Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#جوانان_هیتلری یک سازمان شبه نظامی در دوران حکومت آدولف #هیتلر در آلمان #نازی بود. برنامههای این سازمان برای جوانان پسر بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سال و دختران ۱۰ تا ۱۸ سال طرّاحی شده بود. اصل کلی سازمان جوانان هیتلری این بود که هر عضو، یک سرباز فداکار برای «امپراتوری مقدّس آلمان» باشد.
رهبران آلمان نازی در پی این بودند که بتوانند از درون سازمان جوانان هیتلر نخبگان آینده ارتش موازی نظامی-ایدئولوژیک را بیابند. اعضای بلند پایه سازمان جوانان هیتلری با برگزاری جلسات متعدد سعی داشتند جوانان آلمان را جذب افکار نازیسم نمایند. این سازمان یک ماهنامه به نام «اراده و قدرت» داشت که به صورت منظم به چاپ میرسید و در اختیار اعضا گذاشته میشد.
در سال ۱۹۴۰ این ایده در سران آلمان نازی مطرح گردید که سازمان جوانان هیتلر میتواند به عنوان یک نیروی کمکی در خدمت جنگ باشد. پس از این بود که اعضای این سازمان به صورت فعال در بخشهایی مانند خدمات پستی، آتش نشانی، خدمات رادیویی و نیروهای ضدهوایی مشغول به کار در جبهههای جنگ شدند.
در سال ۱۹۴۳ رویکرد رهبران آلمان نازی در خصوص سازمان جوانان هیتلر تغییر کرد و تصمیم برآن شد که اعضای این سازمان خلاء بوجود آمده بر اثر جنگ را پر کرده و جایگزین نیروهای کشته شده در جبهه گردند. این روند تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت تا جایی که در سال ۱۹۴۵ از نوجوانانی با سن کمتر از ۱۲ سال در جبههها استفاده میشد. آن گونه که هاینریش بل در کتاب #عقاید_یک_دلقک نوشته است، تبلیغات گسترده ی نظام #فاشیست باعث شده بود بسیاری از مردم آلمان داوطلبانه فرزندان خود را برای فدا شدن در راه «امپراتوری مقدّس پیشوا» به جبهه ها بفرستند!
برای دانلود مجموعه چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
https://drsargolzaei.com/cat/%da%86%d8%b4%d9%85-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae/
#جوانان_هیتلری یک سازمان شبه نظامی در دوران حکومت آدولف #هیتلر در آلمان #نازی بود. برنامههای این سازمان برای جوانان پسر بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سال و دختران ۱۰ تا ۱۸ سال طرّاحی شده بود. اصل کلی سازمان جوانان هیتلری این بود که هر عضو، یک سرباز فداکار برای «امپراتوری مقدّس آلمان» باشد.
رهبران آلمان نازی در پی این بودند که بتوانند از درون سازمان جوانان هیتلر نخبگان آینده ارتش موازی نظامی-ایدئولوژیک را بیابند. اعضای بلند پایه سازمان جوانان هیتلری با برگزاری جلسات متعدد سعی داشتند جوانان آلمان را جذب افکار نازیسم نمایند. این سازمان یک ماهنامه به نام «اراده و قدرت» داشت که به صورت منظم به چاپ میرسید و در اختیار اعضا گذاشته میشد.
در سال ۱۹۴۰ این ایده در سران آلمان نازی مطرح گردید که سازمان جوانان هیتلر میتواند به عنوان یک نیروی کمکی در خدمت جنگ باشد. پس از این بود که اعضای این سازمان به صورت فعال در بخشهایی مانند خدمات پستی، آتش نشانی، خدمات رادیویی و نیروهای ضدهوایی مشغول به کار در جبهههای جنگ شدند.
در سال ۱۹۴۳ رویکرد رهبران آلمان نازی در خصوص سازمان جوانان هیتلر تغییر کرد و تصمیم برآن شد که اعضای این سازمان خلاء بوجود آمده بر اثر جنگ را پر کرده و جایگزین نیروهای کشته شده در جبهه گردند. این روند تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت تا جایی که در سال ۱۹۴۵ از نوجوانانی با سن کمتر از ۱۲ سال در جبههها استفاده میشد. آن گونه که هاینریش بل در کتاب #عقاید_یک_دلقک نوشته است، تبلیغات گسترده ی نظام #فاشیست باعث شده بود بسیاری از مردم آلمان داوطلبانه فرزندان خود را برای فدا شدن در راه «امپراتوری مقدّس پیشوا» به جبهه ها بفرستند!
برای دانلود مجموعه چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
https://drsargolzaei.com/cat/%da%86%d8%b4%d9%85-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae/
Telegram
attach 📎
Forwarded from Cafe sz
از ماشینم که پیاده شد ، یه نفس عمیق کشید و گفت:«دمت گرم سهیل خان. چه جایی آوردیمون. آدم باید اینجا یه ویلا داشته باشه!» جملهی آخرش رو که شنیدم پشت گردنم مور مور شد. صدای توی مخم گفت:«نباید میآوردیش جای به این بکری! از اوناست!» از صدا پرسیدم:«از کدوماست؟» گفت:«از اونایی که تصاحب میکنن. از همونهایی که باید یک چیزی رو اختصاصی برای خودشون داشته باشن! از همونها!»
رو کردم به همسفرم و پرسیدم:«چرا باید اینجا یه ویلا داشته باشی؟ الان هم داری از اینجا استفاده میکنی.» خندید و گفت:«فکر کن تو این هوا بری تو استخر خودت و دیرینکت رو بزنی!»
گفتم:«یعنی حاضری برای اینکه سالی یک یا دوبار بیای اینجا و تو استخر شخصیت دیرینک بزنی، خونهی صدها گونه حشره، گیاه و پستاندار رو خراب کنی؟! چی باعث شده فکر کنی اینقدر از دنیا طلبکاری؟» دیگه نمیخندید! عصبانی بود و به هم ریخته! چایی ریختم براش و دادم دستش. گفتم:«توی مالکیت اسارته! الان آزادی که تمام جنگلهای دنیا رو تجربه کنی! توی تمام برکهها و آبشارها آبتنی کنی! اگر اینجا یک ویلا داشته باشی تو اسیر اینجا میشی! اسیر همون استخر شخصیات میشی! امروز اینجا مهمون باش و لذت ببر از تمام چیزهایی که برای تو نیست!»
📸سهیل سرگلزایی
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
رو کردم به همسفرم و پرسیدم:«چرا باید اینجا یه ویلا داشته باشی؟ الان هم داری از اینجا استفاده میکنی.» خندید و گفت:«فکر کن تو این هوا بری تو استخر خودت و دیرینکت رو بزنی!»
گفتم:«یعنی حاضری برای اینکه سالی یک یا دوبار بیای اینجا و تو استخر شخصیت دیرینک بزنی، خونهی صدها گونه حشره، گیاه و پستاندار رو خراب کنی؟! چی باعث شده فکر کنی اینقدر از دنیا طلبکاری؟» دیگه نمیخندید! عصبانی بود و به هم ریخته! چایی ریختم براش و دادم دستش. گفتم:«توی مالکیت اسارته! الان آزادی که تمام جنگلهای دنیا رو تجربه کنی! توی تمام برکهها و آبشارها آبتنی کنی! اگر اینجا یک ویلا داشته باشی تو اسیر اینجا میشی! اسیر همون استخر شخصیات میشی! امروز اینجا مهمون باش و لذت ببر از تمام چیزهایی که برای تو نیست!»
📸سهیل سرگلزایی
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
مقاله
#مقاله
روانکاوی: شوری مذهبی، رسالتی اجتماعی!
تفاوت عمده بین رفتارگراها و روانکاوها در نگاهی ست که این دو گروه به ماهیت ذهن دارند. رفتارگراها ذهن را امری پسینی می دانند و روانکاوها ذهن را امری پیشینی. معنای پسینی بودن ذهن از دید رفتارگراها این است که ذهن آدمی در هنگام تولد همچون تابلوی سفیدی است که توسط حوادث پس از تولد شکل می گیرد. قطعا خود این تابلوی سفید ویژگیهایی دارد که یکی از مهم ترین ویژگی های آن همین سفید بودنش می باشد؛ یعنی دارای قابلیت یادگیری است و از حوادث و رویدادهای محیط آموزش می گیرد: زبان می آموزد، رفتار اجتماعی می آموزد و یاد می گیرد از چه چیزهایی بترسد و از چه چیزهایی نترسد. بنابراین از دید رفتارگراها، درمان نیز یک فعالیت آموزشی است: اختلالات روانی حاصل “بد آموزی” است و در طی درمان، آموزه های کارکرددار قرار است جایگزین آموزه های کژکارانه گردند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
ادامه مطلب را بخوانید
#مقاله
روانکاوی: شوری مذهبی، رسالتی اجتماعی!
تفاوت عمده بین رفتارگراها و روانکاوها در نگاهی ست که این دو گروه به ماهیت ذهن دارند. رفتارگراها ذهن را امری پسینی می دانند و روانکاوها ذهن را امری پیشینی. معنای پسینی بودن ذهن از دید رفتارگراها این است که ذهن آدمی در هنگام تولد همچون تابلوی سفیدی است که توسط حوادث پس از تولد شکل می گیرد. قطعا خود این تابلوی سفید ویژگیهایی دارد که یکی از مهم ترین ویژگی های آن همین سفید بودنش می باشد؛ یعنی دارای قابلیت یادگیری است و از حوادث و رویدادهای محیط آموزش می گیرد: زبان می آموزد، رفتار اجتماعی می آموزد و یاد می گیرد از چه چیزهایی بترسد و از چه چیزهایی نترسد. بنابراین از دید رفتارگراها، درمان نیز یک فعالیت آموزشی است: اختلالات روانی حاصل “بد آموزی” است و در طی درمان، آموزه های کارکرددار قرار است جایگزین آموزه های کژکارانه گردند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
ادامه مطلب را بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
روانکاوی: شوری مذهبی، رسالتی اجتماعی!
روانکاوی: شوری مذهبی، رسالتی اجتماعی! تفاوت عمده بین رفتارگراها و روانکاوها در نگاهی است که این دو گروه به ماهیت ذهن دارند. رفتارگراها ذهن را امری پسینی میدانند و روانکاوها ذهن را امری پیشینی. معنای پسینی بودن ذهن از دید رفتارگراها این است که ذهن آدمی…
❗️تغییر زمان دوره آموزش درمان اختلالات جنسی به دلیل امتحان ارشد مامایی و همچنین امتحان سازمان نظام روانشناسی
"آموزش درمان اختلالات جنسی"
ویژه درمانگران
با امتیاز بازآموزی
امکان مشاهده آنلاین
زمان برگزاری:
۲، ۳ و ۴ مرداد ۱۳۹۸
از ساعت ۹ تا ۲۰
ثبت نام:
۰۹۱۲۴۲۳۱۷۴۳
۰۹۳۵۵۵۷۸۷۲۶
۰۲۱ ۸۸۷۷۱۵۶۱
۰۲۱۵۵۴۸۶۶۳۴
@drsargolzaei
"آموزش درمان اختلالات جنسی"
ویژه درمانگران
با امتیاز بازآموزی
امکان مشاهده آنلاین
زمان برگزاری:
۲، ۳ و ۴ مرداد ۱۳۹۸
از ساعت ۹ تا ۲۰
ثبت نام:
۰۹۱۲۴۲۳۱۷۴۳
۰۹۳۵۵۵۷۸۷۲۶
۰۲۱ ۸۸۷۷۱۵۶۱
۰۲۱۵۵۴۸۶۶۳۴
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
کارکاه تفکر خلاق (ویژه نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال)
شرکت والدین مشمول تخفیف
پنجشنبه و جمعه ۲۷ و ۲۸ تیر ماه ساعت ۹ صبح تا ۱۳
☎️88109349
شرکت والدین مشمول تخفیف
پنجشنبه و جمعه ۲۷ و ۲۸ تیر ماه ساعت ۹ صبح تا ۱۳
☎️88109349
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام و درود استاد گرامی
اگر خاطرتان باشد در ایمیل قبلی یادداشت کوتاهی با موضوع؛ آیا خدا صفر و یک است؟ خدمتتان ارسال کردم
که مدتها با موضوع آن درگیری ذهنی داشتم و شاید دارم.
جنابعالی پیشنهاد مطالعه کتاب انسان خدای گونه نوشته یووال نوح حراری را دادین.
از این پیشنهاد شما بسیار سپاسگزارم، احساس واقعی ام این است که واقعا حس میکردم بخش هایی از این کتاب حاصل تفکرات شخصی ام با نثری شیوا و رسا و قابل فهم تبدیل به فیلم سینمایی شده در نهایت ممنون خواهم بود اگر نکته یا برداشت شخصی جنابعالی از این کتاب خصوصا از بخشهای پایانی آن که دقیقا با دغدغه ذهنی حقیر در ارتباط است را بدانم.
در ضمن مدتی است که دیگر در کانال فایل های صوتی کلاسها قرار نمی گیرد خواهشمندم بفرمایید همانند قبل این سلسله فایل ها در کانال تلگرامی گنجانده شود که برای افراد زیادی مثل من که امکان شرکت حضوری در کلاس ها را نداریم بسیار مفید بوده و هست.
باتشکر مجدد
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل این که بنده هشت سال پیش تأملاتم را در مورد آیندهٔ بشر در فصل آخر کتاب «حرف هایی برای امروزی ها» (انتشارات بهار سبز) نوشته ام.
دوّم این که همین روزها فایل های صوتی درس «اختلالات اعتیادی» کتاب روانپزشکی سیناپسیس کاپلان/سادوک را در کانال تلگرام قرار داده ایم.
سبز باشید
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
❓پرسش:
سلام و درود استاد گرامی
اگر خاطرتان باشد در ایمیل قبلی یادداشت کوتاهی با موضوع؛ آیا خدا صفر و یک است؟ خدمتتان ارسال کردم
که مدتها با موضوع آن درگیری ذهنی داشتم و شاید دارم.
جنابعالی پیشنهاد مطالعه کتاب انسان خدای گونه نوشته یووال نوح حراری را دادین.
از این پیشنهاد شما بسیار سپاسگزارم، احساس واقعی ام این است که واقعا حس میکردم بخش هایی از این کتاب حاصل تفکرات شخصی ام با نثری شیوا و رسا و قابل فهم تبدیل به فیلم سینمایی شده در نهایت ممنون خواهم بود اگر نکته یا برداشت شخصی جنابعالی از این کتاب خصوصا از بخشهای پایانی آن که دقیقا با دغدغه ذهنی حقیر در ارتباط است را بدانم.
در ضمن مدتی است که دیگر در کانال فایل های صوتی کلاسها قرار نمی گیرد خواهشمندم بفرمایید همانند قبل این سلسله فایل ها در کانال تلگرامی گنجانده شود که برای افراد زیادی مثل من که امکان شرکت حضوری در کلاس ها را نداریم بسیار مفید بوده و هست.
باتشکر مجدد
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل این که بنده هشت سال پیش تأملاتم را در مورد آیندهٔ بشر در فصل آخر کتاب «حرف هایی برای امروزی ها» (انتشارات بهار سبز) نوشته ام.
دوّم این که همین روزها فایل های صوتی درس «اختلالات اعتیادی» کتاب روانپزشکی سیناپسیس کاپلان/سادوک را در کانال تلگرام قرار داده ایم.
سبز باشید
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت دکتر سرگلزایی عزیز،
با توجه به نوع نگاه پست مدرن شما به اخلاق، یک سوال از حضورتون دارم. به نظر شما اگر کسی زندگی زناشویی بدون بچه را به خاطر صرفا عدم وجود عشق (البته با توجه به وجود عشق طرف مقابل به شخص، ولی یکطرفه) ترک کرده (دقت بفرمایی صرفا به خاطر عدم وجود عشق) و شخص دیگری را به خاطر عشق انتخاب کند کاری اشتباه و غیراخلاقیست؟ یا خیر؟
پیشتر از پاسخگویی شما ممنون و سپاسگزارم.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
پیشنهاد می کنم کتاب «عشق و اراده» رولو می (نشر دانژه) و کتاب «فلسفهٔ عشق» اروینگ سینگر (فرهنگ نشر نو) را مطالعه فرمایید و نیز در بخش گزارش/مصاحبهٔ سایت drsargolzaei.com مطلب «تنهایی ات را بپذیر» را بخوانید.
سبز باشید
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت دکتر سرگلزایی عزیز،
با توجه به نوع نگاه پست مدرن شما به اخلاق، یک سوال از حضورتون دارم. به نظر شما اگر کسی زندگی زناشویی بدون بچه را به خاطر صرفا عدم وجود عشق (البته با توجه به وجود عشق طرف مقابل به شخص، ولی یکطرفه) ترک کرده (دقت بفرمایی صرفا به خاطر عدم وجود عشق) و شخص دیگری را به خاطر عشق انتخاب کند کاری اشتباه و غیراخلاقیست؟ یا خیر؟
پیشتر از پاسخگویی شما ممنون و سپاسگزارم.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
پیشنهاد می کنم کتاب «عشق و اراده» رولو می (نشر دانژه) و کتاب «فلسفهٔ عشق» اروینگ سینگر (فرهنگ نشر نو) را مطالعه فرمایید و نیز در بخش گزارش/مصاحبهٔ سایت drsargolzaei.com مطلب «تنهایی ات را بپذیر» را بخوانید.
سبز باشید
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
Forwarded from کارگاههای مرکز تخصصی آرامینتا
🛎مرکز مشاوره آرامینتا برگزار میکند:
“زوج درمانی مبتنی بر مهارت های زندگی“
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
📜ارائه گواهی معتبر
💢زمان برگزاری: ۲۰ و ۲۱ تیرماه ۱۳۹۸
☎️ 02188687126
☎️ 02122115179
📱09909456386
@Aramintaa 👈🏻 لینک کانال تلگرام
“زوج درمانی مبتنی بر مهارت های زندگی“
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
📜ارائه گواهی معتبر
💢زمان برگزاری: ۲۰ و ۲۱ تیرماه ۱۳۹۸
☎️ 02188687126
☎️ 02122115179
📱09909456386
@Aramintaa 👈🏻 لینک کانال تلگرام
#پرسش_و_پاسخ
#هیپنوتیزم_برندها
❓پرسش:
شما در یک سخنرانی به مفهومی با عنوان «هیپنوتیزمِ بِرَندها» اشاره کردید، این اصطلاح یعنی چه؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
ردّ پای نفوذ کالا بر نظام ارزشی انسان را اولین بار در آثار کارل مارکس ، جامعهشناس و اقتصاددان معروف آلمانی، در اواسط قرن نوزدهم میبینیم. مارکس میگوید در عصر سرمایهداری، کالا «فتیش» میشود. فتیش یعنی شیء مقدس، یعنی شیئی که مورد احترام و تقدس قرار میگیرد. به نظر او در عصر سرمایهداری، کالا از جایگاه ابزاری خود فرا می رود و تبدیل به امری مقدس میشود، مثلاً فرد فکر نمیکند که من به دلیل کاربردهای مورد نیازم و امکانات فنّی باید فلان خودرو را بخرم، بلکه خود مارک و برندِ ماشین است که مورد علاقه و ستایش قرار میگیرد و ممکن است بسیاری از امکانات فنی آن کالا (که بتهای زمانهٔ ما هستند) مورد نیاز ما نباشند، یعنی یک کالا را با همان شوق و ستایشی تقدیس میکنیم که یک یونانی باستانی یا رومی پیش از میلاد مسیح خدایان خود را ستایش می کرده است و از بت های خود طلب فیض می کرده است! به این رویکرد فکری «فتیشیسم» میگوییم. وقتی که کالا «فتیش» می شود یعنی «هاله ای قُدسی» آن را احاطه می کند، در چنین حالتی ما تحت هیپنوتیزم کالاها هستیم، یعنی به جای این که ما مالک آن ها باشیم، آن ها ما را تسخیر می کنند.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
#هیپنوتیزم_برندها
❓پرسش:
شما در یک سخنرانی به مفهومی با عنوان «هیپنوتیزمِ بِرَندها» اشاره کردید، این اصطلاح یعنی چه؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
ردّ پای نفوذ کالا بر نظام ارزشی انسان را اولین بار در آثار کارل مارکس ، جامعهشناس و اقتصاددان معروف آلمانی، در اواسط قرن نوزدهم میبینیم. مارکس میگوید در عصر سرمایهداری، کالا «فتیش» میشود. فتیش یعنی شیء مقدس، یعنی شیئی که مورد احترام و تقدس قرار میگیرد. به نظر او در عصر سرمایهداری، کالا از جایگاه ابزاری خود فرا می رود و تبدیل به امری مقدس میشود، مثلاً فرد فکر نمیکند که من به دلیل کاربردهای مورد نیازم و امکانات فنّی باید فلان خودرو را بخرم، بلکه خود مارک و برندِ ماشین است که مورد علاقه و ستایش قرار میگیرد و ممکن است بسیاری از امکانات فنی آن کالا (که بتهای زمانهٔ ما هستند) مورد نیاز ما نباشند، یعنی یک کالا را با همان شوق و ستایشی تقدیس میکنیم که یک یونانی باستانی یا رومی پیش از میلاد مسیح خدایان خود را ستایش می کرده است و از بت های خود طلب فیض می کرده است! به این رویکرد فکری «فتیشیسم» میگوییم. وقتی که کالا «فتیش» می شود یعنی «هاله ای قُدسی» آن را احاطه می کند، در چنین حالتی ما تحت هیپنوتیزم کالاها هستیم، یعنی به جای این که ما مالک آن ها باشیم، آن ها ما را تسخیر می کنند.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
آقای دکتر سرگلزایی، شما در گفتههایتان معمولا به دو سبک زندگی اشاره میکنید. یکی سبک زندگی آپولونی و دیگری سبک زندگی دیونیزیوسی. لطفا توضیح مختصری در رابطه با این دوسبک زندگی ارائه دهید تا بتوانیم سوالات بعدی را با شما مطرح کنیم.
علی ورامینی (همشهری- ۲۶ اسفند ۱۳۹۶)
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
ویلهلم فریدریش نیچه مقالهای دارد به نام «بصیرت دیونیزوسی به جهان» که این مقاله اکنون بخشی از کتاب «زایش تراژدی» اوست. نیچه در این مقالهی «بصیرت دیونیزوسی به جهان» از اسطورهشناسی هلنیسم که مربوط به یونان باستان است استفاده میکند و دو نگاه به زندگی یا دو چارچوب تفسیری و چارچوب رفتاری راجع به زندگی را بر مبنای اسطورههای آپولو و دیونیزوس بیان میکند. میدانید که آپولو در یونان باستان خدای نور، خورشید، روز و روشنایی بود و درنتیجه نگاه آپولونی به زندگی نگاهی است که بر مبنای فضیلت نظم، انضباط، قانون و چارچوب قرار دارد و در مقابل آن دیونیزوس خدای شب، تاریکی، مستی و از خود بی خودی بود و بنابراین نگاه دیونیزوسی به زندگی میتواند به معنی سبک زندگی عاطفهمدار، احساسمدار، پذیرش، تسلیم و رها بودن از چارچوبها تفسیر شود. کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی بر مبنای این دیدگاه نیچه و همینطور با الهام از فلسفهی چینی «یانگ و یین» راجع به سبک نرینه روان و سبک مادینه روان در مواجهه با زندگی سخن گفته است. در انگاره ی یین و یانگ چینی، «یانگ» بخش نورانی و سفید آن دایرهی «تائو» است و از نظر چینیها بخش نرینهی جهان است که خیلی شبیه آپولو در فلسفهی یونان باستان است. کارل گوستاو یونگ اسم این بخش را «آنیموس» گذاشت که در واقع نگاه نرینهجانی به جهان است. از آن سو، «یین» در فلسفهی چین خیلی با آن trend یا جریان یا کشش دیونیزوسی در فلسفهی یونانی شباهت دارد. یونگ اسم آن بخش را «آنیما» یا مادینهجانی گذاشت چون آنیما و آنیموس هر دو در زبان لاتین به معنای جان هستند ولی یکیشان با پسوند مذکر (آنیموس) و یکیشان با پسوند مونث (آنیما) است. سبک زندگی و کیفیت زندگی ما آدمها خیلی تحتتاثیر این است که ما آنیموسی یا نرینهجانی یا نرینهروانی زندگی بکنیم یا آنیمایی یا مادینهجانی یا مادینهروانی. انسانی که آپولونی زندگی میکند اولین ویژگیاش این است که خودش را از جهان جدا میکند: «من در برابر جهان». درحالیکه کسی که آنیمایی زندگی میکند خودش را از جهان تفکیک نمی کند : «من درون جهان». انگاره ی «من در برابر جهان» منجر میشود به این که جهان برای ما عینیت و شیءیت (objectivity) پیدا کند و درنتیجه ما میتوانیم جهان را بشناسیم ، آنگاه ما میتوانیم در جهان تغییر اعمال کنیم. آنچه که در یونان باستان «امپدوکلوس» اسم آن را «لوگوس» یا شناخت یا منطق گذاشته بود، زمانی ایجاد میشود که ما در مقابل یک شیء قرار بگیریم، از آن شیء و از آن پدیده فاصله بگیریم، آن وقت میتوانیم آن پدیده را بشناسیم و روی آن تاثیر بگذاریم. درحالیکه وقتی ما درون یک پدیده هستیم و جزئی از آن پدیده هستیم نمیتوانیم آن را بشناسیم و در آن تغییر اعمال کنیم. نتیجهی این دو نگرش این است که انسانی که آنیموسی یا آپولونی یا لوگوسی به جهان نگاه میکند، جهان را با عینیات آن میشناسد درحالیکه انسانی که آنیمایی یا اروسی یا دیونیزوسی با جهان ارتباط برقرار میکند ارتباطش با جهان یک ارتباط درونی، عاطفی، ذهنی و subjective است. درنتیجه علم، تکنولوژی و فناوری محصول نگاه آنیموسی یا نگاه آپولونی و نرینهجانی به جهان است. چرا که ما جهان را متر، وزن و تجزیه میکنیم و اندازه میگیریم و میشناسیم و روی آن تاثیر میگذاریم و در آن دخالت میکنیم. درنتیجه تمام محصولات علمی و تمام دستاوردهای فناوری محصول این نگاه به جهان هستند که نگاه «انسان در برابر جهان است». در این نگاه است که ارتباط حقوقی انسان با انسانهای دیگر هم خودش را نشان میدهد؛ یعنی پول من از پول شما جداست. این که «من و شما نداریم، فرقی نمیکند حالا این وری باشد یا آن وری» ، این یک جور نگاه آنیمایی و دیونیزوسی به جهان است زیرا در نگاه آنیمایی و دیونیزوسی خط مرزها شفّاف نیست و روش سنجش و تفکیک مسؤولیتها، تکلیفها و حقوق خیلی مشخص نیست. بنابراین در این رویکرد با یک سر در گمی نهادینه در زبان و تفکر و روابط مواجه هستیم، مثلاً با سخنانی همچون «یک جوری با هم کنار میآییم»، «حالا بگذار ببینیم چه میشود» و مثالهای بیشماری که از این دست میتوان بیان کرد. خلاصه این که حقوق و زندگی اجتماعی مبتنی بر قانون و همچنین علم و فناوری محصول سبک زندگی آنیموسی هستند. زندگی عاطفی و عاشقانه، زندگی هنرمندانه و شاعرانه سبک زندگی های آنیمایی هستند.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
❓پرسش:
آقای دکتر سرگلزایی، شما در گفتههایتان معمولا به دو سبک زندگی اشاره میکنید. یکی سبک زندگی آپولونی و دیگری سبک زندگی دیونیزیوسی. لطفا توضیح مختصری در رابطه با این دوسبک زندگی ارائه دهید تا بتوانیم سوالات بعدی را با شما مطرح کنیم.
علی ورامینی (همشهری- ۲۶ اسفند ۱۳۹۶)
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
ویلهلم فریدریش نیچه مقالهای دارد به نام «بصیرت دیونیزوسی به جهان» که این مقاله اکنون بخشی از کتاب «زایش تراژدی» اوست. نیچه در این مقالهی «بصیرت دیونیزوسی به جهان» از اسطورهشناسی هلنیسم که مربوط به یونان باستان است استفاده میکند و دو نگاه به زندگی یا دو چارچوب تفسیری و چارچوب رفتاری راجع به زندگی را بر مبنای اسطورههای آپولو و دیونیزوس بیان میکند. میدانید که آپولو در یونان باستان خدای نور، خورشید، روز و روشنایی بود و درنتیجه نگاه آپولونی به زندگی نگاهی است که بر مبنای فضیلت نظم، انضباط، قانون و چارچوب قرار دارد و در مقابل آن دیونیزوس خدای شب، تاریکی، مستی و از خود بی خودی بود و بنابراین نگاه دیونیزوسی به زندگی میتواند به معنی سبک زندگی عاطفهمدار، احساسمدار، پذیرش، تسلیم و رها بودن از چارچوبها تفسیر شود. کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی بر مبنای این دیدگاه نیچه و همینطور با الهام از فلسفهی چینی «یانگ و یین» راجع به سبک نرینه روان و سبک مادینه روان در مواجهه با زندگی سخن گفته است. در انگاره ی یین و یانگ چینی، «یانگ» بخش نورانی و سفید آن دایرهی «تائو» است و از نظر چینیها بخش نرینهی جهان است که خیلی شبیه آپولو در فلسفهی یونان باستان است. کارل گوستاو یونگ اسم این بخش را «آنیموس» گذاشت که در واقع نگاه نرینهجانی به جهان است. از آن سو، «یین» در فلسفهی چین خیلی با آن trend یا جریان یا کشش دیونیزوسی در فلسفهی یونانی شباهت دارد. یونگ اسم آن بخش را «آنیما» یا مادینهجانی گذاشت چون آنیما و آنیموس هر دو در زبان لاتین به معنای جان هستند ولی یکیشان با پسوند مذکر (آنیموس) و یکیشان با پسوند مونث (آنیما) است. سبک زندگی و کیفیت زندگی ما آدمها خیلی تحتتاثیر این است که ما آنیموسی یا نرینهجانی یا نرینهروانی زندگی بکنیم یا آنیمایی یا مادینهجانی یا مادینهروانی. انسانی که آپولونی زندگی میکند اولین ویژگیاش این است که خودش را از جهان جدا میکند: «من در برابر جهان». درحالیکه کسی که آنیمایی زندگی میکند خودش را از جهان تفکیک نمی کند : «من درون جهان». انگاره ی «من در برابر جهان» منجر میشود به این که جهان برای ما عینیت و شیءیت (objectivity) پیدا کند و درنتیجه ما میتوانیم جهان را بشناسیم ، آنگاه ما میتوانیم در جهان تغییر اعمال کنیم. آنچه که در یونان باستان «امپدوکلوس» اسم آن را «لوگوس» یا شناخت یا منطق گذاشته بود، زمانی ایجاد میشود که ما در مقابل یک شیء قرار بگیریم، از آن شیء و از آن پدیده فاصله بگیریم، آن وقت میتوانیم آن پدیده را بشناسیم و روی آن تاثیر بگذاریم. درحالیکه وقتی ما درون یک پدیده هستیم و جزئی از آن پدیده هستیم نمیتوانیم آن را بشناسیم و در آن تغییر اعمال کنیم. نتیجهی این دو نگرش این است که انسانی که آنیموسی یا آپولونی یا لوگوسی به جهان نگاه میکند، جهان را با عینیات آن میشناسد درحالیکه انسانی که آنیمایی یا اروسی یا دیونیزوسی با جهان ارتباط برقرار میکند ارتباطش با جهان یک ارتباط درونی، عاطفی، ذهنی و subjective است. درنتیجه علم، تکنولوژی و فناوری محصول نگاه آنیموسی یا نگاه آپولونی و نرینهجانی به جهان است. چرا که ما جهان را متر، وزن و تجزیه میکنیم و اندازه میگیریم و میشناسیم و روی آن تاثیر میگذاریم و در آن دخالت میکنیم. درنتیجه تمام محصولات علمی و تمام دستاوردهای فناوری محصول این نگاه به جهان هستند که نگاه «انسان در برابر جهان است». در این نگاه است که ارتباط حقوقی انسان با انسانهای دیگر هم خودش را نشان میدهد؛ یعنی پول من از پول شما جداست. این که «من و شما نداریم، فرقی نمیکند حالا این وری باشد یا آن وری» ، این یک جور نگاه آنیمایی و دیونیزوسی به جهان است زیرا در نگاه آنیمایی و دیونیزوسی خط مرزها شفّاف نیست و روش سنجش و تفکیک مسؤولیتها، تکلیفها و حقوق خیلی مشخص نیست. بنابراین در این رویکرد با یک سر در گمی نهادینه در زبان و تفکر و روابط مواجه هستیم، مثلاً با سخنانی همچون «یک جوری با هم کنار میآییم»، «حالا بگذار ببینیم چه میشود» و مثالهای بیشماری که از این دست میتوان بیان کرد. خلاصه این که حقوق و زندگی اجتماعی مبتنی بر قانون و همچنین علم و فناوری محصول سبک زندگی آنیموسی هستند. زندگی عاطفی و عاشقانه، زندگی هنرمندانه و شاعرانه سبک زندگی های آنیمایی هستند.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #طبیعت_ثانوی (علم مغز و معرفت بشر)
نویسنده: #جرالد_م_ادلمن
مترجمین: #خسرو_پارسا، #محمدرضاخواجهپور
ناشر: فرهنگ معاصر
آیا میتوانید آگاهی را تعریف کنید یا آن را اندازه بگیرید؟
چگونه میتوان از آگاهی، آگاه شد؟
ذهن چیست و چگونه با عملکرد مغز و بدن ارتباط پیدا میکند؟
انسانی که همواره در جستجوی مامنی از باورها و ارزشها است، چگونه میتواند از این حصر فیزیولوژی آزاد شود و به کاوش ذهن بپردازد؟
آیا میتوان ذهن را شناخت؟ و چگونه انسان دانش را کسب میکند؟
به قدمت شکلگیری تاریخ روانشناسی و حتی پیش از آن، بشر همواره درگیر چنین پرسشهایی بوده است. مکاتب و نظام های فکری متعددی در حوزه فلسفه و روانشناسی برای شفافسازی این پرسشها به وجود آمدند. همچنین معرفتشناسی (Epistemology) همواره در صدد پاسخ دادن به این پرسش بوده است که انسانها چگونه اطلاعات را از محیط کسب میکنند و دانش را به دست میآورند یا آگاهی آن ها چه تفاوتی با آگاهی دیگر جانوران دارد.
فیلسوفان خردگرا (Rationalist) همواره معتقد بودهاند که غریزههای فطری که به صورت پیشینی در ذهن جای گرفتهاند، عامل مهمی در کسب دانش و ایجاد آگاهی برتر در انسان میشود، از سوی دیگر طرفداران اصالت تجربه (Empiricist) ذهن را منفعل فرض کرده و برای پاسخ دادن به پرسشهای مربوط به فلسفه شناخت و آگاهی، متکی بر تجربه حسی هستند.
برای مطالعه متن کامل معرفی کتاب لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #طبیعت_ثانوی (علم مغز و معرفت بشر)
نویسنده: #جرالد_م_ادلمن
مترجمین: #خسرو_پارسا، #محمدرضاخواجهپور
ناشر: فرهنگ معاصر
آیا میتوانید آگاهی را تعریف کنید یا آن را اندازه بگیرید؟
چگونه میتوان از آگاهی، آگاه شد؟
ذهن چیست و چگونه با عملکرد مغز و بدن ارتباط پیدا میکند؟
انسانی که همواره در جستجوی مامنی از باورها و ارزشها است، چگونه میتواند از این حصر فیزیولوژی آزاد شود و به کاوش ذهن بپردازد؟
آیا میتوان ذهن را شناخت؟ و چگونه انسان دانش را کسب میکند؟
به قدمت شکلگیری تاریخ روانشناسی و حتی پیش از آن، بشر همواره درگیر چنین پرسشهایی بوده است. مکاتب و نظام های فکری متعددی در حوزه فلسفه و روانشناسی برای شفافسازی این پرسشها به وجود آمدند. همچنین معرفتشناسی (Epistemology) همواره در صدد پاسخ دادن به این پرسش بوده است که انسانها چگونه اطلاعات را از محیط کسب میکنند و دانش را به دست میآورند یا آگاهی آن ها چه تفاوتی با آگاهی دیگر جانوران دارد.
فیلسوفان خردگرا (Rationalist) همواره معتقد بودهاند که غریزههای فطری که به صورت پیشینی در ذهن جای گرفتهاند، عامل مهمی در کسب دانش و ایجاد آگاهی برتر در انسان میشود، از سوی دیگر طرفداران اصالت تجربه (Empiricist) ذهن را منفعل فرض کرده و برای پاسخ دادن به پرسشهای مربوط به فلسفه شناخت و آگاهی، متکی بر تجربه حسی هستند.
برای مطالعه متن کامل معرفی کتاب لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
طبیعت ثانوی (علم مغز و معرفت بشر)
طبیعت ثانوی (علم مغز و معرفت بشر) - آیا میتوانید آگاهی را تعریف کنید یا آن را اندازه بگیرید ؟چگونه میتوان از آگاهی آگاه شد ؟
چشم تاریخ
#چشم_تاریخ
#میرزا_رضا_کرمانی
میرزا رضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان – ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادیو قاتل ناصرالدین شاه بود.
میرزا رضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایبالسلطنه کامرانمیرزا قرار گرفت و مدتها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان سیدجمالالدین اسدآبادی شد. میرزا رضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرارگرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکارشیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزا رضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
برای دانلود مجموعه کامل چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا دانلود کنید
#چشم_تاریخ
#میرزا_رضا_کرمانی
میرزا رضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان – ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادیو قاتل ناصرالدین شاه بود.
میرزا رضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمد، اما مورد آزار نایبالسلطنه کامرانمیرزا قرار گرفت و مدتها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان سیدجمالالدین اسدآبادی شد. میرزا رضا کرمانی بهشدت تحت تأثیر تعلیمات سید جمال قرارگرفته بود. وی در شهر بارفروش به قصد کشتن کامران میرزا یک پنجلول روسی خرید، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشهٔ تمام ستم هاست از میان بردارد.
میرزا رضا کرمانی پس از ملاقات با سید جمالالدین اسدآبادی در ۲۶رجب۱۳۱۳ق از استانبول حرکت کرد و به عنوان خدمتکارشیخ ابوالقاسم برادر کوچک شیخ احمد روحی از راه طرابوزان به تفلیس بعد بادکوبه و از آنجا به مشهدسر (بابلسر فعلی) وارد ایران شد و با تهیه تپانچه روسی در بارفروش (بابل فعلی) ۲شوال همان سال به شهرری وارد شد. این ایام هم مقارن با پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود و در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۲۷۵ (مقارن جمعه ۱۷ ذی القعده ۱۳۱۳ قمری)، ناصرالدین شاه برای زیارت به شاهعبدالعظیم رفت. میرزا نیز با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامهای به شاه به او نزدیک شده و از زیر عریضه با تپانچه به ناصرالدین شاه شلیک میکند.
میرزا رضا در سحرگاه روز پنجشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد.
برای دانلود مجموعه کامل چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا دانلود کنید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
میرزا رضا کرمانی
چشم تاریخ - میرزارضاکرمانی (۱۲۲۶خورشیدی کرمان - ۲۲ مرداد ۱۲۷۵خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادی و قاتل ناصرالدین شاه بود
نخواب کورش
فرامرز اصلانی
#آهنگ
#نخواب_کورش
خواننده: #فرامرز_اصلانی
ترانهسرا: #سیمین_بهبهانی
آهنگساز: #فرزین_فرهادی
لینک دانلود ترانه نخواب کورش از وبسایت دکتر سرگلزایی:
از اینجا دانلود کنید
#نخواب_کورش
خواننده: #فرامرز_اصلانی
ترانهسرا: #سیمین_بهبهانی
آهنگساز: #فرزین_فرهادی
لینک دانلود ترانه نخواب کورش از وبسایت دکتر سرگلزایی:
از اینجا دانلود کنید
#شعر
#موعود
روزی بازخواهد گشت ابلیس
و بساط ریا و تملّق را به آتش دوزخ خواهد سوزاند
و ما جام ها را زیر نور مهتاب به هم خواهیم زد
و بهشت بی سجده را جشن خواهیم گرفت!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه اشعار دکتر سرگلزایی به لینک زیر در وب سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
دانلود کنید
#موعود
روزی بازخواهد گشت ابلیس
و بساط ریا و تملّق را به آتش دوزخ خواهد سوزاند
و ما جام ها را زیر نور مهتاب به هم خواهیم زد
و بهشت بی سجده را جشن خواهیم گرفت!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه اشعار دکتر سرگلزایی به لینک زیر در وب سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
دانلود کنید
#شعر
#ارنستو_بر_صلیب
سرودهای سرخ
سرب های داغ
غزل های ناب
آغوش های عطرآگین
شراب و خون
از زهدان مریم تا لب های رسوای مجدلیّه
از تعمید یحیی تا صلیب جلجتا
"*من نه به خود رفتم این طریق که عشقم، از همدان تا صلیب رهنمون بود"
*بیت آخر از سروده های دکتر شفیعی کدکنی است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#ارنستو_بر_صلیب
سرودهای سرخ
سرب های داغ
غزل های ناب
آغوش های عطرآگین
شراب و خون
از زهدان مریم تا لب های رسوای مجدلیّه
از تعمید یحیی تا صلیب جلجتا
"*من نه به خود رفتم این طریق که عشقم، از همدان تا صلیب رهنمون بود"
*بیت آخر از سروده های دکتر شفیعی کدکنی است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
دیروز رفته بودم ملاقاتی! شلوغ و کثیف بود و ملت شر شر تو صف انتظار عرق میریختن. نوبتم که شد با دستبند و پابند آوردنش. دیدنش توی اون شرایط اصلا برام خوشایند نبود! خیلی وقته اونجاست. هزار سالی میشه. هنوز تفهیم اتهام نشده. از وضعیتش راضی نبود. میگفت انداختنش تو بند مجرمین خطرناک. یواشکی بهش گفتم:«طاقت بیار. زمستون تموم میشه!» گفت:«همین صد سال پیشم که اومدی ملاقات همین رو گفتی!» گفتم:«من خوشبینم! بعضیها بلند شدن.» صدام رو پایین آوردم که پاسبونی که داشت چپ چپ نگاهمون میکرد نشنوه و ادامه دادم:«همین دیروز دیدم روی دیوار نوشتن "خدا رو آزاد کنین"! کم کم مردم دارن نگرانت میشن!» صدای یه بوق ممتد سالن رو پر کرد. پاسبون رو به همکارش داد زد:«وقت تمومه! خدا رو برگردونین تو بند!»
📸سهیل سرگلزایی
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
📸سهیل سرگلزایی
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Forwarded from آفتاب مهر
مقاله
#مقاله
#پدرم_مرا_کتک_میزد!: درباب سبب شناسی روانی – اجتماعی
منبع: ستون در مطب روانپزشک – مجله موفقیت – نیمه دوم تیرماه 95
مردی که روبهرویم نشسته بود، کمتر از چهل سال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کرده بود، ولی هربار در درمان شکست خورده و باز به اعتیاد برگشته بود. در اولین جلسه ملاقاتمان برای توضیح اینکه چرا دچار اعتیاد شده است، داستان کودکیاش را تعریف کرد و گفت که بارها از پدرش کتک خورده است. این مرد علت اعتیادش را تنبیهشدن توسط پدر بداخلاق و سرزنشگرش میدانست. در اینکه رفتار این پدر نادرست بوده است، جای هیچ تردیدی نیست. تنبیه فیزیکی کودکان به هر دلیلی مساوی است با شکنجه و به همان اندازه که هیچ حقوقدان، جامعهشناس یا روانشناسی در هیچ شرایطی شکنجه را حتی برای متهم و مجرم تایید نمیکند، تنبیه فیزیکی کودکان را هم در هیچ شرایطی قابل توجیه نمیداند. ولی موضوع بحث من چیز دیگری است: آیا بهراستی تنبیهشدن این آقا توسط پدرش علت اعتیاد او بوده است؟
فیلسوفان بزرگ که در حوزه «نظریه شناخت» کار میکنند (از سقراط گرفته تا دیوید هیوم) بحث مفصلی راجع به «علیت» داشتهاند و به این مسئله پرداخته اند که در چه شرایطی میتوان گفت A دلیل B است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای مطالعه متن کامل مقاله لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#مقاله
#پدرم_مرا_کتک_میزد!: درباب سبب شناسی روانی – اجتماعی
منبع: ستون در مطب روانپزشک – مجله موفقیت – نیمه دوم تیرماه 95
مردی که روبهرویم نشسته بود، کمتر از چهل سال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کرده بود، ولی هربار در درمان شکست خورده و باز به اعتیاد برگشته بود. در اولین جلسه ملاقاتمان برای توضیح اینکه چرا دچار اعتیاد شده است، داستان کودکیاش را تعریف کرد و گفت که بارها از پدرش کتک خورده است. این مرد علت اعتیادش را تنبیهشدن توسط پدر بداخلاق و سرزنشگرش میدانست. در اینکه رفتار این پدر نادرست بوده است، جای هیچ تردیدی نیست. تنبیه فیزیکی کودکان به هر دلیلی مساوی است با شکنجه و به همان اندازه که هیچ حقوقدان، جامعهشناس یا روانشناسی در هیچ شرایطی شکنجه را حتی برای متهم و مجرم تایید نمیکند، تنبیه فیزیکی کودکان را هم در هیچ شرایطی قابل توجیه نمیداند. ولی موضوع بحث من چیز دیگری است: آیا بهراستی تنبیهشدن این آقا توسط پدرش علت اعتیاد او بوده است؟
فیلسوفان بزرگ که در حوزه «نظریه شناخت» کار میکنند (از سقراط گرفته تا دیوید هیوم) بحث مفصلی راجع به «علیت» داشتهاند و به این مسئله پرداخته اند که در چه شرایطی میتوان گفت A دلیل B است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای مطالعه متن کامل مقاله لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
پدرم مرا کتک میزد!: درباب سبب شناسی روانی – اجتماعی
محمدرضا سرگلزایی - مردی که روبهرویم نشسته بود، کمتر از چهل سال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کرده بود
Forwarded from آفتاب مهر
کارکاه تفکر خلاق (ویژه نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال)
شرکت والدین مشمول تخفیف
پنجشنبه و جمعه ۲۷ و ۲۸ تیر ماه ساعت ۹ صبح تا ۱۳
☎️88109349
شرکت والدین مشمول تخفیف
پنجشنبه و جمعه ۲۷ و ۲۸ تیر ماه ساعت ۹ صبح تا ۱۳
☎️88109349
پرسش و پاسخ
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
آیا سبک زندگی برساختهی نظام سیاسی-اقتصادی است و فرد هم در آن ساختار شکل می گیرد و یا خیر این تکتک افراد هستند که دور هم جمع میشوند و بر اساس برایندِ انتخاب هایشان اجتماع را هم این شکلی میسازند؟
علی ورامینی (همشهری- ۲۶ اسفند ۱۳۹۶)
✅ پاسخ دکتر سرگلزایی:
قطعا این دو با هم در تعامل و دیالوگ هستند و جریان بین فرد و اجتماع یک جریان کاملا دوطرفه است. فقط تفاوت بین نظریهپردازها این است که آن نظریهپردازها به کدامیک از این دو بیشتر ارزش میدهند. طبیعتا آنهایی که دیدگاههای سوسیالیستی داشته باشند، تاثیر نهادهای اجتماعی و ساختارهای اجتماعی را بر فرد مهمتر از تاثیر فرد بر جامعه میدانند و آنهایی که دیدگاههای لیبرالیستی داشته باشند، تاثیر فرد را بر اجتماع بیشتر میدانند. مثلا یونگ یک نظریهپرداز با دیدگاههای لیبرالیستی است، بنابراین دغدغهاش هم تحلیل فرد و تسهیل تغییرات فردی است ولی نظر من برخلاف نظر یونگ است زیرا زمانه ی ما با زمانه ی یونگ متفاوت است، ما در عصر رسانه قرار داریم. من فکر میکنم که در مقطع فعلی تاریخی-اجتماعی که ما در آن قرار داریم، نهادهای کلان اجتماعی بر روانشناختی فردی ما تاثیر عمیقی دارند. پیش از عصر رسانه، نهادهای قدرت بیرون از روان ما حضور داشتند ولی اکنون نهادهای قدرت از طریق رسانه در درون روان ما حضور دارند. درست است که ما بستر تاریخی آنیمایی یا دیونیزوسی داریم ولی من بهنظرم میآید با توجه به این که امروزه رسانهها دارند محتویات روان ما را میسازند ما باید ببینیم رسانههایی که ما مخاطبش هستیم چه چشمانداز و سبک زندگی را به ما میدهند. سیطرهی رسانهای در جهان در حال حاضر متعلق به تمدن و فرهنگ غرب است که یک فرهنگ زئوسی-آپولونی (فرهنگ آنیموسی) است، امّا رسانه ی فراگیر در کشور ما سبک زندگی آنیمایی را ترویج می کند. علت اینکه ما علیرغم اینکه چشمانداز زندگیمان، چشمانداز آنیموسی-آپولونی شده، همچنان داریم به سبک زندگی آنیمایی عمل میکنیم نهادهای کلان اجتماعی-سیاسی و رسانه ی فراگیر هستند، پیام های متعارض رسانه های جهانی همچون هالیوود و رسانه ی حکومتی ما باعث میشوند ما دچار گیجی و سردرگمی باشیم. درنتیجه بخشی از این تعارض و گیجی ما ناشی از همین است که رسانههای غالب در صنعت جهان رسانههایی هستند که چشمانداز آنیموسی فرهنگ غرب را برای ما جلوه میدهند و ما اغوا میشویم که مثل آنها زندگی کنیم اما در سوی دیگر نهادهای کلان سیاسی در جامعهمان نگاه آنیمایی را به زندگی ما میدهند. این در حالی است که چشمانداز سیاستگذاران ما هم حتی چشمانداز فرهنگ غرب است. یعنی با وجود اینکه ادعا میکنند که غرب راه اشتباهی را طی کرده است، نگاه میکنند اگر غرب انرژی هستهای دارد ما هم باید انرژی هستهای داشته باشیم، اگر غرب نانوتکنولوژی دارد ما هم باید فناوری نانوتکنولوژی داشته باشیم، اگر غرب ماهواره دارد ما هم باید ماهواره داشته باشیم. اگر قرار است که دستاوردهای فرهنگ غرب را داشته باشیم، این دستاوردها محصولات یک نظام فکری و یک سبک زندگی هستند. چرا سرعت آنقدر اهمیت دارد که ما باید تجهیزات سریع داشته باشیم؟! این «فضیلت سرعت» زیرمجموعهی یک فرهنگ رقابت-محور است. میخواهم بگویم که حتی همان کسانی که ادارهکنندهی نهادهای کلان اجتماعی-سیاسی در جامعهی ما هستند، خودشان هم دچار همین تعارض و گیجی هستند که چشماندازشان چشمانداز دستیابی به دستاوردهای فرهنگ غرب است اما توصیهشان به ملّت در سبک زندگی چیزی متضاد آن چشم انداز است. نمونه اش این است که برای آزمایش طبی و درمان به آلمان و انگلیس تشریف میبرند درحالیکه این گفتمان را رواج میدهند که شما میتوانید بیماریهای بدخیم فرزندانتان را مثلا با روشن کردن شمع در امامزاده درمان کنید، درنتیجه این تعارض در خودشان هم وجود دارد. پس رابطه ی روان فردی و سازمان اجتماعی یک ماجرای دو طرفه است، اما من در این مقطع زمانی در جامعهمان فکر میکنم که بازتولید این تعارض، توسط نهادهای کلان اجتماعی-سیاسیمان دارد صورت میگیرد.
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
آیا سبک زندگی برساختهی نظام سیاسی-اقتصادی است و فرد هم در آن ساختار شکل می گیرد و یا خیر این تکتک افراد هستند که دور هم جمع میشوند و بر اساس برایندِ انتخاب هایشان اجتماع را هم این شکلی میسازند؟
علی ورامینی (همشهری- ۲۶ اسفند ۱۳۹۶)
✅ پاسخ دکتر سرگلزایی:
قطعا این دو با هم در تعامل و دیالوگ هستند و جریان بین فرد و اجتماع یک جریان کاملا دوطرفه است. فقط تفاوت بین نظریهپردازها این است که آن نظریهپردازها به کدامیک از این دو بیشتر ارزش میدهند. طبیعتا آنهایی که دیدگاههای سوسیالیستی داشته باشند، تاثیر نهادهای اجتماعی و ساختارهای اجتماعی را بر فرد مهمتر از تاثیر فرد بر جامعه میدانند و آنهایی که دیدگاههای لیبرالیستی داشته باشند، تاثیر فرد را بر اجتماع بیشتر میدانند. مثلا یونگ یک نظریهپرداز با دیدگاههای لیبرالیستی است، بنابراین دغدغهاش هم تحلیل فرد و تسهیل تغییرات فردی است ولی نظر من برخلاف نظر یونگ است زیرا زمانه ی ما با زمانه ی یونگ متفاوت است، ما در عصر رسانه قرار داریم. من فکر میکنم که در مقطع فعلی تاریخی-اجتماعی که ما در آن قرار داریم، نهادهای کلان اجتماعی بر روانشناختی فردی ما تاثیر عمیقی دارند. پیش از عصر رسانه، نهادهای قدرت بیرون از روان ما حضور داشتند ولی اکنون نهادهای قدرت از طریق رسانه در درون روان ما حضور دارند. درست است که ما بستر تاریخی آنیمایی یا دیونیزوسی داریم ولی من بهنظرم میآید با توجه به این که امروزه رسانهها دارند محتویات روان ما را میسازند ما باید ببینیم رسانههایی که ما مخاطبش هستیم چه چشمانداز و سبک زندگی را به ما میدهند. سیطرهی رسانهای در جهان در حال حاضر متعلق به تمدن و فرهنگ غرب است که یک فرهنگ زئوسی-آپولونی (فرهنگ آنیموسی) است، امّا رسانه ی فراگیر در کشور ما سبک زندگی آنیمایی را ترویج می کند. علت اینکه ما علیرغم اینکه چشمانداز زندگیمان، چشمانداز آنیموسی-آپولونی شده، همچنان داریم به سبک زندگی آنیمایی عمل میکنیم نهادهای کلان اجتماعی-سیاسی و رسانه ی فراگیر هستند، پیام های متعارض رسانه های جهانی همچون هالیوود و رسانه ی حکومتی ما باعث میشوند ما دچار گیجی و سردرگمی باشیم. درنتیجه بخشی از این تعارض و گیجی ما ناشی از همین است که رسانههای غالب در صنعت جهان رسانههایی هستند که چشمانداز آنیموسی فرهنگ غرب را برای ما جلوه میدهند و ما اغوا میشویم که مثل آنها زندگی کنیم اما در سوی دیگر نهادهای کلان سیاسی در جامعهمان نگاه آنیمایی را به زندگی ما میدهند. این در حالی است که چشمانداز سیاستگذاران ما هم حتی چشمانداز فرهنگ غرب است. یعنی با وجود اینکه ادعا میکنند که غرب راه اشتباهی را طی کرده است، نگاه میکنند اگر غرب انرژی هستهای دارد ما هم باید انرژی هستهای داشته باشیم، اگر غرب نانوتکنولوژی دارد ما هم باید فناوری نانوتکنولوژی داشته باشیم، اگر غرب ماهواره دارد ما هم باید ماهواره داشته باشیم. اگر قرار است که دستاوردهای فرهنگ غرب را داشته باشیم، این دستاوردها محصولات یک نظام فکری و یک سبک زندگی هستند. چرا سرعت آنقدر اهمیت دارد که ما باید تجهیزات سریع داشته باشیم؟! این «فضیلت سرعت» زیرمجموعهی یک فرهنگ رقابت-محور است. میخواهم بگویم که حتی همان کسانی که ادارهکنندهی نهادهای کلان اجتماعی-سیاسی در جامعهی ما هستند، خودشان هم دچار همین تعارض و گیجی هستند که چشماندازشان چشمانداز دستیابی به دستاوردهای فرهنگ غرب است اما توصیهشان به ملّت در سبک زندگی چیزی متضاد آن چشم انداز است. نمونه اش این است که برای آزمایش طبی و درمان به آلمان و انگلیس تشریف میبرند درحالیکه این گفتمان را رواج میدهند که شما میتوانید بیماریهای بدخیم فرزندانتان را مثلا با روشن کردن شمع در امامزاده درمان کنید، درنتیجه این تعارض در خودشان هم وجود دارد. پس رابطه ی روان فردی و سازمان اجتماعی یک ماجرای دو طرفه است، اما من در این مقطع زمانی در جامعهمان فکر میکنم که بازتولید این تعارض، توسط نهادهای کلان اجتماعی-سیاسیمان دارد صورت میگیرد.
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
سبک زندگی و نظام سیاسی
سبک زندگی و نظام سیاسی، سبک زندگی و نظام سیاسی - آیا سبک زندگی برساختهی نظام سیاسی - اقتصادی است و فرد هم در آن ساختار شکل میگیرد