💳 رنج و لذت #خرید برای مردان و زنان!
✍ احسان محمدی
👕 زن دستش را دراز کرد و از روی رگالی که من نزدیکش بودم پیراهن بچگانه ای برداشت و گفت:
- آهااااا علیرضا! خودشه. این همونه لباسیه که واسه امیرحسین دنبالش می گشتم. خوبه؟
مرد شبیه فلامینگویی بود که تازه از یک سفر طولانی فرود آمده بود وسط فروشگاه. گردن باریک و بلندی داشت و موهای سرش ریخته بود. گردنش را کج کرد و گفت:
- آره! خوبه!
زن یقه لباس را برگرداند و گفت: نه! ببین اینجا دوختش خوب نیست. گردن بچه رو می خوره. ببین؟
فلامینگو که بافت راه راهی تنش کرده بود با چشم های کم رمق گفت:
- آره!
👼 امیرحسین پنج، شش ساله لابلای لباس های روی رگال وول می خورد. زن شلوار لی رنگ پریده ای برداشت و گفت:
- این رنگش خوبه؟
مرد خودش را کج کرد. دستش را بالا برد و موهای اندک روی سرش را خاراند.
- آره خوبه. قشنگه!
زن شلوار را به کمر امیرحسین گرفت و گفت:
- نه!خوب نیست. همین رنگ رو مامانم براش خرید. یادت نیست؟
فلامینگو گفت:
- آها! آره! راس میگی!
دلم می خواست بگویم: به خدا داری خالی می بندی علیرضا! عمراً یادت باشه.
👚زن دوباره چرخید و پیراهن دیگری برداشت. مرد تکیه داده بود به دیوار. شلوار لی به پاهای لاغر و بلندش زار می زد. زن گفت: این چطوریه؟ یقه اش هم نمی زنه. دست بزن جنسش رو ببین.
مرد دستش را دراز کرد و با بی حوصلگی لمسش کرد و گفت: آره خیلی جنسش خوبه. همینو بگیر.
زن دوباره لباس را گذاشت روی رگال و گفت: نه! صدرا پسر همسایه بالایی مون رنگ همینو داره.
🔻فلامینگو آنقدر بی حوصله بود که فکر می کردم الان یک پایش را بلند می کند و می گذارد نزدیک زانویش. یا بالهایش را باز می کند و شلخته پرواز می کند و از فروشگاه می زند بیرون. زن پیراهن دیگری برداشت و گفت: این چطوره؟
- آخه تو که قراره خودت بپسندی یا نپسندی واسه چی نظر منو می پرسی؟ من میگم خوبه میگی نه! میگم جنسش خوبه میگه همسایه داره! میگم رنگش خوبه میگی...
🔺 هنوز حرفش تمام نشده بود که زن لباس را گذاشت سرجایش و با غیظ و صدای خفه ای گفت: اصلاً تقصیر منه که نظر توی بی سلیقه رو می پرسم. بعد پشتش را کرد به فلامینگوی خسته و دست امیرحسین را گرفت و رفت سمت دیگر فروشگاه.
فلامینگو گردنش رها شد و زل زد به سرامیک های سفید فروشگاه. انگار می خواست سرش را بکوبد وسط برکه!
💔 دلم می خواست بروم جلو و بگویم:
- علیرضا! غصه نخور! سرت رو بذار روی سینه خودم عزیزم! توی این دنیا تنها نیستی!
🖋 @ehsanmohamnadi95
✍ احسان محمدی
👕 زن دستش را دراز کرد و از روی رگالی که من نزدیکش بودم پیراهن بچگانه ای برداشت و گفت:
- آهااااا علیرضا! خودشه. این همونه لباسیه که واسه امیرحسین دنبالش می گشتم. خوبه؟
مرد شبیه فلامینگویی بود که تازه از یک سفر طولانی فرود آمده بود وسط فروشگاه. گردن باریک و بلندی داشت و موهای سرش ریخته بود. گردنش را کج کرد و گفت:
- آره! خوبه!
زن یقه لباس را برگرداند و گفت: نه! ببین اینجا دوختش خوب نیست. گردن بچه رو می خوره. ببین؟
فلامینگو که بافت راه راهی تنش کرده بود با چشم های کم رمق گفت:
- آره!
👼 امیرحسین پنج، شش ساله لابلای لباس های روی رگال وول می خورد. زن شلوار لی رنگ پریده ای برداشت و گفت:
- این رنگش خوبه؟
مرد خودش را کج کرد. دستش را بالا برد و موهای اندک روی سرش را خاراند.
- آره خوبه. قشنگه!
زن شلوار را به کمر امیرحسین گرفت و گفت:
- نه!خوب نیست. همین رنگ رو مامانم براش خرید. یادت نیست؟
فلامینگو گفت:
- آها! آره! راس میگی!
دلم می خواست بگویم: به خدا داری خالی می بندی علیرضا! عمراً یادت باشه.
👚زن دوباره چرخید و پیراهن دیگری برداشت. مرد تکیه داده بود به دیوار. شلوار لی به پاهای لاغر و بلندش زار می زد. زن گفت: این چطوریه؟ یقه اش هم نمی زنه. دست بزن جنسش رو ببین.
مرد دستش را دراز کرد و با بی حوصلگی لمسش کرد و گفت: آره خیلی جنسش خوبه. همینو بگیر.
زن دوباره لباس را گذاشت روی رگال و گفت: نه! صدرا پسر همسایه بالایی مون رنگ همینو داره.
🔻فلامینگو آنقدر بی حوصله بود که فکر می کردم الان یک پایش را بلند می کند و می گذارد نزدیک زانویش. یا بالهایش را باز می کند و شلخته پرواز می کند و از فروشگاه می زند بیرون. زن پیراهن دیگری برداشت و گفت: این چطوره؟
- آخه تو که قراره خودت بپسندی یا نپسندی واسه چی نظر منو می پرسی؟ من میگم خوبه میگی نه! میگم جنسش خوبه میگه همسایه داره! میگم رنگش خوبه میگی...
🔺 هنوز حرفش تمام نشده بود که زن لباس را گذاشت سرجایش و با غیظ و صدای خفه ای گفت: اصلاً تقصیر منه که نظر توی بی سلیقه رو می پرسم. بعد پشتش را کرد به فلامینگوی خسته و دست امیرحسین را گرفت و رفت سمت دیگر فروشگاه.
فلامینگو گردنش رها شد و زل زد به سرامیک های سفید فروشگاه. انگار می خواست سرش را بکوبد وسط برکه!
💔 دلم می خواست بروم جلو و بگویم:
- علیرضا! غصه نخور! سرت رو بذار روی سینه خودم عزیزم! توی این دنیا تنها نیستی!
🖋 @ehsanmohamnadi95
🔺 ستاد امربه معروف و نهی از منکر اصفهان از #علی_کریمی به خاطر تبریک روز #کوروش شکایت کرد.
🔻اطلاع ندارم این ستاد از #اسیدپاشان اصفهان هم شکایت کرد یا نه؟
🖋 @ehsanmohammadi95
🔻اطلاع ندارم این ستاد از #اسیدپاشان اصفهان هم شکایت کرد یا نه؟
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 درس زندگی که از مشاجره کریمی-فردوسی پور باید بگیریم
✍ احسان محمدی
⚽️ نوشتن در مورد مشاجره #علی_کریمی و #عادل_فردوسی پور به خودزنی شباهت دارد. مثل همیشه فضای دو قطبی دیو و دلبر شکل گرفته.
⚽️ شما یا از علی کریمی حمایت می کنید یا طرفدار عادل فردوسی پور هستید! یا عاشقی هستید که دستانت بوی عطر و گل می دهد یا یک سطل اسید دست ات گرفته اید و .... تا این اندازه دور از هم! یا با من یا بر من... خسته نمی شویم از این بت پرستی مدرن؟
⚽️ قابل پیش بینی است که این داستان مثل هزاران داستان مشابه با وساطتت و پادرمیانی اطرافیان ختم به خیر می شود. با گل و بوسه و لبخند. به همین خاطر پیشنهاد می کنم که در حمایت از هیچکدام به صورت همدیگر چنگ نزنیم. اما در این مناقشه درس هایی هست که معمولاً یاد نمی گیریم. برای همین هر بار تکرار و تکرار و تکرار می شود.
⚽️ #زلاتان_ابراهیموویچ وقتی در یوونتوس شاگرد فابیو کاپلو بود می گفت:« دُن فابیو هر وقت سر تمرین یوونتوس صدایت می کرد، ترس برت می داشت که این دفعه چه گندی زده ای؟! کاپلو می توانست هر کسی را استرس زده کند. وین رونی یک بار حرف جالبی درباره اش زده بود: «وقتی کاپلو از کنارت رد می شود، حس می کنی مُرده ای.»
واقعا همین طور بود. حتی ستاره های یاغی ایتالیا هم رو به روی او شانسی ندارند. یک بار در پاسخ روزنامه نگاری که از او پرسیده بود چطور چنین احترامی به شما می گذارند؟ جواب داده بود: «احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است...».
