#یادداشت ی بر فیلم قانون موروفی به قلم احسان فرتاش
⭕️لبخند بزن… فردا روز بدتری است
طبق قانون اثبات مورفی «وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد». یا شاید بهتر باشد بگویم وقتی همه داشتند ثابت میکردند که رامبد خندوانه به درد فیلمسازی نمیخورد، فیلم بهتری از او وارد سینما شد. جوان در «قانون مورفی» با هوشمندی روی صحنه حاضر میشود؛ مخاطب را به خنده میاندازد و فیلم را به پایان میبرد. فیلم افتتاحیهی درخشانی دارد ولی به مرور از نفس میافتد و مخاطب را خسته میکند.
قانون مورفی در اصل یک کمدی هجوآمیز دو نفره است که به انواع و اقسام سوژههای غیرمرتبط چنگ میزند و پس از ناامیدی از روند پیشرو، داستان دیگری را روایت میکند. ایدهی اولیهی فیلم جذاب است و با یک شروع خوب امیدهایمان را برای تماشای یک کمدی متفاوت زنده میکند. داستان دربارهی مامور گیج و سردرگمی به اسم فرخ (امیر جدیدی) است که معلوم نیست چطور به این شغل رسیده و در ادامهی همین گیجبازی به همکار خود و یک بازیگر شلیک میکند و وارد اوضاع نابسامانی میشود.
ادامه این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BspwwPDAE6b/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
⭕️لبخند بزن… فردا روز بدتری است
طبق قانون اثبات مورفی «وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد». یا شاید بهتر باشد بگویم وقتی همه داشتند ثابت میکردند که رامبد خندوانه به درد فیلمسازی نمیخورد، فیلم بهتری از او وارد سینما شد. جوان در «قانون مورفی» با هوشمندی روی صحنه حاضر میشود؛ مخاطب را به خنده میاندازد و فیلم را به پایان میبرد. فیلم افتتاحیهی درخشانی دارد ولی به مرور از نفس میافتد و مخاطب را خسته میکند.
قانون مورفی در اصل یک کمدی هجوآمیز دو نفره است که به انواع و اقسام سوژههای غیرمرتبط چنگ میزند و پس از ناامیدی از روند پیشرو، داستان دیگری را روایت میکند. ایدهی اولیهی فیلم جذاب است و با یک شروع خوب امیدهایمان را برای تماشای یک کمدی متفاوت زنده میکند. داستان دربارهی مامور گیج و سردرگمی به اسم فرخ (امیر جدیدی) است که معلوم نیست چطور به این شغل رسیده و در ادامهی همین گیجبازی به همکار خود و یک بازیگر شلیک میکند و وارد اوضاع نابسامانی میشود.
ادامه این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BspwwPDAE6b/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#یادداشت ی بر فیلم همه می دانند به قلم ناصر مطلب زاده
چه چیز را همه میدانند؟
نگاهی به فیلم «همه میدانند» ساخته اصغر فرهادی
شاید بهتر باشد نقد فیلم «همه میدانند» را با این سوال مبنایی شروع کرد که راستی چه چیزی را همه میدانند؟ در واقع، عنوان فیلم جدید اصغر فرهادی میتواند طعنهای باشد به شگرد اصلی او در فیلمهایش که اجازه نمیدهد همه چیز را همه بدانند. اما در فیلم «همه میدانند» به نظر میرسد او چندان اصراری در پنهان کردن راز مگوی فیلم ندارد. تقریبا همهی اهالی دهکده از رابطهی عاشقانه لائورا و پاکو در گذشته خبر دارند و حتی در برج ساعت کلیسا هم اسامی این دو به عنوان دو عاشق نوشته شده است. حتی فاش شدن اینکه ایرنه دختر پاکو است، چندان تعجبی بر نمیانگیزد چرا که سرخوشی و جنب و جوش ایرنه، شخصیت پرانرژی و شادمان پاکو را به یاد میآورد، تا الخاندروی آرام و مذهبی را که شوهر فعلیِ لائورا است. فیلم «همه میدانند» داستانی را روایت میکند از آمدن لائورا(پنه لوپه کروز) به همراه دو فرزندش به روستای محل تولدش در اطراف مادرید برای شرکت در مراسم ازدواج خواهرش. همسر لائورا، (الخاندرو) آنها را به دلایلی که دقیقا بیان نمیشود همراهی نمیکند.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/Bsu58VbAebE/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
چه چیز را همه میدانند؟
نگاهی به فیلم «همه میدانند» ساخته اصغر فرهادی
شاید بهتر باشد نقد فیلم «همه میدانند» را با این سوال مبنایی شروع کرد که راستی چه چیزی را همه میدانند؟ در واقع، عنوان فیلم جدید اصغر فرهادی میتواند طعنهای باشد به شگرد اصلی او در فیلمهایش که اجازه نمیدهد همه چیز را همه بدانند. اما در فیلم «همه میدانند» به نظر میرسد او چندان اصراری در پنهان کردن راز مگوی فیلم ندارد. تقریبا همهی اهالی دهکده از رابطهی عاشقانه لائورا و پاکو در گذشته خبر دارند و حتی در برج ساعت کلیسا هم اسامی این دو به عنوان دو عاشق نوشته شده است. حتی فاش شدن اینکه ایرنه دختر پاکو است، چندان تعجبی بر نمیانگیزد چرا که سرخوشی و جنب و جوش ایرنه، شخصیت پرانرژی و شادمان پاکو را به یاد میآورد، تا الخاندروی آرام و مذهبی را که شوهر فعلیِ لائورا است. فیلم «همه میدانند» داستانی را روایت میکند از آمدن لائورا(پنه لوپه کروز) به همراه دو فرزندش به روستای محل تولدش در اطراف مادرید برای شرکت در مراسم ازدواج خواهرش. همسر لائورا، (الخاندرو) آنها را به دلایلی که دقیقا بیان نمیشود همراهی نمیکند.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/Bsu58VbAebE/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
بولتن فرهنگی هنری تبریز
#نمایش "آمیزقلمدون" نویسنده : اکبر رادی کارگردان : منصور حمیدی عکس و تیزر: اسماعیل پیرپناهی ۳ الی ۱۸ #بهمن۹۷ ⭕️خرید آنلاین بلیت: ebilit.com بالاتر از بیمارستان ۲۹بهمن، مجتمع فرهنگی هنری ۲۹ بهمن _ موسسه بین المللی الف _ تئاترمستقل تبریز @ebilit
#یادداشت ی بر #نمایش آمیز قلمدون به قلم احسان فرتاش
⭕️آدمهای «آمیز قلمدون» برشهایی از آدمهای واقعی جهان اطراف ما هستند که در ظاهر از پذیرفتن عشق و عشق ورزیدن معذورند ولی هیچگاه از آن خلاصی نمیجویند. آمیز قلمدونها اهل معرفت و کمالاند و به غایت در رسیدن به زندگی عارفانه تلاش دارند. «گفتند: عارف که باشد؟ گفت: مردی باشد از ایشان، جدا از ایشان.»
آدمهای آمیز قلمدون، انساناند؛ چون راستی را ابزار رسیدن به خوشبختی و رستگاری میدانند؛ به همین خاطر سالها آمیز قلمدون ]کسی که از طریق قلم زندگی میکند، میرزا بنویس. [خطاب شدهاند تا منش را با قلم به اثبات رسانند. با دست خسته نستعلیق شکسته نگاشتهاند تا از دور که به خطشان نگاه میکنی، گل سرخ بینی و نزدیکتر که میشوی شعری از حافظ که: «باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است!»
آمیز قلمدونها سالها منتظر نگاه میمانند. منتظر نگاهی به این شعرکه با دست خسته نستعلیق شکسته به بار آوردهاند. یا نه، منتظر نگاهی به گل سرخ توی دستشان. سر تا پا در طلباند نزد معشوق؛ نگاه میخواهند. آن هم نه نگاهی به خود که نگاهی به آن گل سرخ که از دستان آنها به بار آمده است. آنها سالکاند و هیچگاه دنبال نگاهی به خود نبودهاند. عمری به جای زمرد آبی، گل سرخ هدیه دادهاند و نگاه طلب کردهاند؛ در این راه سوختهاند. «و گفت: اگر دوزخ مرا بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشق خود او را صدبار سوخته است.» طمع را ورای صنع میدانند و ادب را سبب کتب. از زیادهخواهیها بهدورند و در این راه بسیار سرزنشپذیر. «و گفت: فرخ آنکس که شعار دل او ورع بود، و دل او پاک از طمع بود، و محاسب نفس خویش فیما صنع.»
