دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.37K links
Download Telegram
#یادداشت_هفته
#صداقت_دروغ_سیاست

گرچه از منظر "اخلاق مطلق گرا" (که #امانوئل_کانت سخنگوی آن است) دروغ گفتن به طور مطلق یک رذیلت است و هیچ شرایط و منافعی توجیه کننده دروغ نیست، از دیدگاه روانی-اجتماعی می توانیم دروغ ها را به دو دسته تقسیم کنیم:

گروه اول دروغ هایی هستند که ناشی از رانشگر (Driver) "دیگران را راضی کن" (Please others) هستند. از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis)  هر کدام از ما در جریان تربیت "اوامر و مناهی" خاصی را از محیط دریافت می کنیم. این "امر و نهی ها" در سراسر زندگی ، تعیین کنندهٔ تصمیمات ما هستند. هنگامی که خانواده، آموزش و پرورش و رسانه دستور "دیگران را راضی کن" را در پیش نویس زندگی ما نوشته باشند ما در سراسر عمر تلاش می کنیم "به هر قیمتی" دیگران را خوشنود کنیم. در نتیجه، هنگامی که حدس می زنیم گفتنِ حقیقت باعث رنجش خاطر دیگران شود دروغ را جایگزین حقیقت می کنیم.
بارها پیش آمده است که در پاسخ سؤالات "این لباس به من میاد؟" ، "این رنگ مو به من میاد؟" ، "از غذا راضی بودین؟ نمکش خوب بود؟ خوب جا افتاده بود؟" پاسخ داده ایم: "بله، کاملاً، خیلی!" در حالی که نه آن رنگ لباس و رنگ مو به دوستمان می آمده و نه این غذا طعم رضایت بخشی داشته است. خیلی اوقات خودِ سؤال کننده هم به جای شنیدن حقیقت تلخ، توقع دارد دروغ شیرین را بشنود! انگار که او از شما می خواهد که "لطفاً به من دروغ بگویید، خواهش می کنم!". گرچه او در سطح خودآگاه و آشکار (Explicit) از شما تقاضای دروغ نمی کند اما در سطح ناخودآگاه و تلویحی (implicit) از شما تمنّای دروغ می کند و زبان بدن (Body Language) و لحن کلام (Prosody) او پر از این التماس است: "عزیزم، مرا با دروغ شیرین نوازش کن".
کسانی که با گفتن چنین دروغ های شیرینی مخاطب خود را خوشنود می کنند دچار دستورالعمل روانی "همه را خشنود کن" هستند. آن ها از این که دیگران را برنجانند وحشت دارند. این نوع دروغ گفتن نه با طرّاحی قبلی صورت می گیرد و نه با قصد سوء استفاده از مخاطب، تنها تصمیمی است ناشی از آموزه های غلط تربیتی و ترس از رنجاندن دیگران.

اما در مقابل چنین دروغ هایی دسته دوّمی از دروغ ها وجود دارند. دروغ هایی که طرّاحی شده اند و گویندهٔ آن ها ، نه به قصد نوازش کردن مخاطب بلکه به منظور فریب دادن و سوء استفاده از او این دروغ های نظام مند را طراحی کرده است.

در کتاب #1984 ، #جورج_اورول جامعه ای را ترسیم می کند که در آن وزارت خانه ای وجود دارد به نام "وزارت حقیقت" که بر خلاف نامش، وظیفه اش پنهان کردن حقیقت و انتشار دروغ است، دروغ هایی که باعث فریب ملت و اقتدار و ثبات حکومت شوند. چنین دروغ هایی ریشه در "کیش قدرت" دارند، مذهبی که محور آن حفظ قدرت است. جورج اورول در همان کتاب به "مرام نامه" سازمانی که دروغ های نهادینه و سازمان مند تولید می کند می پردازد: "حفظ قدرت به هر بهایی!". هنگامی که در جامعه ای نهاد های قدرت دچار چنین مذهبی شوند، گفتن حقیقت و پرده برداری از دروغ تبدیل به یک "عمل سیاسی" می شود و شما  با "نه گفتن" به دروغ های بزرگ و "کلان روایت ها" یک "اپوزیسیون" محسوب می شوید!

#هاناآرنت فیلسوف آلمانی در مقاله "حقیقت و سیاست" می نویسد:

"هنگامی که جامعه ای به دروغ گویی سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلّی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا نکند، صداقت به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی می شود و گوینده ی حقیقت حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد یک کنشگر سیاسی محسوب می شود!"
در چنین شرایطی شما نمی توانید از سیاست کناره بگیرید و راه خود را بروید، شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید: یا به وزارت دروغ می پیوندید، یا یک مخالف سیاسی محسوب می شوید!

پی نوشت:

۱ - درباره موضوع "تقریر حقیقت و تقلیل مرارت" در فصل اول کتاب "راهی به رهایی" استاد مصطفی ملکیان بحث مفصلی با دیدگاه "فلسفه اخلاق" آمده است. این کتاب را انتشارات نگاه معاصر منتشر کرده است. 

۲ - کتاب 1984 جورج اورول با ترجمه صالح حسینی توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است. بنده نیز یادداشتی تحت عنوان:
#جورج_اورول_فروید_و_توتالیتاریسم نوشته ام که مبتنی بر ماجرای این کتاب است.

۳ - درباره هانا آرنت مقاله ای با عنوان #هاناآرنت_کارل_یاسپرز_ومسئوليت_سیاسی نوشته ام. برای مطالعه درباره آرای آرنت می توانید کتاب "هانا آرنت - نوشته دیوید واتسن" را با ترجمه فاطمه ولیانی از انتشارات هرمس بخوانید.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
 
#یادداشت_هفته
#صداقت_دروغ_سیاست

گرچه از منظر "اخلاق مطلق گرا" (که #امانوئل_کانت سخنگوی آن است) دروغ گفتن به طور مطلق یک رذیلت است و هیچ شرایط و منافعی توجیه کننده دروغ نیست، از دیدگاه روانی-اجتماعی می توانیم دروغ ها را به دو دسته تقسیم کنیم:

گروه اول دروغ هایی هستند که ناشی از رانشگر (Driver) "دیگران را راضی کن" (Please others) هستند. از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis)  هر کدام از ما در جریان تربیت "اوامر و مناهی" خاصی را از محیط دریافت می کنیم. این "امر و نهی ها" در سراسر زندگی ، تعیین کنندهٔ تصمیمات ما هستند. هنگامی که خانواده، آموزش و پرورش و رسانه دستور "دیگران را راضی کن" را در پیش نویس زندگی ما نوشته باشند ما در سراسر عمر تلاش می کنیم "به هر قیمتی" دیگران را خوشنود کنیم. در نتیجه، هنگامی که حدس می زنیم گفتنِ حقیقت باعث رنجش خاطر دیگران شود دروغ را جایگزین حقیقت می کنیم.
بارها پیش آمده است که در پاسخ سؤالات "این لباس به من میاد؟" ، "این رنگ مو به من میاد؟" ، "از غذا راضی بودین؟ نمکش خوب بود؟ خوب جا افتاده بود؟" پاسخ داده ایم: "بله، کاملاً، خیلی!" در حالی که نه آن رنگ لباس و رنگ مو به دوستمان می آمده و نه این غذا طعم رضایت بخشی داشته است. خیلی اوقات خودِ سؤال کننده هم به جای شنیدن حقیقت تلخ، توقع دارد دروغ شیرین را بشنود! انگار که او از شما می خواهد که "لطفاً به من دروغ بگویید، خواهش می کنم!". گرچه او در سطح خودآگاه و آشکار (Explicit) از شما تقاضای دروغ نمی کند اما در سطح ناخودآگاه و تلویحی (implicit) از شما تمنّای دروغ می کند و زبان بدن (Body Language) و لحن کلام (Prosody) او پر از این التماس است: "عزیزم، مرا با دروغ شیرین نوازش کن".
کسانی که با گفتن چنین دروغ های شیرینی مخاطب خود را خوشنود می کنند دچار دستورالعمل روانی "همه را خشنود کن" هستند. آن ها از این که دیگران را برنجانند وحشت دارند. این نوع دروغ گفتن نه با طرّاحی قبلی صورت می گیرد و نه با قصد سوء استفاده از مخاطب، تنها تصمیمی است ناشی از آموزه های غلط تربیتی و ترس از رنجاندن دیگران.

اما در مقابل چنین دروغ هایی دسته دوّمی از دروغ ها وجود دارند. دروغ هایی که طرّاحی شده اند و گویندهٔ آن ها ، نه به قصد نوازش کردن مخاطب بلکه به منظور فریب دادن و سوء استفاده از او این دروغ های نظام مند را طراحی کرده است.

در کتاب #1984 ، #جورج_اورول جامعه ای را ترسیم می کند که در آن وزارت خانه ای وجود دارد به نام "وزارت حقیقت" که بر خلاف نامش، وظیفه اش پنهان کردن حقیقت و انتشار دروغ است، دروغ هایی که باعث فریب ملت و اقتدار و ثبات حکومت شوند. چنین دروغ هایی ریشه در "کیش قدرت" دارند، مذهبی که محور آن حفظ قدرت است. جورج اورول در همان کتاب به "مرام نامه" سازمانی که دروغ های نهادینه و سازمان مند تولید می کند می پردازد: "حفظ قدرت به هر بهایی!". هنگامی که در جامعه ای نهاد های قدرت دچار چنین مذهبی شوند، گفتن حقیقت و پرده برداری از دروغ تبدیل به یک "عمل سیاسی" می شود و شما  با "نه گفتن" به دروغ های بزرگ و "کلان روایت ها" یک "اپوزیسیون" محسوب می شوید!

#هاناآرنت فیلسوف آلمانی در مقاله "حقیقت و سیاست" می نویسد:

"هنگامی که جامعه ای به دروغ گویی سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلّی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا نکند، صداقت به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی می شود و گوینده ی حقیقت حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد یک کنشگر سیاسی محسوب می شود!"
در چنین شرایطی شما نمی توانید از سیاست کناره بگیرید و راه خود را بروید، شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید: یا به وزارت دروغ می پیوندید، یا یک مخالف سیاسی محسوب می شوید!

پی نوشت:

۱ - درباره موضوع "تقریر حقیقت و تقلیل مرارت" در فصل اول کتاب "راهی به رهایی" استاد مصطفی ملکیان بحث مفصلی با دیدگاه "فلسفه اخلاق" آمده است. این کتاب را انتشارات نگاه معاصر منتشر کرده است. 

۲ - کتاب 1984 جورج اورول با ترجمه صالح حسینی توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است. بنده نیز یادداشتی تحت عنوان:
#جورج_اورول_فروید_و_توتالیتاریسم نوشته ام که مبتنی بر ماجرای این کتاب است.

۳ - درباره هانا آرنت مقاله ای با عنوان #هاناآرنت_کارل_یاسپرز_ومسئوليت_سیاسی نوشته ام. برای مطالعه درباره آرای آرنت می توانید کتاب "هانا آرنت - نوشته دیوید واتسن" را با ترجمه فاطمه ولیانی از انتشارات هرمس بخوانید.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

T.me/drsargolzaei
 
مقاله

#مقاله

#صداقت_دروغ_و_سیاست

گرچه از منظر «اخلاق مطلق‌گرا» (که «امانوئل کانت» مدافع آن است) دروغ‌گفتن به‌طور مطلق یک رذیلت است و هیچ شرایط و منافعی توجیه‌کننده دروغ نیست، از دیدگاه روانی – اجتماعی می‌توانیم دروغ‌ها را به دو دسته تقسیم‌کنیم:
گروه اول دروغ‌هایی هستند که ناشی از رانش‌گر (Driver) «دیگران را راضی‌کن» (Please others) هستند. از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis) هرکدام از ما در جریان تربیت «اوامر و مناهی» خاصی را از محیط دریافت‌می‌کنیم. این «امر و نهی‌ها» در سراسر زندگی، تعیین‌کننده تصمیمات ما هستند.
هنگامی‌که خانواده، آموزش و پرورش و رسانه دستور «دیگران را راضی‌کن» را در پیش‌نویس زندگی ما نوشته‌باشند ما در سراسر عمر تلاش‌می‌کنیم «به‌هر‌قیمتی» دیگران را خشنود کنیم. در‌نتیجه، هنگامی که حدس‌می‌زنیم گفتنِ حقیقت باعث رنجش‌خاطر دیگران شود دروغ را جایگزین حقیقت می‌کنیم.
بارها پیش‌آمده‌است که در پاسخ سؤالات «این لباس به‌من میاد؟»، «این رنگ مو به‌من میاد؟»، «از غذا راضی بودین؟ نمکش خوب‌ بود؟ خوب جاافتاده بود؟» پاسخ داده‌ایم: «بله، کاملاً، خیلی!» در حالی‌که نه آن رنگ لباس و رنگ مو به دوست‌مان می‌آمده و نه این غذا طعم رضایت بخشی داشته‌است. خیلی اوقات خودِ سؤال‌کننده هم به‌جای شنیدن حقیقت تلخ، توقع دارد دروغ شیرین را بشنود! انگار که او از شما می‌خواهد که «لطفاً به‌من دروغ بگویید، خواهش می‌کنم!». گرچه او در سطح خودآگاه و آشکار (Explicit) از شما تقاضای دروغ نمی‌کند اما در سطح ناخودآگاه و تلویحی (implicit) از شما تمنای دروغ می‌کند و زبان بدن (Body Language) و لحن کلام (Prosody) او پر از این التماس است: «عزیزم، مرا با دروغ شیرین نوازش‌کن».
کسانی که با گفتن چنین دروغ‌های شیرینی مخاطب خود را خشنود می‌کنند دچار دستورالعمل روانی «همه‌ را خشنودکن» هستند. آن‌ها از این‌که دیگران را برنجانند وحشت‌‌دارند. این نوع دروغ‌گفتن نه با طراحی قبلی صورت‌می‌گیرد و نه با قصد سوء‌استفاده از مخاطب، تنها تصمیمی است ناشی از آموزه‌های غلط تربیتی و ترس از رنجاندن دیگران.
اما در مقابل چنین دروغ‌هایی دسته دومی از دروغ ها وجود‌دارند. دروغ‌هایی که طراحی شده‌اند و گوینده آن‌ها، نه به‌قصد نوازش‌کردن مخاطب بلکه به‌منظور فریب‌دادن و سوءاستفاده از او این دروغ‌های نظام‌مند را طراحی کرده‌است.
در کتاب 1984، «جورج اورول» جامعه‌ای را ترسیم می‌کند که در آن وزارت‌‌خانه‌ای وجود‌دارد به‌نام «وزارت حقیقت» که بر خلاف نامش، وظیفه‌اش پنهان‌کردن حقیقت و انتشار دروغ است، دروغ‌هایی که باعث فریب ملت و اقتدار و ثبات حکومت شوند. چنین دروغ‌هایی ریشه در «کیش قدرت» دارند، مذهبی که محور آن حفظ قدرت است.
جورج اورول در همان کتاب به «مرام‌نامه» سازمانی که دروغ‌های نهادینه و سازمان‌مند تولید می‌کند می‌پردازد: «حفظ قدرت به‌هر بهایی!». هنگامی‌که در جامعه‌ای نهاد‌های قدرت دچار چنین مذهبی شوند، گفتن حقیقت و پرده‌برداری از دروغ تبدیل به‌یک «عمل سیاسی» می‌شود و شما با «نه‌گفتن» به دروغ‌های بزرگ و «کلان‌روایت‌ها» یک «اپوزیسیون» محسوب‌می‌شوید!
«هانا آرنت» فیلسوف آلمانی در مقاله «حقیقت و سیاست» می‌نویسد:

«هنگامی‌که جامعه‌ای به دروغ‌گویی سازمان‌یافته روی‌آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلی شود و به دروغ‌گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا‌نکند، صداقت به‌خودی‌خود تبدیل به یک عمل سیاسی می‌شود و گوینده حقیقت حتی اگر به‌دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد یک کنش‌گر سیاسی محسوب می‌شود!»

در چنین شرایطی شما نمی‌توانید از سیاست کناره‌بگیرید و راه خود را بروید، شما ناچارید یکی از این دو‌ راه را انتخاب‌کنید: یا به وزارت دروغ می‌پیوندید، یا یک مخالف سیاسی محسوب‌می‌شوید!

پی‌نوشت:

درباره موضوع «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» در فصل اول کتاب «راهی به رهایی» استاد «مصطفی ملکیان» بحث مفصلی با دیدگاه «فلسفه اخلاق» آمده است. این کتاب را انتشارات نگاه معاصر منتشر کرده‌است.

 کتاب 1984 «جورج اورول» با ترجمه «صالح حسینی» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده‌است. بنده نیز یادداشتی تحت عنوان:
«جورج اورول، فروید و توتالیتاریسم» نوشته‌ام که مبتنی بر ماجرای این کتاب است.

 درباره «هانا آرنت» مقاله‌ای با عنوان «هانا آرنت – کارل یاسپرز و مسئولیت سیاسی» نوشته‌ام. برای مطالعه درباره آرای آرنت می‌توانید کتاب «هانا آرنت» نوشته «دیوید واتسن» را با ترجمه «فاطمه ولیانی» از انتشارات هرمس بخوانید.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

@drsargolzaei
#مقاله
#صداقت_دروغ_و_سیاست

گرچه از منظر «اخلاق مطلق‌گرا» (که «امانوئل کانت» مدافع آن است) دروغ‌گفتن به‌طور مطلق یک رذیلت است و هیچ شرایط و منافعی توجیه‌کننده دروغ نیست، از دیدگاه روانی – اجتماعی می‌توانیم دروغ‌ها را به دو دسته تقسیم‌کنیم:
گروه اول دروغ‌هایی هستند که ناشی از رانش‌گر (Driver) «دیگران را راضی‌کن» (Please others) هستند. از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis) هرکدام از ما در جریان تربیت «اوامر و مناهی» خاصی را از محیط دریافت‌می‌کنیم. این «امر و نهی‌ها» در سراسر زندگی، تعیین‌کننده تصمیمات ما هستند.
هنگامی‌که خانواده، آموزش و پرورش و رسانه دستور «دیگران را راضی‌کن» را در پیش‌نویس زندگی ما نوشته‌باشند ما در سراسر عمر تلاش‌می‌کنیم «به‌هر‌قیمتی» دیگران را خشنود کنیم. در‌نتیجه، هنگامی که حدس‌می‌زنیم گفتنِ حقیقت باعث رنجش‌خاطر دیگران شود دروغ را جایگزین حقیقت می‌کنیم.
بارها پیش‌آمده‌است که در پاسخ سؤالات «این لباس به‌من میاد؟»، «این رنگ مو به‌من میاد؟»، «از غذا راضی بودین؟ نمکش خوب‌ بود؟ خوب جاافتاده بود؟» پاسخ داده‌ایم: «بله، کاملاً، خیلی!» در حالی‌که نه آن رنگ لباس و رنگ مو به دوست‌مان می‌آمده و نه این غذا طعم رضایت بخشی داشته‌است. خیلی اوقات خودِ سؤال‌کننده هم به‌جای شنیدن حقیقت تلخ، توقع دارد دروغ شیرین را بشنود! انگار که او از شما می‌خواهد که «لطفاً به‌من دروغ بگویید، خواهش می‌کنم!». گرچه او در سطح خودآگاه و آشکار (Explicit) از شما تقاضای دروغ نمی‌کند اما در سطح ناخودآگاه و تلویحی (implicit) از شما تمنای دروغ می‌کند و زبان بدن (Body Language) و لحن کلام (Prosody) او پر از این التماس است: «عزیزم، مرا با دروغ شیرین نوازش‌کن»...

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#دکتر_سرگلزایی #صداقت #دروغ #سیاست
#drsargolzaei

@drsargolzaei
مقاله

#مقاله

#صداقت_دروغ_و_سیاست

گرچه از منظر «اخلاق مطلق‌گرا» (که «امانوئل کانت» مدافع آن است) دروغ‌گفتن به‌طور مطلق یک رذیلت است و هیچ شرایط و منافعی توجیه‌کننده دروغ نیست، از دیدگاه روانی – اجتماعی می‌توانیم دروغ‌ها را به دو دسته تقسیم‌کنیم:
گروه اول دروغ‌هایی هستند که ناشی از رانش‌گر (Driver) «دیگران را راضی‌کن» (Please others) هستند. از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis) هرکدام از ما در جریان تربیت «اوامر و مناهی» خاصی را از محیط دریافت‌می‌کنیم. این «امر و نهی‌ها» در سراسر زندگی، تعیین‌کننده تصمیمات ما هستند.
هنگامی‌که خانواده، آموزش و پرورش و رسانه دستور «دیگران را راضی‌کن» را در پیش‌نویس زندگی ما نوشته‌باشند ما در سراسر عمر تلاش‌می‌کنیم «به‌هر‌قیمتی» دیگران را خشنود کنیم. در‌نتیجه، هنگامی که حدس‌می‌زنیم گفتنِ حقیقت باعث رنجش‌خاطر دیگران شود دروغ را جایگزین حقیقت می‌کنیم.
بارها پیش‌آمده‌است که در پاسخ سؤالات «این لباس به‌من میاد؟»، «این رنگ مو به‌من میاد؟»، «از غذا راضی بودین؟ نمکش خوب‌ بود؟ خوب جاافتاده بود؟» پاسخ داده‌ایم: «بله، کاملاً، خیلی!» در حالی‌که نه آن رنگ لباس و رنگ مو به دوست‌مان می‌آمده و نه این غذا طعم رضایت بخشی داشته‌است. خیلی اوقات خودِ سؤال‌کننده هم به‌جای شنیدن حقیقت تلخ، توقع دارد دروغ شیرین را بشنود! انگار که او از شما می‌خواهد که «لطفاً به‌من دروغ بگویید، خواهش می‌کنم!». گرچه او در سطح خودآگاه و آشکار (Explicit) از شما تقاضای دروغ نمی‌کند اما در سطح ناخودآگاه و تلویحی (implicit) از شما تمنای دروغ می‌کند و زبان بدن (Body Language) و لحن کلام (Prosody) او پر از این التماس است: «عزیزم، مرا با دروغ شیرین نوازش‌کن».
کسانی که با گفتن چنین دروغ‌های شیرینی مخاطب خود را خشنود می‌کنند دچار دستورالعمل روانی «همه‌ را خشنودکن» هستند. آن‌ها از این‌که دیگران را برنجانند وحشت‌‌دارند. این نوع دروغ‌گفتن نه با طراحی قبلی صورت‌می‌گیرد و نه با قصد سوء‌استفاده از مخاطب، تنها تصمیمی است ناشی از آموزه‌های غلط تربیتی و ترس از رنجاندن دیگران.
اما در مقابل چنین دروغ‌هایی دسته دومی از دروغ ها وجود‌دارند. دروغ‌هایی که طراحی شده‌اند و گوینده آن‌ها، نه به‌قصد نوازش‌کردن مخاطب بلکه به‌منظور فریب‌دادن و سوءاستفاده از او این دروغ‌های نظام‌مند را طراحی کرده‌است.
در کتاب 1984، «جورج اورول» جامعه‌ای را ترسیم می‌کند که در آن وزارت‌‌خانه‌ای وجود‌دارد به‌نام «وزارت حقیقت» که بر خلاف نامش، وظیفه‌اش پنهان‌کردن حقیقت و انتشار دروغ است، دروغ‌هایی که باعث فریب ملت و اقتدار و ثبات حکومت شوند. چنین دروغ‌هایی ریشه در «کیش قدرت» دارند، مذهبی که محور آن حفظ قدرت است.
جورج اورول در همان کتاب به «مرام‌نامه» سازمانی که دروغ‌های نهادینه و سازمان‌مند تولید می‌کند می‌پردازد: «حفظ قدرت به‌هر بهایی!». هنگامی‌که در جامعه‌ای نهاد‌های قدرت دچار چنین مذهبی شوند، گفتن حقیقت و پرده‌برداری از دروغ تبدیل به‌یک «عمل سیاسی» می‌شود و شما با «نه‌گفتن» به دروغ‌های بزرگ و «کلان‌روایت‌ها» یک «اپوزیسیون» محسوب‌می‌شوید!
«هانا آرنت» فیلسوف آلمانی در مقاله «حقیقت و سیاست» می‌نویسد:

«هنگامی‌که جامعه‌ای به دروغ‌گویی سازمان‌یافته روی‌آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلی شود و به دروغ‌گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا‌نکند، صداقت به‌خودی‌خود تبدیل به یک عمل سیاسی می‌شود و گوینده حقیقت حتی اگر به‌دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد یک کنش‌گر سیاسی محسوب می‌شود!»

در چنین شرایطی شما نمی‌توانید از سیاست کناره‌بگیرید و راه خود را بروید، شما ناچارید یکی از این دو‌ راه را انتخاب‌کنید: یا به وزارت دروغ می‌پیوندید، یا یک مخالف سیاسی محسوب‌می‌شوید!

پی‌نوشت:

درباره موضوع «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» در فصل اول کتاب «راهی به رهایی» استاد «مصطفی ملکیان» بحث مفصلی با دیدگاه «فلسفه اخلاق» آمده است. این کتاب را انتشارات نگاه معاصر منتشر کرده‌است.

 کتاب 1984 «جورج اورول» با ترجمه «صالح حسینی» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده‌است. بنده نیز یادداشتی تحت عنوان:
«جورج اورول، فروید و توتالیتاریسم» نوشته‌ام که مبتنی بر ماجرای این کتاب است.

 درباره «هانا آرنت» مقاله‌ای با عنوان «هانا آرنت – کارل یاسپرز و مسئولیت سیاسی» نوشته‌ام. برای مطالعه درباره آرای آرنت می‌توانید کتاب «هانا آرنت» نوشته «دیوید واتسن» را با ترجمه «فاطمه ولیانی» از انتشارات هرمس بخوانید.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

@drsargolzaei