دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.78K photos
97 videos
153 files
3.24K links
Download Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹 ادامه‌ی کتاب تغییر نوشته‌ی دیمن سنتولا ترجمه‌ی هانیه الف-ب وقتی درباره «شبکه‌های اجتماعی» بحث می کنیم، مهم است که به یاد داشته باشیم که این شبکه‌ها لزوما دیجیتال نیستند. آنها از زمانی که انسان‌ها وجود داشته‌اند وجود داشته‌اند. آنها شامل همه‌ی کسانی هستند…
کتاب تغییر از دیمن سنتولا
مترجم: هانیه (الف- ب)
ویراستار: سرگلزایی


بخش اول :
افسانه‌هایی که از تغییر جلوگیری می کنند.

فصل 1
افسانه‌ی اینفلوئنسر
پارادوکس معروف بودن (نبودن)

یک داستان طنزآمیز قدیمی در محافل بازاریابی برند وجود دارد:
در 20 ژوئیه 1969، گروهی از مدیران تبلیغاتی تا دیر وقت در دفتر ماندند - نه به دلیل ضرب‌الاجل‌های سخت، بلکه به این دلیل که می‌خواستند شاهد لحظه‌ای منحصر به فرد در تاریخ باشند: اولین قدم زدن روی ماه. همراه با آنها، تخمین زده می شود که 530 میلیون نفر در سراسر جهان تصویر تلویزیونی آرمسترانگ را تماشا کردند و صدای او را شنیدند که این رویداد را توصیف می کند، زیرا او "یک قدم کوچک برای یک فرد، یک جهش بزرگ برای بشریت" برداشت.
همه در جشن این اولین رویداد روحیه بالایی داشتند، به استثنای یکی از مدیران که از تلویزیون دور شد و سرش را تکان داد. وقتی یکی از همکاران او را گرفت و پرسید چه مشکلی دارد، مدیر اجرایی با ناراحتی به او نگاه کرد و گفت: "کاش آرمسترانگ یک کوکاکولا تو دستش می‌گرفت!"
این تفکر غالب در اواخر دهه 1960 بود: فروش از طریق حمایت های بزرگ و از بالا به پایین، سفر به مخاطبان منفعل از طریق کانال های پخش یک طرفه اتفاق می افتاد.
اکنون چندین دهه به جلو بروید و تصور کنید که می خواهید یک نوآوری اجتماعی جدید راه اندازی کنید - یک برنامه مدیریت زمان، یک برنامه تناسب اندام، یک مجموعه شعر، یک استراتژی سرمایه گذاری یا یک ابتکار سیاسی. شما از نظر احساسی و اقتصادی روی کمپین خود سرمایه گذاری می کنید و می خواهید اطمینان حاصل کنید که تبلیغات دهان به دهان در سریع ترین زمان ممکن و به طور گسترده منتشر می شود. چه کسی را برای تبلیغ آن انتخاب می کنید: یک ستارۀ اجتماعی بسیار معروف مانند کیتی پری یا اپرا وینفری که در مرکز یک شبکه اجتماعی گسترده زندگی می کند؟ یا یک «بازیگر حاشیه‌ای» کسی که ارتباطات متوسطی دارد و در حاشیۀ شبکه زندگی می‌کند؟
اگر مانند اکثر مردم هستید، تصمیم می گیرید که کمپین تغییر خود را به جای بازیکن حاشیه ای، به ستارۀ اجتماعی اختصاص دهید.
و شما مرتکب اشتباه خواهید شد!
قدرت ستارگان اجتماعی بسیار معروف یا همانطور که اکنون آنها را اینفلوئنسرها می نامیم در گسترش نوآوری ها یکی از محکم‌ترین و گمراه کننده‌ترین افسانه‌ها در علوم اجتماعی است که در دنیای فروش، بازاریابی، تبلیغات و حتی سیاست نفوذ کرده است. به حدی که حتی زمانی که یک نوآوری از حاشیه برای دستیابی به نفوذ جهانی گسترش می یابد، ما هنوز اعتبار موفقیت آن را به یک ستارۀ اجتماعی می دهیم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب تغییر از دیمن سنتولا مترجم: هانیه (الف- ب) ویراستار: سرگلزایی بخش اول : افسانه‌هایی که از تغییر جلوگیری می کنند. فصل 1 افسانه‌ی اینفلوئنسر پارادوکس معروف بودن (نبودن) یک داستان طنزآمیز قدیمی در محافل بازاریابی برند وجود دارد: در 20 ژوئیه 1969، گروهی…
کتاب تغییر از دیمن سنتولا
مترجم: هانیه (الف- ب)
ویراستار: سرگلزایی


ادامۀ فصل اول
مغالطۀ اپرا
وقتی توییتر در مارس 2006 راه اندازی شد، زمین حرکت نکرد. بنیانگذاران آن و چند سرمایه‌گذار اولیه در مورد این فناوری هیجان‌زده بودند، اما سایت میکروبلاگینگ microblogging آنچنان که تصور میکنید موفقیت فوری کسب نکرد. با توجه به این که توییتر اکنون (زمان نوشتن کتاب) بیش از 330 میلیون کاربر دارد و به یک ابزار بازاریابی بسیار محبوب برای مشاغل، سازمان‌های غیرانتفاعی و حتی سیاستمداران تبدیل شده است، توییتر در ماه های اولیۀ خود سینه خیز به جلو حرکت کرد و به کندی گسترش یافت.
بنابراین، چه اتفاقی افتاد که آن را به یکی از بزرگترین پلتفرم های ارتباطی در جهان تبدیل کرد؟
توییتر به نظر نوعی فناوری است که مالکوم گلدول، نویسنده نیویورکر و جونا برگر، استاد بازاریابی مدرسه وارتون از آن به عنوان «مُسری» یاد می کنند. برای شروع سریع رشد توییتر، در سال 2007 بنیانگذاران آن تصمیم گرفتند آن را در کنفرانس بزرگ سالانه فناوری و رسانه tech-and-media
conference South by Southwest, aka SXSW، در آستین، تگزاس معرفی و تبلیغ (پروموت) کنند.
این کنفرانس بهشتی یک هفته‌ای برای علاقه‌مندان به فیلم، موسیقی و فناوری است که با کشف رسانه‌های آوانگارد و فناوری‌های جدید عجیب و غریب شکوفا می‌شوند.
امروزه SXSW بزرگترین جشنوارۀ موسیقی و رسانه در جهان است، با بیش از پنجاه هزار شرکت کننده سالانه و گفتگو توسط چهره های برجستۀ سیاسی و رسانه ای مانند برنی سندرز، آرنولد شوارتزنگر و استیون اسپیلبرگ. اما در سال 2007، SXSW هنوز داشت تلاش می کرد راه خود را از حاشیه به جریان اصلی باز کند و فناوری‌های جدید جالبی مانند توییتر اغلب به عنوان راهی برای انجام آزمایش‌های اولیۀ بازار در آنجا معرفی می‌شدند. اما توییتر در آنجا شکست خورد.
پس از آن شکست اولیه، توییتر تنها به صورت تدریجی رشد کرد تا اینکه در سال 2009 رشد آن به طور ناگهانی شتاب گرفت. داستانی که معمولا در مورد آن گفته می شود این است که اپرا وینفری باعث این موفقیت شد. در 17 آوریل 2009، وینفری اولین توییت خود را در برنامۀ گفتگوی خود در برابر میلیون ها مخاطب ارسال کرد. تا پایان ماه، توییتر به تقریباً بیست و هشت میلیون کاربر افزایش یافت.
این نسخه از داستان موفقیت توییتر قانع کننده است و به راحتی قابل درک است. این قصه به ما می گوید که کلید موفقیت این است که افراد تأثیرگذار را پیدا کنیم و آنها را با نوآوری مان همراه کنیم. این روشی است که استارت آپ‌ها و افرادی که روی آنها سرمایه گذاری می کنند، نقشۀ راه موفقیت می بینند و در مرکز آن یک ستارۀ بزرگ است.
مشکل این است که این نقشۀ راه ما را از مسیر منحرف می کند. در واقع، وقتی نوبت به انواع تغییراتی می رسد که ما بیشتر به آن اهمیت می دهیم، این نقشۀ راه به بن بست می انجامد.
پذیرش توییتر توسط اپرا دلیل موفقیت توییتر نبود بلکه نتیجۀ آن بود. زمانی که اپرا اولین توییت خود را ارسال کرد، توییتر وارد سریع ترین بخش منحنی رشد خود شده بود. از ژانویه 2009، توییتر ماه به ماه به رشد تصاعدی دست می یافت و از زیر هشت میلیون کاربر در فوریه به تقریباً بیست میلیون کاربر در اوایل آوریل افزایش یافت. در واقع، اپرا در اوج رشد توییتر را پذیرفت. پس از آن هم توییتر به رشد خود ادامه داد، اما با سرعت کمتر.
سؤال بهتری که باید در مورد موفقیت توییتر بپرسید این نیست که چگونه آنها اپرا را وادار به گسترش توییتر کردند؟ پرسش این است که چگونه توییتر آنقدر بزرگ شد که خود اپرا به پذیرش آن ترغیب شد؟ پاسخ به این سؤال توضیح می‌دهد که چگونه شرکت‌های نوپای کوچک، کمپین‌های سیاسی حاشیه‌ای و گروه‌های ذینفع حاشیه‌ای می‌توانند از شبکه‌های دوستی تثبیت‌شده مردم برای تبدیل جنبش‌های جدید به نام‌های مشهور استفاده کنند – و این شامل حاشیه‌های اجتماعی می‌شود، نه ستاره‌های اجتماعی.
https://youtu.be/gFTObhtydjs

