روزنوشت‌های احسان محمدی
17.4K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
#پاراگراف_برتر

📕 تحمل گرسنگی یکی از وظایف وطن پرستی افراد شد. بیلبوردها با شعار جدیدی بالا رفت؛"بیایید در یک روز دو وعده بخوریم." تلویزیون کره شمالی مستندی درباره مردی نشان می داد که معده اش از خوردن برنج زیاد منفجر شده بود.

📕 (زندگی در کره شمالی؛ حسرت نمی خوریم، باربارا دمیک، ترجمه: زینب کاظم خواه، نشر ثالث، ص ۱۱۰)
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

پررنگ‌تر شد آن گل سرخی که خشک شد
ما در فراق بیش‌تر از وصل، عاشقیم...

#سید_سعید_صاحب_علم
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
#سودا
🖋 @ehsanmohammadi95
Track 3
Unknown Artist
🎵 ترانه کرمانجی با صدای محسن میرزاده و یلدا عباسی
 
چاو شور پرن ارمان ارمان سره ساوو
(حسودان زیادند مواظب خودت باش)
اورزه لنگه هوال جان ورین راوه
(اسپند سر راه خودت دود کن)
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from عصر ایران
آقای روحانی! نمی دانید یا تجاهل می کنید؟

✍️ عصر ایران؛ جعفر محمدی

اخیراً رئیس جمهور حسن روحانی در توضیح علت قاچاق گفته است: علت قاچاق ارزانی است، وقتی جنسی در داخل ارزان است و در خارج گران، خود به خود قاچاق آن به خارج صورت می گیرد. به عنوان مثال چون الان گوشت در عراق گران تر از ایران است، از کشورمان به آنجا قاچاق می شود. درباره قاچاق بنزین نیز همین موضوع مصداق دارد. (نقل به مضمون)

در این باره نکات زیر قابل تأمل است:

1 - از منظر بحث های آکادمیک اقتصادی، آنچه رئیس جمهور گفته صحیح و البته توضیح واضحات است اما نکته اینجاست که ایشان رئیس قوه اجرایی است و نه مدرس دانشگاه.

2 - آقای روحانی چنان می گوید چون در داخل ارزانی است که اگر کسی در ایران نباشد و حرف های او را بشنود، فکر می کند مردم ایران غرق در ارزانی هستند و لابد معیشت سهلی دارند!

ارزانی و گرانی، مفاهیمی نسبی هستند؛ قیمت کالا و خدمات در ایران به نسبت درآمد عموم جامعه بسیار بالاست و اکثر مردم به معنای واقعی کلمه لنگ امور روزمره معیشتی هستند.

در چنین وضعیتی به رخ کشیدن قیمت های بالا در سایر کشورها، کاری نخ نما، زشت و زننده است. نخ نما از آن جهت که بارها و بارها تکرار شده و اکنون حال شنونده را به هم می زند و زشت و زننده نیز بدان علت که مخاطب احساس می کند شعورش نادیده گرفته می شود.

مثلاً مدام قیمت بالای بنزین در کشورهای دیگر را علم می کنند و بر سر مردم ایران می کوبند اما عمداً یادشان می رود بگویند در هیچ جای دنیا قیمت خودرو به اندازه ایران نجومی و ستمگرانه نیست.
یا می گویند قیمت آب و برق و گوشت و اجاره خانه و ... در فلان کشورها بالاست ولی اصلاً به رویشان نمی آورند که اگر آنجا به دلار و یورو می خرند، درآمدشان نیز به دلار و یورو و نظایر آن است.

مسؤولان ایران هر وقت درآمد ایرانی ها را دلاری کردند، بیایند و درباره قیمت ها در خارج حرف بزنند و الّا بهتر است سکوت کنند و با حرف های خام شان نمک بر زخم مردم نپاشند.

3 - انگار آقای روحانی متوجه نیست یا تجاهل می کند که علت قاچاق کالاهای ایرانی به خارج کشور، افت شدید ارزش پول ملی و خاکستر نشین شدن آن است.
همین عراقی ها - که روحانی در سخنان اش به آن اشاره کرده - تا چند سال پیش برای اسکناس هزار تومانی ایرانی سر و دست می شکستند و در بازارهایشان همانند دینار عراقی و دلار آن را می پذیرفتند، امروز وقعی بدان نمی نهند چون می دانند هر آن ممکن است بی ارزش تر شود.

4 - بحث های تئوریک به جای خود ولی قاچاق علت های دیگری هم دارد و که مهم ترین شان بی تدبیری است. وقتی ارزش ریال پایین آمد، دولتمردان باید پیش بینی می کردند که چه کالاهایی در این تفاوت قیمتی جدید ممکن است قاچاق شوند؛ نه این که بی مسؤولانه بایستند و تماشا کنند و تنها بعد از این که قاچاق به خارج و کمبود در داخل شدت گرفت، کارهای عجیب و غریبی مانند وارد کردن گوسفند با بوئینگ انجام دهند.

اگر مدیریت این است که نیازی به این همه دبدبه و کبکبه و آن همه مدیر مدعی و سازمان های عریض و طویل نبود.

5 - گیریم که همه حرف های رئیس جمهور درست! آیا او را انتخاب کرده ایم که حرف بزند یا عمل کند؟اصلاً می پذیریم که علت قاچاق، ارزانی در ایران است. خب حالا چه کنیم؟ هورا بکشیم؟ دست بزنیم؟!
نکند راهکار دولت این است که قیمت ها را بالا ببرند تا ارزانی نباشد و قاچاق صورت نگیرد!
اصلاً مگر ما رئیس جمهور انتخاب کرده ایم که علل قاچاق را برایمان تشریح کند؟ پس چه کسی مانع قاچاق شود؟

آقای روحانی! این حرف ها را رها کنید و به داد مردم ایران برسید، مردمی که روز به روز فقیر تر می شوند و لحظه به لحظه نگران تر.
اگر هم واقعاً نمی گذارند کار کنید، یا استعفا کنید یا علناً و با شجاعت واقعیت ها را به مردم بگویید و الّا مردم هیچ توضیح و توجیهی را از شما نمی پذیرند.

https://www.asriran.com/fa/news/654748
@MyAsriran
18 - Khodahafez Delbar
RadioChehrazi
📻 رادیو چهرآزی را از دست ندهید.

🔹گفتم بیام بهداری نشون بدم. تو دلم باشه خیالم راحته. هر جا میرم هست دیگه. دلبرو. خیالت جم درد نمیکنه .فقط دیگه نمیشه دیدش،اخه دانی که چیست دولت؟
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من

چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای مشعلِ تابان من
#مولوی
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
📸 مهدی شعربافی
#سودا
🖋 @ehsanmohammadi95
چرا راستگویی بیشتر از دروغ تاوان دارد؟

✍️ احسان‌‌محمدی

↙️در دانشگاه، همکار محترمی دارم که برایم نمونه یک شهروند محترم است. جوانی تحصیلکرده، ورزشکار، فروتن و مشتاق آموختن که هرروز تلاش‌اش را به کار می‌گیرد تا علیرغم همه مشکلات، نه ناامید شود و نه تخم ناامیدی بپراکند.

↙️ امروز صبح در حالیکه یک شنبه بارانی را با حس خوب پاییز آغاز کرده‌بودیم آمد و از تصادف‌اش گفت. از اینکه دور میدانی در شهر تصادف کرده و علیرغم اینکه افسر متوجه شده که راننده خودروی مقابل زیرکی کرده اما مطابق قانونِ پیچیدن پیرامون میدان، او را مقصر شناخته‌بود.

↙️ گفتم می‌توانستم دروغ بگویم که مسیرم مستقیم بود و افسر هم قبول می‌کرد اما ترجیح دادم مقصر شناخته‌شوم و خسارت مالی را قبول کنم اما دروغ نگویم.

با این همه دل چرکین بود که وقتی راننده مقابل رفتار صادقانه او را دیده خودش را جلوی ماشین دراز کرده که باید خسارت من را نقدی بدهی و ماشین من را نابود کردی و ... چرا راستگویی بیشتر از دروغ تاوان دارد؟

دلخور بود که چرا در مقابل رفتار او طرف مقابل سواستفاده کرده و چرا راست گفتن و صداقت در جامعه این همه هزینه دارد؟!

↙️ مواردی مثل این را بارها در زندگی‌مان تجربه کرده‌ایم. اینکه گفتن حقیقت بیش از دروغگویی، تاوان دارد! مواجه‌شدن با این لحظه، تلخ و جانگزاست.

با خودت کلنجار می‌روی که طرف مقابل با رندی و زرنگی ماهی خودش را از آب گل آلود گرفته و روح شما را خراش داده‌است. از این درجه منفعت‌طلبی حال‌تان بد می‌شود اما چکار می‌کنید؟

↙️ عده‌ای ممکن است تصمیم بگیرند «همرنگ جماعت» شوند و از این پس آنها هم دروغ بگویند. خودشان را توجیه می‌کنند «در شهری که عصا از کور می دزدند» دنبال صداقت گشتن خوش‌خیالی است و باعث می‌شود هر روز زیان کنی و به ریش‌ات بخندند. ابله تصور می‌شوی.

🎥 همان دیالوگ #حمیدفرخ_نژاد در فیلم گشت ارشاد 2 سرلوحه برخی می‌شود که به دانش آموزان یک مدرسه می‌گفت:

_ «یه زمانی که قد شما بودم یه روزی معلمه اومد تو کلاس گفت آقا میخوایم یه تیاتر راه بندازیم، کی میخواد نقش گوسفندو بازی بکنه؟… آقا به حرضت عباس، به حرضت عباس کل کلاس ایجوری دستاشونو گرفتن، همه جز حاجی ات!

بعد گفت کی میخواد نقش گرگو بازی بکنه؟ ما گفتیم آقا ببخشید نقش جک و جونور دیگه ای، غلاغی، فیلی، شیری، پلنگی، چیزی نداری بدی به ما؟ گفت نه، یا بایست گوسفند باشی یا گرگ؛ بعد از اون بود که ما تو زندگیمون فهمیدیم آقا یا بایست گرگ باشی یا گوسفند، یا بایست بزنی یا می زننت، یا بایست بخوری یا می خورنت، یا بایست بمالی یا می مالنت»!

↙️ اما مرز ممیزه انسان ها درست همین‌جا مشخص می‌شود. همانطور که می‌گویند ادب واقعی هر انسان در لحظه خشم آشکار می‌شود، درست در همین دقیقه هاست که میزان باور ما به پندار و گفتار و کردار خوب مشخص می‌شود.

اینکه برای منفعت فردی، دروغ می‌گوییم یا نه؟ برای سود لحظه‌ای صداقت و حقیقت را قربانی می‌کنیم یا نه؟ وگرنه در روز بی‌دردسر که همه مان در گفتار مدافع مهربانی و گذشت و صداقت هستیم!

↙️ #افلاطون هزاران سال پیش گفت: آدمی را آزمون به کردار باید کرد نه گفتار، که اکثراً نیکوگفتارند و زشت کردار!... و در ادبیات فارسی هم بسیار داریم که «خوش بود گر محک تجربه آید به میان...»

این لحظه‌های آزمایش، ثانیه‌هایی هستند که #بودمان را در مقابل نمودمان قرار می‌دهد. اینکه وقتی مسئولانی را به خیانت، اختلاس، دزدی و سواستفاده از بیت‌المال برای منافع شخصی سرزنش می‌کنیم، اگر آب گیر خودمان بیاید، چطور شنا می‌کنیم!

↙️صداقت در این سرزمین تاوان دارد. اما آنها که تاوان‌اش را می دهد و تن به رذالت و پستی دروغ نمی‌آلایند، همان کسانی هستند که این سرزمین را و کره‌زمین را برای زیستن قابل تحمل می‌کنند. آنها #گوسفند نیستند، اما نمی‌خواهند #گرگ حریص و منفعت‌طلب باشند ...

اگر شجاعت دفاع از راستی و انسان حقیقت‌گو را نداریم، برای دروغگو و ظالم کف نزنیم!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🥚 امه انه گیمی مرغانه،شما چی گیدی؟

🗓 روز جهانی زبان مادری گرامی باد. به جای خندیدن به لهجه و ساختن جوک های قومیتی، از تفاوت ها لذت ببریم.
📽 باشو غریبه کوچک/ساخته بهرام بیضایی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش
هوای مملکت عاشقان، سیاسی نیست...

#فاضل_نظری
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
#سودا
🖋 @ehsanmohammadi95
Sange Saboor
Mohsen Chavoshi
#ترانه_روز
🎙سنگ صبور/محسن چاوشی
🎵 ترانه سرا: امیر ارجینی
🖋 @ehsanmohammadi95
🗞 مجله تایم با انتشار این تصویر روی جلد و تیتر «تق‌تق» از کسانی که امیدوارانه به صندلی دونالد ترامپ در کاخ سفید چشم دوخته‌اند، رونمایی کرد.
🖋 @ehsanmohammadi95
💥 انفجار معده به دلیل پرخوری برنج در #کره‌شمالی!

✍️ احسان‌محمدی

↙️ اولین بار حوالی 8 سالگی، ترس و هیجان قاچاق را تجربه کردم. کشور گرفتار جنگ بود و #آرد در بازار آزاد وجود نداشت. اتفاقی که برای قند، شکر، صابون و ... هم رخ می‌داد. کنترل این اقلام در اختیار دولت بود و تنها می‌شد با کوپن یا حواله‌های دولتی چیزی دریافت کرد.

↙️ سهمیه‌ها برای خانواده‌های پرجمعیت که «نان» نقش «غذا» داشت، کفایت نمی‌کرد. ساکن روستایی بودیم لب مرز ایران و #عراق. ترس و هراس گلوله یک‌طرف، ترس از نبودن آرد طرف دیگر!

پدرم به واسطه یک آشنا، یکی-دو کیسه آرد پیدا کرده بود، با نیسان رفتیم برای تحویل محموله! بزرگترها آردها را بار زدند و رویش قالی و نمد پهن کردند و من و برادر و خواهرم که کوچکتر بودند به عنوان بخشی از پروژه قاچاق و استتار رویشان نشستیم.

↙️ باید از چند دژبانی که معمولاً کارت عبور می‌خواستند و ماشین‌ها را بررسی می‌کردند، می‌گذشتیم، هر بار که ماشین توقف می‌کرد ما می‌ترسیدیم. وقتی سربازی چادر پشت نیسان را کنار زد و سرک کشید، قلب مان ایستاد.

فکر می‌کردم الان لو می‌رویم، آردها را می‌برند و ما را دستگیر می‌کنند. سرباز نگاهی به ما کرد، مطمئن بودم که فهمیده زیر قالی‌ها چیزی پنهان کرده‌ایم ولی چیزی نگفت، لبخندی زد و ماشین راه افتاد و محوله قاچاق! به مقصد رسید، مادرم تنور را آتش کرد و شب ما و چند خانواده دیگر نان گرم داشتیم!

↙️ این روزها وقتی اخبار کمبود گوشت و رب‌گوجه و پوشک و ... را می‌شنوم، یاد آن روزها می‌افتم. جنگ بود، رنج بود، اما قابل درک بود. الان اما خیلی از مردمی که آن روزها را با امیدواری تاب آوردند تلخی می‌کنند. می‌دانند سزاوار زندگی محترمانه‌تری هستند نه این همه التهاب و آشوب برای لقمه‌ای نان.

↙️ انتشار اخباری در تلویزیون دستمایه شوخی مردم شده است. اینکه اعلام شده #گوشت خوردن ضرر دارد و یک سلبریتی هم مردم را دعوت کرده که گوشت نخورند و قارچ بخورند و ... با واکنش تند، گزنده و منفی بخشی از مردم همراه شده.

احساس می‌کنند به شعورشان توهین شده. اینکه مدیران کشور به جای صراحت و شفافیت در گفتار و کردار دست به نوعی تبلیغات گل‌درشت رسانه‌ای می‌زنند و در نکوهش «دنیا» حرف می‌زنند و اینکه مشکلی نداریم و مردم تحمل می‌کنند و ...

↙️تا چند ماه پیش هر شبکه تلویزیونی، حداقل یک #برنامه_آشپزی داشت. مردان سبیلویی در حال پخت و پز بودند، گوشت و مرغ فراوان را می‌ریختند توی روغن و به مردم می‌گفتند چنین و چنان بپزید و لذت ببرید و کالری دارد و لابلایش هم قابلمه و ماهی‌تابه می‌فروختند. نه گوشت خوردن ضرر داشت و نه قارچ‌خوری عاقبت به خیری می‌آورد!

↙️بسیاری از مردم می‌دانند که کشور وارد یک جنگ اقتصادی شده است. گلوله‌ای شلیک نمی‌شود اما سفره‌ها هر روز کوچک‌تر، کالاها گران‌تر و نایاب‌تر، صف‌ها طولانی‌تر و عزت‌نفس آدم‌ها مثل یخ زیر آفتاب تابستان دارد آب می‌شود.

↙️ این سبک تبلیغات من را یاد پاراگرافی از کتابی که به تازگی خوانده‌ام می‌اندازد. شباهت ترسناکی دارد:

تحمل گرسنگی یکی از وظایف وطن‌پرستی افراد شد. بیلبوردها با شعار جدیدی بالا رفت؛"بیایید در یک روز دو وعده بخوریم." تلویزیون مستندی درباره مردی نشان می‌داد که معده‌اش از خوردن برنج زیاد منفجر شده بود.
📕 (زندگی در کره‌شمالی؛ حسرت نمی‌خوریم، باربارا دمیک، ترجمه: زینب کاظم خواه، نشر ثالث، ص ۱۱۰)

↙️اینجا کره‌شمالی نیست. مردم آزاد و آگاه بار آمده‌اند، حتی اگر تلویزیون مردان و زنان زیادی را جلوی دوربین بنشاند که بگویند به دلیل زیاده‌روی در مصرف گوشت #نقرس گرفته‌اند، اگر زنی اعتراف کند که به دلیل مصرف هر روزه قارچ پوستش بهتر شده و به اقوامش بیشتر سر می‌زند و ... مردم تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند، متحول نمی‌شوند، اما خشمگین؛ چرا!

↙️اگر دنبال تشویق مردم به کاهش مصرف، مدیریت بازار به هم ریخته، همراهی و همگامی مردم برای کنترل این بلبشو هستید، مثل زمان جنگ با مردم #صادق باشید.

در یک اقتصاد وابسته به دولت، مردم باور نمی‌کنند که گرانی‌ها زیر سر چند دلال و #سلطان باشد. تردید دارند. خودتان جلوی این سبک تبلیغات را بگیرید. یعنی تا این اندازه دور از مردم هستید که نمی‌دانید این رفتارها آنها را ناراضی‌تر می‌کند؟

↙️ #نان اگر نمی‌توانید بدهید، شغل و آرامش روانی را اگر نمی‌توانید تامین کنید، دستکم به شعور مردم احترام بگذارید! ما همان مردمی هستیم که هنگام انتخابات «باشعور و آگاه و فهمیده و رشید» می‌شویم.

با این مجموعه صفت‌ها حق بدهید به نصیحت‌های جان‌گداز #سلبریتی‌های چاقی که در رثای لاغری و کم‌خوری حرف می‌زنند پوزخند بزنیم و به برتری ارزش غذایی #کاهو و قارچ نسبت به گوشت تردید داشته باشیم!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
📽 اردشیر رستمی که در فیلم لانتوری نقش یک روشنفکر را بازی می کند جمله ای خطاب به مردی که در نقش دلواپس ظاهر شده می گوید که چکیده و چلانده جامعه شناسی سیاسی-اجتماعی دو، سه دهه اخیر ایران است:

-- پول این مملکت رو کسای دیگه می خورن، حرصشو تو می خوری، کتکشم من می خورم.
🎨 کاریکاتور از محمدرضا میرشاه ولد
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☕️☕️
تو رفته‌ای
و بحران نوشیدن چای بی‌تو در این خانه
مهمترین بحران خاورمیانه است و
این احمق‌ها
هنوز سر نفت می‌جنگند!


🎂شاید این یکی از خوانده‌شده‌ترین شعرهای #پوریا_عالمی باشد. طنزپرداز و نویسنده خوش‌ذوقی که امروز، تولدش بود.
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
#سودا
🖋 @ehsanmohammadi95
Janam Bash - NasleMusic.Com
Aron Afshar - NasleMusic.Com
#ترانه
🎵 جانم باش/آرون افشار
🎶 ترانه سرا: عاطفه حبیبی
جانم باش! نوش دارو بعدِ مرگ فایده نداره، جانم باش
رخ نمایان کن و این ماهِ شب تابانم باش، جانم باش
🖋 @ehsanmohammadi95
من مهندس گشته‌ام راه دلت پیدا کنم
ورنه با یک شغل ساده می‌شود خورد و نمرد
#روز_مهندس 💐
@zhuanchannel
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 سلام مهندس! ارادت مهندس! عزیزی مهندس! مهندس...

✍️ احسان محمدی

◀️ زمانی که ما دانشگاه قبول شدیم #مهندس و مهندسی برای خودش ارج و قربی داشت. وقتی می گفتند طرف مهندسه! یعنی 3-0 از بقیه جلوست. برای همین پسرهای دانشجو حتی اگر الهیات (مهندسی راه و آسمان) یا دامپروری و ادبیات می خواندند باز به همدیگر می گفتند مهندس!!

◀️ بیشتر پسرها به محض قبول شدن در دانشگاه بخصوص رشته های مهندسی حتماً سامسونیت و کت و شلوار می خریدند، این دو ملزومات فاز مهندس شدن به حساب می رفت.

◀️ #علی هم کت و شلوارش را داشت هم سامسونیت اما انگار کافی نبود. شیفته واژه #مهندس بود و تا به همدیگر می رسیدیم شروع می کرد:
- سلام مهندس! چطوری مهندس؟ خوبی مهندس؟ بریم فوتبال مهندس؟ غذا خوردی مهندس؟!

◀️ علی مذکور علاوه بر علاقه به واژه مهندس، آراسته به یک هنر نه چندان خوشنام هم بود: سرقت از یخچال خوابگاه!
تقریباً هر چیزی در یخچال خوابگاه دانشجویی می گذاشتیم علی به آن پاتک می زد. هندوانه، ترشی، مربا و ... فرقی نمی کرد. او یک مهندس غارتگر بود.

◀️ عاقبت در تله افتاد. یک پنیر فاسد را گذاشته بودند توی یخچال و مهندس علی هم که اعتقادی به مواد غذایی فاسد و مزه بد و .. نداشت، پنیر را بلعیده بود. (بزرگوار به مال مفت علاقمند بود).

◀️ نصفه شب رفتم آشپزخانه آب بخورم. دیدم علی روی زمین افتاده. لیوانی که توی دستش بود شکسته و دستش را بریده بود. ضعف ناشی از خونریزی و مسمومیت نیمه بیهوشش کرده بود. توی آن حال زار تا من را دید گفت:

- مهندس! قربون دستت کمک کن بلند بشم مهندس!!

😁 نمی دانستم بخندم، گریه کنم یا از دست مهندس گفتنش در آن برهه حساس! فرار کنم...

💐 روز مهندس بر آنها که گرهی از کار فروبسته دیگران گشوده اند یا در زندگی پلی ساخته اند برای گذر از افکار منفی گرامی باد!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95