دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.4K subscribers
1.85K photos
101 videos
167 files
3.33K links
Download Telegram
#چشم_تاریخ

#سیمون_دوبووآر (به فرانسوی: Simone De Beauvoir)‏ (۹ ژانویه، ۱۹۰۸–۱۴ آوریل ۱۹۸۶) فیلسوف و نویسندهٔ فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در ۹ ژانویه، ۱۹۰۸ در پاریس در خانواده‌ای بورژوا به دنیا آمد. بووُآر در یک خانوادهٔ بورژوای کاتولیک به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در مؤسسهٔ سنت ‌مارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت. وی در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسهٔ اکول نورمالپاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت. با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می‌پرداختند، او تصمیم گرفت مدرّس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با ژان پل سارتر آشنا شد. بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبهٔ اول و بووار رتبهٔ دوم را کسب کرد. با این وجود، بووار صاحب عنوان جوان‌ ترین پذیرفته‌شدهٔ این آزمون تا آن زمان شد. بووُآر به عنوان مادر فمینیسمِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود. معروف‌ترین اثر وی جنس دوم (عنوان اصلی: 
Le Deuxième Sexe)
نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده‌است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده‌است می‌پردازد. پس از آنکه این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، به عنوان مانیفست فمینیسم شناخته شد. هنگامی که در سال 1960 #جمیله_بوپاشا دختر مبارز الجزایری به جرم عضویت در جبههٔ آزادیبخش الجزایر توسط اشغالگران فرانسوی زندانی شد و تحت شکنجه قرار گرفت سیمون دوبوآر کمیته ای را برای نجات او از شکنجه تشکیل داد که اَمه سزار و ژان پل سارتر نیز عضو آن بودند. فعالیت این کمیته باعث شد که جمیله بوپاشا از زندان حسین دی الجزایر به زندانی در فرانسه منتقل شود، از شکنجه نجات پیدا کند و حکم اعدام او لغو شود. در سال 1962 سیمون دوبوآر همراه با ژیزل حلیمی وکیل جمیله کتاب «جمیله بوپاشا» را نوشت، پیکاسو تصویری از این دختر مبارز نقاشی کرد و لوئیجی نونو آهنگساز ایتالیایی آهنگ «زندگی و عشق» را به افتخار او ساخت. در همین سال فرانسه به استعمار 130 سالهٔ الجزایر پایان داد و جمیله نیز از زندان آزاد شد.

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/SimoneDeBeauvoir.jpg
ادامه #پرسش_و_پاسخ
#ارتباط_مذهب_و_سلامت_روان

*پرسش:

سلام استاد ارجمند
1_ طبق آراء روانکاوان شهیری چون کارل #یونگ و #ویکتور_فرانکل و نئویونگین ها آرامش روحی و روانی، رابطه مستقیم با تفرد یافتن و ایجاد معنایی شخصی و متمایز در زندگی دارد که با توجه به هر دوره ای از گروه سن روانی، پس از کسب معنای مربوطه، توسعه یافته و نیاز به معنایی در مراحل بعد را دارد.
2_ مذاهب نیز در اعصار مختلف، از انسان اولیه تا اکنون در تلاش بوده اند که پاسخی جامع در خور نیاز زمانه شان به انسان نیازمند معنا دهند تا خیالش را از ارزشمندی و معناداری زندگی فردی اش راحت کنند.
3_ تحلیل رابطه جرم و جنایت به نسبت جمعیت به عنوان یک شاخص در سنجش سلامت و آرامش روحی و روانی جامعه در کشور هایی به ظاهر مذهبی و به ظاهر غیر مذهبی نشان از این دارد که به ظاهر غیر مذهبی ها (سوئد، نروژ، ژاپن و...) دارای سلامت روحی و روانی بیشتر نسبت به کشورهای ظاهرا مذهبی (عربستان، افغانستان و ...) دارند.
4_ نتیجه:
4_1_ لزوما مذهبی و یا غیر مذهبی بودن منجر به سلامت روحی و روانی نمی شود آنچه ارجحیت دارد دستیابی به معنایی شخصی و تفرد یافتن در انسانی است که به ظاهر مذهبی یا غیر مذهبی است و می توان چهار حالت زیر را استخراج کرد
مذهبی + تفرد یافتگی و معناداری = سلامت روحی وروانی
غیر مذهبی + عدم تفرد یافتگی و معناداری = عدم سلامت روحی و روانی
مذهبی + عدم تفرد یافتگی و معناداری = عدم سلامت روحی و روانی
غیر مذهبی + تفردیافتگی و معناداری = سلامت روحی و روانی
4_2_ انسان و جوامع غیرمذهبی در تهدید و خطر این موضوع قرار دارند که بواسطه در تماس نبودن با محیط اجتماعی معنوی منکر وجود معنایی برای زندگی شوند و درد کشند.
انسان و جوامع مذهبی در تهدید و خطر این موضوع قرار دارند که بواسطه در تماس بودن با محیط اجتماعی معنوی تلاشی برای کسب معنای شخصی و تفرد یافتگی نکنند و درد کشند. 
انسان غیر مذهبی فرصت این را دارد که در همان محیط فکری خود تجربه معنوی و تفرد یافتگی داشته باشد. 
انسان مذهبی فرصت این را دارد که بواسطه تجربه مذهبی غنای معنوی و تفرد یافتگی بیشتری پیدا کند. 
نتیجه پایانی: آنچه از خوی انسانی و شواهد تاریخی و آماری جوامع پیداست اینست که انسان زیست یافته در جامعه غیر مذهبی همواره بواسطه نیازمندی انسان به معنا در تلاش بوده است که در جستجوی معنا باشد و انسان زیست یافته در جامعه مذهبی به واسطه در دسترس بودن معنا احساس نیاز کمتری به جستجوی معنا داشته است و این تفاوت احساس نیازمندی در این دو گونه جوامع موجب تفاوت معنادار سلامت و آرامش روحی و روانی شده است 
بقول سعدی:

تو بر کنار فراتی ندانی این معنی        
به راه بادیه دانند قدر آب زلال 

دکتر سرگلزایی عزیز، من و تمام کسانی که پیگیر مطالب کانال هستیم پیمانه نیاز خودمان را از هوشیاری شما پر میکنیم 
سپاس بیکران


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

سلام و احترام و سپاس از عنایت شما
نظرات تان در کانال به اشتراک گذاشته خواهند شد

سبز باشید

T.me/drsargolzaei
Aref-Sarbaz Koochouloo @bestmusik
@bestmusik Telegram Channel
#آهنگ
#سرباز_کوچولو
خواننده: عارف
ترانه سرا: همایون هوشیار نژاد آهنگساز: حسن شماعی زاده
@drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#استقلالی_هستی_یا_پرسپولیسی؟

هر بار که شهرآورد پایتخت یا مسابقه دو تیم استقلال و پرسپولیس برگزار می شود گروه زیادی از طرفداران این دو تیم به شور می افتند، از رجز خوانی های پیش از مسابقه گرفته تا سوت زدن ها و هو کردن های حین فوتبال و بالاخره جشن و پایکوبی هواداران تیم برنده پس از مسابقه با شکل و شمایلی کلیشه ای در هر بار داربی پایتخت تکرار می شود، بسته به این که کدام تیم برده باشد، پس از مسابقه گروهی با شال های آبی یا قرمز به خیابان ها می ریزند، بوق می زنند و شلوغ می کنند. بخش زیادی از این پایکوبان خیابانی نه به شکل حرفه ای فوتبالیست هستند و نه حتی به شکل منظم ورزشکارند بسیاری از آن ها هم جوانانی هستند که در حوزه های شغلی، اقتصادی و حتی عاطفی دچار مشکلات عدیده ای هستند که پیروزی هیچ کدام از این تیم ها هیچ کمکی به حل مشکلات آن ها و بهبود کیفیت زندگی شان نمی کند پس این همه شور و شعف چه دلیلی دارد؟

اول - "آکسل هونت"
(Axel Honneth)
فیلسوف آلمانی و استاد دانشگاه فرانکفورت می گوید یکی از دلایل هر رابطه اجتماعی تلاش برای "بازشناسی هویت" است، انسان با عضویت در گروه های اجتماعی علاوه بر این که در جستجوی دریافت حمایت است در جستجوی "کسب هویت" (Recognition) نیز هست. برای کسی که نتوانسته است از طریق کار موثر، هویت اجتماعی خود را به اثبات برساند استقلالی یا پرسپولیسی بودن تلاشی است برای اثبات وجود و هویتش به خودش و دیگران. در یادداشت دیگری با عنوان #خالکوبی_خودزنی_هویت ، به شیوه دیگری از کسب هویت از طریق حکاکی نمادها بر بدن پرداخته ام.

دوم - #کارن_هورنای روانکاو آلمانی اعتقاد دارد که "نظام تفاخر اجتماعی" یک تصویر ایده آل  ایجاد می کند که مردم آن جامعه تلاش می کنند به آن نزدیک شوند، این تصویر که توسط رسانه ها ترویج می شود نمونه ای از قدرت، ثروت و شهرت است. پوشش خبری مستمر راجع به جزئیات زندگی ستاره های فوتبال و سینما و بزرگ نمایی جایگاه مقامات سیاسی باعث می شود که ما برای شبیه شدن به آن ها تلاش کنیم و نسبت به آن ها ترکیبی از احساسات ستایش و حسادت را داشته باشیم. از آنجا که رسیدن به این جایگاه برای اغلب مردم ناممکن است، این مردم تبدیل به پرستش کنندگان پرتعارض سوپر استارهای موسیقی، سینما، ورزش و سیاست می شوند. این پرستش گران از طرفی دچار از "خود بیگانگی" می شوند و ارتباط شان با توانایی ها، استعدادها، ضعف ها و شرایط واقعی زندگی شان کمرنگ می شود و از سویی با راه افتادن به دنبال این بت های بازاری، احساس "تقرب و تشبه" به آن ها می کنند. چنین مردمی برای پیروزی بت های رسانه ای چنان دست افشان و پای کوبان می شوند که گویی سهمی از آن پیروزی به این ها خواهد رسید. در واقع این هواداران زندگی ایده آل خود را از طریق وکلایشان انجام می دهند و از قدرت و درخشش و شکوه سوپر استارهایی که به وکالت این ها افسانه ای زندگی می کنند لذت می برند: وصف العیش، نصف العیش!
پیش از این در یادداشت #نظام_تفاخر راجع به نظریه کارن هورنای نوشته ام و در یادداشت #بتهای_خودفروش_و_بت_پرستان_خیانتکار نیز راجع به احساسات متعارض هواداران سوپر استارها به تفصیل نوشته ام. 
در فیلم سینمایی
"Fifteen Million Merits"
از مجموعه آینه سیاه، ساخته "چارلی بروکر" به شکلی نمادین تصویری از این بت سازی رسانه ای و نظام تفاخر نمایش داده شده است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#چشم_تاریخ

#شیرین_عبادی در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده حقوق شد. پس از اخذ مدرک لیسانس و قبولی در کنکور دادگستری و شش ماه کارآموزی قضاوت، در اسفند ۱۳۴۸ به عنوان قاضی رسماً کار خود را شروع کرد. او جزو نخستین قاضیان زن در ایران بود. عبادی به موازات قضاوت در دادگاه به ادامهٔ تحصیل پرداخت و در رشتهٔ حقوق خصوصی در سال ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران با درجهٔ ممتاز به مدرک فوق لیسانس دست پیدا کرد. پس از کار در سطوح مختلف دادگستری، در سال ۱۳۵۴ به ریاست شعبه ۲۴۴ دادگاه شهرستان نائل آمد. شیرین عبادی اولین زن در تاریخ دادگستری ایران است که به ریاست دادگاه برگزیده شده و در بین سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ میلادی در این سمت فعالیت داشته است. پس از انقلاب ۱۳۵۷ عبادی و دیگر زنان قاضی را از مقام قضاوت برکنار کردند و آنها را به کارهای اداری گماشتند. پس از آن، شیرین عبادی منشی دادگاهی شد که پیشتر رئیس آن بود. بعد از اعتراض زنان قاضی به این وضع، آنها را به عنوان کارشناس در دادگستری به خدمت گماردند. به گفتهٔ عبادی: «ادامهٔ این وضع برای من غیرقابل تحمل بود بنابراین تقاضای بازنشستگی قبل از موعود کردم و با آن موافقت شد». چون کانون وکلای دادگستری مدت ها پس از انقلاب بازگشایی نشده بود و بوسیله قوه قضائیه اداره می‌شد بنابراین با درخواست وکالت عبادی هم موافقت نمی‌شد و او عملاً چندین سال خانه نشین شد. در این مدت به تألیف چند کتاب و انتشار مقالات متعددی در نشریات ایران پرداخت تا این که در سال ۱۳۷۱ موفق به اخذ پروانهٔ وکالت شد و دفتر وکالت خود را تأسیس نمود. شیرین عبادی پس از اخذ پروانهٔ وکالت، دفاع از پرونده‌های بسیاری از جمله تعدادی پرونده‌های ملی را پذیرفت، مانند وکالت خانوادهٔ مقتولین قتل‌های زنجیره‌ای (فروهرها)، عزت‌الله ابراهیم ‌نژاد که در حمله به کوی دانشگاه کشته شد و زهرا کاظمی عکاس تبعه کانادا که در ایران به قتل رسید. عبادی وکیل تعدادی از چهره‌های سرشناس فرهنگی و مطبوعاتی بوده است، از جمله دکتر حبیب‌الله پیمان، عباس معروفی، سردبیر ماهنامهٔ گردون و فرج سرکوهی (سردبیر ماهنامهٔ آدینه). وی تعداد کثیری از پرونده‌های اجتماعی نظیر موارد کودک‌آزاری را هم بر عهده گرفته است، مانند آرین گلشنی، کودکی که بر اثر حضانت جدا از مادرش زندگی می‌کرد و بر اثر شکنجه در خانه نامادریش به قتل رسیده بود. او در بحث پرونده بین‌المللی ایران نیز فعال است. 

در سال ۲۰۰۳ کمیتهٔ جایزه نوبل در نروژ به شیرین عبادی #جایزه_صلح_نوبل را اعطا کرد. کمیتهٔ جایزه نوبل اعلام کرد که این جایزه به دلیل فعالیت‌های خانم عبادی در زمینه حقوق بشر و ترویج مردم‌سالاری در ایران به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان، به وی اعطا می‌شود. در بخشی از بیانیهٔ کمیتهٔ اعطای جایزه گفته شد: «شیرین عبادی به عنوان یک وکیل، قاضی، نویسنده و فعال حقوق بشر در ایران و در خارج از مرزهای این کشور همواره با صراحت صحبت کرده است». این کمیته همچنین اظهار امیدواری کرد که دادن جایزه صلح به یک زن مسلمان ممکن است در زمانی که منطقه خاورمیانه با تحولات فاحشی روبروست جنبش اصلاحات را در ایران احیا کند. او تنها ایرانی است که جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است. مأموران جمهوری اسلامی در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۸ مدال نوبل صلح شیرین عبادی را از صندوق امانات بانکی او در ایران برداشته و مصادره کردند. این برای اولین بار در تاریخ ۱۰۸ سالهٔ جایزه صلح نوبل بود که مدال نوبل توقیف شد. در تاریخ ۱۶ مارس ۲۰۱۱ میلادی، یکی از خیابان ‌های شهر پواتیه در فرانسه تغییر نام یافت و به نام «شیرین عبادی»، فعال حقوق بشر ایرانی و برنده جایزه صلح نوبل نام‌گذاری شد. شهر پواتیه در نزدیکی پاریس واقع شده ‌است و دومین شهر با اهمیت دانشگاهی در این کشور محسوب می‌شود.

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ShirinEbadi.jpg
ادامه #پرسش_و_پاسخ
#ارتباط_مذهب_و_سلامت_روان

*ایمیل1:

سلام و ادب خدمت جناب دکتر 
وعرض تشکر برای مطالب اندیشمندانه و تخصصی که با اعضای کانالتان به اشتراک‌ میگذارید.
در خصوص پرسش و پاسخ مربوط به رابطه بین باورهای دینی و سلامت روان مطلبی را عرض می کنم.
موضوع پایان نامه بنده "رابطه بین احساس رضایت ودین درونی" در مقطع ارشد و "اثر دین درونی بر کاهش اضطراب" در رساله مقطع دکتری در دانشگاه "سنت ژوزف" بود.
همبستگی مثبت قابل توجهی بین "احساس رضایت و دین بیرونی" وجود ندارد.

عناصر دین بیرونی:

۱. حضور در نماز روز یکشنبه درکلیسا یا روز جمعه در نماز جمعه
۲.پوشش حجاب برای زن مسلمان یا مسیحی وظاهر دینی برای مرد مثل ریش یا کلاه
۳.رعایت حدود شرعی رابطه  برای مسلمان مثل دست ندادن و برای مسیحی مثل در آغوش نگرفتن

و دقیقا رابطه مثبت معنی دار بین "کاهش میزان اضطراب و افزایش دین درونی" وجود دارد.

عناصر دین درونی:

۱.گذشت مادّی و معنوی
۲.محبت کلامی، رفتاری،  
۳.توجه به خدا و رضایت او
۴.صرف وقت روزانه برای محاسبه کارها و جبران خطاها
باتشکر

*ایمیل 2 :

با عرض سلام و ارادت 

در رابطه با پایان نامه دانشگاه "سنت ژوزف" 
مطالعات همبستگی و مقایسه ای گرچه بخاطر محدودیت روش آزمایشی، بعنوان روشهای علمی مورد استفاده و استناد قرار می گیرند اماچون هدف علم کشف رابطه ی علی معلولی بین پدیده هاست در استفاده و تعمیم نتایج این مطالعات باید احتیاط کرد. 

مشکل و چالش دیگر این مطالعات تعریف عملیاتی، دقیق و کنترل متغیرهای تاثیرگذار است.
با در نظرگرفتن این موضوع، تعریف دین بیرونی و درونی و ویژگی های نمونه های دیندار درونی و بیرونی و روش نمونه گیری  احتیاج به دقت و حساسیت بالایی دارد.

یک نکته دیگر 

در "کاهش نشانه های اضطراب در اثر دین درونی"  هم می توان گرایش به دین را هم ناشی از اضطراب دانست؛ در واقع ممکن است اضطراب گرایش افراد به دین را ایجاد کرده باشد.

باتشکر



*پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام

از همراهی شما سپاسگزارم.
در کانال به اشتراک گذاشته خواهد شد

T.me/drsargolzaei
#مقاله
#خوشبختی

آدم ﻫﺎ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ از ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ دارﻧﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺣﺮﻓﻪ ي روانﭘﺰﺷﻜﻲ ام، ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪه ام ﻛﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺮﺧﻮرداري از ﻳﻚ ﺣﺎلِ ﺧﻮب ﺑﺎدوام.
وﻗﺘﻲ ﺣﺎلِ ﺧﻮﺑﻲ دارﻳﻢ، ﻳﺎ ﺑﻪ زﺑﺎن روانﭘﺰﺷﻜﻲ «ﺧُﻠﻖﻣﺎن ﺑﺎﻻﺳﺖ»، رواﺑﻂﻣﺎن ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲﺷﻮد، ﺷﺎﻛﺮ و ﺳﭙﺎسﮔﺰار ﻧﻌﻤﺖﻫﺎي زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ، از آنﭼﻪ دارﻳﻢ، ﻟﺬت ﻣﻲﺑﺮﻳﻢ و از آنﭼﻪ ﻧﺪارﻳﻢ، ﻛﻢﺗﺮ ﻣﻲرﻧﺠﻴﻢ.
ﺑﺨﺸﻲ از ﺑﺮﺧﻮرداري از ﺣﺎل ﺧﻮب ﺑﺎدوام، ﺑﻪ ژنﻫﺎي ﻣﺎ ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ. ﻫﺮﻛﺪام از ﻣﺎ ﺑﺎ ﻳﻚ «ﻣﺨﺰن ژﻧﻲ» ﺑﻪ دﻧﻴﺎ ﻣﻲآﻳﻴﻢ ﻛﻪ در زﻧﺪﮔﻲﻣﺎن، ﻧﻘﺶ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻤﻲ ﺑﺎزي ﻣﻲﻛﻨﺪ. ژن ﻫﺎي ﻣﺎ، ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻗﻴﺎﻓﻪ و ﭼﻪ ﻫﻴﻜﻠﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، رﻧﮓ ﭘﻮﺳﺖ، ﻣﻮ و ﭼﺸﻤﺎن ﻣﺎ را ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺮ ﭼﺎق ﻳﺎ ﻻﻏﺮ ﺑﻮدنﻣﺎن ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ، آﺳﻴﺐ ﭘﺬﻳﺮيﻣﺎن در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﻴﻤﺎري ﻫﺎ را ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﺣﺘﻲ در اﻳﻦ ﻛﻪ اﺣﺘﻤﺎل ﭼﻪ ﻧﻮع ﻣﺮﮔﻲ در ﻣﺎ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻢ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ!
ﺑﺮﺧﻼف ﺷﻌﺎرﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﻣﺮوز ﻣﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ و در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺗﻜﺮار ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ «ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺎ در دﺳﺖ ﺧﻮدﻣﺎن اﺳﺖ»، ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺸﺎن داده اﻧﺪ ﻛﻪ «ﺑﺨﺸﻲ از ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺎ، در دﺳﺖ ﺧﻮدﻣﺎن اﺳﺖ و ﻧﻪ ﺗﻤﺎم آن!»
ﻋﻠﻢ ﻧﺸﺎن داده ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﻫﺎي زﻳﺎدي دارﻧﺪ. آﻧﺎن ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺳﻮار ﺑﺮ ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻪ ي ﭘﺮﻧﺪه، ﺑﻪ آﺳﻤﺎن ﺑﺮوﻧﺪ و ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﻋﻤﻖ درﻳﺎﻫﺎ، ﺑﻪ ﻛﺎوش ﺑﭙﺮدازﻧﺪ؛ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺧﻮد را در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﻴﻤﺎري ﻫﺎي زﻳﺎدي واﻛﺴﻴﻨﻪ ﻛﻨﻨﺪ و ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ آن ﻫﺎ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﺸﻮﻧﺪ؛ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ از اﻳﻦ ﺳﻮي دﻧﻴﺎ، ﺑﻪ آن ﺳﻮي دﻧﻴﺎ در ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﭘﻴﺎم ﺑﻔﺮﺳﺘﻨﺪ و... اﻣﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻠﻢ ﻫﻢ ﻧﺸﺎن داده ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲﻫﺎي زﻳﺎدي ﻫﻢ دارﻧﺪ!
ﺑﺴﻴﺎري از ﻛﺎرﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪﻧﻈﺮ ﺳﺎده ﻣﻲرﺳﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺮاي اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار ﺑﺎﺷﺪ: ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮاي ﻳﻚ ﻓﺮد، ﺧﻮاب رﻓﺘﻦ، ﻛﺎري ﺑﻲﻧﻬﺎﻳﺖ دﺷﻮار ﻣﻲﺷﻮد، او ﺳﺎﻋﺖﻫﺎ در رﺧﺘﺨﻮاب ﺑﺎ ﺧﻮد ﻛﻠﻨﺠﺎر ﻣﻲرود وﻟﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﺧﻮاب ﺑﺮود! اﻓﺮاد زﻳﺎدي ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﺨﺖ در ﺗﻼش اﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ رژﻳﻢ ﻏﺬاﻳﻲ ﺧﻮد را ﻛﻨﺘﺮل ﻛﻨﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺟﺪي و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰي ﻣﺪاوم، در رﻋﺎﻳﺖ رژﻳﻢﺷﺎن ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻲﺧﻮرﻧﺪ!
«اراده ي ﻣﺎ»، ﺑﺴﻴﺎري از اوﻗﺎت دﭼﺎر ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻲﺷﻮد: ﻫﻴﭻ ﻓﺮدي ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ «اراده ﻛﻨﺪ» و ﻋﻴﻨﻜﺶ را ﻛﻨﺎر ﺑﮕﺬارد، ﻫﻴﭻ ﻓﺮدي ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ «اراده ﻛﻨﺪ» و وﺳﻮاس ﺷﺴﺖوﺷﻮ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻴﭻ ﻓﺮدي ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ «اراده ﻛﻨﺪ» و ﻛﻢﺧﻮﻧﻲ ﺧﻮد را رﻓﻊ ﻛﻨﺪ!
«اراده» ﺑﺮاي ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﺴﺎﺋﻞ، ﺷﺮط ﻻزم اﺳﺖ اﻣﺎ ﺷﺮط ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ. درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻣﻴﺰ از ﭼﻮب ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه وﻟﻲ آن ﻣﻴﺰ «ﻓﻘﻂ از ﭼﻮب» ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ! در ﻛﻨﺎر ﭼﻮب، ﻣﻴﺦ، ﺳﻨﺒﺎده، ﭼﺴﺐ، رﻧﺪه، اره، ﭼﻜﺶ و رﻧﮓ ﻫﻢ ﻻزم اﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﻴﺰ، ﻣﻴﺰ ﺷﻮد.
ﺷﻌﺎرﻫﺎي ﻋﺎﻣﻪﭘﺴﻨﺪ ﺑﺮﺧﻲ از ﻣﺪﻋﻴﺎن ﺷﺎدﻣﺎﻧﻲ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد اﻓﺮاد زﻳﺎدي ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﺎور ﺑﺮﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﻮدﺷﺎن ﺑﻪ  ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻫﺮ ﻋﻴﺒﻲ را اﺻﻼح ﻛﻨﻨﺪ! ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮاي داﺷﺘﻦ ﺣﺎل ﺧﻮب، ﭼﺎره اي ﺟﺰ ﻣﺼﺮف داروي ﻣﻨﺎﺳﺐ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮاي داﺷﺘﻦ ﺣﺎل ﺧﻮب، ﭼﺎره اي ﺟﺰ ﺳﺎل ﻫﺎ روان درﻣﺎﻧﻲ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮاي داﺷﺘﻦ ﺣﺎل ﺧﻮب، ﺑﺎﻳﺪ «ﻣﻌﺎﻳﻨﻪ ي ﭘﺰﺷﻜﻲ» ﺷﻮﻳﺪ! ﺑﺴﻴﺎري از ﻛﺞ ﺧﻠﻘﻲﻫﺎ و ﺑﺪﺣﺎﻟﻲﻫﺎي ﻣﺎ، ﻧﺎﺷﻲ از ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻫﻮرﻣﻮﻧﻲ ﻳﺎ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ژن اﺳﺖ. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻧﻤﻲﺗﻮان از راه ﻫﺎي ﺳﺮﻳﻊ و ﻣﻴﺎنﺑﺮ، ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ رﺳﻴﺪ. ﺷﺮﻛﺖ در ﻳﻚ «ﺳﻤﻴﻨﺎر ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ»، ﻧﻮشداروي ﻫﻤﻪ ي ﻣﺸﻜﻼت ﻧﻴﺴﺖ! ﺧﺎﻧﻤﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ از ﻋﺎدت ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ دﭼﺎر ﻏﻢ و اﻧﺪوه، ﺑﻲﺣﻮﺻﻠﮕﻲ، ﻛﻢﺧﻠﻘﻲ و زودرﻧﺠﻲ ﻣﻲﺷﻮد، ﻧﻴﺎز ﺑﻪ درﻣﺎن ﻃﺒﻲ دارد ﻧﻪ ﺳﻤﻴﻨﺎر ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ! ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ «اﺧﺘﻼل ﺑﻴﺶﻓﻌﺎﻟﻲ»، دﭼﺎر اﻓﺖ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ اﺳﺖ، ﻧﻴﺎز ﺑﻪ درﻣﺎن روانﭘﺰﺷﻜﻲ دارد ﻧﻪ ﺑﻪ ﻳﻚ «ﻣﺘﺨﺼﺺ اراده»!
ﺑﻪﻫﻮش ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﻲ «آﮔﻬﻲﻫﺎ» ﺑﻪ ﺟﺎي «آﮔﺎﻫﻲ» ﻣﻲﻧﺸﻴﻨﻨﺪ!
داروﻫﺎي ﻣﺎﻫﻮاره اي ﺗﺮك اﻋﺘﻴﺎد و ﺳﻤﻴﻨﺎرﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ در ﻫﻴﭻ داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ درس روان ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﺨﻮاﻧﺪه اﻧﺪ، ﺑﻴﺶ از آن ﻛﻪ ﺑﻪ درد ﻣﺎ ﺑﺨﻮرﻧﺪ، ﺑﻪ درد ﻓﺮوﺷﻨﺪﮔﺎنﺷﺎن ﻣﻲﺧﻮرﻧﺪ!
آﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺣﺎﺿﺮﻳﺪ ﺳﻮار ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻲ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺧﻠﺒﺎن آن، از ﻫﻴﭻ آﻣﻮزﺷﮕﺎه ﺧﻠﺒﺎﻧﻲ ﻣﺠﻮز ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ، ﻫﻴﭻﺟﺎ دوره ﻧﺪﻳﺪه و ﻫﻴﭻﺟﺎ آزﻣﻮن و اﻣﺘﺤﺎن ﻧﺪاده اﺳﺖ؟!
ﻫﻴﭻﻛﺲ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﺳﻮار ﺷﺪن ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻲ ﻧﻴﺴﺖ!
ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻢ و ﺟﺎنﻣﺎن را ﺑﻪدﺳﺖ «ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﺑﺎزي ﺑﺎ ﻛﻠﻤﺎت» ﺑﺴﭙﺎرﻳﻢ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﺎﻫﺪ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻮدن روش ﺧﻮدﺷﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ؟!
ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ، آن ﻗﺪر ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻮار ﻫﺮ اﺗﻮﺑﻮﺳﻲ ﻛﻪ از راه ﻣﻲرﺳﺪ، ﺑﺸﻮﻳد!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
#روابط_زناشویی_و_جنسی


*پرسش1:

جناب دکتر، من و همسرم حدود یک سال هست که مطالب کانال مفید شما رو دنبال میکنیم،  همسر من علیرغم اینکه نسبت به مشاور مقاومت نشون میده اما به شکل واضح شما رو قبول داره، مشکل ما حدود شش ماه پیش شروع شد که من اتفاقی متوجه شدم ایشون توی تلگرام عضو گروه های نامناسب جنسی هستند و درگیر چت های نامناسب تر با مرد و زن این گروه. کمتر از یک سال از عقدمون گذشته بود و من به شدت احساس شکست میکردم، اول عکس العملم خشم همراه با غم بی نهایت شدید بود . طی چند روزی که من حال خرابی داشتم همسرم مدام گریه میکرد و پیام و نامه میداد که غلط کردم و متوجه نبودم که چه آسیبی دارم به زندگیم میزنم و فکر میکردم چون همه مردها اینجوری هستن منم میتونم اینکارو بکنم اما مقالات دکتر سرگلزایی رو خوندم و اعتراف میکنم درگیر روابط خارج زناشویی شدم و هرجور که بخوای جبران میکنم چون به اشتباهم پی بردم! من هم بعد از چند روز که آرومترم شدم خودم پا پیش گذاشتم و گفتم اگه مشکلی هست مربوط به هردومونه باهم میریم مشاور منم کمک میکنم که این مشکل حل بشه ما هنوز اول راهیم، یه جلسه رفتیم خدمت مشاور اما ایشون راضی نشد ادامه بده گفت خوشم نیومده و حرف که میزد من می پیچوندم بحث رو! !! اما من فکر میکردم اوضاع بهتر شده. اون خط تلگرام رو پاک کرد و همه چی عادی بود تا اینکه چند روز پیش دوباره تلگرام اون خط رو نصب کرد، بعد از اعتراض من که چرا دوباره؟ گفت اصن من سکس چت دوست دارم! خیلی هم طبیعیه اگه تو مشکل داری برو پیش مشاور خودتو درمان کن، هر مشاوری و حتی آن مشاوری که قبولش داری گفته این اصلا مشکلی نیست خیلیم طبیعیه! الان در اوج بلاتکلیفی ام، از طرفی فکر میکنم دفعه اول آسون بخشیدم و از طرفی از هر عکس العملی که این اوضاع رو بدتر کنه میترسم. لطفا کمکم کنید من چطور باید با این قضیه برخورد کنم و اگه ممکنه باز هم مطالب در مورد اینطور روابط توی کانال بذارید چون میدونم همسرم میخونه و ممکنه تاثیر داشته باشه. ممنون


*پرسش 2:

با توجه به اینکه با زوجین طلاق کار می کنم مساله ای که در بعضی از زوجین میبینم رو می خواستم مطرح کنم. شکایت خانمها این است که در حین سکس آقا از خانم می خواد که در مورد بدن خانم های اقوام نزدیک و یا دوستان خانوادگی صحبت کند و یا سناریوی یک سکس سه نفره رو بسازند و خانم هم باید در این سناریو نقش ایفا کند. اگر اطلاعاتی را در مورد علت ها و درمان این مساله در اختیارم بگذارید و یا کتابی رو در این زمینه ها معرفی بفرمایید ممنون می شم.


*پاسخ #دکترسرگلزایی به هر دو پرسش به صورت فایل صوتی ارائه شده است.

T.me/drsargolzaei
#معرفی_کتاب
#رفتیم_بیرون_سیگار_بکشیم_هفده_سال_طول_کشید

نویسنده: داستان هایی از هفت نویسنده معاصر روس
مترجم: آبتین گلکار
انتشارات: نشر چشمه
                        *             *           *
کتاب "رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید" مجموعه ای است از نُه داستان کوتاه از هفت نویسندهٔ معاصر روس. این مجموعه که نام یکی از نُه داستان را روی خود دارد ما را با فضای فکری و اجتماعی روسیهٔ معاصر آشنا می کند، فضایی که طبعاً نه شبیه فضای فکری داستایوسکی و تولستوی است و نه شبیه فضای فکری ماکسیم گورکی و میخائیل بولگاکف و با این حال فضایی روسی است.
جهانی شدن (Globalization) گرچه فضای فکری و اجتماعی مناطق مختلف جهان را به هم شبیه کرده است ولی در عین حال فرهنگ های مختلف رنگارنگی خود را به دلیل حفظ یک ته مایهٔ بومی حفظ می کنند و این امر را در این مجموعه داستان روسی می توانیم بیابیم. بعضی از داستان ها چنان تحت تاثیر جهانی شدن بومی زدایی شده اند که چیزی از فضای روسیه با خود ندارند در حالی که برخی دیگر از داستان ها آنقدر بومی هستند که فقط در روسیه قابل وقوع هستند و نه در هیچ جای دیگر!
جدا از ماجرای جهانی شدن و حفظ یا از دست دادن ته مایهٔ بومی، این کتاب حاوی داستان هایی عمیق و تاثیر گذار است.
اولین داستان کتاب - دختر بخارا - نوشته لودمیلا اولیتسکایا است و داستانی است از تفاوت نگاه "نرینه روانی" (آنیموسی) و نگاه "مادینه روانی" (آنیمایی). در این داستان زوج جوان عاشقی وارد شهر می شوند. دیمیتری پزشک جوان ارتش با دختری ازبک ازدواج کرده و به شهر آبا و اجدادیش در روسیه برگشته است. دیمیتری که علاوه بر مرد بودن، هم جرّاح است هم سرگرد ارتش سمبل زندگی و نگاه نرینه روانی (آنیموسی) است و دختر ازبک که مردم محله او را با نام شهرش "بخارا" صدا می زنند سمبل زندگی و نگاه مادینه روانی (آنیمایی) است.
زمانی که این دو صاحب فرزندی می شوند که دچار "سندرم داون" است این تفاوت نگاه آشکار می شود.
دیمیتری که جانش با جاه طلبی، قدرت خواهی و کمال طلبی آنیموسی عجین است نمی تواند این "نقص" را بپذیرد، در حالی که "بخارا" با صبوری، پذیرش و انعطاف آنیمایی خود "میلوچکای" کوچک را نه همچون یک "نقص" بلکه همچون یک "امانت" و یا حتی "موهبت" می بیند و زندگیش را وقف او می کند. اشاره به موضوع "زایندگی" و"نازایی" در این داستان قرائت یونگی "آنیموسی - آنیمایی" را برای فهم روانکاوانهٔ داستان تقویت می کند.
داستان "پالتو سیاه" دیگر داستان این مجموعه است که موضوعی روان شناسانه دارد: خودکشی. در این داستان سورئال، "لودمیلا پتروشفسکایا" فضای "پس از خودکشی" را ترسیم می کند و تصویری خیالی ترسیم می کند که گرچه فارغ از گفتمان مذهبی است اما همچون یک گفتمان مذهبی تحریمی علیه خودکشی را درون خود دارد. گرچه این نگاه "ارزشداورانه" می تواند مورد نقد قرار گیرد ولی خلاقیت نویسنده در خلق یک قصه با هدف درمانی می تواند الگویی باشد برای روان درمانگرانی که مایلند از قصه گویی برای اقناع و اغنای ذهن مراجع شان بهره ببرند.
قصهٔ "رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید" ماجرای جوانی شاعر مسلک و به تعبیر "شینودا بولن" دیونیزوسی است که در موقعیتی نسبت به یک جمع کلّه شق گردن کلفت "آرسی" دچار احساسات حقارت می شود. این احساس حقارت سبب می شود که گیتار و دفتر شعرش را کنار بگذارد و وارد باشگاه بدن سازی شود و سپس در دوگانگی فرهنگی - روانی بین دنیای دیونیزوسی و دنیای آرسی قرار گیرد. این داستان می تواند تلنگری باشد برای تأمّلات جدّی در حوزه های هویّت، اصالت و فرهنگ.
در مجموع قصه های این کتاب این قابلیت را دارند که موضوع بحث های روانکاوانه قرار بگیرند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/RussianStories.jpg
#چشم_تاریخ

امان الله خان دُرّاني با پيروزي در جنگ با انگليسي هاي كمپاني هند شرقي به نوعي پايه گذار پادشاهي درّاني ها در #افغانستان بود و در سال 1298 شمسي استقلال افغانستان را اعلام نمود . امان الله خان با سفر به اروپا به فكر متجدّد كردن افغانستان افتاد و از جمله كارهاي او ايجاد مدارس جديد و كشف حجاب زنان بود. بعدها پادشاهي به نادرخان دُرّاني رسيد و فرزند او محمد ظاهر خان معروف به #ظاهرشاه آخرين پادشاه افغانستان بود كه با كودتاي داوود خان (قائم مقام و شوهر خواهرش) از سلطنت خلع شد و تا پايان عمر مقيم ايتاليا بود. داوود خان كه با كودتا قدرت را به دست گرفته بود خود قرباني كودتاي افسران كمونيست شد و همراه با خانواده اش در بمباران كاخ حكومتي به دست نيروي هوايي افغانستان كشته شد. شاخه هاي خلق و پرچم از حزب دموكراتيك خلق افغانستان پس از سقوط خاندان درّاني قدرت را به دست گرفتند و نور محمد تره كي، حفيظ الله امين، ببرك كارمل و نجيب الله خان رهبران اين احزاب كمونيست به ترتيب رؤساي دولت شدند. كمونيست ها (يا به قول افغان ها خلقي ها) مرتكب اشتباه بزرگی شدند و براي سركوب مخالفان شان از ارتش سرخ شوروي تقاضاي كمك كردند. در 25 آذر 1358 هجري شمسي ارتش سرخ شوروي در اقدامي نسنجيده كشور افغانستان را اشغال كرد و تا 8 ارديبهشت 1371 شمسي (نزديك به 13 سال) به اين اشغال ادامه داد. در دوران ریاست جمهوری محمد نجیب الله یکی از افسران نیروی هوایی افغانستان برای همراهی در یک سفر فضایی سازمان فضایی شوروی انتخاب شد. در این برنامهٔ نمادین «عبدالاحد موهمند» همراه با دو فضانورد روس به ایستگاه فضایی میر سفر کرد و نه روز در آن ایستگاه به سر برد. این سفر از 29 آگوست تا 7 سپتامبر 1988 طول کشید. عبدالاحد موهمند اکنون ساکن اشتوتگارت آلمان است.

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AbdulAhadMohmand.jpg
کارگاه فرزندپروری انسان محور
مدرس دکتر سرگلزایی
14 تیر 1396
ساری-بیمارستان روانپزشکی زارع
#یادداشت_هفته
#در_اسارت_مانیفست!

ایمیلی دریافت می کنم:
"چرا مطالب تان را در کانال و سایت می گذارید؟ می توانید مطالب تان را در کلاس هایتان درس بدهید.
چرا به سؤالات پاسخ می دهید؟
می توانید در مطب تان بنشینید و به سؤالات مراجعان تان پاسخ دهید."
به ایمیل پاسخ می دهم، پاسخی که به نوعی "مانیفست" من است، ولی از خودم می پرسم: "نکند گیر مانیفست خودت افتاده ای؟ مگر آنطرفی ها در مانیفست خودشان گیر نکرده اند؟ آن ها هم احساس وظیفه می کنند، شاید!"

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#چشم_تاریخ

دکتر خلیل ثقفی (#اعلم‌الدوله) (۱۲۴۱-۱۳۲۳ خورشیدی) پزشک، سیاستمدار، نویسنده و مترجم دوره قاجار و یکی از نخستین دانش آموختگان رشته پزشکی جدید در ایران بود. او پزشکیِ سنّتی را از پدرش حاج میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء از پزشکان سنّتی آن دوره، آموخته بود. در سال ۱۲۵۹ در رشته طب در #دارالفنون مشغول به تحصیل شد و سه سال بعد موفق به دریافت نشان علمی گردید و بعنوان مدرس در دارالفنون به تدریس پرداخت. در ۱۲۶۵ به عنوان پزشک در وزارت امور خارجه استخدام گردید و یک سال بعد با دریافت نشان طلا از دارالفنون فارغ‌التحصیل شد. احتمالاً وی نخستین دانش‌آموخته ایرانی رشته پزشکی در داخل کشور بود که «دکتر» خوانده شد. دکتر ثقفی در ۱۲۷۳ به توصیه دکتر تولوزان، پزشک مخصوص #ناصرالدین_شاه قاجار، برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم پاریس شد، تولوزان شخصاً اجازه عزیمت او را از شاه گرفت. وی از ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۷ در پاریس و مدتی نیز در وین درس خواند. در ۱۲۷۶ نشان علمی و عنوان شوالیه را از دولت فرانسه گرفت و در ۱۲۷۷ به ایران بازگشت. دکتر ثقفی پس از بازگشت به ایران  به همراه هیئتی برای معالجه شاهزاده ملک منصورمیرزا شعاع‌السلطنه، فرزند مظفرالدین شاه قاجار، به آلمان اعزام شد. او پس از بازگشت از این سفر، به عنوان پزشک مخصوص مظفرالدین شاه برگزیده شد و در اغلب سفرهای شاه همراه او بود. در سال ۱۲۸۱ شاه لقب اعلم‌الدوله را به وی اعطا کرد. گفته شده است که همزمان با خیزش مردمی در اوایل انقلاب #مشروطه، اخبار و وقایع  را اعلم الدوله به اطلاع مظفرالدین شاه می‌رسانده و در جهت دهی نظر شاه مؤثر بوده ،حتی گفته شده است که فرمان مشروطه را ثقفی به شاه دیکته کرده است. پس از مرگ مظفرالدین شاه جانشین او محمدعلی شاه برای بی‌اعتبارکردن امضای فرمان مشروطیت دستور داد تا گواهی اختلال مشاعر مظفرالدین شاه را در هنگام امضای فرمان مشروطیت تهیه کنند و به تأیید پزشکان دربار برسانند، اما ثقفی از امضای این گواهینامه امتناع کرد و پس از توقیف اموالش به فرانسه گریخت و در آنجا با ایجاد انجمن ایران جوان به مبارزه و مخالفت با استبداد صغیر ادامه داد. ثقفی پس از فتح تهران و فرار محمّدعلی شاه به تهران مراجعت کرد و اولین رئیس بلدیّه (شهرداری) تهران شد. پس از سه سال اعلم الدوله ثقفی سرکنسول ایران در سوئیس شد. اعلم‌الدوله چهل سال دوّم عمر خود را بیشتر مصروف طبابت، تألیف و ترجمه نمود و در ۷ فروردین ۱۳۲۳ در تهران فوت نمود و در امام زاده عبدالله شهرری دفن گردید.

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/KhalilSaghafi.jpg
#مقاله
#شکرانه_را_که_چشم_تو_روی_بتان_ندید!

فرانسیس بیکن (۱۶۲۶- ۱۵۶۱) فیلسوف و سیاستمدار برجسته بریتانیایی چهار منبع خطا در تفکر بشری را با عنوان "چهار بت" طبقه بندی کرد:

- بت های غار idols of the cave 
- بت های قبیله idols of the tribe 
- بت های بازاری idols of marketplace 
- بت های نمایشی idols of the theater

* بت های غار، سوگیری هایی هستند که از تجربه شخصی ناشی می شوند مثلا اگر منزل و محل کار شما در منطقه ای از شهر واقع شده باشد که در آن منطقه پرخاشگری و بزهکاری فراوان است شما آمار پرخاشگری و بزهکاری را بیش از حد واقعی تخمین می زنید.

* بت های قبیله، سوگیری هایی هستند که از ماهیت انسان ناشی می شوند مثلا چون انسان زمین زیر پای خود را ثابت ادراک می کند و خورشید را در آسمان در حال حرکت می بیند هزاران سال تصور می کرد که خورشید به دور زمین می گردد.

* بت های بازاری، سوگیری های ناشی از معنای سنتی کلمات هستند. مثلا رواج ترکیب "قول مردانه" تلویحأ این سوگیری را ایجاد می کند که مردان به تعهدات خود بیش از زنان پایبندند.

* بت های نمایشی، سوگیری ناشی از پذیرش کورکورانه فرامین مراجع قدرت یا اکثریت جامعه است. مثلا وقتی بخش زیادی از جامعه مدل لباس خاصی را به تن می کنند شما هم به پوشیدن آن مدل لباس گرایش بیشتری پیدا می کنید.

توجه به مدل "چهار بت" بیکن به ما کمک می کند که از فرو افتادن در برخی از این گودال ها پیشگیری کنیم.

مثلا توجه به ارقام و آمار کمک می کند که گرفتار سوگیری های ناشی از تجربه شخصی نشویم، فلسفه تحلیلی کمک می کند که گرفتار افسون واژه ها نگردیم، دانستن "اپیستمولوژی ژنتیک" باعث می شود که نواقص شناختی مان را بهتر بشناسیم و دانستن "روانشناسی اجتماعی" کمک می کند که در بند زنجیرهای نهادهای قدرت و افسون تقلید از جمع گرفتار نمانیم.

پی نوشت: منظور از اپیستمولوژی ژنتیک رویکردی است که ژان پیاژه زیست شناس، زبان شناس و روان شناس سوئیسی پایه گذاری کرد. این روش بستر زیستی (بیولوژیک) شناخت انسانی را مطالعه می کند و به ما یاری می رساند که بفهمیم ذهن رشد نیافته و ذهن رشد یافته چه تفاوت هایی در دریافت و پردازش اطلاعات دارند.


#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

سلام جناب دکتر
میشه در مورد تفاوت عواطف و احساسات توضیح بدید؟ اکثرا به جای هم استفاده میشند و همچنین اگر کتاب یا مقاله ی دقیقی که به این موضوع پرداخته رو میشناسید بهم معرفی کنید ممنون میشم
زنده باشید


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام
کارل گوستاو #یونگ در سخنرانی خود در کالج تاویستاک لندن گفته است عواطف، احساساتی هستند که بروز جسمانی دارند و احساسات، عواطفی هستند که فاقد بعد جسمانی اند. (کتاب اصول نظری و شیوهٔ روان شناسی تحلیلی- ترجمهٔ دکتر فرزین رضاعی- انتشارات کتاب ارجمند)

سبز باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ


*پرسش:

با عرض سلام خدمت جناب آقای دکتر سرگلزایی
چند وقتی است برایم این سوال پیش آمده که آیا می شود مطالب مختلف و به طور خاص یک زبان خارجی را به کمک ناخودآگاه و بدون طی کردن روش های معمول یادگیری زبان، یاد گرفت؟ آیا ناخود آگاه چنین قدرتی دارد؟

همچنین در صورت امکان اگر کتاب یا مقاله یا هر منبع دیگری را در این زمینه مفید می دانید معرفی فرمایید.
با تشکر


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

سلام و احترام
خیر، چنین روش هایی فقط در حوزهٔ «شبهِ روان شناسیِ بازاری» مطرح شده اند و ترفندهایی تبلیغاتی هستند. محتوای ناخودآگاه که در روانکاوی راجع به آن صحبت می شود موضوعات ممنوعه (تابوها) و زخم های روانی ما هستند که برای اجتناب از درد کشیدن، آنها را به وسیلهٔ «مکانیزم های دفاعی» از آگاهی خود پس می زنیم.
بنابراین ناخودآگاه یک مغز اضافی، یک آلترناتیو یادگیری یا یک چراغ جادوی برآوردن حاجات نیست. یادگیری یک زبان خارجی نیاز به متد یادگیری مناسب و تمرین زیاد دارد، گرچه میزان این تمرین بستگی به استعداد ما در این زمینه (هوش زبانی) دارد.

پیروز باشید 

T.me/drsargolzaei
#معرفی_کتاب
#انسان_و_سمبولهایش

نویسنده: کارل گوستاو یونگ و همکاران
ترجمه: ابوطالب صارمی
انتشارات: امیرکبیر-1352
         
                   *                 *              *   
"این کتاب میراث یونگ برای عامه کتابخوان است"
      'جان فریمن'

پس از این که مصاحبه جان فریمن با دکتر "کارل گوستاو یونگ" (Carl Gustav Jung) روانپزشک و روانکاو سوئیسی در سال ۱۹۵۹ موفقیت آمیز از آب در آمد، وی به درخواست یک موسسه انتشاراتی دوباره عازم زوریخ شد و #یونگ را متقاعد کرد که کتابی درباره عقاید و اندیشه های بنیادی خود برای عموم بنویسد که در نهایت با همکاری گروهی چند نفر از نزدیک ترین شاگردانش این کتاب به رشته تحریر درآمد.

- فصل اول به نام "آشنایی با ناخودآگاه" توسط خود یونگ نوشته شد و فصول بعدی به ترتیب توسط همکارانش نوشته شدند:
- فصل دوم : "اساطیر باستانی و انسان امروز" نوشته "ژوزف ال هندرسن" 
- فصل سوم: "فرایند فردیت" نوشته "ماری لوییز فون فرانتس"
- فصل چهارم: "سمبولیسم در هنرهای بصری" نوشته "آنی یلا فه"
- فصل پنجم: "سمبل ها در یک تحلیل فردی" نوشته "یولانده یاکوبی"
- نتیجه: "علم و ناخودآگاه" نوشته "ماری لوییز فون فرانتس

"کارل گوستاو یونگ" کتاب های متعددی به رشته تحریر درآورده است اما در بیشتر این کتاب ها به سختی می توان به رشته منسجمی از اندیشه های یونگ دست یافت، اما کتاب "انسان و سمبول هایش" یکی از کتاب هایی است که می توان به اکثر عقاید و اندیشه های یونگ به صورت منسجم تری دست یافت. همچنین سعی شده تا جای ممکن به صورت زبانی ساده و با شرح و بسطی که برای همگان مفید و قابل درک باشد نوشته شود.
یونگ و همکارانش در این کتاب به بررسی "رابطه انسان با ناخودآگاهش" می پردازند و این که چگونه ما از طریق رویا با ناخودآگاهمان ارتباط برقرار می کنیم و در سراسر کتاب به اهمیت رویاهایی که می بینیم تاکید می شود.
یونگ نیز به مانند فروید معتقد بود که بسیاری از رویاها نقش "جبرانی" دارند و در واقع بیشتر یک واکنش روانی به امیال و آرزوهای برآورده نشده هستند که بدین طریق توسط رویا به خودآگاه منتقل می شوند. اما موضوع موقعی متفاوت می شود که رویاهای ما "تکراری" باشد، یا رویاهایی شدیدا "عاطفی و پر هیجان" باشند، در این صورت ما دیگر نمی توانیم تنها به تداعی ها و تجربه های شخصی بیننده رویا اکتفا کنیم. در این جا است که یونگ مفهوم "کهن الگوها" (Archetype) را به میان می آورد و چنین تعریف می کند:
"کهن الگوها در حقیقت روند (Trend) غریزی هستند و همان قدر مشخصند که انگیزه پرندگان در ساختن آشیانه، یا انگیزه مورچگان در تشکیل اجتماعات منظم"
در جای دیگری می گوید:
"درست همان طور که بدن مانند موزه اندام هایی است که هر یک از آن ها دارای یک تاریخ تحول طولانی است، باید انتظار داشت که ذهن نیز به همان طریق تشکیل شده باشد، و مثل بدنی که به آن تعلق دارد حتما تاریخچه ای دارد." 
در مجموع پس از خواندن این کتاب شما به طور کلی با روش تحلیل اسطوره ها، شماری از آثار هنری و رویاها، به روش یونگ آشنا خواهید شد و شناخت قابل توجهی نسبت به روان انسان و فرایند رشد از دیدگاه یونگ خواهید رسید.

در پایان باید اشاره کرد که خواننده این کتاب بهتر است با این پیش فرض به استقبال این کتاب برود که به بیشتر نظریه های یونگ در این کتاب نقدهای جدی از دیدگاه علمی وارد است. اما همان طور که "فون فرانتس" در انتهای کتاب اشاره می کند این افکار خلاق از این جهت ارزشمند هستند که مثل کلید به انسان کمک می کنند که روابط ناشناخته بین حقایق را عریان سازند و در عین حال به نگرش خودآگاه متوازن تر و وسیع تری دست یابند .

از آنجا که ترجمهٔ ابوطالب صارمی نسبت به ترجمه های دیگر این کتاب ترجمهٔ صحیح تری است و این ترجمه بیش از چهل سال است که تجدید چاپ نشده است، فایل PDF این ترجمه در کانال قرار می گیرد.

#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Jung2.jpg
#چشم_تاریخ

#پاپ_پیوس_دوازدهم  یکی از پاپ‌ های کلیسای کاتولیک رم بود که در رم به دنیا آمد و از ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۸ میلادی پاپ بود. پیوس دوازدهم در سال ۱۹۳۹ و همزمان با آغاز #جنگ_جهانی_دوم به مقام «پاپ اعظم» انتخاب شد و تا سال ۱۹۵۸ در این سمت باقی ماند. پیوس دوازدهم در جریان جنگ جهانی دوّم، از امضاء بیانیهٔ متّفقین در نکوهش نسل‌کشی و یهودستیزی آلمان نازی خودداری کرد، به این سبب برخی منتقدین به وی لقب «پاپ هیتلر» داده اند امّا کلیسای کاتولیک بار‌ها ادعا کرده است که پاپ پیوس به یهودیان بسیاری پناه داده و آنها را در کلیسا‌ها و صومعه ‌ها مخفی کرده بود و به ادعای واتیکان به این خاطر از #هیتلر انتقاد نکرده است که می‌ترسیده موجبات خشونت و برخوردهای غیرانسانی و سختگیرانه بیشتری را فراهم سازد. در سال ۲۰۰۷ میلادی، ۱۵ کاردینال و ۱۵ اسقف اعظم واتیکان با اکثریت آرا، لقب «قدّیس» را به پاپ پیوس دوازدهم اعطا کردند. قِدّیس، لقبی مقدس در کلیسای کاتولیک است که بر مبنای آن لقب «مقدس» به نام فرد تقدیس شده، پیشوند می‌گردد. برای قدیس معرفی‌ کردن فردی در کلیسای کاتولیک، باید (به باور کلیسا) معجزه‌ای از فرد مورد نظر، به کلیسا اثبات شود. با انجام فرایند Beatification (آمرزش) و اعطای مقام قدّیس کلیسای کاتولیک اعلام می کند که این فرد وارد بهشت شده است! 

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Hitler'sPope.jpg