دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.74K photos
97 videos
151 files
3.23K links
Download Telegram
#مقاله
#بازار_اجناس_تقلبی_داغ_است!

بارها پیش ‌می‌آید که در جستجوی چیزی هستیم، ولی چیز دیگری را با آن اشتباه می‌گیریم. اگر در شب تاریک از درد معده از خواب بیدار شده باشید و خواب‌آلود و با چشمان نیمه‌باز در کمد داروها دست برده و به اشتباه به‌ جای داروی معده، داروی دیگری را خورده باشید و آن‌گاه با تشدید درد مواجه شده باشید، می‌دانید که خوردنِ داروی اشتباه نه‌‌ تنها درد را برطرف نمی‌کند، که درد را تشدید نیز می‌کند.

امروزه انسان‌های زیادی با نیاز معنوی مواجه هستند. نیاز معنوی،‌ نیاز انسان به معنای زندگی است. نیاز به اینکه زندگی، پوچ و تکراری و انتخاب‌های ما بیهوده و عبث نباشند. هنگامی که انسان‌های زیادی دچار نیاز معنوی و جستجوی معنا باشند، فروشندگان زیادی نیز پیدا می‌شوند که «تجارت معنویت» به ‌راه می‌اندازند! اگر جستجوگران معنویت، ابزاری برای افتراق بین معنویت اصیل و معنویت قلابی نداشته باشند، به‌راحتی به دام سوداگرانی می‌افتند که کالای تقلّبی خود را به ‌نام کالای اصیل معرّفی می‌کنند و به‌طور قطع همان‌طور که داروی اشتباه درد را می‌افزاید، معنویت قلابی نیز مشکلات انسان را پیچیده‌تر می‌کند. بر این اساس، چند وجه ا‌فتراق مهم بین معنویت اصیل -که مولّد و شکوفا کننده است- و معنویت تقلّبی -که مخرّب و فریبنده است- ذکر می‌کنم.

معنویت مولّد، انسان را واقع‌گرا می‌کند. به او کمک می‌کند واقعیت زندگی را ببیند و با آن کنار بیاید. زندگی نیاز به برنامه‌ریزی، پشتکار و ارزیابی دارد. دانش‌آموزی که قرار است در کنکور شرکت کند، نمی‌تواند اهمال و سهل‌انگاری کند و امید به موفّقّیت داشته باشد. چنین امیدی، ناشی از معنویت اصیل نیست. ساده‌لوحی و خیال‌بافی اگر رنگ و لعاب معنوی به خود بگیرد، چیزی جز معنویت مخرّب نیست. با ‌وجود این با تمام برنامه‌ریزی‌ها، تلاش‌ها و ارزیابی‌های دقیق، برخی از حوادث و پیشامدهای زندگی پیش‌بینی‌شدنی نیستند.

بخشی از واقع‌گرایی زندگی، توانایی پذیرش «پیش‌بینی ‌نشدنی‌ها» است. انسانی که معنویت مولّد را یافته باشد، تنبلی و کوتاهی نمی‌کند و انتظار ندارد چیزی را به ‌دست آورد که برای آن تلاشی نکرده است. هرگاه با وجود تلاش و برنامه‌ریزی هوشمندانه، چیزی را که انتظار داشته است به‌دست نیاورد، به حکمت الهی ایمان دارد و برآشفته و ناامید نمی‌شود‌، امّا در معنویت‌های قلابی، به انسان‌ها وعده داده می‌شود که از راه‌هایی غیرمعمول و جادویی و معجزه‌آسا و با تلاش اندک، به نتایج بزرگی دست خواهند یافت و به انسان‌ها ‌تضمین‌ می‌دهند که این راه‌ها به‌طور قطع به موفّقّیت خواهند انجامید! معنویت واقعیت‌‌گریز، معنویت تقلّبی است.

معنویت مولّد، انسان را مسئول می‌کند. معنویت، پلّکانی نیست که هرچه در آن بالاتر بروی، مقام مهم‌تری کسب‌ کنی. معنویت در انتخاب‌های لحظه‌ به ‌لحظه ی ما تجلّی می‌یابد. با هریک از انتخاب‌ های زندگی، ‌می‌توانیم معنوی باشیم یا ‌غیرمعنوی‌. انسانی که تا یک‌ ساعت قبل معنوی بوده، ممکن است با انتخاب این لحظه ی خود، غیرمعنوی شود! چنین دیدگاهی، ز‌ندگی را به صفحه ی یک بازی پرشکوه آگاهانه و مسئولانه تبدیل می‌کند، امّا معنویت مخرّب، انسان را می‌فریبد!

معنویت‌های قلابی، به انسان‌ها وعده می‌دهند که با دریافت تعلیماتِ خاصّ آن‌ها، افراد می‌توانند روزبه‌روز بر درجات بالاتر معنویت و عرفان قرار گیرند. این چنین باوری، انسان‌ها را مغرور می‌کند و فرد تصوّر می‌کند که نسبت به یک سال گذشته، «معنوی‌تر» و بالاتر است! چنین مدلی از معنویت، انسان‌ها را عجول و حریص می‌کند و بدتر از همه، آنان دچار خودفریبی و غرور می‌شوند و تصوّر می‌کنند نسبت به کسانی که خارج از «حلقه تعلیمات» آنان قرار دارند، به خدا نزدیک‌ترند!

معنویت مولّد، کارایی شغلی و اجتماعی انسان را بهتر می‌کند. کسی که برای زندگی معنا قائل است، ‌به اجزای زندگی بی‌اعتنا نیست. او کارش را زیبا، تمیز و مرتّب انجام می‌دهد، امّا در معنویت‌های قلابی، افراد به وظایف شغلی و اجتماعی خود کم‌اعتنا می‌شوند. آنان تصوّر می‌کنند تنها مناسک و مراسم آنان است که ارزش معنوی دارد و وظایف شغلی اجتماعی دنیوی و دون هستند و آن‌ها را فقط باید برای رفع تکلیف انجام داد!

هوشیار باشیم! بازار اجناس تقلّبی داغ است!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
درباره مقاله #آرمانشهر_و_ویرانشهر

*با سلام و عرض ادب خدمت آقای #دکترسرگلزایی، واقعا سپاسگزارم که مطالب شما آنقدر تفکربرانگیزه! سؤالاتم رو خلاصه می پرسم:

1- آیا روانشناسی لیبرال همین روانشناسی رایج هست که از طرفی حرف از داشتن افکار مثبت و در لحظه زندگی کن و خوشحال باش و از زندگی لذت ببر می دهد و از طرفی همه مشکلات را به خود فرد و کمبود تلاش و توکل وخودباوری و ...نسبت می دهد؟ آیا چنین چیزی سطحی نگری نیست وقتی آنقدر جامعه بر روی ما تأثیر گذاشته و می گذارد؟ از طرفی آیا ایجاد آرمانشهر در دنیای بیرون اصلأ ممکن هست در حالیکه اغلب افراد بشر هنوز چنین شایستگی رو ندارند؟

2- چرا آموزش های عرفا (البته تا جایی که من میدونم) بر محور خود شخص و شکوفایی معنوی درونی هست نه تغییرات اجتماعی و ایجاد یک آرمان شهر در جامعه؟ آیا این موضوع ارتباطی به عصری که عرفا در اون زندگی می کردند ندارد؟ در دنیای مدرن که انقدر مسائل جهانی و حتی بحرانی شده آیا مسئولیت اجتماعی بشر سنگین تر شده است؟

3- آیا بهتر نیست که انسان در دنیای درون خودش یک یوتوپیا ایجاد کند و برای ارتقای سطح آگاهی افراد جامعه نیز در حد توان و بدون فدا کردن زندگی خودش تلاش کند؟

سپاس فراوان از پاسخ های ارزشمند شما...


*سلام و احترام و سپاس از این که نوشته هایم را می خوانید؛

اوّل - بله، همان طور که می فرمایید «شبه روان شناسی رایج» فارغ از علل زیست شناختی و جامعه شناختی، به توصیه های شعارگونه می پردازد. زیگموند #فروید و #ژاک_لکان به فراوانی راجع به جبرهای اودیپال سخن گفته اند، کارن هورنای و اریک فروم از جبرهای فرهنگی و سیاسی سخن گفتند، کارل #یونگ از جبر تاریخی گفت، فیلیپ زیمباردو، استنلی میلگرام و سولومون اَش از جبر اجتماعی سخن گفتند و در نهایت روان شناسی زیستی تکاملی هر روز جبر های ژنتیک جدیدی را کشف می کند ولی «بیزینس شبه روان شناسی» همهٔ این عوامل را نادیده می گیرد و شعار «بخواه، می توانی» سر می دهد.

دوّم - در مقالهٔ #عرفان_زدگی_درفرهنگ_ایرانی به جایگاه عرفان و نیز به «آماس عرفان» یا عرفان زدگی اشاره کرده ام. قرائت عرفانی از زندگی در حلّ و فصل «بحران وجودی» مفید و مؤثر است ولی قرار دادن این نگاه به عنوان شاه کلید حلّ همهٔ مسائل بشری مضر و خطرناک است. در مقالهٔ #بازار_اجناس_تقلبی_داغ_است به تفاوت عرفان مفید و عرفان مضر پرداخته ام. 

سوّم - حرکت به سمت آرمان های بشری (یا همان یوتوپیا) یک حرکت همزمان درونی-بیرونی است.

نمی توان در درون #اتوپیا را محقّق کرد و سپس به جامعه پرداخت، در مقالهٔ #نقصهای_فردی_ومسئولیت_اجتماعی به این موضوع پرداخته ام. این مقاله در بخش آرشیو سایت drsargolzaei.com موجود است.

تندرست و شادکام باشید

@drsargolzaei