#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و احترام
سوالی دارم درباره نیاز انسان به قدرت و کنترل.
در برخی نظریههای روانشناسی گفته میشود که نیاز به قدرت یک نیاز اساسی در هر انسان است، آیا شما هم طرفدار این نظریه هستید؟
در سلسله مراتب نیازهای مزلو این نیاز دیده نمیشه. من این نیاز را در خودم و افراد نزدیک به خودم هم زیاد نمیبینم.
منظور از نیاز به قدرت چیست؟
آیا قدرت در این مقوله ترجمه درستی است برای واژه power ؟
و یک سوال کلی: رویکردهای مختلف روانشناسی نیازهای اساسی انسان را یکسان تعریف نمیکنند، مثلاً گلسر، مزلو و TA هر کدام این را جور دیگری میبینند، آنچه در اکثر نظریهها مشترک است یک نیاز است که با واژه ها و ترجمههای مختلف تعریف میشه: ارتباط، احساس تعلق، نوازش یا محبت. بقیه نیازهای اساسی در هر رویکردی جور دیگریست.
برای خودشناسی چطور میشه نیازهای اساسی را مطالعه کرد و کدام نظریه را باید قبول کرد؟
ممنون اگر پاسخ بدهید.
با احترام
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
۱- من پدیدههای روانشناختی را آن طوری میبینم که سنایی غزنوی در تمثیل فیل در شهر نابینایان بیان کرده و مولانا نیز در تمثیل فیل در تاریکی تکرار کرده است؛ به این معنا که نظریهپردازان روانشناسی هر کدام بخشی از انسان را مشاهده کردهاند و شناختهاند و شرح دادهاند بنابراین من به جای این که به این فکر کنم که کدامیک درست گفتهاند به تجمیع نظریات فکر میکنم، به این که در این لحظۀ خاص کدام نظریه به فهم این فرد یا این جمع خاص، بیشتر کمک میکند. به تعبیر میلان کوندرا راجع به هیچ پدیدهای نمیتوان دو نظریۀ متناقض را پذیرفت به جز در مورد انسان، راجع به انسان دو نظریۀ متناقض میتوانند درست باشند.
۲- نیاز به قدرت که ابتدا آلفرد آدلر و سپس تئودور آدورنو و اخیراً ویلیام گلسر به آن پرداختهاند در تحقیقات زیستشناسی و روانشناسی تکاملی و نیز در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی به اثبات رسیده است، ولی همانطور که کمیّت و اولویت نیاز به غذا یا نیاز به سکس یا نیاز به معنا در افراد مختلف متفاوت است، کمیّت نیاز به قدرت نیز در افراد مختلف متفاوت است؛ این تفاوت هم ریشۀ ژنتیک-بایولوژیک دارد، هم ریشۀ فرهنگی-تربیتی.
سرسبز باشید
#قدرت #نیاز_به_قدرت #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و احترام
سوالی دارم درباره نیاز انسان به قدرت و کنترل.
در برخی نظریههای روانشناسی گفته میشود که نیاز به قدرت یک نیاز اساسی در هر انسان است، آیا شما هم طرفدار این نظریه هستید؟
در سلسله مراتب نیازهای مزلو این نیاز دیده نمیشه. من این نیاز را در خودم و افراد نزدیک به خودم هم زیاد نمیبینم.
منظور از نیاز به قدرت چیست؟
آیا قدرت در این مقوله ترجمه درستی است برای واژه power ؟
و یک سوال کلی: رویکردهای مختلف روانشناسی نیازهای اساسی انسان را یکسان تعریف نمیکنند، مثلاً گلسر، مزلو و TA هر کدام این را جور دیگری میبینند، آنچه در اکثر نظریهها مشترک است یک نیاز است که با واژه ها و ترجمههای مختلف تعریف میشه: ارتباط، احساس تعلق، نوازش یا محبت. بقیه نیازهای اساسی در هر رویکردی جور دیگریست.
برای خودشناسی چطور میشه نیازهای اساسی را مطالعه کرد و کدام نظریه را باید قبول کرد؟
ممنون اگر پاسخ بدهید.
با احترام
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
۱- من پدیدههای روانشناختی را آن طوری میبینم که سنایی غزنوی در تمثیل فیل در شهر نابینایان بیان کرده و مولانا نیز در تمثیل فیل در تاریکی تکرار کرده است؛ به این معنا که نظریهپردازان روانشناسی هر کدام بخشی از انسان را مشاهده کردهاند و شناختهاند و شرح دادهاند بنابراین من به جای این که به این فکر کنم که کدامیک درست گفتهاند به تجمیع نظریات فکر میکنم، به این که در این لحظۀ خاص کدام نظریه به فهم این فرد یا این جمع خاص، بیشتر کمک میکند. به تعبیر میلان کوندرا راجع به هیچ پدیدهای نمیتوان دو نظریۀ متناقض را پذیرفت به جز در مورد انسان، راجع به انسان دو نظریۀ متناقض میتوانند درست باشند.
۲- نیاز به قدرت که ابتدا آلفرد آدلر و سپس تئودور آدورنو و اخیراً ویلیام گلسر به آن پرداختهاند در تحقیقات زیستشناسی و روانشناسی تکاملی و نیز در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی به اثبات رسیده است، ولی همانطور که کمیّت و اولویت نیاز به غذا یا نیاز به سکس یا نیاز به معنا در افراد مختلف متفاوت است، کمیّت نیاز به قدرت نیز در افراد مختلف متفاوت است؛ این تفاوت هم ریشۀ ژنتیک-بایولوژیک دارد، هم ریشۀ فرهنگی-تربیتی.
سرسبز باشید
#قدرت #نیاز_به_قدرت #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
استاد سوالی داشتم. در تئوری یونگ جایگاه روح (soul) کجاست؟ یعنی جدای از ایگو و سلف قرار دارد؟ و اینکه آیا تعریفی میشود از آن ارائه کرد و برای مراقبت از آن چه باید کرد؟
اگر منبع مفیدی را هم میشناسید سپاسگزار میشوم اگر معرفی کنید.
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
برای فهم نظریهٔ یونگ باید با فلسفهٔ هگل به طور خاص و ایدهآلیسم آلمانی بطور عام آشنا باشید. از نظر هگل جهان بازنمود حرکت تکاملی ایده (مُثُل) ای است که در سیر آگاهی به خویش حرکت میکند و با تحقّق کامل خودآگاهی این ایده همان الوهیت خواهد بود. یونگ در کتاب «خاطرات، رؤیاها، اندیشه ها» ترجمه پروین فرامرزی- انتشارات به نشر میگوید : «خدا یعنی ناخودآگاه» و در همان کتاب می گوید : « روح در درون ما نیست، بلکه ما در درون روح قرار داریم.» بنابراین میتوان soul یا روح را معادل همان ایده و نیز معادل ناخودآگاه جمعی دانست، در حالی که self یا خویشتن نفوذ ناخودآگاه جمعی در ناخودآگاه شخصی است که معادل «نَفَخهٔ الهی» ( وَ نَفَختُ فیهِ مِن روحی) و یا «فَرَوَهَر» است که ویکتور فرانکل آن را «خدای ناخودآگاه» مینامد و ego هم که همان لایهٔ نازک خودآگاهی فردی است که با خودآگاهی ایده کاملأ متفاوت است و جوانهایست که نوید تحقّق الوهیّت در آینده را میدهد.
علاوه بر کتاب فوق کتاب «خدا در ناخودآگاه» ترجمهٔ دکتر ابراهیم یزدی را نیز بخوانید.
سبز باشید
#یونگ #کارل_گوستاو_یونگ #سلف #خود #ایگو #دکتر_سرگزایی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei #self #ego
@drsargolzaei
❓پرسش:
استاد سوالی داشتم. در تئوری یونگ جایگاه روح (soul) کجاست؟ یعنی جدای از ایگو و سلف قرار دارد؟ و اینکه آیا تعریفی میشود از آن ارائه کرد و برای مراقبت از آن چه باید کرد؟
اگر منبع مفیدی را هم میشناسید سپاسگزار میشوم اگر معرفی کنید.
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
برای فهم نظریهٔ یونگ باید با فلسفهٔ هگل به طور خاص و ایدهآلیسم آلمانی بطور عام آشنا باشید. از نظر هگل جهان بازنمود حرکت تکاملی ایده (مُثُل) ای است که در سیر آگاهی به خویش حرکت میکند و با تحقّق کامل خودآگاهی این ایده همان الوهیت خواهد بود. یونگ در کتاب «خاطرات، رؤیاها، اندیشه ها» ترجمه پروین فرامرزی- انتشارات به نشر میگوید : «خدا یعنی ناخودآگاه» و در همان کتاب می گوید : « روح در درون ما نیست، بلکه ما در درون روح قرار داریم.» بنابراین میتوان soul یا روح را معادل همان ایده و نیز معادل ناخودآگاه جمعی دانست، در حالی که self یا خویشتن نفوذ ناخودآگاه جمعی در ناخودآگاه شخصی است که معادل «نَفَخهٔ الهی» ( وَ نَفَختُ فیهِ مِن روحی) و یا «فَرَوَهَر» است که ویکتور فرانکل آن را «خدای ناخودآگاه» مینامد و ego هم که همان لایهٔ نازک خودآگاهی فردی است که با خودآگاهی ایده کاملأ متفاوت است و جوانهایست که نوید تحقّق الوهیّت در آینده را میدهد.
علاوه بر کتاب فوق کتاب «خدا در ناخودآگاه» ترجمهٔ دکتر ابراهیم یزدی را نیز بخوانید.
سبز باشید
#یونگ #کارل_گوستاو_یونگ #سلف #خود #ایگو #دکتر_سرگزایی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei #self #ego
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام آقای دکتر عزیز، درود برشما
سپاس فراوان از این همه وقتی که برای روشنگری و پاسخگویی به سوالات میگذارید، خسته نباشید.
آیا اینکه کسی بداند در زندگی چه چیزی (هایی) را نمیخواهد، مهمتر و مقدم است بر اینکه بداند چه چیزی (هایی) را میخواهد؟
شناخت کدامیک زودتر حاصل میشود: آگاهی به آنچه قطعا نخواستنیست یا آگاهی کامل به آنچه واقعا میخواهیم ؟
من هنوز نتوانستهام هدف اصلی زندگیام رو پیدا کنم، یا شاید بهتره بگم همزمان به انتخاب چندین راه مختلف تمایل دارم و این عدمتمرکز روی یک هدف مشخص باعث شده که وقت و انرژیام رو در راه ها و کارهایی بیسرانجام صرف کردهام. و از این بابت خودم رو سرزنش میکنم.
اما در مورد اینکه چه چیزهایی رو در زندگی نمیخوام، الان دیگه تکلیفام با خودم خیلی روشن هست. فکر کردم شاید این خودش نشانهای باشه از اینکه من دارم به انتخاب هدف و مسیر زندگیام نزدیکتر میشم، آیا به نظر شما هم همینطوره؟ یا اینکه خیر، من برای رهایی از این سردرگمی باید به درجات بالاتری از خودآگاهی برسم ؟
پیشاپیش از لطف و توجه بیدریغ شما سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از محبّتی که به بنده دارید ممنونم.
شناخت آنچه نمیخواهیم (انگیزش سلبی/اجتنابی) راحتتر از شناخت آنچه میخواهیم (انگیزش ایجابی/اشتیاقی) است زیرا هیجان و حسّ رنج در ما قویتر و فوریتر از هیجان و حسّ لذّت عمل میکند. برای شناخت آنچه میخواهیم کتابهای «تسلّی بخشیهای فلسفه» آلن دو باتن (فصل اپیکور) نشر ققنوس، «عادت هشتم» استیون کیوی نشر پیکان و «خودت را دوست داری؟» بنده (نشر همنشین) مفید هستند
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام آقای دکتر عزیز، درود برشما
سپاس فراوان از این همه وقتی که برای روشنگری و پاسخگویی به سوالات میگذارید، خسته نباشید.
آیا اینکه کسی بداند در زندگی چه چیزی (هایی) را نمیخواهد، مهمتر و مقدم است بر اینکه بداند چه چیزی (هایی) را میخواهد؟
شناخت کدامیک زودتر حاصل میشود: آگاهی به آنچه قطعا نخواستنیست یا آگاهی کامل به آنچه واقعا میخواهیم ؟
من هنوز نتوانستهام هدف اصلی زندگیام رو پیدا کنم، یا شاید بهتره بگم همزمان به انتخاب چندین راه مختلف تمایل دارم و این عدمتمرکز روی یک هدف مشخص باعث شده که وقت و انرژیام رو در راه ها و کارهایی بیسرانجام صرف کردهام. و از این بابت خودم رو سرزنش میکنم.
اما در مورد اینکه چه چیزهایی رو در زندگی نمیخوام، الان دیگه تکلیفام با خودم خیلی روشن هست. فکر کردم شاید این خودش نشانهای باشه از اینکه من دارم به انتخاب هدف و مسیر زندگیام نزدیکتر میشم، آیا به نظر شما هم همینطوره؟ یا اینکه خیر، من برای رهایی از این سردرگمی باید به درجات بالاتری از خودآگاهی برسم ؟
پیشاپیش از لطف و توجه بیدریغ شما سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از محبّتی که به بنده دارید ممنونم.
شناخت آنچه نمیخواهیم (انگیزش سلبی/اجتنابی) راحتتر از شناخت آنچه میخواهیم (انگیزش ایجابی/اشتیاقی) است زیرا هیجان و حسّ رنج در ما قویتر و فوریتر از هیجان و حسّ لذّت عمل میکند. برای شناخت آنچه میخواهیم کتابهای «تسلّی بخشیهای فلسفه» آلن دو باتن (فصل اپیکور) نشر ققنوس، «عادت هشتم» استیون کیوی نشر پیکان و «خودت را دوست داری؟» بنده (نشر همنشین) مفید هستند
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی گرامی
طبق نظریه آرکیتایپهای هلنی، ما هیچ کنترل خاصی روی کلیت نحوه زندگیمون نداریم. از نتایجش میشه این که رفتارای ما از قبل تعیین شده و افراد نمیتونن رفتارشون رو انتخاب کنن پس نمیشه مقصر دونستشون. پس آیا ما باید اخلاق شفقت شوپنهاوری رو پیشه کنیم و بگیم "هر ذره که در هوا و در هامون است، نیکو نگرش که همچو ما مفتون است"؟ آیا اخلاق هیچ معنایی نداره؟ ینی افراد مجازن هرکاری خواستن انجام بدن و ما نباید ازشون خرده بگیریم و بذاریم کارشونو بکنن؟
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل- آگاهی از جبر، درجاتی از اختیار را برای ما فراهم می آورد و این همان پارادوکس بزرگ جبر و اختیار است.
جبر آرکهتایپال به ما کمک میکند که بدانیم چه اجزایی از زندگی ما تغییرناپذیر هستند و چه بخشهایی تغییرپذیر، در نتیجه وقت، سرمایه و انرژیمان را بر آنچه تغییرناپذیر است هدر نمیدهیم و برای تغییر دادن آنچه تغییرپذیر است سرمایهگذاری بهتری میکنیم.
برای مثال، اگر زنی بداند که آرکهتایپ غالب او «آفرودیت» است میداند که وکیل یا جرّاح موفقی نخواهد شد، ولی او میتواند بین بازیگر شدن، مجسمهساز شدن، طرّاح مُد شدن و رقصنده شدن «انتخاب» کند، انتخابی که بر هزینه/فایدهٔ زندگیاش تأثیر بزرگی خواهد داشت.
دوّم- باور به اخلاق، نتیجهٔ باور به «ارادهٔ آزاد» است در حالی که پایهٔ روانکاوی بر «نظریهٔ ناخودآگاه» است، بنابراین همانطور که میفرمایید نظریهٔ روانکاوی (به طور عام) و روانشناسیتحلیلییونگ (به طور خاص) فلسفهٔ اخلاق را دچار چالش میکنند.
سوّم این که اساس زندگی اجتماعی بر «قرارداد اجتماعی» است. چه قائل به جبر باشیم و چه قائل به اختیار، یک فرد کودک آزار را از دسترسی داشتن به کودکان محروم میکنیم. این تصمیم را بر مبنای «درستی فلسفی» آن نمیگیریم، بر مبنای «سودمندی اجتماعی» آن میگیریم و سودمندی اجتماعی را با متودولوژی پژوهش در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میسنجیم، گرچه «فیلسوفان علم» حق دارند این متودولوژی را به چالش بکشند.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی گرامی
طبق نظریه آرکیتایپهای هلنی، ما هیچ کنترل خاصی روی کلیت نحوه زندگیمون نداریم. از نتایجش میشه این که رفتارای ما از قبل تعیین شده و افراد نمیتونن رفتارشون رو انتخاب کنن پس نمیشه مقصر دونستشون. پس آیا ما باید اخلاق شفقت شوپنهاوری رو پیشه کنیم و بگیم "هر ذره که در هوا و در هامون است، نیکو نگرش که همچو ما مفتون است"؟ آیا اخلاق هیچ معنایی نداره؟ ینی افراد مجازن هرکاری خواستن انجام بدن و ما نباید ازشون خرده بگیریم و بذاریم کارشونو بکنن؟
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل- آگاهی از جبر، درجاتی از اختیار را برای ما فراهم می آورد و این همان پارادوکس بزرگ جبر و اختیار است.
جبر آرکهتایپال به ما کمک میکند که بدانیم چه اجزایی از زندگی ما تغییرناپذیر هستند و چه بخشهایی تغییرپذیر، در نتیجه وقت، سرمایه و انرژیمان را بر آنچه تغییرناپذیر است هدر نمیدهیم و برای تغییر دادن آنچه تغییرپذیر است سرمایهگذاری بهتری میکنیم.
برای مثال، اگر زنی بداند که آرکهتایپ غالب او «آفرودیت» است میداند که وکیل یا جرّاح موفقی نخواهد شد، ولی او میتواند بین بازیگر شدن، مجسمهساز شدن، طرّاح مُد شدن و رقصنده شدن «انتخاب» کند، انتخابی که بر هزینه/فایدهٔ زندگیاش تأثیر بزرگی خواهد داشت.
دوّم- باور به اخلاق، نتیجهٔ باور به «ارادهٔ آزاد» است در حالی که پایهٔ روانکاوی بر «نظریهٔ ناخودآگاه» است، بنابراین همانطور که میفرمایید نظریهٔ روانکاوی (به طور عام) و روانشناسیتحلیلییونگ (به طور خاص) فلسفهٔ اخلاق را دچار چالش میکنند.
سوّم این که اساس زندگی اجتماعی بر «قرارداد اجتماعی» است. چه قائل به جبر باشیم و چه قائل به اختیار، یک فرد کودک آزار را از دسترسی داشتن به کودکان محروم میکنیم. این تصمیم را بر مبنای «درستی فلسفی» آن نمیگیریم، بر مبنای «سودمندی اجتماعی» آن میگیریم و سودمندی اجتماعی را با متودولوژی پژوهش در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میسنجیم، گرچه «فیلسوفان علم» حق دارند این متودولوژی را به چالش بکشند.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی، اینجانب علاقهمند به روانشناسی بالاخص در قالب نگاه ژرف و حقیقتپسند شما عزیز بزرگوار هستم... نگاهی آمیخته با عقلانیت و معنویت... نگاهی که به قولی شیوهی آموزش ماهیگیری خواهد بود نه انتخابی معین و نشانِ راهی مشخص... و اینها همان اندیشههای ارزندهای هستش که از کتابهای زیبای شما دریافت کردم...
بر خلاف تمام اینها با توجه به ذوق، تسلط و تخصص شما در زمینههای شعر و فلسفه و عرفان سوالی از شما داشتم...
از نظر شما آیا دین روشنگر و هدایتکننده خواهد بود؟
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم که شاید دینداری در بیدینی باشه یا به قولی خودسازی در خودسوزی و ویرانگری باشه... یا شاید قاعدهمندی در بیقاعدگی و به دور از چهارچوب؟
انسان دینداری بودم یا شاید قاعدهمندی...
تلاش میکنم به خودم اصرار کنم که دین کارگشا نیست... تلاش دارم به نوعی همسو با اندیشههای به اصطلاح مترقی اطرافیانِ به ظاهر ادیب و آگاهم بشم... اما آرامش ندارم؟ افکارم شیطانیست و قلبم آرام نیست؟
مطالعه کتاب یادداشتهای یک روانپزشکِ شما مجددا درگیرم کرد و باعث شد مزاحم شما بشم.
نقش دین چه اندازه میتونه در آرامش انسان موثر باشه؟ قاعدههای اسلام انسانساز هستند یا خیر؟ مراقبه چگونه میتونه به آرامش انسان کمک کنه؟
به دنبال راهی هستم برای اثبات حقیقت... به دنبال منبعی هستم برای آرامش... بی تابم دکتر... بی قرارم... چه کنم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از عنایتی که به بنده و نوشتههایم دارید ممنونم.
۱- پیشنهاد میکنم فایلصوتی کلاس «دین اندیشی نقادانه» بنده را از مؤسسهٔ آفتابمهر تهیه و گوش کنید.
در آن درسگفتار تا حدّ بضاعتم به موضوع دین، دینداری و دیناندیشی پرداختهام.
تلفن مؤسسهٔ آفتاب مهر 02188109349 است.
۲- مراقبههای مبتنی بر تمرکز بر حالات جسمانی باعث افزایش پرفیوژن، متابولیسم و سیناپتوژنز لوب سینگولایقدامی در مغز میشوند و از این طریق کنترل ارادی بر هیجانها و عواطف را افزایش میدهند و خودآگاهی مبتنی بر عملکرد پرهفرونتال را میافزایند.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی، اینجانب علاقهمند به روانشناسی بالاخص در قالب نگاه ژرف و حقیقتپسند شما عزیز بزرگوار هستم... نگاهی آمیخته با عقلانیت و معنویت... نگاهی که به قولی شیوهی آموزش ماهیگیری خواهد بود نه انتخابی معین و نشانِ راهی مشخص... و اینها همان اندیشههای ارزندهای هستش که از کتابهای زیبای شما دریافت کردم...
بر خلاف تمام اینها با توجه به ذوق، تسلط و تخصص شما در زمینههای شعر و فلسفه و عرفان سوالی از شما داشتم...
از نظر شما آیا دین روشنگر و هدایتکننده خواهد بود؟
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم که شاید دینداری در بیدینی باشه یا به قولی خودسازی در خودسوزی و ویرانگری باشه... یا شاید قاعدهمندی در بیقاعدگی و به دور از چهارچوب؟
انسان دینداری بودم یا شاید قاعدهمندی...
تلاش میکنم به خودم اصرار کنم که دین کارگشا نیست... تلاش دارم به نوعی همسو با اندیشههای به اصطلاح مترقی اطرافیانِ به ظاهر ادیب و آگاهم بشم... اما آرامش ندارم؟ افکارم شیطانیست و قلبم آرام نیست؟
مطالعه کتاب یادداشتهای یک روانپزشکِ شما مجددا درگیرم کرد و باعث شد مزاحم شما بشم.
نقش دین چه اندازه میتونه در آرامش انسان موثر باشه؟ قاعدههای اسلام انسانساز هستند یا خیر؟ مراقبه چگونه میتونه به آرامش انسان کمک کنه؟
به دنبال راهی هستم برای اثبات حقیقت... به دنبال منبعی هستم برای آرامش... بی تابم دکتر... بی قرارم... چه کنم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از عنایتی که به بنده و نوشتههایم دارید ممنونم.
۱- پیشنهاد میکنم فایلصوتی کلاس «دین اندیشی نقادانه» بنده را از مؤسسهٔ آفتابمهر تهیه و گوش کنید.
در آن درسگفتار تا حدّ بضاعتم به موضوع دین، دینداری و دیناندیشی پرداختهام.
تلفن مؤسسهٔ آفتاب مهر 02188109349 است.
۲- مراقبههای مبتنی بر تمرکز بر حالات جسمانی باعث افزایش پرفیوژن، متابولیسم و سیناپتوژنز لوب سینگولایقدامی در مغز میشوند و از این طریق کنترل ارادی بر هیجانها و عواطف را افزایش میدهند و خودآگاهی مبتنی بر عملکرد پرهفرونتال را میافزایند.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام
تقاضا دارم بفرمایید که:
برای سنخ شناسی روانی خودمان چه کار کنیم؟
چگونه با چیزهایی مثل کهن الگو می توان زندگی را سامان بخشید؟
در عمل شناخت کهن الگو های غالب یا تیپ شخصیتی چه اثری باید بر ما بگذارد؟
آیا کهن الگوهای اروپایی با آسیایی تفاوتی دارند یا جهان شمولند؟ و آیا کاری برای شناختن کهن الگوهای آسیایی صورت گرفته؟
مطالعه ی نظریه های شخصیت برای یک غیر روان شناس چه سودی دارد و او چطور می تواند بیشترین بهره را از بررسی نظریه های شخصیت در زندگی شخصی، اولا، و بینا فردی، ثانیا، ببرد؟
لطفا در مورد سنخ شناسی روانی و تیپ شخصیتی مایرز بریگز و کهن الگو ها، منابعی برای خودشناسی بر اساس آنها چه فارسی و چه انگلیسی معرفی کنید. من از سایت های ایران ذهن و خودشناسی استفاده کرده ام ولی هنوز احساس می کنم نمی دانم با این اطلاعات چه باید کرد.
حتی بعد از مطالعه ی بیشتر در تیپ های مایرز بریگز بر تحیرم در شناخت دقیق تیپ شخصیتی ام افزوده شد و نفهمیدم کدام یک از اینان ام: intp infp istp isfp ؟! و یا اینکه به ترتیب هادسی ام بعد هفائستوسی بعد دیونوسوسی که چه؟ حالا بعد از دانستن باید چکار کنم؟!
پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
پاسخ به پرسش شما حداقل نیاز به ده دقیقه توضیح دارد.
بنابراین در فایلصوتی که در پی این مطلب میآید به سوال شما پاسخ می دهم.
تندرست باشید
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام
تقاضا دارم بفرمایید که:
برای سنخ شناسی روانی خودمان چه کار کنیم؟
چگونه با چیزهایی مثل کهن الگو می توان زندگی را سامان بخشید؟
در عمل شناخت کهن الگو های غالب یا تیپ شخصیتی چه اثری باید بر ما بگذارد؟
آیا کهن الگوهای اروپایی با آسیایی تفاوتی دارند یا جهان شمولند؟ و آیا کاری برای شناختن کهن الگوهای آسیایی صورت گرفته؟
مطالعه ی نظریه های شخصیت برای یک غیر روان شناس چه سودی دارد و او چطور می تواند بیشترین بهره را از بررسی نظریه های شخصیت در زندگی شخصی، اولا، و بینا فردی، ثانیا، ببرد؟
لطفا در مورد سنخ شناسی روانی و تیپ شخصیتی مایرز بریگز و کهن الگو ها، منابعی برای خودشناسی بر اساس آنها چه فارسی و چه انگلیسی معرفی کنید. من از سایت های ایران ذهن و خودشناسی استفاده کرده ام ولی هنوز احساس می کنم نمی دانم با این اطلاعات چه باید کرد.
حتی بعد از مطالعه ی بیشتر در تیپ های مایرز بریگز بر تحیرم در شناخت دقیق تیپ شخصیتی ام افزوده شد و نفهمیدم کدام یک از اینان ام: intp infp istp isfp ؟! و یا اینکه به ترتیب هادسی ام بعد هفائستوسی بعد دیونوسوسی که چه؟ حالا بعد از دانستن باید چکار کنم؟!
پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
پاسخ به پرسش شما حداقل نیاز به ده دقیقه توضیح دارد.
بنابراین در فایلصوتی که در پی این مطلب میآید به سوال شما پاسخ می دهم.
تندرست باشید
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام وقت به خیر
آقای دکتر نظر شما درمورد «تجربهی نزدیک به مرگ» که امروزه در جامعهی ما مورد توجه قرار گرفته چیه؟ توجیه روانپزشکی خاصی در این باره وجود داره؟ آیا در سطح جهانی کار علمی در این خصوص انجام گرفته؟ آیا میشه به عنوان یک منبع معرفتی بهش اتکا کرد؟
ممنون از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بنده در هم اندیشی «این راز سر به مُهر» که توسط گروه همایش های به سوی سیمرغ در خردادماه ۱۴۰۰ دربارۀ موضوع مرگ برگزار شد به تفصیل راجع به تجربۀ نزدیک به مرگ صحبت کرده ام و منابع پژوهشی و نقدهای این موضوع را بیان کرده ام.
فایل صوتی و اسلایدهای این همایش را می توانید از کافه فیلو تهیه فرمایید:
https://cafephilo.ir/store-5/hamandishi3
سرسبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام وقت به خیر
آقای دکتر نظر شما درمورد «تجربهی نزدیک به مرگ» که امروزه در جامعهی ما مورد توجه قرار گرفته چیه؟ توجیه روانپزشکی خاصی در این باره وجود داره؟ آیا در سطح جهانی کار علمی در این خصوص انجام گرفته؟ آیا میشه به عنوان یک منبع معرفتی بهش اتکا کرد؟
ممنون از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بنده در هم اندیشی «این راز سر به مُهر» که توسط گروه همایش های به سوی سیمرغ در خردادماه ۱۴۰۰ دربارۀ موضوع مرگ برگزار شد به تفصیل راجع به تجربۀ نزدیک به مرگ صحبت کرده ام و منابع پژوهشی و نقدهای این موضوع را بیان کرده ام.
فایل صوتی و اسلایدهای این همایش را می توانید از کافه فیلو تهیه فرمایید:
https://cafephilo.ir/store-5/hamandishi3
سرسبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
کافه فیلو
هم اندیشی این راز سر به مُهر | کافه فیلو
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
آقای دکتر سرگلزایی عزیز
سلام؛
من در پی مطالعاتی که در حوزه دین و نیز تکامل داشته ام، کنجکاوم که بدانم چه ایده ها و نظریاتی در مورد آینده دین در جامعه بشری وجود دارد.
توضیح بیشتر اینکه در نظرات شما نیز مشاهده کردم که به نقش مهم دین در زندگی بشر چه مثبت و چه منفی پرداخته اید و به نظر می رسد که تحول دین اثر جدی در سرنوشت بشر دارد.
از این رو ممنون میشوم که منابعی در این خصوص اگر می شناسید معرفی نمایید.
با تشکر
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
ممنونم که نظرات بنده را مطالعه می فرمایید.
با توجه به تفصیل پاسخم، آن را به صورت یک فایل صوتی در کانال خواهیم گذاشت.
تندرست و شادکام باشید
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
آقای دکتر سرگلزایی عزیز
سلام؛
من در پی مطالعاتی که در حوزه دین و نیز تکامل داشته ام، کنجکاوم که بدانم چه ایده ها و نظریاتی در مورد آینده دین در جامعه بشری وجود دارد.
توضیح بیشتر اینکه در نظرات شما نیز مشاهده کردم که به نقش مهم دین در زندگی بشر چه مثبت و چه منفی پرداخته اید و به نظر می رسد که تحول دین اثر جدی در سرنوشت بشر دارد.
از این رو ممنون میشوم که منابعی در این خصوص اگر می شناسید معرفی نمایید.
با تشکر
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
ممنونم که نظرات بنده را مطالعه می فرمایید.
با توجه به تفصیل پاسخم، آن را به صورت یک فایل صوتی در کانال خواهیم گذاشت.
تندرست و شادکام باشید
T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب خدمت شما
میخواستم نظرتون رو در مورد مقوله کودک درون بدونم،
آیا اصولاً نیاز هست و اثری داره که بخواهیم مشکلات دوران کودکیمون رو حل کنیم؟
مثلاً تمرینهای کتاب شفای کودک درون مفید خواهد بود یا نه؟
من اخیرا کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن رو مطالعه میکنم نظرات این کتاب بیشتر در مورد صرف انرژی و وقت روی زمان حال هست و در مورد گذشته روند پذیرش رو مدنظر قرار میده (البته بر اساس درک من از این کتاب)
با سپاس بابت وقتی که میذارین و به سوالات پاسخ میدین.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در روانشناسی بالینی شاه کلیدی وجود ندارد،
هر نظریهای راجع به موقعیتی و اشخاصی کمک کننده است،
هیچ روش درمانی برای همه مناسب نیست، و هیچ روش درمانیای هم وجود ندارد که به درد هیچکس نخورد.
