"قـَــرأَ" به دو معناست:

✓➊ خواندن
✓➋ جمع کردن

🌱 این دو معنا بهم مربوط است.
"خواندن"، در "جمع بودن"ِ حروف و کلمات ممکن است. و هر آوایی، به معنایِ خواندن نیست.

اصلاً نقطۀ "خواندن"، نقطۀ "جمع" است.


🔳 وقتی گفته می‌شود "قرآن"؛ تصوّر ابتدایی یک کتاب با صفحاتی متعدّد را از ذهن پاک کن!

⇫✓➊ درست است که "قرآن"، شیءِ قابل قرائت است. امّا در جلالتِ و لُبّیتِ "قرائت" به آن نظر کن.
یعنی کینونت و بودِ آن "قرائت" است.

مطلب را تنزیل می‌دهم تا بهتر روشن شود:

◉ اگر آنچه از قرآن را در حافظه دارید و بخوانید (و نه از رویِ مصحَفِ نگاشتۀ شدۀ قرآن)؛ باز هم آنرا قرائت کردید.
◉ اگر چشم‌ها را ببندید و با طهارت، مسِّ حروفِ نگاشتۀ شدۀ قرآن را بنمائید؛ باز در قرائت آمدید.
◉ اگر آیاتی از قرآن را تصوّر کنید؛ باز هم "قرآن" را به "قرآن" بودن تصوّر کرده‌اید و در قرائت آمدید.

این را برای هیچ کتابی نمی‌شود بیان کرد.
[هرچند با تنزیل قرآن، تمام کتب آسمانی منسوخ شده است، امّا علی فرضِ این منسوخ شدن] حتّی سایر کتب آسمانی اگر «در کنارِ قرآن» قیاس شوند، چنین خصوصیّتی را ندارند. و قرآن را فرمودند 🔻«هُوَ مُهَيْمِنٌ‏ عَلَى سَائِرِ الْكُتُبِ»🔺(قرآن هیمنه بر تمام کتب الهی دارد؛📚الكافي، ط-الإسلامية، ج‏۲،ص۶٠۱).

🔰 قرآن، مقامِ جمع الجمع است و برای آن، فرمودند:

🔹«لَيْسَ بِخَالِقٍ وَ لَا مَخْلُوقٍ
وَ لَكِنَّهُ كَلَامُ الله عَزَّ وَ جَل»🔹

نه خالق است و نه مخلوق،
بلکه کلامِ خدایِ عزّ و جلّ است.
(📚 التوحيد للصدوق،ص۲۲۳)

📘 کتب دیگر، بعد از اینکه بر جائی ثبت شوند (مثلا بر رویِ کاغذ)، قابل قرائت می‌شوند.
یعنی خودشان، غیر از قرائتشان هستند.

✴️ امّا قرآن؛ خودش و قرائتش یک شیء است.
قرآن، در ذات و کینونتش، "قرآن" است و "مُبین" است و آشکار.

اینجا جایِ تأمّل است!
تناول طعامِ معرفتی، که روزی فرمودند، در ماه مبارک رمضان که "ربیع القرآن" است، گوارایی دو چندان دارد.
نوش وجود کسانی که به جانْ تناول فرمودند.


❗️"قرآن" را با هیچ کتابی قیاس نکنیم. که حضرات آل الله(ع) که روح و حیاتِ قرآن، و حقیقتِ آن هستند، می‌فرمایند🔻لا یُقاس بنا احدٌ🔺 (احدی با ما قیاس کرده نمی‌شود؛📚معانی الاخبار،ص۱۷۹).


💠 ذاتِ قرآن، ذاتِ قرائت است.
و نظیر و شبیه ندارد.

اصلاً هر چیزی که قابل قرائت باشد، در نقطۀ «قرائت شدن»، ظهورِ قرآن است.
قرآن، در "قرائت" آنقدر در ملئیت است که نیاز به حروف بر روی کاغذ ندارد و تفضلاً در حروف آمده.
حضرت رسول اکرم(ص)از مقامِ قرائت در خفایِ قرآن، قرآن را قرائت می‌فرمودند.

و از این رو به «حسب ظاهر»(دقّت بفرمائید!) حضرت رسول اکرم(ص) در خواندن و نوشتنِ ظاهری نیامدند چنان که قرآن می‌فرماید:

💎وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمينِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُون‏💎
و تو پيش از [نزول‏] آن هيچ كتابى را نمی‌خواندی و با دست خود آن را نمی‌نوشتی، و گر نه باطل‌انديشان قطعاً [دربارۀ قرآن‏] به شک می‌افتادند.
(عنکبوت،۴۸)

⇫ و این مطلب، تفوّق حضرت(ص) بر هر خواندنی و نوشتنی است.
چرا که؛
حضرتِ راسم عالم وجود، حضرت رسول اکرم(ص)، بر هر أمری إشراف داشته و مُنشِئ و احیاگر آن أمر هستند. از این روی، هر چند علی الظاهر در خواندن و نوشتن نیامده باشند و «ما كُنْتَ تَتْلُوا ... وَ لا تَخُطُّهُ» نفیِ حدّی تصوّر شود؛
ولی این عبارت بیانگر نفی لُبّیِ تمام خواندن‌ها و نوشتن‌ها و تمام خواندنی‌ها و نوشتنی‌ها است.

به بیانی دیگر، نخواندند و ننوشتند؛
چون این مطلب باید ظهور کند که جز خودشان را نمی‌‌خوانند و جز خودشان را مکتوب نمی‌فرمایند.
به عینِ این مطلب که اصل و منشأ هر خواندنی و هر نوشتنی از وجود مبارک حضرتِ راسمِ عالم(ص) است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹

⏎❖ بنابراین: أمّی بودن حضرت رسول اکرم(ص) (نستجیر بالله) به معنای عدم توانائیِ ایشان در خواندن و نوشتن نیست؛ بلکه بیانگر این حقیقت است که؛
👈🏻 وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت (ص)، أُم و ریشهٔ مطلقِ «خواندن» و «نوشتن» است. لذا أمرِ کتابت و قرائت را آنجایی به عرصهٔ ظهور آوردند که خود، معدنِ آن («معدن الوحی و التنزیل و التأویل»؛📚مصباح الزائر، ج۱، ص۶۶) بوده تا نشانگر این مطلب باشد که خود مَنشأ و مُنشِئ کتابت و قرائت هستند.

و چون بحث این مقاله نیست، به اشاره عرض می‌شود که:

☀️ قرآن؛ جلوۀ کلام رسول اکرم(ص) است.
برای شرح بیشتر، رجوع شود به بیان بیست و یکم فصلِ «حقیقة الولایة» در کانال معرفة‌الحق؛ با عنوانِ «وحی؛ خارج از وجود نازنینِ حضرات معصومین (علیهم السّلام) نیست».


⇫✓➋ قرآن؛ جامعِ حقیقی است که همۀ اشیاء را احاطه کرده است که 《رَطْب》 و  《یابِس》 را در خود جمع نموده که فرمود 【 وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ】‏ (هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى روشن [درج‏] است./ سورۀ انعام آیۀ۵۹).

به کاشفیّتِ وَلوی آل الله علیهم السلام، این حقیقت واضح خواهد شد.


🍃امّا ...
✿ علاوه بر اینکه خودِ نام "قرآن" معنایِ «جمع کردن» را می‌رساند، نام دیگرِ قرآن، «کتاب» است.
که بیان شد «کتَبَ» به معنایِ «جمع کردن» است.

همینقدر برای ادامۀ بحث ما کفایت می‌کند که بدانیم "کَتَبَ" در حقیقت به معنایِ «جمع کردن» است.
🍃و امّا بعد ...

🔰 قرآن می‌فرماید:

💎【كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة】💎
🔹خداوند رحمت را بر خود نوشته است.
(سورۀ انعام، آیۀ ۱۲)

🔶 آیا این آیه چنین معنایی دارد که رحمت چیزی بود و خداوند فاقدِ آن بود و بعد بر خودش رحمت را نوشت یا مقرّر و واجب نمود؟!

🔹معنا کردن با مقدّمۀ آلودگیِ به دوئیّت و شرک، همین گونه است که خدا را چیزی و رحمتش را چیز دیگری می‌داند.

☀️ ملَئیّت و صمدیّت حقّ، جا برای این نمی‌گذارد که رحمت، چیزی جز خودیّت او باشد.
ذات خداوند، سراسر خیر و رحمت است و از ملئیت و شدّت رحمت، در 🔻كتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة🔺 می‌آید.
نه از اینکه نفْسَش چیزی بود و فاقد رحمت، و حالا رحمت بر آن مکتوب شد.


🔻【كتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة】🔺؛ بیانِ وجوبِ واجب الوجود است.

