❇️قسط❇️
🔵🔴⚪️روایت کامل بازداشت دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی از زبان خودش
🔻دو روز گذشته (09/03/97) برای شنیدن صحبتهای #رانندگان و بررسی مطالباتشان به #پایانه_بار حملونقل تهران (نسیم شهر) رفتم. سید میثم صفائیان، فعال صنفی رانندگان هم روز قبلش اعلامیهای مبنیبر «دعوت از رانندهها جهت همفکری مشکلاتشان» زده بود.
🔻در بدو ورود #سید_میثم_صفائیان را گرفتند. فکر میکنم منتظر بودند و گویا مأموران انتظامی و امنیتی عکسش را به دست داشتند. بنده و یکی از روحانیون حاضر در آنجا جهت پیگیری #بازداشت سید، به دفتر #حراست و یا مدیریت پایانه رفتیم.
🔻اندکی صحبت کردیم و از مسائل رانندگان گفتیم. بعدش گوشی من زنگ خورد. دوستان دانشجوی دیگری بودند که اطلاعیه سید را دیده و به پایانه امده بودند. رفتم جواب بدهم، نگذاشتند. گوشی من را به زور و با #ضرب_و_شتم و بدون هیچگونه #دستور_قضایی ضبط کردند.
🔻متوجه شدم که بعد از ضبط گوشی، با گوشی من به آن فرد دانشجو پیامک دادند. سپس، بنده و سید رو برای پارهای از توضیحات به اط. ناجا بردن. چند سوال پرسیدن که چرا اومدید و هدفتون از این کارا چیه؟ تشکل دانشجویی چرا باید تو پایانه باشه؟ بعد از آن ما رو به دادسرا بردن.
♦️بعد از رسیدن به دادسرا، مدتی منتظر ماندیم. دادستان بنده رو فراخواند. می گفت: شما چرا اومدید؟ مگر نمیبیند که چه خبره؟ امنیت کشور رو میخواید متزلزل کنید؟ الان ما باید به فکر سالگرد ارتحال باشیم که اتفاقی نیفتد نه این مسئله. بنده گفتم امنیت کشور در گرو تامین منافع مردم است.
🔸گفتم اگر چنانچه مسائل رانندگان رو بررسی و پیگیری میکردید، کار به اینجا نمیرسید؛ وظیفه شما احقاق حقوق عامه است. گفت: کی گفته؟ گفتم قانون اساسی. عامه هم همین رانندگان بیچاره هستن.
🔶گفتن: شما و چه به این کارا؟ گفتم وظیفهمان است. تکلیفمان هست. از انقلاب و امام و رهبری گفتم. گفت: شما حرف از رهبری نزن که خون به دل رهبری کردید!
♦️گفتن چرا رفتید #پایانه_بار؟
🔹گفتم مگر منعی دارد؟ #قانونی #نقض شده؟ بعدش مگر گذاشتید اصلا کاری هم کنم؟
🔷بعد چند ساعتی با سید منتظر ماندیم، ساعت حدود 17:10 بود. #بازپرسی تشکیل شد. اول سید و بعد من، به سوالات جواب دادیم. اتهام بنده #اخلال_در_نظم_و_آسایش_عمومی بود.
🔸بازپرس گفت چه توضیحی داری؟
🔷بنده: شما عنوان #اتهام رو گفتین ولی مصداق عمل بنده رو نه. کدام عمل من باعث وارد کردن چنین اتهامی شده؟
🔶بازپرس: شما اونجا حضور داشتی.
🔹من: شما اصلا گذاشتید من حرفی و یا اقدامی کنم؟ من امده ام ببینم چرا سید رو گرفتن، بعد منو هم میگیرن.
🔶بازپرس: قبلا هم پیگیر مشکلات #رانندهها بودید؟
🔻بنده: بله سال 95
🔶بازپرس: چرا اون موقع؟
🔻بنده: بالاخره هر چیزی شروعی دارد. چطور؟
🔶بازپرس: این شائبه سیاسی بودن دارد.
🔻بنده: عجب.
🔶از سید هم چنین سوالاتی پرسیدن. اینکه اصلا راننده ای یا نه؟ اینکه برای چی از یزد کوبیدی اومدی اینجا؟ و ...
❌حدود دوساعت بعد بازپرسی تمام شد. بنده با اتهام #اخلال_در_نظم_و_آسایش_عمومی و با #قرار_التزام_به_حضور با تعیین وجه 50 میلیونی آزاد شدم. #سیدمیثم_صفائیان هم با اتهام #اخلال_در_نظم_و_آسایش_عمومی و #دعوت_به_آشوب با #قرار_وثیقه 50 میلیونی به #زندان تهران بزرگ منتقل شد.
🔹پ ن: رفتار پلیس امنیت و کلماتی که به کار بردن رو لطف میکنم بازگو نمیکنم.
https://www.instagram.com/p/BjeMWguHyhc/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=7dore4egzoha
🔘به قسط(جنبش عدالتخواه دانشجویی)بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/BGdfAzwCIoaSWPo7dzd6wg
🔵🔴⚪️روایت کامل بازداشت دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی از زبان خودش
🔻دو روز گذشته (09/03/97) برای شنیدن صحبتهای #رانندگان و بررسی مطالباتشان به #پایانه_بار حملونقل تهران (نسیم شهر) رفتم. سید میثم صفائیان، فعال صنفی رانندگان هم روز قبلش اعلامیهای مبنیبر «دعوت از رانندهها جهت همفکری مشکلاتشان» زده بود.
🔻در بدو ورود #سید_میثم_صفائیان را گرفتند. فکر میکنم منتظر بودند و گویا مأموران انتظامی و امنیتی عکسش را به دست داشتند. بنده و یکی از روحانیون حاضر در آنجا جهت پیگیری #بازداشت سید، به دفتر #حراست و یا مدیریت پایانه رفتیم.
🔻اندکی صحبت کردیم و از مسائل رانندگان گفتیم. بعدش گوشی من زنگ خورد. دوستان دانشجوی دیگری بودند که اطلاعیه سید را دیده و به پایانه امده بودند. رفتم جواب بدهم، نگذاشتند. گوشی من را به زور و با #ضرب_و_شتم و بدون هیچگونه #دستور_قضایی ضبط کردند.
🔻متوجه شدم که بعد از ضبط گوشی، با گوشی من به آن فرد دانشجو پیامک دادند. سپس، بنده و سید رو برای پارهای از توضیحات به اط. ناجا بردن. چند سوال پرسیدن که چرا اومدید و هدفتون از این کارا چیه؟ تشکل دانشجویی چرا باید تو پایانه باشه؟ بعد از آن ما رو به دادسرا بردن.
♦️بعد از رسیدن به دادسرا، مدتی منتظر ماندیم. دادستان بنده رو فراخواند. می گفت: شما چرا اومدید؟ مگر نمیبیند که چه خبره؟ امنیت کشور رو میخواید متزلزل کنید؟ الان ما باید به فکر سالگرد ارتحال باشیم که اتفاقی نیفتد نه این مسئله. بنده گفتم امنیت کشور در گرو تامین منافع مردم است.
🔸گفتم اگر چنانچه مسائل رانندگان رو بررسی و پیگیری میکردید، کار به اینجا نمیرسید؛ وظیفه شما احقاق حقوق عامه است. گفت: کی گفته؟ گفتم قانون اساسی. عامه هم همین رانندگان بیچاره هستن.
🔶گفتن: شما و چه به این کارا؟ گفتم وظیفهمان است. تکلیفمان هست. از انقلاب و امام و رهبری گفتم. گفت: شما حرف از رهبری نزن که خون به دل رهبری کردید!
♦️گفتن چرا رفتید #پایانه_بار؟
🔹گفتم مگر منعی دارد؟ #قانونی #نقض شده؟ بعدش مگر گذاشتید اصلا کاری هم کنم؟
🔷بعد چند ساعتی با سید منتظر ماندیم، ساعت حدود 17:10 بود. #بازپرسی تشکیل شد. اول سید و بعد من، به سوالات جواب دادیم. اتهام بنده #اخلال_در_نظم_و_آسایش_عمومی بود.
🔸بازپرس گفت چه توضیحی داری؟
🔷بنده: شما عنوان #اتهام رو گفتین ولی مصداق عمل بنده رو نه. کدام عمل من باعث وارد کردن چنین اتهامی شده؟
🔶بازپرس: شما اونجا حضور داشتی.
🔹من: شما اصلا گذاشتید من حرفی و یا اقدامی کنم؟ من امده ام ببینم چرا سید رو گرفتن، بعد منو هم میگیرن.
🔶بازپرس: قبلا هم پیگیر مشکلات #رانندهها بودید؟
🔻بنده: بله سال 95
🔶بازپرس: چرا اون موقع؟
🔻بنده: بالاخره هر چیزی شروعی دارد. چطور؟
🔶بازپرس: این شائبه سیاسی بودن دارد.
🔻بنده: عجب.
🔶از سید هم چنین سوالاتی پرسیدن. اینکه اصلا راننده ای یا نه؟ اینکه برای چی از یزد کوبیدی اومدی اینجا؟ و ...
❌حدود دوساعت بعد بازپرسی تمام شد. بنده با اتهام #اخلال_در_نظم_و_آسایش_عمومی و با #قرار_التزام_به_حضور با تعیین وجه 50 میلیونی آزاد شدم. #سیدمیثم_صفائیان هم با اتهام #اخلال_در_نظم_و_آسایش_عمومی و #دعوت_به_آشوب با #قرار_وثیقه 50 میلیونی به #زندان تهران بزرگ منتقل شد.
🔹پ ن: رفتار پلیس امنیت و کلماتی که به کار بردن رو لطف میکنم بازگو نمیکنم.
https://www.instagram.com/p/BjeMWguHyhc/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=7dore4egzoha
🔘به قسط(جنبش عدالتخواه دانشجویی)بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/BGdfAzwCIoaSWPo7dzd6wg
Instagram
Edalatkhahi.ir
دو روز گذشته (09/03/97) برای شنیدن صحبتهای #رانندگان و بررسی مطالباتشان به #پایانه_بار حملونقل تهران (نسیم شهر) رفتم. سید میثم صفائیان، فعال صنفی رانندگان هم روز قبلش اعلامیهای مبنیبر «دعوت از رانندهها جهت همفکری مشکلاتشان» زده بود. در بدو ورود #…