🔹 آیا طرفداران حکومت ایران اهل گفتگو هستند؟
🔹 خانم مونا:
من فرزند وسط خانوادهای مذهبی و پرجمعیت هستم. فرزند وسط بودن این شانس رو برات بوجود میاره که یکسری از رفتارهای فرزندان بزرگتر و واکنشهای والدین نسبت به اون رفتارها رو قبل از این که نوبت خودت برسه ببینی و بسنجی. شاید همین قضیه باعث شده بود که من دیگه نه شبیه خواهر ارشد به بحث و جدل با پدرم بنشینم، نه مثل برادر بزرگتر کلا" اونو کنار بزارم و نه مشابه خواهر دیگه مخفیکاری کنم، بلکه روی آوردم به "عادی سازی"، مثلا" پدرم مخالف کلاسهای ورزشی برای دختران بود و بیشتر به طور سنتی کلاسهای خیاطی و آشپزی را قبول داشت. و من که عاشق بسکتبال بودم با قرار دادن حلقهای چوبی در حیاط هر بعد از ظهر که اون روی بالکنی می نشست تا چای عصرش را بخوره، جلوی چشمش شروع می کردم به دریبل زدن و پرتاب توپ در حلقه؛ و بعد که برای تیم بسکتبال مدرسه انتخاب شدم شروع به نصیحتم کرد اما چون فعالیتی مرتبط با مدرسه بود بعد از مدتی دست برداشت، و یا برای انتخاب رشته در شهری دیگه، چیزی که مطلقا به دخترا اجازه نمیداد، و یا برداشتن چادر، به همین روش کمکم عادت کرد. در محیط کار و زندگی شخصی هم این قضیه تا حدود خوبی جواب میداد. بدون حجاب ظاهر شدن جلوی شوهر خواهرها، همسایه و فامیل و خانوادهی همسرم و یا همسران دوستانم در ابتدا عکسالعملهایی به دنبال داشت، اما بعد از مدتی به آن عادت میکردند. بطوری که الآن حتی گاهی میبینم برخوردهای افراطیشان نسبت به دختران خودشان کم شده. طبق تجربهی شخصیام، گفتگو با گروهی که طرفداریشان از حکومت، فقط به دلیل بزرگ شدن در ترس و محدودیتهای خانواده های سنتی مذهبی و دسترسی به اخبار از کانالهای محدود حکومتی است در دراز مدت کمکم باعث ایجاد شک میشود که خود شروع خوبیست. اما دو سه نفری وابستهی حکومتی در اطرافم هستند که هنوز نمیدانم چطور میتوان بر آنها تأثیر گذاشت؛ گویا در پیلهای سنگی زندگی میکنند.
🔹 خانم الهام:
اول- خواندن پیامها بسیار برایم لذتبخش و آگاهکننده بود. خانوادهی مادری من کاملا مذهبی وطرفدار نظامند. من وقتی به مخالفان هشدار میدهم که تعداد طرفداران نظام زیاد است و این مساله مهمیست باور نمیکنند.
دوم- با خواندن پیامها به جز کسانی که گفته بودند افراد منافعی در طرفداری از نظام دارند و یا بهدلیل طرفداری از نظام به نیروهای سرکوبگر میپیوندند تمام دلایلی که مطرح شده بود کم و بیش در اطرافیان خودم میبینم. ترسیدن از خروج از حاشیه امن ایمان و تبلیغات بسیار وسیع حکومتی در محافل مذهبی و رسانههای حکومتی که تنها منبع اطلاعاتی طرفداران حکومت است را بزرگترین و مهمترین دلیل ادامهٔ طرفداری میدانم. یکی از توجیهات مذهبی که برای طرفداران مطرح میشود این است که ما در جبهه حقیم و تمام دنیا با تمام امکانات مالی و تبلیغی در جبهه باطل و در مقابل ما ایستاده و تمام مشکلاتی که داریم از مشکلات اقتصادی و اجتماعی با این حجم از قدرتی که جبههی باطل دارد اجتناب ناپذیر و طبیعیست. ما باید مشکلاتی مثل فقر، تورم و جنگ را برای شکست جبههی باطل تحمل کنیم، همانطور که تمام انبیاء و اولیاء تحمل میکردند و همه سختی میکشیدند. من معتقدم آمار شرکت در انتخابات معمولا درست هستند و مثلا انتخابات قبلی اگر آرای باطله را در نظر نگیریم نزدیک چهل درصد واجدین شرکت کردند. و بنظرم این آمار بسیار بالاییست. با توجه به سرکوب سال نودوشش و نودوهشت و ماجرای پرواز اوکراینی و وضعیت اقتصادی وحشتناک داخلی، اینکه هنوز چهل درصد از جمعیت در انتخابات شرکت کردند فرضا که مثلا ده درصد هم از روی اجبار شرکت کرده باشند این سی درصد با تمام وجود طرفدار جمهوری اسلامیند. و از نظر من درصد بسیار بالایی هم اگر وضعیت اقتصادی مناسب میبود طرفدار براندازی نظام جمهوری اسلامی نیستند و با سیاستهای مذهبی و حتی خارجی جمهوری اسلامی موافقند. بهنظرم اپوزیسیون با توجه به اینکه خارج از محیط ایران هستند دچار خطاهای شناختی زیادی دربارهٔ میزان محبوبیت رژیم ایران هستند. گرچه بهنظرم در بیست سال آینده با تغییر نسل ایران محبوبیت رژیم بسیار کاهش مییابد.
سوم- آخرين پیامی که خواندم نقد اینطرفیها بود از آقای جیم. من همیشه به ماجراهای این جنبش فکر میکنم. دربارهٔ اعدامها صدرصد مخالف اعدامم و صدرصد منتقد نحوهٔ رسیدگی و دادگاه متهمانی که اعدام شدند هستم. در عین حال فیلم کشته شدن عجمیان که پر از خشونت بود را دیدم؛ نمیدانم متهمان واقعا همان کسانی بودند که دست به آن خشونت زدند یا فقط حکومت دنبال گردن برای طناب دارش میگشت اما مواظب باشیم فردا دوباره از قاتلها قهرمان نسازیم و دوباره اسم یک خیابان را مثلا نواب صفوی نگذاریم.
