دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.79K photos
97 videos
155 files
3.26K links
Download Telegram
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام دکتر سرگلزایی عزیز

ممنون که مطالب بسیار مفید صوتی و ... در صفحاتتون میذارید و ما رو هم بهره مند می کنید.

سوالی در نظرم هست که درگیرش هستم.
خواستم درباره نقش "ذهن" بپرسم که آیا خود ذهن مستقل از نظرات یونگ درباره کهن الگوها و عقده ها و ... می تواند مشکلات فرد را از طریق مراقبه و بعضی تکنیکها بهبود بخشد؟

کما اینکه افرادی رو دیده ام که با یونگ و نظراتش آشنا نبوده اند ولی روح خود رو با خودسازی و مراقبه توانسته اند متجلی کنند و به مقامات والایی برسند.

اصولا کارکرد نظرات یونگ در همه جا در خودسازی موثر است یا این هم یکی از طرق خوسازی است؟

سپاس و درود بسیار


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

اوّل این که مدل پنداشتی یونگ فقط یکی از دهها مدل راجع به ساز و کار ذهن است و طبعاً مسیر تجربه شده توسط کارل گوستاو یونگ ، نه یکّه مسیر مؤثرِ خودشناسی است، نه تنها مسیرِ رشد و ارتقاء شخصی.

دوّم این که پیشنهاد می کنم کتاب «طبیعت ثانوی: علمِ مغز و معرفت بشر» نوشتهٔ جرالد م. اِدِلمن (نشر فرهنگ معاصر) و کتاب «ذهن در حال رشد» نوشتهٔ دنیل جی سیگل (نشر آسیم) را مطالعه فرمایید تا ساز و کار ارتقاء ذهنی را با مدل مبتنی بر داده (data-based) دریابید.

تندرست و شادکام باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
drsargolzaei.com
Forwarded from آفتاب مهر
جمعه ۱۶ فروردین ساعت ۱۶ تا ۲۰
ثبت نام 88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام آقای دکتر سرگلزایی ، بابت رایگان بخشی هایتان متشکرم.

۱ - به نظر شما کسی که درون گرا، شهودی، احساسی، قضاوتگر یا INFJ هست می تواند یک حقوق دان و قاضی شود؟  با توجه به این که چنین شخصیتی در زمان تصمیم گیری براساس احساس خود و تاثیری که تصمیم هایش بر دیگران می گذارد عمل می کند و نه بر اساس دلایل  موجود ، له و علیه موضوع مورد نظر . آیا با این که چنین شخصی شهودی بوده و در گزارش جزئیات بازدید های میدانی و امور حسابداری ناگزیر باید به جزئی ترین مسائل هم توجه کند ، می تواند در این رشته موفق باشد؟ و  می تواند رضایت داشته باشد؟ 

۲- سوال دیگر این که افراد بزرگی مثل هنری دیوید تارو از انسان ها می خواهند که تسلیم شرایط موجود نشوند و راه خود را ولو اینکه ناهموار باشد طی کنند و وعده می دهند که در این صورت قوانینی والاتر  به کمک آنها خواهند آمد و درمقابل افرادی از انسان ها می خواهند که آرمان های خود را رها کنند و راه کوفته و هموار دیگران را طی کنند تا ثروت و آبرو و ... را بدست آورند، به نظر شما کدام راه درست می باشد؟ آیا این به شخصیت افراد هم بر می گردد؟ اینکه شخصی سنت گرا یا تجربه گرا یا مفهوم پرداز یا آرمان گرا باشد در انتخاب راهش فرقی می کند؟

۳- راستی با توجه به زندگی نامه افراد مشهور دارای شخصیت INFJ   نظیر گاندی و یا نلسون ماندلا و یا مارتین لوترکینگ مشخص می شود که گویا آنها چندان در زمینه حقوق موفق نشدند؟درسته؟

از شما تشکر می کنم بابت این که وقت با ارزش خود را به رایگان به مردم اختصاص می دهید.


پاسخ #دکترسرگلزایی

با سلام و احترام

ممنونم که نوشته هایم را دنبال می کنید.

اوّل- افراد INFJ  می توانند در فضای تئوریک و نیز در فعالیت های اجتماعی حقوقدان های موفقی باشند ولی در سیستم قضایی نمی توانند وکیل یا قاضی مناسبی باشند، چرا که وکلا باید مذاکره کنندگان قابلی باشند و افراد درون گرا مذاکره کنندگان قابلی نیستند و قاضی نیز نباید ذهن احساس محوری داشته باشد چرا که عواطف، قضاوت اخلاقی و حقوقی او را مخدوش می کنند.

دوّم- بله، همانطور که اشاره کردید افراد آرمان گرا توصیه و تاکید بر وفاداری به آرمان ها و تسلیم نشدن در برابر شرایط و شدائد دارند در حالی که افراد عمل گرا بر سوار شدن بر شرایط و بهره برداری حداکثری از آنها تاکید و توصیه دارند. آرمان گراها رضایت درون روانی بیشتری کسب می کنند در حالی که عمل گراها دستاوردهای بین فردی و اجتماعی بیشتری دارند.

سوّم- بنده راجع به توفیق یا عدم توفیق گاندی، ماندلا و لوترکینگ در حوزه ی حقوق چیزی نمی دانم ولی من هیچکدام از این رهبران اجتماعی را درون گرا نمی دانم.

سبز باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام و عرض ادب خدمت جناب دکتر سرگلزایی عزیز 

با یه حساب میشه فهمید نوع بشر قبیله و عشیره اش نیست، همچنین‌ لباسش نیست، و نیز افکار و ذهنیاتش هم نیست پس هر لباسی که عقل به انسان بودن نوع بشر بپوشاند نیست با این حساب انسان چه چیز میتواند باشد؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

انسان مجموعه ای «است» از همهٔ این چیزهایی که «نیست» ،

مفهوم جمع «گشتالتی» همین است، مجموعه ای که چیزی بیش از «جمع جبری» اجزای خودش است.

سبز باشید

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com
Forwarded from آفتاب مهر
پنجشنبه ها و جمعه ها :
۲۶ و ۲۷ اردیبهشت
۲-۳-۹-۱۰ خرداد ۹۸
ساعت ۹ صبح تا ۱۳
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#معرفی_کتاب

نام کتاب : #فرهنگ_صلح_و_دولت ها (راهی به سوی امنیت غیر کشتاری )
نویسنده : #ژوام_ایونس_پیم
مترجم : پروانه شاهین نژاد
ناشر : منشور صلح

تاریخ بشر آکنده از قدرت طلبی های جنون آمیز جنگ افروزان و کشتارهای انسانی است و اگرچه در این زمانه ، نرخ کشتارهای ناشی از اعمال قدرت دولت ها به اندازه گذشته " پر بسامد " نیست ، اما بازهم نمی توان دولت را از اعمال خشونت منفک دانست .مصادیق خشونت و کشتار از گذشته تا کنون افراد را در جوامع مختلف با این پرسش ها مواجه ساخته اند : " آیا انسان ها به طور مادرزادی و ژنتیکی قاتل هم نوعان خود بوده اند یا چنین سیستم های رعب آوری ، محصول تمدن و طبقه بندی های اجتماعی است ؟
آیا دیگر کشی ، تنها راه حفاظت از منافع مشترک و از بین بردن بیگانگان است یا استراتژی های دیگری هم وجود دارد ؟
در صورت تغییر الگوی دیگر کشی به الگوهای بدون خشونت ، آیا دولت مفهوم خود را از دست نخواهد داد ؟ در این صورت توزیع قدرت چگونه خواهد بود ؟
آیا امید به تحقق اندیشه های مبارزه بدون خشونت اندیشمندانی چون "ماهاتما گاندی" و "ایمانوئل کانت"، در این زمانه و آینده وجود دارد یا همچنان این شیوه حکمرانی با قربانی کردن حقیقت و عدالت به نفع قدرت وجود خواهد داشت ؟
کتاب فرهنگ صلح و دولت ها ، نتیجه پژوهشی است که مطالعه آن می تواند راه گشایی برای یافتن پرسش های مطرح شده باشد .
ژوام ایونس پیم ( Joám Evans Pim) نویسنده ، پژوهشگر و برگزار کننده مرکز امنیت غیر کشتاری جهانی و فارغ التحصیل رشته های روزنامه نگاری ، انسان شناسی و علوم سیاسی گرایش صلح و سیاست بدون خشونت است . پژوهش های وی عمدتا یافتن پاسخ های نظام مند به چرایی لزوم اهمیت آموزش سیاست های غیر کشتاری به دولت ها و کالبد شکافی خشونت و کشتار بوده است . این مقاله نیز در همین راستا شامل "راهبردهایی برای تغییر الگوی قدرت ، روایت های هدایت گر ، قصه های نو برای ساختن دنیای نو ، زندگی بخشیدن به جای زندگی گرفتن و غیر نظامی ساختن دولت ها " است .
نویسنده این کتاب به نقل از گلن پیاژه( Glenn Durland Paige) ، (دانشمند علم سیاست که برای نخستین بار واژه " غیر کشتاری " را معرفی کرد ) به ضرورت اهمیت تلاش نظریه پردازان برای غیر کشتاری کردن نهادهای قدرت می پردازد . همچنین او تاریخچه پیشینه کشتار را معرفی می کند ، این که مطالعات باستان شناسان نشان می دهد ، در دوران پارینه سنگی ، میان سنگی و قسمت اعظم دوره نو سنگی ، انسان ها عموما از کشتن هم نوعان خود اجتناب می کردند ، و جنگ بین هم نوعان و دیگر کشی محصول تمدن و عبور از دوران خوراک جویی و شکار به عصر کشاورزی و دام پروری است .
"ژوام ایونس پیم "، از عوامل تاثیر گذار در ترویج سیستم های دیگر کشی در مبارزات و اعمال قدرت می گوید ، وی معتقد است : پوشاندن ردای تقدس به اعمالی چون "هم نوع کشی " در رزم ها ، و نامیدن آن ها با واژه های مقدسی مانند میهن پرستی و دفاع از منافع مشترک ، قصه سرایی ها و شعر سرایی های حماسی و ملی که همواره در آن ها قهرمانان مدافع وطن مورد تقدس و ستایش قرار می گیرند ، پرورش غریزه رقابت جویی های توام با خشونت و جنگ طلبی در کودکان ، از علل فربه ساختن نظام کشتار و عادی سازی خشونت در نهادهای قدرت و دولت ها محسوب می شود . بنابراین تغییر باورهای باستانی و خلق معانی جدید برای واژه ها و آموزش شیوه دیگری از گفتمان و ارتباط ، گام های ابتدایی برای ایجاد راهبردهای غیر کشتاری به شمار می رود .
نویسنده این کتاب در بخشی از کتاب به این نکته اشاره می کند : " جایی که بصیرت نیست مردم نابود می شوند و بصیرت محصول رو در رو شدن باورهای مخالف و پرهیز از تک گویی و تعصب خواهد بود . " ، از این رو اهمیت فرهنگ سازی روانی در بین ملت و دولت ها برای تحمل و تامل بیشتر در رویارویی با عقیده های مخالف گام مهمی در غیر کشتاری کردن سیستم ها به شمار می رود . آموزش نبردهای غیر مسلحانه و غیر کشتاری به ارتشی ها ، به چالش کشیدن باورهای نظریه پردازنی که همواره به توجیه ، تکریم و تجلیل دیگر کشی های مقدس مابانه و سلحشورانه می پردازند و آشنایی با سیاست های زندگی بخشی به جای کشتار و تحلیل الگوی اعمال قدرت بدون خشونت مهاتما گاندی از مباحثی است که خواندن این کتاب را جذاب و دلچسب می کند .
" زمانه توحش به سر آمده و شمارش معکوس دوره ای از تاریخ که در آن " دیگر کشی "توجیهی نخواهد داشت آغاز شده است ، ما باید از قدرت درون و غلبه بر طمع ، ترس و تحمیق برای رسیدن به قدرتمندی های جمعی و پایه گذاری تمدنی بدون وحشت و ترس ویرانی کمک بگیریم . فرهنگ تقدس و امتیاز دادن به اقدامات غیر کشتاری و زندگی بخشی باید در اولویت قرار بگیرد آنان که گذشته را نمی دانند ، محکوم به تکرار آن خواهند . "

#مریم_بهریان
دانشجوی دکتری روان‌شناسی

https://drsargolzaei.com/images/1540589574.jpg
#چشم_تاریخ

پدر #مالکوم_ایکس یک کشیش سیاهپوست بود که توسط نژادپرستان کوکلوس کلان ربوده شد و به طرز وحشتناکی مثله شد. مادر مالکوم به بیمارستان روانی منتقل شد و مالکوم درخیابان های محله های فقیرنشین رها شد. در آن زمان مالکوم فقط 12سال سن داشت. در چنین شرایطی مالکوم ایکس به گروه های گانگستر پیوست و در 18 سالگی به زندان افتاد. جرم او سرقت بود و 8 سال در زندان به سر برد. مالکوم ایکس در زندان مسلمان شد و به سازمان «امت اسلام» به رهبری الیجا محمد پیوست. مالکوم پس از خروج از زندان جنبش اعتراضی خشونت آمیز سیاهپوستان را رهبری کرد. فعالیت‌های مالکوم ایکس در سازماندهی و جذب اعضای جدید برای "امت اسلام" خیلی زود مجموع اعضای این جنبش را از ۴۰۰ نفر در سال ۱۹۵۰ به بیش از ۳۰ هزار نفر در سال ۱۹۶۰ رساند. اما همزمان نشانه‌هایی از اختلاف میان مالکوم و الیجا محمد بروز کرد. این اختلافات باعث شد که الیجا محمد حکم قتل مالکوم ایکس را صادر کند. در ۲۱ فوریه ۱۹۶۵ هنگامی که او در یکی از سالن‌های اجتماعات منهتن نیویورک سخنرانی می‌کرد سه مرد مسلح از سازمان امت اسلام او را از فاصلهٔ کم هدف ۱۵ گلوله قرار دادند و مالکوم ۳۹ ساله بلافاصله کشته شد. در عکس مالکوم ایکس را در کنار #محمدعلی_کلی می بینید.

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MalcolmX.jpg
#شعر
#پیشگویی

بوی نوروز گرفته مخمل سبز گورهای بی نام
باران اگر ببارد بر بستر هامون
زخم های تازه خواهند رویید: شقایق های سرخ!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
وسط بازار‌های شلوغ و پلوغ اطراف حرم یه کوچه‌ی بن بست پیدا کردم که تهش یه قهوه خونه بود. قهوه ترک سفارش دادم و اومدم کنار مردی که داشت به عربی با موبایلش صحبت میکرد نشستم. به عربی و با ایما و اشاره ازم پرسید اهل کجام. بهش گفتم ایرانی. بهم فهموند که فکر کرده ایرانی نیستم. منم به سختی ازش پرسیدم کجاییه. گفت عراقی! داشتم قهوه‌ام رو مزه مزه میکردم و به گپی که زدیم فکر میکردم. به اینکه چند سال پیش من و این آقا دشمن بودیم. مردمانمون روی هم اسلحه کشیدن. روی خونه‌های هم بمب ریختن. همدیگه رو تکفیر کردن و حالا ما نشستیم کنار هم و وسط صدای فروشنده‌ها قهوه ترک میزنیم! چند روز بعد از این ملاقات اتفاقی دوست دوران کودکیم رو دیدم که شده یه بسیجی فعال و کاملا تبدیل شده به کسی که از نظر اعتقادی جبهه‌ی مقابل منه! توی دو روز با دشمن قدیمی قهوه خوردم و با دوست قدیمیم دشمن شدم! از خودم میپرسم دوست و دشمن کیه؟! وقتی سرباز صدام حسین با من ته یه کوچه‌ی قدیمی که پر از ویترین‌های سنگ و انگشتر و نقره‌ست قهوه ترک میخوره و همکلاسی سابقم آماده‌ست که دستور بگیره و باتوم به دست به جون من بیفته!
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
#یادداشت_هفته
#آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟

قسمت اول

#فمينيسم چيست؟

«مارلين لگيت» كتابي دربارۀ تاريخ فمينيسم نوشته كه با نام «زنان در روزگارشان» با ترجمۀ نيلوفر مهديان توسط نشر ني منتشر شده است. «لگيت» تاريخ فمينيسم را در سه سطح بررسي مي كند. سطح اوّل عصيان هاي فردی عليه تعريف نهادينۀ زنانگي در جامعه است. شايد رهبانيت «رابعه عدويّه»، كشف حجاب «طاهره قرة العين» و اشعار اروتيك #فروغ_فرخزاد را بتوان نمونه هايي از اين سطح فمينيسم در جامعۀ ما به حساب آورد. سطح دوّم فمينيسم، به تغيير گسترده تر در فرهنگ جامعه بستگي دارد: گسترش اين نگرش كه سنّت هاي اجتماعي نه اموري الهي، كه قراردادهايي بشري هستند. بر‌ اين اساس كتاب «تبارشناسي اخلاق» ويلهلم فريدريش #نيچه و كتاب «تاريخ جنسّيت» ميشل #فوكو را مي‌توان حركت هايي فمينيستي محسوب كرد. در سطح ملّي هم مي توان كتاب هاي امثال احمد #كسروي و #صادق_هدايت را در اين طبقه از جنبش فمينيسم قرار داد گرچه بظاهر ممكن است تكيۀ خاصّي بر مسائل زنان در آنها نبينیم. سطح سوّم فمينيسم، ايجاد يك «آگاهي طبقه» در زنان است كه منجر به ايجاد جنبش‌هاي اجتماعي احقاق حقوق زنان مي گردد. نمونه اي از اين جنبش ها، جنبش حق رأي زنان در اواخر قرن نوزدهم بود كه منجر به تصويب اصلاحيۀ نوزدهم قانون اساسي ايالات متحده شد كه در سال 1920 ميلادي حق رأي زنان را به رسميّت شناخت. بنابر اين پيش از آن كه به سئوال مطرح شده در عنوان مقاله پاسخ دهم بايد روشن كنم كه مقصودم از فمينيسم كدام يك از سطوح فمينيسم است. منظور من، سطح دوّم فمينيسم است به اين معنا كه يكي از سنّت هاي فكري نهادينه به چالش كشيده شود كه اتّفاقاً در تغيير شرايط اجتماعي زنان اهمّيت دارد.
سنّت فكري مذكور اين است: «سكس، سرويسي است كه زن به مرد مي دهد و بايد در قبال آن امتيازي دريافت كند». ريشۀ اين سنّت فكري به عصر شكار بر مي گردد!

گوشت در برابر سكس!

در عصر شكار، تأمين مواد غذايي كاري دشوار بود كه نياز به قدرت عضلاني زياد داشت. از يك طرف ضعف عضلاني زنان مانع موفقّيت آن ها در جمع آوري غذا ميشد و از ديگر سو بارداري، زايمان و شيردهي مكرّر زنان كه از نوجواني تا سالمندي آن ها را اشغال مي كرد امكان جستجوي غذا را براي آنان محدود مي كرد. نتيجه اين كه زنان قدرت تأمين غذاي خود و فرزندان‌ شان را نداشتند و مجبور بودند براي اين منظور به مردان متّكي باشند. اين شرايط ايجاب مي كرد كه زنان تأمين نياز جنسي مردان را منوط به دريافت غذا نمايند. بنابراين در عصر شكار، «فاحشگي» رفتار نرمال و همگاني زنان بود. شرايط فوق، با تغييراتي در عصر كشاورزي نيز ادامه يافت امّا عصر صنعتي شرايط جديدي ايجاد كرد: فعاليت توليدي نيازي به قدرت عضلاني نداشت بنابر‌اين زنان فرصتي برابر مردان براي تأمين غذا داشتند. همزمان ابداع روش مؤثر جلوگيري از بارداري (كنتراسپشن) باعث شد كه زنان مجبور نباشند همۀ دوران مفيد عمر خود را صرف بارداري، زايمان و بچّه داري كنند. بنابراين زنان مي‌توانستند به فعالّيت جنسي خود نه به عنوان كالايي براي فروش بلكه به فرصتي براي لذّت بنگرند. پس انتظار مي‌رفت كه زنان تجارت «سكس در برابر غذا»، «تمكين در برابر نفقه» و «لذّت در برابر امنيّت» را كنار بگذارند امّا چنين نشد. چه چيزي مانع شكسته شدن اين سنّت فكري است؟

كالا به عنوان «فتيش»

«فتيش» به معناي شيء مقدّس است. در روانپزشكي اصطلاع «فتيشيسم» در مورد كساني به كار مي رود كه تنها در حضور يك شيء خاص (مثلاً كفش قرمز پاشنه بلند در يك زن) تحريك جنسي پيدا مي كنند. كارل ماركس پايه گذار ماركسيسم، مبحثي را تحت عنوان «كالا به عنوان فتيش» مطرح كرده است. از نظر او، در جامعۀ سرمايه‌ داري (كاپيتاليسم)، شيء براي نياز عيني خريداري نمي شود بلكه خريد اشياء جنبۀ «افسون زدگي» به خود مي گيرد! انسان ها به گونه اي به اشياء پشت ويترين ها مي نگرند كه گويي آنها اشيائي متبرّك و مقدّس اند كه براي تعميد و رستگاري ضروري اند! به قول #اريك_فروم روانكاو اومانيست «داشتن جاي بودن را مي‌گيرد.» اين «افسون زدگي» محصول سيكل معيوب نظام كاپيتاليستي است: ما توليد مي كنيم تا مصرف كنيم و مصرف مي كنيم تا توليد كنيم! در نظام كاپيتاليستي پس از انقلاب صنعتي، ماشين ها باري را كه بر دوش «بردگان» بود به دوش گرفتند امّا به «بردگان» وظيفۀ جديدي محول شد:
خريد بيش از نياز!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک


اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
#یادداشت_هفته
#آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟

قسمت دوم

خريد بيش از نياز!

به راه افتادن رسانه هاي فراگير در عصر صنعتي اين فرصت را به صاحبان سرمايه داد كه افسون خود را به راه بياندازند و در اين بازي، قرار شد سهم بيشتري به زنان داده شود زيرا زنان به دليل غلبۀ «آگاهي جمعي» شان بر «آگاهي فردي» (به تعبير ديگر تلقين پذيري بيشتر) مخاطبان مهم تري تلقي مي شوند. تبليغات نظام سرمايه داري كه براي تبليغ يك كيف تمام برجستگي ها و فرو رفتگي هاي بدن زنان را آگرانديسمان مي كند، فرهنگ «نمايش جنسي» يا به تعبير روانپزشكي exhibitionism را رواج مي دهد، گرچه شيوع بالاي اين نوع «خودنمايي جنسي» -‌كه در عصر شكار ضرورت بود و در عصر فراصنعتي غير ضروري‌- باعث مي‌شود كه منابع روانشناسي و روانپزشكي نيز در مورد‌هاي نمونه (case reports) به اين «نمايشگري فرهنگي» كمتر بپردازند.
جرّاحي هاي زيبايي افراطي، تزريق در گونه و لب ها، استفادۀ افراطي از مواد آرايشي و لباس‌هاي محّرك و بدن نما نگاه جنسيتّي و جنسي (sexism) را زنده نگه مي دارد و مانع از اين مي شود كه به زن -‌و نيز به مرد‌- فارغ از كروموزوم ها و اندام هاي تناسلي‌شان نگاه كنيم. تنها در افول نظام سرمايه داري است كه sexism جاي خود را به Feminism مي دهد.

كدام سوسياليسم؟

در ابتداي مقاله، منظورم از فمينيسم روشن كردم. اكنون جا دارد منظورم را از #سوسياليسم هم بيان كنم. بديهي است كه سوسياليسم نام يك نظام اجتماعی-اقتصادي است و مرتبط شدن آن با استالينيزم شوروی و آلمان شرقي سابق و توتاليتاريسم كره شمالي صرفاً دلايل تاريخي داشته است. به قول ارنستو #چگوارا ادّعاي ماركسيست بودن روس‌ها به اندازۀ ادّعاي مسيحي بودن پاپ مضحك است!
نظام سوسياليستي نظامي است كه با وضع قوانين اقتصادي در زمينۀ قانون كار (حقوق كارگران)، قوانين مالياتي و توزيع هوشمندانۀ منابع ملّي فاصلۀ سقف و كف درآمد كاهش يابد. گرچه کارل #مارکس اعتقاد دارد سوسیالیسم واقعی محصول نظام تولید است نه نظام توزیع. او سوسیالیسم را سرنوشت نهایی نظام سرمایه داری می داند: شرایطی که افزایش تولید منجر به در دسترس بودن کالا برای همه حتی بدون اجبار به کار کردن می گردد! از نظر او کسانی که سوسیالیسم را محصول تغییر نظام توزیع می دانند "سوسیالیست های تخیلی" هستند. اما اگر مارکس زنده می ماند و می دید که روزی آمریکایی ها گندم ها را در دریا ریختند تا قیمت گندم پایین نیاید شاید قانع می شد که تنها راه تحقق سوسیالیسم تغییر در نظام توزیع است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

پی نوشت:
برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه کتاب "آزادی زنان" نوشته ی ایولین رید ترجمه افشنگ مقصودی از انتشارات نشر گل آذین را بخوانید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
Forwarded from آفتاب مهر
جمعه ۱۶ فروردین ساعت ۱۶ تا ۲۰
ثبت نام 88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام جناب دکتر سرگلزایی وقت شما بخیر و شادی

هم خودم و هم همسن و سالان من که در میانه دهه ۴۰ هستند صحبت میکنیم از  نبود شور زندگی، ندانستن علایق، و لذت نبردن از چیزهایی که فکر می کردیم لذت بخش است از مشکلات مشترک ماست که نمیدونیم دلیلش چیست، و راه حلش چیست.

 دغدغه مالی و شغلی هم نداریم ولی شور و شوق زندگی را گم کرده ایم. نظرتان چیست؟

سپاس


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

پیشنهاد می کنم کتاب های «هنر سیر و سفر» و «هنر، همچون درمان» آلن دو باتن را مطالعه بفرمایید.

سبز باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام و وقت بخیر، از بابت تک تک مطالب خوبتان ممنونم. باید خیلی محتاط باشم تا همانطور که یونگ گفت یونگی نباشید، منم دکتر سرگلزایی ای نشوم! اینقدر مطالبتان قشنگ و دلنشین هستند!
استاد، اینطور که من متوجه شدم از پیامهاتون، شما به تفاوت روان بین زن و مرد، فارغ از فرهنگ و محیط اعتقاد چندانی ندارید! در واقع از نظر شما، آفرینش روحی روانی، زن و مرد تفاوت زیادی با هم ندارند و بیشتر تفاوت ها از محیط و فرهنگ و تربیت ناشی شده است، اگر نظر شما همین است و درست گفتم، یک سوالی دارم، پس با این قضیه، بیماران ترانس سکسوال رو چگونه توصیف می کنید؟ آیا آنها هم از نظر فرهنگی و محیطی جنسیت خود را دوست ندارند و مایل به تغییر جنسیت هستند یا خیر؟ اگر روان زن و مرد تقریبا مثل هم است، پس این بیماران که اختلال هویت جنسی دارند، اگر در جای دیگر بزرگ می شدند، این مشکل رو پیدا نمی کردند؟...

ممنون می شوم مرا راهنمایی کنید.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام و سپاس از محبّتی که به بنده دارید

خیر، نظر من این نیست؛ من در همهٔ زمینه های انسانی دیدگاه بایو-سایکو-سوشیال (زیستی-روانی-اجتماعی) دارم و همهٔ مسائل را مولتی فاکتوریال (چند سببی) می بینم، تأکید بیشتر من بر جنبه های روانی-اجتماعی در حوزهٔ جنسیّت به دلیل مغفول ماندن این جنبه بوده است. 

در کلاس «رفتار جنسی: زیستی- روانی- اجتماعی» به طور مفصّل راجع به جنبه های نوروترانسمیتری و هورمونی رفتار جنسی می پردازم. 

فایل صوتی این کلاس را می توانید از مؤسسهٔ آفتاب مهر (تلفن 88109349 / تلگرام 09121483033 ) تهیه بفرمایید. همچنین در فایل صوتی که سال گذشته راجع به همجنس گرایی در کانال گذاشته بودم به طور مفصّل راجع به دلایل زیستی این گرایش صحبت کرده ام. 

سبز باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com
Forwarded from آفتاب مهر
ثبت نام هر ۱۰ جلسه
شروع دوره ۱۸ فروردین
روزهای یکشنبه
در دو سانس
۱۵/۳۰ تا۱۷/۳۰ - ۱۸ تا ۲۰
ظرفیت محدود
ثبت نام: ۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
کاپلان خوانی با تدریس دکترسرگلزایی
اختلالات جنسی
سه شنبه 20، 27 فروردین- 3 اردیبهشت 1398
تلفن:88063547 تلگرام: 09033204498
گروه کارگاههای دکترسرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/Lg-H-T-9TGJeZvObw9ikdg
#نقد
#نقد_مقاله_انسان_بالغ

حضور معزز استاد گرامی جناب آقای دکتر سرگلزایی

عرض ادب و سلام و احترام

بنده از دوست داران مقالات،کتابها و فایل های صوتی جنابعالی هستم . و در بسیاری از مواقع از صحبت های حضرتعالی هم لذت میبرم و هم با ذکر نام حضرتعالی در کلاس های درس استفاده می کنم . البته همیشه به دنبال راهی بودم تا برخی از موارد را در خصوص  بعضی از موضوعات به استحضار برسانم تا اینکه این پیام شما را در تلگرام دیدم. با احترام بسیار زیاد به محضر جنابعالی در صورتیکه "نقد" را از زاویه دیگر به موضع نگاه کردن بدانیم ، خواستم با کسب اجازه اولین نقد را نسبت به نوشته ای از شما داشته باشم به نام " انسان بالغ"

تعریف بلوغ افراد توسط پال هرسی " Paul Hersey" و کنث بلانچارد " Keneth Blanchard" اساتید دانشگاه های آمریکا تحت عنوان نظریه رهبری وضعیتی (Situational leadership theory) مطرح شد. بر اساس این تعریف بلوغ فرد را " توانایی یا Ability" و "تمایل  یا Willingness " قبول مسئولیت تعریف کرده اند . بر این اساس چهار سطح بلوغ برای افراد تعریف می شود که سبک مدیریت موفق برای هر سطح متفاوت و متناسب با آن سطح بلوغ است.

سطح 1 بلوغ : سبک مدیریت دستوری ( Telling): این سبک برای افرادی که آمادگی(Readiness) پایین دارند، بهترین سبک است. در وضعیت هایی که آمادگی کم و بی علاقه بوده یا بیش از حد در قبول یک کار خاص نامطمئن بوده، به کار می‌رود. سبک دستوری شامل رهنمودهای خاص به افراد نابالغ است در مورد اینکه چه کاری را چگونه انجام دهند.

سطح 2 بلوغ : سبک مدیریت  تشویقی یا استدلالی(Selling) : این سبک مدیریت  برای افرادی که آمادگی متوسط دارند به کار می‌رود. هنگامی که کارکنان توان قبول مسوولیت ندارند؛ ولی علاقه دارند یا احساس اطمینان برای انجام کار دارند به کار می‌رود. این سبک تلفیقی از سبک دستوری و توضیح و تقویت به منظور ایجاد شور و شوق درافراد است.

سطح 3 بلوغ: سبک مدیریت مشارکتی(Participating): این افراد آمادگی متوسط تا بالا دارند. هنگامی که افراد توان قبول مسئولیت دارند، ولی تمایل ندارند یا بیش از حد به انجام کار نا مطمئن هستند. از آنجا که افراد توانمندند بنابر این سبک مشارکتی که مدیر در آن بر ارتباط دوطرفه و همکاری مبتنی بر اعتماد تاکید دارد اثر بخش ترین سبک است.

سطح بلوغ4: سبک مدیریت تفویضی (Delegating) : برای افرادی که آمادگی بالا دارند، بهترین سبک است. یعنی هنگامی که افراد هم توان و تمایل دارند یا به اندازه کافی نسبت به قبول مسئولیت اطمینان دارند. در این مرحله فرد به حمایت و هدایت نیاز کمی دارد.

به خوبی واضح است که توانایی و تمایل قبول مسئولیت یا بلوغ فکری با سن افراد مرتبط نیست. فردی که در پستی مشغول به انجام فعالیت است و تمایلی به قبول مسئولیت در حوزه اختیاراتش را ندارد ، جامعه ای که تمایل به پذیرش مسئولیت تصمیمات خودش را ندارد و مسئولی که به دلیل نادانی و ناتوانی موجب مرگ تعدادی دانشجو یا دانش آموز می شود یا در افراد تحت نظارتش اختلاس کلان صورت میگیرد در حالیکه نه توانایی قبول مسئولیت دارد و تمایل به پاسخگویی  و نمونه های بیشمار دیگر ، هریک در سطحی از نا بالغی قراردارند. توانایی و تمایل مسئولیت فردی و اجتماعی نسبت به محیط زیست ، حیوانات، حقوق بشر، فقر، آزادی ، مصرف گرایی و .... نمونه هایی از بلوغ فردی و اجتماعی یک جامعه است.

ممنون از فرصتی که فراهم کردید.

مهرداد ضیابری
دکتری مدیریت

@drsargolzaei
#مقاله
#انسان_بالغ

ﺑﻠﻮغ از ﻧﻈﺮ ﺟﺴﻤﻲ، ﻋﻼﺋﻤﻲ دارد ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺎ ﺑﻪ راﺣﺘﻲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮﻳﻢ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ از ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻧﻲ ﺑﻪ ﺑﻠﻮغ رﺳﻴﺪه اﺳﺖ، ﺳﺆال اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ «آﻳﺎ ﺑﻠﻮغ از ﻧﻈﺮ رواﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﻋﻼﺋﻤﻲ دارد؟»
اﻓﺮاد زﻳﺎدي از ﻧﻈﺮ ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ﺳﺎل ﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻟﻎ ﺷﺪه اﻧﺪ اﻣﺎ از ﻧﻈﺮ رواﻧﻲ ﻫﻢﭼﻨﺎن ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ رﻓﺘﺎر ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ «ﭼﻪﻛﺴﻲ ﻫﻨﻮز از ﻧﻈﺮ رواﻧﻲ ﻛﻮدك اﺳﺖ؟»
#ژان_ﭘﻴﺎژه ﻛﻪ ﺳﺎل ﻫﺎ رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻛﻮدﻛﺎن را ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار داده ﺑﻮد، وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ را ﺑﺎ دﻗﺖ ﺷﺮح داده اﺳﺖ :

1 - ﺗﻔﻜﺮ ﻋﻴﻨﻲ

ﻛﻮدﻛﺎن ﺑﺮداﺷﺘﻲ «ﻋﻴﻨﻲ» از ﻣﺴﺎﺋﻞ «اﻧﺘﺰاﻋﻲ» دارﻧﺪ. ﺑﺮاي ﻧﻤﻮﻧﻪ اﮔﺮ در ذﻫﻦ ﻛﻮدك «ﺑﻮﺳﻴﺪن» ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎد «ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ» ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻛﻮدك، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺳﻴﺪن را ﻧﺸﺎﻧﻪ ي ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲداﻧﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﮔﺮ ﻓﺮد ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ، او را ﻧﺒﻮﺳﺪ، از ﻧﻈﺮ ﻛﻮدك ﻣﻬﺮﺑﺎن ﻧﻴﺴﺖ؛ درﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﻓﺮدي ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎن، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻴﺪن ﻛﻮدك، ﺑﺮاﻳﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎن ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ شود!
ﺑﺴﻴﺎري از ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن ﻫﻢ ﻛﻪ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ دارﻧﺪ، ﭼﻨﻴﻦ ﻃﺮز ﻓﻜﺮي دارﻧﺪ. از ﻧﻈﺮ آﻧﺎن ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ اﻧﺘﺰاﻋﻲ، ﺑﻪﻃﻮر ﻛﺎﻣﻞ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻫﺎي ﻋﻴﻨﻲ ﻣﺤﺪود ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﻣﺎ ﻣﻲ داﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺠﻠﻲﻫﺎي ﻣﺘﻨﻮﻋﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻟﺒﺨﻨﺪ، ﻧﮕﺎه ﻣﻬﺮﺑﺎن، ﺑﻮﺳﻴﺪن، در آﻏﻮش ﮔﺮﻓﺘﻦ، اﻳﺜﺎر و ﻓﺪاﻛﺎري، ﺧﺪﻣﺖ ﻛﺮدن، ﻳﺎري ﻧﻤﻮدن، ﻧﮕﺮان ﻛﺴﻲ ﺑﻮدن، دﻟﺘﻨﮓ ﻛﺴﻲ ﺷﺪن، ﻫﺪﻳﻪ دادن، ﻋﻔﻮ و ﮔﺬﺷﺖ ﻛﺮدن و ﺑﺴﻴﺎري رﻓﺘﺎرﻫﺎي دﻳﮕﺮ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺗﺠﻠﻲ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. اﻣﺎ ﮔﺎﻫﻲ ﻣﻲﺑﻴﻨﻴﻢ ﺟﻮاﻧﻲ 20 ﺳﺎﻟﻪ ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺧﻮد را ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎن ﻣﻲ داﻧﺪ ﻳﺎ ﺧﺎﻧﻤﻲ، ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮد را ﻓﺎﻗﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲ داﻧﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ اﻳﻦ دﻟﻴﻞ ﻛﻪ ﻳﻚ رﻓﺘﺎر ﺧﺎص ﻛﻪ از ﻧﻈﺮ او ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﺎد ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ اﺳﺖ را ﺑﺮوز ﻧﺪاده اﻧﺪ. اﻳﻦ ﻧﻮع ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ، ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﺸﻜﻼت در رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ اﻓﺮاد اﺳﺖ .

2 - ﺗﻔﻜﺮ ﺟﺎدوﻳﻲ

ﻳﻜﻲ دﻳﮕﺮ از وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﺼﻮر ﻛﻨﻴﻢ اﻓﻜﺎر ﻣﺎ داراي ﻗﺪرﺗﻲ ﺟﺎدوﻳﻲ اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون اﻳنﻛﻪ در رﻓﺘﺎر ﻣﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﮔﺬارﻧﺪ، ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﺎﻋﺚ اﻳﺠﺎد اﺛﺮ در دﻧﻴﺎي ﺧﺎرج ﻣﻲﮔﺮدند. چنین ﺗﻔﻜﺮي را «ﺗﻔﻜﺮ ﺟﺎدوﻳﻲ» ﻣﻲﻧﺎﻣﻴﻢ. ﺟﻬﺎن، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻣﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻲ دﻫﺪ. ﺗﺼﻮر اﻳﻦﻛﻪ اﮔﺮ ﺑﻪ ﭼﻴﺰي ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ، در زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻦ اﺗﻔﺎق ﻣﻲ اﻓﺘﺪ، ﺗﺼﻮري ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ اﺳﺖ. روش ﻫﺎي «ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺳﺎزي ذﻫﻨﻲ» و «ﺗﺠﺴﻢ ﻫﺪاﻳﺖ ﺷﺪه» ﺗﻜﻨﻴﻚﻫﺎﻳﻲ درﻣﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻗﺮار اﺳﺖ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺎ را دﮔﺮﮔﻮن ﻛﻨﻨﺪ وﻟﻲ ﮔﺮوﻫﻲ ﭼﻨﺎن ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻲ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺠﺴﻢ، اﺗﻔﺎﻗﺎت ﺑﻴﺮوﻧﻲ زﻧﺪﮔﻲ را ﻣﻲﺗﻮان ﺗﻐﻴﻴﺮ داد! اﻳﻦ ﮔﺮوه ﺑﺮاي روﻧﻖ ﻛﺎﺳﺒﻲ ﺧﻮد ﺣﺎﺿﺮﻧﺪ ﻣﺮدم را ﺑﻪﺳﻤﺖ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ ﺳﻮق ﺑﺪﻫﻨﺪ. روش ﻫﺎي «ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺳﺎزي ذﻫﻨﻲ» اﮔﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ دﮔﺮﮔﻮن ﻛﺮدن اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺎ ﺑﺸﻮﻧﺪ، ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﺨﺎب ﻫﺎي ﻣﺎ را ﺗﻐﻴﻴﺮ دﻫﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﻫﺎ، رﻓﺘﺎر ﻣﺎ در زﻧﺪﮔﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ و اﮔﺮ اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮات رﻓﺘﺎري ﭼﺸﻤﮕﻴﺮ و ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻃﺒﻴﻌﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺗﻔﺎﻗﺎت ﺑﻴﺮوﻧﻲ و رواﺑﻂ ﻣﺎ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﻫﻢ دﺳﺘﺨﻮش ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ. اﻣﺎ ﺗﺼﻮر اﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﻦ در ﺟﺎﻳﻲ ﺑﻨﺸﻴﻨﻢ و ﻓﻘﻂ و ﻓﻘﻂ ﭘﻮلدار ﺷﺪن را در ذﻫﻨﻢ ﻣﺠﺴﻢ ﻛﻨﻢ و ﻫﻴﭻ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻋﻤﻠﻲ در زﻧﺪﮔﻲ ام ﻧﺪﻫﻢ و ﺑﺎور داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﺮﻳﻘﻲ ﻣﻌﺠﺰه آﺳﺎ، ﺛﺮوت ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﺪ، ﭼﻴﺰي ﺟﺰ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ ﻧﻴﺴﺖ .

3 - ﻓﺮض ﻋﻠﻴﺖ زﻣﺎﻧﻲ

اﮔﺮ ﻛﻮدﻛﻲ دﺳﺘﺶ را در ﺳﻮراخ ﺑﻴﻨﻲ اش ﻛﻨﺪ و ﻫﻤﺎنﻣﻮﻗﻊ ﻟﻴﻮاﻧﻲ از روي ﻣﻴﺰ ﺑﻴﻔﺘﺪ و ﺑﺸﻜﻨﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺗﺼﻮر ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻮن ﻫﻤﺎن زﻣﺎن ﻛﻪ دﺳﺖ در بینی ﻛﺮده ﻟﻴﻮان اﻓﺘﺎده، ﭘﺲ ﻋﻠﺖ اﻓﺘﺎدن ﻟﻴﻮان اﻳﻦ ﺑﻮده ﻛﻪ او دﺳﺖ در ﺑﻴﻨﻲ اش ﻛﺮده اﺳﺖ! ﺑﻪ اﻳﻦ وﻳﮋﮔﻲ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ «ﻓﺮض ﻋﻠﻴﺖ زﻣﺎﻧﻲ»  ﻣﻲﮔﻮﻳﻴﻢ. در ﺑﺴﻴﺎري از ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن ﻫﻢ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻴﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻔﻜﺮي را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﻨﻴﺪ؛ ﺑﺮاي ﻧﻤﻮﻧﻪ اﮔﺮ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺲ از اﻳﻦ ﻛﻪ اﺗﻮﻣﺒﻴﻠﻢ را ﺷﺴﺘﻢ، ﺑﺎران ﺷﺮوع ﺷﻮد و ﻣﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺮﺳﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ دو ﻣﺎﺟﺮا ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ رﺑﻂ دارﻧﺪ و ﺑﻌﺪ ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮي ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻛﺎﺋﻨﺎت ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ «ﻧﺸﺎﻧﻪ» ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺖ را ﺗﻤﻴﺰ ﻛﻨﻲ، ﻣﻦ دﭼﺎر ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ ﻫﺴﺘﻢ .
اﮔﺮ در ﮔﻔﺖوﮔﻮي ﻣﺮدم دﻗﺖ ﻛﻨﻴﺪ، ﻣﻲﺑﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎري از ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ اي را ﺣﻔﻆ ﻛﺮده اند.

ﻣﺸﻜﻞ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ ﭼﻴﺴﺖ؟
 
اﺷﻜﺎل ﻛﺎر، اﻳﻦﺟﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻔﻆ ﺗﻔﻜﺮ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ، ﺑﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎﻟﻐﺎﻧﻪ ﺗﻌﺎرض دارد. ﺗﻜﺎﻟﻴﻔﻲ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻓﺮدي ﺑﺰرﮔﺴﺎل ﺑﻪﻋﻬﺪه دارﻳﻢ -ﭼﻪ در ﺣﻴﻄﻪ ي زﻧﺪﮔﻲ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ، ﭼﻪ در زﻣﻴﻨﻪ ي ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر و ﭼﻪ در زﻣﻴﻨﻪ ي ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖﻫﺎي ﺷﻬﺮوﻧﺪي و اﺟﺘﻤﺎعی، ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺗﻔﻜﺮ ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ دارﻧﺪ و ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ رﺳﻮﺑﺎت ﺗﻔﻜﺮات ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ از ذﻫﻦ ﻣﺎ ﺷﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮﻧﺪ، ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻴﻢ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪﻫﺎ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzari
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام

از محضر جناب دکتر سرگلزایی فاضل سئوالی داشتم :

در روابط دوستانه و عاشقانه ، کدام مطلوب هست ؟

اینکه :

آنگونه که دوست دارم ، دوستم داشته باشند و یا آنگونه که دوست دارند ، دوستم داشته باشند.

در این سئوال این پیش فرض هست که خواسته من ( آنچه دوست دارم ) و خواسته ایشان ( آنچه دوست دارند ) ، غیراخلاقی نیست. 

و اگر نظر استاد بر مطلوب بودن شق اول هست ( آنگونه که من دوست دارم ، دوستم داشته باشند ) ، تکلیف «فردیت» انسان چه میشود؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

پیشنهاد می کنم فایل صوتی درسگفتار «روان شناسی تجربهٔ عاشقانه» را از مؤسسهٔ سروش مولانا تهیه و گوش کنید. در این درسگفتار به تفصیل راجع به جنبه های فلسفی و روان شناختی عشق صحبت کرده ام. تلفن این مؤسسه 88253719 است.

همچنین خوب است در بخش مصاحبه های سایتdrsargolzaei.com گفتگوی بنده در باب عشق را با عنوان «تنهایی ات را بپذیر» بخوانید.

سبز باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com