#مقاله
#رویا_و_اسطوره
اگر پيش فرض های #روانکاوی را نپذيريم، روياها (تصاويري که در حين خواب دچارشان هستيم) چيزي نيستند جز "مرور" سريع حوادث روز گذشته همراه با افکار، احساسات و خاطراتي که آن حوادث براي ما تداعی کرده اند. به طور قطع بخش زيادی از روياهای ما چنين هستند: ترکيبي تصادفي و بي نظم از تصاويری که صرفأ بر اساس "تداعی" به هم متصل شده اند. مغز، هنگامی که ما در خواب هستيم، فارغ از انبوه داده های حسی است، شروع به "انبار گردانی" و مرتب کردن داده های روز قبل مي کند و هر حادثه ای را در کشويی مي چيند که به نوعی با خاطرات و تصاوير آن کشو تشابه معنايی دارد. اين گونه است که ممکن است روزی که به دليل ايستادن روي "خط عابر پياده" توسط افسر راهنمايي و رانندگی "جريمه" شده ايم، شب در خواب ببينيم که در حال نوشتن "جريمه هايي" هستيم که معلم کلاس چهارم ابتدايي مان بابت "بدخطي" به ما داده بود و صبح که از خواب برمی خيزيم حيرت زده باشيم که چگونه و چرا اين خاطره پس از چهل سال برای ما زنده شده است!
اما پيچيده ترين روياها، آن دسته از روياها هستند که "ساختار داستاني" دارند و حاوی صرفأ تصاويری از خاطرات دور و نزديک ما نيستند، بلکه داراي بستر داستان (exposition)، پي رنگ (plot)، نقطه اوج (culmination) و نتيجه گيری (solution) هستند، گويي يک نمايشنامه نويس برجسته به همراه يک تيم "دراماتورژ" ، طراح صحنه، طراح لباس و کارگردان سعی در انتقال يک پيام به ما دارد!
براي مثال يکي از مراجعان دکتر کارل گوستاو #يونگ که از کشوری ديگر برای روانکاوی به وي مراجعه کرده بود چنين خوابی مي بيند:
خواب ديدم در حال عبور از مرز سوئيس هستم (exposition)،
مأمور گمرک تصميم به بازرسی ساک دستی من گرفت (plot)،
من اظهار کردم چيز مهمی در ساک ندارم (culmination)،
ولی وقتي ساک را باز کرد يک تختخواب تاشو از درون آن بيرون آورد (solution)!
ببينيد چقدر اين خواب هوشمندانه طراحي شده است. گويي فرد خردمندی که از گذشته اين فرد باخبر است (اقرب اليک من حبل الوريد!) دارد به او چنين می گويد:
"تو داري براي روانکاوی به نزد اين روانپزشک سوئيسی مي روی (exposition) و او براي درمان مي خواهد کوله بار سفر زندگيت را مرور کند (plot) اما تو در عين حال که براي درمان نزد او می روی سعی مي کنی اطلاعات مهمی را از او پنهان نگه داری (culmination) و آن چيزي که دوست نداری او بفهمد اين است که يک رابطه جنسي ممنوعه داری (solution)!"
گويا خردمند رويا پرداز پيش از مراجعه فرد به يونگ دارد به او راجع به آنچه در روانکاوی های گذشته انجام داده و احتمالأ در روانکاوی بعدی نيز انجام خواهد داد تذکر می دهد و به نوعی به او می گويد علت اين که روانکاوی های گذشته ات مثمر ثمر نبوده اند اين بوده که بخش مهمی از زندگيت را از روانکاو پنهان مي کردی و اگر با اين سوئيسی هم قرار باشد همين کار را بکنی به نتيجه ای نخواهي رسيد!
اين جاست که "آلفرد #آدلر" روانکاو ويني برخلاف #فرويد اعتقاد دارد که رويا جهت گيری رو به آينده دارد، درست است که گذشته را مرور می کند ولي به گونه ای مرور می کند که براي آينده و تصميمات آن تذکراتی بدهد. يونگ اعتقاد دارد که هر چه فردی مسئوليت جمع بزرگتری را به عهده داشته باشد روياهايش "جمعي تر" مي شوند، چنين کسی روياهايش راجع به زندگی شخصی اش نيست بلکه راجع به زندگی "قبيله اش" خواب می بيند! يونگ چنين روياهايي را "روياهاي بزرگ" مي نامد.
وقتی روياها جمعي تر باشند نمادهای مندرج در آن هم غير شخصی تر و جمعی ترند. مثلأ وقتي يک نفر در رويا گربه مي بيند روانکاو مي پرسد: "گربه برای شما چه تجاربی را تداعي مي کند؟ چه خاطراتی را زنده می سازد؟" ولی برای تعبير يک "روياي بزرگ" اين سوال درستی نيست. "معبر" بايد بپرسد براي "قبيله شما" گربه نماد چه چيزي است.
#اسطوره نام ديگر "رويای بزرگ" است و "اسطوره شناس" همان "معبر" رويای جمعي است.
"اسطوره" بازنمايی زندگی جمعی ما در "ذهن الهی" است، پيامی راز آلود از "عمق زندگی" ! رويايی براي بيدار کردن ما خوابگردها!
#دکترمحمدرضاسرگلزايی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#رویا_و_اسطوره
اگر پيش فرض های #روانکاوی را نپذيريم، روياها (تصاويري که در حين خواب دچارشان هستيم) چيزي نيستند جز "مرور" سريع حوادث روز گذشته همراه با افکار، احساسات و خاطراتي که آن حوادث براي ما تداعی کرده اند. به طور قطع بخش زيادی از روياهای ما چنين هستند: ترکيبي تصادفي و بي نظم از تصاويری که صرفأ بر اساس "تداعی" به هم متصل شده اند. مغز، هنگامی که ما در خواب هستيم، فارغ از انبوه داده های حسی است، شروع به "انبار گردانی" و مرتب کردن داده های روز قبل مي کند و هر حادثه ای را در کشويی مي چيند که به نوعی با خاطرات و تصاوير آن کشو تشابه معنايی دارد. اين گونه است که ممکن است روزی که به دليل ايستادن روي "خط عابر پياده" توسط افسر راهنمايي و رانندگی "جريمه" شده ايم، شب در خواب ببينيم که در حال نوشتن "جريمه هايي" هستيم که معلم کلاس چهارم ابتدايي مان بابت "بدخطي" به ما داده بود و صبح که از خواب برمی خيزيم حيرت زده باشيم که چگونه و چرا اين خاطره پس از چهل سال برای ما زنده شده است!
اما پيچيده ترين روياها، آن دسته از روياها هستند که "ساختار داستاني" دارند و حاوی صرفأ تصاويری از خاطرات دور و نزديک ما نيستند، بلکه داراي بستر داستان (exposition)، پي رنگ (plot)، نقطه اوج (culmination) و نتيجه گيری (solution) هستند، گويي يک نمايشنامه نويس برجسته به همراه يک تيم "دراماتورژ" ، طراح صحنه، طراح لباس و کارگردان سعی در انتقال يک پيام به ما دارد!
براي مثال يکي از مراجعان دکتر کارل گوستاو #يونگ که از کشوری ديگر برای روانکاوی به وي مراجعه کرده بود چنين خوابی مي بيند:
خواب ديدم در حال عبور از مرز سوئيس هستم (exposition)،
مأمور گمرک تصميم به بازرسی ساک دستی من گرفت (plot)،
من اظهار کردم چيز مهمی در ساک ندارم (culmination)،
ولی وقتي ساک را باز کرد يک تختخواب تاشو از درون آن بيرون آورد (solution)!
ببينيد چقدر اين خواب هوشمندانه طراحي شده است. گويي فرد خردمندی که از گذشته اين فرد باخبر است (اقرب اليک من حبل الوريد!) دارد به او چنين می گويد:
"تو داري براي روانکاوی به نزد اين روانپزشک سوئيسی مي روی (exposition) و او براي درمان مي خواهد کوله بار سفر زندگيت را مرور کند (plot) اما تو در عين حال که براي درمان نزد او می روی سعی مي کنی اطلاعات مهمی را از او پنهان نگه داری (culmination) و آن چيزي که دوست نداری او بفهمد اين است که يک رابطه جنسي ممنوعه داری (solution)!"
گويا خردمند رويا پرداز پيش از مراجعه فرد به يونگ دارد به او راجع به آنچه در روانکاوی های گذشته انجام داده و احتمالأ در روانکاوی بعدی نيز انجام خواهد داد تذکر می دهد و به نوعی به او می گويد علت اين که روانکاوی های گذشته ات مثمر ثمر نبوده اند اين بوده که بخش مهمی از زندگيت را از روانکاو پنهان مي کردی و اگر با اين سوئيسی هم قرار باشد همين کار را بکنی به نتيجه ای نخواهي رسيد!
اين جاست که "آلفرد #آدلر" روانکاو ويني برخلاف #فرويد اعتقاد دارد که رويا جهت گيری رو به آينده دارد، درست است که گذشته را مرور می کند ولي به گونه ای مرور می کند که براي آينده و تصميمات آن تذکراتی بدهد. يونگ اعتقاد دارد که هر چه فردی مسئوليت جمع بزرگتری را به عهده داشته باشد روياهايش "جمعي تر" مي شوند، چنين کسی روياهايش راجع به زندگی شخصی اش نيست بلکه راجع به زندگی "قبيله اش" خواب می بيند! يونگ چنين روياهايي را "روياهاي بزرگ" مي نامد.
وقتی روياها جمعي تر باشند نمادهای مندرج در آن هم غير شخصی تر و جمعی ترند. مثلأ وقتي يک نفر در رويا گربه مي بيند روانکاو مي پرسد: "گربه برای شما چه تجاربی را تداعي مي کند؟ چه خاطراتی را زنده می سازد؟" ولی برای تعبير يک "روياي بزرگ" اين سوال درستی نيست. "معبر" بايد بپرسد براي "قبيله شما" گربه نماد چه چيزي است.
#اسطوره نام ديگر "رويای بزرگ" است و "اسطوره شناس" همان "معبر" رويای جمعي است.
"اسطوره" بازنمايی زندگی جمعی ما در "ذهن الهی" است، پيامی راز آلود از "عمق زندگی" ! رويايی براي بيدار کردن ما خوابگردها!
#دکترمحمدرضاسرگلزايی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک و معلم
برای دسترسی به همه محتوای سایت نیاز است شما در سایت ثبتنام کنید و در صورتی که پیش از این
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
سلام جناب دکتر؛
ضمن تشکر بابت مطالبی که در کانال خوبتون منتشر می کنید؛ پیرامون تفاوت نگاه به احساس گناه در #اسلام و #روانکاوی سوالی داشتم و ممنون میشم اگر پاسخ سوالم رو از طریق ایمیل و یا در کانالتون مطرح بفرمایید.
تا جایی که من متوجه شدم در روانکاوی احساس گناه رو عامل تمامی بیماری های روانی میدونن و برای درمان افراد سعی میشه با تضعیف #سوپر_ایگو و طبیعی جلوه دادن عمل اشتباه؛ احساس گناه رو در افراد از بین ببرند.
از طرفی در اسلام توبه کردن و جبران رو به عنوان راهی برای رهایی از احساس گناه مطرح می کنند.
سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا صرفا با طبیعی و مجاز جلوه دادن یک عمل اشتباه (مثلا عملی که به شخص یا دیگران آسیب می زند و یا از لحاظ اعتقادی شخص از انجام آن نهی شده است) می توان از بروز احساس گناه در افراد جلوگیری کرد و احساس گناه رو از بین برد ؟
آیا روش پیشنهادی اسلام مبنی بر پذیرش اشتباه و توبه و جبران خطا بهتر نیست؟
با سپاس
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
اوّل- دربارهٔ روانکاوی تصوّر درستی ندارید. در روانکاوی تلاش می شود از تداوم احساسات کودکانه جلوگیری شود و فرد بالغ گرفتار احساساتی که ناشی از جاماندگی در سال های اوّلیهٔ کودکی هستند نباشد، چه این احساسات ترس باشند چه احساس گناه و چه عشق اودیپال.
دوّم- مقایسهٔ یک رویکرد درمانی (روانکاوی) با یک مذهب از حیث متودولوژی اشکالات متعددی دارد. برای فهم تفاوت های ساختاری مذهب، اخلاق و روان شناسی مقاله ای را که آقای #دکترحسین_محمودی دکترای فلسفه دین نوشته اند را تقدیم حضورتان می کنم. این مقاله با اجازه خود ایشان در کانال منتشر می شود.
سبز باشید
T.me/drsargolzaei
*پرسش:
سلام جناب دکتر؛
ضمن تشکر بابت مطالبی که در کانال خوبتون منتشر می کنید؛ پیرامون تفاوت نگاه به احساس گناه در #اسلام و #روانکاوی سوالی داشتم و ممنون میشم اگر پاسخ سوالم رو از طریق ایمیل و یا در کانالتون مطرح بفرمایید.
تا جایی که من متوجه شدم در روانکاوی احساس گناه رو عامل تمامی بیماری های روانی میدونن و برای درمان افراد سعی میشه با تضعیف #سوپر_ایگو و طبیعی جلوه دادن عمل اشتباه؛ احساس گناه رو در افراد از بین ببرند.
از طرفی در اسلام توبه کردن و جبران رو به عنوان راهی برای رهایی از احساس گناه مطرح می کنند.
سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا صرفا با طبیعی و مجاز جلوه دادن یک عمل اشتباه (مثلا عملی که به شخص یا دیگران آسیب می زند و یا از لحاظ اعتقادی شخص از انجام آن نهی شده است) می توان از بروز احساس گناه در افراد جلوگیری کرد و احساس گناه رو از بین برد ؟
آیا روش پیشنهادی اسلام مبنی بر پذیرش اشتباه و توبه و جبران خطا بهتر نیست؟
با سپاس
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
اوّل- دربارهٔ روانکاوی تصوّر درستی ندارید. در روانکاوی تلاش می شود از تداوم احساسات کودکانه جلوگیری شود و فرد بالغ گرفتار احساساتی که ناشی از جاماندگی در سال های اوّلیهٔ کودکی هستند نباشد، چه این احساسات ترس باشند چه احساس گناه و چه عشق اودیپال.
دوّم- مقایسهٔ یک رویکرد درمانی (روانکاوی) با یک مذهب از حیث متودولوژی اشکالات متعددی دارد. برای فهم تفاوت های ساختاری مذهب، اخلاق و روان شناسی مقاله ای را که آقای #دکترحسین_محمودی دکترای فلسفه دین نوشته اند را تقدیم حضورتان می کنم. این مقاله با اجازه خود ایشان در کانال منتشر می شود.
سبز باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
با سلام و احترام و آرزوی موفقیت روز افزون
نوشته هام ممکنه یه کم طولانی و خارج ازحوصله باشه اما خواهش میکنم هروقت سر ذوق بودید و ملالی نبودید بخوانید چون واقعا به توصیه تون نیازمندم.
اقای دکتر بزرگوار از وقتی از زندگیم یادمه تو یه خانواده ی فوق العاده مذهبی خشن بودم البته تحصیلکرده ی اون زمان که دوران بچگیم به خوندن نماز اجباری چادر اجبار پرهیز از پسرخاله و پسر دایی و کلا جنس مرد بینهایت کنترل میشدم همه ی جوونی و زیبایی هایی که اگر بود باید پنهان میموند حتی یه کرم مرطوب کننده برای پوست خشکم (گاهی فکر میکنم مگر طالبان کیا بودن) بزرگتر شدم 19 سالگی ازدواج کردم 17 سال با مردی که ذره ای از احساس و محبت بویی نبرده بود زندگی کردم تا اینکه تونستم خودمو بشناسم و توانایی هامو جمع کنم و بعد از سه سال مشاوره رفتن بتونم ته مانده ی خرد شده ی شخصیتم را از زیر پای زندگی قبلیم بیرون بکشم ببخشید که سخن به درازا کشید ولی این یه توضیح کلی درمورد شرایط زندگیم بود_ من تو زندگیم یاد گرفته بودم از موجودی ترسناک که فقط فقط فقط منتظر وقته دست از پا خطا کنم تا مچمو بگیره که والدینم اونو (خدا) بهم معرفی کرده بودن هر ثانیه شاهد زندگیم بدونم من هر روز با ترس وجودش زندگی میکردم تا 39 سالگی زندگیم باهام بود اما کم کم با تحقیق بیشتر اعتقادم صورت دیگری به خود گرفت تا جایی که آن خدای تعریف شده برایم را در یک روز تو سطل آشغالی ریختم و خدایی که خودم شناختم را جایگزینش کردم خدای من منبع مهر و محبت و عشق بود تا آنجایی که وقتی باهاش حرف میزدم حس میکردم دقیقا میشنوه و پاسخ میگرفتم ازش، وجود خسته از سالها زندگی مشقت بارم را در آغوشش جا میدادم و مهر وجودش را دریافت میکردم _ شیرینی وجودش غیر قابل توصیف و برایم شیرین تر از عسل بود _ چون کانال های روانشناسی رو معمولا مطالعه و پیگیری میکنم و یکی از برنامه های روزمره ی من میباشد کانال یکی از دکتر های _بنام ایرانیه مقیم آمریکا _پر رنگ ترین این کانال ها میباشد مدتهای زیادیست که گوش میدمش و میخونم ازش با همه ی جمع بندی هایی که با ذهن نا آگاهم از گفته های ایشان پیدا کردم وجود یک موجودی به اسم خدا کم کم از جای جای زندگیم داره محو میشه و شاید تا الان دیگه وجود نداشته باشه حتی_ حال سوال من از حضور شما این هست آیا من دچار مشکل خاصی شدم که باید به جایی برای رفع این مشکلم مراجعه کنم و این مشکلات فکری در اثر مشکلاتی که از لحاظ روانی که حاصل صدمات ناشی از دوران بد کودکیم _ دوران تاهلم و جدایی از همسرم و.. برایم بوجود آمده؟ علت این سوالم فقط فقط یک چیز بود و آن اینکه خدایی که خودم به دستش آورده بودم تنها سرمایه و دارایی زندگیم بود و حالا با حذفش واقعا احساس تنهایی بیش از پیش دارم _ ممکنه خواهش کنم راهنماییم بفرمایید_ از لطفی که در صورت صلاحدید در حقم میکنید نهایت تشکر و امتنان وافر دارم. چشم به راه راهنمایی تان هستم.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
اوّل - سرگذشت شما سرگذشت میلیون ها انسانی است که با الگوی تربیتی «رام کردن» تربیت می شوند، الگویی که ابزارهای اصلی آن ترس، طمع و حماقت هستند و من در یادداشت #عالمی_دیگر_بباید_ساخت_وزنو_آدمی به آن پرداخته ام.
در نظام تربیتی گذشته، محصول مطلوب، «کودک مطیع» بود که انسانی است سربه زیر، ساکت، همرنگ جماعت و وابسته که من در مقاله #چه_کسی_نمره_انضباط_بیست_میخواهد به آن پرداخته ام، در حالی که در نظام تربیتی جدید محصول مطلوب «بالغ» است که انسانی است خلّاق، نقّاد و مسؤول.
دوّم - دربارهٔ خدا و مذهب، کتاب #روانکاوی_و_دین #اریک_فروم ترجمهٔ آرسن نظریان از انتشارات مروارید را بخوانید.
بنده نیز در مقاله ای با عنوان #انسان_و_خدا به موضوع خداباوری و خداناباوری پرداخته ام که آن را برای شما پیوست کرده ام.
در پایان، شرح حال شما مرا یاد این قطعه از اشعار #احمد_شاملو انداخت که تقدیم تان می کنم:
من بینوا بندگکی سربراه نبودم
و راهِ بهشتِ مینوی من
بُز روِ طوع و خاکساری
نبود:
مرا دیگرگونه خدایی میبایست
شایستهی آفرینهیی
که نوالهی ناگزیر را
گردن
کج نمیکند.
و خدایی
دیگرگونه
آفریدم».
T.me/drsargolzaei
*پرسش:
با سلام و احترام و آرزوی موفقیت روز افزون
نوشته هام ممکنه یه کم طولانی و خارج ازحوصله باشه اما خواهش میکنم هروقت سر ذوق بودید و ملالی نبودید بخوانید چون واقعا به توصیه تون نیازمندم.
اقای دکتر بزرگوار از وقتی از زندگیم یادمه تو یه خانواده ی فوق العاده مذهبی خشن بودم البته تحصیلکرده ی اون زمان که دوران بچگیم به خوندن نماز اجباری چادر اجبار پرهیز از پسرخاله و پسر دایی و کلا جنس مرد بینهایت کنترل میشدم همه ی جوونی و زیبایی هایی که اگر بود باید پنهان میموند حتی یه کرم مرطوب کننده برای پوست خشکم (گاهی فکر میکنم مگر طالبان کیا بودن) بزرگتر شدم 19 سالگی ازدواج کردم 17 سال با مردی که ذره ای از احساس و محبت بویی نبرده بود زندگی کردم تا اینکه تونستم خودمو بشناسم و توانایی هامو جمع کنم و بعد از سه سال مشاوره رفتن بتونم ته مانده ی خرد شده ی شخصیتم را از زیر پای زندگی قبلیم بیرون بکشم ببخشید که سخن به درازا کشید ولی این یه توضیح کلی درمورد شرایط زندگیم بود_ من تو زندگیم یاد گرفته بودم از موجودی ترسناک که فقط فقط فقط منتظر وقته دست از پا خطا کنم تا مچمو بگیره که والدینم اونو (خدا) بهم معرفی کرده بودن هر ثانیه شاهد زندگیم بدونم من هر روز با ترس وجودش زندگی میکردم تا 39 سالگی زندگیم باهام بود اما کم کم با تحقیق بیشتر اعتقادم صورت دیگری به خود گرفت تا جایی که آن خدای تعریف شده برایم را در یک روز تو سطل آشغالی ریختم و خدایی که خودم شناختم را جایگزینش کردم خدای من منبع مهر و محبت و عشق بود تا آنجایی که وقتی باهاش حرف میزدم حس میکردم دقیقا میشنوه و پاسخ میگرفتم ازش، وجود خسته از سالها زندگی مشقت بارم را در آغوشش جا میدادم و مهر وجودش را دریافت میکردم _ شیرینی وجودش غیر قابل توصیف و برایم شیرین تر از عسل بود _ چون کانال های روانشناسی رو معمولا مطالعه و پیگیری میکنم و یکی از برنامه های روزمره ی من میباشد کانال یکی از دکتر های _بنام ایرانیه مقیم آمریکا _پر رنگ ترین این کانال ها میباشد مدتهای زیادیست که گوش میدمش و میخونم ازش با همه ی جمع بندی هایی که با ذهن نا آگاهم از گفته های ایشان پیدا کردم وجود یک موجودی به اسم خدا کم کم از جای جای زندگیم داره محو میشه و شاید تا الان دیگه وجود نداشته باشه حتی_ حال سوال من از حضور شما این هست آیا من دچار مشکل خاصی شدم که باید به جایی برای رفع این مشکلم مراجعه کنم و این مشکلات فکری در اثر مشکلاتی که از لحاظ روانی که حاصل صدمات ناشی از دوران بد کودکیم _ دوران تاهلم و جدایی از همسرم و.. برایم بوجود آمده؟ علت این سوالم فقط فقط یک چیز بود و آن اینکه خدایی که خودم به دستش آورده بودم تنها سرمایه و دارایی زندگیم بود و حالا با حذفش واقعا احساس تنهایی بیش از پیش دارم _ ممکنه خواهش کنم راهنماییم بفرمایید_ از لطفی که در صورت صلاحدید در حقم میکنید نهایت تشکر و امتنان وافر دارم. چشم به راه راهنمایی تان هستم.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
اوّل - سرگذشت شما سرگذشت میلیون ها انسانی است که با الگوی تربیتی «رام کردن» تربیت می شوند، الگویی که ابزارهای اصلی آن ترس، طمع و حماقت هستند و من در یادداشت #عالمی_دیگر_بباید_ساخت_وزنو_آدمی به آن پرداخته ام.