⚽️ احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است. چیزی در مایه « ای بی خبر از سوخته و سوختنی/ عشق آمدنی بود نه آموختنی».
شاید اگر همین نکته کوچک را یاد بگیریم نیازی نباشد خیلی اوقات فریاد بزنیم یا از دیگران بخواهیم به ما احترام بگذارند.
⚽️ وقتی علی کریمی از فوتبال خداحافظی کرد در یادداشتی با عنوان «خداحافظ پسر، جنگجوی بی سپر!» از افسوس هایی نوشتم که همراه با یاد او می آید.
از تصویرهایی که از او در ذهن داریم. دوست داشتنی، سرکش، مغرور و خاموش. اما مثل یک آتشفشان که اگر گُر بگیرد خاموش کردنش کار هر کسی نیست.
⚽️ همیشه باور دارم که هیچ آزمونی برای شناخت مردان ایرانی بهتر از «فوتبال بازی کردن با آنها» یا «نشستن کنارشان هنگام رانندگی کردن شان» وجود ندارد. در این دو وضعیت آدم ها معمولاً خشم و گذشت و ادبیات گفتاری و نزاکت اجتماعی شان را به خوبی نشان می دهند.
⚽️ حالا به این دو، می شود «مربیگری» را هم اضافه کرد. صندلی داغی که حتی مردان آرام را هم به نقطه جوش می رساند.
⚽️ #علی_دایی وقتی روی نیمکت می نشیند به یک انسان دیگر تبدیل می شود. صدایش را بالا می برد، پرخاش می کند؛ گاهی غیرمنطقی حرف می زند، حرف کسی را نمی پذیرد و به درجه ای از عصبانیت نزدیک می شود که گمان می کنی هر آن ممکن است با داور گلاویز شود.
بی شباهت به مردی که برای کمک به زلزله زدگان و نیازمندان آستین بالا می زند و همه می دانند چه قلب بزرگی دارد.
⚽️ این صندلی پر وسوسه و پر از خار و خسک، با خودش حجم زیادی از توقعات و فشارها را می آورد که هر کسی تاب آن را ندارد.
همه که زین الدین زیدان نیستند که انگار کنار نیمکت تیم در دوران بازنشستگی دارد قدم می زند و نوه هایش داخل زمین تاب و سرسره بازی می کنند. بزرگترین مربیان دنیا هم آنجا تا مرز سکته پیش رفته اند.
⚽️ ستاره های ورزش و رسانه و ادبیات و سیاست اگر از نامهربانی ها و برخوردهای اطرافیان به خشم می آیند خوب است این جمله فابیو کاپلو را با خودشان مدام مرور کنند: #احترام_گذاشتنی_نیست_گرفتنی_است./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
⚽️ نوشتن در مورد مشاجره #علی_کریمی و #عادل_فردوسی پور به خودزنی شباهت دارد. مثل همیشه فضای دو قطبی دیو و دلبر شکل گرفته.
⚽️ شما یا از علی کریمی حمایت می کنید یا طرفدار عادل فردوسی پور هستید! یا عاشقی هستید که دستانت بوی عطر و گل می دهد یا یک سطل اسید دست ات گرفته اید و .... تا این اندازه دور از هم! یا با من یا بر من... خسته نمی شویم از این بت پرستی مدرن؟
⚽️ قابل پیش بینی است که این داستان مثل هزاران داستان مشابه با وساطتت و پادرمیانی اطرافیان ختم به خیر می شود. با گل و بوسه و لبخند. به همین خاطر پیشنهاد می کنم که در حمایت از هیچکدام به صورت همدیگر چنگ نزنیم. اما در این مناقشه درس هایی هست که معمولاً یاد نمی گیریم. برای همین هر بار تکرار و تکرار و تکرار می شود.
⚽️ #زلاتان_ابراهیموویچ وقتی در یوونتوس شاگرد فابیو کاپلو بود می گفت:« دُن فابیو هر وقت سر تمرین یوونتوس صدایت می کرد، ترس برت می داشت که این دفعه چه گندی زده ای؟! کاپلو می توانست هر کسی را استرس زده کند. وین رونی یک بار حرف جالبی درباره اش زده بود: «وقتی کاپلو از کنارت رد می شود، حس می کنی مُرده ای.»
واقعا همین طور بود. حتی ستاره های یاغی ایتالیا هم رو به روی او شانسی ندارند. یک بار در پاسخ روزنامه نگاری که از او پرسیده بود چطور چنین احترامی به شما می گذارند؟ جواب داده بود: «احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است...».
⚽️ احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است. چیزی در مایه « ای بی خبر از سوخته و سوختنی/ عشق آمدنی بود نه آموختنی».
شاید اگر همین نکته کوچک را یاد بگیریم نیازی نباشد خیلی اوقات فریاد بزنیم یا از دیگران بخواهیم به ما احترام بگذارند.
⚽️ وقتی علی کریمی از فوتبال خداحافظی کرد در یادداشتی با عنوان «خداحافظ پسر، جنگجوی بی سپر!» از افسوس هایی نوشتم که همراه با یاد او می آید.
از تصویرهایی که از او در ذهن داریم. دوست داشتنی، سرکش، مغرور و خاموش. اما مثل یک آتشفشان که اگر گُر بگیرد خاموش کردنش کار هر کسی نیست.
⚽️ همیشه باور دارم که هیچ آزمونی برای شناخت مردان ایرانی بهتر از «فوتبال بازی کردن با آنها» یا «نشستن کنارشان هنگام رانندگی کردن شان» وجود ندارد. در این دو وضعیت آدم ها معمولاً خشم و گذشت و ادبیات گفتاری و نزاکت اجتماعی شان را به خوبی نشان می دهند.
⚽️ حالا به این دو، می شود «مربیگری» را هم اضافه کرد. صندلی داغی که حتی مردان آرام را هم به نقطه جوش می رساند.
⚽️ #علی_دایی وقتی روی نیمکت می نشیند به یک انسان دیگر تبدیل می شود. صدایش را بالا می برد، پرخاش می کند؛ گاهی غیرمنطقی حرف می زند، حرف کسی را نمی پذیرد و به درجه ای از عصبانیت نزدیک می شود که گمان می کنی هر آن ممکن است با داور گلاویز شود.
بی شباهت به مردی که برای کمک به زلزله زدگان و نیازمندان آستین بالا می زند و همه می دانند چه قلب بزرگی دارد.
⚽️ این صندلی پر وسوسه و پر از خار و خسک، با خودش حجم زیادی از توقعات و فشارها را می آورد که هر کسی تاب آن را ندارد.
همه که زین الدین زیدان نیستند که انگار کنار نیمکت تیم در دوران بازنشستگی دارد قدم می زند و نوه هایش داخل زمین تاب و سرسره بازی می کنند. بزرگترین مربیان دنیا هم آنجا تا مرز سکته پیش رفته اند.
⚽️ ستاره های ورزش و رسانه و ادبیات و سیاست اگر از نامهربانی ها و برخوردهای اطرافیان به خشم می آیند خوب است این جمله فابیو کاپلو را با خودشان مدام مرور کنند: #احترام_گذاشتنی_نیست_گرفتنی_است./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Audio
🎵 نه نور را می توانید در پستو نهان کنید نه عطر را در قفس! هیچ فیلمی هم تا ابد در هیچ کمدی توقیف نمی ماند و هیچ صدایی هم تا همیشه سانسورشدنی نیست. با زنان و دختران این سرزمین مهربان باشید.
#خواهرزاده
#خواهرزاده
#اتفاق_خوب_روز
توی تاکسی پسر جوانی بود که داشت می رفت پادگان جوادی نیا در آبیک. اولین روز خدمت سربازی. مرد میانسالی کنارش نشسته بود و تمام مدت به او روحیه داد که این پادگان، هتل است و نگران خدمت نباش و ...
گاهی با چند کلمه می توانیم به یک نفر امید بدهیم. آنچنان که خودمان هم باورمان نشود.
🖋 @ehsanmohammadi95
توی تاکسی پسر جوانی بود که داشت می رفت پادگان جوادی نیا در آبیک. اولین روز خدمت سربازی. مرد میانسالی کنارش نشسته بود و تمام مدت به او روحیه داد که این پادگان، هتل است و نگران خدمت نباش و ...
گاهی با چند کلمه می توانیم به یک نفر امید بدهیم. آنچنان که خودمان هم باورمان نشود.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
عشق اگر در کار دل بستن
کمی انصاف داشت
من به او مومن نبودم
او به من کافر نبود
#احسان_افشاری
🖋 @ehsanmohammadi95
عشق اگر در کار دل بستن
کمی انصاف داشت
من به او مومن نبودم
او به من کافر نبود
#احسان_افشاری
🖋 @ehsanmohammadi95
🔪 حمله با قمه به کاخ ریاست جمهوری؟
بهمن ۷۸ و دوران خاتمی ما خمپاره مزگان داشتیم، قمه چیه؟
🔺 اما چه کاردی به استخوان رسیده که کفن پوش و قمه به دست این کار را کرده؟
📸 بهزاد باشو
🖋 @ehsanmohammadi95
بهمن ۷۸ و دوران خاتمی ما خمپاره مزگان داشتیم، قمه چیه؟
🔺 اما چه کاردی به استخوان رسیده که کفن پوش و قمه به دست این کار را کرده؟
📸 بهزاد باشو
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 ذهن فست فودی، جامعه کلنگی!
✍ احسان محمدی
🏠 شاید اغراق آمیز باشد اما می گویند در #رم یا #لندن اگر مُرده ای که صد سال پیش دفن شده از قبر بیرون بیاید با کمی دردسر می تواند خانه اش را پیدا کند و برود توی رختخوابش بخوابد!
🏚 این را مقایسه کنید با خانه ها و خیابان های خودمان که امروز می سازیم و فردا از نو می کوبیم. در ایران کمتر می شود خانه قابل سکونت با عمر بالای هفتاد سال پیدا کرد.
🚮 با همه عرض ارادتی که به میراث آبا و اجدادی به صورت کلامی می کنیم، خیلی هایمان خانه پدری را می کوبیم و اتاق خواب آقاجان تبدیل به پارکینگ یا توالت عمومی می شود، در حالیکه خانه های شهرهای بزرگ اروپایی گاه عمرشان از قرن هم رد می شود.
⛏ جامعه شناسان می گویند ذهن آدم ایرانی هنوز گرفتار تاخت و تاز مهاجمان است. مغول و رومی و روس و عرب و افغان در طول تاریخ کاری کرده اند که ایرانی به جای #خانه به فکر #سرپناه باشد.
یعنی یک دیوار و چهارتخته پاره که خیلی به آن دل نبندد و فقط با آن گذران کند. برای همین ذهنیت "بساز و بنداز" از سوی فروشنده و خریدار حالا هم پذیرفته شده است.
⛔️ شاید یکی از دلایلی که ما عموما" عادت به برنامه ریزی بلند مدت نداریم و فقط به امروز و خیلی زرنگ باشیم به فردا تا حوالی ظهر فکر می کنیم از همین جا نشات گرفته باشد. اینکه معلوم نیست "فردا شو کجاییم؟" مثل پیرمردهایی که سی و چند سال است هر روز صبح که از خواب بیدار می شوند می گویند این رژیم دیگه رفتنیه!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
🏠 شاید اغراق آمیز باشد اما می گویند در #رم یا #لندن اگر مُرده ای که صد سال پیش دفن شده از قبر بیرون بیاید با کمی دردسر می تواند خانه اش را پیدا کند و برود توی رختخوابش بخوابد!
🏚 این را مقایسه کنید با خانه ها و خیابان های خودمان که امروز می سازیم و فردا از نو می کوبیم. در ایران کمتر می شود خانه قابل سکونت با عمر بالای هفتاد سال پیدا کرد.
🚮 با همه عرض ارادتی که به میراث آبا و اجدادی به صورت کلامی می کنیم، خیلی هایمان خانه پدری را می کوبیم و اتاق خواب آقاجان تبدیل به پارکینگ یا توالت عمومی می شود، در حالیکه خانه های شهرهای بزرگ اروپایی گاه عمرشان از قرن هم رد می شود.
⛏ جامعه شناسان می گویند ذهن آدم ایرانی هنوز گرفتار تاخت و تاز مهاجمان است. مغول و رومی و روس و عرب و افغان در طول تاریخ کاری کرده اند که ایرانی به جای #خانه به فکر #سرپناه باشد.
یعنی یک دیوار و چهارتخته پاره که خیلی به آن دل نبندد و فقط با آن گذران کند. برای همین ذهنیت "بساز و بنداز" از سوی فروشنده و خریدار حالا هم پذیرفته شده است.
⛔️ شاید یکی از دلایلی که ما عموما" عادت به برنامه ریزی بلند مدت نداریم و فقط به امروز و خیلی زرنگ باشیم به فردا تا حوالی ظهر فکر می کنیم از همین جا نشات گرفته باشد. اینکه معلوم نیست "فردا شو کجاییم؟" مثل پیرمردهایی که سی و چند سال است هر روز صبح که از خواب بیدار می شوند می گویند این رژیم دیگه رفتنیه!
🖋 @ehsanmohammadi95
💣 سلام مرگ!
📸 گفته می شود سرباز ترکیه ای بر روی گلولهی توپی که قرار است به سمت کُردهای عفرین شلیک شود، نوشته: به خانوادهای که انتخاب خواهی کرد، سلام برسان!
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 گفته می شود سرباز ترکیه ای بر روی گلولهی توپی که قرار است به سمت کُردهای عفرین شلیک شود، نوشته: به خانوادهای که انتخاب خواهی کرد، سلام برسان!
🖋 @ehsanmohammadi95
در صف قند و شکر زندگی ام تلخ شد
قند من افتاده است، پس صف بوسه کجاست؟
بوسه ی گرمی بده تا لبم اذعان کند
بین دو قطب رُخت، خط لبت استواست
#غلامرضا_طریقی
📸 Phot by Yasuyuki
🖋 @ehsanmohammadi95
قند من افتاده است، پس صف بوسه کجاست؟
بوسه ی گرمی بده تا لبم اذعان کند
بین دو قطب رُخت، خط لبت استواست
#غلامرضا_طریقی
📸 Phot by Yasuyuki
🖋 @ehsanmohammadi95
#اتفاق_خوب_روز
دوسال و نیم پیش حوالی میدان ونک کیف پولی پیدا کردم. تنها یک سکه 50 تومانی داخلش بود.خالی از اسکناس. چند کارت شناسایی و دانشجویی و کتابخانه هم تویش بود. بیش از ده جا زنگ زدم و پیگیری کردم که دستکم کارت دانشجویی را دستش برسانند. حتی دانشگاه محل تحصیلش. اما کسی همکاری نکرد. عکس از کیف و مدارک گرفتم و در اینستاگرامم منتشر کردم. افاقه نکرد. دوباره کیف را بُردم و به باجه پلیس میدان ونک دادم به این امید که آنها کاری کنند.
امروز صبح بعد از دو سال و نیم دیدم یک نفر در اینستاگرام پیام داده که من صاحب آن کیف هستم. کیف دستم رسیده و از طریق اینستاگرام تازه متوجه شدم شما رسانده اید. خواستم تشکر کنم.
البته که نیازی به تشکر نبود اما لبخند زدم. عجب دنیای کوچکی است! عکس گرفته بود از کیف. بعد از دو سال و نیم هنوز 50 تومانی و کیف قدیمی را یادگاری داشت.
🖋 @ehsanmohammadi95
دوسال و نیم پیش حوالی میدان ونک کیف پولی پیدا کردم. تنها یک سکه 50 تومانی داخلش بود.خالی از اسکناس. چند کارت شناسایی و دانشجویی و کتابخانه هم تویش بود. بیش از ده جا زنگ زدم و پیگیری کردم که دستکم کارت دانشجویی را دستش برسانند. حتی دانشگاه محل تحصیلش. اما کسی همکاری نکرد. عکس از کیف و مدارک گرفتم و در اینستاگرامم منتشر کردم. افاقه نکرد. دوباره کیف را بُردم و به باجه پلیس میدان ونک دادم به این امید که آنها کاری کنند.
امروز صبح بعد از دو سال و نیم دیدم یک نفر در اینستاگرام پیام داده که من صاحب آن کیف هستم. کیف دستم رسیده و از طریق اینستاگرام تازه متوجه شدم شما رسانده اید. خواستم تشکر کنم.
البته که نیازی به تشکر نبود اما لبخند زدم. عجب دنیای کوچکی است! عکس گرفته بود از کیف. بعد از دو سال و نیم هنوز 50 تومانی و کیف قدیمی را یادگاری داشت.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
پیشانی ات سیاه مبادا به ننگ ها
ای ماه! ای مُراد تمام پلنگ ها!
این برکه ها برای تو بسیار کوچک اند
جای تو نیست سینه ی این چشم تنگ ها
آراسته ست ظاهر رنگین کمان ولی
چون ابرها حذر کن از این چند رنگ ها
یک روز تو در اوجی و یک روز دیگری
دنیا دهن کجی ست به الاکلنگ ها
#علیرضا_بدیع
🖋 @ehsanmohammadi95
پیشانی ات سیاه مبادا به ننگ ها
ای ماه! ای مُراد تمام پلنگ ها!
این برکه ها برای تو بسیار کوچک اند
جای تو نیست سینه ی این چشم تنگ ها
آراسته ست ظاهر رنگین کمان ولی
چون ابرها حذر کن از این چند رنگ ها
یک روز تو در اوجی و یک روز دیگری
دنیا دهن کجی ست به الاکلنگ ها
#علیرضا_بدیع
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 هفته مان را با جنجال احتمالی در مورد این عکس آغاز می کنیم. #مهنازافشار در آغوش #اسدالله_یکتا
در حاشیه اکران «#دارکوب» در پردیس ملت
🖋 @ehsanmohammadi95
در حاشیه اکران «#دارکوب» در پردیس ملت
🖋 @ehsanmohammadi95
#درسهای_روزگار
✍️ احسان محمدی
🔺 اگر کسی به شما #لطفی کرد و بعد از مدتی به رخ تان کشید، منت سرتان گذاشت یا گله کرد که تو چرا جبران نکردی، بدانید که از اول لطف نبوده، #معامله بوده.
در #معامله با نزدیکان بیش از غریبه ها دقت کنید.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🔺 اگر کسی به شما #لطفی کرد و بعد از مدتی به رخ تان کشید، منت سرتان گذاشت یا گله کرد که تو چرا جبران نکردی، بدانید که از اول لطف نبوده، #معامله بوده.
در #معامله با نزدیکان بیش از غریبه ها دقت کنید.
🖋 @ehsanmohammadi95
📓اگر #فردوسی زنده بود به #مهدویان و #شاملو چه می گفت؟
✍️ احسان محمدی
🔰 برخی سخت گله مندند که چرا در پیرامون #تخت_جمشید عده ای دست به امام زاده سازی می زنند و می خواهند در پناه هاله تقدس آن، زمین خواری کنند اما همان ها از #کوروش و #فردوسی و #حافظ و حتی برخی چهره های سیاسی معاصر قدیسانی می سازند که جز با زبان تحسین نباید در موردشان حرف زد. چرا؟ نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!
🔰 مهدویان نخستین کسی نیست که این سخنان یا مشابه آن را به زبان می آورد. #احمد_شاملو هم بر این باور بود که شاهنامه پر از جعل واقعيتهاست و فردوسي، همنژادپرست و فئودال بود و كاري كه در شاهنامه كرده عبارت است از دفاع از طبقه و گروه خودش.
🔰 اما چرا این موج با این شدت برخاست؟ آیا فردوسی هم جزو مقدسات است و نمی توان هرگز در نقدش جز با تحسین سخنی گفت؟ برخی می گویند در غرب به دانشجوی فلسفه تکلیف میکنند که #افلاطون، #کانت و #هگل … را نقد کند. دانشجویی که تازه الفبای فلسفه را شروع کرده باید بگوید مشکل چهارچوب فلسفی افلاطون کجاست. به ما در ایران تقدیس یاد میدهند. هر کس بزرگان هزار سال پیش ما را دستنیافتنیتر و نقدناپذیرتر بداند، باسوادتر است!
🔰 دلخوری منتقدان یکسره از مهدویان نیست. بخشی از مردم به شدت از صدا و سیما و نهادهای تصمیم گیر گله مندند که چندان به ریشه «ایرانی» و «ملی»شان توجه نمی کنند و به عمد حتی در مقابل آن مقاومت می کنند. به همین خاطر حتی یک نقد را هم با توفانی از حملات تند پاسخ می دهند. انگار که کسی وارد قلمرو شیری شده باشد که حوصله این شوخی و جسارت ها را ندارد!
🔰محمدحسین مهدویان شاهنامه پژوه نیست. کارگردان جوانی است که به هر دلیلی ممکن است به شاهنامه نقدهایی وارد کند یا حتی بخش هایی از آن را نپذیرد، آیا باید دهانش را دوخت و گفت تو حق نداری در مورد شاهنامه جز با تایید و تحسین حرف بزنی یا اتفاقاً باید استقبال کرد که یک اهل «سینما»، سراغ «ادبیات» برود و از زاویه نگاه خودش به آن بپردازد. اگر سینماگر نتواند در مورد ادبیات حرف بزند چه کسی این اهلیت را دارد؟ مکانیک؟ خیاط؟ محیط بان؟ وزنه بردار؟!
🔰به جای نقد به زبان شیرین پارسی که فردوسی «سی سال» برایش رنج بُرد، با هجمه و هتاکی جوان های مثل مهدویان را از متفاوت اندیشیدن منع نکنیم، اندازه کافی افراد یکدست و یک شکل در این جامعه داریم. برج بلند #شاهنامه با این نم نم باران ها و شلاق های باد گزندی نمی یابد. از نگاه نو نترسیم. از پرستش و مسخ شدن در برابر باورهای کهنه بترسیم.
⛔️ قبل از پیش داوری، متن کامل را اینجا بخوانی👇
http://www.asriran.com/fa/news/591975
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🔰 برخی سخت گله مندند که چرا در پیرامون #تخت_جمشید عده ای دست به امام زاده سازی می زنند و می خواهند در پناه هاله تقدس آن، زمین خواری کنند اما همان ها از #کوروش و #فردوسی و #حافظ و حتی برخی چهره های سیاسی معاصر قدیسانی می سازند که جز با زبان تحسین نباید در موردشان حرف زد. چرا؟ نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!
🔰 مهدویان نخستین کسی نیست که این سخنان یا مشابه آن را به زبان می آورد. #احمد_شاملو هم بر این باور بود که شاهنامه پر از جعل واقعيتهاست و فردوسي، همنژادپرست و فئودال بود و كاري كه در شاهنامه كرده عبارت است از دفاع از طبقه و گروه خودش.
🔰 اما چرا این موج با این شدت برخاست؟ آیا فردوسی هم جزو مقدسات است و نمی توان هرگز در نقدش جز با تحسین سخنی گفت؟ برخی می گویند در غرب به دانشجوی فلسفه تکلیف میکنند که #افلاطون، #کانت و #هگل … را نقد کند. دانشجویی که تازه الفبای فلسفه را شروع کرده باید بگوید مشکل چهارچوب فلسفی افلاطون کجاست. به ما در ایران تقدیس یاد میدهند. هر کس بزرگان هزار سال پیش ما را دستنیافتنیتر و نقدناپذیرتر بداند، باسوادتر است!
🔰 دلخوری منتقدان یکسره از مهدویان نیست. بخشی از مردم به شدت از صدا و سیما و نهادهای تصمیم گیر گله مندند که چندان به ریشه «ایرانی» و «ملی»شان توجه نمی کنند و به عمد حتی در مقابل آن مقاومت می کنند. به همین خاطر حتی یک نقد را هم با توفانی از حملات تند پاسخ می دهند. انگار که کسی وارد قلمرو شیری شده باشد که حوصله این شوخی و جسارت ها را ندارد!
🔰محمدحسین مهدویان شاهنامه پژوه نیست. کارگردان جوانی است که به هر دلیلی ممکن است به شاهنامه نقدهایی وارد کند یا حتی بخش هایی از آن را نپذیرد، آیا باید دهانش را دوخت و گفت تو حق نداری در مورد شاهنامه جز با تایید و تحسین حرف بزنی یا اتفاقاً باید استقبال کرد که یک اهل «سینما»، سراغ «ادبیات» برود و از زاویه نگاه خودش به آن بپردازد. اگر سینماگر نتواند در مورد ادبیات حرف بزند چه کسی این اهلیت را دارد؟ مکانیک؟ خیاط؟ محیط بان؟ وزنه بردار؟!
🔰به جای نقد به زبان شیرین پارسی که فردوسی «سی سال» برایش رنج بُرد، با هجمه و هتاکی جوان های مثل مهدویان را از متفاوت اندیشیدن منع نکنیم، اندازه کافی افراد یکدست و یک شکل در این جامعه داریم. برج بلند #شاهنامه با این نم نم باران ها و شلاق های باد گزندی نمی یابد. از نگاه نو نترسیم. از پرستش و مسخ شدن در برابر باورهای کهنه بترسیم.
⛔️ قبل از پیش داوری، متن کامل را اینجا بخوانی👇
http://www.asriran.com/fa/news/591975
🖋 @ehsanmohammadi95
عصر ايران
اگر فردوسی زنده بود به مهدویان چه می گفت؟
مگر ابن سینا و مولوی و سعدی و فردوسی و ... معصومین هستند که نشود به آنها در هزاره سوم نقد وارد کرد؟ / نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!
🔰 جمله ای که ما #ایرانیان لازم است روزی دستکم 🔟 بار تکرارش کنیم:
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل هم فکر نمی کنیم.
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل هم فکر ...
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل هم ...
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل ...
- ما دشمن هم نیستیم، فقط ...
- ما دشمن هم نیستیم...
- ما دشمن هم ...
- ما دشمن...
- ما....
🖋 @ehsanmohammadi95
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل هم فکر نمی کنیم.
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل هم فکر ...
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل هم ...
- ما دشمن هم نیستیم، فقط مثل ...
- ما دشمن هم نیستیم، فقط ...
- ما دشمن هم نیستیم...
- ما دشمن هم ...
- ما دشمن...
- ما....
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ...
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95