This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_خبری
وزیرآموزش و پرورش: فعالیت هرگونه موسسه علمی در مدارس ممنوع است.
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
وزیرآموزش و پرورش: فعالیت هرگونه موسسه علمی در مدارس ممنوع است.
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚در باره #عطار نیشابوری
⬅️#نکته_هایی از کتاب #صدای_بال_سیمرغ –
—---------------------
صدای بال سیمرغ – دکتر عبدالحسین زرین کوب – انتشارات سخن سال 1383 چاپ چهارم
مطالبی را که مطالعه می فرمایید یادداشتهایی ازمطالعه کتاب می باشد. به عبارت دیگرمطالب به صورت فیش برداری است.لذا از اینکه مطالب به صورت پراکنده وغیر منسجم می باشد عذرخواهی می نمایم. اختصاصی eduarticle@
900 سال پیش عصر و محیط آرمانی او عصر و محیط صحابه، تابعین صحابه و تابعین آنهاست – عصر و محیط زاهدان معرض از دنیا و عصر و محیط صوفیان صدق و صفاست .
در سراسر خراسان که حیات عطار و همگانش در آن می گذشت صاحبان اقطاع در قلمرو خود پادشاهان کوچک اما مستبد و خودکامه بودند خاندانهای بزرگ فقیهان عصر در حوزه ولایت خود نوعی دستگاه خلافت بوجود آورده بودند ص
تولد شاید 540 هجری – پدرش عطار – در اواخر عهد سنجر .دوران کودکی نیشابور مورد هجوم و حمله راهزنان غُز قرار گرفت و بیماری و ویرانی همه جا را فرا گرفته بود در بین این نام آوران عصر ، حکایات اقوال و احوال عباسه طوسی ، مظفر عبادی ، رکن الدین اکاف ، محمد بن یحیی تاثیر پایداری در خاطر فرید الدین محمد باقی گذاشت و در اندیشه وی مجال انعکاس یافت .ص30
شاعر دوره او اوحدالدین انوری – او از سنائی تاثیر داشت .
شیخ عطار با دنیای عصر تقریبا هیچ رابطه ای نداشت . در خلوت انزوای او در مسجد یا خانه چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت . ص 38
فاجعه مغول (618) در هفتاد سالگی عطار آغاز شد و به نیشابور رسید . بنابر مشهور عطار به دست مغول به قتل رسید در 78 سالگی
کتاب تذکرة الاولیا ء باید اولین تجربه شیخ باشد که از ابتدای مطالعاتش سخنان بزرگانی که به نظرش خوب می آمده را جمع اوری نموده است. این کتاب مجموعه ای از گزارش ها در باب حالات و سخنان امامان ، زهاد اولیا و مشایخ قدیم صوفیه است که ظاهرا طی سالها تدوین و تنفیح شده است. ص 51
البته پاره ای شگفت کاریها که به این قهرمانان حماسه عرفان نسبت می دهد چنان با منطق عادت و طبیعت مغایرست که عقل بی اختیار به ساده دلی گوینده لبخند می زند. ص 55
البته زبان عطار در همه این گزارش ها زنده ، ساده و بی پیرایه است. حالت طبیعی زبان عوام را دارد. ص 56
دیوان عطار باید دومین تجربه ادبی او باشد. دیوان عطار بیشترش مجموعه غزلیاتست .
غزلیات عطار شور و سوزی دارد که ان را از غزلیات سنائی و خاقانی که سر مشق اوست و از غزلیات مولانا که از شیوه غزلیات و بی متأثر به نظر می رسد متمایز می کند . ص 62
غزلیات عطار خواه عاشقانه ، خواه عارفانه و خواه قلندرانه از عشقی واقعی که تجربه قلب یا تجربه روح است حاکی است. ص 63
دومین مثنوی عطار به احتمال قوی الهی نامه است ودر واقع جوابی به این سوال است که ارزش تعلقات عالم و آرزوهای دور و دراز انسان چیست ودر دنیایی که پایان آن مرگ و فنا است برای رهایی از این تعلقات چه باید کرد؟ص 81
الهی نامه بر خلاف اسرار نامه صورت قصه در قصه دارد و به مقالات خطابی محدود نیست.ص82
داستان اصلی شامل نقل گفت و شنودی است که بین خلیفه یی پیر و با شش فرزند جوان او جریان دارد .
مصیبت نامه یک نقطه عطف در مثنوی سرایی عطار است از بحر هزج مسدس به بحر رمل مسدس روی می آورد و به کلام عطار تازه گی ویژه ای می بخشد. و بعدا هم منطق الطیر را هم بر همین منوال می سراید. این مثنوی شرح درد و اندوه بی سرانجام سالک فکرت بود که حقیقت را می جست ودر هرگام ماتمی داشت و پایان راه او نیز سرگشتگی و حیرت چیزی نبود.ص86 ساختار داستان بر شیوه قصه در قصه است.
منطق الطیر که ظاهرا آخرین مثنوی عطار باشد نیز مثل مصیبت نامه گزارش یک جستجوست – جستجوی سیمرغ بی نشان. ... که سیر در مقامات و احوال سالک را تصویر می کند و مراتب و مدارج این سلوک را در رمز جستجوی مرغان به بیان می آورد. صورت قصه در قصه دارد و دارای حدود 90 قصه فرعی است.
چهار چوبه قصه و پاره ای از جزییات آن نیز از رسالة الطیر امام غزالی اخذ شده است . بلند ترین و دلکش ترین آنها قصه شیخ صنعان است . این اثر در یک نظام رمزی آنچه را صوفیه در طی سلوک روحانی خویش سیر الی الله می خوانند تمثیل می کند. ص 93
عطار در اسرار نامه بر خلاف خیام تزلزل حیات و این معنی را که حیات انسان هرگز دوباره در این عالم تجدید نخواهد شد ، عطار متضمن اشارت به این نکته می یابد که عمر را نباید به هرزه در عشرت و بی خبری سر کرد . از این هشدار ملحد اغتنام وقت را برای الزام شاد خواری و خوشبا شی نتیجه می گیرد اما زاهد توبه کار که در وجود عطار هست از آن اندیشه به این نتیجه می رسد که لا جرم در فرصت عمر که باقی است باید طالب کمال بود . ص 75
—------------------
↩️ کانال مقاله ها https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚در باره #عطار نیشابوری
⬅️#نکته_هایی از کتاب #صدای_بال_سیمرغ –
—---------------------
صدای بال سیمرغ – دکتر عبدالحسین زرین کوب – انتشارات سخن سال 1383 چاپ چهارم
مطالبی را که مطالعه می فرمایید یادداشتهایی ازمطالعه کتاب می باشد. به عبارت دیگرمطالب به صورت فیش برداری است.لذا از اینکه مطالب به صورت پراکنده وغیر منسجم می باشد عذرخواهی می نمایم. اختصاصی eduarticle@
900 سال پیش عصر و محیط آرمانی او عصر و محیط صحابه، تابعین صحابه و تابعین آنهاست – عصر و محیط زاهدان معرض از دنیا و عصر و محیط صوفیان صدق و صفاست .
در سراسر خراسان که حیات عطار و همگانش در آن می گذشت صاحبان اقطاع در قلمرو خود پادشاهان کوچک اما مستبد و خودکامه بودند خاندانهای بزرگ فقیهان عصر در حوزه ولایت خود نوعی دستگاه خلافت بوجود آورده بودند ص
تولد شاید 540 هجری – پدرش عطار – در اواخر عهد سنجر .دوران کودکی نیشابور مورد هجوم و حمله راهزنان غُز قرار گرفت و بیماری و ویرانی همه جا را فرا گرفته بود در بین این نام آوران عصر ، حکایات اقوال و احوال عباسه طوسی ، مظفر عبادی ، رکن الدین اکاف ، محمد بن یحیی تاثیر پایداری در خاطر فرید الدین محمد باقی گذاشت و در اندیشه وی مجال انعکاس یافت .ص30
شاعر دوره او اوحدالدین انوری – او از سنائی تاثیر داشت .
شیخ عطار با دنیای عصر تقریبا هیچ رابطه ای نداشت . در خلوت انزوای او در مسجد یا خانه چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت . ص 38
فاجعه مغول (618) در هفتاد سالگی عطار آغاز شد و به نیشابور رسید . بنابر مشهور عطار به دست مغول به قتل رسید در 78 سالگی
کتاب تذکرة الاولیا ء باید اولین تجربه شیخ باشد که از ابتدای مطالعاتش سخنان بزرگانی که به نظرش خوب می آمده را جمع اوری نموده است. این کتاب مجموعه ای از گزارش ها در باب حالات و سخنان امامان ، زهاد اولیا و مشایخ قدیم صوفیه است که ظاهرا طی سالها تدوین و تنفیح شده است. ص 51
البته پاره ای شگفت کاریها که به این قهرمانان حماسه عرفان نسبت می دهد چنان با منطق عادت و طبیعت مغایرست که عقل بی اختیار به ساده دلی گوینده لبخند می زند. ص 55
البته زبان عطار در همه این گزارش ها زنده ، ساده و بی پیرایه است. حالت طبیعی زبان عوام را دارد. ص 56
دیوان عطار باید دومین تجربه ادبی او باشد. دیوان عطار بیشترش مجموعه غزلیاتست .
غزلیات عطار شور و سوزی دارد که ان را از غزلیات سنائی و خاقانی که سر مشق اوست و از غزلیات مولانا که از شیوه غزلیات و بی متأثر به نظر می رسد متمایز می کند . ص 62
غزلیات عطار خواه عاشقانه ، خواه عارفانه و خواه قلندرانه از عشقی واقعی که تجربه قلب یا تجربه روح است حاکی است. ص 63
دومین مثنوی عطار به احتمال قوی الهی نامه است ودر واقع جوابی به این سوال است که ارزش تعلقات عالم و آرزوهای دور و دراز انسان چیست ودر دنیایی که پایان آن مرگ و فنا است برای رهایی از این تعلقات چه باید کرد؟ص 81
الهی نامه بر خلاف اسرار نامه صورت قصه در قصه دارد و به مقالات خطابی محدود نیست.ص82
داستان اصلی شامل نقل گفت و شنودی است که بین خلیفه یی پیر و با شش فرزند جوان او جریان دارد .
مصیبت نامه یک نقطه عطف در مثنوی سرایی عطار است از بحر هزج مسدس به بحر رمل مسدس روی می آورد و به کلام عطار تازه گی ویژه ای می بخشد. و بعدا هم منطق الطیر را هم بر همین منوال می سراید. این مثنوی شرح درد و اندوه بی سرانجام سالک فکرت بود که حقیقت را می جست ودر هرگام ماتمی داشت و پایان راه او نیز سرگشتگی و حیرت چیزی نبود.ص86 ساختار داستان بر شیوه قصه در قصه است.
منطق الطیر که ظاهرا آخرین مثنوی عطار باشد نیز مثل مصیبت نامه گزارش یک جستجوست – جستجوی سیمرغ بی نشان. ... که سیر در مقامات و احوال سالک را تصویر می کند و مراتب و مدارج این سلوک را در رمز جستجوی مرغان به بیان می آورد. صورت قصه در قصه دارد و دارای حدود 90 قصه فرعی است.
چهار چوبه قصه و پاره ای از جزییات آن نیز از رسالة الطیر امام غزالی اخذ شده است . بلند ترین و دلکش ترین آنها قصه شیخ صنعان است . این اثر در یک نظام رمزی آنچه را صوفیه در طی سلوک روحانی خویش سیر الی الله می خوانند تمثیل می کند. ص 93
عطار در اسرار نامه بر خلاف خیام تزلزل حیات و این معنی را که حیات انسان هرگز دوباره در این عالم تجدید نخواهد شد ، عطار متضمن اشارت به این نکته می یابد که عمر را نباید به هرزه در عشرت و بی خبری سر کرد . از این هشدار ملحد اغتنام وقت را برای الزام شاد خواری و خوشبا شی نتیجه می گیرد اما زاهد توبه کار که در وجود عطار هست از آن اندیشه به این نتیجه می رسد که لا جرم در فرصت عمر که باقی است باید طالب کمال بود . ص 75
—------------------
↩️ کانال مقاله ها https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_خبری
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان #لرستان
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان #لرستان
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🔵از هر 10 ایرانی 6 نفر عضو شبکههای اجتماعی هستند
—------------------
🔹نتایج نظر سنجی ایسپا نشان میدهد که از هر 10 ایرانی شش نفر در شبکههای اجتماعی عضویت دارند و شبکه تلگرام در صدر شبکههای اجتماعی قرار دارد و بیشترین افراد عضو نیز از میان افراد تحصیلکرده دانشگاهی هستند.
🔹در بین شبکههای اجتماعی، تلگرام با 55 درصد کماکان در صدر مصرف مردم کشور قرار دارد و پس از آن اینستاگرام با 23 درصد در رتبه دوم جای گرفته است.
🔹در نظرسنجی ملی ایسپا در سال گذشته 38 درصد مردم کشور عضو تلگرام بودهاند که امسال با افزایش 17 درصدی به 55 درصد افزایش پیدا کرده است.
🔹84 درصد افراد با تحصیلات دانشگاهی و 44 درصد افراد با تحصیلات دیپلم و پایینتر از آن عضو شبکههای اجتماعی هستند.
—---------------—
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🔵از هر 10 ایرانی 6 نفر عضو شبکههای اجتماعی هستند
—------------------
🔹نتایج نظر سنجی ایسپا نشان میدهد که از هر 10 ایرانی شش نفر در شبکههای اجتماعی عضویت دارند و شبکه تلگرام در صدر شبکههای اجتماعی قرار دارد و بیشترین افراد عضو نیز از میان افراد تحصیلکرده دانشگاهی هستند.
🔹در بین شبکههای اجتماعی، تلگرام با 55 درصد کماکان در صدر مصرف مردم کشور قرار دارد و پس از آن اینستاگرام با 23 درصد در رتبه دوم جای گرفته است.
🔹در نظرسنجی ملی ایسپا در سال گذشته 38 درصد مردم کشور عضو تلگرام بودهاند که امسال با افزایش 17 درصدی به 55 درصد افزایش پیدا کرده است.
🔹84 درصد افراد با تحصیلات دانشگاهی و 44 درصد افراد با تحصیلات دیپلم و پایینتر از آن عضو شبکههای اجتماعی هستند.
—---------------—
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_خبری
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان #زنجان
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان #زنجان
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
arman arman
mohsen mirzadeh/@euarticle
#جیره_موسیقی شبانه 🎼🎼
#موسیقی_محلی
یک قطعه موسیقی #کُرمانجیِ دل انگیز
امان امان
#محسن_میرزاده
______________
کانال مقاله ها @eduarticle
#موسیقی_محلی
یک قطعه موسیقی #کُرمانجیِ دل انگیز
امان امان
#محسن_میرزاده
______________
کانال مقاله ها @eduarticle
☘️☘️اثر اخلاقی مطلع بودن از آرای دیگران
______________
🔹اثر اخلاقی در انسانها شوق به آموختن آراء دیگران است. این شوق از لحاظ اخلاقی بر انسان جدید مستحسَن (مورد توافق وشایسته) است. در واقع این را مصداق طلب حقیقت میداند و طلب حقیقت در هر نظام اخلاقی امر مستحسنی است. شوق در آدم برانگیخته میشود. مثل وقتی که من بدانم غیر از مایعی که در این لیوان است سه مایع دیگر هم هست. شوق در اینکه بدانم مزه اینها چه تفاوتی میکند، کدام شیرینتر است، کدام خنکتر است و... طلب حقیقت اقتضای این را دارد که من به دنبال این و آن هم بروم. این یک ارزش مثبت اخلاقی است. چیزی که گاهی قدمای ما تحت عنوان تحرّی حقیقت از آن اسم بردهاند امروزه ارج بیشتری پیدا کرده است و فراوان کتابهایی در فلسفه اخلاق نوشته میشود و ادعا میشود بزرگترین ارزش از لحاظ اخلاقی تحری حقیقت است. یعنی ما ببینیم آراء دیگر چه میگویند و نقاط ضعف و قوت خودمان را با دیگران بسنجیم.
☘️☘️اثر معرفتی مطلع بودن از آرای دیگران
🔹اثر معرفتی این است که وقتی انسان از آراء دیگران با خبر میشود به این میانجامد که:
🔻گاهی نقاط قوتی در آراء دیگران میبیند و آنرا جذب میکند.
🔻گاهی نقاط ضعفی در آراء خودش میبیند و آنرا دفع میکند.
🔻گاهی مشکل مشترک احساس میکند و برای حلش تشریک مساعی میکند.
🔻گاهی نه نقطه قوت و نه نقطه ضعف محل بحث نیست، بلکه هر دو در یک نکته ماندهای، آنوقت تشریک مساعی میکنیم.
🔹این تشریک مساعی باعث شده است که امروزه بر خلاف قبل، نه در عالم علوم تجربی و فنون و صناعات و نه در عالم فلسفه دیگر صحبت از مخترع نیست. تا تقریبا یک قرن قبل میگفتید مثلا مخترع رادیو کیست؟ میگفتند مارکونی. چون هر کسی در محدوده کار خودش، فردی کار میکرد. الان اینقدر تشریک مساعی زیاد شده است که اگر من بپرسم مخترع کامپیوتر یا ماهواره کیست، شما نمیتوانید پاسخ بدهید. چون اینها حاصل تشریک مساعی هستند.
🔹یک مهندس گوشهای را طرح داده است و مهندس دیگری گوشه دیگری را و بعد اینها در کنار هم قرار گرفتند. این تشریک مساعی در عالم فن و تکنولوژی بیشتر رشد کرده است و در عالم نظر هم در حال رشد روز افزون است. به تعبیر دیگری الان در فلسفه هم آراء حاصل تفاعل متفکران و فیلسوفان است. مثلا یک مجلهای مثل مجله Mind که مهمترین مجله اروپا در زمینه فلسفه است، جای ابداع آراء جدید است ولی ابداعی که مبدع واحد ندارد. در پنج شماره از این مجله بر سر یک بحثی تبادل نظرات مختلف میشود و چندین مقاله از فیلسوفهای گوناگون نوشته میشود و حاصلش تولد یک رای جدید است که هر بخشی از آن متعلق به یک نفر است.
🔹این وضع که دیگر اختراعات مخترع واحد ندارند، نوعی گمنامی برای انسان ایجاد کرده است. اکنون دیگر من به عنوان شیمیدان یا فیزیکدان نمیتوانم امید داشته باشم که یک مسئله را فقط به من نسبت بدهند. یک نوع گمنامی [ایجاد میشود] گویی که انسان در تودهای از فیلسوفان و فیزیکدانان و همکاران خودش مُنهَمک میشود. این گمنامی آثار روانی دارد که محل بحث بعضی از روانشناسان از جمله مالینوفسکی و اریک فروم قرار گرفته است.
🌸🌸مصطفی ملکیان،دین داری در دنیای جدید
____________
🌟کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
______________
🔹اثر اخلاقی در انسانها شوق به آموختن آراء دیگران است. این شوق از لحاظ اخلاقی بر انسان جدید مستحسَن (مورد توافق وشایسته) است. در واقع این را مصداق طلب حقیقت میداند و طلب حقیقت در هر نظام اخلاقی امر مستحسنی است. شوق در آدم برانگیخته میشود. مثل وقتی که من بدانم غیر از مایعی که در این لیوان است سه مایع دیگر هم هست. شوق در اینکه بدانم مزه اینها چه تفاوتی میکند، کدام شیرینتر است، کدام خنکتر است و... طلب حقیقت اقتضای این را دارد که من به دنبال این و آن هم بروم. این یک ارزش مثبت اخلاقی است. چیزی که گاهی قدمای ما تحت عنوان تحرّی حقیقت از آن اسم بردهاند امروزه ارج بیشتری پیدا کرده است و فراوان کتابهایی در فلسفه اخلاق نوشته میشود و ادعا میشود بزرگترین ارزش از لحاظ اخلاقی تحری حقیقت است. یعنی ما ببینیم آراء دیگر چه میگویند و نقاط ضعف و قوت خودمان را با دیگران بسنجیم.
☘️☘️اثر معرفتی مطلع بودن از آرای دیگران
🔹اثر معرفتی این است که وقتی انسان از آراء دیگران با خبر میشود به این میانجامد که:
🔻گاهی نقاط قوتی در آراء دیگران میبیند و آنرا جذب میکند.
🔻گاهی نقاط ضعفی در آراء خودش میبیند و آنرا دفع میکند.
🔻گاهی مشکل مشترک احساس میکند و برای حلش تشریک مساعی میکند.
🔻گاهی نه نقطه قوت و نه نقطه ضعف محل بحث نیست، بلکه هر دو در یک نکته ماندهای، آنوقت تشریک مساعی میکنیم.
🔹این تشریک مساعی باعث شده است که امروزه بر خلاف قبل، نه در عالم علوم تجربی و فنون و صناعات و نه در عالم فلسفه دیگر صحبت از مخترع نیست. تا تقریبا یک قرن قبل میگفتید مثلا مخترع رادیو کیست؟ میگفتند مارکونی. چون هر کسی در محدوده کار خودش، فردی کار میکرد. الان اینقدر تشریک مساعی زیاد شده است که اگر من بپرسم مخترع کامپیوتر یا ماهواره کیست، شما نمیتوانید پاسخ بدهید. چون اینها حاصل تشریک مساعی هستند.
🔹یک مهندس گوشهای را طرح داده است و مهندس دیگری گوشه دیگری را و بعد اینها در کنار هم قرار گرفتند. این تشریک مساعی در عالم فن و تکنولوژی بیشتر رشد کرده است و در عالم نظر هم در حال رشد روز افزون است. به تعبیر دیگری الان در فلسفه هم آراء حاصل تفاعل متفکران و فیلسوفان است. مثلا یک مجلهای مثل مجله Mind که مهمترین مجله اروپا در زمینه فلسفه است، جای ابداع آراء جدید است ولی ابداعی که مبدع واحد ندارد. در پنج شماره از این مجله بر سر یک بحثی تبادل نظرات مختلف میشود و چندین مقاله از فیلسوفهای گوناگون نوشته میشود و حاصلش تولد یک رای جدید است که هر بخشی از آن متعلق به یک نفر است.
🔹این وضع که دیگر اختراعات مخترع واحد ندارند، نوعی گمنامی برای انسان ایجاد کرده است. اکنون دیگر من به عنوان شیمیدان یا فیزیکدان نمیتوانم امید داشته باشم که یک مسئله را فقط به من نسبت بدهند. یک نوع گمنامی [ایجاد میشود] گویی که انسان در تودهای از فیلسوفان و فیزیکدانان و همکاران خودش مُنهَمک میشود. این گمنامی آثار روانی دارد که محل بحث بعضی از روانشناسان از جمله مالینوفسکی و اریک فروم قرار گرفته است.
🌸🌸مصطفی ملکیان،دین داری در دنیای جدید
____________
🌟کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_آموزشی
وسیله ای جدید و سخنگو برای نابینایان ،
----------------------------
↩ کانال مقاله ها
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
وسیله ای جدید و سخنگو برای نابینایان ،
----------------------------
↩ کانال مقاله ها
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_خبری
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان #همدان
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان #همدان
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
#جیره_شعر شبانه 🌒🌒
در خیال من نمیگنجد دلم را بشکنی
هرکسی آمد شکست امّا تو هرکس نیستی
#سعید_ایران_نژاد
________________
کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی و فرهنگی @eduarticle
در خیال من نمیگنجد دلم را بشکنی
هرکسی آمد شکست امّا تو هرکس نیستی
#سعید_ایران_نژاد
________________
کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی و فرهنگی @eduarticle
✅ پنج ویژگی پیروزی آفرین برای #معلمان
—----------------
نویسنده : دهقان،داریوش
بـرای #مربیان موفق آنقدر صفات متعدد بیان کردهاند که گاهی بهنظر میرسد،از آنها انـتظار داریـم،در دانـایی به افلاطون، در زهد به مقدسان،و در صبوری به سنگ صبور شبیه باشند. اما در سطحی عملیتر،یـکی از صفات عمدهای که داشتن آن برای مربیان هر جامعهای لازم است،آگاهی از«هدف نـهایی تربیت»است.به عـبارت دیـگر،انتظار میرود که هر مربی هوشمندی،پیوسته از خودش بپرسد:
🔶چرا به #شاگردان یاد میدهیم؟
🔶آموزش کدام مهارت مقدم است؟
🔶کوششهای من قرار است به کجا بینجامند؟
🔶تلاشهای آموزشیام،چهوقت موفق شناخته میشوند؟
🔶آیا هر دانـشآموزی که درس مرا خوب نخواند، شکست میخورد؟
🔶هدف از انتقال تخصصهایی که به دانشآموزانم منتقل میکنم،چیست؟
🔶کار گروهی من و دیگر مربیان چگونه باید باشد تا #دانشآموزان پیروزی را پرورش دهد؟
🔶چه نشانههایی باید در #نوجوانان و #جوانانمان بـبینم تـا بدانم در مسیر پیروزی گام برمیدارند؟
آگاهی از پاسخ اینگونه پرسشها،قسمت اعظمی از دانش اساسی و عمومی هر مربی موفقی را تشکیل میدهد.پاسخ به این پرسشها،تصویر روشنی از یک انسان پیروز به دست مـربی مـیدهد و او را متوجه میسازد که سهم و نقش موضوعی که تدریس میکند،صرفنظر از اینکه چه موضوعی باشد،در ایجاد این تصویر کلی چیست.درمییابد که سعی او چه خط و شکلی در این تصویر بهوجود مـیآورد و تـأکیدها و ارزشیابیهایش باید بر چه اساسی و چگونه باشند.
اهمیت این تصویر را میتوان در فقدان آن جستوجو کرد. نبود چنین تصویری،میتواند مربی را به کارگری که در خط طولانی تولید کاری انجام میدهد،ولی از حـاصل کـلی کـار خویش بیخبر میماند،تبدیل کـند.و البـته ایـن بیخبری را هیچ مربی متفکری نمیپذیرد.
بنابراین،مسؤولان آموزش نیروی انسانی،کارآمدتر خواهند بود،اگر در هر آموزش و ضمن خدمتی،با به کـارگیری روشهای متفاوت و استفاده از تجربه و بینش خود مربیان،به پرسشهایی چون پرسـشهای یـاد شـده جواب دهند و برای روشنی این تصویر بکوشند و بر آن تأکید کـنند تا مربیان لحظهای آن را از یاد نبرند.
بهنظر میرسد که اگر آداب و رسوم قومی،سیاستهای دولتی،و تعلقات مذهبی برای لحـظهای کـنار گـذاشته شوند، یک تصویر ساده از انسان پیروز جهانی به دست میآید.انـسانی سـاده و دست یافتنی،نه موجودی خیالی و دور از دسترس.با درنظرد اشتن این موضوع میتوان در یک جمله گفت کـه انـسان پیـروز،انسانی است پیشرفتگرا که برای خود و دیگران مفید اگر این جمله سـاده را بـپذیرند،خـواهید پرسید که ویژگیهای این انسان پیروز جهانی چیست؟
برای یافتن ویژگیهای چنین انسانی، میتوانید بـه زنـدگی عـملی و واقعی خودتان بنگرید و معدودی از کسان یا پدیدههایی که مهمترنی نقش را در زندگتان داشته و دارند، بـیاد آوریـد.شاید نیاز به جستوجوی زیادی نباشد که دریابند، انسانها مهمترین نقش را در زندگی شـما دارنـد. چـراکه بهوسیله دو انسان پا به عرصه وجود گذاشتهاید،با مهر و توجه آنها و نیز دکترها و پرستارها زنـده مـاندهاید،به کمک آنان و معلمان و دبیران و استادان آموخته و فرهیخته شدهاید،از کارگران و مهندسان ساختمانی و شـهرداری بـرای داشـتن سرپناه و بهداشت سود بردهاید.هنگام استفاده از اتوبوس و تاکسی، نهتنها از کمک راننده،بلکه از کار و کوشش و ابـداعات هـزاران انسانی که قرنها پیش چرخ،جاده و مقدمات وسایل آسایش امروزتان را فراهم کـردهاند،بـهره بـردهاید.تازه وقتی هم که بزرگ و قهرمان و یا هنرمند بسیار مشهوری میشوید و نظیرتان کمتر پیدا مـیشود،نـیازمند آن هـستید که انسانها شما را تشویق کنند و به تأیید شکوهتان بپردازند.با این مـقدمه و کـمی تجسم میپذیرید که ویژگی اول انسان پیروز،«آگاهی داشتن از عظمت و اهمیت انسانها و پذیرفتن وابستگی شدید و اجتنابناپذیر آنـها بـه یکدیگر»است.
برگرفته از کتاب«رازهای جاودانه پیروزی»،نوشته دکتر داریوش دهقان،چاپ 1383
—---------------
کانال مقاله ها
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
✅ پنج ویژگی پیروزی آفرین برای #معلمان
—----------------
نویسنده : دهقان،داریوش
بـرای #مربیان موفق آنقدر صفات متعدد بیان کردهاند که گاهی بهنظر میرسد،از آنها انـتظار داریـم،در دانـایی به افلاطون، در زهد به مقدسان،و در صبوری به سنگ صبور شبیه باشند. اما در سطحی عملیتر،یـکی از صفات عمدهای که داشتن آن برای مربیان هر جامعهای لازم است،آگاهی از«هدف نـهایی تربیت»است.به عـبارت دیـگر،انتظار میرود که هر مربی هوشمندی،پیوسته از خودش بپرسد:
🔶چرا به #شاگردان یاد میدهیم؟
🔶آموزش کدام مهارت مقدم است؟
🔶کوششهای من قرار است به کجا بینجامند؟
🔶تلاشهای آموزشیام،چهوقت موفق شناخته میشوند؟
🔶آیا هر دانـشآموزی که درس مرا خوب نخواند، شکست میخورد؟
🔶هدف از انتقال تخصصهایی که به دانشآموزانم منتقل میکنم،چیست؟
🔶کار گروهی من و دیگر مربیان چگونه باید باشد تا #دانشآموزان پیروزی را پرورش دهد؟
🔶چه نشانههایی باید در #نوجوانان و #جوانانمان بـبینم تـا بدانم در مسیر پیروزی گام برمیدارند؟
آگاهی از پاسخ اینگونه پرسشها،قسمت اعظمی از دانش اساسی و عمومی هر مربی موفقی را تشکیل میدهد.پاسخ به این پرسشها،تصویر روشنی از یک انسان پیروز به دست مـربی مـیدهد و او را متوجه میسازد که سهم و نقش موضوعی که تدریس میکند،صرفنظر از اینکه چه موضوعی باشد،در ایجاد این تصویر کلی چیست.درمییابد که سعی او چه خط و شکلی در این تصویر بهوجود مـیآورد و تـأکیدها و ارزشیابیهایش باید بر چه اساسی و چگونه باشند.
اهمیت این تصویر را میتوان در فقدان آن جستوجو کرد. نبود چنین تصویری،میتواند مربی را به کارگری که در خط طولانی تولید کاری انجام میدهد،ولی از حـاصل کـلی کـار خویش بیخبر میماند،تبدیل کـند.و البـته ایـن بیخبری را هیچ مربی متفکری نمیپذیرد.
بنابراین،مسؤولان آموزش نیروی انسانی،کارآمدتر خواهند بود،اگر در هر آموزش و ضمن خدمتی،با به کـارگیری روشهای متفاوت و استفاده از تجربه و بینش خود مربیان،به پرسشهایی چون پرسـشهای یـاد شـده جواب دهند و برای روشنی این تصویر بکوشند و بر آن تأکید کـنند تا مربیان لحظهای آن را از یاد نبرند.
بهنظر میرسد که اگر آداب و رسوم قومی،سیاستهای دولتی،و تعلقات مذهبی برای لحـظهای کـنار گـذاشته شوند، یک تصویر ساده از انسان پیروز جهانی به دست میآید.انـسانی سـاده و دست یافتنی،نه موجودی خیالی و دور از دسترس.با درنظرد اشتن این موضوع میتوان در یک جمله گفت کـه انـسان پیـروز،انسانی است پیشرفتگرا که برای خود و دیگران مفید اگر این جمله سـاده را بـپذیرند،خـواهید پرسید که ویژگیهای این انسان پیروز جهانی چیست؟
برای یافتن ویژگیهای چنین انسانی، میتوانید بـه زنـدگی عـملی و واقعی خودتان بنگرید و معدودی از کسان یا پدیدههایی که مهمترنی نقش را در زندگتان داشته و دارند، بـیاد آوریـد.شاید نیاز به جستوجوی زیادی نباشد که دریابند، انسانها مهمترین نقش را در زندگی شـما دارنـد. چـراکه بهوسیله دو انسان پا به عرصه وجود گذاشتهاید،با مهر و توجه آنها و نیز دکترها و پرستارها زنـده مـاندهاید،به کمک آنان و معلمان و دبیران و استادان آموخته و فرهیخته شدهاید،از کارگران و مهندسان ساختمانی و شـهرداری بـرای داشـتن سرپناه و بهداشت سود بردهاید.هنگام استفاده از اتوبوس و تاکسی، نهتنها از کمک راننده،بلکه از کار و کوشش و ابـداعات هـزاران انسانی که قرنها پیش چرخ،جاده و مقدمات وسایل آسایش امروزتان را فراهم کـردهاند،بـهره بـردهاید.تازه وقتی هم که بزرگ و قهرمان و یا هنرمند بسیار مشهوری میشوید و نظیرتان کمتر پیدا مـیشود،نـیازمند آن هـستید که انسانها شما را تشویق کنند و به تأیید شکوهتان بپردازند.با این مـقدمه و کـمی تجسم میپذیرید که ویژگی اول انسان پیروز،«آگاهی داشتن از عظمت و اهمیت انسانها و پذیرفتن وابستگی شدید و اجتنابناپذیر آنـها بـه یکدیگر»است.
برگرفته از کتاب«رازهای جاودانه پیروزی»،نوشته دکتر داریوش دهقان،چاپ 1383
—---------------
کانال مقاله ها
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_آموزشی
آشنایی با #فرهنگ_ملل
10 مکان دیدنی برای سفر
----------------------------
↩ کانال مقاله ها
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
آشنایی با #فرهنگ_ملل
10 مکان دیدنی برای سفر
----------------------------
↩ کانال مقاله ها
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
Forwarded from " مجله کاریکلماتور"
https://www.instagram.com/p/BRfxsCfDgh7/
Alireza Jamshidi:🍀
فرازی از بحث خلاقیت مطرح شده در برنامه صبح خراسانی سیمای خراسان رضوی
روز شنبه مورخ 95 / 12 / 21
نقش محیط در تقویت خلاقیت،
1- محیط روانی : شامل ایجاد امنیت روانی عاطفی
2 - محیط فیزیکی : شامل امکانات سخت افزاری که باید در دسترس باشد.
محیط روانی:
برای تقویت خلاقیت، باید اجازه داد کودک ریسک و خطر کند، امکان اشتباه و خطا را برای کودک ایجاد کرد تا بدون ترس از شکست نسبت به خلق روابط جدید عمل نماید. اصولا خلاقیت در سایه ریسک و خطر کردن اتفاق می افتد. و البته تا امنیت روانی فراهم نشود هیچگاه ریسکی هم بوقوع نخواهد رسید.
مانند چتر باز که برای پریدن و خطر کردن، باید امنیت داشته باشد و امنیت او همان چتر نجات اوست. که تا چتر نجات نباشد خطر کردن معنا نخواهد داشت.
والدین با حمایت مثبت و تکریم شخصیت و توجه و تایید رفتارهای خلاقانه کودک در او امنیت لازم را پدید می آورند تا کودک با خیالی راحت دست به توسعه خلاقیت خود بزند.
البته یک فرق اساسی بین حمایت و مراقبت وجود دارد که اکثرا این دو مقوله را با یکدیگر اشتباه می گیرند.
مراقبت به معنی پرستاری از کودک خصوصا دو سه سال اول تولد است. در مراقبت، والدین همه کاره اند و تمام کنترل خود را انجام می دهند تا کودک از هر گونه آسیب در امان بماند. مثل پوشاندن لباس گرم هنگام سرما و یا خوراندن سوپ گرم به کودک موقع بیماری
اما حمایت مقوله ای است که اختیار و آزادی عمل کودک بیشتر است و والدین صرفا با توجه و تایید رفتارهای مثبت کودک موجب انگیزش بیشتری در او می شوند. در واقع با حمایت والد، کودک به قدرت واقعی خود دست پیدا می کند.
پس می توان گفت، تقویت قدرت خلاقه کودک؛ نیاز به امنیتی دارد که والدین با حمایت و روحیه سازی برای کودک ایجاد می کنند.
با احترام علیرضا جمشیدی 🍀
Alireza Jamshidi:🍀
فرازی از بحث خلاقیت مطرح شده در برنامه صبح خراسانی سیمای خراسان رضوی
روز شنبه مورخ 95 / 12 / 21
نقش محیط در تقویت خلاقیت،
1- محیط روانی : شامل ایجاد امنیت روانی عاطفی
2 - محیط فیزیکی : شامل امکانات سخت افزاری که باید در دسترس باشد.
محیط روانی:
برای تقویت خلاقیت، باید اجازه داد کودک ریسک و خطر کند، امکان اشتباه و خطا را برای کودک ایجاد کرد تا بدون ترس از شکست نسبت به خلق روابط جدید عمل نماید. اصولا خلاقیت در سایه ریسک و خطر کردن اتفاق می افتد. و البته تا امنیت روانی فراهم نشود هیچگاه ریسکی هم بوقوع نخواهد رسید.
مانند چتر باز که برای پریدن و خطر کردن، باید امنیت داشته باشد و امنیت او همان چتر نجات اوست. که تا چتر نجات نباشد خطر کردن معنا نخواهد داشت.
والدین با حمایت مثبت و تکریم شخصیت و توجه و تایید رفتارهای خلاقانه کودک در او امنیت لازم را پدید می آورند تا کودک با خیالی راحت دست به توسعه خلاقیت خود بزند.
البته یک فرق اساسی بین حمایت و مراقبت وجود دارد که اکثرا این دو مقوله را با یکدیگر اشتباه می گیرند.
مراقبت به معنی پرستاری از کودک خصوصا دو سه سال اول تولد است. در مراقبت، والدین همه کاره اند و تمام کنترل خود را انجام می دهند تا کودک از هر گونه آسیب در امان بماند. مثل پوشاندن لباس گرم هنگام سرما و یا خوراندن سوپ گرم به کودک موقع بیماری
اما حمایت مقوله ای است که اختیار و آزادی عمل کودک بیشتر است و والدین صرفا با توجه و تایید رفتارهای مثبت کودک موجب انگیزش بیشتری در او می شوند. در واقع با حمایت والد، کودک به قدرت واقعی خود دست پیدا می کند.
پس می توان گفت، تقویت قدرت خلاقه کودک؛ نیاز به امنیتی دارد که والدین با حمایت و روحیه سازی برای کودک ایجاد می کنند.
با احترام علیرضا جمشیدی 🍀
Instagram
کاریکلماتور های من
Alireza Jamshidi: فرازی از بحث خلاقیت مطرح شده در برنامه صبح خراسانی سیمای خراسان رضوی روز شنبه مورخ 95 / 12 / 21 نقش محیط در تقویت خلاقیت، 1- محیط روانی : شامل ایجاد امنیت روانی عاطفی 2 - محیط فیزیکی : شامل امکانات سخت افزاری که باید در دسترس باشد. محیط…
😦گاردین — استرس بیماری همهگیر روانشناختی عصر ماست و دیگر بهندرت به یاد میآورند که این واژه در معنای امروزی خود، ابتدا، تنها بهصورت یک استعاره به کار میرفته است. پیش از نیمۀ قرن بیستم، «استرس» اصطلاحی در فیزیک و مهندسی محسوب میشد و برای توصیف فشاری به کار میرفت که نیروهای بیرونی بر مادهای مانند چوب یا فلز وارد میکردند. سپس زیستشناسی این واژه را وام گرفت و برای توصیف واکنش هورمونی مکانیکی به محرکها به کار برد. اما کاربرد «استرس» در فیزیک نیز خود اقتباسی استعاری از قدیمیترین تعریف ثبتشدۀ این واژه بود، یعنی سختی یا فلاکت. طبق واژهنامۀ انگلیسی آکسفورد واژۀ stress (استرس) احتمالاً در «distress» (پریشانی) ریشه دارد.
امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتنابناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریهپردازان اولیه دریافتند که مقدار کمی استرس خوب است و میتواند نیروبخش و مشوق باشد. ازاینرو هانس سایلی، متخصص غدد، تمایزی میان «eustress» (استرس خوب) و «distress» (استرس بد) قائل شد. در اصل، تفاوت میان استرس خوب و بد در خودِ استرسهای بیرونی نیست، بلکه در چگونگی واکنش انسان یا دیگر حیوانات به آن است. آنطور که هملت به روزنکرانتس میگوید: «هیچ چیزی خوب یا بد نیست، تفکر ماست که خوب یا بد را میسازد.» یان رابرتسون، روانشناس و عصبپژوه، در کتاب بسیار جذاب و خواندنی خود تسلی افراطی مشهوری را که نیچه عرضه میکرد، بیان میکند: آنچه مرا نکشد نیرومندترم میکند. سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا میشود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرسهای جزئی و جدی در زندگی قدرتمندانهتر روبهرو شویم؟
وی ابتدا از دریچۀ یک شرححال علمی دوستداشتنی به این پرسش میپردازد و اشاره میکند که اولینبار در دهۀ ۱۹۸۰ شواهدی کشف شدند که نشان میدادند مغز «سختافزار» نیست بلکه در واکنش به تجربهای جدید، از لحاظ فیزیکی، تغییر میکند. (این پدیده را اکنون انعطافپذیری عصبی مینامیم.) رابرتسون مینویسد: «این کشف مرا سردرگم کرده بود. نرمافزار تجربه میتواند سختافزار مغز را بازمهندسی کند.» (احتمالاً این مسئله به همین اندازه هم تعجبآور بوده زیرا، در آغازِ امر، استعاراتِ رایانهای به شکلی نامناسب در زیستشناسی انسانی به کار میرفتند.) رویداد بعدی زمانی بود که معلوم شد عملکرد ژنها در بدن نیز در واکنش به محرکهای محیطی، شامل محرکهای استرسزا، تغییر میکند. چنین کشفیاتی رابرتسون را به این اعتقاد رساند که «همه میتوانند یاد بگیرند ذهن و احساسات خود را کنترل کنند» و اینگونه «استرس را در محدودۀ خود به یک مزیت تبدیل کنند.»
راهبردهای تحقق این امر بدین شرح هستند: به خودتان یادآوری کنید که خلبان خودکار را متوقف کنید، صاف بنشینید («حالت صافْ حالت انگیختگی را در مغز افزایش میدهد»)؛ روی کاری که انجام میدهید تمرکز کنید («یک ذهن سرگردان همیشه ناشادتر از ذهنی است که روی کاری که انجام میدهد متمرکز است، حتی اگر آن کار بسیار طاقتفرسا باشد»)؛ احترام به خودتان نیز مفید است، همانطور که گروه استِیپل سینگرز در ترانۀ «به خودت احترام بگذار» توصیه میکنند؛ سعی کنید نگران نباشید، زیرا «ظاهراً استرس... نانگرانها را بهسوی نقطۀ شیرین اجرا سوق میدهد و نگرانها را از آن خارج میکند.» این نظرات خوباند اما موضوع اصلی این است که چطور باید آنها را تحقق بخشید. هشدارِ نگران نباشید تنها سبب میشود نگرانهای عادتیْ نگرانتر شوند زیرا حالا بیش از هر چیز دیگر نگرانِ نگرانبودن خود هستند. پیشنهاد رابرتسون برای کمک به حل چنین مشکلاتی این است که افراد بیاموزند برداشت همیشگی خود از علائم فیزیولوژیکی خاص (تپش قلب، تعریق و مانند آن) را تغییر دهند و مثلاً به خود بگویند: «من هیجانزدهام و نه مضطرب.»
نتیجه این است که افراد بهبودپذیری که در مقابل تلخیهای زندگی این جملۀ بکت را به کار میبرند که «نمیتوانم ادامه دهم. ادامه میدهم» همانهایی هستند که قادرند میان نظرات «نزدیک شدن» و «دوری کردن» تعادلی سازنده برقرار کنند. (وی هوشمندانه متذکر میشود که دوری کردن میتواند سازنده باشد: چه دوری کردن از اهداف خودِ قبلی پس از اتفاقی سهمگین که زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد و چه دوری کردن از الگوهای معمول تفکر در جستوجوی راهکارهایی خلاقانه.) رابرتسون مراقب است که زیادی خوشبین یا احساساتی نشود: استرس را نمیتوان همیشه به شکلی مثبت تفسیر کرد، بهویژه در خصوص افرادی که حس میکنند قادر به کنترل زندگی خود نیستند. ترجمان علوم انسانى
________________
🌟مقاله ها وخبرهای آموزشی و فرهنگی🌟👇
مجموعه ای متنوع از پژوهشها ، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی فرهنگی .
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
😦گاردین — استرس بیماری همهگیر روانشناختی عصر ماست و دیگر بهندرت به یاد میآورند که این واژه در معنای امروزی خود، ابتدا، تنها بهصورت یک استعاره به کار میرفته است. پیش از نیمۀ قرن بیستم، «استرس» اصطلاحی در فیزیک و مهندسی محسوب میشد و برای توصیف فشاری به کار میرفت که نیروهای بیرونی بر مادهای مانند چوب یا فلز وارد میکردند. سپس زیستشناسی این واژه را وام گرفت و برای توصیف واکنش هورمونی مکانیکی به محرکها به کار برد. اما کاربرد «استرس» در فیزیک نیز خود اقتباسی استعاری از قدیمیترین تعریف ثبتشدۀ این واژه بود، یعنی سختی یا فلاکت. طبق واژهنامۀ انگلیسی آکسفورد واژۀ stress (استرس) احتمالاً در «distress» (پریشانی) ریشه دارد.
امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتنابناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریهپردازان اولیه دریافتند که مقدار کمی استرس خوب است و میتواند نیروبخش و مشوق باشد. ازاینرو هانس سایلی، متخصص غدد، تمایزی میان «eustress» (استرس خوب) و «distress» (استرس بد) قائل شد. در اصل، تفاوت میان استرس خوب و بد در خودِ استرسهای بیرونی نیست، بلکه در چگونگی واکنش انسان یا دیگر حیوانات به آن است. آنطور که هملت به روزنکرانتس میگوید: «هیچ چیزی خوب یا بد نیست، تفکر ماست که خوب یا بد را میسازد.» یان رابرتسون، روانشناس و عصبپژوه، در کتاب بسیار جذاب و خواندنی خود تسلی افراطی مشهوری را که نیچه عرضه میکرد، بیان میکند: آنچه مرا نکشد نیرومندترم میکند. سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا میشود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرسهای جزئی و جدی در زندگی قدرتمندانهتر روبهرو شویم؟
وی ابتدا از دریچۀ یک شرححال علمی دوستداشتنی به این پرسش میپردازد و اشاره میکند که اولینبار در دهۀ ۱۹۸۰ شواهدی کشف شدند که نشان میدادند مغز «سختافزار» نیست بلکه در واکنش به تجربهای جدید، از لحاظ فیزیکی، تغییر میکند. (این پدیده را اکنون انعطافپذیری عصبی مینامیم.) رابرتسون مینویسد: «این کشف مرا سردرگم کرده بود. نرمافزار تجربه میتواند سختافزار مغز را بازمهندسی کند.» (احتمالاً این مسئله به همین اندازه هم تعجبآور بوده زیرا، در آغازِ امر، استعاراتِ رایانهای به شکلی نامناسب در زیستشناسی انسانی به کار میرفتند.) رویداد بعدی زمانی بود که معلوم شد عملکرد ژنها در بدن نیز در واکنش به محرکهای محیطی، شامل محرکهای استرسزا، تغییر میکند. چنین کشفیاتی رابرتسون را به این اعتقاد رساند که «همه میتوانند یاد بگیرند ذهن و احساسات خود را کنترل کنند» و اینگونه «استرس را در محدودۀ خود به یک مزیت تبدیل کنند.»
راهبردهای تحقق این امر بدین شرح هستند: به خودتان یادآوری کنید که خلبان خودکار را متوقف کنید، صاف بنشینید («حالت صافْ حالت انگیختگی را در مغز افزایش میدهد»)؛ روی کاری که انجام میدهید تمرکز کنید («یک ذهن سرگردان همیشه ناشادتر از ذهنی است که روی کاری که انجام میدهد متمرکز است، حتی اگر آن کار بسیار طاقتفرسا باشد»)؛ احترام به خودتان نیز مفید است، همانطور که گروه استِیپل سینگرز در ترانۀ «به خودت احترام بگذار» توصیه میکنند؛ سعی کنید نگران نباشید، زیرا «ظاهراً استرس... نانگرانها را بهسوی نقطۀ شیرین اجرا سوق میدهد و نگرانها را از آن خارج میکند.» این نظرات خوباند اما موضوع اصلی این است که چطور باید آنها را تحقق بخشید. هشدارِ نگران نباشید تنها سبب میشود نگرانهای عادتیْ نگرانتر شوند زیرا حالا بیش از هر چیز دیگر نگرانِ نگرانبودن خود هستند. پیشنهاد رابرتسون برای کمک به حل چنین مشکلاتی این است که افراد بیاموزند برداشت همیشگی خود از علائم فیزیولوژیکی خاص (تپش قلب، تعریق و مانند آن) را تغییر دهند و مثلاً به خود بگویند: «من هیجانزدهام و نه مضطرب.»
نتیجه این است که افراد بهبودپذیری که در مقابل تلخیهای زندگی این جملۀ بکت را به کار میبرند که «نمیتوانم ادامه دهم. ادامه میدهم» همانهایی هستند که قادرند میان نظرات «نزدیک شدن» و «دوری کردن» تعادلی سازنده برقرار کنند. (وی هوشمندانه متذکر میشود که دوری کردن میتواند سازنده باشد: چه دوری کردن از اهداف خودِ قبلی پس از اتفاقی سهمگین که زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد و چه دوری کردن از الگوهای معمول تفکر در جستوجوی راهکارهایی خلاقانه.) رابرتسون مراقب است که زیادی خوشبین یا احساساتی نشود: استرس را نمیتوان همیشه به شکلی مثبت تفسیر کرد، بهویژه در خصوص افرادی که حس میکنند قادر به کنترل زندگی خود نیستند. ترجمان علوم انسانى
________________
🌟مقاله ها وخبرهای آموزشی و فرهنگی🌟👇
مجموعه ای متنوع از پژوهشها ، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی فرهنگی .
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_خبری
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان کهکیلویه و بویراحمد
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
#ایران_شناسی
آشنایی با برخی جاذبه های استان کهکیلویه و بویراحمد
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
Mukhtar_Nameh_theme_اهنگ_فیلم_مختار_ن
<unknown>
#جیره_موسیقی شبانه 🎼🎼🌒🌒
قطعه اي از موسيقي فيلم «مختارنامه» به كارگرداني داوود ميرباقري
اثر امير توسلي
موسيقي اين فيلم توسط يك اركستر ١٣٠ نفره در تالار رودكي ضبط شده است.
________
@eduarticle
قطعه اي از موسيقي فيلم «مختارنامه» به كارگرداني داوود ميرباقري
اثر امير توسلي
موسيقي اين فيلم توسط يك اركستر ١٣٠ نفره در تالار رودكي ضبط شده است.
________
@eduarticle
🔶آموزش و پرورش و #جهاني_شدن / برگزیده
—-------------------------
... ضرورت هاي جهان کنوني بسياري از کشورهاي پيشرفته را بر آن داشته است که پيوسته نظام #آموزش و پرورش خود را بررسي ، تحليل و نقد کنند و راه هاي ناسودمند را رها سازند و شيوه هاي جديد و سازگار با ضرورت هاي جهان کنوني و آينده نه چندان دور را بر پا دارند.براي مثال ، اداره آموزش و پرورش شهر «توپيليو» از ايالت مي سي سي پي ايالات متحده امريکا تلاش گسترده اي را براي پديد آوردن مهارت ها و پندارهاي لازم براي کفايت و شايستگي مدني و دست يافتن به رفتارهاي مسوولانه اجتماعي انجام داد.به طور کلي ، ساختار آموزش و پرورش در زمينه هايي همچون تمرکز زدايي ، فناوري سطح بالا و مشارکت کارکنان ، تحت تاثير جهاني شدن واقع شده است.
اين ساختار در کشورهاي پيشرفته زودتر شروع شده و اصولا کشورهاي غربي مبدع اين الگوها بوده اند و به نظر مي آيد که کشورهاي ديگر جهاني نيز متاثر از اين فرآيند رو به رشد شده اند.
*تمرکززدايي
از چند دهه گذشته ، کشورهاي غربي به سوي تمرکززدايي رفتند ، در واقع در سايه تمرکز نداشتن به تفويض اختيارات بيشتري پرداختند و کارکنان خود را هر چه بيشتر خودگردان کردند. از طرفي ، اين امر باعث رشد هويت شخصي و گسترش تعلق گروهي در کارکنان شده است.
*فناوري
به کارگيري فناوري هايي همچون کامپيوتر، ماهواره و سيستم هاي اطلاع رساني ديگري همانند اينترنت در آموزش و پرورش هم موثر افتاد. با بهره گيري از رايانه، معلمان به جاي تلاش در عرضه محتوا و مواد درسي ، بيشتر به تعامل با شاگردان مي پردازند که در نتيجه آن ، بهبود يادگيري دانش آموزان خواهد بود.
*مشارکت
مشارکت کارکنان به بهبود روحيه و رشد بهره وري منجر خواهد شد. در واقع در سايه مشارکت ، تعهد سازماني کارکنان افزايش خواهد يافت.
اين امر مي تواند آموزش هاي مناسب و برنامههاي درسي مطلوب را براي #مدارس در پي داشته باشد. به طوري که در يک پروسه نظارت و کنترل ، مديران متحول شوند و به مشارکت کارکنان ايمان بياورند. لازمه اين امر آن است که:
الف - در تشکيلات آموزش و پرورش ، ساختاري تازه و مبتني بر مشارکت ايجاد شود .
ب - در سطح خود نواحي آموزش و پرورش ، رسالت و هدف و برنامه درسي را ارائه کنند و همچنين مدرسه ، خود نوع هدف ها و فعاليت ها و چگونگي دستيابي به آنها را مشخص و پيگيري کند.
ج - ايجاد فرهنگ يادگيري همگاني در مدرسه ، به طوري که يادگيري براي همه مهم باشد و اصل ياد گرفتن نه اين که چه کسي چه مقامي دارد سرلوحه کار قرار گيرد.
*ناکارآمدي تفکر سنتي
واقعيت اين است که جهاني شدن تاثيرات زيادي را برآموزش و پرورش داشته است يا در حال تاثيرگذاري است. آموزش و پرورش قسمتي از وجود جامعه را تشکيل مي دهد و جامعه امروزي داراي نگرش جهاني است. آموزش و پرورش امروزي مبتني برنگرش هاي روزمره است. از طرفي در حال حاضر ساختار اهداف آموزش ، ديگر وسيله اي در دست حکومت نيست و برخلاف نظريه مارکس ، تمامي طبقات جامعه در کشورهاي پيشرفته امر آموزش را زيرنظر دارند و اين فرآيند نيز از مرکز به سمت پيرامون در حال گسترش است.
به طور طبيعي در طول زمان ، نظام آموزش و پرورش و کارکنان ، مديران و کارگزاران آن دستخوش اين تغييرات خواهند شد و عدم ايجاد تغييرات غيرطبيعي خواهد بود. اين دسته از تغييرات پيش از آن که به طور مستقيم برنتايج پيامدهاي ناشي از آموزش و پرورش موثر باشند ، در بهبود عملکردها موثر خواهند بود به عبارتي ، اگر اين نظام درصدد پاسخگويي مطلوب به نيازهاي اجتماعي است ، بايد به اصلاح و تجديدنظر در خود بپردازند .
*تاثير جهاني شدن
هدف کلي آموزش و پرورش در هر جامعه اي اين است که هر فرد را طبق الگوي اعتقادات و ارزشهاي فرهنگي ، ديني ، اجتماعي و سياسي خود تربيت کند و انساني متناسب و شايسته آن جامعه تحويل دهد. بر همين اساس ، هر جامعه اي از انسان مطلوب خود تصوري دارد و معنا و غايت معيني براي آموزش و پرورش قايل است.
از اين رو مي کوشد افراد خود را براساس اين تصور و معنا تربيت کند. بنابر اين تعيين هدف ها مستلزم ملاحظات فلسفي ، ديني، فرهنگي ، سياسي ، اقتصادي و اجتماعي است.
با توجه به اين تعريف ، رابطه مستقيم و هماهنگ ميان جامعه و آموزش و پرورش وجود دارد. با عنايت به نياز آموزشي انسان براي فرهنگ سازي و تمدن ، اين سازمان ، جزئي از اين کل ارگانيک است.
به نقل ازسايت باشگاه انديشه
—---------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🔶آموزش و پرورش و #جهاني_شدن / برگزیده
—-------------------------
... ضرورت هاي جهان کنوني بسياري از کشورهاي پيشرفته را بر آن داشته است که پيوسته نظام #آموزش و پرورش خود را بررسي ، تحليل و نقد کنند و راه هاي ناسودمند را رها سازند و شيوه هاي جديد و سازگار با ضرورت هاي جهان کنوني و آينده نه چندان دور را بر پا دارند.براي مثال ، اداره آموزش و پرورش شهر «توپيليو» از ايالت مي سي سي پي ايالات متحده امريکا تلاش گسترده اي را براي پديد آوردن مهارت ها و پندارهاي لازم براي کفايت و شايستگي مدني و دست يافتن به رفتارهاي مسوولانه اجتماعي انجام داد.به طور کلي ، ساختار آموزش و پرورش در زمينه هايي همچون تمرکز زدايي ، فناوري سطح بالا و مشارکت کارکنان ، تحت تاثير جهاني شدن واقع شده است.
اين ساختار در کشورهاي پيشرفته زودتر شروع شده و اصولا کشورهاي غربي مبدع اين الگوها بوده اند و به نظر مي آيد که کشورهاي ديگر جهاني نيز متاثر از اين فرآيند رو به رشد شده اند.
*تمرکززدايي
از چند دهه گذشته ، کشورهاي غربي به سوي تمرکززدايي رفتند ، در واقع در سايه تمرکز نداشتن به تفويض اختيارات بيشتري پرداختند و کارکنان خود را هر چه بيشتر خودگردان کردند. از طرفي ، اين امر باعث رشد هويت شخصي و گسترش تعلق گروهي در کارکنان شده است.
*فناوري
به کارگيري فناوري هايي همچون کامپيوتر، ماهواره و سيستم هاي اطلاع رساني ديگري همانند اينترنت در آموزش و پرورش هم موثر افتاد. با بهره گيري از رايانه، معلمان به جاي تلاش در عرضه محتوا و مواد درسي ، بيشتر به تعامل با شاگردان مي پردازند که در نتيجه آن ، بهبود يادگيري دانش آموزان خواهد بود.
*مشارکت
مشارکت کارکنان به بهبود روحيه و رشد بهره وري منجر خواهد شد. در واقع در سايه مشارکت ، تعهد سازماني کارکنان افزايش خواهد يافت.
اين امر مي تواند آموزش هاي مناسب و برنامههاي درسي مطلوب را براي #مدارس در پي داشته باشد. به طوري که در يک پروسه نظارت و کنترل ، مديران متحول شوند و به مشارکت کارکنان ايمان بياورند. لازمه اين امر آن است که:
الف - در تشکيلات آموزش و پرورش ، ساختاري تازه و مبتني بر مشارکت ايجاد شود .
ب - در سطح خود نواحي آموزش و پرورش ، رسالت و هدف و برنامه درسي را ارائه کنند و همچنين مدرسه ، خود نوع هدف ها و فعاليت ها و چگونگي دستيابي به آنها را مشخص و پيگيري کند.
ج - ايجاد فرهنگ يادگيري همگاني در مدرسه ، به طوري که يادگيري براي همه مهم باشد و اصل ياد گرفتن نه اين که چه کسي چه مقامي دارد سرلوحه کار قرار گيرد.
*ناکارآمدي تفکر سنتي
واقعيت اين است که جهاني شدن تاثيرات زيادي را برآموزش و پرورش داشته است يا در حال تاثيرگذاري است. آموزش و پرورش قسمتي از وجود جامعه را تشکيل مي دهد و جامعه امروزي داراي نگرش جهاني است. آموزش و پرورش امروزي مبتني برنگرش هاي روزمره است. از طرفي در حال حاضر ساختار اهداف آموزش ، ديگر وسيله اي در دست حکومت نيست و برخلاف نظريه مارکس ، تمامي طبقات جامعه در کشورهاي پيشرفته امر آموزش را زيرنظر دارند و اين فرآيند نيز از مرکز به سمت پيرامون در حال گسترش است.
به طور طبيعي در طول زمان ، نظام آموزش و پرورش و کارکنان ، مديران و کارگزاران آن دستخوش اين تغييرات خواهند شد و عدم ايجاد تغييرات غيرطبيعي خواهد بود. اين دسته از تغييرات پيش از آن که به طور مستقيم برنتايج پيامدهاي ناشي از آموزش و پرورش موثر باشند ، در بهبود عملکردها موثر خواهند بود به عبارتي ، اگر اين نظام درصدد پاسخگويي مطلوب به نيازهاي اجتماعي است ، بايد به اصلاح و تجديدنظر در خود بپردازند .
*تاثير جهاني شدن
هدف کلي آموزش و پرورش در هر جامعه اي اين است که هر فرد را طبق الگوي اعتقادات و ارزشهاي فرهنگي ، ديني ، اجتماعي و سياسي خود تربيت کند و انساني متناسب و شايسته آن جامعه تحويل دهد. بر همين اساس ، هر جامعه اي از انسان مطلوب خود تصوري دارد و معنا و غايت معيني براي آموزش و پرورش قايل است.
از اين رو مي کوشد افراد خود را براساس اين تصور و معنا تربيت کند. بنابر اين تعيين هدف ها مستلزم ملاحظات فلسفي ، ديني، فرهنگي ، سياسي ، اقتصادي و اجتماعي است.
با توجه به اين تعريف ، رابطه مستقيم و هماهنگ ميان جامعه و آموزش و پرورش وجود دارد. با عنايت به نياز آموزشي انسان براي فرهنگ سازي و تمدن ، اين سازمان ، جزئي از اين کل ارگانيک است.
به نقل ازسايت باشگاه انديشه
—---------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
🔵 اهداف آموزش و پرورش و #جهاني_شدن / برگزیده
—-------------------------
1- آموختن و فراگرفتن از حالت خشک و انفعالي يکسويه خارج شده است و به صورت خيال و کنش چند سويه ميان دانش آموزان و پرورش کاران پي ريزي و استوار شده است.
2- مهارت هاي ادراکي پيچيده اهميتي در خور توجه يافته است و کوشش مي شود ناتواني هاي انديشيدن انتقادي ، پرسش کردن ، جستجو کردن ، انديشيدن مجرد و پديد آوردن و سنجيدن کودکان و نوجوانان با مشارکت و درگيري ذهني و عملي آنان پرورش يابد.
3- همه هستي انسان کانون توجه پرورش کاران قرار گرفته است و ابعاد عاطفي ، عقلي ، جسمي و اخلاقي در پيوندي سازگار با هم و در پاسخ به نيازهاي فردي و خواست هاي اجتماعي پرورش مي يابد. به عبارتي ، انسان به صورت يک موجود خود زمان در کليات هستي پرورش داده مي شود.
4- يادگيري وسيله اي است که در راه خدمت به زندگي و گشودن دشواري هاي واقعي و افزايش شوق و تعهد استوار مي شود و موضوعات کهنه ، مرده و نامرتبط به زندگي از درون نظام آموزش و پرورش خارج مي شود.
5- گذشته ، حال و آينده به صورت پويا و معني دار به هم مرتبط مي شوند و از پيوند سازنده آنها راه پديد آمدن گزينه هاي درست براي آينده همواره مي شود.
6- دامنه ارتباط آموزش و پرورش با مردم گسترده مي شود و فراگرد مشارکت و پيام رساني ميان آموزشگاه با جامعه گسترده تر مي گردد و به صورت قانوني ، آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان وظيفه مشترک ميان آموزشگاه و خانواده به شمار مي آيد .
7- سرانجام ، ساختار آموزشگاه ها کوچک و پر نرمش مي شود و از دشواري هاي بزرگ کاسته مي شود. کوچک شدن آموزشگاه از پيوندهاي عاطفي و شناسايي فردي سرشار مي شود لذا اين فرآيند که در بعضي کشورهاي جهان در حال تکامل است ، به نظر مي رسد الگوهاي مناسبي براي پيشرفت و ترقي در کشورهاي جهان سوم باشد.
به نقل ازسايت باشگاه انديشه
—---------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—-------------------------
1- آموختن و فراگرفتن از حالت خشک و انفعالي يکسويه خارج شده است و به صورت خيال و کنش چند سويه ميان دانش آموزان و پرورش کاران پي ريزي و استوار شده است.
2- مهارت هاي ادراکي پيچيده اهميتي در خور توجه يافته است و کوشش مي شود ناتواني هاي انديشيدن انتقادي ، پرسش کردن ، جستجو کردن ، انديشيدن مجرد و پديد آوردن و سنجيدن کودکان و نوجوانان با مشارکت و درگيري ذهني و عملي آنان پرورش يابد.
3- همه هستي انسان کانون توجه پرورش کاران قرار گرفته است و ابعاد عاطفي ، عقلي ، جسمي و اخلاقي در پيوندي سازگار با هم و در پاسخ به نيازهاي فردي و خواست هاي اجتماعي پرورش مي يابد. به عبارتي ، انسان به صورت يک موجود خود زمان در کليات هستي پرورش داده مي شود.
4- يادگيري وسيله اي است که در راه خدمت به زندگي و گشودن دشواري هاي واقعي و افزايش شوق و تعهد استوار مي شود و موضوعات کهنه ، مرده و نامرتبط به زندگي از درون نظام آموزش و پرورش خارج مي شود.
5- گذشته ، حال و آينده به صورت پويا و معني دار به هم مرتبط مي شوند و از پيوند سازنده آنها راه پديد آمدن گزينه هاي درست براي آينده همواره مي شود.
6- دامنه ارتباط آموزش و پرورش با مردم گسترده مي شود و فراگرد مشارکت و پيام رساني ميان آموزشگاه با جامعه گسترده تر مي گردد و به صورت قانوني ، آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان وظيفه مشترک ميان آموزشگاه و خانواده به شمار مي آيد .
7- سرانجام ، ساختار آموزشگاه ها کوچک و پر نرمش مي شود و از دشواري هاي بزرگ کاسته مي شود. کوچک شدن آموزشگاه از پيوندهاي عاطفي و شناسايي فردي سرشار مي شود لذا اين فرآيند که در بعضي کشورهاي جهان در حال تکامل است ، به نظر مي رسد الگوهاي مناسبي براي پيشرفت و ترقي در کشورهاي جهان سوم باشد.