🔹 این طرفیها! آنطرفیها!
🔹 خانم مونا:
من فرزند وسط خانوادهای مذهبی و پرجمعیت هستم. فرزند وسط بودن این شانس رو برات بوجود میاره که یکسری از رفتارهای فرزندان بزرگتر و واکنشهای والدین نسبت به اون رفتارها رو قبل از این که نوبت خودت برسه ببینی و بسنجی. شاید همین قضیه باعث شده بود که من دیگه نه شبیه خواهر ارشد به بحث و جدل با پدرم بنشینم، نه مثل برادر بزرگتر کلا" اونو کنار بزارم و نه مشابه خواهر دیگه مخفیکاری کنم، بلکه روی آوردم به "عادی سازی"، مثلا" پدرم مخالف کلاسهای ورزشی برای دختران بود و بیشتر به طور سنتی کلاسهای خیاطی و آشپزی را قبول داشت. و من که عاشق بسکتبال بودم با قرار دادن حلقهای چوبی در حیاط هر بعد از ظهر که اون روی بالکنی می نشست تا چای عصرش را بخوره، جلوی چشمش شروع می کردم به دریبل زدن و پرتاب توپ در حلقه؛ و بعد که برای تیم بسکتبال مدرسه انتخاب شدم شروع به نصیحتم کرد اما چون فعالیتی مرتبط با مدرسه بود بعد از مدتی دست برداشت، و یا برای انتخاب رشته در شهری دیگه، چیزی که مطلقا به دخترا اجازه نمیداد، و یا برداشتن چادر، به همین روش کمکم عادت کرد. در محیط کار و زندگی شخصی هم این قضیه تا حدود خوبی جواب میداد. بدون حجاب ظاهر شدن جلوی شوهر خواهرها، همسایه و فامیل و خانوادهی همسرم و یا همسران دوستانم در ابتدا عکسالعملهایی به دنبال داشت، اما بعد از مدتی به آن عادت میکردند. بطوری که الآن حتی گاهی میبینم برخوردهای افراطیشان نسبت به دختران خودشان کم شده. طبق تجربهی شخصیام، گفتگو با گروهی که طرفداریشان از حکومت، فقط به دلیل بزرگ شدن در ترس و محدودیتهای خانواده های سنتی مذهبی و دسترسی به اخبار از کانالهای محدود حکومتی است در دراز مدت کمکم باعث ایجاد شک میشود که خود شروع خوبیست. اما دو سه نفری وابستهی حکومتی در اطرافم هستند که هنوز نمیدانم چطور میتوان بر آنها تأثیر گذاشت؛ گویا در پیلهای سنگی زندگی میکنند.
🔹 خانم الهام:
اول- خواندن پیامها بسیار برایم لذتبخش و آگاهکننده بود. خانوادهی مادری من کاملا مذهبی وطرفدار نظامند. من وقتی به مخالفان هشدار میدهم که تعداد طرفداران نظام زیاد است و این مساله مهمیست باور نمیکنند.
دوم- با خواندن پیامها به جز کسانی که گفته بودند افراد منافعی در طرفداری از نظام دارند و یا بهدلیل طرفداری از نظام به نیروهای سرکوبگر میپیوندند تمام دلایلی که مطرح شده بود کم و بیش در اطرافیان خودم میبینم. ترسیدن از خروج از حاشیه امن ایمان و تبلیغات بسیار وسیع حکومتی در محافل مذهبی و رسانههای حکومتی که تنها منبع اطلاعاتی طرفداران حکومت است را بزرگترین و مهمترین دلیل ادامهٔ طرفداری میدانم. یکی از توجیهات مذهبی که برای طرفداران مطرح میشود این است که ما در جبهه حقیم و تمام دنیا با تمام امکانات مالی و تبلیغی در جبهه باطل و در مقابل ما ایستاده و تمام مشکلاتی که داریم از مشکلات اقتصادی و اجتماعی با این حجم از قدرتی که جبههی باطل دارد اجتناب ناپذیر و طبیعیست. ما باید مشکلاتی مثل فقر، تورم و جنگ را برای شکست جبههی باطل تحمل کنیم، همانطور که تمام انبیاء و اولیاء تحمل میکردند و همه سختی میکشیدند. من معتقدم آمار شرکت در انتخابات معمولا درست هستند و مثلا انتخابات قبلی اگر آرای باطله را در نظر نگیریم نزدیک چهل درصد واجدین شرکت کردند. و بنظرم این آمار بسیار بالاییست. با توجه به سرکوب سال نودوشش و نودوهشت و ماجرای پرواز اوکراینی و وضعیت اقتصادی وحشتناک داخلی، اینکه هنوز چهل درصد از جمعیت در انتخابات شرکت کردند فرضا که مثلا ده درصد هم از روی اجبار شرکت کرده باشند این سی درصد با تمام وجود طرفدار جمهوری اسلامیند. و از نظر من درصد بسیار بالایی هم اگر وضعیت اقتصادی مناسب میبود طرفدار براندازی نظام جمهوری اسلامی نیستند و با سیاستهای مذهبی و حتی خارجی جمهوری اسلامی موافقند. بهنظرم اپوزیسیون با توجه به اینکه خارج از محیط ایران هستند دچار خطاهای شناختی زیادی دربارهٔ میزان محبوبیت رژیم ایران هستند. گرچه بهنظرم در بیست سال آینده با تغییر نسل ایران محبوبیت رژیم بسیار کاهش مییابد.
سوم- آخرين پیامی که خواندم نقد اینطرفیها بود از آقای جیم. من همیشه به ماجراهای این جنبش فکر میکنم. دربارهٔ اعدامها صدرصد مخالف اعدامم و صدرصد منتقد نحوهٔ رسیدگی و دادگاه متهمانی که اعدام شدند هستم. در عین حال فیلم کشته شدن عجمیان که پر از خشونت بود را دیدم؛ نمیدانم متهمان واقعا همان کسانی بودند که دست به آن خشونت زدند یا فقط حکومت دنبال گردن برای طناب دارش میگشت اما مواظب باشیم فردا دوباره از قاتلها قهرمان نسازیم و دوباره اسم یک خیابان را مثلا نواب صفوی نگذاریم.
🔹 این طرفیها! آنطرفیها!
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#لاطالائیل ،
در سراسر تاریخ بشر، جنگی اگر هست جنگ زبان است. هرقدرتمندی میکوشد واژهگان خود را بیافریند و بر سپهر اجتماع تحمیل کند. هرکس بتواند کلماتش را در میان مردم جابیندازد پیروز خواهد شد.
اگر میخواهی بدانی چقدر پیروز یا بازندهی این میدانی ببین چقدر از واژهگان خویشساخته استفاده میکنی و چهمقدار از واژهگان آنانکه خوش نمیداریشان....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در سراسر تاریخ بشر، جنگی اگر هست جنگ زبان است. هرقدرتمندی میکوشد واژهگان خود را بیافریند و بر سپهر اجتماع تحمیل کند. هرکس بتواند کلماتش را در میان مردم جابیندازد پیروز خواهد شد.
اگر میخواهی بدانی چقدر پیروز یا بازندهی این میدانی ببین چقدر از واژهگان خویشساخته استفاده میکنی و چهمقدار از واژهگان آنانکه خوش نمیداریشان....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
YouTube
ساختار قدرت، اقتصاد جنسی و جنسیتزدگی
به مناسبت روز جهانی زن
موضوع: ساختار قدرت، اقتصاد جنسی و جنسیتزدگی
دکتر محمد رضا سرگلزایی
انجمن زنان ایرانی نیوزیلند
#دکترـسرگلزایی
https://drsargolzaei.com/
https://t.me/drsargolzaeipodcast
https://t.me/drsargolzaei
دکتر سرگلزایی روانپزشک
#دکتر_سرگلزایی…
موضوع: ساختار قدرت، اقتصاد جنسی و جنسیتزدگی
دکتر محمد رضا سرگلزایی
انجمن زنان ایرانی نیوزیلند
#دکترـسرگلزایی
https://drsargolzaei.com/
https://t.me/drsargolzaeipodcast
https://t.me/drsargolzaei
دکتر سرگلزایی روانپزشک
#دکتر_سرگلزایی…
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
YouTube
حقوق بشر
گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و دکتر محمود مسائلی: دکترای علوم سیاسی با تخصص روابط بینالملل و دکترای فلسفه با تخصص فلسفه سیاسی و ethics- موضوع: حقوق بشر، تاریخ: ۱۸ اسفند ۱۴۰۱
09- March -2023
#حقوقـبشر
#انقلاب
#چشمانداز_فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی…
09- March -2023
#حقوقـبشر
#انقلاب
#چشمانداز_فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی…
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
YouTube
آیندهی معاهدات بینالمللی ایران
موضوع گفتوگو: آیندهی معاهدات بینالمللی ایران
گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی با آقای دکتر مسائلی دکترای علوم سیاسی با تخصص روابط بینالملل و دکترای فلسفه با تخصص فلسفه سیاسی و ethics
تاریخ: ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
March-30-2023
#فردای ایران
#حقوقــبینالملل…
گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی با آقای دکتر مسائلی دکترای علوم سیاسی با تخصص روابط بینالملل و دکترای فلسفه با تخصص فلسفه سیاسی و ethics
تاریخ: ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
March-30-2023
#فردای ایران
#حقوقــبینالملل…
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
https://youtu.be/gFTObhtydjs
مهاجرت قدمتی به درازای تاریخ دارد؛ ولی مهاجرت در جهان پیشمدرن الگویی متفاوت با مهاجرت در جهان مدرن داشتهاست. در جهان مدرن، انتخابها فردیتر شدهاند و نتایج انتخابها هم بستگی بیشتری به نگرشها و مهارتهای شخصی دارند. جامعهی ایرانی در این چند دهه به شکلی تصاعدی دچار پدیدهی مهاجرت شدهاست و اکنون بخش بزرگی از ایرانیان به مهاجرت فکر میکنند. جدا از دلایل سیاسی-اجتماعی این پدیده، گفتگو راجع این موضوع که چه نگرشها و مهارتهایی مهاجرت را موفقتر میکنند نیاز مهم و فوری جامعهی ایرانی است. به این دلیل، دکتر محمدرضا سرگلزایی پروندهی جدیدی را گشوده تا با کمک مهاجران موفق نگرشها و مهارتهای موفقیت در مهاجرت را به مخاطبانش منتقل کند.
لطفأ با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
گفتوگوی دکتر سرگلزایی، روانپزشک با آقای مهندس رضا کاظمی، مدیر صنعتی تحولآفرین
بیستم اسفندماه ۱۴۰۱
11- March -2023
#مهاجرت
#دیاسپورا
#سفرناک
#مهارتها
#نگرشها
#جامعهیـایران
#دکترـسرگلزایی
@drsargolzaei
مهاجرت قدمتی به درازای تاریخ دارد؛ ولی مهاجرت در جهان پیشمدرن الگویی متفاوت با مهاجرت در جهان مدرن داشتهاست. در جهان مدرن، انتخابها فردیتر شدهاند و نتایج انتخابها هم بستگی بیشتری به نگرشها و مهارتهای شخصی دارند. جامعهی ایرانی در این چند دهه به شکلی تصاعدی دچار پدیدهی مهاجرت شدهاست و اکنون بخش بزرگی از ایرانیان به مهاجرت فکر میکنند. جدا از دلایل سیاسی-اجتماعی این پدیده، گفتگو راجع این موضوع که چه نگرشها و مهارتهایی مهاجرت را موفقتر میکنند نیاز مهم و فوری جامعهی ایرانی است. به این دلیل، دکتر محمدرضا سرگلزایی پروندهی جدیدی را گشوده تا با کمک مهاجران موفق نگرشها و مهارتهای موفقیت در مهاجرت را به مخاطبانش منتقل کند.
لطفأ با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
گفتوگوی دکتر سرگلزایی، روانپزشک با آقای مهندس رضا کاظمی، مدیر صنعتی تحولآفرین
بیستم اسفندماه ۱۴۰۱
11- March -2023
#مهاجرت
#دیاسپورا
#سفرناک
#مهارتها
#نگرشها
#جامعهیـایران
#دکترـسرگلزایی
@drsargolzaei
YouTube
شهروند جهان- قسمت اول ( عاشق سرزمینی شوید که به آن مهاجرت کردهاید: نگرشهای سازنده برای مهاجرت)
مهاجرت قدمتی به درازای تاریخ دارد؛ ولی مهاجرت در جهان پیشمدرن الگویی متفاوت با مهاجرت در جهان مدرن داشتهاست. در جهان مدرن، انتخابها فردیتر شدهاند و نتایج انتخابها هم بستگی بیشتری به نگرشها و مهارتهای شخصی دارند. جامعهی ایرانی در این چند دهه به شکلی…
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
https://youtu.be/2crzF3Xoa8k
مهاجرت قدمتی به درازای تاریخ دارد؛ ولی مهاجرت در جهان پیشمدرن الگویی متفاوت با مهاجرت در جهان مدرن داشتهاست. در جهان مدرن، انتخابها فردیتر شدهاند و نتایج انتخابها هم بستگی بیشتری به نگرشها و مهارتهای شخصی دارند. جامعهی ایرانی در این چند دهه به شکلی تصاعدی دچار پدیدهی مهاجرت شدهاست و اکنون بخش بزرگی از ایرانیان به مهاجرت فکر میکنند. جدا از دلایل سیاسی-اجتماعی این پدیده، گفتگو راجع این موضوع که چه نگرشها و مهارتهایی مهاجرت را موفقتر میکنند نیاز مهم و فوری جامعهی ایرانی است. به این دلیل، دکتر محمدرضا سرگلزایی پروندهی جدیدی را گشوده تا با کمک مهاجران موفق نگرشها و مهارتهای موفقیت در مهاجرت را به مخاطبانش منتقل کند.
لطفأ با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🔹 گفتوگوی دکتر سرگلزایی، روانپزشک با
مهندس رضا کاظمی، مدیر صنعتی تحولآفرین
🔴 قسمت دوم:
در این قسمت موفقیت در کسب و کار را به عنوان بخشی از مهاجرت موفق یا به تعبیری کسب رضایت و رسیدن به زندگی بالیده بررسی میکنیم.
پنجم فروردین ۱۴۰۲
25- March -2023
#مهاجرت
#دیاسپورا
#سفرناک
#مهارتها
#نگرشها
#جامعهیـایران
#دکترـسرگلزایی
@drsargolzaei
مهاجرت قدمتی به درازای تاریخ دارد؛ ولی مهاجرت در جهان پیشمدرن الگویی متفاوت با مهاجرت در جهان مدرن داشتهاست. در جهان مدرن، انتخابها فردیتر شدهاند و نتایج انتخابها هم بستگی بیشتری به نگرشها و مهارتهای شخصی دارند. جامعهی ایرانی در این چند دهه به شکلی تصاعدی دچار پدیدهی مهاجرت شدهاست و اکنون بخش بزرگی از ایرانیان به مهاجرت فکر میکنند. جدا از دلایل سیاسی-اجتماعی این پدیده، گفتگو راجع این موضوع که چه نگرشها و مهارتهایی مهاجرت را موفقتر میکنند نیاز مهم و فوری جامعهی ایرانی است. به این دلیل، دکتر محمدرضا سرگلزایی پروندهی جدیدی را گشوده تا با کمک مهاجران موفق نگرشها و مهارتهای موفقیت در مهاجرت را به مخاطبانش منتقل کند.
لطفأ با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🔹 گفتوگوی دکتر سرگلزایی، روانپزشک با
مهندس رضا کاظمی، مدیر صنعتی تحولآفرین
🔴 قسمت دوم:
در این قسمت موفقیت در کسب و کار را به عنوان بخشی از مهاجرت موفق یا به تعبیری کسب رضایت و رسیدن به زندگی بالیده بررسی میکنیم.
پنجم فروردین ۱۴۰۲
25- March -2023
#مهاجرت
#دیاسپورا
#سفرناک
#مهارتها
#نگرشها
#جامعهیـایران
#دکترـسرگلزایی
@drsargolzaei
YouTube
شهروند جهان - قسمت دوم (وقت شما سرمایهای برای ارتباط است: خاطرات کاریابی)
مهاجرت قدمتی به درازای تاریخ دارد؛ ولی مهاجرت در جهان پیشمدرن الگویی متفاوت با مهاجرت در جهان مدرن داشتهاست. در جهان مدرن، انتخابها فردیتر شدهاند و نتایج انتخابها هم بستگی بیشتری به نگرشها و مهارتهای شخصی دارند. جامعهی ایرانی در این چند دهه به شکلی…
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
https://youtu.be/NGrpa-bOJ7g
🔴 گفتگو پیرامون نحوهی تدوین، منطق دوری و انسداد در قانون اساسی حکومت ایران
@drsargolzaei
🔴 گفتگو پیرامون نحوهی تدوین، منطق دوری و انسداد در قانون اساسی حکومت ایران
@drsargolzaei
YouTube
کدام قانون اساسی؟
موضوع:
کدام قانون اساسی؟
تاریخ: ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۱
7- February -2023
#قانونـاساسی
#انقلاب
#چشمانداز_فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
#فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
https://drsargolzaei.com/
https://t.me/drsargolzaeipodcast
https://t.me/drsargolzaei
دکتر سرگلزایی…
کدام قانون اساسی؟
تاریخ: ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۱
7- February -2023
#قانونـاساسی
#انقلاب
#چشمانداز_فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
#فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
https://drsargolzaei.com/
https://t.me/drsargolzaeipodcast
https://t.me/drsargolzaei
دکتر سرگلزایی…
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
YouTube
قانون اساسی آینده
گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و خانم لیلا قنبری: پژوهشگر دکترای زبانشناسی حقوقی
موضوع:
قانون اساسی آینده
تاریخ: ۳ فروردین ۱۴۰۲
23 - March - 2023
#قانونـاساسی
#انقلاب
#چشمانداز_فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
#فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
http…
موضوع:
قانون اساسی آینده
تاریخ: ۳ فروردین ۱۴۰۲
23 - March - 2023
#قانونـاساسی
#انقلاب
#چشمانداز_فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
#فردای_ایران
#دکترـسرگلزایی
http…
🔹️ گفتوگوهای دکتر سرگلزایی با صاحبنظران را در یوتیوب رسمی دکتر سرگلزایی دنبال کنید 🔺
🔹 گفتوگو برای یادگیری
🔸 گفتوگو برای آشتی
🔹 گفتوگو برای آینده
🔹 گفتوگو برای یادگیری
🔸 گفتوگو برای آشتی
🔹 گفتوگو برای آینده
🔹️ گفتوگوهای دکتر سرگلزایی با صاحبنظران را در یوتیوب رسمی دکتر سرگلزایی دنبال کنید 🔺
🔹 گفتوگو برای یادگیری
🔸 گفتوگو برای آشتی
🔹 گفتوگو برای آینده
@drsargolzaei
🔹 گفتوگو برای یادگیری
🔸 گفتوگو برای آشتی
🔹 گفتوگو برای آینده
@drsargolzaei
🔴 آیا گفتوگو ممکن است؟
🔹 آیا طرفداران حکومت ایران اهل گفتگو هستند؟
🔹 آقای آرمان:
بله، ایشان مشتاق بازجویی و تفتیش عقاید مردم و شناسایی موافقان و مخالفان و پرونده سازی برای همه اند، زیرا میخواهند مخالفان را هدایت یا اعدام کنند، و وفاداران را پرورش دهند. اما نظرشان عوض نمیشود، زیرا:
* وظیفهی آخوند دفاع از دین است نه تحقیق در دین
* وظیفهی مؤمن حفظ ایمان یعنی ایمنی اعتقادات است.
* وظیفهی مسلمان تسلیم بودن و پیروی است. نباید نظری از خود داشته باشند.
طرفداران حکومت کمتر گفتگو میکنند، اما مخبرند و هر پرندهای در محله پر بزند مینویسند و گزارش میدهند. این سه قشر با چماق و هویج به خوبی در این مورد آموزش دیدهاند.
🔹 خانم مریم:
من متوجه شدهام ، طرفداری آدمها از هر چیزی میتواند منفعتی به دنبال داشته باشد؛ منفعت میتواند مادی و معنوی باشد. در شکلگیری شناخت انسانها جنبه های تربیتی ، زیستی، روانی، اجتماعی که فرد در آن زیسته است و معنایی که هر انسانی در زندگی دارد بسیار تأثیرگذار است. بنابراین به این نتیجه رسیدهام که با صحبت با این گروه نمیشود آنها را متقاعد کرد مگر در شناخت آنها از باورهایشان تعارضی بوجود بیاید و در پی آن تعارض، خودشان متوجه تفکر غلط شان بشوند. سالهاست با این آدمها بحث نمیکنم بیشتر دنبال جنبههای مشترک تفکراتم با آنها هستم و به گفتگو میپردازم. با مطالب علمی و نظریه ها به در میگویم که دیوار بشنود. یادم میآید دوستی برای مدت طولانی مطالبی در رد و تحلیل وعدهی خمینی راجع به آب ، برق ، گاز مجانی .... برایم می فرستاد، به او گفتم منظورت از این کار چیست؟ صحبتهای خمینی که مشخص است، فیلم آن نیز موجود است و نیاز به تحلیل ندارد، نظر من را هم میدانی! دوستم گفت آخر تو چند بار به این موضوع استناد کردی! اما میدانم که آنها اعتقاد دارند که هدف وسیله را توجیه میکند. من نتوانستهام آنها را متقاعد کنم همان طور که آنها نتوانستهاند مرا متقاعد کنند. برای تغییر شناخت، اراده ای از طرف انسان ها لازم است.
🔹 آقای علی:
اول از همه بهتر میدونم تا موضع خودم رو نسبت به این پرسش شما مشخص کنم. بنده تمام صفاتی که به کار بردید را بهطور کامل قبول ندارم و یا اطمینان ندارم مانند فاسد و غیرقابل اصلاح، به عقیدهی من باید مشخص بشود که منظور ما از فاسد چه نوع فساد و در چه زمینههایی است با وجود این که آمارها نشان از فساد بالای سیستم دارد. غیرقابل اصلاح بودن رو هم باید مشخص کرد که اصلاح در چه زمینهای مد نظر است؟ اصلاح نظام سیاسی؟ روابط خارجه؟ قوانین؟ و یا اقتصاد؟ با وجود این که ما برای اصلاح در بسیاری از زمینهها شکست خوردیم اما بازهم ناممکن نیست اصلاحات در بعضی زمینه ها مانند اقتصاد. در این چندسالی که توفیق داشتم در دانشگاه تهران تحصیل کنم باید بگم که برخلاف بقیه به عقیدهی خودم در تغییر و اصلاح نگاه طرفداران نظام دستاوردهای خوبی داشتم، درسته که بعد از بحثهایی که داشتم موفق به تبدیل یک طرفدار به مخالف نشدم (که در هیچیک از بحثهای خودم چنین نیتی رو هم نداشتم) اما رویکرد و نگاه تعداد خوبی رو تغییر دادم. علت این که بحثهای خودم رو مؤثر میدونم اینه که از ابتدا با این نیت شروع نکردم که بخوام کسی رو قانع کنم و یا به مجادله بپردازم بلکه برای شنیدن و شناخت جهانی که تعریف کرده و میبینه شروع کردم و حتی بعضی مواقع برای یادگیری با یک طرفدار نظام و یا یک روحانی بحث میکنم. صبر میکنم تا شناختی نسبی از تفکراتش پیدا بکنم و سپس طرح پرسش میکنم. این کار باعث میشه که در مرحلهی اول بدون ذهنیت وارد گفت وگو بشه و در ادامه سعی میکنم با احترام به ارزشهایی که داره سوالاتم رو در چهارچوب تفکری خودش طرح کنم (بطور مثال اگر مذهبی است اشکالات دینی و یا اخلاقی وارد میکنم و یا شرح واقعهای و پرسشی که دچار شک و ابهام بشود) دومین مسئلهی مهم اینه که تلاش میکنم تا بحث در بستری مانند تلگرام شکل بگیره که هم من فرصت فکر بیشتر بر روی تفکراتش رو داشته باشم و هم از مغلطه جلوگیری بشه. معمولا این کار باعث این میشود که شخص نیز بر روی جملات خود فکر کند (در گروه بحث نمیکنم و بحث خودم رو با یک نفر انجام میدم). طبیعیه که تصور اینکه شخصی بطور کامل از دیدگاه و اعتقادات خودش با چند جلسه بحث برگرده خیلی بعیده ولی همین نوع از گفت و گو بعضا تاثیر خوبی داشته.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 آیا طرفداران حکومت ایران اهل گفتگو هستند؟
🔹 آقای آرمان:
بله، ایشان مشتاق بازجویی و تفتیش عقاید مردم و شناسایی موافقان و مخالفان و پرونده سازی برای همه اند، زیرا میخواهند مخالفان را هدایت یا اعدام کنند، و وفاداران را پرورش دهند. اما نظرشان عوض نمیشود، زیرا:
* وظیفهی آخوند دفاع از دین است نه تحقیق در دین
* وظیفهی مؤمن حفظ ایمان یعنی ایمنی اعتقادات است.
* وظیفهی مسلمان تسلیم بودن و پیروی است. نباید نظری از خود داشته باشند.
طرفداران حکومت کمتر گفتگو میکنند، اما مخبرند و هر پرندهای در محله پر بزند مینویسند و گزارش میدهند. این سه قشر با چماق و هویج به خوبی در این مورد آموزش دیدهاند.
🔹 خانم مریم:
من متوجه شدهام ، طرفداری آدمها از هر چیزی میتواند منفعتی به دنبال داشته باشد؛ منفعت میتواند مادی و معنوی باشد. در شکلگیری شناخت انسانها جنبه های تربیتی ، زیستی، روانی، اجتماعی که فرد در آن زیسته است و معنایی که هر انسانی در زندگی دارد بسیار تأثیرگذار است. بنابراین به این نتیجه رسیدهام که با صحبت با این گروه نمیشود آنها را متقاعد کرد مگر در شناخت آنها از باورهایشان تعارضی بوجود بیاید و در پی آن تعارض، خودشان متوجه تفکر غلط شان بشوند. سالهاست با این آدمها بحث نمیکنم بیشتر دنبال جنبههای مشترک تفکراتم با آنها هستم و به گفتگو میپردازم. با مطالب علمی و نظریه ها به در میگویم که دیوار بشنود. یادم میآید دوستی برای مدت طولانی مطالبی در رد و تحلیل وعدهی خمینی راجع به آب ، برق ، گاز مجانی .... برایم می فرستاد، به او گفتم منظورت از این کار چیست؟ صحبتهای خمینی که مشخص است، فیلم آن نیز موجود است و نیاز به تحلیل ندارد، نظر من را هم میدانی! دوستم گفت آخر تو چند بار به این موضوع استناد کردی! اما میدانم که آنها اعتقاد دارند که هدف وسیله را توجیه میکند. من نتوانستهام آنها را متقاعد کنم همان طور که آنها نتوانستهاند مرا متقاعد کنند. برای تغییر شناخت، اراده ای از طرف انسان ها لازم است.
🔹 آقای علی:
اول از همه بهتر میدونم تا موضع خودم رو نسبت به این پرسش شما مشخص کنم. بنده تمام صفاتی که به کار بردید را بهطور کامل قبول ندارم و یا اطمینان ندارم مانند فاسد و غیرقابل اصلاح، به عقیدهی من باید مشخص بشود که منظور ما از فاسد چه نوع فساد و در چه زمینههایی است با وجود این که آمارها نشان از فساد بالای سیستم دارد. غیرقابل اصلاح بودن رو هم باید مشخص کرد که اصلاح در چه زمینهای مد نظر است؟ اصلاح نظام سیاسی؟ روابط خارجه؟ قوانین؟ و یا اقتصاد؟ با وجود این که ما برای اصلاح در بسیاری از زمینهها شکست خوردیم اما بازهم ناممکن نیست اصلاحات در بعضی زمینه ها مانند اقتصاد. در این چندسالی که توفیق داشتم در دانشگاه تهران تحصیل کنم باید بگم که برخلاف بقیه به عقیدهی خودم در تغییر و اصلاح نگاه طرفداران نظام دستاوردهای خوبی داشتم، درسته که بعد از بحثهایی که داشتم موفق به تبدیل یک طرفدار به مخالف نشدم (که در هیچیک از بحثهای خودم چنین نیتی رو هم نداشتم) اما رویکرد و نگاه تعداد خوبی رو تغییر دادم. علت این که بحثهای خودم رو مؤثر میدونم اینه که از ابتدا با این نیت شروع نکردم که بخوام کسی رو قانع کنم و یا به مجادله بپردازم بلکه برای شنیدن و شناخت جهانی که تعریف کرده و میبینه شروع کردم و حتی بعضی مواقع برای یادگیری با یک طرفدار نظام و یا یک روحانی بحث میکنم. صبر میکنم تا شناختی نسبی از تفکراتش پیدا بکنم و سپس طرح پرسش میکنم. این کار باعث میشه که در مرحلهی اول بدون ذهنیت وارد گفت وگو بشه و در ادامه سعی میکنم با احترام به ارزشهایی که داره سوالاتم رو در چهارچوب تفکری خودش طرح کنم (بطور مثال اگر مذهبی است اشکالات دینی و یا اخلاقی وارد میکنم و یا شرح واقعهای و پرسشی که دچار شک و ابهام بشود) دومین مسئلهی مهم اینه که تلاش میکنم تا بحث در بستری مانند تلگرام شکل بگیره که هم من فرصت فکر بیشتر بر روی تفکراتش رو داشته باشم و هم از مغلطه جلوگیری بشه. معمولا این کار باعث این میشود که شخص نیز بر روی جملات خود فکر کند (در گروه بحث نمیکنم و بحث خودم رو با یک نفر انجام میدم). طبیعیه که تصور اینکه شخصی بطور کامل از دیدگاه و اعتقادات خودش با چند جلسه بحث برگرده خیلی بعیده ولی همین نوع از گفت و گو بعضا تاثیر خوبی داشته.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
Forwarded from كانون نگرش نو (Mojgan Nasiri)
عزیزان و همراهان گرامی
برای ثبت نام در وبینار
«چرا عالم بی عمل؟ »ً
لطفا به این شماره تکست کنید
سپاس و مهر
🙏💚
001 416 879 7357
کانون نگرش نو- تورنتو
@kanoonnegareshno
برای ثبت نام در وبینار
«چرا عالم بی عمل؟ »ً
لطفا به این شماره تکست کنید
سپاس و مهر
🙏💚
001 416 879 7357
کانون نگرش نو- تورنتو
@kanoonnegareshno
Forwarded from كانون نگرش نو (Mojgan Nasiri)
علم با عمل معنا میشود.
«یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد.
در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک باسوادی قرارگرفته است یعنی شخصی باسواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
« دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند:
یکی آن که اندوخت و نخورد، و دیگر آن که آموخت و عمل نکرد.
سعدی
https://t.me/kanoonnegareshno
«یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد.
در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک باسوادی قرارگرفته است یعنی شخصی باسواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
« دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند:
یکی آن که اندوخت و نخورد، و دیگر آن که آموخت و عمل نکرد.
سعدی
https://t.me/kanoonnegareshno
🔹 گفتوگو برای آشتی
🔹 گفتوگو برای اینده
🔸 خانم آذین:
من پیگیر کانالتون هستم و با توجه به مجموعهی مطالب، پیشنهاد پروژهای برای گفتگو دارم، چون کنجکاوم مشاهدهی سایر افراد رو هم بدونم. بیرون که هستم اگر سوار ماشین نباشم اغلب حجاب ندارم. جاهای مختلفی هم توی شهر بودم از متروی تجریش تا متروی تهرانپارس، از بالای شهر تا بافت مذهبی شهر. چیزی که مشاهده کردم اینه که افراد محجبه عادی هیچ واکنشی ندارند، حتی (به قول خودشون) تذکر لسانی ساده! محله ای که خودم زندگی میکنم بافت نسبتا مذهبی داره و من تنها کسی هستم که بدون حجاب هستم و مثلا میدونم این مغازهدار خیلی مذهبیه ولی وقتی ازش خرید میکنم خیلی معمولی نگاهم میکنه، نه خشمی میبینم و نه هیچ واکنشی که نشان از نارضایتی داشته باشه. شاید عنوانی برای گفتگو مثل "مشاهدهی من به عنوان زن آزاده در شهر" برای بقیه هم جالب باشه.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 گفتوگو برای اینده
🔸 خانم آذین:
من پیگیر کانالتون هستم و با توجه به مجموعهی مطالب، پیشنهاد پروژهای برای گفتگو دارم، چون کنجکاوم مشاهدهی سایر افراد رو هم بدونم. بیرون که هستم اگر سوار ماشین نباشم اغلب حجاب ندارم. جاهای مختلفی هم توی شهر بودم از متروی تجریش تا متروی تهرانپارس، از بالای شهر تا بافت مذهبی شهر. چیزی که مشاهده کردم اینه که افراد محجبه عادی هیچ واکنشی ندارند، حتی (به قول خودشون) تذکر لسانی ساده! محله ای که خودم زندگی میکنم بافت نسبتا مذهبی داره و من تنها کسی هستم که بدون حجاب هستم و مثلا میدونم این مغازهدار خیلی مذهبیه ولی وقتی ازش خرید میکنم خیلی معمولی نگاهم میکنه، نه خشمی میبینم و نه هیچ واکنشی که نشان از نارضایتی داشته باشه. شاید عنوانی برای گفتگو مثل "مشاهدهی من به عنوان زن آزاده در شهر" برای بقیه هم جالب باشه.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
Forwarded from "ابرهای تاریک" اشکان دانشمند (Ashkan GhD)
شنلقهوهای
بچه که بودم، یکی از منابع دریافت دادهها، تلویزیون بود و من هم ساعتهایی از روز را در محراب سه شبکه میگذراندم. کارتونها را دوست داشتم و فیلمهای رزمی، مثل همهی کودکان هیجانزده و سالم، اما من با یک فوبیا بزرگ میشدم که هنوز شناختی از آن نداشتم، فوبیای فضای بسته (فوبیای هرمس که در غار به دنیا آمده بود.) هرچیز بسته ترسناک بود، چه اتاق باشد، چه آسانسور، چه آغوش و چه قبر.
یک روز مردی شنلقهوهای، بعد از برنامه کودک ظاهر شد و آغوشش را به روی کودکان از کارتوندرآمده گشود. موضوع بحثش فضای تنگی بود که راه خروج ندارد. اتاقکی بسته که ما میمانیم و کارهای کرده و نکرده. دو موجود هم قرار بود برنامههایی اجرا کنند و سوالاتی بپرسند. اولین چیزی که نظرم را جلب کرد، نوع سوالها بود ولی موجود شنلقهوهای اصرار داشت روش رفتاریشان را شرح بدهد. تأکید میکرد که آنقدرها شوخی سرشان نمیشود و از بینیهایشان آتش بیرون میزند. بعد ادامه داد که اولویتشان دین کسیست که در اتاقک تنگ گیر افتاده و اگر از این مرحله عبور کند، امام اول اهمیت پیدا میکند. چیزیکه برایم جای تعجب داشت، اصرار مرد دستمالبهسر شنلقهوهای بر این بود که باید جوابها را از الان حفظ کنیم و تقلب هم به حساب نمیآید.
من با هر محاسبهای امتحان را قبول میشدم، اما یک مشکل وجود داشت؛ ترس از فضای بسته. وقتی می ترسیدم، نمیتوانستم درست تمرکز کنم. از فردای آن روز، هرکدامشان را که بیرون از قاب تلویزیون میدیدم، به نظرم شبیه قبری بود که هر آن ممکن است شنلش گشوده شود و تو را درونش بکشد.
تختخواب برایم شده بود محل تمرین و حوزهی امتحان. هرشب تنگ و تنگتر میشد، اما از پس چند سوال ساده برمیآمدم. چیزیکه وهمآور مینمود، همان پارچهی قهوهایرنگی بود که بشارت اتاقک تنگ را داده بود.
اصول و فروع دین را از بر کردم و اگر نمیترسیدم، حتما میتوانستم شعلهی آتش بینی آن دو موجود را تنظیم کنم تا در آن فضای بسته قوز بالای قوز نشود.
یک شب خواب دیدم، راهی از داخل قبر باز کردهام که به فضای باز راه دارد و اگر بجنبم، پیش از رسیدن بازپرسهای دین میتوانم فرار کنم.
دوسال بعد، امام جماعت در مدرسهمان برای بچههای تازهوارد حرف میزد و وقتی نطق تمام شد، آغوشش را باز کرد تا بچهها را زیر شنل قهوهایاش بگیرد. به من که رسید، فاصله گرفتم و گفتم، «من از فضای بسته میترسم.» طوری نگاهم کرد که انگار فهمیده بود من راه فرار را پیدا کردهام.
#داستان
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
بچه که بودم، یکی از منابع دریافت دادهها، تلویزیون بود و من هم ساعتهایی از روز را در محراب سه شبکه میگذراندم. کارتونها را دوست داشتم و فیلمهای رزمی، مثل همهی کودکان هیجانزده و سالم، اما من با یک فوبیا بزرگ میشدم که هنوز شناختی از آن نداشتم، فوبیای فضای بسته (فوبیای هرمس که در غار به دنیا آمده بود.) هرچیز بسته ترسناک بود، چه اتاق باشد، چه آسانسور، چه آغوش و چه قبر.
یک روز مردی شنلقهوهای، بعد از برنامه کودک ظاهر شد و آغوشش را به روی کودکان از کارتوندرآمده گشود. موضوع بحثش فضای تنگی بود که راه خروج ندارد. اتاقکی بسته که ما میمانیم و کارهای کرده و نکرده. دو موجود هم قرار بود برنامههایی اجرا کنند و سوالاتی بپرسند. اولین چیزی که نظرم را جلب کرد، نوع سوالها بود ولی موجود شنلقهوهای اصرار داشت روش رفتاریشان را شرح بدهد. تأکید میکرد که آنقدرها شوخی سرشان نمیشود و از بینیهایشان آتش بیرون میزند. بعد ادامه داد که اولویتشان دین کسیست که در اتاقک تنگ گیر افتاده و اگر از این مرحله عبور کند، امام اول اهمیت پیدا میکند. چیزیکه برایم جای تعجب داشت، اصرار مرد دستمالبهسر شنلقهوهای بر این بود که باید جوابها را از الان حفظ کنیم و تقلب هم به حساب نمیآید.
من با هر محاسبهای امتحان را قبول میشدم، اما یک مشکل وجود داشت؛ ترس از فضای بسته. وقتی می ترسیدم، نمیتوانستم درست تمرکز کنم. از فردای آن روز، هرکدامشان را که بیرون از قاب تلویزیون میدیدم، به نظرم شبیه قبری بود که هر آن ممکن است شنلش گشوده شود و تو را درونش بکشد.
تختخواب برایم شده بود محل تمرین و حوزهی امتحان. هرشب تنگ و تنگتر میشد، اما از پس چند سوال ساده برمیآمدم. چیزیکه وهمآور مینمود، همان پارچهی قهوهایرنگی بود که بشارت اتاقک تنگ را داده بود.
اصول و فروع دین را از بر کردم و اگر نمیترسیدم، حتما میتوانستم شعلهی آتش بینی آن دو موجود را تنظیم کنم تا در آن فضای بسته قوز بالای قوز نشود.
یک شب خواب دیدم، راهی از داخل قبر باز کردهام که به فضای باز راه دارد و اگر بجنبم، پیش از رسیدن بازپرسهای دین میتوانم فرار کنم.
دوسال بعد، امام جماعت در مدرسهمان برای بچههای تازهوارد حرف میزد و وقتی نطق تمام شد، آغوشش را باز کرد تا بچهها را زیر شنل قهوهایاش بگیرد. به من که رسید، فاصله گرفتم و گفتم، «من از فضای بسته میترسم.» طوری نگاهم کرد که انگار فهمیده بود من راه فرار را پیدا کردهام.
#داستان
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
Forwarded from خیالات سرزده
من اینجا یک روز
بر لبه ی این مغاک بی انتهای انکار
و روز دیگر بر بلندترین بام امکان
با سوزش تاول های ترکیده
بر کف پاهای دویده و نرسیده
از خود بی خود خواهم شد
به سان دیوانه ای که
بر طاقچه ی اتاقش
نه کتاب مقدسی هست
و نه تمثال فرضی پیامبری...
#افسانه_نجاتی
@khialatesarzadeh
بر لبه ی این مغاک بی انتهای انکار
و روز دیگر بر بلندترین بام امکان
با سوزش تاول های ترکیده
بر کف پاهای دویده و نرسیده
از خود بی خود خواهم شد
به سان دیوانه ای که
بر طاقچه ی اتاقش
نه کتاب مقدسی هست
و نه تمثال فرضی پیامبری...
#افسانه_نجاتی
@khialatesarzadeh