دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.1K subscribers
1.74K photos
97 videos
151 files
3.23K links
Download Telegram
#مقاله
#زندگی_کمدی_یا_تراژدی؟


همهٔ شما با نماد تئاتر آشنا هستید، دو صورتک یکی شاد و دیگری غمگین. در یونان باستان - که خاستگاه تئاتر بود- دو ژانر نمایشی وجود داشت: کمدی و تراژدی، صورتک شاد نماد کمدی بود و صورتک غمگین نماد تراژدی.
کمدی به معنای نمایش های خنده دار نبود بلکه نمایش هایی را شامل می شد که انتهایی خوش داشتند و هدف آنها دمیدن امید و خوش بینی در تماشاگران بود. معمولاً قهرمان کمدی با مشکلات و چالش های زیادی روبرو می شد و گاهی خسته ، زخمی و ناامید می شد اما در نهایت پیروز و سربلند از آزمون زندگی بیرون می آمد. برخلاف کمدی، تراژدی شاهنامه ای نبود که آخرش خوش باشد! در تراژدی، قهرمان با دشواری ها دست و پنجه نرم می کرد و نهایت توان خود را به کار می برد ولی مقهور تقدیر می شد و در نهایت محکوم به درد و رنج و شکست می شد.
ترکیب کمدی و تراژدی در تئاتر یونان باستان در پی ایجاد یک تعادل در ذهن مخاطب بود: از یک طرف کمدی این پیام را داشت که برای عاقبت خوش، تدبیر به کار ببر، تلاش و مقاومت کن و تسلیم نشو و از طرف دیگر تراژدی این پیام را داشت که نیروهای فراتر از توان تو وجود دارند که تقدیری را رقم می زنند که تمام تدبیر و هوش و قدرت تو از تغییر دادن آن عاجز است و تو چاره ای جز پذیرش آنها نداری. 
بنابراین دوگانه کمدی/تراژدی در واقع دو گانه اختیار و جبر است. اگر جهان را یکسره جبرآمیز ببینیم و تسلیم این جبر گردیم وضع زندگی مان از آنچه "تقدیر" نگاشته نیز بدتر می شود و اگر جهان را یکسره تابع انتخاب و عمل و اختیار خود بیانگاریم و تقدیر یا تصادف را انکار کنیم زمانی که با شرایط غیر قابل کنترل مواجه شویم دچار سرخوردگی و ناکامی می شویم و عنان از کف می دهیم!
#مولانا در #مثنوی نیز همین دوگانه متناقض را به کار می گیرد از یک سو جانب اختیار را می گیرد و می گوید:

این که گویی این کنم یا آن کنم 
خود دلیل اختیار است ای صنم

و از سوی دیگر جانب جبر را می گیرد و می سراید:

ما همه شیران ولی شیر علم 
حمله مان از باد او شد دم به دم

و به ما می آموزد که به جز تسلیم در برابر تقدیر چاره ای نیست پس چرا این تسلیم را با میل و رضا انجام ندهیم:

در كف شير نر خونخواره اي
غیر تسلیم و رضا کو چاره ای؟!

سال گذشته کتابی خواندم از مرحوم دکتر ابوالقاسم تفضّلی با نام "تخته نرد، تقدیر یا تدبیر" . در این کتاب نگارنده دو بازی معروف و جهانی شطرنج و تخته نرد را با هم مقایسه می کند و به این نتیجه می رسد که تخته بازان بیش از شطرنج بازان با ذات زندگی هماهنگ می شوند زیرا که تخته باز ضمن این که میداند با رعایت هوشمندانه قواعد بازی و در نظر داشتن تاکتیک درست "شانس پیروزی" بیشتری دارد اما همواره این معنا را هم در نظر دارد که بخش بزرگی از نتیجه بازی نه در اختیار او که در اختیار "کعبتین" کور و کر و بی احساس است که بی هیچ منطق و عدالتی می چرخند و اعدادی را می نمایانند که ما ناچار از خواندن آنها هستیم!
در همین زمینه است که محمد بن محمود آملی صاحب "نفایس الفنون" سروده است:

تقدیر چو کعبتین و تدبیر چو نرد 
در دست تو هست لیک در دست تو نیست!

جالب اینجاست که حکیم ابولقاسم #فردوسی که 167 بیت را در شاهنامه به تاریخ تخته نرد اختصاص داده است و ابداع کننده تخته نرد را بزرگمهر دانشمند دانسته است سرگذشت بزرگمهر را در ژانر تراژدی تصویر کرده است! بزرگمهر هم هوش و تدبیر دارد و هم صداقت و خوش نیتی اما تقدیر برای او سخت ترین فرجام را رقم زده است و او به اتهام جرم نکرده سالها در زندان و زیر شکنجهٔ زندانبان ها و مأموران "انوشیروان عادل" پیر و کور می شود ولی می گوید:

چو آرد بد و نیک "رای سپهر" 
چه شاه و چه موبد چه بوذرجمهر
ز تخمی که یزدان به اختر بکشت 
ببایدش بر تارک ما نبشت

کتاب #من_این_سرنوشت_را_نمیخواهم راجع به شهامت و تدبیر برای تغییر دادن زندگی است و کتاب #نامه_هایی_به_آسمان راجع به پذیرش و تاب آوردن تراژدی زندگی. این دو کتابم را انتشارات همنشین منتشر کرده و از کتابفروشی رشد قابل تهیه هستند. داستان های روان درمانی که در بخش داستان های سایت گذاشته ام نیز بیشتر به تراژدی زندگی نظر دارند. در کتاب #یادداشتهای_یک_روانپزشک (نشر قطره) مقاله ای نوشته ام تحت عنوان #مهارت_توکل و به وجه تراژیک زندگی  بیشتر پرداخته ام.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز
استاد قبل از همه چیز جا داره از مقاله #زندگی_کمدی_یا_تراژدی که تو کانال گذاشتید تشکر کنم بسیار بی نظیر به بعضی سوالات پاسخ میداد. استاد سؤالی داشتم و اینکه آیا حرفهای #یونگ برای هزارهٔ سوم کاربردی دارد یا خیر . من یونگ رو کامل از صفر تا صد نخوندم ولی اطلاعات نسبتا خوبی دارم ازش ولی میخوام شروع کنم به کامل خوندنش. به همین دلیل نظر بعضی افراد بر این بوده که متدهای دیگه ای رو شروع کنم مثل طرحواره و رفتاری شناختی که سریعتر نتیجه بگیرم و این زمان رو برای اونا صرف کنم از طرفی خودم یونگ رو خیلی دوست دارم بشدت بحث هاش برام شیرین و جذابه به همین دلیل بین این دو راهی موندم. خواستم نظر گرانبهای شما رو در این بابت بدونم.

با تشکر
سبز و برقرار باشید


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

سلام و احترام
پژوهشگران حوزه های انسان شناسی و روان شناسی تحوّلی معتقدند که ذهن انسان در دوران درازی از تاریخ و بخش  قابل توجهی از دوران کودکی هر فرد دارای «تفکر جادویی»
magical thinking
و «تفکر افسانه ای»
mythical thinking
است. با این که «انسان بالغ عصر صنعتی» توانسته است دارای تفکر استقرائی و اجرائی
inductive & executive thinking
شود ولی همچنان به درجات درگیر تفکر جادویی و تفکر افسانه ای نیز هست. کارل گوستاو یونگ به ما کمک می کند که بتوانیم حالاتی را که منبعث از تفکر جادویی و تفکر افسانه ای هستند درک کنیم. از دیدگاه یونگ درک یک بیمار روان پریش تنها با فهم این شیوه های «تفکر پیش مدرن» ممکن می شود؛ همچنین است درک رؤیا و درک آئین ها و متون مذهبی. امّا این که کدام شیوهٔ روان درمانی مؤثرتر است بستگی دارد به این که جمعیت مخاطب و مراجع شما بیشتر از کدام گروه باشد. طبعاً اگر سر و کار شما با گروه کودک و نوجوان باشد رویکرد یونگی چندان به کارتان نمی آید ولی اگر بیشتر مراجعان شما دچار «بحران وجودی» existential crisis باشند دیدگاه یونگی برایتان بسیار کاربرد خواهد داشت.

T.me/drsargolzaei