آمیز قلمدونها ملامتگر نفس خویش هستند. در برابر معشوق که عمری آنان را به دندان کشیده، خاشعاند. محبتدانند اما روزگار توان جبران از آنان گرفته، پس بسیار توبهگرند. «و گفت: توبه عوام از گناه است و توبه خواص از غفلت.»
معشوق اما معترض است و عاشق را به آمیزِ قلمدون تشبیه میکند که عمری آویزان او بوده. عشق رختکن نیست که در آن رخت آویزند. برای عاشق سر در دوش یار گذاشتن نعمت است. «نامهی کرام الکاتبین رها کن که چون ایشان نبشتهاند ایشان میخوانند و مرا بگذار که نفسی با تو باشم.»
«آمیز قلمدونِ» اکبر رادی با کارگردانی استاد منصور حمیدی، در سه پردهی بیغلوغش خلاصه میشود:
پرده اول:
پیرمردی را میبینیم که روزنامه به دست حواشی روزگار را برای زنش بازگو میکند. نانجیب در آن اطراف بسیار است. اما پیرمرد و پیرزن در نگاه هم گرما میبینند و همین کافی است. «و گفت: دوست چون با دوست حاضر آید همه دوست را بیند خویشتن را نبیند.»
پرده دوم:
«نقلست که گفت: یک شب حق تعالی را به خواب دیدم؛ گفتم شصت سال است تا در امید دوستی تو میگذارم و در شوق تو باشم. حق تعالی گفت: به سالی شصت طلب کرده و ما در ازلالازال در قدم دوستی تو کردهایم.»
پرده سوم:
گرمای یکی سردتر شده. کار به آخر که میرسد، پیرمرد طلب میکند: «این غنچه رو ببین! نگاش کنی وا میشه شوکت. نگاش کن... نگاش کن...» زن که سردی از اوست، نگاه میکند. اما برای باز شدن غنچه خیلی دیر شده است. «و گفت: بایست و میگوئی الله تا در فنای شوی.»
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
⭕️آدمهای «آمیز قلمدون» برشهایی از آدمهای واقعی جهان اطراف ما هستند که در ظاهر از پذیرفتن عشق و عشق ورزیدن معذورند ولی هیچگاه از آن خلاصی نمیجویند. آمیز قلمدونها اهل معرفت و کمالاند و به غایت در رسیدن به زندگی عارفانه تلاش دارند. «گفتند: عارف که باشد؟ گفت: مردی باشد از ایشان، جدا از ایشان.»
آدمهای آمیز قلمدون، انساناند؛ چون راستی را ابزار رسیدن به خوشبختی و رستگاری میدانند؛ به همین خاطر سالها آمیز قلمدون ]کسی که از طریق قلم زندگی میکند، میرزا بنویس. [خطاب شدهاند تا منش را با قلم به اثبات رسانند. با دست خسته نستعلیق شکسته نگاشتهاند تا از دور که به خطشان نگاه میکنی، گل سرخ بینی و نزدیکتر که میشوی شعری از حافظ که: «باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است!»
آمیز قلمدونها سالها منتظر نگاه میمانند. منتظر نگاهی به این شعرکه با دست خسته نستعلیق شکسته به بار آوردهاند. یا نه، منتظر نگاهی به گل سرخ توی دستشان. سر تا پا در طلباند نزد معشوق؛ نگاه میخواهند. آن هم نه نگاهی به خود که نگاهی به آن گل سرخ که از دستان آنها به بار آمده است. آنها سالکاند و هیچگاه دنبال نگاهی به خود نبودهاند. عمری به جای زمرد آبی، گل سرخ هدیه دادهاند و نگاه طلب کردهاند؛ در این راه سوختهاند. «و گفت: اگر دوزخ مرا بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشق خود او را صدبار سوخته است.» طمع را ورای صنع میدانند و ادب را سبب کتب. از زیادهخواهیها بهدورند و در این راه بسیار سرزنشپذیر. «و گفت: فرخ آنکس که شعار دل او ورع بود، و دل او پاک از طمع بود، و محاسب نفس خویش فیما صنع.»
آمیز قلمدونها ملامتگر نفس خویش هستند. در برابر معشوق که عمری آنان را به دندان کشیده، خاشعاند. محبتدانند اما روزگار توان جبران از آنان گرفته، پس بسیار توبهگرند. «و گفت: توبه عوام از گناه است و توبه خواص از غفلت.»
معشوق اما معترض است و عاشق را به آمیزِ قلمدون تشبیه میکند که عمری آویزان او بوده. عشق رختکن نیست که در آن رخت آویزند. برای عاشق سر در دوش یار گذاشتن نعمت است. «نامهی کرام الکاتبین رها کن که چون ایشان نبشتهاند ایشان میخوانند و مرا بگذار که نفسی با تو باشم.»
«آمیز قلمدونِ» اکبر رادی با کارگردانی استاد منصور حمیدی، در سه پردهی بیغلوغش خلاصه میشود:
پرده اول:
پیرمردی را میبینیم که روزنامه به دست حواشی روزگار را برای زنش بازگو میکند. نانجیب در آن اطراف بسیار است. اما پیرمرد و پیرزن در نگاه هم گرما میبینند و همین کافی است. «و گفت: دوست چون با دوست حاضر آید همه دوست را بیند خویشتن را نبیند.»
پرده دوم:
«نقلست که گفت: یک شب حق تعالی را به خواب دیدم؛ گفتم شصت سال است تا در امید دوستی تو میگذارم و در شوق تو باشم. حق تعالی گفت: به سالی شصت طلب کرده و ما در ازلالازال در قدم دوستی تو کردهایم.»
پرده سوم:
گرمای یکی سردتر شده. کار به آخر که میرسد، پیرمرد طلب میکند: «این غنچه رو ببین! نگاش کنی وا میشه شوکت. نگاش کن... نگاش کن...» زن که سردی از اوست، نگاه میکند. اما برای باز شدن غنچه خیلی دیر شده است. «و گفت: بایست و میگوئی الله تا در فنای شوی.»
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#یادداشت ی برای فیلم "معکوس"
رالي نمايشي پشت فرمان پدر !
ژانر اثر و انتخاب درست غالب بندي محتوا از جايي ارزشمند است كه با رويكرد فرم به محتواي درست خواهد رسيد البته اگر فرم و محتوا را جدا بدانيم . پولاد كيميايي ناشي و كم تجربه از اولين ساخته اش نشان داد مثل خيلي ها با ماشين پدر جولان مي دهد مگر خلافش ثابت شود . شروع اجتماعي و مستند واره كار كه شايد كپي ضعيفي از آغاز لاتاري باشد شايد ضربه را در همان ابتدا به مخاطب مي زند . و سپس پيش پرده اثر و آغاز كار كه رويكردي بسيار ضعيف از روايت را با مجموعه اي از سخنان قصار به تصوير مي كشد . گره هايي كه تا پايان كار و به سطحي ترين روش هاي ممكن كارگردان را پاگير و محدود كرد . رگه ورزشي و رقابتي اثر بي ربط به اين گره ها فقط جنبه شو آف داشت . مسئله حمله به يك كار اولي نيست ولي شايد سنگ اول گر نهد معمار كج تا ثريا مي رود ديوار كج . اين جامعه شعار زده است ، لطفا شعار ندهيم !
علي رضاوند
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#فجر۹۷
رالي نمايشي پشت فرمان پدر !
ژانر اثر و انتخاب درست غالب بندي محتوا از جايي ارزشمند است كه با رويكرد فرم به محتواي درست خواهد رسيد البته اگر فرم و محتوا را جدا بدانيم . پولاد كيميايي ناشي و كم تجربه از اولين ساخته اش نشان داد مثل خيلي ها با ماشين پدر جولان مي دهد مگر خلافش ثابت شود . شروع اجتماعي و مستند واره كار كه شايد كپي ضعيفي از آغاز لاتاري باشد شايد ضربه را در همان ابتدا به مخاطب مي زند . و سپس پيش پرده اثر و آغاز كار كه رويكردي بسيار ضعيف از روايت را با مجموعه اي از سخنان قصار به تصوير مي كشد . گره هايي كه تا پايان كار و به سطحي ترين روش هاي ممكن كارگردان را پاگير و محدود كرد . رگه ورزشي و رقابتي اثر بي ربط به اين گره ها فقط جنبه شو آف داشت . مسئله حمله به يك كار اولي نيست ولي شايد سنگ اول گر نهد معمار كج تا ثريا مي رود ديوار كج . اين جامعه شعار زده است ، لطفا شعار ندهيم !
علي رضاوند
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#فجر۹۷
#یادداشت ی بر #فیلم سال دوم دانشکده من به قلم آراز مطلب زاده
⭕️یک کانسپت هدر رفته»
«سال دوم دانشکده من» محصول فیلمنامهای از پرویز شهبازی(مطرحترین نویسنده/فیلمسازِ سینمای ایران در عرصهی پرداخت به معضلات جوانان) و کارگردانی رسول صدرعاملی(مطرحترین فیلمسازِ سینمای ایران در عرصهی پرداخت به معضلات دخترانِ در آستانهی جوانی) است. عناصر تماتیک موجود در سینمای شهبازی و صدرعاملی شباهتهای فراوانی با یکدیگر دارند. مضاف بر این، فیلمنامهی «سال دوم دانشکده من» بیتاثیر از داستان فیلم «ماجرا»(ساخته میکلآنجلو آنتونیونی) نیست.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BtgJmBwAAkN/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
⭕️یک کانسپت هدر رفته»
«سال دوم دانشکده من» محصول فیلمنامهای از پرویز شهبازی(مطرحترین نویسنده/فیلمسازِ سینمای ایران در عرصهی پرداخت به معضلات جوانان) و کارگردانی رسول صدرعاملی(مطرحترین فیلمسازِ سینمای ایران در عرصهی پرداخت به معضلات دخترانِ در آستانهی جوانی) است. عناصر تماتیک موجود در سینمای شهبازی و صدرعاملی شباهتهای فراوانی با یکدیگر دارند. مضاف بر این، فیلمنامهی «سال دوم دانشکده من» بیتاثیر از داستان فیلم «ماجرا»(ساخته میکلآنجلو آنتونیونی) نیست.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BtgJmBwAAkN/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
احترام به تئاتر و احترام به تماشاگران تئاتر
مقدمهای بر آداب تئاتر دیدن
⭕️یکم. همین یک سال پیش بود که خبر اعتراض یک بازیگر(رضا بهبودی بازیگر نمایش «گفتگوی بر جای ماندگان») به تماشاگری که با موبایلش مشغول فیلم گرفتن از تئاتر بود، خبرگزاریها را پر کرد. سال پیش از آن نیز اقدام عجیب وحید رهبانی(بازیگر نمایش «بازی یالتا») در قطع نمایش و اعتراض به یکی از مخاطبان و از سرگیری دوبارهی نقش، سروصدای بسیاری به همراه داشت. این دو نمونه، فقط مشتی نمونهی خروار از وقایعی هستند که در سالنهای تئاتر اتفاق میافتد.
⭕️دوم. خاستگاه تئاتر را آیینهای نمایشی میدانند و هنوز هم تئاتر، بسیار از این خصوصیات آیینی را حفظ کرده است. برخی از این آیینها متوجه گروههای نمایشی و برخی دیگر مربوط به مخاطبان و تماشاگران است. تنوع شیوههای اجرایی در تئاتر، البته این آیینها را نیز دچار تغییر و تحول کرده است اما به هر حال مسئلهی مهم این است که اگر مخاطبان نسبت به وظایف خود در این آیین آگاه نباشند و یا به هر دلیلی آنها را رعایت نکنند، نتیجه اخلال در روند برگزاری تئاتر/آیین خواهد بود. همانطور که گروههای اجرایی تلاش میکنند تا در اجرای یک تئاتر وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند، تماشاگر و مخاطب تئاتر هم باید وظیفهی خود را به بهترین شکل انجام دهد.
متن کامل این #یادداشت را در سایت بولتن بخوانید :
eblt.in/adabttr
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
مقدمهای بر آداب تئاتر دیدن
⭕️یکم. همین یک سال پیش بود که خبر اعتراض یک بازیگر(رضا بهبودی بازیگر نمایش «گفتگوی بر جای ماندگان») به تماشاگری که با موبایلش مشغول فیلم گرفتن از تئاتر بود، خبرگزاریها را پر کرد. سال پیش از آن نیز اقدام عجیب وحید رهبانی(بازیگر نمایش «بازی یالتا») در قطع نمایش و اعتراض به یکی از مخاطبان و از سرگیری دوبارهی نقش، سروصدای بسیاری به همراه داشت. این دو نمونه، فقط مشتی نمونهی خروار از وقایعی هستند که در سالنهای تئاتر اتفاق میافتد.
⭕️دوم. خاستگاه تئاتر را آیینهای نمایشی میدانند و هنوز هم تئاتر، بسیار از این خصوصیات آیینی را حفظ کرده است. برخی از این آیینها متوجه گروههای نمایشی و برخی دیگر مربوط به مخاطبان و تماشاگران است. تنوع شیوههای اجرایی در تئاتر، البته این آیینها را نیز دچار تغییر و تحول کرده است اما به هر حال مسئلهی مهم این است که اگر مخاطبان نسبت به وظایف خود در این آیین آگاه نباشند و یا به هر دلیلی آنها را رعایت نکنند، نتیجه اخلال در روند برگزاری تئاتر/آیین خواهد بود. همانطور که گروههای اجرایی تلاش میکنند تا در اجرای یک تئاتر وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند، تماشاگر و مخاطب تئاتر هم باید وظیفهی خود را به بهترین شکل انجام دهد.
متن کامل این #یادداشت را در سایت بولتن بخوانید :
eblt.in/adabttr
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#یادداشت ی بر فیلم طلا به قلم «یک قدم جلوتر »
جدیدترین ساختهی پرویز شهبازی در ادامهی «نفس عمیق»، «دربند» و «مالاریا» علاوه بر آنکه پرداختن به معضلات مختلف جوانان در بطن جامعهی ایران را به عنوان تم مشترک حفظ کرده است، تفاوتی فاحش با آثار قبلی او دارد و آن تفاوت، اتفاقا «طلا»ست. «طلا» دختربچهی دوستداشتنی فیلم که معصوم است و پاک و وارثِ مرضیست سخت از جامعهی مملو از اختلاس، احتکار و نزول در بعد اقتصادی و بیاعتمادی، عدم تفاهم و خیانت در بعد روابط عاطفی. گویی شهبازی اینبار یک قدم جلوتر رفته و نور چراغ قوهاش را بر صورت جوان نسل آینده هم انداخته است. چهار شخصیت جوان فیلم «طلا» برخلاف آثار قبلی شهبازی که از معصومیتی کودکانه برخوردار بودند و معصومیت کودکانهشان در کنتراست با خشونت جاری در سطح شهرِ بیرحمِ تهران رخ مینمود، اینبار از پردازشی خاکستری برخوردارند. به این معنا که مخاطب واقف به خطای هر چهار کاراکتر فیلم(دزدی، اختلاس، زنا و...) است اما به واسطهی فهم پیچیدگی موقعیت آنها، در نهایت درکشان میکند. گویی معصومیتِ همیشگیِ موجود در آثار شهبازی این بار به طور کامل فقط در یک کودک واقعی به نام طلا انباشته شده است که جوان نسلِ آینده خواهد بود.
متن یادداشت از آراز مطلب زاده.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BthhJJnAltr/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
جدیدترین ساختهی پرویز شهبازی در ادامهی «نفس عمیق»، «دربند» و «مالاریا» علاوه بر آنکه پرداختن به معضلات مختلف جوانان در بطن جامعهی ایران را به عنوان تم مشترک حفظ کرده است، تفاوتی فاحش با آثار قبلی او دارد و آن تفاوت، اتفاقا «طلا»ست. «طلا» دختربچهی دوستداشتنی فیلم که معصوم است و پاک و وارثِ مرضیست سخت از جامعهی مملو از اختلاس، احتکار و نزول در بعد اقتصادی و بیاعتمادی، عدم تفاهم و خیانت در بعد روابط عاطفی. گویی شهبازی اینبار یک قدم جلوتر رفته و نور چراغ قوهاش را بر صورت جوان نسل آینده هم انداخته است. چهار شخصیت جوان فیلم «طلا» برخلاف آثار قبلی شهبازی که از معصومیتی کودکانه برخوردار بودند و معصومیت کودکانهشان در کنتراست با خشونت جاری در سطح شهرِ بیرحمِ تهران رخ مینمود، اینبار از پردازشی خاکستری برخوردارند. به این معنا که مخاطب واقف به خطای هر چهار کاراکتر فیلم(دزدی، اختلاس، زنا و...) است اما به واسطهی فهم پیچیدگی موقعیت آنها، در نهایت درکشان میکند. گویی معصومیتِ همیشگیِ موجود در آثار شهبازی این بار به طور کامل فقط در یک کودک واقعی به نام طلا انباشته شده است که جوان نسلِ آینده خواهد بود.
متن یادداشت از آراز مطلب زاده.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BthhJJnAltr/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
بازي هاي جاندار پشت درام بي جان !
جاندار فيلمي بود كه تمام تلاشش تكرار نكردن فيلم هاي تاريك اين چند سال اخير بوده . بازي هاي فوق العاده كار اين استعداد را به اثر اضافه كرده كه بتواند كار ضعيفي نباشد مخصوصا بازي هاي دروني فاطمه معتمد آريا و جواد عزتي كه امسال ديگر حقش را سيمرغ مي دانم زيرا بازيگر است . اما نقطه سقوط كار فيلم نامه است ، اين درام و فضاي پيچيده گروتسك وار را در نمايش نامه ها و فيلم و سريال هاي ديگر به كرات ديده ايم اما رسالت فيلم نامه چيست ؟ شايد رسالتي در كار نباشد و اصلا فيلم نامه امروز نميخواهد تز بدهد اما مي توان پرسيد اين فيلم چرا ساخته شده ؟ در كل جاندار مي توانست با اين كست و توانايي فقط با كمي فكر و تعمق در فيلم نامه به جاي بهتري برسد .
علي رضاوند
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#یادداشت #فجر۹۷
جاندار فيلمي بود كه تمام تلاشش تكرار نكردن فيلم هاي تاريك اين چند سال اخير بوده . بازي هاي فوق العاده كار اين استعداد را به اثر اضافه كرده كه بتواند كار ضعيفي نباشد مخصوصا بازي هاي دروني فاطمه معتمد آريا و جواد عزتي كه امسال ديگر حقش را سيمرغ مي دانم زيرا بازيگر است . اما نقطه سقوط كار فيلم نامه است ، اين درام و فضاي پيچيده گروتسك وار را در نمايش نامه ها و فيلم و سريال هاي ديگر به كرات ديده ايم اما رسالت فيلم نامه چيست ؟ شايد رسالتي در كار نباشد و اصلا فيلم نامه امروز نميخواهد تز بدهد اما مي توان پرسيد اين فيلم چرا ساخته شده ؟ در كل جاندار مي توانست با اين كست و توانايي فقط با كمي فكر و تعمق در فيلم نامه به جاي بهتري برسد .
علي رضاوند
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#یادداشت #فجر۹۷
ايده اصلي ، ايده اصلي سفر كردن و فروش تجاري است !
بعد از رخ ديوانه خيلي از فيلم ها اين چند روايت از قاب جدا و چند صدايي را امتحان كردند اما چون استدلال مشخصي نداشتند يا بهتر بگويم اين زاويه ديد ها ناقص بود معمولا شكست خوردند . نمي شود بي رحمانه تنها دهان به نفي گشود ، چون شايد روايت از چند زاويه ديد به فيلم نامه بي ربط نبود اما واقعا داستان و روند آن به شدت تجاري و زرد است . مسئله اين نيست كه براي فجر بايد حتما فيلم جدي و تاريك ساخت ولي آزيتا موگويي با كستينگ و فيلم نامه ضعيفش در عين هزينه كلان براي سفر هاي خارج از كشور نشان داد تنها يك فيلم تجاري ساخته است . بازي تكراري پژمان جمشيدي ،بهرام رادان ، مريلا زارعي ، هانيه توسلي و حتي مهرداد صديقيان كه قبلا بارها هر كدام را در چنين بازي ديده بوديم خود گواه اين حرف است . شايد اگر كمي هزينه بالا نبود و رنگ و لعاب به كار اضافه نميشد اين فيلم را مي شد ادامه آتش بس ها خطاب كرد .
علي رضاوند
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#یادداشت #فجر۹۷
بعد از رخ ديوانه خيلي از فيلم ها اين چند روايت از قاب جدا و چند صدايي را امتحان كردند اما چون استدلال مشخصي نداشتند يا بهتر بگويم اين زاويه ديد ها ناقص بود معمولا شكست خوردند . نمي شود بي رحمانه تنها دهان به نفي گشود ، چون شايد روايت از چند زاويه ديد به فيلم نامه بي ربط نبود اما واقعا داستان و روند آن به شدت تجاري و زرد است . مسئله اين نيست كه براي فجر بايد حتما فيلم جدي و تاريك ساخت ولي آزيتا موگويي با كستينگ و فيلم نامه ضعيفش در عين هزينه كلان براي سفر هاي خارج از كشور نشان داد تنها يك فيلم تجاري ساخته است . بازي تكراري پژمان جمشيدي ،بهرام رادان ، مريلا زارعي ، هانيه توسلي و حتي مهرداد صديقيان كه قبلا بارها هر كدام را در چنين بازي ديده بوديم خود گواه اين حرف است . شايد اگر كمي هزينه بالا نبود و رنگ و لعاب به كار اضافه نميشد اين فيلم را مي شد ادامه آتش بس ها خطاب كرد .
علي رضاوند
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#یادداشت #فجر۹۷
#یادداشت ی بر فیلم ماجرای نیمروز ۲ به قلم آراز مطلب زاده
زیر تیغ نقد سیاسی
محمدحسین مهدویان در «ماجرای نیمروز » با شیوهی روایی مشابه «داکیو درام»، صرفا مقطع تاریخی خرداد تا بهمن شصت را به تصویر میکشید و با این شیوه، در خلق اتمسفر و به طور مشخص در ترسیم جامعهی آلوده به خشونتِ ناشی از ترور به شدت موفق بود و به اقتضای شیوه رواییاش، صرفا به خلق قهرمان میپرداخت و به ساحت خلق ضدقهرمان و تشریحِ علل رفتارهای ضدقهرمانها(سازمان مجاهدین خلق) وارد نمیشد و با هوشمندی تمام از گزند تیغ نقد سیاسی میگریخت. اما در «رد خون» کاملا به ساحت خلق ضدقهرمان وارد شده و با پرداختن به عملیات مرصاد عملا گریزی به انقلاب ایدولوژیک سازمان، فضای امنیتی حاکم بر اردوگاه اشرف، و خشونت برآمده از ساختار ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق هم میزند.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BtlKJeHACMG/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#فجر۹۷
زیر تیغ نقد سیاسی
محمدحسین مهدویان در «ماجرای نیمروز » با شیوهی روایی مشابه «داکیو درام»، صرفا مقطع تاریخی خرداد تا بهمن شصت را به تصویر میکشید و با این شیوه، در خلق اتمسفر و به طور مشخص در ترسیم جامعهی آلوده به خشونتِ ناشی از ترور به شدت موفق بود و به اقتضای شیوه رواییاش، صرفا به خلق قهرمان میپرداخت و به ساحت خلق ضدقهرمان و تشریحِ علل رفتارهای ضدقهرمانها(سازمان مجاهدین خلق) وارد نمیشد و با هوشمندی تمام از گزند تیغ نقد سیاسی میگریخت. اما در «رد خون» کاملا به ساحت خلق ضدقهرمان وارد شده و با پرداختن به عملیات مرصاد عملا گریزی به انقلاب ایدولوژیک سازمان، فضای امنیتی حاکم بر اردوگاه اشرف، و خشونت برآمده از ساختار ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق هم میزند.
متن کامل این یادداشت را در صفحه اینستاگرام بولتن بخوانید :
https://instagram.com/p/BtlKJeHACMG/
بولتن فرهنگی هنری تبریز
@ebultan
ebultan.com
#فجر۹۷