وجوب، نقطۀ جمعیۀ ثبوت است.
بیانِ نقطۀ «جمعیۀ» وجوبِ واجب، این کتابت است.

🔲 این مکتوب؛ نقطۀ مَکتوم بودنِ ذات است.

شدّتِ «بود»، به «نمود» آمده است.
شدّت رحمت در کَتمِ ذات، به نمودِ رحمت در کتابتِ بر ذات ظاهر شده.

🔻كتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة🔺فعل نیست. بلکه بیانِ خداوندیِ خداست.


⭕️ دو دیدگاه را دقّت بفرمائید:

✖️➊ یکی می‌گوید: رحمت و وجوب رحمت، بر نفس الهی نبوده، و بعد نوشته شده.
✔️➋ با بینشی که می‌گوید: رحمت، در وجوبِ واجب الوجود است.

🌱تفاوت این دو بینش تفاوت شرک و توحید است.


رحمت؛ شخصِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله هستند که حضرات آل الله(ع) «نَفْسُ الله تعالی» می‌باشند (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۹۷، ص۳۳۱).


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹
🔹

🍃۞ الغرض؛
معارف بایستی از ذاتِ حقّﷻ بررسی شود. چرا که همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام - که امر به معروف و نهی از منکر است -؛ جلواتی از ذاتِ حقّﷻ است.
֎ بدین معنا که؛
❂☜ هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است.
که او‌ﷻ؛ 🔻 لا هــــو الّا هــــو🔺 است.

🍃۞ توضیح اینکه؛
👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلبِ معرفتی، باید از شخصِ حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.
چرا که؛
❂☜«المَعْرِفَةُ صُنْعُ الله؛ 📚دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۱۳». و #صنع_الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّﷻ است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّﷻ است؛ اتقانِ هر شیئی است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔅『 صُنْعَ الله الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء 』🔅
📘سورۀ نمل، آیۀ ۸۸

✳️ بنابراین؛
معرفت به هر امر، و هر حکمِ شریعت نیز؛ از معرفت به خودِ حقّﷻ باید باشد، چنان که می‌فرماید؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض ابوحمزه ثمالی)

🍃۞ آنان که معارف را صرفاً در #مقام_فرق (یعنی؛ #مقام_جلوت، #مقام_اشاره) نظر می‌کنند، در تفاوت‌ها و فرق‌ها گرفتار می‌شوند. و جمع‌بندیِ حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّﷻ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کُلِّ] تجلّیات حقّﷻ نظر کردیم؛
❂☜ نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت أحدﷻ خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به اوﷻ، و در اوﷻ معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸لا هو الا هو🔸 است («اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو ؛ سورۀ بقره آیۀ ۲۵۵») حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:
🔺◉ هر #نهی، در شریعت؛ از شدّتِ نفیِ «لاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جلال حقّﷻ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد. و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّﷻ است.

🔺◉ و هر #امر، در شریعت؛ از شدّتِ «الّاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد. و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّﷻ است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸لا هو الا هو🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که إن شاء الله خوانندگان این مقالات، پیش‌نیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil3/310)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹
🔹

🍃۞ النّهایة:

🔰 قرآن کریم می‌فرماید:

💎 【 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ»
كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ】
💎

🔹اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، روزه بر شما مقرّر شده همان طور كه بر اقوام قبل از شما واجب شده بود. شايد با تقوا شويد.

📘سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۳

🍃۞ حضرتِ حقّﷻ؛ شخصِ شخیصِ «المؤمن» است.
(❂☜【السَّلامُ «الْمُؤْمِنُ»】؛ سورۀ حشر، آیۀ ۲۳)

🔆 و «مؤمنین»؛ ظهورِ «المؤمن» بودنِ حضرتِ حقّﷻ هستند که؛

🔻«الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ الْمُؤْمِن‏»🔺
مؤمن، آئینۀ مؤمن است.
📚 تحف العقول، ص ۱۷۳

🍃۞ الغرض؛
«وجوب و مکتوب بودنِ رحمت بر ذات حقّﷻ»؛ در «وجوب و مکتوب بودنِ صیام بر #مؤمن»، ظاهر می‌شود.
یعنی؛
💎كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة💎 در؛ ❂☜ 🔻كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ🔺 ظاهر است.

🍃۞ و مجهول بودنِ فعلِ «كُتِبَ» (در 【كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ】)، نه از مجهولِ بودنِ حدّیِ فاعل آن است. معلوم است که فاعلِ این کتابت و واجب کردن، خداست!

❂☜ بلکه مجهول بودنِ «كُتِبَ»؛ نشان دهندۀ این است که واجب بودنِ صیام، در تعیّنِ افعالِ ظاهری نیست.

یعنی اینطور نیست که واجب نبود، و بعد واجب شد. و اینطور نیست که واجب بودنش از این عالم دون است.
بلکه وجوبش از نقطۀ رفعت و عُلوّ ذاتیِ خداوند است. بدین معنا که حقّﷻ؛ لا إشاره و «#مجهولة القدر» است و در غیبوبت است.

🍃۞ بنابراین؛
«کُتِبَ»یِ مجهول در 🔻كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ🔺؛ ظاهر کنندۀ «كَتَبَ»یِ معلوم در 💎كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة💎 می‌باشد.

(و سخن‌هایِ دیگر که مجالِ بیانش نبود!)

♻️ مطلب را با فرمایشی از مولایم حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام جمع بندی می‌کنم، که می‌فرمایند:


♦️『 مَنْ صَامَ‏ شَهْرَ رَمَضَانَ وَجَبَتْ لَهُ الرَّحْمَةُ 』♦️
✾ کسی که در ماه رمضان روزه می‌گیرد، رحمت برای او واجب می‌شود.

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۹۴، ص۸۰

🍃۞ که صومِ مؤمن؛
رحمت را از نقطۀ ذاتیۀ حقّﷻ، بر حقّﷻ واجب می‌کند.
و وجوبِ صیام؛
☀️☜ جلوۀ وجوبِ رحمتِ ذاتیِ حقّﷻ است.





«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا حَمِدْتَ نَفْسَكَ
وَ أَوْجَبَ الْحَمْدِ جَزَاءً عَلَيْكَ حَمْداً»

📚 از ادعیۀ ماه مبارک رمضان
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏۱، ص۱۶۳




🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_صیام_و_وجوب_رحمت_حق




─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ چهارم:
صیام؛ حقیقتِ اشیاء

〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/134
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


🍃۞ در مقالات قبل بیان شد که «صیـــام»؛ ظهورِ صمدیّت و جلالتِ حضرت حقّﷻ است.


🔆 حضرت حقّﷻ که خود،【لا هو الّا هو】 است، جلالیّت اوﷻ؛ «#لا هــو» است.
بدین معنا که؛
❂☜ خداوند است که نمی‌خورد و نمی‌آشامد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد‌.

֎ #صیام؛ حقیقتِ اللهﷻ است. و حقیقتِ الله، ولیِّ اوست. و حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖نحْنُ الصِّيَامُ〗🔺
✾ ما حقیقتِ روزه هستیم.
📚 بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۳۰۳


✿ هر شخصی در نقطۀ عبدیّت، ظاهر کنندۀ ربّ و معبود است. یعنی به هر اندازه که عبد باشد، فانی در معبود و ظاهر کنندۀ معبود است، چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔸〖 العبوديّةُ جوهرةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبيّة〗🔸
✾ عبودیّت جوهره‌ای است که باطنش ربوبیّت است.
📚مصباح الشریعه، باب ۱۰۰، في حقيقةِ العبودية


🍃۞ صیامِ عبدِ صائم (روزه‌دار)؛ ظهورِ حقیقتِ صائم بودنِ خداوند است. اینچنین است که از مُفطراتِ روزه، نهی می‌شود. به دیگر بیان؛
شدّت نفیِ جلالیِ حقّﷻ (یعنی؛ «لا هو»)، در نهیِ از مفطراتِ روزه ظاهر می‌گردد.

🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ في نفسِهِ و بِذاتِهِ، واجبُ الإطاعه است، نه اینکه به حسب غیرِ خودش واجبُ الإطاعه باشد.

֎ ما غالباً برای اطاعت در ذهنمان یک مُطیع (اطاعت کننده)، و یک مُطاع (اطاعت شده) در نظر می‌گیریم و بعد می‌گوییم مُطاع، برای مُطیع، واجب الإطاعه است!
امّا حضرت حقّﷻ؛
❂☜ مطلق است.
و تمام شئوناتِ او، به اطلاقش بایستی دیده شود. در نتیجه؛
واجب الإطاعه بودنِ خداوندِ صمد، از بیرون از اوﷻ نیست.

֎⇦ بنابراین؛ خداوند به خودیِ خود،«واجبُ الإطاعه» است. و «مؤمنین»، واجبُ الإطاعه بودنِ خدا را «می‌پذیرند».

🍃۞ اطاعتِ خداوند؛ في ذاتِهِ، «فَـــرض» است. یعنی واجب است. ➷
❖ و این اطاعت، در ترسیم عالم؛ «افتـــراض» نام دارد.

تذکّر:
«افتراض»؛ مصدر باب #افتعال است.
و باب افتعال؛ مطاوعه و پذیرش را می‌رساند.
↲ یعنی؛
«افتراض» به معنیِ «پذیرشِ» واجبُ الإطاعه بودنِ حقّﷻ است.
حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) که ظهور تامّهٔ حقّﷻ هستند؛ «مفترض الطاعه» (یعنی واجب الاطاعه) می‌باشند.


🔰حضرت امام علیّ بن موسی الرضا (علیهما السّلام) در مورد حقّﷻ می‌فرمایند:

🔻〖 عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومَ
وَ خَالِقٌ إِذْ لَا مَخْلُوقَ
وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبَ
وَ إِلَهٌ إِذْ لَا مَأْلُوهَ 〗
🔺

✾[خداوند] عالم است در حالی که معلومی نیست.
و خالق است در حالی که مخلوقی نیست.
و ربّ است در حالی که مربوبی نیست.
و اله است در حالی که شیدائی نیست.

📚التوحيد، للصدوق، ص۵۶


🍃۞ بنابراین؛
❂☜ خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که خالق است. بلکه خالق بودن، ذات خداوند است و از شدّت خالق بودن است که مخلوق را می‌آورد. و مخلوق، خالقیّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦ خداوند به حسبِ گنهکاران نیست که غفّار است. بلکه غفّاریّت؛ ذاتِ خداوند است. نه به حسب غیر، بلکه به خودیِ خود، غفّار است. یعنی شدّتِ غفاریّت خداوند در ذات، مغفور را می‌آورد. و مغفور، غفاریّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که رزّاق است. بلکه رزّاق بودن، ذات خداوند است و از شدّت رزّاق بودن، مرزوق را می‌آورد. و مرزوق، رزاقیّتِ حقّﷻ را می‌پذیرد.


⚜️ این خدایِ صمد است که نیاز به هیچ چیز ندارد. و تمام شئوناتش در خودش معنا می‌شود. و شدّت صفاتِ اوست که عالَمِ ظاهر را ترسیم می‌کند.

🍃۞ و الغرض، به همین صورت؛
❂☜حقیقتِ صوم در حقّﷻ است که صائم را می‌آورد. و افعال و صفات و ذاتِ صائم؛ پذیرش و مطاوعۀ حقّﷻ، و ظهورِ حضرتِ #صمد است.


🔰 از طرفی؛
حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻〖 عبدي!
خَلَقْتُ الأشياء لِأجْلِكَ و خَلَقْتُكَ لِأجْلي‏〗
🔺

✾بندۀ من!
همۀ اشیاء را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم خلق نمودم.

📚مشارق الأنوار، ص۲۸۳

🌿۞ بنابراین؛
عالَم، به تَبَعِ عبدِ مؤمن و برای او خلق شده است.
و تمام اشیاء؛ در پیِ عبدِ مؤمن است که مخاطبِ حقّﷻ واقع می‌شوند، وگرنه اصلاً مورد اعتناء نیستند.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM



🔆 اوّلُ المؤمن، و حقیقتِ مؤمن و ایمان (و عبد حقیقی)، حضرات آل‌الله (؏) می‌باشند.
🔅 و هر مؤمنی، «در نقطۀ مؤمن بودن»، جلوه‌ای از جلواتِ ائمۀ اطهار (؏) است.

🍃۞ همۀ موجودات، در نقطۀ «موجود» بودن، #تکوینا مؤمن هستند و تسلیمِ حقّﷻ و مسبِّحین اوﷻ، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ لَهُ أسْلَمَ مَن في السّماواتِ وَ الأرض
طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إليه يُرْجعون】
💎

✾ حال آنكه هر آن كه در آسمان‏ها و زمين است،
خواه ناخواه فرمانبردار اوست
و همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند.

📘 سورۀ آل عمران، آیۀ ۸۳


🌿۞ پس موجودات، تکویناً همه تسلیم حقّﷻ هستند. و همین که «موجود»اند؛ حظّی از «وجود» دارند. و «وجود»؛ خودِ حضرت حقّﷻ است. پس لا جَرَم، تکوینِ هر موجودی ❂☜#ایمان است.

💠 و امّا انسان؛ موجودی مختار است. و در اختیارش، #تشریعا می‌تواند ایمانِ در تکوین عالَم را #بپذیرد یا #نپذیرد.
و این تشریعِ در ظاهر (برای انسان)؛ مدّ همان تکوین باطن است.

🍃۞ پس اگر انسان، أمر به ایمان و تسلیم می‌شود، این حقیقت در تکوینِ عالَم [و انسان] جاری #هست. و اصلاً کینونَت و «بودِ» انسان، ایمان به خدا و تسلیم در برابر حقّﷻ است.

֎⇦ ولی بایستی این ایمانِ در باطن، به اختیارِ خود انسان هم پذیرفته شود. پس أمر می‌شود که؛
💎【 آمِنُوا باللهِ وَ رَسُولِهِ】💎
✾ به خدا و پيامبر او ايمان آوريد.
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۷


🍃۞ بنابراین؛
آن ایمان، در باطن و کینونتِ موجودات، وجود دارد و جانِ اشیاء است. ولی انسان، تشریعاً هم در این مطلب باید بیاید تا به انسانیّت باقی بماند.


🔰اشاره‌ای دیگر؛

🌿۞ قرآن کریم می‌فرماید:

💎【سَبَّحَ لله ما فِي السّماواتِ وَ الأرْض‏】💎
✾ آنچه در آسمان‏ها و زمين است،
خدا را به پاكى مى‏ستايند.
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۱


🌿۞ به همان منوال که در قبل بیان شد؛

֎⇦ تمام موجودات، تکویناً، مُسبِّحین (تسبیح کنندگان) حضرتِ حقّﷻ هستند.
ولی انسان؛ تشریعاً نیز بایستی مسبّح باشد و أمر می‌شود که؛

💎【سَبّحُوا بُكْرَةً وَ عَشيًّا】💎
✾صبح و شام خدا را تسبيح گوييد.
📘 سورۀ حضرت مریم (س)، آیۀ ۱۱


❂☜ نقطۀ «وجود» در هر «موجودی»، نقطۀ «ایمان» است. و هر موجودی، همین که «هست» [چه بداند و چه نداند، و چه ملحد باشد و چه مؤمن]؛ در کینونت و بودش؛ ⇦ تسلیم حقّﷻ است و مُسبّحِ او ...

🔔 متذّکر شوم که این خصیصه، باعثِ نجات کافر و معاند نمی‌شود! و مطالب عِقاب و عذاب کفّار، از مطالب دقیقِ معرفتی است، که برای مطالعۀ آن، به #کانال_معرفة_الحق مراجعه بفرمائید.
(به آدرسِ ❂☜ https://t.me/ehsannil3/343)


🔰 الغرض قرآن می‌فرماید:

💎【يا أيّهَا الّذين آمنُوا
كُتِبَ عَلَيكُمُ الصّيام 】
💎

✾ ای کسانی که ایمان آورید!
بر شما روزه واجب شد.

📘 سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۳


🌿۞ مخاطب حقّﷻ؛ #مؤمنین هستند. یعنی نقطۀ «ایمانِ» افراد، مورد اشاره است.
🔅 ایمانی که در باطن و #تکوین عالَم هست، و حالا در #تشریع، مورد خطاب است.

🔸آیا مؤمن کسی بود و بعد؛ صیام از بیرون از او، بر او نوشته و مقرّر و واجب شد؟!
🔹خیر.

🌿֎⇦ همان طور که برای تسلیم و تسبیح، اشاراتی گذشت، صیام نیز حقیقتِ وجودی همۀ موجودات است.

❆ صیام؛ نفیِ جلالی حقّﷻ است که ظاهر شده است. و به عبارتی صیام؛
❂☜ظهورِ «لا هو» در موجودات است.

֎⇦ که موجودیّت همۀ اشیاء، فانی و هالک در حضرت حقّﷻ است و موجودات؛ به رجوع و فقرِ به سوی حقّﷻ است که خلق شده‌اند و هر موجودی - چه بداند و چه نداند -؛ آن به آن در نفیِ خود، قیّومیّتِ حقّﷻ را طلب می‌کنند.


🌿۞ بحمد الله مقالاتِ متعدّدی برای شرح مطلبِ فوق، در #مباحث_توحید در #کانال_معرفة_الحق ارائه شده است، که مخاطبینِ عزیز می‌توانند آن سلسله مقالات را مطالعه نمایند.
(رجوع بفرمائید به آدرسِ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/213)


جهت یادآوری؛
اشاره‌ای به بعضی از آیات در مبحث توحید:

✓➊ 💎【 كلُّ شَيْءٍ «هالكٌ» إلّا وَجْهَه】
✾هر چیزی في نفسِهِ هالک است،
الّا وجه خداوندﷻ.

📘سورۀ قصص، ۸۸


✓➋ 💎【كلُّ مَنْ عَلَيها «فَـــــانٍ»
وَ يَبْقىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الجلالِ وَ الإكرام】
✾ هر چیزی كه روى آن [زمين] است، فانى‌ ست.
و وجه ربّت که صاحب جلال و اکرام است، باقی است.

📘سورۀ الرّحمن، ۲۶ و ۲۷

✓➌ 💎【 يا أيّها النّاسُ أنْتُمُ «الفُــقــراءُ» إلى الله وَ الله هُوَ الغنيُّ الحميد】
✾اى مردم! شما به خدا نيازمنديد،
و خداست كه بى نياز و ستوده است.

📘 سورۀ فاطر، آیۀ ۱۵


✓➍ 💎【إنّا لله و إنّا إليه «راجعـون»】
✾ همانا ما برای خداییم
و في نفسِهِ در برگشت به او هستیم.

📘 سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۶

[⇯֎ شرح و توضیح آیاتِ فوق؛
در #کانال_معرفة_الحق ֎⇯]


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻



🌿۞ اینکه موجودات، می‌خورند و می‌آشامند و زاد و ولد می‌کنند و مانند آن؛ از آنجائی ست که؛
❂☜ نقص دارند.
مثلاً قُوُت می‌خورند، چون صمدیّت و غنایِ در قُوَّت ندارند.
و باید دائماً از غنیِّ مطلقﷻ ارتزاق داشته باشند.

🍃֎⇦ نقطۀ ارتزاق از حقّﷻ در هر موجودی، نقطۀ #فقر اوست.
و موجودات؛
از #ذات و #صفت و #فعل (تمام مراتبِ وجودی)؛
❂☜ فقیر مطلق هستند.


🔰 حال؛
🌿۞ روزه از فعل تا صفات، و سپس ذات، لحاظ می‌شود. بدین معنا که؛

🔻֎⇦ روزه در #افعال، یعنی؛
نخوردن، ننوشیدن، زاد و ولد نکردن (کلاً مفطرات روزه در افعال). و صائم با افعالِ «لاهو» ئیِ روزه، ظهورات و تعیّناتش می‌رود. یعنی؛ در افعالش فریاد می‌زند که:
«من نیستم وُ خدا هست» (#توحید_افعالی).

🔻֎⇦ در #صفات نیز؛
چون #صفات_رذیله را کنار می‌گذارد، نبودِ صفتیِ خویش، و بودِ صفتی خدا را ظاهر می‌سازد (#توحید_صفاتی).

🔻֎⇦ و امّا در #ذات؛
صائم در ذات، آن است که دائماً في نفسِهِ می‌گوید «اصلاً من نیستم که نیستم. بلکه خدا هست» (#توحید_ذاتی).


🍃⇯֎ همان طور که بیان شد؛ تمام اشیاء، في نفسِهِ چنین نِدائی را دارند و مسبّح هستند وُ في نفسِهِ و تکویناً #صائم می‌باشند.

🌿۞ منتها خداوند برای مؤمن، پرده از حقیقت و تکوینِ عالم برمی‌دارد و با أمرِ به روزه، او را نهیِ از مفطرات می‌کند که؛
«لا تأکُلْ» (نخور)
«لا تَشرِبْ» (ننوش)
«لا»
«لا»
و‌ «لا» إلی آخره (سایر مفطرات).

🍃֎⇦ تا آنجایی که اصلاً:
«لا تکُنْ» یعنی؛ نباش ...
◻️ که در اصل از اوّل هم نبودی. که همۀ اشیاء فی نفسه «هالِكٌ» و «فان» هستند. امّا و امّا؛
❂☜ این نبودنِ تکوینی را تشریعاً هم #بپذیر.


🌿۞ خوردن و آشامیدن و زاد و ولد کردن و صفات دیگر - که همه نقیصه و رذائل و ظهورِ انیّتِ انسان بود -، در برابرِ انیّت اوﷻ، «ذنب عظیم» محسوب نمی‌شد!

◼️ چرا که #ذنب_عظیم؛
❂☜ إنیّتِ انسان است.


⤵️ بنابراین؛ اگر برای انسان:
🔻◉ روزه در افعال؛ #توحید_افعالی را رقم میزند،
🔻◉ و روزه در صفات؛ #توحید_صفاتی را ترسیم می‌نماید،
🔻◉ روزه در ذات؛ #توحید_ذاتی را محقّق می‌کند؛

🍃֎⇦ صیام خواصّ؛ کفّارۀ «#ذنب_عظیم» یعنی؛ «انیّت» است.

🌿۞ همان طور که گناه در سه مرتبۀ کلّی #فعل و #صفت و #ذات می‌باشد، ماه مبارک رمضان، پوشانندۀ ذنوب در #افعال، #صفات و #ذات است. و حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به قول مطلق؛ ماهِ رمضان را پوشانندۀ ذنوب معرّفی می‌فرمایند، که؛
🔅《رمضانُ المُكَفِّرُ》🔅
📚مستدرك الوسائل، ج‏۷، ص۵۴۴


🍃۞ چنین غوغایی در روزۀ ماه مبارک رمضان است.

☘️ و اینچنین است که در هر «شبِ» ماه مبارک رمضان، دو رکعت نماز وارد شده است که چکیدۀ صیامِ آن روز، مُسجَّل به سرّ الصلوةِ این معراج در معنا شود! (📚 این نماز، در کتب ادعیه و از جمله کتاب شریف مفاتیح الجنان آمده است)

🍃֎⇦ خواصّ؛ مراقب بر رعایتِ این هبه هستند.

🔰 می‌فرمایند:

🍃֎⇦ در هر رکعت، بعد از حمد، ۳ بار سورۀ توحید بایستی خوانده شود (که به این سه مرتبه؛ ان شاء الله توحید در مراتبِ سه‌گانه در وجود محقّق می‌گردد).

🍃֎⇦ و چون سلام داده شد، چهار تسبیح خاصّ و هفت بار تسبیحات اربعه را بخواند (لطائف دارد!).

🍃֎⇦ در آخر بگوید:

🔻【سُبحانكَ
🔻◉ سُبحانكَ
🔻◉ سُبحانكَ
💢 يا عظِيمُ اغْفِرْ لِيَ «الذَّنْبَ الْعَظيم»】


🍃֎⇦ و نهایتاً ده مرتبه #صلوات بفرستد. که صلۀ مراتبِ عاشرۀ ایمانی است با باطن البواطنِ حقّﷻ، یعنی حضراتِ مبدأ الوجود؛ ائمۀ اطهار (علیهم‌السّلام)


⇯֎💢 «اغْفِرْ لِيَ الذّنْبَ العَظيم»
یعنی؛
֎⇦ هر آنچه در صیامِ روزی که گذشت (صوم در فعل و صفت)؛ نهایتاً برای این بود که «الذَّنْبَ الْعَظِيم» که انیّت من بوده، به عظمتِ حقّﷻ، پوشیده و کنار گذاشته شود، تا روزه‌دارِ ذاتیِ او باشم (صوم در ذات).

🍃⇯֎ «طُوبَى لِمَنْ عَمِلَ بِسُنّةِ الدّينِ وَ اقْتَفَى آثارَ النّبِيّين»
📚غرر الحکم


♻️ جمع بندی:

🌿۞ صیام، حقیقتِ تمامِ اشیاء است. و همۀ اشیاء، تکویناً و در نفس و کینونتِ خویش؛
❂☜ ذاتاً مسبّح و صائم هستند و خدا را نشان می‌دهند و فریادِ «نه مَن، بلکه تو» سر می‌دهند.

🍃֎⇦ مؤمنین امّا، به اختیار خویش، و در نقطۀ مؤمن بودن، تکوین را تا به تشریع، ممدود می‌سازند و جانشان می‌گوید:

ز هر چه غیر یــار «استغفر الله»
ز «بودِ» مُستعــار «استغفر الله»
دمی کان بگذرد بی یادِ رویَـش
از آن دم بی‌شمــــار «استغفر الله»

#فیض_کاشانی (ره)



«الحمدللهِ الّذي يَخْلُقُ وَ لَمْ يُخْلَقْ
وَ يَرْزُقُ وَ لاَ يُرْزَقُ
وَ يُطْعِمُ وَ لاَ يُطْعَم»

📚 دعای افتتاح


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_صیام_حقیقت_اشیاء


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
لطیفۀ پنجم:
ماهِ رمضان؛ آغازِ ترسیم عالم

〰️〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/138
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


📖 در کتب روایی، مجموعه‌ای از احادیث، مبنی بر این موضوع و مضمون آمده است که اگر حجّت خدا (؏) نباشد، هیچ چیزی نخواهد بود.
مثلاً در کتاب شریف کافی، مرحوم کلینی یک باب با عنوانِ «أنّ الأرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجّة» (یعنی؛ قطعاً زمین خالی از حجّت؏ نیست) باز نموده‌اند.


🔰 به عنوان نمونه؛ حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖لو لا نا لَساخَتِ الأرض بِأهلها〗🔺
✾ اگر ما نباشیم، زمین اهلش را فرو می‌برد.

📚 مشارق الانوار، ص۸۵


🍃۞ علّت شیء، دائماً با شیء است و اگر آنی نباشد، آن شیء وجود نخواهد داشت.
֎⇦ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ علّةُ العللِ مطلقه بوده، و تمام اشیاء، صِرفُ الرّبط به حضرات (؏) می‌باشند. یعنی نه تنها علّت، بلکه شیئیتِ اشیاء؛ حضرات ائمۀ اطهار (؏) هستند.


🌐 ارضِ تعیّنات (یعنی عالم اشارات)؛ از کعبه گسترده شده است. و #دحو و کشیدگی زمین از #کعبه می‌باشد (دحو الارض).

🕋 کعبه‌ای که محلّ تولّد ولیّ و حجّت حقّﷻ، حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) است.

[در مورد #کعبه؛ اشاراتی در این مقاله شده است❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/45]


🍃۞ تصوّر مکان در قیاس با زمان، به خاطر ابعاد و جِرمِ اَمکِنه، آسان‌تر است.

🔔 البته به اشاره بیان می‌شود که آنچه که در ذهن از مکان تصوّر می‌گردد، مکانیّتِ مکان نیست، بلکه محلّ ظهورِ مکان است. وگرنه؛ لُبّ مکان بیش از تصوّر معمول، از مکان می‌باشد.

تصوّر زمان از مکان مشکل‌تر است و همین تصوّرِ مشکل، باعث شده است که متکلّمین، زمان را امری موهوم تصوّر کنند. یعنی واقعیّتی برای آن قائل نیستند.

֎⇦ این انکارِ واقعیّت، از لطافت زمان و به چنگِ درکْ نیامدنِ آن است.

🍃۞ عجالتاً بحثمان غور در زمان نیست و مبحثِ #زمان ان شاء الله در مقاله‌ای دیگر بیان خواهد شد.
فقط همین‌قدر که برای مطلبِ فعلی ما به کار می‌آید، به تحلیل، اشاره می‌شود که؛
⌛️☜ زمان؛ روحِ مکان است.


🕋 کعبه؛ نقطۀ #دحو و کشیدگیِ زمین تعیّنات است. و این مبدئیّت مکانی برای ممدود شدن تعیّنات؛
❂☜ از مبدئیّت زمانی است.
یعنی؛
🍃֎⇦ روحِ این #مکان - که محلِّ به اشاره آمدنِ جسمِ حجّت خداوند است -، #زمان است.


🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

⌛️〖إِنَّ اللهَ تَعَالَى خَلَقَ السَّنَةَ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ يَوْماً
وَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ «فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»〗🌐

✾ همانا خداوند، سال را سیصد و شصت روز خلق کرد
و آسمان و زمین را «در شش روز» خلق نمود.

📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۱۷


🍃۞ در تحلیل، و با توجّه به حدیثِ فوق، عرض می‌شود:

🌐☜ خلقِ مکان؛ در ظرفِ زمان است.
و چون خلقت به تنزیل و تدریج، جامۀ «شدن» پوشیده؛ زمان، مقدّم بر مکان خلق شده است. و مکان [به بیانی]، در ظرفِ زمان تکوین یافته است.

🌐 بنابراین؛ خلقِ『 السّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ』در ظرفِ حقیقیِ «أيّامٍ» است.

🍃֎⇦ #ظرف_حقیقی این طور است که مظروف، جدایِ از ظرف نیست. بلکه؛ ظهورِ ظرف است. یعنی؛
❂☜ زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو؛ «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک - که نوعی از مکان است -، می‌سنجند. چرا که زمان، به خودش، در جلالت است.

(این مباحث را در مقالات #قیامت و #ظهور ان شاء الله به تفصیل خواهید خواند.)




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM


🍃۞ پس تا بدین جایِ مطلب دانستیم که؛
❂☜ باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است. و زمان؛ در خفا، و سرّ مکان، می‌باشد.


🍃⌛️ #زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متّصل، امّا در بی‌قراری است. بدین معنا که؛
֎⇦ چون مشتمل بر آنات است؛ «کمیّت» است وُ چون آنی می‌رود و متّصلاً آنی دیگر آغاز می‌شود؛این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.

❂☜ امّا مکان؛ کمیّتی است که در #قرار است.

🍃⌛️ زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است، باطنِ مکان است.
֎🌐 و مکان؛ که در قرارِ جمالی است، ظاهرِ زمان است.


🔲 در تحلیل عرض می‌شود:

⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.


🍃۞ همان طور که بیان شد، حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ حقیقتِ هر شیئی می‌باشند.
و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ بنابراین؛ حقیقتِ زمان، حضرات آل‌الله (؏) هستند.

✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.


🔰 قرآن می‌فرماید:

【 إنّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ الله «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... ‏】

✾ همانا تعداد ماه‏ها نزد خدا، آن روزى كه آسمان‏ها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آن‏ها چهار ماه حرام است. [و] آئين درست همين است‏.

📘سورۀ توبه، آیۀ ۳۶

📖 در احادیث؛ برای این آیه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، دوازده امام (علیهم السّلام) هستند. و آن ۴ ماه حرام، چهار امامِ هُمامی هستند که نام مبارکشان «علیّ» است. و از این رو، این ماه‌ها حرمت دارند (📚 تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).


🌙 ماههای قمری را «شهر» می‌گویند.
#شهر در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.

֎⇦ عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی می‌دانند که در بینِ عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد! در حالی که چون مطلب «عِنْدَ الله» مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّﷻ، حقیقی است و در غیر حقّﷻ، مسامحتاً استفاده می‌شود.

🍃۞ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر»؛ از ظاهر بودنِ خودِ حقّﷻ است.

֎⇦ ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض می‌شود. امّا حقّﷻ خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
❂☜ برای همین قرآن فرمود:
🔻【هو الظّاهر】🔺
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۳


🌙 الغرض؛ ظاهر بودنِ حقّﷻ، به «شُهور» (ماه‌های سال) است (که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السّلام می‌باشند).
و این ظاهر بودن؛
֎⇦ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» است.

🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❂☜ در عینِ اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی؛ در قالب و حدودِ «ثبوت» نمی‌ماند. بلکه از اطلاقِ خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده، ولی باز به خودش باقی است.


🍃۞ برای نمونه‌ از روایات، اشاره‌‌ای می‌شود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
✾ ماه رمضان سی روز است، و هرگز کم نمی‌شود.

📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴، ص۷۸


🍃۞ در توضیح؛
به یکی از معارفی که ریشۀ بیاناتِ دیگر هم می‌تواند باشد، اشاره می‌شود که؛
❂☜ حقیقت را باید از شخصِ حقیقیِ عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.

🍃⇯֎ بدین معنا که؛
֎⇦ اهل #حدود؛ اعداد را در قالبِ اعداد نظر می‌کنند (که قالبِ اعداد، معدودات هستند).
بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمی‌تواند در ۲۹ روز بیاید. و ماه رمضان برای آن‌ها باید حدّاً ۳۰ روز باشد. و اگر در ۲۹ روز بیاید، دیگر ۳۰ نیست و به عبارتی ناقص انگاشته می‌شود.

🍃۞ امّا چون مطلب، #حقیقی و #اطلاقی و از شخصِ حقیقیِ عالَم، بررسی شود؛
֎⇦ ۳۰ روز، در نقطۀ ۲۹ روز هم می‌آید، در حالی که همان ۳۰ روز است.

[اینها صِرف اصطلاح و یا مسامحه در بیان نیست. بلکه؛ بیانِ حقیقتِ اطلاقِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.]


🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم؛ مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند، تا این مطالب برایشان غریب نباشد.
[جهت بحث اطلاق؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمایید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]





︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃۞ این ثباتِ در متنِ تغییر، حالِ «ثابتِ علی الإطلاق» بودنِ حضرتِ «حقّﷻ» است.
֎⇦ «حقّ»؛ به معنایِ ثابت است.
و حقّﷻ؛ «ثابت مطلق» می‌باشد.


🍃۞ حضرات ائمۀ اطهار (علیهم السّلام)، واسطۀ مطلقۀ حقّﷻ می‌باشند. که به وحدتِ حقّﷻ، از باطن البواطن، تا ظاهر الظواهرِ حقّﷻ حضور دارند.
🍃⇯⇦ و به اشاره آمدن حقّﷻ، به حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌باشد.


🍃۞ «شهور» بودنِ حضرات ائمۀ اطهار (؏)، جلواتِ 🔻【هو الظّاهر】🔺 بودنِ خداوندﷻ است.
֎⇦ و این ظاهر بودن - که عین شخصیِ حقّﷻ است -؛ جانِ تمام اشیاء است.

🍃⇯֎ #شهر بودنِ ماه‌های قمری، از آنجایی است که در ظهور و مُبرهَن بودن هستند.
و از اینکه ظاهر بودنِ حقّﷻ است، و حقّﷻ؛ کینونت و بودِ موجودات است؛ بنابراین شُهره و شناسا برای تمام موجودات است.

🌙۞ پس ان شاء الله دانسته شد که ماه‌هایِ قمری، از مافوقِ عالم دون، تا بدین جا می‌باشند.
و اینکه تعیین ایّام ماه‌های قمری مشکل است؛ از جلالت و بی‌قراری حضرت حقّﷻ است که به هیچ تعیّنی متوقّف نمی‌شود. و هر قرارِ جمالی‌ای، از بی‌قراریِ جلالیِ اوست.


🍃۞ در بین قراردادهای فی ما بینِ مردم؛
֎⇦ در عصر جاهلیّت، ماه محرّم را ابتدایِ سال قمری می‌دانستند. در حالی که آن کسی که حقیقتِ شهور است، بایستی تعیینِ اوّل بودن ماه را نماید ...

🔥⇯֎ امّا عمر (لعنة الله علیه)؛ این جهالت را برای عنادی که با حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) داشت، در بین اعراب رواج داد. و تابعین ملعونش بعد از سال ۶۱ (هجری قمری) - که سالِ شهادت مظلومانۀ حضرت سیّد الشهداء امام حسین (علیه السّلام) به همراه هفتاد و دو تن از فرزندان و یارانشان، و اسارت حضرت امام سجّاد (علیه السّلام) و خانوادۀ عترت (صلوات الله علیهم اجمعین) است -؛
֎⇦ [مغرضانه] به جایِ اوّل محرّم، دهم محرّم را به عنوان اوّلِ سال و روز تبریک خویش قرار دادند! چنان که در زیارت عاشورا می‌خوانیم:

🔻«اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ ֎⇦ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ»🔺


🔥«اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ»🔥


🍃۞ و امّا ...

🔰 الصادق عَنِ الله؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖 شهْرُ رَمَضَانَ‏ رَأْسُ‏ السَّنَة〗🔺
✾ ماه رمضان سَر سال می‌باشد.
📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۴


🔰 یا می‌فرمایند:

🔻〖【إنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ الله اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ】
«فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ الله وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَان»َ وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ نَزَلَ الْقُرْآنُ‏ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن‏〗
🔺

✾ شمارهٔ ماه‌ها نزد خدا در كتاب خدا آن روز كه آسمان‏ها و زمين را بيافريد، دوازده ماه مقرّر گشت. پس نخستينِ آن ماه‌ها، ماه خداست. و آن ماه رمضان است. و قلبِ ماه رمضان؛ شب قدر است و قرآن در اوّلين شب از ماه رمضان نازل شده است. پس آن ماه را با قرآن استقبال كنيد.

📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۹۹


🍃۞ «غُرّه» ؛ نقطۀ اوّلیتِ ظهور شیء است.
و «غُرّه» بودنِ شهر رمضان برای همۀ شهور، نقطۀ شهر بودنِ شهور است.
֎⇦ بدین معنا که؛
🍃⇯ هر ماهی از ماه‌های قمری، به ماه مبارک رمضان، «شهر» بوده و جلوه دارد. که در ادامه توضیح بیشتری در این خصوص خواهید خواند.


🌙۞ با دانستنِ اینکه ماه‌های قمری؛ ظهورِ حقیقت حقّﷻ است؛
֎⇦ ماه مبارک رمضان، اوّلِ #سال_قمری می‌باشد.


🔰 حضرت امام محمّد باقر (عليه السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖 لا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ الله عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَجِي‏ءُ وَ لَا يَذْهَبُ وَ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ وَ يَذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَكِنْ قُولُوا:
شَهْرُ رَمَضانَ‏ فَالشَّهْرُ الْمُضَافُ إِلَى الِاسْمِ وَ الِاسْمُ اسْمُ الله وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ جَعَلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مَثَلًا وَ عِيداً...〗🔺

✾نگوئيد «اين رمضان» و نگوئيد رمضان رفت، و رمضان آمد! زيرا «رمضان» نامى از نام‌هاى خداوند عزّ و جلّ مى‌‏باشد. نمى‌‏آيد و نمى‏‌رود، که آن كه می‌آيد و می‏رود؛ زائل و نيست‌‏شونده است. بلكه بگوئيد:
«شهر رمضان» (ماه رمضان) يعنى شهر اضافه گرديده به اسمى كه نام خداست، ماهى كه قرآن در آن ماه نازل گرديد، و خداوند آن را حجّت و محلّ شادمانى براى اولياء خود قرار داده است.

📚بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۱۱



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🌙۞ همان طور که ماه مبارکِ رمضان، جلوۀ «رمضان» بودنِ حضرت حقّﷻ است؛
اوّل بودنِ ماه رمضان؛
֎⇦ ظهورِ 🔻『 هو الأوّل』🔺 (سورۀ حدید، آیۀ ۳) بودنِ خداوند است.
که حقّﷻ هر جائی ظاهر بشود، ظهورش، عینِ شخصی و ذاتِ اوست.

🍃⇯֎ بنابراین؛

✓➊ اوّل بودنِ ماه مبارک رمضان؛
֎⇦ اوّل بودنِ
#جعلی و قراردادی نیست:

🍃۞ بلکه حقیقتی است که ظاهر شده است. و جز حضرات آل‌الله (؏) که حقیقتِ حقّﷻ هستند، احدی نمی‌تواند ماهی را به عنوانِ ماه اوّلِ سال تعیین کند.
و بلکه مطلب فراتر است!
֎⇦ و این است که احدی، حتّی همین ماه رمضان را هم نمی‌تواند از جانب خویش به عنوانِ ماه اوّل سال معرّفی کند!
❂☜ چرا که حقیقت؛ فقط به دستِ حقیقت، انشاء می‌شود.

✓➋ اوّل بودنِ ماه مبارک رمضان؛
֎⇦اوّل بودنِ حدّی نیست:

🍃۞ که چون اوّل بودنِ ماه رمضان را به لُبّ بودن و اطلاق و حقیقت شناختیم، خواهیم دانست که اگر حضرات آل‌الله (؏) مثلاً ماه ربیع الاوّل (یا محرّم) را به عنوانِ اوّل ماه قمری معرّفی بفرمایند، باز از اوّلِ مطلق بودنِ ماه رمضان است که در ربیع الاوّل آمدند. و در همان نقطۀ اوّل بودنِ ماه ربیع الاوّل، ماه رمضان؛ اوّل است.

[تأمّل بفرمائید که جایِ تأمّل است و این لطیفه، یک مَناط کلّی و معیاری برای سایر معارف است.]

🍃۞『 رمضان』؛ نام مبارکِ خداوند است. خداوند صمد است و از صمدیّت است که جا برای مِثل نمی‌گذارد که 💎【ليْسَ كَمِثلهِ شَيْ‏ءٌ】💎 (سورۀ شوری، آیۀ ۱۱).

🍃⇯֎ و خداوندِ سبحان، صوم را که در عبادات، مِثل ندارد؛ در هیچ ماهی واجب نکرده الّا ماهی که به اسم خودش آن را نامگذاری نموده است. که آن اسم؛ «رمضان» است و آن ماه؛ «شهر رمضان» است.

🍃⇯֎ و هیچ ماهی از ماه‌های سال نامگذاری به اسماء الله نشده است الّا «شهر رمضان».

🍃⇯֎ وتمام شهور، از «غُرّه» بودنِ شهر رمضان است که؛
֎⇦ شهرُالله هستند.
ولی وقتی بخواهند نسبتِ بقیۀ شهور را با خداوند نشان بدهند، با اضافۀ «الله» به خدا نسبت داده می‌شود.
مثلاً وقتی در روایات قرار است نسبت ماه محرّم به حرمتِ الهی را نشان دهند، به صورت «شهر الله المحرّم» اسم می‌برند. یعنی با اضافۀ «الله» بیان می‌شود. زیرا «محرّم» نام خدا نیست و بقیۀ شهور نیز غیر از «شهر رمضان» این گونه‌اند.


🌀۞ در احادیث از اسم مُستأثر یاد فرموده‌اند.
اسماء الهی در پیِ #اسم_مستأثر الهی، ظاهر می‌گردند.
به عبارتی اسم مستأثر، تمام اسماء اعظم الهی را در اثر و پیِ خود می‌آورد. و برگشتِ تمام اسماء، به اسم مستأثر است.

🍃۞ حضرات آل‌الله (؏)؛ حقیقتِ تمام اسماء الهی می‌باشند.
و عالَم و موجودات، همگی؛
֎⇦ اسمِ اسمِ این سلسله هستند و بدو و ختم، و ایجاد و اِیاب (بازگشتِ) آنها به حضرات اسماءُالحسنیٰ (؏) است.

🍃۞『رمضان』؛ نام مبارک خدا، و از جلالت حضرت حقّﷻ است، چنان که روایت شد:

֎⇦ «نام ماه مبارک رمضان را به صورت #رمضان یاد نکنید، چرا که حقّﷻ در آمد و شد نیست که بگویید رمضان آمد یا رفت»

🌙۞ ولی آنگاه که آن جلالت در تنزیل بیاید؛
֎⇦ به «شهر رمضان» ظاهر می‌شود. یعنی؛
حضرت حقّﷻ از جلالت و عُلوِّ 『 رمضان بودن』، به جلوۀ «شهر رمضان» ظاهر می‌شود.

🍃⇯֎ بنابراین؛
ماه مبارک رمضان در قیاس با ماه‌های دیگر سال، حکم اسم مستأثر را دارد، چنان که می‌فرمایند🔻〖 شهرُ رمضانَ‏ رأسُ‏ السَّنَة〗🔺. و ماه‌های سال در اوّل بودنِ لُبّیِ او باید دیده شود.


تذکّر: سال (سَنه، عام)؛ سیّد الکونین حضرت رسول اکرم (ص) می‌باشند.
باطنِ سال؛ شُهور است. و ماه‌ها، بسطِ ماه مبارک رمضان هستند.

🌙۞ ماه رمضان، که〖رأسُ‏ السّنة〗و〖غُرَّةُ الشّهور〗است، از آنجایی آورندۀ ماههای دیگرِ سالِ قمری است که شَهریّتِ همۀ شهور است. و این ماه رمضان است که در #دوازده جلوه ظاهر می‌شود و بازگشتِ سایر ماه‌های قمری، به اسم مستأثرشان است.

🌀 #اسم_مستأثر در شدّت طلبِ اثرِ خود است. و این شدّتِ طلب، مسمّا و سایر اسماء را در پی خود می‌آورد.

🍃۞ ماه مبارک رمضان؛
❖ از طرفی؛ مسمّای خود یعنی حضرت رمضان (حقّﷻ) را در پی می‌آورد و دائماً جلوۀ اوست.
❖ و از طرفی دیگر؛ سایر ماه‌ها را نیز در پی خود ترسیم، و به سوی خود، تجمیع می‌کند.

🌙۞ که شهر رمضان؛ اسم مستأثرِ است و مسمّای خویش را می‌آورد. و مسمّای این ماه، قلب آن است که در دنبالۀ حدیث آمده است:

☀️《قلْبُ شَهْرِ رمضانَ‏ لَيْلَةُ القَدر》☀️


🍃⇯֎ که حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:

🔹『 اللّيْلةُ؛ فاطمةُ وَ القدرُ؛ الله』‏🔹

✾ لیلة؛ حضرت فاطمةالزهرا (سلآم الله علیها) هستند.
و القدر؛ خداوند است.

📚 تفسير فرات الكوفي، ص۵۸۱


🍃⇯֎ و برای لیلةالقدر نیز می‌فرمایند:

🔻『 ليْلَةُ القدر هِيَ أوّلُ‏ السَّنَةِ وَ هِيَ‏ آخِرُها』‏🔺

✾ لیلةالقدر؛ هم اوّلِ سال است و هم آخِر آن.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴، ص۱۶۰



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃⇯֎ یعنی؛ سال که از ماه‌ها تشکیل شده، و ماه‌ها؛ بسطِ باطن تا ظاهر آن هستند؛ اوّل و آخرش ֎⇦ «#لیلة_القدر» است.

🍃۞ همان طور که شهور، از ماه رمضان؛ شُهره بوده و شَهر می‌باشند، و ماه رمضان، ظهورِ رمضان بودنِ حضرت حقّﷻ است، و قلبِ ماه رمضان - که باطنُ البواطنِ ماه رمضان است -؛ لیلة القدر است؛
🍃⇯֎ پس این اوّل بودن و آخر بودنِ «لیلة القدر»؛ همان حقیقتِ 🔻هُوَ الْأوَّلُ وَ الْآخِر🔺 بودنِ حقّﷻ است.

🍃֎⇦ و اینکه ماه مبارک رمضان، اوّل و آغاز ماه‌های دیگر است، اوّلیتش به «#لیلة_القدر» است.

🍃۞ الغرض؛
#سال، که ظهور ائمّۀ اطهار (علیهم السّلام) و بسطِ عالم وجود است؛
֎⇦به اوّلیت لیلةُ القدر، آغازِ بسط می‌کند.

🍃⇯֎ و لیلة القدر، یعنی؛ حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) ֎⇦ «أمّ أبیها» (📚فاطمة الزهراء -س- بهجة قلب المصطفی‌ -ص-، ج۱، ص۲۰۳) هستند و از این رو؛ «اوّل السَّنه» می‌باشند.

🍃⇯֎ و به همان معنا؛ «أمّ الائمّه» (📚فاطمة الزهراء -س- بهجة قلب المصطفی -ص-، ج۱، ص۲۰۳) هستند و اوّلِ شُهور و اوّلیتِ آن، یعنی؛ ائمۀ اطهار (علیهم السّلام) می‌باشند.


و به اشاره عرض می‌کنم که از القابِ دیگرِ ایشان؛ اُمّ ‌الخیرة، اُمّ ‌المؤمنین، اُمّ‌ الأخیار، اُمّ‌ الفضایل و ֎⇦ «اُمّ ‌الأسماء» است.


🍃۞ جمع‌بندی اینکه؛
֎⇦ همان طور که ترسیمِ #مکانیِ اشیاء، و دَحْو و کشیدگیِ زمین تعیّنات، از #کعبه است؛ ترسیمِ #زمانی اشیاء هم از ماهِ رمضان است، که قلب و باطن و حقیقت آن ماه؛ حضرتِ《لیلة القدر》 (سلام الله علیها) می‌باشند.

⚜️ پس حضرت لیلة القدر، فاطمة الزهرا (سلام الله علیها)، مبدئیت تمامِ عالم اسماء و اشارات هستند و بلکه فراتر!


🍃۞ لیلة القدر؛ برزخ البرازخ است که لیلِ عالمِ کثرات، و فجرِ عالمِ وحدت را به یک جا جمع می‌کند و مقامِ #جمع_الجمع است.

🍃⇯֎ پس؛
🔻قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ🔺
֎⇦ مسمّا و باطن ماه مبارک رمضان است که به «لیلة»؛ در خفای جلالت است و به «القدر»؛ در جلوتِ جمال می‌آید و قدرِ هر شیئی؛ به وجود جمعُ الجمعی و برزخ البرزاخِ『لیلة القدر』مقدّر می‌گردد.

🍃⇯֎ و آخر بودن لیلة القدر - که در عالم نور به عینِ شخصی اوّل بودنِ آن است - در بیان، این طور مطرح می‌گردد که:

🍃֎⇦ لیلة القدر به اطلاقِ اوّل بودنش در آخر بودنِ مقیّدات آمده، و هنوز به اطلاق خویش باقیست.

🍃֎⇦ لیلة القدر به اوّلیتِ جلالِ «لیلة»؛ در رقم زدن قدرِ هر ذرّۀ عالم می‌آید که:

💎〖و إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا «خَــــــزائِنُهُ» وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ «بِقَــــدَرٍ مَعْلُومٍ»〗💎

✾ و هر چه هست، خزينه‏‌هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهٔ معيّن نازل نمی‌كنيم.

📘سورۀ حجر، آیۀ ۲۱

🍃⇯֎ که «خَــــــزائِنُهُ»؛ اشاره به آن مقام خفاییِ «لیلة» است و «قَـــــــدَرٍ مَعْلُومٍ»؛ اشاره به مقام جَلوتیِ «القدر» در هر شیئی مِن الاشیاء است.


🍃۞『لیلة القدر』؛ جمع الجمعِ خلوت و جلوت است که خدایی که به جلالت،『کنز مخفی』است، به حقیقت خویش، یعنی لیلة القدر؛
֎⇦ مُقَــــدِّر و قدرآفرینِ عالم است.


🍃⇯֎ این است که «ماه مبارک رمضان»، به «لیلة القدر»؛
֎⇦آغاز ترسیمِ عوالم می‌باشد.






«اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى‏ ما رَزَقْتَنِي
وَ لَكَ‏ الْحَمْدُ عَلى‏ ما أَلْهَمْتَنِي
حَمْداً كَثِيراً دائِماً سَرْمَداً أَبَداً لا يَنْقَطِعُ وَ لا يَفْنىٰ أَبَداً»

📚اقبال الاعمال، ط - الحديثة، ج‏۲، ص۱۴۲



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_رمضان_آغاز_ترسیم_عالم




─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ ششم:
🟡 سحری؛ لقمه‌ای خاصّ امّت رحمت

〰️〰️〰️〰️〰️

🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/144
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


۞ سرّ الله، عالَم را فرا گرفته است.
و أصَحّ این است که گفته شود:
همۀ عالم، ظهورِ سرّ الله است.

دل هر ذرّه را که بشکافی
آفتــابیش در میان بینـی

🌙۞ إن شاء الله به عنایت حقّﷻ، نورِ ولایت به جان تابد و دلِ بی‌تاب را به مقصد رساند و چشمِ مشتاق را به جمالش پُر نور سازد که:

یــار، بـــی‌پـرده از در و دیـــوار
در تجلّی است، یا اولِی‌ الْأبصار!


🕰 الغرض؛
تمام ساعات شبانه روز؛ اسمی دارد وُ رسمی وُ اسراری.
(مثلاً برای ساعات شب، این اسماء بیان شده است: شفق، غَسَق، عَتَمه، سُدفه، جَهمَه، زُلفَه، #سحر، فجر ، صبح ، صباح و…)

🌙۞ یکی از ساعاتِ شب؛ وقتِ «#سحر» است.
که در روایات و آیات قرآن، اسراری و اعمالی برای اهلِ آن، ذکر فرموده‌اند.

🍃⇯֎ و اهلُ‌الله؛ اهل سَحَرند!
֎⇦ آنان که وصفشان؛
🔻【الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ «بِالْأَسْحارِ»】🔺 است.
📘 سورهٔ آل عمران، آیهٔ ۱۷

🍃⇯֎ که اهلُ‌الله؛
֎⇦ گدایانِ «بالأسحارِ» حضرت حقّ‌ﷻ هستند.

دوش وقت «سحر» از غصّه نجاتم دادند
واندر آن ظـلمـت شـب آب حیاتـم دادند
بی‌خـــود از شعشـعۀ پرتـو ذاتـم کردند
بـاده از جـام تجلّـی صــفــاتــم دادند
چه مبارک‌سحری بود و چه فرخنده‌شبی
آن شــب قـدر که این تازه براتـم دادند

(حافظ - ره)

°•❋☀️❋•°


🔰 این مقدّمه را خواندیم تا آماده شویم برای خواندنِ لطیفه‌ای در خصوص #سحر.

🍃۞ إن شاء الله جانِ ناقابل را برای کلامِ حضرتِ جانان رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تقدیم کنیم که می‌فرمایند:

🔻«تَسَحَّرُوا فَإِنَ السَّحُورَ بَرَكَة»🔺
✾ سحرى بخوريد كه سحرى بركت است.
📚بحار الأنوار ،ج۵۹،ص۲۹۲


♨️🍲『 سَحور』 (غذایی که روزه‌دار در سَحَر می‌خورد)؛ مشتق از سحر است و در فارسی آن را «سَحری» می‌گویند. یعنی؛ چیزی که منسوب به سَحَر است.

🌓 ساعتِ #سحر؛ وقتِ آمیختنِ نور و ظلمت است.
🍯 و خوردنِ #سحری؛ وجهی به روز (فَجــر)، و وجهی به شب دارد.


🍃⇩֎ امّا #فجر دو گونه است:

🌑۞ فجرِ اوّل؛
که آن سپیدیِ کاذبی است که ابتدائاً ظاهر می‌شود و چون دروغین است؛ به نامِ «#فجر_کاذب» نیز معروف است. و علّت آن؛
֎⇦ انعکاسِ نور خورشید است که در استطاله و طویل شدنِ صوری و کِذبی می‌آید و برای همین به «#فجر_مستطیل» (نعتِ فاعلی از إستطالة) نیز نامیده می‌شود.

☀️۞ فجر دوّم؛
که آن سپیدی است که بعد از #فجر_کاذب و از بین رفتنِ آن ظاهر می‌شود و این فجر چون استوار و راستین است؛ به نام «#فجر_صادق» نیز معروف است.
֎⇦ که در این موقع خورشید؛ مانندِ پرنده‌ای (طائر) که بال‌های خود را می‌گشاید، بوده و برای همین به نام «#فجر_مستطیر» (نعتِ فاعلی از إستطارَة) نیز نامیده می‌شود.

(ر.ک 👈🏻 فرمایش حضرت امام جواد ع؛ 📚کافي ج۳،ص۲۸۲)


🌗۞ قرآن می‌فرماید:

💎【و الْفَجْر】💎
✾ به سپيده‌دم سوگند.
📘 سورۀ فجر، آیۀ ۱


🍃⇯֎ «قَسَم»؛ به معنایِ سوگند و عهد است.
֎⇦ به طور کلّی؛
هر چیزی در قوّتِ این نیست که به استخدامِ شخص در آید تا به آن، قَسَم یاد کند.
بلکه؛
❂☜ بایستی در «ما یُقسَمٌ به» (یعنی؛ آنچه به آن قَسَم خورده می‌شود.) قِسمی از ارزش باشد تا خلعَت ارزشمندِ «قَسَم»، سزاوارِ آن گردد.


🍃۞ حضرت حقّﷻ به هر مطلبی قَسَم یاد نمی‌کند. که هر چیزی، ارزش قَسَم‌هایِ باریتعالیٰ را ندارد.
بنابراین؛
֎⇦ «ما یُقسَمٌ بهِ» حقّﷻ؛ جز جلوۀ خودِ او نیست. و باریتعالیٰ خودش را در آن «ما یُقسَمٌ به» می‌بیند که قسَم به آن می‌خورد.


🍃⇯֎ الغرض؛
حضرت حقّﷻ می‌فرماید:
💎【و الفَجْر】💎 (قسم به فجر)؛
֎⇦ و در حدیثِ این آیۀ شریفه می‌فرمایند:

🔻«الفجرُ هُوَ القائم (ع)»🔺
✾ فجر؛ حضرت صاحب‌الزّمان (عج) است.
📚البرهان،ج۵،ص۶۵۰


🍃۞ حال؛ حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🌑 『 إنّ للباطلِ جَوْلةٌ و لِلحقّ دَوْلةٌ』☀️
✾ باطل، جولان دارد و حقّ، دولت دارد.
📚 مشارق الأنوار، ص۲۶۱


🍃⇯֎ جمع‌بندی اینکه؛

🌑֎⇦ #فجر_کاذب؛ همان باطلی است که قبل از دولتِ حقّﷻ جولان می‌دهد و ثباتی ندارد و في نفسِهِ باطل است.

☀️֎⇦ و #فجر_صادق؛ ظهور دولتِ حقّۀ حقیقیّۀ الهیّۀ حضرت بقیّة الله حجّة بن الحسن العسکری (علیهما السّلام) است. که پایدار است و از بین نمی‌رود.


🌗۞ و بین دو فجر (فجر کاذب و فجر صادق) را اصطلاحاً «گرگ و میش» می‌گویند.

🌑֎⇦ که #گرگ؛ فجرِ کاذب است زیرا خودش را به مظلومیّت می‌زند و شبیه سگِ گلّه جلوه کرده و آسیب می‌زند.

🌕֎⇦ و #میش؛ فجر صادق است که همان است که در مظلومیّت واقع می‌شود.

🌗֎⇦ و #سحر؛ بینِ دو فجر واقع شده است، یعنی؛ در گرگ و میش.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM