Forwarded from شفیعی کدکنی
null.pdf
245.5 KB
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
خاستگاه و مبنای جشن چهارشنبهسوری ارتباطی با از آتش گذشتن یا کشته شدن سیاوش ندارد.
دکتر سجاد آیدنلو
مجلهٔ بخارا، سال بیستودوم، شمارهٔ ۱۲۹
ـــــــــــــــــــــــ
خاستگاه و مبنای جشن چهارشنبهسوری ارتباطی با از آتش گذشتن یا کشته شدن سیاوش ندارد.
دکتر سجاد آیدنلو
مجلهٔ بخارا، سال بیستودوم، شمارهٔ ۱۲۹
🗓 ۲۵ اسفند، روز پایان سرایش «شاهنامه» است. این تاریخ را خود عالیجناب فردوسی در آخرین بیتهای این کتاب آورده است، جایی که در آن از ۷۱سالگی خود میگوید و توضیح میدهد که از نتیجۀ کارش راضی است:
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماهِ سفندارمذ روز اِرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهانداورِ کردگار
از این پس نمیرم که من زندهام
که تخمِ سخن را پراگندهام
طبق گفتهٔ فردوسی پایان کار بزرگ او، سال ۴۰۰ (پنج هشتاد بار) هجری و روز «اِرد» از ماه اسفند است. در ایران باستان، هر روز از ماه اسمی داشته که به جای عدد، آن روز را با اسمش میشناختند. مثلاً روز ۱۱ ماه به اسم خور (آفتاب) بوده و روز ۱۲ به اسم ماه. روز اِرد، روز ۲۵م هر ماه است. در «لغتنامه» دهخدا جلوی مدخل اِرد میخوانیم: «نام فرشتهایست که موکّل بر دین و مذهب است و تدبیر و مصالح. روز ارد که بیست وپنجم از هر ماه شمسی است بدو تعلق دارد، نیک است در این روز نو بریدن و پوشیدن و بد است نقل و تحویل کردن.»
این تاریخ (۲۵ اسفند)، البته قاعدتاً تاریخ ویرایش نهایی «شاهنامه» است. آنطور که دکتر ریاحی در کتاب «سرچشمههای فردوسیشناسی» توضیح داده، سیر تدوین و سرودن «شاهنامه» سه مرحله داشته. فردوسی در چهل سالگی و حدود ۳۷۰ قمری، بعد از کشته شدن دوستش دقیقیِ شاعر، کار ناتمام او را برعهده میگیرد و نظم شاهنامه را آغاز میکند و ۱۴ سال بعد نخستین ویرایش کتاب را به پایان میرساند. بعد هم دو نوبت آن را ویرایش میکند، تا عاقبت کار این کتاب در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ قمری (برابر با ۳۸۸ شمسی و ۱۰۱۰ میلادی) به پایان میرسد و «بسی رنج بردن» فردوسی در طول ۳۰ سال کار به نتیجه میرسد.
@ehsanname
🔸علاوه بر نکات تاریخ ادبیاتی، روز ۲۵ اسفند و مناسبتش میتواند به درد زندگی روزمره هم بیاید. این، تاریخ به ما میگوید که با انجام درست فقط و فقط یک کار هم میتوان به جاودانگی رسید. (فردوسی بزرگ همین یک اثر را دارد). این تاریخ به ما یادآوری میکند که اصلاح خود، مهمترین کاری است که باید انجام دهیم (فردوسی ۱۶ سال صرف ویرایش شاهکارش کرد). این تاریخ تذکر میدهد آن کس که کار میکند، میماند. که زحمت کشیدن و عرق ریختن و دود چراغ خوردن و سراغ دربار محمودهای غزنوی نرفتن، ارزشش را دارد. دارد. دارد.
@ehsanname
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماهِ سفندارمذ روز اِرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهانداورِ کردگار
از این پس نمیرم که من زندهام
که تخمِ سخن را پراگندهام
طبق گفتهٔ فردوسی پایان کار بزرگ او، سال ۴۰۰ (پنج هشتاد بار) هجری و روز «اِرد» از ماه اسفند است. در ایران باستان، هر روز از ماه اسمی داشته که به جای عدد، آن روز را با اسمش میشناختند. مثلاً روز ۱۱ ماه به اسم خور (آفتاب) بوده و روز ۱۲ به اسم ماه. روز اِرد، روز ۲۵م هر ماه است. در «لغتنامه» دهخدا جلوی مدخل اِرد میخوانیم: «نام فرشتهایست که موکّل بر دین و مذهب است و تدبیر و مصالح. روز ارد که بیست وپنجم از هر ماه شمسی است بدو تعلق دارد، نیک است در این روز نو بریدن و پوشیدن و بد است نقل و تحویل کردن.»
این تاریخ (۲۵ اسفند)، البته قاعدتاً تاریخ ویرایش نهایی «شاهنامه» است. آنطور که دکتر ریاحی در کتاب «سرچشمههای فردوسیشناسی» توضیح داده، سیر تدوین و سرودن «شاهنامه» سه مرحله داشته. فردوسی در چهل سالگی و حدود ۳۷۰ قمری، بعد از کشته شدن دوستش دقیقیِ شاعر، کار ناتمام او را برعهده میگیرد و نظم شاهنامه را آغاز میکند و ۱۴ سال بعد نخستین ویرایش کتاب را به پایان میرساند. بعد هم دو نوبت آن را ویرایش میکند، تا عاقبت کار این کتاب در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ قمری (برابر با ۳۸۸ شمسی و ۱۰۱۰ میلادی) به پایان میرسد و «بسی رنج بردن» فردوسی در طول ۳۰ سال کار به نتیجه میرسد.
@ehsanname
🔸علاوه بر نکات تاریخ ادبیاتی، روز ۲۵ اسفند و مناسبتش میتواند به درد زندگی روزمره هم بیاید. این، تاریخ به ما میگوید که با انجام درست فقط و فقط یک کار هم میتوان به جاودانگی رسید. (فردوسی بزرگ همین یک اثر را دارد). این تاریخ به ما یادآوری میکند که اصلاح خود، مهمترین کاری است که باید انجام دهیم (فردوسی ۱۶ سال صرف ویرایش شاهکارش کرد). این تاریخ تذکر میدهد آن کس که کار میکند، میماند. که زحمت کشیدن و عرق ریختن و دود چراغ خوردن و سراغ دربار محمودهای غزنوی نرفتن، ارزشش را دارد. دارد. دارد.
@ehsanname
به پرستو به گل به سبزه درود
حسین علیزاده و گروه هماوایان
ما که دلهایمان زمستان است
ما که خورشیدمان نمیخندد
ما که پای امیدمان فرسود
ما که باغ و بهارمان پژمرد
ما که در پیش چشممان رقصید
اینهمه دود زیر چرخ کبود،
سر راه شکوفههای بهار
گریه سر میدهیم با دل شاد
گریۀ شوق، با تمام وجود ..
@ehsanname
🎼 «سرود گل» #فریدون_مشیری، با صدای حسین علیزاده و گروه همآوایان. عید نوروز مبارک 🌺
ما که خورشیدمان نمیخندد
ما که پای امیدمان فرسود
ما که باغ و بهارمان پژمرد
ما که در پیش چشممان رقصید
اینهمه دود زیر چرخ کبود،
سر راه شکوفههای بهار
گریه سر میدهیم با دل شاد
گریۀ شوق، با تمام وجود ..
@ehsanname
🎼 «سرود گل» #فریدون_مشیری، با صدای حسین علیزاده و گروه همآوایان. عید نوروز مبارک 🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکبار در جوانی چیزکی نوشته بودم که اگر تنهایی، تجسمی عینی مییافت، به شکل صدای فرامرز اصلانی بود ...
🔖 اعلانات: برنامه «شبی در موزه»، بازدید رایگان از موزه ملی ایران، با راهنمایی اساتید و کارشناسان، فردا شب، سهشنبه هفتم فروردین، ساعت شش عصر به بعد @ehsanname
مجلس ضربت زدن
بهرام بیضائی
📻 نمآوا: "مجلس ضربت زدن"
👈 نمایشنامهای که بهرام بیضایی آن را در سال۱۳۷۹ نوشت. نمایشنامه در ده صحنه است و ماجراهای گروهی است که میخواهند واقعه ضربت زدن امام علی را به صحنه ببرند. علاوه بر اینکه صحنههای واقعه ضربت زدن و... در زمان وقوع آن در نمایش هست، فضای نمایش در زمان حال است.
صحنه یکم 00:02:13
صحنه دوم 00:10:07
صحنه سوم 00:22:08
صحنه چهارم 00:29:57
صحنه پنجم 00:44:27
صحنه ششم 00:56:49
صحنه هفتم 01:07:53
صحنه هشتم 01:25:09
صحنه نهم 01:36:45
صحنه دهم 01:46:13
🔹گروه کتاب گویا این نمایشنامه را در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به صورت نمایشنامه گویا تهیه و منتشر کرده است.
🎶گویندگان نقشها:
نقش نویسنده: فرید حامد
نقش کارگردان: فرهان بیژنگ
نقش دستیار کارگردان: فریناز عسگری
ابن ملجم: ابوالفضل حسن زاده
اعرابی اول: محسن پورحسین
اعرابیِ دوّم: سهیل قاسمی
قطامه: میترا اللهیاری
▪️از متن:
"آنها سه تناند که میمیرند: یکی برای ظُلمَش، یکی برای مَکرش و دیگری برای عِدالتش... ولی نه! حالا پس از قرنها میدانیم واقعا چه شد؛ در عمل، ظالم و مکّار جان به در بردند. تنها سومی بود که فرقش شکافت..."
@javadrooh
👈 نمایشنامهای که بهرام بیضایی آن را در سال۱۳۷۹ نوشت. نمایشنامه در ده صحنه است و ماجراهای گروهی است که میخواهند واقعه ضربت زدن امام علی را به صحنه ببرند. علاوه بر اینکه صحنههای واقعه ضربت زدن و... در زمان وقوع آن در نمایش هست، فضای نمایش در زمان حال است.
صحنه یکم 00:02:13
صحنه دوم 00:10:07
صحنه سوم 00:22:08
صحنه چهارم 00:29:57
صحنه پنجم 00:44:27
صحنه ششم 00:56:49
صحنه هفتم 01:07:53
صحنه هشتم 01:25:09
صحنه نهم 01:36:45
صحنه دهم 01:46:13
🔹گروه کتاب گویا این نمایشنامه را در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به صورت نمایشنامه گویا تهیه و منتشر کرده است.
🎶گویندگان نقشها:
نقش نویسنده: فرید حامد
نقش کارگردان: فرهان بیژنگ
نقش دستیار کارگردان: فریناز عسگری
ابن ملجم: ابوالفضل حسن زاده
اعرابی اول: محسن پورحسین
اعرابیِ دوّم: سهیل قاسمی
قطامه: میترا اللهیاری
▪️از متن:
"آنها سه تناند که میمیرند: یکی برای ظُلمَش، یکی برای مَکرش و دیگری برای عِدالتش... ولی نه! حالا پس از قرنها میدانیم واقعا چه شد؛ در عمل، ظالم و مکّار جان به در بردند. تنها سومی بود که فرقش شکافت..."
@javadrooh
احساننامه
👞افسانۀ «کفشهای بچه» @ehsanname داستان معروفی هست که شبی ارنست همینگوی و دوستانش که سرشان گرم شده بود، سر نوشتن یک داستان کامل با حداکثر ۶ کلمه شرط میبندند. همینگوی هم فیالمجلس بر روی دستمال کاغذی این داستان را مینویسد و شرط را میبرد: ✍️“For Sale: Baby…
📝داستانک:
«گرانقیمتترین کفش در جهان»
توییت یک خطیب فلسطینی که ۳۵ نفر از اعضای خانوادهاش را در همین روزها از دست داده و یادآور داستانک مشهور منسوب به همینگوی است
«گرانقیمتترین کفش در جهان»
توییت یک خطیب فلسطینی که ۳۵ نفر از اعضای خانوادهاش را در همین روزها از دست داده و یادآور داستانک مشهور منسوب به همینگوی است
Forwarded from احساننامه
🗓روز اول اردیبهشت به نام شاعرِ شاعران، سعدی است. معمولاً وقتی اساتید فن از سعدی حرف میزنند از شعر و هنر او میگویند. فوقش گاهی در مورد اطلاعات زندگی او و اینکه از فلان بیت میشود فهمید که سعدی چه کار کرده و چند سالش بوده یا نه. اما یک چیز مهم در مورد سعدی که معمولاً یادمان میرود، این است که سعدی این اشعار مثل قند خودش را در یکی از سختترین دورانهای حیات ملت ایران سروده است. سعدی در عصر پرآشوب حملۀ مغول زندگی میکرد. عصری پر از خشونت. جایی در ابتدای باب پنجم از «بوستان» سعدی دربارۀ یک دوست اصفهانیاش میگوید که «جنگاور و شوخ و عیار» بوده و «نه در مردی او را نه در مردمی/ دوم در جهان کس شنید آدمی» و خلاصه خیلی کارش درست بوده. سعدی میگوید وقتی بعد از یک مدت بیخبری رفیقش را دوباره دیده، دیده تمام موی سرش سفید شده: «چو کوه سفیدش سر از برف موی/ دوان آبش از برفِ پیری به روی». سعدی علت را میپرسد و جوان میگوید «جنگِ تَتَر» او را به این روز انداخته و بعد سعدی تصویری هولناک از ایلغار مغولها (احتمالاً جنگ رمضان ۶۲۵ در حوالی اصفهان) به دست میدهد. منظور اینکه سعدی با چنین وحشت دایمی روزگار میگذرانده و احتمالاً بسیاری از سفرهای متعددش برای دور شدن از جنگ بوده. اما چیزی که سعدی در آن زمانۀ عسرت به دست داده، اصلا شباهتی به دورانش ندارد. سعدی کتاب «گلستان» را دقیقاً در سال ۶۵۶ نوشت، همان سالی که بغداد، شهر عاشقی و جوانیِ او به دست مغول سوخت و سعدی معتقد بود که «آسمان را حق بُوَد گر خون بگرید بر زمین». سعدی در چنین حالی، در ستایش عشق و زیبایی و خوبی نوشته است. همان طور که دیگر شاعر بزرگ ما، حافظ هم درست همزمان با وقتی که تیمور داشت از سرهای کشتگان مناره میساخت، آن غزلیات شاهکار را سرود. در روزهای سخت، پیش میآید که به سعدی و حافظ هم فکر کنم. به آن ذهنهای روشنی که در سختترین لحظات هم باور داشتند که «زندگی زیباست»./ احسان رضایی
@ehsanname
@ehsanname
📚 همه چیز در مورد سیوپنجمین نمایشگاه کتاب تهران
@ehsanname
🔹نمایشگاه کتاب امسال، از چهارشنبه ۱۹م تا شنبه ۲۹م اردیبهشت در مصلای تهران برگزار میشود. ساعت کاری نمایشگاه ۱۰ تا ۲۰ است که پنجشنبه و جمعه میشود ۱۰ تا ۲۱.
🔸نزدیکترین ایستگاههای مترو برای رفتن به نمایشگاه، ایستگاههای شهید بهشتی (خطهای ۱ و ۳ مترو) و مصلی (خط ۱) هستند.
🔹همزمان، نمایشگاه مجازی (در آدرس book.icfi.ir) هم برپاست که بُن کتاب را فقط میشود در بخش مجازی خرج کرد. (امسال بن کتاب دانشجویی ۷۰۰هزار تومان است که باید خود دانشجو ۴۲۰هزار تومان بدهد و دولت ۲۸۰هزار تومان میگذارد رویش.)
🔸اغلب ناشرانی که پارسال در نمایشگاه شرکت نکردند، به خاطر افت فروش پارسالشان، امسال حضور دارند. ناشران عمومی در شبستان اصلی و ناشران کودک و دانشگاهی در رواقهای جنبی مستقر هستند. (تجربه نشان داده اطلاعرسانی محل استقرار ناشرها، تا چند روز اول خیلی جواب نمیدهد و بهتر است خودتان به صفحات مجازی ناشر مورد نظرتان سر بزنید.)
🔹طبق آمار رسمی رشد متوسط قیمت کتاب در سالهای اخیر، اینطوری بوده: از ۳۶هزار و ۲۰۰ تومان (سال ۱۳۹۹)، ۵۴هزار و ۱۰۰ تومان (سال ۱۴۰۰)، ۸۳هزار و ۳۰۰ تومان (سال ۱۴۰۱)، ۱۲۲هزار و ۴۵۰ تومان (سال ۱۴۰۲) به ۱۷۴هزار و ۵۰۰ تومان (فروردین ۱۴۰۳). این اعداد یعنی که تا میتوانید در نمایشگاه بگردید و کتابهای چاپ سالهای قبل را پیدا کنید.
🔸اگر اهل کتابهای خارجی است، همان روزهای اول به این بخش سر بزنید که قرار است ۴۵ درصد تخفیف (۱۵ درصد ناشر و ۳۰درصد ارشاد) داشته باشد و اگر اینطوری بشود، با فرض محاسبه با ارز روز، قیمت تمامشده از سامانه سنا هم مناسبتر درمیآید.
@ehsanname
@ehsanname
🔹نمایشگاه کتاب امسال، از چهارشنبه ۱۹م تا شنبه ۲۹م اردیبهشت در مصلای تهران برگزار میشود. ساعت کاری نمایشگاه ۱۰ تا ۲۰ است که پنجشنبه و جمعه میشود ۱۰ تا ۲۱.
🔸نزدیکترین ایستگاههای مترو برای رفتن به نمایشگاه، ایستگاههای شهید بهشتی (خطهای ۱ و ۳ مترو) و مصلی (خط ۱) هستند.
🔹همزمان، نمایشگاه مجازی (در آدرس book.icfi.ir) هم برپاست که بُن کتاب را فقط میشود در بخش مجازی خرج کرد. (امسال بن کتاب دانشجویی ۷۰۰هزار تومان است که باید خود دانشجو ۴۲۰هزار تومان بدهد و دولت ۲۸۰هزار تومان میگذارد رویش.)
🔸اغلب ناشرانی که پارسال در نمایشگاه شرکت نکردند، به خاطر افت فروش پارسالشان، امسال حضور دارند. ناشران عمومی در شبستان اصلی و ناشران کودک و دانشگاهی در رواقهای جنبی مستقر هستند. (تجربه نشان داده اطلاعرسانی محل استقرار ناشرها، تا چند روز اول خیلی جواب نمیدهد و بهتر است خودتان به صفحات مجازی ناشر مورد نظرتان سر بزنید.)
🔹طبق آمار رسمی رشد متوسط قیمت کتاب در سالهای اخیر، اینطوری بوده: از ۳۶هزار و ۲۰۰ تومان (سال ۱۳۹۹)، ۵۴هزار و ۱۰۰ تومان (سال ۱۴۰۰)، ۸۳هزار و ۳۰۰ تومان (سال ۱۴۰۱)، ۱۲۲هزار و ۴۵۰ تومان (سال ۱۴۰۲) به ۱۷۴هزار و ۵۰۰ تومان (فروردین ۱۴۰۳). این اعداد یعنی که تا میتوانید در نمایشگاه بگردید و کتابهای چاپ سالهای قبل را پیدا کنید.
🔸اگر اهل کتابهای خارجی است، همان روزهای اول به این بخش سر بزنید که قرار است ۴۵ درصد تخفیف (۱۵ درصد ناشر و ۳۰درصد ارشاد) داشته باشد و اگر اینطوری بشود، با فرض محاسبه با ارز روز، قیمت تمامشده از سامانه سنا هم مناسبتر درمیآید.
@ehsanname
➖در خبرها بود که امروز در نماز جمعۀ شهر مشهد، دیار فردوسی، برای موضوع حجاب به شاهنامه استناد کرده و از قول منیژه «به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی» شاهد آوردهاند (+).
📗 بیت مورد اشاره چنین است: «منیژه منم دختِ افراسیاب/ برهنه ندیدی مرا آفتاب» (تصحیح خالقی مطلق، ج ۳، ص ۳۷۳، بیت ۹۴۰) که در تصحیح دیگری، حتی یک مرحله از این هم محجبهتر شده و به این شکل نقل شده است: ««منیژه منم دختِ افراسیاب/ برهنه ندیدی رُخَم آفتاب» (تصحیح دانشمندان روسی معروف به چاپ مسکو، ج ۵، ص ۶۵، بیت ۹۷۴). این را منیژه وقتی شکایت به پیش رستم برده گفته است. ولی چی شد که کار به گریه و زاری پیش رستم رسید؟
📖 داستان میگوید وقتی بیژن برای دفع آفت گرازهای وحشی از مزارع کشاورزان به حدود مرز ایران و توران رفته بود، سر از جشنگاه منیژه، دختر افراسیاب و شاهزادۀ سرزمین توران درآورد. بهار بود و جوانی، دختر و پسر به دیدار هم دل از دست دادند و سه روز و سه شب با هم گذراندند. منیژه که دیگر راضی به جدایی از بیژن نبود، داروی هوشبَر در جام بیژن ریخت و او را مخفیانه با خود به کاخش برد. بیژن در کاخ منیژه به هوش آمد و چارهای جز عشرت با منیژه به ذهنش نرسید. سر و صدای جشنهای این دو بزرگوار به حدی بود که عموی منیژه حساس شد و مامورها ریختند به خانۀ دختر و بیژن را برهنه دستگیر کردند. افراسیاب اول میخواست بیژن را بکشد، ولی از ترس راه افتادن جنگ، در نهایت بیژن را در قعر چاهی به بند کشیدند. منیژه هم از خاندانش طرد شد و روزها با گدایی لقمه نانی تهیه میکرد سر چاه میبرد. اینجاست که رستم وارد قصه میشود. پهلوان برای پیدا کردن بیژن، با جامۀ مبدل به توران میرود و منیژه که شنیده بازرگانی ایرانی آمده سراغش میرود. رستم از او نام و نشان میپرسد و منیژه میگوید حاجآقا! من را که به این وضع میبینید، زمانی برای خودم کسی بودم و آفتاب مهتابندیده بودم! ... خلاصه اینطوری.
@ehsanname
⬅️ لینک داستان بیژن و منیژه در گنجور که مطابق چاپ مسکو است.
📗 بیت مورد اشاره چنین است: «منیژه منم دختِ افراسیاب/ برهنه ندیدی مرا آفتاب» (تصحیح خالقی مطلق، ج ۳، ص ۳۷۳، بیت ۹۴۰) که در تصحیح دیگری، حتی یک مرحله از این هم محجبهتر شده و به این شکل نقل شده است: ««منیژه منم دختِ افراسیاب/ برهنه ندیدی رُخَم آفتاب» (تصحیح دانشمندان روسی معروف به چاپ مسکو، ج ۵، ص ۶۵، بیت ۹۷۴). این را منیژه وقتی شکایت به پیش رستم برده گفته است. ولی چی شد که کار به گریه و زاری پیش رستم رسید؟
📖 داستان میگوید وقتی بیژن برای دفع آفت گرازهای وحشی از مزارع کشاورزان به حدود مرز ایران و توران رفته بود، سر از جشنگاه منیژه، دختر افراسیاب و شاهزادۀ سرزمین توران درآورد. بهار بود و جوانی، دختر و پسر به دیدار هم دل از دست دادند و سه روز و سه شب با هم گذراندند. منیژه که دیگر راضی به جدایی از بیژن نبود، داروی هوشبَر در جام بیژن ریخت و او را مخفیانه با خود به کاخش برد. بیژن در کاخ منیژه به هوش آمد و چارهای جز عشرت با منیژه به ذهنش نرسید. سر و صدای جشنهای این دو بزرگوار به حدی بود که عموی منیژه حساس شد و مامورها ریختند به خانۀ دختر و بیژن را برهنه دستگیر کردند. افراسیاب اول میخواست بیژن را بکشد، ولی از ترس راه افتادن جنگ، در نهایت بیژن را در قعر چاهی به بند کشیدند. منیژه هم از خاندانش طرد شد و روزها با گدایی لقمه نانی تهیه میکرد سر چاه میبرد. اینجاست که رستم وارد قصه میشود. پهلوان برای پیدا کردن بیژن، با جامۀ مبدل به توران میرود و منیژه که شنیده بازرگانی ایرانی آمده سراغش میرود. رستم از او نام و نشان میپرسد و منیژه میگوید حاجآقا! من را که به این وضع میبینید، زمانی برای خودم کسی بودم و آفتاب مهتابندیده بودم! ... خلاصه اینطوری.
@ehsanname
⬅️ لینک داستان بیژن و منیژه در گنجور که مطابق چاپ مسکو است.
🔸ایندیپندنت - پلیس نیویورک پیدا کردن نسخهای از کتاب «تروریسم: مقدمهای کوتاه» (از مجموعۀ A Very Short Introduction آکسفورد) در دانشگاه کلمبیا را به عنوان سند آشوبگری دانشجویان حامی فلسطین معرفی کرده؛ ملت هم در مجازی ماجرا را دست گرفتهاند که ای وای، کتاب توی دانشگاه؟! آخ آخ آخ! @ehsanname
Khiale Khame Palange Man
Hosein Monzavi
🎧 شانزدهم اردیبهشت امسال، بیستمین سالگرد درگذشت #حسین_منزوی، غزلسرای بزرگ روزگار ماست. یکی از معروفترین غزلهای آقای شاعر را با صدای خودش بشنویم.
@ehsanname
خیالِ خامِ پلنگِ من، به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگِ من - دلِ مغرورم - پرید و پنجه به خالی زد
که عشق - ماهِ بلندِ من - ورای دست رسیدن بود ...
@ehsanname
خیالِ خامِ پلنگِ من، به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگِ من - دلِ مغرورم - پرید و پنجه به خالی زد
که عشق - ماهِ بلندِ من - ورای دست رسیدن بود ...
➖خانم شراره رضوی، نویسندۀ وبلاگ «ویولت» و یکی از چهرههای عصر طلایی وبلاگنویسی فارسی، درگذشت. او برای شانزده سال (دی ۱۳۸۲ تا دی ۱۳۹۷) در وبلاگش از گذران با بیماری ام.اس نوشت و ستایشگر پرشور زندگی ماند. این اواخر هم که دیگر نمیتوانست بنویسد، در تلگرام و اینستاگرام به همان سبک با مخاطبانش سخن میگفت. خاک بر او خوش باد که از مظاهر امید در روزگار ما بود @ehsanname
📚امروز نمایشگاه کتاب تهران شروع به کار میکند. دیدم ناشر معروفی اعلام کرده که در نمایشگاه شرکت نمیکند، چون «اگر به منافع بلندمدت و توسعۀ پایدار فرهنگی توجه نکنیم و آن را فدای سود کوتاهمدت خود کنیم» تخفیفهای نمایشگاهی باعث تضعیف یا حتی تعطیلی کتابفروشیها میشود. در ادامۀ همین متن، ناشر اعلام کرده که مخاطبانش هیچ نگران نباشند چون در ایام نمایشگاه خودش در سایتش، کتابهایش را با ۱۵ درصد تخفیف ارائه میکند! خلاصه که چنین روزگاری.
💵 قرار است نقاشی اصلیِ طرح جلد «هری پاتر و سنگ جادو» (اولین جلد از هری پاترها که ژوئن ۱۹۹۷ منتشر شد) در حراجی ساتبی فروش برود و حدس بزنید چقدر؟ با قیمت تخمینی ۶۰۰هزار دلار. این نقاشی قبلاً و در سال ۲۰۰۱ هم حراج شده بود که آن موقع ۱۰۶هزار دلار فروش رفت. رکورد فروش یک محصول هری پاتری، یکی از ۵۰۰ نسخۀ چاپ اول همین کتاب به ۴۲۱هزار دلار است. (+) @ehsanname
💵 حدس میزنید بالاترین رکورد یک تابلوی نقاشی در ایران چقدر است؟ اینجا نقاشیهای #سهراب_سپهری رکورددار هستند. در فروش بهمن ۱۴۰۲ حراج تهران، تابلوی بدون عنوانی از سری تنۀ درختان (بالایی) به قیمت ۲۲ میلیارد و ۴۴۰ میلیون تومان و در فروش تیر ۱۴۰۲ حراج تهران، تابلوی نقاشی ژاپنی (پایینی) سهراب ۲۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان چکش خوردند. (+ و +) @ehsanname