ما در روانشناسی بالینی و کاربردی باید به دنبال غنی کردن دسته کلیدمان باشیم نه به دنبال بیرون انداختن کلیدها در سودای داشتن یک شاه کلید.
تقلیلگرایی در علوم تجربی کارکرد دارد نه در علوم انسانی.
سرسبز باشید.
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #روانشناسی #روانشناسی_بالینی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب خدمت شما
میخواستم نظرتون رو در مورد مقوله کودک درون بدونم،
آیا اصولاً نیاز هست و اثری داره که بخواهیم مشکلات دوران کودکیمون رو حل کنیم؟
مثلاً تمرینهای کتاب شفای کودک درون مفید خواهد بود یا نه؟
من اخیرا کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن رو مطالعه میکنم نظرات این کتاب بیشتر در مورد صرف انرژی و وقت روی زمان حال هست و در مورد گذشته روند پذیرش رو مدنظر قرار میده (البته بر اساس درک من از این کتاب)
با سپاس بابت وقتی که میذارین و به سوالات پاسخ میدین.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در روانشناسی بالینی شاه کلیدی وجود ندارد،
هر نظریهای راجع به موقعیتی و اشخاصی کمک کننده است،
هیچ روش درمانی برای همه مناسب نیست، و هیچ روش درمانیای هم وجود ندارد که به درد هیچکس نخورد.
ما در روانشناسی بالینی و کاربردی باید به دنبال غنی کردن دسته کلیدمان باشیم نه به دنبال بیرون انداختن کلیدها در سودای داشتن یک شاه کلید.
تقلیلگرایی در علوم تجربی کارکرد دارد نه در علوم انسانی.
سرسبز باشید.
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #روانشناسی #روانشناسی_بالینی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام آقای دکتر با تشکر از توجهتون. من تمام وُیسهای شما مربوط به افسردگی رو گوش کردم. میخواستم بپرسم شرطیشدگی هم باعث افسردگی میشه؟ و اگر جواب مثبت است. آیا شرطیشدگی و متعاقب آن افسردگی ناشی از آن درمان دارد؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
خیر، شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل نمیتوانند به تنهایی فرایند شکلگیری اختلال افسردگی باشند،
از منظر رفتارگرایی «درماندگی آموختهشده» و «همانندسازی اجتماعی» می توانند موجب اختلال افسردهخویی شوند.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام آقای دکتر با تشکر از توجهتون. من تمام وُیسهای شما مربوط به افسردگی رو گوش کردم. میخواستم بپرسم شرطیشدگی هم باعث افسردگی میشه؟ و اگر جواب مثبت است. آیا شرطیشدگی و متعاقب آن افسردگی ناشی از آن درمان دارد؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
خیر، شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل نمیتوانند به تنهایی فرایند شکلگیری اختلال افسردگی باشند،
از منظر رفتارگرایی «درماندگی آموختهشده» و «همانندسازی اجتماعی» می توانند موجب اختلال افسردهخویی شوند.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام آقای دکتر سرگلزایی عزیز.
آیا در فرآیند تفکر خلّاق، آنچه که یونگ به آنTranscendent Function میگوید رخ میدهد؟ اگر اینچنین است لطفا مثالهایی از آن را ذکر میکنید؟
آیا این موضوع به Participation Mystique هم مرتبط است؟ آنچه که در سفرقهرمانی به مواجهه با سایه معروف است چطور؟ آیا برای حلخلاقانه مسائل نیازمند به رویارویی با سایه خود و یافتن یک Transcendent Function (تابع متعالی) هستیم؟
با سپاس فراوان از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در آموزش «تکنیکال» تفکرخلّاق (که شیوهٔ ادوارد دو بونواست و من در «کتاب زندگی، فکر و دیگر هیچ» راجع به آن نوشته ام) مفاهیم یونگی نقشی ندارند ولی در آموزش تفکرخلّاق مبتنی بر ناخودآگاه (که اوشو در کتاب خلاقیت،دبی فورد در کتاب راز سایه، رابرت جانسون در کتابتجسمخلّاق و اتوشارمر در کتاب تئوری U به آن پرداختهاند) مفاهیم یونگی عبور از پرسونا (نقاب) و مواجهه با سایه(shadow) نقش مهمی دارند.
ادوارد دو بونو (که اغلب کتابهایش به فارسی ترجمه شدهاند) نگاهی شناختی – رفتاری به مفهوم خلاقیت دارد در حالی که کارل گوستاو یونگ نگاهی روانکاوانه به مفهوم خلاقیت دارد.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام آقای دکتر سرگلزایی عزیز.
آیا در فرآیند تفکر خلّاق، آنچه که یونگ به آنTranscendent Function میگوید رخ میدهد؟ اگر اینچنین است لطفا مثالهایی از آن را ذکر میکنید؟
آیا این موضوع به Participation Mystique هم مرتبط است؟ آنچه که در سفرقهرمانی به مواجهه با سایه معروف است چطور؟ آیا برای حلخلاقانه مسائل نیازمند به رویارویی با سایه خود و یافتن یک Transcendent Function (تابع متعالی) هستیم؟
با سپاس فراوان از شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در آموزش «تکنیکال» تفکرخلّاق (که شیوهٔ ادوارد دو بونواست و من در «کتاب زندگی، فکر و دیگر هیچ» راجع به آن نوشته ام) مفاهیم یونگی نقشی ندارند ولی در آموزش تفکرخلّاق مبتنی بر ناخودآگاه (که اوشو در کتاب خلاقیت،دبی فورد در کتاب راز سایه، رابرت جانسون در کتابتجسمخلّاق و اتوشارمر در کتاب تئوری U به آن پرداختهاند) مفاهیم یونگی عبور از پرسونا (نقاب) و مواجهه با سایه(shadow) نقش مهمی دارند.
ادوارد دو بونو (که اغلب کتابهایش به فارسی ترجمه شدهاند) نگاهی شناختی – رفتاری به مفهوم خلاقیت دارد در حالی که کارل گوستاو یونگ نگاهی روانکاوانه به مفهوم خلاقیت دارد.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#SIXTEEN_TONS (M. Travis)
performed by Tennessee Ernie Ford (1955)
transcribed by Mark Albert
#آهنگ #شانزده_تن توسط مرل ترویس سروده شده
در 1955 توسط ارنی فورد خوانده شده
متن این آهنگ با ترجمه #دکترسرگلزایی:
Some people say a man is made out of mud
A poor man's made out of muscle and blood
Muscle and blood and skin and bones
A mind that's weak and a back that's strong
مردم میگن آدمیزاد از خاک درست شده
اما بیچاره مرد فقیری که از عضله و خون ساخته شده
عضله و خون و پوست و استخون
ذهنش ضعیفه، پشتش قویه
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی روح منو به بهشت ببری
وقتی که من پیشاپیش روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
I was born one morning when the sun didn't shine
I picked up my shovel and I walked to the mine
I loaded sixteen tons of number nine coal
And the straw boss said well a bless my soul
من صبح روزی به دنیا اومدم که خورشید تابشی نداشت
بیلم رو برداشتم و رفتم معدن زغال سنگ
شونزده تن زغال نمره نه بار زدم
و رئیس کذاییم گفت ای وللا، خوشم اومد
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی روح من رو به بهشت ببری
وقتی که من پیشاپیش روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
I was born one morning it was drizzling rain
Fighting and trouble are my middle name
I was raised in the canebreak by an old mama lion
Ain't no high tone woman make me walk the line
روزی که من به دنیا اومدم بارون ریزی می بارید
اسم میانی من جنگ و مشکلاته
من تو مزرعه نیشکر توسط یه ماده شیر پیر بزرگ شدم
پس جیغ و هوار هیچ زنی نمی تونه منو سر به راه کنه
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی روح من رو به بهشت ببری
وقتی که من پیشاپیش روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
If you see me coming better step aside
A lot of men didn't a lot of men died
One fist of iron the other of steel
If the right one don't get you then the left one will
اگه دیدی دارم میام بهتره از جلوی راهم بری کنار
مردای زیادی که سر راه من وایستادن مرده اند
یه مشتم آهنه یه مشتم فولاد
اگه مشت راستم بهت نخوره مشت چپم بهت خواهد خورد
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی من به بهشت ببری
وقتی که من روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
@drsargolzaei
performed by Tennessee Ernie Ford (1955)
transcribed by Mark Albert
#آهنگ #شانزده_تن توسط مرل ترویس سروده شده
در 1955 توسط ارنی فورد خوانده شده
متن این آهنگ با ترجمه #دکترسرگلزایی:
Some people say a man is made out of mud
A poor man's made out of muscle and blood
Muscle and blood and skin and bones
A mind that's weak and a back that's strong
مردم میگن آدمیزاد از خاک درست شده
اما بیچاره مرد فقیری که از عضله و خون ساخته شده
عضله و خون و پوست و استخون
ذهنش ضعیفه، پشتش قویه
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی روح منو به بهشت ببری
وقتی که من پیشاپیش روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
I was born one morning when the sun didn't shine
I picked up my shovel and I walked to the mine
I loaded sixteen tons of number nine coal
And the straw boss said well a bless my soul
من صبح روزی به دنیا اومدم که خورشید تابشی نداشت
بیلم رو برداشتم و رفتم معدن زغال سنگ
شونزده تن زغال نمره نه بار زدم
و رئیس کذاییم گفت ای وللا، خوشم اومد
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی روح من رو به بهشت ببری
وقتی که من پیشاپیش روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
I was born one morning it was drizzling rain
Fighting and trouble are my middle name
I was raised in the canebreak by an old mama lion
Ain't no high tone woman make me walk the line
روزی که من به دنیا اومدم بارون ریزی می بارید
اسم میانی من جنگ و مشکلاته
من تو مزرعه نیشکر توسط یه ماده شیر پیر بزرگ شدم
پس جیغ و هوار هیچ زنی نمی تونه منو سر به راه کنه
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی روح من رو به بهشت ببری
وقتی که من پیشاپیش روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
If you see me coming better step aside
A lot of men didn't a lot of men died
One fist of iron the other of steel
If the right one don't get you then the left one will
اگه دیدی دارم میام بهتره از جلوی راهم بری کنار
مردای زیادی که سر راه من وایستادن مرده اند
یه مشتم آهنه یه مشتم فولاد
اگه مشت راستم بهت نخوره مشت چپم بهت خواهد خورد
You load sixteen tons what do you get
Another day older and deeper in debt
Saint Peter don't you call me 'cause I can't go
I owe my soul to the company store
تو شونزده تن بار می زنی، عوضش چی گیرت میاد؟
یه روز پیرتری و بیشتر تو قرض فرو رفتی!
آهای سنت پیتر منو صدا نزن، تو نمی تونی من به بهشت ببری
وقتی که من روحم رو به فروشگاه کمپانی فروخته ام
@drsargolzaei