دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.75K photos
97 videos
153 files
3.24K links
Download Telegram
#یادداشت_هفته
#پشت_نقاب

کارناوال ونیز که هرساله اوایل فوریه در شهر ونیز ایتالیا برگزار می‌شود یکی از قدیمی‌ترین و مشهورترین جشن‌های جهان است. این کارناوال هر سال ۵۸ روز پیش از عید پاک آغاز به کار می‌کند.
دلیل استفاده از ماسکهای خاص در این کارناوال، به از بین بردن اختلاف ظاهری بین طبقات غنی و فقیر باز می‌گردد و همچنین فرصتی برای دست انداختن مقامات و قدرتمندان جامعه ایجاد می‌کرد.
سال 2004 که به ونیز رفته بودم محاصره شدن در میان هزاران ماسک باعث می شد حضور در این شهر رؤیایی خیال انگیزتر شود. دوستی می گفت: «وحشتناک نیست که همه پشت #نقاب باشند؟»، پاسخ دادم: « مگر در سایر روزها و سایر جاها هر روز با آدم های پشت نقاب مواجه نیستیم؟!»

واژهٔ نقاب یا #پرسونا را کارل گوستاو #یونگ روانپزشک سوئیسی وارد ادبیات روان شناسی کرد. اتفاقا در کوزناخت سوئیس، جایی که یونگ زندگی می کرد، نیز یک کارناوال سالانه ی بالماسکه شبیه کارناوال ونیز برگزار می شود و احتمالا این کارناوال هم در توجه یونگ به نقاب های اجتماعی آدم ها بی تأثیر نبوده است.
زندگی اجتماعی ایجاب می کند که ما بخش هایی از خود را سانسور کنیم. زیگموند #فروید در کتاب #تمدن_و_ناخوشنودیهای_آن می گوید مَدَنی شدن باعث شده که ما به دستاوردهای مهمی برسیم  (همچون واکسیناسیون) ولی در عین حال لازمه ی مدنی شدن سرکوب بخشی از غرائز و نیازهای مان بوده که باعث ناخوشنودی ما شده است. بنابراین ما روان نژندی ها (نِوروزها) را در افراد و جامعه ی متمدّن می بینیم نه در قبایل بَدَوی.
امّا پرسونا را نباید بخشی تصنّعی و غیر واقعی از خودمان بدانیم. وقتی در روان شناسی تحلیلی از پرسونا صحبت می کنیم از تزویر و ریاکاری سخن نمی گوییم بلکه از نیاز غریزی بشر برای «همنوایی» سخن می گوییم، ترس او از تنهایی و تقلّای او برای دریافت پذیرش و نوازش. نقاب های روانی بخشی از ذات بشر را بازمی نمایانند. افراد اندکی می توانند خود را از اسارت همنوایی و همرنگی با جماعت رها سازند و از حصر و طرد نهراسند، شاید همان ها که #نیچه لقب «اَبَر مرد» به آنها می دهد. گاهی هم کسانی را می بینم که «نقابِ بی نقابی» به چهره می زنند و فریاد برمی آورند که من تابع عُرف جامعه نیستم و از قضاوت دیگران خَم به ابرو نمی آورم! 

به همین دلیل در حالی که بر روی جلد چاپ یازدهم کتاب سیناپسیس روانپزشکی #کاپلان_و_سادوک بخشی از نقّاشی جیمز اِنسور نقّاش باژیکی با نام «هنرمند در محاصره ی نقاب ها» چاپ شده است در مقدمه ی کتاب ذکر شده است که «ماسک ها هم پنهان می کنند و هم برملا می سازند!». در فیلم #چشمان_به_وسعت_بسته استنلی کوبریک شما جمعی از طبقه ی حاکم جامعه را می بینید که تنها زمانی که ماسک به چهره می زنند عریان و فاش دیده می شوند. 

فکر کنید اگر قرار باشد در یک بالماسکه ماسکی به صورت بزنید چه ماسکی برای خود طرّاحی یا انتخاب می کردید، به کسی که چه ماسکی بر چهره دارد اعتماد بیشتری می کردید و از کدام ماسک ها می ترسیدید.

 پاسخ به همین چند پرسش ساده اطلاعات ارزشمندی در اختیار یک تحلیلگر روان قرار می دهد تا دغدغه ها، ترس ها و آرمان های شما را بهتر بشناسد.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#شعر
#نقاب

ضحاک را در دماوند به زنجیر کشیدند
اسامه را به دریا افکندند
دیگر نه به کوه می‌روم نه دریا
همین کنج کافی‌شاپ بهتر است
همه یا هنرپیشه هستند یا هنرمند
من هم قهوه‌ی تلخ می‌خورم
و ادای یونگ را درمی‌آورم
آه! چه قدر این نقاب سنگین است

#دکترمحمدرضاسرگلزایی


اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب‌سایت:
http://drsargolzaei.com
#تأملات
#نقاب

ضحاک را در دماوند به زنجیر کشیدند
اسامه را به دریا افکندند
دیگر نه به کوه می‌روم نه دریا
همین کنج کافی‌شاپ بهتر است
همه یا هنرپیشه هستند یا هنرمند
من هم قهوه‌ی تلخ می‌خورم
و ادای یونگ را درمی‌آورم
آه! چه قدر این نقاب سنگین است

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #نقاب_نامه‌ها
نویسنده: #آرش_رمضانی
ناشر: روزنه -۱۴۰۰

نقاب نامه‌ها دومین اثر نویسنده‌ی سی و دو ساله‌ی مشهدی، آرش رمضانی است که به تازگی توسط نشر روزنه به چاپ رسیده است. اثر اول آرش رمضانی که «نغمه‌هایی از پشت دیوار» نام دارد نیز توسط نشر روزنه منتشر شده و مجموعه داستان-خاطره‌هایی‌ست از روزهایی که آرش رمضانی به عنوان روانشناس در زندان مشغول به کار بوده است. او در کتاب نخستش ما را با روایت‌هایی مستند، صادق، صمیمی و منتقدانه مواجه می‌کند که از پشت میله‌های زندان پا گرفته‌اند و می‌شود آن را یک رئالیسم اجتماعی نامید.
اثر دوم او امّا فضایی کاملاً متفاوت دارد. «نقاب نامه‌ها» فضای مدرن و چهارچوب‌گریزی را به تصویر می‌کشد, مابین خیال و حقیقت؛ خودآگاه و ناخودآگاه و گزارش و هذیان.
این اثر روایتی‌ست جذاب، روانکاوانه، پر پیج و خم و معماگونه که دست مخاطب را می‌گیرد، او را با خودش وارد جهانی مملو از سؤال و تعلیق می‌کند و پس از مبارزه‌ای لذتبخش، مخاطب را به سلامت از هزارتوی کلمات بیرون می‌آورد، اما پیش از آن‌که عرق خواننده خشک شود دوباره او را داخل رینگ می‌کشد.
داستان از نگاه اول‌شخص بیان می‌شود و نویسنده برای روایت داستان، خودش را در جایگاه شخصیت اول داستان نشانده تا هم داستان زبانی صمیمی‌تر داشته باشد و هم راهی میان جهان شخصی خودش و جهان داستان باز کند؛ جهان‌هایی که در هر دو آن‌ها قهرمانان سرخورده و ناامید به زخم‌هایشان خیره مانده‌اند و با خودشان فکر می‌کنند که: «هیچ‌کاری نکردن در شرایط جهنمی بهترین کار است! چراغ امید مرده است و همه‌ی منافذ اصلاح را بتن ریخته‌اند!»
داستان از یک تابستان سوزان آغاز می‌شود که آرش رمضانی تماس غیر منتظره‌ای را از روانپزشک یک بیمارستان روانپزشکی دریافت می‌کند. روانپزشک پس از معرفی خودش درخواست قرار ملاقاتی فوری با نویسنده‌ی داستان ما دارد، قرار ملاقاتی که جهان نویسنده را ناگهان با مجموعه‌ای از تکان‌ها و پرسش‌های شدید روبه‌رو می‌کند.
روانپزشک بیمارستان روانی در ملاقات با نویسنده، مجموعه‌ی نامه‌هایی را به آرش رمضانی می‌دهد که توسط یکی از بیمارانش نوشته شده‌اند. بیماری که پس از نوشتن نامه‌ها روزه‌ی سکوت گرفته و لب از لب باز نمی‌کند؛ نامه‌هایی که رویشان نوشته شده است: «به آرش رمضانی.»...

#سهیل_سرگلزایی
(منتشر شده در روزنامۀ سازندگی- شماره ۱۰۴۷- ۱۹ مهر ۱۴۰۰- به مناسبت رونمایی از کتاب)

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک‌ زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

#drsargolzaei