#معرفی_کتاب
نام کتاب: #تنهایی_هولناک_مکسول_سیم
The terrible Privacy of Maxwell
Sim
نویسنده: #جاناتان_کو Janathan Coe
مترجم: #اشکان_غفاریان_دانشمند
انتشارات: #نیماژ - چاپ اول - ۱۳۹۷
"مکسول سیم" مردی است تنها، شکست خورده. شکست های او از کودکی آغاز شده اند، آن هنگام که نتوانست همچون همکلاسیش کریس در آزمون مدرسه نمونه قبول شود.
کریس باهوش و قوی بود و مکس با او تفاوت داشت، نه در آزمون های مدارس تیزهوشان می توانست با کریس رقابت کند و نه در مسابقات ورزشی، این چنین بود که مکس پذیرفت که یک بازنده است و تسلیم شد. حالا مکس چهل و هشت ساله است، همسر و دخترش او را ترک کرده اند، مکس افسرده شده و در حال از دست دادن شغلش است.
داستان "تنهایی هولناک مکسول سیم" داستان انسان معاصر است، انسانی که از ابتدا در رقابتی برای شاگرد اول بودن زاده می شود. زندگی برای او میدان مسابقه است، مسابقه برای کسب قدرت، ثروت و جذابیت جنسی. اگر انسان پیش مدرن تلاش می کرد به پیامبران و قدیسان شبیه شود، انسان مدرن تلاش می کند به "سلبریتی ها" و "سوپر استارها" شبیه شود و در این تلاش اغلب مردم همچون "مکسول سیم" به صف طویل شکست خوردگان می پیوندند. جاناتان کو به ظرافت وضعیت جهان معاصر را تحلیل می کند و این تحلیل، تحلیلی چند سویه است. او از یک طرف به تحلیل روانکاوانه مکسول سیم می پردازد و از طرف دیگر به تحلیل سیاسی - اجتماعی جامعه ای که مکسول سیم در آن زندگی می کند. این کتاب اولین کتاب جاناتان کو است که به فارسی ترجمه شده است و ترجمه ای دقیق و شیوا دارد.
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
http://drsargolzaei.com/images/photo_2018-03-05_11-07-45-500x580.jpg
نام کتاب: #تنهایی_هولناک_مکسول_سیم
The terrible Privacy of Maxwell
Sim
نویسنده: #جاناتان_کو Janathan Coe
مترجم: #اشکان_غفاریان_دانشمند
انتشارات: #نیماژ - چاپ اول - ۱۳۹۷
"مکسول سیم" مردی است تنها، شکست خورده. شکست های او از کودکی آغاز شده اند، آن هنگام که نتوانست همچون همکلاسیش کریس در آزمون مدرسه نمونه قبول شود.
کریس باهوش و قوی بود و مکس با او تفاوت داشت، نه در آزمون های مدارس تیزهوشان می توانست با کریس رقابت کند و نه در مسابقات ورزشی، این چنین بود که مکس پذیرفت که یک بازنده است و تسلیم شد. حالا مکس چهل و هشت ساله است، همسر و دخترش او را ترک کرده اند، مکس افسرده شده و در حال از دست دادن شغلش است.
داستان "تنهایی هولناک مکسول سیم" داستان انسان معاصر است، انسانی که از ابتدا در رقابتی برای شاگرد اول بودن زاده می شود. زندگی برای او میدان مسابقه است، مسابقه برای کسب قدرت، ثروت و جذابیت جنسی. اگر انسان پیش مدرن تلاش می کرد به پیامبران و قدیسان شبیه شود، انسان مدرن تلاش می کند به "سلبریتی ها" و "سوپر استارها" شبیه شود و در این تلاش اغلب مردم همچون "مکسول سیم" به صف طویل شکست خوردگان می پیوندند. جاناتان کو به ظرافت وضعیت جهان معاصر را تحلیل می کند و این تحلیل، تحلیلی چند سویه است. او از یک طرف به تحلیل روانکاوانه مکسول سیم می پردازد و از طرف دیگر به تحلیل سیاسی - اجتماعی جامعه ای که مکسول سیم در آن زندگی می کند. این کتاب اولین کتاب جاناتان کو است که به فارسی ترجمه شده است و ترجمه ای دقیق و شیوا دارد.
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
http://drsargolzaei.com/images/photo_2018-03-05_11-07-45-500x580.jpg
چرا گفتوگو ممکن نیست؟
چندمعنایی را اگر مشکل بنامیم، همیشه در ترجمه مسئلهساز بوده و در تحلیل گفتمان نیز گاه راه را به بنبست میرساند. به عنوان مثال، «ایستادن» فعلیست که در فارسی، میتواند به معنای «مقاومت کردن»، «صبر کردن» و یا «روی دوپا قرار داشتن» اشاره کند. حال از چه طریقی میشود به معنای موردنظر دست یافت؟
یکی از روشهای مرسوم در زبانشناسی صوری، ارجاع به پیکرهی زبانی و بررسی بسامد باهمآیی واژگان است، اما اگر پای تحلیل گفتمان درمیان باشد، نیاز است تا منطق فکری و روان گوینده نیز لحاظ شود که از چه منظری واژه را به زبان میآورد.
در ادبیات جمهوری اسلامی، واژههای بسیاری در رفتوآمد هستند و یا جای خودشان را در تریبونهای رسمی حفظ کردهاند، واژههایی نظیر «امت»، «دشمن»، «عدالت»، «امنیت ملی»، «وطن»، «عناد»، «محاربه»، «عفت». این واژهها اگر مدتی طولانی در بستری ثابت به زبان رانده شوند، ناخواسته، بافت فکری مخاطب را با بافت فکر گوینده همسو میکند. هرکدام از این واژگان گسترهای معنایی دارند که برداشت معنای مورد اراده را مشروط به شرایطی معین میکند. شرایط معین، یا باید از بستر پیکرهی زبانی و واژگان پیشین و پسین استخراج شود و یا اگر تحلیل گفتمان مسئله است، نیاز است بافت فکری و روانی گوینده لحاظ شود تا یکی از معانی موردنظر واژگان ملاک قرار بگیرد.
باری، بافت فکری آخوندها موقع به زبان راندن «وطن» چیست و یا از منظر ارتباط واژگانی، چند بار پیش آمده واژههای «امت» و «ملت» را به جای هم استفاده کرده باشند؟ آیا واژهی «ملت» در بافت روانی جمهوری اسلامی مرزهایش را با «امت» کمرنگتر کرده یا صرفاً فریبکاری سخنرانها در میان است؟
آنچه میتوان به وضوح دید، این است که اگر بافت فکری اسلامی و همنشینیها را در نظر بگیریم، واژههای بحرانی و پربسامد این روزها، «وطن» و «حقوق شهروندی»، محل مناقشات بسیاریست.
در بافت روانی معترضان (که بافت روانیزبانیشان همسو با حاکمیت نشده) واژهی «وطن» سرزمین مادریست که دورتادورش مرز کشیده شده و حفظ یکپارچگیاش، حفظ «وطن» است. اما آیا در گفتمان جمهوری اسلامی نیز «وطن» همین معنا را اراده کرده است؟ خیر. «شهروند» چطور؟ به نظر میرسد در بافت زبانی مردم، «شهروند» از حقوقی مدنی برخوردار است و «عرف» مبنای آزادیاش. اما آیا «شهروند» در ذهن جمهوری اسلامی، همین چارچوب را دارد؟ خیر.
بافت زبانی و روانی جمهوری اسلامی، معانی دیگری را از این واژگان اراده میکند. وقتی در تریبون رسمی، واژهی وطن به زبان میآید، معنای موردنظر مردم لحاظ نمیشود و اساساً امکانش هم وجود ندارد. بافت زبانی آخوندها نشان میدهد، «وطن» محدودیتی جغرافیاییست که امت اسلام را کنار هم قرار میدهد و مادامی که امت خط فکری حاکمیت را دنبال کنند، کم و زیاد شدن مرزها اهمیتی ندارد، زیرا بخشی از امت میتواند در یمن یا سوریه باشد و همچنان معنای «وطن» را فارغ از ایرانی بودن یا نبودن در ذهن جمهوری اسلامی متجلی کند و یا واژهی «شهر» که در این بافت روانی، معنای دیگری هم دارد، محدودهی اجرای «شرع». بنابراین، زمانیکه شهروند به زبان آورده میشود، آنچه اراده شده، همزیستی امت بر اساس «شرع» و نه «عرف» در محدودهی ورودی و خروجی محوطهایست که «شهر» هم نام دارد.
به هرروی، گفتوگو زمانی احتمال تحقق دارد که معنای ارادهشدهی واژگان حداقل همپوشانی را در ذهن گوینده و شنونده داشته باشد. این عدم تفاهم، زمانی اوج میگیرد که واژهای مشابه از دو دهان خارج و هرکدام به سمت مفهومی متفاوت پرتاب شود. با این معضل، زبان دریچههای گفتگو را به روی ما بسته است.
#اشکان_دانشمند
#اشکان_غفاریان_دانشمند
آبان هزار و چهارصد و یک
چندمعنایی را اگر مشکل بنامیم، همیشه در ترجمه مسئلهساز بوده و در تحلیل گفتمان نیز گاه راه را به بنبست میرساند. به عنوان مثال، «ایستادن» فعلیست که در فارسی، میتواند به معنای «مقاومت کردن»، «صبر کردن» و یا «روی دوپا قرار داشتن» اشاره کند. حال از چه طریقی میشود به معنای موردنظر دست یافت؟
یکی از روشهای مرسوم در زبانشناسی صوری، ارجاع به پیکرهی زبانی و بررسی بسامد باهمآیی واژگان است، اما اگر پای تحلیل گفتمان درمیان باشد، نیاز است تا منطق فکری و روان گوینده نیز لحاظ شود که از چه منظری واژه را به زبان میآورد.
در ادبیات جمهوری اسلامی، واژههای بسیاری در رفتوآمد هستند و یا جای خودشان را در تریبونهای رسمی حفظ کردهاند، واژههایی نظیر «امت»، «دشمن»، «عدالت»، «امنیت ملی»، «وطن»، «عناد»، «محاربه»، «عفت». این واژهها اگر مدتی طولانی در بستری ثابت به زبان رانده شوند، ناخواسته، بافت فکری مخاطب را با بافت فکر گوینده همسو میکند. هرکدام از این واژگان گسترهای معنایی دارند که برداشت معنای مورد اراده را مشروط به شرایطی معین میکند. شرایط معین، یا باید از بستر پیکرهی زبانی و واژگان پیشین و پسین استخراج شود و یا اگر تحلیل گفتمان مسئله است، نیاز است بافت فکری و روانی گوینده لحاظ شود تا یکی از معانی موردنظر واژگان ملاک قرار بگیرد.
باری، بافت فکری آخوندها موقع به زبان راندن «وطن» چیست و یا از منظر ارتباط واژگانی، چند بار پیش آمده واژههای «امت» و «ملت» را به جای هم استفاده کرده باشند؟ آیا واژهی «ملت» در بافت روانی جمهوری اسلامی مرزهایش را با «امت» کمرنگتر کرده یا صرفاً فریبکاری سخنرانها در میان است؟
آنچه میتوان به وضوح دید، این است که اگر بافت فکری اسلامی و همنشینیها را در نظر بگیریم، واژههای بحرانی و پربسامد این روزها، «وطن» و «حقوق شهروندی»، محل مناقشات بسیاریست.
در بافت روانی معترضان (که بافت روانیزبانیشان همسو با حاکمیت نشده) واژهی «وطن» سرزمین مادریست که دورتادورش مرز کشیده شده و حفظ یکپارچگیاش، حفظ «وطن» است. اما آیا در گفتمان جمهوری اسلامی نیز «وطن» همین معنا را اراده کرده است؟ خیر. «شهروند» چطور؟ به نظر میرسد در بافت زبانی مردم، «شهروند» از حقوقی مدنی برخوردار است و «عرف» مبنای آزادیاش. اما آیا «شهروند» در ذهن جمهوری اسلامی، همین چارچوب را دارد؟ خیر.
بافت زبانی و روانی جمهوری اسلامی، معانی دیگری را از این واژگان اراده میکند. وقتی در تریبون رسمی، واژهی وطن به زبان میآید، معنای موردنظر مردم لحاظ نمیشود و اساساً امکانش هم وجود ندارد. بافت زبانی آخوندها نشان میدهد، «وطن» محدودیتی جغرافیاییست که امت اسلام را کنار هم قرار میدهد و مادامی که امت خط فکری حاکمیت را دنبال کنند، کم و زیاد شدن مرزها اهمیتی ندارد، زیرا بخشی از امت میتواند در یمن یا سوریه باشد و همچنان معنای «وطن» را فارغ از ایرانی بودن یا نبودن در ذهن جمهوری اسلامی متجلی کند و یا واژهی «شهر» که در این بافت روانی، معنای دیگری هم دارد، محدودهی اجرای «شرع». بنابراین، زمانیکه شهروند به زبان آورده میشود، آنچه اراده شده، همزیستی امت بر اساس «شرع» و نه «عرف» در محدودهی ورودی و خروجی محوطهایست که «شهر» هم نام دارد.
به هرروی، گفتوگو زمانی احتمال تحقق دارد که معنای ارادهشدهی واژگان حداقل همپوشانی را در ذهن گوینده و شنونده داشته باشد. این عدم تفاهم، زمانی اوج میگیرد که واژهای مشابه از دو دهان خارج و هرکدام به سمت مفهومی متفاوت پرتاب شود. با این معضل، زبان دریچههای گفتگو را به روی ما بسته است.
#اشکان_دانشمند
#اشکان_غفاریان_دانشمند
آبان هزار و چهارصد و یک