#پرسش_و_پاسخ
#فلسفه_و_روانشناسی
❓پرسش:
با سلام و ادب
- در کلاس یونگ، حلقه وین را به فروید و حلقه دوم وین را به آدلر نسبت دادید، گرچه جنبه ی استعاری و تقریب به ذهن داشت اما مرا به یاد سؤالات زیر انداخت:
- آیا پارادایمی بین مکاتب فلسفی و مکاتب روانشناسی برقرار است؟ به طور مشخص؟ برای مثال فلسفه تحلیلی آیا معادلی در روانشناسی دارد؟
- نظر شخصی من این است که نسبت فلسفه و روانشناسی مثل نسبت ریاضی و فیزیک است. برای مثال معادلات درجه دوم، مشتق و انتگرال ماده ی خام مباحث مکانیک سیالات بود. یا هندسه اقلیدسی و فیزیک نیوتون و هندسه غیر اقلیدسی، نسبیت در فیزیک و مکانیک کوانتوم در پارادایم دیگری می گنجند.
در حوزه فلسفه هم همانطور که نظریه ی زمین مرکزی حاکمیت کلیسا را پشتیبانی می کرد، منطق فازی، نسبیت گرایی و پساساختارگرایی با فراهم کردن بستر دگراندیشی، اجازه ی طرح مساله و گفت و گو پیرامون شیوه های اندیشیدن راجع به قدرت، سکسوالیته، مدرنیته،جنون و ... را می دهد.
- با این مقدمه چه چیزی به لحاظ روانشناسی طرح فلسفه تحلیلی را ضرورت می بخشد؟
سبز باشید
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
با شما موافقم که نسبت بین فلسفه و روان شناسی حداقل در ساحت استعاره شبیه به نسبت بین ریاضیات و فیزیک است.
نمونه هایی از چنین نسبت هایی را می توانید در موارد زیر ببینید:
فلسفهٔ اپیکور-فلسفهٔ شوپنهاور: روانکاوی فروید
فلسفهٔ پارمنیدس/افلاطون- فلسفهٔ هگل/نیچه: روان شناسی تحلیلی یونگ
فلسفهٔ سوفسطائی گرجیاس- فلسفهٔ تحلیلی ویتگنشتاین: روانکاوی ژاک لکان
به امید روزگار سبز
T.me/drsargolzaei
#فلسفه_و_روانشناسی
❓پرسش:
با سلام و ادب
- در کلاس یونگ، حلقه وین را به فروید و حلقه دوم وین را به آدلر نسبت دادید، گرچه جنبه ی استعاری و تقریب به ذهن داشت اما مرا به یاد سؤالات زیر انداخت:
- آیا پارادایمی بین مکاتب فلسفی و مکاتب روانشناسی برقرار است؟ به طور مشخص؟ برای مثال فلسفه تحلیلی آیا معادلی در روانشناسی دارد؟
- نظر شخصی من این است که نسبت فلسفه و روانشناسی مثل نسبت ریاضی و فیزیک است. برای مثال معادلات درجه دوم، مشتق و انتگرال ماده ی خام مباحث مکانیک سیالات بود. یا هندسه اقلیدسی و فیزیک نیوتون و هندسه غیر اقلیدسی، نسبیت در فیزیک و مکانیک کوانتوم در پارادایم دیگری می گنجند.
در حوزه فلسفه هم همانطور که نظریه ی زمین مرکزی حاکمیت کلیسا را پشتیبانی می کرد، منطق فازی، نسبیت گرایی و پساساختارگرایی با فراهم کردن بستر دگراندیشی، اجازه ی طرح مساله و گفت و گو پیرامون شیوه های اندیشیدن راجع به قدرت، سکسوالیته، مدرنیته،جنون و ... را می دهد.
- با این مقدمه چه چیزی به لحاظ روانشناسی طرح فلسفه تحلیلی را ضرورت می بخشد؟
سبز باشید
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
با شما موافقم که نسبت بین فلسفه و روان شناسی حداقل در ساحت استعاره شبیه به نسبت بین ریاضیات و فیزیک است.
نمونه هایی از چنین نسبت هایی را می توانید در موارد زیر ببینید:
فلسفهٔ اپیکور-فلسفهٔ شوپنهاور: روانکاوی فروید
فلسفهٔ پارمنیدس/افلاطون- فلسفهٔ هگل/نیچه: روان شناسی تحلیلی یونگ
فلسفهٔ سوفسطائی گرجیاس- فلسفهٔ تحلیلی ویتگنشتاین: روانکاوی ژاک لکان
به امید روزگار سبز
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei