❌ کجدار و مریز یا کجدار و مریض؟
✍ احسان محمدی
📸 تصویر بالا عکسی کمتر دیده شده از برادر #پلنگ_صورتی است که به جای ورجه وورجه، دراز به دراز افتاده. احتمالاً یا #کرونا گرفته قبل از اینکه کرونا گرفتن مُد باشد یا نقشه کشیده که الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی!... و موفق شده!
خلاصه: در تصویر بالا پلنگ صورتی #مریض است.
📸 تصویر پایین هم #مایکل_گرب است یکی از خداوندگاران چیدن سنگ روی هم. به قیافهاش نگاه کنید، در حال کیف کردن است که هنر چیدن سنگها روی هم را به شکلی بلد است که کج باشند اما نریزند.
❌ #کجدار_و_مریز یا کژدار و مریز دقیقاً همین است. وقتی میخواهیم بگوییم کسی خیلی با احتیاط رفتار میکند که از اینطرف و آنطرف نیفتد دقیقاً دارد همین کار مایکل را میکند. یعنی کجدار و مریز رفتار میکند. یعنی مثلاً یک لیوان آب را جوری نگه داشته که کج است اما نمیریزد.
پس نتیجه میگیریم که #کجدار_و_مریض اشتباه است. هر وقت خواستیم این اصطلاح را بنویسیم یاد مایکل و پلنگ صورتی بیفتیم که مریز با مریض خیلی فرق دارد.
#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
📸 تصویر بالا عکسی کمتر دیده شده از برادر #پلنگ_صورتی است که به جای ورجه وورجه، دراز به دراز افتاده. احتمالاً یا #کرونا گرفته قبل از اینکه کرونا گرفتن مُد باشد یا نقشه کشیده که الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی!... و موفق شده!
خلاصه: در تصویر بالا پلنگ صورتی #مریض است.
📸 تصویر پایین هم #مایکل_گرب است یکی از خداوندگاران چیدن سنگ روی هم. به قیافهاش نگاه کنید، در حال کیف کردن است که هنر چیدن سنگها روی هم را به شکلی بلد است که کج باشند اما نریزند.
❌ #کجدار_و_مریز یا کژدار و مریز دقیقاً همین است. وقتی میخواهیم بگوییم کسی خیلی با احتیاط رفتار میکند که از اینطرف و آنطرف نیفتد دقیقاً دارد همین کار مایکل را میکند. یعنی کجدار و مریز رفتار میکند. یعنی مثلاً یک لیوان آب را جوری نگه داشته که کج است اما نمیریزد.
پس نتیجه میگیریم که #کجدار_و_مریض اشتباه است. هر وقت خواستیم این اصطلاح را بنویسیم یاد مایکل و پلنگ صورتی بیفتیم که مریز با مریض خیلی فرق دارد.
#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
شبیخون بلا
محمدرضا شجریان-کیهان کلهر-حسین علیزاده
🎵 مرغ سحر! حالا با تمام وجودت ناله سر کن...
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا عکس دل ماست در آیینه جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی؟
تشنه خون زمین است فلک وین مه نو
کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی
بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
نه از او تار به جا ماند و نه پود ...
نه از او تار به جا ماند ...
نه از او تار به ...
🇮🇷 ایران، سوگوار فرزند وفادارش استاد محمدرضا شجریان شد.
◾️روحش در آرامش که هزار سنگ در جام می او و دوستدارانش انداختند.
🖋 @ehsanmohammadi95
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا عکس دل ماست در آیینه جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی؟
تشنه خون زمین است فلک وین مه نو
کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی
بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
نه از او تار به جا ماند و نه پود ...
نه از او تار به جا ماند ...
نه از او تار به ...
🇮🇷 ایران، سوگوار فرزند وفادارش استاد محمدرضا شجریان شد.
◾️روحش در آرامش که هزار سنگ در جام می او و دوستدارانش انداختند.
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
📽 آواز همایون شجریان در سوگ پرویز مشکاتیان
#شجریان
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
📽 آواز همایون شجریان در سوگ پرویز مشکاتیان
#شجریان
◾️خوشا به حالت استاد شجریان!
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشتهای احسان محمدی pinned «◾️خوشا به حالت استاد شجریان! ✍ احسان محمدی 1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای…»
🎵 محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
#احسان_محمدی
🎨 طراح چهره شجریان و نقشه ایران: حسن نوزادیان
🎨 گرافیک از: روحالله شجاعی
🖋 @ehsanmohammadi95
#احسان_محمدی
🎨 طراح چهره شجریان و نقشه ایران: حسن نوزادیان
🎨 گرافیک از: روحالله شجاعی
🖋 @ehsanmohammadi95
جعبه شماره 2 - ده گانه آقای آواز
منصور ضابطیان
🎙 پادکست دهگانه #آقای_آواز کاملترین مجموعهای است که درباره استاد شجریان شنیدهام. با ماجراهایی که احتمالاً غافلگیرتان میکند!
#منصور_ضابطیان
🖋 @ehsanmohammadi95
#منصور_ضابطیان
🖋 @ehsanmohammadi95
◾️شجریان هر وقت میرفت زود بود. مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند... زنده باد شجریان و همه زنان و مردانی که در روزهای دشوار شرافتمندانه کنار مردم میایستند.
🖋 @ehsanmohamnadi95
🖋 @ehsanmohamnadi95
Forwarded from مجتبی شکوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مدرسهها چهطور باهمهی توان لعنتیشان خلاقیت و اعتمادبهنفس کودکانمان را میکُشند؟!
⛔️ قرقره و غرغره، یکبار برای همیشه!
✍ احسان محمدی
📸 تصویر بالا قرقره نخ است. ما در علوم تجربی کلاس پنجم ابتدایی با انواع قرقره آشنا شدیم. با قرقرههای مکانیکی که به وسیله آنها امکان بلند کردن اجسام سنگین وجود داشت. با #قرقره از چاه آب یا خاک میکشیدند و...
پس قرقره چیزی است که معمولاً با طناب، سیم، نخ و... همراه است.
📸 در عکس پایین یک بانوی خارجی وجیهالمنظر در کمال تاسف و تاثر دچار گلو درد شده و یک لیوان آب نمک_انشاالله_ دستش گرفته که #غرغره کند.
غرغره به حالتی گفته میشود که انسان مایعی را بدون اینکه قورت بدهد یا به بیرون تُف کند توی گلویش بالا و پایین میکند.
❌ پس غرغره با مایعات سر و کار دارد. مثلاً این خانم اگر گلویش درد کند و شما به او بگویید قرقره کن، احتمالاً قرقره نخ توی گلویش گیر میکند و میمیرد. از دلتون میاد حسودای پلاستیکی؟😒 او باید آب نمک غرغره کند.
#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
📸 تصویر بالا قرقره نخ است. ما در علوم تجربی کلاس پنجم ابتدایی با انواع قرقره آشنا شدیم. با قرقرههای مکانیکی که به وسیله آنها امکان بلند کردن اجسام سنگین وجود داشت. با #قرقره از چاه آب یا خاک میکشیدند و...
پس قرقره چیزی است که معمولاً با طناب، سیم، نخ و... همراه است.
📸 در عکس پایین یک بانوی خارجی وجیهالمنظر در کمال تاسف و تاثر دچار گلو درد شده و یک لیوان آب نمک_انشاالله_ دستش گرفته که #غرغره کند.
غرغره به حالتی گفته میشود که انسان مایعی را بدون اینکه قورت بدهد یا به بیرون تُف کند توی گلویش بالا و پایین میکند.
❌ پس غرغره با مایعات سر و کار دارد. مثلاً این خانم اگر گلویش درد کند و شما به او بگویید قرقره کن، احتمالاً قرقره نخ توی گلویش گیر میکند و میمیرد. از دلتون میاد حسودای پلاستیکی؟😒 او باید آب نمک غرغره کند.
#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
🚫 فارق یا فارغ؟
✍ احسان محمدی
📸 در عکس سمت چپ یک خانم بعد از #فارغ_شدن در جشن #فارغالتحصیلی شرکت کرده است و ز غوغای جهان #فارغ دارد به کودکش نگاه میکند.
#فارغ یعنی خلاص، رها، آزاد، به دور، شاد، بینیاز و... برای همین:
🔰 به زنی که زایمان میکند می گوییم فارغ شد، یعنی از حاملگی خلاص شد.
🔰 وقتی کسی دانشگاهش تمام میشود میگوییم فارغالتحصیل شد، یعنی از درس و امتحان رها شد.
🔰وقتی کسی محو چیزی میشود میگوییم: ز غوغای جهان فارغه! یعنی به دور از قیل و قال اطرافش فقط دارد روی یک چیز تمرکز میکند.
📸 در عکس سمت راست فریبزر عربنیا را در نقش مختار میبینید. #فارق یعنی جدا کننده. #مختار_ثقفی در #مختارنامه تلاش میکرد حق و باطل را از هم جدا کند. پس او #فارق است. یعنی فرقگذارنده بین ظالم و مظلوم.
❌ در ادبیات فارسی بسیار کم از فارق استفاده میکنیم. معمولاً چیزی که بیشتر میگوییم و مینویسیم فارغ است.
فارغ از این حرفها
فارغ از رنج زندگی
فارغ از تعصب
فارغ از نام و نان
فارغ از جنسیت
↙ ️پ.ن: در #قیاس_مع_الفارق هدف مقایسه است. یعنی جداکردن. پس فارق درست است.
#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
📸 در عکس سمت چپ یک خانم بعد از #فارغ_شدن در جشن #فارغالتحصیلی شرکت کرده است و ز غوغای جهان #فارغ دارد به کودکش نگاه میکند.
#فارغ یعنی خلاص، رها، آزاد، به دور، شاد، بینیاز و... برای همین:
🔰 به زنی که زایمان میکند می گوییم فارغ شد، یعنی از حاملگی خلاص شد.
🔰 وقتی کسی دانشگاهش تمام میشود میگوییم فارغالتحصیل شد، یعنی از درس و امتحان رها شد.
🔰وقتی کسی محو چیزی میشود میگوییم: ز غوغای جهان فارغه! یعنی به دور از قیل و قال اطرافش فقط دارد روی یک چیز تمرکز میکند.
📸 در عکس سمت راست فریبزر عربنیا را در نقش مختار میبینید. #فارق یعنی جدا کننده. #مختار_ثقفی در #مختارنامه تلاش میکرد حق و باطل را از هم جدا کند. پس او #فارق است. یعنی فرقگذارنده بین ظالم و مظلوم.
❌ در ادبیات فارسی بسیار کم از فارق استفاده میکنیم. معمولاً چیزی که بیشتر میگوییم و مینویسیم فارغ است.
فارغ از این حرفها
فارغ از رنج زندگی
فارغ از تعصب
فارغ از نام و نان
فارغ از جنسیت
↙ ️پ.ن: در #قیاس_مع_الفارق هدف مقایسه است. یعنی جداکردن. پس فارق درست است.
#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ در باب بیهودگیِ نوشتن!
✍ احسان محمدی
↙️ دوستان میپرسند چرا مثل گذشته نقد نمیکنم. به نظرم همه چیز آنقدر روشن است که نیازی به هیچ توضیح اضافهای نیست. کافی است یک روز حرفهای مسئولان را گوش بدهید بعد نگاهی به زندگی خودتان و اطرافیانتان بیندازید. همین!
در حوزه #نقد_سیاسی به بیهودگیِ نوشتن رسیدهام، ما با یک ناشنوایی عامدانه مواجهیم، جایی که مدیران به اصلاح اعتقادی ندارند، همه چیز را میدانند و در جهان بهتریناند.
↙️ من نه پیشگو هستم و نه چیز زیادی از سیاست سرم میشود اما به بیهودگی نوشتن در این حوزه رسیدهام و کارهای دیگری میکنم که شاید مفیدتر باشد. مثل اصلاح یک غلط املایی!
🔰۴ فروردین یعنی حدود هفتماه پیش وقتی هرچه در مورد #کرونا نوشتیم جدی نگرفتند و گفتند #پروتکل_اقلیمی ما فرق دارد، ما آنقدر موفق بودهایم که تجربیاتمان را به دنیا هم صادر میکنیم و... این مطلب را نوشتم و تمام.
امروز وقتی میبینم دارند همان کارهایی که باید پارسال انجام میدادند را با سُس سرزنش مردم انجام میدهند مطمئنتر میشوم که نوشتن ما جز ایجاد دردسر برای خود و خانواده هیچ فایدهای ندارد.
