ابتدا | نوشته‌های روح‌الله رشیدی
1.06K subscribers
701 photos
120 videos
24 files
354 links
Download Telegram
ارتجاع انقلابی!
🔹روح‌الله رشیدی

هر چه پیش‌تر می‌رویم، فضای عمومی کشور، به فضای دهه‌ی هفتاد نزدیک‌تر و شبیه‌تر می‌شود. احیای #اشرافیت_دولتی و تقابل بی‌پروا با اصول عمومی انقلاب، از جهاتی، آن دوره را تداعی می‌کند‌. رییس‌جمهور وقت و امام جمعه‌ی موقت تهران، آبان سال ۱۳۶۹ در خطبه‌های نماز، از ضرورت #مانور_تجمل گفت و فرمان #ارتجاع به عصر پیشاانقلاب و بازگشت به سنت‌های سلطانی را صادر کرد. با این فرمان بود که بیماری صعب‌العلاج دیگری، گریبان انقلاب را گرفت و در بعضی عرصه‌ها، هر آنچه انقلاب رشته بود پنبه شد.
انقلاب که درخشانترین کارش، شکستن شاخ غول‌ها و برانداختن خوی شاهانه‌ی شاهان و شاه‌پرستان بود، خود گرفتار شاه‌نمایان شد... قبح‌ریزی کردند از صفات سلطانی. وجه نمادین ترجیحات خود را نفهمیدند و خود را به آن راه زدند. آن صاحب‌منصب قدیم و جدید، در تلویزیون گفته بود «هیچ ایرادی ندارد که رییس جمهور، برود "گلف" بازی کند، مهم این است که کار کند». مغلطه است. لااقل با حساب و کتاب #انقلاب_خمینی، مغلطه است؛ اما می‌کنند. با سربلندی هم می‌کنند!
همین فرمول می‌گوید «رییس جمهور برود #کیش ولی عوضش خوب کار کند».
یادش بخیر. آن مدیر نخبه‌ی اسبق هم گفته بود «مدیران بخورند، ولی خوب کار کنند»!
امان از ارتجاع؛ بویژه از نوع انقلابی‌ و متشرعانه‌اش.

@ebteda_ir
@ebteda_ir

🔺به یاد مانور تجمل

خویِ اشرافی مسئولین، به سادگی تثبیت نشده که با داد و قال چند نفر، تَرک عادت کنند و سنت‌های فرعونی را وانهند.
از اوایل دهه‌ی هفتاد، شورشی مسئولانه علیه سنت‌های انقلابی آغاز شد و با اَمر و بخشنامه و ابلاغ، مدیران انقلاب اسلامی را غسل تعمید داده و آنها را تبدیل به اَشرافِ ریشو کردند.
اراده‌ی دائر بر #مانور_تجمل اراده‌ای بسیار جدی بود؛ که نظیرش را در هیچ ماموریت دیگری از جانب مسئولین ندیدیم.
تجربه‌ی موفق مانور تجمل، که در کمترین زمان، خوی و خصلتِ نظامِ مدیریتی انقلاب را استحاله کرد، نشان می‌دهد که اگر بخواهند می‌توانند.
امروز که با هاضمه‌ی گشاد و سیری‌ناپذیرِ طبقه‌ی مدیران جمهوری اسلامی مواجه می‌شویم، حسرت روزهایی را می‌خوریم که فرمانِ این استحاله‌ی شاهانه، از تریبون نماز جمعه و از زبان امام جمعه‌ی مرکز ایرانِ اسلامی صادر شد و مؤمنین انقلابی، نشستند و صلوات فرستادند!
🔻
پی‌نوشت: خطبه‌ی مانور تجمل، آبان ۱۳۶۹، نماز جمعه‌ی تهران به خطابت و امامت حجت‌الاسلام #هاشمی_رفسنجانی
@ebteda_ir
🔺ارتجاع به سلطان‌مآبی در عصر جمهوری اسلامی

دوره‌ی راهنماییِ، معلم ریاضیِ منتقد و اهل دردی داشتیم که مدام از مسائل کشور می‌گفت و نارضایتی از تغییر مشی مدیران. یکبار آمد کلاس و از گزارشی مطبوعاتی حرف زد در مورد زندگی و مدیریت یکی از سفرای کشور. سفیرمان در کانادا. دکتر عادلی، که زمانی رئیس بانک مرکزی هم شده بود. می‌گفت عادلی، سفارت‌خانه را تبدیل به کاخ کرده و استخر زده و از این حرفها. در توجیه کارش هم گفته که سفارت جمهوری اسلامی، نماد اسلام است و نباید این نماد اسلام در نگاه غربی‌ها، مفلوک ‌و زشت و فقیرانه جلوه کند! این توجیه، آن سالها بسیار عمومیت داشت و دولتی‌ها از رئیس دولت سازندگی یاد گرفته بودندش.
🔻
شکل‌گیریِ #طبقه‌ی_ممتاز در دلِ نظام مدیریتی کشور، امری قطعی و البته قدیمی‌ست. وجود چنین طبقه‌ای آنقدر یقینی‌ست که مردم، بی‌هیچ حرف و حدیثی، آن را به‌رسمیت شناخته‌ و گریزناپذیرش می‌پندارند!
این‌ قضاوت که از زمانِ #دولت_سازندگی، ذهنیتِ نظام مدیریت کشور دچار استحاله شد و طبقه‌ی #اشراف_دولتی در بستر دولت جمهوری اسلامی، ریشه دواند و تکامل یافت، فارغ از موضع‌گیری‌های سیاسی، پدیده‌ی آشکارِ اجتماعی‌ست.
امروز که به طریقی غیرمترقبه و غیررسمی، گندآبِ #حقوق‌های_چپاولگرایانه‌ی بخشی از مدیران بالا آمده، پیش از آنکه نقصِ ضابطه را پیش بکشیم، باید از سنّت‌های جاهلیِ احیا شده در عصر سازندگی حرف بزنیم که مقدمات #ارتجاع به #سلطان‌مآبی و #شاه‌وارگی را مهیا کرد.
.
مطالعه‌ی کتاب ارزشمند #توسعه_و_تضاد از #دکتر_فرامرز_رفیع‌پور را برای هضم و حل این _مسئله‌ی جریان‌ساز، از دست ندهید.
لااقل از حیث طرحِ صحیح و دقیق صورت مسئله، ارزش مطالعه را دارد.

#مانور_تجمل
#حقوق‌های_نجومی
.
@ebteda_ir

🔺انکارِ #دیوار؟

#دیوارکشی در جمهوری اسلامی حقیقت دارد. نباید کتمانش کرد. پیشینه‌ی این پدیده‌ی زشت و متحجرانه، به اواخر دهه‌ی شصت برمی‌گردد. آنجا که دولتمردانِ جمهوری اسلامی پس از یک بیداریِ تئوریک و ندامت از سیره‌ی مردمانه‌ی انقلاب اسلامی، به یکباره متحول شده و بر پایه‌ی مانیفستِ #مانور_تجمل، دیوارهای بلندِ اشرافیت را دورِ خود بلند کردند.

ما اگر در قصه‌ها و افسانه‌ها شنیده بودیم که عده‌‌ای در جمهوری اسلامی به دنبالِ دیوارکشی بوده‌اند، در عالَمِ واقع دیدیم و تجربه کردیم این دیوارها را. دیوارهایی که همچنان هست و هر روز نفوذناپذیرتر و مرتفع‌تر می‌شود.
ظالمانه‌ترین دیوارکشی در جمهوری اسلامی، همین است که اتفاقاً برخلافِ توهمِ دیوارکشی در پیاده‌روها و دانشگاهها، بسیار هم واقعی است. دیوارکشی میان دنیای واقعیِ مردمان و دنیای توهّمیِ دولتمردان!

اصحابِ دیوار، وقتی در آن سوی دیوارِ خودساخته قرار می‌گیرند، از تمام آلام و مصائب مردم، جز وَهمی گذرا نمی‌بینند و نمی‌شنوند.
از پشت دیوارِ بلندِ اشرافیت است که شِکوه‌ها و ناله‌ها و #ربنا های شبانه‌روزِ درماندگان و بیچارگان به درگاهِ پروردگارشان، موسیقیِ سرخوشانه‌ی #شجریان جلوه می‌کند!
.
@ebteda_ir

🔺کاخ‌نشینی یا خویِ کاخ‌نشینی؟

جریانی قدیمی در کشور هست که برای تئوریزه کردن #اشرافیت و #کاخ‌نشینی، سر از پا نمی‌شناسد. از ابتدای انقلاب هم بوده‌اند اینها. با تئوری #مانور_تجمل اوج گرفتند و خوی خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل کردند.
یکی از مهمترین تکیه‌گاه‌های نظریِ این جریان، دوگانه‌ی #کاخ‌نشینی و #خوی_کاخ‌نشینی است. مقصودِ غایی اینها از برجسته‌سازی این دوگانه، #تطهیر_کاخ‌نشینی بوده است.

🔸دنبال اشاعه‌ی چنین نتایجی در جامعه بوده‌اند:
- نباید به ظواهر حساس بود.
- آنها که تظاهر به ساده‌زیستی می‌کنند خطرناک‌ترند.
- نمی‌شود به صرفِ کاخ‌نشینی، کسی را سرزنش کرد؛ مهم این است که ببینیم آیا او خوی کاخ‌نشینی دارد یا نه!
- آدم می‌تواند کاخ‌نشین باشد اما مبتلا به خوی کاخ‌نشینی نباشد!
و از این حرف‌ها.

🔸نمی‌شود گفت که همه‌ی این حرفها نادرست است. اما نمی‌شود هم نگفت که همه‌ی این حرفها در نهایت به نفع کاخ‌نشینی تمام می‌شود.
با پیش کشیدن اهمیت «خویِ کاخ‌نشینی» در مقابل «خودِ کاخ‌نشینی» می‌خواهند کاخ‌نشینی‌شان را توجیه کنند و معترضان و منتقدانِ کم‌تعداد را با برچسب «ظاهربینی» در تنگنا قرار دهند.

🔸 #امام_خمینی_(ره) هم از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب، با تأویل‌هایی که به نفع کاخ‌نشینی می‌شد، مواجهه‌ی شدید و دقیق داشتند. ایشان، حکیمانه قائل به این بودند که خودِ کاخ‌نشینی، خویِ کاخ‌نشینی را هم بدنبال می‌آورد. یعنی نمی‌شود کسی کاخ‌نشین باشد و اخلاقِ کاخ‌نشینی (#تکبر، #زیاده‌خواهی، #عدالت‌ستیزی، #تبعیض‌طلبی و...) نداشته باشد. معلوم است که خوی کاخ‌نشینی مهمتر از خود کاخ‌نشینی است اما این خوی از کجا می‌آید؟ از خود کاخ‌نشینی. بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی با همین مغلطه‌ها، مبتلا به خوی کاخ‌نشینی و #اخلاق_سلطانی شدند. گفتند ما #زهدفروش نیستیم. در کاخ زندگی می‌کنیم اما از اصول انقلاب عدول نمی‌کنیم! اما حالا تا خرخره در منجلاب اشرافیت غوطه‌ورند و معترضان را تهدید می‌کنند و انگِ #کمونیسم می‌زنند:

🔸 «ما باید کوشش کنیم که #اخلاق_کاخ‌نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می‌‏خواهد، در جامعه‌ی ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ‌‏نشینی به پایین بکشید، خود کاخ‌‏نشینی این خوی را می‌‏آورد، ممکن است که در بین آن‌ها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ‌‏نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه‏‌ها و پشت جبهه‏‌ها، این کوخ‌‏نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ‌‏نشینی و خوی اینکه توجه به کاخ‌ها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخ‌‏نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لیکن خود او، این خوی را دنبال دارد.»
(اول فروردین ۱۳۶۲)
@ebteda_ir
🔺
فکر می‌کنید این سالن جلسۂ وسیع و شیک و درجه یک، متعلق به کدام شرکت، سازمان یا نهاد است؟
علی‌القاعده بابد جایی باشد در پایتخت، که چنین شکوهمند و «در شأن» است.
اما اینطور نیست. اینجا #خداآفرین است. نقطۂ صفر مرزی. لبِ ارس. و این سالن هم، سالن جلسات فرمانداری خداآفرین است!
شهرستانی با دهها روستا و دهها مسئله و نیاز و محرومیت!
آیا این سازه‌ها و ساختمان‌های پرخرج و باشکوه، تأثیری در عملکرد مطلوب مدیرانش دارد؟!
بر مبنای ایدۂ #مانور_تجمل، ساختمان‌های دولتی، آینۂ عظمت و شکوه دولت اسلامی هستند و نباید به نام صرفه‌جویی و زهد، دولت را بدبخت و بدریخت نشان داد. حتی اگر جیب دولت، خالیِ خالی باشد، نباید از آداب و تشریفات کاست...
و این ساختمان‌های شیک، الزامات مکملش را نیز طلب می‌کند!
@ebteda_ir

🔺کاخ‌نشینی یا خویِ کاخ‌نشینی؟

جریانی قدیمی در کشور هست که برای تئوریزه کردن #اشرافیت و #کاخ‌نشینی، سر از پا نمی‌شناسد. از ابتدای انقلاب هم بوده‌اند اینها. با تئوری #مانور_تجمل اوج گرفتند و خوی خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل کردند.
یکی از مهمترین تکیه‌گاه‌های نظریِ این جریان، دوگانه‌ی #کاخ‌نشینی و #خوی_کاخ‌نشینی است. مقصودِ غایی اینها از برجسته‌سازی این دوگانه، #تطهیر_کاخ‌نشینی بوده است.

🔸دنبال اشاعه‌ی چنین نتایجی در جامعه بوده‌اند:
- نباید به ظواهر حساس بود.
- آنها که تظاهر به ساده‌زیستی می‌کنند خطرناک‌ترند.
- نمی‌شود به صرفِ کاخ‌نشینی، کسی را سرزنش کرد؛ مهم این است که ببینیم آیا او خوی کاخ‌نشینی دارد یا نه!
- آدم می‌تواند کاخ‌نشین باشد اما مبتلا به خوی کاخ‌نشینی نباشد!
و از این حرف‌ها.

🔸نمی‌شود گفت که همه‌ی این حرفها نادرست است. اما نمی‌شود هم نگفت که همه‌ی این حرفها در نهایت به نفع کاخ‌نشینی تمام می‌شود.
با پیش کشیدن اهمیت «خویِ کاخ‌نشینی» در مقابل «خودِ کاخ‌نشینی» می‌خواهند کاخ‌نشینی‌شان را توجیه کنند و معترضان و منتقدانِ کم‌تعداد را با برچسب «ظاهربینی» در تنگنا قرار دهند.

🔸 #امام_خمینی_(ره) هم از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب، با تأویل‌هایی که به نفع کاخ‌نشینی می‌شد، مواجهه‌ی شدید و دقیق داشتند. ایشان، حکیمانه قائل به این بودند که خودِ کاخ‌نشینی، خویِ کاخ‌نشینی را هم بدنبال می‌آورد. یعنی نمی‌شود کسی کاخ‌نشین باشد و اخلاقِ کاخ‌نشینی (#تکبر، #زیاده‌خواهی، #عدالت‌ستیزی، #تبعیض‌طلبی و...) نداشته باشد. معلوم است که خوی کاخ‌نشینی مهمتر از خود کاخ‌نشینی است اما این خوی از کجا می‌آید؟ از خود کاخ‌نشینی. بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی با همین مغلطه‌ها، مبتلا به خوی کاخ‌نشینی و #اخلاق_سلطانی شدند. گفتند ما #زهدفروش نیستیم. در کاخ زندگی می‌کنیم اما از اصول انقلاب عدول نمی‌کنیم! اما حالا تا خرخره در منجلاب اشرافیت غوطه‌ورند و معترضان را تهدید می‌کنند و انگِ #کمونیسم می‌زنند:

🔸 «ما باید کوشش کنیم که #اخلاق_کاخ‌نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می‌‏خواهد، در جامعه‌ی ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ‌‏نشینی به پایین بکشید، خود کاخ‌‏نشینی این خوی را می‌‏آورد، ممکن است که در بین آن‌ها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ‌‏نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه‏‌ها و پشت جبهه‏‌ها، این کوخ‌‏نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ‌‏نشینی و خوی اینکه توجه به کاخ‌ها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخ‌‏نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لیکن خود او، این خوی را دنبال دارد.»
(اول فروردین ۱۳۶۲)
@ebteda_ir

🔺این طبقۀ فراجناحی!

مناسب‌ترین منظری که می‌تواند بُعد اجتماعی و فرافردی #جنایت_نجفی را تبیین کند منظر «استحالۀ بخشی از طبقۀ مدیران جمهوری اسلامی» است.
زمینه‌ها، عوامل و پیامدهای استحالۀ فکری، فرهنگی و اخلاقی دسته‌ای از مدیران کشور که در چاه اشرافیت سیاسی و اقتصادی فروافتادند و دچار طغیان و سقوط شدند، در این منظر مورد توجه است.
طغیانی که با نهادینه‌شدن خصلت‌های طبقاتی در آنها شروع شد و با سقوط اخلاق فردی ادامه یافت.

🔸آیا این استحاله، طبقه‌شدگی و اشرافیت منحصر به یک قبیلۀ سیاسی‌ست؟ قطعاً نه. هر دو قبیلۀ بزرگ، همزمان و همگام و دست‌دردست هم وارد لجن‌زار اشرافیت شدند. تازه اگر بخواهیم دقیق‌تر گفته باشیم، قبیله‌ای که امروز جانماز آب می‌کشد و تظاهر به تدین می‌کند، در استحالۀ مذکور، فضل تقدم دارد!
ما نخستین تجربه‌های کج‌روی و کاخ‌نشینی و اشرافیت‌ را در تاریخ جمهوری اسلامی، با نام جناح راست می‌شناسیم.

🔸حتی همین #حزب_کارگزاران، که امروز سالوس‌وار، پوستین اصلاح‌طلبی به تن کرده_ یکی از ارکان جناح راست بود و ادعای تلفیق انقلابیگری و مدرنیت را داشت (راست مدرن!) و همین‌ها بودند که پایه‌های #مانور_تجمل را در قلب جمهوری اسلامی گذاشتند و طبقۀ نوکیسۀ مدیران را ساختند.

یا همین محمدعلی نجفی، آن روز که وزیر آموزش و پرورش بود و به قول برخی حضرات، سنگ‌بنای انحراف در تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی را گذاشت، یک جناح‌راستی متشرع بود که با منطق بازار به ساحت مدرسه نگاه می‌کرد.

🔸غرض اینکه، منظرِ تنگ و نابسندۀ قبیله‌گرایی، برای فهم فاجعۀ جنایت نجفی، تنها به درد آدم‌های قبیله‌گرایی می‌خورد که حاضرند به‌خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشند!
وجدان های بیدار و ذهن‌های آگاه، سیاهی‌لشگر قبایل نمی‌شوند.

🔸درد بزرگ جمهوری اسلامی، طبقۀ مرفه جدیدی است که هر روز گردن‌کلفت‌تر و وقیح‌تر می‌شود. و این طبقۀ هارشده، اصلاً و ابداً خصلتِ جناحی ندارد؛ فراجناحی‌ترین طبقه در جمهوری اسلامی، همین طبقۀ آدم‌خوار است!

کسانی که این وحدت قبیله‌ای در طبقۀ اشراف را نبینند و از دریچۀ تنگ سیاست‌زدگی به این پدیده نگاه کنند، دارند تنگۀ اُحد جمهوری اسلامی را رها می‌کنند و به دشمن وامی‌گذارند.

🔸اصولگرا و اصلاح‌طلب، تنهایی جایی که تضاد و تمایزی باهم ندارند همین‌جاست؛ «اشرافیت»!
اشرافیتی که یک سرش در ویژه‌خواری است و سر دیگرش در آدم‌خواری؛
«گر حکم کنند که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند»!

🔸در این جمهوری، هرکس آجری روی آجر اشرافیت گذاشته، کم یا زیاد، دچار طغیان شده و دامنش به فحشای اقتصادی و اخلاقی آلوده شده است.
امام(ره) می‌فرمود «خود کاخ‌نشینی، خوی کاخ‌نشینی را هم با خود می‌آورَد». کاخ‌نشینی در جمهوری اسلامی، عاقبت‌بخیری ندارد. چرا؟ چون بر پُشته‌های مستضعفین و بیچارگان بنا می‌شود.