#چشم_تاریخ
میخائیل سرگئیویچ گورباچُف (زادهٔ ۲ مارس ۱۹۳۱) از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ آخرین رهبر اتحاد #شوروی بود. تلاشها و اصلاحات او باعث پایان جنگ سرد شد اما همزمان یگانگی سیاسی حزب #کمونیست اتحاد شوروی را نیز پایان داد و نهایتاً باعث فروپاشی شوروی شد. #گورباچف در سال ۱۹۹۰ جایزهٔ صلح نوبل را دریافت کرده است. وی با دکترین دوگانه پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، نقش مهمی در پایان دادن به سلطه کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان گرفتن جنگ سرد داشت. او در دانشگاه مسکو در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد و در ۱۹۵۲ در سن ۲۱ سالگی به حزب کمونیست اتحاد شوروی پیوست. او در ۱۹۶۶ و در سن ۳۵ سالگی از مؤسسه کشاورزی مدرکی به عنوان "آگرونومیست-اکونومیست دریافت کرد. در سال ۱۹۷۰ به مقام دبیر اوّل کشاورزی منصوب شد و سال بعد به عضویت کمیته مرکزی حزب انتخاب شد. در سال ۱۹۷۲ او نمایندگی هیئتی از شوروی در سفر به بلژیک را به عهده گرفت. او به عنوان یکی از مقامات حزب کمونیست سفرهای بسیاری به خارج داشت و معروف است که سفرها عمیقاً دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داد. در ۱۹۷۵ او در صدر هیئتی به آلمان غربی رفت و در ۱۹۸۳ در صدر هیئتی از شوروی برای دیدار نخست وزیر و اعضای مجلس عوام کانادا به این کشور رفت. در ۱۹۸۴ نیز به انگلستان و ایرلند شمالی سفر کرد. پس از مرگ کنستانتین چرنینکو، گورباچف در ۱۱ مارس ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال از عمر او گذشته بود، به عنوان دبیر کل حزب کمونیست انتخاب شد. او اوّلین رهبر حزب بود که در زمان انقلاب اکتبر هنوز به دنیا نیامده بود. در فوریه ۱۹۸۸ گورباچف آغاز به بیرون کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان کرد و تا سال بعد تمام نیروهایش را بیرون کشید. پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان مجاهدین افغان، رژیم نجیبالله را سرنگون کردند. در همین سال ۱۹۸۸ بود که گورباچف اعلام کرد که اتحاد شوروی دیگر از دکترین برژنف پیروی نمیکند و کشورهای بلوک شرق آزادی تصمیم گرفتن در مسائل خارجی را دارند. این را میتوان از بزرگ ترین اصلاحات گورباچف در سیاست خارجی دانست. همین قطع دکترین برژنف بود که در ۱۹۸۹ به ظهور انقلاب هایی در اروپای شرقی انجامید که در نتیجهٔ آنها تقریباً تمامی دولت های کمونیست سرنگون شدند. به غیر از رومانی بقیهٔ این انقلابها، همه انقلاب هایی غیر قهرآمیز بودند. پایان سلطه شوروی بر اروپای شرقی عملاً جنگ سرد را پایان داد و به همین خاطر گورباچف در ۱۵ اکتبر ۱۹۹۰ برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل شد. او در ۱۹۸۸ مرد سال مجلهٔ تایمز نیز شده بود. گرچه تلاش گورباچف به نوعی برای زنده کردن سوسیالیسم در شوروی بود، اما مردمسالارسازی (دموکراتیزه نمودن) اتحاد شوروی و اروپای شرقی عملاً قدرت حزب کمونیست و حتی خود گورباچف را زیر سؤال برد. عدم سانسور و تلاش گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی بدون اینکه خود او بخواهد باعث نفوذ انواع جنبش های ناسیونالیستی قومی در جمهوریهای شوروی شد. در کریسمس ۱۹۹۱ گورباچف استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MikhailGorbachev.jpg
میخائیل سرگئیویچ گورباچُف (زادهٔ ۲ مارس ۱۹۳۱) از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ آخرین رهبر اتحاد #شوروی بود. تلاشها و اصلاحات او باعث پایان جنگ سرد شد اما همزمان یگانگی سیاسی حزب #کمونیست اتحاد شوروی را نیز پایان داد و نهایتاً باعث فروپاشی شوروی شد. #گورباچف در سال ۱۹۹۰ جایزهٔ صلح نوبل را دریافت کرده است. وی با دکترین دوگانه پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، نقش مهمی در پایان دادن به سلطه کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان گرفتن جنگ سرد داشت. او در دانشگاه مسکو در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد و در ۱۹۵۲ در سن ۲۱ سالگی به حزب کمونیست اتحاد شوروی پیوست. او در ۱۹۶۶ و در سن ۳۵ سالگی از مؤسسه کشاورزی مدرکی به عنوان "آگرونومیست-اکونومیست دریافت کرد. در سال ۱۹۷۰ به مقام دبیر اوّل کشاورزی منصوب شد و سال بعد به عضویت کمیته مرکزی حزب انتخاب شد. در سال ۱۹۷۲ او نمایندگی هیئتی از شوروی در سفر به بلژیک را به عهده گرفت. او به عنوان یکی از مقامات حزب کمونیست سفرهای بسیاری به خارج داشت و معروف است که سفرها عمیقاً دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داد. در ۱۹۷۵ او در صدر هیئتی به آلمان غربی رفت و در ۱۹۸۳ در صدر هیئتی از شوروی برای دیدار نخست وزیر و اعضای مجلس عوام کانادا به این کشور رفت. در ۱۹۸۴ نیز به انگلستان و ایرلند شمالی سفر کرد. پس از مرگ کنستانتین چرنینکو، گورباچف در ۱۱ مارس ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال از عمر او گذشته بود، به عنوان دبیر کل حزب کمونیست انتخاب شد. او اوّلین رهبر حزب بود که در زمان انقلاب اکتبر هنوز به دنیا نیامده بود. در فوریه ۱۹۸۸ گورباچف آغاز به بیرون کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان کرد و تا سال بعد تمام نیروهایش را بیرون کشید. پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان مجاهدین افغان، رژیم نجیبالله را سرنگون کردند. در همین سال ۱۹۸۸ بود که گورباچف اعلام کرد که اتحاد شوروی دیگر از دکترین برژنف پیروی نمیکند و کشورهای بلوک شرق آزادی تصمیم گرفتن در مسائل خارجی را دارند. این را میتوان از بزرگ ترین اصلاحات گورباچف در سیاست خارجی دانست. همین قطع دکترین برژنف بود که در ۱۹۸۹ به ظهور انقلاب هایی در اروپای شرقی انجامید که در نتیجهٔ آنها تقریباً تمامی دولت های کمونیست سرنگون شدند. به غیر از رومانی بقیهٔ این انقلابها، همه انقلاب هایی غیر قهرآمیز بودند. پایان سلطه شوروی بر اروپای شرقی عملاً جنگ سرد را پایان داد و به همین خاطر گورباچف در ۱۵ اکتبر ۱۹۹۰ برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل شد. او در ۱۹۸۸ مرد سال مجلهٔ تایمز نیز شده بود. گرچه تلاش گورباچف به نوعی برای زنده کردن سوسیالیسم در شوروی بود، اما مردمسالارسازی (دموکراتیزه نمودن) اتحاد شوروی و اروپای شرقی عملاً قدرت حزب کمونیست و حتی خود گورباچف را زیر سؤال برد. عدم سانسور و تلاش گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی بدون اینکه خود او بخواهد باعث نفوذ انواع جنبش های ناسیونالیستی قومی در جمهوریهای شوروی شد. در کریسمس ۱۹۹۱ گورباچف استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MikhailGorbachev.jpg