باز آمد بوی چاه مدرسه
سید عبدالجواد موسوی
⛔️ هجویه ای برای روز بازگشایی مدارس
🎵شعر و صدا:سید عبدالجواد موسوی
با همکاری گروه ارزشی پینک فلوید!
🖋 @ehsanmohammadi95
🎵شعر و صدا:سید عبدالجواد موسوی
با همکاری گروه ارزشی پینک فلوید!
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
🎊🎉 گودبای پمپرز و ویارانه تون مبارک!
✍ احسان محمدی
😳 هر روز به خودم می گویم «انتظار هر چیزی را از هر کسی داشته باش، اینطور کمتر غافلگیر می شوی». با آنکه در جامعه به شدت قابل مطالعه مان «هر روز منتظر هر چیزی» هستم اما باز هم غافلگیر می شوم. روحم خبر نداشت که هموطنانی جشن «گودبای پمپرز» می گیرند!
◀️ اینکه به مبارکی و میمنت کوچولویشان قضای حاجتش را رسماً اعلام می کند و به صورت یواشکی درون پوشکش اقدام نمی کند! برای بسیاری از ما که نسل برخوردار از «کهنه» بودیم و بی بهره از «پوشک» بزرگ شدیم و اصولاً پوشک و پمپرز لوکس و لاکچری به شمار می رفت جشن گرفتن این موضوع یکی از آن غافلگیری های جانانه بود!
◀️ اولش فکر کردم شوخی و دست انداختن های مرسوم فضای مجازی است اما کمی بیشتر که گشتم دیدم این مراسم آداب و ترتیب خودش را دارد و سور به راه است و کیک سفارش می دهند و ... برخی هم در واکنش نوشته بودند « بابا تو کشوری که دو میلیون کودک کار داریم، شما دیگه خیلی تباه هستند که واسه این کارها پول خرج می کنید»!
◀️ برگزار کنندگان چنین جشن های معظمی لابد می گویند از کیسه خودمان است، مثل آن دیگران نیستیم که از پول بیت المال برای زن مان ماشین بخریم یا بچه مان را بفرستیم خارج از کشور تحصیل کند و وقتی برگشت به عنوان یک ژن خوب در چشم خلایق فرو کنیم! زحمت کشیده ایم و پول در آورده ایم، اختیار مال مان را داریم و آتشش می زنیم، فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تَره! حرفی بود؟
◀️ نه! حرفی نیست! اما چه اتفاقی زیر پوست این کشور در حال رخ دادن است؟ زمانی تنها جشنی که ما در آن شرکت می کردیم جشن های دهه فجر بود که ریسه و نوار کاغذی به در و دیوار می بستیم و تخم مرغ های پر از اکلیل می کوبیدیم به دیوار و حالا جوان ها و نوجوان هایی به صورت مختلط عکس شان را در استخر منتشر می کنند و می گویند مراسم «گودبای سامر»- خداحافظ تابستان- داشته اند.
◀️ قضاوت در این مورد البته که دشوار است، ساکت ماندن و تماشا کردن هم کار آسانی نیست. از مهدی سلطانیه می خواندم:« انقلاب ١٧٨٩ فرانسه که با آرمان "آزادی، برابری و برادری" پیروز شد، همه افراد جامعه یکدیگر را «شهروند» صدا کردند: شهروند فرانک، شهروند مانوئل، شهروند لتیسیا. انقلاب ایران که با ایده‌های عدالت‌خواهانه پیروز شد، پیشوند ضداشرافی «برادر|خواهر» رواج یافت. این‌ها نشانه بودند. امروز اما گویی هزار سال از آن رخداد فاصله داریم. از این پیشوندها جز سایه‌ای و خاطره‌ای نمانده است. امروز باز رویال و کینگ بر فرهنگ ما حکم می‌رانند. همه از بی‌عدالتی نالانند. اما جامعه‌ای که در آن اشرافیت ارزش باشد، نابرابری و بی‌عدالتی را تولید می‌کند. هر کس به منصبی برسد، خواهد برد. اما بازنده‌ی این بازی اشرافیت‌زدگی، در پایان، تمام جامعه است. کجاست آرمانِ "نداشتن و نخواستن"؟»
◀️ گاهی تردید می کنم که آیا آرمان ها را از روز نخست، درست پایه ریزی کردند یا چنان غرق در رویا و شعار بودند که دست به خلق تعابیر بزرگ زدند. آرزوهایی به نام "برنامه" و چون محقق نشد همه گناه را گردن توطئه و کارشکنی دشمن انداختند!
◀️ گاهی هم فکر می کنم جامعه مثل سیل مسیر خودش را می رود و با فریاد و فرمان نمی توان راهش را کج کرد و این یک سرنوشت محتوم است. اینکه «هر چیز که سخت است دود می شود و به هوا می رود».
◀️ زمانی نه چندان دور جشن تولد گرفتن هم عملی اشرافی به شمار می رفت و حالا بی نیازی بچه به پوشک شایسته جشن گرفتن و فشفشه هوا کردن تشخیص داده می شود. جامعه شناسان لابد می توانند در این مورد پژوهش ها و تحقیقات مفصل انجام بدهند و به این نتیجه بدیهی برسند که در جامعه ای که بهانه های شادی رسمی اندک است، مردم تلاش می کنند به اشکل مختلف در حریم های خصوصی شادی بیافرینند، یک روز جشن طلاق و یک روز گودبای پمپرز و ویارانه و شاید فردا روز گودبای دَدی در راستای رحلت پدربزرگی که دست و پا گیر شده بود و دل نمی کند از دنیا!
◀️ این اتفاق را نه مایه سوگواری برای جامعه می توان برشمرد و نه نشانه مدرن شدن و باکلاس بودن. صرفاً اتفاقی است که علیرغم همه توصیه ها و طعنه ها شیوع پیدا می کند و هیچ بعید نیست من و شمایی که امروز به این ماجرا با چشمانی گشاد و ته مایه ای از خنده نگاه می کنیم فردا دوستان مان را دعوت کنیم به گودبای پمپرز بچه مان! روزگار است دیگر!/هفته نامه امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
😳 هر روز به خودم می گویم «انتظار هر چیزی را از هر کسی داشته باش، اینطور کمتر غافلگیر می شوی». با آنکه در جامعه به شدت قابل مطالعه مان «هر روز منتظر هر چیزی» هستم اما باز هم غافلگیر می شوم. روحم خبر نداشت که هموطنانی جشن «گودبای پمپرز» می گیرند!
◀️ اینکه به مبارکی و میمنت کوچولویشان قضای حاجتش را رسماً اعلام می کند و به صورت یواشکی درون پوشکش اقدام نمی کند! برای بسیاری از ما که نسل برخوردار از «کهنه» بودیم و بی بهره از «پوشک» بزرگ شدیم و اصولاً پوشک و پمپرز لوکس و لاکچری به شمار می رفت جشن گرفتن این موضوع یکی از آن غافلگیری های جانانه بود!
◀️ اولش فکر کردم شوخی و دست انداختن های مرسوم فضای مجازی است اما کمی بیشتر که گشتم دیدم این مراسم آداب و ترتیب خودش را دارد و سور به راه است و کیک سفارش می دهند و ... برخی هم در واکنش نوشته بودند « بابا تو کشوری که دو میلیون کودک کار داریم، شما دیگه خیلی تباه هستند که واسه این کارها پول خرج می کنید»!
◀️ برگزار کنندگان چنین جشن های معظمی لابد می گویند از کیسه خودمان است، مثل آن دیگران نیستیم که از پول بیت المال برای زن مان ماشین بخریم یا بچه مان را بفرستیم خارج از کشور تحصیل کند و وقتی برگشت به عنوان یک ژن خوب در چشم خلایق فرو کنیم! زحمت کشیده ایم و پول در آورده ایم، اختیار مال مان را داریم و آتشش می زنیم، فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تَره! حرفی بود؟
◀️ نه! حرفی نیست! اما چه اتفاقی زیر پوست این کشور در حال رخ دادن است؟ زمانی تنها جشنی که ما در آن شرکت می کردیم جشن های دهه فجر بود که ریسه و نوار کاغذی به در و دیوار می بستیم و تخم مرغ های پر از اکلیل می کوبیدیم به دیوار و حالا جوان ها و نوجوان هایی به صورت مختلط عکس شان را در استخر منتشر می کنند و می گویند مراسم «گودبای سامر»- خداحافظ تابستان- داشته اند.
◀️ قضاوت در این مورد البته که دشوار است، ساکت ماندن و تماشا کردن هم کار آسانی نیست. از مهدی سلطانیه می خواندم:« انقلاب ١٧٨٩ فرانسه که با آرمان "آزادی، برابری و برادری" پیروز شد، همه افراد جامعه یکدیگر را «شهروند» صدا کردند: شهروند فرانک، شهروند مانوئل، شهروند لتیسیا. انقلاب ایران که با ایده‌های عدالت‌خواهانه پیروز شد، پیشوند ضداشرافی «برادر|خواهر» رواج یافت. این‌ها نشانه بودند. امروز اما گویی هزار سال از آن رخداد فاصله داریم. از این پیشوندها جز سایه‌ای و خاطره‌ای نمانده است. امروز باز رویال و کینگ بر فرهنگ ما حکم می‌رانند. همه از بی‌عدالتی نالانند. اما جامعه‌ای که در آن اشرافیت ارزش باشد، نابرابری و بی‌عدالتی را تولید می‌کند. هر کس به منصبی برسد، خواهد برد. اما بازنده‌ی این بازی اشرافیت‌زدگی، در پایان، تمام جامعه است. کجاست آرمانِ "نداشتن و نخواستن"؟»
◀️ گاهی تردید می کنم که آیا آرمان ها را از روز نخست، درست پایه ریزی کردند یا چنان غرق در رویا و شعار بودند که دست به خلق تعابیر بزرگ زدند. آرزوهایی به نام "برنامه" و چون محقق نشد همه گناه را گردن توطئه و کارشکنی دشمن انداختند!
◀️ گاهی هم فکر می کنم جامعه مثل سیل مسیر خودش را می رود و با فریاد و فرمان نمی توان راهش را کج کرد و این یک سرنوشت محتوم است. اینکه «هر چیز که سخت است دود می شود و به هوا می رود».
◀️ زمانی نه چندان دور جشن تولد گرفتن هم عملی اشرافی به شمار می رفت و حالا بی نیازی بچه به پوشک شایسته جشن گرفتن و فشفشه هوا کردن تشخیص داده می شود. جامعه شناسان لابد می توانند در این مورد پژوهش ها و تحقیقات مفصل انجام بدهند و به این نتیجه بدیهی برسند که در جامعه ای که بهانه های شادی رسمی اندک است، مردم تلاش می کنند به اشکل مختلف در حریم های خصوصی شادی بیافرینند، یک روز جشن طلاق و یک روز گودبای پمپرز و ویارانه و شاید فردا روز گودبای دَدی در راستای رحلت پدربزرگی که دست و پا گیر شده بود و دل نمی کند از دنیا!
◀️ این اتفاق را نه مایه سوگواری برای جامعه می توان برشمرد و نه نشانه مدرن شدن و باکلاس بودن. صرفاً اتفاقی است که علیرغم همه توصیه ها و طعنه ها شیوع پیدا می کند و هیچ بعید نیست من و شمایی که امروز به این ماجرا با چشمانی گشاد و ته مایه ای از خنده نگاه می کنیم فردا دوستان مان را دعوت کنیم به گودبای پمپرز بچه مان! روزگار است دیگر!/هفته نامه امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
Telegram
attach 📎
#شعر_شب
دوست دارم رد کنی تنهایی پاییز را
عادت دلتنگی این فصل دردانگیز را
تا کنار من تویی، فردوس می خواهم چه کار؟
دوست دارم له کنم، هر درد حلق آویز را
شهر ها را کو به کو گشتم تو را پیدا کنم
ارگ بم، چاقوی زنجان، قالی تبریز را
کاش روزی می رسید از گریه بیدارم کنی
پر کنی، خالی کنی این قلب ناپرهیز را
کاش پیدایت شود، ای کاش پیدایم کنی
دوست دارم خنده های نم نم و یکریز را
#حسن_خلجی
🖋 @ehsanmohammadi95
دوست دارم رد کنی تنهایی پاییز را
عادت دلتنگی این فصل دردانگیز را
تا کنار من تویی، فردوس می خواهم چه کار؟
دوست دارم له کنم، هر درد حلق آویز را
شهر ها را کو به کو گشتم تو را پیدا کنم
ارگ بم، چاقوی زنجان، قالی تبریز را
کاش روزی می رسید از گریه بیدارم کنی
پر کنی، خالی کنی این قلب ناپرهیز را
کاش پیدایت شود، ای کاش پیدایم کنی
دوست دارم خنده های نم نم و یکریز را
#حسن_خلجی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from Zistboom.ir
🚕🚙🚗🚐🚚شاخص ترافیک تهران در بین شهرهای منتخب جهان/ یکی از بدترین ترافیک های شهری مربوط به تهران و استانبول است/ اقتصادآنلاین
🍀 @zistboom
🍀 @zistboom
🔹بیشترین جعل کشور چیست؟
💵 رییس دبیرخانه ستاد پیشگیری از جعل اسناد گفت: بیشترین جعل در کشور مربوط به جعل اسکناس است.
◀️ رئیس هیچ جا: بیشترین جعل کشور، جعل حقیقت، جعل معانی و جعل قانون برای منافع فردی و باندی است!
🖋 @ehsanmohammadi95
💵 رییس دبیرخانه ستاد پیشگیری از جعل اسناد گفت: بیشترین جعل در کشور مربوط به جعل اسکناس است.
◀️ رئیس هیچ جا: بیشترین جعل کشور، جعل حقیقت، جعل معانی و جعل قانون برای منافع فردی و باندی است!
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ بابک زنجانی درون ما!
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصص‌های ایرانی است. زمانی در سریال «شب‌های برره» افعال معکوس به‌عنوان سوژه‌ای پرطرفدار دستمایه شوخی‌های کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد. بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار می‌بردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمی‌خورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان می‌کَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق می‌افتد. از آن جمله تعارف‌های کلیشه‌ای است که همه به آن خو کرده‌ایم. نیمه‌شب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش می‌رسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خواب‌آلود هستند، به منزل آنها که می‌رسید شروع می‌کنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم می‌خوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او می‌داند که شما خسته‌تر از آن هستید که یک دعوت نیمه‌شب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان می‌دهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید! شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانه‌شان به‌هم‌ریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف می‌کند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کرده‌اید تشکر می‌کنید! دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل می‌کنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را می‌توان در طبقه «دروغ‌های بی‌ضرر یا کم‌ضرر» طبقه‌بندی کرد اما معادل‌سازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقه‌ای تعریف نمی‌شوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است. این مثال را بخوانید: زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده می‌کند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستم‌های کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند. او با زیرکی کوچک‌ترین رخنه‌ها و خلأهای قانونی را پیدا می‌کند و با اشتهای
سیری‌ناپذیر شروع به مکیدن این منابع می‌کند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی می‌رسد. این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمی‌شود بلکه از سوی عده‌ای به‌عنوان کسی که «عرضه‌اش را دارد» به‌عنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسان‌های شریف و محترمی که می‌توانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترم‌تر شمرده‌اند معرفی می‌شود! با نگاهی به پیرامونمان به‌ویژه در مهمانی‌ها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیت‌ها و مناصب اداری و مالی پیش می‌آید نمونه‌های بسیاری ازاین‌دست را می‌توانیم ردیف‌کنیم.
↙️در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»! در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:« حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف « زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد! کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، «دزد» است!/عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصص‌های ایرانی است. زمانی در سریال «شب‌های برره» افعال معکوس به‌عنوان سوژه‌ای پرطرفدار دستمایه شوخی‌های کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد. بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار می‌بردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمی‌خورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان می‌کَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق می‌افتد. از آن جمله تعارف‌های کلیشه‌ای است که همه به آن خو کرده‌ایم. نیمه‌شب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش می‌رسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خواب‌آلود هستند، به منزل آنها که می‌رسید شروع می‌کنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم می‌خوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او می‌داند که شما خسته‌تر از آن هستید که یک دعوت نیمه‌شب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان می‌دهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید! شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانه‌شان به‌هم‌ریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف می‌کند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کرده‌اید تشکر می‌کنید! دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل می‌کنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را می‌توان در طبقه «دروغ‌های بی‌ضرر یا کم‌ضرر» طبقه‌بندی کرد اما معادل‌سازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقه‌ای تعریف نمی‌شوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است. این مثال را بخوانید: زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده می‌کند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستم‌های کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند. او با زیرکی کوچک‌ترین رخنه‌ها و خلأهای قانونی را پیدا می‌کند و با اشتهای
سیری‌ناپذیر شروع به مکیدن این منابع می‌کند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی می‌رسد. این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمی‌شود بلکه از سوی عده‌ای به‌عنوان کسی که «عرضه‌اش را دارد» به‌عنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسان‌های شریف و محترمی که می‌توانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترم‌تر شمرده‌اند معرفی می‌شود! با نگاهی به پیرامونمان به‌ویژه در مهمانی‌ها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیت‌ها و مناصب اداری و مالی پیش می‌آید نمونه‌های بسیاری ازاین‌دست را می‌توانیم ردیف‌کنیم.
↙️در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»! در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:« حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف « زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد! کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، «دزد» است!/عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😔 پناه بر خدا... پناه بر خدا از رنجِ مردی که زندگی چنان او را در هم فشرده است که اینطور در خیابان فریاد می زند.
_ من نون ندارم بخورم!
_ من خرجی زن و بچمو نمیتونم بدم..
#هپکو_اراک
🖋 @ehsanmohammadi95
_ من نون ندارم بخورم!
_ من خرجی زن و بچمو نمیتونم بدم..
#هپکو_اراک
🖋 @ehsanmohammadi95
🔺همه پُرسی اقلیم کردستان و جشن در سنندج و مریوان و ...
📺 فیلم هایی که از جشن و شادی مردم سنندج و مریوان و ... در واکنش به همه پرسی استقلال اقلیم کردستان می رسد یکبار دیگر نشان داد چقدر برخی از مسئولین ما، مردم کشورشان را نمی شناسند و نمی دانند زیر پوست شان چه خبر است.
◀️ وقتی عاقلان گفتند و نوشتند که بی توجهی به مطالبات اقتصادی مردم مناطق مرزی و میدان ندادن به نخبگان سیاسی آنها، تبعات در پی دارد حاشا کردند و متهم شان کردند به تفرقه افکنی!
◀️ همه پُرسی جدایی کردستان از عراق رای بالایی خواهد آورد، اگر "منافع ملی" را جایگزین برخی "شعارها" کنیم می توانیم از این ماجرا سود هم ببریم. کُردها می توانند یک حامی خوب برای ایران در برابر جبهه کشورهای عربی باشند.
◀️ میان پیروزی در همه پُرسی تا تشکیل یک کشور قوی البته راه بسیاری وجود دارد. برای خوشبختی یک ملت تنها صندوق رای کافی نیست. کُردها اما زخم خورده از رنج هایی که در طول تاریخ کشیده اند از این پیروزی لذت می برند.
◀️ دیروز در یادداشتی نوشتم حملات و تهدیدهای ترکیه یک روز قبل از برگزاری همه پُرسی تنها به اتحاد بیشتر کُردها و عزم راسخ تر آنها برای رای "آری" کمک می کند! تهدید و فشار هر قومی را ضعیف تر کند، کُردها را منسجم تر می کند.
◀️ آنها که فکر می کنند تمام کُردهای ایران مثل کُردهای عراق فکر می کنند در اشتباه هستند. اختلاف نظرهای بنیادین وجود دارد و با قاطعیت می توان گفت با همه محرومیت ها و دلخوری ها، بسیاری از کُردها در داخل کشور به ویژه در استان های ایلام و کرمانشاه به جدایی از وطن فکر نمی کنند. آنها که آن سوی مرز هستند هم البته "آریایی" هستند، خطی به نام مرز فاصله ها را آفرید و دایناسور مستی مثل صدام آنها را خونین جگر کرد.
◀️ به امید اینکه عاقلان این سرزمین از تحرکات سیاسی منطقه به سود آرامش و امنیت ایران و ایرانیان بهره گیرند.
🖋 @ehsanmohammadi95
📺 فیلم هایی که از جشن و شادی مردم سنندج و مریوان و ... در واکنش به همه پرسی استقلال اقلیم کردستان می رسد یکبار دیگر نشان داد چقدر برخی از مسئولین ما، مردم کشورشان را نمی شناسند و نمی دانند زیر پوست شان چه خبر است.
◀️ وقتی عاقلان گفتند و نوشتند که بی توجهی به مطالبات اقتصادی مردم مناطق مرزی و میدان ندادن به نخبگان سیاسی آنها، تبعات در پی دارد حاشا کردند و متهم شان کردند به تفرقه افکنی!
◀️ همه پُرسی جدایی کردستان از عراق رای بالایی خواهد آورد، اگر "منافع ملی" را جایگزین برخی "شعارها" کنیم می توانیم از این ماجرا سود هم ببریم. کُردها می توانند یک حامی خوب برای ایران در برابر جبهه کشورهای عربی باشند.
◀️ میان پیروزی در همه پُرسی تا تشکیل یک کشور قوی البته راه بسیاری وجود دارد. برای خوشبختی یک ملت تنها صندوق رای کافی نیست. کُردها اما زخم خورده از رنج هایی که در طول تاریخ کشیده اند از این پیروزی لذت می برند.
◀️ دیروز در یادداشتی نوشتم حملات و تهدیدهای ترکیه یک روز قبل از برگزاری همه پُرسی تنها به اتحاد بیشتر کُردها و عزم راسخ تر آنها برای رای "آری" کمک می کند! تهدید و فشار هر قومی را ضعیف تر کند، کُردها را منسجم تر می کند.
◀️ آنها که فکر می کنند تمام کُردهای ایران مثل کُردهای عراق فکر می کنند در اشتباه هستند. اختلاف نظرهای بنیادین وجود دارد و با قاطعیت می توان گفت با همه محرومیت ها و دلخوری ها، بسیاری از کُردها در داخل کشور به ویژه در استان های ایلام و کرمانشاه به جدایی از وطن فکر نمی کنند. آنها که آن سوی مرز هستند هم البته "آریایی" هستند، خطی به نام مرز فاصله ها را آفرید و دایناسور مستی مثل صدام آنها را خونین جگر کرد.
◀️ به امید اینکه عاقلان این سرزمین از تحرکات سیاسی منطقه به سود آرامش و امنیت ایران و ایرانیان بهره گیرند.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی
مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد
چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی
مده به دست سپاه فراق ملک دلم را
به شکر آن که در اقلیم حُسن بر همه شاهی
بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان
تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی
چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم
که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی
به غیر سینهٔ صد چاک خویش در صف محشر
شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی
اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت
جمال حور نجویی، وصال سدره نخواهی
رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید
کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی
تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت
گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی
فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی
چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی
#فروغی_بسطامی
🖋 @ehsanmohammadi95
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی
مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد
چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی
مده به دست سپاه فراق ملک دلم را
به شکر آن که در اقلیم حُسن بر همه شاهی
بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان
تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی
چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم
که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی
به غیر سینهٔ صد چاک خویش در صف محشر
شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی
اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت
جمال حور نجویی، وصال سدره نخواهی
رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید
کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی
تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت
گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی
فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی
چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی
#فروغی_بسطامی
🖋 @ehsanmohammadi95
کاریکاتور روزنامه شرق عجب آدم را یاد طرح های دوران انقلاب می اندازد. مبارزات پرولتاریا و سرمایه داری!
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95
🇮🇷 ایران من، با چه کلماتی در دنیا شناخته می شود؟!
◀️ آلمان، نام "تکنولوژی و بنز" را به ذهن متبادر می کند؛ فنلاند، یادآور "نظام آموزشی برتر" است، برزیل، دو کلمه "قهوه و فوتبال" را به یاد می آورد، هلند، "باغ های گل و دام های برتر"، فرانسه، "فرهنگ، هنر، مد و توریسم" ، افغانستان ، "تروریسم و مواد مخدر" ، امارات "دوبی ، تجارت آزاد و هواپیمایی امارات" و قطر، "گاز" را به ذهن متبادر می کنند و ... .
این نام ها، تصادفی با برند کشورها پیوند نخورده اند؛ هر کدام از این ها محصول عملکرد مدیران و مردم آن کشورها هستند.
حال سؤال این است: آیا مسوولان و مردم کشور ما به کلمه یا کلمات کلیدی که در پی نام "ایران" در ذهن مردم جهان متبادر می شود، برنامه ای دارند یا حتی فکرش را کرده اند؟! ...
✍️ یادداشتی خواندنی به قلم جعفر محمدی 👇
http://www.asriran.com/fa/news/562082
🖋 @ehsanmohammadi95
◀️ آلمان، نام "تکنولوژی و بنز" را به ذهن متبادر می کند؛ فنلاند، یادآور "نظام آموزشی برتر" است، برزیل، دو کلمه "قهوه و فوتبال" را به یاد می آورد، هلند، "باغ های گل و دام های برتر"، فرانسه، "فرهنگ، هنر، مد و توریسم" ، افغانستان ، "تروریسم و مواد مخدر" ، امارات "دوبی ، تجارت آزاد و هواپیمایی امارات" و قطر، "گاز" را به ذهن متبادر می کنند و ... .
این نام ها، تصادفی با برند کشورها پیوند نخورده اند؛ هر کدام از این ها محصول عملکرد مدیران و مردم آن کشورها هستند.
حال سؤال این است: آیا مسوولان و مردم کشور ما به کلمه یا کلمات کلیدی که در پی نام "ایران" در ذهن مردم جهان متبادر می شود، برنامه ای دارند یا حتی فکرش را کرده اند؟! ...
✍️ یادداشتی خواندنی به قلم جعفر محمدی 👇
http://www.asriran.com/fa/news/562082
🖋 @ehsanmohammadi95
عصر ايران
ایران من، با چه کلماتی در دنیا شناخته می شود؟!
جعفر محمدی
Forwarded from Zistboom.ir
⛔️ محیط بان را ببخشید اما رضا کیانیان را اعدام کنید!
✍️ احسان محمدی
http://zistboom.com/fa/news/35049
🍀 @zistboom
✍️ احسان محمدی
http://zistboom.com/fa/news/35049
🍀 @zistboom
✍️ آدمی اول باید با خودش خلوت کند، ببیند در زندگی، قسمتی از راه حل است یا بخشی از مشکل؟
پاسخ بی تعارف به این پرسش مسیر زندگی را مشخص می کند: چرخیدن دور خود و شماتت دیگران و ابر و باد و مه و خورشید و فلک که تقصیر شماست وضع من اینطور است یا تلاش برای حرکت و رفتن رو به جلو! ... این خلاصه زندگی است.
🖋 @ehsanmohammadi95
پاسخ بی تعارف به این پرسش مسیر زندگی را مشخص می کند: چرخیدن دور خود و شماتت دیگران و ابر و باد و مه و خورشید و فلک که تقصیر شماست وضع من اینطور است یا تلاش برای حرکت و رفتن رو به جلو! ... این خلاصه زندگی است.
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚽️⚽️
🇸🇦 الهلال عربستان 4
🇮🇷 پرسپولیس ایران 0
- یه اتفاقیه که افتاده شاید یه حکمتی بوده؛ ها مهدی؟
طارمی:صددرصد. خیریتی بوده. همینجوری که نمیشه!
👍 تبریک به تیم خوب الهلال.
🖋 @ehsanmohammadi95
🇸🇦 الهلال عربستان 4
🇮🇷 پرسپولیس ایران 0
- یه اتفاقیه که افتاده شاید یه حکمتی بوده؛ ها مهدی؟
طارمی:صددرصد. خیریتی بوده. همینجوری که نمیشه!
👍 تبریک به تیم خوب الهلال.
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشت‌های احسان محمدی
🔥⚽️
- به سفارت حمله کردید، سلفی گرفتید، اذیت نشدید؟
+ نه!
- ولی پدر تیم های ایرانی رو درآوردید!
🔺 بعد از حمله دلواپس ها به سفارت عربستان تیم های ایرانی از میزبانی محروم شدند!
🖋 @ehsanmohammadi95
- به سفارت حمله کردید، سلفی گرفتید، اذیت نشدید؟
+ نه!
- ولی پدر تیم های ایرانی رو درآوردید!
🔺 بعد از حمله دلواپس ها به سفارت عربستان تیم های ایرانی از میزبانی محروم شدند!
🖋 @ehsanmohammadi95
🔺 سلامی عرض کنیم خدمت اون هموطن نژادپرست، بی سواد و کج فهمی که با این کار معجونی از تاریخ، افسانه، فوتبال و مهدی طارمی را آفرید!
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95
🔺 او فوتبال را از دید علمی نگاه می کرد و قدر درس هایی که یک شکست می توانست به او بدهد را می دانست.
_ چيزی که باعث رشد می شه، شکست و مرتکب اشتباه شدنه۔ همون چیزیه که هوشیارمون می کنه. وقتی پیروز می شیم، با خودمون فکر می کنیم "عالی بود، ما بردیم" مطمئنا" بعضی کارها رو اشتباه انجام دادین ولی خیلی خونسردین. تنها فایده ای که بردن داره اینه که شب راحت می خوابین.
📕پپ گواردیولا؛ پیروزی به عبارت دیگر/ نوشته گیلم بالاگه، ترجمه حسین گازر/صفحه ۱۸۳
🖋 @ehsanmohammadi95
_ چيزی که باعث رشد می شه، شکست و مرتکب اشتباه شدنه۔ همون چیزیه که هوشیارمون می کنه. وقتی پیروز می شیم، با خودمون فکر می کنیم "عالی بود، ما بردیم" مطمئنا" بعضی کارها رو اشتباه انجام دادین ولی خیلی خونسردین. تنها فایده ای که بردن داره اینه که شب راحت می خوابین.
📕پپ گواردیولا؛ پیروزی به عبارت دیگر/ نوشته گیلم بالاگه، ترجمه حسین گازر/صفحه ۱۸۳
🖋 @ehsanmohammadi95