مهاجرت قدمتی به درازای تاریخ دارد؛ ولی مهاجرت در جهان پیش‌مدرن الگویی متفاوت با مهاجرت در جهان مدرن داشته‌است. در جهان مدرن، انتخاب‌ها فردی‌تر شده‌اند و نتایج انتخاب‌ها هم بستگی بیشتری به نگرش‌ها و مهارت‌های شخصی دارند. جامعه‌ی ایرانی در این چند دهه به شکلی تصاعدی دچار پدیده‌ی مهاجرت شده‌است و اکنون بخش بزرگی از ایرانیان به مهاجرت فکر می‌کنند. جدا از دلایل سیاسی-اجتماعی این پدیده، گفتگو راجع این موضوع که چه نگرش‌ها و مهارت‌هایی مهاجرت را موفق‌تر می‌کنند نیاز مهم و فوری جامعه‌ی ایرانی است. به این دلیل، دکتر محمدرضا سرگلزایی پرونده‌ی جدیدی را گشوده تا با کمک مهاجران موفق نگرش‌ها و مهارت‌های موفقیت در مهاجرت را به مخاطبانش منتقل کند.
لطفأ با دوستان‌تان به اشتراک بگذارید.

گفت‌وگوی دکتر سرگلزایی، روانپزشک با آقای مهندس رضا کاظمی، مدیر صنعتی تحول‌آفرین
بیستم اسفندماه ۱۴۰۱
11- March -2023


#مهاجرت
#دیاسپورا
#سفرناک
#مهارت‌ها
#نگرش‌ها
#جامعه‌یـایران
#دکترـسرگلزایی
@drsargolzaei
ما دوباره سبز میشویم

فاطمه علمدار


درخت آلو شکوفه داده.پارسال اول از همه درخت بادام شکوفه داد.روزی بود که روسیه به اوکراین حمله کرد.درخت بادام را یک ماه قبل قطع کردیم.مریض بود.خیلی مریض.چوبش را بردند برای کارگاه ذغال سازی و احتمالا میرود در منقل مسافران نوروزی که جوج میزنند یا قلیان میکشند و حرف سیاسی میزنند!در ماشینهایشان "باران آمد و یادم داد" میگذارند و یاد حمیدرضا روحی میافتند.باران می آید و رنگین گمان میشود و همه ناخودآگاه صدای کیان پیرفلک را میشنوند.خط چشم میکشند و یاد مادر نیکاشاکرمی میافتند که میگفت انگشتهایش سالم بود.
دیجی کالا پیام میدهد استایلت را نو کن!چقدر در این یکسال استایلمان نو شد!چقدر دنیا بزرگتر شد.چقدر بزرگ...مردم میرقصند و رقصهایشان را با صورتهای محو به اشتراک میگذارند.کی فکرش را میکرد روزی رقص بشود ابزار مبارزه و دختران شجاع بروند پشت اوین برقصند نزدیک عید!و پسران در حمایت از دختران برقصند و واقعا به خاطر رقصیدن هزینه بدهند.به خاطر ساختن قایق کاغذی.به خاطر سفره آوردن به دانشگاه.کی فکرش را میکرد روزی بسیج دانشگاه شریف با میز نهارخوری سنگر بسازد که دانشجویان مختلط نهار نخورند و بعد بروند سر مزار شهدا گریه کنند!این استحاله مفاهیم،این ابتذال مسئله سیاسی را کی میتوانست تصور کند؟اینکه دخترک ۷ساله ما مدرسه نرود چون نزدیک هزار دختر از همه جای کشور به خاطر بویی بد به بیمارستان رفته اند و دعواست که آیا دارند فتنه مسموم سازی درمی آورند مثل کشته سازی هایشان! یا واقعا مسمومند؟!و ما دلمان پیش ابوالفضل آدینه زاده است که کشته سازی شد و سیاوش محمودی،پسر لیلا و جواد حیدری و حدیث نجفی و غزاله چلاوی.پیش دختر فرشته احمدی که مادرش کشته سازی! شد و آرتین که خانواده اش شهید! شدند و هنوز نوبت به محاکمه قاتلان هیچکدامشان نرسید.. محسن شکاری ولی اعدام شد...
چقدر دنیا در این یکسال بزرگ شد.دنیایی که سمانه اصغری_فعال حقوق کودک_ ۱۸سال زندان محکوم میشود و سروناز احمدی_مددکار_ و کامیارفکور_روزنامه نگار_ از ماه عسل که برگشتند میروند زندان و مشمول عفو نمیشوند در حالیکه ۲۲هزار نفر عفو! شده اند.
دنیای آدم بزرگ نمیشود وقتی که میفهمد ۲۲هزار نفر که حتی به اندازه سمانه و سروناز هم مجرم سیاسی! نبودند،گرفتار بوده اند در این ماهها؟
بزرگ میشود...آنقدر بزرگ که دیگر هیچوقت آدمهای قبلی نشویم...#علیه_فراموشی
گاهی مجبوری بری. میری ولی دلت یه جایی می‌مونه. میری ولی سفر علاج این درد نیست.
بزن به جاده: جاده خاکی

📽 برنامه این هفته‌ی آپارات
🎞 نام فیلم : “جاده خاکی”
🎬 کارگردان: پناه پناهی
@panahpanahi
🖋 میهمانان:
مهشید زمانی منتقد و نویسنده سینمایی از کالیفرنیا
@zamani7993
‎محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک و نویسنده
@drsargolzaei

📺 از تلوزیون بی بی سی فارسی
🖥 از قسمت پخش زنده در وب سایت بی‌بی‌سی فارسی
از یوتیوب - کانال بی‌بی‌سی فارسی

ساعات پخش به وقت ایران
🔹 جمعه: ۹ شب
🔹 شنبه: ۱۰ صبح
🔹 یکشنبه: ۱۲ شب
🔹 سه‌شنبه:۳ بعدازظهر
🔹 چهارشنبه: ۱۲ شب
🔹 تکرار جمعه: ۲ بامداد

🔴 لینک تماشای فیلم در یوتیوب:
https://m.youtube.com/watch?v=zq481HtwmnU
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱- به نظر شما فیلم درباره چیست ؟
🔹 درباره‌ی مرگ، فروپاشی، به آخر خط رسیدن
درباره‌ی ایران!
مرگ دریاچهٔ ارومیه، مرگ جیسی، مرگ قهرمان‌ها و سوپرمن‌ها، مرگ باورها، مرز، پایان جاده...

۲- درباره خانواده درون فیلم چه نظری دارید؟
🔹 نمونه‌ای از جامعه‌ی ایران: دروغ‌گویی و پنهان‌کاری ناگزیر (دروغ برای بقاء)، عشق و خشم همزمان (مهرا کین)، رؤیاهای گسسته

۳- درباره شخصیتهای فیلم از دیدگاه جامعه‌شناسی و روانشناسی چه نظری دارید؟
🔹 مادر: قوی ولی شکسته
پدر: ماسک قدرت ولی ناتوان و از درون غمگین
پسر بزرگ: قهر کرده، انکار وابستگی، رؤیاهای دست نیافتنی در درون سیاهچاله‌! معجونی از اودیسه‌ی فضایی و ذن!
پسر کوچک: امید، معصومیت، سر زندگی، ارتباط، کنشگری، عشق به خاک

🔹مرد موتورسوار نقاب به چهره:
منجی خلافکار! قربانی دژخیم!
بستن بچه به درخت:
مراقبت افراطی والدین
پدر در وضعیت صلیب در میان ستارگان:
سوپرمن شهید
مرز غربی:
سرزمین توران ( افسانه‌ی پسرکشی در شاهنامه: سیاوش- سهراب)
بوسه بر خاک:
میهن به مثابه خدا

@drsargolzaei
🔹 پیشنهاد کتاب:
این روزها دوباره خواندن این کتاب بهره و برداشتی نو دارد، این کتاب داستان انقلاب ماست، از دو نسل پیش تاکنون، از ساحت رئال تا قلمرو سورئال، داستانی شیرین و ژرف:

🔴 خط چهار مترو
نوشته‌ی لیلی فرهادپور
نشر ثالث
🔹 مرثیه
دکتر شفیعی کدکنی(م. سرشک)
دفتر شعر در کوچه باغ‌های نشابور

تبارنامه‌ی خونین این قبیله کجاست
که بر کرانه شهیدی دگر بیفزایند؟
کسی به کاهن این معبد شگفت نگفت
بخور آتش و قربانیان پی در پی
هنوز خشم خدا را فرو نیاورده‌ست ؟!
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#نوسروده

یک بار هم
گمان می‌کنم؛
- همین اواخر بود
آری -
بعد از آن‌که در ساحل گنگ
پا بر زمین گذاشته بودم
تنها بی کس
هم‌پای قوالی با موهای پریشان
مثل نصرت‌ خان.

به بالای عاشیقی زاده شدم
باری
در کرانه های ارس.

پیش از آن‌که سبیل‌‌های استالین درآیند..
- نقش سبیل هیتلر در کشته شدن میلیاردها انسان فراموش نشود...
( راستی چرا تمامی دیکتاتورها چیزک بی اهمیتی دارند که خیلی مهم است؟!)
آه
می‌بینی؟!
اینجا هم مزاحمند این تبار تباه
کجا بودیم؟!

باری
عاشیقی در آران و آذربایجان
که می‌توانست
از میدان راه آهن تا پل تجریش را
کوچه کوچه، خیابان خیابان
با اشک خیس کند
که گرد و خاک نشود...
وگرنه
من چرا باید
این‌همه عاشق سیتار و آکاردئون باشم ؟!

#محسن_بارانی ۲۸اسفند ۱۴۰۱

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#چشم_تاریخ
#دکتر_حسین_فاطمی

دکتر #مصدق درباره‌ی دکتر حسین فاطمی گفته بود: «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاس‌گزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.» 

دکتر حسین فاطمی دکترای حقوق از پاریس، روزنامه‌نگار، نماینده‌ی مجلس و سپس وزیر خارجه‌ی دولت دکتر مصدق بود. فاطمی یک بار از سوء قصد مسلحانهٔ «فدائیان اسلام» و بار دیگر از سوءقصد اوباش تحت هدایت «شعبان جعفری» جان سالم به در برد و بالاخره پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با نظر محمدرضا شاه در ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد.

عکس #دکترفاطمی را در کنار دکتر مصدق در #دادگاه_لاهه نشان می‌دهد.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#دردستان

ما، در زمین
- مادر زمین
چه کاشتیم
که سال‌ها
این‌همه
چرای بی جواب
داشتیم؟! ...

پ.ن: عکس از ژاک پالوفسکی ( سرباز ایرانی خفته در آغوش زمین.دو روز مانده به نوروز نزدیکی بصره)

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با هردو دستم
داستان بلند موهایت را می‌بافم
دستم بند است به دوست داشتنت
لحظه‌ی سال نو را تحویل می‌گیری؟

#شعر
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند

@ashkandaneshmand
Forwarded from بشنو از نی/م.حسین صائبی (M.Hosaen Saebi)
بُوَد آیا که درِ میکده‌ها بگشایند
گره از کارِ فروبستهٔ ما بگشایند

اگر از بهرِ دلِ زاهدِ خودبین بستند
دل قوی دار که از بهرِ خدا بگشایند

#حافظ_شیرازی
#خوشنویسی_محمدحسین_صائبی


https://t.me/khoshnevisibeshnoazney۰
🔹 برای کشته شدگان و رفتگان این سال بد:

چیز زیادی را از دست نداده‌ای
آه یادم آمد
تنها، ما که از وداع باز می‌گشتیم برف آمد
سپید بود و خشک
و نشست روی زمین به انتظار
اما خوب که فکر می‌کنم چیز مهمی را از دست نداده‌ای
تنها، همین که باران گرفته
اگر بودی، پشت هر پنجره ، بر پیشانی هر شیشه ، هر کجا، رد سرگردان قطره‌های باران را می‌دیدی
تند و پیوسته می‌بارد ، باران.
باران می‌بارد و آن‌طور که سیمین می گفت: «زمین را به آسمان کوک می‌زند»
به هرحال چیز زیادی را از دست نداده‌ای
تنها، نوروز را ، که به اندوه کهن‌ترین خشکی‌ها و تنهاترین سنگ‌ها و خونین‌ترین دل‌ها هم سر خم نمی کند، رحمی ندارد و پا سست نمی‌کند.
تنها نوروز که سرمستی سنگدلانه‌اش، سخت‌ترین زمستان‌ها را شکست می‌دهد و سردترین خاک‌ها را که پیکر رنجور بهترین جوانان ما را در خود جای داده
تنها چند زمستان، چند نفس، چند تاپ تاپ بیشتر قلب ....
آه یادم نبود تو هم تنها همین‌ها را می‌خواستی همراه اندکی آزادی ...

معصومه بیات
#تأملات
#خواب_نوروزی

خواب می‌بینم که بهار در راه است
خواب می‌بینم خورشید خندان است
خواب می‌بینم که آب به هامون بازگشته،
آتش به تفتان
خواب می‌بینم رویش دستان‌مان را!

محمدرضا سرگلزایی
بازگشت!

روح القدس بازمی‌گردد
با کوله‌باری از شعرهای دردآلود بی‌وزن
با انبانی از فریادهای حنجره‌های خون‌آلود
با صندوقچه‌ای از نگاه‌های چشمان تخلیه‌شده
با کمری خمیده از نعش جوانان سربه‌دار

روح‌القدس بازگشته است
سرافکنده و شرمسار
از انبیاء و اولیاء نرینه‌آیین
که از شعر و آواز آسمان، افسون و افسانه ساختند و زنجیر و شلاق و ریسمان

روح‌القدس
اشک در چشم و بغض در گلو
در گوشم زمزمه می‌کند:
"بخوان! بخوان به نام گل سرخ، به نام خوشه‌ی انگور،
بخوان به نام سیب، سیب سرخ، سیب حوا!"


محمدرضا سرگلزایی
Forwarded from بشنو از نی/م.حسین صائبی (M.Hosaen Saebi)
اي آن كه به آيين عجم خرده گرفتي
نوروز همان پاسخ دندان شكن ماست

ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم
اين آيه كوتاه تمام سخن ماست

#حسن_قریبی
#خوشنویسی_محمدحسین_صائبی

https://t.me/khoshnevisibeshnoazney۰
🔹 آیین

دختران‌مان را زنده به گور کردند
و پسران‌مان را سربه‌دار
رخت سیاه را به جای رقص زندگی آیین کردند
بسیار کوشیدند که آیین زندگی براندازند
تا بر گور این قبیله جام‌ها لبریز کنند از دکل‌های نفت
تاریخ اما روایت خواهد کرد که ما زندگی را فرونگذاشتیم
در تمام خانه‌های قبیله آتش افروختیم، بربط نواختیم و شراب انداختیم
پس آنگاه بر خاکستر ضحاک و قبیله و مارهایش رقصیدیم

محمدرضا سرگلزایی
🔹 روانکاوی و زندگی

این پرسش اساسی همیشه پیش روی ماست که روانکاوی به چه نتایجی ختم می شود؟ این پرسش به‌ویژه در عصر کالاساز ضد ذهن که اختلال‌های روانی را به مجموعه‌ای از علایم و نشانه‌های دسته‌بندی شده در راهنماهای تشخیصی تقلیل داده است پرسشی ضروری به نظر می‌رسد. به شکل دم‌دستی و فست‌فودی شاید این به ذهن کسی خطور کند که روانکاوی نوعی درمان است؛ اگر چنین تصوری دارید خبر خوشی برای شما ندارم، روانکاوی دیسیپلینی جدا از رواندرمانی است به‌خاطر این‌که هدف آن درمان نیست. اگر در بین روانکاوانی که می‌شناسم بخواهم به یکی از آگاهان‌شان استناد کنم که روانکاوی را به نظرم بسیار واقعی‌تر از خیلی از هم‌قطارانش فهمیده چاره‌ای ندارم جز این‌که به دیدیا آنزیو Didier Anzieu ارجاع بدهم. او و آثارش که بیش از یک دهه ذهن من را به خود مشغول کرده می‌تواند در این مورد راه‌گشا باشند. او بر این باور است که روانکاوی چیزی را شفا نمی‌دهد و به طور کلی روانکاوی برای درمان بیماران به وجود نیامده است بلکه هدف آنالیز، دگرگونی است. در نتیجه روانکاوی تعهدی برای ناپدید کردن علایم مراجعانش ندارد. انتظار ما این است که مراجع پس از گذراندن تحلیل استاندارد باخبرتر، خودمختارتر و لیبیدینال ( زندگی‌محور)تر به خود،‌ زندگی و دنیا نگاه کند. پس دگرگونی و دگرگون‌سازی هدف روانکاوی است.
جالب اینجاست که در ابتدای هر سال نو در فرهنگ ما صحبت از این است که دگرگون کننده‌ی امور و احوال، حال و روزگار ما را به بهترین شکل ممکن دگرگون کند. اگر به این نیایش نمادین‌تر نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که حقیقت بی‌صدایی در آن نهفته است که منتظر شنیده شدن است و آن تأکید بر دگرگونی است. دگرگونی نه از نگاه متافیزیکی و معنای زندگی، نه به شکل عمودی‌اش، بلکه دگرگونی در اینجا به معنای دگرگونی اوضاع و احوال از رهگذر معنای افقی به گستره‌ی فهم خود در آینه‌ی دیگری است. بنابراین، در سال جدید برای شما عزیزان سالی پر از دگرگونی نه در معنای متافیزیک‌اندودش بلکه به معنای خاکی شده‌اش آرزومندم. باشد که در غم سال پر‌حادثه‌ای که گذشت و در رگبار بی‌امان گریه و سوزن‌ریز بی‌امان ماتم، دگرگونی اساسی برای مردمانی واقعی که از گوشت و پوست و خون درست شده‌اند و چشمانی نگران بازگشت آنها به خانه‌اند اتفاق بیفتد. هر دگرگونی بزرگ، لازمه‌اش اتفاقی زمینه‌ساز است و آن این است که نه من و نه تو به تنهایی اتفاق بزرگی نیستیم. در کنار هم و با هم آن اتفاق و دگرگونی بزرگ رخ خواهد داد. یادمان باشد پادزهر فراموشی ترومای جمعی زمانه و نسل ما پاسداشت یاد رفتگان این راه است که «فرزند کسی بودند.»

من ريشه های تو را دريافته‌ام
با لبانت برای همه‌ی لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست هايت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گريسته‌ام
برای خاطر زندگان
و در گورستان تاريک با تو خوانده‌ام
زيباترين سرودها را
زيرا که مردگان اين سال
عاشق ترين زندگان بودند

🔹 دکتر احمدرضا محمدپور یزدی
(روان‌شناس- دانشگاه کنکوردیا- مونترال)