حوصله کردید بخوانید بدون تغییر حتی یک ویرگول!👇
🚨داستان تکراری «چوب و پیاز و سکه» در ایران!
◀️ گناهکاری را نزد حاکم بردند. حاکم گفت: یکی از این سه مجازات را انتخاب کن: «یا یک من پیاز بخور، یا ۱٠٠ سکه بده، یا ۵٠ چوب بخور!»
مرد با خودش گفت: « وقتی میشود پیاز خورد کدام عاقلی چوب میخورد یا پول میدهد؟» برایش پیاز آوردند. دو پیاز که خورد، دهانش سوخت. گفت: «درد چوب از پیاز کمتر است. چوب بزنید!»
هنوز ده چوب نزده بودند که اشکش درآمد و با خودش فکر کرد: «آدم عاقل تا پول دارد، چرا چوب بخورد؟» ۱٠٠ سکه داد و آزاد شد.
حاکم گفت: «کار آخر را اگر اول انجام میدادی لازم نبود هم چوب را بخوری، هم پیاز را و در آخر سکه هم بدهی!»
❌️ این خلاصهی بسیاری از تصمیمگیریها در ایران است. در آخر کار و بعد از صرف هزینه بسیار، همان کاری را انجام میدهند که باید اول انجام میدادند!
❌️ اول از اساس تکذیب و انکار میکنند و میگویند هرکس این حرف را بزند معاند است، بعد کمی قبول میکنند که «بوده اما اینطور نبوده»، بعد میگویند «اینطور بوده ولی کار دشمن بوده»، بعد که دیگر راهی باقی نمیماند از مردم رشید، فهیم، همیشه در صحنه و ... میخواهند کمک کنند و در آخر هم اعتماد اجتماعی را مخدوش میکنند، هم هزینه میدهند، هم به مردم و کشور خسارت وارد میکنند و ...
این ماجرا هر بار در شکل تازهای تکرار میشود. اسم داستان فعلی #کرونا است! ۴فروردین۹۹
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
↙️ دوستان میپرسند چرا مثل گذشته نقد نمیکنم. به نظرم همه چیز آنقدر روشن است که نیازی به هیچ توضیح اضافهای نیست. کافی است یک روز حرفهای مسئولان را گوش بدهید بعد نگاهی به زندگی خودتان و اطرافیانتان بیندازید. همین!
در حوزه #نقد_سیاسی به بیهودگیِ نوشتن رسیدهام، ما با یک ناشنوایی عامدانه مواجهیم، جایی که مدیران به اصلاح اعتقادی ندارند، همه چیز را میدانند و در جهان بهتریناند.
↙️ من نه پیشگو هستم و نه چیز زیادی از سیاست سرم میشود اما به بیهودگی نوشتن در این حوزه رسیدهام و کارهای دیگری میکنم که شاید مفیدتر باشد. مثل اصلاح یک غلط املایی!
🔰۴ فروردین یعنی حدود هفتماه پیش وقتی هرچه در مورد #کرونا نوشتیم جدی نگرفتند و گفتند #پروتکل_اقلیمی ما فرق دارد، ما آنقدر موفق بودهایم که تجربیاتمان را به دنیا هم صادر میکنیم و... این مطلب را نوشتم و تمام.
امروز وقتی میبینم دارند همان کارهایی که باید پارسال انجام میدادند را با سُس سرزنش مردم انجام میدهند مطمئنتر میشوم که نوشتن ما جز ایجاد دردسر برای خود و خانواده هیچ فایدهای ندارد.
حوصله کردید بخوانید بدون تغییر حتی یک ویرگول!👇
🚨داستان تکراری «چوب و پیاز و سکه» در ایران!
◀️ گناهکاری را نزد حاکم بردند. حاکم گفت: یکی از این سه مجازات را انتخاب کن: «یا یک من پیاز بخور، یا ۱٠٠ سکه بده، یا ۵٠ چوب بخور!»
مرد با خودش گفت: « وقتی میشود پیاز خورد کدام عاقلی چوب میخورد یا پول میدهد؟» برایش پیاز آوردند. دو پیاز که خورد، دهانش سوخت. گفت: «درد چوب از پیاز کمتر است. چوب بزنید!»
هنوز ده چوب نزده بودند که اشکش درآمد و با خودش فکر کرد: «آدم عاقل تا پول دارد، چرا چوب بخورد؟» ۱٠٠ سکه داد و آزاد شد.
حاکم گفت: «کار آخر را اگر اول انجام میدادی لازم نبود هم چوب را بخوری، هم پیاز را و در آخر سکه هم بدهی!»
❌️ این خلاصهی بسیاری از تصمیمگیریها در ایران است. در آخر کار و بعد از صرف هزینه بسیار، همان کاری را انجام میدهند که باید اول انجام میدادند!
❌️ اول از اساس تکذیب و انکار میکنند و میگویند هرکس این حرف را بزند معاند است، بعد کمی قبول میکنند که «بوده اما اینطور نبوده»، بعد میگویند «اینطور بوده ولی کار دشمن بوده»، بعد که دیگر راهی باقی نمیماند از مردم رشید، فهیم، همیشه در صحنه و ... میخواهند کمک کنند و در آخر هم اعتماد اجتماعی را مخدوش میکنند، هم هزینه میدهند، هم به مردم و کشور خسارت وارد میکنند و ...
این ماجرا هر بار در شکل تازهای تکرار میشود. اسم داستان فعلی #کرونا است! ۴فروردین۹۹
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشتهای احسان محمدی pinned «⛔️ در باب بیهودگیِ نوشتن! ✍ احسان محمدی ↙️ دوستان میپرسند چرا مثل گذشته نقد نمیکنم. به نظرم همه چیز آنقدر روشن است که نیازی به هیچ توضیح اضافهای نیست. کافی است یک روز حرفهای مسئولان را گوش بدهید بعد نگاهی به زندگی خودتان و اطرافیانتان بیندازید. همین!…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💻 لبتاب، لبتاپ یا لپتاپ؟
✍ احسان محمدی
💻 خیلی از ما ممکن است این واژه را اشتباه تلفظ کنیم. البته اگر به انگلیسی هم جستوجو کنید میبینید که در خودِ خود خارج هم کسانی پرسیدهاند بالاخره لبتاپ یا لپتاپ؟
✅ ️تلفظ درست لَپتاپ است.
↙️ یکی از معانی لَپ lap در انگلیسی روی ران و حد فاصل بین زانو تا مفصل ران است. همانجایی که دامن آن را میپوشاند. البته دامن کوتاه و حرام نه آن بلند و حلالها که روی زمین کشیده میشود و شاعر فرمود: از بَرَت دامن کشان/ رفتم ای نامهربان/از منِ آزرده دل کی دگر بینی نشان/رفتم که رفتم...
↙️ تکلیف تاپ top به معنی بالا هم روشن است.
💻 در واقع کامپیوتر/رایانهای که میشود آن را روی پا گذاشت و کار کرد را لَپتاپ laptop میگویند.
خلاصه اینکه بکوش زیبایی در نگاه و لَپتاپ تو باشد نه آنکه روی لبِ تاب همایونی نشسته!
#املا_به_روایت_تصویر /قسمت هفتم
#قهوه_تلخ
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
💻 خیلی از ما ممکن است این واژه را اشتباه تلفظ کنیم. البته اگر به انگلیسی هم جستوجو کنید میبینید که در خودِ خود خارج هم کسانی پرسیدهاند بالاخره لبتاپ یا لپتاپ؟
✅ ️تلفظ درست لَپتاپ است.
↙️ یکی از معانی لَپ lap در انگلیسی روی ران و حد فاصل بین زانو تا مفصل ران است. همانجایی که دامن آن را میپوشاند. البته دامن کوتاه و حرام نه آن بلند و حلالها که روی زمین کشیده میشود و شاعر فرمود: از بَرَت دامن کشان/ رفتم ای نامهربان/از منِ آزرده دل کی دگر بینی نشان/رفتم که رفتم...
↙️ تکلیف تاپ top به معنی بالا هم روشن است.
💻 در واقع کامپیوتر/رایانهای که میشود آن را روی پا گذاشت و کار کرد را لَپتاپ laptop میگویند.
