Forwarded from Khabgard | خوابگرد
اولینها در نقد خود
یادداشت حسین سناپور
این روزها چند مطلب خواندهام حاکی از پشیمانی اهل نظر و دانشگاهیان و روشنفکرانی که به هر دلیل درگیر سیاست شدهاند؛ کسانی که حالا میبینند انگار واقعبین نبودهاند و چه بسا خوشخیال بودهاند که انتظار چنین روزهایی و چنین تنگناهایی را برای کشور نداشتهاند (خود اهل سیاست که قاعدتاً هیچوقت اهل عذرخواهی و اظهار پشیمانی نیستند در کشور ما، چون فکر میکنند این به معنای بر باد رفتن حیثیت سیاسی و پایان کارشان خواهد بود).
این اهل نظر خودشان دلایلی برای چنین خوشخیالی یا واقعبین نبودنشان در گذشتههای دور و نزدیک باید بتوانند بیاورند (مثلاً دکتر رنانی که گفته بیهوده فکر میکرده سیستم حالا و بعد از این اعتراضات اهل گفتوگو خواهد شد، یا دکتر سرگلزایی به نحوی دیگر و رحیم قمیشی به نحوی دیگر)، اما دلیل آن هر چه باشد، میشود خوشحال بود که انگار خوشبینیهای بیهوده و چه بسا گولزننده تمام شده و حالا میبینیم آنچه باید ببینیم، یا باید میدیدیم.
دیگر انگار گولزدن خودمان سخت شده و واقعیت به عریانی هر چه تمامتر پیش رویمان است. انگار دیگر بیهوده منتظر گشایشها نمیشویم؛ حداقل تعداد بسیاریمان. انگار دیگر از آدمها و جریانات و بهخصوص خودِ سیستم انتظار تحول و پذیرش همهی آنچه را به نظر خودمان باعث آشتی در داخل و همزیستی در خارج و نهایتاً توسعه میشد، نداریم.
بابت آن خوشبینی منجر به تصمیمات نادرست، باید هم عذرخواه باشیم، اگر که چنان بودهایم. امیدواری البته از جنس دیگری است؛ دیدن واقعیتها و سراغگرفتن از تحول است، نه منفعل به انتظارش نشستن. پس آیا اهل فکر و نظر به جایی رسیدهاند که خوشبینی بیجهت را کنار گذاشتهاند و واقعبین شدهاند؟ من به چنین اتفاقی امیدوار شدهام؛ اتفاقی که سخت و خونین هم به دست آمده است.
شخصاً فکر میکنم آنچه ما را به چنین جایی رسانده، دیدن ذات سیستم است، یا پدیدارشدن ذات سیستم. گمان میکنم این وضع و این رفتارها در نهاد این سیستم بوده و کمکم آشکار و آشکارتر شده. طبعاً وقایع تاریخی هم در آن مؤثر بودهاند، اما در جهتِ بروزش، و نه شکلگیری ناگزیر یا تصادفیاش.
البته که میشد در نتیجهی تحولات و رفتارهای متفاوتِ جریانات و شخصیتهای تأثیرگذار به جای دیگری میرسیدیم، اما این به معنای نبودِ آنچه اکنون در این سیستم میبینیم، نبوده و نیست.
رفتارهای متفاوت میتوانست جنبههای دیگری از این سیستم را آشکار کند، که حالا و با رفتارهایی که شده، خصوصیات فعلی بروز بیشتری پیدا کردهاند؛ یکدستی نهادهای تصمیمگیر، به کارگیری ارعاب صرف درمقابل مخالفان، دستِ بالای نظامیان در سیاست، از جملهی این خصوصیاتی است که مدام رشد پیدا کرده. اما همینها میتوانست طبعاً به شکلی دیگر اتفاق بیفتد، اگر که رفتارهای همین شخصیتها و از آن مهمتر جریانهای سیاسی و فرهنگی ما فرق میکرد.
اگر آن رفتارها فرق میکرد، خصوصیات دیگری بروز تام و تمام پیدا میکردند، خصوصیاتی که لابد آنقدر ضعیف بودهاند که بهآسانی بروز پیدا نمیکردند و نکردند، برعکس خصوصیات اکنونی، که قوی بوده و آمادهی بروز آسان و با کمترین زمینهها و حتا باوجود مقاومتِ نسبتاً جدی از سوی تمام جریانات فرهنگی و سیاسی و غیره.
پس این اظهار پشیمانیها را من نمونهوار میبینم و مستورهای از بسیارْ اظهار پشیمانیهایی که باید میشد و اکنون شاید فقط طلیعهی آن را در بعضی از اهل فرهنگ میبینیم و نه تمامشان و نه سیاسیون؛ پشیمانیهایی که شاید اگر در سیاسیون هم بود، ما امروز به درکی جمعی از آنچه اتفاق افتاده و بعد از این میتواند بیفتد، میرسیدیم و تحولی در رفتارهای شاید حتا فرهنگیمان پیدا میشد؛ چیزی که اتفاق نیفتاده و کماکان تمام گروهها و شخصیتهای سیاسی بر درستی کامل یا نسبی رفتارهای گذشتهشان پافشاری میکنند، و اگر از اشتباه حرف بزنند، آن حتماً اشتباه دیگران است و کسانی که کاملاً یا نسبتاً از آنها دور هستند. یعنی فقط ممکن است دیگران را دچار چنان خطاهایی ببینند و نه خودشان را.
انگار هنوز خیلی مانده تا همهمان مثل سه نفری که در بالا ازشان اسم بردم، خودمان را نقد کنیم و بگوییم کجاها اشتباه کردهایم و مهمتر از آن چرا چنین اشتباههایی کردهایم.
حسین سناپور
۲۵ دی ۱۴۰۱
@KhabGard
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
.
یادداشت حسین سناپور
این روزها چند مطلب خواندهام حاکی از پشیمانی اهل نظر و دانشگاهیان و روشنفکرانی که به هر دلیل درگیر سیاست شدهاند؛ کسانی که حالا میبینند انگار واقعبین نبودهاند و چه بسا خوشخیال بودهاند که انتظار چنین روزهایی و چنین تنگناهایی را برای کشور نداشتهاند (خود اهل سیاست که قاعدتاً هیچوقت اهل عذرخواهی و اظهار پشیمانی نیستند در کشور ما، چون فکر میکنند این به معنای بر باد رفتن حیثیت سیاسی و پایان کارشان خواهد بود).
این اهل نظر خودشان دلایلی برای چنین خوشخیالی یا واقعبین نبودنشان در گذشتههای دور و نزدیک باید بتوانند بیاورند (مثلاً دکتر رنانی که گفته بیهوده فکر میکرده سیستم حالا و بعد از این اعتراضات اهل گفتوگو خواهد شد، یا دکتر سرگلزایی به نحوی دیگر و رحیم قمیشی به نحوی دیگر)، اما دلیل آن هر چه باشد، میشود خوشحال بود که انگار خوشبینیهای بیهوده و چه بسا گولزننده تمام شده و حالا میبینیم آنچه باید ببینیم، یا باید میدیدیم.
دیگر انگار گولزدن خودمان سخت شده و واقعیت به عریانی هر چه تمامتر پیش رویمان است. انگار دیگر بیهوده منتظر گشایشها نمیشویم؛ حداقل تعداد بسیاریمان. انگار دیگر از آدمها و جریانات و بهخصوص خودِ سیستم انتظار تحول و پذیرش همهی آنچه را به نظر خودمان باعث آشتی در داخل و همزیستی در خارج و نهایتاً توسعه میشد، نداریم.
بابت آن خوشبینی منجر به تصمیمات نادرست، باید هم عذرخواه باشیم، اگر که چنان بودهایم. امیدواری البته از جنس دیگری است؛ دیدن واقعیتها و سراغگرفتن از تحول است، نه منفعل به انتظارش نشستن. پس آیا اهل فکر و نظر به جایی رسیدهاند که خوشبینی بیجهت را کنار گذاشتهاند و واقعبین شدهاند؟ من به چنین اتفاقی امیدوار شدهام؛ اتفاقی که سخت و خونین هم به دست آمده است.
شخصاً فکر میکنم آنچه ما را به چنین جایی رسانده، دیدن ذات سیستم است، یا پدیدارشدن ذات سیستم. گمان میکنم این وضع و این رفتارها در نهاد این سیستم بوده و کمکم آشکار و آشکارتر شده. طبعاً وقایع تاریخی هم در آن مؤثر بودهاند، اما در جهتِ بروزش، و نه شکلگیری ناگزیر یا تصادفیاش.
البته که میشد در نتیجهی تحولات و رفتارهای متفاوتِ جریانات و شخصیتهای تأثیرگذار به جای دیگری میرسیدیم، اما این به معنای نبودِ آنچه اکنون در این سیستم میبینیم، نبوده و نیست.
رفتارهای متفاوت میتوانست جنبههای دیگری از این سیستم را آشکار کند، که حالا و با رفتارهایی که شده، خصوصیات فعلی بروز بیشتری پیدا کردهاند؛ یکدستی نهادهای تصمیمگیر، به کارگیری ارعاب صرف درمقابل مخالفان، دستِ بالای نظامیان در سیاست، از جملهی این خصوصیاتی است که مدام رشد پیدا کرده. اما همینها میتوانست طبعاً به شکلی دیگر اتفاق بیفتد، اگر که رفتارهای همین شخصیتها و از آن مهمتر جریانهای سیاسی و فرهنگی ما فرق میکرد.
اگر آن رفتارها فرق میکرد، خصوصیات دیگری بروز تام و تمام پیدا میکردند، خصوصیاتی که لابد آنقدر ضعیف بودهاند که بهآسانی بروز پیدا نمیکردند و نکردند، برعکس خصوصیات اکنونی، که قوی بوده و آمادهی بروز آسان و با کمترین زمینهها و حتا باوجود مقاومتِ نسبتاً جدی از سوی تمام جریانات فرهنگی و سیاسی و غیره.
پس این اظهار پشیمانیها را من نمونهوار میبینم و مستورهای از بسیارْ اظهار پشیمانیهایی که باید میشد و اکنون شاید فقط طلیعهی آن را در بعضی از اهل فرهنگ میبینیم و نه تمامشان و نه سیاسیون؛ پشیمانیهایی که شاید اگر در سیاسیون هم بود، ما امروز به درکی جمعی از آنچه اتفاق افتاده و بعد از این میتواند بیفتد، میرسیدیم و تحولی در رفتارهای شاید حتا فرهنگیمان پیدا میشد؛ چیزی که اتفاق نیفتاده و کماکان تمام گروهها و شخصیتهای سیاسی بر درستی کامل یا نسبی رفتارهای گذشتهشان پافشاری میکنند، و اگر از اشتباه حرف بزنند، آن حتماً اشتباه دیگران است و کسانی که کاملاً یا نسبتاً از آنها دور هستند. یعنی فقط ممکن است دیگران را دچار چنان خطاهایی ببینند و نه خودشان را.
انگار هنوز خیلی مانده تا همهمان مثل سه نفری که در بالا ازشان اسم بردم، خودمان را نقد کنیم و بگوییم کجاها اشتباه کردهایم و مهمتر از آن چرا چنین اشتباههایی کردهایم.
حسین سناپور
۲۵ دی ۱۴۰۱
@KhabGard
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
.
Forwarded from Khabgard | خوابگرد
من خطا کردم، معذرت میخواهم
دکتر سرگلزایی روانپزشک و نویسنده و پژوهشگر فلسفه و اسطورهشناسی و استاد پیشین دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که در این یادداشت، با ترسیم تابلویی از سایهی حکومت غلطاندرغلطِ جمهوری اسلامی بر زندگی او از کودکی تا بزرگسالی، در پایان نوشته است:
«اما همهی اینها دلیل نمیشود که نگویم "من چند دهه از زندگیام غلط کردم". من از هر کس که در آن دوره از زندگیام تحتتأثیر آن باورها با او تعامل داشتهام، معذرت میخواهم و بسیار متأسفم از اینکه آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال دادهام.»
#زن_زندگی_آزادی
@KhabGard
کاملِ یادداشت 👇
https://t.me/drsargolzaei/6667
دکتر سرگلزایی روانپزشک و نویسنده و پژوهشگر فلسفه و اسطورهشناسی و استاد پیشین دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که در این یادداشت، با ترسیم تابلویی از سایهی حکومت غلطاندرغلطِ جمهوری اسلامی بر زندگی او از کودکی تا بزرگسالی، در پایان نوشته است:
«اما همهی اینها دلیل نمیشود که نگویم "من چند دهه از زندگیام غلط کردم". من از هر کس که در آن دوره از زندگیام تحتتأثیر آن باورها با او تعامل داشتهام، معذرت میخواهم و بسیار متأسفم از اینکه آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال دادهام.»
#زن_زندگی_آزادی
@KhabGard
کاملِ یادداشت 👇
https://t.me/drsargolzaei/6667
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔴 من خطا کردم، معذرت میخواهم
چند وقت پیش سهیل از من پرسید:
"شما واقعا اون زمان نمیدونستین این اتفاقها داره میافته؟!"
ما واقعا نمیدانستیم!
ما دنیای کوچک و بستهای داشتیم.
کلاس سوم دبستان بودم که انقلاب شد. جدا از این که اسم دبستانم از پهلوی به خمینی…
چند وقت پیش سهیل از من پرسید:
"شما واقعا اون زمان نمیدونستین این اتفاقها داره میافته؟!"
ما واقعا نمیدانستیم!
ما دنیای کوچک و بستهای داشتیم.
کلاس سوم دبستان بودم که انقلاب شد. جدا از این که اسم دبستانم از پهلوی به خمینی…
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 معرفی کتاب: ما دوباره سبز میشویم
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران دهها آسیبدیده را تحت رواندرمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمیکند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کردهایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطرهای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهنمان در جریان آن رنجها و این تلاشها قرار گیرند و در عینحال یک جزوهی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکلدهی گروههای حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمهی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا میکنیم با قبول این زحمت، در آگاهسازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا میکنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.
🔹 همراه شو عزیز....
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران دهها آسیبدیده را تحت رواندرمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمیکند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کردهایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطرهای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهنمان در جریان آن رنجها و این تلاشها قرار گیرند و در عینحال یک جزوهی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکلدهی گروههای حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمهی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا میکنیم با قبول این زحمت، در آگاهسازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا میکنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.
🔹 همراه شو عزیز....
انقلاب مردم و نقش متخصصان سلامت
دکتر رضا محقق، دکتر سرگلزایی
«انقلابِ مردم و نقشِ متخصصانِ سلامت»
•••
طی سالهای دراز و بهخصوص در یک سال اخیر، شاهد سوءاستفادههای حکومتی بسیار، از حوزهی سلامت و بهویژه سلامت روان بودهایم.
متولیان سلامت و خصوصاً سلامت روان، از جمله «انجمن علمی روانپزشکان ایران»، «انجمن روانشناسی سلامت ایران»، «انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان» در داخل و روانپزشکان و روانشناسان متعددی در خارج از ایران، نسبت به این سوءاستفادهها اعلام نظر مخالف، اعلام هشدار و موضعگیری کردهاند. بااینحال، ما همچنان شاهد وخیمترشدن این سوءاستفادهها و بدعملکردیها هستیم. در این فایل با حضور «جناب دکتر سرگلزایی»، روانپزشک، نویسنده و فعال اجتماعی و فرهنگی، نقش متخصصان حوزهی سلامت را مورد گفتوگو قرار دادهایم.
•••••••••
#روانپزشکان_و_پزشکان
#روانشناسان_و_مشاوران
#مسئولیت_حرفه_ای
#سلامت_روان
#زن_زندگی_آزادی
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی
#پادکست۶۶
•••••••••
🆔 فایل تصویری
🆔 کانال تلگرام دکتر رضا محقق
•••
طی سالهای دراز و بهخصوص در یک سال اخیر، شاهد سوءاستفادههای حکومتی بسیار، از حوزهی سلامت و بهویژه سلامت روان بودهایم.
متولیان سلامت و خصوصاً سلامت روان، از جمله «انجمن علمی روانپزشکان ایران»، «انجمن روانشناسی سلامت ایران»، «انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان» در داخل و روانپزشکان و روانشناسان متعددی در خارج از ایران، نسبت به این سوءاستفادهها اعلام نظر مخالف، اعلام هشدار و موضعگیری کردهاند. بااینحال، ما همچنان شاهد وخیمترشدن این سوءاستفادهها و بدعملکردیها هستیم. در این فایل با حضور «جناب دکتر سرگلزایی»، روانپزشک، نویسنده و فعال اجتماعی و فرهنگی، نقش متخصصان حوزهی سلامت را مورد گفتوگو قرار دادهایم.
•••••••••
#روانپزشکان_و_پزشکان
#روانشناسان_و_مشاوران
#مسئولیت_حرفه_ای
#سلامت_روان
#زن_زندگی_آزادی
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی
#پادکست۶۶
•••••••••
🆔 فایل تصویری
🆔 کانال تلگرام دکتر رضا محقق
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 معرفی کتاب: ما دوباره سبز میشویم
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران دهها آسیبدیده را تحت رواندرمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمیکند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کردهایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطرهای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهنمان در جریان آن رنجها و این تلاشها قرار گیرند و در عینحال یک جزوهی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکلدهی گروههای حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمهی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا میکنیم با قبول این زحمت، در آگاهسازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا میکنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.
🔹 همراه شو عزیز....
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران دهها آسیبدیده را تحت رواندرمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمیکند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کردهایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطرهای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهنمان در جریان آن رنجها و این تلاشها قرار گیرند و در عینحال یک جزوهی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکلدهی گروههای حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمهی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا میکنیم با قبول این زحمت، در آگاهسازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا میکنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.
🔹 همراه شو عزیز....
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 معرفی کتاب: ما دوباره سبز میشویم
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران دهها آسیبدیده را تحت رواندرمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمیکند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کردهایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطرهای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهنمان در جریان آن رنجها و این تلاشها قرار گیرند و در عینحال یک جزوهی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکلدهی گروههای حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمهی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا میکنیم با قبول این زحمت، در آگاهسازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا میکنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.
🔹 همراه شو عزیز....
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران دهها آسیبدیده را تحت رواندرمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمیکند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کردهایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطرهای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهنمان در جریان آن رنجها و این تلاشها قرار گیرند و در عینحال یک جزوهی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکلدهی گروههای حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمهی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا میکنیم با قبول این زحمت، در آگاهسازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا میکنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.
🔹 همراه شو عزیز....
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز میشویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران
بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران
بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز میشویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
🌀 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی
با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
🔹 در تاریخ چهارم اسفندماه ۱۴۰۱
🔹 با موضوع انقلاب مردمی #زن_زندگی_آزادی
https://youtu.be/Q7gaCELdEU8?feature=shared
@drsargolzaei
با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
🔹 در تاریخ چهارم اسفندماه ۱۴۰۱
🔹 با موضوع انقلاب مردمی #زن_زندگی_آزادی
https://youtu.be/Q7gaCELdEU8?feature=shared
@drsargolzaei
⭕️ مجموعهی فایلهای صوتی سخنرانیها و گفتوگوهای دکتر سرگلزایی با موضوع ایران و تاریخ و سرنوشت آن به مناسبت انقلاب مهسا (جنبش زن-زندگی-آزادی)
⭕️ لینک:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/973
⭕️ لطفا این پست را به اشتراک بگذارید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#سرنوشت_ایران
#ایران
@drsargolzaei
⭕️ لینک:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/973
⭕️ لطفا این پست را به اشتراک بگذارید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#سرنوشت_ایران
#ایران
@drsargolzaei
#گفتگو_کنیم
#زن_زندگی_آزادی
🔹 موضوع گفتگو:
تجربههای شما پیرامون تبعیض جنسیتی در اسلام
🔹 خانم هانیه:
یه موضوع چند ماهه تو ذهنم میچرخه خیلی دوس داشتم قضیهش رو بنویسم منتهی اول چندتا کتاب دارم در مورد زنان خوندن اونا رو میخواستم تموم کنم که بتونم به یه انسجام برسونمش این موضوع رو . فکر کنم گفتنش حالا در آستانهی ۸ مارس (روز جهانی زن) هم خالی از لطف نیست. در مورد ورود زنان پریود به اماکن مذهبی: من چند ماه پیش به یه ختمی رفتم مسجد.اصولا اهل ختم رفتن هم نیستم. بعد دیدم یه سری از خانوما تو سرما بیرون وایستدن توجه نکردم و رفتم داخل ریلکس نشستم بعد متوجه شدم یه سریا که میدونستن من پریود هستم قیافه هاشون یه طوری شد و منو یه جوری نگاه میکردن خودم که کلا حواسم نبود چی به چیه و چایی و خرما رو خوردم چون سردم بود 😅 بعد که دیگه رفتم بیرون که برم خونمون دوزاریم افتاد اینا پریودن بیرون وایستادن و از من میپرسن که مگه تو پریود نبودی😱 منم ریلکس گفتم آره مگه چیه؟
- مسجد مقدسه و این حرفها
- خب کی گفته مقدسه و زن پریودم نباید بره توش
- پیامبر و .... علما و ...
منم حوصله نداشتم وقت بذارم چون میدونستم فایده نداره گفتم خب اونا که یه سری پیرمرد بودن چه میدونن پریودی چیه اگه قرار به مقدس بودن باشه من خودمو از یه چاردیواری مقدستر میدونم.
میخوام بگم هنوز هم اون باور نجس بودن زن در زمان پریودی داره کار میکنه اما مدرنتر شده مثلا قرص ضدبارداری میخورن که بتونن برن زیارت کنن و از این جور چیزا
انگار خود اماماشون زنشون پریود بود مینداختنشون از خونه بیرون🙄
البته دو تا دهه هشتادی هم بودن که میگفتن که خاله ما اصلا غسل نمیکنیم اما پریود بودنی هم نمیریم داخل مسجد و زیارت.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
ایمیل دکتر سرگلزایی برای شرکت در پروژهی #گفتگو_کنیم
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
#زن_زندگی_آزادی
🔹 موضوع گفتگو:
تجربههای شما پیرامون تبعیض جنسیتی در اسلام
🔹 خانم هانیه:
یه موضوع چند ماهه تو ذهنم میچرخه خیلی دوس داشتم قضیهش رو بنویسم منتهی اول چندتا کتاب دارم در مورد زنان خوندن اونا رو میخواستم تموم کنم که بتونم به یه انسجام برسونمش این موضوع رو . فکر کنم گفتنش حالا در آستانهی ۸ مارس (روز جهانی زن) هم خالی از لطف نیست. در مورد ورود زنان پریود به اماکن مذهبی: من چند ماه پیش به یه ختمی رفتم مسجد.اصولا اهل ختم رفتن هم نیستم. بعد دیدم یه سری از خانوما تو سرما بیرون وایستدن توجه نکردم و رفتم داخل ریلکس نشستم بعد متوجه شدم یه سریا که میدونستن من پریود هستم قیافه هاشون یه طوری شد و منو یه جوری نگاه میکردن خودم که کلا حواسم نبود چی به چیه و چایی و خرما رو خوردم چون سردم بود 😅 بعد که دیگه رفتم بیرون که برم خونمون دوزاریم افتاد اینا پریودن بیرون وایستادن و از من میپرسن که مگه تو پریود نبودی😱 منم ریلکس گفتم آره مگه چیه؟
- مسجد مقدسه و این حرفها
- خب کی گفته مقدسه و زن پریودم نباید بره توش
- پیامبر و .... علما و ...
منم حوصله نداشتم وقت بذارم چون میدونستم فایده نداره گفتم خب اونا که یه سری پیرمرد بودن چه میدونن پریودی چیه اگه قرار به مقدس بودن باشه من خودمو از یه چاردیواری مقدستر میدونم.
میخوام بگم هنوز هم اون باور نجس بودن زن در زمان پریودی داره کار میکنه اما مدرنتر شده مثلا قرص ضدبارداری میخورن که بتونن برن زیارت کنن و از این جور چیزا
انگار خود اماماشون زنشون پریود بود مینداختنشون از خونه بیرون🙄
البته دو تا دهه هشتادی هم بودن که میگفتن که خاله ما اصلا غسل نمیکنیم اما پریود بودنی هم نمیریم داخل مسجد و زیارت.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
ایمیل دکتر سرگلزایی برای شرکت در پروژهی #گفتگو_کنیم
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
بخشی از پیشگفتار کتاب:
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
⭕️ بخشی از پیشگفتار کتاب ما دوباره سبز میشویم:
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
این کتاب در قالب داستان/خاطره نوشته شد ولی محتوای مطالب آن علمی هستند و روشهای درمانی ذکر شده در آن بر اساس کتابها و مقالات ارزشمند و معتبر تنظیم شده است. در انتهای کتاب (منابعی برای یادگیری بیشتر) کتابها و مقالاتی که پشتوانهی علمی خلق این اثر هستند را ذکر کردهام.
کتاب "ما دوباره سبز میشویم" ابتدا در تابستان ۱۴۰۲ به صورت الکترونیک هم در قالب فایل pdf به صورت رایگان و در پاییز و زمستان ۱۴۰۲ در قالب فایل صوتی رایگان در شبکههای اجتماعی از جمله در نشانیهای زیر منتشر شده است.
https://t.me/drsargolzaei/8041
https://drsargolzaei.com
برای معرفی و رونمایی کتاب، تعداد محدودی از آن نیز به صورت نسخهی چاپی برای نمایشگاه کتاب بدون سانسور منتشر شد.
عرضهٔ کتاب الکترونیک و صوتی و انتشار کتاب چاپ شدهی "ما دوباره سبز میشویم" هیچگونه نفع مادی برای نویسنده و دستاندرکاران انتشار آن نداشته و نخواهد داشت و انتشار آن صرفا در جهت وظیفهی انسانی-اجتماعی و علیه سکوت و فراموشی صورت گرفته است. نویسندهٔ کتاب از درمانگران و هنرمندانی که این کتاب بر اساس تلاشهای آنها نوشته شده ولی به دلیل حفظ امنیتشان نامشان ذکر نمیشود سپاسگزاری میکند. انتشار کتاب چاپی در نمایشگاه کتاب بدون سانسور تورنتو نیز با تلاشهای دوستان گرانقدرم خانم دکتر نغمه فرازی و جناب دکتر عزت مصلینژاد میسر شد؛ از حمایت این عزیزان از این اثر و از صدای قربانیان قیام مردمی ایران قدردانی میکنم.
محمدرضا سرگلزایی -روانپزشک
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
این کتاب در قالب داستان/خاطره نوشته شد ولی محتوای مطالب آن علمی هستند و روشهای درمانی ذکر شده در آن بر اساس کتابها و مقالات ارزشمند و معتبر تنظیم شده است. در انتهای کتاب (منابعی برای یادگیری بیشتر) کتابها و مقالاتی که پشتوانهی علمی خلق این اثر هستند را ذکر کردهام.
کتاب "ما دوباره سبز میشویم" ابتدا در تابستان ۱۴۰۲ به صورت الکترونیک هم در قالب فایل pdf به صورت رایگان و در پاییز و زمستان ۱۴۰۲ در قالب فایل صوتی رایگان در شبکههای اجتماعی از جمله در نشانیهای زیر منتشر شده است.
https://t.me/drsargolzaei/8041
https://drsargolzaei.com
برای معرفی و رونمایی کتاب، تعداد محدودی از آن نیز به صورت نسخهی چاپی برای نمایشگاه کتاب بدون سانسور منتشر شد.
عرضهٔ کتاب الکترونیک و صوتی و انتشار کتاب چاپ شدهی "ما دوباره سبز میشویم" هیچگونه نفع مادی برای نویسنده و دستاندرکاران انتشار آن نداشته و نخواهد داشت و انتشار آن صرفا در جهت وظیفهی انسانی-اجتماعی و علیه سکوت و فراموشی صورت گرفته است. نویسندهٔ کتاب از درمانگران و هنرمندانی که این کتاب بر اساس تلاشهای آنها نوشته شده ولی به دلیل حفظ امنیتشان نامشان ذکر نمیشود سپاسگزاری میکند. انتشار کتاب چاپی در نمایشگاه کتاب بدون سانسور تورنتو نیز با تلاشهای دوستان گرانقدرم خانم دکتر نغمه فرازی و جناب دکتر عزت مصلینژاد میسر شد؛ از حمایت این عزیزان از این اثر و از صدای قربانیان قیام مردمی ایران قدردانی میکنم.
محمدرضا سرگلزایی -روانپزشک
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز میشویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز میشویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
⭕️ ما دوباره سبز میشویم
🔹 بخشی از پیشگفتار کتاب:
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
🔹 بخشی از پیشگفتار کتاب:
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei