دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.38K links
Download Telegram
#مقاله
#برگی_از_تاریخ

پس از جریان حکمیتی که در جنگ صفین اتفاق افتاد بنی امیه بر تخت جانشینی پیامبر اسلام نشستند و به سرعت درباری شاهانه برای خود ساختند. اشرافیت ستیزی و ساده زیستی که از نخستین شعارهای اجتماعی دین اسلام بود به سرعت برافتاد و عرب سالاری و امپراطوری اموی با همان تبعیض طبقاتی امپراطوری های #ایران و روم بر بخش بزرگی از غرب آسیا، شمال آفریقا و حتی جنوب غرب اروپا (اندلس) سایه افکند.
#ایرانیان که به سقوط "ایدئوکراسی" ساسانی دل خوش کرده بودند به سرعت دریافتند که از چاله در آمده اند و به چاه افتاده اند. چنین شد که #ابومسلم_خراسانی لشگری از ایرانیان دلاور گردآورد و با جامه و پرچمی سیاه که هم پرهیبت بود و هم نشانی از خونخواهی نوه پیامبر را در خود داشت جنگی ساز کرد که نتیجه آن سرنگونی امویان بود. خاندان بنی عباس که عموزادگان پیامبر اسلام بودند به کمک ابومسلم خراسانی بر تخت خلافت پیامبر تکیه زدند و ابومسلم به مرو (خراسان بزرگ) بازگشت.
چیزی نگذشت که ابومسلم دریافت مرتکب خطای بزرگی شده است و عباسیان نیز روش و منشی جز امویان ندارند و سگ زرد برادر شغال است. ابومسلم از خطبه خواندن به نام خلیفه عباسی امتناع کرد و بدینوسیله اعلام خروج نمود اما بلافاصله به دست مأموران مخفی خلیفه عباسی ترور شد و به این سان دوباره تبعیض نژادی و طبقاتی بر زندگی ایرانیانی که امید عدالت اجتماعی داشتند سایه افکند.
ایرانیان از پای ننشستند و به قیام های پی در پی علیه خلافت غاصب دست زدند ولی دیگر نتوانستند ارتش متحدی تشکیل دهند.
یعقوب لیث صفاری از سیستان، بابک خرمدین از آذربایجان و حسن صباح از الموت قیام هایی را سازماندهی کردند که سال ها آرامش خلفای عباسی را گرفتند ولی پراکندگی و تفرقه ایرانیان از یک سو و اتحاد بین خلفای عباسی و سرداران ترک آسیای میانه از سوی دیگر باعث شد که این قیام ها نتوانند ایرانیان را از یوغ حکومتی که خود آن را به قدرت رسانده بودند رها سازند.
ده ها سال ابرهای سیاه بر فراز ایران سایه افکندند و پرچم و جامه سیاه که حالا لباس رسمی ارتش و دربار بنی عباس شده بود بر فراز ایران در اهتزاز بودند و ترکان غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی به نیابت خلفای عباسی حکومت تبعیض و نژادپرستی ایدئوکراسی را در ایران ادامه دادند تا این که مغولان طومار حکومت عباسی را در هم پیچیدند. ترکان خوارزمشاهی که سلطنت بخش بزرگی از ایران را در اختیار داشتند دچار نخوت شده بودند و بازرگانان مغول را به قتل رساندند و کاروان آنان را غارت کردند.
سلطان محمد خوارزمشاهی بیابانگردان شرق ایران را دست کم گرفت همان طور که یزدگرد ساسانی بیابانگردان غرب ایران را.  سلطان خوارزمشاهی قاصدان چنگیز را به قتل رساند و ریش سوزاند همانطور که خسرو پرویز ساسانی نامه پیامبر اسلام را درید و چنین شد که بار دیگر مردم ایران هزینه نخوت سلطان غاصب را پرداختند. مغولان به ایران حمله کردند و کشتند و تجاوز کردند و ویران نموندند تا سلطان خوارزمشاهی را ادب کنند و خلیفه عباسی را فروافکنند و در این میانه مردم متفرّق، منفعل و "صلاح مملکت به خسروان سپرده" تاوان حماقت خسروان را پرداختند.

گفته اند که ملّتی که تاریخش را نداند محکوم به تکرار تاریخ است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#سکوت_تقوای_ما_نیست

وقتی به دیدن #ایران_درودی می رویم من از دو لحاظ لذت می برم؛ یکی دیدار با زنی دلنشین، صمیمی، مهمان نواز و جهان دیده که آنچه را که اغلب ما تنها شنیده ایم او دیده، چشیده و لمس کرده است؛ لذت دوم من لذت مرور تاریخ معاصر ایران است. ایران درّودی از خاطراتش با #خسروگلسرخی می گوید؛ از ملاقاتش با #سهراب و #فروغ و #اخوان_ثالث، و من تاریخ معاصر فرهنگی مان را مرور می کنم؛ گاهی شادی و لبخندی و گاهی تأسفی و آهی!
شاید این شعر بزرگ احمد #شاملو را همه ما شنیده باشیم ولی کمتر کسی می داند که این شعر را شاملو "برای ایران درّودی و تلاش رنگینش" سروده است:

پیش از تو صورتگران بسیار از آمیزه ی برگ ها آهوان برآوردند، یا بر شیب کوهپایه ای رمه ای که شبانش در کج و کوج ابر و ستیغ کوه نهان است، یا به سیری و سادگی در جنگل پرنگار مه آلود، گوزنی را گرسنه که ماغ می کشد.
تو خطوط شباهت را تصویر کن:
آه و آهن و آهک زنده 
دود و دروغ و درد را "که خاموشی تقوای ما نیست"
سکوت آب می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛ سکوت گندم می تواند گرسنگی باشد و غریو پیروزمندانه قحط همچنان که سکوت آفتاب ظلمات است.
اما سکوتی آدمی فقدان جهان است: "فریاد را تصویر کن!"
عصر مرا تصویر کن در منحنی تازیانه به نیشخط رنج، همسایه ی مرا بیگانه با امید و خدا.
"و حرمت ما را که به دینار و درم برکشیده اند و فروخته."
تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و آن نگفتیم که به کار آید، چرا که تنها یک سخن، یک سخن در میانه نبود: آزادی ! ما نگفتیم، تو تصویرش کن!
 ***
چیزی که در زندگی ایران درّودی بسیار برجسته است استفاده او از "حق انتخاب" است. ایران، منتظر نمانده است تا انتخاب شود، ایران انتخاب کرده است! بارها ماجرای ازدواجش را از زبان خودش شنیده ام؛ دختری جوان که در شب والنتین 1967 در شهر نیویورک همسرش را "انتخاب می کند":  "گل سرخ را به دستش دادم و خواهش کردم مرا به همسری بپذیرد"  و من می اندیشم که هزاران (اگر نگویم میلیون ها) تن از دختران ایرانی، پنجاه سال بعد از آن تاریخ، هنوز برای انتخاب همراه و همسفر زندگی شان منتظر می نشینند تا انتخاب شوند! این چنین است که ایران درّودی وقتی در لندن سخنرانی می کند و صحبت از مظلومیت زن ایرانی می شود، پاسخ می دهد: "آیا کسی این جا هست که فکر کند من مظلوم هستم؟!" ، هیچکس دست بلند نمی کند و ایران نتیجه می گیرد که اگر زنی مظلومیت را انتخاب نکند، هیچ فرد و نهاد و قانونی مظلومیت را به او تحمیل نمی تواند کرد!
و البته پس از اندکی مکث ایران می افزاید که اگر مجبور به انتخاب بین ظالم بودن و مظلوم بودن شود، هیچ گاه ظالم بودن را انتخاب نمی کند و این نقطه تعادل بین جنگجو بودن او و هنرمند بودن اوست، تعادل بین مردانگی و زنانگی اش؛ و دلنشینی او شاید از همین جا برمی خیزد.
    ***
دو سال پیش در جلسه رونمایی از سیزدهمین چاپ کتاب خاطرات ایران درّودی در موزه ی هنرهای معاصر شرکت کردم؛ نمی دانم اکنون این کتاب به چاپ چندم رسیده است، اما می دانم که کتاب او را باید بارها خواند. کتاب "در فاصله دو نقطه...!" را "نشر نی" منتشر کرده است. خواندن این کتاب تنها مرور زندگی شخصی و هنری ایران درّودی نیست بلکه بازخوانی دوره ای از سرگذشت ماست، از آن چه بودیم، آن چه هستیم و آن چه می توانستیم بود!
بگذار من نیز _ نه همچون شاملو، بزرگ و عمیق و صاعقه دار که در حد بضاعت خود _ شعری تقدیم تو کنم که تنها شعر است که می ماند!

تو تصویر کردی فریاد را
نه بر بوم های عریض سپید
با رنگ های سرخ و بنفش و شراره های برّنده ی نور،
تو تصویر کردی فریاد را
با شاخه ای از گل سرخ
که سکوتِ نشستن و انتظار را
با جمله ای عاشقانه
برای همیشه شکست!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#مقاله
#اگر_ماشین_بخار_اختراع_نشده_بود

ماشین بخار ابزاری است که انرژی گرمایی را تبدیل به انرژی مکانیکی می کند. گرچه انسان ها هزاران سال از چوب و زغال سنگ برای تولید گرما استفاده کرده بودند اما برای حرکت دادن اشیا و حمل بار تنها از انرژی مکانیکی حاصل از عضلات انسان و حیوانات استفاده می شد، بنابراین از مزرعه گرفته تا کارخانه، تعداد کارگران تعیین کننده ی میزان تولید بود. بالطبع در چنین فضایی به نفع صاحبان قدرت است که به جای "خرید کالا" به "خرید نیروی کار" فکر کنند. چنین فرایندی موجب شکل گیری "برده داری" شد. در برده داری، برده یکی از ابزارهای تولید است و برده دار صاحب اختیار و اراده ي برده است همان طور که صاحب اختیار و اراده بیل و داس و اسب و گاو آهن خود است.
چنین بود که هزاران سال انسان ها خرید و فروش می شدند. چه کودکی که از پدر و مادرش خریده شده بود، چه اسیری که در جنگ به اسارت گرفته شده بود جزو مایملک صاحبش محسوب می شد و ارباب درباره ي  همه ي ابعاد زندگی او تصمیم می گرفت. طبیعی است که ارباب ها با همان نظام تربیتی که برای رام کردن حیوانات داشتند رفتار برده ها را نیز کنترل می کردند؛ نظام پاداش و کیفر یا همان سیاست هویج و چماق! مذاهب طرفدار نظام طبقاتی (کاست ها) هم در بخش بزرگی از جهان ترویج می کردند که اگر کسی در خانواده برده متولد شده است خواست خدایان بوده که برده باشد و هر نوع عصیان و اعتراض او به ارباب، عصیان و اعتراض به کل نظام آفرینش و در نتیجه کفر است و کیفر الهی را در پی خواهد داشت! این چنین بود که قرن ها سه گانه زر و زور و تزویر یا پاداش و کیفر و فریب باعث تداوم برده داری بود. 
طبیعی است که همیشه هم بردگان مقهور نظام سرکوب روانی و فیزیکی اربابان نمی شدند و گاهی دست به قیام های بزرگی می زدند همچون قیام #اسپارتاکوس. اسپارتاکوس برده و برده زاده ای بود که به عنوان گلادیاتور به اربابان سادیستی که از تماشای جنگ تن به تن بردگان لذت می بردند خدمت می کرد. قیام اسپارتاکوس در سال 73 پیش از میلاد آغاز شد و هزاران برده به او پیوستند اما علیرغم پیروزی بردگان در چند جنگ پی در پی، در نهایت بعد از دو سال سپاه بردگان شکست خورد و هزاران برده خاطی به صلیب کشیده شدند.
بنابراین نظام برده داری همچنان به قوت خود باقی مانده بود زیرا در نهایت برده داران قدرت و ثروت بیشتری داشتند و جالب این جاست که مأموریت سرکوب بردگان را نیز خود بردگان به عهده داشتند! کافی بود به گروهی از بردگان امتیازات بیشتری بدهند تا آن ها برای حفظ آن امتیازات سایر بردگان را به قتل برسانند یا شکنجه کنند، سیاستی که همچنان در بخش هایی از جهان ادامه دارد! به گمان من، برده داری هیچ وقت عملأأ لغو نمی شد اگر ماشین بخار اختراع نشده بود! 
اولین ماشین بخار در ۱۶۹۸ اختراع شد ولی سرانجام جیمز وات اسکاتلندی در ۱۷۸۱ موفق به تولید ماشین بخاری با راندمان بالا شد. علیرغم قرن ها اعتراض به برده داری، واردات برده از ۱۸۰۷ در انگلستان و از ۱۸۰۸ در آمریکا ممنوع شد و در نهایت نیز دو دهه بعد برده داری در بریتانیا در کل ممنوع شد که به تدریج این سیاست به سایر کشورها نیز سرایت کرد. در واقع، پیش از این که برده داری به لحاظ قانونی ممنوع شود ماشین بخار ثابت کرده بود که می تواند جای برده ها را در مزرعه ها و کارخانه ها پر کند و مقرون به صرفه تر از برده ها هم باشد! این جاست که گاهی از اوقات اختراع یک ماشین کاری را از پیش می برد که قیام هزاران برده نتوانسته بود! این جاست که من به احترام جیمز وات از جا بر می خیزم  و او را به قدر #آبراهام_لینکلن در لغو برده داری موثر می دانم. ضمنأ جالب است بدانید علیرغم لغو کامل برده داری در #انگلستان از ۱۸۲۷ و در #آمریکا از ۱۸۶۵ در ایران تا سال ۱۹۲۸ میلادی برده داری آزاد بود و #ایران پس از #افغانستان (۱۹۲۳) و عراق (۱۹۲۴) برده داری را لغو کرد! 
در روز ۱۸ بهمن ۱۳۰۷ لایحه دو فوریتی زیر در مجلس شورای ملی به تصویب رسید:
" ماده واحده- در مملکت ایران هیچکس به عنوان برده شناخته نشده و هر برده ای به مجرد ورود به خاک یا آب های ساحلی ایران آزاد خواهد بود. هر کس انسانی را به عنوان برده خرید و فروش کند یا رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید یا واسطه دیگری در حمل و نقل برده بشود محکوم به یک تا سه سال حبس تادیبی خواهد بود."
نمی دانم هیچوقت تبیینی قانونی از "رفتار مالکانه" در ایران به عمل آمده یا نه!
گرچه بردگی به معنای "انسان به عنوان اموال" در بخش بزرگی از دنیا وجود ندارد ولی تا زمانی که نظام های مبتنی بر "زر-زور-تزویر" انسان را به مثابه حیوان "رام" می کنند و بزرگسالان را همچون کودکان با پاداش - کیفر - فریب مخاطب قرار می دهند نمی توان برده داری را لغو شده دانست.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/SteamEngine.jpg
#چشم_تاریخ

احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوام‌السلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخست‌وزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیت‌های مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانه‌های گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطه‌ای عقب‌نشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد: 
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیه‌ای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونت‌آمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطره‌ای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
#چشم_تاریخ

پس از استقلال هندوستان، #محمدعلی_جناح که در مسیر انقلاب در کنار مهاتما #گاندی و #جواهر_لعل_نهرو قرار داشت پا دریک کفش کرد که مسلمانان #هند باید سرزمین مستقلی داشته باشند. هرچه گاندی تلاش کرد او را قانع کند که هند یک کشور متحد بماند و مسلمانان نیز در کنار سایر اقوام و مذاهب در مدیریت هند نقش داشته باشند محمد علی جناح نپذیرفت و بالاخره ایالت های مسلمان نشین هند تجزیه شدند و #بنگلادش و #پاکستان را به وجود آوردند. قصه ی پاکستان اما، داستانی شنیدنی است. مسلمانان که هندوها را «نجس» می دانستند سرزمین مستقل خود را «پاکستان» نامیدند. پاکستان اولین کشوری بود که حکومت آن «جمهوری اسلامی» نام گرفت (پس از پاکستان، به ترتیب #موریتانی، #ایران و #افغانستان و #گامبیا جمهوری اسلامی نام گرفتند)، امّا هندوستان با جمعیتی چند مذهبی (به ترتیب جمعیتی هندو، مسلمان، جین، بودایی، مسیحی، سیک) صاحب حکومتی «سکولار» شد. هندوستان «سکولار» امروز جزو نمونه های موفق دموکراسی در جهان است و «جمهوری اسلامی پاکستان» نمونه ای از  عدم مدارا و خشونت مذهبی است. 

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Jinnah_with_Gandhi_1.jpg
#چشم_تاریخ

احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به #قوام‌السلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران #قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بارنخست‌وزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). از جمله فعالیت‌های مهم قوام السلطنه نگارش فرمان #مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه و نقش او در جریان شکست فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای #شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود. پس از پایان #جنگ_جهانی_دوم، #انگلیس و #آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از #ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانه‌های گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطه‌ای عقب‌نشینی نکرد، مگر این که در آن جا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد ولی شوروی امتیاز نفت شمال را به دست نیاورد! امّا دوره پنجم نخست وزیری قوام برای وی سرافکندگی به بار آورد: 
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و #مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیه‌ای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران #نهضت_ملی_نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون #آیت_الله_کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونت‌آمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطره‌ای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/AhmadQavam.jpg
#معرفی_کتاب
#ایران_بین_دو_انقلاب

نویسنده: یرواند آبراهامیان
ترجمه: احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی
انتشارات: نشر نی - چاپ بیست و یکم - ۱۳۹۲


کتاب های تاریخی زیادی در مورد تاریخ معاصر ایران نوشته شده است، مقطعی از تاریخ ایران که به طبع بیشترین دسترسی به منابع و شواهد برای آن وجود دارد، کتاب "ایران بین دو انقلاب" نیز یکی از این کتاب ها است که به بررسی سیر تاریخی مقطع بین دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی پرداخته است. اما شیوه ای که باعث تفاوت و برتری این اثر به دیگر اثرها شده است، به طور مختصر در سطور زیر بیان می شوند:

"یرواند آبراهامیان" استاد تاریخ در دانشگاه باروک نیویورک است که با به کار بستن یک روش تاریخی جدید، و متکی به داده ها و منابع مادی و عینی که از حیث جامعیت، روش آکادمیک تحقیق و وسعت اطلاعات و منابع در میان آثار مشابه خود در باب تاریخ معاصر ایران، کم ‌نظیر است، باعث شده تا این کتاب به عنوان یکی از بهترین منابع تاریخ معاصر ایران قلمداد شود. 
"آبراهامیان" به صرف بازسازی رخدادها اکتفا نکرده و از جهت جامعه شناسی سیاسی نیز این مقطع تاریخی را مورد بررسی دقیق خود قرار داده است همچنین کتاب حاضر، از منابع وسیع و گسترده‌ای استفاده کرده است که قبلاً بسیاری از آنها بررسی نشده بود و نیز از حیث اطلاعات جامعه ‌شناسی ارزش تحلیلی بسیار دارد.

کتاب "ایران بین دو انقلاب" سعی دارد با تحلیل تاثیرات متقابل "سازمان های سیاسی" و "نیروهای اجتماعی" که به "گروه های قومی" و "طبقات اجتماعی" تقسیم بندی می شوند، و اشاره پررنگ و به جا به "تضاد های گروهی و طبقاتی" و نقشی که حفظ منافع هر یک از این گروه و طبقات در شکل گیری تاریخ معاصر ایران داشته است، تاریخ ایران معاصر را بررسی کند.

در پایان باید توجه داشت که از لحاظ منطقی بازسازی و بازنویسی یک مرحله تاریخی از جمله تاریخ اجتماعی، نقطه کمال و پایانی ندارد و هیچ مورخی نمی تواند پرونده یک دوره تاریخی را به بایگانی بسپارد.

#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Iran.jpg
#یادداشت_هفته
#بیماری_که_دارویش_را_دوست_ندارد!

چندی پیش که  فیلم #سنگ_صبور "عتیق رحیمی" را تماشا کردم دیدم این فیلمساز برجسته ی افغان چه زیبا دو مقوله ی "روانکاوی" برای فرد و "مرور تاریخ" برای جامعه را به موازات هم پیش برده است. زنی در اسارت الگوهای خانوادگی با نگاهی دوباره به زندگیش روی پای خود می ایستد و ملّتی در اسارت "تکرار تاریخ" هم با خواندن تاریخ می تواند درمان شود.
سرانه ی مطالعه در ایران بسیار پایین است، کمتر از نصف سرانه ی مطالعه در ترکیه و مالزی و کمتر از یک دهم سرانه ی مطالعه در ژاپن و آلمان! در واقع ملّت ما همچون بیماری است که از خوردن دارویش اجتناب می کند! این که در سبد خانوار به ندرت کتاب می بینیم  بیش از آن که دلیل اقتصادی داشته باشد دلیل فرهنگی دارد، خیلی چیزها هست که می تواند حذف شود و کتاب جایش را بگیرد. قیمت یک کتاب برابر است با قیمت یک شارژ ایرانسل!
غم این خفته ی چند، خواب در چشم تَرَم می شکند!
متأسفانه شبکه های اجتماعی هم در ایران، سهم کتابخوانی را از وقت روزانه ی مردم باز هم کمتر کرده اند، حالا دیگر تحصیلکرده ها هم به جای کتاب به صفحه ی موبایل زل زده اند و وقت شان را صرف اینستاگرام می کنند!
به هر حال اگر کسی را پیدا کردید که هنوز کتاب در زندگیش حضور پر رنگی دارد به او توصیه کنید که هر حرفه و تخصصی دارد خواندن تاریخ را از یاد نبرد، مخصوصا خواندن تاریخ معاصر ایران را.
برای خواندن تاریخ معاصر ایران چند کتاب به شما معرفی می کنم: #ناگفته_ها از  "حاج مهدی عراقی" #آخرین_تلاش_ها_در_آخرین_روزها از "دکتر ابراهیم یزدی" #از_کاخ_شاه_تا_زندان_اوین از "احسان نراقی" و #ایران_روایتی_که_ناتمام_ماند از "محمد حسنین هیکل".
ویژگی این چهار کتاب این است که از چهار زاویه ی کاملا متفاوت و با چهار شیوه تحلیل به وقایع یکسانی می نگرند و خواندن این دیدگاه های متفاوت کمک می کند که ذهن ما با نگاهی تحلیلی به گذشته ی مشترک مان بنگرد.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#مقاله
#برگی_از_تاریخ

پس از جریان حکمیتی که در جنگ صفین اتفاق افتاد بنی امیه بر تخت جانشینی پیامبر اسلام نشستند و به سرعت درباری شاهانه برای خود ساختند. اشرافیت ستیزی و ساده زیستی که از نخستین شعارهای اجتماعی دین اسلام بود به سرعت برافتاد و عرب سالاری و امپراطوری اموی با همان تبعیض طبقاتی امپراطوری های #ایران و روم بر بخش بزرگی از غرب آسیا، شمال آفریقا و حتی جنوب غرب اروپا (اندلس) سایه افکند.
#ایرانیان که به سقوط "ایدئوکراسی" ساسانی دل خوش کرده بودند به سرعت دریافتند که از چاله در آمده اند و به چاه افتاده اند. چنین شد که #ابومسلم_خراسانی لشگری از ایرانیان دلاور گردآورد و با جامه و پرچمی سیاه که هم پرهیبت بود و هم نشانی از خونخواهی نوه پیامبر را در خود داشت جنگی ساز کرد که نتیجه آن سرنگونی امویان بود. خاندان بنی عباس که عموزادگان پیامبر اسلام بودند به کمک ابومسلم خراسانی بر تخت خلافت پیامبر تکیه زدند و ابومسلم به مرو (خراسان بزرگ) بازگشت.
چیزی نگذشت که ابومسلم دریافت مرتکب خطای بزرگی شده است و عباسیان نیز روش و منشی جز امویان ندارند و سگ زرد برادر شغال است. ابومسلم از خطبه خواندن به نام خلیفه عباسی امتناع کرد و بدینوسیله اعلام خروج نمود اما بلافاصله به دست مأموران مخفی خلیفه عباسی ترور شد و به این سان دوباره تبعیض نژادی و طبقاتی بر زندگی ایرانیانی که امید عدالت اجتماعی داشتند سایه افکند.
ایرانیان از پای ننشستند و به قیام های پی در پی علیه خلافت غاصب دست زدند ولی دیگر نتوانستند ارتش متحدی تشکیل دهند.
یعقوب لیث صفاری از سیستان، بابک خرمدین از آذربایجان و حسن صباح از الموت قیام هایی را سازماندهی کردند که سال ها آرامش خلفای عباسی را گرفتند ولی پراکندگی و تفرقه ایرانیان از یک سو و اتحاد بین خلفای عباسی و سرداران ترک آسیای میانه از سوی دیگر باعث شد که این قیام ها نتوانند ایرانیان را از یوغ حکومتی که خود آن را به قدرت رسانده بودند رها سازند.
ده ها سال ابرهای سیاه بر فراز ایران سایه افکندند و پرچم و جامه سیاه که حالا لباس رسمی ارتش و دربار بنی عباس شده بود بر فراز ایران در اهتزاز بودند و ترکان غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی به نیابت خلفای عباسی حکومت تبعیض و نژادپرستی ایدئوکراسی را در ایران ادامه دادند تا این که مغولان طومار حکومت عباسی را در هم پیچیدند. ترکان خوارزمشاهی که سلطنت بخش بزرگی از ایران را در اختیار داشتند دچار نخوت شده بودند و بازرگانان مغول را به قتل رساندند و کاروان آنان را غارت کردند.
سلطان محمد خوارزمشاهی بیابانگردان شرق ایران را دست کم گرفت همان طور که یزدگرد ساسانی بیابانگردان غرب ایران را.  سلطان خوارزمشاهی قاصدان چنگیز را به قتل رساند و ریش سوزاند همانطور که خسرو پرویز ساسانی نامه پیامبر اسلام را درید و چنین شد که بار دیگر مردم ایران هزینه نخوت سلطان غاصب را پرداختند. مغولان به ایران حمله کردند و کشتند و تجاوز کردند و ویران نموندند تا سلطان خوارزمشاهی را ادب کنند و خلیفه عباسی را فروافکنند و در این میانه مردم متفرّق، منفعل و "صلاح مملکت به خسروان سپرده" تاوان حماقت خسروان را پرداختند.

گفته اند که ملّتی که تاریخش را نداند محکوم به تکرار تاریخ است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#چشم_تاریخ

پس از استقلال هندوستان، #محمدعلی_جناح که در مسیر انقلاب در کنار مهاتما #گاندی و #جواهر_لعل_نهرو قرار داشت پا دریک کفش کرد که مسلمانان #هند باید سرزمین مستقلی داشته باشند. هرچه گاندی تلاش کرد او را قانع کند که هند یک کشور متحد بماند و مسلمانان نیز در کنار سایر اقوام و مذاهب در مدیریت هند نقش داشته باشند محمد علی جناح نپذیرفت و بالاخره ایالت های مسلمان نشین هند تجزیه شدند و #بنگلادش و #پاکستان را به وجود آوردند. قصه ی پاکستان اما، داستانی شنیدنی است. مسلمانان که هندوها را «نجس» می دانستند سرزمین مستقل خود را «پاکستان» نامیدند. پاکستان اولین کشوری بود که حکومت آن «جمهوری اسلامی» نام گرفت (پس از پاکستان، به ترتیب #موریتانی، #ایران و #افغانستان و #گامبیا جمهوری اسلامی نام گرفتند)، امّا هندوستان با جمعیتی چند مذهبی (به ترتیب جمعیتی هندو، مسلمان، جین، بودایی، مسیحی، سیک) صاحب حکومتی «سکولار» شد. هندوستان «سکولار» امروز جزو نمونه های موفق دموکراسی در جهان است و «جمهوری اسلامی پاکستان» نمونه ای از  عدم مدارا و خشونت مذهبی است. 

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Jinnah_with_Gandhi_1.jpg