دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.75K photos
97 videos
153 files
3.24K links
Download Telegram
#معرفی_کتاب

#خاطرات_کاناپه_فروید
نویسنده: کریستیان موزر
مترجم: ناصر غیاثی
انتشارات: حوض نقره - ۱۳۹۰


"زیگموند #فروید" پزشک اتریشی از سال ۱۸۸۵ که وارد حوزه شناخت ذهن پیچیده انسان شد تا هنگام درگذشتش در سال ۱۹۳۹ به مدت حدود نیم قرن مشغول نظریه پردازی در باب سلامت و بیماری روان بود و در این مدت بیش از بیست کتاب وده ها مقاله و "مورد پژوهی" منتشر ساخت.
نبوغ، مطالعات وسیع و پشتکار بی نظیر فروید باعث شد که "نظریه ناخودآگاه" که پیش از فروید هم در فلسفه قرن نوزدهم مطرح شده بود به نام فروید گره بخورد و فروید به عنوان پیشتاز سومین جریانی که به خودشیفتگی بشر ضربه زد شناخته شود.
اولین ضربه به خودشیفتگی بشر در حوزه اخترفیزیک اتفاق افتاد، هنگامی که #کپلر، #کوپرنیک و #گالیله با مشاهدات و محاسبات دقیق به اثبات رساندند که ما در مرکز جهان واقع نشده ایم و کره زمین یکی از میلیون ها چرخنده این جهان بی نهایت بزرگ است. این یافته ها برخلاف آموزه های کلیسا بودند که با قرار دادن بشر در جغرافیایی تخیلی که زمین را مرکز عالم می دانست  انسان را به عنوان بزرگترین پروژه و بزرگترین دغدغه آفریدگار جهان معرفی می کردند.
دومین ضربه به خودشیفتگی بشر توسط #داروین وارد شد. مطالعات داروین بر روی تکامل تدریجی گونه های حیوانی نشان داد که افسانه ها و اسطوره های مقدس درباره ی آفرینش یکباره آدمی غلط هستند و تفاوت انسان با سایر حیوانات تفاوتی کمّی و تدریجی است نه تفاوتی ذاتی و ماهُوی .
سومین ضربه به خودشیفتگی بشر توسط فروید و جریان روانکاوی وارد شد. "نظریه ناخودآگاه" نشان داد که اراده و آگاهی انسان سهم کوچکی در تصمیمات و انتخاب های او دارد. "جبر ناخوآگاه" بر جریان افکار و احساسات ما سایه افکنده است و ما همچون عروسک خیمه شب بازی توسط فرایندهای غریزی، بَدَوی و تربیتی "رانده می شویم".
گرچه نظریه پردازی فروید دچار اشکالات روشی (متودولوژیک) فراوانی بود و نظریه پردازان بعدی روانکاوی همچون آلفرد #آدلر، کارل گوستاو #یونگ، #اریک_فروم، #کارن_هورنای و #فریتز_پرلز نقدهای جدی و عمیقی بر نظرات فروید وارد کردند ولی همچنان فروید به عنوان پیش کسوت روانکاوی الهام بخش روندگان این طریقت باقی ماند.
زندگی شخصی فروید جدا از نظریه پردازی هایش نبود. به تعبیری می توان گفت که نظریه های فروید در زندگی شخصی او جاری بودند و او خود اثبات این نظریه اش بود که هوش و آگاهی نمی توانند ما را از زیر یوغ  "روان نژندی ها" رها کنند.
طبعاً برای شناخت درست نظریه های فروید باید آثار و نوشته های خود او را خواند و سپس نقدهای روانکاوان برجسته راجع به نظریه پردازی فروید را مطالعه کرد اما این پروژه سنگین مطالعاتی، کار کسانی است که به طور حرفه ای و تخصصی در حوزه روانکاوی فعالیت می کنند در حالی که شناخت فروید و جریان روانکاوی برای هر فرد اهل مطالعه ای که می خواهد جریان مدرنیته را درک کند ضروری است، لذا کتاب های سبک و درعین حال معتبر و مستند در این زمینه می توانند یاریگر کسانی باشند که مایلند با صرف وقت و انرژی کمتر با فروید و جریان روانکاوی آشنا شوند.
کتاب "خاطرات کاناپه فروید" می تواند به عنوان اولین گام آشنایی با فروید پیشنهاد شود. این کتاب کم حجم با زبانی ساده و با سبک و سیاق طنز نوشته شده است و راوی آن کاناپه ای است که مراجعان فروید برای روانکاوی روی آن دراز می کشیدند. سبک فکاهی و کاریکاتورهای جذاب این کتاب باعث می شود که مردمان این زمانه که دچار "بحران اولویت بندی" هستند و وقت و حوصله خواندن کتاب های حجیم و سنگین را ندارند دلیل (یا شاید بهانه ای) برای امتناع از خواندنش نداشته باشند.
مترجم کتاب (ناصر غیاثی) خود طنزپرداز است و کتاب های "تاکسی نوشت ها" و "تاکسی نوشتی دیگر" او توسط انتشارات کاروان و انتشارات حوض نقره منتشر شده اند. این کتاب ها که بر اساس  خاطرات تاکسی راندن او  در هایدلبرگ آلمان (محل زندگی او) نوشته شده اند طنزهایی برجسته و اثرگذار هستند. طنزپردازی ناصر غیاثی باعث شده که ترجمه فارسی این کتاب از ژانر کتاب اصلی (زبان آلمانی) خارج نشود.
گرچه این کتاب برای مبتدیان آشنایی با فروید نوشته شده است ولی خواندن آن برای حرفه ای ها هم خارج از لطف نیست. من دو بار این کتاب را خواندم و هر بار از خواندن آن لذت بردم.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei

http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Freud.jpg
#یادداشت_هفته
#نظام_تفاخر

#کارن_هورنای (۱۹۵۲-۱۸۸۵) یکی از اولین زنان روانکاو است. هورنای آلمانی است ولی بیشتر عمر کاری اش را در ایالات متحده گذرانده است. روی کار آمدن فاشیست ها (حزب نازی) باعث شد که انبوهی از نخبه ها و نوابغ از آلمان و اتریش بگریزند. معمولا پدیده "فرار مغزها" یا "کوچ نخبگان" یکی از پیامدهای روی کار آمدن نظام های فاشیست و توتالیتاریست است. نخبه ها اهل اندیشه اند ولی فاشیست ها و توتالیتارها با آزاد اندیشی مخالفند و می گویند تو آزادی بیاندیشی مشروط به این که نتیجه اندیشه تو چیزی خارج از چارچوب "قرائت رسمی" یا "اندیشه پیشوا" نباشد!
طبیعی است که در چنین نظامی بیان آزاد اندیشه ها جرم است و نخبه ها تحمل چنین فضایی را ندارند. به این دلیل پس از روی کار آمدن حزب نازی نوابغی همچون زیگموند #فروید، کارن هورنای، اریک فروم، فریتز پرلز، آلبرت #انیشتین، ژاکوب مورنو، #هاناآرنت و آنا فروید آلمان و اتریش را ترک کردند و آنها که ماندند (همچون کارل یاسپرز و ویکتور فرانکل) متحمل فشارهای سنگین شدند. پیش از این به تفصیل راجع به نظام های #فاشیست و توتالیتاریست و نیز راجع به آرنت و یاسپرز نوشته ام و اکنون می خواهم به بخشی از اندیشه های هورنای بپردازم.
هورنای باور دارد که هر جامعه ای دارای یک نظام تفاخر (Pride System) است. نظام تفاخر تصویر ایده آلی است که محصول تاریخ، فرهنگ و نظام سیاسی است و افراد تلاش می کنند به آن تصویر ایده آل نزدیک شوند تا بتوانند به دیگران فخرفروشی کنند و به خود افتخار نمایند. شاید بتوان "نظام تفاخر" هورنای را شبیه به "هژمونی فرهنگی" آنتونی گرامشی دانست که پیش از این در مقاله #گرامشی_هژمونی_فرودستان_پرستشگر به آن پرداخته ام.
کارن هورنای می گوید نظام تفاخر اجتماعی ما را از خویشتن اصیل مان بیگانه می کند و باعث می شود ما به جای حرکت به سوی خویشتن واقعی (Real Self) به سوی آن خویشتن ایده آل بازاری (Idealized Self) حرکت کنیم. چرا نام این خویشتن ایده آل را بازاری نهادم؟ زیرا این نقش اجتماعی بازار و خریدار دارد و شما با نزدیک شدن به آن "سرمایه اجتماعی" (Social Capital) و در نتیجه سرمایه اقتصادی (Economic Capital) خود را افزایش می دهید و امکانات و فرصت های بیشتری برای کسب قدرت، شهرت، ثروت و محبوبیت به دست می آورید. ولی هورنای باور دارد که اگر در راستای کشف و تحقق خویشتن واقعی خود حرکت نکنیم اکتساب این قدرت و ثروت و شهرت نمی تواند ما را به "رضایت" برساند و ما در بالاترین پله های نردبان پیروزی اجتماعی نیز ناراضی، تنیده و افسرده خواهیم بود. 
این که آیا هورنای درست می گوید یا نه بستگی دارد به این که شما با "روان شناسی انسانگرا و وجودی" (اومانیستی و اگزیستانسیال) موافق باشید یا نه.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#یادداشت_هفته
#استقلالی_هستی_یا_پرسپولیسی؟

هر بار که شهرآورد پایتخت یا مسابقه دو تیم استقلال و پرسپولیس برگزار می شود گروه زیادی از طرفداران این دو تیم به شور می افتند، از رجز خوانی های پیش از مسابقه گرفته تا سوت زدن ها و هو کردن های حین فوتبال و بالاخره جشن و پایکوبی هواداران تیم برنده پس از مسابقه با شکل و شمایلی کلیشه ای در هر بار داربی پایتخت تکرار می شود، بسته به این که کدام تیم برده باشد، پس از مسابقه گروهی با شال های آبی یا قرمز به خیابان ها می ریزند، بوق می زنند و شلوغ می کنند. بخش زیادی از این پایکوبان خیابانی نه به شکل حرفه ای فوتبالیست هستند و نه حتی به شکل منظم ورزشکارند بسیاری از آن ها هم جوانانی هستند که در حوزه های شغلی، اقتصادی و حتی عاطفی دچار مشکلات عدیده ای هستند که پیروزی هیچ کدام از این تیم ها هیچ کمکی به حل مشکلات آن ها و بهبود کیفیت زندگی شان نمی کند پس این همه شور و شعف چه دلیلی دارد؟

اول - "آکسل هونت"
(Axel Honneth)
فیلسوف آلمانی و استاد دانشگاه فرانکفورت می گوید یکی از دلایل هر رابطه اجتماعی تلاش برای "بازشناسی هویت" است، انسان با عضویت در گروه های اجتماعی علاوه بر این که در جستجوی دریافت حمایت است در جستجوی "کسب هویت" (Recognition) نیز هست. برای کسی که نتوانسته است از طریق کار موثر، هویت اجتماعی خود را به اثبات برساند استقلالی یا پرسپولیسی بودن تلاشی است برای اثبات وجود و هویتش به خودش و دیگران. در یادداشت دیگری با عنوان #خالکوبی_خودزنی_هویت ، به شیوه دیگری از کسب هویت از طریق حکاکی نمادها بر بدن پرداخته ام.

دوم - #کارن_هورنای روانکاو آلمانی اعتقاد دارد که "نظام تفاخر اجتماعی" یک تصویر ایده آل  ایجاد می کند که مردم آن جامعه تلاش می کنند به آن نزدیک شوند، این تصویر که توسط رسانه ها ترویج می شود نمونه ای از قدرت، ثروت و شهرت است. پوشش خبری مستمر راجع به جزئیات زندگی ستاره های فوتبال و سینما و بزرگ نمایی جایگاه مقامات سیاسی باعث می شود که ما برای شبیه شدن به آن ها تلاش کنیم و نسبت به آن ها ترکیبی از احساسات ستایش و حسادت را داشته باشیم. از آنجا که رسیدن به این جایگاه برای اغلب مردم ناممکن است، این مردم تبدیل به پرستش کنندگان پرتعارض سوپر استارهای موسیقی، سینما، ورزش و سیاست می شوند. این پرستش گران از طرفی دچار از "خود بیگانگی" می شوند و ارتباط شان با توانایی ها، استعدادها، ضعف ها و شرایط واقعی زندگی شان کمرنگ می شود و از سویی با راه افتادن به دنبال این بت های بازاری، احساس "تقرب و تشبه" به آن ها می کنند. چنین مردمی برای پیروزی بت های رسانه ای چنان دست افشان و پای کوبان می شوند که گویی سهمی از آن پیروزی به این ها خواهد رسید. در واقع این هواداران زندگی ایده آل خود را از طریق وکلایشان انجام می دهند و از قدرت و درخشش و شکوه سوپر استارهایی که به وکالت این ها افسانه ای زندگی می کنند لذت می برند: وصف العیش، نصف العیش!
پیش از این در یادداشت #نظام_تفاخر راجع به نظریه کارن هورنای نوشته ام و در یادداشت #بتهای_خودفروش_و_بت_پرستان_خیانتکار نیز راجع به احساسات متعارض هواداران سوپر استارها به تفصیل نوشته ام. 
در فیلم سینمایی
"Fifteen Million Merits"
از مجموعه آینه سیاه، ساخته "چارلی بروکر" به شکلی نمادین تصویری از این بت سازی رسانه ای و نظام تفاخر نمایش داده شده است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ


*پرسش:

سلام
ممنون بابت مطالب خوبی که در کانال و سایت خودتان منتشر می‌کنید.
می‌خواستم نظر شما را در مورد مسأله‌ای که ذهنم را درگیر کرده است بپرسم.
مدتی است که به این سوالات فکر می‌کنم؛
بود و یا نبود من چه تاثیری در این عالم دارد؟ حاصل زندگی من چیست؟ آیا اثر مثبتی هم از من در این عالم باقی خواهد ماند؟ اگر خواهد ماند تا چه میزان؟ آیا من تمام توان و استعداد خودم را صرف این کار کرده‌ام؟

وقتی به زندگی انسان‌های بزرگ و خدمات ارزشمندی که کرده‌اند نگاه می‌کنم در پاسخ به این سؤالات به این نتیجه می‌رسم که تأثیر من در این عالم در کلمه هیچ خلاصه می‌شود.
اما در پاسخ به تلخی احساس حاصل از این نتیجه به خود گفتم مقایسه انسان‌ها با یکدیگر کار اشتباهی است ضمن اینکه پاسخ‌هایی از قبیل: همه یا هیچ، سیاه یا سفید، خود یک خطای شناختی است.

#کارن_هورنای در کتاب عصبیت و رشد آدمی می‌گوید عظمت‌ طلبی یکی از پایه‌های اصلی رشد شخصیت عصبی و خارج شدن انسان از روند رشد طبیعی است.

ایا ریشه و منشاء سؤالاتی که مطرح کردم از میل به عظمت ‌ٰطلبی ناشی نمی‌شود؟

با تشکر


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام
ممنونم که نوشته هایم را می خوانید.

انسان بودن از آنجا آغاز می شود که ما به جای نگاه کردن بلافصل به پدیده ها، به معنای پدیده ها نگاه می کنیم. 

اگر کسی ظرف غذایی به در خانهٔ ما بیاورد پیش از آن که نوع غذا برای ما سؤال باشد پرسش مان این است که چه کسی، به چه دلیلی یا به چه مناسبتی برای ما غذا فرستاده است. هرچه فشار جسمانی در ما بیشتر باشد دغدغهٔ معنا کمتر می شود و هرچه فراغت و رفاه بیشتری داشته باشیم درگیری ذهن مان با معنا بیشتر می شود. 
#فروید (پایه گذار تحلیل روانی) در نامه ای به ماری بناپارت دغدغهٔ معنا را نشان دهندهٔ روان نژندی Neurosis می داند ولی #ویکتور_فرانکل (پایه گذار تحلیل وجودی) جستجوی معنا را برای انسان ذاتی و غریزی می داند.

 در این زمینه می توانید کتاب های زیر را بخوانید:کتاب #انسان_درجستجوی_معنای_غائی نوشتهٔ ویکتور فرانکل، ترجمه شهاب الدین عبّاسی، نشر کتاب پارسه
 کتاب #معنا_درمانی نوشتهٔ ویکتور فرانکل، ترجمه مهین میلانی ، انتشارات دُرسا
 کتاب #ویکتور_امیل_فرانکل_پایه_گذار_معنا_درمانی » نوشتهٔ احمدرضا محمّدپور، نشر دانژه 

پیروز باشید

T.me/drsargolzaei
🤛ضربه ی دوازده سالگی
🎲 🎓 تاثیر کلاس ششم در سرنوشت یک ملت❗️

🖌ریشه بسیاری از روان نژندی ها در تعارضات است و یکی از این تعارضات بر مبنای نظریه خانم کارن هورنای، روانکاو آلمانی، تعارض بین خود واقعی"real self"و خود ایده آل "ideal self" است.
خود واقعی برآیند نیرو و تلاش درونی در جهت کسب رضایت نیازهای واقعی من و خود ایده آل، برآیند " توباید" هایی که از طریق محیط و جامعه در درون ما شکل گرفته است
جوامعی که گفتمان "تو باید" در آنها گفتمان غالب باشد،
از مردمانی شکل میگیرد واقع شده در طیف دو سر ناکارآمد ِ "شرمساری" و "نارضایتی".
بخشی شرمسار از نرسیدن به خود ایده آل و برخی ناراضی از آنکه خود ایده آلی که بدان رسیده اند، برآیند شکوفایی خود واقعی شان نبوده و فقط تحت تاثیر تلقین و تاکید و تائید مکرر محیط شکل گرفته است.
به همین دلیل در هر دو گروه، خود جدیدی شکل میگیرد بنام خویشتن حقیر یا خود منفور "Despised self" که نمود بیرونی و تاثیر درونی اش، حالِ بد است.

دیروز آزمون تیزهوشان برای مقطع ششم ابتدایی برگزار شد و پسربچه ها و دختربچه هایی که میشد در وجود هر کدامشان، یک نقاش، یک طراح، یک آهنگساز، یک خواننده، یک نویسنده، یک فیلمساز، یک خلبان، یک نجار، یک معلم، یک تاجر، یک پزشک، یک برنامه نویس، یک ورزشکار حرفه ای، یک gamer، یک مهندس و یک به یک مشاغل ارزشمند و لازم برای یک جامعه ی زنده و کارآمد را دید، تحت تاثیر "تو باید"های جامعه ی طبقاتی تک گزینه ای، وارد مسابقه در مسیری شده اند که حاصلش نه تنها در انتهای مسیر، بلکه از همان روز اعلام نتایج برای بسیاری از آنها، همان دوگانه "شرمساری _ نارضایتی" و شکل گیری حال بدی است که می تواند خودش را به‌ شکل خشم، غم، حسد و ....نشان دهد.
چرا باید ساعت های گرانبهای سرشار از کنجکاوی، نوجویی و خلاقیت عمر کودک دوازده ساله ای که برای ورود به دوره نوجوانی، بیشتر نیاز به مهارت های زندگی، همچون مهارت های حل مسئله، ارتباط موثر، مدیریت هیجان، تصمیم گیری، انتخاب، تفکر خلاق و نقاد و تبحر در کارهای گروهی دارد، صرف آموزه هایی شود که نه در مسیر زندگی بلکه در مسیر مسابقه ای کاربرد دارد که نتیجه نهایی اش افرادی شرمسار و ناراضی و جامعه ای عصبی، ناشاد و ناهماهنگ است.

برندگان اصلی پشت پرده اینگونه مسابقات، برخی مدارس غیر انتفاعی!! (انتفاعی)، کلاس های خصوصی، مافیای کتابهای کمک درسی و تاجران و کاسبان چنین امتحاناتی از تیزهوشان گرفته تا کنکور با وعده های کاذب ِرساندن افراد به خود ایده آلی هستند.

با این روال و بر این منوال، حال خوب این جامعه، فقط قسمت کلاس ششمی ها و کنکوریهایی می شود که به یمن پول، رانت و سهمیه، اگر هم در امتحانی شرکت میکنند، یا سوالاتش را پیشاپیش خریده اند و یا اطمینان دارند که مدرکش را هدیه خواهند گرفت تا به برکت آن، با عناوین جعلی، در جایگاه های قدرت اجتماعی بنشینند تا درب، همچنان بر همان پاشنه قبلی بچرخد و تجارت این چرخه پرسود ادامه یابد.

جفت شش، برای کسی که هر شش وجه تاسش، شش باشد، معجزه و شانس نیست، حکم است.

تیزهوشانی هم که با بخت یاری، سرشت و سرنوشتی همسو پیدا کنند، اگرچه به تیر تناقض ِخودواقعی و ایده آلی زخمی نمیشوند، لیک چاره ای جز مهاجرت از این محیط عصبی و ناشاد و ناسالم نخواهند داشت.
مهاجرتی که برنده ی اصلی اش، کشور مقصد خواهد بود و بازنده اش وطنی که برای یک نسل، مغزهایش را از دست میدهد و برای نسل های آتی، ژن های مولد اینگونه مغزها را.

😷رشت.دکترحمیداخوین.۱۴۰۰/۳/۲۱.ایام کرونایی😷

#تیزهوشان
#کلاس_ششم
#خود_واقعی
#خود_ایده_آل
#کارن_هورنای
#کنکور
#دوازده_سالگی

Tel: @HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein