⭕️ بخش دیگری از کتاب صوتی
نا-ناخودآگاه آقای روانپزشک
در کانال تلگرامی پادکستهای دکتر سرگلزایی:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1177
🔹 تهیهی کتاب کاغذی از انتشارات طرحواره
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei
نا-ناخودآگاه آقای روانپزشک
در کانال تلگرامی پادکستهای دکتر سرگلزایی:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1177
🔹 تهیهی کتاب کاغذی از انتشارات طرحواره
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم 🔴⭕️ موضوع گفتوگو: اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟ 🔹 برخی افراد که دیکتاتوری مذهبی و ترومای مذهبی را تجربه کردهاند اسلام را (اسلام موجود در جهان به عنوان یک گفتمان و یک سبک زندگی و یک شبکهی اجتماعی کلان) پدیدهای خطرناک میدانند،…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟
🔹 تحلیل انجمن «کاویان» دربارۀ این گفتگو:
آمار دقیق درصد مسلمانان ایران در یک نظرسنجی از موسسه گمان بازتاب پیدا کرد، که در آن 40% شرکتکنندهگان خود را مسلمان میدانستند.
https://theconversation.com/irans-secular-shift-new-survey-reveals-huge-changes-in-religious-beliefs-145253
باید اینجا بین اسلام صرفا به عنوان یک ایدئولوژی دینی و اسلام سیاسی به عنوان یک ابزار کارآمد برای سواستفاده خامنهای تفاوت گذاشت. عموم مردم ایران مخالف استفاده از اسلام برای تصمیمگیری سیاسی هستند. در واقع گفتمان غالب سیاسی، مخصوصا در مورد مشروعیت کاملا تغییر کرده و دیگر حول محور اسلام شیعی نمیگردد، بلکه به سوی مردمسالاری گرایش پیدا کرده است ولی این امر به این معنی نیست که عموم مردم باورهای خرافاتی خود به مفاهیم مذهبی را از دست دادهاند. با وجود ضربات زیادی که جمهوری اسلامی به مشروعیت دین در بین مردم و به خصوص جوانان زده است، ولی بهصورت سنتی ایرانیان سدههاست که خرافات مذهبی را باور دارند و در 45 سال اخیر در این نکته تغییر به نسبت کمی ایجاد شده است. نباید فراموش کرد که حکومتها به سادگی توانایی نابودی اعتقادات را ندارند. شوروی دههها برای نابودی دین در روسیه تلاش کرد، با این حال حتی یک ماه از تغییر رژیم شوروی نگذشته بود که آتش دین مسیحیت دوباره در همهٔ نقاط این قلمرو شعلهور شد. این امر اثبات آن بود که دینداری در زمان شوروی هم ادامه داشته و فقط جریانش بهصورت زیرزمینی درآمده بوده است. دولتهای اروپایی دهها سال است که زیستشناسی فرگشتی (داروینی) را در مدارس تدریس میکنند با این حال کودکان خانوادههای یهودی، مسلمان و مسیحیان افراطی بهدلیل اعتقادات والدین خود به اتفاق این واقعیت طبیعی را منکر میشوند. این واقعیت برای کار سیاسی ما سه معنی دارد:
1- ما نباید جنبهی منفی که عقاید مذهبی میتوانند در روند رسیدن ایران به مردمسالاری بازی کنند را دست کم بگیریم. باید مراقب چنین تفکراتی بوده و جلوی تندروی و خشونت برای یا علیه مذهب را گرفت. همزمان باید این توهم را کنار گذاشت که امروز یا بعد از تغییر رژیم ما قادر به محو کردن اسلام هستیم.
2 - ما باید متوجه باشیم که حتی عموم مردم مذهبی علاقه زیادی به آزادی، رفاه، مردمسالاری و پیشرفت دارند. سطح کیفیت زندگی این افراد برایشان از چرندگوییهای آخوندهای تندرو مهمتر میباشد. مخصوصا که دسترسی به آب آشامیدنی سالم، بیکاری، تورم، آلودگی هوا و غیره به هیچ عنوان ربطی به دین ندارند و نبود خدمات اجتماعی و اقتصادی نشانه شکست سیاسی دولت است. دولتی که به شدت تلاش میکند این فساد و ناتوانی را به اسم و ادعای اسلام پنهان کند. اما مردم ایران کور و احمق نبوده و دلیل شکست اقتصادی-اجتماعی ایران را به درستی خود شخص خامنهای و حکومت جمهوری اسلامی میدانند. در نتیجه با این گروه بزرگ اجتماعی میشود و باید وارد گفتگوی منطقی و کارساز شد تا در آینده حمایت آنها در راه رسیدن به آزادی را بهدست بیاوریم. این همان کاری بود که کشور اندونزی یعنی پرجمعیتترین کشور مسلمان دنیا توانست انجام دهد. بیش از 240 میلیون مسلمان در این کشور زندگی میکنند و طبق آمار سال 2018، بیش از 85% این مسلمانان دفاع از مردمسالاری در اندونزی را وظیفه خود میدانند.
3- باید بین دین صرفا بهعنوان یک ایدئولوژی بر اساس وجود خدا، جهان آخرت و غیره و دین بهعنوان ابزار سیاسی تصمیمگیری تفاوت بگذاریم. از مورد دوم باید جلوگیری شود، که این چیزی جز معنی سکولاریزم نیست. با این حال اولی را نباید سرکوب کرد، زیرا ناقض آزادیهای فردی است. گروه کاویان با هرگونه آموزش نظاممند دینی به کودکان بشدت مخالف است، یا این وجود اگر افراد بالغ علاقهای به دین نشان دادند، نباید جلوی این آزادی را گرفت.
اینجا مهمترین نکته از نظر فلسفی و سیاسی این میباشد که ادیان زیر مجموعه ایدههای "تاریخ گرایی" یا "تاریخ پرستی" (historicism) قرار میگیرند. این دسته از باورهای اشتباه یک ایده اصلی و کلی دارند: بهترین نظام اجتماعی و سیاسی در گذشته دور وجود داشته و ما باید تلاش کنیم به چنین نظامی بازگردیم. ایدئولوژی مضحک "اسلام ناب محمدی" نیز چنین ایدهای میباشد. فلسفه سیاسی بسیاری از اندیشمندان معروف مثل افلاطون، هگل و مارکس هم عموما در دسته تاریخ گرایی هستند. این نوع تفکر که فرض میکند با مطالعه تاریخ، میتوان بهترین فرمول واحد برای آینده بشری را ارائه دهد، کاملا اشتباه بوده و ما باید این واقعیت ساده را فهمیده که برای بهبودی شرایط زندگی مردم، هیچ فرمول جادویی وجود ندارد. بهترین روش، ایجاد نهادهای سالم و کارآمد اجتماعی و سیاسی است که به مرور زمان روش حکومت را بر اساس علمودانش، تجربهومنطق و مردمسالاری بهتر و بهتر میکنند.
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟
🔹 تحلیل انجمن «کاویان» دربارۀ این گفتگو:
آمار دقیق درصد مسلمانان ایران در یک نظرسنجی از موسسه گمان بازتاب پیدا کرد، که در آن 40% شرکتکنندهگان خود را مسلمان میدانستند.
https://theconversation.com/irans-secular-shift-new-survey-reveals-huge-changes-in-religious-beliefs-145253
باید اینجا بین اسلام صرفا به عنوان یک ایدئولوژی دینی و اسلام سیاسی به عنوان یک ابزار کارآمد برای سواستفاده خامنهای تفاوت گذاشت. عموم مردم ایران مخالف استفاده از اسلام برای تصمیمگیری سیاسی هستند. در واقع گفتمان غالب سیاسی، مخصوصا در مورد مشروعیت کاملا تغییر کرده و دیگر حول محور اسلام شیعی نمیگردد، بلکه به سوی مردمسالاری گرایش پیدا کرده است ولی این امر به این معنی نیست که عموم مردم باورهای خرافاتی خود به مفاهیم مذهبی را از دست دادهاند. با وجود ضربات زیادی که جمهوری اسلامی به مشروعیت دین در بین مردم و به خصوص جوانان زده است، ولی بهصورت سنتی ایرانیان سدههاست که خرافات مذهبی را باور دارند و در 45 سال اخیر در این نکته تغییر به نسبت کمی ایجاد شده است. نباید فراموش کرد که حکومتها به سادگی توانایی نابودی اعتقادات را ندارند. شوروی دههها برای نابودی دین در روسیه تلاش کرد، با این حال حتی یک ماه از تغییر رژیم شوروی نگذشته بود که آتش دین مسیحیت دوباره در همهٔ نقاط این قلمرو شعلهور شد. این امر اثبات آن بود که دینداری در زمان شوروی هم ادامه داشته و فقط جریانش بهصورت زیرزمینی درآمده بوده است. دولتهای اروپایی دهها سال است که زیستشناسی فرگشتی (داروینی) را در مدارس تدریس میکنند با این حال کودکان خانوادههای یهودی، مسلمان و مسیحیان افراطی بهدلیل اعتقادات والدین خود به اتفاق این واقعیت طبیعی را منکر میشوند. این واقعیت برای کار سیاسی ما سه معنی دارد:
1- ما نباید جنبهی منفی که عقاید مذهبی میتوانند در روند رسیدن ایران به مردمسالاری بازی کنند را دست کم بگیریم. باید مراقب چنین تفکراتی بوده و جلوی تندروی و خشونت برای یا علیه مذهب را گرفت. همزمان باید این توهم را کنار گذاشت که امروز یا بعد از تغییر رژیم ما قادر به محو کردن اسلام هستیم.
2 - ما باید متوجه باشیم که حتی عموم مردم مذهبی علاقه زیادی به آزادی، رفاه، مردمسالاری و پیشرفت دارند. سطح کیفیت زندگی این افراد برایشان از چرندگوییهای آخوندهای تندرو مهمتر میباشد. مخصوصا که دسترسی به آب آشامیدنی سالم، بیکاری، تورم، آلودگی هوا و غیره به هیچ عنوان ربطی به دین ندارند و نبود خدمات اجتماعی و اقتصادی نشانه شکست سیاسی دولت است. دولتی که به شدت تلاش میکند این فساد و ناتوانی را به اسم و ادعای اسلام پنهان کند. اما مردم ایران کور و احمق نبوده و دلیل شکست اقتصادی-اجتماعی ایران را به درستی خود شخص خامنهای و حکومت جمهوری اسلامی میدانند. در نتیجه با این گروه بزرگ اجتماعی میشود و باید وارد گفتگوی منطقی و کارساز شد تا در آینده حمایت آنها در راه رسیدن به آزادی را بهدست بیاوریم. این همان کاری بود که کشور اندونزی یعنی پرجمعیتترین کشور مسلمان دنیا توانست انجام دهد. بیش از 240 میلیون مسلمان در این کشور زندگی میکنند و طبق آمار سال 2018، بیش از 85% این مسلمانان دفاع از مردمسالاری در اندونزی را وظیفه خود میدانند.
3- باید بین دین صرفا بهعنوان یک ایدئولوژی بر اساس وجود خدا، جهان آخرت و غیره و دین بهعنوان ابزار سیاسی تصمیمگیری تفاوت بگذاریم. از مورد دوم باید جلوگیری شود، که این چیزی جز معنی سکولاریزم نیست. با این حال اولی را نباید سرکوب کرد، زیرا ناقض آزادیهای فردی است. گروه کاویان با هرگونه آموزش نظاممند دینی به کودکان بشدت مخالف است، یا این وجود اگر افراد بالغ علاقهای به دین نشان دادند، نباید جلوی این آزادی را گرفت.
اینجا مهمترین نکته از نظر فلسفی و سیاسی این میباشد که ادیان زیر مجموعه ایدههای "تاریخ گرایی" یا "تاریخ پرستی" (historicism) قرار میگیرند. این دسته از باورهای اشتباه یک ایده اصلی و کلی دارند: بهترین نظام اجتماعی و سیاسی در گذشته دور وجود داشته و ما باید تلاش کنیم به چنین نظامی بازگردیم. ایدئولوژی مضحک "اسلام ناب محمدی" نیز چنین ایدهای میباشد. فلسفه سیاسی بسیاری از اندیشمندان معروف مثل افلاطون، هگل و مارکس هم عموما در دسته تاریخ گرایی هستند. این نوع تفکر که فرض میکند با مطالعه تاریخ، میتوان بهترین فرمول واحد برای آینده بشری را ارائه دهد، کاملا اشتباه بوده و ما باید این واقعیت ساده را فهمیده که برای بهبودی شرایط زندگی مردم، هیچ فرمول جادویی وجود ندارد. بهترین روش، ایجاد نهادهای سالم و کارآمد اجتماعی و سیاسی است که به مرور زمان روش حکومت را بر اساس علمودانش، تجربهومنطق و مردمسالاری بهتر و بهتر میکنند.
@drsargolzaei
The Conversation
Iran’s secular shift: new survey reveals huge changes in religious beliefs
A huge new online survey of Iranians reveals only 40% identify as Muslim.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم 🔴⭕️ موضوع گفتوگو: اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟ 🔹 برخی افراد که دیکتاتوری مذهبی و ترومای مذهبی را تجربه کردهاند اسلام را (اسلام موجود در جهان به عنوان یک گفتمان و یک سبک زندگی و یک شبکهی اجتماعی کلان) پدیدهای خطرناک میدانند،…
برای علاقهمندان به اطلاعات بیشتر در باب موضوع افراطگرایی، ویدیو زیر از پادکست «درفش کاویانی» از گروه کاویان:
https://youtu.be/-b0iTic2ML8?si=hSlWz6Tibf40Foog
https://youtu.be/-b0iTic2ML8?si=hSlWz6Tibf40Foog
YouTube
پادکست درفش کاویانی | قسمت 7: چرا افراط گرایی محکوم است، حتی اگر دشمن من قربانی آن باشد؟
در سالگرد مرگ قاسم سلیمانی یک حمله تروریستی منجر به کشته شدن بیش از صد نفر از ایرانیان گشت. با توجه به تعلق اکثریت قربانیان به قشر طرفدار حکومت، و به دلیل فضای به شدت دو قطبی که به واسطه جنایات جمهوری اسلامی در جامعه ایران ایجاد شده است، عدهای از مخلفان…
Forwarded from در پوست خود (زهره خضراییمنش)
رشک بر پیکر زنانه
در مقابل تئوری رشک قضیب (penis envy) از فروید، کارن هورنای روانپزشک و روانکاو نئوفرویدی تئوری رشک بر رحم را معرفی کرد. او به احساس حسرتی در روان مردان اشاره میکند که برخاسته از رشک بر ویژگیهای زیستی بدن زنانه است، ویژگیهایی که توان بازتولید، پرورش و تغذیهی جانهای تازه را به زن میدهد [۱]. هورنای و کسانی که بعد از او این ایده را پی گرفتند میگویند ادراکِ این قدرت انکارناپذیرِ نهفته در تن زنانه است که مردان را به انواع قدرتنمایی وا میدارد. این حسرتِ اغلب ناخودآگاه در بعضی مردان چنان ناامنی ایجاد میکند که برای تاب آوردنش نیاز به تحقیر، سرکوب و سلطهجویی بر زنان پیدا میکنند. به عبارتی مردان برای جبران توانی که از آن محرومند سعی میکنند زنان را از چیزهای دیگری محروم کنند. البته هورنای و دیگران وجود رشک بر رحم را یک ویژگی ذاتی در روان مرد نمیدانند و به ظهور رسیدنش را اثر فرایندهای اجتماعی و فرهنگی معرفی میکنند.
رشک بر رحم و میل به تسخیر تن زن، در اذهان بالغتر و پیچیدهتر میتواند در قالب برتریجویی علمی یا حرفهای ظاهر شود. رابرت مکالوین تاریخشناس معاصر در کتاب بذر حوا [۲] از شیوههای جبرانیای میگوید که ذهن مردانه در طول تاریخ برای تحملپذیرتر کردن اضطرابِ کاستی خود به کار بسته. او از زمینهایی مینویسد که زنان از آنها رانده میشوند تا آتش رشک مردانه خاموش شود: زمینهایی مثل روحانیت، سیاست، ارتش، و بخش بزرگی از دنیای تجارت. ایجاد قلمروهای فعالیتیِ مختص مردان، کم ارزش کردن دستاوردهای زنان و تلاش برای اعمال کنترل بر حیطههای زنانه از نظر او تلاشهایی برای آرام کردن ذهن ناایمن مردان است. مکالوین و نظریهپردازانِ دیگر تاکید میکنند که ریشهی این رفتارها اکثرا به سطح خودآگاه نمیرسد و رشک بر رحم اغلب به شکل آشکارا به رسمیت شناخته نمیشود، اما اثر آن در طول تاریخ در تابوسازیها، منزوی کردن زنان، تلاشهای همیشگی برای سلب کردن حقوق برابر از آنها، متهم کردن زنان به جادوگری، و همچنین تحقیر، آلوده قلمداد کردن و شرمآمیز کردن قاعدگی و زایمان به وضوح قابل مشاهده است.
مکالوین در مرور تاریخیاش در کتاب بذر حوا، از رشک رحم آغاز میکند و بسیار فراتر از آن میرود. او میگوید اختراع کشاورزی (که به احتمال زیاد توسط زنان صورت گرفت، چراکه آنها مسئول تأمین غذای گیاهی در جوامع شکارچی-گردآورنده بودند) به مرور زمان، نقشهای مردانه سنتی مثل شکار را کمارزش کرد و تبدیل به تهدیدی علیه اهمیت نقش مردان شد. مکالوین اشارهای هوشمندانه به داستان آدم و حوا در کتاب پیدایش میکند و میگوید که گناه حوا، یعنی خوردن از میوهی درخت دانش، در واقع همان اختراع کشاورزیست. اختراعی که تعادل نقشها را بر هم ریخت و مایهی هبوط مرد از بهشت برینِ توهم برتریاش به زمینِ برابری با زن شد. هبوطی که به سوگی ابدی انجامید و خشم و میل به انتقامجویی از زن را در او نهادینه کرد.
آنچه امروز رژیم حاکم ایران با زنان میکند، شاید در این آینه بهتر فهمیده شود: زنانی که هرروز توانمندتر میشوند، زیر بار سرکوب نمیروند، نقشهای سنتی را به چالش میکشند و تعادل مصنوعی پیشین را به هم میریزند، برای روان ناامن حکمران تهدیدی جدی هستند. و روان مضطرب و ناایمن، دست به دامن بدویترین و آسیبزاترین مکانیزمهای دفاعی میشود.
پانویسها:
[۱] یکی از انتقاداتی که به این نظریه شده این است که زن بودن را با مادر بودن یکی میکند و به این ترتیب مفهوم گستردهی زن را به ویژگیهای جنسیاش محدود میکند و از این نظر با نگاه مردسالارانه همخوانی دارد، یا لااقل به سادگی میتواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد.
[۲] Eve's Seed: Biology, the Sexes, and the Course of History by Robert S. McElvaine
#جنگ_علیه_زنان
زهره خضراییمنش
@exploringwithin
در مقابل تئوری رشک قضیب (penis envy) از فروید، کارن هورنای روانپزشک و روانکاو نئوفرویدی تئوری رشک بر رحم را معرفی کرد. او به احساس حسرتی در روان مردان اشاره میکند که برخاسته از رشک بر ویژگیهای زیستی بدن زنانه است، ویژگیهایی که توان بازتولید، پرورش و تغذیهی جانهای تازه را به زن میدهد [۱]. هورنای و کسانی که بعد از او این ایده را پی گرفتند میگویند ادراکِ این قدرت انکارناپذیرِ نهفته در تن زنانه است که مردان را به انواع قدرتنمایی وا میدارد. این حسرتِ اغلب ناخودآگاه در بعضی مردان چنان ناامنی ایجاد میکند که برای تاب آوردنش نیاز به تحقیر، سرکوب و سلطهجویی بر زنان پیدا میکنند. به عبارتی مردان برای جبران توانی که از آن محرومند سعی میکنند زنان را از چیزهای دیگری محروم کنند. البته هورنای و دیگران وجود رشک بر رحم را یک ویژگی ذاتی در روان مرد نمیدانند و به ظهور رسیدنش را اثر فرایندهای اجتماعی و فرهنگی معرفی میکنند.
رشک بر رحم و میل به تسخیر تن زن، در اذهان بالغتر و پیچیدهتر میتواند در قالب برتریجویی علمی یا حرفهای ظاهر شود. رابرت مکالوین تاریخشناس معاصر در کتاب بذر حوا [۲] از شیوههای جبرانیای میگوید که ذهن مردانه در طول تاریخ برای تحملپذیرتر کردن اضطرابِ کاستی خود به کار بسته. او از زمینهایی مینویسد که زنان از آنها رانده میشوند تا آتش رشک مردانه خاموش شود: زمینهایی مثل روحانیت، سیاست، ارتش، و بخش بزرگی از دنیای تجارت. ایجاد قلمروهای فعالیتیِ مختص مردان، کم ارزش کردن دستاوردهای زنان و تلاش برای اعمال کنترل بر حیطههای زنانه از نظر او تلاشهایی برای آرام کردن ذهن ناایمن مردان است. مکالوین و نظریهپردازانِ دیگر تاکید میکنند که ریشهی این رفتارها اکثرا به سطح خودآگاه نمیرسد و رشک بر رحم اغلب به شکل آشکارا به رسمیت شناخته نمیشود، اما اثر آن در طول تاریخ در تابوسازیها، منزوی کردن زنان، تلاشهای همیشگی برای سلب کردن حقوق برابر از آنها، متهم کردن زنان به جادوگری، و همچنین تحقیر، آلوده قلمداد کردن و شرمآمیز کردن قاعدگی و زایمان به وضوح قابل مشاهده است.
مکالوین در مرور تاریخیاش در کتاب بذر حوا، از رشک رحم آغاز میکند و بسیار فراتر از آن میرود. او میگوید اختراع کشاورزی (که به احتمال زیاد توسط زنان صورت گرفت، چراکه آنها مسئول تأمین غذای گیاهی در جوامع شکارچی-گردآورنده بودند) به مرور زمان، نقشهای مردانه سنتی مثل شکار را کمارزش کرد و تبدیل به تهدیدی علیه اهمیت نقش مردان شد. مکالوین اشارهای هوشمندانه به داستان آدم و حوا در کتاب پیدایش میکند و میگوید که گناه حوا، یعنی خوردن از میوهی درخت دانش، در واقع همان اختراع کشاورزیست. اختراعی که تعادل نقشها را بر هم ریخت و مایهی هبوط مرد از بهشت برینِ توهم برتریاش به زمینِ برابری با زن شد. هبوطی که به سوگی ابدی انجامید و خشم و میل به انتقامجویی از زن را در او نهادینه کرد.
آنچه امروز رژیم حاکم ایران با زنان میکند، شاید در این آینه بهتر فهمیده شود: زنانی که هرروز توانمندتر میشوند، زیر بار سرکوب نمیروند، نقشهای سنتی را به چالش میکشند و تعادل مصنوعی پیشین را به هم میریزند، برای روان ناامن حکمران تهدیدی جدی هستند. و روان مضطرب و ناایمن، دست به دامن بدویترین و آسیبزاترین مکانیزمهای دفاعی میشود.
پانویسها:
[۱] یکی از انتقاداتی که به این نظریه شده این است که زن بودن را با مادر بودن یکی میکند و به این ترتیب مفهوم گستردهی زن را به ویژگیهای جنسیاش محدود میکند و از این نظر با نگاه مردسالارانه همخوانی دارد، یا لااقل به سادگی میتواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد.
[۲] Eve's Seed: Biology, the Sexes, and the Course of History by Robert S. McElvaine
#جنگ_علیه_زنان
زهره خضراییمنش
@exploringwithin
🔹 شعر رسیده از آقای حسن:
«همي گويم و گفتهام بارها»
وطن شد گرفتار کفتارها
«پرستش به مستیست در کیش مهر»
مگر در دیار ستمکارها
«به جز اشک چشم و به جز آه دل»
چه دیدی تو در شهر دیندارها
«به خون خود آغشته و رفتهاند»
جوانها به فتوای خونخوارها
«چه فرهادها مرده در کوهها»
چه جانهای شیرین سرِ دارها
«ولی رادمردان و وارستگان
نبازند هرگز به مردارها»
@drsargolzaei
«همي گويم و گفتهام بارها»
وطن شد گرفتار کفتارها
«پرستش به مستیست در کیش مهر»
مگر در دیار ستمکارها
«به جز اشک چشم و به جز آه دل»
چه دیدی تو در شهر دیندارها
«به خون خود آغشته و رفتهاند»
جوانها به فتوای خونخوارها
«چه فرهادها مرده در کوهها»
چه جانهای شیرین سرِ دارها
«ولی رادمردان و وارستگان
نبازند هرگز به مردارها»
@drsargolzaei
⭕️ زیر پا گذاشتن اخلاق حرفهای: سیاسیسازی روانپزشکی در ایران
احمدرضا یزدی
دکترای رواندرمانی، کاندیدای دکترای تحلیل اجتماعی فرهنگی دانشگاه کنکوردیا
روانپزشکی در ایران نمیتواند جزیرهای جدا افتاده از قوانین بینالمللی باشد و ملزم به پیروی از اصول اخلاقی جهانی و حقوق بشری است. با سیاسیسازی روانپزشکی در ایران، درمان زیر سایه سرکوب قرار دارد و کنش اجتماعی تیم بهداشت روان را میطلبد.
هدف از مقاله حاضر، توجه به جنبههای محوری بینالمللی اخلاق حرفهای در روانپزشکی است، به ویژه در شرایط معاصر ایران که روانپزشکی به طور فزایندهای سیاسی شده است.
@drsargolzaei
https://www.iranintl.com/202404173838
احمدرضا یزدی
دکترای رواندرمانی، کاندیدای دکترای تحلیل اجتماعی فرهنگی دانشگاه کنکوردیا
روانپزشکی در ایران نمیتواند جزیرهای جدا افتاده از قوانین بینالمللی باشد و ملزم به پیروی از اصول اخلاقی جهانی و حقوق بشری است. با سیاسیسازی روانپزشکی در ایران، درمان زیر سایه سرکوب قرار دارد و کنش اجتماعی تیم بهداشت روان را میطلبد.
هدف از مقاله حاضر، توجه به جنبههای محوری بینالمللی اخلاق حرفهای در روانپزشکی است، به ویژه در شرایط معاصر ایران که روانپزشکی به طور فزایندهای سیاسی شده است.
@drsargolzaei
https://www.iranintl.com/202404173838
ایران اینترنشنال
زیر پا گذاشتن اخلاق حرفهای: سیاسیسازی روانپزشکی در ایران
روانپزشکی در ایران نمیتواند جزیرهای جدا افتاده از قوانین بینالمللی باشد و ملزم به پیروی از اصول اخلاقی جهانی و حقوق بشری است. با سیاسیسازی روانپزشکی در ایران، درمان زیر سایه سرکوب قرار دارد و کنش اجتماعی تیم بهداشت روان را میطلبد.
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو: رواداری
🔹 آقای سروش:
سلام آقای دکتر. این متن رو براتون میفرستم تا شاید در قالب هشتگ #گفتگو_کنیم در کانالتون منتشرش کنید و باب گفتگو باز بشه:
نمیدونم در جریان این مسأله هستید یا نه اما چند وقتی بود که برنامهای ایرانی در یوتیوب پخش میشد به نام بلایند دیت؛ به این صورت که دو نفر که همدیگه رو از قبل نمیشناختن کمکم با هم آشنا میشدن و تصمیم میگرفتن که آیا مایلاند با هم وارد رابطه بشن یا نه. این برنامه محبوبیت زیادی کسب کرده بود و کلیپهای زیادی ازش در فضای مجازی منتشر شده بود. تا این که برادران و خواهران زحمتکش نیروی انتظامی مثل همیشه به محض اینکه دیدن برنامهای مستقل از خواست و عقایدشون ساخته و محبوب شده، صفحات مجازی دستاندرکاران این برنامه و شرکتکنندگان در اون رو توقیف کردن.
اما مسألهای که در این میان خیلی ذهن من رو به خودش درگیر کرد و تا حدی از هم سن و سالهای جوان خودم ناامیدم کرد، این بود که خیلی از کسانی که به هر دلیلی از این برنامه خوششون نمیاومد، از توقیف صفحات دستاندرکاران این برنامه و توقف تولیدش، خوشحال شدن و از اون به عنوان "تنها کار درست پلیس" یاد کردن. این واکنش در شبکههای مجازی مختلف مثل اینستاگرام و توییتر دیده میشه. نفس این واقعه که پلیس مانع از فعالیت سازندگان اون برنامه شد خیلی غیرمتتظره نیست چون خطمشی این نظام مستبد و زورگو همیشه به همین صورت بوده و به مردم اجازه نداده خودشون طبق سلیقهشون دست به تولید برنامه و محتوا بزنن. اما چیزی که برای من شگفتانگیز و ناراحتکننده بود این بود که دیدم خیلی از جوانان هم سن و سال خودم، درست مثل نسلهای گذشته، به محض اینکه صرفا از چیزی خوششون نیاد از اینکه پلیس وارد عمل بشه استقبال میکنن. انگار ذهنیت حاکم بر خیل گستردهای از مردم ما، ولو جوانان مدرن و امروزی، باطنا همچنان مثل گذشته مونده و صرفا تغییر ظاهر داده. گویی این جملات لودویگ فون میزس در کتاب لیبرالیسم همچنان دربارهی ما صادقه:
"تمایل مردم زمانهی ما که به محض نپسندیدن چیزی خواستار ممنوعیت آن چیز از سوی حکومت شوند، و آمادگی آنها برای پذیرش چنین ممنوعیتهایی حتی وقتی با مضمونشان اصلا موافق نیستند، نشان میدهد ذهنیت بندگی تا مغز استخوانشان نفوذ کرده است. سالها خودتربیتی لازم است تا رعیت به شهروند تبدیل شود. انسان آزاد باید بتواند تحمل کند همنوعانش به گونهای متفاوت از آنچه او درست میپندارد زندگی و عمل کنند و باید این عادت را ترک کند که تا چیزی را نپسندید، پلیس را صدا بزند."
#تجربههایمان_را_به_اشتراک_بگذاریم
ایمیل دکتر سرگلزایی برای شرکت در پروژهی #گفتگو_کنیم
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو: رواداری
🔹 آقای سروش:
سلام آقای دکتر. این متن رو براتون میفرستم تا شاید در قالب هشتگ #گفتگو_کنیم در کانالتون منتشرش کنید و باب گفتگو باز بشه:
نمیدونم در جریان این مسأله هستید یا نه اما چند وقتی بود که برنامهای ایرانی در یوتیوب پخش میشد به نام بلایند دیت؛ به این صورت که دو نفر که همدیگه رو از قبل نمیشناختن کمکم با هم آشنا میشدن و تصمیم میگرفتن که آیا مایلاند با هم وارد رابطه بشن یا نه. این برنامه محبوبیت زیادی کسب کرده بود و کلیپهای زیادی ازش در فضای مجازی منتشر شده بود. تا این که برادران و خواهران زحمتکش نیروی انتظامی مثل همیشه به محض اینکه دیدن برنامهای مستقل از خواست و عقایدشون ساخته و محبوب شده، صفحات مجازی دستاندرکاران این برنامه و شرکتکنندگان در اون رو توقیف کردن.
اما مسألهای که در این میان خیلی ذهن من رو به خودش درگیر کرد و تا حدی از هم سن و سالهای جوان خودم ناامیدم کرد، این بود که خیلی از کسانی که به هر دلیلی از این برنامه خوششون نمیاومد، از توقیف صفحات دستاندرکاران این برنامه و توقف تولیدش، خوشحال شدن و از اون به عنوان "تنها کار درست پلیس" یاد کردن. این واکنش در شبکههای مجازی مختلف مثل اینستاگرام و توییتر دیده میشه. نفس این واقعه که پلیس مانع از فعالیت سازندگان اون برنامه شد خیلی غیرمتتظره نیست چون خطمشی این نظام مستبد و زورگو همیشه به همین صورت بوده و به مردم اجازه نداده خودشون طبق سلیقهشون دست به تولید برنامه و محتوا بزنن. اما چیزی که برای من شگفتانگیز و ناراحتکننده بود این بود که دیدم خیلی از جوانان هم سن و سال خودم، درست مثل نسلهای گذشته، به محض اینکه صرفا از چیزی خوششون نیاد از اینکه پلیس وارد عمل بشه استقبال میکنن. انگار ذهنیت حاکم بر خیل گستردهای از مردم ما، ولو جوانان مدرن و امروزی، باطنا همچنان مثل گذشته مونده و صرفا تغییر ظاهر داده. گویی این جملات لودویگ فون میزس در کتاب لیبرالیسم همچنان دربارهی ما صادقه:
"تمایل مردم زمانهی ما که به محض نپسندیدن چیزی خواستار ممنوعیت آن چیز از سوی حکومت شوند، و آمادگی آنها برای پذیرش چنین ممنوعیتهایی حتی وقتی با مضمونشان اصلا موافق نیستند، نشان میدهد ذهنیت بندگی تا مغز استخوانشان نفوذ کرده است. سالها خودتربیتی لازم است تا رعیت به شهروند تبدیل شود. انسان آزاد باید بتواند تحمل کند همنوعانش به گونهای متفاوت از آنچه او درست میپندارد زندگی و عمل کنند و باید این عادت را ترک کند که تا چیزی را نپسندید، پلیس را صدا بزند."
#تجربههایمان_را_به_اشتراک_بگذاریم
ایمیل دکتر سرگلزایی برای شرکت در پروژهی #گفتگو_کنیم
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#جلوه_های_جنون
من از کودکی
تاب دوست نداشتم
ترس نبود
به مغز ربط نداشت
دلشوره بود یا دلهره یا دلدل ...
هرچه بود باید به دل ربط داشته باشد
و هیچوقت نفهمیدم
چیزی که مرا اینهمه بیزار میکند
چرا
لذت دیگران را
به تکرار تکرار تکرار
بسیار میکند؟!
دردسالهای فراوان گذر کرد
یک روز صبح
با صدای اذان
پیش از آنکه آفتاب برآید
یادم شکست؛
مردی
شبیه خاطرهی من
در شب برفی
طناب بر گردن
آن بالا
دارد هی تاب میخورد
هی تاب میخورد
هی تاب ...
#محسن_بارانی ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
من از کودکی
تاب دوست نداشتم
ترس نبود
به مغز ربط نداشت
دلشوره بود یا دلهره یا دلدل ...
هرچه بود باید به دل ربط داشته باشد
و هیچوقت نفهمیدم
چیزی که مرا اینهمه بیزار میکند
چرا
لذت دیگران را
به تکرار تکرار تکرار
بسیار میکند؟!
دردسالهای فراوان گذر کرد
یک روز صبح
با صدای اذان
پیش از آنکه آفتاب برآید
یادم شکست؛
مردی
شبیه خاطرهی من
در شب برفی
طناب بر گردن
آن بالا
دارد هی تاب میخورد
هی تاب میخورد
هی تاب ...
#محسن_بارانی ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from "ابرهای تاریک" اشکان دانشمند (Ashkan GhD)
تمام نمیشوی
ثانیهشماری بیامان
خشمگینی از ساعت پنج صبح
چهارپایهات را که بکشند
عقربهی پیکرت
شمارش معکوس خدایان است برای رستاخیز
#شعر
#اشکان_دانشمند✍
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
ثانیهشماری بیامان
خشمگینی از ساعت پنج صبح
چهارپایهات را که بکشند
عقربهی پیکرت
شمارش معکوس خدایان است برای رستاخیز
#شعر
#اشکان_دانشمند✍
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
Forwarded from سعید هلیچی
رِقابُنا طَويلة
نَعم رِقـابُنا طَويلة
لقَــد جَــربوا كُلِّ الــمَشانق ولم نَمُــت
گردنهایمان افراشته است،
آری افراشته است گردنهایمان
تمام چوبههایِ دار را امتحان کردند و نمُردیم...
#قاسم_سعودي
ترجمه: #سعید_هلیچی
Channel: @heleichi_saeed
نَعم رِقـابُنا طَويلة
لقَــد جَــربوا كُلِّ الــمَشانق ولم نَمُــت
گردنهایمان افراشته است،
آری افراشته است گردنهایمان
تمام چوبههایِ دار را امتحان کردند و نمُردیم...
#قاسم_سعودي
ترجمه: #سعید_هلیچی
Channel: @heleichi_saeed
⭕️ برای توماج صالحی
صدای اعتراض یک نسل
اعتراض را،
به طناب دار؟!
چه حقارتی.
بوی شب گرفته این دستها، دست!
«سوراخ موش بخر»
در «فال» ت بود،
«ندیدی»؟
چک نکرده بودی شاید
که جوخهها
برگشت میخورند،
دیر نیست.
🔹 ارسالی از آقای حسن
@drsargolzaei
صدای اعتراض یک نسل
اعتراض را،
به طناب دار؟!
چه حقارتی.
بوی شب گرفته این دستها، دست!
«سوراخ موش بخر»
در «فال» ت بود،
«ندیدی»؟
چک نکرده بودی شاید
که جوخهها
برگشت میخورند،
دیر نیست.
🔹 ارسالی از آقای حسن
@drsargolzaei
Forwarded from كانون نگرش نو
💠موضوع : تحلیل رویا- 70% ظرفیت پر شده است
💠شش جلسه
💠دو انتخاب:
(یکشنبه ها )و یا (دوشنبه ها)
یازده صبح تا یک بعد از ظهر
آنلاین- پلتفرم زوم
تلفن. واتزاپ جهت اطلاع از جزییات و ثبت نام
+1 416-879-7357
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
#تحلیل_خواب
#اگاهی
💠شش جلسه
💠دو انتخاب:
(یکشنبه ها )و یا (دوشنبه ها)
یازده صبح تا یک بعد از ظهر
آنلاین- پلتفرم زوم
تلفن. واتزاپ جهت اطلاع از جزییات و ثبت نام
+1 416-879-7357
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
#تحلیل_خواب
#اگاهی
پر شکسته
محسن نامجو
#آهنگ
#پرشکسته
کلام: #هوشنگ_ابتهاج
خواننده: #محسن_نامجو
ملودی: بر اساس قطعهی محلی شمال خراسان (شاره جان)
چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کردست؟
چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است؟
چرا سر برده نرگس در گریبان؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان؟
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
چرا ساقی نمیگوید درودی؟
چه آفت راه این هامون گرفتهست؟
چه دشت است این که خاکش خون گرفتهست؟
چه افتاد این گلستان را، چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرشکسته
کلام: #هوشنگ_ابتهاج
خواننده: #محسن_نامجو
ملودی: بر اساس قطعهی محلی شمال خراسان (شاره جان)
چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کردست؟
چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است؟
چرا سر برده نرگس در گریبان؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان؟
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
چرا ساقی نمیگوید درودی؟
چه آفت راه این هامون گرفتهست؟
چه دشت است این که خاکش خون گرفتهست؟
چه افتاد این گلستان را، چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
وقتی که به ساز جبر رقصید تبر
از خندهی شاخه سخت ترسید تبر
انجام وظیفه بود کارش اما
با صاحب دست خویش جنگید تبر
در موضع اقتدار هستیم هنوز
یک دولت پایدار هستیم هنوز
در عصر پسامدرن ما مفتخریم
دارای طناب دار هستیم هنوز
از روضه و گریهاش گدایی میکرد
با مردم ساده همصدایی میکرد
در اصل ولی جناب حاجی تنها
با نام خدا خودش خدایی میکرد
افسوس که کارتان تیمم شده است
کردار شما خوردن گندم شده است
عمریست فقط دشمن فرضی دارید
اندیشهی تان شکار مردم شده است
🔹 شعر از مازیار کریم
🔹 عکس از دویچهوله
@maziar_karim
@drsargolzaei
از خندهی شاخه سخت ترسید تبر
انجام وظیفه بود کارش اما
با صاحب دست خویش جنگید تبر
در موضع اقتدار هستیم هنوز
یک دولت پایدار هستیم هنوز
در عصر پسامدرن ما مفتخریم
دارای طناب دار هستیم هنوز
از روضه و گریهاش گدایی میکرد
با مردم ساده همصدایی میکرد
در اصل ولی جناب حاجی تنها
با نام خدا خودش خدایی میکرد
افسوس که کارتان تیمم شده است
کردار شما خوردن گندم شده است
عمریست فقط دشمن فرضی دارید
اندیشهی تان شکار مردم شده است
🔹 شعر از مازیار کریم
🔹 عکس از دویچهوله
@maziar_karim
@drsargolzaei
گردن،
جای طناب بود!
پشت،
جای شلاق!
پهلو،
جای لگد!
دست،
جای دستبند!
دهان،
جای خاک!
خون،
جای ويروسهای روسی!!
و چشم … چشم،
جای ساچمه!
تا به حال
فکر میکردم
«تنها صداست که میماند».
🔹 شعر از آقای حسن
🔹 تصویر: قتل صدا- کاری از پلانتو کاریکاتوریست فرانسوی، در قتل ویکتور خارا شاعر و خوانندهی شیلیایی به دست کودتاچیانِ پینوشه
#توماج_صالحی
@drsargolzaei
جای طناب بود!
پشت،
جای شلاق!
پهلو،
جای لگد!
دست،
جای دستبند!
دهان،
جای خاک!
خون،
جای ويروسهای روسی!!
و چشم … چشم،
جای ساچمه!
تا به حال
فکر میکردم
«تنها صداست که میماند».
🔹 شعر از آقای حسن
🔹 تصویر: قتل صدا- کاری از پلانتو کاریکاتوریست فرانسوی، در قتل ویکتور خارا شاعر و خوانندهی شیلیایی به دست کودتاچیانِ پینوشه
#توماج_صالحی
@drsargolzaei