به نقل ازسايت باشگاه انديشه
—---------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
⬇️سهضلعي مؤثر در خشونتهاي مدرسهاي
—------------------—
نرگس ملکزاده
اکران فيلم خشونت در مدرسه، چند سالي بوده که مشتريان جديدي در فضاي مجازي پیدا کرده است. موضوعی مشترک است اما نحوه پرداختن به آن در مدارس متفاوت بوده و اين تفاوتها، ناشي از نقشآفريناني است که هر دفعه با هنر کسبکرده خود از کلاسهاي رايگان اجتماع (جامعه مولد خشونت) شدت و نوع خاصي از خشونت را به رخ جامعه ميکشند. هرگاه صحبت از #مدارس کيفي مطرح ميشود، آنچه به درستي تکرار ميشود، ايجاد تعامل و ارتباط بين اجزاي سهگانه مثلث مدرسه است. مثلث متساويالاضلاعي که نقش #مدرسه، #دانشآموز و اوليا را به يک ميزان در رشد کيفيت مدرسه بيان ميکند. حال در پخش هرباره اين فيلمهاي سريالي نيز اين سه ضلع اثربخش در کيفيتگرايي در حال سبقتگرفتن از هم در به دست آوردن نقش اول خشونت در مدارس هستند. مادري در شوش به خانممعلمي حمله ميکند، معلمي در کرمان، خالق صحنه دلخراشي از تنبيه ميشود و با اعمال ماده «13» قانون رسيدگي به تخلفات اداري و با دستور مستقيم وزير، آماده به خدمت ميشود، در تهران، دانشآموزي در هنرستان «آموزش» را شرمنده «پرورش» ميکند، معلمي در بمپور با شلنگ دانشآموز خويش را از ناحيه چشم دچار آسيب ميکند و فاجعهاي در بروجرد اتفاق ميافتد و معلمي درحين تدريس در کلاس درس خود، توسط دانشآموزش با ضربات چاقو کشته ميشود. نظرات متفاوتي درباره چرايي شکلگيري #خشونت وجود دارد. عدهاي، مدرسه و نظام آموزشي را خط شروع خشونت جامعه ميدانند و درمقابل، عدهاي خشونت در مدرسه را تزريق خشونت از جامعه به مدرسه ميدانند. باوجود اين تفاوتها، آنچه مشخص است، ارتباط دوسويه و تأثيرپذيري و تأثيرگذاري مدرسه و جامعه برهم بوده اما سنگيني اين وزنه، بيشتر به سمت تأثير منشأ اجتماعي خشونت در مدارس است. مدرسه، نماد يک نظام اجتماعي کوچک است و هرگونه تحول در نظام اجتماعي بزرگتر، اثراتش را ناخواسته در خردهنظامها خواهد گذاشت. هنگامي که اعداد و ارقام، خبر از هر 9 ثانيه يک خشونت را در کشور ميدهند، بايد منتظر چنين برهمکنشهايي در نظام آموزشي خود باشيم. کودکان قبل از ورود به جامعه در خانواده با خشونت آشنا ميشوند و در برخورد با مشکلاتشان، خشونت کلامي و غيرکلامي را برميگزينند و اين شروع يک آموزش ناخواسته است. خانواده، بيشترين نقش را در بازتوليد خشونتي دارد که در جامعه و در رفتار افراد ظهور ميکند، رفتارهايي که در گذشته ضبط شده و فقط منتظر يک عامل خارجي مانند فقر، تبعيض، ناسزاشنيدن و... است تا دمل چرکين خشونت سر باز کند. هر خشونت ميتواند علت رفتارهاي ناپسند ديگري در جامعه باشد و نتيجهاش به شکل ديگري از رفتارهاي خشن بروز ميکند. از خانواده و جامعه ميگذريم و نگاهمان را محدودتر به آموزشوپرورش ميکنيم؛ نهادي که مستقيم با تربيت اجتماعي درگير است. اگر دانشآموزي مهارتي را به درستي در خانواده کسب کرده باشد، در مدرسه به تحکيمبخشيدن و تعميقدادن آن بايد پرداخته شود. در آن روي سکه، اگر خانواده نتوانسته پايههاي تربيتي با اصالتي را براي فرزندش بنا کند، مدرسه ميتواند نقش عنوان اصلاحگر داشته باشد. مدرسه بايد تربيت اجتماعي را از طريق اهداف تعريفشده خود در قالب برنامههاى درسى آشکار و پنهان خود به مرحله اجرا برساند. شايد بتوان گفت بهترين فرصت براي جامعهپذيري و تربيت يک شهروند خوب، در دل برنامههاي پنهان آموزشوپرورش نهفته است؛ برنامههايي که به ارزشها و بايدها و نبايدها ميپردازد و اين درست جايي است که بايد گفت اين خردهنظام ميتواند شاهرايي باشد براي رسيدن به يک جامعه ايدهآل که نتيجه يک نظام آموزشي مهارتمحور و ارزشي است اما مدرسه فقط دانشآموز ندارد، معلماني دارد که خود شايد مروج خشونت باشند. تنبيه در مدارس خشونتي غيرقابل انکار است؛ چه کلامي و چه غيرکلامي و اين درحالي بوده که اثر هردوي آنها در اصلاح رفتار رد شده است. تنبيه، فقط در معناي آگاهيدادن از عمل اشتباه، مورد پذيرش روانشناسي تربيتي است. در مدارس نيز همانند جامعه، فرد شايد در انتظار يک جرقه باشد براي برافروختن و اين جرقه در مدارس کشور با کبريت «عدم رضايت شغلي بهواسطه عدم تأمين معيشت مناسب و سرريزبودن دانشآموزان در کلاس درس و بيانگيزگي آنها براي تحصيل و...» هرلحظه در انتظار روشن شدن است. آنچه در پايان ميتوان با بازگشت به ابتداي نوشته به آن اشاره کرد، نقش تلاش دو ضلع مثلت، يعني مدرسه و خانواده براي رشد و شکوفايي همهجانبه دانشآموزاني است که برونداد نظام آموزشي ما هستند. اگر خانواده و مدرسه دستان هم را محکمتر بفشارند، شاهد تحولي در نظام اجتماعيمان خواهيم بود. وقایع اتفاقیه
—---------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
⬇️سهضلعي مؤثر در خشونتهاي مدرسهاي
—------------------—
نرگس ملکزاده
اکران فيلم خشونت در مدرسه، چند سالي بوده که مشتريان جديدي در فضاي مجازي پیدا کرده است. موضوعی مشترک است اما نحوه پرداختن به آن در مدارس متفاوت بوده و اين تفاوتها، ناشي از نقشآفريناني است که هر دفعه با هنر کسبکرده خود از کلاسهاي رايگان اجتماع (جامعه مولد خشونت) شدت و نوع خاصي از خشونت را به رخ جامعه ميکشند. هرگاه صحبت از #مدارس کيفي مطرح ميشود، آنچه به درستي تکرار ميشود، ايجاد تعامل و ارتباط بين اجزاي سهگانه مثلث مدرسه است. مثلث متساويالاضلاعي که نقش #مدرسه، #دانشآموز و اوليا را به يک ميزان در رشد کيفيت مدرسه بيان ميکند. حال در پخش هرباره اين فيلمهاي سريالي نيز اين سه ضلع اثربخش در کيفيتگرايي در حال سبقتگرفتن از هم در به دست آوردن نقش اول خشونت در مدارس هستند. مادري در شوش به خانممعلمي حمله ميکند، معلمي در کرمان، خالق صحنه دلخراشي از تنبيه ميشود و با اعمال ماده «13» قانون رسيدگي به تخلفات اداري و با دستور مستقيم وزير، آماده به خدمت ميشود، در تهران، دانشآموزي در هنرستان «آموزش» را شرمنده «پرورش» ميکند، معلمي در بمپور با شلنگ دانشآموز خويش را از ناحيه چشم دچار آسيب ميکند و فاجعهاي در بروجرد اتفاق ميافتد و معلمي درحين تدريس در کلاس درس خود، توسط دانشآموزش با ضربات چاقو کشته ميشود. نظرات متفاوتي درباره چرايي شکلگيري #خشونت وجود دارد. عدهاي، مدرسه و نظام آموزشي را خط شروع خشونت جامعه ميدانند و درمقابل، عدهاي خشونت در مدرسه را تزريق خشونت از جامعه به مدرسه ميدانند. باوجود اين تفاوتها، آنچه مشخص است، ارتباط دوسويه و تأثيرپذيري و تأثيرگذاري مدرسه و جامعه برهم بوده اما سنگيني اين وزنه، بيشتر به سمت تأثير منشأ اجتماعي خشونت در مدارس است. مدرسه، نماد يک نظام اجتماعي کوچک است و هرگونه تحول در نظام اجتماعي بزرگتر، اثراتش را ناخواسته در خردهنظامها خواهد گذاشت. هنگامي که اعداد و ارقام، خبر از هر 9 ثانيه يک خشونت را در کشور ميدهند، بايد منتظر چنين برهمکنشهايي در نظام آموزشي خود باشيم. کودکان قبل از ورود به جامعه در خانواده با خشونت آشنا ميشوند و در برخورد با مشکلاتشان، خشونت کلامي و غيرکلامي را برميگزينند و اين شروع يک آموزش ناخواسته است. خانواده، بيشترين نقش را در بازتوليد خشونتي دارد که در جامعه و در رفتار افراد ظهور ميکند، رفتارهايي که در گذشته ضبط شده و فقط منتظر يک عامل خارجي مانند فقر، تبعيض، ناسزاشنيدن و... است تا دمل چرکين خشونت سر باز کند. هر خشونت ميتواند علت رفتارهاي ناپسند ديگري در جامعه باشد و نتيجهاش به شکل ديگري از رفتارهاي خشن بروز ميکند. از خانواده و جامعه ميگذريم و نگاهمان را محدودتر به آموزشوپرورش ميکنيم؛ نهادي که مستقيم با تربيت اجتماعي درگير است. اگر دانشآموزي مهارتي را به درستي در خانواده کسب کرده باشد، در مدرسه به تحکيمبخشيدن و تعميقدادن آن بايد پرداخته شود. در آن روي سکه، اگر خانواده نتوانسته پايههاي تربيتي با اصالتي را براي فرزندش بنا کند، مدرسه ميتواند نقش عنوان اصلاحگر داشته باشد. مدرسه بايد تربيت اجتماعي را از طريق اهداف تعريفشده خود در قالب برنامههاى درسى آشکار و پنهان خود به مرحله اجرا برساند. شايد بتوان گفت بهترين فرصت براي جامعهپذيري و تربيت يک شهروند خوب، در دل برنامههاي پنهان آموزشوپرورش نهفته است؛ برنامههايي که به ارزشها و بايدها و نبايدها ميپردازد و اين درست جايي است که بايد گفت اين خردهنظام ميتواند شاهرايي باشد براي رسيدن به يک جامعه ايدهآل که نتيجه يک نظام آموزشي مهارتمحور و ارزشي است اما مدرسه فقط دانشآموز ندارد، معلماني دارد که خود شايد مروج خشونت باشند. تنبيه در مدارس خشونتي غيرقابل انکار است؛ چه کلامي و چه غيرکلامي و اين درحالي بوده که اثر هردوي آنها در اصلاح رفتار رد شده است. تنبيه، فقط در معناي آگاهيدادن از عمل اشتباه، مورد پذيرش روانشناسي تربيتي است. در مدارس نيز همانند جامعه، فرد شايد در انتظار يک جرقه باشد براي برافروختن و اين جرقه در مدارس کشور با کبريت «عدم رضايت شغلي بهواسطه عدم تأمين معيشت مناسب و سرريزبودن دانشآموزان در کلاس درس و بيانگيزگي آنها براي تحصيل و...» هرلحظه در انتظار روشن شدن است. آنچه در پايان ميتوان با بازگشت به ابتداي نوشته به آن اشاره کرد، نقش تلاش دو ضلع مثلت، يعني مدرسه و خانواده براي رشد و شکوفايي همهجانبه دانشآموزاني است که برونداد نظام آموزشي ما هستند. اگر خانواده و مدرسه دستان هم را محکمتر بفشارند، شاهد تحولي در نظام اجتماعيمان خواهيم بود. وقایع اتفاقیه
—---------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
Forwarded from فرهنگیان خراسان
نسخه_چاپی_فهرست_منابع_سوالات_ازمون.pdf
151 KB
جدیدترین فهرست منابع سوالات آزمون سراسری سال ۱۳۹۶ به علاوه حذفیات منابع منتشر شد.
فرهنگیان خراسان @khorasanedu
فرهنگیان خراسان @khorasanedu
Forwarded from نسل نو
از کودکانمان بپرسیم دوست دارند چه کار مهمی برای دنیا انجام دهند؟ خاصترین کاری که دوست دارند امروز، این هفته، این فصل و امسال انجام دهند چیست؟ مرور آرزو را با کودکانمان تمرین کنیم. تصویرزیرپل کالج