دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.37K links
Download Telegram
Forwarded from آوای بوف | AVAYe BUF (قاسم قره داغی)
اخلاق و آزادی| نویسنده : دکتر محمد رضا سرگلزایی | گویش : باشو شگری زاده| بازنشر آوای بوف


کتاب : #اخلاق_و_آزادی

نویسنده : #دکترمحمدرضاسرگلزایی

گویش : #باشو_لشگری_زاده

سال نشر : 1389

تعداد صفحه ص38

تعداد فایل : 1 عدد فایل صوتی به مدت 52 دقیقه

دسته‌بندی : #روانشناسی ،


کتاب شامل 7 فصل در موضوعات زیر است:
فصل نخست : ضرورت معرفتي اخلاق
فصل دوم : ضرورت روانشناختي اخلاق
فصل سوم : مبارزه براي آزادي ، مبارزه براي اخلاق
فصل چهارم : اخلاق مبارزه
فصل پنجم : قدرت اخلاق
فصل ششم : تعريف و بازتعريف امر اخلاقي
فصل هفتم : اخلاق به مثابه قانونِ مدني
فصل هشتم : گفتمان قدرت



لینک کتاب ها در یوتیوب:
https://www.youtube.com/c/avayebuf



لینک کتاب در سایت:
https://avayebuf.com/

لینک تلگرام:
https://t.me/AVAYEBUF

آدرس سایت، لیست کتابها و صفحات زیر مجموعه :
👇
https://linktr.ee/avayebuf


.
Forwarded from آوای بوف | AVAYe BUF (قاسم قره داغی)
اخلاق_و_آزادی_نویسنده_دکتر_محمد_رضا_سرگلزایی_گویش_باشو_شگری_زاده.pdf
521.7 KB
نام کتاب : اخلاق و آزادی


نویسنده : دکتر محمد رضا سرگلزایی



فرمت : pdf



آرشیو کتاب:
@AVAYEBUF
سایت:
www.avayebuf.com
#چشم_تاریخ

#ماهی_سیاه_کوچولو

یکی از داستان‌های کودکان، نوشته‌ی صمد بهرنگی نویسندهٔ ایرانی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری فرشید مثقالی منتشر کرد.

قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر می‌کند و سفری دور و دراز را آغاز می‌کند. ماهی سیاه کوچولو در راه رسیدن به هدف خود شجاعت و شهامت به خرج می‌دهد و در این راه فداکاری می‌کند. کتاب ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ششمین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و جایزهٔ بی‌ینال براتیسلاوای چک‌اسلواکی را در سال ۱۹۶۹ دریافت کرده‌است. این کتاب به بسیاری از زبان‌های جهان ترجمه شده‌است.

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
Audio
#آهنگ
#آهوی_وحشی
خواننده: فرامرز اصلانی
ترانه سرا: حافظ
آهنگساز و تنظیم: فرامرز اصلانی

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تأملات
#روز_تو

پرچم ما سرخ است، سرخ
این سرخی عشق است نه کین
و سرشار از ناقوس‌هایی که برای میلاد به صدا در می‌آیند
آیینه‌ی جهان اما هر چیز را واژگونه می‌نمایاند
تقدیری که خدایان حسود کوه المپ بر ما نوشته‌اند!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
"کارگاه هزار و یک شب قصه"

مدرسان:
محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
و شهرام علیدی (نویسنده و کارگردان سینما)

در یک دوره دو ماهه

تاریخ آغاز کلاس ها:
3 جولای (۱۲ تیر)
تا 4 سپتامبر (۱۳ شهریور) یکشنبه ها ساعت
19 به وقت تهران،

توضیح:
هویت ما، روایتی است که از خودمان داریم و محور باورها و عواطف ما را می سازد،
با تغییر این روایت، تغییراتی در سایر باورها، عواطف و رفتارهای ما ایجاد می شود.
روایت درمانی شاخه ای از روان درمانی است که به این تغییر کمک می کند.
در این دوره، ما با تلفیق روایت درمانی و سناریو نویسی فضایی ایجاد می کنیم که روایت های عادتی زندگی مان اصلاح شوند.

لطفا برای گرفتن اطلاعات مربوط به کارگاه به گروه واتسپ مراجعه کنید.
سپاسگزارم.
‎Open this link to join my WhatsApp Group: https://chat.whatsapp.com/Ltw7CWVFSF49bKD0nIylBo

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#مقاله
#درسهایی_از_اریک_امانوئل_اشمیت

«اریک امانوئل اشمیت» متولّد ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در لیون، نویسنده، نمایش‌نامه‌ نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایش‌نامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌اند.
وی دکترای فلسفه دارد.
از اریک امانوئل اشمیت سه کتاب زیبا خوانده‌ام:
«خرده جنایت‌های زناشویی»، «سومویی که نمی‌توانست گنده شود» و «زمانی که یک اثر هنری بودم»
نمایش‌نامه درخشان «خرده جنایت‌های زناشویی» گرچه به‌ظاهر در باب پیچیدگی رابطه زناشویی است ولی به عقیده من بیشتر راجع به نسبی بودن حقیقت است. در طی این نمایش‌نامه مردی که به دلیل دچار شدن به فراموشی در بیمارستان بوده همراه همسرش به خانه باز می‌گردد و آن دو تلاش می‌کنند وقایعی که مرد فراموش کرده بازیابی کنند. اما در اثنای گفت‌وگوی آنها مکررا روایتی متفاوت از گذشته بازیابی می‌شود و هر روایت آنچنان مستدل به‌نظر می‌رسد که تا هنگامی که روایت آلترناتیو گفته نشده است حقیقتی قطعی به‌نظر می‌رسد.
شبیه این ماجرا در کتاب «انسان، جنایت، احتمال»، «نادر ابراهیمی» اتفاق می‌افتد. مردی همسرش را به قتل رسانده و چندین روایت از این قتل ارائه می‌شود. روایت‌ها به‌گونه‌ای یک در میان چیده شده‌اند و شما با خواندن یکی از داستان‌ها مرد را محکوم می‌کنید ولی با خواندن روایت بعدی به او حق می‌دهید و این تغییر عقیده چند بار اتفاق می‌افتد. من در تماشای فیلم مستند «کارت قرمز»، فیلم ارزشمند «مهناز افضلی» هم بارها این تغییر حکم را در ذهنم تجربه کردم و به سازندهٔ گران‌قدر فیلم گفتم که جدا از موضوع پرونده‌ای که در فیلم مورد کاوش قرار گرفت من این جنبه از فیلم‌تان را بسیار ارزشمند می‌دانم.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
وحید چند سالی‌ست که از افغانستان به ایران آمده و کار می‌کند. هروقت برایم از روستایشان در افغانستان تعریف می‌کند، از پس چشم‌های مشکی‌ بادامی‌اش برق لطیفی می‌گذرد و لبخند محجوبی روی صورتش می‌نشیند. همیشه سرش را با تواضع و خجالت اصیلی پایین می‌گیرد و هروقت توی فکر می‌رود اخم‌هایش درهم می‌رود. دیروز در میانه‌ی داستان کوتاهی که برایم می‌خواند گفت:«من فکر می‌کردم بعد از حمله‌ی طالبان به روستایمان می‌توانم به زندگی ادامه بدهم؛ انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده باشد. اما یک‌ روز صبح بیدار شدم و دیدم خورشید مرده است...»
حتی بدون آنکه بدانم منظورش از مرگ خورشید چیست غم غریبی تسخیرم کرد. برای آنکه مطمئن بشوم که درست شنیده‌ام گفتم:«دیدی که خورشید مرده است؟»
گفت:«آره. رفتیم مدرسه و فهمیدیم معلم‌مون رو توی راه مدرسه کشته‌ان و جنازه‌ش رو انداختن زیر پل... خواستم با این جمله حسم رو از این اتفاق بگم. آخه معلممون کسی بود که دنیا رو روشن می‌کرد...»
از هم جدا شدیم و من تا شب این جمله را با خودم نشخوار کردم:«یک روز صبح بیدار شدم و دیدم خورشید مرده است... یک روز صبح بیدار شدم و‌ دیدم خورشید مرده است... یک روز صبح بیدار شدم و دیدم...»
با هربار تکرار این جمله یاد تک‌تک صبح‌هایی افتادم که بیدار شده‌ام و دیده‌ام که خورشیده مرده است. صبح‌هایی در خرداد، در تیر، در آبان، در دی...
شب صورتم را در آینه نگاه می‌کردم و به دنبال نشانه‌های کمبود ویتامین دی می‌گشتم که سوگ خورشید‌های بی‌شمار را گریه کردم. همانجا جلوی آینه جمله‌ی "مردن خورشید" را زمین گذاشتم و جمله‌ی قبلی‌اش را با خودم برداشتم، به اتاق خواب بردم و روی خودم کشیدمش تا خوابم بگیرد:«انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده باشد... انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده باشد...»
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Forwarded from آفتاب مهر
وبینار آنلاین " امید واهی و کوری خود خواسته"
با تدریس دکتر محمد رضا سرگلزایی، روانپزشک
جمعه ۱۰ تیرماه ساعت ۱۰ صبح تا ۱۳
هزینه: ۳۷۰۰۰۰تومان
شرکت کنندگان در دیگر دوره های آفتاب مهر مشمول تخفیف هستند.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
۰۹۱۲۱۴۸۳۰۳۳
insta: aftabemehr_
.
اکران فیلم سینمایی "تومان" نسخه ویژه کارگردان همراه با جلسه تحلیل و گفتگوی آنلاین با دکتر محمدرضا سرگلزایی و مرتضی فرشباف (پلتفرم اسکای‌روم)

در برنامه روز جمعه در سینماتِک فرش‌فیلم به تماشای فیلم "تومان" خواهیم نشست و پس از آن در جلسه گفتگو، دکتر محمدرضا سرگلزایی -روانپزشک- از منظر سفر قهرمانی کارول پیرسون به تحلیل فیلم "تومان" خواهند پرداخت.

@drsargolzaei
@mortezafarshbaf
@farshfilm
زمان: جمعه ۱۰ تیرماه؛ ساعت ۱۷
.
.
.
برای تهیه بلیت و اطلاعات بیشتر لطفا به لینک در بیوی صفحه اینستاگرام فرش‌فیلم farshfilm@ مراجعه کنید.
.
.
.
.
.
.
با ما از طریق واتس‌اپ ۰۹۳۶۳۰۳۸۳۱۲ و دایرکت در ارتباط باشید.
.
.
.
.
.
.
#تومان #فرش_فیلم #فیلم_تومان #مرتضی_فرشباف #محمدرضا_سرگلزایی #دکتر_سرگلزایی #روانپزشک #تحلیل_فیلم #کارول_پیرسون #سفر_قهرمان #جلسه_نقد_و_بررسی #سفر_قهرمانی #روانشناسی #روانشناسی_فیلم #دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #نسخه_کارگردان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اکران فیلم سینمایی "تومان" نسخه ویژه کارگردان همراه با جلسه تحلیل و گفتگوی آنلاین با دکتر محمدرضا سرگلزایی و مرتضی فرشباف (پلتفرم اسکای‌روم)

در برنامه روز جمعه در سینماتِک فرش‌فیلم به تماشای فیلم "تومان" خواهیم نشست و پس از آن در جلسه گفتگو، دکتر محمدرضا سرگلزایی -روانپزشک- از منظر سفر قهرمانی کارول پیرسون به تحلیل فیلم "تومان" خواهند پرداخت.

@drsargolzaei
@mortezafarshbaf
@farshfilm
زمان: جمعه ۱۰ تیرماه؛ ساعت ۱۷

برای تهیه بلیت و اطلاعات بیشتر لطفا به لینک در بیوی صفحه اینستاگرام فرش‌فیلم farshfilm@ مراجعه کنید.

با ما از طریق واتس‌اپ ۰۹۳۶۳۰۳۸۳۱۲ و دایرکت در ارتباط باشید.

#تومان #فرش_فیلم #فیلم_تومان #مرتضی_فرشباف #محمدرضا_سرگلزایی #دکتر_سرگلزایی #روانپزشک #تحلیل_فیلم #کارول_پیرسون #سفر_قهرمان #جلسه_نقد_و_بررسی #سفر_قهرمانی #روانشناسی #روانشناسی_فیلم #دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #نسخه_کارگردان
Forwarded from Cafe sz
هروقت از مسن‌تر‌ها می‌خوام عکس بگیرم باید چند دقیقه وایستم که دستی به سر و روشون بکشن. دکمه‌های پیراهنشون رو تا بالا ببندن، ریشه‌های رنگ نخورده‌ی موها رو بفرستن زیر روسری گل درشتشون، اون تیکه موی سمج شاخ شده رو با آب و زور بخوابونن و لبخند مناسب عکس رو بکشن روی صورتشون. هیچوقت راضی نمی‌شن که ازشون بی‌هوا و الکی عکس بگیری.
خیال می‌کنم این اخلاق از زمان دوربین‌های نگاتیوی توشون مونده. زمانی که از هر فیلم کلاً سی‌ودوتا عکس درمیومد که معمولا پنج‌شیش‌تاش هم می‌سوخت، محو می‌شد یا چشم یکی بسته می‌افتاد و تا زمانی که عکس‌ها از ظهور در میومدن خبردار نمی‌شدی که خاطره‌ات ثبت شده یا از لای دستت سر خورده و‌ به جهان عدم پیوسته.
اون زمان هر یک‌دونه صدای کلیکی که از دوربین در میومد ارزش داشت. مثل خیلی چیز‌های دیگه. مثل سیگار که توی زندان هر یه نخش ارزش داره.
همونطوری که هنوز خیلی از قدیمی‌ها نون خشک رو تیلیت می‌کنن واسه پرنده‌ها، پوست تخم‌مرغ رو می‌ریزن پای گلدون و بشقابشون رو تا دونه‌ی آخر برنج می‌خورن.
مثل همین اینترنت؛ زمانی که باید کارت می‌خریدیم و با صدای وینگ‌وینگ و جون کندن وصل می‌شدیم به جامعه‌ی جهانی رو یادته؟ سریع بهترین موسیقی‌ها رو دانلود می‌کردیم، توی بهترین وبلاگ‌ها دوتا مطلب استخون‌دار می‌خوندیم و قبل از اینکه دیسکانکت بشه و تصویر آدمک یاهو مسنجر به خواب بره یک ایمیل هم واسه‌ی رفیقمون اون سر ایران یا جهان می‌فرستادیم.
اینترنت اونقدر کافی نبود که وقت داشته باشیم عکس ناخن پا و غذای همدیگه رو نگاه کنیم. دروازه‌های معجزه برای چند لحظه باز می‌شد و باید تا می‌شد جیب‌هامون رو از طلا و جواهر پر می‌کردیم.
صنعت چاپ هم همینطوره...
سینما هم...
عشق هم....

📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
#تأملات
#زخم_ها

بدنم را کاوید، کنجکاوانه
در جستجوی سرچشمه‌ی خونی که بند نمی‌آمد
باور نخواهد کرد طبیب هرگز
خونی که بالا می‌آورم از زخم‌های تازیانه‌ی شاعرانی است
که خونی در تنشان نمانده برای خونریزی

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تأملات
#تنگسیر

گاهی باید با گربه‌ها حرف زد
و به کفشدوزک‌ها خیره ماند
وگرنه غم این "تنگسیر" بی‌مرد می‌کشد ما را!


#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از وبینار امید واهی و کوری خودخواسته .با تدریس دکتر محمدرضا سرگلزایی( روانپزشک) جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
تهیه فایل صوتی از آفتاب مهر
09121483033 - 88109349
@aftabemehr
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام آقای دکتر سرگلزایی عزیز.

آیا در فرآیند تفکر‌ خلّاق، آن‌چه که یونگ به آنTranscendent Function می‌گوید رخ می‌دهد؟ اگر این‌چنین است لطفا مثال‌هایی از آن را ذکر می‌کنید؟

آیا این موضوع به Participation Mystique هم مرتبط است؟ آن‌چه که در سفر‌قهرمانی به مواجهه با سایه معروف است چطور؟ آیا برای حل‌خلاقانه مسائل نیازمند به رویارویی با سایه خود و یافتن یک Transcendent Function (تابع متعالی) هستیم؟

با سپاس فراوان از شما.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

در آموزش «تکنیکال» تفکر‌خلّاق (که شیوهٔ ادوارد دو بونواست و من در «کتاب زندگی، فکر و دیگر هیچ» راجع به آن نوشته ام) مفاهیم‌ یونگی نقشی ندارند ولی در آموزش تفکر‌خلّاق مبتنی بر ناخودآگاه (که اوشو در کتاب خلاقیت،دبی فورد در کتاب راز سایه، رابرت جانسون در کتابتجسم‌خلّاق و اتوشارمر در کتاب تئوری U به آن پرداخته‌اند) مفاهیم‌ یونگی عبور از پرسونا (نقاب) و مواجهه با سایه(shadow) نقش مهمی دارند.

ادوارد دو بونو (که اغلب کتاب‌هایش به فارسی ترجمه شده‌اند) نگاهی شناختی – رفتاری به مفهوم خلاقیت دارد در حالی که کارل گوستاو یونگ نگاهی روان‌کاوانه به مفهوم خلاقیت دارد.

سبز باشید.

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#کلاس_آنلاین

💠دوره آموزشی *چالش های ازدواج در قرن ۲۱*💠

*دكتر محمدرضا سرگلزايی*
(روانپزشك)
جمعه ۳۱ تیر ١٤٠١- از ساعت ۱۸ الی ۲۱:۳۰

سرفصل ها:
*‌پیروزی لیبرالیسم*: رسوخ منطق بازار به مناسبات انسانی
*‌ازدواج*: ثبات یا پویش؟
*‌‌همسرگزینی*: مشابه یا مکمل؟*‌مشاورهٔ پیش‌از ازدواج*: گزینش یا آموزش؟

آنلاین و آفلاین
ارائه گواهی معتبر
🔴*تخفیف ثبت نام تا ۲۱ تیرماه*🔴
09154882700
09392296778

🔻*تلگرام*
https://t.me/astanemehr_mashhad

🔻*واتس اپ*
https://chat.whatsapp.com/IDCu1t3kI4aEZcxebtUjxg

🔻*اینستاگرام*
https://instagram.com/astanmehr?igshid=YmMyMTA2M2Y=

@drsargolzaei
chaleshhaye ezdevaj astanmehr 010311
.
توضیحات دکتر سرگلزایی در مورد وبینار "چالش‌های ازدواج در قرن ۲۱"

#drsargolzaei

@drsargolzaei
اخلاق، از کلاس حقوق اسلامی تا پاتایا!

رضا دانشمندی
دانش آموختۀ کارشناسی ارشد علوم سیاسی/مدرس دانشگاه


پردۀ اول:
در کلاس صحبت از اصل «اوفوا بالعقود» و «اوفوا بالعهد» در حقوق بین‌الملل اسلامی بود. خانم دانشجویی پس از کلاس، موضوع درس را بهانه کرد و از زندگی‌اش گفت: هنگام خواستگاری قرار شد پس از عقد رسمی، صرفاً ظرف ۶ ماه مقدمات عروسی و زندگی مشترک فراهم شود. پدر و مادر داماد وعده دادند که سربازیِ تک پسرشان را بخرند، برای‌مان خانه‌ای تهیه کنند و خلاصه، پشتیبانِ زندگی نوپای ما باشند و «در باغ سبز نشان دادند». منِ ساده‌دل وعده‌های پدرومادر داماد را باور کردم و بدون تحقیق دربارۀ امکان یا عدم امکان خرید خدمت، پاسخ مثبت دادم. پس از عقد فهمیدم چنین کاری ممکن نیست. اکنون یک‌سال‌ونیم از عقد ما می‌گذرد، آقای داماد به سربازی رفته و مایل است تاپایان سربازی، دوران نامزدی/عقد ادامه یابد. یکی-دو ماه اول کارت بانکی مادر همسرم در اختیارش بود، ولی پس از مدتی کارت را از او گرفتند و حتی نمی‌تواند برای خودش خرید کوچکی انجام دهد. او به‌واسطۀ تأهّل، در شهر زادگاهش خدمت می‌کند، و راضی هستم که با حداقل‌ها، زندگی مشترک‌مان را آغاز کنیم. اما نه از حمایت مالی خبری است و نه از خانه! پدر و مادر داماد هم به‌رغم مُکنت و توانایی مالی، تمام وعده‌های خود را فراموش کرده‌اند.
نوعروسِ پژمرده، می‌گفت: اگر روز اول می‌گفتند که بناست چند سال در عقد و در منزل پدرم بمانم و از پسرشان پذیرایی! کنم، به هیچ‌وجه به چنین ازدواج تن نمی‌دادم. حاضرم با مجلسی مختصر هر چه سریع‌تر زندگی مشترک‌ با همسرم را آغاز کنم و زیر یک سقف برویم، اما پدر و مادرش می‌گویند آبرو داریم و پسر نابالغ‌شان هم از خود اختیاری ندارد. اکنون نه راه پس دارم و نه راه پیش. بی‌نوا مستأصل بود و از هر روزنی برای نجات زندگی‌اش استفاده می‌کرد و در پی راه حل بود، و من ناامیدانه، او را به دوستانِ مشاور معرفی کردم. این شعر سعدی هم رهایم نکرد: آئین «وفا» و مهربانی/ در شهر شما مگر نباشد؟!


پردۀ دوّم:
دوستی که بارها برای تفریح و ... به آسیای جنوب شرقی سفر کرده بود، برایم می‌گفت: در یکی از سفرها به «تایلند»‌، با خانمی زیباتر از سایرین! در سواحل «پاتایا» آشنا شدم. بر سر مدّت و هزینه توافق و به سمت هتل حرکت کردیم. کاری داشتم و از او خواستم در لابی محل اقامت منتظرم بماند. وقتی برگشتم، دیدم چند تن از گردشگرانِ هم‌وطن! محاصره‌اش کرده‌اند و دو-سه برابر مبلغ مورد توافقمان، به او پیشنهاد می‌دهند. آن خانم هم شکسته-بسته و با اشاره به ساعت مچی‌اش، به آن‌ها می‌گفت که [مثلاً] تا عصر فردا با من به توافق رسیده و اگر فردا مایل به ادامه نباشم، می‌تواند با آنان گفت‌وگو کند. هم من شگفت‌زده شدم و هم هم‌وطنانم؛ با تصوّری که از «تایلند» و این حرفه داشتیم، این میزان تعهد برای‌مان قابل درک نبود. گرچه با متر و معیار من، او یک تن‌فروش بود، اما با تعریف خودش، به اخلاق و تعهد پای‌بندی داشت. پس از این ماجرا، علاقمند شدم بیشتر از او و باورهایش بدانم و تا پایان سفر با هم ماندیم. در این مدت، من را به معبدی برد، قبل از ورود بخشی از درآمد خود را صرف خرید حلقه‌ گلی برای پیکره کرد و در جایی از معبد زانو زد و به سبک و سیاق خودشان به عبادت پرداخت. به شدت شیفتۀ او شده بودم. صادقانه بگویم حتی فکر ازدواج با او به سرم زد که البته امکان‌پذیر نبود. همیشه باخودم فکر می‌کنم که گرچه او به اقتضای شرایط اجتماعی-اقتصادی کشورش، کاری انجام می‌داد که از نظر ما از جمله «کبائر» است، اما در آن کار! هم قاعده و چارچوب داشت.

پردۀ سوم:
شاید مهلک‌ترین بیماری برای یک جامعه، ابتلا به پریشانی/آنومی باشد. در این وضعیت، از قدرت و صلابتِ اصول اخلاقی کاسته می‌شود و نقض این اصول، احساس ناخوشایندی در پی ندارند. در چنین شرایطی، همه چیز مباح است و پاسخ هر اعتراضی، «چه اشکال داره؟»، «مگه چی می‌شه؟»، «گفتم که گفتم!» و از این دست عبارات غیرمسؤولانه است. اخلاقِ فراگیر و مورد اجماع رنگ می‌بازد و هر کس خود مستقلاً مبنای اخلاق می‌شود. هیچ عامل درونیِ بازدارنده‌ای هم وجود ندارد. در چنین فضایی، افراد مایلند بدون هزینه و خارج از چارچوب‌های رایج، کام‌جویی کنند.
(ادامه در پست بعدی)

@drsargolzaei