خلاصه اینکه بکوش زیبایی در نگاه و لَپتاپ تو باشد نه آنکه روی لبِ تاب همایونی نشسته!
#املا_به_روایت_تصویر /قسمت هفتم
#قهوه_تلخ
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from احساننامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹غزلی از #حامد_عسکری با صدا و اجرای خودش:
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورۀ ما بود، دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گِل کهنۀ ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کورۀ کوچک،
شد قلۀ یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد
ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
(جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و -آه-
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد)
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر ...
رفت و همۀ دلخوشیام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چهها کرد به ما گفت
مصداق همان «وای به حال دگران» شد
@ehsanname
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورۀ ما بود، دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گِل کهنۀ ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کورۀ کوچک،
شد قلۀ یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد
ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
(جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و -آه-
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد)
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر ...
رفت و همۀ دلخوشیام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چهها کرد به ما گفت
مصداق همان «وای به حال دگران» شد
@ehsanname
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
↙️ تعریف متفاوت از خوشبختی!
✍ احسان محمدی
✅ مدام به ما میگویند #موفقیت محصول قرار گرفتن در زمان درست در جای درست است، اما این را هم به آن اضافه کنید؛ در کنار آدم درست!
یک آدم درست ممکن است خودش به جا و زمان درست هم تبدیل شود.
✅ مردم اسم این آدم را پارتی، رابطه، سوئیچ، نردبان، دست غیب، رفیق، فرستاده خدا، فرشته نجات یا هر چیز دیگری میگذارند. خیلی اوقات بیش از هوشمندی و برنامهریزی ما، قرار گرفتن او سر راهمان محصول تصادف است و تقدیر!
یک نفر سر راهمان عطسه میکند، #کرونا میگیریم و میمیریم، یک نفر گره از کار فرو بستهمان باز میکند!
📺 دیشب ابوالقاسم ساسان مهمان برنامه #کتاب_باز بود. پیرمرد خوشصحبتی که جهانگردی کرده است.
گفت جایی در قلب آمازون، پیرزنی استخوانی به او گردنآویزی از دستسازههای خودش داده و خوشبختی را برایش تعریف کرده.
✅ وسط این روزهای ناخوب دعا میکنم انسانهای خوب سر راه زندگیتان قرار بگیرند، همسایه خوب، دوست خوب، کارمند خوب، یار خوب، همکار خوب، دلدار خوب ...
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
✅ مدام به ما میگویند #موفقیت محصول قرار گرفتن در زمان درست در جای درست است، اما این را هم به آن اضافه کنید؛ در کنار آدم درست!
یک آدم درست ممکن است خودش به جا و زمان درست هم تبدیل شود.
✅ مردم اسم این آدم را پارتی، رابطه، سوئیچ، نردبان، دست غیب، رفیق، فرستاده خدا، فرشته نجات یا هر چیز دیگری میگذارند. خیلی اوقات بیش از هوشمندی و برنامهریزی ما، قرار گرفتن او سر راهمان محصول تصادف است و تقدیر!
یک نفر سر راهمان عطسه میکند، #کرونا میگیریم و میمیریم، یک نفر گره از کار فرو بستهمان باز میکند!
📺 دیشب ابوالقاسم ساسان مهمان برنامه #کتاب_باز بود. پیرمرد خوشصحبتی که جهانگردی کرده است.
گفت جایی در قلب آمازون، پیرزنی استخوانی به او گردنآویزی از دستسازههای خودش داده و خوشبختی را برایش تعریف کرده.
✅ وسط این روزهای ناخوب دعا میکنم انسانهای خوب سر راه زندگیتان قرار بگیرند، همسایه خوب، دوست خوب، کارمند خوب، یار خوب، همکار خوب، دلدار خوب ...
🖋 @ehsanmohammadi95
📕 رُمان یا روبان؟
✍ احسان محمدی
📸 عکس بالا را احتمالاً بتوان با عنوان «رکورد قیچی بر #روبان» در گینس ثبت کرد. مسئولان در حال افتتاح!
افتتاح پروژه عشق مشترک خیلی از مدیران دولتی است. حالا میخواهد یک سد خاکی عظیم باشد یا یک سرویس بهداشتی.
با کلی شور و شوق #روبان را جوری با دقت قیچی میکنند که #پروفسور_سمیعی مغز را میشکافد!
#روبان واژهای فرانسوی است و عموماً به یک نوار باریک پارچهای از جنس ساتن، مخمل و ابریشم گفته میشود که بیشتر کاربرد تزئینی برای بستهبندی دارد.
در واقع روبان چیزی است که مردم و مدیران آن را بیشتر اوقات #پاره میکنند.
📸 عکس پائین یک کتاب است که مسئولین کمتر آن را پاره و بیشتر آن را #سانسور میکنند.
رمان به داستان بلندی گفته میشود که در قالبهای عاشقانه، اجتماعی، طنز، جنایی، تخیلی، ترسناک و ... نوشته میشود.
❌برای اینکه روبان را خوب به خاطر بسپاریم و آن را رُمان یا رومان نگوییم کافی است یادمان بماند که بیشتر مسئولان ایرانی برای #قیچی کردن روبان وقت دارند ولی چون خیلی مشغول خدمت به مردم هستند برای #خواندن رُمان وقت ندارند.
#املا_به_روایت_تصویر /قسمت هشتم
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
📸 عکس بالا را احتمالاً بتوان با عنوان «رکورد قیچی بر #روبان» در گینس ثبت کرد. مسئولان در حال افتتاح!
افتتاح پروژه عشق مشترک خیلی از مدیران دولتی است. حالا میخواهد یک سد خاکی عظیم باشد یا یک سرویس بهداشتی.
با کلی شور و شوق #روبان را جوری با دقت قیچی میکنند که #پروفسور_سمیعی مغز را میشکافد!
#روبان واژهای فرانسوی است و عموماً به یک نوار باریک پارچهای از جنس ساتن، مخمل و ابریشم گفته میشود که بیشتر کاربرد تزئینی برای بستهبندی دارد.
در واقع روبان چیزی است که مردم و مدیران آن را بیشتر اوقات #پاره میکنند.
📸 عکس پائین یک کتاب است که مسئولین کمتر آن را پاره و بیشتر آن را #سانسور میکنند.
رمان به داستان بلندی گفته میشود که در قالبهای عاشقانه، اجتماعی، طنز، جنایی، تخیلی، ترسناک و ... نوشته میشود.
❌برای اینکه روبان را خوب به خاطر بسپاریم و آن را رُمان یا رومان نگوییم کافی است یادمان بماند که بیشتر مسئولان ایرانی برای #قیچی کردن روبان وقت دارند ولی چون خیلی مشغول خدمت به مردم هستند برای #خواندن رُمان وقت ندارند.
#املا_به_روایت_تصویر /قسمت هشتم
🖋 @ehsanmohammadi95
◾️حق ما این نبود...
✍ احسان محمدی
◾️تلویزیون دارد آمار کُشتههای کرونا را میخواند. امروز ۲۹مهر ۳۲۲ نفر. تقلیل آدمها به عدد جنایت است. ۳۲۲ نفر یعنی همین امروز هزاران زندگی مُرد.
◾️فکر میکنم اینکه ما تا الان زندهایم، شانس آوردهایم. فقط شانس. با همهی تقلایی که برای ماسک زدن، ضدعفونی کردن همه چیز و شنا کردن در الکل کردهایم، میشد مثل ۳۰ هزار نفری که اعلام کردهاند مُرده باشیم ولی زندهایم. میتوانستیم یکی از عددهای تلویزیون باشیم، اما هنوز زندهایم.
◾️دروغ است اگر کسی فکر کند همه آنها که جان باختهاند، بیماری زمینهای داشتهاند، بیاحتیاط بودهاند، رعایت نکردهاند و... نه! اینطور نیست. خیلی از آنها اتفاقاً وسواسگونه رعایت کردند، نمیخواستند بمیرند، تا آخرین لحظه چنگ زدند به زندگی، به ملحفه روی تخت، میخواستند بمانند، عاشق شوند، ازدواج کنند، بچههایشان را بزرگ کنند، سفر بروند، قسطهایشان را بدهند، حتی همین زندگی نکبتبار پر از شوک عدد و رقم و #دلار و #سکه را نفس بکشند ... اما نشد.
◾️یاد کتابِ تماماً مخصوص نوشته #عباس_معروفی افتادهام. مینویسد: «تقدیر مثل گلوله همیشه در راه است. گاهی پنج دقیقه دیر میرسی، گاهی زود. و بعد مسیر زندگیات عوض میشود. میتوانستی مُرده باشی و زندهای».
◾️این روزها دنیا بیشتر از هر وقت دیگری روی هواست. هیچکس از آخرین دیدار، آخرین بوسه، آخرین آغوش، آخرین چیزی که میخوانیم، آخرین چیزی که مینویسیم، آخرین غذایی که میپزیم، آخرین پولی که خرج میکنیم، آخرین عکسی که به اشتراک میگذاریم خبر ندارد ...
◾️مرگ با و بدون #کرونا سراغ همه میآید، حسرت بزرگ این است که ما #زندگی نکردیم، همهی سالهای عمر صرف دویدن شد، صرف خواندن اخبار و دلبستن به وعدههای دروغ، صرف چشم امید داشتن به اینکه روزهای خوب میآیند، صرف آمدن و رفتن کسانی که این طرف و آنطرف مرز با خودخواهی، لجاجت و بلاهت دنیایمان را به جهنم تبدیل کردند...
حق آنها که مُردند این نبود، حق ما که هنوز زندهایم این نیست. ما که از زندگی فقط کمی نان، کمی امید، کمی آرامش و کمی لبخند میخواستیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
◾️تلویزیون دارد آمار کُشتههای کرونا را میخواند. امروز ۲۹مهر ۳۲۲ نفر. تقلیل آدمها به عدد جنایت است. ۳۲۲ نفر یعنی همین امروز هزاران زندگی مُرد.
◾️فکر میکنم اینکه ما تا الان زندهایم، شانس آوردهایم. فقط شانس. با همهی تقلایی که برای ماسک زدن، ضدعفونی کردن همه چیز و شنا کردن در الکل کردهایم، میشد مثل ۳۰ هزار نفری که اعلام کردهاند مُرده باشیم ولی زندهایم. میتوانستیم یکی از عددهای تلویزیون باشیم، اما هنوز زندهایم.
◾️دروغ است اگر کسی فکر کند همه آنها که جان باختهاند، بیماری زمینهای داشتهاند، بیاحتیاط بودهاند، رعایت نکردهاند و... نه! اینطور نیست. خیلی از آنها اتفاقاً وسواسگونه رعایت کردند، نمیخواستند بمیرند، تا آخرین لحظه چنگ زدند به زندگی، به ملحفه روی تخت، میخواستند بمانند، عاشق شوند، ازدواج کنند، بچههایشان را بزرگ کنند، سفر بروند، قسطهایشان را بدهند، حتی همین زندگی نکبتبار پر از شوک عدد و رقم و #دلار و #سکه را نفس بکشند ... اما نشد.
◾️یاد کتابِ تماماً مخصوص نوشته #عباس_معروفی افتادهام. مینویسد: «تقدیر مثل گلوله همیشه در راه است. گاهی پنج دقیقه دیر میرسی، گاهی زود. و بعد مسیر زندگیات عوض میشود. میتوانستی مُرده باشی و زندهای».
◾️این روزها دنیا بیشتر از هر وقت دیگری روی هواست. هیچکس از آخرین دیدار، آخرین بوسه، آخرین آغوش، آخرین چیزی که میخوانیم، آخرین چیزی که مینویسیم، آخرین غذایی که میپزیم، آخرین پولی که خرج میکنیم، آخرین عکسی که به اشتراک میگذاریم خبر ندارد ...
◾️مرگ با و بدون #کرونا سراغ همه میآید، حسرت بزرگ این است که ما #زندگی نکردیم، همهی سالهای عمر صرف دویدن شد، صرف خواندن اخبار و دلبستن به وعدههای دروغ، صرف چشم امید داشتن به اینکه روزهای خوب میآیند، صرف آمدن و رفتن کسانی که این طرف و آنطرف مرز با خودخواهی، لجاجت و بلاهت دنیایمان را به جهنم تبدیل کردند...
حق آنها که مُردند این نبود، حق ما که هنوز زندهایم این نیست. ما که از زندگی فقط کمی نان، کمی امید، کمی آرامش و کمی لبخند میخواستیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM