دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.74K photos
97 videos
151 files
3.23K links
Download Telegram
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #کتابخانه_مرموز
نوشته هاروکی موراکامی
ترجمه آراز بارسقیان
انتشارات میلکان - ۱۳۹۳

پیشنهاد می کنم که پیش از آن که تحلیل من را از این کتاب بخوانید خود داستان را بخوانید، چرا که تحلیل من بطور حتم مانع تأمل خودانگیز و عمیق شما بر روی داستان خواهد شد.
                       *             *          *
کتاب "کتابخانه ی مرموز" چهارمین کتابی است که از هاروکی موراکامی خوانده ام. پیش از این دو رمان بلند "کافکا در کرانه" و "سرزمین عجایب بی رحم و ته دنیا" و نیز مجموعه داستان های کوتاه "پس از زلزله" را از موراکامی خوانده بودم.
از این چهار کتاب داستان بلند " کافکا در کرانه" و کتاب کوچک "کتابخانه مرموز" شباهت بیشتری به هم دارند. هر دو کتاب را با ترکیبی از دیدگاه های فروید و یونگ می توان تفسیر کرد.
در داستان بلند کافکا در کرانه دو لایه به موازات هم پیش می روند. یکی از این دو لایه، مبتنی بر تراژدی "اودیپ شهریار" سوفوکل قرار دارد که مورد توجه خاص فروید قرار داشت و لایه دوم مبتنی بر مفهوم "ناخود آگاه جمعی" یونگ است.
در داستان کوتاه "کتابخانه مرموز" هم همین دو لایه به موازات هم پیش می روند.
پسر جوانی به کتابخانه می رود و آن جا برای گرفتن کتاب هایی در باب تاریخ، راه به زیرزمین کتابخانه می برد. زیر زمین کتابخانه پیچ در پیچ، لابیرنتی و تاریک است و فضایی مرموز دارد. به عقیده من موراکامی با این توصیف از زیر زمین کتابخانه مشغول بصری سازی فضای ناخودآگاه است. آنچه باعث گیر افتادن قهرمان قصه در این فضای لابیرنتی می شود این است که مادرش او را پسری مطیع بار آورده است. بنابراین در این لایه، ما با "عقده مادر" مواجه هستیم. فقدان پدر در داستان هم دوباره "عقده ادیپ" را در ذهن متبادر می کند. در زیرزمین، دو نفر هستند که پسر جوان را به بند می کشند. یکی از آنها پیرمردی است که صاحب مخزن کتابخانه است و مغز آدم ها را می خورد. این پیرمرد نماد "تاریخ" است و تجسم "جبر تاریخی" که دست و بال ما را می بندد و مانع انتخاب آزاد ما می گردد.
شخصیت دوم که تابع شخصیت اول (پیرمرد) است مردی است که پوستین گوسفند به تن دارد و خود نیز شخصیتی گوسپندوار و مطیع دارد. این شخصیت که با خورد و خوراک هم نسبت دارد نماد غریزه حیوانی ماست. این که در این داستان پیرمرد تاریخ تازیانه به دست دارد و گوسفند غریزه از او می ترسد و حساب می برد به این معناست که موراکامی غریزه ما را نیز تابع جبر تاریخ می داند.
"اریک فروم" در کتاب "گریز از آزادی" و "میشل فوکو" در کتاب "تاریخ جنسیت" هم همین دیدگاه را مطرح کرده اند.
این دو شخصیت در واقع اجزای ناخودآگاه جمعی هستند اما آن چه باعث می شود قهرمان قصه در اسارت این دو جزء ناخودآگاه جمعی قرار بگیرد عناصری از ناخودآگاه شخصی اوست، یکی نقش کودکی مطیع که مادرش به او القاء کرده و دیگری تجربه تروماتیک ترس (سگ سیاه) که از ترومایی در کودکی او باقی مانده است.
نکته جالب قصه آن جاست که وقتی قهرمان داستان در اسارت این دو عنصر ناخودآگاه جمعی (غریزه و تاریخ) قرار می گیرد هویتی غریبه در او نفوذ می کند گویی که کالبدی اختری/اثیری کالبد فیزیکی او را اشغال می کند و او در زندگی یک مأمور مالیاتی در امپراتوری عثمانی غرق می شود.
نجات قهرمان قصه از حصر هم ماهیتی یونگی دارد: ارتباط با آنیما. دختر زیبایی که در لابیرنت به سراغ قهرمان می آید و هرگز سخن نمی گوید، او با شیوه ای "غیر زبانی" با قهرمان ارتباط برقرار می کند. دختر زیبا خیال وش و رویا گونه است و با ماه و مهتاب ارتباط دارد. زنانگی، سکوت و خیال وش بودن این دختر نشان از این دارند که او "آنیمای قهرمان" است.
علاوه بر ارتباط با "آنیما" آزادی قهرمان منوط به یک حرکت دیگر او نیز هست؛ قهرمان می تواند غریزه را مهار کند و غریزه را به کار بگیرد.
در انتهای داستان، قهرمان از بند رسته، که نه در بند عقده مادر است، نه در بند ترس های کودکی و نه در اسارت غریزه و تاریخ دچار "تنهایی وجودی" است چرا که "روح" از قفس پریده است. او اکنون در ابتدای راه جدیدی قرار دارد: جستجوی روح خویش!
فضای کارهای موراکامی مرموز، پیچیده، خیال انگیز و چند لایه است. بعید می دانم که بدون خوانش روانکاوانه بتوان پیام موراکامی را رمز گشایی کرد.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #کتابخانه_مرموز
نوشته: #هاروکی_موراکامی
ترجمه: آراز بارسقیان
انتشارات: میلکان ۱۳۹۳

پیشنهاد می‌کنم که پیش از آن که تحلیل من را از این کتاب بخوانید خود داستان را بخوانید، چرا که تحلیل من به‌طور حتم مانع تأمل خودانگیز و عمیق شما روی داستان خواهد شد.
کتاب «کتابخانهمرموز» چهارمین کتابی است که از «هاروکی موراکامی» خوانده‌ام. پیش از این دو رمان بلند «کافکا در کرانه» و «سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا» و نیز مجموعه داستان‌های کوتاه «پس از زلزله» را از موراکامی خوانده بودم. از این چهار کتاب داستان بلند «کافکا در کرانه» و کتاب کوچک «کتابخانه مرموز» شباهت بیشتری به هم دارند.
هر دو کتاب را با ترکیبی از دیدگاه‌های فروید و یونگ می‌توان تفسیر کرد. در داستان بلند «کافکا در کرانه» دو لایه به موازات هم پیش می‌روند. یکی از این دو لایه، مبتنی بر تراژدی «اودیپ شهریار سوفوکل» قرار دارد که مورد توجه خاص فروید قرار داشت و لایه دوم مبتنی بر مفهوم «ناخودآگاه جمعی» یونگ است. در داستان کوتاه «کتابخانه‌ی مرموز» هم همین دو لایه به موازات هم پیش می‌روند.
پسر جوانی به کتابخانه می‌رود و آنجا برای گرفتن کتاب‌هایی در باب تاریخ، راه به زیرزمین کتابخانه می‌برد. زیرزمین کتابخانه‌ی پیچ در پیچ، لابیرنتی و تاریک است و فضایی مرموز دارد. به عقیده‌ی من، موراکامی با این توصیف از زیرزمین کتابخانه مشغول بصری‌‌سازی فضای ناخودآگاه است. آنچه باعث گیر افتادن قهرمان قصه در این فضای لابیرنتی می‌شود این است که مادرش او را پسری مطیع بار آورده است.
بنابراین در این لایه، ما با «عقده مادر» مواجه هستیم. فقدان پدر در داستان هم دوباره «عقده ادیپ» را در ذهن متبادر می‌کند. در زیرزمین، دو نفر هستند که پسر جوان را به بند می‌کشند. یکی از آن‌ها پیرمردی است که صاحب مخزن کتابخانه است و مغز آدم‌ها را می‌خورد. این پیرمرد نماد «تاریخ» است و تجسم «جبر تاریخی» که دست و بال ما را می‌بندد و مانع انتخاب آزاد ما می‌گردد.
شخصیت دوم که تابع شخصیت اول (پیرمرد) است مردی است...

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک‌ زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید