دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.38K links
Download Telegram
#چشم_تاریخ

#ستارخان (۲۸ مهر ۱۲۴۵ بیشک ورزقان - ۲۵ آبان ۱۲۹۳ تهران) با نام اصلی ستارخان قره‌داغی از سرداران ترک زبان جنبش #مشروطه ایران ملقب به #سردار_ملی است. وی در مقابل قشون عظیم #محمدعلی‌شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه‌خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود، ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدان و #باقرخان -سالار ملی- مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلی‌شاه بیفتد.
او در مدت یازده ماه استبداد صغیر رهبریِ مجاهدین تبریز و ارامنه و قفقازی‌ها را بر عهده داشت و مقاومت شدید و طاقت فرسای اهالی تبریز در مقابل سی و پنج الی چهل هزار نفر قشون دولتی، با راهنمایی و رهبری او انجام گرفت.
پس از ماه‌ها محاصره تبریز قوای روسیه با موافقت دولت انگلستان و محمدعلی شاه، از مرز گذشتند و وارد تبریز شدند. ستارخان حاضر به اطاعت از دولت روس نشد و در اواخر جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ق به ناچار با همراهانش به کنسول خانه عثمانی در تبریز پناهنده شد. در منابع ذکر شده‌است که ستارخان به کنسول روس (پاختیانوف) که می‌خواست پرچم روس را خود به سر در خانه ستارخان زند و او را در حمایت دولت روس قرار دهد گفت: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!»
بواسطه ظلم و دسیسه‌های دولت روس، ستارخان تصمیم به حرکت به تهران می‌نماید. روز شنبه ۷ ربیع‌الاول سال ۱۳۲۸ق در شب عید نوروز، جمعیت زیادی از مردم و رجال شهر برای وداع با ستارخان و باقرخان جمع شدند و آنان درمیان هلهله جمعیت از منزل خود بیرون آمدند و به سوی تهران حرکت کردند. هنگام ورود به تهران نیمی از شهر برای استقبال به مهرآباد شتافتند و در طول مسیر چادرهای پذیرایی آراسته با انواع تزیینات گستردند. در سرتاسر خیابان‌های ورودی شهر، تابلوهای زنده باد ستارخان و زنده باد باقرخان مشاهده می‌شد. سرداران مدت یک ماه مهمان دولت بودند، اما به دلیل وجود سربازان و کمی جا، دولت محل باغ اتابک را به اسکان ستارخان و یارانش و محل عشرت آباد را به باقرخان و یارانش اختصاص داد. پس از چند روزی که نیروهای هر دو طرف در محل‌های تعیین شده اسکان یافتند مجلس طرحی را تصویب نمود که به موجب آن تمامی مجاهدین و مبارزین غیرنظامی از جمله افراد ستارخان و خود او می‌بایست سلاح‌های خود را تحویل دهند. این تصمیم به دلیل بروز حوادث ناگوار و ترور سید عبدالله بهبهانی و میرزاعلی محمدخان تربیت از سران مشروطه گرفته شده بود. اما یاران ستارخان از پذیرفتن این امر خودداری کردند. به تدریج مجاهدین دیگری که با این طرح مخالف بودند به ستارخان و یارانش پیوستند و این امر موجب هراس دولت مرکزی شد. سردار اسعد به ستارخان پیغام داد که «به سوگندی که در مجلس خوردید وفادار باشید و از عواقب وخیم عدم خلع سلاح عمومی بپرهیزید».

بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸قمری، قوای دولت مشروطه، که جمعاً سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان ارمنی، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود.
اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.

بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و پس از چهار سال در تاریخ ۲۵ آبان ۱۲۹۳شمسی/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴ میلادی در تهران درگذشت.
مزار وی در حرم عبدالعظیم حسنی واقع است.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/satarkhan.jpg
#چشم_تاریخ

سید محمود علایی طالقانی معروف به #آیت‌الله_طالقانی (۱۲۸۹، طالقان –۱۳۵۸ تهران) روحانی شیعه ایرانی، نو اندیش دینی، فعال سیاسی و اجتماعی، عضو جبهه ملی دوم و یکی از مؤسسین نهضت آزادی ایران بود.
او در دوره‌های مختلف نظیر #نهضت_ملی_شدن_نفت، نهضت مقاومت ملی و #کودتای_۲۸مرداد به مخالفت آشکار با رویکردهای جاری حکومت پهلوی پرداخت و همچنین بارها به دلایل مختلف در خانه خود تحت بازداشت خانگی قرار گرفت و پس از آن نیز تبعید و زندانی شد. طالقانی از طرفداران دکتر #مصدق و از اعضای جبهه ملی بود و در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد به فعالیت در نهضت مقاومت ملی پرداخت. او در سال ۱۳۳۹ جزء هیئت مؤسس جبهه ملی دوم بود وهمچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق #مهندس_بازرگان و دکتر سحابی، نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود.
یکی دیگر از دلایل شهرت او، تألیف مجموعه تفسیر پرتوی از قرآن بود. پرتوی از قرآن، در زمان انتشار از محبوب‌ترین تفاسیرقرآنی بود.
آیت‌الله طالقانی بعد از آزادی از زندان در آبان ۱۳۵۷ در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در مورخ ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ گفت: خصوصیت انقلاب اسلامی اینست که ما رهبران مذهبی هیچ داعیه حکومت برای خودمان نداریم و نمی‌خواهیم حاکم باشیم. انقلابی است که از همه مردم شروع شده و برای همه است و هیچ حزب و جمعیت و فردی حق این را ندارد که در این انقلاب سهم بیش تری را برای خود قائل باشد و از این جهت حکومت را در انحصار خودش دربیاورد.
وی کمی بعد از پیروزی انقلاب ، در اسفند ۱۳۵۷ راهی قلعه احمدآباد و مزار محمد مصدق شد و به سخنرانی و دفاع از مصدق پرداخت. در اردیبهشت ۱۳۵۸ در دانشگاه تهران در یک سخنرانی از علی #شریعتی دفاع کرد. وی به همراه موسی صدر، از معدود روحانیونی بودند که از شریعتی دفاع کردند.
آیت‌الله طالقانی پس از انقلاب ایران از مخالفان اعمال پوشش و حجاب اجباری برای زنان بود و استفاده از حجاب را اختیاری عنوان می‌کرد.
وی پس از انقلاب با رأی مردم تهران در مرداد ۱۳۵۸ راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد.
آیت‌الله طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۸، در تهران در گذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Taleghani.jpg
#چشم_تاریخ

#شعبان_جعفری در میان مخالفانش مشهور به #شعبون_بی‌_مخ و گاهی با لقب شعبان تاجبخش، باستانی ‌کار و زورخانه‌دار ایرانی بود که بیشتر به خاطر حضورش در حرکات سیاسی به خصوص در #کودتای_۲۸_مرداد سال ۱۳۳۲ شهرت یافت.

از او همواره به عنوان فردی اهل دعوا نام می‌برند که به نفع اشخاص یا گروه‌های سیاسی با جناح‌های مخالف آنها درگیری فیزیکی پیدا می‌کرد. خود او در خاطراتش به ویژه از «زد و خورد باتوده‌ای‌ها» یاد می‌کند. به گفته خودش به دفعات زندان افتاد، در زد و خوردها زخمی شد. جعفري از سال 1326شمسی با بر هم زدن نمايش «مردم» به كارگرداني عبدالحسين نوشين در تئاتر فردوسي، براي حاكميت محبوب شد و به جاي آنكه به جرم ايجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دريافت وجه دستي بنابه دستور اداره آگاهي مدتي از تهران به لاهيجان رفت. در لاهيجان زورخانه ‏اي را اداره مي‏كرد و پس از يك سال به تهران بازگشت.
جعفری در خاطراتش خود را فردی مذهبی معرفی می‌کند و از نزدیکی به گروه فدائیان اسلام به رهبری مجتبی #نواب_صفوی یاد می‌کند. اما پس از مدتی از آنها فاصله گرفت. جعفری پس از آشنایی با حسین مکی، از طریق او با چند تن دیگر از جمله شمس قنات‌آبادی، ابوالحسن حائری‌زاده و مظفر بقایی آشنا می‌شود. و به گفته خودش با مکی به خانه #کاشانی می‌رفت. جعفری به حسین مکی در انتخابات مجلس شورای ملی کمک کرد. در خاطراتش می گوید: «می رفتیم مردم رو با اتوبوس جمع می کردیم رأی بدن»
در جريان 30 تير 1331 به فعاليت براي بازگرداندن #دكتر_مصدق بر مسند نخست‏ وزيري پرداخت اما به فاصله كوتاهي از #مصدق روي برگرداند که ماجراي 9 اسفند 1331 پيش آمد. در اين روز به پيشنهاد دكتر مصدق، شاه قصد خروج از كشور را داشت كه شعبان به همراه گروهي از اراذل و اوباش خود، با تجمع در مقابل كاخ مرمر از اين امر جلوگيري كردند و با تهديد بازاريان، بازار تعطيل شد و اين گروه به مقابل خانه دكتر مصدق رفته و اقدام به شكستن درب منزل وي نمودند. اين ماجرا منجر به حبس وي تا 28 مرداد 1332 شد. در ظهر 28 مرداد 1332 به حكم زاهدي از زندان آزاد شد و جريان هدايت اوباش در کودتا علیه دکتر مصدق را به عهده گرفت. پس از كودتاي 28 مرداد به تاجبخش شهرت يافت. پس از اين خدمت، بنابه پيشنهاد #تيمسار_زاهدي با #شاه ملاقات كرد و زميني براي تأسيس باشگاه ورزشي به وي اهدا شد، در ضمن در همين ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعيتي به نام «جمعيت جوانان جانباز» تشكيل دهد تا در مواقعي ضروري از آنان استفاده شود. ساخت باشگاه جعفري سه سال طول كشيد و محمدرضا پهلوي خود آن را افتتاح كرد. در اسفند 1332، #دكترفاطمي دستگير شد و شعبان جعفري كه خصومتي خاص با وي داشت با دسته خود به مقابل شهرباني رفت و زماني كه دكتر فاطمي از شهرباني خارج شد به وي حمله كرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد .
با آغاز انقلاب اسلامي، جعفري از کشور خارج شد و با دريافت تابعيت امريكايي، در كاليفرنيا ساکن شد.
وی در سن هشتاد و پنج سالگی و در روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ (پنجاه و سومین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد) در کالیفرنیا درگذشت.

خاطرات شعبان جعفری، کتابی که حاصل مصاحبه هما سرشار با وی است، در سال 1381 درایران منتشر شد.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ShabanJafari.jpg
#چشم_تاریخ

فروغ‌زمان فرخ‌زاد، (۸ دی ۱۳۱۳، تهران — ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به #فروغ_فرخزاد ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند.فروغ در سال ۱۳۳۰ با #پرویز_شاپور طنزپرداز ایرانی ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخ‌زاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانه‌اش به سختی می‌گذشت، به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت.
فروغ با مجموعه‌های #اسیر، #دیوار و #عصیان در قالب #شعر_نیمایی و قالب های سنتی کار خود را آغاز کرد. نخستین دفترهای شعر فروغ شعرهایی زنانه، سرکش، رمانتیک و بحث برانگیز بودند. اشعاری نماینده‌ی زنی معترض، با تلاطم احساسات زنانه و مادرانه، در قیام در برابرآداب و سنن معمول و معهود خانوادگی. سپس فروغ تحت تأثیر محیط ادبی و فکری پیرامونش و جامعه ادبی و روشنفکری، نگرشی دیگر نسبت به هنر و شعر پیدا می‌کند. اشعار دو دفتر بعدی وی (#تولدی_دیگر و #ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد) شعرهایی اجتماعی، انتقادی و بیدارگرانه است..

در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب کرد؛ وی در این مسیر با #ابراهیم_گلستان آشنا شد و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم #خانه_سیاه_است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه #شش_شخصیت_درجستجوی_نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم "خانه سیاه است" برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده است. وی در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد.

از مهم‌ترین دغدغه‌های فروغ نگاه برابر به زنان و مردان بود. نگاه متفاوت، کنجکاو و بدبین به زنان مستقل همیشه وی را آزار می‌داد.

"بزرگترین آرزوی من این است که یک هنرمند واقعی باشم و همیشه سعی می‌کنم به این آرزو برسم… باز هم آرزویم این است که سطح فرهنگ مملکت بالا برود و مردم هنر و ارزش واقعی هنر را بیشتر درک کنند… آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است. من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی‌عدالتی‌های مردان می‌برند کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار می‌برم… آرزوی من ایجاد محیطی مساعد برای فعالیت ‌های علمی و هنری و اجتماعی بانوان است… آرزوی من این است که مردان ایرانی از خودپرستی دست بکشند و به زن‌ها اجازه بدهند که استعداد و ذوق خودشان را ظاهر سازند."  (نامه به صفی‌پور، مدیر مجله امید ایران ۱۳۳۳ )

فروغ فرخ‌زاد، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف نکردن با اتوموبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت و با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد..


به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Forough.jpg
#چشم_تاریخ

میرزا محمد #فرخی_یزدی (۱۲۶۸- ۱۳۱۸ خورشیدی) شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر #مشروطیت است. وی سردبیر نشریات مختلفی از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود
فرخی شاعری را از کودکی آغاز کرد.  خودش معتقد بود که طبع شعرش برخاسته از مطالعه اشعار سعدی است. او علاوه بر اشعار سیاسی، در سرودن غزلیات عاشقانه نیز تبحر داشته‌است. وی از هواداران جدی حزب دموکرات در شهر یزد بود. در نوروز سال ۱۳۲۷ قمری، فرخی برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیده‌ای در مدح حاکم و حکومت وقت می‌ساختند شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند. در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغم‌الدوله قشقایی، حاکم یزد چنین گفت:

خود تو می‌دانی نی ام از شاعران چاپلوس
کز برای سیم بنمایم کسی را پای ‌بوس
لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی

به همین خاطر حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندان افتاد. تحصن مردم یزد در تلگرافخانه شهر و اعتراض به این امر موجب استیضاح وزیر کشور وقت از طرف مجلس شد؛ ولی وزیر کشور به‌کلی منکر وقوع چنین واقعه‌ای شد.

در اواخر سال ۱۳۲۸ قمری فرخی به تهران کوچ کرد و در آنجا مقالات و اشعار مهیجی را دربارهٔ آزادی در روزنامه‌ها منتشر می کرد. در دوران نخست‌وزیری وثوق‌الدوله با #قرارداد۱۹۱۹ مخالفت کرد و به همین سبب مدت‌ها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، همراه با بقیه آزادیخواهان باز هم مدتی را در باغ سردار اعتماد زندانی گردید..
فرخی در سال ۱۳۰۰ شمسی در تهران روزنامه طوفان را منتشر کرد. طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شده‌است. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشارروزنامه دچار وقفه گردیده‌است. در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف می‌شد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامه‌ها همچون پیکار، قیام، طلیعه، آیینه افکار و ستاره شرق مقالات واشعار خود را منتشر می‌کرد
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانون‌گذاری، از طرف مردم یزد انتخاب گردید و به همراه محمدرضا طلوع، تنها نمایندگان بازمانده در جناح اقلیت را تشکیل دادند. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت #رضاشاه بودند، فرخی مرتباً از سایر وکلا ناسزا می‌شنید و حتی یک بار در مجلس توسط حیدری، نماینده مهاباد مورد ضرب و شتم نیزقرار گرفت. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار کرد.

وی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی درنشریه‌ای به نام «پیکار» که صاحب‌امتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر ساخت. در ملاقاتی با عبدالحسین #تیمورتاش فریب وعده او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. اندکی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذفروش، ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. همزمان پرونده‌ای با اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای وی تشکیل گردید. ابتدا به ۲۷ ماه و پس از تجدید نظر به سی ماه زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل گردید.
بنا به اظهار دادستان محاکمه عمال شهربانی، فرخی در مهرماه سال 1318 خورسیدی در بیمارستان زندان قصر، به وسیله تزریق آمپول هوا توسط #پزشک_احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد به طور ناشناس دفن شده‌است.

در سال 1384 بنابر اظهارات علی اصغر مونسان، مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران، در زمان مرمت زندان قصر به سلولی برخوردند که بر دیوارهایش اشعار فرخی یزدی نقش بسته بوده و با توجه به این موضوع، اتاق مذکور را به عنوان سلول فرخی یزدی شناسایی کرده و آن را مرمت و بازسازی کرده در معرض بازدید عموم قرار داده‌اند.

به انتخاب :#سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/FarrokhiYazdi.jpg
#چشم_تاریخ

#مجلس_شورای_ملی در جریان جنبش #مشروطه و بر پایه اولین #قانون_اساسی ایران تشکیل شد.
از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ خورشیدی تا #انقلاب_اسلامی در سال ۱۳۵۷، کلاً ۲۴ دوره مجلس شورای ملی تشکیل شد که البته در میان برخی از این دوره‌ها ایام فترت پیش می‌آمد و کشور بدون مجلس می‌ماند.
پس از امضای فرمان مشروطیت توسط #مظفرالدین_شاه در مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، یک مجلس موقت (که از آن با عنوان اولین مجلس مؤسسان نیز نام برده شده است) برای تدوین نظامنامه انتخابات مجلس ملی در تهران گشایش یافت. نمایندگان آن عمدتاً تجار، روحانیون، و رؤسای اصناف بازار تهران بودند. بر اساس این قانون انتخاب‌شدگان به شش طبقه تقسیم می‌شدند: شاهزادگان و قاجارها، روحانیون و طلاب، اعیان و اشراف، تجار دارای تجارتخانه معیّن، مالکان با حداقل هزار تومان دارایی و صنعتگران و پیشه‌وران از صنوف شناخته شده و دارای مغازه‌ای با شرایط مشخص.
انتخاب‌شوندگان شامل ۱۵۶ نماینده بودند که از این تعداد ۶۰ کرسی به تهران و ۹۶ کرسی به دیگر ایالات اختصاص داده شده بود. نامزدهای پارلمانی می‌بایست خواندن، نوشتن و تکلم به زبان فارسی را قادر باشند..
نخستین جلسه دوره اول مجلس شورای ملی در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ برابر با ۱۴ مهر ۱۲۸۵ ‏ و ۷ اکتبر ۱۹۰۶ در کاخ گلستان و در حضور مظفرالدین شاه قاجار گشایش یافت و پس از آن خانه‌ای واقع در میدان #بهارستان (جنب مسجد و مدرسه سپهسالار) به تشکیل جلسات مجلس شورای ملی اختصاص یافت که تا انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بیشتر جلسات در همان‌جا تشکیل می‌شد. عمده ترکیب مجلس اول به این شکل بود: ۲۶٪ نمایندگان روسای اصناف، ۲۰٪ روحانیون و ۱۵٪ از تجار بودند.
نخستین وظیفه مجلس تنظیم سندی بود که بعداً به قانون اساسی شهرت یافت. مظفرالدین شاه قانون اساسی را در ۹ دی، پنج روز قبل از مرگش، امضا کرد. پس از آن، نمایندگان تلاش خود را مصروف تدوین و تنظیم سند نهایی موسوم به متمم قانون اساسی نمودند. شاه جدید، #محمدعلی_شاه، ابتدا از تأیید متمم قانون اساس امتناع کرد، اما چون با اعتراض مردم در شهرهای عمده به خصوص تهران، تبریز، اصفهان، شیراز مواجه شد، عقب نشست؛ در مجلس ملی حضور یافت، عهد کرد به قانون اساسی احترام گذارد و مهر سلطنتی رابه متمم قانون اساس زد.
مجلس اول پس از حمله قوای قزاق به مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ تعطیل شد. این تعطیلی تا زمان فتح تهران و تشکیل مجلس عالی ادامه یافت. در ساعت ۶ صبح ۲ تیر ۱۲۸۷، ۲۰ نفر از افراد بریگاد قزاق از سوی محمد علی شاه برای دستگیری سران جنبش مشروطه فرستاده ‌شدند، اما با مقاومت و شلیک مشروطه خواهان مواجه شدند. دستور تیراندازی را آیت الله سید عبدالله #بهبهانی صادرکرده بود. در آن سو، نیروهای قزاق مسجد سپهسالار و مجلس را محاصره کردند. چندی بعد نیروی کمکی بریگاد قزاق به همراه افسران روسی خود وارد عمل شدند. پس از فرار مشروطه‌ خواهان به ساختمان مجلس، قزاق ها ساختمان مجلس را به توپ می‌بندند و مشروطه‌ خواهان را شکست می‌دهند. پس از شکست، عده‌ای از مشروطه ‌خواهان به پارک امین‌الدوله در شمال میدان بهارستان فرارمی‌کنند اما سرانجام، ۳۹ نفر از آنان دستگیر شده و به باغ شاه منتقل می‌شوند که 3 نفر از آنان شامل شیخ احمد #روح‌القدس، روزنامه‌نگار ،میرزا نصرالله #ملک‌المتکلمین، نماینده مجلس وجهانگیرخان #صوراسرافیل، نماینده مجلس به دستور ولادیمیر #لیاخوف، هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق درایران، اعدام شدند.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/parliament.jpg
#چشم_تاریخ


#دکتریدالله_سحابی (اسفند ۱۲۸۳- فروردین ۱۳۸۱) به همراه سید محمود #طالقانی و مهدی #بازرگان، یکی از مؤسسین نهضت آزادی ایران بود.
#سحابی در سال ۱۳۱۰ کار رسمی خود را به عنوان آموزشگر علوم طبیعی در دبیرستان، آغاز کرد. او در شهریورماه ۱۳۱۱ پس از شرکت کردن در مسابقهٔ علمی و قبولی در آن، به فرانسه اعزام شد. سحابی ۴ سال در دانشگاه لیل به فراگیری دانش پرداخت و سرانجام اولین دکترای علوم ایران را با خود به ارمغان آورد. او از اولین اساتید ایرانی علم زمین‌شناسی در دانشگاه‌های ایران بود. سحابی در اسفندماه ۱۳۱۵ به تهران بازگشت و پس از یک سال خدمت نظام وظیفه، از فروردین‌ماه ۱۳۱۷ به آموزش زمین‌شناسی در دانشکده علوم دانشگاه تهران پرداخت و پس از ۵ سال از درجهٔ دانشیاری به درجه استادی رسید.
فعالیت‌های سیاسی وی بلافاصله پس از بازگشت به ایران و عضویت در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران آغاز شد. در جریان جنبش #ملی_شدن_صنعت_نفت ایران، نام سحابی به عنوان یکی از یاران نزدیک دکتر محمد #مصدق مطرح شد. سحابی در سال ۱۳۳۳ به همراه یازده استاد دانشگاه تهران به علت اعتراض به قرارداد کنسرسیوم نفت با حکم وزیر فرهنگ، تا پایان نخست وزیری #زاهدی، از خدمت در دانشگاه محروم شدند.
سحابی پیش از #کودتای_۲۸مرداد معتقد به فعالیت سیاسی نبود اما پس از کودتا بود که در زمره فعالین و بنیانگذاران نهضت مقاومت ملی قرار گرفت. به دنبال بازشدن فضای سیاسی در اواخر دهه ۳۰، سحابی نیز برای پیگیری فعالیت‌های سیاسی به جبهه ملی دوم پیوست، اما با گذر زمان به این نتیجه رسید که جبهه ملی خواسته‌های او را از مبارزه سیاسی ارضا نمی‌کند. فعالیت‌های سیاسی سحابی صبغه‌ای مذهبی داشت و همین موضوع او و دوست دیرینش مهندس بازرگان را بر آن داشت تا با همراهی آیت ا... طالقانی به تأسیس گروهی دیگر همت گمارند و اینچنین بود که #نهضت_آزادی_ایران متولد شد.
سحابی خود دربارهٔ انگیزه تأسیس نهضت آزادی ایران می‌گوید: «جبهه ملی بیشتر فعالیت سیاسی لائیک داشت و مستقل از فکر دینی بود، ولی ما معتقد بودیم که اگر فعالیت سیاسی می‌کنیم از روی وظیفه دینی است و بنابراین، فعالیت سیاسی را وابسته به عقاید دینی می‌دانستیم»
با تأسیس نهضت آزادی در سال ۱۳۴۰ فعالیت‌های سیاسی سحابی گسترش بیشتری یافت و در نهایت باعث شد وی به همراه سایر یارانش در سال ۱۳۴۱ به دلیل مبارزه سیاسی علیه حکومت پهلوی روانه زندان شود. محاکمه وی و سایر سران نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۲ برگزار شد و یدالله سحابی در این دادگاه به ۶ سال زندان محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر به خاطر ۳۷ سال خدمات فرهنگی و دانشگاهی، حکم وی به ۴ سال زندان کاهش یافت.
پس از انقلاب 57، یدالله سحابی در دولت موقت به نخست‌وزیری بازرگان، سمت وزیر مشاور را داشت و از اعضای شورای انقلاب بود. مهندس بازرگان، یدالله سحابی را به سمت وزیر مشاور در طرح‌های انقلاب منصوب کرد و با همکاری بیش از ۲۴۰ نفر از متخصصان و کارشناسان با ۷۸۰۰ ساعت تحقیق و پژوهش، گزارش نهایی سیاست‌های توسعه و تکامل جمهوری اسلامی برای مرحله زمانی کوتاه مدت (دوساله)، میان مدت (۸ تا ۱۲ ساله) و درازمدت (۱۲ تا ۱۶ ساله) را آماده و تدوین کردند. پس از آن نیز به عنوان نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب و به عنوان رئیس سنی اولین دوره مجلس شورای اسلامی برگزیده شد.
پس از اتمام دوره اول مجلس و به حاشیه رانده شدن اعضای نهضت آزادی و ملی- مذهبی ها از عرصه قدرت، یدالله سحابی تا آخر عمر به عنوان اپوزیسیون سیاسی به فعالیت پرداخت. سحابی به همراه مهدی بازرگان در سال ۱۳۶۵ در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی، مخالفت خود را با ادامه جنگ ایران و عراق اعلام کرد. او مانند سایر اعضای نهضت آزادی در سال‌های پس ازانقلاب از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شد و اجازه فعالیت سیاسی و حضور در انتخابات را نداشت. او در جریان بازداشت فعالان ملی- مذهبی در اواخر سال 79 از هیچ تلاش و کوششی برای آزادی همفکران خود دریغ نکرد و در اولین اقدام، نامه سرگشاده یی برای رئیس جمهور خاتمی نوشت وپس از آن به عنوان آخرین اقدام، در سن 96 سالگی، عصازنان به مجلس رفت و قصد تحصن در مجلس را داشت که با قول پیگیری رییس مجلس منصرف شد و به منزل بازگشت.
یدالله سحابی در روز جمعه ۲۳ فروردین ‌ماه سال 81 در بیمارستان جم تهران درگذشت.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/DrSahabi.jpg
#چشم_تاریخ-قسمت اول

در دوران معاصر، #مهاجرت اولین گروه‌های ایرانی به خارج از سرزمین ایران در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم روی داد. مهاجرت این گروه‌ها عمدتا تحت تاثیر سه عامل جنگ، آزار دینی و تجارت بین‌المللی صورت گرفت. تا قبل از #جنگ_جهانی_دوم، مقصد نهایی اکثریت مهاجران از ایران به کشورهای همسایه بود. در قرن نوزدهم تعداد زیادی از تجار ثروتمند ایرانی در استانبول و ازمیر سکنا گزیدند. پس از انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۵، تعداد بسیاری از روشنفکران، مخالفان سیاسی، ناشران جراید و تجار خرده‌پا به این جمع اضافه شدند، به طوری که در اواخر قرن نوزدهم و فقط در استانبول، تعداد ایرانیان را چهار هزار خانوار تخمین می‌زدند.
پس از جنگ جهانی دوم و در دهه 70 میلادی (دهه 50 شمسی) دولت که هدف سیاست‌های کلان خود را مدرنیزه کردن کشور قرار داده بود، با کمبود شدید متخصص در رشته‌های گوناگون روبه‌رو بود. امکانات بسیار محدود دانشگاه‌های ایران مانع از تامین داخلی تحصیل ‌کردگان مورد نیاز بود. این امر در کنار رشد بی‌سابقه طبقه متوسط و جذابیت‌های گوناگون غرب برای بخش مرفه جامعه، موج مهمی از دانشجویان را برای ادامه تحصیل به سوی آمریکا و کشورهای اروپایی کشاند. با این وجود بخش عمده‌ای از ایرانیان قصد اقامت دائم در آمریکا و اروپا را نداشتند و با ویزای دانشجویی یا توریستی به آنجا مسافرت می‌کردند. در سال های پایانی دهه 50، با وخیم شدن تدریجی وضعیت سیاسی در ایران، تعداد مسافران به کشورهای غربی افزایش یافت. به مرور بخشی از مسافرانی که در ابتدا به دلایل تحصیلی یا تجاری راهی غرب شده بودند، هدف خود را به اقامت دائم به‌ویژه در آمریکا و اروپا تغییر دادند.
پس از انقلاب 1357، ابعاد گوناگون مهاجرت در ایران (تعداد، تعلقات طبقاتی، دلایل مهاجرت، گروه‌های سنی) با تغییرات عمیق روبرو شد.
مهاجرت ایرانیان به غرب در پس از انقلاب را می‌توان به دوره‌های مختلف تقسیم کرد؛

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/imagesNo1388.jpg
#چشم_تاریخ-قسمت دوم

دوره نخست از تابستان 1357 شروع شد و تا زمستان 1358 ادامه یافت. اکثر افرادی که در این دوره ایران را ترک کردند به نوعی با رژیم پهلوی ارتباط نزدیک داشتند، این افراد غالبا به همراه خانواده‌های خود به آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان نقل مکان کردند. کمی پس از این دوره در آغاز دهه 60، گروه عمده ای از روشنفکران و هنرمندان که در گذشته جزو مخالفان حکومت پهلوی محسوب می‌شدند، با شکل‌گیری حکومت اسلامی ایران را ترک کردند و اغلب راهی آمریکا، کانادا و فرانسه شدند. همچنین در این دوره موج مهمی از مهاجرت در میان اقلیت‌های دینی شامل یهودیان، ارمنیان و آسوری‌ها نیز رخ داد که اکثرا به آمریکا به‌ویژه کالیفرنیا رفتند.
با شروع جنگ میان ایران و عراق، خصوصیات مهاجر ایرانی تغییراتی چشمگیر پیدا کرد. از اواسط دهه 60 تعداد بسیاری از جوانان که به طبقه نسبتا مرفه و شهرنشین تعلق داشتند، به دلایل اجتماعی و سیاسی ایران را به مقصد آمریکا و اروپا به‌ویژه سوئد، دانمارک، نروژ و سپس آلمان، فرانسه و انگلستان ترک کردند.
با پایان #جنگ_ایران_و_عراق روند #مهاجرت از کشور تا چند سال کاهش یافت. با این حال از اوایل دهه 80 شمسی، نرخ مهاجرت رشد صعودی یافته است. در موج جدید مهاجرت در دهه 80 و 90 شمسی، عمده مهاجران شامل جوانان دانش آموخته لیسانس و بالاتر هستند که برای ادامه تحصیل و زندگی عازم اروپا و آمریکای شمالی می شوند. صندوق بین‌المللی پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام کرده است، ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان ۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را دارد و سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام می‌کنند. بنیاد ملی نخبگان ایران در سال 1392 اعلام کرد که ۳۰۸ نفر از دارندگان مدال های المپیاد و ۳۵۰ نفر از برترین‌های آزمون سراسری از سال ۸۲ تا ۸۶ به خارج مهاجرت کرده‌اند. در بهمن ماه سال 95، ناصر مطیعی، مدیر کل امور دانشجویان داخل وزارت علوم گفت که سالانه حدود ۴۰ تا ۴۵ هزار نفر از دانشجویان دانشگاه‌های دولتی به دنبال تایید مدرک برای ترجمه و ادامه تحصیل در خارج از کشور هستند که اکثر این دانشجویان در مقاطع تحصیلی دکتری و فوق لیسانس هستند.
وی افزود: «دانشجویان دانشگاه‌ های صنعتی شریف، صنعتی اصفهان، تهران، صنعتی امیرکبیر، علم و صنعت و فردوسی مشهد، بیشترین مراجعه به اداره کل امور دانشجویان داخل وزارت علوم را برای تایید مدارک برای ترجمه و تحصیل در خارج از کشور دارند.
در سال 1391 ، معاون امور اسناد هویتی سازمان ثبت احوال در مورد آمار ایرانیان خارج از کشور گفت: بیشترین تعداد مهاجرین ایرانی با یک میلیون و 400 هزار نفر جمعیت مربوط به کشور آمریکاست و بعد از آن امارات متحده عربی قرار دارد که 800 هزار ایرانی، انگلیس و کانادا با 410 هزار، آلمان با 210 هزار، فرانسه با 155 هزار و سوئد با 110 هزار ایرانی، کشورهایی هستند که بیشترین ایرانیان در آنجا حضور دارند.

به انتخاب: #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/imagesNo1388.jpg
#چشم_تاریخ


زهرا (زیبا) کاظمی خبرنگار کانادایی - ایرانی تبار بود که در مسافرتی به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکس‌برداری حین تجمع برخی از خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت شد و در زمان بازداشت درگذشت.
#زهرا_کاظمی در سال 1327در شیراز زاده شد. وی از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد. در سال ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به دانشگاه پاریس رفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت ‌کرد. در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش، استفان هاشمی، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی به عنوان خبرنگار عکاس به طور آزاد فعالیت می کرد و با نشریاتی مانند رکتو ورسو (Recto Verso)، گازت دوفم (Gazotto de femme) و گلوب اند میل (Globe and Mail) چاپ کانادا و نیز موسسه عکس انگلیسی کمراپرس
(Camera Press)
همکاری داشته است.
زهرا کاظمی درخرداد 1382 همراه با گذرنامه ایرانی و معرفی‌نامه‌ای از سوی مؤسسه عکس انگلیسی کمرا پرس به اداره کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد مراجعه می‌کند و درخواست تهیه عکس از زندگی روزانه مردم عادی در شهر تهران دانشجویان و چند دانشگاه تهران و نیز کوی دانشگاه می‌کند. در تاریخ ۳۱/۳/۸۲ معرفی نامه‌ای از سوی اداره کل مذکور خطاب به نیروهای انتظامی صادر می‌شود. در این معرفی نامه از نیروهای انتظامی درخواست می‌شود تا همکاری‌های لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده به عمل آورند. در جریان ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دستگیری بسیاری از دانشجویان و ناراضیان دیگر در تهران شد، خانواده‌های آنان در ۲ تیر ۱۳۸۲ تجمع اعتراض آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند. زهرا کاظمی در این روز برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکس‌برداری از تجمع در اطراف زندان کرد و مقابل زندان بازداشت شد.
به ادعای دادستان عمومی و انقلاب تهران، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه بوده‌است. وی در ساعت 17:40 مورخ 82/4/2 در مقابل زندان اوین بازداشت شد و در ساعت 20 دقیقه بامداد مورخ 82/4/6 از بهداری اوین به بیمارستان بقیه ا... اعزام می شود و در ساعت 13:30 همان روز با مرگ مغزی به بخش مراقبت های ویژه منتقل شد و در نهایت در تاریخ 82/4/19 در بیمارستان فوت کرد.
در پی این اتفاق دولت کانادا با دلیل این که زهرا کاظمی دارای تابعیت کانادایی بوده‌است، دولت و مقامات قضایی ایران را تحت فشار قرارداد تا گزارش و تحقیقی جامع از این حادثه فراهم کنند.
محمد خاتمی رییس جمهور وقت، 4 نفر از وزیران (وزیر دادگستری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر کشور و وزیر اطلاعات) را مأمور رسیدگی و بررسی این پرونده کرد و خواستار ارائه گزارشی از این ماجرا شد. این اقدام در اثر فشار دولت کانادا صورت گرفت. در نتیجه گیری گزارش هیئت ویژه رئیس‌جمهور آمده بود که بنا به گزارش پزشکی قانونی علت فوت خانم کاظمی «شکستگی جمجمه، خونریزی مغزی و عوارض آن در اثر اصابت جسم سخت به سر و یا برخورد سر به جسم سخت» است.
یک سال پس از آن قوه قضائیه، محمدرضا اقدم احمدی، کارمند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را تحت عنوان «قتل شبه عمد» زهرا کاظمی محکوم کرد اما او خود را از اتهامات مبری دانست و با اعتراض وی به رأی دادگاه و نقض حکم در مرجع تجدیدنظر، در نهایت وی به دلیل «فقدان مدرک برای اثبات اتهامات» تبرئه شد و تحقيق در باره مرگ خانم کاظمی مختومه اعلام شد.
کانادا در اعتراض به نحوه رسیدگی دستگاه قضایی ایران به پرونده زهرا کاظمی، سفیر خود را از تهران فراخواند. دولت کانادا و همچنین خانواده زهرا کاظمی خواستار انتقال پیکر وی به کانادا بودند. اما جسد او در شیراز دفن شد. دولت کانادا همچنین اعلام کرد که روابط خود را با ایران به شدت محدود خواهد کرد. از آن پس دولت کانادا به یکی از منتقدان سرسخت وضعیت #حقوق_بشر در ایران تبدیل شد، تا جایی که همیشه این کشور در کمیسیون حقوق بشر #سازمان_ملل_متحد به محکومیت ایران در زمینه نقض حقوق بشر رأی می دهد.

به انتخاب #سروش_سرگلزایی

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/ZahraKazemi.jpg