دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.38K links
Download Telegram
#پرسش_و_پاسخ

*با سلام

من خانمى پنجاه و دو ساله هستم و مدرك تحصيلي ام دكتراى زبان شناسى اجتماعى (social Linguistics ) است. از ساليان گذشته و زمانى كه شما ساكن مشهد بوديد، هميشه از علم شما، حضورى و غير حضورى، بهره برده ام و راهكارهاى شما را بسيار نافع مي دانم. سوالى داشتم:

با اين كه در خانواده اى از جنس روشنفكر مذهبى بزرگ شده ام و هميشه رابطه محكمى با دين داشته ام اما در سال هاى اخير چالش هاى جدى در حوزه عملى وحتى باورهاى مذهبى (وجود و عدم وجود حضرت باريتعالى) پيدا كرده ام. عمدتاً در كتب و سخنرانى هاى دكتر عبدالكريم سروش (بعنوان سرآمد روشنفكران دينى ايرانى) به دنبال جوابى براى شك هايم بوده ام كه متأسفانه چندان راهگشا نبوده است. اين شك و ترديد فشار روانى زيادى بر من وارد مي كند و احساس خوب من از زندگى را تحت تأثير منفى قرار داده است. از شما درخواست كمك مي كنم  و تقاضامندم كه ليستى از  فعاليت ها و كتاب هايى كه مي تواند بمن كمك كنند را عنوان بفرماييد. 

با احترام فراوان 


*با سلام و احترام 

برای ورود به هر بحثی لازم است راجع به فرایند بحث توافق شود. مثلأ اگر قرار است مناظره ای صورت گیرد ابتدا باید توافق شود که زمان مناظره چقدر است، نوبت شروع و اختتام مناظره چگونه تعیین می شود و غیره. اگر هم قرار باشد راجع به یک موضوع فلسفی-روان شناختی مثل ایمان مذهبی تأمّلی صورت گیرد ابتدا باید قرارداد کنیم که آیا قرار است این تأمّل/گفتگو در چارچوب درون دینی صورت گیرد یا چارچوب برون دینی، چرا که بدیهیات این دو چارچوب با هم متفاوت هستند.برای نظم دادن به تاّملات تان پیشنهاد می کنم کتاب «کلام فلسفی» (مجموعه مقالات با ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی ، انتشارات صراط/ 1384) را مطالعه فرمایید. بنده هم در کتاب های #انسان_فلسفه_عرفان (انتشارات بهار سبز) و #نامه_هایی_به_آسمان (انتشارات مرندیز) تأمّلات خودم در این باره را با دیگران در میان گذاشته ام.

سبز باشید

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
#مقاله
#افیون_توده_ها_یا_روح_یک_جهان_بیروح؟

#کارل_مارکس گفته است : "مذهب افیون توده ها و روح یک جهان بیروح است!" 

نظریه پردازان حوزه روانشناسی درباره دین داری نظرات متفاوت و بلکه متضادی داشته اند. برخی دین را ساخته و پرداخته نهادهای قدرت قلمداد کرده اند، نهادهایی که با تعریف و ترویج سبک زندگی دینی سعی در اسیر کردن توده ها داشته اند. نمونه ای از چنین ماجرایی جامعه یونان باستان بود. در این جامعه دین اشراف با دین توده ها متفاوت بود! اشراف به خدایان المپ اعتقاد داشتند که گر چه آفریننده جهان هستند اما در اداره جهان نقشی ندارند و جهان بر اثر قواعد و علیت کاملا مادی می چرخد و زندگی بعد از مرگ نیز وجود ندارد. در همان جامعه، توده های فقیر (شهروندان درجه 2) دین دیونیزوسی - اورفئوسی داشتند که بر اساس آن انسان ها پس از مرگ مورد رسیدگی قرار می گیرند و بر اساس عملکردشان در چرخه تناسخ (زندگی های متوالی) جایگاه پیدا می کنند. در مذهب شهروندان درجه اول قدرت و خوش گذرانی فضیلت محسوب می شد در حالی که مذهب شهروندان درجه دوم ریاضت و شکیبایی و قناعت فضیلت محسوب می شد! 

جالب است که هم اکنون در جامعه ی ما نیز همین الگو جریان دارد. متدیّنینی که بر جایگاه قدرت و ثروت تکیه زده اند در عمل، آئینی دارند که هیچ شباهتی به آن چه به متدیّنین فرودست توصیه و موعظه می کنند ندارد!
به نظر می رسد این الگو در تاریخ ما هم جریان داشته، آن قدر که حافظ را به شکوه واداشته:

واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟!
گوئیا باور نمی دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند

طبعاً این سبک دینداری مبتنی بر طبقه ی اقتصادی را  ثمره همکاری بین نیاز روانی طبقه ی فرودست به خیالبافی و فرار از واقعیت تلخ با منافع نهادهای قدرت (طبقه حاکم) دانست. اما نظریه پردازانی همچون ویلیام جیمز، کارل گوستاو یونگ و ویکتور فرانکل اعتقاد داشتند که نیاز دینی (به تعبیر ویکتور فرانکل غریزه دینی) عمیق تر و اصیل تر از آن است که آن را کاردستی نهادهای قدرت بدانیم. سوء استفاده های نهادهای قدرت از این غریزه نباید باعث این شود که این غریزه را انکار کنیم و اصل آن را نپذیریم.
من فکر می کنم پیش از آن که راجع به دین و دینداری نظر دهیم لازم است به این نکته توجه کنیم که ما یک نوع دین و یک نوع دینداری نداریم بلکه مذهب و تدین انواع و اقسامی دارند که هم از حیث ریشه (علت) و هم از حیث کارکرد (غایت) با یکدیگر متفاوتند.
به نظر من بین دین اندیشان ایرانی دکتر سروش طبقه بندی های جالبی راجع به دین داری دارد همچون دین داری مصلحت اندیش - دینداری معرفت اندیش - دینداری تجربت اندیش و نیز دین اکثری و دین اقلی. دین ورزی مصلحت اندیش تامین کننده ی مصالح اقتصادی یا روانی انسان هاست. دین ورزی معرفت اندیش به نقد دین می پردازد و نگاهی پژوهشگر و پرسشگر به حوزه ی دین دارد. طبعاً دین داران مصلحت اندیش دشمن جان دین داران معرفت اندیش هستند، چرا که نقد دین، کاسبی دین فروشان را کساد می کند و چرت از سر افیون زدگان می پراند. امّا دین داری تجربت اندیش چیزی جدا از این دو عرصه است. این دین ورزی مختصّ کسانی است که دچار تجربه ی دینی، تجربه ی وحیانی و به تعبیر دکتر سروش تجربه ی نبوی می شوند. #کارل_گوستاو_يونگ بخش اعظم پژوهش خود را صرف بررسی روان شناسانه ی این تجربیات دینی کرد که خلاصه ی نظرات او در این زمینه را می توانید در کتاب "روان شناسی دین" ترجمه ی فؤاد روحانی بخوانید. بنده هم در این زمینه کتابی نوشته ام با عنوان #انسان_فلسفه_عرفان که توسط انتشارات بهار سبز منتشر شده است.

همچنین در کتاب #شخصیت_سالم (نشر قطره) فصلی را راجع به دینداری سالم و ناسالم اختصاص داده ام که حداقل از حیث اختصار قابل پیشنهاد است. 

همیشه سبز باشید.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

*سلام خدمت #دکترسرگلزایی

بنده از خوانندگان پرطرفدار پیج شما در تلگرام هستم. چگونه شخصی وجود خداوند را می تواند حس کند؟ آیا باید اعتقادات دینی را بالا ببرد؟


*سلام و ارادت

تجارب دینی (تجارب وحیانی) ربطی به عقاید دینی ندارند. این تجارب ما را انتخاب می کنند و وجود لایه های فرامادّی و فراشخصی زندگی را به رخ ما می کشانند.
برای زیاد شدن احتمال رخداد چنین تجاربی، عقاید نه شرط لازم هستند نه شرط کافی!
عقاید دینی محصول تجارب وحیانی هستند نه برعکس!
در کتاب #انسان_فلسفه_عرفان (انتشارات بهار سبز) به تفصیل به این موضوع پرداخته ام.

سبز باشید

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

*جناب آقای #دکترسرگلزایی

با احترام من در کانال تلگرا م شما مطالب مرتبط با بحران معنا را خواندم . از آنجائی که این مسئله دغدغه من برای پسر 25 ساله و خودم 55 ساله می باشد. لطفا در این رابطه در دوره جوانی و علائم ماندن در آن بدون پشت سر  گذاشتن موفقیت آمیز آن و بحران هویت در دوره میانسالی بیشتر توضیح بدهید. یا منابع مطالعاتی  که تخصصی  هم نباشد اعلام نمایید با تشکر از دلسوزی شما نسبت به هموطنانتان.


*با سلام و احترام

در کانال تلگرام بنده دو #فایل_صوتی وجود دارد که یکی مربوط به #تحلیل_فیلم #هشت_ونیم فدریکو فللینی است و دیگری #تحلیل_فیلم #آینه آندره تارکوفسکی، در این دو جلسه به طور مفصّل راجع به بحران معنا، علائم و عوارض آن و چگونگی مدیریت آن صحبت کرده ام. در کتاب #انسان_فلسفه_عرفان هم به این موضوع پرداخته ام. این کتاب را انتشارات بهار سبز منتشر کرده است.

تندرست باشید

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

با درود و سپاس از مطالب زیبا و عالیتون
استاد دوتا سؤال داشتم: اول اینکه جوری که من خوندم در زمینه هدف گذاری با توجه به نیمه اول عمر باید به تقویت ایگو پرداخت و در نیمه دوم باید بر اساس سلف عمل کرد. بر این اساس در نیمه اول که برای تقویت ایگوست باید بر اساس اخلاق ایگو رو قوی کرد. سوالی که داشتم اینه که اخلاق از دید پروفسور #یونگ تعریفش چیست و حد و مرزهاش کجاست؟؟ البته اون قسمت اول رو که توضیح دادم برداشت من بوده در صورتی که اشتباه باشه ممنون میشم نظر گرانبهاتون رو بدید.

سؤال دومم در رابطه با پدیده همزمانی است.که اولا نظر شما در این باره چیه و اینکه برای اینکه بیشتر بخوام بدونم چه منابعی رو میتونید معرفی کنید بهم. همچنین در مورد سؤال اول.

از اینکه همیشه با دقت و علم سرشارتون به سؤال هام جواب دادید سپاسگزارم.

مانا باشید.


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام
اوّل- بله، همین طور است که می فرمایید. در این زمینه در کانال تلگرام بنده چهار مقالهٔ متوالی راجع به اجتماعی شدن و فرایند تفرّد وجود دارد که می توانید آن ها را مطالعه کنید. همین طور در فایل های صوتی تحلیل فیلم های #هشت_و_نیم: فدریکو فلّینی و #آینه: آندری تارکوفسکی که در کانال تلگرامم موجودند راجع به این دو مرحلهٔ رشد توضیح داده ام.در فصل سوّم کتاب #یادداشتهای_یک_روانپزشک با عنوان «زندگی:یک ماجرا در دو حرکت» هم راجع به این دو مرحلهٔ رشد پیشنهاداتی ارائه کرده ام. این کتاب توسط نشر قطره چاپ شده و از طریق سایت nashreghatreh.com قابل تهیه است.

کارل گوستاو یونگ در مرحلهٔ «اجتماعی شدن» اخلاق مکتب رواقیّون را توصیه می کند و در مرحلهٔ «تفرّد» اخلاق  کلبی مسلکان را. در زمینهٔ این نظام های اخلاقی، هم در کتاب #اخلاق_و_آزادی توضیح مفصّل داده ام و هم در کتاب #انسان_فلسفه_عرفان . کتاب اخلاق و آزادی مجوّز نشر دریافت نکرد لذا آن را فصل به فصل در سایت و کانال تلگرامم گذاشته ام. کتاب انسان، فلسفه، عرفان توسط انتشارت بهار سبز منتشر شده است و تلفن ناشر محترم09125795021 است.

دوّم- کتاب کشف حکمت اتفاقات نوشته رابرت هوپک- ترجمهٔ خواهرم ساره سرگلزایی از انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی مربوط به موضوع همزمانی است.

در پرسش و پاسخی که در تاریخ 13 مارس در کانال گذاشته ایم درباره پدیده ی همزمانی
(Synchronicity)
بیشتر توضیح داده ام.

تندرست باشید

 @drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم

استاد سوالی داشتم و اینکه در مقدمه کتاب مرداب روح جمله ای نوشته شده به این صورت که : " در فرآیند رشد فردیت، گفتگویی پایدار میان خود و من ضرورت دارد." سوالم اینه که این گفتگوی بین ایگو و سلف چیه در واقع؟ آیا گفتگو به معنای محاوره ایست همونطور که روزانه با یکدیگر صحبت میکنیم یا از جنس دیگه ست مثل الهام؟؟ سوال دومم اینه که آیا ما می تونیم این گفتگو رو ایجاد کنیم یا خود به خود باید از سلف بیاد؟؟ و چطور میشه تشخیص داد که آیا این هدف سلف بود و این معنا رو میخواست منتقل کنه یا اینکه نمیشه به طور قطع پاسخ داد که از جایگاه سلف هست یا نه؟؟ اگر در این زمینه گفتگوی بین سلف و ایگو منابعی رو هم میشناسید سپاسگزار میشم اگه معرفی کنید.

با تشکر
سبز و مانا باشید.


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام

اوّل- به طور قطع این گفتگو به فرم یک محاورهٔ منطقی عقل محور نیست چرا که چنین گفتگویی خودش محصول غلبهٔ بخش خودآگاه ایگو است، گفتگوی میان self و ego از جنس «کشمکش روانی» است که در آن self به زبان vision و invasion حرف می زند و ego به زبان داده های عینی، استقرا و قیاس.

دوّم- از آنجا که پیام های ناخودآگاه شخصی و کمپلکس ها (shadow) و ناخودآگاه جمعی و آرکه تایپ ها (self) از حیث فُرم از یک جنس هستند تفکیک آنها گاهی ناممکن است به همین دلیل مسیر تفرّد مسیری خطرناک و پر از پرتگاه های عمیق است. در این زمینه در کتاب #انسان_فلسفه_عرفان (انتشارات بهار سبز) به تفصیل نوشته ام. کتاب «سمینار یونگ دربارهٔ زرتشت نیچه» (ترجمه دکتر سپیده حبیب- نشر قطره) منبع مفصّل تری در این باره است. کتاب «ساحرهٔ پورتوبلّو» (پائولو کوئیلو- ترجمه آرش حجازی- انتشارات کاروان) نیز در این زمینه کتابی خواندنی است. موضوع فیلم «آخرین وسوسهٔ مسیح» (مارتین اسکورسیزی براساس کتاب نیکوس کازاتزاکیس) نیز همین کشمکش و پرتگاه هاست.

تندرست باشید

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

با سلام، استاد چند تا سوال داشتم خیلی لطف میکنید اگر جواب بدید

 بین منزلگاه عرفا و سیر سلوک و طی طریق صوفیان ایرانی و فردیّت غربی در روانشناسی #یونگ و فلسفه #نیچه چه شباهت ها و تفاوت هایی هست و این که کجا میشه بیشتر راجع به این مسائل مطالعه کرد؟


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

با سلام و احترام
من کتابی ندیده ام که مسیر تفرّد یونگی را با منازل سلوک در تصوّف مقایسه کرده باشد. در کتاب های #کوزه_ای_از_آب_بحر و #انسان_فلسفه_عرفان کوشیده ام با نگاه روان شناسانه (از نوع یونگی و وجودی) به نگرش و گرایش عرفانی بپردازم. در مقالهٔ #در_درون_کعبه_رسم_قبله_نیست هم از منظر #یونگی تجربهٔ #مولانا را تحلیل کرده ام. 

به زودی درسگفتارهایی تحت عنوان «روان شناسی تجربهٔ عرفانی» در تهران ارئه خواهم کرد. 

زمان و مکان آن در کانال اعلام خواهند شد.

تندرست باشید

T.me/drsargolzaei
معرفی کتاب

#معرفی_کتاب

#انسان_فلسفه_عرفان

انسان علاوه بر ضروریات و مختصات زیستی، نیازهای روان‌شناختی و جنبه‌ی اجتماعی‌اش دارای یک “نیاز معنوی” است و هیچ‌گاه بدون تحقق بعد معنوی‌اش انسان کاملی نیست بلکه یک انسان بالقوه است. از نظر من، نیاز معنوی انسان، نیاز او به “فلسفه و عرفان” است. بدین معنا که فلسفه را جستجوی راز هستی تلقی کنیم و عرفان را “شناور شدن و غرق گشتن” در این راز. این کتاب گفتگویی است درباره نیاز معنوی انسان.
احساسات ما، نتیجه مکانیزم‌های غریزی ما هستند. غرایز در ما دو وظیفه عمده دارند:
۱- حفظ حیات (صیانت نفس)
۲- تداوم حیات (صیانت نسل)

به دلیل این‌که این دو نقش در ما کاملا «حیاتی» هستند، هرگاه احساسات ما وارد عمل می‌شوند همه عملکردهای ذهنی دیگر‌ را کور‌ می‌کنند تا بتوانند به وظیفه حیاتی خود عمل کنند.

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید