دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.78K photos
97 videos
154 files
3.25K links
Download Telegram
#چشم_تاریخ
#شورای_بی‌امنیت

كاترين گان بيست و هشت ساله، مترجم زبان چينی در ستاد مركزی ارتباطات دولت بريتانيا بود. او در ۳۱ ژانويه ۲۰۰۳ طبق معمول قهوه‌ای برای خود خريد و به سر كار رفت و پشت ميز كار خود نشست. وقتی كامپيوتر خود را روشن كرد، آنچه را كه خواند، زندگی وی را به‌كلی تغيير داد.
فرانك كوزا مدير هدف‌های منطقه‌ای سازمان جی.اس.اچ.كيو كه معادل سازمان امنيت ملی آمريكا در فورت ميد مريلند است، يك ايميل فرستاده بود و درخواست كرده بود كه گان و همكارانش مكالمات مقامات كليدی دولت‌های عضو شورای امنيت، از جمله دولت‌های متحد آمريكا و بريتانيا را از تلفن‌های خانه و محل كار آن‌ها شنود كنند. دولت ايالات متحده و متحد آن، بريتانيا ممكن است بتوانند از اطلاعات به‌دست آمده استفاده كرده و دولت‌هايی را كه از ورود به جنگ با عراق اكراه دارند موافق كنند.

كار روزانه‌ی «گان» شنود مكالمات خصوصی بود و برای اين كار حقوق دريافت می‌كرد، اما گان باور داشت كه او تنها به مكالمات افرادی گوش می‌دهد كه ممكن است خطری برای امنيت بريتانيا و متحدانش باشند. او هرگز انتظار نداشت كه جاسوسی كشورهای عضو شورای امنيت مانند فرانسه، شيلی و مكزيك را بكند كه تنها جرم آن‌ها، وسواس نشان دادن نسبت به جنگ پيشنهادی جورج بوش بود.

آنچه گان را مخصوصاً ناراحت می‌كرد، اين بود كه يك هفته قبل، آن‌ها ايميلی رسمی دريافت كرده بودند كه طی آن به كاركنان جی.سی.اچ.كيو اطمينان داده شده بود كه هرگز از آن‌ها كار غيرقانونی خواسته نخواهد شد.
گان پس از چند روز دردآور و سخت، ايميل را به يكی از دوستانش نشان داد و او هم آن را به روزنامه‌ی آبزرور داد. آبزرور براي چاپ آن ترديد داشت. سردبيران روزنامه فكر كردند اين ايميل بهت‌آور ممكن است ساختگی باشد و برای آن‌ها دام گذاشته باشند. همه‌ی اين‌ها به كنار، آيا هيچ دولتی می‌تواند چنين بی‌شرمانه قصد آغاز جنگ داشته باشد؟
جواب اين سؤال به نظر می‌رسيد كه مثبت بود. نماينده‌ی آبزرور در واشنگتن به سازمان امنيت ملی زنگ زد و خواست كه با فرانك كوزا صحبت كند. تا زمانی كه منشی كوزا متوجه شد كه اين تلفن از روزنامه است، ديگر دير شده و عملاً وجود شخصی به نام كوزا تأييد شده بود؛ مكالمه چنين بود:
- دفتر فرانك كوزا؟ می‌توانم با فرانك كوزا صحبت كنم؟
- می‌توانم بپرسم شما كی هستيد؟
- اد ووليامی از روزنامه‌ی آبزرور لندن
(سكوت)
- با كی می‌خواستيد صحبت كنيد؟
- فرانك كوزا
- متأسفم، هرگز اسم اين شخص را نشنيده‌ام.

داستان آبزرور تيتر اول روزنامه‌های دنيا شد و واكنش‌های خشمگينانه‌ای
برانگيخت. در بريتانيا تحقيق در زمينه‌ی درز خبر آغاز شد و گان بازداشت شد. جرم او افشای اسرار دولتی بود. چنين به نظر می‌رسيد كه او حتماً زندانی خواهد شد، ولی هنگامی كه در سال ۲۰۰۴ محاكمه شروع شد، دادستانی عملاً هيچ مدركی ارائه نكرد و پرونده فرو ريخت. دادستانی ظاهراً متوجه بيهودگی موضع‌گيری خود شد. می‌خواستند كسی
را محاكمه كنند كه كنش‌های دولت را برای شروع جنگ افشا كرده بود؛ آن هم
جنگی كه بسياری از جمله كوفی عنان، دبير كل سازمان ملل آن را غيرقانونی
می‌دانستند.
دادستانی اعلام كرد مدارك كمی برای محكوم كردن گان در اختيار دارد. «عدم توانايی دادستانی در ارائه‌ی دفاعيات» به زبان ساده‌تر يعنی اين‌كه هيأت منصفه ممكن است به اين نتيجه برسد كه گان كار بسيار شجاعانه و شايسته‌ای انجام داده است و دوازده مرد و زن آزاد در هيأت منصفه، ممكن است نتيجه بگيرند كه «اين خبر بايد افشا می‌شد». خلاصه اين‌كه ممكن بود نتيجه بگيرند كه دولت‌های آمريكا و بريتانيا بيشتر سزاوار مجازات هستند تا گان.
واكنش فرانك كوزا به اين ماجرا در جايی ثبت نشده است، اما كوزا تنها
كسی نبود كه ساكت ماند. گان آماده بود زندان طولانی‌ مدتی را برای افشاگری حقايق درباره‌ی بی‌قانونی دولت آمريكا بپذيرد، ولی اين موضوع در كشوری كه بيش از همه نياز داشت كه اين بی‌قانونی به اطلاع همگان برسد، بی‌اهميت شناخته شد.
رسانه‌های آمريكا در مورد اين مسئله سكوت كردند تا آن كه سردبيران، ضربه‌ی بيدارباشی از خارج كشور خوردند؛ زمانی كه "شون پن" و ديگران ماجرای گان را عمومی كردند. پن او را قهرمانی برای روح بشری ناميد و بالاخره سردبيران رسانه‌های آمريكا به اين نتيجه رسيدند كه ممكن است ماجرای گان كه خطر زندان رفتن را برای افشای كارهای غيرقانونی دولت آمريكا پذيرفت، برای مخاطبان و خوانندگان آن‌ها جذاب باشد.

برگرفته از کتاب کنش‌های کوچک ایستادگی‌

علی محمدی

#drsargolzaei

@drsargolzaei