در نظام تربیتی گذشته، محصول مطلوب، «کودک مطیع» بود که انسانی است سربه زیر، ساکت، همرنگ جماعت و وابسته که من در مقاله #چه_کسی_نمره_انضباط_بیست_میخواهد به آن پرداخته ام، در حالی که در نظام تربیتی جدید محصول مطلوب «بالغ» است که انسانی است خلّاق، نقّاد و مسؤول.
دوّم - دربارهٔ خدا و مذهب، کتاب #روانکاوی_و_دین #اریک_فروم ترجمهٔ آرسن نظریان از انتشارات مروارید را بخوانید.
بنده نیز در مقاله ای با عنوان #انسان_و_خدا به موضوع خداباوری و خداناباوری پرداخته ام که آن را برای شما پیوست کرده ام.
در پایان، شرح حال شما مرا یاد این قطعه از اشعار #احمد_شاملو انداخت که تقدیم تان می کنم:
من بینوا بندگکی سربراه نبودم
و راهِ بهشتِ مینوی من
بُز روِ طوع و خاکساری
نبود:
مرا دیگرگونه خدایی میبایست
شایستهی آفرینهیی
که نوالهی ناگزیر را
گردن
کج نمیکند.
و خدایی
دیگرگونه
آفریدم».
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
مقاله
#مقاله
#روانکاوی_به_روایت_ژاک_لکان
اینکه سایکوآنالیز اثر می کند یا خیر، خود بسیار مورد چالش است؛ چرا که این درمان برخلاف رفتاردرمانی که علامت هدف مشخص دارد؛ درمانی بسیار طولانی و غیر قابل کنترل است. “اریک فروم” در کتاب “هنر گوش دادن” می گوید: “روانکاوی هنر تغییر دادن شخصیت است”. در روانکاوی ما می خواهیم back ground شخصیتی مراجع را تغییر دهیم؛ پس هیچ چیز قابل پایش نداریم. اینجا ما نه تنها علامت هدف نداریم که زمان هم متغیر است؛ یعنی شما نمی توانید بگویید باید بعد از ۱۲ جلسه نتیجه بگیریم؛ در حالیکه رفتاردرمانی یا CBT می گوید مثلاً بعد از ۱۲ جلسه باید این علامت هدف از نظر کمّی تغییر کرده باشد. پس به دلیل اینکه روانکاوی از حیث پلان جلسات، ساختار تعریف شده ندارد و از حیث اینکه علامت هدف تعریف شده ندارد؛ اثربخشی اثبات شده ای ندارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#مقاله
#روانکاوی_به_روایت_ژاک_لکان
اینکه سایکوآنالیز اثر می کند یا خیر، خود بسیار مورد چالش است؛ چرا که این درمان برخلاف رفتاردرمانی که علامت هدف مشخص دارد؛ درمانی بسیار طولانی و غیر قابل کنترل است. “اریک فروم” در کتاب “هنر گوش دادن” می گوید: “روانکاوی هنر تغییر دادن شخصیت است”. در روانکاوی ما می خواهیم back ground شخصیتی مراجع را تغییر دهیم؛ پس هیچ چیز قابل پایش نداریم. اینجا ما نه تنها علامت هدف نداریم که زمان هم متغیر است؛ یعنی شما نمی توانید بگویید باید بعد از ۱۲ جلسه نتیجه بگیریم؛ در حالیکه رفتاردرمانی یا CBT می گوید مثلاً بعد از ۱۲ جلسه باید این علامت هدف از نظر کمّی تغییر کرده باشد. پس به دلیل اینکه روانکاوی از حیث پلان جلسات، ساختار تعریف شده ندارد و از حیث اینکه علامت هدف تعریف شده ندارد؛ اثربخشی اثبات شده ای ندارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
روانكاوی به روايت ژاک لكان
روانکاوی به روایت ژاک لکان (سخنرانی پیادهشده از درسگفتار رواندرمانی سال ۱۳۸۹) - اینکه سایکوآنالیز اثر میکند یا خیر، خود بسیار مورد چالش است؛ چرا که
#مقاله
#روانکاوی_به_روایت_ژاک_لکان
اینکه سایکوآنالیز اثر می کند یا خیر، خود بسیار مورد چالش است؛ چرا که این درمان برخلاف رفتاردرمانی که علامت هدف مشخص دارد؛ درمانی بسیار طولانی و غیر قابل کنترل است. “اریک فروم” در کتاب “هنر گوش دادن” می گوید: “روانکاوی هنر تغییر دادن شخصیت است”. در روانکاوی ما می خواهیم back ground شخصیتی مراجع را تغییر دهیم؛ پس هیچ چیز قابل پایش نداریم. اینجا ما نه تنها علامت هدف نداریم که زمان هم متغیر است؛ یعنی شما نمی توانید بگویید باید بعد از ۱۲ جلسه نتیجه بگیریم؛ در حالیکه رفتاردرمانی یا CBT می گوید مثلاً بعد از ۱۲ جلسه باید این علامت هدف از نظر کمّی تغییر کرده باشد. پس به دلیل اینکه روانکاوی از حیث پلان جلسات، ساختار تعریف شده ندارد و از حیث اینکه علامت هدف تعریف شده ندارد؛ اثربخشی اثبات شده ای ندارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#روانکاوی_به_روایت_ژاک_لکان
اینکه سایکوآنالیز اثر می کند یا خیر، خود بسیار مورد چالش است؛ چرا که این درمان برخلاف رفتاردرمانی که علامت هدف مشخص دارد؛ درمانی بسیار طولانی و غیر قابل کنترل است. “اریک فروم” در کتاب “هنر گوش دادن” می گوید: “روانکاوی هنر تغییر دادن شخصیت است”. در روانکاوی ما می خواهیم back ground شخصیتی مراجع را تغییر دهیم؛ پس هیچ چیز قابل پایش نداریم. اینجا ما نه تنها علامت هدف نداریم که زمان هم متغیر است؛ یعنی شما نمی توانید بگویید باید بعد از ۱۲ جلسه نتیجه بگیریم؛ در حالیکه رفتاردرمانی یا CBT می گوید مثلاً بعد از ۱۲ جلسه باید این علامت هدف از نظر کمّی تغییر کرده باشد. پس به دلیل اینکه روانکاوی از حیث پلان جلسات، ساختار تعریف شده ندارد و از حیث اینکه علامت هدف تعریف شده ندارد؛ اثربخشی اثبات شده ای ندارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#کلاس_آنلاین
🎬 وبینارها آنلاین و آفلاین (بازپخش ویدئویی تا ۳۰ روز در دسترس هست) و از طریق نسخه پیشرفته پلتفرم zoom برگزار میشود.
💯 جهت ثبتنام به دایرکت گیلان ورکشاپس پیام دهید و یا با شماره 09357779065 تماس بگیرید:
@GuilanWorkshops
✔ مبلغ ثبتنام جهت شرکت در هر وبینار ۱۸۰ تومان است.
✔✔ اگر هر سه وبینار را یکجا ثبتنام کنید، از ۴۰ هزار تومان تخفیف بهرهمند میشوید.
🌳 گیلان ورکشاپس: برگزارکننده کارگاههای تخصصی روانشناسی
@GuilanWorkshops
#سینما #روانشناسی #روانکاوی #دکتر_سرگلزایی
@drsargolzaei
#کلاس_آنلاین
🎬 وبینارها آنلاین و آفلاین (بازپخش ویدئویی تا ۳۰ روز در دسترس هست) و از طریق نسخه پیشرفته پلتفرم zoom برگزار میشود.
💯 جهت ثبتنام به دایرکت گیلان ورکشاپس پیام دهید و یا با شماره 09357779065 تماس بگیرید:
@GuilanWorkshops
✔ مبلغ ثبتنام جهت شرکت در هر وبینار ۱۸۰ تومان است.
✔✔ اگر هر سه وبینار را یکجا ثبتنام کنید، از ۴۰ هزار تومان تخفیف بهرهمند میشوید.
🌳 گیلان ورکشاپس: برگزارکننده کارگاههای تخصصی روانشناسی
@GuilanWorkshops
#سینما #روانشناسی #روانکاوی #دکتر_سرگلزایی
@drsargolzaei